فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

رابطه منابع قدرت مدیران با تعهد به تغییرات سازمانی

اختصاصی از فی توو رابطه منابع قدرت مدیران با تعهد به تغییرات سازمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رابطه منابع قدرت مدیران با تعهد به تغییرات سازمانی


رابطه منابع قدرت مدیران با تعهد به تغییرات سازمانی
سال انتشار: 1394
محل انتشار: دومین کنفرانس بین المللی مدیریت چالشها و راهکارها

مشخصات نویسندگان

محمد پاسبانی - استادیار گروه مدیریت ، دانشکده مدیریت واقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، ایران
زهره رثائی سالاری - دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی - مالی ، دانشکده مدیریت واقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، ایران
سمیه نقی لو - دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی - مالی ، دانشکده مدیریت واقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، ایران
عاطفه عباس پور - دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی - مالی ، دانشکده مدیریت واقتصاد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، ایران

چکیده مقاله:

هدف این پژوهش ، بررسی رابطه منابع قدرت مدیران با تعهد به تغییرات سازمانی کارکنان در شرکت دخانیات می باشد . روش پژوهش توصیفی – همبستگی بوده است.جامعه آماری پژوهش راکلیه کارکنان شرکت دخانیاتN=246 تشکیل دده است. که از این تعداد 70 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردیدند.به منظور گرداوری داده ها از دو پرسشنامه منابع قدرت مدیران (هینگین و شرایخیم، 1989 ) وپرسشنامه تعهد به تغییر سازمانی استفاده گردید . جهت تجزیه وتحلیل داده های پرسشنامه از نرم افزار 21SPSS استفاده گردید و داده های پرسشنامه با استفاده از روش های آمار توصیفی (میانگین ، انحراف معیار) وآمار استنباطی شامل همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل وتحلیل واریانس یک طرفه استفاده گردید.بررسی توصیفی دادها نشان داد که درمیان منابع قدرت ، قدر ت تخصصی وقدرت مرجعیت بالاترین میانگین را داشته اند.همچنین در پرسشنامه تعهد به تغییر سازمانی ، تعهد عاطفی به تغییر بالاترین میانگین را داشته است. تحلیل استنباطی یافته های پژوهش نشان داد که بین منابع قدرت و تعهد به تغییرات سازمانی رابطه معناداری وجود دارد. وهمچنین بین تعهد به تغییر سازمانی و منبع قدرت پاداش ،قانون، تخصصی ارتباط مثبت وبین قدرت اجبار ومرجعیت ارتباط منفی وجود دارد. نتایج آزمونt مستقل نشان داد که بین مولفه های منابع قدرت وجنسیت در سطح اطمینان 95 درصد تنها در قدرت تخصصی و جنسیت تفاوت معنا داری وجود دارد و در بین سایر مولفه های قدرت وجنسیت تفاوت معنا داری وجود ندارد. همچنین بین تعهد به تغییرات سازمانی وجنسیت تفاوت معنا داری وجود ندارد.نتایج آزمون تحلیل واریانس نشان داد که بین متغییرهای سن وتحصیلات با منابع قدرت تنها بین قدرت اجبار برحسب سن تفاوت معنا داری وجود دارد وبین متغییرهای تعهد به تغییرات سازمانی برحسب تحصیلات وسن تفاوت معنا داری وجود ندارد.

کلیدواژه‌ها:

تعهد به تغییر سازمانی ، منابع قدرت مدیران، کارکنان شرکت دخانیات.
 
