فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله تابع و لگاریتم در ریاضیات

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله تابع و لگاریتم در ریاضیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

تاریخچه مختصر ریاضیات
اولین مطلب :
تاریخ را معمولا غربیها نوشته اند، و تا آنجا که توانسته اند آن را به نفع خود مصادره کرده اند. بنابراین نمی توان انتظار داشت نوادگان اروپائیانی
که سیاهان آفریقا را در حد یک حیوان پائین آورده و آنها را به بردگی کشانده اند، آنها را انسانهائی با سوابق کهن تاریخی و علمی معرفی نمایند.
البته این کلام مصداق کلی ندارد، و فقط اشاره به جریان حاکم در تاریخنگاری غربیها دارد.
قبل از تاریخ
انسان اولیه نسبت به اعداد بیگانه بود و شمارش اشیاء اطراف خود را به حسب غریزه یعنی همانطور که مثلاً مرغ خانگی تعداد جوجه‌هایش را می‌داند انجام می‌داد. اما بزودی مجبور شد وسیلة شمارش دقیقتری بوجود آورد. لذا، به کمک انگشتان دست دستگاه شماری پدید آورد که مبنای آن 60 بود. این دستگاه شمار که بسیار پیچیده می‌باشد قدیمی‌ترین دستگاه شماری است که آثاری از آن در کهن‌ترین مدارک موجود یعنی نوشته‌های سومری مشاهده می‌شود.
سومریها که تمدنشان مربوط به حدود هزار سال قبل از میلاد مسیح است در جنوب بین‌النهرین، یعنی ناحیه بین دو رود دجله و فرات ساکن بودند. آنها در حدود 2500 سال قبل از میلاد با امپراطوری سامی، عکاد متحد شدند و امپراطوری و تمدن آشوری را پدید آوردند.
در نخستین قرون تاریخ چهار ریاضی‌دان مشهور در این کشور وجود داشت که عبارت بودند از:
آپاستامبا(قرن پنجم)، آریاب هاتا (قرن ششم)، براهماگوپتا (قرن هفتم) و بهاسکارا (قرن نهم) که در کتب ایشان بخصوص قواعد تناسب ساده و ربح مرکب مشاهده می‌شود. محاسبات در این کتابها جنبه شاعرانه داشت و حتی نام علم حسابرا (لیلاواتی) گذارده بودندکه معنی دلبری و افسونگری دارد. با شروع قرن دهم پیشرفت کشفیات ریاضی در هندوستاننیز متوقف گردید و مشعل فروزان علم بدست اعراب افتاد.
در سال 622م که حضرت محمدصلی الله علیه و آله وسلم از مکه هجرت فرمود در واقع آغاز شگفتی تمدن اسلام بود. اعراب که جنبش شدید خود را از سدة هفتم آغاز کرده بودند پس از رحلت پیغمبر اسلام در 632 به توسعه سرزمینهای خود پرداختند و بزودی تمام ممالک آفریقائی ساحل مدیترانه را متصرف شدند.
و این توسعه‌طلبی ایشان را در اروپاتا اسپانیاو در آسیاتا هندوستانکشانید و در نتیجه تماس با کشورهای مغلوب که مردم آنها غالباً دارای تمدن عالی بودند ذوق شدیدی به آموختن در ایشان بوجود آمد. لذا با سهولت و چالاکی فرهنگ ممالک دست نشانده را پذیرفتند.
در زمان مامون خلیفه عباسی تمدن اسلام بحد اعتلای خود رسید بطوری که از اواسط قرن هشتم تا اواخر قرن یازدهم زبان عربی علمی بین‌المللی گردید.
از ریاضی‌دانان بزرگ اسلامی یکی خوارزمی می‌باشد که در سال 820 به هنگام خلافت مأمون در بغدادکتاب مشهورالجبر و المقابله را نگاشت.وی در این کتاب بدون آنکه از حروف و علامات استفاده کند، حل معادلة درجه اول را بدو طریقی که ما امروزه جمع جبری جمل و نقل آنها از یکطرف بطرف دیگر می‌نامیم، انجام داده است دیگر ابوالوفا (998_ 938) است که جداول مثلثاتی ذیقیمتی پدید آورده و بالاخره محمدبن هیثم(1039_ 965) معروف به الحسن را باید نام بردکه صاحب تألیفات بسیاری در ریاضیات و نجوم است.قرون وسطی از قرن پنجم تا قرن دوازدهم یکی از دردناکترین ادوار تاریخی اروپاست. عامة مردم در منتهای فلاکت و بدبختی بسر می‌بردند. جنگهای متوالی و قتل و غارت و از طرف دیگر نفوذ کلیسا آنچنان فکر مردم را به خود مشغول داشته بود که هیچ کس فرصت آنرا نمی‌یافت که در فکر علم باشد، آری مدت هفت قرن تمام اروپا محکوم به این بود که بار گران جهل و نادانی را بر دوش کشد. در اواخر قرن دهم ژربر فرانسوی کوشید تا به کمک مطالبی که در چند مدرسه از کلیساهای بزرگ اروپا آموخته بود پیشرفت جدیدی به علوم مقدماتی بدهد. وی دستگاه مخصوص را که برای محاسبه بکار می‌رفت اصلاح کرد. این دستگاه همان چرتکه بود.برجسته‌ترین نامهائی که در این دوره ملاحظه می‌نمائیم، در مرحله اول لئوناردیوناکسی (1220_1170) ریاضی‌دان ایتالیائی است. وی که مدتهادر مشرق زمین اقامت کرده بود، آثار برخی از دانشمندان اسلامی را از آنجا به ارمغان آورد. همچنین برای اولین بار علم جبررا در هندسهمورد استفاده قرار داد. دیگر نیکلاارسم فرانسوی می‌باشد که باید او را پیشقدم هندسه تحلیلیدانست. وی اولین کسی است که نه تنها مجذور و مکعب و توانهای چهارم و پنجم اعدادرا در نظر گرفت بلکه اعدادرا بقوای کسری از قبیل یک دوم و دو سوم و یک هفتم و غیره نیز رسانید و به عبارت دیگر وانهای کسری اعدادرا بدست آورد.
تاریخچه و پیشینه تابع
«تابع»، به عنوان تعریفی در ریاضیات، توسط گاتفرید لایبنیز در سال 1694، با هدف توصیف یک کمیت در رابطه با یک منحنی به وجود آمد، مانند شیب یک نمودار در یک نقطه خاص. امروزه به توابعی که توسط لایبنیز تعریف شدند، توابع مشتق‌پذیر می‌گوییم، اغلب افراد این توابع در هنگام آموختن ریاضی با این گونه توابع برمی خورند. در این گونه توابع افراد می‌توانند در مورد حد و مشتق صحبت کنند. چنین توابعی پایه حسابان را می‌سازند.
واژه تابع بعدها توسط لئونارد اویلر در قرن هجدهم، برای توصیف یک عبارت یا فرمول شامل متغیرهای گوناگون مورد استفاده قرار گرفت، مانند f(x) = sin(x) + x3.
در طی قرن نوزدهم، ریاضی‌دانان شروع به فرموله کردن تمام شاخه‌های ریاضی کردند. ویرسترس بیشتر خواهان به وجود آمدن حسابان در علم حساب بود تا در هندسه، یعنی بیشتر طرفدار تعریف اویلر بود.
در ابتدا، ایده تابع ترجیحاً محدود شد. برای ژوزف فوریه مدعی بود که تمام توابع از سری فوریه پیروی می‌کنند در حالی که امروزه هیچ ریاضی‌دانی این مطلب را قبول ندارد. با گسترش تعریف توابع، ریاضی‌دانان توانستند به مطالعه «عجایب» در ریاضی بپردازند از جمله این که یک تابع پیوسته در هیچ مکان گسستنی نیست. این توابع در ابتدا بیان نظریه‌هایی از روی کنجکاوی فرض می‌شد و آنها از این توابع برای خود یک «غول» ساخته بودند و این امر تا قرن بیستم ادامه داشت.
تا انتهای قرن نوزدهم ریاضی‌دانان سعی کردند که مباحث ریاضی را با استفاده از نظریه مجموعه فرموله کنند و آنها در هر موضوع ریاضی به دنبال تعریفی بودند که از مجموعه استفاده کند. دیریکله و لوباچوسکی هر یک به طور مستقل و تصادفاً هم زمان تعریف «رسمی» از تابع دادند.
در این تعریف، یک تابع حالت خاصی از یک رابطه است که در آن برای هر مقدار اولیه یک مقدار ثانویه منحصر به فرد وجود دارد.
تعریف تابع در علم رایانه، به عنوان حالت خاصی از یک رابطه، به طور گسترده‌تر در منطق و علم تئوری رایانه مطالعه می‌شود.
ریاضی - لگاریتم طبیعی
Hossein - 2007-11-06, 11:11
عنوان موضــوع: لگاریتم طبیعی
________________________________________
نظریه ها و قاعده های ریاضی، با کشف خود «هستی» پیدا می کنند، آن ها تنها وجود دارند و اغلب بدون کاربردند. دیر یا زود، و گاهی بعد از صدها و هزارها سال، این موجودات ریاضی به «صفت» تبدیل می شوند و کاربرد خود را در زندگی و عمل، در سایر دانش ها، در صنعت و هنر پیدا می کنند.«اویلر»
لگاریتم و کاربرد آن در زندگی
شاید ۳۸۰ سال پیش کسی فکر نمی کرد لگاریتمی که در رابطه با نیاز محاسبات عملی کشف شد در آینده کاربردهای وسیعی پیدا کند.
شاید هیچوقت کپلر فکر نمی کرد که جدول هایی را که برای ساده کردن محاسبات طولانی در تعیین مدار مریخ و یا کارهای اخترشناسی دیگرش تنظیم کرد، جرقه ای این چنین را در ریاضیات ایجاد کند.
یا شاید لاپلاسی که گفت: “لگاریتم طول زندگی اخترشناسان را چند برابر کرد” نمی دانست که نه تنها طول زندگی اخترشناسان بلکه دریانوردان، بازرگانان، موسیقیدانان، شیمیدانان، ریاضیدانان، زمین شناسان و حتی همه ی انسان های کره ی زمین را چند برابر کرد.
بدیهی است که تا نیاز به چیزی احساس نشود آن چیز کشف و اختراع نمی گردد، در واقع هرکدام از علومی که با آن روبه رو هستیم هریک به مقتضای نیازی و با توجه به هدف خاصی پیکر بندی شده اند.
لگاریتم نیز با توجه به محاسبه های طولانی و ملال آوری که دانشمندان سده های شانزدهم و هفدهم میلادی با آن سر و کار داشتند، بوجود آمد. این محاسبه ها وقت و نیروی زیادی را از دانشمندان تلف می کرد و همیشه دانشمندان در ذهن داشتند که چطور می شود بدون انجام چنین محاسبات پیچیده و دشواری و آن هم در کمترین زمان ممکن به جواب مطلوب دست یابند. گفته می شود که حتی در قرن هشتم هندی ها با محاسبات مربوط به لگاریتم آشنایی داشتند اما این کلمه و مفهوم مربوط می شود به قرن شانزدهم .جدول هایی نیز در این زمینه بوجود آمد و شاید همین تلاش ها و نیازها بود که سر انجام به کشف لگاریتم انجامید تا آن جا که دو دانشمند به طور همزمان و بدون اینکه از کار یکدیگر آگاه باشند موفق به کسب چنین افتخاری گشتند اولی جان نپر و دیگری بورگی.
اما اصطلاح لگاریتم نشات گرفته از فعالیت های نپر است که از واژه ی یونانی «لوگوس» به معنی نسبت و «ارتیوس» به معنی عدد گرفته شده است. او همچنین بجای لگاریتم از اصطلاح عدد ساختگی نیز استفاده می کرد. نپر چکیده ی کارهای خود را در کتابی با عنوان «شرح جدول های عجیب لگاریتمی» چاپ کرد و به دنیا نمایاند.

