فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله پیکاسو و زندگی او

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله پیکاسو و زندگی او دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
هنر این سخنگوی روح انسانی از بدو تولد انسان تا آخرین دم اسرار درونی و عواطف واحساسات ما را بیان می کند . بشر از همان ابتدای خلقت در پی آفرینش وخلق زیبائی بوده چرا که خداوند در قرآن کریم می فرماید: « از روح خود در انسان دمیدیم » و این روح آفرینش وزیبا آفرینی خداوند است که در ضمیر همه انسانها وجود داشته وانسان را از همان ابتدای کودکی به آفرینش زیبایی رهنمون می سازد از آنجا که خداوند انسانها را از یک جنس ولی متفاوت از هم آفریده این حس زیبایی آفرینی در برخی بیشتر ودر برخی کمتر، و گاهی به صورت موسیقی و شعر وگاهی به صورت نقاشی وتصویر بروزمی کند .
نقاشی یکی از اولین هنرهایی بود که انسان به آن گرایش پیدا کرد . آنچه عوام از نقاشی می دانیم کشیدن تصاویری است که دید انسانی از مناظر دارد وهر چند این تصویر واقعی تر وبه اصل نزدیکتر باشد نقاش چیره دست تر و متبهر تر به نظر می رسد . سالها تفکر مردم از نقاشی چنین بود شاید هنوز هم بسیاری با این فکر زندگی می کنند اما در سال 1881 هنرمندی به دنیا آمد که تمام بافته های ذهن انسانها ودنیای غرب را از نقاشی تغییر داد . او که با نقاشی وهنر به دنیا آمد و پایه گذار بزرگترین انقلاب در عرصه هنر جهان شد کسی نبرد جز پابلو پیکاسو .
پیکاسو نمونه کامل وبارز یک انسان خلاق و نو آور بود . او شاید یکی از غیر منتظره ترین وغیر قابل پیش بینی ترین هنرمندان عرصه گیتی بود . او با عرضه کبویسم به دنیای نقاشی به حکومت سرد و طولانی رنسانس بر این هنر پایان داد . رنسانسی که نقاش ، محکوم و مجبور به کشیدن توهمات دید انسانی می کرد و نقاش مانند دوربین عکاسی فقط به ثبت مناظر مانند آنچه می دید می کرد . اما پیکاسو با نو آوری خود این آزادی را به نقاشی داد تا مانند شاعر تر اوشات ذهن و روح خود را بر بوم طراحی کند واز آنچه خداوند در نها د او گذاشته واز عشقی که در وجودش دارد با بیننده سخن بگوید این بهترین وعالیترین مرحله پیشرفت در نقاشی از ابتدای خلقت این هنر زیبا بود .
شاید هیچ هنرمندی به اندازه پیکاسو با این همه رسانه متنوع کار نکرده باشد از نقاشی رنگ روغن گرفته تا طراحی ، مجسمه سازی ، گرافیک ، سرامیک واز آنجا کار با ابزارهایی چون گرایش ، پاستل ، مداد رنگی و آفریدن لیتو گرافی‌ها ، چوبکاری ها ، پیکره هایی از کچ و چوب ، ساختواره هایی از آهن و مفتول ، چوب یا ورقه های فلزی ، عکسها و طرحهایی برای لباس و پرده های پیش صحنه و پس صحنه تاتر و باله وسرانجام شعرونمایش نامه نویسی .
هیچ هنرمندی با این همه سبک و شیوه گوناگون وگاه متضاد کا رنکرده است . از امپرسیونیسم مانه بزرگ تا اکسپرسیونیسم ون گوک ، از غرابت نمادین گوگن تا شاد گونگی امپرسیونیسی تولوز لوترک ، از منریسم الگور کوک وهنرمندان بادوک تا کلاسی سیم استادان قدیم ، از سورژنالیسم و کانتراکتیویسم وهنر سیاه واره تاکوبیسم که خود بنیان گزارش بود .
به تحقیق درباره هیچ هنرمندی ، دست کم در زمان حیاتش به اندازه پابلو پیکاسو مقاله ، کتاب ، رساله ، تغییر نقد و یاد داشت نوشته نشده است . شمار کتابها و نوشتارهایی که درباره پیکاسو انتشار یافته سر به صدها می زند و سیل انتشار این نوشته ها همچنان ادامه دارد .
این رساله نیز تلاشی در جهت معرفی و آشنایی بیشتر با این هنرمند بزرگ و نقد وبررسی آثارش می باشد . نظر من در این پایان نامه بیشتر بر بیوگرافی وزندگی نامه پیکاسو بوده ودر ادامه به بررسی دوره های نقاشی در کار او و سپس مراحل تکامل آثار وی پرداخته ام ودر نهایت مروری کوتاه بر کوبیسم وتجزیه و تحلیل این سبک که پیکاسو بنیان گزار آن بود پرداخته‌ام. امید است با وجود ، کاستی ها و ایرادات موجود گاهی کوچک در جهت آشنایی خوانندگان عزیز با این هنرمند ودوره زندگی و آثار او برداشته باشم .
الهه گنجی

 

 

 

 

 