تعداد صفحات: 15

دانلود با لینک مستقیم


رابطه منابع قدرت مدیران با تعهد به تغییرات سازمانی

دانلود پروژه بررسی رابطه بین سواد والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان

اختصاصی از فی توو دانلود پروژه بررسی رابطه بین سواد والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه بررسی رابطه بین سواد والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان


دانلود پروژه بررسی رابطه بین سواد والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 12
فهرست و توضیحات:

مقدمه

چکیده:

بیان مسئله

اهمیت و ضرورت تحقیق :

طرح پژوهش:

متغیرهای پژوهش :

اهداف پژوهش:

تعاریف عملیاتی:

تجزیه و تحلیل :

جامعه آماری:

نمومه آماری و روش نمونه گیری:

ابزار پژوهش و گردآوری اطلاعات ( روش اندازه گیری ):

محدودیت های پژوهش :

پیشنهادات:

جدول نمرات پرسشنامه:

جدول ( 1-4 )

جدول ( 2-4)

جدول (3-4 )

 

مقدمه

باید دانست که عوامل متعددی بر نگرش کودک از خود و اعضای خانواده های خود موثر است ، از آن جمله می توان به عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی حاکم بر خانواده اشاره کرد که ارتباط مستقیم با سطح سواد و تحصیلات خانواده دارد. شخص باسواد امکان سلامت اقتصادی و تصمیم گیری بیشتری دارد و چنین انسانی نسبت به فکر و فرهنگ جامعه بصیرت بیشتری دارد وسواد و تحصیلات ، از دیدگاه اقتصادی ، افراد را به سوی رشد و توسعه ی درونزاد و خلاق و هماهنگ با اجتماع وکشور هدایت می کند و از دیدگاه تخصصی ، جامعه را موفق می سازد ، افراد بزرگسال به عنوان عامل اساسی تولید ، حتی با یک اصطلاح اقتصادی خاص که همان جمعیت فعال یا نیروی کار می باشد ، مشخص می شوند. با توجه به آمار موجود ، گسترش سواد ، کاهش رشد جمعیت و همچنین توسعه ی اقتصادی و اجتماعی و پیشرفت دانش و غیره را تحصیل تسهیل نموده است .

تنها جوامعی توانسته اند مشکلات خود را در زمینه ی تغذیه ، مسکن ، پوشاک ، بهداشت و آموزش را از میان بردارند که از سطح سواد بالایی برخوردار باشند . بی سوادی ، نه تنها پدیده ای قابل تا ٔسف است  ، بلکه علامتی است در کنار علاﺌم دیگر که نشان  دهنده ی از خود بیگانگی می باشد و منجر به عقب ماندگی می شود. این عقب ماندگی در تعلیم و تربیت ، خود معلول شالوده های نامتناسب اقتصادی و اجتماعی است و رابطه ای مستقیم با فقر عمومی و کمبود وسایل کافی به ویژه نداشتن معلم ومدرسه است.

سواد و تحصیلات خانواده یکی از عوامل مهم پیشرفت بشر در جهان امروز است. پیشرفت تکنولوژی ، صنعت ، بهداشت و علوم مختلف مدیون این عامل مهم است .

بی سوادی در تمام ابعاد زندگی انسان می تواند تاثیر بسزایی داشته باشد مخصوصا ً در بهداشت ، رشد اقتصادی ، رشد فرهنگی ، رشد و تربیت فرزندان ، بی نظمی و ناهنجاری کودکان ، رشد و اشتغال وغیره .

مطالعات نشان داده است که هر چه آسیب های روانی بیشتر باشد ، موقعیت اجتماعی شخص را پایین تر می آورد و عواملی چون فقر ، بیکاری ، تعداد فرزندان ، اعتیاد ، طلاق  که همه موجب پایین آمدن موقیت اجتماعی و فرهنگی شخص می شود و آشفتگی ها یا آسیب های روانی را به وجود می آورد . معمولا افرادی که در سطح پایین اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی زندگی می کنند ، سطح تحصیلات کمتری نسبت به افراد همسال خود دارند و میزان تحصیلات در برخی از این خانواده ها به شدت افت پیدا می کند.

در حقیقت در برخی از این خانواده ها ، سواد مقوله ی بیگانه ای است .

