فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درمورد مصلحت

اختصاصی از فی توو دانلود تحقیق کامل درمورد مصلحت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد مصلحت


دانلود تحقیق کامل درمورد مصلحت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 106

 

فصل اول:  مفاهیم وعناصر، انواع

گفتار اول: مفاهیم  و عناصر

1:  مصلحت

1-1:از دیدگاه  لغوی

از نظر ریشه شناسی، واژه مصلحت اسم مصدر از ریشه (ص- ل- ح) است. فعل صَلُحُ وقتی استعمال می شود که نشان دهنده چیزی یا شخصی خوب، غیرفاسد، شایسته، به حق، شریف و صحیح است. هرگاه این کلمه با حرف اضافه «لِ» (لمصلحه) به کار رود به معنای تناسب خواهد بود. در استعمال عرب گفته می شود: « نظر فی مصالح الناس» یعنی: «او به چیزهایی توجه می کند که برای مردم خوب است» [1]

همچنین مصلحت در لغت در مقابل مفسده و فساد قرار گرفته[2] و به معنای خوبی و نیکی و هرچیزی که مانع از فساد و تباهی و خروج شی از حالت اعتدال و هیئت اصلی اش شود می باشد.

در قرآن کریم  اشتقاق های مختلفی از ریشه «ص- ل- ح» استعمال شده است. ولی واژه «مصلحت» مشاهده نمی شود . قرآن کریم واژگان«ظَلَمَ»[3] و«فَسَدَ»[4] را متضاد «صَلُحَ» به کار می برد. کلمه صالح، اسم فاعل «ص- ل- ح» در قرآن بسیار تکرار شده است.

2-1. از دیدگاه اصطلاحی

دکتر محمد جعفر لنگرودی در ترمینولوژی حقوق  در تعریف واژه «مصالح» می گوید. مُصاِلح به مفهوم اسم بعید است که جمع مصلحت می باشد و در اصطلاحات ذیل به کار رفته است:

یک – بظم میم وکسر لام(فقه مدنی) یعنی کسی که در عقد صلح ایجاب از ناحیه اوست.

دو – بفتح میم و کسر لام(فقه) یعنی قسمتی از نظام کلی آفرینش که قانونی از قوانین شرع از آن سرچشمه گرفته است. در این معنی است که فقهاء می گویند: احکام تابع مصالح و مفاسد است واصطلاح مصالح مرسله در همین معنی است.

سه - بضم میم و فتح لام. کسی که در عقد صلح، قبول از طرف اوست و او را مصطلح و متصالح هم می گویند.[5]«

غزالی در تعریف مصلحت می نویسد:«مصلحت جلب منفعت یا دفع ضرر است؛ ولی در مقام عمل، مقصود جلب منافع و دفع مضار دنیوی و مقاصد آدمی نیست. بلکه منظور حفظ مقاصد شارع می باشد که مهم ترین آن حفظ دین، نفس، عقل وحال آدمیان است»[6]

پاند در کتاب« بازرسی اجتماعی به وسیله حقوق» به تعریف مصالح یا منافع مورد بحث می پردازد و می گوید:« خواسته ها و ادعاهایی است که به وسیله افراد انسانی اظهار می شود و حقوق ناچار است که به خاطر حفظ و پیشرفت تمدن درباره آنها مقرراتی وضع کند»[7]

به عقیده بنتام «مصلحت، خاصیت یا قابلیت چیزی برای جلوگیری از رنج و تأمین لذت، خیرو شر همان لذت و تعب است و هدف زندگی رسیدن به لذات دنیوی است» همچنین بنتام در تعریف فایده در کتاب مقدمه ای بر اصول اخلاق و قانونگذاری می نویسد:« فایده عبارت است از هر نوع خاصیتی در شی و یا امری که می تواند نفع، بهره، لذت، یا خوشی به بارآورد، از رخ دادن بدبختی،درد، شر یا ناخوشی برای مباشر آن یا دیگر افراد ذی ربط جلوگیری نماید.»

آنچه از مجموع تعاریف بالا استفاده می شود این است که مصلحت در اکثر موارد در ردیف منفعت ذکر شده است از این جهت و از این دیدگاه اصولا قوانین در نهایت، خود برای نفع افراد جامعه وضع گردیده اند. البته بدیهی است که نوع بینش و جهان بینی مخصوصا تفکر مذهبی می توانددر تعریف مصلحت مداخله نماید.

در فقه اهل سنت، دو جا از مصلحت سخن به میان آمده است: یکی در باب خود مصلحت با عنوان «فقه المصلحه» یا «نظریه المصلحه» و دیگری در باب «السیاسه الشرعیه» دومی در اصطلاح فقیهان بر تصمیم ها و اقدام های سیاسی امام و ولی امر در اداره اموری دلالت می کند که شریعت در آن مورد، حکم خاصی ندارد. در این جا،، دایره عمل بر مصلحت یا نفع عمومی در موردی است که شارع رد یا تایید ندارد. به سخن دیگر و دال بر اداره عمومی در حکومتی اسلامی با هدف تحقق منافع امت، جلوگیری از زیان رسیدن به آن، هماهنگ با اصول عام شریعت است حتی اگر این سیاست با احکام جزیی مجتهدان مخالف باشد»[8]

سیاست شرعیه قانونگذاری در تمام امور است و قید آن،مغایرت نداشتن با خود شریعت است؛ هرچند به بهای ترک معنی صریح از شرع باشد. این واژه برای « اصول حکومت» نیز به کار می رود که از آن به «الاحکام السلطانیه» یا «نظام  الحکم» تعبیر می شود.

با توجه به تعاریف گوناگونی که فقهای اسلامی برای مصلحت ارائه نموده اند، می توان گفت مصلحت در اصطلاح فقهی سه معنی دارد که ضمن بیان این سه معنی، می توان به جایگاه مصلحت در فقه اسلامی دست یافت این معانی عبارتنداز:

1-2-1: مصلحت به عنوان فلسفه تشریع احکام شرعی

احکام شرعی که از جانب شارع مقدس جعل می شوند مبتنی بر مصالح و مفاسد نفس الامریه ای است که این مصالح و مفاسد جزء علل تشریع احکام الهی محسوب می شوند. بحث در مورد تبعیت یا عدم تبعیت احکام شرعی از مصالح و مفاسد واقعی که ارتباط نزدیکی با مسئله  کلامی حسن و قبح ذاتی وعقلی دارد از دیرباز بین عدلیه،معتزله و  اشاعره وجود داشته است.[9]

بنابر عقیده اشاعره تقیید افعال الهی به معیارهای عقلی و حسن و قبح افعال نوعی محدودیت و تعیین تکلیف برای خداست در صورتی که خدا هرآنچه را اراده کند می تواند انجام دهد. متقابلا عدلیه اعتقاد دارند که اصل حسن وقبح اشیاء همان طورکه معیار و مقیاس کارهای بشری است می تواند معیار افعال ربوبی قرار گیرد لذا خداوند که حکیم علی الاطلاق است کارهای خود را با مقیاس حسن و قبح ذاتی افعال انجام می دهد و آنچه حسن است انجام می دهد.[10]

عدلیه بیان داشته اند که اگر حسن و قبح افعال را منکر شویم با  محذوراتی مواجه  خواهیم شد؛ از جمله این که نسبت کذب بر خدا جائز می گردد؛ زیرا اگر خداوند در موردی در کلامش دروغ بگوید این کار چون فعل الهی است بنابرقول اشاعره حسن است در حالی که اگر  اینکار جائز و حسن باشد دیگر اعتمادی به وعده و وعیدهای خداوند نمی توان داشت چرا که در هر سخنِ خداوند، احتمال کذب وجود خواهد داشت.[11]

دیگر اینکه اصل حسن وقبح اشیاء و افعال، اصلی است که با وجدان بشری مطابق است و هر عاقلی حتی منکر  شرائع، حسن احسان و عدالت و قبح ظلم را بالضروره قبول دارد گرچه از طرف خداوند در این زمینه بیانی نرسیده باشد.[12]

طبق نظر عدلیه می توان گفت هر فعلی قبل از حکم شارع دارای حسن یا قبح می باشد و اینطور نیست که حسن یا قبح از فعل ربوبی محقق شود.

با پذیرش حسن و قبح اشیاء می توان قائل شد که از جمله افعال خداوند که ناشی از اراده تشریعی ذاتی ربوبی است جعل و تاسیس احکام شرعی است که این فعل ربوبی نیز بر مبنای حسن و قبح ذاتی، تابع مصالح و مفاسد واقعی و نفس الامری می باشد.

بحث پیرامون وجود مصلحت و ملاک در احکام که شارع بر طبق آن احکام شرعی را جعل نموده باشد بدون پذیرش حسن و قبح ذاتی مشکل است؛ زیرا با قبول حسن وقبح شرعی آن طور که اشاعره بیان داشته اند دیگر لزومی ندارد که شارع به دلیل خاصی و به حسب مصلحت فرد یا اجتماع، حکمی جعل کند یا اگر حکمی را جعل کرد لزوما مبتنی بردلیل و مصلحتی باشد.

معتزله و امامیه براین باورند که احکام شرعی تابع مصالح و مفاسد واقعی می باشند و آنچه شارع مقدس جائز دانسته حتما در ورای آن مصلحتی نهفته و  لو اینکه عقول بشری از درک آن عاجز باشد و آنچه از آن نهی کرده بخاطر مفسده ای بوده که  در منهی عنه  وجود داشته هر چند عقول بشری از درک آن عاجز بوده است.

در زمینه تبعیت احکام شرعی از مصالح و مفاسد، برخی معتقدند که مصلحت در نفس الحکم وجود دارد[13] و برخی دیگر آن را در متعلق حکم می دانند[14] و عده ای در این زمینه قائل به تفصیل شده اند[15] که تبیین این نظرات با هدف این نوشتار سازگار نمی باشد.

