لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 20
چکیده
پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران ، بسیاری از قوانین مخصوصا در حوزه ی کیفری از فقه شیعه تاثیر پذیرفت . یکی از این قوانین ظاهرا متعارض با شرع مقدس ، سن مسئولیت کیفری کودکان بود که در نتیجه سن بلوغ شرعی ، ملاک سن مسئولیت کیفری کودکان قرار گرقت باوجود اینکه تغییر قوانین متعارض با شریعت اسلامی درست بود ولیکن این کار به خاطر فضای انقلابی جامعه با شتابزدگی صورت گرفت بدون آنکه به متعهد بودن دولت ایران به قراردادهای بین المللی حقوق بشری و عرف جامعه توجهی شود از این رو این مسئله (کاهش سن مسئولیت کیفری کودکان ) چالش هایی را بین نظام جمهوری اسلامی ایران با سازمان ها و نهادهای بین المللی حقوق بشری و کشورهای غربی ایجاد کرده است این در حالی است که فقه شیعه توانایی های بسیاری را برای همسو شدن سن مسئولیت کیفری کودکان را با قوانین و مقررات مندرج در قراردادها و پیمان نامه ها ی بین المللی حقوق بشری را دارا می باشد .
مقدمه
با توجه به اهمیت کودک در اسلام و همچنین اقتباس قوانین جمهوری اسلامی ایران از شرع مقدس اسلام، لازم است ابتدا به گوشه ای از جایگاه و اهمیت کودک در اسلام اشاره ای شود.
در ادیان الهی بویژه دین مبین اسلام ، نگاه به کرامت ذاتی انسان به طور اعم و همچنین به کرامت ذاتی کودکان و نوجوانان به طور خاص از دیرباز دارای جایگاه خاص و والایی بوده و همواره حقوق انسانی و حقوق بشر کودکان و نوجوانان در آموزه های دینی مورد تأکید مقنّن اسلام قرار گرفته است . دین مبین اسلام ، انسان را موجودی شریف و جانشین خدا بر روی زمین می داند . از نظر اسلام کرامت ، عزت ، و بزرگواری ، جزء سرشت و فطرت انسان است خواه کودک باشد یا بزرگسال ."اسلام بر اهمیت حفظ شئون کودک و تنظیم قواعد و رفتار با وی تأکید فراوان نموده است .قرآن کریم به پاکی نهاد کودک در هنگام تولد و خالی بودن آن از هر پالایشی ، اشاره نموده و تربیت کودک را از این جهت که این نهاد پاک قادر است خوبی ها و بدی ها را با چشم و گوش و عقل خویش بپذیرد ، واجد اهمیت دانسته است " (اسدی ،1382 ،104).
به رغم همه توجه ها و حمایت های اسلام از حقوق کودکان ، چنین دیدگاهی در جوامع دیگر بویژه در دوران باستان کمتر وجود داشت " تاریخ گذشته پر است از رویدادهایی که در آن کودکان را قربانی خدایان و بت ها می کردند . رومیان عقیده داشتند نوزادی که شکل و اندازه غیر عادی دارد یا بیش از اندازه می گرید نباید زنده بماند . آنان بیشتر اولین فرزند را ، بویژه اگر پسر بود زنده نگه می داشتند و بقیه را نابود می کردند یا به دریاها و رودخانه ها می انداختند و یا طعمه حیوانات می کردند "(سیف و دیگران، 5،1373). در گذشته زندگی کودک در جوامع دیگر نیز اینچنین بوده است .برای نمونه در بین چینی ها رسم بود که پدران ، دختران خود را می فروختند . در دوران جاهلیت ، اعراب فرزندان خود را به دلیل تعصب های قومی و نیز گریز از پرداخت نفقه ، زنده زنده مدفون می ساختند و در دوران گذشته آنچه بیش از همه مانع این جنایت ها می شد تعالیم ادیان الهی بود . اسلام به عنوان آخرین دین الهی با انقلابی در بینش ها و در نتیجه ، انقلابی در بینش نسبت به کودک ظهور کرد ، در تعالیم اسلام کودک آنچنان ارزش و جایگاهی یافته بود که تا وقتی که کودکی بر دوش حضرت رسول (ص) نشسته بود ، او از سجده بر نمی خاست یا نماز را ، با آن همه ارزش و اهمیتی که دارد ، به خاطر گریه کودک با عجله تمام می کرد.