تاثیر عمیقی که این موقعیت اجتماعی ،فرهنگی، اقتصادی پایین بر روی افراد جامعه برجا می گذارد ، موجب بی نظمی و آشفتگی روانی می گردد ، البته این آشفتگی روانی را در طبقات مختلف جامعه می توان دید . شیوه های انحرافی ، ایجاد علاﺌم بیماری روانی ،  اقدام به خود کشی ، بستری شدن ، قطع ارتباط با واقعیت ، در طبقات پایین اجتماع بیشتر دیده می شود .

مساﺌل فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی به عنوان پیش فرض این مشکل مطرح است و در واقع هدف بررسی اثرات اقتصادی – اجتماعی این مسﺌله به عنوان یک متغیر مهم بروضعیت روانی است . در این جا سواد و تحصیلات را به عنوان یک متغیر و ملاک لحاظ نموده که قابل سنجش بیشتری است .(کرمانی مقیم )

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه بررسی رابطه بین سواد والدین با عملکرد تحصیلی دانش آموزان

دانلود پروژه بررسی رابطه جو سازمانی با سلامت روانی کارکنان بیمارستانهای دولتی

اختصاصی از فی توو دانلود پروژه بررسی رابطه جو سازمانی با سلامت روانی کارکنان بیمارستانهای دولتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه بررسی رابطه جو سازمانی با سلامت روانی کارکنان بیمارستانهای دولتی


دانلود پروژه بررسی رابطه جو سازمانی با سلامت روانی کارکنان بیمارستانهای دولتی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 8
فهرست و توضیحات:

چکیده

مقدمه 

مواد و روش‌ها

یافته های پژوهش

بحث و نتیجه گیری

منابع

 

چکیده

جو سازمانی مناسب می تواند در انگیزش و بهبود روحیه و مشارکت افراد در تصمیم گیری ها و ازدیاد خلاقیت و نوآوری آنان موثر بوده و به عنوان یک منبع در تامین سلامت روانی کارکنان به حساب آید، با وجود این جو سازمانی نامناسب می تواند منبع عمده فشارروانی نیز باشد. این مطالعه با هدف بررسی رابطه جو سازمانی با سلامت روانی کارکنان بیمارستانهای دولتی شهرستان ایلام انجام شد.

این مطالعه به صورت توصیفی– مقطعی درسال 1381 انجام گرفت. نمونه های مورد پژوهش 176 نفراز کارکنان بیمارستانهای دولتی شهرستان ایلام بودند که به روش نمونه گیری تصادفی– طبقه ای انتخاب شدند. ابزارگردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد جو سازمانی و پرسشنامه استاندارد سلامت روانی R) CL-90- ) بود و داده ها  با استفاده از آمار  توصیفی و استنباطی، ضریب همبستگی،  T- test و کروسکال والیس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت.

یافته‌ها نشان داد که بین جو سازمانی و سلامت روانی کارکنان در سطح (05/0=α) رابطه معنی‌دار آماری وجود دارد ( 03/0p<). ازمیان ابعاد نه گانه سلامت روان، پنج بعد آن شامل اختلال وسواس– اجبار (04/0>p )، افسردگی (04/0>p )، اضطراب (01/0>p )، ترس مرضی (01/0> p ) و روان پریشی (01/0>p ) با جو سازمانی ارتباط معنی‌داری نشان داد. همچنین بین میزان درآمد با جو سازمانی همبستگی مثبت معنی‌دار وجود داشت.

نتیجه گیری نهایی:  به دلیل ماهیت خاص بیمارستانها و کار کردن در آن‌ها که  لازمه اش سلامت جسمی و روانی کارکنان است  و با توجه به ارتباط معناداری که  بین متغیرهای پژوهش به دست آمد، بهتر است سیاستگزاری ها برای انتصاب مدیرا ن با مهارت لازم در تشخیص، کنترل و تغییر جو ادراکی اعضای سازمان صورت پذیرد تا با تدابیری اندیشمندانه سلامت  سازمان  و  بالطبع سلامت روان کارکنان و در نهایت سلامت جامعه ارتقاء یابد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه بررسی رابطه جو سازمانی با سلامت روانی کارکنان بیمارستانهای دولتی

