فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله جنگلداری در مناطق خشک

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله جنگلداری در مناطق خشک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


تقدیم
تقدیم به همه آنهایی که طبیعت را دوست دارند و برای حیاتش می کوشند.

 

تقدیر و تشکر
این مجموعه در راستای آشنایی با مناطق خشک و جنگل کاری در این مناطق و با کوشش های جناب آقای دکتر گرجی مسئول خدمات دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی اراک و همچنین جناب آقای دکتر صدوق مدیر گروه محیط زیست دانشگاه مذکوز تهیه گردیده است. لذا بدین وسیله از زحمات و تلاش های ارزشمند ایشان کمال سپاس را دارم.

 

فهرست مطالب
فصل اول: محیط های خشک
مفهوم خشکی
علل خشکی
اقلیم مناطق خشک
بارندگی
درجه حرارت
رطوبت جوی
باد
خاکهای مناطق خشک و اهمیت خواص خاک
پوشش گیاهی مناطق خشک
طبقه بندی پوشش گیاهی
فصل دوم: جنگل کاری به منظور خاص
جنگل کاری به منظور احیاء زمین های کوهستانی
جنگل کاری بر شن های روان
جنگل کاری به منظور باد شکن
جنگل کاری به منظور مبارزه با آلودگی هوا
نقش جنگل کاری در کاهش گرما
اثرات جنگل کاری در شهرها
فصل سوم: تکنیک های ایجاد و مدیریت نهاستان های جنگلی
شناسایی مقدماتی محل
انتخاب محل کشت
انتخاب گزمه ها
آماده سازی محل کشت
زمان کاشت
فصل 4: نهاستان های جنگلی ویژه
بارشکن ها و کمربندهای حفاظتی
طراحی بار شکن ها و کمربندهای حفاظتی
انتخاب گونه های درخت و درختچه
فنون کاشت
فعالیتهای مدیریتی
تثبیت تپه های ماسه ای
تثبیت تپه های ساحلی
تثبیت تپه های درون خشکی
فنون کاشت
فصل 5: جنگل کاری در نقاط خشک و نیمه خشک جهان
جنگل کاری در مناطق خشک و نیمه خشک ایتالیا
جنگل کاری در مناطق خشک و نیمه خشک شمال آفریقا
جنگل کاری در مناطق خشک و نیمه خشک مصر
جنگل کاری در مناطق خشک و نیمه خشک عراق
جنگل کاری در مناطق خشک و نیمه خشک اردن
جنگل کاری در مناطق خشک و نیمه خشک کویت
جنگل کاری در مناطق خشک و نیمه خشک خاور نزدیک
جنگل کاری در مناطق خشک و نیمه خشک هندوستان و پاکستان
مقدمه
نیمی از کشورهای جهان به طور کلی یا جزئی در مناطق خشک و نیمه خشک قرار دارند. این مناطق، با حاشیه های نیمه مرطوب یا به اصطلاح دیمزارهای خود، مجموعا حدود چهل و پنج میلیون کیلومتر مربع یا یک سوم مجموع زمینهای دنیا را در بر می گیرند. آسیبهای بوم شناختی در این مناطق چنان افزایش یافته که زنگهای خطر را به صدا در آورده و زندگی هشتصد و پنجاه میلیون نفر ساکنان این مناطق را تهدید می کند.
مداخله بشر از طریق عملیات کنترل یا به کارگیری سیستمهای مناسب استفاده از اراضی، می تواند این روند را متوقف کند و در نهایت، فرایند تخریب را دگرگون سازد. مفهوم، تدوین و اعمال این گونه مداخلات می بایست مبتنی بر دانش صحیح و درک درست از عوامل انسانی بوم شناختی و اقتصادی درگیر در هر وضعیت خاص باشد. همچنین، کارکنان میدانی باید به موازات پیشرفتهای تکنولوژیک رشد کنند.
فصل 1
محیطهای خشک
1- مفهوم خشکی
محیطهای خشک از نظر شکل زمین، خاک، گونه های گیاهی و جانوری، بیلان آبی و فعالیتهای انسانی، فوق العاده متنوع اند. به همین علت، نمی توان هیچ گونه تعریف عملی از محیطهای خشک به دست داد. اما به هر حال، یک عنصر مشترک در تمامی مناطق خشک، خشک بودن آن است.
خشکی معمولا به عنوان تابعی از بارندگی و درجه حرارت تعریف می شود. از جمله شاخصهای مفید برای بیان خشکی، شاخص خشکی اقلیمی است:
که در آن P نشانگر بارندگی و ETP نشانگر میزان تبخیر و تعرق بالقوه است که توسط روش«پنمن» با در نظر گرفتن رطوبت هوا، میزان تشعشع خورشید و میزان باد محاسبه می شود.
به وسیله این شاخص، می توان مناطق خشک را به سه دسته تقسیم کرد: فوق العاده خشک، خشک، نیمه خشک. از مجموع اراضی سراسر دنیا، زمینهای فوق العاده خشک 2/4 درصد، زمینهای خشک 6/14 درصد و اراضی نیمه خشک 2/12 درصد را در برگرفته اند. بنابراین، در حدود یک سوم مساحت زمینهای دنیا، جزو اراضی خشک محسوب می شود.
مناطق فوق العاده خشک(شاخص خشکی 03/0) عبارت است از مناطقی که در آنها پوشش گیاهی وجود ندارد، باستثناء معدودی درخچه به صورت پراکنده، و غالبا زندگی شبانی عشایری در این گونه مناطق یافت می شود. میزان بارش سالانه در این مناطق کم است و به ندرت از صد میلی متر تجاوز می کند. باران کمیاب و نامنظم است، به طوری که گاه در دوره های طولانی در چندین سال در حد صفر است.
مناطق خشک(شاخص خشکی 03/0 تا 2/0) که از ویژگیهای آن، زندگی شبانی است، و کشاورزی تنها با استفاده از آبیاری صورت می گیرد. در اکثر مناطق، پوشش گیاهی طبیعی بصورت پراکنده، شامل گراسهای یک و یا چند ساله و دیگر گونه های علفی و بوته ها و درختچه ها وجود دارد. تنوع بارندگی در این مناطق زیاد است، به طوری که میزان آن سالیانه، بین 100 تا 300 میلی متر می باشد.
مناطق نیمه خشک(شاخص خشکی 2/0 تا 5/0) در این مناطق، میزان بارندگی می تواند آب مورد لزوم برای کشاورزی با سطح تولید کمابیش ثابت را تامین کند. تولید دامپروری مبتنی بر یکجا نشینی نیز در این مناطق صورت می گیرد. پوشش گیاهی بومی این مناطق، معمولا شامل گونه هایی نظیر گراسها و شبه گراسها و فوربها و نیز گیاهان نیمه بوته ای، درختچه و درخت است. میزان بارش سالانه در این مناطق، در تابستان بین 300-600 میلی متر تا 700-800 میلی متر و در زمستان بین 200-250 تا 450-500 میلی متر است.
شرایط خشک را می توان در مناطق نیمه مرطوب نیز یافت(شاخص خشکی 5/0 تا 75/0). در مجموع، اصطلاح مناطق خشک در این کتاب به مناطق فوق العاده خشک، خشک، نیمه خشک، و نیمه مرطوب اطلاق می شود.
2- علل خشکی
خشکی، در نتیجه وجود هوای خشک فرود آینده حادث می شود. بنابراین، خشکی اغلب در مناطقی وجود دارد که در آنجا شرایط واچرخه ای حاکم باشد؛ همان گونه که در مناطق تحت شرایط واچرخه ای نواحی نیمه گرمسیر صادق است.
تاثیر واچرخه های نواحی نیمه گرمسیری بر بارندگی، در صورت وجود سطوح سرد افزایش می یابد. هوای خشک، همچنین در مناطق اطراف رشته کوههای بزرگ پدید می آید زیرا این کوهها واچرخه هایی را که از فرازشان عبور می کنند، مختل ساخته، مانع بارندگی می شوند. همچنین، گرمای زیاد سطح زمین، مانع بارندگی می شود و در نتیجه، مناطق وسیع دارای آب و هوای خشک، در فاصله دور از دریا یافت می شوند.
3- اقلیم مناطق خشک
ویژگی مناطق خشک، گرمای شدید و بارندگی پراکنده و ناکافی است در واقع نوعی ناهمگونی در آب و هوا به چشم می خورد. به طور کلی، این ناهمگونی اقلیمی در نتیجه اختلاف درجه حرارت، فصل بارندگی و درجه خشکی پدید می آید. سه گروه اصلی که از نظر اقلیمی در توصیف مناطق خشک قابل تمایزند، عبارتند از: 1- اقلیم مدیترانه ای،
2- اقلیم گرمسیری و 3- اقلیم قاره ای.
در اقلیم مدیترانه ای، بارندگی اغلب در طول فصل پاییز و زمستان صورت می گیرد؛ تابستانها گرم و بدون بارندگی است؛ درجه حرارت زمستان معتدل است. شکل 1-1 اقلیم مدیترانه ای را نشان می دهد که در آن، فصل مرطوب از ماه اکتبر آغاز می شود و در آوریل یا ماه مه خاتمه می یابد و به دنبال آن، پنج ماه خشک فرا می رسد.
در اقلیم گرمسیری، بارندگی در طول فصل تابستان صورت می گیرد و هر چه فاصله از خط استوا بیشتر باشد، فصل بارندگی کوتاهتر و زمستان طولانی و خشک است. در«سنار» واقع در کشور سودان که نمونه منطقه ای با آب و هوای گرمسیری است، فصل از نیمه ژوئن تا پایان سپتامبر ادامه می یابد و پس از آن حدود 9 ماه فصل خشک از راه می رسد.
در اقلیم قاره ای معمولا پراکنش بارندگی در تمام طول سال یکنواخت است؛ اگر چه در تابستان بارندگی بیشتر است. در«آلیس اسپرینگز» در استرالیا میزان نزولات در هر ماه، کمتر از دو برابر میانگین درجه حرارت همان ماه است؛ از این رو فصل خشک در تمام طول سال ادامه دارد(شکل1-3).
4- بارندگی
بارانی که از جو در یک محل مشخص می بارد، یا در میان راه با درختها، درختچه ها یا دیگر رستنی ها برخورد می کند و یا به سطح زمین می رسد و جریان آب سطحی، جریان زیر قشری و آبهای زیرزمینی را تشکیل می دهد. صرف نظر از مقدار آبی که در زمین باقی می ماند، بخش اعظم آن، در اثر تبخیر و تعرق گیاهان و تبخیر رودخانه ها و تبخیر آبهای دیگری که از جریان هرز آب سطحی، آب زیر قشری و آبهای زیرزمینی پدید آمده، همان گونه که در چرخه هیدرولوژیک شکل 1-4 نشان داده شده، در نهایت به جو بر می گردد.
پویش نسبی چرخه هیدرولوژیک در یک محل، عمدتا توسط طبیعت فضایی و زمانی الگوهای بارندگی، رژیمهای حرارتی و رطوبت جوی، خاک و مشخصه های توپوگرافی، و ویژگیهای گیاهی این مناطق تعیین می شود.
برخلاف شرایط مناطق معتدل، توزیع بارندگی در تابستان و زمستان در مناطق خشک متفاوت است. برای مثال، در شهر«رباط» واقع در مراکش، بارندگی معمولا در فصل زمستان صورت می گیرد و در ماههای گرم تابستان بارندگی وجود ندارد. از سوی دیگر، در منطقه«سنار» در کشور سودان، زمستان به صورت یک دوره بلند مدت خشک است؛ در حالی که قسمت اعظم بارندگی در ماههای تابستان صورت می گیرد. اگر چه رباط و سنار دارای میزان بارندگی یکسانی هستند، تنوع بارندگی در خور توجه و بررسی است. بارانهای زمستانی در رباط می تواند به داخل خاک نفوذ کند و به منابع آب زیرزمینی بپیوندند؛ در حالی که در بارش تابستانی در سنار، آب باران روی سطح خاک گرم می بارد و در اثر تبخیر از بین می رود. این امر هنگامی تشدید می شود که نزولات به شکل تگرگ و رگبار مختصر باشد. بنابراین، بارش موثر و مفید برای گیاهان در رباط بسیار بیشتر از سنار است.
این مثال نشان می دهد که مناطق دارای باران تابستانی، نسبت به اقلیمهای سردتر دارای باران زمستانی، بارش سالانه بیشتری نیاز دارد تا گیاهان به مقدار آب یکسانی دست یابند. با این حال گیاهان در مناطقی که در طول زمستان در دوره خواب به سر می برند، نمی توانند در این دوره استفاده کاملی از آب موجود ببرند.
در مناطق خشک میزان بارندگی همچنین در هر سال با سال دیگر متفاوت است و این موضوع را می توان به آسانی با رجوع به آمار بارندگی در یک منطقه مشخص در طول زمان تایید کرد. تفاوت بین کمترین و بیشترین میزان بارندگی ثبت شده در سالهای مختلف، می تواند مساله ای جدی و قابل توجه باشد، اگر چه معمولا دامنه آن 50 درصد میزان متوسط بارش سالانه است. میزان تنوع بارندگی ماهیانه حتی بیش از این است.
در بسیاری موارد، میزان بارندگی مورد انتظار در یک انتظار در یک مکان مشخص، با متوسط بارش سالیانه ثبت شده طی چند سال یکسان نیست. تنوع بارندگی در فعالیتهای جنگلداری اهمیت زیادی دارد؛ زیرا وقتی بارندگی کافی نباشد، گونه های جدیدا شکل گرفته با مشکل مواجه می شوند. انتخاب زمان کشت، همزمان با بارندگی، بیشترین اهمیت را در موفقیت جنگلداری داراست.
شدت بارندگی، پارامتر دیگری است که باید در نظر گرفت. زیرا ممکن است خاک قادر به جذب تمامی آب یک بارش سنگین نباشد و در نتیجه، باران به صورت هرز آب تلف شود. همچنین، آب حاصل از بارندگی با شدت کم، ممکن است در اثر تبخیر از بین برود؛ بویژه اگر بارندگی در اراضی خشک به وقوع پیوندد. شدت بارندگی را می توان با محاسبه تعداد روزهای بارانی یا ترجیحا میزان بارندگی در ساعت یا روز اندازه کرد. شدت بارندگی، همچنین با احتمال فرسایش خاک مرتبط است. می دانیم که قطرات باران از چنان نیرویی برخوردار است که می تواند خاک را جابجا کند و این امر خصوصا در مورد خاکهای سطحی صادق است. فرسایش ناشی از قطرات آب در حال بارش که به فرسایش تلاشی موسوم است، می تواند به ساختمان خاک آسیب بزند و یا آن را نابود کند. همچنین، هنگامی که شدت بارندگی به 35 میلی متر در ساعت می رسد، قدرت فرسایش آن به شدت بالا می رود. درصد بسیار بالایی از بارندگیها در مناطق گرمسیری، از شدتی بیش از این مقدار برخوردار است که اصطلاحا آن را آستانه فرسایش می نامند.
5- درجه حرارت
الگوی اقلیمی در مناطق خشک، غالبا با یک فصل خشک نسبتا«سرد» پیش از یک فصل خشک نسبتا«داغ» و در آخر، یک فصل بارانی«معتدل» مشخص می شود. به طور کلی، نوسانهای حرارتی روزانه مهمی در این فصلها به چشم می خورد. اغلب اوقات در طول فصل خشک«سرد»، درجه حرارت در روز، به 35 تا 45 درجه سانتی گراد می رسد و در شب به 10 تا 15 درجه سانتی گراد در شب تغییر کند. در بسیاری از موارد، این نوسان درجه حرارت روزانه، رشد بسیاری از گونه های گیاهی را محدود می کند.
رشد گیاهان بین حداقل و حداکثر درجه حرارت معینی امکان پذیر است. درجه حرارت بسیار بالا یا بسیار پائین، می تواند به گیاهان آسیب بزند. گیاهان در دمای بالا ممکن است دوام بیاورند، زیرا می توانند مقدار زیادی از این دما را از طریق تعرق شدید، باعث از دست رفتن سریع رطوبت خاک خواهد شد؛ اگر چه مشکلات ناشی از درجه حرارت پایین عموما در مناطق خشک کمتر به چشم می خورد، اما چنانچه در دوره های نسبتا طولانی عارض شود، می تواند باعث محدودیت رشد گیاه شود. در دمای زیر صفر درجه سانتی گراد، گیاه ممکن است از بین برود.
6- رطوبت جوی
اگر چه میزان بارندگی و درجه حرارت عوامل اصلی تعیین کننده خشکی است، عوامل دیگری نیز در این زمینه دخیل اند. رطوبت هوا برای تعادل آب موجود در خاک حائز اهمیت است. هنگامی که رطوبت خاک، بیش از رطوبت هوا باشد، آب موجود در خاک تبخیر می شود. هنگامی که رطوبت هوا بیش از خاک باشد، جهت جریان معکوس خواهد شد. رطوبت مناطق خشک معمولا کم است.
در بسیاری از مناطق، وجود شبنم و مه برای بقای گیاهان ضروری است. شبنم در نتیجه تراکم بخار آب موجود در هوا بر روی سطح برگ در طول شب پدید می آید، در حالی که مه، در اثر تعلیق ذرات ریز آب در هوا تولید می شود. آبی که به شکل مه و یا شبنم بر روی برگ جمع می شود، گهگاه می تواند از طریق روزنه ها جذب گیاه شود و یا اینکه، بر روی زمین چکیده و رطوبت خاک را بالا برد. شبنم و مه باعث افزایش رطوبت هوا می شوند و در نتیجه، تبخیر و تعرق را کاهش داده، رطوبت خاک را حفظ می کنند.
7- باد
مناطق خشک، به علت کمبود پوشش گیاهی که می تواند سبب کاهش جابجایی هوا شود، نوعا باد خیزاند. بادها، هوای مرطوب را در اطراف گیاهان و خاک به حرکت در می آورد و در نتیجه، میزان تبخیر و تعرق را افزایش می دهد.
فرسایش خاک در اثر باد در مناطقی روی می دهد که شرایط خاک، پوشش و اقلیم، مستعد این نوع فرسایش باشند. این شرایط(خاک خشک سست یا خاک ریز، سطح زمین صاف، پوشش گیاهی پراکنده، باد شدید کافی برای عمل جابجایی خاک) غالبا در مناطق خشک دیده می شود. علت اصلی فرسایش خاک در اثر باد، نبود پوشش گیاهی است. جدیدترین خسارت حاصله از ذرات خاک باد خورده، جداسازی مواد متشکله آن است. فرسایش بادی به تدریج، سیلت، رس و مواد آلی از خاک سطحی را به حرکت در می آورد و بدین ترتیب، شنهای درشت و غیرحاصلخیز بر سطح زمین باقی خواهد ماند.
غالبا شنهای سطحی خاک به صورت توده درآمده، خطری جدی برای زمینهای اطراف فراهم می آورند. بارندگی، عامل اصلی انتقال رطوبت از بخار آب موجود در هوا به زمین است. تبخیر، در واقع مکمل سیکل هیدرولوژیکی است. در بررسی مقدار باران موثر، میزان تبخیر رطوبت خاک اهمیت دارد. میزان تبخیر با بالا رفتن سرعت باد، افزایش درجه حرارت و پایین آمدن رطوبت، افزایش می یابد.
همان گونه که اشاره شد، گیاهان برای جبران گرمای شدید محیط، ناگزیر از راه تعرق واکنش نشان می دهند. تعرق باعث از دست رفتن مقدار متعنابهی از رطوبت خاک می شود. شدت تعرق به سرعت باد، رطوبت، درجه حرارت و به خود گیاه بستگی دارد. بعضی از کیاهان با محیط خشک سازگارترند و کمتر از سایر گونه ها دچار تعرق می شوند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که ترکیب گونه های گیاهان، نقش مهمی در میزان تعرق گیاه دارد. حاصل جمع مقدار آب از دست رفته از طریق تبخیر(از خاک) و تعرق(از گیاه) را عمل تبخیر می نامند که مولفه اصلی چرخه آب است و با در نظر گرفتن آن از طریق اعمال مدیریت صحیح در اراضی می توان، رطوبت خاک را افزایش داد.
