فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله CPU

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله CPU دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
سی پی یو یا به عبارتی واحد پردازشگر مرکزی در حکم مغز و اداره کننده ی کامپیوتر است و مسئولیت انجام محاسبات ریاضی داخلی کامپیوتر و فرمان دادن به دیگر اجزا را به عهده دارد. تمام کامپیوترها اعم از کامپیوترهای شخصی ، کامپیوترهای دستی و ... دارای ریزپردازنده می باشند. نوع ریزپردازنده استفاده شده در یک کامپیوتر می تواند متفاوت باشد ولی تمام آنها عملیات یکسانی را انجام خواهند داد.
سی پی یو محاسبات داخلی کامپیوتر را به وسیله ی دو عدد 0 و 1 ( صفر و یک ) انجام میدهد. کلیه ی قطعات داخل کامپیوتر برای انجام کارها و محاسبات خود نیازمند این قطعه ی کوچک هستند که این ارتباط را از طریق خطوطی با نامIRQ ( در خواست وقفه ) برقرار میکنند. ساختمان داخلی سی پی یوها نیز متشکل از ترانزیستور های بسیار ریز است که به تعداد بسیار زیاد و دقت بسیار بیشتر در کنار هم قرار داده شده اند. برای مثال یک سی پی یو متعلق به کمپانی اینتل با سرعت 3.4 گیگا هرتز متشکل از 125 میلیون ترانزیستور کنار هم قرار داده شده است که سایز هر کدام از انها 90 نانو متر معادل 0.09 میکرون است! رقمهایی اعجاب انگیر که حاکی از پیچیده و اسیب پذیر بودن ساختار این قطعه دارند.

 

 

 

 

 

 

 


مراحل ساخت پردازنده
1: ماده اولیه
امروزه همه می دانند که ماده اولیه پردازنده ها همچون دیگر مدارات مجتمع الکترونیکی، سیلیکون است.در واقع سیلیکون همان ماده سازنده شیشه است که از شن استخراج می شود. البته عناصر بسیار دیگری هد در این فرایند به کار برده می شوند و لیکن از نظر درصد وزنی، سهم مجموع این عناصر نسبت به سیلیکون به کار رفته در محصول نهایی بسیار جزئی است.
آلمینیوم یکی از موارد دیگری است که در فرایند تولید پردازنده های مدرن، مس به تدریج جایگزین آلمینیوم می شود. علاوه بر آنکه فلز مس دارای ضریب هدایت الکتریکی بیشتری نسبت به آلمینیوم است،دلیل مهم تری هم برای استفاده از مس در طراحی پردازنده های مدرن امروزی وجود دارد. یکی از بزرگ ترین مسائلی که در طراحی پردازنده ها ی امروزی مطرح است، موضوع نیاز به ساختارهای فیزیکی ظریف تر است. به یاد دارید که اندازه ها در پردازنده های امروزی در حد چند ده نانو متر هستند. پس از آنجایی که با استفاده از فلز مس، می توان اتصالات ظریف تری ایجاد کرد، این فلز جایگزین آلومینوم شده است.
2: آماده سازی
فرایندهای تولید قطعات الکترونیکی از یک جهت با بسیاری از فرایندهای تولید دیگر متفاوت است. در فرایندهای تولید قطعات الکترونیک، درجه خلوص مواد اولیه مورد نیاز در حد بسیار بالایی اهمیت بسیار زیادی دارند.
اهمیت این موضوع در حدی است که از اصطلاح electronic grade برای اشاره به درجه خلوص بسیار بالایی مواد استفاده می شود.
به همین دلیل مرحله مهمی به نام آماده سازی در تمامی فرایندهای تولید قطعات الکترونیک وجود دارد. در این مرحله درجه خلوص موارد اولیه به روش های گوناگون و در مراحل متعدد افزایش داده می شود تا در نهایت به مقدار خلوص مورد نظر برسد. درجه خلوص مواد اولیه مورد نیاز در این صنعت به اندازه ای بالاست که توسط واحدهایی مانند ppm به معنی چند اتم نا خالصی در یک میلیون اتم ماده اولیه،بیان می شوند.
آخرین مرحله خالص سازی ماده سیلیکون،به این صورت انجام می شود که یک بلور خالص سیلیکون درون ظرف سیلیکون مذاب خالص شده قرار داده می شود، تا بلور باز هم خالص تری در این ظرف رشد کند ( همان طور که بلورهای نبات در درون محلول اشباع شده به دور یک ریسمان نازک رشد می کنند ) . در واقع به این ترتیب، ماده سیلیکون مورد نیاز به صورت یک شمش تک کریستالی تهیه می شود ( یعنی تمام یک شمش بیست سانتی متری سیلیکون، یک بلور پیوسته و بدون نقض باید باشد!). این روش در صنعت تولید چیپ به روش cz معروف است. تهیه چنین شمش تک بلوری سیلیکون آن قدر اهمیت دارد که یکی از تحقیقات اخیر اینتل و دیگر شرکت های تولید کننده پردازنده، معطوف تولید شمش های سی سانتی متری سیلیکون تک بلوری بوده است. در حالی که خط تولید شمش های بیست سانتی متری سیلیکون هزینه ای معادل 5/1 میلیارد دلار در بر دارد، شرکت های تولید کننده پردازنده ، برای بدست آوردن خط تولید شمش های تک بلوری سیلیکون سی سانتی متری، 5/3 میلیارد دلار هزینه می کنند. موضوع جالب توجه در این مورد ان است که تغییر اندازه شمش های تک بلوری ، تاکنون سریع تر از یک بار در هر ده سال نبوده است. پس از آنکه یک بلور سیلیکونی غول آسا به شکل یک استوانه تهیه گشت، گام بعدی ورقه ورقه بریدن این بلور است. هر ورقه نازک از این سیلیکون، یک ویفر نامیده می شود که اساس ساختار پردازنده ها را تشکیل می دهد. در واقع تمام مدارات یا ترانزیستورهای لازم،بر روی این ویفر تولید می شوند. هر چه این ورقه ها نازک تر باشند،عمل برش بدون آسیب دیدن ویفر مشل تر خواهد شد. از طرف دیگر این موضوع به معنی افزایش تعداد چیپ هایی است که میتوان با یک شمش سیلیکونی تهیه کرد. در هر صورت پس از آنکه ویفرهای سیلیکونی بریده شدند.نوبت به صیقل کاری آنها می رسد. ویفرها آنقدر صیقل داده می شوند که سطوح آنها آیینه ای شود. کوچکترین نقص در این ویفرها موجب عدم کارکرد محصول نهایی خواهد بود. به همین دلیل،یکی دیگر از مراحل بسیار دقیق بازرسی محصول در این مرحله صورت می گیرد. در این گام،علاوه بر نقص های بلوری که ممکن است در فرایند تولید شمش سیلیکون ایجاد شده باشند، نقص های حاصل از فرایند برش کریستال نیز به دقت مورد کنکاش قرار می گیرند.

 

3: ساخت ترانزیستورها بر روی ویفر سیلیکونی
برای این کار لازم است که مقدار بسیار دقیق و مشخصی از ماده دیگری به درون بلور سیلیکون تزریق شود. بدین معنی که بین هر مجموعه اتم سیلیکون در ساختار بلوری دقیقا” یک اتم از ماده دیگر قرار گیرد. در واقع در این مرحله نخستین گام فرایند تولید ماده نیمه هادی محسوب می شود که اساس ساختمان قطعات الکترونیک مانند ترانزیستور را تشکیل می دهد. ترانزیستورهایی که در پردازنده های امروزی به کار گرفته می شوند،توسط تکنولوژی CMOS تولید می شوند.CMOS مخخف عبارتComplementary Metal Oxide Semiconductor است . در اینجا منظور از واژه Complementary آن است که در این تکنولوژی از تعامل نیمه هادی های نوع n و p استفاده می شود.
در این مرحله، بر اثر تزریق مواد گوناگون و همچنین ایجاد پوشش های فلزی فوق نازک ( در حد ضخامت چند اتم ) در مراحل متعدد، یک ساختار چند لایه ای و ساندویچی بر روی ویفر سیلیکونی اولیه شکل می گیرد. در طول این فرایند ، ویفر ساندویچی سیلیکونی در کوره ای قرار داده می شود تا تحت شرایط کنترل شده و بسیار دقیق ( حتی در اتمسفر مشخص) پخته می شود و لایه ای از sio2 بر روی ویفر ساندویچی تشکیل شود. در جدید ترین فناوری اینتل به تکنولوژی 90 نانو متری معروف است، ضخامت لایه sio2 فقط 5 اتم است! این لایه در مراحل بعدی دروازه یا Gate هر ترانزیستور واقع در چیپ پردازنده خواهد بود که جریان الکتریکی عبوری را در کنترل خود دارد ترانزیستورهای تشکیل دهنده تکنولوژی CMOS از نوع ترازیستورهای اثر میدانی field Efect Transistor:FET نامیده می شوند. جریان الکتریکی از اتصالی بنام Source به اتصال دیگری به نام Drain جریان می یابد. وظیفه اتصال سوم به نام Gate در این ترانزیستور، کنترل و مدیریت بر مقدار و چگونگی عبور جریان الکتریکی از یک اتصال به اتصال دیگر است.
آخرین مرحله آماده سازی ویفر، قرار دادن پوشش ظریف دیگری بر روی ساندویچ سیلیکونی است که photo-resist نام دارد. ویژگی این لایه آخر همان طور که از نام آن مشخص می شود، مقاومت در برابر نور است. در واقع این لایه از مواد شیمیایی ویژه ای ساخته شده است که اگر در معرض تابش نور قرار گرفته شود، می توان آن را در محلول ویژه ای حل کرده و شست و در غیر این صورت ( یعنی اگر نور به این پوشش تابانده نشده باشد)، این پوشش در حلال حل نخواهد شد. فلسفه استفاده از چنین ماده ای را در بخش بعدی مطالعه خواهید کرد.
4: ماسک کردن
این مرحله از تولید پردازنده ها، به نوعی از مراحل قبلی کار نیز مهم تر است. در این مرحله عمل فتولیتو گرافی ( photolithography ) بر وروی ویفر ساندویچی انجام می شود. در واقع آنچه در این مرحله انجام می شود آن است که بر روی ویفر سیلیکونی، نقشه و الگوی استنسل مشخصی با استفاده از فرایند فتو لیتو گرافی چاپ می شود، تا بتوان در مرحله بعدی با حل کردن و شستن ناحیه های نور دیده به ساختار مورد نظر رسید ( از آنجایی که قرار است نقشه پیچیده ای بر روی مساحت کوچکی چاپ شود، از روش فتو لیتو گرافی کمک گرفته می شود. در این روش نقشه مورد نظر در مقیاس های بزرگتر – یعنی در اندازه هایی که بتوان در عمل آنرا تولید کرد، مثلا” در مربعی به مساحت یک متر مربع – تهیه می شود.سپس با تاباندن نور به الگو و استفاده از روش های اپتیکی، تصویر الگو را بر روی ناحیه بسیار کوچک ویفر می تاباند. مثلا” الگویی که در مساحت یک متر مربع تهیه شده بود به تصویر کوچکی در اندازه های چند میلیمتر مربع تبدیل می شود!) در این موارد چند نکته جالب توجه وجود دارد. نخست آنکه الگوها و نقشه هایی که باید بر وری ویفر چاپ شوند. آنقدر پیچیده هستند که برای توصیف آنها به 10 گیگابایت داده نیاز است. در واقع می توان این موضوع را به حالتی تشبیه کرد که در آن قرار است نقشه ای مانند یک شهر بزرگ با تمام جزئیات شهری و ساختمانی آن بر روی ویفر سیلیکونی به مساحت چند میلی متر مربع چاپ شود. نکته دیگر آنکه در ساختمان چیپ های پردازنده بیش از بیست لایه مختلف وجود دارد که برای هر یک از آنها لازم است چنین نقشه هایی لیتو گرافی شود. موضوع دیگر آن است که همانطور که از دروس دبیرستانی ممکن است به یاد داشته باشید. نور در لبه های اجسام دچار انحراف از مسیر راست می شود.(پدیده ای که به پراش یا Diffraction معروف است). هر چه لبه های اجسامی که در مسیر تابش واقع شده اند،کوچکتر یا ظریف تر باشند،پدیده پراش شدیدتر خواهد بود . در واقع یکی از بزرگ ترین موانع تولید پردازنده هایی که در آنها از ساختارهای ظریف تری استفاده شده باشد، همین موضوع پراکندگی یا تفریق نور است که باعث مات شدن تصویری می شود که قرار است بر روی ویفر چاپ شود . برای مقابله با این مسئله، یکی از موثرترین روش ها، آن است که از نوری در عمل فتولیتو گرافی استفاده کنیم که دارا ی طول موج کوچکتری است( بر اساس اصول اپتیک،هر چه طول موج نور تابنده شده کوچک تر باشد، شدت پدیده پراکندگی نور در لبه های اجسام کمتر خواهد بود.) برای همین منظور در تولید پردازنده ها، از نور uv ( ماورای بنفش ) استفاده می شود. در واقع برای آنکه بتوان تصویر شفاف و ظریفی در اندازه ها و مقیاس آنچنانی بر روی ویفرها تولید کرد، تنها طول موج ماورای بنفش جوابگو خواهد بود. پس از آنکه نقشه مورد نظر بر روی ویفر چاپ شود،ویفر در درون محلول شیمیایی ویژه ای قرار داده می شود تا جاهایی که در معرض تابش واقع شده اند، در آن حل شوند. بدین ترتیب شهر مینیاتوری را بروی ویفر سیلیکونی تجسم کنید که در این شهر خانه ها دارای سقفی از جنس sio2 هستند ( مکان هایی که نور ندیده اند و در نتیجه لایه مقاوم در برابر حلال مانع از حل شدن (sio2 بوده است).خیابان های این شهر فرضی نواحی که مورد تابش نور واقع شده اند و لایه مقاوم آن و همچنین لایه sio2 در حلال حل شده اند ) از جنس سیلیکون هستند.

 

5: تکرار
پس از این مرحله، لایه photo-resist باقی مانده از روی ویفر بر داشته می شود. در این مرحله ویفری در اختیار خواهیم داشت که در آن دیواره ای از جنس sio2 در زمینی از جنس سیلیکون واقع شده اند. پس از این گام، یکبار دیگر یک لایه sio2 به همراه پلی سیلیکون (polysilicon ) بر روی ویفر ایجاد شده و بار دیگر لایه photo-resist جدیدی بر روی ویفر پوشانده می شود.
همانند مراحل قبلی، چندین بار دیگر مراحل تابش نور و در حلال قرار دادن ویفر انجام می شوند. بدین ترتیب پس از دست یافتن به ساختار مناسب،ویفر در معرض بمباران یونی مواد مختلف واقع می شود تا نیمه هادی نوع n و p بر روی نواحی سیلیکونی باقی مانده تشکیل شوند. به این وسیله،مواد مشخصی در مقادیر بسیار کم و دقیق به درون بلور سیلیکون نفوذ داده می شوند تا خواص نیمه هادی نوع n و p به دست آیند. تا اینجای کار، یک لایه کامل از نقشه الکترونیکی ترانزیستوری دو بعدی بر روی ویفر سیلیکونی تشکیل شده است. با تکرار مراحل فوق، عملا” ساختار لایه ای سه بعدی از مدارات الکترونیکی درون پردازنده تشکیل می شود. در بین هر چند لایه، از لایه ای فلزی استفاده می شود که با حک کردن الگوها ی مشخصی بر روی آنها به همان روش های قبلی، لایه های سیم بندی بین المان ها ساخته شوند. پردازنده های امروزی اینتل، مثلا” پردازنده پنتیوم چهار ، از هفت لایه فلزی در ساختار خود بهره می گیرد. پردازنده AMD Athlon 64 از 9 لایه فلزی استفاده می کند.

 

6: غربال کردن
تولید ساندویچ های پیچیده تشکیل شده از لایه های متعدد سیلیکون، فلز و مواد دیگر،فرایندی است که ممکن است روزها و حتی هفته ها به طول انجامد. در تمامی این مراحل ، آزمایش های بسیار دقیقی بر روی ویفر سیلیکونی انجام می شود تا مشخص شود که آیا در هر مرحله عملیات مربوطه به درستی انجام شده اند یا خیر. علاوه بر آن در این آزمایش ها کیفیت ساختار بلوری و بی نقصی ماندن ویفر نیز مرتبا” آزمایش می شود. پس از این مراحل چیپ هایی که نقص داشته باشند، از ویفر بریده می شوند و برای انجام مراحل بسته بندی و نصب پایه ها ی پردازنده ها به بخش ها ی ویژه ا ی هدایت می شوند. این مراحل واپسین هم دارای پیچیدگی ها ی فنی خاصی است. به عنوان مثال پردازنده های امروزی به علت سرعت بسیار بالایی که دارند در حین کار گرم می شود. با توجه به مساحت کوچک ویفر پردازنده ها و ساختمان ظریف آنها، در صورتی که تدابیر ویژه ای برای دفع حرارتی چیپ ها اندیشیده نشود، گرمای حاصل به چیپ ها آسیب خواهد رساند. بدین معنی که تمرکز حرارتی چیپ به حدی است که قبل از جریان یافتن شار حرارتی به رادیاتور خارجی پردازنده، چیپ دچار آسیب خواهد شد. برای حل این مشکل، پردازنده های امروزی در درون خود دارای لایه های توزیع دما هستند تا اولا” تمرکز حرارتی در بخش های کوچک چیپ ایجاد نشود و ثانیا” سرعت انتقال حرارت به سطح چیپ و سپس خنک کننده خارجی، افزایش یابد.
اما چیپ های آزمایش شده باز هم برای تعیین کیفیت و کارایی چندین بار آزمایش می شوند. واقعیت آن است که کیفیت پردازنده ها ی تولید شده حتی در پایان یک خط تولید و د ر یک زمان ، ثابت نیست و پردازنده ها در این مرحله درجه بندی می شوند! ( مثل میوه هایی که در چند درجه از نظر کیفیت طبقه بندی می شوند.) برخی از پردازنده ها در پایان خط تولید واجد خصوصیاتی می شوند که می توانند مثلا” تحت ولتاژ یا فرکانس بالاتری کار کنند. این موضوع یکی از دلایل اصلی تفاوت قیمت پردازنده ها است.
گروه دیگری از پردازنده ها ، دچار نقص در بخش هایی می شوند که همچنان آنها را قابل استفاده نگاه می دارد. به عنوان مثال ، ممکن است برخی از پردازنده ها در ناحیه حافظه نهان ( cache ) دچار نقص باشند. در این مورد، می توان به روش هایی بخش های آسیب دیده را از مدار داخلی پردازنده خارج ساخت. بدین ترتیب پردازنده هایی به دست می ایند که مقدار حافظه نهان کمتری دارند.
بدین ترتیب پردازنده هایی مانند celeron در اینتل و sempron در شرکت AMD ، در خط تولید پردازنده های Full cache این شرکت ها نیز تولید می شوند!

 

شرکت های تولید کننده پردازنده
با توجه به این که پردازنده ها دستورهای خاصی را می پذیرند و برنامه های خاصی را اجرا می کنند، طبیعتاً پردازنده های گوناگونی وجود دارند. این پردازنده ها توسط شرکت های مختلفی تولید می شوند. بعضی از آن ها مشابه و سازگارند و برخی دیگر ناسازگار. معروف ترین این شرکت ها عبارتنداز: Intel- IBM- AMD- Cyrix- Motorola- IDT- IIT- NEC- Nexgen- Rise- Metaflow- Chips & Technology معمولاً بر روی هر CPU نام شرکت تولید کننده نوشته می شود، ممکن است شماره آن نیز همراه با حرف اول و یا دو حرف اول تولید کننده نوشته شود.