دانلود پروژه بررسی رابطه ساده و چند متغیری مقبولیت گروهی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی و سازگاری فردی و اجتماعی بین دانش آموزان پس

اختصاصی از فی توو دانلود پروژه بررسی رابطه ساده و چند متغیری مقبولیت گروهی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی و سازگاری فردی و اجتماعی بین دانش آموزان پسر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه بررسی رابطه ساده و چند متغیری مقبولیت گروهی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی و سازگاری فردی و اجتماعی بین دانش آموزان پسر


دانلود پروژه بررسی رابطه ساده و چند متغیری مقبولیت گروهی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی و سازگاری فردی و اجتماعی بین دانش آموزان پسر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 58

 

بررسی رابطه ساده و چند متغیری مقبولیت گروهی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی و سازگاری فردی و اجتماعی بین دانش آموزان پسر

چکـیده

مدیران واحدهای آموزشی که با هدف تعلیم و تربیت با معلمان ، کارکنان و والدین  دانش آموزان ارتباط دارند باید شیوه مدیریتی متفاوتی با سایر محیط های کاری مثل مراکز تولیدی و غیره داشته باشند . اگر مدیر به معلمین تحصیلکرده و با تجربه صرفاً به عنوان یک جزء ماشین تولید بنگرد مسلماً در انجام وظیفه خود با اشکال ، مقاومت کارکنان برای همکاری ، بروز درگیریها و در نتیجه فشارهای فزاینده محیط کار مواجه خواهد شد . ایجاد رابطه مطلوب توسط مدیر با معلمین ضمن ایجاد محیطی امن ، کارایی افراد را بالا می برد و رضایت شغلی را به همراه خواهد داشت .

هدف کلی پژوهش پی بردن به این مسئله است که مدیران واحدهای آموزشی عموماً گرایش کاری دارند یا گرایش به روابط انسانی یا حالتی متوسط از این دو ؟ و تا حد ممکن مشخص شود متغیرهایی مثل : میزان تحصیلات ، سابقه خدمت ، جنسیت ، سابقه مدیریت ، دوره های ضمن خدمت مرتبط با مدیریت و غیره ارتباطی با گرایش وی دارند ؟ همچنین بررسی شود در دوره های مختلف تحصیلی ( ابتدایی ،‌ راهنمایی و متوسطه ) مدیران از گرایش های مختلف برخوردارند یا خیر ؟

سئوالات پژوهش عبارتند از :

1-  معمولاً مدیران واحدهای آموزشی گرایش کاری دارند یا گرایش به روابط انسانی ؟

2-  چه رابطه ای بین تحصیلات مرتبط با مدیریت و گرایشات مدیر وجود دارد ؟

      3- چه رابطه ای بین جنسیت و گرایشات مدیران وجود دارد ؟

4-  چه رابطه ای بین دوره های تحصیلی مدارس و گرایشات مدیر وجود دارد ؟

5-  چه رابطه ای بین مدرک تحصیلی مدیر و گرایشات کاری و انسانی وی وجود دارد ؟

6-  آیا فرم  ( همکار مطرود فیدلر ) برای مدیران به سادگی قابل تکمیل کردن می باشد ؟LPC

برای نگارش پیشینه پژوهش ابتدا کتب و مجلات تخصصی مرتبط با مدیریت بررسی گردید و پس از یک مصاحبه اکتشافی با چند مدیر با تجربه ، بسیاری از نظرات و تحقیق های انجام شده در ارتباط با موضوع تحقیق در پیشینه آورده شد .

برای تعیین گرایشات مدیران از فرم معیار شخصیتی فیدلرLPC (LEAST PREFERRED COWOKER) استفاده شد .

