
آتاتورک
آدنائر
آراپ موئی
آلنده
آندرو پوف
.آیزنهاور
آیشمن
ابوایاد
ابوجهاد
.ابوموسی
ابو نضال
اجویت
13 شخصیت سیاسی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:45
فهرست و توضیحات:
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت موضوع
اهداف کاربردی
اهداف نهایی
تعریف مفاهیم و واژه
مبانی سازمان سیاسی جمهوری اسلامی
سازمان و مدیریت اجرایی جمهوری اسلامی ایران می تواند به کار آمدی حداکثری خود نایل گردد اگر ابهامات موجود در آن بدقت شناسایی و به صورت علمی ارزیابی شوند. از الزامات یک سازمان کارآمد داشتن شفافیت در تعریف نقشی است که هر یک از ارکان و نهاد های آن سازمان به عهده می گیرند. این تعریف نقش ها قاعدتا باید مورد قبول ارکان و نهاد های مختلف باشد و تجلی خود را در اظهارات و نحوه همکاری بینابینی نشان دهد . در غیر این صورت ابهام در نظر، موجب ابهام در عمل می گردد. هدف ما در این فصل انجام آسیب شناسی به عنوان مقدمه ضروری در رفع معضلات سازمان اجرایی جمهوری اسلامی ایران است. برای ورود به موضوع، اظهارات زیر را مورد توجه قرار میدهیم:
" من فکر میکنم که اگر در سطح مسؤلین هر کسی در جایگاه قانونی خویش به وظایف خود عمل کند، یک بخش مهمی از مشکلات حل میشود. نباید تداخل در کارها بشود. سیاست کلی را مقام معظم رهبری تعیین میکند و اگر چند نفر دیگر بلند شدند و سیاست کلی تعیین کردند، این مداخله است، نباید کسی در کار دولت دخالت کند و همینطور در کار قوه قضاییه یا مقننه یعنی هر کسی سر جای خودش وظایفش را انجام دهد."
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:27
فهرست و توضیحات:
مقدمه
بیان مسأله
اهمیت موضوع
اهداف کاربردی
اهداف نهایی
- اوضاع سیاسی زمان میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی
فتحلی شاه در سال 1250 هـ.ق به منظور سرکشی و جمع آوری مالیات معوقه شیراز عازم اصفهان گردید و در تاریخ 19 جمادی الاخر سال 1250 هـ.ق در سن 68 سالگی و پس از 37 سال سلطنت در اصفهان درگذشت. جنازه وی به قم منتقل و در آنجا به خاک سپرده شد.
از خصوصیات بارز وی علاقه مفرط به زن و مال و زراندوزی بود. وی بیشتر علاقه مند به عیش و عشرت بوده تا جنگجویی. پیشرفتهایی هم که در کارهای کشوری و لشکری نصیب او گردید به طور عمده از وجود برخی از فرزندان او، از قبیل عباس میرزا و محمدعلی میرزا دولتشاه بود.
به هنگام فوت فتحعلی شاه 57 پسر، 46 دختر، 296 نوه پسری، 292 نوه دختری و 156 متعلقه منسوب به او در قید حیات بودند.[1]
به دنبال فوت فتحعلی شاه کشمکشهای داخلی و مداخلات دولتین روسیه و انگلستان برای تعیین جانشین وی آغاز گردید. گرچه محمدمیرزا، پسر عباس میرزای نایب السلطنه و نوه فتحعلی شاه خواسته دولت روسیه از یک سو، و وصیت فتحعلی شاه از سوی دیگر جانشین شاه محسوب می شد؛ اما، مدعیانی چند از برای جانشینی وی قد علم کردند، یکی از آنان به نام ظل السلطان خود را جانشین فتحعلی شاه معرفی و خود را عادل شاه نامید. به علاوه عبدالله خان امین الدوله آخرین صدراعظم فتحعلی شاه نیز به لحاظ مخالفت با سلطنت محمدشاه، نه تنها مساعدتی برای جلوس او به تخت سلطنت نکرد، بلکه مشکلاتی نیز در سر راه حکومت وی به وجود آورد. اما، از آنجا که محمدشاه از وجود وزیر مقتدر و سیاستمدار مبرزی همچون میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی برخوردار بود، بزودی مشکلات موجود بر سر راه حکومت وی مرتفع و زمینه برای سلطنت او مهیا گردید.