8- خاکهای مناطق خشک و اهمیت خواص خاک
خاکها از تاثیر اقلیم و گیاهان بر روی سنگ مادر در طول زمان پدید می آیند. جنبه های مهم پیدایش خاک در آب و هوای خشک عبارتند از:
- تغییرات شدید درجه حرارت طی روز که باعث خرد شدن سنگها از نظر فیزیکی یا مکانیکی می شود.
- بادها و توفانهای صحرایی حامل ذرات شن که سبب سایش و خراش سطوح سنگی می شوند.
متلاشی شدن فیزیکی سنگها، قطعات نسبتا بزرگی بر جای می گذارد؛ از این مرحله به بعد، تنها هوادیدگی شیمیایی است که می تواند این قطعات را متلاشی کند. جریان هوادیدگی شیمیایی در مناطق خشک به ویژگی کمبود آب، بسیار کند است. همچنین دوره های طولانی کمبود آب در از بین رفتن یا کندی آبشویی(انتقال املاح به لایه های پایین) نمکهای محلول مهم است. از همین رو انباشت و تجمع نمکها با زیاد شدن تبخیر افزایش می یابد. مدت زمان کوتاه جریان هرز آب، مانع نفوذ عملی نمکها در خاک می شود(فقط مسافت کوتاهی حمل می شوند)، که غالبا به تجمع نمکها در گودیهای خاک می انجامد.
پوشش گیاهی، نقشی اساسی در جریان خاک سازی دارد؛ بدین ترتیب که ریشه ها با نفوذ در قطعه سنگهای زیرین، باعث خرد شدن تدریجی آنها می شوند و در حاصلخیزی خاک به وسیله مواد آلی، اندامهای هوایی و زیرزمینی نقش اساسی ایفاء می کنند. با وجود این، نقش پوشش گیاهی در مناطق خشک بسیار کم است؛ زیرا پراکندگی تاج و پوشش گیاهی و توسعه اندامهای هوایی در این مناطق بسیار محدود است. با این همه، سیستم ریشه غالبا از رشد و گسترش استثنایی برخوردار است و بیشترین تاثیر را بر روی خاک دارد.
جنگلیان معمولا بیشتر با خواص خاک که برای کمک به رشد درختان و بوته ها اهمیت دارند، سر و کار دارد تا سیر تکاملی پروفیل خاک و یا سیستمهای طبقه بندی خاک منطقه. برای خاک مناطق خشک، ظرفیت نگهداری آب و توان تامین مواد مغذی، بیشترین اهمیت را داراست.
ظرفیت نگهداری آب در هر خاکی به ویژگیهای فیزیکی آن از جمله بافت، ساختمان و عمق آن بستگی دارد. بافت خاک، به توزیع نسبی ذرات(رس، شن و سیلت) اشاره دارد. به طور کلی، هر چه بافت خاک ریزتر باشد، ظرفیت نگهداری آب آن بیشتر است. ساختمان خاک و آرایش درونی ذرات آن، از مواد آلی موجود در خاک که این ذرات را به یکدیگر پیوند می دهد، تاثیر می پذیرد. خاکهای شنی، ساختمان معینی ندارند. خاکهای رسی دارای اشکال ساختمانی متفاوتی هستند که فضای موجود بین ذره ها، جریان هوا و آب را میسر می سازند. هر چه این فضای بین ذره ها بیشتر باشد، نفوذ پذیری آن نیز بیشتر خواهد بود.
عمق خاک، تعیین کننده مقدار رطوبتی است که خاک می تواند در خود نگه دارد و علاوه بر آن، نحوه گسترش ریشه گیاهان به آن بستگی دارد. به طور کلی، خاکهای آبرفتی و خاکهای واریزه ای از جمله خاکهای عمیق هستند. با این تفاوت که خاکهای رسوبی عمقشان بسیار متنوع است و به شیب زمین، طول و شدت هوادیدگی، تاثیرات بیوتیک(موجودات زنده) برخاک( یعنی کشت، چرای دام و غیر آن) بستگی دارد. خاکهای قله ها و دامنه های پرشیب در ارتفاعات بالا، غالبا کم عمق اند؛ ولی در دامنه های کم شیب و دره ها به طور نسبی یا کاملا عمیق می شوند. عمق خاک در مناطق خشک، اغلب با یک لایه سخت محصور می شود. این لایه های سخت که شامل سنگ آهن یا سنگ دانه های لاتریتی در مناطق گرمسیری و یا کلسیت سخت شده در مناطق مدیترانه ای است، می تواند کمابیش پیوسته باشد و از 5 تا 60 سانتیمتری زیر سطح زمین قرار داشته باشد.
از آنجا که تجمع و انباشت مواد آلی در مناطق خشک کم است، بنابراین، مقدار مواد آلی موجود در خاک این مناطق ناچیز است. هنگامی که چنین خاکهایی به زیر کشت بروند، محتوی محدود مواد آلی آنها به سرعت از بین می رود.
خواص شیمیایی خاک، مواد غذایی موجود در آن را کنترل می کند. ویژگی خاکهای مناطق خشک، آبشویی بالای مواد غذایی و هوادیدگی شدید مواد معدنی است، گرچه این دو فعالیت با کاهش بارندگی کند می شود. حاصلخیزی طبیعی( که تا حد زیادی بستگی به مواد آلی خاک سطحی دارد)، اغلب پایین است.
به علت خشکی اقلیم، ویژگیهای ادافیک خاک که محدودیتهای آبی را تسهیل می کند، برای کشت درختان و درختچه ها مطلوب است. برخی از این ویژگیهای ادافیک خاک عبارتند از:
- وجود سطح آب زیر زمینی که در عمق قابل دسترس ریشه باشد؛
- وجود ضخامت(عمق) خاکی مناسب برای میسر ساختن ذخیره آب؛
- بافت خاک مناسبی که حداکثر میزان آب را نگاه دارد.
البته از این موضوع نباید غفلت ورزید که توپوگرافی سطح زمین نیز نقش مهمی را ایفاء می کند. به عنوان مثال، قسمتهای کم عمق و پایین تر تپه های ماسه ای، می توانند تا حد قابل ملاحظه ای آب در خود ذخیره کنند که گیاهان سازگار از آن استفاده می کنند.
در نهایت، از آنجا که خاکهای مناطق خشک نسبت به فرسایش آبی و بادی آسیب پذیرند، تثبیت و حفاظت خاک اهمیت بسیاری دارد.
9- پوشش گیاهی مناطق خشک
پوشش گیاهی در مناطق خشک بسیار کمیاب است. با وجود این، سه شکل گیاهی این مناطق قابل تمیز است:
1- گیاهان یکساله با دوره رشد کوتاه
2- گیاهان گوشتی چند ساله
3- گیاهان غیرگوشتی چند ساله
گیاهان یکساله با دوره رشد کوتاه، بعد از بارندگی پدیدار می شوند و دوره زیست آنها در یک فصل کوتاه کامل می شود(8 هفته). رشد آنها، به یک دوره کوتاه مرطوب محدود است. این گیاهان یکساله، فاقد ویژگیهای گیاهان چند ساله اند. به طور کلی، اندازه این گیاهان، کوچک، ریشه آنها کم عمق و سازگاری فیزیولوژیک آنها شامل رشد فعالشان است. این گیاهان در دوران خشکسالی که ممکن است چند سال طول بکشد، به شکل بذر زندگی می کنند. گیاهان یکساله، گاه می توانند ساقه های انبوه تولید کنند و به عنوان علوفه مورد استفاده قرار گیرند.
گیاهان گوشتی چند ساله قادرند آب را در اندامهایشان ذخیره کنند(که می توانند آن را در مواقع خشکی به مصرف برسانند) این ویژگی به علت تکثیر و توسعه بافت پارانشیمی ساقه ها و برگها و ویژگیهای فیزیولوژیک آنهاست که میزان تعرق اندکی انجام می دهند. کاکتوسها از نمونه های بارز این گونه گیاهان اند.
گیاهان غیرگوشتی چند ساله اکثر گیاهان مناطق خشک را تشکیل می دهند. اینخا گیاهان مقاومی هستند و گراسها، بوته ها، درختچه ها و درختان مقاوم نسبت به شرایط سخت محیط مناطق خشک را شامل می شوند. بسیاری از این گیاهان چند ساله غیرگوشتی، بذرهای سختی دارند که به آسانی جوانه نمی زند و اغلب برای جوانه زدن نیاز به یک سلسله عملیات(خیساندن در آب یا اسید) دارند. رویش این گیاهان به سه شکل قابل تمیز است:
- همیشه سبز- که از نظر زیست شناختی در تماس سال فعال اند؛
- برگریز در فصل خشک- که از نظر زیست شناختی در فصل خشک در دوره خواب به سر می برند.
- برگریز در فصل سرد- که از نظر زیست شناختی در طول فصل سرد در دوره خواب به سر می برند.
گیاهان یکساله با دوره رشد کوتاه، از گونه های خشکی گریزند و به طور کلی، به عنوان گیاهان مقاوم به خشکی و خشکی پسند واقعی به شمار نمی روند. گیاهان گوشتی و غیر گوشتی چند ساله، در مقابل خشکی پایداری نشان می دهند و خشکی پسند واقعی محسوب می شوند. خشکی پسندی به صفات سازگاری گیاهان اشاره دارد که با مقدار کمی رطوبت ادامه حیات می دهند. پاره ای ویژگی های گیاهان خشکی پسند عبارتند از:
- توسعه سیستم ریشه ای به صورت گسترده- رشد اصلی ریشه ها می تواند به صورت عمودی، افقی یا به هر دو صورت باشد و ظاهرا به شرایط محلی(خاک) بستگی دارد. نفوذ ریشه تا عمق 10 تا 15 متری غیرعادی نیست؛ در خاکهای کم عمق، ریشه ها به طور افقی در زیر خاک رشد می کنند. بعضی از گونه ها خشکی پسند، در پاسخ به بارندگی کم یا در خلال دوره های تشکیل شبنم در زیر سطح خاک، ریشه های بارانی تولید می کنند.
- جوانه ها به وسعت ریشه ها نیستند- نسبت جوانه به ریشه، معمولا 1 به 5/3 تا 1 به 6 است.
- کاهش سطح تعرق- کاهش سطوج تعرق، در اثر ریزش و یا لوله شدن برگها صورت می گیرد.
- کاهش فصلی سطح تعرق گیاه- این ویژگی در طول فصل خشک، باعث کاهش میزان اتلاف آب می شود.
- سازگاری خاص در گونه های همیشه سبز، از میزان تبخیر می کاهد. برگ این گیاهان چرم گونه و غالبا پوشیده از لایه ضخیم مومی شکل است؛ به این گیاهان«اسکلروفیل» می گویند.
سایر ویژگیهای تشریحی تمیز دهنده گیاهان مقاوم در خشکی(خشکی پسند) عبارتند از:
- کوتیکولی شدن- تشکیل لایه مشمع مانند از جنس کوتین؛
- کوتینی شدن- اشباع سازی دیواره های سلولی از ماده کوتین که یک لایه ضد آب با تارهای مویین فراوان ایجاد می کند؛
- فرم خاص روزنه ها در تورفتگیها و شیارها که حفاظتی در برابر هوای خشک ایجاد می کند.
10- طبقه بندی پوشش گیاهی
در طبقه بندی پوشش گیاهی مناطق خشک، مشخصه های اصلی معمولا برحسب میزان بارندگی و الگوی بارندگی(توزیع زمانی آن) مشخص می شود.
- بیابانی: در این کتاب، اصطلاح«بیابان» در محدودترین مفهوم آن به زمینی اطلاق می شود که جز در مسیر رودخانه ها و مسیلها فاقد پوشش گیاهی باشد. گراسها و گیاهان علفی یکساله، در پی رگبارهای پراکنده پدیدار می شوند و به طور متوسط، میزان بارندگی سالیانه کمتر از 100 میلی متر است.
- نیمه بیابانی: پوشش گیاهی در مناطق نیمه بیابانی، شامل گراسها، بوته های علفی، درختچه ها و درختان کوچک و کوتاه تا ارتفاع دو متر است که اطرافشان تهی از هر گونه پوشش گیاهی است. چمنزارهای نیمه بیابانی در مناطقی وجود دارد که فرسایش زمین شناختی کمتر است و خاک قادر است باران مختصری را که می بارد جذب کند. پوشش گیاهی حاصله، پوشش یکدستی از گراسها و گیاهان علفی خواهد بود. درختان و درختچه های پراکنده در محلهایی یافت می شوند که آب زیادی در طول زهکشها و در حوضه های آبخیز وجود داشته باشد. درختچه های گوشتی، شامل مجتمعهای باز گیاهی است که در آنها گیاهان گوشتی غالب هستند. گراس هم ممکن است وجود داشته یا نداشته باشد. به طور کلی، مشخصه های گیاهان مناطق نیمه بیابانی، عبارتن از: انبوه گیاهانی که برگهایشان کاهش فراوانی دارد، گسترش بافتهای ذخیره سازی برای تشکیل ساقه های گوشتی و وجود تیغ و خار. بارندگی در این مناطق، بین 100 تا 300 میلی متر متغیر است که غالبا به صورت غیرقابل اطمینان و محدود به چند ماه از سال در قالب توفانهای محلی و رگبارهای پراکنده ظاهر می شود.
- ساوانای جنگلی کم باران: پوشش گیاهی در این منطقه، شامل گراسها و گیاهان علفی همراه با درختچه یا درخت(یا هر دو) است که نسبت گراش به درختچه یا درخت به دفعات و شدت آتش سوزیها بستگی دارد. درختان و درختچه ها غالبا تاجی مسطح و چترگونه دارند. تاج آنها یک پوشش بسته را به وجود نمی آورد، بلکه فواصل وسیعی باقی می گذارد که با درختچه های کم ارتفاع(پا کوتاه)، گراس و علف پوشانده می شود؛ گرچه نقطه های لخت و تهی از پوشش نیز به چشم می خورد. گاهی این نواحی تهی از پوشش، بعد از بارندگی، از گیاهان یکساله پوشیده می شود. ارتفاع گراسها به ندرت به 2 متر می رسد و درختچه ها و درختان از شش متر تجاوز نمی کنند.
درختچه ها و درختان، معمولا سایه کافی برای جلوگیری از رشد گراسها ایجاد نمی کنند. در فصل خشک، این گیاهان(علفی) از جمله عوامل بالقوه آتش سوزیها هستند. با این حال گونه های ساوانای جنگلی تا اندازه ای در برابر آتش سوزی مقاوم اند. هنگامی که گراسها و بوته های علفی غالب اند و درختچه ها و درختها کمتر از 50 درصد زمین را در بر گرفته اند، جنگل به عنوان مراتع جنگلی و باز طبقه بندی می شود. این نوع ساوانای جنگلی، نمایان مناطق خشک گرمسیری است که در آن یک دوره بارانی کوتاه و پس از آن، یک دوره طولانی گرم و خشک وجود دارد. متوسط باران بین 300 تا 600 میلی متر است.
خارستان همیشه سبز: این نوع پوشش گیاهی مناطق خشک، شامل خارستان بسته ای از گیاهان بوته ای همیشه سبز یا نیمه سبز، درختان کوچک، گیاهان بالا رونده و گهکاه، بعضی درختان بزرگ می باشد. گیاهان بوته ای با برگهای چرمی، صیقلی و یا برگهای تیغدار گوشتی، بین 2 تا 3 متر ارتفاع دارند. درختان بزرگتر در مقیاسی گسترده پراکنده اند. بارندگی سالانه از 500 میلی متر تجاوز می کند.
فصل دوم
جنگلکاری به منظور خاص
هدف های متعددی امروزه برای جنگلکاری در نظر گرفته می شود که اهم آنها عبارتند از:
1- جنگلکاری به منظور احیاء زمین های کوهستانی:
در مناطق کوهستانی بویژه نقاطی که در معرض خطر فرسایش می باشند و یا خطر سقوط بهمن وجود دارد و بالاخره برای جلوگیری از ریزش خاک و تنظیم رژیم باران به جنگلکاری اقدام می نمایند. برای مهار کردن مناطق کوهستانی به تشخیص متخصصین به ایجاد بانکت و تراس اقدام می شود و گونه های مناسب را در آن می کارند. اقدام به این عمل مستلزم مخارجی است ولی اجرای آن ضروری به نظر می رسد. در مناطق کوهستانی در شیب شمالی البرز این خطر کمتر موجود است ولی در دامنه های جنوبی بدلیل فرسایش خاک اقدام به آن اجباری است. در جبال زاگرس نیز این مسئله اهمیت حیاتی دارد. و احیاء مناطق مناطق کوهستانی در این سلسله جبال شدیدا توصیه می شود.
2- جنگلکاری بر شن های روان:
در این روش برای تثبیت تپه های شنی کرانه دریا و همچنین نقاط برای اقداماتی صورت می گیرد.
اصولا ذرات ماسه که به وسیله امواج دریا به ساحل آورده می شوند بر اثر تابش آفتاب زیاد در هوا معلق هستند و بعدا به مانعی برخورد می کنند و بعد از تجمع توده کوچکی ناچیزی را به وجود می آورند، لذا بعد از مدتی تپه قابل ملاحظه ای را درست کرده و بلندی گاهی به چند متر می رسد.
شیب ملایم این تپه های شنی به طرف دریا و شیب تند آنها بطرف ساحل است گاهی اتفاق افتاده که کیلومترها ساحل را اشغال می کنند و سطح قابل ملاحظه ای دارند، این تپه ها شکل هلالی دارند در بعضی ممالک در کرانه دریا مصنوعا تپه های ثابتی ایجاد می کنند تا جلوی پیشرفت ذرات ماسه را در کرانه دریا بگیرند و در نتیجه قسمت های داخلی از آسیب مصون بماند. گاه برای جلوگیری از دیواره چوبی استفاده می کنند این دیواره می تواند به دو صورت ایجاد گردد. اولا پایه هائی بطور 2 متر و به دور میانه 15 سانتیمتر را به فاصله های کم از یکدیگر در زمین فرو می کنند و بین آنها را با شاخه های باریک برگ دار یا بدون برگ که بطور افقی قرار داده می شوند می پوشانند. ثانیا تخته هائی به همین که فاصله ای به قدر سه سانتیمتر در بین آنها بماند در خاک فرو می نمایند تا از پیش روی ماسه جلوگیری نماید. ذرات شن که به وسیله باد از ساحل می رسد در پای دیواره جمع می شوند. به تدریج حجم این ذرات فزونی می یابد تا آنگاه که دیواره را در خود مدفون می کند در چنین مواردی دیواره جدیدی بنا می کند این کار را مدتی ادامه می دهند تا تپه به ارتفاع مناسبی برسد، اینک باید معلوم نمود که بلندی تپه حامی به چه اندازه باید باشد، ارتفاع تپه حامی تابع شرایط محلی است مسلما هر قدر تپه حامی بلندتر باشد اثر آن در حفاظت از نباتات پشت تپه بیشتر است. بر روی این تپه ها گیاهی از خانواده گندمیان به نام Psamma arenaria می رویانند. وجودش برای رشد این گیاه اصولا ضروری است. اندازه شیب دامنه رو به دریا باید ناچیز باشد اصولا این شیب برای دامنه رو به دریا 20 درصد و برای دامنه رو به خشکی 40 تا 50 درصد است.
تپه های حامی می توانند منطقه ای به پهنای تقریبا 10 تا 12 برابر بلندی خود را زیر پناه خویش بگیرند. و در این پهنا رستنی به رشد خود ادامه می دهد. وجود موانع جدید در روی تپه های شنی باعث تجمع شن و تشکیل برآمدگی هائی می گردد در این صورت بریدگی هائی در روی تپه حاصل می شود و باید مراقبت نمود که چنین حالتی رخ ندهد. و گیاهانی از قبیل Ammophilla arenaria(L.)Link را بطور پرپشت می کارند از رفت و آمد و چرای دام روی تپه ها باید جلوگیری کرد تپه های حامی باید به قدر کافی از ساحل فاصله داشته باشند تا امواج آسیبی به آنها نرساند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  45  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جنگلداری در مناطق خشک