از نخستین تحقیقات در مورد روابط انسانی می توان به مطالعه “ التون مایو ” که با هدف بهبود بخشیدن به روابط کارگر و کارفرما در کارخانه هاثورن صورت گرفت ، اشاره کرد . روابط مطلوب مدیر و کارکنان در تحقیقات و مطالعات زیادی مورد توجه قرار گرفته از جمله :

ـ بررسی ویژگیهای مدیران دارای مهارت انسانی غنی ( سلطانی )

ـ بررسی تأثیر روشهای مدیریت رابطه مدار و کارمدار برروحیه دبیران ( فهیم نیا 1369 )

ـ ارتباط نگرش مدیران با روشهای مدیریت آنان ( بصری 1369 )

ـ بررسی میزان کامیابی مدیران متوسطه در برقراری روابط انسانی در مدرسه ( کوهستانی )

و سایر موارد که در متن تحقیق ، منابع آنها آورده شده است . اکثر این مطالعات به نقش رابطه مطلوب مدیر و کارکنان در افزایش کارایی ، بهداشت روانی و رضایت شغلی توجه کرده اند .

جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه مدیران مدارس بیجار در مقاطع ابتدایی ،‌ راهنمایی و متوسطه می باشد . ابزار جمع آوری اطلاعات شامل : 1- فرم امتیاز دهی LPC از فیدلر 2- پرسشنامه

بسته سئوالات عمومی از مشخصات مدیران بوده است .

برخی نتایج تحقیق عبارتند از :

1-  اکثر مدیران واحدهای آموزشی ( 89 درصد ) گرایش به حسن روابط در محیط های کاری  داشته اند .

2-  در واحدهای آموزشی مورد مطالعه مدیران زن و مرد عموماً از گرایش به حسن روابط برخوردارند و جنسیت تأثیری درگرایش آنان نداشته است .

3-  در سه دوره تحصیلی میانگین امتیازات حاکی از گرایش مدیران به حسن روابط است و مقطع تحصیلی نیز تأثیری در گرایش مدیران مدارس مورد بررسی ندارد .

4-  تمام مدیران با رشته های تحصیلی مدیریت از گرایش به حسن روابط برخوردارند .

5-  فرم امتیازدهی LPC فیدلر برای تمام مدیران به سادگی قابل تکمیل کردن بود .

6-  مدرک تحصیلی مدیر بر گرایش وی تأثیری نداشته و مدیران با مدارک مختلف تحصیلی این پژوهش عموماً از گرایش به حسن روابط برخوردارند .

مقدمه پژوهش 

عنوان مسأله

در این تحقیق سعی شده با استفاده از مقیاس شخصیتی “ فیدلر ” و پرسشنامه مشخصات مدیران ، سئوالات زیر مورد بررسی قرار گیرند :

ـ مدیران واحدهای آموزشی از چه گرایشی برخوردارند ، کاری ، انسانی یا گرایش متوسط به کار و حسن رابطه

ـ در تعیین گرایش مدیران عوامل معینی مثل تجربیات ، تحصیلات ، جنسیت ، دوره های تحصیلی و غیره دخالت دارند یا خیر ؟

پایه های نظری

از دیرباز در مورد روابط مدیر و افراد تحت مدیریتش ، نحوه تأثیرگذاری بیشتر بر افراد ، انجام وظایف توسط زیردستان با کمترین درگیری ، مشخص کردن عوامل عدم همکاری زیردستان با مدیر و خلاصه اینکه چگونه می توان دیگران را به کار واداشت ، مطالب زیادی گفته شده و تحقیقات فراوانی صورت گرفته است . همه تأکید دارند که برای رسیدن به هدف مطلوب چگونه افراد را سرپرستی کرد وآنهایی که در انجام وظیفه کوشا نیستند ، معین کرده و به ریشه یابی علل رفتار آنان پرداخت .

با بررسی برخی اقدامات مدیریت ، متوجه می شویم از قدیم برای واداشتن افراد به کار تدابیری اتخاذ می شده است . در ایران باستان به مطالعه مراحل کار و شیوه انجام آن به منظور تدوین قوانینی برای پرداخت حقوق و دستمزد اقدام می کردند (1) . گویی مشوقهای مادی وتنبیهات از طریق اعمال فشار و مجازات یکی از روشهای بکارگیری افراد برای انجام وظایفشان بوده است .