فصل اول
بیوگرافی و زندگی‌نامه پیکاسو

در ساعت نه وسی دقیقه ، شب بیست و پنجم اکتبر سال 1881 در خانه شماره سی و شش در میدان مرسد ، در شهر مالاگا کودکی به دنیا آمد که بعدها از بزرگترین هنرمندان تاریخ جهان شد . این کودک را پابلوپیکاسو نامیدند . وی نخستین فرزند پدر ومادرش بود . پدرش خوزه روئیز بلاسکو از نسل کاستیلی های جدید بود . او استاد طراحی در مدرسه ایالتی حرفه و فن و معلم هنر در مدرسه سان تلمو در مالاگا بود . مادرش ماریا پیکاسو از نژاد اندلسی ها بود و خون عربی در رگهای خود داشت . آنها کودک را در کلیسای مجاور منزلشان نامگذاری کردند واو را پابلو ، دیه گوما خوزی سافرانسیسکو، دپاال ، خوان ، نپرموسنو ، کریسپیانودلانستیسما ترینیداد نامیدند . اما پسر جوان چنانچه در میان اسپانیاییها رسم است هم نام پدر وهم نام مادر را پذیرفت وتابلوهای خود روئیز پیکاسو ، وبعدها با اسم پیکاسو امضاء می کرد . بسیاری از نیاکان وی هم از طرف پدری وهم از طرف مادری استعداد هنری داشتند . انگار تمام استعداد ومهارتهای هنری خانواده ذخیره شده بود تا سرانجام پسردون خوزه بیانی نیرومند ومتمرکز را بدان بخشد . دون خوزه علاوه بر پابلو پیکاسو دارای دو فرزند دیگر نیز بود یکی لولا ودیگری کونچیتا.
پیکاسو کودکی خود را بندری مدیترانه ای مالاگا ، در شهری که به آن شهر آفتاب سوزان وسایه های زمهریر معروف بود گذراند . وی از همان کودکی به دنیا آ‎مده بود تا نقاشی کند درست مثل موتزارت که برای موسیقی به دنیا آمده بود . او مستقیم به سمت هدف خود می رفت حتی نقل است که درکودکی که هنوز بدرستی توان سخن گفتن نداشت کلمه ( پیر ) رامرتب به زبان می آورد این کلمه در زبان اسپانیایی به معنی قلمو می باشد . او ابتدا به نقاشی از کبوترها و مگسها توجه می کرد وکمتر به درس ومشق می پرداخت وهمه چیز را با دقت وتوجه می نگریست ونقاشی می کرد .
در سال 1891 او به همراه خانواده اش به شهر کورونا مسافرت کرد . در کورونا آنها زندگی سختی را شروع کردند چرا که پابلو وپدرش که در مالاگا سرشناس بوده وهمیشه به مسابقات گاوبازی می رفتند در کورونانه دوستی داشتند . نه خبری از گاو وگاو بازی بود به همین دلیل پدر کم کم افسرده و بی‌رمق شد ؛ طوری که حتی نمی توانست تصویر کبوتری را در ذهن تصور کرده ونقاشی کند ، به همین دلیل بعد از چند سال پابلو استعداد خود را بروز داد ونخستین پرده رنگ روغن خود را درنه سالگی ترسیم کرد ومهم آنکه این یک تصویر از صحنه گاو بازی را نشان می داد وبعد از آن تشویقهای والدینش او را به سمت نقاشی سوق داد . او تکالیف مدرسه را به زور انجام می داد . بعد از آن در سال 1894 پدرش تخته رنگ وقلموهایش را به پابلو داد وفهمیده بود که بعد از پدر مسئولیت سنگینی را بر دوش دارد . در این زمان او 14 سال داشت در ژوئیه 1895 آنها به مالاگا بازگشتند تا تعطیلات را در وطن بگذرانند . در پایان سپتامبر آنها به بارسلون رفتند . در آنجا دون خوزه به معلمی هنر در مدرسه هنری « لالونخا » گماشته شد اما باز هم لذتی از کار نمی‌برد . تک چهره هایی که پابلوی جوان از او کشیده تنها این نکته را به وضوح نشان می دهد که این مرد هیچ سرسازگاری با جهان ندارد .
پابلو برای ورود به لولانخابه رقابت پرداخت ، او تکلیفی را که برای امتحان ورودی باید ظرف یک ماه انجام می داد یک روزه تمام کرد وباعث شگفتی معلم ها شد . به این ترتیب او در سال 1896 وارد مدرسه لولانخاشد . در تابلویی که وی برای امتحان ورودی کشید یک مرد برهنه دیده می شد که پابلو بدون آنکه هیچ تغییری در آن بدهد دقیقاً همان تصویری را که دیده بود کشید . در همان سالها پابلو تصویر آبرنگی از پدر را کشید که او را در حالی که سرش را به دست را ستش تکیه داده بود نشان می داد . همچنین تصویر دیگری در موزه شهر مالاگا وجود دارد که با آبزنگ در 1895 توسط وی ترسیم شده در این تصویر نیز نیم رخ از دون خوزه در حالی که پتوئی به خود کشیده وشب کلاهی بر سر گذاشته دیده می شود .
در همان سال پسر جوان با پاستل به نیم رخی از مادرش پرداخت که مادر ، در آن بلوز سفید پوشیده است و پدرش کار گاهی شامل یک اطاقی زیر شیروانی در کوچه لاپلاتا برای پیکاسوی 15 ساله اجاره کرد .
تصویر علم ونیکوکاری در همین جا نقاشی شد واین عنوان را پدر بر روی تابلوی پابکو گذاشت . این تصویر پزشک وراحبه‌ای را در کنار یک بیمار علیل نشان می دهد . پابلو با این تصویر نخستین شناسائی همگانی را بدست آورد ودر نمایشگاه هنرهای زیبای مادرید در 1897 نشان شایسته ای دریافت کرد . درهمان سال درماه اکتبر او به تنهایی به مادرید مسافرت کرد . و چیزی نگذشت که در آکادمی سلطنتی سن فرناندو پذیرفته شد . اما چیزی نگذشت که از آکادمی و آموزشهای خشک و ملال آور آنجا خسته شد او بیشتر وقتها به موزه پراد و می رفت او پس از چندی به علت بیماری به نزد خانواده بازگشت. او که پیش از این مزه آزادی را چشیده بود ، کوشش خانواده برای جا انداختن فکر ازدواج با دختر عمویی به سن وسال خود او بی ثمر ماند . پابلو چندان در بارسلون نماند وبه همراه بادوستش پالارس به ارتاد سن خوان در کاتولونیا رفت و بار دیگر سلامتی خود را باز یافت .
در آوریل سال 1898 پیکاسو به بارسلون بازگشت . در آنجا شور و شوق تاثیرهای نو را جذب کرد و بعد در 15 سالگی به مطالعه بر روی سنتها و نقاشی های کشورهای مختلف پرداخت پیکاسو هر سفارش را بی درنگ قبول می کرد وتصویر گیری مجلات را به عهده داشت ونخستین طرحهایش در سال 1900 در نشریه Javentut به چاپ رسید .
او در سال 1904 دوره آبی را به وجود آورد در این سال به پاریس سفر کرد . بعد از سفر خود با سباستیان خونیر هم سفر بود وهمین سفر به ماندگاری همیشگی پیکاسو در پاریس انجامید .
پیکاسو در پاریس به کارگاهی در خیابان راوین یون که بعداً به میدان امل گودوشهرت یافت نقل امکان کرد این کارگاه که همه چیز آن زهوار دررفته ونخ نما بود ، قبلاً در اختیار پاکودوریو بود او در آن منزل با فرناند والویه آشنا شد که بعدها از او در نقاشیهایش استفاده کرد و کارهای خود را در نمایشگاهها به فروش می رساند ، سپس با ماکس ژاکوب ، آشنا شد .
پیکاسو در دوره آبیش از گوگن تاثیر گرفته و بعد از آثار گوگن در سالن پائیز وهمچنین کارهای سزان در سال 1904 وکارهای ماتیس ودرن بهره فراوان برده وشیوه نقاشی خود را اصلاح کرد .
پیکاسو در سال 1904 با تغییری در کارهای خود مواجه شد که بعد از آن در همین سال با پرده دوشیزگان آوینیون توسعه ای بیشتری به این تغییر داد.
در اواخر 1906 وی پرده دوشیزگان آوینیون را که از اهمیت خاصی در آثار روی برخوردار است به تصویر کشید . اهمیت عمده این اثر در انحراف وتفاوت کلی وشدید آن نسبت به نقاشی آن زمان است . پیکاسو با ساده سازیهای خود وبا رفتار های کاملاً تازه اش بافضا که بدون منطق پرسپکتیوی یا رنگی القاء می شد حتی از سزان وگوگن هم فراتر رفت . در اینجا پیکاسو برای نخستین بار نمایش عینی را رها کرده وبه نمایش ذهنی روی آورد . او در این سالها با براک ، گوگن وماتیس آشنا شد براک وپیکاسو هم گام ودوش به دوش هم کار می کردن ، ولی وقتی که براک تابلوی دوشیزگان آوینیون را دید روی خوشی نشان نداد ودر نقاشیهای خود به مناظر رو کرد وهمچنین به ساده کردن تصویر اجسام پرداخت به طور مثال : یکی از کارهای او به نام « خانه ها در لوستاک » می باشد ، که در این کارخانه ها از همه جزئیات حتی درها وپنجره ها پاک شده ، تنه درختان به شکل استوانه های ساده و شاخ وبرگها از سطوح بند وصافی تشکیل شده ودرجنب خانه ها سطوح خنثی ومحو هستند .
در سال 1908 ضیافت مشهور پیکاسو به افتخار دنیا بر پاشید . در سال 1909 او به کارگاه جدیدی نقل مکان کرد. در این سال نخستین نمایشگاه او در آلمان درگالری تا ون ها ورز در شهرمونیخ برگزار شد .
درسال 1910 پیکاسو تک چهره های کوبستی کن وایلر اودوولار را نقاشی کرد . به گفته خود پیکاسو در زمینه کوبیسم می گوید : کوبیسم همواره در درون مرزهای نقاشی باقی می ماند . طراحی با کمپوزسیون ورنگ در کوبیسم به همان معنا وشیوه ای دریافته شده اند که در هر مکتب نقاشی دیگر آمده و کوبیسم یک نوع هنر انتقالی و آزمونی است که وقتی به بلوغ رسید نتایج متفاوتی به بار آورد و کوبیسم نه یک بذر ونه یک جنین بلکه پیش از هر چیز هنری است که بافرم سروکار دارد و همین که فرم آفریده شد آنگاه دیگر هستی دارد و باسستی خود زندگی می کند .
پیکاسو در 1909 و 1910 را با فرناند در اسپانیا گذراند .
در سال 1911 اولین نمایشگاه خود را در ایالت متحده آمریکا در گالری فتوسی سشن در نیویورک بر گذار کرد . او در سال 1912 با مارسل امبرت (‌که بعدها به نام اوا معروف شد ) آشنا شد .آمبرت دوست فرناند وهم دم مارکوسیس مجسمه ساز بود . پیکاسو در همان نخستین نگاه به او دل باخت ودر موقعیتهای مختلف با آوردن حروف نام اوا گنجاندن عبارت JoaimEva‌ در تابلوهای نقاشی خود را ابراز کرد .
( در سال 1912-1911 پیکاسو به همراه براک دو اثر را ابداع کرد واین تصاویر را هر کدام از پدرانشان به ارث برده بودند که پدربراک از نقاشان تزئینی خانه ها بود واز این روبراک که نزد پدرفنون نقاشی به شیوه چشم‌فریب از روی سطوح مرمر ، چوب تراش خورده با پارچه آموخته بود اکنون از این شیوه در کار خود فرا گرفته بود . پیکاسو از تقلید های نقاشی شده براک میان برزد وطرز کاری را پیش گرفت که از پدر خود فرا گرفته بود. دون خوزه اقدام موقتی بریده های کاغذ را روی یک پرده نقاشی در حال کار چسباند تا جلوه های ترکیبات گوناگون رنگ وفرم را بیازماید . پیکاسو نیز بریده ها را بر نمی داشت .
بلکه می گذاشت تا به عنوان اجزای لاینفک کار باقی بماند . بعد از آن به سرعت فکر استفاده از روزنامه کاغذ دیواری یا هر ماده حاضر و ‎آماده که می توانست در خدمت هدف دو گانه تبدیل شدن به جزیی از کمپوزسیون وافزودن واقعیت خاص خود به تصویر به کار آید پیدا شد . در دوره رنسان نقاشان لعاب هایی را که در سده های میانه بر نقش برجسته های زراند ور کشیده می شد ترک گفته وبر وحدت مواد در سراسر تصویر پای فشرده بودند تکنیک جدید چسب وکاغذ ثابت کرد که کشف مهمی است این شکرد به پیکاسو مدد کرد تا با سرعت بسیار بیشتری کار کند ، گاه تکه هایی از کاغذ‌های رنگی یا طرح دار به کارهایش می چسباند وهر طور که دلش می‌خواست جای آنها را عوض می کرد در موضوع طبیعت بی جان صندلی حصیری در سالهای 1912 – 1911 نخستین تصویری است که پیکاسو این شگرد تازه را در آن به کار گرفت . )
در سال 1913 جلوه های تک رنگ کوبیسم آغازین به کناری نهاده شد و رنگ وظیفه تازه ای بر عهده گرفت رنگ در مناطق تخت به طور یکنواخت پخش شده وبه روشنی مشخص شده و می‌درخشید ورابطه ای با امپرسیونیستی نداشت . در خلال سالهای آغازین کوبیسم پیکاسو خود را یکسره وقف کشفیاتی کرد که به انتزاع انجامید اما در 1915 از نوع طرحها ونقاشیهای ابداع کرد که در آ‎نها بار دیگر استعداد خود را برای بازنهایی قرار دادی نشان داد . در همان زمان آهسته ، آهسته کوبیسم هواخواهانی پیدا کرد از جمله گریس که او هم در زمینه نقاشی مهارت پیدا کرد و آثاری از خود به جا گذاشت ، که او بی چون وچرا به جنبش کوبیستی پیوست ودر تکوین وسامان بخشی به کوبیسم ترکیبی همراه با پیکاسو وبراک بود .
تابستان 1912 در زندگی پیکاسو به معنی یک چرخشگاه بزرگ بود که تغییرات مهمی را در زندگی وی وارد کرد او از کارگاهش در مونمارتر به کارگاه جدیدی در مونپارناس نقل مکان کرد واز فرناند دو رشد وبه گفته خودش ( زیبائی فوق العاده فرناند من را به سوی او می کشید ، ولی رفتارش موجب بیزاریم می شد ) . پیکاسو دلباخته مارسل اومبرت بود واین عشق را در دور تابلو در سال 1912 با قرار دادن کلمه JamEva ابراز کرده بود . در دورانی که او با مارسل زندگی کرد مجموعه ای از تابلوهای زیبا با کمپزیسیون هماهنگ خلق کرد که همگی کلمات majolie ( خوشگل من ) را با خود دارند ونشانگر خوشبختی نقاش هستند .
پیکاسو ناگهان از زندگی آزاد و آ‎سوده بوهمی وار احساس بیزاری کرد دلش هوای تنهایی کرده بود و می خواست با زنی که دوست می داشت خلوت کند دوستانش بسیار کم اورا می دیدند . به همین دلیل به آوینیون رفتند اما آنجا نیزراحت نبود این شد که به سوی سرت رفتند که براک در آنجا نقاشی می کرد . براک آرام وکم حرف بود . پیکاسو یک ماهی را آنجا ماند و آنگاه به سرک سور لدوز رفتند وتا اکتبر در آنجا ماندند . در بازگشت به پاریس به منزل جدیدی رفتند . یکسال در آنجا ماندند وتصاویر خاکی رنگی نقاشی کرد که در آنها تکه پاره هایی از مواد به کار گرفت . بیشتر وقتها شن یا خاک اره را با رنگ در می آمیخت تا به یک بافت تجسمی خشن دست یابد ، او بعدها به فرم های خود استحکام بیشتری بخشید . همچنین در طول این مدت پیکاسو تجربه کسب می کرد وبه جستجوی راههای تازه وفرمهای بیانی نو بر می آمد به همین دلیل شیوه نقاشی وی در آن سالها بارها و بارها تغییر کرد .
تا اینجا شیوه های سبک مندانه پیکاسو توالی منطقی پیموده بود ومسیر پیشرفت او روشن بود اما ناگهان که تک چهره های رئالیستی از ماکس ژاکوب و آمبرو از دلار را در 1915 در میانه آزمون گریهای کوبیستی خود نقاشی کرد – آن هم درست اندکی پس از آن که همان مضمون ها را به شیوه هندسی ناب کشیده بود حتی هواخواهان سینه چاک کوبیستی خود را نیز به وحشت انداخت.