دانلود مقاله جایگاه مدیران و کارشناسان در فرآیند تصمیم‌گیری

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله جایگاه مدیران و کارشناسان در فرآیند تصمیم‌گیری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

1- تصمیم‌گیری (Decision Making) از جمله اصول مهم مدیریت بشمار می‌رود. تصمیم‌گیری و یا تصمیم‌سازی به معنای انتخاب بهترین گزینه برای حل یک مسئله معادل فارسی آن است. اهمیت تصمیم‌گیری در مباحث مدیریتی به حدی است که برخی آنرا در فرآیند مدیریت همانند یک روح ارتباطی به تمام گام‌ها تعمیم می‌دهند. برخی نیز تصمیم‌گیری را در حوزه برنامه‌ریزی جای می‌دهند. با فرض پذیرش هر یک از دیدگاه‌های مذکور جایگاه تصمیم‌گیری در مدیریت در مرتبه بلندی قرار می‌گیرد. اندیشمندان رشته مدیریت مهمترین نوع تصمیم‌گیری را تصمیم‌گیری عقلائی و یا تصمیم‌گیری بر مبنای منطق و عقل دانسته‌اند. منظور آنان تصمیمی است که هیچ اقدام و حرکتی در فرآیند آن بدون دلیل و برهان پذیرفته نشود. بر این اساس فرآیند تصمیم‌گیری عقلانی را شامل مراحل زیر می‌دانند:
 شناسایی و یا تعیین مسئله
 شناسایی گزینه‌های حل مسئله و ارزیابی و مقایسه آنان
 انتخاب بهترین گزینه
 اجرای گزینه مورد نظر و ارزیابی مستمر
بطوریکه در این فرآیند مشاهده می‌شود. تصمیم‌گیری در هر سازمان و جامعه با هر ماهیت و نوع کار امری نیست که به تنهایی از عهده شخص مدیر برآید. اگر چه ممکن است تصمیم‌گیری در سطوح بالای سازمانی با سطوح پائین‌تر در این زمینه تفاوت‌هایی داشته باشد و امکان ایفای نقش مدیر در سطوح عالی بیشتر از سطوح پائین در تصمیم‌گیری باشد. لکن بطور حتم در هر سازمان و جامعه روزانه موارد متعددی مسئله، اعم از مشکلات، نواقص، ضعف‌ها و یا فرصت‌ها وجود خواهد داشت که مستلزم تصمیم‌گیری است. به لحاظ ماهیتی بخش قابل ملاحظه‌ای از فرایند تصمیم‌گیری نیز فنی و تکنیکی خواهد بود، بطوری که در مباحث مدیریت مطرح است مهارت‌های مورد نیاز و توانائی‌های او در زمینه فنی، انسانی و ادراکی در سطوح سه گانه رایج مدیریت، یکسان نیست. مدیران سطح عالی کمتر نیازمند مهارت‌های فنی هستند. مدیران میانی اندکی بیشتر و مدیران پایه و عملیاتی نیازمند مهارت‌های فنی بالاتر خواهند بود اما مهارت‌های انسانی که عبارت است از برقراری ارتباط درست، رهبری و هدایت کارکنان، در تمام سطوح مورد نیاز است. مهارت‌های ادراکی و مفهومی که به معنای قدرت جمعبندی و تجزیه و تحلیل اجزاء در چارچوب کل سازمان و تشخیص نقش هر واحد در کل سازمان است، در سطوح بالاتر بیشتر از سطوح پائینی ضرورت دارد. حال اگر نقش کارشناسان را بعنوان
Technical Human Resurces و نیروهای فنی مد نظر قرار دهیم حضور آنان در تصمیم‌گیری‌ها برای بررسی و مطالعات کارشناسی غیر قابل مقایسه با مدیر است. اگر چه ارتباط متقابل و همکاری مستمر و نزدیک از همان مرحله اول تا پایان تصمیم‌گیری ما بین کارشناس و مدیر انکار ناپذیر به نظر می‌رسد، تفکیک وظایف و جایگاه و نقش کارشناسان از مدیران در فرآیند تصمیم‌گیری امری ضروری و اجتناب ناپذیر است.
2- نقش مدیر در فرآیند یک تصمیم‌گیری عاقلانه و منطقی در سه مرحله به خوبی نمایان است. O.K. دادن به نوع مسئله و تائید بررسی آن از وظایف قطعی مدیران است. در هر سازمان ممکن است از طریق بازخورهای داخلی سیستم و یا عوامل محیطی، مشتریان و ارباب رجوع، تغییرات ساختاری و روشی و یا بر اثر فرصت‌های پیش آمده به تشخیص مدیر و اجزاء سیستم مسایلی عرض اندام نماید. و چه بسا کارشناسان نیز در ارایه این مسایل به مدیر موثر باشند لکن این شخص مدیر است که مسئله بودن آن موضوع را تائید و جهت بررسی، شناسایی دقیق و تعریف کاربردی به کارشناسان محول می‌نماید. بدون تردید اکتفای مدیر به یافته‌های شخصی در مرحله شناسایی مسئله، او را دچار مشکل خواهد نمود مدیر بایستی اطلاعات و بررسی‌های کامل فنی و همه جانبه موضوعات مطرح شده به نام مسئله را از طریق کارشناس اخذ و در نهایت پس از تبادل نظر با آنان در صورت تأیید مسئله بودن، موضوع را رسماً اعلام نماید.
3- بررسی، مطالعه و شناسایی گزینه‌های ممکن و راه‌حل‌هایی که ممکن است به رفع مشکل، نواقص و کمبودهایی که به نام مسئله مطرح شده بود، بینجامد از وظایف اصلی و انکار ناپذیر کارشناسان است. گاهی مدیران همه فن حریف خود را در این مرحله در حد یک کارشناس با موضوع درگیر می‌سازند و این یک دام خطرناک برای شبکه تصمیم‌گیری در سازمان‌ها و مراکز تصمیم‌گیری است. ورود مدیر در جایگاه کارشناس صرفاً در زمانی که مدیر در آن مورد بخصوص Techincal.Man باشد تا حدی می‌تواند موجه باشد لکن اگر این رویه به تمام موارد تعمیم یابد و هر زمان تکرار شود، مدیر را از انجام وظایف مدیریتی باز خواهد داشت. شاید برخی از مدیرانی که همواره از کم آوردن وقت می‌نالند بخشی از این مشکل آنان ناشی از ورود غیر منطقی در بخش‌های کارشناسی است. از دیگر سو گاهی مشاهده می‌شود کارسناسان جایگاه خود را با مدیر که وظیفه اولویت بندی و تشخیص اصلح و برتری دادن یک گزینه را بر عهده دارد اشتباه می‌گیرند. کارشناسان باید تمام گزینه‌های ممکن و در دسترس را حول مسئله تعریف شده مورد توافق مدیر و کارشناسان بررسی و نقاط قوت و ضعف هر یک از آنها را مشخص و لیست نمایند، و پس از مقایسه و تطبیق نقاط مشترک و اختلاف و ابعاد مختلف هر گزینه در برابر سایر گزینه‌ها را لیست نموده و در اختیار مدیر قرار دهند. یکی از دام‌ها و موانع جدی بحث‌های کارشناسی در فرآیند تصمیم‌گیری یک گزینه‌ای بودن کارشناسان ما در سازمان‌ها و موسسات اقتصادی است در ارزیابی عملکرد سازمان‌های دولتی و واحد‌های اقتصادی بخش خصوصی می‌توان به این مشکل بعنوان شاخص عدم موفقیت اشاره نمود. سازمان‌هایی که کارشناسان آنان برای حل مسایل یک گزینه بیشتر را در نظر نمی‌گیرند زمینه‌ساز عدم موفقیت سازمان و نیز مدیریت می‌شوند. سازمان‌های موفق سازمان‌هایی هستند که کارشناسان آنها تمام گزینه‌های ممکن را بررسی، ارزیابی و جهت انتخاب بهترین آنها در اختیار مدیر قرار می‌دهند. گاهی نیز ملاحظه می‌شود کارشناسان ضعیف و یا فاقد استقلال فکری تحت تاثیر مدیران ضعیف و به توصیه آنها به جای بررسی و شناسایی گزینه‌های ممکن و متعدد، صرفاً یک گزینه – آنهم گزینه مورد نظر مدیر – را بعنوان بررسی کارشناسی عرضه می‌دارند که نتیجه آن از پیش معلوم است. اگر فقدان و یا ضعف کارشناسی در تصمیم‌گیری سازمان‌ها را عامل مهم عدم موفقیت و ناکارایی آنها بدانیم مطالعه عملکرد و جایگاه کارشناس در سازمانها و ارتباط و تعامل کارشناسان با مدیران می‌تواند یکی از ضرورت‌های اصلاح نظام اداری کشور و موسسات اقتصادی بخش خصوصی است.
4- گاهی اهمیت مرحله انتخاب بهترین گزینه از سوی مدیر سیستم به حدی است که صاحب نظران مدیریت مهمترین وظیفه و حتی تنها وظیفه مدیر در فرآیند تصمیم‌گیری را همین اقدام که صرفاً یک تیک زدن (ü) تلقی می‌شود، می‌دانند. مرحله انتخاب بهترین و یا مناسبترین گزینه به خودی خود نشان می‌دهد که انتخاب زمانی متحقق شدنی است که چندین گزینه وجود دارد تا مدیر بتواند بهترین آنرا انتخاب نماید. در موارد متعددی که کارشناسان به یک گزینه اکتفا می‌نمایند چگونه می‌توان از مدیر انتظار داشت که بهترین گزینه را انتخاب نماید. یکی از معضلات مهم شبکه تصمیم‌گیری در سازمان‌ها و موسسات اقتصادی کشور همین است.
5- پس از انتخاب گزینه مناسب، مدیر دستور اجرای آنرا صادر می‌نماید. در این مرحله که با نظارت و ارزیابی مستمر همراه است. مجموعه عوامل سازمانی وظایفی را بر عهده دارند از آن جمله مدیر و کارشناسان. بدیهی است عدم اجرای صحیح و بموقع تصمیمات تمام زحمات مدیر و کارشناسان در مراحل قبلی را از بین می‌برد. اغراق نیست اگر گفته شود در شبکه مدیریت کشور یکی از مهمترین موانع موفقیت، عدم توجه به اجرای دقیق و مطلوب تصمیمات اتخاذ شده است. گاهی مدیران و کارشناسان با انتخاب بهترین گزینه و ابلاغ آن به عوامل اجرایی، وظیفه خود را پایان یافته می‌دانند. بخصوص در مواردی که مراکز بررسی شناسایی، ارزیابی و انتخاب گزینه‌ها از مراکز اجرا مجزا هستند (همانند مجلس و دستگاه‌های اجرایی و یا ستادهای وزارتخانه‌ها و صف آن سازمان‌ها) این مشکل مشهودتر است.
6- با توجه به مطالب فوق‌الذکر می‌توان نتیجه گرفت که توجه مدیران و کارشناسان به جایگاه خود و فراتر نرفتن از حدود کاری به همراه پرهیز از عدم تداخل، احترام به جایگاه هر یک از سوی دیگری بخصوص عدم دست درازی مدیر در بحث‌های کارشناسی و قبول این واقعیت که تصمیماتی منطقی و عقلانی است که پایه و اساس آنها بررسی‌های کارشناسی است، می‌تواند شبکه تصمیم‌گیری سازمان‌ها و بنگاه‌های اقتصادی را با موفقیت بیشتری مواجه سازد.
¬ در تهیه این مقاله از منابع زیر بهره گرفته شده است:
1. سید مهدی الوانی، تصمیم‌گیری و فرآیند خط‌مشی‌گذاری عمومی، تهران، انتشارات سمت،
2. اسفندیار سعادت، فرآیند تصمیم‌گیری در سازمان، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1373
3. هرسی- بلانچارد، مدیریت رفتاری سازمانی، قاسم کبیری، جهاد دانشگاهی دانشگاه تهران، 1368n

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جایگاه مدیران و کارشناسان در فرآیند تصمیم‌گیری

دانلود مقاله روانشناسی تربیتی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله روانشناسی تربیتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