 

عدد e (مبنای لگاریتم طبیعی) نیز در چنین سال هایی چشم به جهان و جهانیان گشود. گفته می شود کاشف عددe آن گونه که برخی می پندارنداویلر نبوده است بلکه خود نپر بحث مربوط به لگاریتم طبیعی و عدد e را در یکی از نوشته هایش پیش کشیده است.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 14   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تابع و لگاریتم در ریاضیات

دانلود مقاله زیر ساخت مکانیک نیوتنی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله زیر ساخت مکانیک نیوتنی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
مقدمه
قبل از آنکه اندیشه ی آدمی شکوفا قبل از آنکه اندیشه ی آدمی شکوفا گردد و به بهره وری رسد، باید شرایط آن فراهم گردد. در جو اختناق آلود قرون وسطی چنین شرایطی فراهم نبود. به همین دلیل تولیدات فکری تقریباً به صفر رسید. برای رشد و پیشرفتهای علمی نخست باید زمینه ی فلسفی آن در جامعه فراهم باشد، به عبارت دیگر فلسفه های مورد قبول و حمایت جامعه بایستی پذیرای نظریه های جدید باشند تا جامعه شاهد شکوفایی اندیشه و تولیدات آن باشد. فلسفه توضیحی است برای بی نظمی طبیعی مجموعه ای از تجارب یا دانسته ها. بنابراین برای هر مجموعه ای از تجارب و فلسفه ای وجود دارد هرچند ممکن است بدون توجه به فلسفه ی یک دانش، آن را آموخت و به کار برد، اما درک عمیق آن دانش بدون توجه به فلسفه اش امکان پذیر نیست. در واقع بر عهده ی فلسفه ی علم است که حوزه ی فعالیتهای یک دانش از جمله فیزیک، اهداف و اعتبار گزاره های آن را تعیین کند و روش به دست آوردن نتایج را توضیح دهد. این فلسفه ی علم است که نشان می دهد هدف علم، پاسخ به هر سئوالى نیست. علم تنها مى تواند آنچه را که متعلق به حوزه واقعیت هاى فیزیکى (آزمون هاى تجربى قابل سنجش) است، پاسخگو باشد. علم نمى تواند در مورد احکام ارزشى که متعلق به حوزه اخلاق و پیامدهاى یک عمل است، نظرى ابراز دارد .
در فیزیک هیچ فلسفه ای غایت اندیشه های فلسفی نیست و هرگاه فلسفه ی خاصی به چنین اعتباری برسد، با اندیشمندان و مردم آن خواهد شد که در قرون وسطی شد. سیاه ترین دوران زندگی انسان زمانی بود که فلسفه و فیزیک ارسطویی از حمایت دینی برخوردار و غایت فلسفه ی علوم طبیعی قلمداد شد. در قرون وسطی گزاره های علمی، زمانی معتبر بودند که با گزاره های پذیرفته شده ی قبلی سازگار بودند. پس آزمون گزاره های جدید عملی بیهوده شمرده می شد و تنها سازگاری آنها با گزاره های قبلی کفایت می کرد. علاوه بر آن بانیان گزاره های ناسازگار با مجازات رو به رو می شدند. آتش زدن برونو و محاکمه ی گالیله به همین دلیل بود. بنابراین نتیجه ی آزمایشهای گالیله بیش و پیش از آنکه یک تلاش علمی باشد، یک حرکت انقلابی برای سرنگونی یک نظام فکری و حکومتی بر اندیشه ی انسان بود .
اندیشه ی روش استقرایی بعد از ترجمه ی آثار دانشمندان اسلامی بویژه ایرانیان به لاتین مورد توجه قرار گرفت. آزمایشهای گالیله با تدریس کارهای خواجه نصیرالدین طوسی و خیام توسط استادانی چون جان والیس در دانشگاه های اروپا همزمان بود. و همه اینها بعد از ترجمه ی آثار ابن هیثم به لاتین بود.
فرانسیس بیکن فیلسوف انگلیسى براى اولین بار در کتاب خود با نام ارگانون جدید که نام آن برگرفته از کتاب ارسطو با نام ارغنون است، روش هاى تحقیق را مورد بررسى قرار داد و جان استوارت میل نیز به دنبال او در کتاب منطق خود بحث درباره شیوه هاى تجربى را بسط داد. البته برخى بر این باورند که سخن از استقرا و منطق عملى را اولین بار روگر بیکن، (در قرن سیزدهم میلادى) به کار برد. اما این گالیله بود که عملاً با آزمایشهای خود روش استقرایی را بکار برد. گالیله تا جایی پیش رفت که خواست سرعت نور را اندازه گیری کند. و این واقعاً یک انقلاب فکری بود که برتری روش استقرایی را نسبت به روش قیاسی نشان داد اندیشه اصلى استقراگرایى بر این مبناست که علم از مشاهده آغاز مى شود و مشاهدات به تعمیم ها و پیش بینى ها مى رسد. حال اگر یک مورد پیدا شود که با گزاره ی مورد قبول سازگار نباشد، گزاره ی فوق باطل مى شود. تفسیر استقراگرایان از این ابطال این است که استنتاجات علمى، هیچ گاه به یقین منتهى نمى شوند اما آنها بر این باورند که اینگونه استنتاجات مى توانند درجه بالایى از احتمال را به بار آورند.
رایشنباخ می گوید
اصل استقرا داور ارزش نظریه ها در علوم است و حذف آن از علم به مثابه ی خلع علوم از مسند قضاوت در باره ی صدق و کذب نظریه های علمی است. بدون این اصل، علم به کدام دلیل میان نظریه های علمی و توصیف های شاعرانه فرق خواهد گذاشت؟ ولی دقیق تر این است که اصل مجوز استقرا، معیار سنجش احتمالات خوانده شود.
3-1مقاومت جزم اندیشی در مقابل نوآوری
هرچند سازمان تفتیش عقیده، کتاب کوپرنیک را که مخالف با کتاب مقدس بود، ممنوع اعلام کرد، اما اندیشه های کوپرنیک اثر شایسته ی خود را در اذهان دگراندیشان بچا گذاشت. یکی از این اندیشمندان جردانو برونو بود. وی ریاضیدان، متفکر و فیلسوف ایتالیایی قرن شانزدهم بود که هم استاد کالج دوفرانس پاریس بود وهم استاد دانشگاه اکسفورد در انگلستان بود. او می گفت : تمام حقایق دارای ذات واحد هستند و خدا با جهان یکی است. همچنین ، به عقیده او روح و ماده یکی هستند و هر جزئی از حقیقت از دو امر مادی و روحی ترکیب یافته است که تجزیه نمی شوند. بنابراین وظیفه ی فلسفه عبارت است از مشاهده وحدت در کثرت، روح در ماده و ماده در روح و همچنین: مقصود از فلسفه عبارتست از پیدا کردن ترکیبی که در آن تمام تضاد ها و تناقض ها باهم یکی شده اند و همچنان مقصود از فلسفه رسیدن به بالا ترین درجه ی معرفت وحدت کلی است که مساوی است با عشق به خدا .
برونو، نظریه ی کوپرنیک را تایید می کرد. یعنی این که : زمین به دور خورشید می گردد. نه خورشید به دور زمین . در کاینات خورشید ها و منظومه های شمسی دیگری وجود دارند. زمین یکی از اجزای سماوی است مانند میلیونها سیاره و ستاره دیگر. برونو از پژوش های کوپرنیک نتیجه های فلسفی نوین گرفت که با آموزش های کلیسا ناسازگار بود. بنابراین از طرف دیوان یا دادگاه تفتیش عقاید "انگزیسیون " به عنوان مرتد به محاکمه خوانده شد. او هشت سال شکنجه و رنج زندان را با شکیبایی فراوانی سپری کرد ولی چون از عقاید خود دست نکشید، بالاخره محکمه ی تفتیش عقاید او را محکوم کرد که با راحت ترین و سهل ترین طرق ممکن و بدون خونریزی کشته شود،یعنی زنده سوزانده شد .
گفتنی است که ماجرای نفرت انگیز، انگیزیسیون، چند قرن پیاپی ادامه داشت و اروپای مسیحی را به کشتار گاهی تبدیل کرد که خلایق را گروه گروه به شکنجه گاه ها و سیاهچال ها و شعله های آتش و چوبه های دار می سپرد. چراکه پاپ اعظم در مورد مشروعیت اینهمه جنایات هولناک از جانب عیسای مسیح فتوای شرعی صادر کرده بود . جلوه دیگری که شاید عیسای مسیح از آن بی خبر بود ولی به نام او و سبب رضا و خشنودی خدا انجام می گرفت . تنها در دادگاه تفتیش عقاید اسپانیا طبق آمار کلیسا 31912 تن زنده در آتش سوزانیده شدند اما گالیله (١٦٤٢ ? ١٥٦٤م ) ریاضی دان و فیزیکدان ایتالیایی که اختر شناس بنامی نیز بود و مخترع یکی از اولین دوربین های نجومی، ناگزیر شد در هفتاد ساله گی در برابر قضات و داوران انگیزیسیون زانو به زمین بزند، دست بر کتاب مقدس انجیل بگذارد و قسم بخورد که از عقیده کفر آمیز خود صرف نظر و توبه کند. گالیله در 36 سالگی یعنی در سال 1600 شاهد به آتش کشیده شدن برونو بود. شاید همین تجربه موجب شد که توبه کند و از اندیشه های خود دست بردارد. گالیله اظهار داشته بود که زمین ساکن نیست و به دور خورشید می چرخد، نه خورشید به دور زمین گالیله به وسیله ی آن دوربینی که اختراع کرده بود معلوم ساخت که: کره ماه دارای کوههای متعدد است و همچنین کهکشان از ستاره گان کوچک تشکیل شده و نیز به جز ستاره گانی که با چشم می بینیم ،ستاره گان بیشمار در آسمان وجود دارند و نیز چهار ماه (قمر ) از اقمار مشتری و لکه های خورشید را که متحرکند کشف کرد. گالیله تحت تاثیر فرضیه های ذیمقراطیس معتقد شد که هرگونه تغییری در عالم و کاینات مبتنی بر ریاضی می باشند. طولی نکشید که مطالعات گالیله بر مطالعات کپلر اضافه گشت و این عقیده پیدا شد که فرضیه ی قدیم مبتنی بر مرکزیت زمین نسبت به جهان مادی صحیح نیست و خورشید مرکز منظومه ی شمسی است منطق اساسی کلیسا در رد فرضیه ی گالیله این بود که در کتاب مقدس تصریح شده بود که خدا اول زمین را ساخت و بعد خورشید و ماه را. ماجرای استغفار و توبه ی گالیله نقطه عطف مبارزه مذهب با کسانی بود که می خواستند حقیقتی را در خارج از چهار چوب " متون مقدس" جستجو کنند که طبیعتاً از دید کلیسا کفر مطلق به حساب می آمد. معروف است که چون گالیله توبه کرده و از جا برخاست و بیرون رفت، کسانی که در آنجا بودند دیدند که او با انگشت در روی زمین نوشته است : با این همه زمین حرکت می کند .
اما در مورد نظریه گرانش نیوتن. اسحاق نیوتن در سال مرگ گالیله یعنی 1643 متولد شد. وی فیزیکدان، ریاضیدان و فیلسوف انگلیسی است که در دانشگاه کمبریج تحصیل می کرد و قانون جهانی گرانش را کشف و قوانین اساسی میکانیک را تنظیم کرد. نیوتن به همان اندازه مورد خشم و مخالفت کلیسا قرار گرفت که گالیله و برونو . چراکه در نظریه ی نیوتن توازن کاینات تابع قانون گرانش شناخته شده بود، در حالیکه این توازن در کتاب مقدس به خواست خداوند برپا بود، بدون هیچ قانونی . پس این نظریه نیز از جانب کلیسا تجلی تازه ای از گمراهی های شیطانی تلقی شد و فتوا دادند که نیوتن عامل شیطان است و کافر و مرتد و لعین. اما نتوانستند به وی گزندی برسانند، زیرا نیوتن در انگلستان و مورد حمایت بود .
3-2علم و ایمان
گالیله عامل جدایی علم و دین
می گویند گاوس، ریاضیدان بزرگ آلمانی وقتی خبر از مشاهده سیاره هشتم در منظومه شمسی داد، هگل، فیلسوف پرآوازه هموطنش، در اعتراض و تمسخر پاسخ داد چنین چیزی از محالات است. ساختار منظومه شمسی با هفت سیاره به کمال خود رسیده و وجود سیاره هشتم قابل تصور نیست!
استیلمن دریک ، استاد ممتاز تاریخ علم در دانشگاه تورنتوی کانادا و نویسنده کتاب مشهور ?زندگی نامه علمی گالیله? معتقد است از آنجا که فلسفه به مثابه رویکردی به تبیین جهان، به لحاظ ترتیب زمانی میان دین و علم می نشیند، پس طبیعی است که فلسفه در ابتدا دنباله رو دین و راهبر علم بوده باشد. دریک در بررسی این اپیزود تراژیک از سرگذشت علم، فرآیند استقلال فرزند معنوی فلسفه _ یعنی علم _ را در کانون تحلیل های خویش قرار می دهد. او گالیله را سرآغاز این زایش دردناک می داند.
گالیلئو گالیله ای ( 1564 ــ 1942 ) بزرگ ترین فرزند خانواده بود و شش خواهر و برادر داشت. پدرش موسیقیدانی بااستعداد بود. گالیله تحصیلاتش را در مدرسه ای در فلورانس آغاز کرد و سپس به دانشگاه پیزا رفت. سال ها بعد در یادداشتی نوشت که از همان ابتدای فراگیری فلسفه طبیعی ارسطو در اینکه سرعت سقوط اجسام واقعا متناسب با ابعاد آنها باشد، تردید داشته است. او دیده بود که دانه های تگرگ با اندازه های بسیار متفاوت با آنکه همه سقوط را تقریبا از یک ارتفاع و همزمان آغاز کرده اند با هم به زمین می خورند. گالیله در جلساتی به اصول اقلیدس علاقه مند شد، در نتیجه به رغم خواست پدر برای اتمام دوره پزشکی، ریاضیات و فلسفه خواند و در سال 1585 بی آنکه درجه ای کسب کرده باشد دانشگاه را رها کرد.
پس از ترک دانشگاه چند سالی به تدریس خصوصی ریاضیات پرداخت و در 1586 نخستین رساله علمی خود را درباره تعادل هیدروستاتیکی نوشت. در اواخر سال 1587 روش هوشمندانه و مفیدی برای تعیین مرکز ثقل بعضی جامدات کشف کرد که از ارشمیدس فراتر می رفت و آوازه گالیله را به خارج از ایتالیا می رساند. در سال 1588 آکادمی فلورانس از گالیله دعوت کرد تا درباره محل، ابعاد و طبقات جهنم، چنان که در دوزخ دانته آمده بود، برای اعضای آکادمی سخنرانی کند. در سال 1589 به کرسی استادی ریاضیات دانشگاه پیزا دست یافت.
گالیله تفاوت اساسی رهیافت ارسطویی با روش خودش را در آخرین کتابش چنین توضیح داده است:
ارسطو می گوید که گلوله ای به وزن صد پوند که از ارتفاع صد زراع رها شده باشد قبل از اینکه گلوله ای یک پوندی به اندازه یک زراع سقوط کند به زمین می رسد. من می گویم که هر دو گلوله همزمان به زمین می رسند. شما اگر آزمایش کنید خواهید دید که گلوله بزرگ تر در انتهای مسیر فقط دو بند انگشت از گلوله کوچک تر جلو افتاده است. حالا شما می خواهید نود و نه زراع ارسطو را پشت این دو بند انگشت پنهان کنید.دشمنان نوآوری حتی کوچک ترین اشتباه مرا به خطای کبیره تعبیر می کنند، چنان که گویی آدمی بهتر است هم رنگ جماعت به خطا برود تا آنکه یک تنه راه استدلال درست را بپیماید. در قبال نظریه کپرنیک به نقل از یکی از دوستانش می گوید: انجیل به ما می گوید که چگونه به سوی عرش اعلی حرکت کنیم نه آنکه عرش اعلی خود چگونه حرکت می کند.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زیر ساخت مکانیک نیوتنی