2-2-1: مصلحت به عنوان قید متعلق احکام شرعی

متعلق احکام شرعی که همان فعل مکلف می باشد در بسیاری موارد مقید به وجود مصلحت شده است در این موارد شارع مقدس عمل مکلف را در صورتی طلب می کند که همراه با مصلحت باشد وحکم شرعی به متعلق تعلق گرفته که مصلحت نیز جزئی از آن می باشد. به عنوان نمونه جمله« یصح بیع من له الولایه مع المصلحه للمولی علیه » مفید این معناست که  بیع  انجام شده (بعنوان متعلق حکم) توسط ولی کودکان، در صورتی صحیح است که مقید به مصلحت کودک باشد.

مصلحت به این معنا هم در فقه امامیه و هم در فقه اهل سنت مورد توجه و مقبول واقع شده است. در موارد بیان چنین مصلحتی از تعابیری مثل صلاح، خیر، غبطه و حظ نیز استفاده شده است[16]

در فقه امامیه، مواردی مانند. تصرفات وکیل با رعایت مصلحت موکل، فروش  وقف به شرط  مصلحت  و نیز سوگند خلاف واقع با وجود مصلحت، شهادت افراد نابالغ با وجود مصلحت موجه و... از جمله مواردی است که مصلحت به عنوان قید متعلق احکام به کار گرفته شده است.

3-2-1: مصلحت به عنوان دلیل استنباط احکام شرعی

بسیاری از فقهای اهل سنت معتقدند که مصلحت بعنوان یک دلیل برای استنباط حکم شرعی می باشد و در مواردی که نص  قیاسی وجود نداشته باشد و شارع، مصلحت را رد یا تایید نکرده باشد می توان با استناد به آن مصلحت، حکم شرعی را استنباط کرد.

عبدالکریم زیدان در این زمینه می گوید:

مصالح مرسله مصالحی هستند که دلیل شرعی به اعتبار یا عدم اعتبار آن ها اقامه نشده اند هر واقعه ای که نص یا اجماع یا قیاس و استحسان در مورد آن وجود نداشته باشد و در آن مصلحتی برای مردم باشد مجتهد می تواند بر اساس آن مصلحت حکم مناسب صادر کند[17]

در کتاب المنهاج الاصولیه می خوانیم:

هرآنچه که موجب تحقق مقصودی از مقاصد شارع شود مصلحت نامیده می شود و بر مبنای آن می توان حکم صادر نمود که به این کار استصلاح می گویند؛ یعنی تشریع حکم براساس وجود مصلحت در مواردی که نص و اجماع وجود ندارد.[18] در میان اهل سنت به چنین مصلحتی، مصلحت مرسله می گویند. که طبق تعریف بیان شده، مصالح مرسله در اصطلاح اهل سنت عبارتست از مصالحی که با استناد به آنها در مورد حوادث واقعه و پدیده های جدید ی که نص یا اجماع یا قیاس و استحسان در مورد آنها وجود ندارد استنباط حکم می شود.

از این مصلحت تحت عناوین استصلاح و  استدلال مرسل ، مناسب غریب ، مناسب مرسل و مناسب ملایم نیز نام می برند.[19]

آنچه در باب مصالح مرسله مهم است این که اهل سنت این مصلحت را به عنوان دلیل و منبع استنباط حکم در مورد حوادث واقعه و مستحدثه می دانند. که امامیه با این عقیده مخالف اند و معتقدند که مصالح مرسله از جمله ظنون غیر معتبره ای است که دلیلی به حجیت آن وجود ندارد.

3-1:  تبیین مفهوم مصلحت در حقوق کیفری

در تعاریفی که برای مصلحت ذکر شد مشاهده کردیم که مصلحت برگرد محور منفعت دور می زند ولی این منفعت گرایی در دیدگاهها و مکاتب مختلف دارای قالب ها و چارچوب های متفاوتی می باشد برای مثال: بسیاری از فقهاء اسلام وقتی درباره مصلحت به بحث و گفتگو می نشینند هماهنگی آن را با مقاصد شرع یا اهداف شارع مورد لحاظ قرار می دهند(همانطور که اشاره شد اهداف شرع یا مقاصد شارع عبارتند از: حفظ دین، عقل، جان، مال و نسل) و یا برخی دیگر از جمله غزالی برای توسل به مصلحت سه ضابطة کلی، قطعی و ضروری بودن را مورد توجه قرار داده اند، در حالی که در مکاتب ساخته ذهن و فکر بشری منفعت گرایی یا مصلحت گرایی یا مصلحت با ضوابط یا معیارهای متفاوت به کار می رود که پارهای از آنها به شرح زیر است.

1-3-1:  مصلحت در تقابل با عدالت

 در این قسمت ابتدا نخستین مصداق از مصلحت در حقوق کیفری را مورد بررسی قرار می دهیم و آن گاه به مصادیق آن به طور خلاصه اشاره خواهیم کرد.

در مواردی اجرای عدالت و تحقق آن ( که به نظر برخی هدف حقوق و به نظر برخی دیگر مبنای حقوق است) باعث بروز مشکلاتی در جامعه می گردد. حال برای روبرو نشدن با این مشکلات و آثار منفی اجرای عدالت، تحقق عدالت را متوقف می کنیم. به عبارت دیگر اجرای عدالت به دلیل مفاسدی که در پی دارد متوقف می شود. این مفهوم از مصلحت در موارد زیر به چشم می خورد: معاذیر قانونی- اعاده دادرسی- مرور زمان – مفروض بودن عنصر معنوی در جرائم مادی صرف...

برای مثال به طور خلاصه مرور زمان را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.

مرور زمان، مدت زمانی است که پس از انقضای آن دعوی شنیده نمی شود یا مجازات ساقط می گردد. در سال های ابتدای انقلاب اسلامی، شورای نگهبان مرور زمان را خلاف شرع تشخیص داد واین نظر باعث شد که مرور زمان از قوانین حقوقی (قانون آئین دادرسی مدنی ) حذف شود، البته قضات در آن مقطع زمانی این عدم مشروعیت و خلاف شرع بودن را به قوانین کیفری تسری دادند ودر قوانین کیفری نیز به مسائل مربوط به مرور زمان توجه نشد.

به نظر می رسد مرور زمان یکی از مصادیق بسیار مهم توسل به مصلحت است ولی چرا؟ برای کشف علت و پاسخ، این فرض را مطرح می کنیم:

فرض کنیم جرمی در سالیان بسیار دور واقع شده است (برای مثال 50 سال پیش ) مسلما بسیاری از شهود یا فوت کرده اند و یا این که جزئیات جرم ارتکابی را به طور کامل به یاد ندارند و حتی ممکن است گذشت زمان باعث دخل و تصرفی در علم و اطلاعات ایشان شده باشد از سوی دیگر گذشت زمان موجب می شود وقوع جرم وآثار وتبعات آن از اذهان مردم فراموش نشده وطرح مجدد آن موجب بروز تنش واضطراب در جامعه خواهد شدو دلایل برای اثبات جرم باقی نمانده است و مسائلی از این قبیل[20].

حال فرض کنیم تعداد زیادی از این قبیل دعاوی یا جرائم به دستگاه قضائی اعلام گردند مسلما باعث بروز مشکلاتی می شوند از جمله صرف وقت و هزینه بسیار با احتمال بسیار کم شناسایی مجرم و مجازات وی. به همین دلیل در بسیاری از قوانین کشورهای دنیا مرور زمان در امور کیفری پذیرفته شده است که پس از انقضای مدتی از وقوع جرم یا از زمان اولین اقدام تعقیبی، عمل مشمول مرور زمان قرار گرفته و دیگر ادامه نمی یابد. در قانون آئین دادرسی کیفری مصوب 1378 در ماده 173 این قانون با رعایت شرایطی عمل مشمول مرور زمان قرار گرفته و قرار موقوفی تعقیب درباره آن صادر می گردد.

با این حال عدالت حکم می کند وقتی جرمی اتفاق می افتد، مجرم شناسایی شده و به مجازات مقرر برای آن جرم محکوم شده و مجازات را تحمل نماید ولی به دلایل مذکور اجرای عدالت دستگاه قضائی را با مشکلات بسیار زیادی روبرو می کند به همین دلیل برای جلوگیری از بروز این مشکلات از اجرای عدالت دست می کشیم.

2-3-1:مصلحت جهت تامین منافع

همانطور که در مبحث تعریف مصلحت بیان شد، جوهر و اساس مصلحت، منفعت و سود است. در این مصداق از مصلحت دیگر آثار منفی عداالت و در نتیجه عدم اجرای عدالت مطرح نمی گردد بلکه مقصود و هدف تنها و تنها تامین منافع بیشتر به ویژه منافع مادی است. این مصداق از مصلحت در فلسفه مجازات ها بیشتر قابل مشاهده است. در نظر جرمی بنتام، فیلسوف انگلیسی، در صورتی می توان اقدام به اعمال و اجرای مجازات نمود که بتوان برای اجرای مجازات ها منفعتی یا سودی تصور کرد.[21] به عنوان مقدمه باید بیان داشت اکثر حقوق دانان برای مجازات ها اهداف خاصی درنظر گرفته اند از جمله:ارعاب، اصلاح، تلافی یا سزا دادن یا مکافات و یا هدف اخلاقی .از آن جائی که عدالت همواره براعمال و اجرای قطعی و حتمی مجازات ها تاکید می کند، خواه منافع مادی برای آن قابل تصور باشد، خواه نباشد، در حالی که این مصداق از مصلحت در فلسفه مجازات ها دلالت بر این دارد که مجازات ها باید در مواردی اعمال گردند که منافع مادی و محسوس از آن ها قابل مشاهده و تصور باشد به نظر می رسد این منافع مادی و محسوس عبارتنداز: اصلاح و ارعاب یا پیشگیری.