روان شناسی تربیتی یکی از مهترین رشته‌هایی است که به بحث و بررسی پیشرفتهای درسی و نارسائی‌های تحصیلی یاد گیرندگان می‌پردازد. به عبارتی روان شناسی تربیتی شاخه‌ای از علم روان شناسی است که هدف آن کمک به دست اندرکاران تربیت در برخورد درست با مسائل آموزشی و تربیتی است.
دید کلی
تربیت معادل اصطلاح انگلیسی education است که گاهی نیز به پرورش ترجمه شده است. در هر حال تربیت عبارت است از جریانی منظم و مستمر که هدف آن کمک به رشد جسمانی ، شناختی ، روانی ، اخلاقی و اجتماعی یا بطور کلی رشد شخصیت افراد در جهت کسب هنجارهای مورد پذیرش جامعه و نیز کمک به شکوفا شدن استعدادهای آنهاست. به این ترتیب واژه تربیت معنی کلی‌تری می‌یابد و از آنجا که نظام تربیتی ، نظامی گسترده است، روان شناسی تربیتی در بدو تاسیس عمده زمینه‌های تربیت را شامل می‌شد، اما با رشد سایر حوزه‌های روان شناسی حیطه عمل آن محدودتر گشته و تنها مسائل تربیتی مربوط به شرایط آموزشگاهی و آموزش را شامل شد.
تاریخچه
از زمانی که « ویلهلم وونت » (Willhelm Wundt) در سال 1879 آزمایشگاه روان شناسی خود را در دانشگاه لایپزیک تاسیس نمود، همه پژوهشهایی که از آن پس در مورد مسائل رشد آدمی ، تفاوت فردی ، هوش ، انگیزش ، یادآوری و فراموشی ، ارزشیابی تحصیلی ، شیوه‌های یادگیری و هر نوع پژوهشی که با آموزش و پرورش ارتباط داشته است، انجام گرفتند، ستون اصلی روان شناسی تربیتی را تشکیل می‌دهند. نخستین کتاب روان شناسی تربیتی که به وسیله « ثرندایک » (Thorndike,E.L) در سال 1913 انتشار یافت، به تحقیق در مورد طبیعت و فطرت آدمی تفاوتهای فردی و قانونهای یادگیری پرداخت و مسائل آموزشی را با روشهای علمی توصیفی و آزمایشی مورد بررسی قرار داد.
نقش و تاثیر در زندگی
امروه رونق اقتصادی ، پویائی فرهنگی ، آسایش عمومی و بطور کلی توانائی صنعتی و خودکفائی هر جامعه‌ای به نظام آموزشی برتر و پیشرفته‌تر آن وابسته است. زمانی که به دستگاههای عظیم آموزشی در کشورهای قدرتمند جهان نظر بیافکنیم، مشاهده می‌کنیم که چه نیروی بزرگی و با چه برنامه‌های سنجیده‌ای برای تربیت و آموزش کودکان و نوجوانان ، کارگران فنی ، مهندسان ، حسابداران ، مدیران ، معلمان و بسیاری متخصصان دیگر دست‌اندرکارند و برای تربیت مدرسان و کارشناسان هر یک از این رشته‌ها سازمانهای گوناگون دیگری با برنامه‌ها ، تکنیکها و روشهای خاص به فعالیت ادامه می‌دهند. موفقیت این سازمان آموزشی ، وابستگی تام به اجرای درست یافته‌ها و دستاوردهای روان شناسی تربیتی دارد.
ساختار
ساختار عمل روان شناسی تربیتی بطور کلی در سه مرحله انجام می‌گیرد: در مرحله نخست که فعالیتهای پیش از آموزش نامیده می‌شود، مواردی چون بررسی اهداف شناختها و ویژگیهای یاد گیرنده را در برمی‌گیرد. در مرحله دوم یا فعالیتهای ضمن آموزش مسائلی چون انگیزش _ فرایند یادگیری ، ویژگیهای معلمان و تدریس موثر مورد بحث قرار می‌گیرد و آخرین مرحله یا فعالیتهای پس از آموزش ، به موضوع ارزشیابی از عملکرد اختصاص دارد.
شیوه عمل
در هر یک از ساختارهای فوق ، روان شناسی تربیتی با استفاده از شیوه‌های پژوهش علمی به شناسایی مسائل تربیتی می‌پردازد. شیوه عمل آن هر چند کاملا از دسته پژوهشهای آزمایشی در علوم تجربی نیست، اما به روشهای علمی و دقیق اهمیت فراوان داده می‌شود.
ارتباط با سایر علوم
روان شناسی تربیتی دانشی است که به دین ، فلسفه و پژوهشهای آزمایشگاهی وابسته است. به ویژه با روان شناسی علمی پیوندی استوار دارد. در این حوزه با روان شناسی رشد ، روان شناسی شخصیت ، روان شناسی کودک ، اندازه گیری و ارزشیابی و روان شناسی یادگیری مرتبط است.
کاربردها
روان شناسی تربیتی نقش کارسازی در شناخت شاگردان ، تربیت معلمان و طرح و اجرای برنامه‌های آموزشی و پرورشی به عهده دارد. تدوین و طرح ریزی محتوای درسی سالهای مختلف تحصیلی بر پایه اصول و کشفیات روان شناسی تربیتی ، آشناسازی معلمان با شیوه‌های تدریس نوین که حاصل پژوهشهای روان شناسی تربیتی است و کاربست دیگر یافته‌های تربیتی در شرایط آموزشگاهی به بهبود عملکرد یاد گیرندگان و در نتیجه رسیدن به اهداف جزئی و کلی تربیتی در سطح فردی و جامعه خواهد شد.
با شناخت تاثیر مهم یافته‌های این شاخه از علم در پیشرفت فرد و جامعه توجه بیشتری بر این علم مبذول می‌شود. استفاده از یافته‌های این علم سرعت بیشتری را در رشد علمی ، تکنولوژیک اقتصادی و ... جامعه خواهد داشت
سخنانی از محمد صالح ابوسعیدی در باب تربیت فرزند

 

فنلن : اگر از من سئول شود که برای والدین چه صفتی بیش از هر صفت دیگر ضرورت دارد پاسخ من بطور قطع صبر است . صبر در برابر خلق و طبیعت مخصوص کودک ، صبر در برابر طرز فکر و رشد او
محمد صالح ابوسعیدی : این را باید بدانیم که سرنوشت بچه بدست خود ما و مسئول انحراف و بد اخلاقی او نیز خود ما هستیم
محمد صالح ابوسعیدی : ارزش فرد بستگی به پرورش ماهرانه قوا و استعدادهای طبیعی او در خردی دارد .
محمد صالح ابوسعیدی : خوب یا بد بچه هر چه هست مخلوق رفتار ماست . هر موقع که می خواهیم به بچه خود پر خاش کنیم و او را سرزنش دهیم باید اول بخود پرخاش کنیم که چون یک حیوان با بچه رفتار کرده و او را بیچاره ساخته ایم.
محمد صالح ابوسعیدی : میزان بدبختی و مصیبتی که در اثر بی خبری از احتیاجات اساسی بچه ناشی می شود خارج از حد تصور است . بسیاری از اشتباهاتیکه ما در زندگی می کنیم فقط بخود ما صدمه می زند اما اشتباهاتیکه والدین در مورد تربیت اولاد مرتکب می شوند نه تنها بخود آنها و اولا آنها بلکه به جامعه نیز ضررهایی جبران ناپذیر وارد می آورد.
محمد صالح ابوسعیدی : والدینی که سعی می کنند از هرچه خود محروم بوده اند اولاد را با نصیب سازند از این حقیقت غافل هستند که آنچه که مطلوب آنها در کودکی بوده مناسب حال بچه نیست . متوجه نمی شوند که بچه به نسلی غیر از نسل آنها تعلق دارد و حال و مقتضیات آن تغییر می کند . آنچه یک زمان مطلوب است ، زمان دیگر از نظر می افتد . والدینی که متوجه این تغییرات و تحولات نیستندو بخواهند هوی و هوسهای خود را بر بچه تحمیل کنند رشد طبیعی او را متوقف می سازند...
محمد صالح ابوسعیدی : بهتر از هر نوع تنبیه این است که رویه ای پیش گیریم تا بچه فرصت شرارت را نداشته باشد ، علت اصلی شرارت بچه ها اغلب نداشتن مشغولیت و سرگرمی است که از هر عذابی برای بچه سخت تر می باشد.
محمد صالح ابوسعیدی : بچه های که همبازی و جای کافی برای بازی دارند و می توانند دور از بزرگترها چند ساعت بازی کنند چون بمنزل بر می گردند ، آرام و مطیع می نشینند و اگر به آنها گفته شود شلوغ نکنید اطاعت می نمایند و اگر کمی شرارت کنند می توان با اندک مهارت آنها را به اطاعت وادار نمود.ولی بچه ای که جایی برای گردش ندارد و در یکی دو اطاق محبوس است حتی اطاق مخصوص بخودش ندارد و اگر صدایش بیرون آید همه به او اعتراض می کنند چنین بچه ای نمی تواند که بد اخلاق نشود خواه ناخواه سرپیچی و گریه و شیطنت می کند که طبیعت او اقتضا می کند .
محمد صالح ابوسعیدی :
بچه ای که ناگهانی تغییر رویه داده و عصبانی و تندخو شده ، ممکن است علتش یکی از موارد زیر باشد:
برادر یا خواهر جدیدی پیدا نموده
بیشتر از معمول مورد ملامت و تحقیر قرار گرفته
زیاد کتک خورده و یا کسی دیگر در جلوی او تنبیه شده
نیت او غلط تعبیر شده
به نقص بدن و حقارت خود پی برده
مورد بی اعتنایی قرار گرفته و از نظر افتاده
خسته شده و یا مشغولیات کافی نداشته
از لولو و سایر چیزهای موحش ترسانیده شده
در انجانم کاری دچار اشکال گردیده
غذای کافی نخورده و یا معاشر و همبازی نداشته
سر به سر او گذارده شده و یا چیزی از دستش قاپیده شده
بدون اطلاع قبلی از ادامه مشغولیاتش جلوگیری بعمل آمده است
محمد صالح ابوسعیدی : در بعضی از خانواده ها بچه را مانند بتی می پرستند. کلمه ای بر خلاف میل او نمی گویند و از بی معنی ترین حرکات او لذت می برند در این نوع خانه ها بچه صاحب اختیار مطلق است . حکم او بر همه رواست . هر که را بخواهد می زند و هر چه را بخواهد می شکند و می ریزد و حق هیچگونه اعتراضی ندارند . معلوم است این نوع بچه ها بلایی برای خود و خانواده و جامعه می شوند.
محمد صالح ابوسعیدی : وقتی که بچه به یک روش معین و ثابتی در زندگی عادت کند و احتیاجات او مطابق برنامه منظمی رفع شود هدایت و تربیت او بسیار سهل و تشخیص اینکه بچه در آینده در موارد مشابه چه حالتی بخود می گیرد امکان پذیر می گردد.
محمد صالح ابوسعیدی : بچه ای که نتواند بازی کند نیروی حیات او بلا مصرف می ماند و در نتیجه عبوس و گرفته و آتشین مزاج و افسرده می گردد. برای غالب امراض بچه ها بازی و ورزش تنها علاج است فشاری که ، هر روز محیط بر اعصاب او وارد می آورد در اثر بازی رفع می گردد . بچه هایی که بازی و تفریحشان کم است زیاد گریه می کنند بهانه می گیرند و بی جهت اطرافیان خود را اذیت می کنند زیرا راهی دیگر برای بکار بردن انرژی خود ندارند.
محمد صالح ابوسعیدی : در تربیت طفل نیاز به سرمشق خوب بمراتب بیشتر از دستور و انتقاد و درس اخلاق است والدین اگر از اولاد انتظاراتی دارند و می خواهند صفات نیک در آنها جمع باشد باید واجد آن صفات باشند.
محمد صالح ابوسعیدی : نفوذ پدر بچه ها بقدری زیاد است که اولاد پس از طی دوران کودکی اغلب او را بزرگترین شخص دنیا یا بزرگترین دشمن خود می داند . پدر است که حتی گاهی بیش از مادر می تواند در تکوین شخصیت کودک و تهذیب اخلاق و پرورش قوای عقلی و جنسی او کمک کند . مخصوصا در مورد تعلیم و تربیت بچه سهم پدر خیلی بیشتر از مادر است.

 

محمد صالح ابوسعیدی :
چند نکته ای که در تربیت اخلاق بچه سودمند است عبارتند از:
بچه را صادقانه و یکنواخت دوست بدارید از افراط و تفرییط در ابراز محبت که موجب بدبختی او شود خود داری کنید
با بچه مانند یک فرد که دارای خصوصیات معینی است رفتار نمایید و منتظر نباشید که هر چه یکی کرده او نیز بکند او را در زندگی اجتماعی شرکت دهید تا نوع خواه و مردم دوست شود
او را مطابق رسم و آیین روز بار آورید نه مطابق افکار خودتان که در زمانی غیر از زمان او سرچشمه گرفته است.
جرات ، اعتماد بنفس و شجاعت را در بچه پرورش دهید
انتقاد کم و تمجید زیاد کنید
درباره او در حضور دیگران صحبت نکنید
بیش از اندازه لازم به او امر و نهی نکنید
منتظر نباشید که بچه شما راز همه چیز را به اندازه شما و مثل شما بفهمد . سعی کنید وارد دنیای او بشوید و از دریچه چشم او همه چیز را ببینید و معانی را مطابق ذهن او ادراک کنید
از تعلیم هنر هایی که او را عضو مفید جامعه بسازد غفلت نورزید
عادل باشید و از رفتار متناقض و بی رویه بپرهیزید
هیچگاه نگذارید موضوعی بجر و بحث بکشد . مسایل اخلاقی را با احساسات و تعصب توام نسازید
در حق بچه خود همان ادب و احترام را مرعی دارید که درباره دوست خود مراعات می کنید
هیچگاه بچه را فریب ندهید و به دروغ نگویید .
اطلاعات خود را راجع به مسایل تربیتی و اخلاقی حتی المکان بسط دهید تا بتوانید درست وظیفه خود را انجام دهید
وظایف والدین در جنبه معنوی و روانی

 

وظائف والدین در این زمینه متعدد و اهم آنها توجه به جنبه ی دینی , اخلاقی و عاطفی است .
1- پرورش دینی :
آموزش آداب و رفتار صحیح زندگی همان آموزش دین است , یعنی اگر طفل روش صحیح زندگی کردن را آموخته باشد , در حقیقت تربیت دینی پیدا کرده است .
" پیامبر اسلام "( ص ) در مقام اندرز , برخی از والدینی که از زیر بار آموزش و پرورش دینی در آخر الزمان شانه خالی کنند فرموده اند :
" ویل للاولاد و آخرالزمان من ابائهم لا یعلمونهم الفرائض "
" وای بر فرزند آخر الزمان از دست پدر و مادرانشان که به آنها فرائض دینی را می آموزند.
" تعالیم و دستورات دینی کلاً شامل دو بخش می شود :
1- بخشی که شامل اعتقاد و ایمان در رابطه با آفریدگار است . 2- بخشی دیگر که شامل اعمال و رفتار آدمی و روابط با دیگران است و والدین مسئولند هر دوجنبه را به طفل بیاموزند. "
آغاز تربیت دینی

 

تربیت دینی , در حقیقت از روزگاران قبل از تولد و در مرحله انتخاب همسر شروع می شود و مراقبتهای دوران حمل آن را رنگ و صفا می بخشد و پس از تولد والدین مستقیما به جهت دادن و ساختن او می پردازند و از همان لحظات اول تولد قبل از بریدن ناف در گوش راست اذان و در گوش چپ اقامه خوانده میشود
درست است که نوزاد معانی کلمات و جمله ها را نمی فهمد لکن آنها را می شنود و اعصاب و مغزش از آنها متاثر میگردد , کودک تدریجا با آنچه دیده و یا شنیده است , مانوس و آشنا می گردد و همین آشنائی در آینده او موثر است .
بعد ها به همراه رشد در سنین مختلف تکالیف گوناگونی به کودک داده می شود , مثلا از 3 سالگی آموزش جمله تهلیل است ( ذکر لا اله الا الله ) از 5/3 سالگی آموزش شهادت به رسالت محمد( ص ) , از 4 تا 5 سالگی تمرین صلوات , از 5 سالگی آموزش دست راست و چپ , از 6 سالگی آموزش قبله , سجده و رکوع از حدود 7 سالگی تمرین نماز و بیدار شدن برای سحری است .(3)

 

کودک و عقائد دینی

 