او پس از نخستین نمایشگاههایش در آمریکا (نیویورک 1911 ) و انگلستان (لندن 1912) توجه همه را بر انگیخته بود در بهار 1914 پرده اکروبات بازی‌های اودر حراجگاه مشهور پاریس (هتل دروا) به مبلغ هنگفت 11500 فرانک به فروش رفت وبه این ترتیب پیکاسو در 33 سالگی نقاشی مشهور پولساز بود . بسیاری از نقاشان بعدها کوبیسم را کنار گذاشتند ، اما پیکاسو ، براک وگریس یا به کارگیری صورت ترکیب کوبیسم را تکامل داده وبا بهره جویی دم افزون از رنگهای روشن ومتنوع به جای تک رنگهای پیشین ، کوبیسم را وارد مرحله تازه ای کردند .
از سال 1913 دوره ای در زندگی پیکاسو آغاز شد که دوره رنجهای پیکاسو نامیده شد وبا مرگ پدرش در همان سال آغاز شد سپس در دوم اوت 1914 جنگ جهانی اول در گرفت وبا شروع جنگ حلقه بنیان گذاران کوبیسم متلاشی شد بسیاری از دوستانش پراکنده شدند . از همه بدتر اینکه در زمستان 1915 اوا که زن مورد علاقه پیکاسو بود وبه او عشق می ورزید به بستر بیماری افتاد و در گذشت وپیکاسو شاید به این امید که جایی بیابد که او را از خاطرات دردناکش برهاند ، آپارتمان مونپارناس را که با اوا شریک بود ترک گفت وبه خانه کوچکی در مو نروژ در سه مایلی جنوب پاریس نقل مکان کرد . در همان سالها پیکاسو که تنها ودرمانده بود شبها به کافه های مونپارناس می رفت ودر بازگشت تا دیروقت در خیابانها پرسه می زد او در این پرسه های شبانه با اریک ساتی آشنا شد . او آهنگساز بود وبرای گذران زندگی در یک کاباره پیانو می زد پیکاسو آهنگها وروحیه ساتی را با خود هماهنگ می دید به همین ترتیب واز طریق ساتی او با ژان کوکتو آشنا شد او جوانی 27 ساله ، شوخ طبع ونکته بین بود وقریحه ای خاص برای نوشتن گفت وشنودهای درخشان داشت وپیکاسو اورا نیز مانند ساتی هم ذوق وسلیقه خود می دانست . لوکتو چندی بعد پیکاسو را برای طراحی صحنه ولباسهای باله نو برانگیخت تا با گروهش همکاری کند وبا این کار باردیگر پیروان کوبیسم را بر آشفتند چرا که کار کردن یک نقاش برای تاتر کاری ناشایست بود اما پیکاسو مثل همیشه وارسته از عقاید دیگران به طراحی نخستین پیش طرح آغا زکرد ودر فوریه 1917 همراه با کوکتو وساتی به رم رفت . در رم پیکاسو از طرفی به تحسین بازمانده بناهای قدیمی رم می پرداخت وازطرفی جهان باله را پرجلوه وهیجان انگیز یافت وگذشته از دیاگلیف پویا وپر جنب وجوش وطراح رقص باله ، لئونید مانیسن با ایگوراستراوینسکی آهنگساز نیز آشنا شد . او برای رهبری دو باله ای که براساس موسیقی انقلابی خود او تنظیم شده بود در رم به سر می برد . پیکاسو واستراوینسکی در رشته هنری خود انگیزه های نو ، پرجنب وجوش وزنده عصر خود را به نمایش می‌گذاشتند . پیکاسو پس از گذشت یک تا دو سال وهمکاری با گروه باله واجرای نمایش جنجالی معرکه برای اولین باربا الکا کوکلوا یکی از رقصنده های گروه آشنا شد اولگارقصنده خوبی نبود اما اصیل وتربیت یافته بود. او دختر یک ژنرال روسی ، زیبا ، بلند پرواز ، خوش فکر ، مبادی آداب وآشنا به سنتهای زمانه بود .
در ژوئیه 1918 اولگا وپیکاسو ازدواج کردند . مراسم در کلیسا انجام شد و دوستانش ماکس ژاکوب وگیوم اپو لینروژان کوکتر به عنوان شاهد در مراسم شرکت کردند . همکاری پیکاسو با باله روسی تا 1924 به درازا کشید این همکاری وازدواج بااولگا شیوه زندگی اورا دگرگون کرد مرگ آپولینر دگرگونی را ژفتر کرد چرا که فقدان آپولینر پیکاسو را از یکی از بهترین دوستی هایش محروم کرد از طرفی ژاکوب هم دست از یهودیت برداشت وبه خدمت صومعه پیوست براک هم با زخم بزرگی در سر ونابینائی موقتی از جنگ برگشته بود و پیکاسو را به علت وقت گذرانی با تاتر واشرافیت ریشخند می کرد . همه اینها باعث شد تا محفل قدیمی آنها از هم بپاشند .
در 1920 پیش از همکاری با استراوینسکی در باله پولسینلا، پیکاسو سر خوشی از دینایی که سرانجام روی صلح را دیده بود دست به نقاشی از عشق دیرینه خود دلقک ، وعشق تازه خود رقصنده زد . در همان سال کار او ثمره گردشهای ژرف نگرانه در ویرانه های رم باستان را در سه سال قبل نشان داد . نئوکلاسیسمی آشکار و روشن از بسیاری نقاشی های او از جمله زن نشسته (1920) .
در سال 1921 سبک کوبیستی پیکاسو با دو نقاشی بزرگ وهر دو نام سه موسیقی دان به اوج رسید . هر دو اثر شش فوت بلندی دارند و پیکاسو در نهایت قدرت و چیره دستی هر دو اثر رادر طی تابستان با هم نقاشی کرد .
در فوریه 1921 پیکاسو واولگا صاحب پسری شدند که نام او را پائو لو گذاشتند . پیکاسو با همه بچه ها مهربان بود او از این رو تولد نخستین فرزندش او را بسیار شاد کرد . پیکاسو با بچه ها بازی می کرد و ناگزیر ، بچه به صورت مضمونی دلخواه برای نقاشی وطراحی در آمد . پیکاسو پسرش را در حال غذا خوردن یا در آغوش مادرش ووقتی بزرگتر شد در هیات یک دلقک نشان می دهد صفا و آرامش این تصاویر تضاد جالب توجهی با تنهایی و نا امیدی مادرانه ودوره آبی و صورتی دارد .
در سراسر این سالها پیکاسو تابستان را در کپ آنتیب (1923) ، ژو آن له پن (26-1924) ، کن (1927) ودینار (1928) گذراند . یک سلسله طبیعت بی‌جان عالی (میزهایی انباشته از چیزهایی در برابر یک پنجره باز ) ، پرده هایی سرشار از شهر دیگری ، ظرافت وتکاپو آفرید که صحنه آرایی برای باله مرکور (1924) را نیز باید بر آن افزود . پس از آن پیکاسو حال وهواهای گوناگونی را از سر گذراند در تصاویر بزرگ در سال 1925 و 1924 به برخی از پیروزیهای بزرگ خود دست یافت . در این تصاویر شگردهای کوبیستی به شیوه ای استادانه به کار گرفته نشده به طوری که اشیاء وسایه هایش در کومپوزسیون های هماهنگ بزرگ به هم گره خورده اند واز نظر رنگ وابداع شاعرانه درخشانتر تصویر مشهور سه نوازنده که تکه های هندسی آن می‌تواند یکی از مشخص ترین آثار دوره کوبستی شمرده شود در سال 1921 به وجود آمد . بعد در سال 1923 به نظر رسید که پیکاسو ناگهان پیکره های دوره آبی خود را به یاد آورده در این دوره دلقکهایی را نقاشی کرد که به حالت نشسته کلاههایی پهن سه گوش بر سر داشتند .او استحاله های خشن اما منظم دوره کوبیستی را یکباره کنار گذاشت وبه جای کمپوزیسیون هایی که به دقت تمام با سطوح رنگین ساخته می شد و پیکاسو در همان زمان آن را به عنوان راه حلی مطمئن پیشنهاد کرده بود اکنون تصاویرش با طراحی فشرده وموجر شناخته می شد ، او به ناگاه نقاشی تصاویری را آغاز کرد که یاد آور حال وهوای نخستین سالهای کار خود وشگرد های ناتورالیستی بود از میان این کارها دلباختگان (1923) نمونه خوبی است . پیکاسو در همان شیوه با تاکید مشخص بر طراحی از روی یک عکس تصویر پسرش پائولو را نقاشی کرد ، در این تصویر رنگ فقط حکم تزئین را دارد اما تنها اندک زمانی پیش از این تصویرهایی چون قرائت (پاستل ) (1921) ، مادرو بچه (رنگ روغن) ، 1921 سه زن در چشمه ( رنگ روغن ) بهار (رنگ روغن) ودو زن در ساحل ( گواش روی چوب ) پیش طرح از پرده صحنه نمایش قطار آبی را کشید . همه این تصاویر به شیوه کلاسیک ودقیقاً در سازگاری با قواعد رنسانس ترکیب بندی شده بودند .
در ژوئیه 1925 مجله لارو لوسیون سوررئالیست ( انقلاب سوررئالیستی ) به ویراستادی آندره برتون تصویر چند اثر از کارهای پیکاسو را همراه با نقدی پر شور و حرارت به چاپ رساند یکی از این تصاویر تابلوی سه رقصنده یکی از آخرین آثار پیکاسو در آن زمان بود . سه رقصنده سر مشق و تمرینی به اندیشه جوان سوررئالیسم عرضه کرد . در نقاشی هایی که از سال 1929 به بعد انجام شد هیچ اثری از رویگردانی از خشونت شریرانه تصویرهای سوررئالیستی خود به دست نمی دهد . شکلهای در هم غریب که در همان سالیان پدیدار شد ورنگهای درخشان و پرجلوه آنها نشانه تداوم آن تشنج و تداوم روحی است که نخستین بار در سال 1927 خود را نشان داد .
زندگی با اولگاوپائولو از نظر رفاه مادی با کمتر مشکلی همراه بود . پیکاسو در کنار همسر خوشبوش خود چهره ای آ‎شنا د رشبهای اول نمایشگاهها ، او پراها ، تاترها و مجلسهای رقص خیال انگیز و مجلل بود .
چنانکه پیش بینی می شد تازه ترین کاوشگریهای پیکاسو در فرم او را به زمینه مجسمه رهنمود می کرد دردوره نخستین خیزش سبک کوبیسم پیکاسو بار دیگر دستی در مجسمه سازی آموزیده بود یکی از مجسمه های آن زمان یک سردیس زن برنزی (1909) بود که در آن سطوح با شدت وحدت به برهای کوچک شکسته وخورده شده بودند .
در زمستان 1931 چهره وطرح صورت هوس انگیز زن جوان ناشناسی ناگهان از پرده های نقاشی پیکاسو بر آورد . مدل جدید ونیز معشوقه او دختر آلمانی 21 ساله ای به نام ماری ترزوالتر بود ، او به کلی با اولگا تفاوت داشت. ورود ماری ترز به صحنه الهام بخش یک رشته کامل از نقاشیهایی شد که ماری ترز موضوع آن بود همه رنگ ، طرح ونقاشی در این تابلو ها به ستایش بی پرده از موی بور ، پوست روشن واندازه درشت بدن ماری ترز می‌پردازند. تابلوی مورد علاقه پیکاسو ، دختر در برابر آینه می باشد ، که سرشار از پیچیده گیهای ظریف است . بالاخره او در سال 1935 با ماری ترز ازدواج کرده واز او صاحب دختری شد به نام مایا .
پیکاسو تابستان 1932 را در کارگاههای قلعه بو آژلوکه اتاقهای سقف بلند آن به صورت کارگاههای مجسمه سازی در آمده بود سخت کار کرد وماری ترز را به همه سه بعدی تنومند وگوشت آلودش مجسم کرد . چند قالب گچی از بدن ، سر وسینه وسر به تنهایی گرفت – بسیاری از سرها کارهای حجیمی که برخی از آنها شش فوت بلندی داشت – بعداً در برنز قالب ریزی شد . سرهای بعدی با پیشانی پس نشسته با بینی بر آمده وگران کشیده با سادگی کمتر اجرا شدند وتا حدی دگر دیسه اند در برخی ا زسرها چشمها چنان بیرون زده اند که گوئی بعداً به آنها اضافه شده اند در برخی دیگر چشمها چنان فرور رفته اند که شکل شکاف مانند دارند . با این همه بزرگترین سریگانه عشق پیکاسو به مارترزیک رشته اچینگ به نام کارگاه مجسمه ساز پدیدار شد.
سالها بود که پیکاسو باولار قرار داد بسته بود که برای او تصویر کتاب بکشد ، ولاراز مدتها پیش علاوه بر سوداگرانه آثار هنری به انتشار کتاب نیز می پرداخت . در یک دوره ده ساله که در سال 1937 پایان گرفت ، پیکاسو صد گراور ، واچینگ برای ولار فراهم آورد ، که برخی تک کار وبرخی مجموعه بودند وهمه بر روی هم امروزه به «مجموعه ولار » مشهور است . چالشهای خاص تکنیک اچینگ از دیگرهای پیش پیکاسو را برانگیخته بود . چابکی وخطی که اچینگ می طلبید از جوانی او را مشغول می داشت . ودر گذشته گاه گاهی به تجربه گری در این ابزار بیان پرداخته بود . یک بار نیز در دوره صورتی یک مجموعه چهارده تایی اچینگ از دلقکها ودیگر شخصیتهای سیرک پرداخت . این کار بیشتر برای چند فرانک پول انجام شده بود . اما حال در کمال کار هنری خود بر آن شد تا هنر ورابطه با ماری ترز را در یک رشته واحد تمثیلی تصویر کند وبرای این منظور روشنی وسادگی خط اچینگی را به کار گرفت ، چیزی نگذشت که پیکاسو بر پایه همین دستمایه اچنیگ بزرگ نامعمولی – به ابعاد 5/19 در 4/271 اینچ – به نام Minotouromachy « نبرد مینوتورها » ساخت .
در تابستان 1935 پیکاسو در پاریس اقامت گرفت در عرض 30 سال اخیر نخستین بار بود که چنین کرد . او هفده سال نیز با او لگا زندگی کرده بود واز این روبحث وجدل درباره جدائی دشوار نمی نمود .
دادخواست طلاقی تنظیم شد اما حکم هیچگاه به طور قطعی اجرا نشد . پیکاسو در سال 1935 برای همیشه اولگا را ترک گفت .اولگا هم پسرش پائولو را برداشت واو را در خانه ای در کوچه یواسی تنها گذاشت .
پیکاسو که درتلخ ترین وبدترین مرحله زندگی قرار گرفته بود به نوشتن شعر پرداخت ، شاید با این کار میخواست به جستجوی شکل تازه ای از بیان بپردازد تا به تلاطمی که در زندگی اش پیش آمده بود پاسخ دهد ، از این رو دفترچه کوچکی که در جیب خود داشت به سورودن اشعار سوررئالیستی پرداخت پیکاسو به طور تحمل ناپذیری تنها بود این شد که سرانجام به سابارتس نامه نوشت وا زاو خواست تا به پاریس آید . سابارتس نه تنها آمد بلکه سالیان دراز در کنار پیکاسو زیست و ، با وفاداری تمام چون منشی ، نگهبان ، همراه ومتعهد او خدمت کرد .
پیکاسو شعرهایش رابه سارباتس نشان داد وبه تشویق او برای دیگران نیز خواند در میان شنوندگان سوررئالیستها بیش از همه او را تعید کردند . شعر پیکاسو خوداندیخته وخود آگاهانه ازبند قواعد دستور زبان وشکل آزاد بود با این حال سرشار را از خیال پرتازیهای اصیل بود یکی از شعرها چنین آغاز می شد :
رخمی بزن وبکش ، من راهم را می گشایم ، بوسه ای سوزان می زنم و سبک بال از آغوشت گذر می کنم وبنگر که زنگها را با چه طنین بلندی به صدا در می آورم .
چند تایی از شعرهای پیکاسو در زمستان 1936- 1935 در مجله پورنفوذ « دفترهای هنر »1در آمد در چنین وضعیتی نیز پیکاسو مشکلات خصوصی خانواده خود را فراموش نکرده وهر کاری که انجام می داد او را از مشکلات دور نمی کرد وحتی چیزی غریب بردو سال از رنگ وقلمو خبری نبود ، ماحتی به کار گاهش نیز نمی رفت تا اینکه با پل الوار شاعر سوررئالیست آشنا شد .
پیکاسو مثل هر موقع دیگر که با کسی دوستی صمیمانه به هم می زد به رسم ستایش به تک چهره ای از او می پرداخت او به تک چهره ای از الوار پرداخت در این تابلو با مداد خطوطی باریک رسم کرد که به شیوه رئالیستی پیشانی بلند ونگاه فکورانه شاعر را توصیف می کرد چند ماه بعد نیز برای کتاب شعری از الوار چند اچینگ طرح زد . الوارنیز به سهم خود یاور پیکاسو بود و مانند اپولینر شاعر دامنه ستایش از هنر پیکاسو را به همه جا گسترد در بهار 1936 گروهی موسوم به «دوستاران هنرهای نو »1 نمایشگاهی به عنوان مرور بر آثار پیکاسو بر گزار کردند . پس از نخستین نمایشگاه کوچکی که از آثار او در سال 1901 در بار سلون برگزار گردید . این دومین نمایشگاهی بود که در سرزمین مادریش بر پا شد .