به عبارت دیگر منظور از مصلحت در این بخش، آثار و نتایج بعدی است که از اجرای مجازات ها قابل تصور است. در حالی که عدالت ناظر به گذشته است و مجازات کردن فرد به دلیل خطای گذشته او می باشد. همچنین گاهی برای صرفه جوئی در هزینه ها وجلوگیری از صرف منابع دست از اجرای عدالت می کشیم در این جا دیگر اجرای عدالت مشکل آفرین نبوده و آثار منفی و تبعاتی به دنبال ندارد بلکه برای تامین منافع بیشتر از تحقق عدالت جلوگیری می کنیم. در مواردی چون آزادی مشروط و یا تعلیق اجرای مجازات این مصداق از مصلحت مشاهده می شود. یکی از مواردی که همواره برای توجیه آزادی مشروط و همچنین تعلیق اجرای مجازات بیان شده است صرفه جوئی در هزینه های لازم برای اجرای مجازات ها است. در حالی که عدالت حکم می کند این هزینه ها برای تحقق و اجرای عدالت صرف شود.

3-3-1: مصلحت در راستای تغییرات ساختاری جامعه

 علاوه بر دو مصداق ارائه شده برای مصلحت، مصداق سومی نیز قابل تصور است. این مصداق از مصلحت عبارت است از: تغییرات همه جانبه جامعه انسانی اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و به ویژه صنعتی که به وجود آورنده نیازهای جدیدی هستند. در مواردی اهمیت این نیازها و تغییرات ایجاد کننده آن ها به حدی است که عدم پاسخ گوئی یا پاسخ گوئی نامناسب می تواند مشکلات بسیاری را برای فرد یا اجتماع رقم زند.

باید در توضیح این عبارت بیان داشت:اجتماع بشری همواره در ابعاد مختلف خود با گسترش و پیشرفت تدریجی روبرو بوده و می باشد. این گسترش و پیشرفت در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و صنعتی و ... موجب بروز نیازهای جدیدی شده است. برای پاسخ گوئی به این نیازهای جدید قانون گذاران به وضع قانون پرداخته اند به عبارت دیگر تغییرات جامعه بشری، نیازهای جدیدی می افریند به گونه ای که ادامه حیات اجتماع و همچنین استحکام روابط وپایه های جامعه مستلزم پاسخ گوئی و برآوردن این نیازها می باشد.

در قانون مجازات اسلامی، م 17 این قانون در تعریف مجازات های بازدارنده صراحتا به مصلحت اجتماع اشاره شده است، به گونه ای که هدف از وضع و اجرای این نوع مجازات ها حفظ نظم و مراعات مصلحت اجتماع بیان شده است.

در زیر به نمونه هایی از این مفهوم از مصلحت گرایی در قوانین و در مرحله قانون گذاری، اشاره می کنیم:

1-3-3-1: قوانین راهنمایی و رانندگی:

با پیشرفت علم، بشر وسایل برای تامین آسایش و راحتی خود ساخت که به تدریج این وسایل وسعت جهانی یافتند و در تمام جوامع مورد قبول قرار گرفتند. یکی از این وسایل اتومبیل بود. ورود اتومبیل به کشور و افزایش روزافزون آن و از سوی دیگر افزایش جرائم مربوط به رانندگی و از همه مهمتر تاثیرات همه جانبه آن بر زندگی انسانها، جامعه نیاز به قوانین و مقررات مربوط به این مسائل را در خود احساس کرد.

این احساس نیاز به دنبال تغییراتی بود که در جامعه رخ داده و این تغییرات نیز خود ناشی از افزایش و گسترش صنایع و روبط انسانی بود. فرض کنیم هرکس به دلیل قدرت خرید اتومبیل بتواند بدون هیچ گونه ضابطه و نظارتی با اتومبیل خود در سطح خیابان حرکت کند مسلما هرج و مرج ناشی از آن قابل تصور نیست.[22]

2-3-3-1:نظارت دولت بر تولید، فروش و پخش مواد غذایی:

 برهیچ کس پوشیده نیست. عدم وجود نظارت و حتی نظارت نادرست و ناکافی از سوی دولت آثار و نتایج زیانباری را به دنبال دارد. نیاز امروز جامعه بشری نظارت دولت را در این بخش می طلبد به همین دلیل قوانین مربوطه وضع شدند.

3-3-3-1:رویکرد نظم گرایانه در قانون مجازات اسلامی

 همانطور که می دانیم طبق فقه اسلامی قتل عمد موجب قصاص است وبر قاتل چیزی جز قصاص با رعایت شرایط معتبر نمی باشد یعنی اگر ولی دم اقدام به عفو رایگان قاتل نماید، دیگر نمی توان او را مجازات نمود این مسئله در ماده 5 قانون حدود قصاص سال 1361 آمده بود.

این ماده اشعار می داشت:« هرگاه مسلمانی کشته شود، قاتل قصاص می شود».

با ارتکاب قتل های عمدی خانوادگی  و عفو از قصاص از ناحیه اولیای دم  در بسیاری از موارد به دلایلی چون تهدید و تطمیع و رابطه خویشاوندی و... که موجب عدم مجازات مجرم می گردید. و باعث اختلال  نظم و امنیت جامعه شده  و در مواردی موجب خوف عمومی  و باعث  پایمال شدن عدالت می گردید و در عین حال با مجرمی خطرناک روبرو بودیم که در جامعه آزاد رها می شد. لذا  قانون گذار وادار شد تا در قانون مجازات سال 1370  و متعاقب آن سال 1375 برای قتل عمد در صورت عفو قاتل از قصاص با رعایت شرایط 3 تا  10 سال حبس را مقرر کند.[23]

 

2: عناصر مصلحت

همانطور که می دانیم مصلحت از جمله مبانی حقوق به ویژه حقوق کیفری است، که قانونگذار در موارد مختلفی به هنگام  وضع قوانین وقاضی به هنگام موارد سکوت و اجمال قانون و یا استنباط و اجرای آن رجوع به آن را برای خود الزامی می داند. برای اینکه موضوعی به عنوان مصلحت تلقی گردد. به نظر می رسد باید واجد شرایط و عناصری باشد واز معیارهای خاصی تبعیت نماید به عنوان مثال قانونگذار در وضع قانون ناچار به رعایت اخلاق، نظم عمومی و عدالت خواهد بود، در غیر این صورت قوانین تصویب شده فاقد  قدرت اجرایی  بوده و با مقاومت اعضای جامعه مواجه خواهند گردید. یا قاضی در مواردی که قانون مجمل یا مبهم است،و یا قانونگذار اختیار تعیین مجازات را  به عهده او واگذار نموده و  نیز در مواردی که حداکثر یا حداقلی برای مجازات  تعیین نموده قاضی ناچار به رعایت مصالح خواهد بود. بنابراین ما نمی توانیم این مراجع را به حال خود رها کرده و زوایای موضوع را تبیین ننموده ومعیاری برای تشخیص  مصلحت ارائه ننماییم  و مراجع اعمال کننده مصلحت بدون هیچ ضابطه ای موضوعی را به عنوان مصلحت انتخاب کنند. بویژه اینکه در خصوص مسایل کیفری در جایی که دست قاضی یا قانونگذار برای استنباط و اعمال نظر خویش باز است باید دیدِ کارشناسی و ضابطه نگر او را تقویت نمود. براین اساس به نظر می رسد امری به مصلحت خواهد بود که واجد کلیه یا یکی از عناصری که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت موجود باشد.

 

  • 2: نظم عمومی،امنیت وآسایش عمومی

بی گمان در وضع همه قوانین کم و بیش منافع عمومی مورد نظر است و تامین نظم، امنیت و آسایش عمومی عمده ترین توجیه ودلیل برای جرم دانستن بسیاری از رفتارها می باشد و مهمترین وظیفه هر دولتی حفظ نظم می باشد وبنابراین هیچ دولتی اجازه نمی دهد که در سرزمین او رفتار واعمال اشخاص در نظم و امنیت عمومی اخلال ایجاد کند قواعدی که براین منظور وضع می شوند بر تمام ساکنان کشور حکومت می کند در قوانین ایران اصطلاح نظم عمومی نخستین بار درماده 975 قانون مدنی سال 1313 بکار رفته و این اصطلاح در مواد متعددی از قانون مجازات اسلامی  نیز بیان شده است. در تعریف نظم عمومی دانشمندان بدو دسته تقسیم می شوند: هواداران نظریه نوعی و هواداران نظریه شخصی.    « نظریه نوعی» که نظم عمومی را یکی از اصول حقوق طبیعی می داند آن است که نظم عمومی همان نظمی است که در اجتماع برابر و هماهنگ با طبیعت زندگانی جمعی وجود دارد. از طرف دیگر هواداران نظریه شخصی، نظم عمومی را در درون قلمرو و ذات حقوق جستجو می کنند و گاهی آن را نظم اخلاقی یا معنوی می خوانند. از دیدگاه اینان، محتوای نظم عمومی به قلمرو اندیشه ها ارتباط پیدا می کند نه به قلمرو افعال و کردار. [24]

ولی درهمین جا همین اندازه می توان گفت که « قوانین مربوط به نظم عمومی قوانینی هستند که هدف از وضع آن ها حفظ منافع عمومی می باشد و تجاوز بدان نظامی را که لازمه حسن جریان امور اداری یا سیاسی یا اقتصادی یا حفظ خانواده است را برهم  می زند.»[25]

  برخی بیان داشته اند که نقش حقوق جزا تامین بنیادی نظم اجتماعی است یعنی نظمی که برای بقای جامعه اساسی است. ورای منافع خصوصی قربانیان مستقیم جرم، همیشه منافع جامعه نیز آسیب می بیند. توضیح اینکه هرعمل مجرمانه، در حدودی که حقوق یک فرد را نقض می کند، درهمان حدود وبه همان وسیله قواعدی را که جامعه به منظور تامین و حمایت اجرای آزاد حقوق شناخته شده برای اعضای جامعه خود وضع کرده است. نقض می کند. از اینجاست که هر عمل مجرمانه، حتی موقعی که مستقیما متوجه حقوق فرد معین است عمل ضد اجتماعی تلقی می شود، زیرا به نظمی که جامعه برقرار کرده آسیب می زند بعلاوه به هم خوردن نظم عمومی همراه با هزینه سنگین برای اقتصاد کشور است.[26] خلاصه آنچه که برای حقوق کیفری اساسی است حمایت از نفع اجتماعی است. اگر قانونگذارافراد خصوصی و اموالشان را حمایت می کند این حمایت فقط به خاطر خود آنها نیست بلکه به اعتبار این است که آنها جنبه ای از نفع عمومی  است وآنگهی اکثر جرائم، علیه منافع عمومی کشور می باشند.[27]جرم انگاری بر اساس تامین نظم ،امنیت وآسایش عمومی، بیشتر« کارکرد کنترلی » آن مد نظر قرار می گیرد، و براین اساس قانونگذار به زغم خود برای تامین نظم و آرامش جامعه و کاهش پیشگیری از به خطرافتادن موجودیت آن خود را به مداخله در محدوده آزادی های افراد از طریق ابزارهای سرکوبگر کیفری می داند.