" توجه به خدا و دین ریشه فطری دارد , هر کودکی طبعا خداپرست است مگر اینکه عوامل خارجی فطرتش را آلوده سازند و از صراط مستقیم منحرف سازند " (1)
پیامبر اسلام ( ص ) فرمودند : " هر نوزادی با فطرت خدائی به دنیا می آید و پرورش می یابد مگر اینکه پدر و مادر او را به سوی یهودیگری و یا مسیحی گری بکشانند . (2)
" پدر و مادر وظیفه دارند که محیط مناسب برای فرزند خویش بوجود آورند تا عقایدی که در فطرت او نهاده شده تدریجا ظهور و بروز نمایند و پرورش و تکامل یابند .
کودک از همان خردسالی به یک نیروی مافوقی که می تواند نیازمندیهایش را برطرف سازد طبعا توجه دارد اما درک او به حدی نیست که بتواند توجهخویش را بیان کند , اما تدریجا به مرحله ظهور و بروز میرسد " تدریجا که کودک بزرگتر می شود و معمولا در حدود4 سالگی ( که اصطلاحا سن چراها نامیده می شود )
خصوصا اگر در خانواده دین دار زندگی کند به خدا توجه پیدا می کند و گاهگاه نام خدا را برزبان جاری سازد . از حرفها و سئوالاتش پیداست که فطرتش بیدار گشته و می خواهد در این باره اطلاعات بیشتری به دست آورد چه کسی خورشید و ماه و ستاره ها را آفریده است ؟ آیا خدا مرا دوست دارد ؟ خدا کجاست ؟ چه شکلی است ؟ آیا در آسمان است ؟
نحوه پاسخگویی والدین به سئوالات کودک
اولیاء و مربیان باید به تمام سئوالات کودک پاسخ دهند والا روح تحقیق و کنجکاوی او خاموش خواهد شد . اما پاسخ دادن به سئوالات آنها کار آسانی نیست , پاسخها باید صحیح و کوتاه و قابل فهمبرای کودک باشد . و هرچه درک و فهم کودک ترقی می کند پاسخها نیز به همان نسبت عمیق تر می گردد .
باید از گفتن مطالب سنگین و خسته کننده جدا اجتناب کرد که نه تنها سودی ندارد بلکه برای کودک ملال اور خواهد بود .
آموزش نبوت ،امامت و معاد به کودک
در مورد نبوت و امامت باید تدریجا با کودک گفتگو کرد , ابتدا حضرت محمد ( ص ) را به عنوان پیامبر معرفی نمود و سپس صفات و خصایص آن جناب و شرایط پیامبر را با زبان کودکانه برایش بیان کرد و همچنین درباره امامت .
اما درباره معاد شاید ذهن کودک دیرتر از سایر مسائل برای فهم آن آمادگی پیدا کند , کودک خردسال معنای مرک رابه خوبی نمی فهمد شاید مردن را یک سفر طولانی تصور کند مادام که کودک به مردن توجه نکرده لزومی ندارد یا شاید صلاح هم نباشد که در این باره با او صحبت شود .(1)
اما خواه ناخواه حوادثی پیش می آید که کودک متوجه مرگ می شود , در اینجا باید حقیقت رابا کودک صریحا در میان گذاشت و در ضمن , بهشت و دوزخ و حساب و قیامت را برای وی تشریح کرد تا ذهنش برای پذیرش معاد آماده گردد اما جوابها باید حتی الامکان کوتاه و قابل فهم کودک باشد . (1)
نمو نه ای از روایات در باره تربیت دینی کودک
درباره ی کودک و تکالیف مذهبی و روایاتی آمده است که برای نمونه ذکر می شود :
امام صادق ( علیه السلام ) می فرماید :
" وقتی کودک به سن سه سالگی رسید به وی امرکن 7 بار لااله الا الله بگوید , در این وقت کود ک را به حال خود واگذار تا به سن 3 سال و 7 ماه و 20 روز برسد در چنین مرحله ای باید با او تعلیم داد که 7 بار بگوید محمد رسول الله و تا چهار سالگی باید او را آزاد گذاشت , پس از آن به او بگو که 7 مرتبه صلی الله علیه و آله را تکرا رکند . و تا پنج سالگی او را رها کن , در این وقت اگر کودک راست و چپ خود را تشخیص داد او را در برابر قبله قرار ده و به او سجده را بیاموز در شش سالگی به وی بگو نماز بخواند و بالاخره رکوع و سجود و مراتب دیگر نماز را به او تعلیم ده وقتی هفت سال او تمام شد به وی بگو دست و صورت خود را بشوید و پس ا زشستن دست و صورت و فرا گرفتن وضو به او بگو نماز بخواند "

تربیت دینی کودک گام به گام و بدون اجبار
" این روایت نشان می دهد که باید رفق و مدارا و پرورش تدریجی را کاملا در مد نظر قرار داد و گام به گام در تربیت کودک کوشید نباید در هیچ مرحله ای مسائل را یکباره بر او تحمیل نمود و استعداد و ظرفیت او رابرای آموزش مسائل دینی مورد توجه قرار داد " (1)
" کودک را از همان دوران خرد سالی باید به آداب دینی آشنا کرد و در او شوق و رغبت لازم برای اجرای برنامه های دینی پدید آورد منتهای والدین باید سعی کنند در انجام برنامه های دینی رنج و زحمتی برای کودک نباشد و در نتیجه وازدگی ایجاد نشود واداشتن طفل به انجام برنامه های مستحبی یا احیاء در جلسات مذهبی موجبات وازدگی از مذهب را فراهم می کند .
در تربیت مذهبی باید والدین مذهبی و عامل بوده و در پرورش دینی عمل و رفتار والدین نقش عمده دارد. "
خاتمه
در خاتمه لازم به تذکر است که گرچه کودک قبل از سن شرعی بلوغ تکلیف ندارد لکن پدر و مادر حق ندارند بدین بهانه فرزندان خویش را قبل از بلوغ کاملا آزاد بگذارند تا هر عمل خلافی را مرتکب شوند زیرا طبعا به اعمال گناه و خلاف شرع عادت می کند به طوری که بعد از بلوغ نمی تواند از عادتهای زشت گذشته دست بردارد . بنابراین پدر و مادر باید حدود واجبات و محرمات را از همان زمان کودکی به فرزندانشان یادآور شوند و از انجام اعمال حرام و خلاف شرع جلوگیری کرده و در انجام واجبات و کارهای نیک تدریجا آنان را عادت دهند .

بخش دوم : پرورش اخلاقی کودکان
اسلام پدران و مادران را در امر پرورش اخلاقی فرزندان خویش مسئول می داند و یکی از وظائف اساسی و حساس آنها را در تربیت فرزند دانسته است .
رسول اکرم ( ص ) درباره پرورش اخلاقی کودکان فرموده است :
" ادبوا اولادکم فانکم مسئولون " :
فرزندان خود را تربیت نمائید چه در برابرآنها مسئولیت بس بزرگی دارید . " علی " ( ع ) فرمود : " اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم "
" کودکان خود را بزرگ و گرامی داشته , خوب تربیت نمائید . "

 

مفهوم اخلاق
" اخلاق به مفهوم مجموعه اصول حاکم برروابط انسانی و پاسداری این روابط باید از همان ماههای اول تولد به کودک تحمیل شود تربیت بدون اخلاق پرورش جنایتکار زیرک است .
در سایه پرورش اخلاقی است که ، صفتها و قدرتهای خدادادی , فضائل بزرگ عقلی چون امانت , شجاعت , احتیاط , تهور در او بیدار می شود و برای ادامه زندگی خود ضوابطی را برمی گزیند " (1)
" برنامه زندگی و روشهای اخلاقی و رفتاری دوران حیات بسیاری از مردم در طول مدت زندگی به حقیقت چیزی نیست جز مکتسبات و آموخته های دوران کودکی که از والدین و دیگر اعضای خانواده قرار گرفته اند.
تربیتهای اخلاقی صحیح والدین سرچشمه نیکیها ی آینده و تربیتهای نادرست آنان سرچشمه فسادهاو تبهکاری ها ی فرد در جامعه است " (2)
آغاز پرورش اخلاقی

 

" آغاز پرورش اخلاقی از همان ماههای اول تولد کودک و از هنگامی است که طفل با صدای مهر و خشم والدین آشنامی شود و با لبخند یا گریه به آنها پاسخ می دهد این امر معمولا ازپایان سه ماهگی و اوایل چهارماهگی کودک است این سن آغا ز پایه گذاری است نه آغاز تحمیل جنبه های اخلاقی و تعالیم مربوط به آداب و سنن زندگی
1- پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان- دکتر علی قائمی , ص 112
بخشی از آنچه در این سن راجع به کودک مراعات می شود مساله وقت شناسی و تنظیم زمان غذا , ازاد گذاردنش در رختخواب به نحوی که با خود سرگرم باشد و به مادر وابسته نباشد گریه و فریاد را وسیله ای برای جلب و جذب مادر قرار ندهد .
اهمیت تربیت اخلاقی سالهای اول زندگی طفل

 

سالهای اولیه از دیگر سالهای عمر کودک مهمتر است زیرا کودکان در این سن تاثیر پذیرترند و آنچه به عنوان شالوده رفتارشان در این مرحله ریخته شده , بزودی از میان نمی رود .
از سوی دیگر طفل دائما رو به کمال می رود و به مرحله تمیز استقلال عقلی می رسد ولی آنچه را که بدون آگاهی و اراده در سالهای اولیه فراگرفته , پایه استدلالی و تمیز عقلی او در سنین بالاتر خواهد بود . " (1)

 


اهمیت پرورش اخلاقی
پرورش اخلاقی کودکان ضروری است از آن بابت که به فرموده امام علی ( ع ) شر در اندرون وجود آدمی لانه دارد
" الشر کامن فی طبیعه کل احد "
و فضیلت ها باید بر آدمی تحمیل گردد . نفوذهای اخلاقی دارای اثرات طولانی و دراز مدت است و سبب حسن سیرت و رفتارهای کریمانه خواهد بود . " (1)
در تربیت اخلاقی به کودک چه بیاموزیم ؟

 

در پرورش اخلاقی کودکان مقصد ما اینست ضوابط و قواعدی را به کودکان القاء کنیم و عاداتی را در آنان پدید آوریم که بر اساس آن زندگی فردی و اجتماعی شان شکل گیرد و همچنین در جنبه طبیعی و غرائز کودک تعدیل صورت گرفته و کودک به تدریج در برابر آنچه وجود دارد احساس تعهد و تکلیف نماید .
در پرورش اخلاقی کودکان , نخست مساله آگاهی مطرح است . کودک باید علل و عوامل انضباطی و راه و رسم حیات و قواعدی که مورد مراعات باید قرار گیرد بشناسد و بداند چه چیزی ضد ارزش است . کودک باید بداند رعایت ضوابط به صلاح او و دیگران بوده و او حق ندارد آنها را نادیده بگیرد . او می بایست رفتار اخلاقی بیاموزد و این آموزش گاهی از طریق القاءو تذکر است , رمانی از راه عرضه نمونه و مدل که کودک از آن تبعیت و تقلید می کند . راهنمائی و هدایت کودک ضمن آشنا کردن طفل به ضابطه ها موجب اعتماد به نفس او می شود .

 

" نکاتی که باید به کودک آموخته شود بسیار پردامنه و وسیع می باشد که به طور اختصار مطرح می شود :
1- دررابطه با خود :
بخشی از آموزشهای اخلاقی در رابطه باخود کودک و دارای جنبه فردی است , از آن جمله این است که خداوند در نهاد هر انسانی وجدان و فطرت اخلاقی قرار داده و طفل ذاتا امانت و صداقت را دوست دارد.

 

والدین باید این فطرت را زنده نگاه دارند , مسئله دیگر تسلط نفس کودک است که در سایه تکرار و عادت پدید می آید , کودک را باید ازهمان آغاز طوری تربیت کرد که بتواند در برابر امور و مسائل سرپا بایستد و خود را نباخته و تسلیم نکند , مثلا اگر هوس غذایی کرد صبر داشته و بیتابی نکند و مادر مامور بی چون و چرای کودک نباشد .
کودک باید به تدریج به مرحله ای برسد که کار و مشکل خود را شخصا حل کند و در برابر امور و حوادث سر پا بایستد , باید تدریجا بخشی از امور حیاتی را به تناسب رشدشدر اختیارش قرار داد تاانجام دهد مثل لباس پوشیدن .
باید رعایت تقوا و خود نگهداری را در هر مرحله سنی متناسب رشد و فهم کودک به او فهماند مثلا این که کودک هر حرفی را نزند به هر غذائی دست دراز نکند , هر رفتاری را از خود بروز ندهد که این امر از حدود سه سالگی در کودک امکان پذیر است که علاقه گریز و احتراز از کارهای ناپسند پدید می آید .
1- در رابطه با دیگران :
بخشی از اخلاق کودک در رابطه با دیگران طبعا کودک می بایست ضوابطی را در این زمینه
سعی بر این است که کودکان به نحوی بار آیند که به خواسته های دیگران توجه داشته باشند ,از سال چهارم زندگی کودک امکان پذیر است که برای او مساله حق دیگران مطرح کرد , با این که محور زندگی او خواسته های شخصی است دوست دارد حق دیگران را رعایت کند . باید به او تفهیم شود که برای داشتنحیات سالم , ناگزیر است ناسازگاریها را کنار بگذارد و در حد امکان به انسانها خدمت کند که این آموزش از حدود سن 6 سالگی امکان پذیر است آن هم از طریق بازی ها و شرکت در فعالیت های جمعی
از همان کودکی فرزندان را باید عادت داد و تشویق کرد که مثلا اسباب بازی خود را به دوستانش بدهد , مهرورزی و تشویق والدین باعث می شود که روح بخشندگی و عطا در دوران طفولیت شکل پیدا کند و جنبه گذشت و فداکاری پدید آید .
در آغاز کودکی باید او راعادت داد که تمنایش با خوشرویی باشد , حتی اگر با چهره عبوس و گریه چیزی را از شما طلب کرد به او ندهید . بالاخره دیدارش به گونه ای باشد که در آن نشان صلح و صفا و زدودن غم پدیدار گردد و با چهره خوش و با لبخند با دیگران برخورد کند . و دیگر اینکه کودک باید اجتماعی و با دیگران در جوشش باشد ولی حسود و وقیح نباشد , بنای تربیت به گونه ای باشد که فرد نیکی های خود را تا حدود زیادی پنهان کند یا بگذارد آن نیکی به صورت طبیعی متجلی گردد .
2- در رابطه با فضایل :
ادب و اخلاق انسان با فضایل و پاکی ها و امانتهای فطری خداوند ارتباط نزدیک دارد بنابراین بخشی از آموزشهای اخلاقی باید متوجه رشد فضیلتها در انسان و عادات نیکو در این زمینه باشد .
اخلاق مستلزم شهامت و شجاعت است و از جلوه های مهم شجاعت دوستداری حق است . از آغاز زندگی باید چشم و گوش و اعضای کودک را به آن آشنا کنیم و عشق به حق و علاقه به درستی را در دل او استوار سازیم .
از فضایل اخلاقی مبارزه با گناه است ایجاد زمینه برای نفرت از گناه در سنین کودکی امکان پذیر است . اصولا حب و بغض ها نسبت به یک امر در دوران کودکی شکل می گیرد . آن چنان که بعدها ریشه کن کردن آنها کاری در حد اعجاز خواهد بود
والدین باید در درون کودک نفرتی در رابطه با ظلم و تبعیض و منکرات پدید آورند , به گونه ای که او را دائما با این امور سرستیز باشد .
کودک را باید عادت داد تا حقوق دیگران را رعایت کرده و ارزشهای صحیح در جامعه را را در زندگی به کار گیرد کودک را باید عادل تربیت کرد و این امر از همان دوران کودکی او زمانی که مادر خوراکی به کودک می دهد که با خواهر و برادرش تقسیم کند باشد .
مردی در حضور پیامبر فرزندی از خود را بوسید و فرزند دیگرش را نبوسید رسول خدا به او اعتراض کرد که چرا مساوات را رعایت نکردی .