دانلود مقاله قرآن‏شناسی از دیدگاه امام خمینی(ره)

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله قرآن‏شناسی از دیدگاه امام خمینی(ره) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

قرآن شناسان تاکنون قرآن را از زاویه‏های مختلف نگاه کرده‏اند. همچنین افکار و اندیشه‏های امام خمینی (ره) به عنوان یک قرآن شناس برجسته و تأثیرگذار بر مسلمانان از جهات گوناگون بررسی و تحقیق شده است. نویسنده مقاله حاضر کوشیده است تا قرآن‏شناسی امام را از نظر راه و رسم برخورداری از قرآن طرح و شرح کند. ما امیدواریم که این مقاله از یک سو فتح بابی باشد برای قرآن‏شناسی دیگران و از سوی دیگر، گامی هرچند کوچک در فراخوانی از همه آنان که مایلند در ویژه‏نامه قرآن‏شناسی امام خمینی ما را یاری رسانند.
این کتاب بزرگ الهی که از عالم غیب الهی و قرب ربوبی نازل شده... از بزرگترین مظاهر رحمت مُطلقه الهیه است. این مطلبی است که امام خمینی در کتاب آداب الصلواة عنوان کرده‏اند.
قرآن شریف به قدری جامع لطایف و حقایق و سرایر و دقایق توحید است که عقول اهل معرفت در آن حیران می‏ماند. این، اعجاز بزرگ این صحیفه نورانیه آسمانی است، نه فقط حسن ترکیب و لطف بیان و غایت فصاحت و نهایت بلاغت و کیفیت دعوت و اخبار از مغیبات و اِحکام اَحکام و اتقان تنظیم عایله و امثال آن، که هر یک مستقلاً اعجازی فوق طاقت و خارق عادت است. بلکه می‏توان گفت این که قرآن شریف معروف به فصاحت شد و این اعجاز در بین سایر معجزات مشهور آفاق شد، برای این بود که در صدر اول اعراب را این تخصص بود و فقط این جهت از اعجاز را درک می‏کردند و جهات مهم‏تری که در آن موجود بود و جهت اعجازش بالاتر و پایه ادراکش عالی‏تر بود اعراب آن زمان درک نکردند. الآن نیز آنهایی که هم افق آنها هستند، جز ترکیبات لفظیه و محسنات بدیعیه و بیانیه چیزی از این لطیفه الهیه ادراک نکنند.1
قرآن یک سفره گسترده‏ای است که همه از آن استفاده می‏کنند، منتها هر کس به وضعی استفاده می‏کند.2 آن برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عایله بشری از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی (ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند. این صحیفه الهیه، کتاب احیای قلوب به حیات ابدی علم و معارف الهیه است. این کتاب خداست و به شؤون الهیه جل و علا دعوت می‏کند.4
اهداف و مقاصد نزول قرآن
ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات برهانی، که خود به ما مقصد را می‏فهماند، از خود کتاب خدا اخذ کنیم. صاحب کتاب مقصد خود را بهتر می‏داند. اکنون به فرموده‏های این مصنف راجع به شؤون قرآن نظر می‏کنیم، می‏بینیم خود می‏فرماید: "ذالک الکتاب لاریب فیه هدی" للمتقین". این کتاب را کتاب هدایت خوانده است. می‏بینیم در یک سوره کوچک چندین مرتبه می‏فرماید: "ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مذکر" می‏بینیم می‏فرماید "وانزلنا الیک الذکر تبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون". می‏فرماید: "کتاب انزلناه مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوالالباب". (سوره ص آیه29)
بدان که این کتاب شریف، چنانچه خود بدان تصریح فرموده، کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی الله است. بالجمله، خدای تبارک و تعالی به واسطه سعه رحمت بر بندگان، این کتاب شریف را از مقام قرب و قدسی خود نازل فرموده و بر حسب تناسب عوالم تنزل داده تا به این عالم ظلمانی و سجن طبیعت رسیده و به کسوه الفاظ و صورت حروف درآمده، برای استخلاص مسجونین در این زندان تاریک دنیا رهایی مغلولین در زنجیرهای آمال و امانی و رساندن آنها از حضیض نقص و ضعف و حیوانیت به اوج کمال و قوت و انسانیت.5،
مقصد قرآن، چنانچه خود آن صحیفه نورانیه می‏فرماید: هدایت به سبل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات است به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است. باید انسان به تفکر در آیات شریفه مراتب سلامت را از مرتبه دانیه آن، که راجع به قوای ملکیه است تا منتهی النهایه آن که حقیقت قلب سلیم است... به‏دست آورد. و سلامت قوای ملکیه و ملکوتیه گم شده قاری قرآن باشد، که در این کتاب آسمانی این گم شده موجود است و باید با تفکر آنرا استخراج کند.6 هیچ جا بهتر از قرآن نیست. هیچ مکتبی بالاتر از قرآن نیست. این قرآن است که ما را هدایت می کند به مقاصد عالیه که در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان نمی‏دانیم. 7
اتصال معنویت به مادیات و انعکاس معنویت در همه جهات مادیت از خصوصیات قرآن است که افاضه فرموده است. قرآن در عین حالی که یک کتاب معنوی، عرفانی و آنطوری است که به دست ماها، به خیال ماها، به خیال جبرییل امین هم نمی‏رسد، در عین حال یک کتابی است که تهذیب اخلاق می‏کند، استدلال هم می‏کند، حکومت هم می‏کند، و وحدت را هم سفارش می‏کند و قتال را هم سفارش می‏کند
[ آرمان اصلی وحی این بوده است که برای بشر معرفت ایجاد کند، معرفت به حق تعالی در راس همه امور این معناست. اگر تزکیه گفته شده و دنبالش تعلیم گفته شده است، برای این است که نفوس تا تزکیه نشوند نمی‏توانند برسند.9] از مقاصد و مطالب آن، دعوت به تهذیب نفوس و تطهیر بواطن از ارجاس طبیعت و تحصیل سعادت و بالجمله، کیفیت سیر و سلوک الی الله است10
قرآن و کتاب‏های حدیث، که منابع احکام و دستورات اسلام است با رساله‏های عملیه که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته می‏شود، از لحاظ جامعیت و اثری که در زندگی اجتماعی می‏تواند داشته باشد به کلی تفاوت دارد نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است.11 کتابی است که آدمی باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حرکت بکند، یک همچو کتابی است که هم معنویات انسان را درست می‏کند و هم حکومت را درست می‏کند، همه چیز توی قرآن هست.12 قرآن کتاب تعمیر مادیات نیست. همه چیز است. انسان را به تمام ابعاد تربیت می‏کند، مادیات را در پناه معنویات قبول دارد ، و مادیات را تبع معنویات قرار می‏دهد.13 ما یک همچو کتابی داریم که مصالح شخصی، مصالح اجتماعی، مصالح سیاسی، کشورداری و همه چیزها در آن هست. قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مایحتاج بشر است.15
انگیزة بعثت بسط این سفره در بین بشر از زمان نزول تا آخر است این یکی از انگیزه‏های کتاب است و انگیزه بعثت است. "بعث الیکم" رسولی را که تلاوت می‏کند بر شما قرآن را، آیات الهی را، ویزکیهم و یعلمهم الکتاب الحکمه" این شاید غاین این تلاوت باشد، تلاوت می‏کند برای تزکیه و برای تعلیم و برای تعلیم همگانی، تعلیم همین کتاب و تعلیم حکمت که آن هم از همین کتاب است. پس انگیزه بعثت نزول قرآن است و انگیزه تلاوت قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا کنند و نفوس مصفا بشوند از این ظلماتی که در آنها موجود است تا اینکه بعد از اینکه نفوس مصفا شدند، ارواح و اذهان آنها قابل این بشود که کتاب و حکمت را بفهمند.16 انگیزه نزول این کتاب مقدس این است که این کتاب در دسترس همه قرار بگیرد و همه از او به اندازة سعه وجودی و فکری خودشان استفاده کنند. 17
مهجوریت قرآن و راه‏های رهایی از آن اکنون ببیینم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله و سلم. مسایل اسف انگیزی که باید برای آنها خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی شروع شده است. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله‏ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را با بهانه‏های مختلف و توطیه‏های از پیش تهیه شده آنان را عقب زده و با قرآن در حقیقت، قرآن را، که برای بشر تا ورود به حوض، بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بوده و هست از صحنه خارج کردند و هر چه این بنیان کج به جلو آمد، کجی‏ها و انحراف‏ها افزون شد. تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان، بلکه عایله بشری، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی تنزل کرد، که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند و این ولیده "علم الاسماء" را از شر شیاطین و طاغوت‏ها رها سازد، و جهان را به قسط و عدل برساند و حکومت را به دست اولیاء الله معصومین، علیهم صلوات الاولین و الاخرین بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند، چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد... و مع‏الاسف به دست دشمنان توطیه‏گر و دوستان جاهل، قرآن، این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستان‏ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آن که باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلی از صحنه خارج شد.18
ای قرآن، ای تحفه آسمانی و ای هدیه رحمانی! تو را خدای جهان برای زنده کردن دل‏های ما و باز کردن گوش و چشم توده مردم فرستاد، تو نور هدایت و رهنمای سعادت ما هستی تو ما را از منزل حیوانی می‏خواهی به اوج انسانی وجود رحمانی برسانی، فسوسا که آدمیزادگان قدر تو را ندانسته و پیروی تو را فرض خود نشمردند، اسفا که قانون های تو در جهان عمل نشد تا همین ظلمتخانه و جایگاه مشتی وحشیان و درندگان که خود رامتمدنین جهان می‏دانند، رشک بهشت برین شود و عروس سعادت در همین جهان در آغوش همه درآید. 19
اسلام همه چیز برای مسلمین آورده است، همه چیز، قرآن در آن همه چیز است لکن مع‏الاسف ما استفاده از آن نکرده‏ایم و مسلمین مهجورش کردند یعنی استفاده‏ای که باید از آن بکنند نکردند. 20
قرآن و اسلام مهجور و مظلوم‏اند، برای اینکه مهجوریت قرآن و مهجوریت اسلام به این است که مسایل مهم قرآنی و مسایل مهم اسلامی یا به کلی مهجور است یا برخلاف آنها بسیاری از دولت‏های اسلامی قیام کرده‏اند. 21
بر قرآن آموز و آنکه از قرآن بهره می بردلازم است که یکی دیگر از آداب مهمه را به کار بندد تا استفاده حاصل شود و آن رفع موانع است که ما از آنها تعبیر می‏کنیم به حجب بین مستفید قرآن. این حجابها بسیار است که ما به بعض از آنها اشاره می‏نماییم.
از حجاب‏های بزرگ، حجاب خودبینی است که شخص متعلم، خود را به واسطه این حجاب مستغنی بیند و نیازمند استفاده نداند. و این از شاهکارهای مهم شیطان است که همیشه کمالات مرهومه را بر انسان جلوه دهد و انسان را به آنچه که دارد راضی و قانع کند و ماورای آنچه پیش اوست، هر چیز را از چشم او ساقط کند. مثلاً اهل تجوید را به همان علم جزیی قانع کند و آن را در نظر آنها جلوه‏های فراوان دهد و دیگر علوم را از نظر آنها بیفکند و حَمَله قرآن را پیش آنها به خود آنها تطبیق دهد و آنها را از فهم کتاب نورانی الهی و استفاده از آن محروم کند و اصحاب ادبیت را به همان صورت بی‏مغز راضی کند و تمام شؤون قرآن را در همان که پیش آنهاست نمایش دهد. و اهل تفاسیر به طور معمول را سرگرم کند به وجوه قرایات و آرای مختلف از باب لغت و وقت نزول و شأن نزول و مدنی و مکی بودن و تعداد آیات و حروف و امثال این امور...