بنابراین در این رهیافت بر اهداف جمعی در مقابل اهداف فردی پافشاری می گردد و از این ایده پیروی می گردد که :« تامین آزادی فردی همیشه به سود اجتماع تمام نمی شود زیرا در غالب موارد فقط منافع جمع با محدود کردن آزادی فردی ملازمه دارد بر خلاف انچه طرفداران حقوق فردی ادعا میکنند از دیدگاه اجتماعی، فرد هیچ حق مطلقی در برابر منافع عمومی ندارد زندگی با دیگران یک سلسله تکالیف گوناگون برای او بوجود آورده است و آزادی او چه در زمینه های سیاسی و اقتصادی و چه در قراردادها تا جایی محترم است که منافع عمومی آن را ایجاب می کند.»[28]. بدین سان، بر اساس دیدگاه «نظم مدار » و «امنیت گرایانه » به حقوق کیفری، قانون کیفری از یک طرف، به حمایت از جامعه علیه کسانی که نظم اجتماعی را مختل می کنند و از دیگر سو، به حمایت از ارزشهای مورد پذیرش جامعه می پردازد بر این اساس قانون کیفری حاکم بر جامعه به دو  انتظار پاسخ دهد:

اول: ایجاد نظم حقوقی که منطبق با ساختار کلی جامعه و نظم سیاسی – اجتماعی حاکم برآن باشد.

دوم: نشانگر ارزشها و معیارهای مورد قبول جامعه باشد.[29] بنابراین در کنار نقش ارعابی حقوق کیفری به کارکرد توصیف و آموزشی آن نیز توجه می گردد.

در این نکته که بایستی از جامعه در برابر کسانی که موجودیت آن را به خطر انداخته اند و به ارزشهای جمعی مورد پذیرش توسط آن، تجاوز نموده اند، حمایت کرد، تردیدی وجود ندارد. امروزه نیز جرایم علیه امنیت کشور بخش عمده ای از سیاهه قوانین کیفری را به خود اختصاص داده اند، و جرایم علیه اموال و اشخاص و آسایش عمومی نیز برهمین اساس قابل تحلیل اند. اما خطراتی، توسل به حقوق کیفری را برای تامین نظم و امنیت و آسایش عمومی ، تهدید می نماید:

اول: قانونگذار کیفری قلمرو جرایم علیه امنیت (یا در سایر موارد جرایم علیه مالکیت سیاسی ) را به حدی گسترش بدهد که از اصول کلی راجع به جرم انگاری و حقوق کیفری عدول نماید، و یا به عبارت ساده تر بخواهد هرگونه اقدام علیه حاکمیت سیاسی موجود را با ابزار کیفری، سرکوب و مانع شود. که در این صورت مداخله حقوق کیفری در این جرایم به حدی گسترش می یابد، که هرگونه اعتراض و انتقاد به نظام سیاسی، می تواند در قالب یکی از جرایم فوق جای بگیرد.

دوم: قانونگذار کیفری بخواهد از طریق ابزار حقوق جزا برای « ارزش سازی » و ایجاد« همنوایی گروهی» بیشتر درجامعه استفاده نماید. که این مساله نیز می تواند منجر به توسعه بی مورد و افراطی حقوق کیفری  گردد.

 

2- 2  اخلاق:

اخلاق یکی دیگر از عناصر مصلحت می باشد. واژه اخلاق جمع خلق است یعنی: خوی و روش و در زبانهای اروپایی، واژه «اتیکس» (ethies) از واژه «اتیکوس» (ethieus) لاتین گرفته شده است. ریشه این واژه «ای تیکس» (ethikos) «اِتوس» (ethos) یونانی است که به معنای عرف و عادت است .البته واضح است که بین اخلاق وعرف وعادت تفاوت وجود دارد  اخلاق مجموعه قواعدی است که رعایت آنها برای نیکوکاری ورسیدن به کمال لازم است. قواعد اخلاقی میزان تشخیص نیکی وبدی است و وبی آنکه نیازی به دخالت دولت باشد انسان در وجدان خویش آنها را محکوم واجباری میداند. پارهای از نویسندگان قواعد اخلاقی را برتر از عادات ورسوم اجتماعی وثابت می پندارند وجامعه شناسان به اخلاق نیزجنبه اجتماعی می دهند وهیچ نیک وبدی خارج از«وجدان اجتماعی» قائل نیستند.1 از طرف دیگر عرف وعادت در اصطلاح حقوقی راه وروش مکرر ومستمر مردم است در رابطه مدنی وحقوقی. وانسانها چنان بدان خو گرفته اند که اگر قانونی بر خلاف آن، چه در حقوق خصوصی وچه در حقوق عمومی وضع شود اغلب مشاهده شده است که مردم بی اعتنا به قانون بر عرف دیرین خود پای بند می مانند هر چند  عمل آنها هیچگونه پشتوانه اخلاقی نداشته باشد هر چند بر خلاف اصول اخلاقی باشد . رابطه بین اخلاق و حقوق بسیار ظریف است. زیرا هر دو بر زمینه واحدی جای گرفته اند ومیان اخلاق و حقوق خط فاصل و بینابینی وجود ندارد چون به یکدیگر زیاد از حد نزدیکند. لذا اخلاق همانند ذخیره ای تمام نشدنی است. به طور خلاصه می توان تعریف ذیل را برای اخلاق ارائه داد.

اخلاق. مجموعه قواعدی است که رعایت آنها برای نیکوکاری و رسیدن به کمال لازم است، قواعد اخلاق میزان تشخیص نیکی و بدی است وبی آنکه نیازی به دخالت دولت باشد، انسان در وجدان خویش آنها را محترم و اجباری می داند.[30]

سن توماس داکن، اخلاق را «قاعده عمل انسانی» تعریف می کند. مقصود از عمل انسانی کاری است که انسان عاقل، به فرمان عقل و برای رسیدن به هدفی که عقل دارد، آزادانه انجام می دهد. بنابراین کاری می تواند موضوع اخلاق قرار گیرد که با آزادی انجام گرفته باشد. اعمال غیرارادی و غریزی و اجباری، صفت اخلاقی (اعم از نیک وبد) را دارا نیست. انسانی که  به حکم عقل رفتار می کند در می یابد که پاره ای کارها با هدف نهایی خود منطبق است وپاره ای دیگر مخالف. او باید رده نخست را انتخاب کند تا کارش نیک باشد. ولی، دراین نکته که چگونه ممکن است عقل به کاری فرمان دهد که از نظر اخلاقی بد باشد. گفته شده است که چون خوب و بد نسبی است و هرکاری زشت نیز از جهتی نیکوست، پس عقل ممکن است، بخاطر یکی از این جهات، امری را مجاز شمرده که برروی هم بد است.[31]

در علم اخلاق سه نوع رابطه مورد توجه و نظر است یکی رابطه ای که بشر با خداوند خویش دارد. این رابطه مستلزم وظایف خاصی است که ترک یا ارتکاب آن از نظر مذهبی مذموم و مستوجب کیفر اخروی و گاهی دنیوی است، ولی موضوع حقوق جز ا نیست. نوع دوم رابطه ای که در اخلاق مورد بررسی قرار می گیرد مربوط به وظایف انسان نسبت به نفس خویش است. در این نیز حقوق جزا محلی از اعراب ندارد.

رابطه انسان با همنوعان خویش نیز از موضوعات اخلاق است واصطلاحاً به اخلاق اجتماعی تعبیر می شود. دراین زمینه که آیا وظایف اخلاق اجتماعی با مقررات حقوق جزا تطبیق می کند باید قائل به تفکیک شد. بدین معنی که بعضی از روبط افراد مربوط به آداب و رسوم و سنتها اجتماعی یا تکالیفی است که اخلاق برای بهتر زیستن اعضای جامعه وضع کرده و آنها را به همکاری وصمیمیت و محبت و مساعدت ترغیب می کند. بعضی دیگر از روابط اجتماعی به رعایت حقوق سایرین و تامین عدالت جمعی در جامعه مربوط می گردد. و حقوق جزا تنها به روبط اخیر توجه دارد واز طریق  وضع مجازاتها در صدد حفظ نظم  وتامین حق و عدالت در اجتماع بر می آید.[32]

قانونگذار خواه ناخواه از نفوذ اخلاق محیط خود مصون نیست و ناچار است که برای حفظ نظم و تامین اجرای قانون قواعد اخلاقی جامعه را رعایت کند، یعنی تا حد امکان به کاری فرمان دهد که مردم نیز آنرا نیکو می شمارند وعادتی را نهی کند که وجدان عمومی هم از آن گریزان است. در حقوق کنونی ما نیز ریشه های بسیاری از مقررات ، اخلاق است.[33]

در حقوق ایران به دلیل اهمیتی که اخلاق دارا می باشد،در موارد متعددی قانونگذار ایران به اخلاق اشاره نموده و قواعدی را وضع نموده است به عنوان مثال ماده 6 قانون  آیین دادرسی مدنی بیان می دارد: « عقود و قراردادهایی که مخل نظم عمومی یا برخلاف اخلاق حسنه که ... باشد در دادگاه قابل ترتیب اثر نیست.»