 

3- در رابطه با وقایع و جریانات و راه و رسم جاری زندگی :
بخشی از اخلاق باید در این رابطه باشد که فرد در برخورد با وقایع وادار به مو ضع گیری درست و اندیشیده شود , از حدود سنین 6 الی 12 سالگی نیروی قضاوت اخلاقی کودکان رشد می یابد , آنچه برای او مفید و لذت بخش باشد دوست می دارد و آنچه برایش زیانبخش باشد را نادرست می داند ولی بعدها قادر می شود از مرز منافع خارج شده و دیگران را به حساب آورد . رفتار والدین شیوه موضع گیری صحیح را به آنها می آموزد .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 36   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله روانشناسی تربیتی

دانلود مقاله اقدامات تامینی و تربیتی در لبنان

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله اقدامات تامینی و تربیتی در لبنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

با پیشرفت و توسعه علوم پدیده مجازات نیز مورد بازنگری قرار گرفت و نتیجه این بود که مجازات علیرغم شدت و حدت آن‌، در پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین نارسا می‌باشد. آنچه که در مجازات موردنظر قرار می‌گیرد تنبیه محکومین می‌باشد نه اصلاح آنها. برای جلوگیری از این امر و اصلاح و تربیت مجرمین تدابیری اتخاذ شد که این تدابیر اقدامات تامینی و تربیتی نام گرفت‌. در واقع می‌توان گفت که اقدامات تامینی مجموعه اقداماتی هم‌تراز با مجازات یا جایگزین آن می‌باشد. این اقدامات علی‌رغم اینکه آزادی‌های فردی را برای مدتی نامعین محدود و یا سلب می‌کند، متکی به قانون بوده و از طرف مراجع ذیصلاح تعیین و اعمال می‌شوند. این تدابیر گاه به عنوان مجازات اصلی و گاه به عنوان مجازات تکمیلی مطرح می‌شود و هدف آن پیشگیری از جرم می‌باشد. در قانون مجازات لبنان این اقدامات تحت عنوان «التدابیر الاحترازیه‌» وارد قانون شده و در فصل دوم قانون مجازات‌، از مواد ۷۰ الی ۱۱۱ را به خود اختصاص داده است‌. در این نوشتار قبل از بیان انواع اقدامات تامینی و تربیتی در کشور لبنان‌، به طور خلاصه طبیعت مجازات و اقدامات تامینی و تربیتی را در قانون این کشور مورد بررسی قرار خواهیم داد.
مجازات‌
در قانون لبنان نص صریحی از تعریف مجازات وجود ندارد، و شاید علت آن مختلف بودن مجازات می‌باشد، ولی از مقارنه نصوص قانونی و نظم اجتماعی و نظرات فلاسفه‌، این تعریف استنباط می‌شود که‌: مجازات عکس‌العملی است که قانون برای دفاع از جامعه مقرر کرده و قاضی آن را در مورد شخص مسوول اجرا می‌کند؛ از این تعریف عناصر اساسی مجازات روشن می‌شود:
۱. مجازات به معنی قصاص می‌باشد و قصاص شامل انواع آزار و اذیت و محرومیت از قبیل اعدام‌، اعمال شاقه‌، حبس‌، زندان‌، غرامت‌، مصادره‌، نشر حکم و الصاق آن می‌شود. منظور از اعمال مجازات سعی در اصلاح مجرم و بازگرداندن او به زندگی اجتماعی می‌باشد و این وسیله‌ای برای تطبیق و اجرای این هدف می‌باشد.
۲. مجازات‌ها در قانون مقرر شده و مجازاتی نیست که در قانون مشخص نشده باشد، به این معنی که قانونگزار ماهیت و طبیعت مجازات را مشخص کرده است و غیر از موارد مقرر در قانون‌، اعمال مجازات جایز نیست‌.
۳. مجازات به حکم قصاص صادر می‌شود و این نمادی از عدالت قضایی می‌باشد زیرا قاضی با توجه به اسباب‌، ارکان و عناصر موجود، نوع مجازات‌، مدت و کیفیت آن را مشخص می‌کند.
۴. مجازات بر شخص مجرم واقع می‌شود، نه بر اشخاص دیگر از خویشان او و به قاعده «لانیابه فی‌العقوبات‌» عملاً اشاره شده است‌.
۵. مجازات نتیجه قانون و حتمی عمل شخص مسوول به سبب واقعه مادی که از ارتکاب آن محدود شده‌، می‌باشد و این مجازات به حکم قانون مشخص شده است و مجازات در خصوص اعمال ارتکابی مجرم در گذشته می‌باشد، نه به خاطر اعمال ارتکابی که ممکن است در آینده مرتکب شود.»
حقوقدانان لبنانی بر این تعاریف انتقاداتی وارد کرده‌اند از جمله‌:
«۱. بعضی معتقدند که مجازات فقط بر شخص مجرم وارد می‌شود، در حالی که نتیجه مجازات به صورت غیرمحسوس بر اشخاص دیگر از جمله خانواده‌، پدر و مادر و خواهر نیز وارد می‌شود. چرا که خانواده بی‌سرپرست شده و آنها در معرض انواع مشکلات از جمله گرسنگی و فقر قرار می‌گیرند.
۲. دیگر اینکه‌، بعضی از مجازات‌ها علی‌رغم اینکه در قانون میزان و مقدار آن مشخص شده است‌، تشدید می‌شود؛ حال اینکه در این مورد تناسب بین جرم و مجازات و همچنین رعایت مفهوم انسانی نشده است‌.
۳. در بعضی مجازات‌ها، از جمله درنظر گرفتن جریمه نقدی‌، پرداخت این جریمه گاه از طرف محکوم علیه صورت می‌گیرد و گاه از طریق ضامن‌. همچنین بعد از وفات محکوم‌علیه‌، این جریمه به مورث او انتقال می‌یابد و این برخلاف اصل شخصی بودن مجازات است‌.
۴. محصور کردن مجازات به ارتکاب فعل مجرمانه‌، بدون در نظر گرفتن حالت مجرمانه‌، در نظر گرفتن حالت خطرناک را زایل می‌کند. در صورتی که بروز این حالت خطرناک‌، مصدری برای ظهور تدابیر تامینی در قانون می‌باشد.
علی‌رغم این اعتراضات‌، مجازات در این تعریف باقی مانده است‌.
آنچه از مفهوم مجازات گرفته می‌شود، این است که مجازات در حق جانی واجب است‌. از طرف دیگر مجازات یک هدف اجتماعی نیز دارد و آن ترساندن و انذار مردم و تهدید ایشان به عاقبت جرم می‌باشد.»
مجازات از نظر حقوقدانان لبنانی دارای خصایصی می‌باشد از جمله‌:
۱. اصل فردی بودن مجازات‌: و این بدان معنی است که مجازات در خصوص فعل مجرمانه شخص اجرا می‌شود و آن بستگی به اوضاع و احوال عقلی و اجتماعی و مجرم دارد، به این مفهوم که با توجه به قوانین جزایی خاص به نسبت اشخاصی که قانون معین کرده‌، مشخص می‌شود؛ به طوری که قاضی حق تطبیق اسباب مخففه یا اسباب مشدده را در مجازات دارد و او در تعیین حداقل و حداکثر مجازات مختار می‌باشد و می‌تواند با توجه به شخصیت مجرم‌، حداقل یا حداکثری برای مجازات درنظر بگیرد.
۲. اصل تساوی در مجازات‌: معنی آن این است که جمیع مردم در مجازات و در مقابل قانون یکسان هستند، مگر در مواردی که قانون صراحتاً استثناء کرده است‌. البته این مساوی بودن مجازات‌ها با درنظر گرفتن طبقات مختلف‌، ایراد دارد. چرا که مجازات حبس که شدیدترین مجازات‌ها می‌باشد، برای کسی که غذا و مسکن ندارد، مجازاتی عالی می‌باشد و برعکس مجازات جزای نقدی درخصوص اشخاص فقیر، مجازاتی شدید می‌باشد. به این دلیل است که قانونگزار، قاضی را در تعیین حدود مجازات مختار در نظر گرفته است‌. تساوی در مجازات مستلزم تساوی در جرم نیز می‌باشد. پس درخصوص اشخاصی که مرتکب جرائم متعدد و یا مکرر شده‌اند، حکم به تشدید مجازات داده می‌شود.
۳. عدم رعایت شان اجتماعی در مجازات‌: یکی از اهداف مجازاتها، حقیر کردن و شماتت بزهکار می‌باشد، و لیکن این موارد نباید از حدود معینی در قانون تجاوز کند، چرا که میزان مجازات در قانون معین شده است‌. ولی در اقدامات تامینی رعایت شان بزهکار می‌شود. در اقدامات تامینی کرامت انسانی جانی یا متهم از بین نمی‌رود و با این کار می‌تواند، پس از آزادی‌، مجدداً در جامعه به زندگی ادامه دهد به این علت می‌باشد که اکثر نظام‌های جزایی‌، به لغو مجازات اعمال شاقه و یا اشتغال به کار ضمن مجازات زندان نظر داده‌اند.
در قانون لبنان‌، مجازات‌ها به مجازات‌های اصلی و اضافی تقسیم شده است که در ذیل به شرح هر کدام می‌پردازیم‌:
« ۱. مجازات اصلی و اساسی‌: مجازات اصلی همان مجازات اساسی و مورد حکم می‌باشد و غرض آن قصاص کردن مجرم می‌باشد. در این مجازات‌ها، شخص به خاطر فعل مجرمانه و به حسب آنچه که حق اوست‌، مجازات می‌شود و این مجازات برای او کافی است و قاضی ملزم است که این مجازات را صراحتا در حکم خود بیاورد (مثل مجازات اعدام‌، آزادی‌، حبس و جریمه‌).
۲. مجازات فرعی یا تبعی‌: مجازاتی است که با مجازات اصلی در عفو یا حکم تطبیق دارد و احتیاجی به بیان آن توسط قاضی یا ذکر آن در حکم نیست‌.
۳. مجازات اضافی یا تکمیلی‌: مجازاتی است که به طبیعت جرم و ماهیت آن برمی‌گردد و واجب است که قاضی آن را صراحتاً در حکم خود قید کند. مجازات اضافی بر دو نوع است‌: اول‌؛ نوعی است که واجب است و قاضی ملزم به ذکر آن در حکم بر طبق نص قانونی می‌باشد (مثل غرامت و مصادره‌). دوم‌؛ موردی که قاضی در صدور آن یا عدم صدور آن مختار می‌باشد، مانند انتشار حکم جزایی‌. بین مجازات فرعی و مجازات تکمیلی تشابهی وجود دارد، از این حیث که هر دو آنها مجازات ثانویه هستند و اصلی نیستند تفاوت آنها این است که در مجازات تکمیلی احتیاج به اعلام آن در حکم است‌، در حالتی که در مجازات‌های تبعی احتیاجی به اعلام در حکم دادگاه نیست‌.»
اقدامات تامینی و تربیتی
اقدامات تامینی مجموعه راه‌ها و وسایل درنظر گرفته شده در قانون‌، برای جلوگیری از تعدد و تکرار جرم است‌. این اقدامات جزئی از اجزای سیاست جزایی در مواجهه با حالت خطرناک جرم‌، اصلاح کردن مجرم و ازبین بردن حالت انحرافی او در اجتماع و همچنین حمایت جامعه از حالت خطرناک وی می‌باشد. کاربرد این اقدامات زمانی است که قانون جزایی ناقص بوده و یا در مواردی کوتاهی شده باشد و یا جایی که اعمال مجازات جایز نبوده و یا مفید واقع نشود.
به طور کلی می‌توان این تدابیررا مجموعه‌ای از روش‌های درمانی برای اصلاح مجرم دانست تا بعد از انقضای این مدت بتواند رفتاری مطابق قانون داشته باشد، بنابراین اصلاح مجرمین از مهمترین تدابیری است که در اقدامات تامینی مدنظر قرار می‌گیرد. به طور کلی این تدابیر مجرم را در حالتی قرار می‌دهد که به جامعه ضرر نرساند. این تدابیر به وسیله تبعید یا اخراج مجرمین بیگانه از کشور محقق می‌شود و مهمترین هدف اقدامات تامینی و تربیتی اجرای عدالت و اخلاق در جامعه می‌باشد.
آنچه مسلم است اینکه‌، اقدامات تامینی از نظر نوع و مدت نامعین هستند و مدت آن بستگی به حالت خطرناک مجرم دارد و تا زمانی که این حالت ازبین نرفته است‌، این اقدامات خاتمه نمی‌یابد، زیرا غرض از این کار مبارزه با حالت خطرناک مجرم است و این حالت خطرناک را قاضی نمی‌شناسد و نمی‌تواند مدت آن را مشخص کند.
این نامعین بودن نسبی است‌. ممکن است در بعضی مواقع‌، قانونگزار حداقل و یا حداکثر این اقدامات را مشخص کند و علت آن که حداقلِ آن را مشخص می‌کند، این است که از این حداقل‌، کمتر نشود و علت معین کردن حداکثر، حمایت از آزادی فردی است‌، مگر اینکه این اقدامات طویل‌المدت یا مادام‌العمر باشد.
در قانون لبنان‌، درخصوص نامعین بودن مجازات‌، سه نظر وجود دارد. یک نظر می‌گوید که این اقدامات باید مادام‌العمر باشد. نظریه دوم این است که این مدت منطبق بر درمان فاعل بوده‌، به این ترتیب که به محض درمان شدن بیمار، این مدت‌، منقضی می‌شود. نظریه سوم آن است که این تدابیر باید دارای مدت معین باشد و محکوم‌علیه بعد از آن مدت آزاد شود. در قانون لبنان‌، قاضی در تعیین مدت این تدابیر در حق محکوم‌علیه مختار می‌باشد. بعضی اقدامات تامینی‌، ذاتاً موبد هستند، مانند منع از حمل سلاح در تمام مدت حیات‌. دیگر تدابیر، موقت می‌باشند، ولیکن شرط اساسی این است که مدت آن در حکم محدود و مشخص باشد.
وجوه اشتراک مجازات‌ها و اقدامات تامینی و تربیتی
صدور کلیه احکام و اجرای مجازات‌ها و نیز اقدامات تامینی‌، تابع اصولی هستند که حافظ حقوق و آزادی‌های فردی و ضامن رعایت احترام به شان انسانی می‌باشند.
از مهمترین این اصول می‌توان به سه اصل شخصی بودن‌، تساوی و قانونی بودن مجازات و اقدامات تامینی اشاره کرد. حقوقدانان لبنانی در کتب خود به اصل قانونی بودن بیش از همه اصول توجه کرده‌اند. آنچه مسلم است این که همان گونه که اصل قانونی بودن در مجازات رعایت می‌شود، این اصل در اقدامات تامینی نیز مورد توجه قرار گرفته است‌.
طبق این اصل‌، اقدامات تامینی‌، در صورتی انجام می‌شود که قاضی شخص را به سبب ارتکاب جرم معین‌، مجرم تشخیص دهد. برای این امر شروطی درنظر گرفته شده‌: این اقدامات درخصوص شخصی لحاظ می‌شود که مرتکب جرم معینی شده باشد. رعایت این شرط به سبب حمایت از حقوق و آزادی فردی می‌باشد. ارتباط این اقدامات با مجازات از نظر نظام اقدامات تامینی‌، به خاطر وجود حالت خطرناکی است که از جرم ناشی می‌شود. همچنین در ماده ۱ قانون مجازات لبنان‌، به مجازات و اقدام تامینی‌، هر دو با هم اشاره شده است‌. این اقدامات همانند مجازات باید توسط قاضی تعیین شود. این تدابیر به حکم محکمه قضایی بوده و تعیین نوع و مدت و مستند قانونی آن به نظر قاضی واگذار شده است‌.
علاوه بر اصول یاد شده‌، در قانون کشور لبنان‌، نقاط مشترک دیگری نیز بین مجازات و اقدامات تامینی وجود دارد که از انواع آن می‌توان به نکات زیر اشاره کرد:
« ۱. از لحاظ مجازات‌: تدابیر تامینی همانند مجازات در صورت ارتکاب جرم معینی‌، اجرا می‌شوند. به این معنی که درنظر گرفتن تدابیر، بدون ارتکاب فعل مجرمانه یا قبل از آن و یا قبل از حصول نتیجه مجرمانه‌، جایز نیست‌.
۲. از نظر حکم‌: تدابیر تامینی‌، همانند مجازات به استناد، احکام قضایی و بعد از ثبوت جرم و قضاوت واقع می‌شوند.
۳. از نظر قاضی‌: همانطور که در مجازات‌، قاضی با توجه به موضوع و اساس آن مبادرت به صدور حکم می‌کند، در مورد تدابیر تامینی نیز به این صورت است و این امر اختصاص به جانشین او و یا قاضی تحقیق ندارد و کلیه تصمیمات متخذه از طرف قاضی‌، قانونی است‌.»
مبحث دوم‌: وجوه افتراق مجازات و اقدامات تامینی
در قانون لبنان نیز وجوه اختلاف بین مجازات و اقدامات تامینی درنظر گرفته شده است‌. این افتراق شامل اختلاف در طبیعت و دیگری اختلاف در قواعد است‌، که در ذیل به شرح هرکدام می‌پردازیم‌:

 


۱. اختلاف در طبیعت‌:
بین اقدام تامینی و مجازات از لحاظ موضوع و مفهوم‌، آثار و تفاوت‌هایی وجود دارد:
الف‌) از لحاظ نتیجه‌: مجازات با درنظر گرفتن مفهوم اصلی آن‌، قصاص مجرم به سبب جرمی که انجام داده می‌باشد. در مجازات‌، آزار و اذیت مجرم مدنظر است‌، در صورتی که‌، هدف از اقدامات تامینی‌، اصلاح مجرم و حمایت و معالجه وی می‌باشد. در اقدامات تامینی به شان و کرامت انسانی توجه شده‌، برخلاف مجازات که هدف آن تحقیر بزهکار می‌باشد.
ب‌) از نظر مسوولیت‌: مجازات بر پایه مسوولیت جزایی و اراده بنا شده است‌، ولی تدابیر تامینی برمبنای حالت خطرناک مجرم‌، بدون درنظر گرفتن مسوولیت قانونی او می‌باشد.
ج‌) از نظر شخصیت‌: مجازات بر فاعل اعمال می‌گردد، نه بر اشخاص دیگر، در صورتی که اقدامات تامینی در بعضی موارد بر اشخاصی غیر از مرتکب جرم نیز اعمال می‌شود. مثلاً: درخصوص بستن موسسه که این اقدام بر شرکای غیرمقصر نیز اعمال می‌شود.
د) از نظر لزوم‌: به این معنی است که قاضی ملزم به تعیین مجازات‌، براساس وصف قانونی و مجازات تعیین شده در قانون می‌باشد و او ملزم به تعیین مجازات جرایم جنایی‌، جنحه و تکدیری بوده‌، اما اقدامات تامینی براساس شخصیت فاعل می‌باشد، بدین معنا که قاضی متناسب با شخصیت مجرم‌، این مجازات را تعیین می‌کند و قاضی در این خصوص مختار می‌باشد.
ه) از نظر مدت‌: در مجازات‌: زمانی را که محکوم‌علیه باید در زندان باشد، معین می‌شود و مجرم طی آن مدت در زندان می‌ماند ولی تدابیر تامینی تا زمان محقق شدن نتیجه‌، که آن اثبات درمان یا اصلاح مجرم است‌، زمان می‌برد.
و) از نظر تجدیدنظر: مجازات‌ها دارای حکم قطعی می‌باشند و قابل تجدیدنظر نیستند، مگرد در صورت اعاده دادرسی و یا عفو، ولی اقدامات تامینی از محکمه‌ای که آن را صادر کرده است‌، قابل تجدیدنظر هستند، حتی اگر آن حکم‌، قطعی شده باشد. به سبب اینکه قاضی براساس حالت آن شخص می‌تواند تجدیدنظر کند.
ز) از نظر زمان ارتکاب‌: مجرم به خاطر ارتکاب جرمی که در گذشته انجام داده است‌، مجازات می‌شود، ولی هدف تدابیر تامینی منع از ارتکاب جرم در آینده می‌باشد.
۲. اختلاف در قواعد:
قواعد قانونی‌، شکلی و اساسی در مجازات و اقدامات تامینی متفاوت هستند که عبارتند از:
الف‌) عطف به ماسبق شدن قوانین‌: در مجازات نظر بر این است که قوانین جزایی به واسطه قوانین جدید عطف به ماسبق نمی‌شود؛ اما اقدامات تامینی متاثر به این قاعده نبوده و به سبب قانونی که در گذشته آمده‌، عطف به ماسبق می‌شود.
ب‌) مرور زمان‌: مرور زمان شامل تدابیر تامینی نمی‌شود، هرچند که به سبب مرور زمان‌، مجازات ساقط شود.
ج‌) عفو: عفو عام مجازات را دربر می‌گیرد ولی اقدامات تامینی را دربر نمی‌گیرد و در مورد عفو خاص هم به همین صورت است‌.