یک روز هنگامی که نزدیک سن تروپر در جنوب با یکی از دوستانش مشغول خوردن غذا بود به دختر سیاه مو و چشم سبزی برخورد ، که چند ماه پیش ، الوار به او معرفی کرده بود . دختر دورامار نام داشت . پدرش که آرشیتکتی اهل یوگوسلاوی بود و خانواده اش را به آراژانتین برده بود . از این رو دختر می توانست به زبان خود پیکاسو سخن بگوید . پس از نهار پیکاسو مدتی با او در سن تروپه قدم زد وبه این ترتیب دوراسوگلی تازه زندگی پیکاسو شد . نخستین حضور دورا مار در کار پیکاسو د رطرحی لطیفه وار دست و آشکار را یک جور بازی در مورد تفاوت شی آن دو است . تا یک دهه بعد نقش دو را بر تصویرهای او مسلط شد ، چنانکه پشتیبان او چنین کرده بودند .
پس از آشنایی با دورا هنر پیکاسو شگفتی وبا روری تازه یافت البته اگر هم مسائل خصوصی زندگی او بهبود یافته بود ، باری حوادث غم انگیز در بیرون از خانه روی می داد . در سال 1936 اسپانیا گرفتار جنگ داخلی می شد وپیکاسو سپس از سی سال دوری از اسپانیا هنوز سخت بر آن دل بسته ونمی توانست آرام بنشیند .
در سال 1931 جمهوری دوم به کمک پیشه وران و مردم طبقه متوسط موفق به براندازی سلطنت دیرینه اسپانیا شد . اما پایه های قدرت جمهوری همچنان سست بود وکشور اساساً فئودالی باقی مانده بود ومردم همچنان از اجزاء تغییرات بنیادی در مانده بودند نارضایتیها 5 سالی اوج گرفت انتخابات فوریه 1936 سبب روی کار آمدن جبهه خلق شد درماه ژوئیه عمده اسپانیا دستخوش 1300 اعتصاب بود در 13 ژوئیه یکی از اعضای محافظ پارلمان به قتل رسید وشورش در تمام پادگانهای اسپانیا گسترش یافت ونیروهای پلیس وارتش نیز به شورش پیوستند سرانجام طی چند روز جنگ داخلی سراسر اسپانیا را فرا گرفت .
انجمن دوستاران هنر نو که از قدرت ومنزلت هنری پیکاسو خبر داشت . دولت جمهوری را که در مادرید به محاصره افتاده بود ترقیب کرد تا پیکاسو را قیاباً به مدیریت موزه بزرگ پراد و بگارد . گرچه این کا رحرکتی آشکارا تبلیغاتی بود پیکاسو برای تاکید برای حمایت خود آن را پذیرفت . اما جنگ وستیز شهر را به جهنمی جدل کرد واز این شاهکارهای موزه پراد و را به جای امنی منتقل کردند وپیکاسو به تلخی گفت : به این ترتیب من مدیر موزه خالی هستم .
پیکاسو خود را وقف آرمان جمهوری کرده بود چند تابلواش را فروخت و پول آن را صرف آزادی اسپانیا کرد او مبالغ هنگفتی را برای رفع نیاز گرسنگان وکمک به قشرهای گوناگون به خصوص روشن فکران پرداخت کرد.
در اوایل ژانویه 1937 ، دولت جمهوری اسپانیا از پا بلو پیکاسو خواست که با یک تابلوی بزرگ و بایک پرده دیواری بزرگ برای غرفه اسپانیا در نمایشگاه پاریس که در اواخر بهار گشایش می یافت بکشد . در 8 ژانویه پیکاسو حکاکی وطراحی چند وجهی که مشتمل بر یک صفحه تقسیم شده به 9 مستطیل بود ارائه کرد که نشانده داستان یا افسانه ای بود که او ( رویا وکذب فرانکو ) می نامید و آشکارا کاریکاتوری بیش نبود . او در این طراحی همه چیز را به صورت مسخره آمیزی طراحی کرده وفقط سه صورت را به باده تمسخر نگرفته بود . تمسال و پیکره جمهوری ، گاو ، اسب بالدار پیکاسو همان روز کار بر روی صفحه دوم که آن هم دارای 9 مستطیل بود شروع کرد وفقط یکی را کامل ودو تایی دیگر را روز بعد تکمیل نموده بود. ادامه 6 قطعه دیگر او بعد از ترسیم گرنیکا یا هم زمان با تکمیل با آن در این صفحه نیز مانند صفحات قبل ته و وسط تابلو اندام گاوی بود.
ژانویه فوریه ، مارس و بیشتر آوریل سپری شده بود وهنوز پیکاسو ماموریت خود را انجام نداده بود به نظر می آمد که موضوع مناسبی برای پرده خود پیدا کند . سرانجام در تاریخ 26 آوریل 1937 بود که بمب افکنهای نازی به دستور ژنرال فرانکو ، شهر گرنیکا در ایالات باسک را بمباران کرده و امولیل بمباران یکپارچه تاریخ را به نام خود ثبت کردند .
پیکاسو روزاول ماه مه اولین طرحها وترسیمات تاریخ دار بر روی موضوع را خلق کرد . بمباران گرنیکا نمایش وقیحانه ور سوایی ارتش قوی در مقابل مردم غیر نظامی وبالطبع بی دفاع بود واکنش پیکاسو در مقابل این واقعه واکنشی اخلاقی بود .
در تاریخ بسیار نزدیک به گرنیکا تابلوی بازی دختر در کنار دریا ( فوریه 1937) کشیده شد دراین تابلو اوج جریانی که از چند سال پیش از آن آغاز گردید ونشان دهنده انسانی با ساختمان استخوانی بود نمایش داده می شود با دقت این تابلو وبلوغ کامل آن می توان آن را نتیجه تلفیق کوبیسم با سوررئالیسم دانست .
یکی از مشکلاتی که پیکاسو در موقع کشیدن پرده گرنیکا با آ‎ن مواجه بود، محو نشانه هایی بود که در قبل از آن اساس وبنیان زبان هنری اورا تشکیل می داد . این عمل به خاطر دستیابی مستقیم تر وساده تر به طبیعت ورهایی از قید وبندهای گذشته برای تصویر ومواجهه با تراژدیی که او می‌خواست به نمایش بگذرد ، لازم وضروری بود گرنیکانشانگر مسئله تعهد هنری وهنر متعهد اصیلی است که جستجو برای آن ، در جایی دیگربیهوده است . برداشت پیکاسو از این بمباران و تابلوی آن ، هر دو پاسخ مناسب ودرستی به این مسئله می باشند .
کاملاً واضح است که اگر مراحل تکاملی گذشته پیکاسو وجود نداشته واگر آنها ثمره آزادی مطلق نبودند ، هرگز گرنیکا به بار نمی نشست . نه تنها آزادی وهنر متعهد ناقص یکدیگر نمی باشند . بلکه آنها مکمل ومبین یکدیگرند .
بنابراین پیکاسو بامهارتی شایان که تنها در حد شایستگی جادوگران وشبیه خدایان می باشد ، موفق شد که درخلق گرنیکا از بیان دوشیوه رئالیستی وعوامل دوره آبی و آخرین تجربیاتش درمکتب سوررئالیزم وسبک ساده استفاده نماید . استفاده از شیوه کوبیسم ونقاشی عادی از پرسپکتو دو عاملی هستند که به این اثر وحدت یکپارچگی کامل می بخشند .
از آنجا که گرنیکا بدون شک حاصل گذشته پیکاسو به عنوان هنرمند است، شیوه های مختلف ونقاشی دوره های که او را در این اثر که نمایش می‌گذارد ، گویای این نظرند که سبک های متجانس ومختلف می توانند در کنار یکدیگر قرا رگرفته وبه یکدیگر شکل داده وتکامل بخشید .بنابراین گرنیکا فقط تصویری از جنگ نیست بلکه تصویری است که زندگی انسانها تبلیغ می کند وبا توجه به روند ایجاد این اثر ، پیام آن این است که زندگی مشترک نیاز به قدرت وعلاقه ای دارد که پیکاسو از طریق آنها توانست چنین کار هنری هماهنگ ویک دستی را خلق کند . اسم این علاقه عشق است ، چرا که عشق به رنجیدگان و آنهایی که چنین بی ترحم وسنگردانه از بین رفته بودند محرک وانگیزه پیکاسو برای خلق جاودانه ترین اثر زندگیش بود .
در عرض 2 سال جنگ جدید وحشتهای گرنیکا را به پایه های تخمیل ناپذیر افزایش داد ونخست اروپا وسپس سراسر جهان را در نوردید در این مدت هنر پیکاسو نیز جریان متناوب ترس وامید را بازتاب می کند برخی از شادترین وبرخی غم انگیزترین آثار او محصول همین سالهاست . اعتبار پیکاسو هر دم اوج می گرفت . پس از بر چیدن ارزه گاه جهانی پاریس ، گرنیکا راهی سفری دراز به نروز ، لندن ، ولیورپول شد ، واز راه اقیانوس اطلس به نیویورک رفت . در آمد های حاصل از نمایشهای متعدد گرنیکا صرف آرمانهای جمهوری اسپانیا می شد اما آثار دیگر او مبالغ هنگفت‌تری را به بار آورد . از این کارهای پیکاسو در این دوره که گفتیم .
دستخوش بیم وامید بود در کار بیش از همه یاد کردنی است یکی از آنها زن گریان که در پاییز 1937 در پاریس کشید . همانطور که قبلا ذکر شد 3 قطعه این اثر پیش از نقاشی های گرنیکا کشیده شده بود . این اثر سراسر اندوه انسانی را به تصویر می کشد . رنگهای پیکاسو ، رنگهای تند ونامطبوع وبی عصبی اند که در دو جنون را بر می انگیزند .
پرده دوم پرده ماهیگیری شبانه در آنتیب است که در تابستان سال 1939 کشید واثری شاد وبی معنا ست وهمان اندازه شوخ وشنگ است که زن گریان دل تنگ کننده . حال وهوای سرخوشانه وشادی که ماهیگیری شبانه را پدید آورد حتی تا خشک شدن رنگ پرده نقاشی نپایید . در اول سپتامیر درست پس از آنکه پیکاسو پرده را به پایان برد سپاهیان هیتلر به لهستان حمله کردند دو روز بعد فرانسه وانگلستان که متهد به پیمان دفاع از لهستان بودن به آلمان اعلان جنگ دادن.
1939 سال آغاز جنگ سال بدی بود ، ما در پیکاسو در این سال دربار سلون در گذشت هنگامی که در پیکاسو به پاریس رفت تنها سه روز در آنجا ماند واز ترس بمباران شهر همراه دوران و سگ تازی اش کازبک وسارباتس وهمسرش به بندر رویان به 25 مایلی برد ورفتند ودر آنجا ماندگارشدن . پیکاسو جز دو سه سفر کوتاه به پاریس برای خریدن بوم یا سپردن پرده‌های نقاشی خود به بانک برای دور ماندن از خطر تا اوت 1940 تا هنگام اشغال شهر به دست نیروهای آلمانی در رویان ماندگار شد . هنگامی که در 25 اوت 1940 اعلام شد که اوضاع د رپایتخت آرام است پیکاسو همراه راننده ، سگش کازبک وهمه باروبند یلش به پاریس برگشت . در آن زمان زندگی پاریس بسیار دشوار شده بود . بنزین جیره بندی بود ودر پاریس بجز مترو که بسیار شلوغ بود وسیله ای دیگر پیدا نمی شد .
مواد ومصالح وسایل نقاشی سخت بدست می آمد . کاغذ ودفترچه طراحی کمیاب بود . پرده نقاشی وضع بهتری نداشت حتی پیکاسو به دلیل نبودن سه پایه از صندلی استفاده می کرد . قلموهای نقاشی را هم خودش می ساخت . سرانجام در سال 1942 هنگامی که این گونه زندگی تحمل ناپذیر شده بود به کلی به کارگاه کوچه گرانز اگوستن نقل مکان کرد . سوخت کم بود وپیکاسو به شدت احساس سرمامی کرد ناچار یک بخاری برقی خرید اما برق جیره‌بندی شد . به همین دلیل به گرمایش گاز روی آورد اما چیزی نگذشت که مصرف گاز تابع مقررات شد وکاهش یافت . کنسول‌گری آمریکا ومکزیک به او پیشنهاد پناهندگی دادند . روز نامه ها خبر دادن که کشتاپو پیکاسو را باز داشت کرده اما او در پاریس ماند روزی هنرمندی از او پرسید : چه باید کرد وقتی آلمانی ها پشت سرما هستند ؟ پیکاسو جواب داد : هیچی نمایشگاه بگذاریم ! اما نازیها او را از این کار باز داشتند . هیتلر کار پیکاسو را با بر‌چسب «هنربذل بلشویکی» منحط خوار می شمرد . (پیکاسو برای آنکه زمستان سرد متحمل‌پذیر شود یکسره از کار کردن باز نماند او تمام حمام خود را به صورت کارگاه مجسمه سازی در آورده بود از همه جیره برقش برای گرم نگه داشتن این حمام کوچک استفاده می کرد از ساده ترین چیزهای که به دستش می افتاد هنر می آفرید . در سال 1943 دوچرخه غرازه وکهنه ای را بدست آورد که زین ودسته دوچرخه را بر داشت ویکی از هوشمند ترین ومشهور ترین کارهای خود یعنی سرگاو را با آن آفرید . خود پیکاسو سخت به این کار می پالید و پس از اینکه پاریس در سال 1944 آزاد شود توجه خاص روزنامه نگاران را به این اثر جلب کرد . اثر نیم‌شوخی و نیم جدی دیگری سال 1943 نخستین گامها بود او تابلوی زن با یک پرتقال را در همین ایام کشید ) همچنین او در این مدت رشته کارهای زنان نشسته را نقاشی کرد و همان ها را بعداً به عنوان مزمونهای برای لیتوگرافی به کار برد .
در 24 اوت 1944 نبرد خیابانی در سراسر پاریس در گرفت . روز بعد در 25 اوت نیروهای متفقین وارد شمر شدند و پاریس غرق شوروهیجان شد . صف دراز مردم به سوی خانه پیکاسو سرازیر شد پیکاسو به یک قهرمان مبدل شده بود .
شش هفته ای پس از رهایی سالن پاییزه نخستین بار از زمان اشغال درهای خود را به روی مردم باز کرد . بازگشایی این سالن در سال 1944 نمودار پیروزی بقا بود ، این بود که نام آن را سالن رهایی گذاشتند . در 1945 متفقین آلمان را اشغال کردند وپرده از جنایات وبیرحمی اردوگاههای مرگ نازی در بوخن واله ، بلزن وداخائربرداشتند . پیکاسو خشم خود را از این جنایات با پرده مرده خانه (یکی از مهمترین آثار پیکاسو بعد از گرنیکا) نشان داد .
در دوم نوامبر 1945 پیکاسو مواد رنگی لیتو گرافی را برداشت و چیزی روی یک سنگ کشید . و نخستین نمونه را تصحیح کرد واز آ‎ن پس به مطالعه لیتو گرافی پرداخت هر روز به کارگاه مورلومی رفت ودر مدت سه سال ونیم تقریباً 200 لیتو گرافی در صفحات چاپی بزرگ زد در همین مدت با دختر نقاشی به نام ترانسو اژیلو آشنا شد که زیبایی واستعدادش او را افسون کرد . چهره این زن در بیشتر لیتو گرافی ها ونقاشی های آن دوره پیکاسو دیده می‌شود . پیکاسو همراه با او به کوت وازور (ساحل لاژوردی ) رفت وتقریباً سراسر سال رادر آنجا گذراند . این مدت از شادترین دوره های زندگی او بود.
در پاییز مدیر موزه آنتیب که می دانست پیکاسو از نظر جا در تنگناست اتاقهای سفید کاری شده قصر گریماندی را به جای کارگاه به پیکاسو داد . پیکاسو چهار ماهی در این کارگاه شاهانه کار کرد . او در آن روزها یکی از پر بارترین دوره های کاری خود را می گذراند .هنگامی که پیکاسو کار خود را در آنتیب به انجام رساند همه چیزهایی که در آنجا آفریده بود به موزه پیشکش کرد وبه پاریس رفت وباز در کارگاه مورلو به کار لیتو گرافی پرداخت .
پیکاسو با تمام تجربه گری هایی که در زمینه نقاشی ناب داشت وبا آن که بر شیوه های بیانی شخصی وروشهای متنوع وپیچیده فنی دست یافته بود به نقاشی تنها دلخوش نبود . در همان نخستین مرحله کار حس کرد که سه‌بعد‌نمایی نقاشی روی یک سطح تخت نومید کننده است ودریغ خورد بر این که نقاشی هنری صرفاً تقلیدی است که تنها می تواند توهمی از آدمها واشیاء را به صورت گرد و حجم دار به دس