همچنین ماده 975 قانون مدنی بیان میدارد: «محکمه نمی تواند قوانین خارجی و یا قراردادهای خصوصی را که برخلاف اخلاق حسنه بوده و یا بواسطه جریحه دار کردن احساسات جامعه یا بعلت دیگر مخالف نظم عمومی محسوب می شود. بموقع اجرا گذارد اگر چه اجرای قوانین مزبور اصولا مجاز باشد».

همچنین ماده 188  قانون ایین دادرسی کیفری مقرر می دارد.« که هرگاه علنی بودن جلسات دادگاه مخالف اخلاق حسنه باشد باید به صورت غیر علنی برگزار می شود.» باید دانست که تعریفی قانونی از اخلاق حسنه وجود ندارد. ملاک حداقل موازین اخلاقی است که در اذهان و باورهای متعارف اصناف و طبقات گوناگون مردم وجود دارد. از دیگر سو، روابط تنگاتنگ میان اخلاق و حقوق  در برخی موارد خود موجد تعارض هایی خواهد بود. مثلا ممکن است پیش آید که فلان قاعده در حیطه حقوق تحمیل شود  لیکن بنام اخلاق، ازسوی اعضاء جامعه مورد قبول قرار نگیرد  و لذا ترک شود. منجر به نافرمانی مدنی گردد. بنابراین در پاسخ به این سوال که آیا در موردی که قاعده اخلاقی با قاعده حقوقی در تعارض است کدام باید اطاعت گردد مصلحت ایجاب  نماید که قاعده حقوقی  ایجاب گردد زیرا تازمانی که لازم الاجراست اراده هیات اجتماعی را منعکس می کند در حالی که قاعده اخلاقی عقیده شخصی یا حداکثر بخش اقلیتی از جامعه است.[34]

فقط تذکر دو نکته در این مورد شایان ذکر است: اتفاق می افتد که درمواردی سراسر نظام قانونگذاری نامشروع است چرا که ناشی از قدرتی است غاصب و تحمیلی که توسط مجموعه یک ملت شناخته نشده است یا هنگامی که قدرتی حتی اگر حقانی نیز باشد ولی از نیروهای مجبور کننده برای حفظ نظام خود سوءاستفاده کند، احکام و دستورهای آن دیگر بیانگر اراده جمعی نیست و عدم اطاعت ازآن همانطور که قانون اساسی 1793 فرانسه اعلام کرده[35] تنها یک حق نیست بلکه یک تکلیف است.[36]

سامنرمعتقد بود که اخلاقیات مردم همیشه قبل از قوانین بوجود می آید و همیشه بر قوانین مسلط است او معتقد بود که تغییر  اخلاقیات مردم با هیچ نقشه و وسیله، به حد زیاد بطور یک مرتبه و یا از جهت یک عامل اساسی ممکن نیست»[37]

اخلاق تنظم کننده رفتار است و از این جهت با قانون همکاری و یک وظیفه را داراست و لیکن همانطور که می دانیم در هیچ کشوری وضع قوانین جزایی و اجرای مجازاتهای گوناگون هرگز مانع از ارتکاب جرم بوسیله بزهکاران نشده است . بقول ساترلند:« وقتی اخلاقیات مردم کافی و مناسب باشد. احتیاجی بوجود قوانین نیست وقتی اخلاقیات نامناسب باشد قوانین بی تاثیر خواهد بود.»[38]

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد مصلحت

دانلود تحقیق درمورد منابع و پایه های مصلحت

اختصاصی از فی توو دانلود تحقیق درمورد منابع و پایه های مصلحت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درمورد منابع و پایه های مصلحت


دانلود تحقیق درمورد منابع و پایه های مصلحت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 17

 

منابع و پایه های مصلحت

برای اثبات این امر که شریعت مصالح آدمیان را لحاظ می کند می توان از کتاب، سنت، قواعد شرعیه و عقل ادله ای را به تفکیک ذکر کرد.

1-3:قرآن

از جلمه دلیل هایی که دلالت بر وجود مصلحت می نماید، آیات شریفه قرآن است که صریح ترین آنها آیه نسخ است. در آیه نسخ آمده است: « ما ننسخ من آیه او ننسها نات بخیر فیها او مثلها الم تعلم ان الله علی کل شی قدیر1» نسخ حکم شرعی در شریعت اسلامی امری مسلم است ونسخ دلالت برآن دارد که حکم منسوخ، دارای مصلحت موقت بوده که با پایان آن، حکم نیز به انتها رسیده است. روایتی که از حضرت رضا(ع) رسیده بر این مطلب دلالت دارد: « انا لا ننسخ و لا تبدل الاوغرضنافی ذلک مصالحکم2»

از موارد دیگر، تغییر قبله از سمت بیت المقدس به سوی مکه معظمه و کعبه است که در این تغییر مصالحی مدنظر بوده است که از جمله آن، عدم دلیل یهود بر علیه امت اسلام است. « و من حیث خرجت فول وجهک شطر المسجد الحرام و حیث ما کنتم فولوا وجوهکم شطره لئلا یکون للناس علیکم حجه الا الذین ظلموا منهم فلا تخشوهم و اخشونی و لا تم نعمتی علیکم و لعلکم تهتدون3»

گذشه از موارد فوق، آیات بسیاری در قران کریم وجود دارند که در مقام بیان علت برخی از احکام شرعی هستند و تماما در نهایت مصلحت مردم را به عنوان یک دلیل مهم مدنظر دارند:

« خداوند برای شما آسانی و نه سختی و صعوبت را می خواهد4»

« خداوند نمی خواهد که شما در سختی افتید و لکن می خواهد شما را پاک گرداند و بدین سان نعمت اش را بر شما تمام کند5»

« ای صاحبان اندیشه و نظر، همانا آگاه باشید که قصاص برای حفظ حیات شماست باشد تا پرهیزگار شوید6»

« از تو ای پیامبر دوباره حکم شراب و قمار سوال می کنند، بگو که در انها اگر چه منافعی برای مردم وجود دارد، اما مایه  گناه بزرگی هستند و البته گناه آنها از نفع شان بیشتر است1».

«همانا شیطان برآن است تا با شراب و قمار در میان شما بذر دشمنی و کینه را بپاشاند و شما را از یاد خدا و نماز باز دارد پس آیا شما از این گناهان دست می شویید2».

براین اساس، رفع سختی و دشواری از مردم و مکلف کردن آنان به انجام احکام اسلامی از آن حیث در شریعت اسلامی معنا پیدا کرده که این احکام اساسا مطابق با مصالح و برای سعادت انسان هستند، والا اگر این معیار مدنظر نبود، چه بسا که به هیچ وجه سختیهاو دشواریها از ایشان برداشته نمی شد. نتیجه اینکه خداوند حیاتی را برای مردمان در شریعت اش مدنظر دارد که در آن آدمیان در کنار یکدیگر در آرامش و ایمنی کامل روزگار را سپری کنند. پس چیزی که این حالت را به هم زند و در آن فساد ایجاد کند. همچون گناهانی از قبیل نوشیدن شراب برخلاف نفع اند و فساد بزرگی برآن مترتب است و به عبارتی با فساد کردن عقل و تهییج شهوات به فاسد شدن کل جامعه منجر می شود، برخلاف مصلحت بوده و تحریم شده است. از این آیات و آیات مشابه دیگری که در قرآن به وفور یافت می شود، می توان چنین استنباط کرد که احکام الهی مطابق با مصالح بندگان است و برای سعادت مندی آنان در معیشت دنیوی و حیات اخروی نازل شده اند.

 

2-4:سنت

همچنین در روایات مراعات مصلحت مورد توجه واقع شده است. امیرالمومنین علی (ع) می فرمود: « فالو الی لابد ان یکون سببا لنقلام الامه عزا لدینهم و حافظا لمصالحهم » و بر والی لازم است که سبب نظام امت و عزت دینشان و حافظ مصالحشان باشد1.  از همین جاست که امام کاظم(ع) در علت قبول جایزه از سلطان جائر فرمود: « ولله لو لا انی اری من از وجه بها من عذاب بنی ابی طالب لئلا ینقطع نسله ما قبلتها ابدا» حضرت در وجه قبول هدیه تعلیل آوردند که با این کار نسل امیرالمنین به خاطر ازدواج قطع نگردد. در این جا با وجود مصلحت، از کراهتی که در سلطان جائر وجود دارد چشم پوشی شده است1».

رسول اکرم (ص) فرمود: « اگر امر به امتم دشوار نمی شد مسواک زدن را به آنان واجب می کردم2»

 

3-4:قواعد شرعی مورد اجماع

از جمله قواعد مهم مورد اجماع که می توان دلیلی بر ادعای اصلی ما باشد می توان موارد زیر اشاره کرد.

1-3-4:قواعد اصولی

علم اصول مقدمه اساسی فقه و از لوازم ضروری اجتهاد است یکی از مباحث اصلی اصول فقه قواعد مطرح در آن علم می باشد که مجتهد و حاکم اسلامی در ارائه نظر و صدور فتوا و حکم به آن اتکا می کند از قواعد اصولی که با بحث مصلحت ارتباط بیشتری دارد، به سه قاعده زیر اشاره می شود.

قاعده ملازمه شرع و عقل

یکی از قواعد در علم اصول که فقها ی اصولی شیعه برآن تاکید دارند قاعده ملازمه است. براساس این قاعده، هر مصلحتی که عقل ان را تشخیص دهد، شرع آن را تصدیق می کند و هر مصلحتی که در شرع امد است، عقل ان را تصدیق می کند.