از دیدگاه اسلام کودک محصول زندگی مشترک پدر و مادر است ، پدر و مادری که بر اساس پیوندی در کنار هم قرار گرفته اند و کانون پرمهر و محبّتی را به نام خانواده تشکیل داده اند که از نگاه اسلام محبوب ترین بنیاد و بنیان اجتماعی محسوب می شود .
خداوند در سوره حج آیه 5 فرموده است ای مردم اگر در رستاخیز شک دارید پس بدانید که به درستی ما شما را از خاک آفریدیم ، سپس از نطفه ، سپس از خون بسته شده ، سپس از مضغه (گوشت جویده شده ) که بعضی دارای شکل و خلقت و بعضی بدون شکل ، تا اینکه بر شما روشن سازیم که تواناییم بر هر چیز و جنینها را تا هر وقت که بخواهیم تا مدت معین در بدن مادر قرار می دهیم ، بعد شمارا به صورت طفل خارج می سازیم تا اینکه به حد بلوغ برسید. خداوند در این آیه مبارکه ، نوزادی را که روح در کالبدش دمیده شده و از مادر متولد گردیده را طفل(خرد و صغیر ) نامیده است تا زمانی که به حدّ بلوغ و رشد و شدّت برسد .
از آیه فوق این گونه استنباط می شود که "اسلام از زمان انعقاد نطفه برای او اعتبار قائل شده است و حتی در این زمینه احکام جزایی ذوالمراتبی را مقرر داشته و بدین ترتیب از لحظه انعقاد نطفه در رحم مادر ، حمایت شده است . این توجه اسلام به مراحل تکامل نطفه در رحم نشان دهنده آن است که در واقع از زمان انعقاد نطفه ، کودکی آغاز شده است ، هرچند قبل از دمیدن روح باشد . چراکه نطفه از زمان انعقاد، قابلیت دمیدن روح را یافته و به اصطلاح یک انسان بالقوه شده است و وضع مقررات وضعی و تکلیفی بر حمایت از وی در مراحل گوناگون ، تنها از این منظر قابل توجیه می باشد . بنابراین از منظر حقوق اسلام ،زمان شروع کودکی زمان انعقاد نطفه است " (موسوی بجنوردی ، 1388، 19،20).
در صدر اسلام قوانینی برای کودک وضع شد که اینک بعد از چهارده قرن ، بشر اندک اندک به آن ها می رسد بعضی از این قوانین و اصول حامی و حمایت کننده کودک عبارت هستند از :
الف - ممانعت از قتل فرزندان
قرآن کریم می فرماید فرزندان خود را از ترس کمی روزی نکشید، که ما به آن ها و شما روزی می دهیم، زیرا کشتن آن ها خطایی بزرگ است .
ب- مهرورزی و محبت به کودکان
پیامبر اکرم می فرماید ؛ به کودکان خود احترام کنید و با ادب و روش پسندیده با آن ها رفتار کنید .
امام صادق (ص) می فرماید ؛ فرزندان خود را فراوان ببوسید که برای شما در هر بوسیدن درجه ای است .
ج- احترم به شخصیت کودکان
پیامبر اکرم می فرماید ؛ هنگامی که به کودکان وعده ای دادید به آن وفا کنید زیرا آن ها شما را روزی رسان خویش تصور می کنند .
و همچنبن آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید ؛ به کودکان خود احترام بگذارید و با آداب و روش پسندیده با آن ها رفتار کنید .
د- رفتار متناسب با کودکان
پیامبر اکرم (ص) می فرماید ؛ هر کس که نزد او کودکی است در برخورد با او باید کودکانه رفتار نماید .
علی (ص) می فرماید ؛ کسی که فرزندی دارد در راه تربیت او کودکی کند ، و خود را با او همسطح سازد .
امام صادق (ص) می فرماید ؛ پدر و مادر باید هر آنچه که در توانایی کودک است و انجام دادن آن برای او آسان است ، از او قبول کنند و آنچه انجام دادن آن برای کودک سنگین و طاقت فرسا است از او نخواهند .