[1] حسن پیرنیا، مشیرالدوله، عباس اقبال آشتیانی، دوره تاریخ ایران، ص 808،(اسامی زوجها و برخی از نواده های وی در پایان جلد اول ناسخ التواریخ درج گردیده است).
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:20
فهرست و توضیحات:
مقدمه
بیان مسأله
پیامبر و حاکمیت سیاسی
پیامبر در چه زمانی به رسالت مبعوث شد؟ اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان او چگونه بود؟
خداوند پیامبر را هنگامی فرستاد که پیامبران حضور نداشتند و امتها در خواب غفلت بودند و رشته های درستی و انسانیت از هم گسسته بود.
پس پیامبر به میان خلق آمد در حالیکه کتابهای پیامبران پیشین را تصدیق کرد و با نوری هدایتگر انسانها شد که همه باید از آن اطاعت نمایند و آن نور قران کریم است.(خطبه 158)
خداوند سبحان، محمد را هنگامی مبعوث فرمود که دنیا به مراحل پایانی رسیده نشانه های آخرت نزدیک و رونق آن به تاریکی گراییده و اهل خود را به پاداشته، جای آن ناهموار آماده نیستی و نابودی، زمانش در شرف پایان و نشانه های نابودی آن آشکار، موجودات در آستانه مرگ، حلقه زندگی آن شکسته و اسباب حیات در هم ریخته، پرچمهای دنیا پوسیده و پرده هایش دریده و عمرها به کوتاهی رسیده بود. دراین هنگام خداوند پیامبررا ابلاغ کننده رسالت، افتخار آفرین امت، چونان باران بهاری برای تشنگان حقیقت آن روزگاران، مایه سربلندی مسلمانان و عزت وشرافت یارانش قرار داد.(خطبه 198)
خدا پیامبر اسلام را زمانی فرستاد که مردم در فتنه ها گرفتار شده، رشته ها ی دین پاره شده و ستونهای ایمان و یقین ناپایدار بود. در اصول دین اختلاف داشته و امورمردم پراکنده بود؛ راه رهایی دشوار و پناهگاهی وجود نداشت؛ چراغ هدایت بی نورو کوردلی همگان را فرا گرفته بود.
فلسفه سیاسی امام خمینی با نگرش تطبیقی با قرآن
هستىشناسى سیاسى از منظر قرآن کریم و امام خمینى
هستی شناسی قرآنی دیدگاههای امام خمینی. 6
مقدمه سوالات تحقیق
مدلول مفهومى همچون «هستىشناسى» چیست؟ آیا یک نوع «هستىشناسى» وجود دارد یا مىتوان از هستىشناسىهاى متنوع و متعدد سخن گفت؟ در صورتى که پاسخ مثبت است، هستىشناسى متفکران چه تأثیرى در آموزهها و رفتارهاى سیاسى آنان دارد؟ اگر هستىشناسى هر متفکر در اندیشه و عمل سیاسى او تأثیر دارد، میزان این تأثیر گذارى چقدر است؟ اصولًا چرا هستى شناسهاى متفاوت وجود دارد و به چه دلیل هستىشناسىهاى متفاوت اندیشهها، آرا و اعمال متفاوت را نتیجه مىدهد؟
پرسشهاى مذکور، برخى از مهمترین سؤالهایى است که در این مقاله درباره آنها به بحث مىپردازیم؛ همچنین دیدگاههاى حضرت امام را در این باره جویا مىشویم. براى تمهید بحث ذکر مقدمهاى ضرورى است، که بسان چارچوبى نظرى مىتواند مباحث این مقاله را تحمل نماید.
چارچوب مفهومی انواع پدیده های عالم
از پدیدههاى عالم طبقهبندىهاى مختلفى صورت گرفته است، بدون ورود به این طبقهبندىها، فقط از منظرى که براى تحقیق حاضر کاربرد داشته باشد، به این بحث مىپردازیم. از منظر بحث حاضر پدیدههاى عالم در سه گروه طبقهبندى مىشود:
به پدیدههایى گفته مىشود که از یک یا چند عامل فیزیکى- شیمیایى تشکیل یافتهاند. در شناخت این پدیدهها اختلاف نظر کمتر پیش مىآید.