قاعده عدم اختلال در نظام

قاعده عدم اختلال در نظام از شاخص های مدنظر در تشخیص مصالح می باشد در میان مصالح اجتماعی، مصلحت نظام مولفه ای برجسته است، در فقه اسلامی، سامان جامعه اصلی اساس است. برهمین اساس، فقهای شیعه به دلیل اهمیت حفظ نظام جامعه بوده است که مشارکت در حکومت جور را به شرط تامین مصالح عمومی، اقدام برای ایجاد نظام سیاسی و تصرفات والایی را تجویز کرده اند.

قاعده اهم و مهم

انتخاب اصلح و برتری اهم برمهم به هنگام تزاحم گزینه ها، حکمی فطری و عقلی است که باید ملاکهای دقیق ترجیح اهم بر مهم در عرصه های تقنینی، اجرایی و اخلاقی مشخص شود. مسائل و موضوعات در هریک از این عرصه ها ، بر اساس قاعده اهم و مهم، تشخیص داده شده و تعیین می شود. مصلحت، با مساله تزاحم و اصول فقه ارتباط دارد و تشخیص اهم و مهم، حکمی عقلی است که دو عامل زمان و مکان در تشخیص آن تاثیر دارد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درمورد منابع و پایه های مصلحت

مقاله در مورد نبی اکرم (ص)

اختصاصی از فی توو مقاله در مورد نبی اکرم (ص) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد نبی اکرم (ص)


مقاله در مورد نبی اکرم (ص)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:30

 

  

 فهرست مطالب

 

 

جلوه هایی از حقیقت وجودی نبی اکرم (ص) در قرآن کریم

پیامبر اکرم (ص) از نگاه امام صادق علیه السلام

خاطرات امام على علیه السلام از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله

حاکمیت‏ سیاسى پیامبر صلى الله علیه و آله وسلم در قرآن

سیماى پیامبر اکرم(ص) در آیینه نهج‏البلاغه

 

 

 

از عایشه پرسیدند: اخلاق پیامبر چگونه بود؟ پاسخ داد: «خلق و خوی پیامبر(ص)، قرآن بود.» شخصیت جامع و چند بعدی پیامبر اسلام و کمال و عظمت معرفتی، اخلاقی و وجودی آن بزرگوار، قرآن مجسم و ناطق است که به عنوان نماد مطلق و تام «انسان کامل» در میان آدمیان، حجت و الگویی ماندگار می باشد.

اگر قرآن کریم، کلام تشریعی حضرت حق است، پیامبر اکرم (ص) کلمه الله الاعظم و کلام تکوینی خدا است. اگر قرآن کتابی است با حقایق جاودانه و همیشگی، پیامبر اکرم (ص) نیز حقیقتی عینی و جاودانه است. اگر قرآن بطون و لایه های معنایی و مصداقی عمیق و گسترده ای دارد که تلاش برای کشف آن حقایق باید استمرار داشته باشد، پیامبر اکرم (ص) نیز ذخیره ای تمام نشدنی و حقیقتی است عینی و انسانی، که شناخت ابعاد مختلف شخصیت ایشان و دستیابی به عمق سیره، سلوک و سنت آن حضرت به جهاد و اجتهادی مستمر نیازمند است. اگر نیاز بشریت به قرآن هرگز پایان نمی یابد و تکامل علمی و اجتماعی انسان، نیاز او را به حقایق قرآن کریم نه تنها کاهش نمی دهد که روزافزون می سازد، نیاز انسان امروز و فردا به پیامبر اکرم(ص) و درس ها و آموزه های ایشان پایان ناپذیر است و اگر اسلام خاتم ادیان و قرآن خاتم کتب آسمانی است، پیامبر اکرم (ص) خاتم النبیاء و قله رفیع کمال انسانی است. او خلیفه الله الاعظم و واسطه ابدی نزول فیض الهی است که: «و ما ارسلناک الا رحمه للعالمین». قرآن کریم نسخه مکتوب حقیقت نور محمدی (ص) است و پیامبر اکرم (ص) آینه تمام نمای صفات حسنای حق و نور مطلق خداوند متعال بر عالم و آدم.

پیامبر اکرم (ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمود: علی! کسی جز تو و من خدا را نشناخت و کسی جز خدا و تو مرا نشناخت و کسی جز خدا و من تو را نشناخت. شناخت و معرفت حضرت حق- جل و علا- در حد اعلایی که برای غیرخدا میسر است، جز برای کسانی که در کانون نور محمد (ص) و علی (ع) قرار دارند، امکان پذیر نیست، چرا که این معرفت و شناخت معرفتی است شهودی و نه ذهنی، معرفتی است متناسب با اوج کمال و تعالی شناسنده، نه مدرسه ای و استدلالی. از آن سو نیز معرفت تام نبی (ص) و وحی (ع) جز برای حضرت حق، برای کسی حاصل نمی شود، چرا که دیگران همه فروتر از این دو وجود مقدس- که نور واحدی از منشأ واحدند- می باشند و دستیابی به معرفت تام آنان برایشان مقدور نخواهد بود. حضرت حق در قرآن کریم فراوان درباره پیامبر اکرم (ص) و معرفی ایشان سخن گفته است که برای آشنایی با جایگاه عظیم نبی اکرم (ص) به این آیات باید مراجعه کرد: در قرآن کریم اطاعت خدا و پیامبر (ص) در کنار هم مطرح و اطاعت از رسول خدا، همان اطاعت خدا شمرده شده است. آزار و ایذاء پیامبر اکرم (ص) موجب عذاب دردناک و لعنت خداوند در دنیا و آخرت تلقی شده و دوستی خداوند متعال مشروط به اطاعت از پیامبر اکرم (ص) گردیده است. خلق و خوی الهی پیامبر اکرم و رحمت و عطوفت آن حضرت مایه انسجام و وحدت مسلمانان به شمار آمده و با تعبیر «وانک لعلی خلق عظیم»، توصیف شده، تعبیری که تنها درباره پیامبر به کار رفته است. پیامبر اکرم (ص) عامل رهایی و آزادی مردمان از زنجیرها و بندهای سخت معرفی شده است.

بندهایی که از سویی خرافات و عادات زشت و از سوی دیگر ستمگران و سلطه جویان بر فکر و اندیشه و رفتار و حرکت تعالی جویانه انسان ها ایجاد کرده اند. او «عبدخدا» معرفی شده است که با عبودیت و بندگی ذات حق، به عالی ترین درجه عبودیت دست یافته و از همه تعلقات و وابستگی ها رها شده است. گستره فیض و لطف نبی اکرم نه تنها همه مردمان و آدمیان که عالمیان را شامل شده و آن حضرت به عنوان «رحمه للعالمین» معرفی شده است.... این توصیف ها گوشه ای از معرفی پیامبر (ص) در قرآن است که مروری همراه با تأمل و درنگ در این آیات و دیگر آیات، می تواند آفاق و ابعاد شخصیت الهی نبی اکرم (ص) را برای ما روشن سازد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد نبی اکرم (ص)

پایان نامه مصلحت و کاربرد آن در حقوق محجورین

اختصاصی از فی توو پایان نامه مصلحت و کاربرد آن در حقوق محجورین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نوع فایل: word 2007 قابل ویرایش

تعدادصفحه:163

حجم فایل:188 کیلوبایت

دارای پانویس در هر صفحه

چکیده
مسأله غبطه و مصلحت و لزوم رعایت آن در حقوق محجورین از مسائل پرکاربرد و بسیار مهمی است که در نظام فقهی – حقوقی مربوط به اداره­ی امور محجورین و تصدی و نظارت بر حقوق آنان از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. در فقه اسلامی گاه مصلحت به عنوان قید متعلّق احکام شرعی اخذ شده است که یکی از مهم­ترین موارد آن افعال اولیای محجورین است.
در مورد قلمرو اختیارات اولیای محجورین، سه نظر در فقه امامیه ابراز شده است که دیدگاه وجیه­تر نظریه­ی رعایت غبطه و مصلحت است. بر طبق این نظریه ولیّ محجور ناچار از رعایت مصلحت مولّی‏علیه در اعمال حقوقی است، به گونه­ای که رعایت مصلحت قید مقوّم ولایت اولیای محجورین به شمار می­آید.
مصلحتی که قید افعال اولیای محجورین است، دارای اصول و ضوابطی کلی است که از جانب شرع مقدس تبیین و تعیین گردیده است و عرف ابزار تشخیص مصداق مصلحت در راستای ضوابط شرعی آنست.
عدم رعایت مصلحت توسط اولیای محجورین آثاری از جمله عدم صحت افعال اولیای محجورین، ضامن بودن آنان در صورت ایراد ضرر به محجور و انعزال ولی محجور از سمت ولایت دارد.
 
 واژه­های کلیدی:
مصلحت- غبطه- حجر- محجورین- ولایت- عرف
 
  مقدمه
اسلام دینی است جامع که بر تمام شؤون زندگی آدمی پرتو می افکند و طرحی کامل و جامع برای بهتر زیستن و چگونه زندگی کردن دارد.
«از ویژگی های شریعت اسلامی که از بنیان آن جداناپذیر است، کلیت و همسویی آن با تمام شؤون زندگی بشر است.» (سید محمد باقر صدر: اقتصادنا، 295) این همسویی و کلیت تنها از طریق استقراء و کنکاش احکام اسلام به دست نیامده؛ بلکه در مصادر و منابع اسلامی نیز به این کلیت تصریح شده است. بدین سان اسلام دینی است جامع و به فرموده امام صادق(ع) خداوند متعال کوچک­ترین مسأله ای را که بشر در زندگی خود با آن روبرو می شود، فرو نگذاشته و در قرآن کریم حکمشان را بیان کرده است.( کلینی: الکافی، 1، 59)
از سویی دیگر نیازهای انسان وی را واداشته تا در پی زندگی اجتماعی باشد. بدین سان آدمی در پی برآوردن نیازهای خویش است و این نیازها جز در بستر جامعه قابل دستیابی نیست، از این رو به زندگی دسته جمعی روی می آورد. آری؛ انسان به گونه ای آفریده شده که حب نفس و تلاش در جهت نیازمندی­های خود با ذات او آمیخته شده است. بنابراین بدیهی است که انسان در این راه خود را به شدت نیازمند به خدمت گرفتن دیگران می بیند، زیرا وی قادر نیست نیازهایش را جز از راه همکاری با دیگر انسان ها برآورد. از این رو روابط اجتماعی از دامن نیازها زاده شده و با گسترش نیازها توسعه می یابد و به همین خاطر است که زندگی اجتماعی انسان مولود نیازهای انسان است...