د- توجه به تربیت کودکان
از سوی دیگر اسلام سفارش می کند که پدران و مادران موظفند در تربیت فرزندان خود به مقتضیات زمان خود نیز توجه داشته باشند و در تربیت آن ها ، شرایط اجتماعی را در نظر بگیرند تا کودکان بتوانند با مردم اجتماع و زمانه خود ، به نحو شایسته ای زندگی کنند .
در این زمینه علی (ص) می فرماید ؛ آداب و رسوم زمان خود را با فشار و زور به فرزندان خویش تحمیل نکنید ، زیرا آنان برای زمانی غیر از زمان شما آفریده شده اند .
همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید ؛ بهترین ارثی که والدین می توانند برای فرزندان خود باقی بگذارند ، تربیت صحیح است .
تعریف مسئولیت کیفری
کودک به دنیا می آید ،از شیر مادر تغذیه می کند ،گریه می کند ، می خندد، به آهستگی بزرگ می شود ، بازی می کند ، به بلوغ می رسد و همچنان که جسم او رشد و نمو پیدا می کند دارای قدرت تمییز نیک از بد را می شود و این نمو جسمی و ذهنی سبب می شود که در هر سن و دوره ای که انسان باشد از حقوقی عام مانند حق حیات ، حق داشتن کرامت ،حق آزادی ،و حقوقی خاص مانند مشارکت سیاسی بهره مند شود و به موازات این حقوق او دارای تکالیفی نیز می باشد چراکه انسان به خاطر نیروی تعقلی که خداوند در وجود او به ودیعه گذاشته است او را از حیوانات متمایز کرده است و در نتیجه در قبال کارهایی که انجام می دهد مسئول قرار داده است از این رو مسئولیت کیفری از دید صاحب ترمینولوژی حقوق عبارت است از : "مسئولیت ارتکاب جرمی از جرائم مصرح در قانون را گویند و شخص مسئول ، به یکی از مجازات های مقرر در قانون خواهد رسید" (جعفری لنگرودی ، 1372،642).
تاریخچه سن مسئولیت کیفری در قوانین و مقررات ایران
پس از ارائه تعریفی از مسئولیت کیفری ، لازم است نگاهی انداخته شود به سن مسئولیت کیفری در قوانین و مقررات قبل از انقلاب اسلامی ایران ، قوانین تصویب شده قبل از انقلاب ، از قوانین اروپایی به خصوص کشورهایی مانند فرانسه ، سوئیس و ایتالیا تأثیر پذیرفته بود و در عین حال تحت تأثیر اصول و قوانین اسلامی نیز قرار داشته است .
تاریخچه سن مسئولیت کیفری در ایران قبل از انقلاب اسلامی
قانون جزای عرفی سال 1295 : این قانون اولین گام در عرفی کردن مقررات کیفری به حساب می آید ، طبق این قانون در سن 15 سالگی کودکان اعم از پسر و دختر به بلوغ کامل رسیده و همانند بزرگسالان مسئول تمام و کمال اعمال خویش بودند .
قانون مجازات عمومی سال 1304 :که تحت تأثیر قانون جزای عمومی فرانسه و همچنین مقررات اسلامی ، اطفال را به سه دسته کمتر از 12 سال ، اطفال بین 12 تا 15 سال و اطفال 15 تا 18 سال تقسیم بندی نموده بود ، قانون مذکور را می توان سرآغاز تدابیر تقنینی در خصوص اطفال بزه کار نامید . در این قانون اولا 15 سال تمام سن رسیدن طفل به بلوغ بود در عین حال اطفال بالغ زیر 18 سال دارای مسئولیت کیفری تخفیف یافته می بودند و سن مسئولیت کیفری اطفال تا 18 سالگی افزایش یافت این امر را می توان از مهمترین اصلاحات قانون مذکور نام برد .
قانون تشکیل دادگاه اطفال مصوب 1338 : در آذر سال 1338 قانون جدیدی شامل 33 ماده در خصوص اطفال بزه کار به تصویب رسید که به قانون تشکیل دادگاههای اطفال ، معروف گردید . برای نخستین بار قانون گذار ایرانی مسئله اصلاح و تربیت اطفال بزه کار را از نظر علمی و قانونی مورد توجه و عنایت قرار داد . ابداعات و نوآوری های این قانون عبارت هستند از ؛ 1- علاوه بر اجرای عدالت به بازپروری و تربیت و اصلاح کودکان در اولویت بود .2- ایجاد مرجع قضایی مختص به کودکان بزه کار .3- در این قانون مجازات های تقنینی جایش را به مجازات های اصلاحی و تربیتی داده بود.4- از جمله بدون در نظر گرفتن بحث تمییز ، سن مسئولیت کیفری تا 18 سالگی افزایش یافت ...
