فلسفه سیاسی امام خمینی با نگرش تطبیقی با قرآن
هستىشناسى سیاسى از منظر قرآن کریم و امام خمینى
هستی شناسی قرآنی دیدگاههای امام خمینی. 6
مقدمه سوالات تحقیق
مدلول مفهومى همچون «هستىشناسى» چیست؟ آیا یک نوع «هستىشناسى» وجود دارد یا مىتوان از هستىشناسىهاى متنوع و متعدد سخن گفت؟ در صورتى که پاسخ مثبت است، هستىشناسى متفکران چه تأثیرى در آموزهها و رفتارهاى سیاسى آنان دارد؟ اگر هستىشناسى هر متفکر در اندیشه و عمل سیاسى او تأثیر دارد، میزان این تأثیر گذارى چقدر است؟ اصولًا چرا هستى شناسهاى متفاوت وجود دارد و به چه دلیل هستىشناسىهاى متفاوت اندیشهها، آرا و اعمال متفاوت را نتیجه مىدهد؟
پرسشهاى مذکور، برخى از مهمترین سؤالهایى است که در این مقاله درباره آنها به بحث مىپردازیم؛ همچنین دیدگاههاى حضرت امام را در این باره جویا مىشویم. براى تمهید بحث ذکر مقدمهاى ضرورى است، که بسان چارچوبى نظرى مىتواند مباحث این مقاله را تحمل نماید.
چارچوب مفهومی انواع پدیده های عالم
از پدیدههاى عالم طبقهبندىهاى مختلفى صورت گرفته است، بدون ورود به این طبقهبندىها، فقط از منظرى که براى تحقیق حاضر کاربرد داشته باشد، به این بحث مىپردازیم. از منظر بحث حاضر پدیدههاى عالم در سه گروه طبقهبندى مىشود:
پدیدههاى مکانیکى:
به پدیدههایى گفته مىشود که از یک یا چند عامل فیزیکى- شیمیایى تشکیل یافتهاند. در شناخت این پدیدهها اختلاف نظر کمتر پیش مىآید.
پدیدههاى ارگانیکى:
به پدیده هایى اطلاق مىشود که علاوه بر عامل یا عوامل فیزیکى- شیمیایى، از عامل حیات و زندگى نیز برخوردارند. در شناخت این نوع پدیدهها نیز اختلاف نظر چندانى وجود ندارد و اگر هم اختلافى باشد، براى زندگى اجتماعى سرنوشتساز نخواهد بود.
سوپر ارگانیک:
سوپر ارگانیکها پدیده هایى هستند که علاوه بر عوامل فیزیکى و حیاتى، واجد عامل جدیدى هستند به نام عامل «معنا». از آنجا که عامل «معنا» از منظر ارزشها، فرهنگها و انسانهاى مختلف متفاوت مىشود، پدیدههاى سوپر ارگانیک داراى معناى گوناگون بوده و گاهى اوقات متعارض و متضاد خلق مىشوند. اختلاف نظر و اختلاف برداشت در این نوع از پدیدهها فراوان است، ضمن اینکه هر نوع اختلافى در این عرصه چه بسا از سطح «اختلاف» بگذرد و به سطح «خصومت» برسد. جنگهاى دینى، مذهبى، قومى، سیاسى و ... تماماً بر چنین شکافهایى قرار دارد. به پدیدههاى دسته سوم پدیدههاى اجتماعى- فرهنگى نیز گفته مىشود؛ به تعبیرى هر پدیدهاى که بتواند اندیشه و معنایى را «تجسّم» و «عینیت» ببخشد و بر پدیدهاى جسمانى یا زیستشناختى افزوده شود، پدیده اجتماعى- فرهنگى نامیده مىشود. براى مثال وقتى عامل معنا به یک «کاغذ» افزوده مىشود، آن کاغذ تبدیل مىشود به اسکناس، کتاب مقدس و یا هر نوع برگه بهادار و یا سندى که از وضعیت کاغذ بودن او را بیرون مىکند. همین عامل باعث مىشود که انسان در رفتار خود نسبت به آن کاغذ برخوردار از عامل معنا، به گونه ویژهاى عمل نماید. پارچهاى که تبدیل به پرچم مىشود، زمینى که براى مسجد یا کلیسا اختصاص مىیابد، زمانى که مهر شب قدر یا عید فطر بر آن مىخورد، مردهاى که گفته مىشود یک رهبر دینى یا سیاسى است، انسانى که از مقام دینى یا دنیایى برخوردار است، تمام اینها از عامل معنا برخوردارند. مشکل انسانها این است که با معنا بخشىهاى متفاوت روبهرو هستند و نوعاً مردم جوامع مختلف از اعتبار بخشىهاى یکدیگر برخوردار نیستند. پرسش اصلى این است که منبع و مأخذ معنا بخشى انسان چیست؟ یک پاسخ ساده این است: «ایدئولوژى» و «نظام باورها»؛ باورهاى انسانها ممکن است منشأ وحیانى و الهى داشته باشد، یا منشأ غیر الهى و غیر وحیانى.