-1 سؤالات پژوهش
مسأله غبطه و مصلحت و لزوم رعایت آن در حقوق محجورین از مسائل پرکاربرد و بسیار مهمی است که در نظام فقهی – حقوقی مربوط به اداره امور محجورین و تصدی و نظارت بر حقوق آنان از اهمیت ویژه­ای برخوردار است. فقهای شیعه در لابه­لای آثار خود بارها از رعایت مصلحت محجورین سخن گفته­اند اما کمتر درباره تبیین واژه مصلحت، مبنای رعایت و ملاک آن به بحث پرداخته­اند. در این میان شناسایی دقیق مفهوم مصلحت و ملاک آن در خصوص محجورین مسأله اساسی پژوهش حاضر است. مسأله مهم دیگری که در این پژوهش در پی پاسخگویی به آن هستیم، شرایط و ویژگی­های مصلحت است و به دنبال این مباحث، سؤالات دیگری مطرح می­شوند که عبارتند از:
موارد فقهی و کاربردی لزوم رعایت مصلحت محجورین توسط ولی کدام است؟
آراء فقهای شیعه در باب رعایت مصلحت محجورین توسط متولیان آن ­ها چیست؟ و کدامیک صحیح­تر است؟
آیا به کارگیری عنصر مصلحت دارای ضابطه شرعی و قانونی است؟ و در صورت ضابطه­مند بودن، آن ضوابط چیست؟...

 1-2 فرضیات پژوهش

آن چه پژوهش حاضر در پی اثبات آن گام بر می­دارد؛ آنست که:

  • مصلحت مفهومی است ضابطه­مند و دارای ضوابط مشخص شرعی و قانونی است.
  • اما تشخیص مصادیق مصلحت کاملا عرفی است و شرع تنها ضوابط و ویژگی­های کلی آن را تبیین می­نماید.
  • از آن جا که تشخیص مصادیق مصلحت بر عهده­ی عرف است، مصادیق مصلحت نسبـی بوده و بسته به شرایط زمانی و مکانی و موقعیت­های مختلف محجورین متفاوت می­باشد.
  • مصلحت به عنوان قید مقوم افعال اولیای محجورین اخذ شده است و نه فقط به عنوان شرط اجرایی افعال آنان...
  • -3 ضرورت و اهداف

    بی شک غنا بخشی به مقررات فقهی و حقوقی هدف کلی و عمومی هر بسته علمی- تحقیقی در این نوع مباحث است که طبیعتا هدف کلی این پژوهش نیز خواهد بود. اما در این موضوع خاص و با توجه به این که در مورد عنصر مصلحت در باب حقوق محجورین ابهامات فراوانی وجود دارد، شناسایی دقیق مفهوم مصلحت و تعیین ضوابط و ملاک تشخیص آن امری کاملا ضروری است.

    هم چنین آن چه بر اهمیت پژوهش در این موضوع می­افزاید، عدم انجام پژوهشی واحد و تفکیک شده در باب مصلحت محجورین می­باشد. چرا که تاکنون تنها در میان احکام جزیی کتب فقهی و آثار فقها بر رعایت مصلحت محجورین تأکید شده، موارد کاربردی آن در حقوق محجورین به صورت پراکنده و چه بسا همراه با خلط مباحث دیگر مطرح گردیده است و کمتر به بررسی نقاط مبهم این مسأله پرداخته شده است.

  • 1-4 پیشینه­ی پژوهش

    آثار متعددی از سوی دانشمندان اهل سنت در زمینه مصلحت نگاشته شده است و تحت عناوین و موضوعاتی نظیر استصلاح، استحسان، مصالح مرسله، قیاس و... به بحث از موضوع مصلحت پرداخته­اند. آنان به طور خاص در موضوع مصلحت، حدود و ضوابط آن پژوهش­های فراوانی انجام داده­اند، که از این میان می­توان به پژوهش­های ذیل اشاره کرد:

    • رسالة فی رعایة المصلحة تألیف امام طوفی
    • ضوابط المصلحة فی الشریعة الاسلامیه تألیف محمد سعید رمضان بوطی
    • المصلحة فی التشریع الاسلامی تألیف محمد یسری
    • فقه المصلحة و تطبیقاته المعاصرة تألیف حسین حامد حسان

    پژوهشگران اهل سنت در ضمن کتاب­هایی نظیر المقاصد العامه للشریعه الاسلامیه و مقاصد الشریعه الاسلامیه نیز بحث و پژوهش تفصیلی در باب مصلحت انجام داده­اند...

  • -5 روش پژو هش  

    پژوهش حاضر پژوهشی است فقهی- حقوقی، بنابراین روش خاص این نوع تحقیقات یعنی روش کتابخانه­ای اساسی­ترین شیوه در این مجموعه است که با جمع آوری منابع گوناگون در این زمینه و مراجعه بدان­ها به تحقیق پرداخته می­شود.

    البته در این مجموعه کوشیده شده تا با مراجعه به منابع اولیه فقهی و حقوقی بر اعتبار مطالب افزوده شود و در موارد مورد نیاز از سایر منابع و مقالات نیز به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است.

    در این مجموعه پژوهشی برآنیم تا با مطالعه دقیق لغوی، کلامی، فقهی و حقوقی ابتدا مفهوم مصلحت را روشن ساخته و در پی آن با کاوش در کتب فقهی و حقوقی هر آنچه درباره مصلحت محجورین و حقوق مربوط به آن­ها مورد اشاره قرار گرفته، جمع آوری گردد. آنگاه تأثیرات فقهی- حقوقی رعایت مصلحت و عدم مراعات آن توسط اولیای محجورین مورد بررسی قرار گیرد...

  • 2- فصل دوم: مصلحت و کاربردهای آن در فقه اسلامی

    با توجه به جایگاه ویژه مصلحت در فقه اسلامی و تبعیت مطلق احکام الهی از مصلحت پیشین قبل از حکم یا مصلحت در اصل جعل و تشریع و نظر به این که برخی از مناقشات فقها در احکامی که مشروط به مصلحت است، از عدم تبیین دقیق مفهوم مصلحت نشأت گرفته، پرداختن تفصیلی به معنا یا معانی واژه «مصلحت» و بیان کاربردهای مختلف مصلحت در فقه اسلامی، امری کاملاً ضروری به نظر می­رسد.

        2- 1 بررسی واژه مصلحت در لغت

    ارباب لغت "مصلحت" را از ریشه "صلح" می­دانند و برای شرح و توضیح آن عبارات گوناگونی دارند. خلیل در العین درباره این واژه می­گوید: «الصلاح: نقیض الطلاح» (خلیل بن احمد: العین، 3، 117)

    در صحاح جوهری چنین آمده است: « الصلاح ضد الفساد. تقول: صلُح الشیء یصلُح صلوحاً. و الإصلاح نقیض الإفساد. والمصلحه واحده المصالح. والاستصلاح نقیض الاستفساد.» (جوهری: الصحاح، 1، 337)

    معجم مقائیس اللغه نیز در تبیین این واژه می­گوید: « الصاد واللام والحاء أصل واحد یدل على خلاف الفساد. یقال صلح الشیء یصلح صلاحا.» (احمد بن فارس: معجم مقاییس اللغه، 2، 17)

    در لسان العرب مصلحت به معنای صلاح و حسن آمده است:..

  • - فصل سوم: نقش مصلحت در ولایت بر محجورین

    در این فصل به بررسی عنصر مصلحت در ولایت بر محجورین و تأثیرات مصلحت در امور آنان پرداخته خواهد شد. بدین جهت ابتدا مفهوم، اسباب و آثار حجر در فقه اسلامی و حقوق مدنی بررسی شده و سپس درباره شرایط سرپرست محجورین و حدود اختیارات آنان سخن خواهیم گفت.

     3-1 حجر در فقه اسلامی و حقوق مدنی

    برای تبیین مفهوم واژه حجر در نگاه فقها و حقوقدانان، ابتدا بایستی به بررسی معنای لغوی این واژه پرداخته و سپس از این رهگذر نسبت میان معنای لغوی و اصطلاحی آن روشن گردد.

    3-1-1 معنای لغوی حجر

    واژه حجر در لغت به فتح، کسر و ضم «حاء» استعمال شده است اما استعمال آن به فتح حاء بیشتر است. جوهری در تبیین معنای این واژه می­گوید:

    و الحَجر ساکن: مصدر قولک حَجَرَ علیه القاضی یَحجُرُ حَجراً: إذا منعه من التصرف فی ماله. وحَجر الإنسان وحِجره، بالفتح والکسر» (الجوهری، الصحاح، 2، 541)

    در معجم مقائیس اللغه نیز آمده است:...