شرایط قانونی و شکلی اجرای اقدامات تامینی
از مهمترین شرایط قانونی برای اعمال اقدامات تامینی وجود حالت خطرناک می‌باشد. چرا که این حالت‌، حالتی است که ارتکاب جرم در آینده را از ناحیه مرتکب بیشتر می‌کند. اشخاص مبتلا به این حالت‌، اشخاصی هستند که به سبب وضعیت فردی‌، یا به سبب عادات یا طرق معیشتی‌، احتمال وقوع جرم در آنها بیشتر است و بیشتر در معرض خطر ارتکاب جرم قرار دارند. برای مثال‌، مجرمین به عادت‌، یا اشخاصی که معتاد به شرب مسکر و یا مواد مخدر و یا قمار می‌باشند، بنابراین باید اهتمام کافی در جهت اصلاح و معالجه آنها، با توسل به وسایل مختلف صورت گیرد.
پس از اثبات حالت خطرناک و با درنظر گرفتن میزان آن‌، قاضی‌، حکم به یکی از تدابیر متخذه در قانون را خواهد داد.
نگهداری مجانین در تیمارستان‌، تبعید، نگهداری در کارگاه‌های صنعتی و کشاورزی از جمله این تدابیر هستند که قاضی‌، با توجه به سه عنصر سابقه ارتکاب جرم‌، حالت خطرناک و احتمال ارتکاب جرم در آینده‌، آن را مورد حکم قرار می‌دهد.
طبق قوانین کشور لبنان‌، اشخاصی که فاقد عقل می‌باشند و مجانین‌، در تیمارستان یا درمانگاه نگهداری می‌شوند و این امر تا زمان بهبود کامل حال آنها ادامه پیدا می‌کند. همچنین‌، در خصوص مصرف کنندگان مواد مخدر و مشروبات الکلی‌، قانونگزار، تدابیر درمانی را درنظر می‌گیرد و حکم به نگهداری آنها در درمانگاه‌، تا رفع حالت اعتیاد می‌دهد و در صورتی که بعد از انقضای مدت‌، این اشخاص‌، مجدداً مرتکب استعمال این مواد شوند، به موجب قراری از محکمه که نباید مدت آن از پنج سال تجاوز کند، در این اماکن خاص نگهداری می‌شوند. همچنین قانونگزاران کشور لبنان‌، با تدابیر خاص در خصوص اطفال بزهکار، سعی در بازسازگار کردن این اطفال و اصلاح و تربیت مجدد آنها دارند.
ماهیت قضایی اقدامات تامینی
اقدامات تامینی گاهی به موجب حکم مستقل و به عنوان مجازات نسبت به اشخاصی که مرتکب جرم شده‌اند، اعمال می‌گردد و گاهی هم به عنوان مجازات تکمیلی یا تبعی در کنار مجازات اصلی قرار می‌گیرند.
در قانون لبنان‌، اقدامات تامینی گاه به عنوان مجازات اصلی لحاظ می‌شوند که اهم آن عبارتند از:
۱. نگهداری در محل‌های خاص‌، که این امر در ماده ۷۴ از قانون مجازات لبنان مشخص شده و درخصوص مجانین می‌باشد و این اقدامات تا زمان بهبود حال او ادامه پیدا می‌کند.
۲. درخصوص اطفال نیز، تدابیری به عنوان مجازات اصلی درنظر گرفته شده است که هدف از این تدابیری اصلاحی‌، قرار دادن طفل در کانون با هدف اصلاح می‌باشد.
این تدابیر، در مواد ۱۱۸ الی ۱۲۸ قانون مجازات لبنان معین شده است‌.
۳. از دیگر تدابیر اصلاحی می‌توان به اخراج بیگانگان از کشور، اشاره کرد. اخراج بیگانگان از کشور، که جزء تدابیر محدود کننده آزادی هستند، در بند ۵ ماده ۷۱ قانون لبنان معین شده‌اند، این تدابیر درخصوص بیگانگانی است که حالت خطرناک دارند و باید از خاک لبنان اخراج شوند.
اقدامات تامینی گاه به عنوان مجازات تکمیلی یا تتمیمی مورد حکم قرار می‌گیرند. از مجازات‌های تکمیلی‌، می‌توان محرومیت از بعضی حقوق و مزایا را بیان کرد که این محرومیت‌ها شامل‌، تجرید مدنی و محرومیت از حق ولایت می‌شود. این محرومیت در قانون لبنان در ماده ۷۲ قانون مجازات آمده است‌.
از دیگر اقدامات تامینی که به عنوان اقدامات تامینی تکمیلی مورد حکم قرار می‌گیرد، می‌توان به مصادره اشاره کرد. برای مثال‌؛ گاهی اوقات این مصادره در نتیجه جرم صورت می‌گیرد، مثل مصادره پول‌های ناشی از تجارت مواد مخدر. این مورد در ماده ۷۳ قانون مجازات لبنان اعمال شده است‌. کار در کارگاه‌های کشاورزی و منع اعتیاد به مواد مخدر نیز از جمله تدابیر تکمیلی است که در ماده ۸۰ قانون مجازات لبنان به آن اشاره شده است‌.
انواع اقدامات تامینی و تربیتی
در قانون لبنان‌، اقدام تامینی و تربیتی به چهار دسته تقسیم می‌شود:
۱. تدابیر تامینی منع آزادی‌.
۲. تدابیر تامینی محدودکننده آزادی‌.
۳. تدابیر تامینی محروم کننده‌.
۴. تدابیر تامینی عینی‌.
که در ذیل به شرح هر کدام می‌پردازیم‌:
۱. تدابیر تامینی مانع آزادی
تدابیر تامینی مانع آزادی شامل‌:

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 23   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اقدامات تامینی و تربیتی در لبنان

دانلود مقاله خلاقیت چیست؟

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله خلاقیت چیست؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

توانایی دیدن چیزها به شیوه های جدی، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فکر کردن به شیوه ای متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیز های نا مربوط و تبدیل آن به شکل های جدید.

 

 

 

برای درک و فهم خلاقیت ابتدا باید آن را تعریف کرد. قابل قبول ترین تعریفی که از خلاقیت ارائه شده است عبارت است از « توانایی دیدن چیزها به شیوه های جدی، شکستن مرزها و فراتر رفتن از چارچوب ها، فکر کردن به شیوه ای متفاوت، ابداع چیزهای جدید، استفاده از چیز های نا مربوط و تبدیل آن به شکل های جدید».
برخی دیگر از متخصصان، خلاقیت را بعنوان یک تولید ، فرایند ، یکسری مهارت ها و ویژگی های شخصیتی توصیف می کنند.

 


خلاقیت به عنوان یک تولید :
ادیسون ( با اختراع برق( و گراهام بل) با اختراع تلفن) هر دو مولد چیزهای جدیدی بودند که جامعه بشریت را منقلب کرد. همینطور پیشرفت های پزشکی ، کارهای هنری، اصول و قوانین علمی نیز از جمله تولیدات خلاق محسوب می شوند.
خلاقیت بعنوان یک فرایند :
طبق این توصیف، خلاقیت فرایندی است که فرد با آن درگیر میشود حتی اگر به تولید چیز خاصی منجر نگردد. همه افراد می توانند عملکرد خلاقی داشته باشند. عملکرد خلاق شامل فکر کردن ، صحبت کردن، بازی ، نوشتن، رقصیدن، آواز خواندن، نواختن موسیقی ، آزمایش و دستکاری کردن ایده ها و اشیا باشد. بنابراین هر فعالیت هنری کودک خردسال می تواند خلاق باشد. خلاقیت کودکان در سال های اولیه زندگی بیشتر مبتنی بر فرایند است. یعنی کودک، یک نقاشی را شروع می کند اما آن را کامل نکرده و رها می کند. این عملکرد یعنی قرار گرفتنی در فرایند خلاقیت حتی اگر منجر به تولید کی اثر نشود.
خلاقیت بعنوان یک مهارت:
گرچه همه کودکان بالقوه خلاق هستند اما این توانایی بدون تمرین خاموش می شود.
خلاقیت برای شکوفایی نیاز به تمرین دارد. بعنوان مثال مهارت در بازی تنیس بدون تمرین, به سرعت از بین می رود. یک بازیکن خوب، دائماً تمرین می کند. بدون تمرین ، توانایی نوشتن ، موسیقی ، آواز ، رقص ، نقاشی و بسیاری دیگر ... ممکن است متوقف شود.
▪ خلاقیت به عنوان یکسری ویژگی های شخصیتی: برخی از محققان ویژگی هایی را برای افراد خلاق مطرح می کنند. این ویژگی ها عبارتند از: جسارت ، کنجکاوی ، انعطاف پذیری، استقلاب، درونگرایی، ناهمنوایی، شوخ طبعی گرایش به تجربه کردن و.... .
خلاقیت به عنوان یکسری شرایط محیطی:
منظور از شرایط محیطی، افراد، مکان ها، اشیا، و تجربیات است. کودکان از هیچ قادر به خلق چیزی نیستند. آنها برای ترسیم کردن یا خلق چیزی نیاز به تجربه دارند. بعنوان نمونه، کودکی که فرودگاه یا مرز هوایی را ندیده است به سختی می تواند در بازی ها یا فعالیت دیگرش، فعالیت خلاقانه ای داشته باشد. به همین ترتیب، در بیان خلاقیت، هرچه زمینه تجربیات فرد یا مکان ها، اشیا و سایر افراد بیشتر باشد، عملکرد وی در فعالیت های خلاقانه بیشتر است.
محیط خانه یکی از عوامل مهم در پرورش خلاقیت محسوب می گردد. اگر در محیط خانه دیدگاه خوش بینانه ای نسبت به این موضوع وجود داشته باشد. کودکان بیشتر استعداد های خود را بروز می دهند. تحقیقات نشان داده است که اگر:
والدین به کودکانشان احترام بگذارند،
نسبت به توانایی فرزندشان اعتماد داشته باشند،
به کودکان شان اجازه کشف کردن و تصمیم گیری بدهند،
ارزش های خانواده همیشه بر مبنای صداقت، شایستگی، منطق و موفقیت باشد، به پرورش و رشد خلاق کودکان خود کمک کرده اند.
موانع خلاقیت:
▪ همانطور که محرک های محیطی و عوامل خانوادگی می توانند خلاقیت را افزایش دهد، شرایط منفی هم می تواند آن را محدود کند. ٤ نوع شرایط محیطی که مانع توانایی خلاقیت می شوند عبارتند از:
والدین:
والدین اغلب انتظارات خاصی از کودکان شان دارند، متأسفانه کودکان خلاق ممکن است با این انتظارات هماهنگ نیاشند. کودکان خلاق اغلب اقتدار. محدودیت ها ، منطق و انتظارات والدین را زیر سؤال می برند. این کودکان بصورت متفاوتی عمل و رفتار می کنند. والدین ممکن است این رفتارهای خلاق را نوعی بی ادبی قلمداد کنند یا رفتارهای کودک شان را خیلی عجیب و غریب ، نابالغ، غیر عادی یا شیطانی بداند. بنابراین لازم است والدین اطلاعات کافی و لازم درخصوص ماهیت خلاقیت و فرایند آن داشته باشند.
مدرسه :
معلم ممکن است ارزش کودک خلاق را درک نکند. اغلب کودک خلاق باید در موقعیت مدرسه بر اساس همنوایی کامل عمل کند . کودک یاد میگیرد شب سیاه است و اگر در نقاشی اش از رنگ دیگری غیر از آن استفاده کند مورد تمسخر قرار می گیرد.
اخیراً تأکید بسیاری در این خصوص وجود دارد که در مدارس فرصت بسیار کم و نا محدودی برای فعالیت های خلاق کودکان در نظر گرفته می شود. همچنین برخی از کودکان در کلاس های درسی غیر خلاق زندان می شوند و به آنها گفته می شود« بنشین سرجایت». به همین دلیل یکی از ضروریات نظام آموزشی، توجه به استعداد های خلاق کودکان و پرورش معلمان در خصوص فراهم آوردن فضای مناسب برای پرورش آن استعدادهاست.

 


نقش های جنسی:
در هر جامعه ای نقش های جنسی خاصی وجود دارد، در اغلب مواقع این نقش ها علاوه بر محاسنش محدودیت هایی برای کودکان فراهم می کند. وقتی ما انتظار داریم کودک پسرمان فعال، مستقل و قوی باشد و برعکس دخترمان منفعل، وابسته و از خود گذشته و فداکار باشد با این شیوه به کودکان مان آسیب می رسانیم اگر نقش های جنسی به این صورت برای کودک دیکته شود، پسرها از رسیدن به فعالیت های آرام خودداری می کنند و دخترها از دستیابی به فعالیت ها و تجربیات فعال و زنده دوری می کنند. در حالی که هر دو نوع تجربه برای فرایندخلاقیت ضروری است.
جامعه، سنت و فرهنگ:
مفاهیم متفاوتی هستند اما هر یک، رفتارها، ارزش ها و نگرش های خاصی را دیکته می کنند، اینها به شکل انتظارات منتقل می شوند. متأسفانه ممکن است کودکان خلاق با یک دستور کار متفاوت عمل کنند. مشکل زمانی بروز می کند که بزرگسال همه پاسخ ها را دارد و از کودک انتظار دارد که در قالب چارچوب ها رفتار کند. مثلاً اغلب گفته می شود : « این شیوه ای است که خانواده من اینطور عمل می کند». بدیهی است که احترام به انتظارات جامعه، سنت ها و فرهنگ از اهمیت بسیاری برخوردار است به شرط آنکه قید و بندهای دست و پا گیر برای افراد بوجود نیاورد.
چگونه خلاقیت کودکان را افزایش دهیم:
١- محیطی مناسب برای انجام کارهای خلاق آنها فراهم نمایید.
٢- امکانات و وسایلی در اختیار آنها قرار دهید تا به کمک آنها خلاقیت ها ی خود را ابراز نمایند.( به عنوان مثال وسایل موسیقی، نقاشی و طراحی و...)
٣- کارهای خلاق کودکان را تشویق کنید و آنها را در معرض نمایش قرار داده و از ارزیابی بیش از حد آنان خودداری کنید.
٤- به عنوان بزرگسال، خود به انجام کارهای خلاق بپردازد و اجازه دهید کودکان شما شاهد کارهای خلاق تان باشند.
٥- به شیو ه های آموزشی در خانواده خود توجه داشته باشید.
٦- برای کارهای خلاق دیگران ارزش قائل شوید.
٧- از تأکید بر تصورات قالبی در خصوص جنسیت کودکان شدیداً خودداری نمایید. ( به عنوان مثال دختر ماشین بازی نمی کند، پسر عروسک بازی نمی کند یا پسر گریه نمی کند). ٨- امکان شرکت در فعالیت ها و کلاسهای ویژه را برای آنان فراهم نمایید.
٩- اگر مشکلات یا گرفتاریهای در خانواده وجود دارد از آن مشکلات به شیوه مثبتی استفاده کنید و با تشویق به کودک خود اجازه ابراز احساسات و اظهار نظر بدهید.
١٠- توجه داشته باشیید که استعداد فقط سهم کوچکی از خلاقیت است و تمرین و نظم بخشیدن به آن از اهمیت بیشتری بر خوردار است.
١- اجازه بدهید کودک خودش باشد حتی اگر رفتارهای عجیب از او سر بزند و سعی کنید در حضور جمع کودک خود را خلاق معرفی نکنید؛ در غیر این صورت اطرافیان انتظارات بیش از حدی از کودک شما خواهند داشت.
١٢- با کودک خود شوخ طبع و مهربان باشید.