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله قرآن‏شناسی از دیدگاه امام خمینی(ره)

دانلود مقاله زلزله

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله زلزله دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


20-1 آشنایی
زلزله یا زمین لرزه را می توان به عنوان تکانهای ناشی از عوامل طبیعی زمین، تعیف کرد. در بعضی موارد زلزله خفیف است و خسارتی به بار نمی آورد ولی در موارد دیگر، شدت آن زیاد است و طی آن، انرژی فوق العاده ای آزاد می شود و در این حالت خسارات فراوان به بار می آورد(ش 20-1)

 

20-2 – پدیده های ناشی از زلزله
به هنگام وقوع زلزله ، پدیده های مختلفی اتفاق می افتد که به شرح زیر دسته بندی می شوند:

 

20-2-1- لرزش زمین-
به طوری که می دانیم در اثر زلزله، زمین به ارتعاش در می آید و در مواردی که شدت این ارتعاشات زیاد باشد، باعث تخریب ساختمانها می شود. معمولاً قبل و بعد از حرکات اصلی زلزله، ارتعاشات خفیف تری تولید می شود که به ترتیب به نام پیشلرزه و پسلرزه نامیده می شود . مثلاً قبل از زلزله چهارم اردیبهشت ماه 1339 لار، دو زلزله خفیفت تر در دستگاههای لرزه نگار تهران و شیراز ثبت و بعد از زلزله اصلی نیز در حدود 58 لرزه ، خفیف دیگر اندازه گیری شد. همچنین بعد از زلزله شدید 12 ژوئن 1897 در آسام ، 5237 لرزه خفیف دیگر نیز ثبت شد. معمولاً لرزه های اولیه خفیف است و هر چند به زمان زلزله اصلی نزدیک شویم، شدت لرزه ها زیادتر می شود و بعد از زلزله اصلی، مجدداً شدت آن کاهش می یابد. این مسئله، در مورد تعداد لرزه ها نیز صادق است یعنی، هرچقدر لرزه اصلی نزدیکتر شود، تعداد لرزه ها زیاد تر می شود وبعد از زلزله اصلی، فواصل زمانی بین لرزه ها افزایش می یابد. مثلاً در مورد زلزله لار ،در فاصله 48 ساعت اول بعد از زلزله اصلی ، 16 زلزله فرعی دیگر روی داد در صورتی که در فاصله 48 ساعت، دوم ، فقط 9 زلزله ثبت شد.
بایستی توجه داشت که تمام زلزله ها همراه با پیشلرزه نیستند و نیز پیشلرزه ها را همیشه نمی توان مقدمه وقوع یک زلزله بزرگ دانست زیرا در بسیاری موارد، لرزش های خفیفی ثبت شده که حرکات شدیدی به دنبال نداشته است. گاهی نیز یک زلزله مخرب ، خود پیشلرزه زلزله فوق العاده مخربی بوده که به دنبال آن اتفاق افتاده است.

 

20-2-2- صداهای زلزله-
غالباً وقوع زلزله توأم با صداهائی است که در بعضی موارد، به وسیله گوش انسان نیز قابل تشخیص است . بدیهی است این صداها، غیر از صداهای ناشی از اثرات زلزله مثل تخریب ساختمانها و نظایر آن است.
صداهای زلزله در بعضی موارد شبیه رعد و گاهی نیز نظیر صداهای وزش باد، انفجار گلوله های بزرگ توپ و نظایر آن است.
تولید این صداها به خاطر ایجاد امواج ارتعاشی است که در اثر زلزله به وجود می آیند ولی فقط در بعضی موارد فرکانس آنها در حد شنوائی گوش انسان و قابل شنوائی است.

 

20-2-3- نورهای زلزله-
به هنگام وقوع بعضی از زلزله ها، آثار نورانی مختلف مثل نورافشانی در آسمان، برق، جرقه های نورانی ونظایر آن دیده شده است. حتی در زلزله بزرگ ناحیه وژ در سپتامبر1669 ، شعله های آتش در حال خروج از زمین ، دیده شد. هنوز وابستگی مستقیم این آثار به زلزله مورد بحث دانشمندان است و به عقیده اغلب زلزله شناسان، این نورها، ناشی از اثرات ثانوی زلزله است. هرچند در مناطق مسکنونی می توان نور و آتش را مربوط به اثرات ثانوی زلزله دانست ولی در بعضی موارد، در کوهستانها و نیز در سطح دریاها نظیر این نور دیده شده که هنوز پاسخ درستی برای آن پیدا نشده است.

 

 

 


20-2-4- حرکات آب دریاها-
هنگامی که کانون زلزله در کف دریا یا در نزدیکی های آن واقع باشد، در اثر زلزله، امواج متعددی در آب تولید می شود که به نام تسونامی معروف است. این امواج سهمگین به بدنه کشتی ها می خورد و باعث ارتعاش آنها می شود. در اثر این امواج، آب دریا با شدت به ساحل برخورد می کند و بعضی وقتها، قسمتی از سواحل را آب فرا می گیرد. امواج مزبور در بعضی موارد، باعث تخریب ساختمانهای ساحلی می شود. زلزله مهمی که در 27 نوامبر 1945 در دریای عمان اتفاق افتاد باعث بالا آمدن شدید آب دریا و بروز خسارات زیاد در سواحل پاکستان و هندوستان شد. عده ای عقیده دارند که طوفان نوح نیز در اثر زلزله ای که کانون آن در خلیج فارس بوده، حادث شده است.

 

20-2-5- تغییر مشخصات آب چشمه ها-
در اثر زلزله ، غالباً در وضع آب چشمه ها وچاهها نیز تغییراتی به وجود می آید زیرا در اثر ارتعاش، مجاری زیرزمینی تنگ و یا گشاد شده و در بعضی موارد، ممکن است کاملاً مسدود شود. دمای آب چشمه های معدنی نیز ممکن است در اثر مخلوط شدن با آبهای دیگر تغییر کند مثلاً آب یکی از چشمه های معدنی سوئیس به نام "پلان دو فازی" در اثر زلزله 19 مارس 1935 خشک شد و بعد از اینکه با حفر تعدادی چاه ، توانستند مجدداً به آب دسترسی پیدا کنند، میزان آبش سه برابر شد ولی دمای آن، از 28 به 24 درجه سانتیگراد تقلیل پیدا کرد و نیز دمای یکی از چشمه های همین منطقه، پس از زلزله، از18 به 23 درجه سانتیگراد افزایش یافت.

 

20-2-6- ایجاد شکاف و گسله-
در بعضی موارد، در اثر زلزله، تعدادی شکاف در زمین به وجود می آید و گاهی نیز گسله هائی تشکیل می شود. به عنوان مثال می توان گسله معروف سان آندریاس واقع در ایالت کالیفرنیا نام برد.از سال 1874 که مطالعات زمین شناسی این منطقه آغاز شد، تعدادی ایستگاه نقشه برداری در محل به وجود آمد، که موقعیت دقیق آنها محاسبه شده بود. در سال 1906 زلزله ای در منطقه اتفاق افتاد که در نتیجه آن گسله سان آندریاس تشکیل شد (ش 20-2) . به طوری که از شکل پیداست، ایستگاههای نقشه برداری A تا G پس از گسله کاملاً تغییر مکان یافت و به کمک موقعیت این ایستگاهها ، می توان لغزش گسله را محاسبه کرد.

 

20-3- کثرت وقوع زلزله
امروزه به کمک شبکه لرزه سنج هائی که در اغلب کشورها نصب شده است ، می توان وقوع اکثر زلزله ها را ثبت کرد ولی هیچگونه قانونی برای زمان تناوب زلزله نمی توان قائل شد. به عبارت دیگر پس از وقوع زلزله، نمی توان گفت که تا چه زمانی، دیگر زلزله روی نخواهد داد و یا اینکه زلزله بعدی ، کی به وقوع خواهد پیوست. بدیهی است ، با توجه به زلزله خیزی منطقه می توان مسئله را از نظر آمار و احتمالات بررسی کرد و به عنوان مثال گفت که در منطقه ،به طور متوسط هر سال 5 زلزله روی می دهد. مثلاً در 31 اکتبر 1935 در هلنا مونتانا زلزله ای به وقوع پیوست ودر اثر آن، دو نفر کارگر که مشغول مرمت خرابی های ناشی از زلزله دو هفته قبل بودند، جان خود را از دست دادند. در بعضی نقاط زلزله خیز، بارها دیده شده که به فاصله چند ساعت، چندین زلزله مخرب روی داده است. مثلاً در نهم شهریور 1348 ، زلزله ای در کاخک خراسان روی داد که در اثر آن 11000 نفر کشته شدند و فردای همانروز،یعنی دهم شهریور، زلزله دیگری در فردوس خراسان روی داد که باعث مرگ 2000 نفر دیگر شد.