 

تاریخچه ریزپردازنده ها
اولین ریزپردازنده در سال 1971 و با نام Intel 4004 معرفی گردید. ریزپردازنده فوق چندان قدرتمند نبود و صرفا" قادر به انجام عملیات جمع و تفریق چهار بیتی بود. نکته مثبت پردازنده فوق، استفاده از صرفا" یک تراشه بود.قبل از آن مهندسین و طراحان کامپیوتر از چندین تراشه و یا عصر برای تولید کامپیوتر استفاده می کردند
اولین ریزپردازنده ای که بر روی یک کامپیوتر خانگی نصب گردید ، 8080 بود. پردازنده فوق هشت بیتی و بر روی یک تراشه قرار داشت . این ریزپردازنده در سال 1974 به بازار عرضه گردید.اولین پردازنده ای که باعث تحولات اساسی در دنیای کامپیوتر شد ، 8088 بود. ریزپردازنده فوق در سال 1979 توسط شرکت IBM طراحی و اولین نمونه آن در سال 1982 عرضه گردید. وضعیت تولید ریزپردازنده توسط شرکت های تولید کننده بسرعت رشد و از مدل 8088 به 80286 ، 80386 ، 80486 ، پنتیوم ، پنتیوم II ، پنتیوم III و پنتیوم 4 رسیده است . تمام پردازنده های فوق توسط شرکت اینتل و سایر شرکت های ذیربط طراحی و عرضه شده است . پردازنده های پنتیوم 4 در مقایسه با پردازنده 8088 عملیات مربوطه را با سرعتی به میزان 5000 بار سریعتر انجام می دهد! جدول زیر ویژگی هر یک از پردازنده های فوق بهمراه تفاوت های موجود را نشان می دهد.

 


Name Date Transistors Microns Clock speed Data width MIPS
8080 1974 6,000 6 2 MHz 8 bits 0.64
8088 1979 29,000 3 5 MHz 16 bits
8-bit bus 0.33
80286 1982 134,000 1.5 6 MHz 16 bits 1
80386 1985 275,000 1.5 16 MHz 32 bits 5
80486 1989 1,200,000 1 25 MHz 32 bits 20
Pentium 1993 3,100,000 0.8 60 MHz 32 bits
64-bit bus 100
Pentium II 1997 7,500,000 0.35 233 MHz 32 bits
64-bit bus ~300
Pentium III 1999 9,500,000 0.25 450 MHz 32 bits
64-bit bus ~510
Pentium 4 2000 42,000,000 0.18 1.5 GHz 32 bits
64-bit bus ~1,700

 

 

 

 

 

 

 


توضیحات جدول :
ستون Date نشاندهنده سال عرضه پردازنده است.
ستون Transistors تعدا ترانزیستور موجود بر روی تراشه را مشخص می کند. تعداد ترانزیستور بر روی تراشه در سال های اخیر شتاب بیشتری پیدا کرده است.

 

ستون Micron ضخامت کوچکترین رشته بر روی تراشه را بر حسب میکرون مشخص می کند. ( ضخامت موی انسان 100 میکرون است(.

ستون Clock Speed حداکثر سرعت Clock تراشه را مشخص می نماید.

 

ستون Data Width پهنای باند واحد منطق و محاسبات (ALU) را نشان می دهد.
یک واحد منطق و حساب هشت بیتی قادر به انجام عملیات محاسباتی نظیر: جمع ، تفریق ، ضرب و ... برای اعداد هشت بیتی است. در صورتیکه یک واحد منطق و حساب 32 بیتی قادر به انجام عملیات بر روی اعداد 32 بیتی است . یک واحد منطق و حساب 8 بیتی بمنظور جمع دو عدد 32 بیتی می بایست چهار دستورالعمل را انجام داده در صورتیکه یک واحد منطق وحساب 32 بیتی عملیات فوق را صرفا" با اجرای یک دستورالعمل انجام خواهد داد.در اغلب موارد گذرگاه خارجی داده ها مشابه ALU است . وضعیت فوق در تمام موارد صادق نخواهد بود مثلا" پردازنده 8088 دارای واحد منطق وحساب 16 بیتی بوده در حالیکه گذرگاه داده ئی آن هشت بیتی است . در اغلب پردازنده های پنتیوم جدید گذرگاه داده 64 بیتی و واحد منطق وحساب 32 بیتی است . ستون MIPS مخفف کلمات ( Millions of instruction per Second میلیون دستورالعمل در هر ثانیه ) بوده و واحدی برای سنجش کارآئی یک پردازنده است.

 

پردازنده وظایف اصلی زیر را برای رایانه انجام می دهد:
۱- دریافت داده ها از دستگاه های ورودی
۲- انجام عملیات و محاسبات و کنترل و نظارت بر آنها
۳- ارسال نتایج عملیات با دستگاه های خروجی
پردازنده مانند قلب رایانه است و از طریق کابلهای موجود با واحدهای دیگر مرتبط می شوند.
در واقع از نظر فنی عملکرد پردازنده با دو ویژگی تعیین می شود:
۱- طول کلید:( تعداد بیت هایی که یک پردازنده در هر لحظه پردازش می کند و طول این کلمات معمولاً ۴ و ۸ و ۱۶ و ۳۲ و یا ۶۴ بیتی می باشد).
۲- تعداد ضربان الکترونیکی که در یک ثانیه تولید شده است و با واحد مگاهرتز سنجیده می شود.

 

درون یک پردازنده
یک ریزپردازنده مجموعه ای از دستورالعمل ها را اجراء می کند. دستورالعمل های فوق ماهیت و نوع عملیات مورد نظر را برای پردازنده مشخص خواهند کرد. با توجه به نوع دستورالعمل ها ، یک ریزپردازنده سه عملیات اساسی را انجام خواهد داد :
یک ریزپردازنده با استفاده از واحد منطق و حساب خود (ALU) قادر به انجام عملیات محاسباتی نظیر: جمع ، تفریق، ضرب و تقسیم است. پردازنده های جدید دارای پردازنده های اختصاصی برای انجام عملیات مربوط به اعداد اعشاری می باشند.
یک ریزپردازنده قادر به انتقال داده از یک محل حافظه به محل دیگر است .
یک ریزپردازنده قادر به اتخاذ تصمیم ( تصمیم گیری ) و پرش به یک محل دیگر برای اجرای دستورالعمل های مربوطه بر اساس تصمیم اتخاذ شده است.

 



شکل زیر یک پردازنده ساده را نشان می دهد.

پردازنده فوق دارای :
● یک گذرگاه آدرس (Address Bus) است که قادر به ارسال یک آدرس به حافظه است. (گذرگاه فوق می تواند 8 ،16 ،32 و یا 64 بیتی باشد)
● یک گذرگاه داده (Data Bus) است که قادر به ارسال داده به حافظه و یا دریافت داده از حافظه است (گذرگاه فوق می تواند 8 ،16 ،32 و یا 64 بیتی باشد).
● یک خط برای خواندن (RD) و یک خط برای نوشتن (WR) است که آدرسی دهی حافظه را انجام می دهند. آیا قصد نوشتن در یک آدرس خاص وجود داشته و یا مقصود، خواندن اطلاعات از یک آدرس خاص حافظه است؟
● یک خط Clock که ضربان پردازنده را تنظیم خواهد کرد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  36  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله CPU

دانلود مقاله حقوق بشر در اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله حقوق بشر در اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


حقوق بشر که به زبان فرانسه droits lhomme و به انگلیسی Human Rights و به عربی حقوق الانسان نامیده شده است طبق نظریه مکاتب آزادیخواه عبارت است از حقوقی که لازمه طبیعت انسان است , حقوقی که پیش از پیدایی دولت وجود داشته و مافوق آن است و بدین جهت دولت ها باید آنرا محترم بشمارند .
به تعبیر روشن تر , در مکاتب آرمان گرا نظر بر این سات که پاره ای حقوق از لحاظ کرامت و شرافت انسانی , بنیادی و برای اینکه انسان بتواند رسالت خود را انجام دهد ضروری هستند . این حقوق که حقوق بشر نامیده شده اند خارج از حوزه اقتدار قانونگذار بشری می باشند و قانونگذار نمی تواند احدی را از آن محروم کند . وجود چنین حقوق و امتیازاتی مورد انکار مکاتب مادی واقع شده است . مکتب مادیت تاریخی بر آن است که حقوق بشر همواره دستخوش تحول و تکامل است و بالنتیجه قابل تعریف نیست .
بررسی تاریخی , جامعه شناسی و دینی نشان می دهد که اعتقاد به وجود پاره ای حقوق فطری و ضروری برای بشر که قانونگذار بشری نباید آن را نادیده بگیرد از دیرباز وجود داشته است . در اسلام و مسیحیت اعتقاد به این حقوق که ناشی از اراده الهی و لازمه کرامت انسانی است وجود دارد . مکتب حقوق فطری در قرن هفدهم تحرک تازه ای به این فکر داد و همین فکر در عصر انقلاب کبیر فرانسه در اعلامیه حقوق بشر و شهروند 1789 منعکس گردید . این اعلامیه همانند انقلاب کبیر فرانسه متاثر از فلسفه فردگرائی بود که تاکید بر شخصیت و ارزش فرد دارد و فرد را محور اندیشه ها و قانونگذاریها به شمار می آورد . برعکس فلسفه جامعه گرائی در طول قرنهای 19 و 20 برحقوق جامعه تاکید می نماید . لیکن نفی حقوق افراد به نامه حقوق جامعه یا نژاد موجب تجاوزات بزرگ و خشونت های ناروا و اعمال وحشیانه نسبت به افراد در برخی از کشورهای خود کامه می گردد و در نتیجه مساله حقوق بشر در قرن بیستم از نو مورد توجه خاص واقع می شود و بالاخره به تهیه و تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال 1948 به وسیله مجع عمومی سازمان ملل متحد منتهی می گردد .
در واقع , همانطور که برخی از مولفان حقوق بشرگفته اند , به علت اعمال وحشیانه پاره ای از کشورها در نیمه اول قرن بیستم که با بهره گیری از کلیه وسائل علمی و فنی به شکنجه و نابودی انسانها برخاسته بودند وجدان بشریت بیدار شده با صدای بلند تدوین یک اعلامیه بین المللی حقوق بشر را مطالبه می کرد همچنین در دوره های دیگر ملتهایی که برضد طاغوت ها و رژیم های خودکامه شورش کرده بودند خواهان تضمین حقوق خود از طریق مقررات یا منشورهای ملی یا بین المللی بودند . اعلان رسمی حقوق بشر همواره ادعانامه های رسمی علیه رژیمهای خود کامه گذشته و وعده تضمین حقوق مزبور در برابر تجاوزات احتمالی آینده بوده است .
اعلامیه های جهانی حقوق بشر مبتکر حقوق بشر نبوده بلکه ادیان الهی به ویژه اسلام نخستین اعلامیه های حقوق بشر را در برداشته و فلاسفه و دانشمندان نیز به گونه ای از حقوق بشردفاع کرده اند و قبل از اعلامیه جهانی حقوق بشر این حقوق در برخی از اعلامیه ها و مقررات داخلی کشورها مطرح شده است .
به دیگر سخن , حقوق و آزادیهای مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر ترکیبی است از حقوق و آزادیهای بشری که قبل از تاسیس سازمان ملل متحد وارد قوانین اساسی و دیگر قوانین کشورهای مختلف جهان گردیده بود . همچنین تاریخ تمدن بشر شاهد کوشش پیامبران , فلاسفه و متفکران و انسان دوستان مشرق و مغرب زمین در اعتلای شان و کرامت اسنان و دفاع از حقوق و آزادیهای اساسی اوست . معهذا از قرن هجدهم به بعد با اعلامیه های مختلف حقوق بشر که در امریکا و اروپا به تصویب رسید و با ذکر و تضمین حقوق و آزادیهای اساسی در قوانین اساسی کشورها توجه جهانیان بیش از پیش به این حقوق معطوف شد و بویژه بعد از جنگ جهانی دوم نهضتی در این زمینه پدید آمد که در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقها و قراردادهای بین المللی متبلور گشت . بحث از کلیه اسناد بین المللی مربوط به حقوق بشر از حوصله این گفتار خارج است لذا به بحثی مختصر از اعلامیه جهانی حقوق بشر که مبین تفاهم مشترک اکثر ملل جهان در زمینه حقوق بنیادی و غیر قابل نقض اعضای جامعه بشری است و مقایسه آن با حقوق اسلام که از پیشگامان دفاع از حقوق بشر بوده بسنده می کنیم
اعلامیه جهانی حقوق بشر مشتمل بر یک مقدمه و 30 ماده است : مقدمه اعلامیه مبین اندیشه های زیربنایی است که الهام بخش نویسندگان اعلامیه در تدوین مواد بعدی بوده است مانند وحدت خانواده بشری , کرامت و ارزش شخص انسان , حقوق بنیادی ( قانونی و غیرقابل انتقال ) مرد و زن , پیامدهای اسف بار تجاوز به حقوق بشر ,بالاخره رابطه بین احترام و رعایت این حقوق در نظام داخلی و برقراری صلح بین ملتها .
در ماده 1 اعلامیه سه اصل کلی که زیربنای حقوق بشر می باشد مطرح شده که عبارت است از آزادی , برابر و برادری .ماده 2 اعلامیه نیز بر اصل عدم تبعیض تاکید دارد :
هر کس می تواند از حقوق و آزادیهای مندرج در اعلامیه بدون تفاوت از لحاظ نژاد , جنس , زبان , مذهب , چنانکه منشور ملل متحد آرزو می کند , برخوردار گردد , همچنین بدون تفاوت از لحاظ رنگ , عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر , همچنین ملیت , وضع اجتماعی , ثروت , تولد یا هر موقعیت و نیز وضع سیاسی , حقوقی یا بین المللی کشور یا سرزمینی که شخص به آن تعلق دارد .
بقیه مواد اعلامیه به چهار دسته قابل تقسیم است .
ـ دسته اول ( مواد 3 تا 11 ) حقوق و آزادیهای شخصی : که در اعلامیه های قبلی و قوانین اساسی بیشتر کشورها مندرج است مانند حق حیات ( ماده 3 ) که نه تنها شامل حمایت از فرد در برابر هر گونه تجاوز به زندگی و تمامیت جسمی اوست بلکه حمایت از انسان در برابر بینوائی و خطراتی که جسم و جان او را تهدید می کند را نیز در بر می گیرد حق آزادی که نه تنها آزادی جسمی و ایمنی در برابر بازداشت ها و تبعیدهای غیرقانونی و منع بردگی و خرید و فروش انسانها را در بر می گیرد , بلکه آزادی حقوقی یعنی شناخت شخصیت حقوقی انسان و تضمین حق دفاع در برابر دادگاهها , حق مراجعه به دادگاه در قبال خودسری ها و سوء استفاده ها و قانون شکنی ها و عطف به ماسبق نشدن قوانین کیفری را نیز شامل می شود . کرامت انسانی شکنجه , اعمال وحشیانه و غیرانسانی نسبت به افراد را نفی می کند . همه در مقابل قانون برابرند و حق دارند بدون هیچگونه تبعیض از حمایت مساوی قانون برخورداد گردند .
ـ دسته دوم ( مواد 12 تا 17 ) مربوط به حقوق بنیادی فرد در رابطه با خانواده , سرزمین و اشیاء جهان خارج است . مرد و زن به طور مساوی حق دارند با اراده آزاد خود ازدواج کنند , خانواده تشکیل دهند , اقامتگاهی داشته باشند و از یک زندگی خصوصی که دور از مزاحمت دیگران باشد متمتع گردند . خانواده عنصر طبیعی و بنیادی جامعه است وحق دارد از حمایت جامعه برخوردار گردد . هر انسانی شایسته آن است که تابعیتی داشته باشد, آزادانه در محلی مسکن گزیند , کشور خود را ترک کند , به جائی دیگر پناهنده شود . انسان حق دارد به طور فردی یا جمعی سلطه خود را براشیاء جهان خارج اعمال کند واز هیچکس نمی توان بدون مجوز قانونی سلب مالکیت کرد .

 

ـ دسته سوم شامل آزادی های عمومی و حقوق سیاسی بنیادی است ( مواد 18 تا 21 ) . دراین مواد آزادی اندیشه , عقیده , مذهب و بیان و نیز آزادی تشکیل اجتماعات و همچنین حق هر کس به مشارکت در اداره امور عمومی کشور خود از طریق شرکت در انتخابات و حق اشتغال به مشاغل عمومی اعلام شده است .
ـ دسته چهارم که اهمیت آن کمتر از دسته های پیشین نیست نسبتا\" جدید است و در اعلامیه های پیشین سابقه نداشته است ( مواد 22 تا 27 ) . این دسته مربوط به حقوق اقتصادی , اجتماعی و فرهنگی است . ماده 22 اعلام می کند که هر کس حق دارد از حقوق اقتصادی , اجتماعی و فرهنگی که برای کرامت و گسترش آزاد شخصیت او ضروری است برخوردار گردد . لیکن همان ماده تصریح می نماید که برخورداری از این حقوق در پرتو کوشش ملی و همکاری بین المللی و بر طبق سازمان و منابع هر کشور خواهد بود . مواد 23 تا 27 به پاره ای از این حقوق اشارت دارد : حق کار , حق انتخاب آزاد کار , آزادیهای سندیکائی , حق برخورداری از تامین اجتماعی , دفاع از سلامت , حقوق مادران و کودکان , حق تفریحات , حق تعلیم وتربیت , حق شرکت در زندگی فرهنگی و پیشرفت علمی , حق حمایت از ابداعات علمی , ادبی وهنری .
برفراز این چهار دسته از حقوق , نویسندگان اعلامیه در مواد 28 تا 30 اصولی را ذکر کرده اند که ارتباط بین فرد و جامعه را نشان می دهد . این مواد ضرورت وجود یک نظام اجتماعی و بین المللی را که حقوق و آزادیهای فردی بتواند در آن اثر کامل خود را به بار آورد اعلام کرده اند . همچنین مواد مزبور تکالیف فرد را در برابر جامعه یادآور شده و حدود حقوق وآزادیهای فردی را که انسان نمی تواند از آن فراتر رود مشخص نموده اند : انسان باید به حقوق و آزادیهای دیگران احترام بگذارد و نمی تواند در یک جامعه دمکراتیک بر خلاف اخلاق و نظم عمومی و مصلحت جامعه رفتار کند , همچنین نباید هدفها واصول سازمان ملل را زیرپا گذارد .
بدین سان اعلامیه جهانی به بیان حقوق و آزادیهای فردی بسنده نمی کند بلکه به محدودیتهای آن حقوق و آزادیها و تکالیف فرد در قبال همنوعان خویش نیز اشاره می نماید.
اینک که محتوای اعلامیه جهانی حقوق بشر روشن شد بجاست که مقایسه ای کوتاه بین حقوق بشر در اسلام و آنچه در اعلامیه جهانی آمده است انجام گیرد . البته بحث تفصیلی در این باب از حوصله این گفتار بیرون است . در جلسات تخصصی سمینار موضوعات حقوق بشر مورد بحث وتجزیه و تحلیل واقع خواهد شد . لذا در اینجا فقط به نکاتی چند در باره کرامت انسانی , آزادی و برابری که سه موضوع اساسی در حقوق بشر به شمار می آیند از دیدگاه اسلام اشاره می کنیم .
الف ـ کرامت انسانی
در مقدمه اعلامیه جهانی چنانکه گفتیم به رکامت انسانی اشارت رفته است , گمان نمی رود در هیچ دین و مکتبی به اندازه اسلام بر کرامت انسان تاکید شده باشد . در نظر اسلام انسان دارای مقام و ارزش والائی است و خدا سروری موجودات زمین و آسمان را برای او فراهم ساخته است . روح خدا در آدم دمیده شده و او شایسته تکریم و تعظیم گردیده و حتی فرشتگان مامور شده اند که بر او سجده کنند . انسان در نظر اسلام دارای مقام خلیفه ا..... است . در این زمینه آیات و روایات فراوان است . بویژه آیه 70 از سوره اسراء کرامت انسانی را با وضوح هر چه تمامتر اعلام می دارد : \" ولقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البرو البحر ورزقناهم من الطیبات و فضلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا . \"