  • فهرست

    چکیده

    مقدمه

    1-فصل اول

    1-1 سؤالات پژوهش

    1-2 فرضیات پژوهش

    1-3 ضرورت و اهداف

    1-4 پیشینه­ی پژوهش

    1-5 روش پژو هش  

    2- فصل دوم: مصلحت و کاربردهای آن در فقه اسلامی

       2- 1 بررسی واژه مصلحت در لغت

    2-1-1 نتیجه گیری

    2-2 بررسی واژه مصلحت در قرآن کریم

    2- 3 بررسی معانی اصطلاحی مصلحت

    2-3-1 معنای مصلحت از نظر متکلمین

    2-3-1-1 حسن و قبح ذاتی افعال

    2-3-1-2 تعلیل افعال الهی

    2-3-1-3 نتیجه

    2-3-2 معنای مصلحت در علم اصول فقه

    برخی از معاصرین نیز در تعریف مصلحت در علم اصول چنین می­گویند:

    2-3-3 معنای مصلحت در دیدگاه فقیهان

    2-3-3-1 تعریف مصلحت از دیدگاه فقیهان اهل سنت

    الف- تعریف مصلحت به فعل و انجام کاری که به حفظ مقصود شارع بینجامد.

    ب : تعریف مصلحت به وصف فعل

    ج : تعریف مصلحت به منفعت و لذت

    د : تعریف مصلحت به هماهنگی و ملایمت با فطرت

    نقد و بررسی

    2-3-3-2 تعریف مصلحت از دیدگاه فقیهان شیعه

    2-3-3-2-1 مصلحت از دیدگاه شیخ مفید

    2-3-3-2-2 مصلحت از دیدگاه شیخ طوسی

    2-3-3-2-3 مصلحت در فقه شیعه از شیخ طوسی تا شهید اول

    2-3-3-2-3 -1 نظریه محقق حلی و علامه حلی

    2-3-3-2-3 -2 مصلحت از دیدگاه شهید اول

    2-3-3-2-4 نظر صاحب جواهر

    2-3-3-2-5 تحلیل و بررسی

    2- 4 تقسیمات مصلحت

    2-4-1 تقسیم مصلحت به لحاظ دلیل اعتبار

    الف- مصلحت معتبره:

    ب‌- مصلحت ملغی (غیر معتبر):

    ج- مصلحت مرسله:

    2-4-2 تقسیم مصلحت به لحاظ اهمیت و قوت ذاتی

    2-4-2-1 دیدگاه شهید اول

    2-4-2-2 دیدگاه غزالی

    2-4-2-3 دیدگاه ابن عاشور و بوطی

    2-4-2-4 نمونه­هایی از مصالح ضروریه

    2-4-2-5 نمونه­هایی از مصالح مورد نیاز

    2-4-2-6 نمونه­هایی از مصالح تحسینی

    2-4-2-7 مصالح تکمیلی

    2-4-2-8 مثال­هایی برای مصالح تکمیلی

    2-4-3 تقسیم مصلحت به لحاظ گستره­ی موضوع

    2-4-4 تقسیم مصلحت به لحاظ انتظار تحقق

    2-4-5 تقسیم مصلحت به لحاظ ثبات و تغیر

    2-4-6 تقسیم مصلحت به لحاظ اصالت و تبعیت

    2-4-7 تقسیم مصلحت به لحاظ سرای تحقق

    2-4-8 تقسیم مصلحت به لحاظ تعیین و تخییر و اضطرار

    2-4-9 مصلحت از جهت مقام و قلمرو کاربرد در فقه

    الف) مصلحت به عنوان فلسفه تشریع احکام شرعی

    ب) مصلحت به عنوان دلیل استنباط احکام شرعی

    مصالح مرسله در اصطلاح فقه و اصول

    قلمرو مصالح مرسله

    ج- مصلحت به عنوان ضابطه و مبنای احکام حکومتی

    تفاوت این مصلحت با مصالح مرسله

    د- مصلحت در مقام امتثال

    ه- مصلحت به عنوان قید متعلق احکام شرعی

     موارد جزئی و متفرقه جایگاه مصلحت در فقه شیعه

    • مصالح پنج­گانه
    • قاعده اهم و مهم

    پذیرش ولایت ظالم

    غیبت

    امر به معروف و نهی از منکر

    • حفظ نظام

    ولایت

    3- فصل سوم: نقش مصلحت در ولایت بر محجورین

    3-1 حجر در فقه اسلامی و حقوق مدنی

    3-1-2 معنای اصطلاحی حجر

    الف- معنای حجر در فقه

    ب- معنای حجر درحقوق

    3-1-3 اسباب و احکام حجر در فقه

    الف- اسباب حجر در فقه

    ب- انواع حجر در فقه

    • حجر به سبب مصلحت شخص محجور یا به سبب مصلحت غیر
    • حجر عام و حجر خاص

    ج- ادله­ی حجر در فقه

    د- احکام حجر و محجورین

    • محجورین خاص

    الف- مُفلَّس

    شرایط حجر مفلّس

    احکام حجر مفلّس

    ب- بردگان

    ج- مریضی که بیماری او متصل به مرگ باشد

    د- مرتد ملی

    • محجورین عام

    3-1-4 اسباب و احکام حجر در حقوق موضوعه

    تعریف اهلیت

    انواع اهلیت

    مفاد قانون مدنی در ارتباط با این موضوع چنین است:

    الف- اسباب حجر در حقوق مدنی ایران

    ب- انواع حجر در حقوق

    • حجر عام و حجر خاص
    • حجر حمایتی و سوء ظنی
    • حجر قانونی و حجر قضایی
    • حجر مبتنی بر فقدان اراده و نقص اراده
    • حجر در امور مالی و غیرمالی

    ج- بررسی مصادیق حجر در قانون مدنی و احکام محجورین

    1- صغیر

    صغار، خود بر دو دسته هستند:

    اعمال حقوقی صغیر در فقه امامیه

    اعمال حقوقی صغیر در حقوق موضوعه

    حدود حجر صغیر

    الف- صغیر غیر ممیز

    ب- صغیر ممیز

    2- غیر رشید

    اعمال حقوقی سفیه در فقه امامیه

    اعمال حقوقی سفیه در حقوق موضوعه و حدود حجر او

    3- مجنون

    3-2 مبانی فقهی – حقوقی نصب اولیای محجورین

    3-2-1 معنای ولایت

    جوهری نیز در این­باره می­گوید:

    3-2-2 اولیای محجورین

    ب- اولیای محجورین در حقوق موضوعه

    3-2-3 ادله­ی ولایت بر محجورین

    بررسی ادله­ی مذکور

    3-2-4 دامنه­ی ولایت اولیای محجورین

    3-2-4-1 بررسی نظریات سه گانه

    • نظریه­ی اطلاق
    • نظریه­ی کفایت عدم مفسده
    • نظریه­ی رعایت غبطه و مصلحت

    نقد و بررسی

    3-2-4-1 رعایت مصلحت قید مقوم ولایت اولیای محجورین

    3-3 بررسی نظریه­ی رعایت غبطه و ویژگی­های آن

    3-3-1 معناشناسی واژه­های همسو با مصلحت

    3-3-2 اصول و ضوابط مصلحت محجورین و روش کشف آن

    3-3-2-1 ویژگی­های مصلحت شرعی

    3-3-2-2 ضوابط مصلحت و غبطه

    3-3-2-3 اقسام مصلحت و تأثیر آن در امور محجورین

    3-3-2-4 معیار و ابزار کشف مصلحت

    3-3-2-4-1 ماهیت عرف

    3-3-2-4-2 کارکردهای عرف در فقه امامیه

    الف- کشف جواز شرعی در احکام تکلیفی یا وضعی

    ب- تبیین مفاهیم و موضوعات

    ج- تشخیص مصادیق

    3-3-2-4-3 عرف؛ ابزار تشخیص مصادیق مصلحت

    3-4 میزان تأثیر مصلحت و غبطه در امور کاربردی ولایت محجورین

    3-4-1 موارد فقهی لزوم رعایت مصلحت محجورین توسط ولی

    3-4-2 موارد حقوقی لزوم رعایت مصلحت محجورین توسط ولی

    الف- اداره امور غیرمالی محجور

    1- نگهداری

    2- آموزش و پرورش

    3- ازدواج

    4- طلاق

    ب- ادره امور مالی محجور

    اصل کلی

    1- اقدامات حفاظتی و حسابداری

    1-1 تنظیم صورت دارایی در ابتدای قیومت

    1-2 تنظیم و ارائه صورت‌حساب سالانه

    1-3 تنظیم و ارائه صورت‌حساب نهایی

    1-4 ایده تنظیم صورت دارایی و صورت‌حساب

    1-5 درخواست مهر و موم ترکه مورث محجور

    1-6 حفظ و نگهداری اموال محجور

    2- اعمال حقوقی

    • اعمال حقوقی یک طرفه یا ایقاعات
      • اذن اشتغال به کار

    2-1-2 اذن اداره برخی از اموال

    2- 1-3 تنفیذ و رد اعمال حقوقی محجور ممیز

    2-1-4 تأدیه نفقه محجور و اقارب او

    2-1-5 درخواست ها و اقدامات دیگر

    2-2 اعمال حقوقی دوطرفه یا عقود

    قاعده کلی

    الف- معاملات ممنوع

    1- معامله با خود

    2- هبه اموال صغیر

    ب- معاملاتی که به اجازه مقام قضایی نیاز دارد

    1- پاره‌ای معاملات مهم و خطرناک

    1-1 فروش اموال غیرمنقول

    1-2 رهن اموال غیرمنقول

    1-3 معامله‌ای که به موجب آن قیم مدیون مولی‌علیه شود

    1-4 قرض

    1-5 صلح دعوی

    3-4-3 عدم رعایت مصلحت و غبطه توسط ولی و احکام آن در فقه و حقوق

    3-4-3-1 عدم صحت افعال اولیای محجورین

    3-4-3-2 ضامن بودن اولیای محجورین

    3-4-3-3 انعزال ولی محجور از سمت ولایت

    3-4-3-4 حکم به نفع محجور در موارد اختلاف

    نتیجه­ گیری

    فهرست منابع


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه مصلحت و کاربرد آن در حقوق محجورین