 

20-4- کانون و مرکز زلزله
نقطه ای را که امواج از آن منتشر می شوند به نام کانون زلزله می خوانند . اگر از کانون زلزله ، که معمولاً در زیر سطح زمین قرار دارد، خطی برسطح زمین عمود کنیم، محل تلاقی این خط را با سطح زمین به نام مرکز زلزله می خوانند. فاصله کانون و مرکز زلزله به نام عمق کانون زلزله نامیده می شود.(ش 20-3) معمولاً زلزله ها را از نظر عمق کانون به سه دسته زیر تقسیم می کنند:
الف – زلزله های عمیق که عمق کانون آنها بیش از 300 کیلومتر است.
ب- زلزله های متوسط که عمق کانونشان 70 تا 300 کیلومتر کمتر است.
ج- زلزله های کم عمق که عمقشان از 60 کیلومتر کمتر است.
نحوه محاسبه عمق کانون زلزله را بعداً شرح خواهیم داد.

 

20-5- شدت زلزله
شدت یک زلزله در نقاط مختلف متفاوت است و طبیعتاً هر چقدر از مرکز زلزله دورتر شویم. از شدت آن کاسته می شود. بنابراین، همراه با کلمه شدت زلزله، همواره بایستی محلی را که در آن شدت زلزله اندازه گیری شده است ، ذکر کرد.
در قدیم، برای اندازه گیری شدت زلزله، از مقیاس های احساسی استفاده می شد. بر مبنای این مقیاس ها ، زلزله ها برحسب میزان خسارت و نحوه ارتعاشات طبقه بندی می شدند. مثلاً براساس طبقه بندی ای که در 1883 به وسیله دو دانشمند به نام های روسی و فورل پیشنهاد شد و به نام مقیاس R.F. خوانده می شود. زلزله ها به 10 درجه تقسیم می شوند. این تقسیم بندی، برمبنای واژگون شدن لوازم منزل، صدای زنگ کلیساها ، سرنگون شدن دودکشها و مسائلی نظیر آن انجام شده بود. در سال 1931 مقیاس دیگری به نام مقیاس اصلاح شده مرکالی(M.M) پیشنهاد شد که براساس آن، زلزله به 12 طبقه به شرح زیر طبقه بندی می شوند:
I- زلزله به قدری خفیف است که کسی آن را حس نمی کند ولی ممکن است باعث پریدن ناگهانی پرنده ها از درختان شود.
II- زلزله به وسیله شخصی که در حال استراحت است، به خصوص در طبقات بالا، حس می شود.
III – در داخل منازل، زلزله احساس می شود و لامپهای معلق شروع به نوسان می کنند. ارتعاشات حاصله نظیر ارتعاشات ناشی از عبر کامیونها از نزدیکی منازل است.
IV- ارتعاشاتی نظیر عبور کامیونهای سنگین، از نزدیکی منزل احساس می شود. در و پنجره ها به صدا در می آید و دیوارهای چوبی مختصراً شکاف بر می دارد.
V- این زلزله، در خارج از ساختمانها و منازل نیز احساس می شود و در اثر آن، درها باز و بسته شده ، نوسانات ساعتهای دیواری نامنظم می شود و ممکن است بایستد.
VI- زلزله به وسیله تمام مردم احساس می شود. مردم از خانه ها بیرون می ریزند و شیشه پنجره ها شکسته می شود و بعضی از ساختمانها شکاف بر می دارد.
VII- ایستادن مشکل می شود و رانندگان اتومبیل ها نیز زلزله را احساس می کنند. مبل و صندلی ها واژگون می شود و ساختمانهای سست خسارت می بینند.
VIII – ساختمانهای معمولی خسارت می بیند و بعضی از آنها به کلی خراب می شود. ساختمانهای محکم نیز خسارت می بینند. دودکش کارخانه ها می افتد و شاخه درختان کنده می شود. دمای آب چشمه ها تغییر می کند و زمین شکاف بر می دارد.
IX- ساختمانهای سست به کلی تخریب وبه ساختمانهای معمولی خسارت زیادی وارد می شود. ساختمانهای محکم خسارت می بینند و لوله کشی آب صدمه می بیند. در زمین شکافهای مشخصی به وجود می آید.
X- اغلب ساختمانها خراب می شود وحتی پایه آنها نیز فرو می ریزد. پلها خسارت می بیند و به سدها صدمه وارد می شود. راه آهن در بعضی نقاط خمیدگی پیدا می کندو آب رودخانه ها از بستر بیرون می ریزد.
XI – لوله کشی های زیرزمینی به کلی شکسته شده و خطوط راه آهن خم می شود و انحنا بر می دارد.
XII – همه چیز خسارت می بیند و سنگهای بزرگ جابه جا می شوند. بعضی از اجسام ممکن است به هوا پرتاب شوند.

 

20-6- شدت مطلق یا بزرگی زلزله
به طوری که دیده می شود ، تقسیم بندی یاد شده نیز، مبنای دقیقی برای طبقه بندی زلزله ها نیست. تقسیم بندی دقیق تر زلزله را می توان به کمک شدت مطلق و یا بزرگی انرژی ناشی از آنها انجام داد.
مطابق تعریف ، شدت مطلق یا بزرگی زلزله عبارتست لگاریتم دامنه ماگزیمم نوسان آن زلزله (برحسب میکرن)، که به وسیله لرزه سنجی که در فاصله 100 کیلومتری مرکز زلزله نصب شده است، در روی لرزه نگاشت رسم شود. بدین ترتیب ، اگر حداکثر دامنه نوسان موج را روی لرزه نگاشت یاد شده به a نشان دهیم، شدت مطلق زلزله(M) از رابطه زیر بدست می آید:

 

(20-1)M=log a

 

بدیهی است قبل از وقوع زلزله ، این امکان وجود ندارد که لرزه سنج را در صد کیلومتری زلزله قرار دهندولی به کمک جداول آماری ، می توان توسط نتایج حاصله از لرزه سنج هائی که در فواصل مختلف قرار گرفته اند ، شدت مطلق زلزله را به طور تقریبی محاسبه کرد.
مطابق رابطه (20-1) ، در حالتی که دامنه نوسان موج، در لرزه نگاشت واقع در صد کیلومتری مرکز زلزله ،یک میکرون باشد ، شدت مطلق زلزله صفر است .حداکثر شدت مطلقی که تا به حال اندازه گیری شده، 9 بوده است و براساس مطالعات انجام شده ، احتمال وقوع زلزه ای که شدت مطلق آن بیش از 9 باشد فوق العاده بعید به نظر می رسد.
از سال 1900 تا به حال زلزله ای که شدت مطلق آن بیش از 5/8 باشد اندازه گیری نشده است. شاید شدت مطلق زلزله مشهور لیسبون در سال 1755 ، که در نیمی از اروپا تأثیر داشته ، به حدود 9 برسد.

 

20-7- انرژی زلزله
به طور کلی می توان گفت انرژی آزاد شده به وسیله زلزله فوق العاده زیاد است. به عنوان مثال، انرژی مربوط به یک زلزله نسبتاً شدید، چندین میلیون برابر انرژی ای است که، توسط یک بمب اتمی استاندارد آزاد می شود.
بدیهی است که شدت مطلق زلزله، تابع میزان انرژی آن است.انرژی ناشی از زلزله معمولاً برحسب ارگ(دین برسانتیمتر مربع) بیان می شود. برای محاسبه انرژی زلزله، مطالعات زیادی انجام و فرمولهای متعددی ارائه شده است که یکی از معروفترین آنها فرمولی است که توسط گولیتسین پیشنهاد شده و به شرح زیر است:
(20-2)

 

در این رابطه ، E انرژی زلزله، V سرعت سیر امواج زلزله ، جرم مخصوص قسمتهای بالائی پیوسته زمین، دامنه موج و T زمان تناوب ارتعاشات است.
مطالعات نشان داده که انرژی زلزله از 1010 (در مورد زلزله با شدت مطلق 1) تا 1026 ارگ( برای زلزله با شدت 9 ) تغییر می کند.
امروزه معمولاً زلزله ها را از نظر انرژی حاصله دسته بندی می کنند و بر این اساس، ریشتر زلزله ها را به نه گروه به شرح جدول 20-1 تقسیم بندی کرده است.
بین انرژی زلزله وکثرت وقوع آن نیز رابطه ای وجود دارد یعنی زلزله های با انرژی زیاد معمولاً کمتر از زلزله های خفیف حادث می شوند.
معمولاً زلزله ها را با توجه به تمام مشخصات به پنج دسته c,b,a d, و e تقسیم می کنند که مشخصات آنها در جدول 20-2 درج شده است . در جدول 20-3 نیز انرژی حاصله از چند زلزله مشهور درج شده است.

 

20-8 – لرزه سنج ها
لرزه سنج ها وسایلی هستند که به کمک آنها می توان ارتعاشات زمین را اندازه گیری کرد.
هرچند لرزه سنج ها انواع مختلف دارند ولی مبنای کار تمامی آنها، تبدیل انرژی ارتعاشی به انرژی الکتریکی و اندازه گیری آن است.از آنجا که انرژی الکتریکی حاصله معمولاً ناچیز است لذا، آن را چندین بار تقویت کرده و آنگاه در دستگاههای آشکارساز، اندازه گیری می کنند. لرزه سنج ها انواع مختلفی دارند که در اینجا به شرح دو نوع آن اکتفا می شود.

 

 

 

20-8-1- لرزه سنج های الکترومغناطیسی –
این گروه، معمولی ترین انواع لرزه سنج ها هستند. دستگاه ها معمولاً از یک پیچک و یک مغناطیس دائم تشکیل شده است (ش 20-4) . مطابق شکل، پیچک ثابت و آهنربا به وسیله فنر به حالت معلق است. هرگونه ارتعاشی باعث لرزش مغناطیس می شود و بنابراین ، در پیچک جریان الکتریکی ای به وجود می آید که میزان آن متناسب با دامنه نوسان است. بدین ترتیب، با تقویت جریان حاصله، می توان به میزان ارتعاشات پی برد.

 

20-8-2- لرزه سنج های ظرفیتی-
قسمت اصی این لرزه سنج ها از خازنی تشکیل شده است که یکی از صفحات آن ثابت و صفحه دیگر، به وسیله یک فنر به حالت معلق است(ش 20-5) . هرگونه ارتعاشی، باعث نوسان صفحه معلق می شود و در نتیجه ، فاصله دو صفحه خازن تغییرمی کند و باعث تغییر جریان مدار می شود. این جریان را تقویت کرده و با اندازه گیری آن، میزان نوسانات زمین را مشخص می کنند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  85  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زلزله

دانلود مقاله مهندسی ارزش

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله مهندسی ارزش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مهندسی ارزش ( با مفهومی نزدیک به مدیریت ارزش و تجزیه و تحلیل ارزش ) رویکردی گروهی، سیستماتیک، کارکردگرا و دارای کاربردی حرفه ای است که برای ارزیابی و بهبود ارزش در یک محصول، طراحی یک وسیله، طراحی سیستم، اجرای پروژه های صنعتی و عمرانی و دیگر خدمات به کار گرفته می شود.
مهندسی ارزش متدولوژی قدرتمندی است برای حل مسائل، کاهش هزینه ها و به طور همزمان، بهبود عملکرد و کیفیت. با شناسایی و ارتقای شاخصهای ارزش، مهندسی ارزش، رضایت مشتری را افزایش می دهد و به ارزش سرمایه گذاری می افزاید. این متدولوژی را که از راهبردهای موفق بلندمدت و تجاری است، می توان در تمام بخشهای تجاری یا اقتصادی، نظیر صنایع، دولت، ساخت و ساز و خدمات به کار گرفت.
مهندسی و مدیریت ارزش که از سال 1947 توسط " لاری مایلز" در ایالت متحده آغاز به گسترش کرد، امروزه در کشورهای پیشرفته صنعتی جهان کاربردی وسیع و دستاوردهایی بی نظیر داشته است. بررسی اسناد و مدارک موجود و مرور اطلاعات موجود انجمن مهندسان ارزش آمریکا ( SAVE : Society Of American Value Engineering ) گواه آن است که انجام مهندسی ارزش روی پروژه ها، تا چندین صد میلیون دلار صرفه جویی دربرداشته است. در سطح ملی نیز، با مراجعه به پروژه های تعریف شده ای که مهندسی ارزش در آنها مدنظر بوده است، می توان تغییرات و بهبود همزمان عملکرد و کیفیت و کاهش هزینه را شاهد بود.
از این رو امروزه با پی بردن دولتمردان و دست اندرکاران پروژه های صنعتی و عمرانی، قوانین و مقرراتی مبنی بر ضرورت و همه گیرشدن به کارگیری مهندسی ارزش در پروژه ها وضع شده است.