سه لایه باورهای انسان
باورهاى ما انسانها، چه از منشأ الهى برخوردار باشد و چه از منبع غیر الهى تغذیه شود، مىتواند از سه سطح و صورت بهرهمند شود و یا به عبارت دیگر مىتواند سه لایه داشته باشد:
1. سطح یا صورت ایدئولوژیک:
این سطح مربوط به مجموعه معناها، ارزشها و هنجارها به صورت اعتقاد و در ظرف وجود ذهنى است؛ به عنوان مثال این که یک انسان شهادتین بگوید و آموزههاى اسلامى را به عنوان مجموعهاى از آموزههاى حق بپذیرد.
2. صورت و سطح ایدئولوژیک و رفتارى:
وقتى افراد و گروهها ایدئولوژى را در اعمال روزانه خود به کار مىگیرند، صورت ایدئولوژى و صورت رفتارى توأماً به اجرا در مىآید. طبق مثال بالا، فرد تازه مسلمان شده نماز بخواند، روزه بگیرد و سایر عبادتها و وظایف دینى خویش را انجام دهد.
3. صورت و سطح ایدئولوژیک، رفتارى و مادى:
هنگامى که محملهایى مادى ایدئولوژىها را تجسم و عینیت بخشند، شکل مادى ایدئولوژى نیز محقق شده است؛ مانند ساختن مسجد براى برگزارى نماز.[1]
نتیجه آن که تمام فرهنگ و ارزشهاى هر گروه، شخص و یا قومى از سه صورت خارج نیست: صورت ایدئولوژیک، صورت رفتارى و صورت مادى. بدیهى است که کاملترین صورت وقتى است که هر سطح و لایه حضور داشته باشند، در حالى که در بسیارى از موارد اینگونه نیست؛ مثلًا در میان مسلمانان، مسیحیان و پیروان سایر ادیان برخى فقط از دینشان باور سطحى و وجود ذهنى را پذیرفتهاند و برخى عمل شخصى خود را نیز با تعالیم دینى خود تطبیق مىدهند، در حالى که عده کمى براى تحقق عینى آنها در قالب یک تمدّن و اجتماع مدنى فعالیت مىکنند.
هنگام صحبت از هستىشناسى، لازم است به چارچوب نظرى گفته توجه داشته باشیم؛ کسى که به هستى همچون مخلوق خداوند متعال مىنگرد، از نظر منطقى، در مقایسه با کسى که نگاهى مادى به هستى دارد باید از رفتارها و محملهاى مادى متفاوتى بهرهمند باشد. هرچند از نظر عملى، ممکن است میان اندیشهها و وجودهاى ذهنى با اعمال و وجودهاى خارجى ملازمه و سنخیت وجود نداشته باشد، این مسئله حکایت از این دارد که انسانها از محتواى باطنى متفاوتى برخوردارند، غرایز، فطریات، احساسات، شناختها، ارزشها و خرافات از موارد مهمى هستند که محتواى باطنى عموم انسانها را تشکیل مىدهند. گاهى احساسات، جا را براى ارزشها تنگ مىکند، غرایز مسیر فطریات را تغییر مىدهد و .... «1»
فیلسوفان سیاسى، مبنایى و به صورت نظرى سخن مىگویند. بررسى عینى و تاریخى کار جامعه شناسان، تاریخ نگاران و سایر دانشمندان علوم تجربى است.
هستی شناسی قرآنی دیدگاههای امام خمینی
با توجه به آنچه آمد، دیدگاه حضرت امام رحمه الله در نگاهى تطبیقى با آیات قرآن چون محور پرسشهاى اصلى هستىشناسى ارائه مىشود. به منظور توقیف و کنترل بحث، ضمن استفاده از چارچوبهاى نظرى پیش گفته، از آموزههاى فلاسفه در بحث حرکت و ارکان آن، استفاده خواهیم کرد. با این حساب پرسش از مبدأ، رهبرى و مقصد و معاد، پرسشهاى عمده و اصلى ما خواهد بود.
مبدأ هستى
امام خمینى در نامهاى که به گور باچف، آخرین رئیس جمهور اتحاد جماهیر شوروى، نوشت از دو جهان بینى مادى و الهى سخن گفته و سعى نموده است تا گورباچف را به تأمل در جهان بینى الهى و پذیرش آن وادار نماید. در همین نامه ویژگى اصلى جهان بینى الهى در اعتقاد آن به خدا و دو جهان غیب و شهود دانسته شده است:
[آقاى گورباچف] بار دیگر به دو جهان بینى مادى و الهى بیندیشید مادّیون معیار شناخت در جهان بینى خویش را حس دانسته و چیزى را که محسوس نباشد، از قلمرو علم بیرون مىدانند و هستى را همتاى ماده دانسته و چیزى را که ماده ندارد، موجود نمىدانند. قهراً جهان غیب مانند وجود خداوند تعالى و وحى و نبوت و قیامت را یکسره افسانه مىدانند، در حالى که معیار شناخت در جهان بینى الهى اعم از «حس و عقل» مىباشد ... لذا هستى اعم از غیب و شهادت است و چیزى که ماده ندارد، مىتواند موجود باشد
[1] - (1). براى مطالعه بیشتر نک: علامه طباطبائى، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 4، با پاورقىهاى مرتضى مطهرى، و پ، 1، سوروکین، نظریههاى جامعهشناسى و فلسفههاى نوین تاریخ، ترجمه دکتر اسداللَّه (امیر) نوروزى، بخش دوم کتاب
مقاله آماده فلسفه سیاسی امام خمینی با نگرش تطبیقی با قرآن