فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات90
پرواز اعتماد را با یکدیگر تجربه کنیم وگرنه میشکنیم. بالهای دوستیمان را … در سکوت، با یکدیگر پیوند داشتن، همدلی صادقانه، وفاداری ریشهدار، اعتماد کن! … از تنهایی مگریز، به تنهایی مگریز، گهگاه آن را بجوی و تحمل کن و به آرامش خاطر مجالی ده، با درافکندن خود به دره شاید، سرانجام به شناسایی خود توفیقیابی (اسلامینسب، علی، 1372).
بیتردید یکی از نیازهای اساسی مردم و افراد و آحاد انسانی در تمام طبقات و درجات علمی و اخلاقی، نیاز به داشتن میزان معینی (حداقل) از عزتنفس است. در این میان هر قدر میزان آسیبپذیری فردی بیشتر باشد به درجات بیشتری از اعتماد به نفس نیازمند است. انسان فقط در مراحل عالی تکامل و سیر و سلوک معنوی است که اعتماد و عزتنفس را در اعلاء درجه خود داراست. مطالعات در کتب گوناگون علمی (روانشناسی)، فلسفی، اخلاقی و احادیث و به خصوص قرآن کریم نشان میدهد که اعتماد به نفس اولین درجه برای کسب مراحل عالی یقین و نفس مطمئنه است (اسلامینسب، علی، 1372).
طرح شناسایی عزتنفس از جدیدترین مباحث روانشناسی بوده و اهمیت و لزوم بررسی آن به هیچکس پوشیده نمیباشد. ارتباط با جانبازان عزیز، آن هم به طریق علمی و توأم با مطالعه و شناسایی دقیق جانباز به عنوان یک «کل» بایستی مدنظر صاحبنظران و به عنوان یک وظیفه است (اسلامینسب، علی، 1372).
جانباز بایستی در تمام ابعاد و به طور جهانی و برای جهانیان مورد شناسایی دقیق، واقعبینانه و مستدل قرار گیرد (اسلامینسب، علی، 1372).
بیان مسئله:
عزتنفس همه انسانها به یک میزان نبوده بلکه تربیت خانوادگی در رشد آن تأثیر دارد. زیرا عدهای خود را کاملاً انسانهای خوب و قابل تحمل دانسته و تعدادی نیز خود را افراد بیکفایتی میشمارند. ولی سعی اکثر مردم بر این است که عزت نفس خود را در یک سطح عالی حفظ نمایند (اسلامینسب، علی، 1372).
تمایل به حفظ یا ایجاد نگرش مثبت به خود به صورت انگیزه نیرومندی میباشد که با انگیزههای اجتماعی دیگر پیوند متقابل دارد. در پرتو انگیزه میتوان درک نمود که چرا بعضی از انسانها برای حفظ «عزت نفس» خود حاضرند شکنجه، گرسنگی، رنج و محرومیتهای متعدد حسی را متحمل شوند. یک فر جانباز الگوی عینی و تصوری این محرومیتهاست و تمام سرمایه هستی خود را در طبق اخلاص نهاده و در راه دوست و معشوق خود یعنی خدا نثار کرده است. او ایثارگری است که از چشم و گوش و زیبایی چهره و اعضاء و جوارح و اندامها گذشته و هر قدر هدیه بیشتری تقدیم نموده شادمانی فزونتری کسب کرده است. بنابراین از ارضاء نیازهای حلال و طبیعی چشم پوشیده به جهت اینکه فریاد دوست را لبیک گوید. او برای حفظ عزت نفس، عزت نفس مسلمین، عزت نفس مؤمنین و عزت رهبر و جامعه اسلامی، فقدان و نیازمندی و نابودی امکانات مادی را بر جان خریده است (اسلامی نسبت، علی، 1372).
او برای تکامل جامعه نقص عضو پیدا کرده است او عضو و اندام و حس را از دست داده برای اینکه جامعه حس و اندام کارآمدتری بیابد. اگر دیگران و خصوصاً نوایس پابرجا هستند و عفت اجتماع خدشهدار نشده، برای این است که او محرومیت را بر جان خریده است (اسلامی نسبت، علی، 1372).
او اسباب رضاء و نیازمندیها را که خود وسایل کامیابی و غر روحی و معنوی است از دست داده، برای اینکه آحاد مردم به عزت خاص برسند (اسلامی نسبت، علی، 1372).
او خود را فدا کرده، برای اینکه خدایی شود و از این فعل خدایی شدن، جامعه نیز بهرهمند شود و راه هدایت و باب شناخت اصیل گشوده شود (اسلامی نسبت، علی، 1372).
بنابراین او برگردن اجتماع حقی بزرگ دارد که ادای آن بسیار مشکل مینماید. چه بسیار جانبازانی را میشناسیم که به خود متکی بودهاند و دست نیاز و کمک به مراکز مربوط دراز نکردهاند، زیرا اعتقاد داشتهاند که هدف آنها رضای خداوند است. بنابراین از خلق انتظار و توقع داشتن شایسته نمیباشد (اسلامی نسبت، علی، 1372).
شخصیت خاص معلولین انقضاء میکند که به دنبال ناتوانی و درد و رنج حاصله، نیازمند کمک غیر باشند. اما عزت نفس رزمنده و جانباز مؤمن او را از درخواست و پذیرش منت بازمیدارد و هر قدر اعتماد به نفس فرد بیشتر باشد خوداتکایی فزونی مییابد اما محدودیت و ناتوانی نباید فراموش شود. اگر جانبازی طلب کمک نمیکند دلیل بر این نیست که به معیاری نیاز ندارد بلکه جامعه، مسئولین و همگان باید به روش آبرومندانه و با افتخار به آنها کمک کنند. مبادا کمک نکردن به آنها برایمان معمولی و عادت شود آنها با اهداف الهی و از بیان خلق عبور میکند. نفرین و دردلهای آنها گریبان ما را خواهد گرفت (اسلامی نسبت، علی، 1372).
بررسی و مقایسه عزت نفس بین جانبازان %50 به بالا و افراد عادی