 

 

 

مفاهیم مهندسی ارزش
چکیده : تجارت جهانی شرکتها را به طور فزاینده ای به سمت بازار رقابتی کشانده است. از همین روست که استفاده از روش تحلیل ارزش و مهندسی ارزش ضرورت بیشتری پیدا کرده است. در طی سالهای اخیر، روش تحلیل ارزش قابلیت و امتیازهای خود را به اثبات رسانده است. این روش یک ابزار قوی است که کاربرد آن نتایج مثبتی را به همراه دارد. روشی که دیدگاه های تثبیت شده و فعلی را به چالش می طلبد و غالباً به عنوان یک روش نقاد از عملکردهای معمول مدیریتی شناخته می شود.
به طور کلی مهندسی ارزش یک تلاش منسجم در جهت تحلیل کارکرد سیستمها، تجهیزات، تأسیسات، نگهداری و تعمیرات، تعویض تسهیلات و مراحل اجرایی تدارکات به منظور دست یابی به کارکردهای پیش بینی شده با کمترین هزینة کلی می باشد.

 


1- مقدمه و تاریخچه :
تمامی مدیران خواهان سازمانی پویا و انعطاف پذیر هستند تا بتوانند در نوآوری چنان پیشرفته باشند که کالا یا خدماتشان همواره بهترین کیفیت و تازگی را داشته باشد. شرکتهای امروزی توسط سه نیروی مشتریان، رقبا و دگرگونی ها به مسیری غیرقابل پیش بینی هدایت می شوند. امروزه مشتریانی هستند که خواسته های خود را به شرکتها تحمیل می کنند و همواره به دنبال کیفیت بالاتر هستند و لذا در جریان رقابت، شرکتی که کیفیت بالاتر و خدمات بیشتری را در ازای هزینة کمتر ارائه کند، می تواند رقیبان خود را از صحنه خارج نماید. سومین نیروی کارساز، دگرگونی هایی است که بر شرکت ها اعمال می شود.
با جهانی شدن اقتصاد، شرکتها با رقبای بیشتری مواجه می شوند. به نظر می رسد تنها راه برای بقا، رشد و دستیابی به سود بیشتر، توجه جدی به مقولة کاهش هزینه است.
روش مهندسی ارزش این امکان را به وجود می آورد که به هر دو هدف مهم کم کردن هزینه ها و بهبود کیفیت خدمات در یک زمان، بتوان دست یافت و این روش، راه حل مناسبی برای کم کردن هزینه ها بدون خدشه بر کارایی یا کیفیت خدمات ارائه می نماید.
رویکرد مهندسی ارزش، رویکردی متعهدانه و سیتماتیکدر جهت تحلیل فعالیتها برای دست یابی به ارزش بهینه به ازای هر واحد هزینة صرف شده است. در یک بازار تجارت رقابتی، موفقیت یک واحد اقتصادی در گرو ارائة بهترین ارزش به ازای قیمت مورد نظر مصرف کننده است.این بهترین ارزش، از طریق ملاحظات عملکرد و هزینه به دست می آید. تجربه نشان داده است که به ازای هر واحد پولی که صرف تحقیقات مهندسی ارزش می شود، بین 15 تا 20 و در بعضی موارد، بیش از ده ها و صدها برابر بازگشت سرمایه وجود دارد.
مطالعه در مورد مهندسی ارزش، در زمان جنگ جهانی دوم، بر اثر کمبود مواد اولیه آغاز شد. لاورنس دی مایلز، در شرکت جنرال الکتریک، برای اولین بار به دنبال روشی گشت تا بدون صدمه زدن به کیفیت و کارایی، مواد را جایگزین یکدیگر سازد. مایلز روشی را پیشنهاد کرد که در آن، تیمهای متشکل از افراد با تجربه، وظایف و کارکرد محصولات شرکت را آزمایش می کردند. این تیمهای سازمان یافته از طریق تکنیکهای خلاق، تغییراتی در محصول ایجاد نمودند تا بدون تأثیر بر خدمات، بازده را افزایش دهد. این روش مایلز، تحلیل ارزش نامگذاری شد. سازمان دفاع آمریکا به سودمندی این روش در به کارگیری منابع پی برد و این روش را به نام جدید " مهندسی ارزش " ارتقا داده، در بخشهای مختلف تجارت و صنعت به کار گرفت. مهندسی ارزش به طراحی فرآیند قبل از عمل اطلاق می شود، در حالی که آنالیز ارزش در مورد محصول یا بعد از تولید به کار می رود. اما آنالیز ارزش، قابل تغییر به مهندسی ارزش است. آنالیز ارزش و مهندسی ارزش هر دو اصول مشترکی دارند و دربرگیرندة تحلیل ارزش می باشند.

 

 

 

2- اصول پیاده سازی مهندسی ارزش :
اساس و پایة مهندسی ارزش، بر " کارکرد " استوار است و به همین دلیل از سایر تکنیکهای کاهش هزینه متمایز است. در هنگام به کارگیری مهندسی ارزش، کارکردها مورد بررسی قرار گرفته و حداکثر صرفه جویی مالی به طور اتوماتیک به دست می آید.
اصولاً هرچه مهندسی ارزش در یک طرح زودتر شروع شود، فایدة بیشتری خواهد داشت؛ زیرا در مراحل شکل گیری طرح، پیشنهاد تغییرات به روش مهندسی ارزش، راحت تر پذیرفته می شود؛ گرچه می توان این روش را حتی در مراحل پایانی تولید محصول یا ارائة خدمات نیز به کار گرفت.
3- موانع و مزایای به کارگیری مهندسی ارزش :
این حقیقت که به کارگیری مهندسی ارزش در شرکتها با مشکلاتی مواجه است، انکارناپذیر است. درک ناصحیح از مفهوم مهندسی ارزش، بیان غیرواضح اهداف کاهش هزینه، عدم انجام ارزیابی های کافی به ویژه در مورد هزینه ها از جمله عوامل بازدارندة به کارگیری مهندسی ارزش هستند. علاوه براین، تفکرات غلط در مورد مهندسی ارزش نیز باعث استفاده نکردن از این روش شده است. از جمله این که مهندسی ارزش برای شرکتهای کوچک یا خدماتیریال کاربرد ندارد یا این که مهندسی ارزش در مورد محصولاتی که مشخصات متفاوتی در اندازه، کیفیت، کاربرد و قیمت دارند، ناکارآمد است. علاوه براین مشکلات، بعد از به کارگیری مهندسی ارزش، تغییر دادن حالات و طرز فکر حاکم بر شرکتها بسیار مشکل است؛ چرا که معمولاً نیروی انسانی و زمان کافی جهت پشتیبانی از آن موجود نمی باشد. اما در مقابل از مزایای به کاگیری مهندسی ارزش به صورت خلاصه، می توان به موارد زیر اشاره کرد :
 اجتناب از ریسک
 بالابردن کیفیت
 بهبود و توسعه خدمات و محصولات
 استفاده از اطلاعات مربوط به مشتریان و سازمان داخلی که باعث پاسخگویی بی درنگ به نیازهای جدید مشتریان با کیفیت بهتر خواهد شد.
 توانایی بهره جستن از مزایای بازار رقابت جهانی
 به حداقل رساندن اتلاف منابع
 کاهش پیچیدگی محصولات
 افزایش قابلیت تولید و اطمینان

 

4- اساس مهندسی ارزش :
اساس مهندسی ارزش، یافتن رابطة بین "هزینه"، "وظایف" و " تحلیل وظایف " است. این مطالعه منجر به یافتن راه های متفاوت برای دست یابی به هزینة کمنر و ارئة خدمات بیشتر می شود. از بین این روشهای متفاوت، باید روشی را که دارای کمترین هزینه است، انتخاب گردد.
در حقیقت، مهندسی ارزش مهم ترین گام به سوی صرفه جویی است. بدین منظور لازم است به 5 سؤال پاسخ داد :
a. محصول چیست ؟
b. چه کاری انجام می دهد ؟
c. چه هزینه ای دارد ؟
d. آیا راه متفاوتی برای تولید وجود دارد ؟
e. به کارگیری این روشها چه هزینه هایی را دربر دارند ؟
با یافتن پاسخ این سؤالات 3 گام اصلی؛ یعنی، تعریف وظایف، ارزیابی وظایف و توسعة داده ها برداشته می شود.
خاستگاه اصلی مهندسی ارزش، استفادة مؤثر از تمام منابع در دسترس است. از این رو، یک شرکت باید با بهترین استفاده از این منابع محدود، کالایی با ارزش تر و با هزینة کمتر تولید کند. برای پیدا کردن بخشی از هزینه های اضافی، باید از روش تحلیل وظایف استفاده کرد تا هزینه های غیرضروری که ناشی از ترکیب کارکردها و وظایف غیرضروری هستند، حذف شود. این تحلیل و تبیین بر اساس نظر مشتریان صورت می گیرد نه واحد تولید کننده. از این رو شرکت احتیاج به اطلاعات کافی، درست و به موقع دارد تا آنها را به سرعت در محصول و خدمات خود به کارگیرد.

 

5- فرآیند مهندسی ارزش :
فرآیند مهندسی ارزش شامل 6 گام به شرح زیر است :
5 _ 1 : انتخاب پروژه
تحقیقات مهندسی ارزش غالباً در واحدهایی به کار گرفته می شود که نسبت قیمت تمام شدة آن به عملکرد محصول بالاست. معمولاً شرکتهایی که مدت طولانی بدون تغییر بوده یا واحدهای شلوغ داشته باشند، برای ساده سازی و کاهش هزینه ها مناسب تر هستند.تحقیقات در شرکتهایی که مشکل واضحی مثل تحویل ندادن به موقع محصولات در آنها وجود دارد، ساده تر و مفید است. پر.ژه تحقیقاتی باید مسأله ای را حل کند که نیاز واقعی شرکت و مورد حمایتمدیریت شرکت باشد. همچنین؛ مسألة فوق برای افرادی که در ان سیستم کار می کنند، مهم بوده و در نهایت بازگشت سرمایة آن بالا و احتمال موفقیت آن زیاد باشد.
5 _ 2 : جمع آوری اطلاعات
بعد از انتخاب موضوع مورد مطالعه، لازم است اطلاعات کافی و فراوانی در مورد آن جمع آوری شده ، محصول به طور کامل تعریف شود. منظور از تعریف محصول این است که محصول همان طور که طراحی شده و مصرف می شود، معرفی گردد. در جمع آوری اطلاعات باید نظرات شخصی، کمترین اثر ممکن را داشته باشد.
5 _ 3 : تعریف کارکرد یا وظیفه
تعریف کارکرد یا وظیفه منجر به شناختن وظایف در یک پروژه می شود. در این قسمت به دو سؤال پاسخ داده می شود :
1. چه کاری انجام می شود ؟ ( آنچه که هست. )
2. چه کاری باید انجام داد ؟ ( آنچه باید باشد. )
تعریف وظیفه، پاسخ به دو سرال فوق است. یک وظیفه باید تا جایی که امکان دارد، ساده تعریف شود و این سادگی، باید به طور کمی با چنان کلماتی بیان شودکه به ما اجازة توسة تفکرات و خلق ایده های جدید را بدهد. سادگی تعریف، اجازی انتخاب روشهای متفاوت را به ما می دهد.
5 _ 4 : مرتب کردن مجدد وظایف
اکثر کالاها و خدمات دارای چندین وظیفه هستند که نیازهای ما را همزمان برآورده می سازند. در این حالت یک وظیفه بالاتر از سایر وظایف قرار گرفته و در همین حال،وظایف دیگر را زیر مجموعه خود قرار می دهد که هدف از ساخت وسیله را تأمین می نماید.
5 _ 5 : ارزیابی وظایف
در این مرحله لازم است کارهای زیر صورت گیرد:
1. استخراج هزینه ها : در تعیین هزینه ها، باید دو نوع هزینة واقعی (سخت) نظیر هزینة مواد اولیه و هزینه های ذهنی (نرم) مانند سختی کار را در نظر گرفت.
2. تعیین ارزش کارکرد : ارزش، نشانگر ارتباط میان وظایف مورد انتظار خریدار و قیمتی است که او برای تصاحب کالا یا خدمات (وظایف) می پردازد. به عنوان مثال، به روشهای تعیین ارزش زیر می توان اشاره کرد :
الف . تعیین ارزش به وسیلة قضاوت و تجربه
ب . تعیین ارزش به وسیلة مقایسه
ج . تعیین ترزش به وسیلة Blast & Rehine
د . تعیین ارزش به وسیلة مقایسه با استانداردهای موجود
هـ . تعیین ارزش به وسیلة عوامل ارزش
و . تعیین ارزش در مقایسة هزینه
3. تعیین شاخص ارزش : شاخص ارزش به عنوان معیاری برای اندازه گیری ارزش استفاده می شود. یک عدد بدون بعد (دیمانسیون) که به وسیلة آن یک ارزش قابل فهم به وظایف تخصیص می دهیم.