با ظهور اسلام مدیر به گونه ای دیگر به انسان نگاه می کند (2) . انسان آفریده ای است مجهز به نیروی اراده و اختیار . بکارگیری شیوه های فشار و حصر و سلب آزادی علاوه بر اینکه انگیزه کار و فعالیت را ضعیف می کند و قوه ابتکار و خلاقیت را نابود می سازد ، نوعی ستیزه جویی با اراده حکیمانه الهی تلقی می گردد . از سوی دیگر ضرر اعطای آزادی کامل با افراد در انجام امور کمتر از اعمال فشار نیست . برای انجام بهینه امور توسط زیردستان علاوه بر مشوقهای مالی باید شخصیت آنان مورد تکریم قرار گیرد .

قبل از انقلاب صنعتی ، کارفرما قدرت بلامنازع و کارگر ، فرمانبردار محض بود حتی با استفاده از روش تولید انبوه حاکمیت کارفرما تشدید شد (3) . همچنین در سازمانها بحثی از روابط انسانی در میان نبود ، مسائل انسانی به سبب کوچکی مؤسسات و کم بودن میزان تولید اهمیت چندانی نداشت .

انقلاب صنعتی وضع را تغییر داد . در سال 1800 میلادی “ رابرت اون ” به نقش روابط انسانی درسازمان توجه کرد (4) . پس از او “ آندر و اور ” در سال 1835 میلادی عامل انسانی را در امر تولید مورد بحث قرار داده و اهمیت آن را تشریح کرد (5) .

در ابتدای قرن بیستم “ تایلور ” نخستین کسی بود که کارگر را عامل افزایش کارآیی سازمان تشخیص داد و سرانجام هنگامی که اصول مدیریت علمی تایلور از حل مسائل انسانی در سازمان عاجز ماند ، تحقیقات گسترده ای انجام شد تا روابط کارگر و کارفرما را بهبود بخشد که مشهورترین این تحقیقات در چهار دهه نخست قرن اخیر آزمایشهای معروف “ هاتورن ” بود .

کانون توجـه مدیریت علمی بیشتر به مشوقهای مادی بر انجام کــار بهتر از زیردســتان مربوط

می شد . بعد از تایلور ،‌“ هنری فایول ” بیشتر به مسائل عمومی مدیریت پرداخته و رهنمودهای کلی را به چگونگی اداره یک مؤسسه معطوف کرده است .

“ ماکس وبر ” (6) درسازمانها جایی را برای روابط انسانی و عاطفی در نظر نمی گرفت و معتقد بود که غیر شخصی شدن  نظام اداری است که مورد نظر ماست . زیرا کارمند وظیفه ای را بدون هیچگونه عشق و اشتیاق انجام میدهد و مطابق مقررات با آن سر و کار پیدا می کند .

به دنبال فرضیه “‌ مایو ” در باره روابط انسانی نظریه دیگری از طرف “ لیکرت ” و “ گریس آر گریس ” و “‌ وارن بنیس ” مطرح شد که به نام مکتب “ انسانگرائی صنعتی ” شناخته شده است (7) . گروه اخیر مهمترین مسئله مدیریت را شناخت شیوه های صحیح و استقرار روابط شایسته برای اداره افراد دانسته و رضایت شغلی ، آزادی عمل بیشتر ، مشارکت در امور ،‌ روابط عاطفی ، مطرح شدن ، مؤثر بودن ، نقش داشتن فرد و عوامل از این قبیل را مورد نظر قرار داده است .

بعد از جنگ جهانی دوم مکاتب مدیریت شعب متعدد یافت و با پیشرفتهایی که در زمینه تکنولوژی تولید ، تکنولوژی ارتباطات و صنعت محاسبات الکترونیکی بوجود آمد ، علم مدیریت نیز تکامل پیدا کرد و حل مسایل مدیریت از طریق محاسبه ، علمی شد .