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پیکاسو و زندگی او

دانلودمقاله اشتقاق

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله اشتقاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 مقدمه
پس از حمد خداوند تبارک و تعالی و درود بر حضرت محمد (صلی‌الله علیه و آله) و خاندان پاکش!
در ابتدا ذکر این نکته لازم است که زبان عربی به چند دسته تقسیم می‌شود (صرف، نمو، معانی، بدیع،‌ بیان، لغت) و هریک نیز مشتمل بر قواعدی است و بدیهی است که تمامی آن قواعد و اصول موردنیاز ما در رسیدن به اجتهاد در کتب مورد تدریس در حوزه علمیه بیان نشده و یا اگر هم بیان شده به صورتی مجمل و گذرا بیان شده است لذا نمی‌شود به این کتابها اکتفا کرد و انجام دادن چنین کارهایی پیرامون موضوعاتی از جمله موضوعات صرفی و نحوی از مسلمات است.
بحث در این تحقیق پیرامون اشتقاق است (در علم صرف اگر نگاهی منصفانه لحاظ شود نمی‌شود از اهمیت آن روی گردان شود به جهت اهمیتی که در دروس و سالهای بعدی مثلاً در اصول فقه دارد) حال این سوال مطرح می‌شود آیا یک پاورقی خیلی مجمل در صرف ساده نیاز یک طلبه را حول این مسئله برطرف می‌کند؟ جواب این سئوال بدیهی است. از اهمیت این بحث همان بس که اگر کسی این قواعد را نداند در پیدا کردن لغت و در ادامه در ترجمه و... دچار مشکل می‌شود.
لذا ما با بیان توضیح و شقوق اشتقاق وجه همت خود را بر آن نهادیم تا بتوانیم قطره‌ای از دریای مجهولات را معلوم سازیم.
تعریف اشتقاق
«در لغت جدا کردن چیزی است از چیزی و در اصطلاح ساختن اسمی یا فعلی است از اسم یا فعل دیگر، و آن ساخته شده را که فرع است مشتق و آن را که اصل است مشتق منه گویند و اشتقاق قسمی از صرف است.»
«و آن اشتراک صیغ مختلفه است در اصل واحد از جهت لفظ و معنی، آن اصل واحد را «مشتق منه» و هریک از آن صیغه‌ها را «مشتق» گویند و اگر اشتراک از جهت معنی فقط بود ترادف است مانند علم و یقین و ادراک و قطع، و آن الفاظ را مترادف گویند واگر از جهت لفظ فقط بود تشابه است مانند (ذهب و ذهاب و مذهب) و آن الفاظ را مشابه گویند. و در هیچ‌کدام اشتقاق نیست» .
امیل بدیع یعقوب در تعریف اشقاق می‌گوید: «آن گرفتن لفظی از لفظ دیگر است به شرط مناسبت آندو از جهت معنی و ترکیب و مغایرتشان در صیغه مثل اشتقاق کاتب از کتب.»
احمد بن علی بن مسعود می‌گوید: «اشتقاق بین دو لفظ که در لفظ و معنی تناسب دارند یافت می‌شود.»
ملا عبدالرحمن جامی می‌گوید: «اشتقاق یعنی اینکه بین دو لفظ متناسب یکی از دلالت‌های سه گانه یافت می‌شود.»
اصل اشتقاق
«پیرامون اصل اشتقاق نزد بصریون و کوفیون اختلاف است. بصریون می گویند اصل اشتقاق مصدر است و کوفیون می‌گویند اصل اشتقاق فعل است.»
دلائل بصریون برای اینکه مصدر اصل مشتقات است:
«1ـ مصدر دلالت می‌کند بر زمان مطلق (ماضی، حال و آینده) اما فعل دلالت می‌کند بر زمان معین و همانطور که مطلق اصل برای مقید است پس مصدر اصل برای فعل است.
2ـ مصدر اسم است. اسم قائم به نفس است و از فعل بی‌نیاز است ولی فعل، قائم به نفس نیست و احتیاج به غیر دارد. یعنی به چیزی که قائم به نفس است. اگر چیزی که قائم به نفس است اصل باشد بهتر است از چیزی که قائم به نفس نیست.
3ـ وجه تسمیه مصدر به خاطر صدور فعل از اوست.
4ـ مصدر دلالت می کند بر یک چیز و آن حدث است اما فعل دلالت می کند با صیغه‌اش به دو چیز (حدث و زمان) و همانطور که یک چیز اصل دو چیز می‌شود مصدر، اصل فعل است.
5ـ مصدر برایش یک مثال است مثل: الضرب، القتل و... ولی فعل مثالهای مختلفی دارد از قبیل (ماضی، مضارع، امرو... و 14 صیغه‌ی تمام آنها)
6ـ فعل دلالت می‌کند با صیغه‌‌اش بر چیزی که مصدر بر آن دلالت می‌کند پس فعل ضرب دلالت می‌کند بر چیزی که الضرب بر آن دلالت می کند که مصدر است و عکس آن صحیح نیست. پس مصدر اصل است و فعل فرع است و فرع ناچار است که اصلی داشته باشد.
7ـ اگر مصدر، مشتق از فعل بود واجب بود که جاری شود بر سنت در قیاس و مختلف نمی‌شد. همانطور که در اسماء فاعل و مفعول مختلف نشده است (از فعل مضارع گرفته می‌شود در وزن، در معنا، در ذات و...) و واجب بود بر آن چیزی که فعل بر آن دلالت می‌کند (حدث و زمان) دلالت کند. و همچنین بر معنای ثالث همانطور که اسم فاعل و مفعول اینطورند (بر حدث و به ذات فاعل و مفعول به) پس زمانی که مصدر این گونه نیست دلالت می‌کند به این که مشتق از فعل نیست.»
دلایل کوفیون برای اینکه اصل مشتقات است:
«1ـ همانا مصدر صحیح می‌باشد به خاطر صحیح بودن فعلش و معتل می‌باشد به خاطر اعلال فعلش مثل: (قاوم قواماً و قام قیاماً)
2ـ فعل عمل می‌کند در مصدر مثل ضربت ضرباً و چون که رتبه عامل قبل از رتبه معمول است پس واجب است که مصدر فرع فعل باشد.
3ـ مصدر ذکر می‌شود برای تاکید و رتبه مؤکَّد مقدم بر رتبه مؤکِّد می‌باشد.
مثل ضربت ضرباً که ضربت مؤکَّد و ضرباً‌ مؤکِّد است.
4ـ همانا بعضی افعال مصدری برای ایشان نیست که عبارتند از: (نعم، بئس، عسی، لیس، دو فعل تعجب و حبّذا) که اگر مصدر اصل باشد نباید این افعال از مصدر خارج بشوند چون محال است که فرع بدون اصل باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   15 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اشتقاق

دانلود مقاله مواد پرتوزا و تابش های هسته ای

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله مواد پرتوزا و تابش های هسته ای دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 مقدمه
این مقاله شامل سه بخش کلی می باشد که به ترتیب خاصی و به صورت تدریجی کنار یکدیگر قرارگرفته اند، قسمت اول تاریخچه کوتاهی را از کشف رادیواکتیویته بیان می کند که با معرفی چهاردانشمند با نام های هانری بکرل، ماری کوری، ارنست رادرفورد و پل اوریچ ویلارد همراه است، در قسمت اول تحقیق(تاریخچه) ارنست رادرفورد بیش تر مورد توجه و بوده و قسمتی از زندگی وی و تحقیقات او بیان شده است.
قسمت دوم این تحقیق به معرفی مواد پرتوزا، اصطلاحات راجع به این موضوع، ماهیت پرتوهای آلفا، بتا و گاما، واپاشی و قانون سدی می پردازد که سعی شده است درمورد همه مفاهیم و مباحث جزیی بحث و نتیجه گیری شود و بلاخره در قسمت سوم گفتار حاضر از تریتیم به عنوان یک عنصر رادیواکتیو نام برده شده، آن را معرفی کرده ایم، میزان خطرات آن و روش اندازه گیری خطرات را نیز بیان نموده ایم تا به عنوان یک مثال همه مفاهیم روی آن کار شود.
امیدوارم از خواندن این مقاله شیرین، لذت ببرید...