 

5 _ 6 : پیداکردن و جایگزین نمودن وظایف اداری شاخص ارزش پایین
با پاسخ به این دو سؤال که "بهترین انتخاب چیست؟ " و "هزینة این انتخاب چقدر است؟ "می توان اقتصادی ترین راه را انتخاب نمود. لازم است پس از تهیة لیستی از اقلام با کارکردهای مشابه و نیز نادیده گرفتن تمامی محدودیتها، تغییرات و اصلاحات لازم را اعمال نموده، ارزان ترین راه را به عنوان پایه ای برای ارزیابی های آتی انتخاب کنیم. اصلاحات به دو روش اعمال می گردند:
الف. روشهای آزاد مانند ابتکار و نوآوری
ب . روشهای منطقی مانند چک لیست

 

6- نتیجه گیری
فرآیند مهندسی ارزش، بیش از 50 سال است که به کار گرفته می شود. در طی این سالها، هر قسمتی از این فرآیند که با خطاها و مشکلاتی درگیر بوده، بهبود یافته است؛ اما اکثر تکنیکهای کاهش هزینه، این دوره را پشت سر نگذاشته اند و در حالی که اکثر تکنیکهای کاهش هزینه توسط مخترعان یا حداکثر شرکتهای کوچک حمایت می شوند، مهندسی ارزش در سطح جهانی پذیرفته شده است.

 


مهندسی (تجزیه و تحلیل) ارزش
مفاهیم و چگونگی اجرای آن
چکیده :
در سالهای اخیر دیدگاه مهندسی ارزش به عنوان کاربردی ترین روشهای کاهش هزینه ها در امور مهندسی شرکت ها به کار رفته است. امروزه مهندسی ارزش به عنوان شکل کامل بری از روش تجزیه و تحلیل ارزش در اغلب شرکت های تولیدی ـ صنعتی، به ویژه در امور طراحی محصول و فرآیندهای تولید به کار گرفته می شود. پیشرفت سریع فن آوری در روشهای تولید و ابداع مواد اولیه جدید، مهندسی ارزش امکان ساخت محصولات و مواد جدید را فراهم می نماید. این پیشرفت ضرورت بهره گیری از این دیدگاه را جهت ارزش یابی بدیلهای مختلف تولید شدت بخشیده است.
1. در سال 1974 شرکت جنرال الکتریک از روش تجزیه و تحلیل خاصی جهت بررسی و کاهش مجموع هزینه های شرکت در بخش خرید اقلام اولیه و مصرفی خود بهره جست که این روش بعدها، " تجزیه و تحلیل ارزش " نامگذاری شد و به سرعت با استقبال سایر شرکت ها و مؤسسات ، خصوصاً مؤسسات تولیدی و صنعتی که در فرآیند تولید خود نسبت به سفارش و خرید حجم قابل توجهی از مواد اولیه و کالاهای نیمه ساخته اقدام می نمودند، مواجه گردید.
روش مذکور در ابتدا، همچون برخی تکنیکهای مشابه نظیر روش ساخت یا خرید، روش استانداردسازی کالاهای مصرفی، روش تجزیه و تحلیل اقتصادی، روش کاهش (ساده سازی) اجزای محصول و . . . صرفاً با هدف کاهش هزینه در بخش خرید یا سفارشات خارجی شرکتها به کارگرفته می شد؛ اما بعدها گسترش آن به سایر امور خصوصاً مباحث طراحی محصول و فرآیندهای تولید، به تدریج تجزیه و تحلیل ارزش با هدف تأکید بر جنبه های مهندسی این تکنیک از عنوان تجزیه و تحلیل ارزش، به عبارت مهندسی ارزش تغییر یافت، به نحوی که امروزه از این روش در پهنة وسیعی از امور مهندسی شرکتها استفاده می شود. در مورد اهمیت و کاربرد روزافزون این تکنیک در امور مهندسی مؤسسات ذکر این تکته کافی است که بنابر گفتة EVANS در پایان دهة 80، از 20 شرکت ژاپنی، 17 شرکت دارای پست معاونت در امور مهندسی ارزش بوده اند.

 

2. تعاریف و مفاهیم پایه :
دو روش «تجزیه و تحلیل ارزش» و «مهندسی ارزش» اساساً دارای هدف و روش مشابهی می باشند. لذا در اغلب موارد این دو عبارت به صورت مترادف به کارگرفته می شوند. چنانچه BABCOCK نیز بر این موضوع تأکید داشته و هدف هر دو تکنیک را مطالعة هوشمند و منظم کلیة اجزای محصول به منظور کشف و حذف گزینه های غیرضروری، بدون ایجاد هرگونه خلل در اثربخشی محصول می داند. به نظر وی روش هر دو دیدگاه نیز مشابه است و در هر دو تکنیک تعدادی سؤال در خصوص محصول، اجزا و فرآیند تولید آن طرح می گردد. لذا در اغلب منابع موجود، در مورد این دو روش تعریف واحدی ارائه گردیده است. از جمله، انجمن مهندسی ارزش آمریکا، تجزیه و تحلیل و مهندسی ارزش را به شرح زیر تعریف نموده است. این تعریف کمابیش مورد قبول سایر صاحب نظران نیز قرار داشته و در منابع مختلف به نحو مشابهی تکرار شده است :
مهندسی (تجزیه و تحلیل) ارزش، تعیین ارزش پولی محصول (یا خدمات) بر اساس سطح معینی از کارکرد (یا عملکرد) محصول و قابلیت اطمینان آن با حداقل هزینه ها است. (به عبارت دیگر مهندسی ارزش عملکرد محصول با قابلیت اطمینان معین در سطح حداقل هزینه را تضمین می نماید. )
در همین خصوص لغت نامة APICS نیز مهندسی ارزش (تجزیه و تحلیل) ارزش را چنین تعریف نموده است :
مهندسی ارزش استفاده روشمند و منظم از تکنیکهایی است که ارزش محصول با عملکرد و کیفیت معین در سطح حداقل هزین ها را محاسبه و تعیین می نماید.
لذا همان گونه که بیان شد از نظر روش و هدف این دو تکنیک مشابه هستند و در واقع آنها را باید یکسان فرض نمود؛ اما در عین حال این دو تکنیک دارای برخی تفاوتهای آشکار با یکدیگر نیز هستند، که دقت در این موارد در فهم کلی موضوع مؤثر است. در ادامه به برخی از این تفاوتها اشاره می شود.
2_1 اختلاف اول : عبارت تجزیه و تحلیل ارزش عمدتاً در مورد خرید کالاها و مواد اولیه و نیمه ساخته (در واحدهای سفارش و خرید مؤسسات) به کار می رود، در حالی که واژة مهندسی ارزش در سطح تجزیه و تحلیل های مهندسی (خصوصاً طراحی محصول، طراحی فرآیند، کنترل پروژه و ...) استفاده می شود. چنانچه Delmar نیز در این مورد می گوید :
"تجزیه و تحلیل ارزش، تلاش سازمانی منظمی جهت کاهش هزینه مواد و قطعات خریداری شده بدون هرگونه ضربه به کاربر مورد انتظار قطعات و جنبه های زیباشناختی آنها است. در حالی که مهندسی ارزش تعیین کارکرد محصول با حداقل هزینه ها در مرحلة طراحی محصولات است. "
EVANS نیز در این مورد تعبیر مشابهی دارد. وی با اطلاق واژة مهندسی ارزش به کاهش یا محدودکردن هزینه ها در جریان تولید، این دو روش زیر را به شرح زیر تعریف می نماید:
الف) تجزیه و تحلیل ارزش تلاش جهت کاهش هزینه های محصول با جایگزین مواد ارزان تر (با همان کیفیت)، کاستن از اجزای محصول و . . . می باشد. به عبارت دیگر، تجزیه و تحلیل ارزش بررسی هزینة محصول از طریق اجزای آن به منظور تعیین میزان مشارکت هزینه ها در ارزش محصولات است.
ب ) مهندسی ارزش تلاش جهت کاهش هزینه های محصول در مرحلة طراحی با حفظ قابلیت اطمینان هر قطعه مطابق با انتظارات است.
2_2 اختلاف دوم : اختلاف یا تفاوت دوم که درک آن در فهم کلی موضوع مهندسی ارزش مؤثر تلقی می شود، ناشی از تفاوت دو مفهوم مجموع هزینه ها (قیمت تمام شده تا مرحلة ارایة محصول به مصرف کننده) و ارزش محصولات است که جهت درک موضوع ابتدا مفوم این دو واژه به طور مختصر بررسی و تفهیم می گردد.
الف) مفهوم مجموع هزینه ها در مهندسی ارزش : از دید مهندسی ارزش مجموع هزینه های تولیدمحصول (یا ارایة خدمات) را می توان به سه دسته تقسیم نمود :
a. هزینه های تولید که عمدتاً شامل مواد، دستمزد و هزینة سربار می باشد.
b. هزینه های ارایة محصول یا هزینه های پس از فروش که شامل هزینه های راه اندازی و نصب محصول، هزینه های نگهداری و تعمیرات و خدمات پی از فروش (مدت گارانتی) می باشد.
c. هزینة مصرف یا کاربرد محصول که عملاً شامل هزینه هایی است که تولیدکننده جهت افزایش کیفیت و قابلیت اطمینان محصول صرف می کند.
البته هزینة مصرف (کاربرد) از دید حسابداری متعارف صنعتی، بخشی از هزین های تولید محسوب می شود و مربوط به تولید است، اما در عین حال این بخش از هزینه ها بر افزایش هزینة مصرف از جانب خریدار نیز تأثیرگذار است و در واقع، هر چقدر تولید کننده کیفیت و قابلیت اطمینان نحصول را افزایش دهد، به دلیل افزایش طول عمر محصول، هزینة مصرف (مصرف کننده) کاهش می یابد. لذا این بخش از هزینه های تولید در افزایش رضایت مصرف کننده مؤثر بوده، عملاً بخشی از سودمندی محصول را تسکیل می دهد.
ب ) مفهوم ارزش در بحث مهندسی ارزش : صرفنظر از معنای لغوی ارزش نزد عموم بدیهی و معمولاً از سنجش ذهنی کالاها و اشیا با یکدیگر و یا با پول ناشی می گردد. این کلمه خود تقسیم بندیهای متعددی دارد و از زوایای مختلف قابل توجه است. ارزشها می توانند اقتصادی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، حقوقی، مذهبی یا دینی، شخصی (شخصیتی) و . . . باشند. به عنوان مثال از جهت اقتصادی واژة ارزش بیانگر ارزش مبادله است که این خود نوعی سنجش پولی (قیمت کالا و خدمات) است. در بازرایابیو مهندسی ارزش نیز واژة ارزش مفهومی مشابه با اقتصاد را دربرمی گیرد. با این وجود ابعاد دیگری را نیز شامل می شود. در بحث مهندسی ارزش می توان ارزش را ناشی از نوعی سنجش بین مطلوبیت و قیمت کالا تعریف نمود. به عبارت دیگر، ارزش را می توان نوعی درک ذهنی مشتری در مورد مطلوبیت کالا در مقایسه با قیمت آن به شمار آورد. اما مطلوبیت چیست؟
مطلوبیت ترکیبی از دو عامل سودمندی و سایر عوامل بازاریابی مرتبط با محصول است. (که می توانند اقتصادی و یا غیراقتصادی باشند)
خلاصة این عوامل در جدول شمارة 1 نشان داده شده است.
عوامل بازاریابی سودمندی مرتبط با اصل محصول (ماهیت کالا) مطلوبیت
1. مارک و مدل
2. بسته بندی
3. ظاهرکالا (رنگ، شکل و . . . )
4. . . . 1. عملکرد
2. قابلیت اطمینان
3. کیفیت
مرتبط با فروشنده (خدمات پس از فروش)
1. نصب و راه اندازی
2. گارانتی
3. سرویس های خدماتی
4. ارایة قطعات مصرفی
5. اعتبار فروشنده
6. . . .
جدول شمارة1 : اجزای مطلوبیت در مهندسی ارزش
همچنین؛ "سودمندی" که در اقتصاد " ارزش مصرفی" نیز نامیده شده است، خود شامل 3 جزء می باشد :
الف) عملکرد یا کارکرد که عبارتست از قابلیت یا توانایی محصول جهت رفع نیاز مطابق با آنچه از آن انتظار می رود.
ب ) قابلیت اطمینان که عبارتست از حفظ کارکرد مطلوب محصول در دورة معین یا دورة عمر پیش بینی شدة محصول
ج ) کیفیت که در قابلیت محصول جهت ارایة بالاترین حد کارکرد تعریف شده در ذورة معین یا دورة عمر محصول است .
حال با توجه به توضیحات فوق افزایش ارزش محصول در دید مشتری (به عنوان هدف اصلی مهندسی ارزش) به دو طریق انجام پذیر است که بند الف، عمدتاً موضوع مهندسی ارزش و بند ب، موضوع تجزیه و تحلیل ارزش است.
الف) افزایش مطلوبیت با حفظ قیمت قبلی.
ب ) کاهش قیمت با حفظ مطلوبیت قبلی.
البته بدیهی است منظور از قیمت در بحث فوق، قیمت فروش محصولات (شامل هزینه های ارایة محصول) است که خود ترکیبی از قیمت تمام شده یا مجموع هزینه ها (بند 2_2_الف) و درصدی سود است. لذا با فرض ثابت ماندن درصد سود در بحث فوق، به جای قیمت می توان مجموع هزینه ها را قرار داد. پس در صورتی که در تجزیه و تحلیلهای انجام شده افزایش مطلوبیت مدنظر باشد (با همان سطح کیفیت و مجموع هزینه های قبلی) موضوع مورد بحث، مهندسی ارزش خواهد بود و بدیهی است در این حالت این امر عمدتاً از طریق تغییر طراحی محصول انجام می پذیرد (به همین دلیل EVANS مهندسی ارزش را به طور کلی، جزیی از ابزارهای مهندسی کیفیت محسوب می کند و می گوید: کیفیت مقدم بر تولید است و در مرحلة طراحی باید انجام شود.)
همچنین در صورتی که در تجزیه و تحلیلهای انجام شده صرفاً کاهش قیمت تمام شده (مجموع هزینه ها) با حفظ سطح مطلوبیت قبلی مدنظر باشد (که در اغلب موارد می توان این امر را با ترکیب، تغییر، تحدید و . . . اجزای محصول انجام داد) موضوع عمدتاً در دایرة تجزیه و تحلیل ارزش قرار می گیرد.
2_3 اختلاف سوم : در برخی منابع تفاوتهای دیگری نیز در مورد دو تکنیک مهندسی و تجزیه و تحلیل ارزش بیان شده است. به نظر می رسد مستقلاً از اهمیت چندانی برخوردار نمی باشد. از جمله Babcock در این باره می گوید : « عبارت مهندسی ارزش در بررسی محصولات جدید و عبارت تجزیه و تحلیل ارزش در بررسی محصولات قدیمی به کار می رود، هرچند در اغلب موارد این دو عبارت به طور مترادف به کار گرفته می شوند.»
همچنین؛ Fallon رئیس سابق انجمن مهندسی ارزش آمریکا معتقد است : « در تجزیه و تحلیلهای مهندسی ارزش، عمدة واحدهای یک مؤسسه (پشتیبانی، تولید، خرید، بازاریابی و ... ) بایستی به ایفای نقش بپردازند؛ در حالی که در تجزیه و تحلیل ارزش معمولاً واحدهای خرید و پشتیبانی، خود می توانند اقدامات لازم را به عمل آورند.» در نهایت Schroeder معتقد است : «مهندسی ارزش از طریق طراحی مجدد محصولات موجود انجام می شود، (در تجزیه و تحلیل ارزش الزاماً طراحی مجدد محصول انجام نمی شود) هرچند که هدف هر دو تکنیک حذف هر چیزی است که با ایجاد هزینه، در ارزش محصول تأثیری نمی گذارد.»

