فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله اشتقاق

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله اشتقاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 مقدمه
پس از حمد خداوند تبارک و تعالی و درود بر حضرت محمد (صلی‌الله علیه و آله) و خاندان پاکش!
در ابتدا ذکر این نکته لازم است که زبان عربی به چند دسته تقسیم می‌شود (صرف، نمو، معانی، بدیع،‌ بیان، لغت) و هریک نیز مشتمل بر قواعدی است و بدیهی است که تمامی آن قواعد و اصول موردنیاز ما در رسیدن به اجتهاد در کتب مورد تدریس در حوزه علمیه بیان نشده و یا اگر هم بیان شده به صورتی مجمل و گذرا بیان شده است لذا نمی‌شود به این کتابها اکتفا کرد و انجام دادن چنین کارهایی پیرامون موضوعاتی از جمله موضوعات صرفی و نحوی از مسلمات است.
بحث در این تحقیق پیرامون اشتقاق است (در علم صرف اگر نگاهی منصفانه لحاظ شود نمی‌شود از اهمیت آن روی گردان شود به جهت اهمیتی که در دروس و سالهای بعدی مثلاً در اصول فقه دارد) حال این سوال مطرح می‌شود آیا یک پاورقی خیلی مجمل در صرف ساده نیاز یک طلبه را حول این مسئله برطرف می‌کند؟ جواب این سئوال بدیهی است. از اهمیت این بحث همان بس که اگر کسی این قواعد را نداند در پیدا کردن لغت و در ادامه در ترجمه و... دچار مشکل می‌شود.
لذا ما با بیان توضیح و شقوق اشتقاق وجه همت خود را بر آن نهادیم تا بتوانیم قطره‌ای از دریای مجهولات را معلوم سازیم.
تعریف اشتقاق
«در لغت جدا کردن چیزی است از چیزی و در اصطلاح ساختن اسمی یا فعلی است از اسم یا فعل دیگر، و آن ساخته شده را که فرع است مشتق و آن را که اصل است مشتق منه گویند و اشتقاق قسمی از صرف است.»
«و آن اشتراک صیغ مختلفه است در اصل واحد از جهت لفظ و معنی، آن اصل واحد را «مشتق منه» و هریک از آن صیغه‌ها را «مشتق» گویند و اگر اشتراک از جهت معنی فقط بود ترادف است مانند علم و یقین و ادراک و قطع، و آن الفاظ را مترادف گویند واگر از جهت لفظ فقط بود تشابه است مانند (ذهب و ذهاب و مذهب) و آن الفاظ را مشابه گویند. و در هیچ‌کدام اشتقاق نیست» .
امیل بدیع یعقوب در تعریف اشقاق می‌گوید: «آن گرفتن لفظی از لفظ دیگر است به شرط مناسبت آندو از جهت معنی و ترکیب و مغایرتشان در صیغه مثل اشتقاق کاتب از کتب.»
احمد بن علی بن مسعود می‌گوید: «اشتقاق بین دو لفظ که در لفظ و معنی تناسب دارند یافت می‌شود.»
ملا عبدالرحمن جامی می‌گوید: «اشتقاق یعنی اینکه بین دو لفظ متناسب یکی از دلالت‌های سه گانه یافت می‌شود.»
اصل اشتقاق
«پیرامون اصل اشتقاق نزد بصریون و کوفیون اختلاف است. بصریون می گویند اصل اشتقاق مصدر است و کوفیون می‌گویند اصل اشتقاق فعل است.»
دلائل بصریون برای اینکه مصدر اصل مشتقات است:
«1ـ مصدر دلالت می‌کند بر زمان مطلق (ماضی، حال و آینده) اما فعل دلالت می‌کند بر زمان معین و همانطور که مطلق اصل برای مقید است پس مصدر اصل برای فعل است.
2ـ مصدر اسم است. اسم قائم به نفس است و از فعل بی‌نیاز است ولی فعل، قائم به نفس نیست و احتیاج به غیر دارد. یعنی به چیزی که قائم به نفس است. اگر چیزی که قائم به نفس است اصل باشد بهتر است از چیزی که قائم به نفس نیست.
3ـ وجه تسمیه مصدر به خاطر صدور فعل از اوست.
4ـ مصدر دلالت می کند بر یک چیز و آن حدث است اما فعل دلالت می کند با صیغه‌اش به دو چیز (حدث و زمان) و همانطور که یک چیز اصل دو چیز می‌شود مصدر، اصل فعل است.
5ـ مصدر برایش یک مثال است مثل: الضرب، القتل و... ولی فعل مثالهای مختلفی دارد از قبیل (ماضی، مضارع، امرو... و 14 صیغه‌ی تمام آنها)
6ـ فعل دلالت می‌کند با صیغه‌‌اش بر چیزی که مصدر بر آن دلالت می‌کند پس فعل ضرب دلالت می‌کند بر چیزی که الضرب بر آن دلالت می کند که مصدر است و عکس آن صحیح نیست. پس مصدر اصل است و فعل فرع است و فرع ناچار است که اصلی داشته باشد.
7ـ اگر مصدر، مشتق از فعل بود واجب بود که جاری شود بر سنت در قیاس و مختلف نمی‌شد. همانطور که در اسماء فاعل و مفعول مختلف نشده است (از فعل مضارع گرفته می‌شود در وزن، در معنا، در ذات و...) و واجب بود بر آن چیزی که فعل بر آن دلالت می‌کند (حدث و زمان) دلالت کند. و همچنین بر معنای ثالث همانطور که اسم فاعل و مفعول اینطورند (بر حدث و به ذات فاعل و مفعول به) پس زمانی که مصدر این گونه نیست دلالت می‌کند به این که مشتق از فعل نیست.»
دلایل کوفیون برای اینکه اصل مشتقات است:
«1ـ همانا مصدر صحیح می‌باشد به خاطر صحیح بودن فعلش و معتل می‌باشد به خاطر اعلال فعلش مثل: (قاوم قواماً و قام قیاماً)
2ـ فعل عمل می‌کند در مصدر مثل ضربت ضرباً و چون که رتبه عامل قبل از رتبه معمول است پس واجب است که مصدر فرع فعل باشد.
3ـ مصدر ذکر می‌شود برای تاکید و رتبه مؤکَّد مقدم بر رتبه مؤکِّد می‌باشد.
مثل ضربت ضرباً که ضربت مؤکَّد و ضرباً‌ مؤکِّد است.
4ـ همانا بعضی افعال مصدری برای ایشان نیست که عبارتند از: (نعم، بئس، عسی، لیس، دو فعل تعجب و حبّذا) که اگر مصدر اصل باشد نباید این افعال از مصدر خارج بشوند چون محال است که فرع بدون اصل باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   15 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اشتقاق