البته در مورد انسان و خصوصیات او در ارتباط با انجام کار و نیز ارتباط با مدیریت نظریه ها و تحقیقات زیادی وجود دارد و همانطور که اشاره شد همگی می خواهند بدانند به چه صورت افراد را آسانتر به انجام کار وادار کرد و تا آنجائی که ممکن است ، چراهای رفتار او را با مدیر و در محل کار پاسخگو باشند .

“ مک گریگور ”‌ (1960) در نظریه “ X و Y  ”  می کوشد طبیعت و انگیزش انسان را کـــه در

فهم رفتار اهمیت دارند ، توضیح دهد (8) .

در نظریه “ X ” انسان معمولی باید تحت اجبار ، کنترل و تهدید قرار گیرد تا برای سازمان کار کند و مدیر باید از اجبار و تنبیه و بعضی پاداشهای مالی برای بکار واداشتن نیروها استفاده کند .

در نظریه “ Y ” کار در صورتی که ارضاء کننده باشد ، مثل بازی و تفریح است و جهت اینکه افراد برای سازمان کار کنند نیاز به تنبیه و اجبار نیست و اگر پاداشهایی نظیر رضایت نفس و شکوفایی استعداد شخصی و غیره دریافت دارند ، نسبت به هدفهای سازمان متعهد خواهند شد .

در نظریه های رفتاری مثل نظریه همکاری “ بارنارد ” (1938) باز به تمایل اعضاء برای همکاری با مدیر و سازمان اشاره شده است و این منوط به سهیم بودن افراد در هدف سازمان       است (9) .

طبق نظریه “ سایمون ” (1985) رضامندی و منافع فرد به وسیله سازمان و از طریق مزد کافی ، شرایط کار خوب ،‌ روابط اجتماعی مطبوع فراهم می شود .

“ وایت بک ” و “ آرگریس ”‌ (1954) در نظریه همسازی می گویند (10) : سازمان و مدیر ، شخصیت بالغ را در جایی به کار می گمارند که برمحیط خود کنترل اندکی دارد و او را به انفعال     می خواند تا فعالیت و ابتکار ، غالباً‌ او را مجبور می کند که مقامی زیردست و تابع بر عهده گیرد . انعطاف پذیری شخصیتی اندکی برای او قایل می شود و فقط یک یا چند توانایی ناچیز او را بکار می گیرد و این منجر به ناسازگاری افراد و عدم همکاری آنان با مدیر می شود به زعم “ بک ” بین خواسته زیردست و سازمان به رهبری مدیر باید سازش و انتزاج (Fusion Proces) بوجود آید تا میان فرد و سازمان تضاد کمتری بروز کند .

اهمیت پژوهش

با توجه به مطالب ذکر شده ، اهمیت رابطه مدیر و زیردستان در انجام کار تا حدودی مشخص و نیز معلوم شد که دانشمندان و نظریه پردازان از سالهای قبل برای این مسئله مشغول ومطالعه و تحقیق بوده اند که آیا صرف خواستن کار از افراد ، منجر به حصول به هدفهای سازمان می شود یا خیر ؟ آیا توجه توأم به ابعاد انسانی آنها و وظایف و اهداف سازمانی تأثیری در نیل به اهداف سازمان و موفقیت مدیر دارد ؟

واحدهای آموزشی با دلیل ارتباط با انسان و تربیت او باید شیوه مدیریتی متفاوتی با سایر محیط های کاری مثل مراکز تولیدی داشته باشد . اگر مدیر که با معلمین تحصیلکرده و با تجربه کار می کند ، به آنها صرفاً بعنوان یک جزء ماشین که فقط باید کار کنند ، بنگرد . مسلماً در انجام وظیفه مدیریتی خود با اشکال ، مقاومت کارکنانش برای همکاری ، بروز درگیریها و در نتیجه فشارهای فزاینده محیط کار مواجه خواهد شد .