تاریخچه کشف مواد پرتوزا
هانری بکرل، دانشمند فرانسوی، زمانی که مشغول تحقیق بر روی مواد دارای خاصیت فسفرسانس بود متوجه شد که تاثیر نور مرئی و سنگ معدن اورانیوم(سولفات پتاسیم اورانیوم)برروی یک فیلم عکاسی بسته بندی شده همانند است( بعدها مشخص شد که سنگ معدن اورانیوم از خود پرتوهای آلفا و گاما گسیل کرده و چون پرتوهای گاما همان پرتوهای X پرانرژی هستند و از جنس نور یا امواج الکترومغناطیسی اند، بنابر این اورانیوم، چنین تاثیری بر روی فیلم عکاسی بسته بندی شده وی گذاشته)، در همین حین ماری کوری خاصیت پرتوزایی را کشف کرد و با تعداد محدودی ماده پرتوزا مانند پولونیم(فلز ضعیف) و رادیم(فلز قلیایی خاکی) آشنا گردید و نام های کنونی چون رادیواکتیو(پرتوزا) یا رادیواکتیویته(پرتوزایی) را وی برگزید ومنتشر ساخت، در آن زمان، اطلاعات بشر در مورد این مواد بسیار کم بود و رادرفورد در پی اکتشافات تازه ای درمورد این مبحث نوین بود.
ارنست رادرفورد در سال 1895 به “آزمایشگاه کاوندیش” دانشگاه کمبریج آمد تا در آنجا تحت مدیریت “جی.جی امسون” مشغول به کار شود، تامسون که استاد فیزیک تجربی بود، رادرفورد را فعالانه در آزمایشگاه به کار گرفت، رادرفورد در اوایل کار تحقیقاتی خود با انجام آزمایشی که فکر آن از خود وی بود دو تابش رادیواکتیو ناهمانند شناسایی کرد، او پی برد که بخشی از تابش با برگه ای به ضخامت یک پانصدم سانتی متر قابل ایستادن بود اما برای متوقف کردن بخش دیگر برگه های بس ضخیم تری لازم بود. او اولین اشعه ای را که تابشی با بار الکتریکی مثبت و یونیزه کننده ای قوی بود و به سهولت در مواد جذب می شد اشعه آلفا نام داد. اشعه دوم را که تابشی با بار الکتریکی منفی بود و تشعشع کمتری ایجاد می کرد اما قابلیت نفوذ آن در مواد زیاد بود را اشعه بتا نامید. تابش نوع سومی که شبیه پرتوهای ایکس بود، در سال 1900 بوسیله پل اوریچ ویلارد (فیزیکدان فرانسوی) کشف شد، این پرتو نافذترین تابش را داشت. طول موج آن بسیار کوتاه و فرکانس آن فوق العاده زیاد بود تابش جدید، پرتو گاما نام گرفت. رادرفورد و همکارانش کشف کردند که فعالیت تشعشعی طبیعی مشهود در اورانیوم: فرآیند خروج ذره آلفا از هسته اتم اورانیوم بصورت یک هسته اتم هلیم و بر جای ماندن اتمی سبکتر از اتم اورانیوم در اورانیوم به ازاء هر خروج ذره آلفا از آن است از کشف آنها نتیجه گیری شد که رادیوم تنها عنصر از شرته عناصر حاصل از فعالیت تشعشعی اورانیوم است.
رادرفورد در سال 1904 نخستین کتاب خود به نام فعالیت تشعشعی را که امروزه از کتب کلاسیک نوشته شده در آن زمینه شناخته می شود را منتشر کرد و به سرعت دست به کار تدوین نظریه های تازه در باره ساختار اتم شد. آن دوره پر ثمرترین دوره زندگی دانشگاهی او بود رادرفورد به پاس کوشش های علمی خود در دانشگاه منچستر نشان ها و جوایز زیادی دریافت کرد که دریافت جایزه نوبل سال 1907 در شیمی نقطه اوج آن بود. این نشان افتخار را البته برای کارهایی که در کانادا در زمینه فعالیت تشعشعی عناصر کرده بود به او دادند، بزرگترین دستاورد رادرفورد در دانشگاه منچستر کشف ساختار هسته اتم بود پیش از رادرفورد اتم به گفته خود او یک موجود نازنین سخت و قرمز و یا به حسب سلیقه خاکستری بود اما اینک یک منظومه شمسی بسیار ریز متشکل از ذرات بی شمار بود که مظنون به نهفته داشتن اسرار ناگشوده متعدد دیگر در سینه هم بود.
رادرفورد در سال 1937 در اثر یک فتق محتقن(گونه ای تورم ناشی از انسداد اعضای درونی) در گذشت او در آن هنگام 66 ساله و هنوز سرزنده و قوی بود سهم رادرفورد در شکل گیری درک کنونی ما از ماهیت ماده از هر کس دیگری بیشتر است و به همین علت، او را پدر انرژی هسته ای نامیده اند.
ماده پرتوزا چیست؟
ماده پرتوزا ماده ای است که طی یکسری فعل و انفعالات خاص در هسته ی اتم های خود، پرتوها یا تابش های خاصی را گسیل می کند، همه مواد طبیعی یا مصنوعی قابلیت پرتوزایی ندارند و این قابلیت فقط در موادی مشاهده می شود که هسته ای ناپایدار دارند و برای تبدیل شدن به یک ترکیب پایدار از خود پرتوهایی را گسیل
می کنند.
تابش های هسته ای به طور کلی به سه دسته ی پرتوهای آلفا، بتا و گاما تقسیم می گردند. هر ماده ی رادیواکتیو پرتوهای مشخصی را گسیل می کند، به طور مثال: هسته اتم های رادیوکربن و رادیو استرانسیوم پرتو بتا گسیل می کنند، هسته های رادیوکبالت پرتوی بتا و پرتوی گاما تشعشع می کنند و هسته های رادیوم و اورانیوم پرتو آلفا و پرتوی گاما گسیل می کنند، بنابر این می توان نتیجه گرفت که هر ماده ای قابلیت پرتوزایی ندارد و موادی که قابلیت پرتوزایی دارند، از بین پرتوهای آلفا، بتا و گاما فقط تعداد خاص و مشخصی را گسیل می کنند و همانطور که در مثال های گذشته اشاره شد، به طور مثال، هسته های رادیوکبالت پرتوهای بتا ساطع می کنند و این هسته ها قابلیت صادرکردن پرتوهای آلفا و گاما را ندارند و در گسیل تابش های هسته ای محدود می باشند.
مواد رادیو اکتیو شامل دو دسته هستند:
ا- ماده پرتوزای طبیعی و 2- ماده پرتوزای مصنوعی
ماده پرتوزای طبیعی آن دسته از مواد پرتوزا است که در طبیعت به صورت ذاتی وجود دارند و انسان در به وجود آمدن آن ها هیچ نقشی ندارد.
و ماده پرتوزای مصنوعی آن دسته از مواد پرتوزا را شامل می شود که ساخته دست انسان هستند و برای تولید آن ها، انسانی تلاش کرده است.
این نوع دسته بندی در برخی کتب جزو قوانین سدی بیان شده است(مانند کتاب شیمی عمومی تالیف غلامرضا قاضی مقدم، توضیحات بیش تر در فسمت منابع) اما در برخی دیگر به صورت مجزا آمده است.
پرتوهای آلفا، بتا و گاما دارای جنس، بارالکتریکی، قدرت نفوذ و انرژی متفاوتی هستند و منشا و مبدا هرکدام نیز ممکن است متفاوت باشد.
در واکنش های هسته ای ماده ای که پرتو گسیل می کند را ماده مادر یا ماده اولیه می نامند و فرآورده یا آن ماده ای که پس از واپاشی بر جای می ماند را ماده دختر
می نامند.
نیمه عمر مواد رادیواکتیو، یک عنصر، مدت زمانی است که طول می کشد تا یک ماده پرتوزا نیمی از قدرت خود را از دست بدهد، به طور مثال نیمه عمر کربن-14 حدود 5600 سال می باشد یا اورانیم 238 دارای نیمه عمر 5 میلیارد سال است، یعنی 5 میلیارد سال طول می کشد تا اورانیوم 238 نیمی از خاصیت رادیواکتیویته خود را از دست دهد، پس بنابراین یک عنصر اورانیوم 238 حدود 10 میلیار سال طول می کشد تا به طور کلی خاصیت رادیواکتیویته خود را از دست دهد.
از آنجایی که مواد پرتوزا قابلیت نفوذ در بافت های زنده را نیز دارند، بنابر این میزان تابش های هسته ای اطراف ما همواره می بایست آزمایش و بررسی شوند که این کار(اندازه گیری میزان پرتوهای الفا، بتا و گاما در اطراف زندگی) توسط دستگاهی به نام گایگر-مولر اندازه گیری می شود که این نام از نام سازندگانش اقتباس شده است.
ماهیت پرتوهای آلفا، بتا و گاما
هر سه نوع تابش هسته ای دارای خصوصیات متفاوتی نسبت به یکدیگر هستند و مشخصه ای ویژه خود دارند که برخی مشخصات بارز آنها را پی میگیریم:
در مقایسه ی قدرت نفوذ پرتوهای آلفا و بتا و گاما رادرفورد مشاهده نمود که:پرتوهای آلفا توسط ورقه ای از کاغذ متوقف می شوند و قابلیت نفوذ درون ورقه کاغذ را ندارند یا به عبارت دیگر نمی توانند از کاغذ عبورکنند. پرتوهای بتا از ورقه ی کاغذی عبور کرده اما در برخورد با ورقه ی آلومینیومی با ضخامت 1.16 اینچ متوقف می شوند و بلاخره پرتوهای گاما که قابلیت نفوذ در یک دیوار بتونی ضخیم را دارا
می باشد اما نمی توانند از ورقه ای سربی با ضخامت بسیار زیاد عبورکنند، بنابراین از این مشاهدات می توان نتیجه گرفت که پرتوهای آلفا قدرت نفوذی کم تر از پرتوهای بتا و پرتوهای بتا قدرت نفوذی کم تر از پرتوهای گاما دارند. در بین تابش های هسته ای پرتوهای گاما دارای قدرت نفوذ بیش تری هستند اما ذکر این نکته لازم است که نافذترین پرتوهای جهان، پرتوهای کیهانی هستند که قابلیت نفوذ در یک کوه را نیز دارند و به طور نامحسوسی همواره از اعماق میان ستاره ای یا شراره های خورشید زمین را بمباران می کنند و در اعماق زمین نفوذ می کنند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 10   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مواد پرتوزا و تابش های هسته ای

دانلود مقاله مذاکره تجاری

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله مذاکره تجاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

این دوره سعی بر آن دارد تا درک شما را در ارتباط با اصول، استراتژی، و تاکتیک های یک مذاکره موثر و همچنین مدیریت ارتباط حرفه ای را افزایش و بهبود بخشد. متد تدریس این دوره شامل listening, Speaking, خواندن، بحث آزاد و Case Study و شبیه سازی مذاکرات می باشد.