 

قابل ذکر است که از نظر اسلام , همانطور که از پاره ای آیات از جمله آیه 29 از سوره بقره , بر می آید همه انسانها صرفنظر از دین و مذهب و اعتقادات و اعمال و رفتار آنها دارای کرامت هستند , هر چند که انسان با تقوی دارای فضیلت و کرامتی بیشتر است . به دیگر سخن , هر انسان دارای کرامت ذاتی است . اما گروهی از انسانها علاوه بر کرامت ذاتی دارای کرامت ارزشی یا اکتسابی نیز هستند که با تقوی به دست می آید .
( ان الله اکرمکم عندالله اتقاکم ) . در اسلام این کرامت بویژه مورد تاکید واقع شده در حالی که در اعلامیه جهانی حقوق بشر قوانین موضوعه کشورها به این کرامت توجه چندانی نشده است . هرچند که محدودیت آزادیها به موجب قانون چه بسا مبتنی بر ارتکاب اعمال ناشایسته مجرمانه است که از کرامت ذاتی انسان می کاهد .
ب ـ آزادی
در اینجا نخست از حقوق و آزادیهای شخصی که در موارد 3 تا 11 اعلامیه جهانی حقوق بشر ذکر شده و سپس از آزادیهای عمومی و حقوق سیاسی که در مواد 18 تا 21 اعلامیه آمده است سخن می گوئیم .
1 ـ حقوق و آزادیهای شخصی
حقوق و آزادیهای شخصی که در مواد 3 تا 11 اعلامیه جهانی , حقوق بشر ذکر شده در اسلام مورد تاکید قرار گرفته است . در حقوق اسلام هر کس حق زندگی , آزادی و امنیت شخصی دارد ( اصل 22 قانون اساسی جمهوری اسلامی ) . از نظر اسلام همه انسانها آزاد آفریده شده اند و حق دارند آزاد زندگی کنند 1 . اسلام با برده داری و برده فروشی موافق نیست و گامهای بزرگی در راه آزادی آنان برداشته است . اگر اسلام بردگی را یکباره لغو نکرد بدان جهت بود که در هنگام ظهور اسلام برده داری یکی از ارکان عمده زندگی اقتصادی و اجتماعی جهان آن روز به شماره می آمد و اسلام نمی توانست یک باره آنرا لغو کند . معهذا در کتاب و سنت هیچ نصی که دستور برده داری بدهد وجود ندارد بلکه برعکس نصوص بسیاری موجود است که به آزاد کردن بردگان دستور می دهد . 2 . اسلام در موارد بسیاری آزاد کردن بردگان را مقرر داشته است که در کتب فقهی ذکر شده اند . اسلام علل بردگی را که در قدیم متعدد بوده محدود کرد . بردگی به علت فقر یا عجز از پرداخت دین یا ارتکاب برخی از جرائم که در میان اقوام و ملل قدیم رواج داشت , در حقوق اسلام وجود ندارد , فقط بردگی به علت اسارت جنگی در صدر اسلام وجود داشته که آن هم یک عمل متقابل بوده است , یعنی اقوام و ملل دیگر نیز هرگاه در جنگ با مسلمانان پیروز می شدند آنان را به بردگی می گرفتند . حتی در این زمینه نیز اسلام گامهای موثری برای آزادی بردگان برداشته است , به گونه ای که نتیجه دستورها و سفارشهای اسلام لغو تدریجی بردگی بوده است . بنابراین می توان گفت لغو بردگی در عصر جدید با اصول و روح اسلام کاملا\" سازگار است .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   17 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حقوق بشر در اسلام و اعلامیه جهانی حقوق بشر

دانلود مقاله کتاب برش های عرضی ذهن

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کتاب برش های عرضی ذهن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
این جمله که انسان وجود دارد ، جواب به این سوال نیست که آیا انسان هست یا نیست، بلکه جواب به این سوال است که ماهیت انسان چیست ، بنابراین وجود داشتن به لفظ دیگر همان در موقعیت بودن ( etre en situation ) است ، یعنی رابطه مشخص متقابلی با جهان و با دیگر موجودات ذیشعور برقرار کردن .
« هایدگر »
آدمی بی آنکه بخواهد و یا آگاه از زادن خویش باشد ، پا به عرصه وجود می گذارد و از لحظه تولد من اجتماعیش شکل می گیرد ، به اعتبار سارتر،هیچکس نمی تواند در جهان نباشد ، از آنروکه به جهان آمده است،پناه بردن به گرمخانه درون یا دور افتاده ترین خلوتها باز هم بودن در جهان است ، یعنی آدمی ناگزیر از بودن است ، اما سارتر علت نهایی چرا بودن ، انسان را هماند فلاسفه ماتریالیسم که چرا بودن ماده را مسکوت می گذارند ، مسکوت می گذارد ، چنانچه ایده آلستیهادر این نقطه به بن بست می رسند .
درواقع از دیدگاه ما ، این من اجتماعیست که در موقعیت شکل می گیردوجسم مادی انسان بیشتر نقش واسطه شناسایی را بازی می کند و ماهیتی که به ظن سارتر ، بشر درموقعیت و توسط موقعیت انتخاب می کند ، محصول فرایندیست که من اجتماعی با محتوای اجتماعیش در پی چه چیز بودن و چرا بودن خویش طی می کند با این منظور اساسی ترین سوال فلسفه این نیست که آیا ماده مقدم است یا ایده ، بلکه چرا هست بودن آدمی از بودن آدمی به مثابه ، جزء لاینفک هستی و در کل یافتن پاسخی برای چه هست بودن هستی است .
اما نوشته های کتابی که در دست دارید ، در پی بیان مفاهیمی که متجلی نوعی آگاهی نسبت به رمز و راز چرا بودن انسان و هستی است و با پرداختن به صور مختلف من اجتماعی درحیطه اجتماعی و جهان هستی ، بیشتر نه به مثابه عامل شناسایی که ضرورت بودن آدمی در این عالم است ، بلکه در نقش بازیگری که غرق نقش خویش یکسره با از یاد بردن علت وجودیش ، در زیستن برای داشتن ، حتی داشتن معنوی حل می شود ، با به بازی گرفتن قالب کلمات ، در پی انتقال نوعی شناخت است ، شناختی که بدون از هم دریدن پوسته هایی که نقش حجاب را برای مفاهیم بازی می کنند ، میسر ، نمی باشد .
مفهوم ، عریان ومجرد ، نمی تواند به بیان در آید ، مگر در قالب واژه گنجانده شود ، از این رو واژه ها ، واسطه تداخل و تقابل و ارتباط بین آدمها هستند و برای شاعر و نویسنده ، وسیله ای که به طفیل آن ( ودر عین حال ناگزیر چون راه دیگری برای گفتن نمی یابند ) به بازتاب سیر درونی خویش بپردازند .
موریس بلانشو محقق و سخن سنج و رمان نویس معاصر فرانسوی معتقد است که هر بار که ما اشیاء را بنام می خوانیم در واقع شیئی را از خویش جدا می کنیم و آنرا محکوم به فنا می سازیم و چون ادبیات ناچار از زبان است و زبان ناچار از نام گذاری ، اشیاء بنابراین ارتباط واقعی میان افراد بشر از طریق ادبیات ممکن نیست ، بلانشو امید به روزی بسته است که ادبیات سرانجام همانگونه که اشیاء را نابود می کند خود را نیز نابود کند و با رفتن آخرین نویسنده را از نگارش هم بی خبر از میان برود .
چنین نگرشی در میان عرفا و شعرای ما از قدمت دیرنه تری برخوردار است ، چنانچه مولانا به تبعیت از شمس زبان را قاصر از بیان می داند و کلمه را حجابی که کشف و شهود شاعر از پس آن رخ می نماید .و چیزی را به نمایش می گذارد که تمامی آن چیز که در پشت پرده می باشد ، نیست . شاید در این راستا ، هیچ کس به زیبایی شمس نتوانسته است با کمترین کلمات در یک جمله بیشترین مفهوم را برساند .
جمله های کتاب حال حاضر که به برش های عرضی ذهن تعبیر شده است ، بیشتر در پی بازتاب نگریشی است که نویسنده نسبت به آدمی و چگونه بودن او در حیطه هستی ، دارد ، و شاید با به سخره گرفتن من اجتماعی ، تلنگر به حجابی می زند که در پشت آن ، اصل و جوهره با ارزشی ، نهفته که به علت آنکه مجال بروز نمی یابد ، یکسره به نسیان پیوسته است .
باشد به امید روزی که این حجاب فرو افتاد ، تا هر کس با شناسایی اصل خویش به یگانگی و وحد ت برسد .

 