فرایند خلاقیت
در رویکردی عمومی، نگاه به خلاقیت، منظری توسعه مدارانه و جهتگیری اثربخش را به همراه دارد. خلاقیت از دیرباز عنصری تماماً ذاتی و نهادینه شده و تقریباً موروثی قلمداد شده ولی آنچه که امروز به عنوان نگرش خلاقانه، طراحی خلاقانه، استعداد خلاق و بیشتر از همه تفکر خلاق موسوم است، پارادایمی فراتر از عنصری با رویکردی درونی است.
در رویکردی عمومی، نگاه به خلاقیت، منظری توسعه مدارانه و جهتگیری اثربخش را به همراه دارد. خلاقیت از دیرباز عنصری تماماً ذاتی و نهادینه شده و تقریباً موروثی قلمداد شده ولی آنچه که امروز به عنوان نگرش خلاقانه، طراحی خلاقانه، استعداد خلاق و بیشتر از همه تفکر خلاق موسوم است، پارادایمی فراتر از عنصری با رویکردی درونی است. نگاه نوین به خلاقیت، آن را آموزش محور و پرورش مدار میداند و تقویت و فعلیت آن را در چارچوب شئون فکری و حوزههای عملی ممکن میشمارد.
تعریف خلاقیت
کارشناسان، خلاقیت را «توانایی نگاه جدید و متفاوت به یک موضوع» (ورتهایمر ۱۹۴۵) فهم بهتر و سازماندهی شده« (کلی و راجرز ۱۹۶۵) »حدس زدن یا منظم کردن فرضیهها (تورنس ۱۹۶۵) »فهم ناخودآگاه و هدایت شونده به سوی بینشهای جدید» «توردوریکاردز ۱۹۸۸
(تولید ایدههای جدید و مفید )آمیلی ۱۹۶۶( تفکر جانبی در برابر تفکر عمودی )ادوارد دوبونو ۱۹۶۶( تفکر واگرا در برابر تفکر همگرا )گیلفورد ۱۹۶۶( معرفی پدیدهها یا روشهای جدید و توانایی خلق کردن با نیروی تخیل )گات لوییس ۲۰۰۰( ارائه رهیافتهای جدید و غیرمعمولی و اثربخش )پاپالیا ۱۹۸۸( و برقرار کردن ارتباطات جدید) استنبرگ و اوهارا ۱۹۹۷) تعریف کردهاند.
در نگاه ما «خلاقیت برایند نیروهای تخیلی و تعقلی فرد است که با استفاده از دانستههای قبلی و کشفیات جدید،‏ قالبهای ذهنی و محدودیتهای فکری او را در هم میشکند و رهیافتهایی نو برای حل مسئله ارائه میدهد».
قوه تعقل و قوه تخیل انسان در دو سوی طیف ذهنی انسان قرار دارد و خلاقیت محصول پرورش متناسب و همگون این دو قوه است و چه بسا رشد ناهمگون یکی از این دو قوه انسان را به دام جمود فکری یا خیالپردازی و مالیخولیایی بیندازد.
خلاقیت بر دو پایه تصورات و تعقلات بنا نهاده شده است که برایند آنها منجر به تولید ایدههای خلاقانه میشود و انسانهای خلاق عموماً کسانی هستند که این دو قوه را به خوبی در وجودشان پرورش داده باشند و از برایند این دو در جهت مقاصد و اهداف خود استفاده کنند.


تصورات مؤثر در خلاقیت
تصورات مؤثر در خلاقیت، عبارتند از:
تصورات مثبت یا حدس زننده: تصوراتی که ما از چیزهای لذتبخش و اتفاقاتی که دوست داریم برایمان بیفتد در ذهن میسازیم. مانند تصورات بصری که به ما امکان میدهد هر تصویر فکری دلخواه را در مغز به وجود آوریم.
تصورات بازسازنده:
تصوراتی که ما را قادر میسازند تا تصویرهای گذشته را بهطور غیر ارادی در مغز خود بازسازی کنیم.
تصورات ساختاری:
حس ذاتی برای تجسم اشکال سه بعدی و توانایی غریزی برای ساختن تصویری واضح و سه بعدی در مغز از نقشهای مسطح، مانند قدرتی که هوانوردان را در فرود آوردن هواپیما به زمین در پروازهای بدون دید یاری میکند.
تصورات جانشینی:
تصوراتی که به وسیله آنها میتوانیم خود را به جای دیگران قرار داده و در غمها و شادیهای آنها شریک شویم.
تصورات پیشبینی کنند:
تصوراتی که انسان را قادر میسازند تا در مورد آینده حدس زده و آن را پیشبینی کند.
فرایند خلاقیت
بعد از تعریف خلاقیت و درک چیستی آن، میبایستی با فرایندی که برای دستیابی به راهحلهای خلاقانه طی میشود، آشنا شویم. فرایند حل خلاقانه مسائل، دارای الگویی شش مرحلهای است.
۱) مرحله اول: حقیقتیابی
حقیقتیابی شامل گامهای زیر است:
تعریف مسئله: در این مرحله فرد مسائلی را که باید حل کند شناسایی و انتخاب میکند.
آمادهسازی:
جمعآوری و گزینش دادههای مربوط به موضوع که این دادهها شامل دانشی که از قبل در ذهن وجود داشته به علاوه دانشهایی است که جدیداً برای حل خلاق مسئله جمعآوری میکنیم.
نکتهای که در مورد جمعآوری دادهها باید مورد توجه قرار گیرد این است که جمعآوری اطلاعات در حجم زیاد و با شیوهای نامناسب، باعث عدم رشد خلاقیت میشود. جان لیتکس متخصص علوم تربیتی امریکا گفته است «اطلاعات ممکن است قدرت تصور را خفه کند» به همین دلیل، روش صحیح جمعآوری دادهها باید مورد توجه قرار گیرد. لذا باید «به حقایق برجسته در زمینه مربوطه پرداخته و بعد شروع به تدبیر فرضیات ممکن کنیم سپس دوباره به مرحله ابتدایی برگشته و تمام حقایق موجود در آن زمینه را مورد بررسی قرار دهیم (ریمون کیوی و لوک وان کامپنهود ۱۹۸۸).
۲) مرحله دوم: پالایش
دادههای جمعآوری شده نیاز به پالایش و طبقهبندی اساسی دارد تا اطلاعات سره از ناسره را از هم جدا کرده و میان اندیشهها و مطالب مناسب و بیهوده تفکیک قائل شویم و آنهایی را که به درد نمیخورند در سطل زبالهای بزرگ بریزیم.
۳) مرحله سوم: تجزیه و تحلیل
در این مرحله، فرد در عمق اطلاعات دریافتنی به کنکاش و جستوجو میپردازد و مطابق با مسئله و هدفی که از حل مسئله دارد، از اطلاعات استفاده میکند. البته بخشی از این تلاش به صورت ناآگاهانه بوده و ذهن به طور ناخودآگاه به پردازش اطلاعات در ذهن میپردازد که به آن «دوره کمون» (والاس ۱۹۲۶) نیز گفته میشود.
۴) مرحله چهارم: ایدهیابی
در این مرحله، به کمک داشتههای ذهنی که در مراحل اول تا سوم طی فرایندهای ویژهای جمعآوری و پردازش شدهاند، فرد شروع به تولید ایدههای خلاقانه میکند که شامل گامهای زیر است:
ایجاد ایدهها: تدبیر ایدههای آزمایشی موقت به عنوان سرنخهای ممکن
پروراندن ایدهها: این مرحله با انتخاب مفیدترین ایدههای حاصله و افزودن یا تغییر و ترکیب آنها که منجر به ایجاد ایدههای جدیدتر و متکاملتر میشود انجام میپذیرد.
۵) مرحله پنجم: راهحلیابی
این مرحله شامل دو گام زیر است:
ارزشیابی فرد: فرد از این طریق بهترین ایدههای تولید شده را انتخاب میکند.
گزینش: انتخاب راهحل نهایی از میان ایدههای گزینش شده و پیادهسازی آن
۶) مرحله ششم: بازخوردگیری
این مرحله، پس از پیادهسازی ایدههایی که در مرحله پنجم گزینش شد، صورت میگیرد. با گرفتن بازخورد مناسب ضعفها و کاستیهای ایدهها مورد بررسی قرار گرفته و با استفاده از تجربیات عملی، ایده ها متکاملتر و عملیتر میشوند.
طی این مراحل، در مرحله اول تا سوم فرد با استفاده از نیروی تعقل به جمعآوری اطلاعات و بازپروری آنها میپردازد. در مرحله چهارم که اوج تعامل قوه تفکر و تخیل است و باید آن را هنگامه بروز جوانههای خلاقیت در ذهن آدمی دانست، با استفاده از قدرت تصور و خیالپردازی و با کمک دادههای پردازش یافته مراحل قبل، ذهن موفق به ابداع ایدههای درخشان میشود. در مرحله پنجم و ششم به کمک قوه داوری و قضاوت که خود از شئون تفکر است و پیشتر در مورد آن توضیح داده شد، بهترین و عملیترین راهها را انتخاب و با گرفتن بازخورد مناسب به کمک تفکر علت و معلولی و قضاوتی، یافتههای ذهنی را به راهحلهای عملی و کارامد تبدیل میکنیم.
ویژگیهای افراد خلاق
افراد خلاق عموماً ویژگیهای دارند که آنها را از سایر مردم متمایز میکند. این ویژگیها که همان ظهور و بروز نیروهای تفکری و تخیلی انسان در منظر و دیدگاه دیگران و تحقق عملکردهای آنها در عالم خارج است، عبارتند از:
هوش:
افراد خلاق، همواره به اندازه کافی از هوش برخوردارند. یعنی لزوماً انسانهای دارای هوش بالا، انسانهای خلاقی نیستند. بلکه کسانی خلاق هستند که توانستهاند هوش خود را به نحو مطلوبی تربیت و سازماندهی کنند.
سیالیت فکری:
از توانایی ایجاد سریع تعداد زیادی ایده برخوردار است.
انعطافپذیری ادراکی:
توانایی دست کشیدن از یک قاعده و قانون و چارچوب و یافتن چارچوبهای جدید را دارند. به بیانی دیگر، ذهن آنها بهتر و سریعتر میتواند قالبشکنی کند و به الگوهای جدید دست یابد.
ابتکار:
توانایی و تمایل به ایجاد جوابهای غیرمعمول و مرسوم را در واکنش به محرکهای محیطی دارند. تنوعطلبی و بیزاری از انجام کارها به صورت روتین از دیگر خاصیتهای این ویژگی است.
استقلال رأی و داوری:
به خود متکی بودن و سنجش افکار و ایدهها بر مبنای منطق و استدلال به دور از وابستگیها و غوغا سالاریها و عدم تمایل به همرنگی با جماعت از دیگر ویژگیهای این افراد است.
اعتماد به نفس:
به توانایی خود اعتماد و باور دارند و تصویری واقعی از امکانات و حدود توانمندیهای خود دارند.
خطرپذیری: از انتقاد و شکست ترسی ندارند و اشتباهات را فرصتهایی برای یادگیری تلقی میکنند.
تمرکز ذهنی:
به طور فعال و پر تلاش، هم از نظر ذهنی و هم از نظر عملی، به ایده میپردازند.
▪ دانش: افراد خلاق، سالهای زیادی را برای کسب دانش و تسلط بر موضوع مورد علاقه خود صرف میکنند و علاوهبر آن همواره در حال توسعه دائمی دانش وآگاهی خود هستند.
پیشینه تاریخی:
افراد خلاق، عموماً در زندگی دچار رخدادهای متنوعی بودهاند و بعضاً فقدانهای بزرگی نظیر والدین یا امکانات مالی داشتهاند. این فقدانها عموماً موجب برانگیختن احساس نیاز شده و فرد را واداشتهاند تا در جهت رفع نیاز خود به راهحلهای خلاقانه بیندیشد.

 


نیاز به کسب موفقیت:
افراد خلاق نیاز دارند در کسب هدفهای خود، به موفقیتهایی دست پیدا کنند. این نیاز منبعی قوی و دلگرم کننده برای تلاش مضاعف فرد در زمینه دستیابی به راهحلهای تازه، ریسکپذیری بیشتر و تمرکز قویتر بر روی موضوع است.
موانع بروز خلاقیت
شاید اولین سؤالی که بعد مطرح شدن بحث خلاقیت و ویژگیهای انسانهای خلاق به وجود میآید، این باشد که بهرغم اینکه تقریباً تمام انسانها دارای دو قوه تفکر و تعقل هستند، چرا عدهای خلاق و سرشار از ایدههای نو و بدیع هستند و گروهی دیگر بیابان لم یزرعی هستند خالی از هر گونه نسیمی که اندکی بوی تمایل برای کارهای جدید، نو، متنوع و متفاوت از گذشته را دارد؟ پارهای از این دلایل عبارتند از (آبایی ۱۳۸۲):
گمان اینکه مسئله تنها یک راهحل درست دارد
سعی بر اینکه همیشه منطقی باشیم
طاعت بی چون و چرا از قوانین
ترس از ابهامات و علاقه به مشخص بودن همه چیز
اصرار بر اینکه همیشه عملی فکر کنیم
ترس از شکست و پرهیز از انجام کارهای مخاطرهانگیز
عدم تفریح و سرگرمی
تخصص پیدا کردن تنها در یک کار
ترس از احمق جلوه داده شدن توسط دیگران
اعتقاد نداشتن به اینکه میتوانیم خلاق باشیم
راههای پرورش خلاقیت
پیشتر گفته شد که خلاقیت، برایند نیروهای تعقلی و تخیلی انسان است که قالبهای ذهنی را میشکند و ایدههای نوآورانه را به ذهن متبادر میسازد. بنابراین، به خاطر پرورش خلاقیت باید کارهایی انجام دهیم که از طرفی دانش و تجربه ما را که بهعنوان ماده خام خلاقیت هستند بالا ببرد و از طرف دیگر شیوه تفکر ما را اصلاح و هدایت کند و از سویی قدرت تخیل ما را بهبود بخشیده و امکان تصورسازی به ما بدهد.
میدانیم که خلاقیت نوعی تکاپوی فکری و ذهنی برای دستیابی به اندیشههای بدیع است. پس کارهایی که بتواند ذهن را در این راستا به تکاپو وا دارد و به ما فرصت اندیشیدن و تبلور آن را در جهان خارج بدهد، موجب افزایش خلاقیت میشود.
تجربه:
غنیترین منبع سوخت و عاملی است که موجب میشود انسان بتواند ایدههای خلاقانه ارائه بدهد.
تجربه را میتوان از انجام کارهای متنوع و مخاطرهانگیز، مسافرت مخصوصاً با شرایط سخت و مصیبتبار و به مکانهای دور افتاده، تماسهای شخصی با دیگران بویژه کودکان، خواندن شرح حال افراد، تماشا کردن تلویزیون، گوش کردن رادیو و ... بهدست آورد.
بازیهای فکری:
حل معما، جدول، شطرنج، کلمات متقاطع، بیست سوالیها، بازی در هوای آزاد، حل مسائل ریاضی بخصوص مسائل هندسه و احتمال که نوعی ورزش ذهنی هستند در تقویت قدرت تفکر موثرند.
کوشش زیاد:
آنچه موجب خلاقیت میشود، لزوماً هوش و نبوغ فوقالعاده نیست بلکه کوشش مضاعفی است که افراد خلاق انجام میدهند تا مغز را به تصور وا دارند. سختکوشی و عادت کردن به کار و تلاش ما را در هنگام تولید ایدههای خلاقانه یاری میکند.
دانش:
بروز ایدههای نو نیاز به دانش فراوان دارد. در حقیقت دانش ماده اولیه تصورسازی است توسعه دائمی دانش و اطلاعات وسیع در بروز ایدههای خلاقانه نقش بیبدیلی دارند.
روحیه پرسشگری:
تقویت روحیه پرسشگری و اینکه انسان از طرح سوالهای به ظاهر کودکانه واهمه نداشته باشد و سوالهای چالش برانگیز مطرح کند، باعث پرورش کنجکاوی در انسان میشود و ساختارشکنی قالبهای ذهنی را تسریع میکند.
پرورش تفکر خلاق و نو آوری آموزشی
هفتاد و پنج سال پیش آنتی بیوتیک ها ، هواپیمای جت ، تلویزیون و کامپیوتر وجود نداشت . انسان های بسیار زیادی در اثر بیماری های خیلی ساده جان خود را از دست می دادند .
هفتاد و پنج سال پیش آنتی بیوتیک ها ، هواپیمای جت ، تلویزیون و کامپیوتر وجود نداشت . انسان های بسیار زیادی در اثر بیماری های خیلی ساده جان خود را از دست می دادند . اما از آن زمان تاکنون سلطه ما بر جهان فیزیکی و بیولوژیک به شدت افزایش یافته است . امید به زندگی رشد کرده و اکثر ساکنان هم اکنون محصولات کشاورزی برای سیر کردن ساکنان کره زمین که از هفتاد و پنج سال پیش تاکنون سه برابر شده اند ، کافی به نظر می رسد . طی این سالها بشر به کرات پا نهاد ، اینترنت به وجود آمد و ....
بازی ادامه دارد
در سال های اخیر دانشمندان در رشته های مختلف بنیان لازم را برای ناتو تکنولوژی فراهم کرده اند و اکنون می توانند در سطحی بسیار پیشرفته به مهندسی در مقیاس اتمی و مولکولی بپردازند . میزان و راه نو آوری برای تعیین و پیش بینی آینده جهان ضروری است . در واقع داشتن جامعه ای نو آور برای دستیابی به رشد ، از داشتن میزان بالای سرمایه و صرف آن مهم تر و مؤثر تر است . نو آوری ها لزوماً نباید شبیه اینترنت ، موفقیت و پیشرفت عظیم تکنولوژیک باشند .
نو آوری می تواند پیشرفتی کوچک درون مدرسه یا تغییر ساختار رویه های کاری در سازمان آموزش و پرورش باشد . فرآیند نوآوری ، ظریف و شکننده است . ظهور و رشد خلاقیت و نو آوری ، مستلزم وجود فضایی است که در آن از افکار مختلف و پیشنهادهای سازنده و تحقیقات بنیادی حمایت شود . نو آوری هر روز از محدودیت ها می کاهد و غیر ممکن های بیشتری را ممکن می سازد . سازمان ها باید انگیزه هایی برای ایجاد و رشد نوآوری پدید آورند .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   27 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله خلاقیت چیست؟