3. چگونگی اجرا :
همان گونه که گفته شد مهندسی ارزش و تجزیه و تحلیل از جهت شیوة اجرا مشابه یکدیگر بوده، عمدتاً متکی بر طرح تعداد سؤال هستند که نمونه ای از مهمترین سؤالات قابل طرح در این مورد در قالب یک چک لیست در جدول شمارة 2 ذکر شده است.
نام و مشخصات کالا (قطعه): نوع عملکرد:
مشخصات فنی: نحوه دسترسی (ساخت، خرید و ...):
قیمت برآوردی: مرحلة به کارگیری:
1. میزان ارزش افزوده قطعه (Value Added) چقدر است؟
2. امکان حذف کلی قطعه وجود دارد؟
3. به چه طرق دیگری می توان این قطعه را تهیه نمود؟ آیا به این طریق ارزش افزودة بیشتری ایجاد می شود؟
4. امکان ادغام و ترکیب و یا تغییر شکل قطعه با قطعات دیگر وجود دارد؟ در این صورت چه نتایجی حاصل می گردد؟ (مزایا، معایب)
5. امکان جایگزینی قطعه با کالاهای داخلی وجود دارد؟
6. امکان به کارگیری قطعه با مواد و قطعات ارزان تر وجود دارد؟
7. در صورت ایجاد هرگونه تغییر در محصول یا قطعات آن، فرآیند تولید جوابگو می باشد؟ در این صورت نیازی به تغییر فرآیند تولید نخواهد بود ... ؟
8. آیا با ترکیب، کاهش و . . . قطعات، عملیات تولید کاهش می یابد و بالعکس؟
9. در وضعیت فعلی میزان ضایعات چقدر است؟
10. با روشهای پیشنهادی جدید ضایعات چه میزان خواهد بود؟
11. . . .
تذکر: پس از تکمیل چک لیست فوق (شامل هر تعداد سؤالات مکمل دیگر) پاسخ سؤالات توسط گروه کارشناسی مربوط، تجزیه و تحلیل شدهو در نهایت پیشنهادات نهایی به مدیریت شرکت ارایه می شود.
جدول شماره 2 : چک لیست مهندسی ارزش
در عین حال برای اجرای بهتر و کاراتر مهندسی (تجزیه و تحلیل) ارزش، پیشنهاداتی نیز ارایه گردیده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود:
 به کارگیری دیدگاه مهندسی همزمان در اجرای تکنیک تجزیه و تحلیل و خصوصاً تکنیک مهندسی ارزش ضروری استو بر کاربرد آن تأکید می شود. بر اساس این دیدگاه همچون بسیاری از امور مهندسی دیگر، شرکت برای اجرای مهندسی ارزش، گروه هایی با تخصصهای مختلف (فنی، فروش، تولید، بازاریابی و . . .) تشکیل می دهد و حتی در صورت نیاز کارشناسی از خارج شرکت به کار می گیرد. ضمناً نتایج بررسی ها و اقدامات گروه در نهایت، در قالب پیشنهادات مشخص به مسؤولین و گردانندگان شرکت ارایه می شود.
 در اجرای مهندسی (تجزیه و تحلیل) ارزش تعیین کارکرد اولیه و ثانویة محصولات ضروری و قابل توجه است. به عنوان مثال سگک یک کمربند ضمن دارا بودن کارکرد اصلی خود (کارکرد اولیه) می تواند در برخی موارد تزئینی باشد. بنابراین؛ به طور فرضی در این حالت سگک باید رنگ شود؛ پس در بحث تجزیه و تحلیل یا مهندسی ارزش نمی توان رنگ را حذف نمود، اما تغییر آن می تواند مدنظر باشد.
 جهت بررسی و ارزیابی پیشنهادات حاصل از کاربرد مهندسی ارزش همواره ساخت نمونه های اولیه از محصول و اجرای عملیات آزمون و اصلاح می تواند مفید و در تصمیم گیری نهایی مدیران شرکت مؤثر باشد.
 در بحث مهندسی ارزش توجه به عوامل ایجادکننده و تقویت کنندة ارزش در محصولات و خدمات، به ویژه عوامل بازاریابی محصول (مندرج در جدول شماره 1) مهم و قابل توجه است و سؤالات مربوط به این دسته از عوامل باید مدنظر باشد.
 نهایتاً همان گونه که STARR بیان می نماید: «مهندسی (تجزیه و تحلیل ارزش) ارزش ذر یک جمله، یافتن ارزش بدیلهای مختلف به کارگیری مواد یا ایجاد تغییرات محصول است.
بنابراین؛ همة تجزیه و تحلیلهای به عمل آمده و پیشنهادات ارایه شده توسط گروه های تخصصی مجری این تکنیک ها باید با تعیین ارزش کمی و کیفی هر پیشنهاد و در صورت نیاز به انضمام محاسبات مالی و آماری لازم باشد.
چند نکته جالب:
1. ساکسنا و کریشنا در سال 1995 با انتشار کتاب پرارج خود با عنوان "مهندسی ارزش در مدیریت پروژه" کاربرد وسیع این تکنیک جهت مدیریت و کنترل پروژه های عظیم اقتصادی و تولیدی و . . . را پیشنهاد نمودند. از نظر آنان هدف مهندسی ارزش در مدیریت پروژه، کنترل، حذف و اصلاح هر عاملی است که بدون تأثیر در کارکرد اصلی و اساسی پروژه، منجر به ایجاد و تحمیل هزینه های غیرضروری پروژه می شود.
2. در کلیه منابع موجود از تجزیه و تحلیل و مهندسی ارزش به عنوان نوعی تکنیک یا دیدگاه منظم و نظام مند (Systematic) نام برده شده است. به این معنی که انجام تجزیه و تحلیل یا مهندسی ارزش از فرآیند (یا مراحل) معینی تبعیت می کند. البته منابع مختلف مراحل متفاوتی را برای اجرای تجزیه و تحلیل یا مهندسی ارزش پیشنهاد کرده اند که این مراحل تقریباً مشابهند. از جمله Blackstone, Fogarty و Hoffmann مراحل اجرای مهندسی ارزش را، انتخاب محصول، جمع آوری اطلاعات، تجزیه و تحلیل و بررسی، ارزیابی (مقایسه و انتخاب) و اجرا پیشنهاد کرده اند.
3. هزینه های بسته بندی و مانند آن جزو هزینه های مواد یا سربار (هزینه های تولید) محسوب می شود.
4. به عبارت دیگر ارزش مبادله ای، بر اساس عامل پولی تعیین می شود. ضمناً ارزش کالا در اقتصاد بر اساس دو عامل مرغوبیت (برخورداری از قابلیت استعمال، زیبایی و موردپسند بودن) و کم یابی تعیین می گردد.
5. ارزش مصرفی یا Use Value که ارزش استعمال نیز ترجمه شده, عبارتست از ارزش یک کالا یا خدمات (یا مفید بودن آن) جهت مصرف شخصی (نه مبادله).

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 51   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مهندسی ارزش