طاهر جیناک

*آنچه از عشق وحدت می یابد و از وحدت زاده می شود ، فی نفسه فعلیت دارد و فاعل است .
*بنده عواطف خود شدن همانند آویزان شدن مرده ای ازقلاب زندگیست .
*من اجتماعی با تشدید کردن پیله ترس و یاس ، مانع از غلبه معرفت می شود.
*در زیر باران عطوفت چشمانش می توان دوش آرامش گرفت
*مسیر دل تمامی لطافت است و صداقت و راستی .
*وقتی من نگاهم را می دزدم ، ادعای غرامت می کند .
*تو چگونه مرا دوست می داری ، وقتی که از سرخشم مرا در عمق خاک غرور خویش مدفون می کنی .
*عطوفت نگاهش ، به سان گسترد ای از مخمل سبز ، سراسر دشتهای ذهن مرا می پوشاند .
*آدمها وقتی نمی تواند چیزی را بدست آورند ، یا بدور آن حصار می کشند و یا آن را نابود می کنند .
*شمع می سوزد تا سوختن را به پروانه بیاموزد .
*یگانگی آن خط است که خط سوم نیزآن رانمی تواند بخواند. من پیش از این آن خط ناخوانده را خوانده ام ، آیا خط ناخوانده می تواند نانوشته مرا بخواند .
*من همیشه شادیهایم را داده ام تا جایی برای رنج دیگران باز کنم .
*رفاقت همسوئی دل است .
*آسمان چشمان اشک آلودش راگشوده است تا با اشکهایش ، دلتنگی های زمین را ابیاری کند .
*آیا این شب نبود که از پهلوی خویش صبح را زائید ؟
*آیا این حوا نبود که مفهوم آدمی را در نطفه خویش پرورانید?
*دروغ ، محصول ذهن آدمها برای مشروعیت بخشیدن به زندگیشان است .
*اینک دوستی دیگر آن خاک حالصخیز نیست ، خاکی سیاه ومرده است .
*هوا با اندوه من چنان آمیخته است که بغض زمین با اشک آسمان .
*فرهاد با کندن کوه بارهای اضافی آنرا می زدود ، تا سنگ وجود خویش را صیقل دهد .
*من برای تراشیدن سنگ وجود خویش نیاز به دستان تو دارم ، دستانی که دیگر از آن من نیست .
*انسان عاشق جویباریست که هر لحظه شوق رسیدن به دریا را دارد .
*آنقدر عاشق است که به لبان شمع بوسه می زند ، اما به لبان شمع خاموش
*سرم را به سنگ آدمها کوبیدم ، تا برای دلم عبرت بشود .
*یک انسان آگاه مبارزیست که رویاهایش را به واقعیت در می آورد .
*باورهایم در گرو یگانه کردن توست و من در گروباورهایم .
*بعضی ها برای اینکه سوار خر وجود خویش شوند ، لگام را به دهان خر همسایه می زنند .
*وقتی من اجتماعیت لگد پرانی می کند ، یعنی که امیال و غرایز آدم گونه ات را سیراب نکرده ای .
*در کوچه زندگی تو غرور ، درخت بی شاخ و برگی است که روزی تو از آن آویزان خواهی شد .
*چون افسانه ترا بازگو کردم بر لبانم داغ سکوت زدند .
*دریا بدلیل کثرتش عظمت دارد و انسان به دلیل خیالی که کثرت از آن زاده می شود .
*چگونه تو از من لبالب هستی که مرا برای سوالی بی جواب به قلاب ، الف خدا آویزان می کنی .
*خشونت از فقر زاده می شود و تنهایی از خشونت .
*گرد وجود خود می چرخم ، انگار که ترا طواف می کنم وقتی به خود می آیم نمی توانم افسانه ترا باور کنم .
*عشق آنقدر گرسنه است که تا من اجتماعی تو را انبلعد ، سیر نمی شد ، تازه وقتی که سیر شد به من اجتماعی دیگران حمله خواهد کرد .
*عشق از هستی به ودیعه مانده است ، هست و هر آدمی را به جنبش وا می دارد اما هر آدمی را به سر انجام نمی رساند .
*انسان در تنهایی خویش معلق خیال می شود ودر واقعیت ، جان تشنه ای که برای رسیدن به چشمه زلال حقیقت ، جسم خویش را گرو می گذارد .
*اینک که بار دیگر خسته و مانده از رفتن ، پا به ضیافت آفتاب گذاشته ام چنان به وجد آمده ام که جان تشنه من یکدم مجال نمی دهد که از نورسبز بودن و یکی شدن ، سیراب شوم .
*عشق مثل خرمنی از آتش است که شعله های سرکش آن به جای فروکش کردن،هرچه زمان می گذرد،تندتر و تیز تر ،زبانه می کشد ، مثل سیلابی است که هیچ سدی در برابرآن یارای مقاومت ندارد .
*قصه های من هر کدام طولانی چون عمر نوح بودند و کلمات آن زخم خورده و خراشیده مثل کلمات سنگ نبشته ها بر سر دروازه مجهول هستی .
*عشق چیزی پویا و زنده است که هر لحظه در حال جنبش و حرکت است ، حتی وقتی به کمال می رسد ، هنوز تاز و با طراوت است .
*داغ سنگی که آمها بر پیشانی انسان می زنند ، تاجیست که سبب می شود ، تا انسان بر آنها پادشاهی کند .
*من شراب جان خویش را ذره ذره در برهوت تشنه جان تو ریخته ام و اکنون لب تشنه ای را می مانم که تنهااز چشمه جان توسیراب می شوم .
*وقتی خط مرا می نوشتند ، ترا آفریدند ، وقتی ترا آفریدند ، مرا کاتب وحی کردند ، تا آن نانوشته را که هیچکس توان خواندن ندارد من بخوانم نه غیر .
*عمر آدمی کوتاه است ، کمیتی که تمام می شود .تبدیل این کمیت به کیفیت است که مفهوم زندگی را می سازد .
*احساسی پوچی و بی تفاوتی همان چیزیست که آدمها را از حرکت باز می دارد و رسالتی را که هستی به مثابه عامل شناسایی بر دوش آنها گذاشته است فراموش می کنند .
*سالهاست جان تشنه من در پی نوشیدن جرعه ای از باده ناب فراترین انسان ، سرگردان بیابان تنهائیست .
*خیال انسان نوعی اندیشه خلاق است که میل به شناسایی ناشناخته ها دارد . هرچه نیرومند تر باشد، دامنه خیال گسترده تر می شود .
*شاید چیزی که فراتر از هر استعدادی آدم را از حیوان و آدم را از آدمهای دیگر متفاوت می کند ، خیال باشد .
*اینک من در واپسین دم غروب قصه های خویش ، دریافته ام آنکه در نزد خدا حرمت آسمان بود و آنکه در باور ، من عظمت انسان ، حقیقتی دست نایافتنیست .
*در هنگام غروب من سرگردان یادها و خاطره ها و سرگردان زمان تنهایی خویش می شوم و آرام و قرار از من گرفته می شود .
*آدمها حد و اندازه دوست داشتن را می دانند و می دانند محبت را با کدامین ترازو باید وزن کنند و برآن چگونه و به چه اندازه باید ارزش بگذارند .
*خود را به دیوار زمان می آویزم تا ببینم کی تمام می شوم. مثل شمعی که ذره ذره می سوزد و تمام می شود ، تا سوختن راه به پروانه خوش نقش و نگاری بیاموزد که روشنایی آتش را دوست می دارد .
*بوی مرداب ذهن آدمها اینک بیش از هر زمان دیگر فضا را پرکرده است آنقدر که بوی عشق به مشام آن کسی که باید نمی رسد .
*دست و پایم را بستند ، خیالم به اوج رسید ، دست و پایتان را باز گذاشتند تا آزادانه به کمال برسید ، اما شروع به بستن دست و پای یکدیگر کردید .
*کسی که در برابر من اجتماعی خویش تسلیم می شود ، در برابر من اجتماعی دیگران نیز تسلیم خواهد شد .
*بعد از تو عالم هر دو عالم به هم ریخته است ، پیش از تو هر چیز همانگونه بود که می باید می بود . اما اکنون هیچ چیز همانی نیست که باید باشد .
*انسان بازی می کند تا جوهره انگیخته را به کمال برساند ، آدم بازی می کند تا همان چیزی که هست باشد ، یعنی آدم .
*عشق آدمی را به کمال می رساند و وقتی مطلوب انسان جذب آدم گونگی خویش می شود آنگاه انسان به سکوت درونی خویش پناه می برد و منزوی می گردد .
*هرکس که به اندیشه ای متعالی می رسد.آن اندیشه را در خود جذب می کند ، اینگونه ، با نگاهی متفاوت به جهان پیرامون خود می نگرد و به گونه دیگری ارزشها را ارزش گذاری می کند. عشق بر می گزیند ، گلچین می کند ، قویترین را انتخاب می کند و آنانکه از آزمون سر بلند بیرون می آیند ، اسطوره می شوند . در غیر این صورت آدمهای معمولی مثل نهالهای نو ریشه در باد به هر سو خم می شوند و عشق زندگی بخش ، داس مرگی می شود که آنها را از ریشه می زند .
*وقتی آتش وجودت سرد می شود ، چیزی در تو پنهانی فرو می ریزد که ترا تبدیل به آدمی سرگردان و مسخ شده می کند و دیگر هیچگاه عشق نمی تواند ترا دچار تحولی فراتر کند زیرا تو فرو ریختن انسان عاشق را به تماشا نشسته ای .
*راه رفته را نمی توان برگشت ، نگاه کردن به پشت سر هم مثل ایستادن سرخط تمنا و آرزوست . سرخط تمنا و آرزو ایستادن در صف آدمهایی که با برداشتن هر گامی به عقب نگاه می کنند و از آنچه پشت سرگذاشته اند دل نمی کنند .
*آدمی تا به یگانگی نرسد به قدرت نمی رسد و یگانه نمی شود مگر ستیز درونیش از میانه برخیزد ، آنگاه وقتی به یگانگی رسید ، نیروهایش آزد می شود و چون دیگر با خود ستیز نمی کند ، نیروهایش صرف طی کردن مسیر کمال می شود .
زندگی اجتماعی بدلیل قرار دادی بودن آن تکراری و تهی از خلاقیت و زیبا شناسی است . از این رو سر گرمی به صورت هنری در می آید که نیمی از ثروت جوامع بشری را می بلعد تا برای من اجتماعی آدمها که قحطی زده هنر وسرشار از نیازهای عمیق معنوی هستند ، غذا تهیه کند .
*انزوا نوعی مردن است ، مردنی بی صدا ، مثل افتادن برگ سبزی از شاخه درخت با باد ملایم در جایی خشک و بی آب و علف ، انزوای انسان خود خواسته است بریدن از عالم آدمها و در خود فرو رفتن است . انسان از عشق تغذیه می کند و از انسان عاشق . آیا من بار دیگر با لبان ترک خورده از بی آبی .
در ظلمت تنهایی خویش ، و در انتظار رسیدن به چشمه زلال او از سکوت مقبره ای خواهم ساخت .
*وقتی خیره در چشمانم می نگرد ، عطوفتی که در نگاهش سبز می شود ، به سان گسترده ای از مخمل سبز ، سراسر دشتهای ذهن مرا می پوشاند ، در چشمان او تمنای رسیدن موج می زند و من چنان غرق دریای وجود او می شوم که فراموش می کنم لحظه جدایی ، آسمان هم نمی تواند عظمت تنهایی را بدوش بکشد .
*درست وقتی خدا انگشت روی تو می گذارد ، گمنام در میان خلق گم می شوی ، تا در دامن فراترین انسان سقوط کنی ، فراترین انسانی که تاب تحمل سنگینی وجود خویش را ندارد حقیقت را چون صلیب عیسی بدوش می کشد تا رسیدن به تپه خدا ، بی خبر از شیطان (( من اجتماعی )) که دیگر چه در آستین دارد .
*تنهایی سبب می شود تا سرطان شک و ناباوری در عمق جان آدمها ریشه بدواند در محیط فقر زده ، زنده ماندن بصورت یک هدف ثابت در می آید و غرایز و امیال آدمها ، منطقی حیوانی پیدا می کند بذر دوستی در چنین زمین لم یزرعی فقط با فداکاری سبز می شود و فداکاری باید عینی و قابل لمس باشد ، تا شک و ناباوری از بین برود .
*آدمها عقلهایشان را مثل سنگ ترازو روی هم می گذارند تا قرار دادها را وضع کنند . بعد تبدیل به یا بوی بار کشی می شوند که افسارشان را به دست قراردادها می سپارند، یعنی تسلیم هیولایی می شوند که خود خلق کرده اند ، حالا هرکس تابع این قرار دادها نباشد ، طبق قوانینی که مثل تخم قورباغه از دل این قرار دادها زاده می شوند .مفهوم تسلیم شدن را به صورت عینی به او آموزش می دهند .
*هر آدمی از کودکی به بازی خو گرفته است ، به اعتباری بازی در پروسه زمان جزو صفت ثانویه آدمها می شود ، در اصل بازیهای کودکانه نوعی تمرین قدرت برای بقاء من اجتماعیست . کودک وقتی بزرگتر می شود از طریق بازی که این بار شکل جدی تر به خود گرفته است به کسب و حفظ داشته هایش می پردازد .
*خدایا !
تو می دانی که پیش از این زنده ای بودم که تابوت تن را با خود می کشیدم آن گاه حسی کهن چیزی را در وجود من برانگیخت که من به خود اشراف پیدا کردم و فرامن شدم و اکنون که دل به انسانی فراتر از آدمی بسته ام دلم می خواهد آکنده از بوی او به هر برهوتی که پا می گذارم ، فضا را چنان عطر ‌آگین کنم که خاک مرده زنده می شود .
*انسان عاشق در حرکت خویش صیقل می خورد ، کمال می یابد و از تمامی پلیدیهای آدم گونگی که آدم را آدم نگاه می دارد زدوده می شود و سرانجام صاف و زلال مبدل به همان انسان والایی می شود که می داند کیست ، چه می خواهد ، به کجا می رود ، چرا می جنگد و چرا تاوان می دهد و چرا در برابر طوفان ( من های اجتماعی ) چون درختی سر وقامت استوار و پا برجا می ایستد و فراتر از روزمرگیها اندیشه انسانی خویش را قوام می بخشد .
*آخرین روزهای انزوا : روزهای خاکستری !
روزهایی که ترا به معصیت نیامدن باران از درون خودت به چهار میخ می کشند ، آدمهایی که خارج از انزوای تو پیله های همدیگر را می کاوند تا کرم وجود یکدیگر را شکار کنند ، در وجود تو دنبال اژده هایی می گردند که اگر سربرآورد یارای مقابله با آن را ندارند . آیا مسیح همان کسی نبود که صلیب را اسطوره کرد ؟ تاکنون انسانهای بی شماری را به صلیب کشیده اند و آدمها را ..........
صلیب ، صلیب شکسته ، صلیب وارونه ، آدمها برای زجر دادن یکدیگر از آسمان الهام می گیرند . رودهای خشکیده با دریا قهر کرده اند ، دیگر رویای آب ، خاطرات آبی را زنده نمی کند .
روزهایی که رنج بودا به هیچ گرفته می شود و ‌آدمی که معنی خود را در نمی یابد و ارزش کلام را نمی داند ، از هست و نیست خدایی سخن می گوید که نقطه خ ، خدا را هم نمی شناسد .
*تلخست روزهایی که تنها وبی پناه در گوشه عزلت برای مرگ باورهایت گریه کنی ، روزهایی که باران نمی بارد و خورشید چشمان والاترین انسان دیگر طلوع نمی کند .
در روزهای بی باران اشکهای لیلی غنیمت است ، روزهایی که ‌آسمان معصیت خویش را پنهان می کند تا ترا به جرم سر سپردن به دلت بر بام رسوایی بیاویزند .
بالای دار نمی برند سری را که دیگر تاب کشیدن ناباوریهای خویش را ندارد آیا در ذلت مردن انسان حرمت خدا را پایمال نمی کند ، حرمت عشق ، حرمت خداست .
آیا به جز انسان چه کسی می تواند حرمت عشق را پاسداری کند ؟
انسانی که انگیزه هایش را از چنگک قرار دادهای اجتماعی می آ‌ویزند ، آرزوهای دگرگونه اش را در مجمر سنت و خرافه به آتش می کشند و از خاکستر خیالش معجونی برای زیبا سازی اندیشه آدم گونه می سازند . و این همان انسانیست که قرار است با دست بریده ، مشعل کمال بشریت را در مشعلدان خدای عشق بگذارد .
*دروغ محصول ذهن آدمها برای مشروعیت بخشیدن به زندگیشان است وقتی به خودت دروغ می گویی و به سادگی خودت را فریب می دهی ، اقناع می شوی که بقیه آدمها را نیز می توانی فریب بدهی و در واقع فریب می دهی زیرا آنها هم ، همین تفکر را دارند و بدین ترتیب دروغ محصولی همگانی می شود کالایی که به اشکال مختلف در روابط اجتماعی و روابط ((خصوصی)) مبادله می شود .دیگر از آبی صداقت جز رنگی تیره نمانده است و عشق آن مظهر صاف و زلال چشمه خدا ، هیچگاه از رنگ تیره تغذیه نمی کند دوستی دیگر آن خاک حاصلخیز نیست ، خاکی سیاه و مرده است و در زمین مرده بذر عشق بارور نمی شود. عاشق در این زمانه تنها و بی کس است ، دیگر آن پرنده وحشی در ازدحام پرنده های سر بزیر و رام، آن فریاد سرخ را بر نمی کشد .
معیارهای اخلاقی و قراردادهای اجتماعی به آدمها دیکته می کنند که تحت چه شرایطی و ملهم از چه روابطی احساسات و عواطفشان تاثیر بپذیرند و یا تحریک شده و به غلیان در ‌آیند .
اگر انسانی تابع قرار دادهای اجتماعی نباشد ، معیارها و قرارداها بصورت طنابی برای به بند کشیدن آن انسان در می آید .
*هرمن اجتماعی با فرو رفتن در حیطه های اجتماعی از حیطه انسانی دور می شود و در واقع هرمن اجتماعی فی نفسه در پی کسب ارزشهای اجتماعیست ، زیرا من اجتماعی با تغذیه درارزشهای اجتماعیست که شکل می گیرد ، رشد کرده و با کسب آنها خود را مطرح نموده و برجسته می کند.
*من اجتماعی هرچه ارزشهای اجتماعی خود را ارتقاء می دهد، احساس غرور بیشتری کرده و موجودیت اجتماعی خویش را بیشتر باور می کند. بدین ترتیب آدمها با ارزشهای اجتماعیست که همدیگر را محک می زنند و ارزش گذاری کرده و همدیگر را تعریف می کنند . به همین سبب وقتی ارزش اجتماعی (موقعیت اجتماعی – عنوان اجتماعی – ثروت ...) آدمی را زیر سوال برده و یا ندیده می گیرید ، من اجتماعی آن آدم به سرعت واکنش نشان می دهد . کسی که احساس حقارت می کند در واقع من اجتماعیش آنگونه که بایسته و شایسته است در روابط اجتماعی به بازی گرفته نشده است و برعکس کسی که من اجتماعیش در این روابط به بازی گرفته می شود ، احساس غرور می کند ، در حیطه اجتماعی اقتدار رابطه مستقیمی با ارزشهای اجتماعی دارد ، هرچه فرد ارزشهای اجتماعی بیشتری به دست آورد ، احساس قدرت بیشتری می کند . معمولا من اجتماعی از موقعیت اجتماعی و داشته هایش به مثابه اهرمی برای جابجایی نیروهای دیگران استفاده می کند . خودخواهی پیله ایست که همه آدمها دارند ولی همیشه آن را زیر نقابی از فروتنی پنهان می کنند ، در اصل من اجتماعی از پیله خواخواهی بیشترین بهره را برای اثبات موجودیت خود می برد .
وقتی به غرور من اجتماعی ، آدمها تلنگر می زنید ، نقطه حساسی را تحریک می کنید که سبب بروز واکنش دو گانه ای در من اجتماعی می شود ، اثبات یا انتقام ، احساس حقارت احساسی فرو خفته در هر آدمیست که با تحریک خودخواهی به اشکال مختلف خود را بروز می دهد .
وقتی من اجتماعی احساس حقارت می کند ، کینه در او به صورت آلترنانیتوی در می آید که یا با استفاده از اهرمهای مختلف اجتماعی – اقتصادی ، شرایطی را بوجود می آورد تا با تثبیت شخصیت خود ، خودخواهی خود را ارضا کند و یا بصورتی کودکانه ( حرکت احساسی ) با انتقال بحران درونیش به حیطه سرکوب کننده اش ، انتقام می گیرد .
*آدمها با بروز وابستگی های خویش ضعف هایشان را به نمایش می گذارند ، چرا که هرچه وابستگی ها نسبت به چیزی شدید تر باشد ، از دست دادن آن سخت تر می شود .
* مرابا شبنم عشق بشوئید تا مقدس شوم ، آنگاه مرا با نام کسی که به خاطر او قربانی خواهم شد طلسم کنید ، تا در لحظه موعود مقدس ترین خون پاک پیش پای او جاری شود .
*تنها بودن در هنگامی که تنها نباشی مثل آمیختن با انسانی و از ان انسان دور بودن است .
*اگر بخواهی دنیا را ببخشی ، ابتدا باید آنرا به دست آوری ، وقتی می خواهی انسان را ببخشی چه ؟ اول باید او از دست بدهی !
*چه کسی سهم انسان را تعیین می کند ؟ آنکه سهم خود را از خدا گدایی کرده است ؟ ! یا آنکه در اثر تصادف سهم بیشتری نصیبش شده است ؟
*خیر و شر زاده اجتماع است و محل ستیز آنها در (( من اجتماعی )) از این رو (( من اجتماعی )) دوگانه است و برای رسیدن به یگانگی باید فراسوی خیروشر قرار گرفت. ((معنی ساده انسان بودن )).
*آدم ها تعقل می کنند تا احساساتی عمل کنند .
*بعضی با آنکه می دانند گوهر وجود انسان را نمی توان با سنگ آدم ها محک زد ، باز هم الماس وجودشان را به شیشه فروشان عرضه می کنند .
*مقام برای انسان آزاد ، تابوتی از پیش طراحی شده است .
*عفو کردن به معنی گذشتن از خشم است و کسی که از خشمش می گذرد، در حال معنی کردن انسانیت است .
*کاش حواسیب را نمی خورد .
*کسی که علت وجودی خود را در نمی یابد ، در داشته هایش تکرار می شود .
*انسان آگاه ، مجسمه زیبا و زنده ای است که از صخره آدمیت بیرون می آید .
*وقتی انسان را فهم نمی کنی ، او را زیر سوال می بری . وقتی او را زیر سوال می بری نشان می دهی که خود را نیز فهم نمی کنی .
*وقتی انسان را روان شناسی می کنی ، مثل خود در خودت می مانی ، وقتی آدم ها را با انسان مقایسه می کنی ، مثل خر در انسان می مانی !
*وقتی از انسانیت تغذیه می کنی ، به جای آنکه رشد کنی ، شروع به ورم کردن می کنی و تا بدانجا پیش می روی که پیله خودخواهیت نیز از گندگی تو به حیرت می افتد .
*وقتی آدم ها به بودن انسان اعتراض می کنند ، داشته هایشان را در خطر می بینند .
*آیا انسان بار اضافه آدم هاست یا آدم ها بار اضافه انسان ؟
*تا وقتی انسان به سوی فراتر می رود ، تعلق خاطر به کسی ندارد ( آدم ها) ، از همین رو به نظر دست نایافتنی می آید . بنابراین یهودای مقدس نیست که او را به صلیب می کشاند ، بلکه تمامی من های اجتماعی او را به تابوت آدم ، چار میخ می کنند .
*(( من اجتماعی )) در وادی حق به جای رسیدن به حق ، تنها به فکر احقاق حق است .
*((من اجتماعی )) دروغ می گوید ، انسان با او همسویی می کند تا دروغ بودنش را به او اثبات کند ، اما وقتی من اجتماعی در وادی خلوص و صداقت ، عریان می شود ، دروغ های خود را به انسان نسبت می دهد ! اینجاست که حقیقت دو گانگی (( من اجتماعی )) بر ملا می شود .
*وقتی اعمال و گفتار انسان برای دیگران قابل فهم نیست ، ناگزیر به تعاریف متعددی روی می آورند ، تا آدم ها با انتخاب یکی از آن تعاریف چه چیز بودن خود را نشان دهند . وقتی آدم ها چه چیز را نشان دادند ، انگاه معلوم می شود که قابل اعتماد نیستند !
*نفی تو از آنجا شروع می شود که اثبات خود را در مقابله با انسان می بینی .