ما استراژی های موثر و غیر موثر را مورد مطالعه قرار می دهیم . برای مثال یک مذاکره ناموفق را بررسی می کنیم و دلایل شکست آن را تجزیه و تحلیل می کنیم. و سپس سعی می کنیم تا آن را بهبود بخشیم.
๏ تعریف محیط مذاکره
๏ تفاوت win/win با win/lose
๏ سبک های مختلف مذاکره
๏ تاکتیک های یک مذاکره
๏ قدرت بخشیدن به یک مذاکره اصولی و منظم
๏ آشنایی با مراحل مختلف مذاکره
๏ مذاکره فروش و قرارداد
๏ استانداردهای یک مذاکره اصولی
๏ برنامه ریزی برای یک مذاکره موفقیت آمیز
๏ روانشناسی مذاکره موفقیت آمیز
๏ ایجاد ارتباط
๏ کسب اعتماد، همکاری و حمایت
๏ هنر و علم متقاعد سازی
๏ مذاکرات رسمی و غیر رسمی
๏ مدیریت فشارهای روحی و احساسی
مهارت شما به عنوان مذاکره کننده ممکن است نه تنها از ضرر جلوگیری کند، بلکه برای سازمان شما سودآور باشد.
تکنیکهای مذاکرات تجاری
10 روش برگزیده از پیتر دراکر
پیتر دراکر اندیشمند و صاحبنظر بزرگ آمریکایی در عرصه مدیریت معتقد است ، هنر متقاعد کردن راز موفقیت انسانها و یا شرکتهای تجاری موفق است.امروزه بسیاری از شرکتها جهت برنده شدن در مناقصات و مزایده ها در عرصه تجارت ، از متخصصین زبده در امر مذاکرات تجاری بهره می گیرند.در اینجا برای شما چند راهکار در مذاکرات تجاری را ذکر می کنیم.که حاصل تجربیات این مشاوران حرفه ای می باشد :
1- هیچگاه اولین پیشنهاد را شما ندهید :
بسیار ساده است، اینطور نیست؟ تا آنجا که می توانید، در هر موقعیتی هم که برای مذاکره قرار دارید، اولین پیشنهاد را شما ندهید. اگر طرف شما با یک پیشنهاد بزرگ جلو آمد، نشان می دهد که ممکن است معامله انجام نشود و آنها راهشان را بکشند و بروند چون سنگ بزرگ همیشه نشانه نزدن است. با رعایت این نکته می توانید از قصد و نیت طرفتان مطلع شوید.
2- همیشه دو خریدار را در کنار هم قرار دهید
کاری که به شما خیلی قدرت عمل می دهد این است که همیشه برای یک جنس مشخص دو خریدار را کنار هم قرار دهید. چه در کار باشد و چه در تجارت، اینکه دو نفر خواستار شما باشند همیشه باعث افزایش قدرت شما می شود.
3- همیشه قیمت بالاتری بدهید
همیشه قیمتی بالاتر از قیمت واقعی خودتان اعلام کنید، اما نه اینقدر بالا که کسی حتی برای نگاه کردن هم جلو نیاید چون با اینکار فقط یک طمعکار جلوه خواهید کرد.
4- هیچگاه خود را مشتاق نشان ندهید
هر چقدر هم که به نظرتان معامله عالی باشد و کلی با آن سود کرده باشید و بسیار خوشحال باشید، هیچوقت چهره خود را شاد و مشتاق به طرف مقابل نشان ندهید. چون با اینکار درونتان را به آنها نشان خواهید داد و این اصلاً خوب نیست. همیشه خونسرد و آرام باشید.
5- همیشه برای ترک مذاکره آماده باشید
اصلاً مهم نیست که چقدر دوست دارید آن معامله انجام شود، باید همیشه خود را برای سر نگرفتن معامله هم آماده نشان دهید. ممکن است این سخت ترین کار در طی یک مذاکره باشد، اما گاهی بسیار به نفع شما خواهد بود. اگر می بینید که مذاکره ای درست نیست و ممکن است سرتان کلاه گذاشته شود، می توانید سریعاً کناره گیری کنید.
6. فکر کنید که طرف معامله به شما نیاز دارد
یکی از سخت ترین قسمت های معامله این است که شما فکر کنید طرف شدیداً به شما نیاز دارد. اگر اینطور فکر نکنید، اعتمد به نفستان پایین خواهد آمد. همیشه در ذهنتان مجسم کنید که طرف معامله عمیقاً خواستار کالای شماست.
7- یاد بگیرید که ساکت بمانید
گاهی اوقات وقتی پیشنهادی به شما ارائه می شود، خیلی مهم است که جوابی نداده و چیزی نگویید. برای 30 دقیقه، 90 دقیقه، یک ساعت، برای هر چقدر که شده دهانتان را باز نکنید.
سکوتی ناراحت کننده ایجاد کنید و طرف مقابل برای شکستن این سکوت جزئیات بیشتری بیان خواهد کرد. شما ساکت بمانید، کناره گیری نکنید اما فقط به آنچه که طرف مقابل بازگو می کند گوش فرا دهید.
8- در مورد همه چیز تحقیق کنید.
چه با دانستن در مورد گذشته طرف معامله تان باشد، چه اتفاقاتی که در جریان مذاکره می افتد یا تحقیق در مورد کالای مورد نظر باشد، همیشه بدانید که در چه مورد می خواهید صحبت کنید.
9- هیچگاه در وسط کار مذاکره را بر هم نزنید
در معاملات همیشه تخفیف و امتیاز دهی صورت می گیرد. مهم نیست که از چقدر می گذرید تا مذاکره را تمام کنید، اما مهم این است که مذاکره نباید بر هم بخورد. هر چند که ممکن است آخر کار اصلاً رضایت زیادی از آن مذاکره نداشته باشید.
10- همیشه مودب باشید
مهم نیست که طرف مقابلتان با شما بد حرف می زند یا کالایتان را تحقیر می کند، شما هیچگاه خونسردی خود را از دست ندهید. با بدرفتاری چیزی جز شرمندگی نصیبتان نخواهد شد.
راه حل ویژه : کار را به نماینده تان بسپارید!
ممکن است هر چند بار هم که این مقاله را بخوانید باز احساس کنید که هنوز در مذاکره استاد نشده اید. بنابراین در اینجا به آخرین توصیه اشاره می کنم که از تمام این نکات با ارزش تر است:
اگر شک دارید، یا حوصله این کارها را ندارید، نماینده ای برای خود پیدا کنید که این کارهایتان را انجام دهد. این نماینده هر کسی می تواند باشد، یک وکیل حقوقی یا یکی از همکاران باتجربه، ولی به هر حال مسئله مهم این است که اگر حوصله ندارید به هیچ وجه این کار را خودتان انجام ندهید.
مذاکرات تجاری در تجارت الکترونیکی
سیاستمداران و مدیران در کشورهای در حال توسعه با چالش های زیادی در حوزه های مدیریت ، نیروی کار ، امور بین الملل ، روابط تجاری و مقررات محلی مواجه هستند . فرآیند تصمیم گیری در بیشتر این موارد فقط از طریق انجام مذاکرات می تواند صورت پذیر که یکی از رایج ترین فر آیند ها برای تصمیم سازی و حل منازعات در سطوح مختلف است .
سنت استعماری کهن برای این فرض متکی بود که فقط نوابغ و نمایندگان کشورهای ثروتمند ودارای سطح آموزشی بالا نیاز به مذاکره و تعامل با هم دارند. تعمیم این فرضیه به این تفکر منتهی شد که غرب در تمام حوزه های مربوط به توسعه سازمان دهی ، تجارت و حتی امور مربوط به حکومت برتر است . نتایج این تفکر حتی در مساله مذاکره و رفتارهای متناظر با آن رخ نموده است و غرب این طور فرض می کند که هیچ احتیاجی برای مذاکره با دیگران ندارد و خودش مصالح طرف دیگر را بهتر از خود او تشخیص می دهد . ادامه این تفکر به صورت مشهودتر در توصیه های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول به کشورهای در حال توسعه تجویز می کند ، که برخی از نتایج منفی پذیرش بی چون و چرای این نگرش در بحران های اقتصادی . اجتماعی منطقه ای خودرا نشان داده است . موارد اختلاف و تشابه زیادی بین انواع مذاکرات وجوددارد که به خصوص با فرآیند جهانی شدن اقتصاد ، توجه صاحب نظران زیادی را به خود معطوف نموده است همچنین با افزایش قواعد سیاسی و اقتصادی در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه صورت گرفته است . مسایل فرهنگی بر ارتباطات ، ارزش تشریفات گوناگون و حالات و روابط انسانی درکشورهای در حال توسعه تاثیر می گذارد.
تجارت الکترونیکی بستر مناسبی را برای رشد و تکامل مذاکره و گفتگوی بین تمدن ها و فرهنگ ها ودر نتیجه حرکت به سوی ایجاد سیستم های خودکار مذاکره فراهم می آورد
ازاین رو اهمیت آموزش مدیران و دانشگاهیان برای مذاکرات اینترنتی درزمینه مشارکت هرچه موثرتر در فرآیند جهانی شدن اننکارناپذیر است . با توجه به شروع به یادگیری و کسب مهارت های اولیه در این سیستم ها طوری طراحی شده اند که کاربران را متعلق به خود احساس می کند و یا به عبارتی دیگر کاربر احساس می کند که یک نسخه از سیستم در اختیار اوست، انرژی و زمان زیادی صرف آموزش کاربر نمی شود. نهایتا این سیستم ها امکانات عدیده ای رابرای افزایش قابلیت های مدیران در عرصه های تصمیم گیری فراهم می کند. خصو صا کاربردهای آن در بحث انتقال تکنولوژی برای کشورهای در حال توسعه می تواند از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد. محققان موضوع مذاکره ، سایتی به نامInternet International را طراحی و پیاده سازی کرده اند که می تواند پروژ ه های بین المللی مذاکره را پشتیبانی نماید. چکیده کارها در دو سیستمINSPIREوINSSتجلی یافته است که اولی بیشتر برای مقاصد آموزشی و تحقیقاتی و دومی به عنوان نسخه تجاری در حال توسعه است.
کسب وکار در تجارت الکترونیک
تجارت الکترونیکی نامی عمومی برای گسترده ای از نرم افزارها و سیستم هاست که خدماتی نظیر جستجوی اطلاعات ، مدیزیت تبادلات ، بررسی وضعیت اعتبار ، اعطای اعتبار ، پرداخت به صورت روی خط ، عملیات گزارش گیری و مدیریت حساب ها و.. رادر اینترنت به عهده گیرند . این سیستم ها زیربنای اساسی فعالیت های اقتصادی مبتنی بر اینترنت را فراهم می آورند.
دسترسی به ابزارهای تجارت الکترونیکی برای مشتریان خواه به صورت انفرادی یا به صورت یک سازمان، این امکان را می دهد که آنها تامین کنندگان و فروشندگان را در هر جایی که هستند یافته و با آنها تامین کنندگان و فروشندگان را در هر جایی که هستند یافته و با آنها به صورت الکترونیکی معامله کنند. دراین حالت دو مساله عمده و کاملا مرتبط با هم که وضعیت فروشگاههای اینترنتی را پیچیده می کنند، عبارتنداز :
افزایش قابل ملاحظه دسترسی به شرکت ها
دسترسی به شرکت هایی که بتوانند نیاز مشتری را برآورده سازند به طور قابل ملاحظه ای افزایش می یابد . این افزایش به همراه سعی وافر شرکت ها در جذب مشتریان ، آنها را با سردرگمی مواجه می کند.
پیچیده ترشدن تصمیم گیری و مذاکره
با امکان دسترسی به بازارها از طریق اینترنت و سریع ترووسیع ترشدن آنها فرآیند های تصمیم گیری و مذاکره به دلایل مختلفی نظیر به میان آمدن فرهنگ ها، زبان ها و قوانین متفاوت پیچیده ترمی گردد و دراین میان نیاز به سیستم احساس می گردد که نه تنها بتوانند معاملات ممکن را جستجو کنند بلکه بتوانند در مذاکرات تجاری به صورت مستقل درگیر شده و تصمیمات اتخاذ کنند. همچنین عدم تغییر مدل های اقتصادی و تطبیق نیافتن شرایط متغییر امروزی پیچیدگی تصمیم گیری ها را چه برای طراحان سیستم های ذکر شده مشکل تر می کند . به عنوان نمونه شرایط جدید برخی شرکت ها را وادار کرده است که با تغییر الگوهای تولید ، خودرا کمتر درگیر بازار رقابتی نمایند که این تغییر باعث تغییر در نحوه تصمیم گیری آنها می گردد. در حالی که در برخی شرکت های دیگر ممکن است مدل های اقتصادی مرسوم و یا مدل های دیگری را بپذیرند ودر نتیجه در این مقوله با کثرت مواجه خواهیم شد. سنت استعماری کهن بر این فرض متکی بود که فقط نوابغ و نمایندگان کشورهای ثروتمند و دارای سطح آموزشی بالا نیاز به مذاکره و تعامل با هم دارند . این سنت بر این فرض غلط و کوته بینانه استوار بود که افراد تحصیل کرده در دانشگاه های غرب شایستگی بیشتری برای تصمیم سازی ها دارند. تجارت الکترونیکی بستر مناسبی را برای رشد و تکامل پدیده مذاکره و گفتگوی بین تمدن ها و فرهنگ ها و در نتیجه حرکت به سوی ایجاد سیستم های خودکار مذاکره فراهم می آورد.
جایگاه مذاکره در تجارت
مذاکره در مدل زنجیره ارزش
مذاکره بین خریداران وفروشندگان با فعالیت متعدد دیگری که در مدل زنجیره ارزش آنها وجودارد ، در ارتباط است . این فعالیت ها موازی هم بوده و هم خریدار و هم فروشنده را درگیر می کند.
تاثیر تجارت الکترونیکی بر مدل زنجیر ارزش
اگر مذاکره تجاری را از دیدگاه خریدار بررسی کنیم و توجه خودرا به سمت سه فعالیت اول یعنی کشف محصول ، ارزشیابی و مذاکره معطوف کنیم ، در می یابیم که تجارت الکترونیکی تغییراتی کیفی در این فعالیت ها ایجاد می کند. در مرحله کشف محصول ، خریدار نیاز خودرا مشخص می کند و به دنبال محصولاتی است که این نیاز را برآورده سازد . تجارت الکترونیکی این امکان را ایجاد می کند که او به بازارهای زیادی که قبلا ناشناخته و غیر قابل دسترس بودند آشنایی پیدا می کند . علاوه بر افزایش قابل ملاحظه فروشندگان او با مسایل دیگری نظیر برخورد با فرهنگ ها و قوانین گوناگون نیز مواجه است. در مرحله ارزشیابی محصول ، خواص محصول کشف شده مورد ارزیابی قرار می گیرد. در این مرحله محصول کشف شده بر اساس معیارهای خریدار رتب بندی می گردد. بنابراین یک معیار مقایسه ای در این مرحله به کار گرفته می شود که از توضیحات قبلی خریدار استفاده می کند. در سیستم سنتی ، ارزیابی محصولات بر اساس ارتباط دیداری مستقیم مشتری با جنس صورت می گیرد . او آنهایی را که نمی خواهد از گزینه های ممکن حذف می کند و یا با توجه به ارزشیابی خریداران دیگر تصمیم می گیرد .در تجارت الکترونیکی ارزشیابی ممکن نیس وار این رو خریدارن یا باید به دیگران اعتماد کنند یا باید به دیگرا ن اعتماد کنند ویا کالا را با توجه به انواع مشابه موجود بازار های محلی ارزیابی نمایند. در خلال فرآیند مذاکره ، خریدار وفروشنده ، با هم به تبادل اطلاعات می پردازند اگر مذاکره آنها فقط در مورد قیمت باشد این حالت در حقیقت پذیری فرآیندی مانند مناقصه یا مزایده دارد واگر روی دانه وسیع تری از موضوعات نظیر وضعیت تضمین ، زمان تحویل ، زمان بندی پرداخت ، چگونگی خدمات رسانی و ... بنشیند آنگاه به طور خاص در حال دنبال کردن فرآیند مذاکره می باشند. نتیجه مذاکره اگر با توافق ، یعنی رسیدن به نقطه نظرات مشترک همراه باشد می تواند منجر به دادن سفارش از جانب مشتری گردد. ازاین جنبه مرحله مذاکره دارای اهمیت زیادی است و می تواند پل ارتباطی برقرار شده بین مشتری وفروشنده را برای ادامه دادوستدمستحکم کرده و به عبارت دیگر تکمیل بقیه مراحل زنجیر ارزش راتا حدود زیادی تضمین کند.
آژانس های نرم افزاری می توانند به استفاده کنندگان کمک کنند تا خیلی از پیچیدگی ها مذاکره به صورت خودکار مدل شده وبر مشکلات روش های سنتی غلبه گردد.
تکنیک های ارتباطی موثر در مذاکرات تجاری منبع : emodir
ارتباطات کلامی :
کلمات در پیامی که به دیگری منتقل می کنید تاثیر فراوانی دارد. در محیط کار،شما نماینده وسفیر کسب وکارتان هستید و باید کلماتی را انتخاب کنید که نشان دهنده شخصیت کمپانی تان باشد. توجه به نکات زیر هنگام مذاکره و سخن گفتن با مشتری در برقراری ارتباط موثر به شما کمک خواهد کرد.
الف) کلمات مناسبی انتخاب کنید
1- پیش از لب به سخن گشودن کمی فکر کنید و کلمات قابل فهم بکار ببرید.
2- وقتی با مشتری صحبت می کنید که هیچگونه آشنایی با شرکت یا سازمان ندارد استفاده از کلمات مناسب کمک شایانی به برقراری ارتباط خواهد کرد(ایونسون،1380)
3- وقتی بین استفاده از دولغت مترادف مردد می شویدهمواره از لغات ساده تر استفاده کنید(همان،ص78)
4- سعی کنید کلمات دقیق روان و پرمحتوا انتخاب کنید. مثلا به جای استفاده از کلمات پر زرق و برق، ناگهانی و تغییرپذیر می توانید به ترتیب از کلمات جالب سریع و متغیر استفاده کنید(قربانی،1382)
ب) علاوه بر انتخاب کلمه مناسب به لحن ونحوه بیان نیز دقت کنید
1- درهنگام صحبت کردن با مشتری ناراضی ،از لحن جدی وکمک کننده استفاده کنید
2- در هنگام سوال کردن ازمشتری ازلحنی مشتاقانه استفاده کنید،لحنی که نشان دهد واقعا به شنیدن پاسخ سوالتان علاقه دارید(ایونسون،1380)
ج) از کلمات گرم ومثبت استفاده کنید
کلماتی که حالت مثبت واطمینان بخش دارند تداعی کننده یک برخورد مثبت واحترام آمیز برای مشتری است.عباراتی نظیر«بله!بسیار خوشحال خواهم شد که این کار را انجام دهم» پیامی برای طرف مقابل ارسال می کند که حاکی از خوشحالی و علاقه مندی شما برای کمک کردن به طرف مقابل باشد(همان،ص73)

 

 

 