به پدیده هایى اطلاق مىشود که علاوه بر عامل یا عوامل فیزیکى- شیمیایى، از عامل حیات و زندگى نیز برخوردارند. در شناخت این نوع پدیدهها نیز اختلاف نظر چندانى وجود ندارد و اگر هم اختلافى باشد، براى زندگى اجتماعى سرنوشتساز نخواهد بود.
سوپر ارگانیکها پدیده هایى هستند که علاوه بر عوامل فیزیکى و حیاتى، واجد عامل جدیدى هستند به نام عامل «معنا». از آنجا که عامل «معنا» از منظر ارزشها، فرهنگها و انسانهاى مختلف متفاوت مىشود، پدیدههاى سوپر ارگانیک داراى معناى گوناگون بوده و گاهى اوقات متعارض و متضاد خلق مىشوند. اختلاف نظر و اختلاف برداشت در این نوع از پدیدهها فراوان است، ضمن اینکه هر نوع اختلافى در این عرصه چه بسا از سطح «اختلاف» بگذرد و به سطح «خصومت» برسد. جنگهاى دینى، مذهبى، قومى، سیاسى و ... تماماً بر چنین شکافهایى قرار دارد. به پدیدههاى دسته سوم پدیدههاى اجتماعى- فرهنگى نیز گفته مىشود؛ به تعبیرى هر پدیدهاى که بتواند اندیشه و معنایى را «تجسّم» و «عینیت» ببخشد و بر پدیدهاى جسمانى یا زیستشناختى افزوده شود، پدیده اجتماعى- فرهنگى نامیده مىشود. براى مثال وقتى عامل معنا به یک «کاغذ» افزوده مىشود، آن کاغذ تبدیل مىشود به اسکناس، کتاب مقدس و یا هر نوع برگه بهادار و یا سندى که از وضعیت کاغذ بودن او را بیرون مىکند. همین عامل باعث مىشود که انسان در رفتار خود نسبت به آن کاغذ برخوردار از عامل معنا، به گونه ویژهاى عمل نماید. پارچهاى که تبدیل به پرچم مىشود، زمینى که براى مسجد یا کلیسا اختصاص مىیابد، زمانى که مهر شب قدر یا عید فطر بر آن مىخورد، مردهاى که گفته مىشود یک رهبر دینى یا سیاسى است، انسانى که از مقام دینى یا دنیایى برخوردار است، تمام اینها از عامل معنا برخوردارند. مشکل انسانها این است که با معنا بخشىهاى متفاوت روبهرو هستند و نوعاً مردم جوامع مختلف از اعتبار بخشىهاى یکدیگر برخوردار نیستند. پرسش اصلى این است که منبع و مأخذ معنا بخشى انسان چیست؟ یک پاسخ ساده این است: «ایدئولوژى» و «نظام باورها»؛ باورهاى انسانها ممکن است منشأ وحیانى و الهى داشته باشد، یا منشأ غیر الهى و غیر وحیانى.
باورهاى ما انسانها، چه از منشأ الهى برخوردار باشد و چه از منبع غیر الهى تغذیه شود، مىتواند از سه سطح و صورت بهرهمند شود و یا به عبارت دیگر مىتواند سه لایه داشته باشد:
این سطح مربوط به مجموعه معناها، ارزشها و هنجارها به صورت اعتقاد و در ظرف وجود ذهنى است؛ به عنوان مثال این که یک انسان شهادتین بگوید و آموزههاى اسلامى را به عنوان مجموعهاى از آموزههاى حق بپذیرد.
وقتى افراد و گروهها ایدئولوژى را در اعمال روزانه خود به کار مىگیرند، صورت ایدئولوژى و صورت رفتارى توأماً به اجرا در مىآید. طبق مثال بالا، فرد تازه مسلمان شده نماز بخواند، روزه بگیرد و سایر عبادتها و وظایف دینى خویش را انجام دهد.