*از تمام حربه های (( من اجتماعی )) استفاده می کنی تا چیزی را به دست آوری که آدم بودنت را ارضا کنی . گیرم با لباس زشتی که تن انسان می کنی ، آدم بودنت ارضا شد ، لباس زشت آدم بودنت را تن چه کسی خواهی کرد ؟
*انسان مسافری است که اسیر رفتن است . اسیر چگونگی رفتن نیست .
*چه هستی ؟ آنچه از خود بروز می دهی !چه نیستی ؟ خودت !
*فقر به انسان آگاه ، غنا می بخشد .
*اندیشه ودیعه ای است که خداوند با دادن آن به یکی از موجودات زنده ، او را مبدل به آدم کرد .
*آدم اندیشه را به عامل تخریب حیات مبدل کرد .
*بشر ، تنها موجودی است که به نوع خود رحم نمی کند .
*بشر همیشه مالک نیمی از چیزها می شود ، زیرا نیمی را خراب می کند تا نیمی دیگر به دست آورد .
*خداوند ، نعمت را به فراوانی در دسترس انسان قرار داد تا به نسبت نیاز از آن بهره بردارد .
*چنگ و دندان آدم برای دریدن ، تهمت و دروغ است .
*آدمی که داشته هایش را به رخ می کشد ، نداشته هایش داشتنی نیست .
*آدمی ، ترازویی را می ماند که هیچگاه میزان نمی شود .
*آدم تا برای رفع نیاز ، به دنبال داشتن است خوش بخت است اما وقتی داشته هایش از مرز نیاز می گذرد ، بدبختی هایش شروع می شود .
*انسان در تولد و زندگی و مرگ ، تکرار می شود حتی اگر این تکرار ، اثبات نفی نقش من در سرنوشت باشد ، اما من محکوم به چگونه زیستن نخواهم بود .
*آدم ها یکدیگر را فریب می دهند تا دروغ بودن خویش را باور نکنند .
*انسان ، هر تکه ازوجودش معرفت است .
*مرا در باغ وجودش کاشت ، انسان رویید .
*عروسک ، سایه ساکن آدمک است .
*آدم ، شکل ظاهری انسان است .
*آدم معمولی از آن رو معمولی فکر می کند که تنها یک سوال از خود نمی کند : (( من کیستم ؟))
*عشق و نفرت ، زاده رابطه هاست و تنهاترین آدم ، کسی است که نه عاشق است ونه نفرت دارد .
*انسان در زندگی نقش های گوناگونی را بازی می کند ولی نقشی که همیشه ثابت است ، نقش کسی است که این نقش ها را بازی می کند .
*میل به زنده ماندن ، ودیعه ای است تا انسان ها پی به هویت خود ببرند .
*انسانی تا زمان که وجودش را اثبات نکرده است ، وجود دارد و از لحظه ای که می خواهد وجودش را اثبات کند ، موجودیتش را از دست می دهد .
*انسان ، از آن رو مجهول است که می داند معلوم چیست .
*ریا کار دستی را که می دهد از آن رو نشان می دهد که دستی را که می گیرد ، دیده نشود .
*انسان ، بلوغ سبز« انسان خدا » است .
*روزها تکرار می شوند ، اما ‌آدم ها تکرار هر روزشان نیستند .
*شاهین ترازوی انسان با مرگ میزان می شود .
*پنهانی زیر پوست آدم رفتن ؟
*هر آدمی خود را با داشته هایش ، تعریف می کند .
*زیر سوال رفتن یکی ، قلاب سوالی می شود برای آویزان کردن دیگری .
*زمانی « نگفتن » مثل گفتن است و « گفتن » مثل شکستن ابعاد هندسی دیوار.
*شخصیت اجتماعی یعنی قید و بند قانونی .
*من درون ، بزرگ تر از آن است که در قالب یک شخصیت رسمی ، کوچک شود .
*وقتی دروغ می گویید ، مسئوولیت باور دیگران به عهده شماست .
*یکی برای گرفتن حقش مصالحه می کند و منتظرمی ماند ، دیگری منتظر نمانده ، مبارزه می کند .
*گیرم که تمامی زنجیر هایت را به پای من بستی ، با دستان بی پروای من چه می کنی ؟
*گفتم : تفاوت انتقاد و بدگویی در چیست ؟
*گفت : بدگویی از فردی بدون حضور آن فرد صورت می گیرد ، انتقاد در حضور آن فرد .
شخصیت کوچکی که به یک باره به پول می رسد ، به مرور ام الفساد می شود .
*اگر به شخصیتی بزرگ ، مقامی متوسط بدهند آن مقام ، بزرگ می شود .
*شخصیت کوچک در مقام متوسط ، خود را بزرگترین شخصیت می داند .
*عاشق شکست خورده رایا فریب داده اندیا انتخاب نشده است.
*آنقدر به زشتی ها عادت کرده ایم که زیبایی ها را به ندرت می بینیم .
*برای آنکه وجودش را معنی کند ، آدم ها را پراکنده دید خودش را عامل جمع .
*وقتی خودت را جدی می گیری سگ بودن ، خودت را اثبات می کنی .
*عشق ، پیرزال هزار چهره ای است ( قدیمی تر از آدم ) که می تواند طالب و مطلوب را هر لحظه به شگفتی در آورد .
*عشق زیبایی را به وجود می ‌آورد ، نه زیبایی ، عشق را .
*وجدان ، انعکاس قراردادهای تاریخی – اجتماعی در ذهن آدمی است .
*چاپلوسی ، بارزترین مشخصه شخصیت های کوچک است .
دو نوع شخصیت کوچک وجود دارد :
کسی که در شرایط معمولی برای رسیدن به داشتنی های کوچک به فریب های کوچک قناعت می کند .
کسی که با فریب های بزرگ به شهرت یا مقام و ثروتی رسیده باشد .
*گفتم : چرا آدم ها نسبت به داشته های یکدیگر حسادت می کنند ؟
*گفت : چون همه می دانند برای هر داشتنی حقی پایمال می شود ، پس حسادت پرده ای است برای کشیدن به روی این دانستن .
*شما کاریکاتور خود را با تمسخر دیگران می کشید .
*پاهای محکم ، نیاز به زمین محکم دارد .
*در برابر آینه خودشکنی کرد ، ولی نتوانست شکسته هایش را جمع کند .
*تصویرمادربزرگ در اپارتمان مثل تصویرسماور در ، بار است.
*نویسنده ، دست هایش را گرو می گذارد تا بنویسد .
*خودش را در فلسفه غرق کرد تا خودکشی کند .
*برای آنکه عمل کنند باید حرف بزنند . وقتی حرف می زنند ، دیگر عمل نمی کنند .
*می گردد دنبال حقیری تا بزرگی خود را اثبات کند .
*آنان که خوش بختی را در بی نیازی مادی می بینند . بیرون از دنیایی را که در آن زندانی اند ، نمی بینند .
*ابراز اولین عقیده در مورد کسی ، چنان تاثیری در ذهن به جای می گذارد که حتی اگر به مرور زمان ، غلط بودن آن به اثبات برسد ، رهایی از قضاوت اولیه سخت خواهد شد .
*آنکه در زندگی هدف عالیه ندارند ، برای آنکه زندگیش قابل تحمل شود ، وابستگی هایش شدت پیدا می کند .
*همه داشتنی ها را بدست آورد ، خودش را از دست داد
*آنچه را که نمی خواهد ، بر دستانش دست بند کرده است ، آنگاه با دست بسته چیزی را می خواهد به دست آورد که با دستان باز هم به دست نمی آید.
*می گویند ارتباطات سبب تداخل فرهنگ ها می شود ، اما جهان از آن کسی خواهد بود که فرهنگش غالب شود .
*امید ، ترس است و ترس ، ناشی از ناوری واقعیت .
*من شادی هایم را دادم تا جایی برای رنج های او باز کنم .
*پوست سبز مرا به تن کرد تا پاک جلوه کند .
*در نبودش سنگینی وجودش را نتوانستم تحمل کنم ، شکستم.
*برای آنکه فرو نریزد ، به خودش تکیه می کند .
*وحشت از تنهایی ، بدترین آدم ها را به هم نزدیک می کند .
*کسی که امیدوار نیست ، با کینه زندگی می کند .
*انتظار ، امید مضطرب است .
*قبل از آنکه نسبت به خودت دل سوزی کنی ، نگاه کن و ببین که آیا خود را در شرایطی قرار نمی دهی که نسبت به خودت دل سوزی کنی !!
*بودن، فراتر از امید است ، این نبودن است که نیاز به امید دارد.
*بعضی از بافه های رنج ، سبدی از امید بافته اند تا میوه های آروزهایشان را درآن جمع کنند .
*حس برتر وقتی اصل نباشد ، دوران نزولش از لحظه ای شروع می شود که این حس به صورت عادی در آید .
*یگانگی،آن خط است که خط سوم نیز آنرا نمی تواند بخواند، من پیش از این ، آن خط ناخوانده را خوانده ام . آیا خط ناخوانده می تواند نانوشته مرا بخواند ؟
*وقتی مودبند ، مودبانه درونشان کثافت است .
*مزه دروغش صداقت بود .
*سگ وجودش با تربیت بود .
*زنگار وجودش دروغ بود .
*آنقدر اصرار کرد تا دروغش را باور کنم که در نهایت پذیرفتم دروغ می گوید.
*از حقیقت گفته هایم دروغ را باور کرد .
*دروغ حصار حقیقت است .
*وقتی عیب کسی را در حضورش نمی توانی بگویی در غیابش اگر بگویی یا از او می ترسی یا خود عیب هایی داری که تنها آن فرد می داند .
*برای آنکه به شهوت ، سواری ندهد خود را به گاوآهن عشق بست .
*غرور ، رابطه مستقیمی با قید مقدار دارد .
*بهترین شنونده برای آدم فضولی که غیبت می کند ، ادم خودخواهی است که حسودی می کند .
*در ریاضیات زندگی ، غریزه جنسی ، کتاب جبر است .
*در جامعه رو به زوال ، مصرف عشق را تبلیغ می کنند .
*آنکه از ترس خدا خطا نمی کند ، خودش را دوست می دارد.
*آنکه از شرم خدا خطا نمی کند ، خدایش را دوست می دارد.
*کسی که بدون یاری رساندن می خواهد از بدبختی دیگران باخبر شود ، آدم حقیری است که خودخواهی اش از بیچارگی دیگران ارضا می شود .
*آمد دیگران را به دست آورد ، خود را از دست داد .
*آدم ها از دروغ یکدیگر ، تغذیه می کنند .
*از بس عشق در تله دروغ افتاده است که واقعی و مجاز بودن آن ، باید محک زده شود .
*در تاریکی نشسته اند تا با زبان سادگی و صداقت ، دیگران را شکار کنند .
*تاریکی قبل از آنکه سپیده کاملا بدمد ، عاشق نور شد ، مثل دامن انتظار که آلوده به امید شد .
اینگونه بود که غروب چیزی بین ظلمت و نور شد ، یعنی نه شب و نه صبح ، دوگانه و دل تنگ و دو سو شد .
*وقتی شمع با دمیدن صبح به پروانه سلام می کند ، شمع پروانه ای است که گرد خود طواف می کند .
*من آنان را که دوست می دارم به میزبانی آفتاب دعوت می کنم ، اما آنان که مرا دوست می دارند مرا به میهمانی سایه ها می خوانند .
*آیا در تاریکی نمی توان آدم ها را دید ؟
*می گوید : یا شمعی خاموش باش یا پروانه ای بدون بال .
می گویم : آنگاه یا هستی ، جان مرا می سوزاند یا جان من ، هستی را به آتش می کشد .
*برای آنکه ثروتمند شود ، حقیقت را در تاریک ترین سلول ذهنش به چهار میخ کشید .
*با چشمانی کور ، خورشید نورانی را دید .با چشمانی بینا حتی یک ستاره ندید .
*در تاریکی لباسی از نور پوشیدم
*او آنقدر در ظلمت لی لی کرده است که نمی داند در آفتاب چگونه قدم بر دارد .
*به قیمت تخریب باطنش ، ظاهرش را درست می کرد .
*وقتی هنرمند خلاق ، منزوی می شود ، خلاقیت دیروز را برای امروز کپی می کند .
*هنر خلاق از ذهن خلاق تغذیه می کند ، هنر ابتذال از تقلید
*هنر خلاق ، توقع مردم را بالا می برد ، ابتذال هنر ، توقع را در مردم می کشد .
*هنر ایده ای است که واقعیت ندارد ولی حقیقت است .
*شبه هنر ، دست کاری واقعیت است .
هنرخلاق، باری از دوشتان بر نمی دارد ، بلکه راهی ارائه می کند تا بتوانید آن بار را از دوشتان بردارید .
*شبه هنر ، برای دقایقی ذهن شما را معلق می کند .
*ضد هنرچنان باری بر دوش شما می گذارد که بار خود را فراموش می کنید.
*هنر ، وحشت انسان از فراموش کردن انسانیت است .
*دود از کنده بلند می شود ، مشروط بر آنکه در خانه سالمندان نباشد !
*وظیفه هنر ، یادآوری انسان بودن انسان است .
*وقتی همه چیز عادی و مرتب به نظر می رسد ، باید یک جای کار ، عیب داشته باشد .
*آدمک ها بی وقفه ، تلاش می کنند تا زندگی را در تابلویی ایده آل با نقش های برجسته هر چیز داشتنی گردآورنده ، اما وقتی رنگ آمیزی تابلو تمام می شود ، تازه آن هنگام درک می کنند که نقش خودشان در آن تابلو ، برجسته نیست .
*هنر، حقیقت خیالی است که به واقعیت در نیامده است .
*زمینه تابلوی تنهایی ، سکوت است و نقش آن خیال .
*دو بال پرنده شکست ، ماهی شد .
*در زمین مرده ، بذر عشق بارور نمی شود .
*فکر می کرد لرده ! از من پرسید ، گفتم شبیه اسکناس مچاله شده است .
*قلبش با ضربان دلار ، بالا و پایین می رود .
*سیفون بدنش را اگر بکشی ، از ماتحتش پول می ریزد .
*انباشت ثروت در دست عده ای ، سبب به وجود آمدن کینه در دل عده ای دیگر می شود .
*آدم پولدار شادی هایش را با پول تقسیم می کند .
*قدرت آدم پولدار از امنیت فردایش سرچشمه می گیرد .
*همه پولدارها ، پس از ورشکستگی تنها می شوند .
*تشریفات ، زاده جبری مازاد ثروت و مازاد ثروت ، علت اصلی دو قطبی شدن جامعه است .
*ثروتمند از نیاز دیگران تغذیه می کند تا کوچک بودن خود را باور نکند .
*ثروت + خود بزرگ بینی = دیکتاتوری کوچک !
*برای سرکوب تحول درونش ، محکم به داشتنی هایش می چسبد .
*وقتی قلب به مثابه مغازه ای اجاره ای است ، عشق ، کالای بنجلی می گردد که در هر مغازه ای پیدا می شود .
* برای بعضی سیر کردن شکم ، تنها یک دلیل دارد ، زنده ماندن .
*ثروتمندان وقتی مرتکب گناه می شوند ، احساس غرور می کنند .
*ثروتمندی که با بوق و کرنا ، بخشش می کند ، گذشته ای ننگین دارد .
*گناه در میان فقرا از گرسنگی زاده می شود ودر میان اعنیا از سیری .
*ثروتمندی که از چاپلوسی لذت می برد ،شخصیت کوچکی دارد .
*ضعفا رنج را جمع می کنند تا شادی را تقسیم کنند ، اغنیا شادی را جمع می کنند تا رنج را تقسیم نمایند .
*فقرا به خدایشان پناه می برند ،ثروتمندان به خدای فقرا !
*به علت بحران محبت ، نرخ رشد هوس در حال افزایش است.
*وقتی عشق به صورت یک کالای مصرفی در آید ، جامعه انسانی در جا می زند .
*فقر بی حد ، خصلت های انسان را تغییر می دهد .
*فقر آگاهی ، اصالت عشق را از بین می برد .
*داشتن ، مصدری است که وقتی به فعل در می آید ، برابری افعال را بر هم می زند .
*چون حادثه بی خبر می آید ، به گونه ای زندگی کن که در بد حادثه زیر مصائب له نشوی .
*برای آنکه آسوده زندگی کنی ، مرگ را دوست بدار .
*وقتی ثروتمند با ثروتش یکی می شود ، دیگر ثروتمند نیست،بلکه « من ثروت » است .
*عواطف و امیال آدم « من ثروت » از صافی داشته هایش می گذرد ، آنگاه چیزهایی از او بیرون می آید به نام تفاله های آدمیت .
*دوست خوب ، رنج هایش را برای خود نگاه می دارد و شادی هایش را با تو قسمت می کند .
*دوست خوب ، شانه های اضافی است ، دوست بد بار اضافی .
دوست آگاه شبیه کتابی است که مقدمه اش چندین کتاب است .
*واسطه دوستی میان پدران و فرزندان ، مادران هستند .
*دوست بد کتابی است که در یک صفحه خلاصه می شود .
*برای انتخاب دوست باید در حد معمول رابطه را حفظ کنید تا در حد غیر معمول ندانسته او را آزمون کنید .
*توقع دوستتان را با توانایی های خودتان مقایسه نکنید .
*اگر می پرسید دوستتان برایتان چه کرده است یقینا خود را در شرایط او نمی گذارید .
*نیاز ، شکافی است که با یکدلی پر می شود .
*بهای عشق ، بستگی به تعداد ستاره های قلبش دارد .
*درد دوست را هنگامی بپرس ، که بتوانی یاریش دهی .
*سردوست قد بلند من به تازگی با یک ستاره تصادم خواهد کرد .
*هیچ کس از زندگی متنفر نیست ، بلکه از آدم هایی که نسبت به او بد کرده اند ، متنفر است .
*گفت : با آنکه خیلی دوستش دارم ، نمی توانم تغییرش دهم
گفتم : علتش آن است که نسبت به او حس مالکیت داری
*مطلوب من وقتی به سخن می آید ، سکوت به سماع در می ‌آید .
*عشق را تا دوستی فاصله ای است که جنون را تا عقل .
*گفت : او را به چه مقدار دوست می داری ؟گفتم : به مقداری که جز او را دوست نمی دارم .
*دشمن اگراهانت کند رواست،چون بزرگی تو را بر نمی تابد. ولی دوست ، کوچک بودن خویش را نمی تواند تحمل کند .
*کشور صلح طلب ، بیشتر از کشور جنگ طلب سلاح انباشت می کند !
*دوست داشتن دال بر آن نیست تا راهی که باید طی شود ، طی نشود .
*هنگام تفتیش دردهلیزهای قلبش ، اسکلت محبت را پیدا کردم.
*قلبش ، هتل پنج ستاره بود .
*بین حسادت و عشق ، یک تار مو صداقت ، فاصله است .
*خودخواهی مقبره رفاقت است.
*بر قله کوهی بلند ، آتشکده ای خاموش بود ، توانا کسی که دانا بود ودر پی یافتن آتش ، رو به راه نهاد .منبع ، آتش بود و نور در پس هفت آسمان . آسمان اول ، شکل من به دروغ بود .
آسمان دوم ، شکل تو به دروغ بود . آسمان سوم ، رسیدن به او بود . آسمان چهارم ، یکتایی « من » بود . آسمان پنجم ، یکتایی تو بود . آسما ششم ، حلول بود و آغاز سرزمین نور .
و در هفتمین آسمان ، نه تو بودی و نه من .
*برای داشتن دریا ، چشمه ها را قربانی کرد .
*من طاهرم دریا ، در آب من طاهر باید بود و فرو رفت .
*در وهم آبی قطره ای باران ، چشمه دریا بود .
*تلخی حقیقت را می توان با زبان آگاهی چشید .
*ماهی ها با آب تنگ ، خاطرات ابی شان را مرور می کردند .
*این مهم است که یک قطره باران در مرداب سقوط کند یا در دریا ، چون سرنوشتش تعیین می شود .
*باران وقتی در مرداب می ریزد ، ایثار می کند .
*آب ، با زدودن ، کثافت ، تزکیه نفس می کند .
*خوشبختی کوچک ، حوض است .
*خوشبختی بزرگ ، استخر است .
*فراسوی خوشبختی « منم » ، دریا .
*رودخانه من بی آب است ، آیا ابر چشمان تو بارانی نیست؟
*با قامت بلندش به آسمان ، لبخند زد .
*شراب حقیقت را تلخ نوشیدم
*سد وجودش شکست ، رودخانه شد .
*زیر باران نگاهش پاک شدم .
*کوزه وجودش شکست ، هستی جاری شد .
*آسمان چشمان اشک آلودش را گشوده است تا با اشک هایش دلتنگی زمین را آبیاری کند .
*پنجره چشمانش را عاقبت شکست ، چون شیشه هایش مات بود.
*کسی که در لبانش را می بندد ، پنجره چشمانش را می گشاید.
*بعضی ها در برابر چشمانشان پرده می آویزند .
*بعضی ها می خندند تا گریه نکنند .
*می خواهم با سوزن قهر لبانم را بدوزم تا به بعضی ها حرمت کلام را بیاموزم .
*سر مرا با خنده می بری تا برای من گریه کنی ؟
*طنز، نیش تری است که لب های فرو بسته را چاک می دهد تا زخم خنده باز شود .
*عمر ، تاراج گری است که با عبور از هر نقطه جغرافیای بدن ، آثار مخرب چپاولش را بر جا می گذارد .
*چشم قلم وقتی که پلک می زند ، واژه ها بر دفترم غزل می خوانند .
*خنده ای که به زنجیر کشیده می شود ، بغضی است که فریاد می شود .
*می توانی در اولین حرکت ، با حرف ، سرت را به کوه بکوبی و در کمال ناباوری مشاهده کنی که سرت شکسته است .
*وقتی در یک چشم شک است در چشم دیگر یقین ، بهتر است یک چشمی نگاه کرد .
*با گاز گرفتن لب ، به زبانش اعتراض کرد .
*برای آنکه سری بین سرها در آورد ، روی دوش دیگر ان سوار شد .
*خودش را هفت قلم آرایش کرده بود تا به یک رقم بفروشد .
مغز یک گرمی ، فکر یک تنی .
*ایستاده بود و نگاه می کرد که چگونه پاهایش به جلو می روند.
*دست های مادرم به سرما لبخند می زنند ، دستان پدرم به کار.
*با قلم موی زبان ، تو را در ذهن دیگران نقاشی کردم .
*با لبان تو بر دستان مادرم ، بوسه زدم .
*چشمانت ، دروازه های امید بود .
*با چشمانش مرا بوسید .
*با واحد چشمانش مرا اندازه گیری کرد .
*چشمانش ، تابلوی ابدی انتظار بود .
*پشت ویترین چشم هایش دیده ام که نوشته است : حراج .
*چشمانش هنگام گریه ، تابلوی داشتن است .
*وقتی حنجره اش را شکافتند ، لاشه لاشه حرف بیرون آمد .
*مژگانش ، پرده زیباترین پنجره بود .
*با نوازش نگاهش ، نگاه وحشی ام را رام کرد .
*پاهایش در مرداب دست ها فرو رفته بود .
* در برابر من نشسته است و به چشمان خویش نگاه می کند .
*پشت ویترین چشمانش ، عروسک بود .
*پلک ، لب بسته است ، چشم ، زبان ، گریه ، فریاد .
*سرش را با احتیاط در خمره فلسفه فرو برد تا گیر نکند ، اما آنقدر فرو رفت که یادش نمی آمد در خمره است .
*وقتی سرت را به دیوار می کوبی ، یعنی نمی خواهی دیگر اسیر باشی .
*وقتی سرت را به دیوار می کوبی ، یعنی دست هایت آزادند ، پس آنچه تو را در بند نگاه می دارد ، پاهایت هستند .
*وقتی در جامعه هویت زن را از او می گیرند ، حرمت مرد بودن نیز از بین می رود .
*زن ها به علت ستم مضاعف ، ناگزیر ، از باور دروغ های مردها هستند ، اما وای به آن روزی که مردها دروغ زن ها را باور کنند .
*آیا یک نفر پیدا می شود که قصر قلبش را تنها به بهای عشق بفروشد؟
*میهمان فضول ، کاستی ها و برترهایش را در خانه دیگران جستجو می کند .
*در جمله زندگی : پدر فاعل ، مادر مفعول و کودک فعل .
*والدین نا آگاه کودکان را متهم بار می آورند تا در آینده جامعه آنها را محکوم کند .
*اگر می خواهید زنتان را آزاد بگذارید ، ابتدا آگاه و هدف مندش کنید .
*کسی که همسرش را دوست دارد ، اگر از آگاهی او وحشت داشته باشد ، برده ای را دوست می دارد .
*زن و شوهری که بدون وجود دیگران نمی توانند همدیگر را تحمل کنند دیر یا زود با هم تصادم خواهند کرد .
*در خانواده منسجم ، والدین بیشترین زمان را با هم سپری می کنند ، کمترین زمان را با خویشان و آشنایان .
*زن نا آگاه ، روزها را در خانه اقوامش به سر می برد و شب ها را در خانه با شوهرش .
*برای یک زن ، بهترین نقش اجتماعی ، مادر بودن است .
انسجام خانواده ، ریشه در اندیشه های مشترک و یگانگی دست ها و تقسیم توا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کتاب برش های عرضی ذهن