د) واضح و روشن سخن بگویید.
سعی کنید کلمات را به شکل درست ورسمی بیان کنید.به جای عبارت«چی می خوای؟»از جملات «چه چیزی می خواهید سفارش دهید؟» ویا «چه کمکی از دست من برمی آید» استفاده کنید(همان،ص79)
ارتباطات غیر کلامی:
افزون بر مباحث کلامی در ارتباطات عوامل دیگری نیز در برقراری یک ارتباط موثر تاثیر گذارهستند که ارتباطات غیر کلامی نامیده می شوند. ارتباطات غیر کلامی که به زبان بدن (Body Language) معروف است شامل ژست ووضع بدن(Gesture )، فواصل میان فردی، لبخند، شیوه های دست دادن و ارتباط چشمی (Eye Contact) می باشد.
در ابتدای مذاکره وسخن گفتن با مشتری قبل از این که شروع به صحبت کنید سیگنال هایی از طرف شما به طرف مقابل روانه می شود و به نوعی شروع به صحبت می کند. از آنجا که ارتباطات کلامی نیمی از انتقال پیام را دربرخورد های چهره به چهره (face to face) شامل می شود، آگاهی و رعایت آن ضرورتی انکار ناپذیر است(بیورسث، 2007)
1) ژست و وضع بدن
وضع و حالت بدن از مهمترین مواردی است که مردم با آن توجه می کنند. طرز قدم برداشتن، ایستادن ونحوه نشستن افراد پشت صندلی مبین وضعیت روانی فرد می باشد. علاوه بر این در مورد وضع بدن لازم است بدانیم که وضع بدنی و جسمانی باز(ژست و وضع بدنی باز حالتی است که در آن دست ها و پاها کشیده وصاف است و به طور کلی چهره و وضع بدنی به سمت طرف مقابل بوده و نشان دهنده توجه به شخص مقابل است)این پیام را برای مشتری در پی دارد که آماده برقراری ارتباط با او هستید(همان، ص2)
رعایت نکات زیر در هنگام راه رفتن و ایستادن نشان دهنده اطمینان خاطر و اعتماد به نفس شما درمقابل مشتری است:
1- سعی کنید در هنگام راه رفتن بدن صاف و گردن راست باشد
2- هماهنگی قدم ها را رعایت کنید و از کشیدن قدم ها روی زمین خودداری کنید(انزلی، 1370)
3- هنگام ایستادن دست ها باید کشیده وصاف باشد، شکم به داخل، شانه ها رو به عقب وسر رو به بالا قرار گیرد(بیورسث، 2007)
به هنگامی که با مشتری به صحبت می نشینید همیشه روبروی مشتری قرار بگیرید وهرگز به پشتی صندلی تکیه نکنید. تکیه دادن به پشتی صندلی می تواند بی تفاوتی شما را به نمایش بگذارد. نکته مهم این است که افراد تحت تاثیر زبان تن افرادی که با آنها حرف می زنند قرار می گیرند. وقتی راست وقائم می نشینید، به جلو متمایل می شوید وبه پیرامونتان توجه دارید سبب می شود که مشتری به این نتیجه برسد که آنچه به او انتقال می دهید بسیار مهم است.
2) فاصله :
ادوارد حال یکی از متخصصین انسان شناسی در یک مطالعه مقدماتی بر روی اثرات فاصله در هنگام برقراری ارتباط، چهار بعد یا منطقه ازابعاد فضای اطراف بدن را تشخیص داده است. این مناطق عبارت اند از:منطقه صمیمی، شخصی، اجتماعی و عمومی. شما در حین برقراری ارتباط با مشتری یا طرف مذاکره می توانید با دستکاری این فاصله ها سرعت تشکیل روابط گرم وصمیمانه خود را افزایش دهید وبر عمق آن ها بیافزایید(لوئیس، 1380، ص147).
عوامل داخلی و خارجی زیادی در تایید فاصله بین افراد مختلف تاثیرگذاراست. میزان آشنایی(هرچه روابط گرم تر باشدفاصله در هنگام ایستادن کمتر خواهد بود)، شخصیت(افراد درون گرا سعی می کنند بین خود و دیگران بیشتر از افراد برون گرا فاصله ایجاد کنند) ملیت وزمینه اخلاقی(هنجارها وانتظارات فرهنگی در برخورد های افرادبا یکدیگر تاثیر بسزایی دارد)از عوامل مهم در تعیین فاصه می باشد(همان، ص142)
فواصل میان فردی به گروه های زیر طبقه بندی می شود:

 

الف- فاصله صمیمی (زیر 45 سانتی متر)
مخصوص فعالیت هایی مانند عشق ورزی، هم آغوش شدن با نزدیکان در دیدو بازدید است. افراد فقط به همسر، بچه ها ووالدین و دوستان بسیار نزدیک خود اجازه می دهند که به این منطقه وارد بشوند. دقت کنید که ناخواسته حریم خصوصی کسی را موردحمله قرار ندهید. وارد شدن به حریم خصوصی افراد به خصوص در فرهنگ های مختلف سبب می شود که طرف مقابل تحت تاثیر قرار گیرد وبرانگیخته شود.
ب - فاصله شخصی نزدیک (45 تا 75 سانتی متر)
معمولا دوستان نزدیک به این منطقه می توانند وارد شوند. افراد به شیوه های مختلف از منطقه شخصی خود محافظت می کنند. شخص با استفاده از ژس وحالت بدنی بسته مانندروی هم گذاشتن پاها، یا روی سینه گذاشتن دست ها سعی می کند که از مداخله و ورود ناخواسته دیگران به قلمرو شخص خود محافظت کند.
ج - فاصله شخصی دور (75 تا 120 سانتی متر)
در کشور های غربی اقایان ترجیح می دهند در هنگام صحبت کردن با دوستان نه چندان نزدیک خود، همکاران وهمسایه ها آنان را در این فاصله نگه دارند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 29   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مذاکره تجاری

دانلودمقاله اخلاق در اسلام

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله اخلاق در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

تعریف اخلاق
علم اخلاق عبارت است از فنى که پیرامون ملکات انسانى بحث مى‏کند، ملکاتى که مربوطبه قواى نباتى و حیوانى و انسانى اوست، به این غرض بحث میکند که فضائل آنها را از رذائلش‏جدا سازد و معلوم کند کدام یک از ملکات نفسانى انسان خوب و فضیلت و مایه کمال اوست، وکدامیک بد و رذیله و مایه نقص اوست، تا آدمى بعد از شناسائى آنها خود را با فضائل بیاراید، واز رذائل دور کند و در نتیجه اعمال نیکى که مقتضاى فضائل درونى است، انجام دهد تا دراجتماع انسانى ستایش عموم و ثناى جمیل جامعه را بخود جلب نموده، سعادت علمى و عملى‏خود را به کمال برساند.
دسته بندى مسائل اخلاقى
اخلاق نیک و بد در قرآن
اصول کلى، مسائل اخلاقى و طرق مختلف تهذیب نفس، مکتبها، انگیزه‏ها و نتیجه‏ها، به طور مشروح مورد بررسى قرار گرفت و رهنمودهاى مهم قرآن مجید در زمینه این مسائل در شکل تفسیر موضوعى بیان شد.
اکنون نوبت آن رسیده است که با استفاده از آن اصول کلى به سراغ تک تک «فضایل‏» و «رذایل‏» اخلاقى برویم و هر یک را در پرتو رهنمودهاى وحى و آیات مورد بررسى قرار دهیم.
عوامل شکل‏گیرى آن فضایل و رذایل، آثار و نشانه‏ها، نتایج و عواقب خوب و بد هر یک، و بالاخره طرق مبارزه با رذایل اخلاقى و کسب فضایل را مورد بررسى قرار دهیم.
هنگام ورود در این بحث، در فکر فرو رفتیم که با استفاده از کدام نظم و ترتیب در این بحث پرتلاطم وارد شویم!
آیا باید روش فلاسفه یونان را در تقسیم اخلاق به چهار بخش(حکمت، عدالت، شهوت و غضب) قناعت کنیم؟ در حالى که نه هماهنگ با آیات قرآن است که ما در این بحثها در سایه آن حرکت مى‏کنیم و نه فى حد ذاته خالى از نقیصه یا نقیصه‏هاست که در جلد اول به آن اشاره شد.
آیا فضایل و رذایل را طبق حروف الفبا ترتیب دهیم و بحثها را به این صورت پیش ببریم، در حالى که روش الفبایى در این‏گونه مسایل غالبا از روش منطقى جدا مى‏شود و بحثها ناهماهنگ مى‏گردد.
آیا به سراغ سایر مکتبهاى شرق و غرب در مسایل اخلاقى برویم و نظم بحث را از آنها بگیریم؟! در حالى که هر کدام براى خود مشکل یا مشکلاتى دارند و اضافه بر این، ممکن نیست هماهنگ با تفسیر موضوعى قرآن در زمینه اخلاق گردد.
ناگهان به لطف پروردگار و با یک الهام درونى روش تازه‏اى به نظر رسید که برخاسته از خود قرآن و با الهام گرفتن از آن باشد و آن اینکه: مى‏دانیم قرآن مجید قسمت مهم مباحث اخلاقى و عملى را در لابلاى شرح تاریخ گذشتگان و اقوام پیشین آورده و به خوبى مجسم ساخته است که هر کدام از این رذایل و فضایل چه بازتابهاى وسیع و گسترده‏اى در جوامع انسانى دارد و عاقبت کار آنها به کجا مى‏رسد و انصافا قرآن از این نظر داد سخن داده که مسایل اخلاقى را در بوته آزمایشهاى عینى و خارجى قرار داده است تا نتیجه‏گیرى از آن براى هر خواننده و شنونده‏اى بسیار سریع و عمیق باشد!
به همین دلیل فکر کردیم بهتر است معیار نظم مباحث را با توجه به شرایط ویژه‏اى که بر بحثهاى ما حاکم است، همان تواریخ قرآن مجید و معیارهاى حاکم بر آن بدانیم.
به تعبیر دیگر: نخست‏به سراغ داستان آفرینش آدم و حوا و وسوسه‏هاى شیطان و دور شدن آنها از بهشت مى‏رویم و رذایلى که سبب پیدایش ماجراى عبرت‏انگیز طرد شیطان از بساط قرب خداوند و محروم شدن آدم و حوا از بهشت‏شد را در طلیعه بحث قرار مى‏دهیم.
مى‏دانیم شیطان به خاطر «استکبار» و «خودخواهى‏» و «خود برتر بینى‏» و سپس «لجاجت‏» و «تعصب‏» از سجده بر آدم خوددارى کرد و از درگاه خدا رانده شد و آدم‏7 و حوا به خاطر «حرص‏» و «آز» تسلیم وسوسه‏هاى بى‏منطق دشمن خود - شیطان - شدند و در دام او افتادند.
بعد نوبت‏به داستان «هابیل‏» و «قابیل‏» و صفات زشتى که انگیزه قتل هابیل شد مى‏رسد و به همین ترتیب به سراغ داستان نوح و ماجراهاى دیگر تاریخى، مخصوصا ماجراى قوم بنى اسرائیل و موسى‏7 مى‏رویم و در آینه زندگى انبیاى الهى فضایل و آثار آن را مى‏بینیم و در زندگى اقوام منحرف که گرفتار انواع مجازاتهاى الهى شدند آثار رذایل را مشاهده مى‏کنیم.
این روش هم جالب و شیرین است و هم با بحثهاى قرآنى سازگارتر مى‏باشد. اضافه بر این به بحثهاى فضایل و رذایل جنبه عینیت مى‏بخشد و آنها را در صحنه حس و تجربه قرار مى‏دهد.
کمال انسان از نظر دین
کتاب: مبادى اخلاق در قرآن، ص 51
نویسنده: آیت الله جوادى آملى
خداى سبحان کمال محض و کمال‏آفرین است؛ هر چه از او ظهور کند کامل است. عالم و آدم از او ظهور کرده و هر دو از مظاهر کمال حقند، هم کمال نفسى دارند و هم از کمال نسبى برخوردارند : «ما ترى فى خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل ترى من فطور» (1) همه ذرات عالم هستى به سوى کمال در حرکتند و مسیر امر الهى را طى مى‏کنند، خداى سبحان به آسمانها و زمین فرمود: خواسته یا ناخواسته به سوى من بیایید، گفتند ما خواهانیم و با طوع و رغبت مى‏آییم: «فقال لها وللأرض اتیا طوعا أو کرها قالتا أتینا طائعین» (2) . انسان نیز تافته‏اى جدا بافته از جهان خلقت نیست، از این رو سعى مى‏کند با رسیدن به کمال مطلوب خود را با سایر مخلوقات وفق دهد وبا مجموعه جهان آفرینش هماهنگ سازد، راه هماهنگ شدن با نظام پیوسته جهان، در سیر به سوى کمال مطلوب، کسب فضایل اخلاقى است. اخلاق این توانایى را دارد که انسان متخلق را در این مسیر با این مجموعه هماهنگ کند، انسان نیز به طور طبیعى پذیراى چنین هماهنگى است و در مسیر کمال مطلق در حرکت است.
کمال در چیست؟
صاحبان علوم گوناگون، تفسیرهاى متنوع و متفاوتى از کمال انسان دارند. هر کسى کمال را در رشته علمى خاص خود مى‏داند؛ ولى آخرین سخن را کمال‏آفرین جهان هستى، خداى سبحان، مى‏گوید و چه کسى راستگوتر از اوست؟:
«و من أصدق من الله قیلا» (3) .
در علوم اعتبارى و قراردادى، صاحبان علوم ادبى، کسى را که در علوم‏ادبى‏جامع باشد، «کامل» مى‏نامند. آنان به کسى که لغت شناس ماهرودرفن لغت سرآمد باشد، «لغوى» و به کسى که در علم «اعراب» سرآمدباشد «نحوى» و به کسى که در فن شعر و قافیه و وزن شناسى ماهر باشد، «عروضى» و به کسى که جامع بین این رشته‏ها شده «ادیب کامل» مى‏گویند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 24   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اخلاق در اسلام