هنگامى که محملهایى مادى ایدئولوژىها را تجسم و عینیت بخشند، شکل مادى ایدئولوژى نیز محقق شده است؛ مانند ساختن مسجد براى برگزارى نماز.[1]
نتیجه آن که تمام فرهنگ و ارزشهاى هر گروه، شخص و یا قومى از سه صورت خارج نیست: صورت ایدئولوژیک، صورت رفتارى و صورت مادى. بدیهى است که کاملترین صورت وقتى است که هر سطح و لایه حضور داشته باشند، در حالى که در بسیارى از موارد اینگونه نیست؛ مثلًا در میان مسلمانان، مسیحیان و پیروان سایر ادیان برخى فقط از دینشان باور سطحى و وجود ذهنى را پذیرفتهاند و برخى عمل شخصى خود را نیز با تعالیم دینى خود تطبیق مىدهند، در حالى که عده کمى براى تحقق عینى آنها در قالب یک تمدّن و اجتماع مدنى فعالیت مىکنند.
هنگام صحبت از هستىشناسى، لازم است به چارچوب نظرى گفته توجه داشته باشیم؛ کسى که به هستى همچون مخلوق خداوند متعال مىنگرد، از نظر منطقى، در مقایسه با کسى که نگاهى مادى به هستى دارد باید از رفتارها و محملهاى مادى متفاوتى بهرهمند باشد. هرچند از نظر عملى، ممکن است میان اندیشهها و وجودهاى ذهنى با اعمال و وجودهاى خارجى ملازمه و سنخیت وجود نداشته باشد، این مسئله حکایت از این دارد که انسانها از محتواى باطنى متفاوتى برخوردارند، غرایز، فطریات، احساسات، شناختها، ارزشها و خرافات از موارد مهمى هستند که محتواى باطنى عموم انسانها را تشکیل مىدهند. گاهى احساسات، جا را براى ارزشها تنگ مىکند، غرایز مسیر فطریات را تغییر مىدهد و .... «1»
فیلسوفان سیاسى، مبنایى و به صورت نظرى سخن مىگویند. بررسى عینى و تاریخى کار جامعه شناسان، تاریخ نگاران و سایر دانشمندان علوم تجربى است.
هستی شناسی قرآنی دیدگاههای امام خمینی
با توجه به آنچه آمد، دیدگاه حضرت امام رحمه الله در نگاهى تطبیقى با آیات قرآن چون محور پرسشهاى اصلى هستىشناسى ارائه مىشود. به منظور توقیف و کنترل بحث، ضمن استفاده از چارچوبهاى نظرى پیش گفته، از آموزههاى فلاسفه در بحث حرکت و ارکان آن، استفاده خواهیم کرد. با این حساب پرسش از مبدأ، رهبرى و مقصد و معاد، پرسشهاى عمده و اصلى ما خواهد بود.
مبدأ هستى
امام خمینى در نامهاى که به گور باچف، آخرین رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروى، نوشت از دو جهان بینى مادى و الهى سخن گفته و سعى نموده است تا گورباچف را به تأمل در جهان بینى الهى و پذیرش آن وادار نماید. در همین نامه ویژگى اصلى جهان بینى الهى در اعتقاد آن به خدا و دو جهان غیب و شهود دانسته شده است:
[آقاى گورباچف] بار دیگر به دو جهان بینى مادى و الهى بیندیشید مادّیون معیار شناخت در جهان بینى خویش را حس دانسته و چیزى را که محسوس نباشد، از قلمرو علم بیرون مىدانند و هستى را همتاى ماده دانسته و چیزى را که ماده ندارد، موجود نمىدانند. قهراً جهان غیب مانند وجود خداوند تعالى و وحى و نبوت و قیامت را یکسره افسانه مىدانند، در حالى که معیار شناخت در جهان بینى الهى اعم از «حس و عقل» مىباشد ... لذا هستى اعم از غیب و شهادت است و چیزى که ماده ندارد، مىتواند موجود باشد
[1] - (1). براى مطالعه بیشتر نک: علامه طباطبائى، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 4، با پاورقىهاى مرتضى مطهرى، و پ، 1، سوروکین، نظریههاى جامعهشناسى و فلسفههاى نوین تاریخ، ترجمه دکتر اسداللَّه (امیر) نوروزى، بخش دوم کتاب