قانون مجازات عمومی اصلاحی ، مصوب سال 1352؛ به موجب ماده 33 اصلاحی قانون مجازات عمومی مصوب 1352 مجازات اطفال بزه کار بیش از 15 سال تا 18 سال تمام تشدید گردیده بود ، به نحوی که چنانچه جرم ارتکابی از درجه جنایت باشد ، مدت حبس در دارتأدیب 2 تا 8 سال خواهد بود و اگر مجازات جرم مذکور اعدام یا حبس ابد می بود در این مورد حبس کمتر از 2 سال نخواهد بود . همان طور که مشاهده می شود در این قانون نیز سن مسئولیت کیفری تا 18 سال تمام می باشد و از 15 تا 18 سالگی کودک دارای مسئولیت کیفری تخفیف یافته بودند[1]
تاریخچه سن مسئولیت کیفری پس از استقرار جمهوری اسلامی ایران
الف : کودک غیر ممیز
کودک غیر ممیز همانند فقه اسلامی به کودک تا سن هفت سالگی اطلاق می شود زیرا تا این سن کودک نا ممیز است و خوب و بد را از هم باز نمی شناسد مطابق ماده 49 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1370 اطفال در صورت ارتکاب جرم مبری از مسئولیت کیفری هستند . در صورتی که کودک خطاکار غیر ممیز باشد به علت فقدان قوه شعور هیچ نوع تصمیمی در مورد او گرفته نمی شود . البته "جرمی که اتفاق می افتد بر دو نوع است یا متوجه نفس یا عضو کسی است که اصطلاحا به آن جرائم جانی می گویند یا متوجه مال کسی است که اصطلاحا به آن جرائم مالی می گویند . که در صورت جرائم جانی کودک غیر ممیز هیچ مسئولیتی ندارد و عاقله او باید جبران خسارت کند در صورت جرائم مالی کودک شخصاً مسئول جبران است و عاقله او هیچ مسئولیتی ندارد" ( عبادی ، 1387، 145) .ب
ب: کودک ممیز
وقتی کودک به هفت سالگی رسیده و در آستانه تمییز و تشخیص قرار می گیرد ، کودک را ممیز می گویند . در صورتی که کودک خطاکار ممیز باشد طبق ماده ی 16 قانون مجازات اسلامی ، تعزیر می شود که حکم او باید از حکم شرع کمتر باشد . در جرائم جانی نیز کودک ممیز مانند کودک غیر ممیز هیچ مسئولیتی ندارد و عاقله او باید جبران خسارت کند و اگر کودک ممیز مرتکب عملی شود که در نتیجه آن زیانی متوجه مال کسی شود مانند کودک غیر ممیز ، او نیز شخصاً مسئول جبران خسارت است و از این لحاظ عاقله او هیچ مسئولیتی ندارد.
سن مسئولیت کیفری کودک در نظام جمهوری اسلامی ایران
در نظام جمهوری اسلامی ایران طبق تبصره ی یک ، ماده ی 1210 قانون مدنی اصلاحی 8/10/1361 سن مسئولیت کیفری کودکان همان سن بلوغ شرعی می باشد که در پسران پانزده سال تمام قمری و در دختران 9سال تمام قمری تعیین شده است که به اعتقاد بسیاری از کارشناسان حقوق بشری و حقوق کودک ، سن مسئولیت کیفری کودکان به دلیل پایین بودن آن باید مورد آسیب شناسی قرار گیرد[2] این در حالی که نظام جمهوری اسلامی ایران با توجه به منابع اصیل فقهی و عقلی و قوانین داخلی و معاهدات بین المللی این توانایی را دارا می باشد که سن مسئولیت کیفری کودکان افزایش دهد. در ذیل به پاره ای از توانایی های فقه شیعه با توجه به منابع اصیل عقلی و اسلامی برای افزایش سن مسئولیت کیفری کودکان اشاره خواهد شد .
دانلود مقاله کامل درباره مسئله سن مسئولیت کیفری کودک در جمهوری اسلامی ایران