دانلود مقاله خاک

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله خاک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مواد جامد و غیر محلول خاک تقریباًنیمی از حجم خاک را تشکیل می دهند و نیمه دیگر به منافذ موجود در خاک اختصاص دارد که بحش اعظم آن از آب و بقیه مملو از هوای اتمسفری است مقدار آب وهوای موجود در خاک در ارتباط مستقیم با یکدیگر می باشند مقدار مطلق منافذ به اندازة ذرات جامد خاک و سهم هر کدام در آن بستگی دارد از تجمع ذرات با ابعاد متفاوت بافت خاک مشخص می شود جدول 2و3 ذرات تشکیل دهنده خاک را با توجه به اندازه و ویژگی های آن نشان می دهند

 

جدول 2-انواع ذرات تشکیل دهنده خاک (نرم بین المللی)
نام فراکسیون اندازه بر حسب m m
ریگ و سنگ (gravel) بزرگتر از 2
شن درشت (coarse sand) 2%-2
شن ریز (find sand) 02% - 2%
سیلیت (silit) 002%- 02%
رس (Clay) کوچکتر از 002%

 

 

 

 

 

 

 

جدول3- انواع ذرات تشکیل دهنده حاک .اندازه و ویژگیهای آن (نرم آمریکایئ )
نام فراکسیون اندازه بر حسب mm تعداد ذرات در یک گرم سطح ذرات بر حسب cm2 /g
شن خیلی درشت
very coarse sand 1-2 90 3/11
شن درشت
medium sand 5/0-1 722 7/22
شن متوسط
find sand 25/0-5/0 5780 4/45
شن ریز Fine Sand 1/0-25/0 46200 7/90
شن خیلی ریز
Very Fine Sand 05/0-1/0 72200 227
سیلت Silt 002/0-05/0 578000 454
رس Clay ریز 002/0 90300000 11300

 

همانطور که گفته شد از تجمع ایت ذرات با نسبت های مختلف با فت های متفا وتی بوجود می آیند که در آب گیری ،تهویه،نرمیو سختیو هم چنین قدرت تبهدل یونی و سایر خواص فیزیکی و شیمیایی با یکدیگر فرق دارند جدول شماره 4 انواع بافت های مختلف را با سهم هر کدام از فراکسیونهای آن نشان می دهد

 

 

 

جدول 4- نام گذاری بافت خاک نسبت به سهم هر یک از فراکسیونها
رس سیلیت شن

 

رس 100-60 40-0 20-0
لومی 70-50 30-10 40-10
رسی سیلتی 60-35 65-30 20-0
رسی شنی 80-45 10-0 45-20

 

لومی رس 50-35 40-10 45-20
لوم 55-15 40-0 70-25
لومی سیلتی 40-10 60-40 50-15
اومی شنی 30-5 40-0 80-45

 

سیلتی رسی 35-15 85-50 15-0
سیلتی لومی 25-10 80-60 30-10
سیلتی 15-0 100-75 25-0
سیلتی شنی 10-0 75-40 60-15

 

شنی رسی 20-10 10-0 90-80
شنی لومی 10-5 15-0 95-80
شنی سیلتی 5-0 40-15 80-55
شنی 5-0 20-0 100-80

 

ذرات بزرگتر از 2 میلیمتر اسکلت خاک را تشکیل می دهند و ذرات کوچکتر از 2 میلیمتر،ذرات خاکساز هستند از هم جواری ذرات درشت منافذ بزرگ ایجاد می گردد که قادر به نگهداری آب نیستند و آبهای آبیاری و یا نزولات آسمان سریعاًاز دسترس خارج می شوند علاوه بر آن ذرات درشت شن فلقد بار الکتریکی هستند و گنجایش تبادل یونی AEC+CEC=IEC)) در آنها بسیار ضعیف است و عناصر غذایی خاک همراه با آب نفوذی طی فرآیند آبشویی به اعماق رفته و نهایتاًبه آبهای زیرزمینی می پیوندند ذرات ریز ،منافذ کوچک می سازند و دیواره های نزدیک بهم این منافذ طی نیروی کشش بین مولکولی ،مانع نزول آب به طبقات زیرین می شود و همیشه پس از یک آبیاری و یا بارش شرایط غر قابی در خاک ایجاد می گردد بر خلاف خاک شنی که اغلب در کمبود آب واقع می شود،از معایب خاک رسی کمبود اکسیژن و عدم نفوذ پذیری آن ایت با وجودبر این که مقدار در صد آب موجود در خاکهای رسی قابل توجه است ولی به علت ریز بودن ذرات و در اختیار داشتن سطحی وسیع (جدول 3)،این آب با چنان نیرویی به ذرلت می چسبد که اغلب قابل استفاده نیست.
ترکیب شیمیایی خاک :
در نتیجه تخریب و انباشته شدن مواد اولیه،مواد معدنی خاکساز (سنگ،شن و رس)بوجود می آیند اغلب این مواد اولیه از معدنیهای مختلفی تشکیل یا فته اند مانند گرانیت که از کوارتز ،فلداسپات و گلیمر ساخته شده است با وجود بر این که عناصر شیمیایی زیادی در ساختمان ستگها به کار رفته است ولی فقط تعداد معدودی از آنها بخش اعظم (%98 ) آن را تشکیل می دهند سنگهای پوسته جامد زمین بطور متوسط حاوی %9/49 اکسیژن،%8/25 سیلیسیم،%5/7 آلومینیوم،%7/4 آهن،%4/3 کلسیم،%9/2 منیزم،%6/2 سدیمو%4/2 پتانسیم می باشند جالب توجه مقدار اکسیژن و سیلسیسیماست که هر دو تقریباً در تمام سنگها یافت می شوند این دو عنصر در کوارتز به شکل اسید سیلیسیک (SiO2)، در فلداسپات به صورت سیلیکات آلومینیوم و و در گلیمر به حالت سیلیکات منیزم نیز یافت می گردد (فلداسپات پتاسیم،فلداسپات سدیم و فلداسپات غنی از کلسیم). در اثر تغییرات کمی عناصر مختلف و تجمع آنها با یکدیگر به صورت واحد های بزرگتر،سنگها ی زیادی با ساختمان شیمیایی متفاوت ایجاد می گردند که در اثر تغییرات آنها انواع خاکهای مختلف بوجود می آیند مقدار مواد معدنی موجود در خاک به ترکیب شیمیایی سنگهای مادر و سرعت تخریب مکانیکی و شیمیایی – بیولوژیکی و هم چنین به مقدار آبشویی بستگی دارد بنا براین تنوع مواد غذایی در خاک در وحله اول به ساختمان شیمیایی مواد اولیّه مربوط است مثلاًخاکی از شن کوارتزی بوجود می آید،هرگز نمی تواند غنی از مواد غذایی باشد عموماً می توان گفت که خاکهای سبک و خنثی تا قلیایی ضعیف نسبت به خاکهای سنگین با واکنش اسیدی ضعیف ،برای تاُمین گیاهان خاکزیان به کود بیشتری نیازمند هستند(جدول5)
جدول5- ارزیابی عرضه فسفات ،پتاسیمو کلسیم توسط خاک

 

CAO K2O P2O2
Mg 100g خاک

 

ضعیف 10-0 10-0 30-0
متوسط 20-4 20-10 75-30
خوب بیشتر از 20-8 بیشتر از 20 بیشتر از 75

 

همانطوریکه مقدار مواد معدنی محلول در لاکتات در مورد سهم مواد معدنی قابل استفاده گیاهان اطلاعاتی ارائه می نماید،سایر متد های تجزیه شیمیایی می تواند وضعیت مقدار کل ذخیره نمکهای معدنی در خاک را مشحص نمایند (ر:تغذیه و متابولیسم گیاهان) .علاوه بر عناصر غذایی اصلی،یک سری عناصر دیگر که به میکروار گانیسمها دچار اختلال می شود عبارتنداز : B, MO,CO,CO,Zn,Mn,Fe در حالیکه مقدار و قابلیت جذب عناصر نامبرده در خاک ،صرفنظر از تثبیت و برداشت آن توسط محصول ،تقریباًثابت است ،مقدار ترکیبات ازته محلول نوسا نات بزرگ و سریعی دارد قضاوت در مورد وضعیت عناصر غذایی در هوریسنت
B در زمین های کشاورزی و جنگلی همیشه مشکل است ،زیرا صرفنظر از عدم وجود متد های کاملاًرضایت بخش،مقدار عناصر غذایی قابل استفاده گیاهان ،بویژه P2O2 به انواع گیاهان مختلف،نوع و واکنش خاک بستگی دارد.
مواد آلی خاک:
مقدار مواد آلی خاک در تیپ های مختلف خاک بسیار متفاوت است میانگین مقدار آن در خاکهای معدنی 2-1 درصد است و در چرنوزم و خاکهای مشابه تا %5 در ماده خشک افزایش می یابد در خاکهای آلی مانند مرداب های مرتفع ،مقدار مواد آلی بسیار زیاد بوده و می تواند تا به 95در صد نیز برسد پراکندگی مواد آلی در پروفیل تغییرات زیادی نشان می دهد و بیشترین مقدار آن در هوریسنت A و در صورت آبشویی مقداری نیز در هوریسنت B (پودزول)دیده می شود مقدار مواد آلی در خاکهای طبیعی و دست نخورده برای مدتها ثابت می ماند ،یعنی تجزیه هوموس و وارد شدن موائ آلی به خاک در یک توازن طبیعی قرار دارند و ابتداء پس از اجرای عملیات مختلف کشاورزی این توازن به نفع تجزیة مواد تغییر می کند
بقایای گیاهان و جانوران اعم از میکرو و ماکروفلور و فون خاک و هم چنین مواد حاصل و متر شحه از متابولیسم آنها،مواد آلی اولیه خاک را تشکیل می دهند که از نکته نظر کیفی،باید در اثر تغییر و تبدیل های میکروبی به هوموس غذایی و هوموس پایدار تبدیل شوند مواد آلی قابل تجزیه ،منبع انرژی میکروار گانیسمهای خاک را تشکیل می دهند که همزمان برای موجودات هتروتروف خاک منبع کربن و ازت نیز محسوب می شود مواد معدنی آزاد شده طی فرآیند های مینرالیزاسیون و هومیفیکاسیون برای تغذیه گیاهان و میکروارگانیسمها واجد اهمیت است ،زیرا عرضه یکنواخت و مداوم مواد غذاییرا ممکن می سازد مواد هومینی ،ماده نهایی تولید شده طی فرآیند هومیفیکاسسیون است که تیره رنگ بوده و در مقابل تجزیه میکروبی مقاوم می باشد مواد حد واسط در این رابطه غذایی است که نهایتاً به هوموس پایدار تبدیل می شود علاوه بر آن طی این فرآیند مقدار زیادی مواد سادة حد واسط تولید می گردد که هر کدام از آنها برای زندگی گیاهان و بویژه میکروارگانیسمها از اهمیت خاصی بر خوردار است نمونه بسیار ساده شدةاین فعل و انفعالات و مواد حد واسط و نهایی آن در زیر مشاهده می شود
تولیدات نهایی مواد حاصل از متابولیسم مواد آلی اولیه
Co2 .H2o .NH3 . No3
مواد معدنی

 

هوموس پایدار اسید های آلی و اسیدهای آمینه هوموس غذایی
اسید هومیک قهوهای کینونهاو مشتقات آن،، مواد محلول و مترشحه اسید هومیک خاکستری هیدراتهای کربن و و اسید اوونیک از گیاهان ، جانوران
مواد لزج،هورمونها ،آنتی بیوتیک و میکروارگانیسمها

 


در تشکیل مواد هومینی،علاوه بر فرآیندهای شیمیایی زیادی از قبیل اکسیداسیون، پلی مریزاسیونو غیره…،میکروارگانیسمهای زیادی در آن شرکت دارند هوموس پایدار از نظر شیمیایییک ترکیب واحد و مشخصی نیست و ترکیبات سنگین و تصفیه شده هومینی را می توان توسط مواد قلیایی از یکدیگر جدا کرد با کمک ئآنالیز شیمیایی می توان فراکسیونهای مختلف و خواص آنها را تعیین نمود با بررسیدر این زمینه دو نوع هوموس به ناهای اسید هومیک خاکستری و اسید هومیک قهوه ای مشخص شده اند که اولی نسبت C/N کوچک و دومی نسبت C/N بزرگ دارد مقدار هوموس خاک و قابلیت ایجاد کمپلکسهای آلی معدنی آن بوسیله کلو ئید های رس و کلسیم ،برای رشد گیاهان واجد اهمیت زیادی است

 

مقدار مواد آلی در خاک:
وجود نمکهای معدنی و میکروالمانت ها برای تاُمین مواد غذایی میکروارگا نیسمها از اهمیت ویژهای برخوردار است ترکیب مواد معدنی در محلول خاک در وحله اول به مواد ژئولوژیکی که خاک از آن تشکیل می شود بستگی دارد و غلظت آن به مقدار آب موجود در خاک مربوط می باشد
نیاز میکروار گانیسمهای خاک نسبت به مواد معدنی خاک مشابه با نیاز گیاهان عالی است مواد معدنی موجود در خاکستر میکروار گا نیسمها برای رشد موجودات علی و پست لازم و اجتناب ناپذیر است بعضی از این مواد معدنی در ساختمان آنزیمها شرکت دارند و سایر عناصر از قبیل فسفر در تولیدات متابولیسمی بی شماری دیده می شوند پتاسیم برای فعال سازی آنزیمها و هم چنین برای تنظیم حالات فیزیکی (تور ژسانس)و قابلیت نفوذ ممبران سلولی لازم است بعضی از کا تیونهای مخالف یکدیگر تاُثیر می گذارند ،مثلاًپتاسیم و کلسیم انقباض و انبساط کلوئید پلاسمایی را تنظیم می کنند و یا عناصری که به تنهایی سمی هستند و در حالت هو جواری با یکدیگر اثرات سمی را می زدایند منیزیم بطور ویژه در تقسیم سلولی ،احتما لاً از طریق هدایت متابولیسم فسفات ،تاُثیر می گذارد و بر عکس آن کلسیم فقط در بعضی از میکروار گا نیسمها مانند جلبکها و دنیتر یفیکانت ها برای تولید اسپور نقش دارد همین وضعیت برای سدیم نیز صادق است و اغلب میکروار گا نیسمها به آن نیازی ندارند فقط بعضی از باکتریهای د ریایی که هالوفیل (Halophile) هستند و یا میکرولر گا نیسمهای خاکهای شور می توانند از آن استفاده کنند علاوه بر عناصر اصلی مانند پتاسیم ،فسفر،منیزیمو گوگرد به مقدار کافی عناصر میکرو از قبیل Zn. Cu, Co, Fe, Mn و غیره نیاز است مولیبدن و انادیوم برای رشد نیتریفیکانت ها و ازتوباکتری های تثبیت کنندة ازت نیز اجتناب ناپذیر می باشد . میکروارگانیسمهای مختلف نسبت به هر یک از عناصر غذایی نیاز متفاوتی از خود نشان می دهند .
نق میکروالمانت ها اغلب ساختن بخشی از گروه پروستتیک آنزیمها است .
F e ,C u برای ساختمان همین ( Hemin ) وپرتئین های هم دار Hem مانند سیتوکرمها ، کاتالازها وپراکسیدازها مصرف می شوند . M h در بسیاری از آنزیمها وجود دارد وعمل کرب اکسیلاسیون را هدایت می کند . شکل 53 تاثیر افزایش غلظت منگنز در محلول غذایی را برای میکروارگانیسمعای منگنزوفیل مانند لاکتوباسیلوس پلانتا روم در تخمیر گلوکز نشان می دهد .

 

 

 

*********
شکل

 

شکل 53- قدرت تخمیری لاکتوباسیلوس پلانتاروم در رابطه با غلظت M n در 24 ساعت برای تاثیر عناصر میکرو در ساختمان فعال کننده ها ویا به عنوان کو-فاکتور (Co –Faktor) در میکرو ارگانیسمهای منگنروفیل ، مقادیر بسیار کم کفایت می نماید . فقدان عناصرمیکرو در خاک نه تنها موجب بیمار شدن گیاهان به امراض میکرو ارگانیسمها نیز جلوگیری می شود ، مثلاً فقدان ازتوباکتر در خاک ویا کاهش شدت فعالیت آنها در بیشتر مواقع به کمبود مولیبدن وانادیوم مربوط می باشد . نیاز میکروارگانیسمهای معینی به عناصر ماکرو ویا میکروی مختلف اغلب آن چنان ویژه است که می توان از آنها به عنوان ارگانیسمهای تست کننده برای ارزیابی مقدار عنصری در خاک استفاده کرد.. با وجود متدهای مناسب برای تعیین عناصر خاک در بسیاری از مواقع تست بیولوژیکی ترجیح دادذه می شود ، زیرا علاوه برتعیین عناصر ، قابلیت جذب آن نیز می تواند مشخص شود . در مورد عملی بودن واطمینان به متدهای بیولوژیکی برای اثبات وجود عناصر میکرو مقالات زیادی منتشر شده واز آنها استفاده نیز می گردد . به عنوان مهمترین ارگانیسمهای شاخص مقدار مواد معدنی خاک ، آسپرژیلوس نیگر ، باکتریوم پرودیژزوم وازتو باکتر کوکوم معرفی شده اند . به کمک از تو باکترها به عنوان ارگانیسمهای تست کننده می توان حتی کمیّت ازت قابل جذب را نیز مشخص نمود .
همانطوریکه در مورد گیاهان عالی مشاهده شد ، غلظت نمک برای میکروارگانیسمها نیز یک عامل محدود کننده محسوب می شود وارگانیسمهای مختلف در این رابطه می توانند ویژگی مخصوصی به یک یا چند عنصر داشته باشند . شدت محدود شدن فرایند نیتریفیکاسیون و آمونیفیکاسیون در مقابل غلظت کاتیونها مطابق با ردیف زیر است .
Mn >Mg > Fe > Ca > Na > K
فاکتور مهمتر از مقدار مواد غذایی ، قابلیت جذب آن توسط میکروارگانیسمهااست . در مورد تأثیر میکروارگانیسمهای خاک برای قابلیت جذب ویا تثبیت مواد غذایی گیاهی تاکنون بحث های زیادی شده است . میکرو ارگانیسمها می توانند با جذب مواد غذایی وتثبیت آن در سلول عملاً در برداشت مواد غذایی با گیاهان رقابت کنند . از طرف دیگر آزمایشهای زیادی نشان داده اند که قابلیت جذب مواد در یک خاک استرلیزه شده به مراتب کمتر از خاکهایی است که محتوی ارگانیسم هستند . بنابراین می توان نتیجه گرفت که میکرو ارگانیسم ها در مقابل جذب شدن مواد غذایی معدنی به روشهای مختلف تاثیر می گذارند ، مثلاً از یک طرف دیگر با تولید ژلاتور مانع رسوب شدن مواد محلول می گردند .
ظرفیت عناصر در رابطه با PH خاک در وحله اول برای قابل جذب بودن ویا رسوب شدن آنها اهمیت دارد ، مثلاً سیتو فاگا که سلولز را تجزیه می کند به خاکهای اسیدی ضعیف تمایل زیادتری دارد ، زیرا این ارگانیسمها به عناصری مانند Mn . Cu . Fe که در این محدودة PH بیشتر قابل جذب هستند تمایل فراوانی دارند واز حضور در خاکهای قلیایی به دلیل فقدان همین عناصر اجتناب می ورزند . در حالیکه آنیونهایی مانند فسفات ، نیترات وسولفات می توانند مستقیماً توسط ارگانیسمهای خاک مورد استفاده قرار گیرند وتثبیت وتبادل آنیونی با کمپلکسهای خاک از نظر بیولوژیکی فاقد اهمیت است، قابلیت جذب کاتیونها با مشکلاتی روبرو است . معدنیهای رس با بار منفی تمایل شدیدی به جذب کاتیو نهایی از قبیل Mg .Ca .K . NH4 از محلول خاک دارند وسطح خارجی میکروارگانیسمها اغلب با پروتون بارگیری شده است . بین سطح گلوئید ها وسطح خارجی میکروارگانیسمها باید تبادل یونی انجام شود ، بطوریکه مقداری از پروتونها بر روی کلوئیدها ومقداری از کاتیونهای موجود بر روی کلوئیدها ، بر روی ارگانیسمهای منتقل شوند . شدت جذب سطحی کاتیونهخا مختلف بر روی کلوئیدهای مختلف متفاوت است (شکل 54).

 

 

 


**********شکل

 

شکل 54- مکانیزم تعویض یونی بین کلوئید وباکتریهای خاک
روشهای تعیین درجة فعالیت بیولوژیکی خاک :

 

مسلماً تعداد موجودات زنده در خاک نمی تواند مقیاس دال برچگونگی فعالیت واعمال آنها باشد، زیرا نتایج حاصله طبعاً بااشتباهی همراه خواهد بود . با استفاده از متدهای موجود متداول امروزی میتوان تغییر وتبدیل مواد را توسط موجودات زندة خاک سنجید . مجموع تغیر وتبدیل مواد را توسط ادافن فعالیت بیولوژیکی خاک می نامند . باروشهای مختلف ، فقط یک قسمت از فعالیت بیولوژیکی خاک را میتوان تعیین کرد ، زیرا موجودات زنده دارای گونه های مختلف بوده وواکنشهای متفاوتی را در خاک انجام می دهند .
اندازه گیری درجة فعالیت آنزیم در خاک:
اغلب واکنشهای متابولیسمی در حوزةبیولوژیکی توسط هورمونها و آنزیمها تشدید یا تضعیف می شود میکروارگا نیسمها نیز از طریق تجزیة مواد آلی در خاک آنزیم می سازند موادی که تحت تجزیه قرار می گیرند اغلب موادی با مولکولهای بزرگ از قبیل سلولز،چوب و پروتئین هستند میکروار گا نیسمها نمی توانند این ترکیبات را مستقیواً جذب کنند ،بلکه نخست توسط آنزیمهایی که از خود خارج می سازند این مواد را به قسمتهای کوچکتر تجزیه می نمایند آنزیمهای توسط کلوئید های خاک (رس-مواد هومینی)جذب می شوند و بدین ترتیب وضع ثابت آنزیمی بوجود میآید تا کنون اغلب فعالیت آنزیمهای هیدرولاز،یعنی آنهایی که از طریق جذب آب عمل تجزیه را انجام می دهند ،مورد آزمایش قرار گرفته است جدول زیر تعدادی از مهمترین آنزیمهای هیدروولاز را نشان می دهد
آنزیم هیدرولیز ترکیبات:

 

ساکارازها قند نیشکر گلوگز +فرکتوز
گلیکوزیدازها گلیکوزید قند ساده+آگلیکون
آمبلازهای B,a نشاسته مالتوز
سلولازها سلولز سلوبیوز
پروتئازها پروتئین اسید های آمینه
فسفاتازها ترکیبات آلی فسفر ترکیبات معدنی فسفر
اوره ازها اوره اسید کربنیک و آمونیاک
چگونگی اثبات آنزیمهای هیدرولیت بسیار ساده است در نمونه خاکی که میکروارگانیسمهای آن آن توسط محلول غیر فعال شده اند . مقداری از مواد مورد تجزیه را قبلا ذکر شد وارد کرده و مدتی در حرارتی معین نگاه می دارند تا تغییر و تبدیل قابل اندازه گیریانجام بپذیرد و مواد تولید شده از تاثیر آنزیم به صورت کمی . کیفی قابل بررسی . از طریق تاثیر آنزیم حاصله همیشه نمی توان به رابطه سایر مسائل فعالیت بیولوژیکی خاک از قبیل تعداد میکرو ارگانسیم ها ، تولید Co2 نیتروفیکاسیون را با آمونیکافسیون پی برد. تولید co2 میکروارگانسیمها را توسط فعالیت آنزیم دهیدروژناز بهتر می توان مطابقت داد. دهیدروژناژ و دهیدرازها آنزیمهائی هستند که در تعداد زیادی از واکنش های متابولسیمی ، مخصوصا در تنفس سلول ، نقش مهمی را ایفا می کنند . این آنزیم ها ئیدروژن را از تولیدات متابولیسمی قندها گرفته آن را به مولکولهای دیگر حمل می کنند . به عنوان مثال می توان دهیدروژناز مربوط به اسید سوسکسینک را نام برد. واکنش آنزیمی که توسط آن انجام می گیرد به طریقه زیر است .
شکل***********

 

 

 

 

 

آنزیم دهیدروناژ اسید سوکسینیک دو اتم ئیدروژن را از اسید سوکسینیک گرفته و به که آنزیم دیگری است می دهد و در نتیجه از این اکسیداسیون اسید فوماریک به وجود می آید . جهت تعیین فعالیت انزیم دهیدروناژ به غیر فعال کردن میکروارگانیسم ها احتیاجی نیست . بلکه به نمونه ئی از خاک مقداری محلول وارد می نمایند . محلول اضافه شده بیرنگ به عنوان گیرنده ئیدروژن عمل کرده و با اکتساب ئیدروژنی که دهیدروناژ حامل آن است به فورمازان غیر محلول و قرمز تیره احیاء می شود. فورمازان را توسط یک حالال آلی جدا می کنند و مقدارش را از روی شدت رنگ آن به طریقه کلریمتری محاسبه می نمایند.)
اندازه گیری تنفس در خاک:
مقدار زیادی از واکنش های حیاتی با مصرف اکسیژن و یا آزاد نمودن CO2 همراه است جذب اکسیژن و دفع CO2 توسط خاک را تبادل گازی و یا تنفس خاک می نامند چنانچه مقداری مواد آلی به خاک افزوده شود،میکروارگانیسمهای خاک تکثیر یافته و ماهیت آن مواد آلی را تغییر میدهند بدین منظور ارگانیسمها احتیاج به اکسیژن دارند و گاز کربنیک (CO2)معمولاًبه عنوان آخرین مواد تولید شده از تنفس در خاک بوجود می آید میزان تبادلات گازی بستگی به مقدار و نوع مواد آلی افزوده شده در خاک ، تعداد میکروار گا نیسمها و خواص فیزیکوشیمیایی خاک دارد برای تعیین مقدار تنفس خاک به طریقة ایزرمایر (Isermeyer)به دستگاههای مجهز نیازی نیست (50)

 

 

 


*******************شکل
شکل 50- اندازه گیری درجه تنفس خاک . –Bنمونه خاک، -Lمحلول هیدراکسیدباریم

 

تهویه خاک:
تهویه خاک رابطه مستقیمی با مقدار آب در خاک دارد و هوای موجود در خاکهای اشباع شده از آب کلاً از آن خارج می گردد شکافها و منافذ ریز و درشت در یک خاک خشک از هوا پر می شود بنابراین در خاکهایی که نفوذ ناپذیر خوبی دارند ،شرایط هوازی حاکم خواهد بود و بر عکس آن خاکهای سنگین و نفوذ ناپذیر (پلوزول و پزویدوگلای)غیر هوازی هستند
بسیاری از باکتریهای تولید کنندة اسپور،ازتوباکتر،نیتریفیکانت هاو بسیاری از قارچها و اغلب جلبکها از ارکانیسمهای هوازی (aerophile)هستند آنها فقط در قشر فوقانی خاک که تهویه مناسب دارد ،یافت می شوند آزمایشهای زیادی نشان دادهاند که فرایند نیتریفیکاسیون در خاک در مقابل اکسیژن کافی شدت می یابد کلوستریدیومها،دسولفوریکانت ها،دنیتریفیکانب هاو متانوباکتریها،نمونه های بارز غیر هوازیدر خاک هستند که در قسمتهای عمیق تر و یا آب گرفته در خاک زندگی می کنند تداوم کمبود اکسیژن نیز می تواند غیر مستقیم زندگی زندگی میکروفلور معمولی را به خطر بیا ندازد حت شرایط غیر هوازی در اثر تجزیه و تغییر و تبدیل مواد ، اعم از تغییرات بیولوژیکی ویا شیمیایی خالص،می تواند ترکیبات آلی و یا معدنی بازدارنده ایجاد شود به عنوان مثال می توان تولید دانه های منگنز و آهن را که در تناوب شرایط اکسیداسیون و احیاء در پزویدوگلاوی بوجود می آیند نام برد نتیجه فعالیت میکروارگا نیسمهای غیر هوازی در خاک ایجاد مقدار زیادی گاز متان، ئیدروژن، و N2O است بین ارگا نیسمهای هوازی اجباری و غیر هوازی ،میکروارگا نیسمهای غیر هوازی اختیاری قرار دارند و جالب توجه این که میکروارگا نیسمهای هوازی و همچنین غیر هوازی اختیاری اغلب دارای مواد رنگی هستند (پزویدوموناس، آکروموباکتر) و ثابت شده است که این مواد رنگی قادرند اکسیژن جذب کنند و آنرا به فرم ذخیره حفظ نمایند در صورت بروز شرایط غیر هوازی این اکسیژن ذخیره ای آزاد شده و در اختیار ارگا نیسم قرار می گیرد تصور می شود که دلیل مقاومت و میکروار گا نیسمهای غیر هوازی اختیاری در کمبود موقتی اکسیژن به همین فرآیند مربوط باشد بیشتر میکرو ارگانیسم هایی که در قسمت های زیرین خاک زندگی می کنند ، مانند آنچه در گذشته تصور می شد ، از میکرو ارگانیسم های غیر هوازی نیستند بلکه غیر هوازی غیر اختیاری می باشند . بیشترین میکروارگانیسم های غیر هوازی اغلب زیر منطقة ریشه های اصلی ، یعنی در عمق 10 الی 30 سانتی متری زندگی می کنند . با وجود اکسیژن کافی در این محدوده میکروارگانیسم های غیر هوازی شرایط مناسب برای زیست خود را پیدا می کند میکرو ارگانیسم های غیر هوازی اغلب در جوار میکرو ارگانیسم های هوازی که اکسیژن را مصرف می کنند تجمع نموده واز خلأ اکسیژنی در مجاورت آنها استفاده می کند ترکیب هوای موجود در خاک با ترکیب هوای اتمسفری شدیداً مغایرت دارد . مقداری Co2 در هوایی که مستقیماً بر روی پوشش گیاهی در سطح خاک قرار دارد کمی زیادتر است .تغییرات متناوب غلظت Co2 در هوای نزدیک به خاک به گیاهان آلی مربوط نبوده بلکه در وحلة اول به فعالیت میکرو ارگانیسمهای هترو تروف مربوط می شود . غلظت Co2 در هوای موجود در خاک تقریباً 10 تا 100 برابر بیشتر از هوای اتمسفری است . که مقدار ثابت آن 3درصد حجمی می باشد مقدار Co2 در خاکهایی که تهویة خوب دارند در حالت آیش 1% ،با پوشش گیاهی 3%الی5/0درصد ودرمراتع 5/1 الی 3 درصد است. مقدار در لایه های عمیق خاک به حجم منافذ خاک بستگی دارد ( جدول 12)

 

جدول 12-مقدار Co2در هوای موجود در خاک
نوع خاک CO2%0
عمق 70 سانتیمتر عمق 15سانتیمتر

 

خاک مول سست تحت آیش 19/1 62/0
خاک خیلی متراکم تحت کشت سوزنی برگان 39/9 13/1

 

همزمان با افزایش غلظت عمق ،کاهش O2نیز ایجاد می شود دلیل تفاوت بین ترکیب هوای خاک و هوای اتمسفری ،فرایندهای تنفسی در میکرو.ار گانیسمها و ریشة گیاهان است که باعث تجمع در خاک می گردد این فرایندهای بویژه با افزایش ترکیبات آسان تجزیه شونده در خاک،به علت فعالیت میکروارگانیسمهای سیموژن و مصرف شدید اکسیژن تقویت کننده و در حالت خیس بودن خاک و عدم دیفوزیونگاز ،مقدار اسید کربنیک افزایش می یابد هر قدر مقدار مواد آلی خاک زیاد تر باشد تولید شده نیز زیاد تر خواهد بود مثلاً ، CO2 تولید شده در یک خاک جنگلی 25-10کیلوگرم در ساعت و هکتار است که به مراتب زیادتر از مقدار آن در مزارع (5-2 کیلوگرم) می باشد میاتگین Co2 تولید شده در یک مزرعه 8000 کیلوگرم در هکتار است
علاوه بر کمبود مواد غذایی در قسمتهای عمیق خاک ، کمبود اکسیژن نیز عامل مؤثری در کاهش تعداد میکروارگانیسمها در این بخش از خاک است تصور می شد که Co2 تولید شده در متابولیسم میکروارگانیسم ها برای سایر موجودات به استثنای باکتریهای فتوستنتزی و باکتریهای غیر هوازی تولید کننده متان بی ارزش باشد ولی آزمایشها با کربن ایزوتوپ نشان داده اند که باکتریهای هتروتروف نیز ار آسیمیلاسیون Co2 بهره می گیرند . عدم رشد بسیاری از باکتریهای هتروتروف در فقدان مطلق co2 مشخص کننده اهمیت فیژیولوژیکی این ماده است تولید co2 در خاک برای چرخه کربن در طبیعت اهمیت فوق العاده ای دارد که در فصول بعد در مورد ان بیشتر صحبت خواهد شد.

 

واکنش خاک:
مهمترین واکنشهای متابولیسمی با انتقال ئیدروژن از یک مولکول به مولکول دیگر هماه می باشد به همین دلیل غلظت یون ئیدروژن برای فرایندهای بیولوژیکی از اهمیت ویژهای برخوردار است عموماً غلظت زیاد بودن ئیدروژن (محیط اسیدی شدید)و همچنین غلظت کم بودن ئیدروژن (محیط قلیایی شدید) تاُثیر منفی در رشد و تکامل میکرواگا نیسمها دارد شکل55 نشان می دهد که PH اپتیم برای رشد اغلب میکروارگا نیسمها در محدودة خنثی قرار دارد

 

باکتریها
اکتینو میست ها
قارچها ----

 


*********شکل
شکل55- رابطة PHخاک با تعداد انواع میکروارگا نیسمها
در محیط های اسیدی مقدار قارچها ،مخمرها،.باکتریهای گوگردی افزایش می یابد ،در حالیکه در محیط های قلیایی باکتریهای نیتر یفیکانت و استرپتومیست ها بوفور یافت می شوند غلظت زیاد یون ئیدروژن بر روی میکروارگا نیسمهای خاک به دو فرم تاُثیر می گذارند فرم أول تاُثیر مستقیم است،یعنی درجه یونیزاسیون ترکیبات پروتئینی پلاسمابا PH در ارتباط مستقیم است ودر pH حاد کنفورماسیون پروتئین های آنزیمی از هم پاشیده و پروتئین تغییر ماهیت می دهد (Denaturation). تاُثیر دوم به طور غیر مستقیم انجام می شود ،یعنی حلا لیت مواد غذایی خاک مانند کلسیم،فسفر،منگنز،آهن،آلومینیوم،روی و سایر عناصر به P Hبستگی دارد.
برخلاف آنچه تصور می شود ،قارچها اسید دوست نیستند،بلکه مقاومت آنها در مقابل اسید زیادتر از اغلب باکتریهای خاک است (جدول 14)و به علت عدم مقاومت باکتریها در این محدودة P H و حذف رقابت،قارچها می توانند شدیداًتکثیر نمایند بهترین شاهد برای این ادعا خاکهای مردابی است که مدتهای زیادی با P H اسیدی باقی می مانند و طی این زمان باکتریهای اسید دوست نیز در آن ساکن می شوند و به رقابت با قارچها می پردازند که نهایتاً منجر به تعدیل مقدار قارچها و باکتریها خواهد شد
نقش اساسی P Hخاک در تغییرات کمی میکروفلور و میکروفون خاک کاملاً مشخص است بهترین مثال در این مورد ازتوباکترهای می باشند که در P H کمتر از 5/5 مطلقاً وجود ندارد ازتوباکترها فقط ذر خاکهای آهکی زندگی می کنند و دلیل آن مقدار آهک آن خاکها نیست،بلکه واکنش خنثی این خاکها است که در اثر وجود آهک برقرار می شود باکتریهای نیتر یفیکانت نیز با کاهش PHخاک تقلـیل می یابند و در PH کمتر از 5/4 اکسـیداسیون آمونیاک انـجام نمی شود
استرکتور خاک و فضای حیاتی:
در مبحث خواص فیزیکی خاک گفته شد که منافذ آزاد خاک 60-30 در صد حجم آن را به خود احتصاص می دهند از آنجایی که بحشی از این منافذ مملو از آب هستند ،لذا قابل استفاده برای موجودات به مقدار آب موجود در خاک بستگی دارد فرم و گسترش منافذ خاک .

 

 

 

 

 

 

 


جدول شماره14- PH مناسب برای رشد بعضی از میکروارگانیسمها

 

میکرو ارگانیسم مینیمم ماکزیمم پاتیمم

 

استرپتوکوکوس ویریدانس 5/4 8 8/7-8/5
کوک ها استرپتوکوکوس لیکوناسینت 5/5 8 7-2/6
میکروکوکوس کاندیدا 5 2/8 7

 

آئرو باکتر آئروگینس 4/4 9 6
باکتریوم آلکالیگینس 6/4 9/7 5/8
پزویدموناس پیوسیانه 4/4 8/8 7-6/6
باسیل ها باسیلوس سویتیلیس 5/5 5/8 7/5-6/5
کلوستریدیوم اسپوروگینس 5 9 5/7-5/6
نیترو باکتر 7/5 2/10 2/9-4/8
نیتروزموناس 6/7 4/9 8/8-5/8
ازتوباکتر کروکوم 8/5 -- 6/7-4/7
ریزوبیوم لگومینوزاروم 5-2/3 11-10 -
میکرو باکتریوم فلی 5 4/8 -
تیوباسیلوس تیواکسیدانس 1 8/9 5-3
تیوباسیلوس دنیتریفیکانس 5 7/10 9-7
استوپتومیسس الکابیس 4/5 9 5/8
میکروارگانیسمهای ساکارومیسس سوویسه 4/2 - 5-4
تولید کننده موکور گلومرولا 2/3 2/9 -
میسلیوم اسپرژیلوس اوریسه 6/1 3/9 -
پنیسیلیوم واریابل 6/1 1/11 -
فوزاریوم اکسی اسپوریوم 8/1 1/11 -
فیکومیسس پلاکس لینوس 3 5/7 1/4- 6/3
می تواند متفاوت باشد منافذ درشت با 25 میکرون و بالاتر جهت تهویه و منافذ متوسط برای بکار می آیند در منافذ ریز زیر 5 میکرون آب کاپیلاری قرلر دارد لایه فوقانی ریشه دار (ریزو سفر) بیشترین منافذ را دارد و مزارع نسبت به مراتع از منافذ کمتری برخوردار می باشند خاکهایی که استر کتور تودهای دارند برای رشد گیاهان و ارگانیسمهای پست بسیار مناسب هستند ،.زیرا منافذ مختلف در آنها سهمی یکسان دارند حجم مطلق منافذ درریزوسفر خاکهای حاصلخیز تقریباً برابر بخش جامد آنها است چنانچه حجم منافذ 40-30 در صد حجم خاک را به خود اختصاص دهند ،استرکتور متراکم ایجاد خواهد شد و می تواند تاًثیر منفی در فعالیت بیولوژیکی خاک داشته باشد نسبت منافذ خاک در وحلة اول برروی تبادلات گازی تاُثیر می گذارد که این خود نیز تعیین کنندة تکامل و فعالیت میکروفلور است آزمایشهای زیادی نشان داده اند که متراکم شدن خاک از طریق ایجاد کلوخه و سله و هوچنین اشباع منافذ با آب فعلیت میکروارگا نیسمها را شدیداً کاهش می دهد و مقدار CO2خاک را افزایش می یابد استرکتور خاک تاُثیر بسیار شدید بر روی فون خاک دارد ،بطوریکه با افزایش تراکم خاک مقدار جانوران خاکی شدیدتر کاهش می یابد
حجم منافذ در محدودیت فضای آزاد زندگی تاُثیر زیادی ندارد ،بلکه سطح داخلی منافذ تعیین کننده هستند میکروارگا نیسمهای خاک بر روی سطوح ذرات خاک که در جوار فضای آزاد قرار دارند،سکونت می کنند و وقتی همه نقاط این سطوح با میکروارگا نیسم اشباع شده باشد، تکثیر آنها کاهش می یابد پس از مرگ هر ارگانیسم نه تنها جایگاه سکونت آن آزاد می شود ،بلکه لاشه خدو آن نیز مکانی برای سکونت خواهد شد و میکروارگا نیسمهای دیگر آن فضا را اشغال خواهند کرد.

 

خاک خام :
خاک خام در ابتداء روند تکاملی قرار دارد هوریسنت Aدر این خاک بسیار سطحی است و علایم حیات نیز در آن ضعیف و از نظر هوموس هم بسیار فقیر است این لایة نازک A مستقیماً بر روی ستگ مادر (هوریسنت C) قرار دارد و لایة C از دو قسمت C7(=سنگ مادر در حال تخریب )و Cn(=سنگ مادر تخریب نشده ) تشکیل شده است.
خاک خام مناطق معتدله سیروزم (Zyrozeme)نامیده می شود و حواص سیروزمها به سنگ مادر آنها بستگی دارد به همین دلیل در رده بندی این خاکها نوع سنگ مادر را نیز مشخص می کنند ،مانند سیروزم از گرانیت و یا سیروزم از سنگهای شنی و غیره . از نکته نظر اهمیت اکولوژیکی، بین سیروزمهای که از سنگهای رسوبی سست،،..مانند لس، تفاوت قایل می شوند و در زبان انگلیسی و در سیستم رده بندی FAD سیروزمهای را که از سنگهای سست بوجود می آیند «رگوزول» (Rhegosole) و آنهایی را که از سنگهای مادر سخت ایجاد می شوند «لیتوزول» (Lithosole) می نامند در سیستم آمریکایی این خاک به رده انتی زول (Entisole)متعلق است خاک خام با سنگ مادر سحت بسیار سطحی و خشک است و از آنها می توان با محدودیت فقط برای جنگل و دامداری استفاده کرد ولی از خاکهای خامی که سنگ مادر سست دارند،با توجه به عمیق تر بودن لایة سطحی آن و خوچنین قدرت خوب نگهداری آب ،می توان با افزودن مواد آلی به خاک استفاده زراعی کرد.
رانکر :
این خاک برخلاف خاک خام لایة سطحی تکامل یافته تری دارد و هوریسنت A n در آن عمق تر و کاملاً مشخص بر روی سنگ مادر قرار گرفته است قسمت فوقانی لایة Cدر این خاک اغلب توسط یخ بندان بطور مکانیکی تخریب شده است
رانکر یک خاک A-Cبدون کربنات و یا فقیر از کربنات است که در سیستم FAD آنهایی را که سنگ مادر سست دارند «رگوزول» می نامند این خاک در سیستم آمریکایی به «انتی زول» و یا انسپتیزول (Inceptisole) متعلق است خواص رانکرها به سنگ مادر آنها بستگی دارد و آنهایی که سنگ مادر سخت دارند سطحی هستند و قشر نازکی جهت ریشه دوانی ارائه می نمایند رانکرهایی که از سنگهای غنی از کوارتز مانند گرانیت و سنگهای شنی بوجود آمده اند ، با وجود تخریب سیلیکاتی متعادل ، PHپائینی دارند ،.یعنی اسیدی هستند رانکرهای ایجاد شده از سنگهای کوارتزی (مانند بازالت و گلیمر)غنی از مواد غذایی ذخیره ای هستند و فرم هوموس آنها در جنگل پهن برگان ومراتع بیشتر از نوع مول ویامودر متمایل به مول است وآنهایی که معدنیهای سست وقابل تخریب دارند ، غنی از کلسیم ومنیزیم می باشند .
رانکرهایی که بر روی سنگهای سست ایجاد شده اند ( رگوزول ) ورس کم ویا متوسط دارند ولایة سطحی عمیق تری برای ریشه دوانی ارائه می نمایند ، می توانند جهت کشاورزی استفاده شوند وآنهایی که سنگ مادر سخت دارند بیشتر برای مراتع وجنگل مناسب هستند .
رندسینا :
رندسینا یک خاک A-C است که سنگ مادر آن می تواند آهک ، دولومیت ویا سنگ گچ باشد . هوریسنت A در این خاک اغلب غنی از هوموس واسکلت است ومستقیماً بر روی لایة C قرار دارد . لایة C این خاک در مناطق خشک اغلب توسط یخ بندان تخریب شده ، بطوریکه لایة ثانویه کربناتی ( Cc) در آن ایجاد می گردد .
رندسینا یک اصطلاح روستایی لهستانی به معنی « صوت حاصل از برخورد خیش به سنگ است » در سیستم FAO نیز به همین نام موسوم است ولی در سیستم آمریکائی آن را « رندول » ( Rendoll ) می نامند .
رندسینا از تخریب فیزیکی وشیمیائی سنگهای آهکی ، دولومیت وسیروزم گچی بوجود می آید . تخریب شیمیایی در این روند بیشتر به آبشویی کربنات وسولفات مربوط می شود واز این طریق سیلیکاتها واکسیدها آزاد می شوند . کربنات وسولفات آزاد شده به آبهای زیرز مینی می پیوندد وسختی آب را ایجاد می کند .
از سیروزمهای آهکی وگچی ابتداء سیروزم –رندسینا بوجود می آید . این خاک بسیار سطحی ولایه Aa آن فقیر از رس است . در مول –رندسینا که شبیه آلپین – رندسینا است . تجمع رس در هوریسنت Ah شدیدتر می باشد .
رندسینا می تواند در ادامة روند تکاملی در اثر آهک زدایی واسیدی شدن از طریق رندسینای قهوه ای به ترافوسکا تغییر شکل دهد . رندسینا ی قهوه ای می تواند ، در صورت زیاد بودن سبلت وشن با اضافه شدن لس در آن ، به خاک قهوه ای وشبه قهوه ای مبدل گردد . مول رندسینا در هوریسنت Ah اغلب 20-10 در صد مواد آلی دارد که نسبت C /N آن نیز کوچک است . مقدار این مواد در اثنای روند تکاملی به طرف رندسینای – قهوه ای افزایش می یابد وبه ماکزیمم می رسد و سپس با تبدیل رندسینای قهوه ای به ترافوسکا کم می شود .
هوریسنت Ah در مول – رندسینا اغلب محتوی کربنات بوده و PH خاک قلیایی ضعیف تا اسیدی ضعیف می باشد وبه همین دلیل اشباع از کلسیم است . تخریب شیمیائی در سیلیکاتهای آن مشاهده نمی شود . در هوریسنت Ah ذخیرة مواد غذایی وجود دارد که اغلب به شکل پیوندهای سیلیکاتی هستند . PH بالا وشاباع کلسیمی تشدید فعالیت موجودات زنده خاک ، بویژه کرمهای خاکی ، را به همراه دارد .
مول رندسینای حاصل از سنگهای سخت آهکی اغلب کم عمق وچنانچه در شیب های جنوبی قرار داشته باشند، خشک نیز هستند وبه همین دلیل فقط برای دامداری وجنگل مناسب اند . درصورت عمیق بودن لایة Ah می تواند خاک زراعی نیز مورد استفاده قرار گیرد .
پارا رندسینا :
پارا رندسینانیز مانند رانکر، یک خاک دولایه ای با هوریسنت های A -C
می باشد که بر روی سنگهای مادر شنی ، محتوی کوارتز وسیلیکات زیاد وسنگهای آهکی تکامل می یابد . در سیستم رده بندی آمریکائی ، پارارندسیناهایی را که هوریسنت A عمیق دارند از رده مولی زول ( Mollisole ) می دانند .
پارارندسینا از لس ، سنگاهی شنی وشن با تجمع هوموس در مناطق نیمه خشک ( نیمه آرید ) تکامل می یابد . این خاک در پوشش جنگلی از طریق کربناتات زدایی به طرف خاک قهوه ای ویا شبه قهوه ای و در مناطق استیبی به طرف چرنوزم (سیاه خاک ) گرایش دارد
هوریسنت Ahدر پارا رندیسنا از نکته نظر PH، اشباع کلسیمی و فرم هوموس (مودر مولی شده تا مول )و همچنین ساختمان تودهای ،شبیه رندسینا است اختلاف پارا رندسینا با رندسینا در مقدار شن و سیلت است که در پارا رندسینا زیادتر می باشد و اختلاف آن با پلوزول در فقدان استرکتور پلی ادر (Polyeder) است
پارا رندسیناهایی که از لس ایجاد شدهاند ،عمیق هستند و مقدار هوا و مواد غذایی در آنها کافی است و برای استفاده زراعی ،بویژه انگورکاری مناسب است،زیرا هوریسنت Cآنها نیز به راحتی قابل ریشه دوانی است برعکس آن پارا رندیسنای تکامل یافته از سنگهای آهکی سطحی است و مقدار سنگ در آنها زیاد است.
ترافوسکا:
ترافوسکا خاکی است با پروفیل های C-Bav-Ah ساخته شده از سنگهای کربناتی و یا گچی که در رنگ هوریسنت Bav- از خاک قهوه ای متمایز می باشد رنگ این هوریسنت قهوهای زرد تا قرمز براق است
خاک متراکم و غنی از هوموس ایجاد شده بر روی سنگهای گچی و یا کربناتی که توسط کوبینا تراکالسیس = Terra Calcis) لاتین( نامیده شد ،به دو دسته تقسیم می شود یکی ترافوسکای قهوهای (سنگ آهکی –لوم قهوه ای) و دیگری ترا روزای قرمز (Terra Rossa)،سنگ آهکی –لوم قرمز .در سیستم رده بندی FADو همچنین در سیستم رده بندی آمریکایی آنها را جداگانه بررسی نمی کنند ،بلکه معدل خاک قهوه ای و شبه قهوه ای می دانند ترافوسکا از رندسینا وقتی بوجود می آید که پس مانده های سیلیکاتی غنی از رس یک سنگ آهکی ،دولومیتی و یا سنگ گچ اسیدی شود و همزمان با آن عمقی معادل 10تا 30 سانتیمتر حاصل نماید ،بطوریکه کل زولوم توسط موجودات زنده با مواد هومینی مخلوط نشده باشد ترافوسکا با وجود رس زیادی که دارد ،هرگز در جهت پزویدوگلای شدن تکامل نمی یابد ،زیرا هوریسنت Cدر این خاک نفوذ پذیری زیادی دارد و آبها را به تحت الارض هدایت می کند ترافوسکا اغلب اسیدی متوسط تا اسیدی قوی است و مقدار رس آن زیاد (بیش از 60 درصد)و بسیار مترکم است آب قابل استفاده در آن بین 50تا150 میلیمتر است این خاک بیشتر برای جنگل و مرتع استفاده می شود و از آنجایی که اجرای عملیات مکانیکی زراعی در آن دشوار است و هوچنین به علت سنگلاخ بودن بهره برداری زراعی از آن محدود می باشد
خاکهای غرقابی
خاک مردابی:
خاکهای مردابی ،خاکهای هیدرومورف کامل هستند که عمق دارد و در مواد معدنی آن علایم احیایی شدید دیده می شود این خاکها، خاکهای آلی هستند و عمیق هوریسنت هوموسی آنه اغلب به چندین متر می رسد و حداقل 30 در صد مواد آلی دارند چنانچه در این گونه خاکها ،مقدار لایة تورب از 30 سانتیمتر و مواد آلی آن از 30 درصد کمتر باشد، آنها را از خاکهای معدنی مانند گلای مردابی شده محسوب می دارند خاکهای مردابی را به مرداب های پست و مرداب بلند تقسیم می کنند و حد واسط این دو «مرداب های حد واسط یا مرداب سطحی » هستند (شکل 2)
اصطلاح انگیلیسی این خاکها برای مرداب بلند موس و برای مرداب پست فن است و در سیستم رده بندی FAOو آمریکایی هیستوزول (Histosole)نامیده می شوند

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله42    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله خاک

دانلود مقاله فرهنگ خشونت و راه های نفی آن

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله فرهنگ خشونت و راه های نفی آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 چکیده:
مبارزه با اشکال مختلف خشونت طلبی, توسل به زور و آسیب رسانی به دیگران از جمله دغدغه های اساسی جوامع در عصر کنونی است. شناخت و تحلیل علمی و مستدل فرهنگ خشونت و کشف راه های تخفیف آن شاید در حاکم ساختن فرهنگ آرامش و صلح در آینده مفید و راهگشا باشد. در این مقاله موضوع حساسیت به خشونت و شدت آن معرفی شده و ابزارهای کاهش یا افزایش آن مانند مهارتهای زندگی و باورهای ماوراءالطبیعی بررسی می شوند. در پایان و پس از نگاهی مختصر به رابطه خشونت و زنان چندین توصیه برای نفی فرهنگ خشونت ارایه می شود.

حساسیت به خشونت و شدت آن

توانایی تشخیص شدت خشونت و میزان حساسیت انسان ها به آن وابسته به زمینه است. در واقع تجارب زندگی و شرایط زیستی انسان نقش مهمی در نوع نگاه به خشونت ایفاء می کند. یک فرد تاریخی- باستانی را تصور کنید که در یک قبیله زندگی کرده و از دوران کودکی تا بلوغ به طور مستمر شاهد جنگ, خونریزی, اجساد قطعه قطعه شده و دیگر مظاهرخشونت بوده است. نگاه چنین فردی به خشونت در مقایسه با یک فرد بالغ که در جوامع شهرنشین کنونی زندگی می کند و شاید تا آخر عمر هیچگاه تجربه لمس و مشاهده عینی خشونت را نداشته باشد, قطعا متفاوت خواهد بود. بریدن سر, بینی و زبان, کور کردن چشم, دوختن دهان, کندن پوست, آتش زدن, قطع دست و پا, دار زدن و دیگر اشکال شدید خشونت آنگونه که امروزه در نظر ما هولناک جلوه می کنند در زمان های گذشته و در نظر اجداد ما وحشتناک و حساسیت برانگیز نبوده اند. زندگی در زمینه های اجتماعی مملو از خشونت و عادی شدن آن منجر به کاهش سطح حساسیت مردم و در نتیجه افزایش شدت خشونت خواهد شد. از این روست که هنگام آموزش افرادی که بنابر الزامات شغلی باید حساسیت آنها به خشونت کاهش یابد از انواع مختلف روشهای عادی سازی خشونت مانند بریدن سر حیوانات, مشاهده خونریزی های عمدی خود یا همکاران, مشاهده اجساد متلاشی شده و همچنین لمس مجازی و مستمر صحنه های خشن استفاده می شود.



یکی از دلایل ظهور جنبش های مبارزه با اشکال مختلف خشونت افزایش حساسیت مردم و همچنین افزایش شدت آن در ذهن افرادی است که به خاطر سبک جدید حیات اجتماعی, خشونت و آسیب رسانی به دیگران را پدیده ای عادی نمی بینند. چنین مفهومی در رواج بیشتر خشونت کلامی نیز تاثیر گذار است. رواج و عادی بودن بسیاری از خشونت های کلامی در بین گروههای مختلف اجتماعی گاهی اوقات به گونه ای است که سطح حساسیت به صفر رسیده و در نتیجه اعضای چنین گروه هایی خشونت های کلامی را اصلا به رسمیت نمی شناسد.

با توجه به موارد فوق باید گفت که هرچه مظاهر خشونت در بافت جامعه کاهش یابد, از یک سو حساسیت مردم به خشونت طلبی افزایش یافته و از سوی دیگر رواج و عادی شدن مجدد اشکال مختلف آن دشوار می شود. مخالفت مردم شهرهای بزرگ ایران بویژه تهران با شلاق زدن, دارزدن و سنگسار کردن افراد در ملاء عام و همچنین مخالفت با تنبیه بدنی دانش آموزان در سالهای اخیر, که حمایت های قاطعانه سازمان های بین المللی هوادار حقوق بشر را نیز به همراه داشت, گام های مثبتی است که بی شک حذف مظاهر مختلف خشونت از بافت جامعه و همچنین افزایش حساسیت مردم به خشونت طلبی را در پی خواهد داشت.

خشونت و مهارت های زندگی

بسیاری از افراد اخلاق گرا مایلند که حتی الامکان برای هرگونه رفتار پرخاشجویانه, تهاجمی و خشونت آمیز انگیزه ای مشخص بیابند و ریشه های آن را درعقده های روانی- سادیستی جستجو کنند, اما باید اذعان کرد که برخی رفتار های خشونت آمیزانسان ها صرفا به خاطر فقدان مهارت های زندگی از جمله مهارت حل مساله ظهور می یابند. شتابزدگی و تمایل روانشناختی به حل سریع مساله موجب می شود که توسل به خشونت به عنوان راه حلی که سریع به جواب می رسد مطلوبیت پیدا کند.



امروزه نهاد های آموزشی با تاکید بیش از حد بر انتقال اطلاعات انبوه و گاهی اوقات کاملا بی فایده به دانش آموزان و دانشجویان فرصت یادگیری مهارتهای زندگی همچون حل مساله, چگونگی بیان خواسته ها و نیازها و ارضای آنها, چگونگی مذاکره برای خود و طرف مقابل, ایجاد و حفظ ارتباطات انسانی , پیش بینی پیامدهای اقدامات فردی و گروهی, تصمیم گیری و غیره را از آنها سلب می کنند. در واقع بسیاری از افراد این مهارتهای زندگی را به شکلی ناخودآگاه از والدین, خویشاوندان, دوستان, هم پایگان و همکاران تقلید می کنند. فردی که مهارتهای زندگی را به صورت صریح , مستقیم و مستدل یادگرفته است در مقایسه با کسی که شیوه زندگی اطرافیان خود را الگو قرار می دهد تمایل کمتری به استفاده از خشونت به عنوان راه حل مسائل فراروی خود خواهد داشت. شایان ذکر است که بنابر نگرش های عمومی توسل به خشونت توسط افراد تحصیل کرده چه در محیط کار و چه در زندگی شخصی در مقایسه با افراد بی سواد دوراز انتظار است. غافل از اینکه شاید یک استاد دانشگاه یا پزشک که در حوزه علمی معینی تخصص دارد از لحاظ مهارتهای زندگی و توانایی های حل مساله با دیگر اقشار جامعه تفاوت چندانی نداشته باشد.

علاوه بر این, باید خاطر نشان کرد که تقویت مفاهیم غیر خشن از طریق ارتقای حس زیبایی شناسی و نگاه هنرمندانه به جهان پیرامونی نیز در کاهش خشونت مثمر ثمر واقع می شود. هنردر اشکال مختلف آن و بویژه زیبایی شناسی باعث می شود که حساسیت انسان به مظاهر خشن, زمخت و زشت افزایش یابد و این به نوبه خود ذهنیت انسان درباره خشونت را دستخوش تحول می کند.

خلاصه اینکه می توان امیدوار بود که از طریق یادگیری صریح و آموزش مستمر مهارتهای زندگی, نفوذ هر چه بیشتر خردگرایی و تاکید بر شکیبایی و همچنین تقویت حس زیبایی شناسی, گستره و شدت خشونت طلبی در سطح جامعه کاهش یابد.


باور های ماوراء الطبیعی

اعتقاد به باورهای ماوراء الطبیعی تا جایی که بر پایه جهان بینی جنگ همیشگی خیر و شر استوار هستند در گسترش و همچنین توجیه خشونت تحت عنواینی همچون خشونت خوب, خشونت علیه شیاطین و خشونت علیه افراد شرور نقش مهمی ایفاء می کند. شرارت یا خشونت ایده آلیستی در واقع منعکس کننده باوری اخلاقی است که بر پایه آن یک فرد خود را سمبل خوبی و خیر و طرف مقابل خود را سمبل بدی و شر می داند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 9   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله فرهنگ خشونت و راه های نفی آن