ایجاد رابطه مطلوب توسط مدیر با معلمین ضمن ایجاد محیطی امن ،‌ کارآیی افراد را بالا         می برد و رضایت شغل را به همراه خواهد داشت . مسلماً رابطه مدیر و کارکنان در محیط آموزشی با رابطه یک مدیر در واحد تولیدی کوچک با کارگران یا رابطه یک سرپرست نظامی با سربازان تفاوت کلی دارد . با این مطالعه سعی شده شیوه برخورد مدیران واحدهای آموزشی به کارکنان از ابعاد روابط انسانی و یا توجه صرف به وظایف زیردستان تا حدودی بررسی گردد .

آموزش و پرورش زیربنای توسعه اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی هر جامعه است . بررسی عوامل مؤثر در پیشرفت و ترقی جوامع پیشرفته نشان می دهد که همه این کشورها آموزش و پرورش توانمند و کارآمدی داشته اند . در اکثر نظریه های تربیتی ، معلم هسته اصلی نظام آموزشی دستگاه تعلیم و تربیت و مجری حقیقی این امر حیاتی است .

معلم به مدیر آموزشگاه بعنوان نماینده دستگاه آموزش و پرورش نگاه می کند و برخوردهای مدیر تأثیر عمیقی بر معلم و کار او دارد . چه بسیار معلمانی که در اثر برخوردهای مناسب مدیران با تمام توان خود به خدمت اشتغال دارند و عامل مهم را در اینجا ، تکریم شخصیت معلم توسط مدیر و ارتباط مطلوب دو جانبه معرفی می کنند .

مدرسه از جمله نهادهایی است که به سبب کار ، مهارت انسانی و برقراری روابط عاطفی و دوستانه در آن از ضروریات اجتناب ناپذیر است و همانطور که شرط اول رانندگی احتیاط است ، شرط اول تعلیم و تربیت نیز برقراری روابط انسانی در شأن فراگیرندگان و معلمان است .

برقراری و غنی کردن روابط انسانی در مدرسه از مدیر مدرسه شروع می شود و این به دلیل آن است که معلمان تا حد زیادی از خصایص اخلاقی مدیر الگو می گیرند . بنابر این اگر مدیران مدارس به مهارت در روابط انسانی به معنای عملی آن مجهز شوند ، بسیاری از تضادها ، نارسائی ها و درگیریهایی که بخشی از انرژی مدیر و معلمان را به خود اختصاص می دهد از بین می رود .

مدیران مدارس می توانند از طریق بازنگری رفتار خود ، نحوه برقراری ارتباط با مجموعه مدرسه را بهبود بخشند و مدرسه ای پویا با آموزشی پویا را برای کمک به تحقق اهداف کلان توسعه به ارمغان آورند . بنابر این با توجه به نقش مهم مهارت انسانی مدیران در کیفی کردن و ارتقای  بهره وری آموزشی ، در این نگاشته بر آنیم تا مشخص کنیم آیا مدیران ،‌ گرایش به روابط انسانی دارنـد یا خیر ؟ و چــه عواملی بر گرایش آنـــان تأثیر دارد تا در انتــخاب آنان حتی الامــکان این ملاکها منظور گردد .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه بررسی رابطه ساده و چند متغیری مقبولیت گروهی و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی و سازگاری فردی و اجتماعی بین دانش آموزان پسر

دانلود پروژه بررسی رابطه انگیزه پیشرفت، نوآوری، عزت نفس و خودشکوفایی با جهت گیری کارآفرینی در دانشجویان

اختصاصی از فی توو دانلود پروژه بررسی رابطه انگیزه پیشرفت، نوآوری، عزت نفس و خودشکوفایی با جهت گیری کارآفرینی در دانشجویان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پروژه بررسی رابطه انگیزه پیشرفت، نوآوری، عزت نفس و خودشکوفایی با جهت گیری کارآفرینی در دانشجویان


دانلود پروژه بررسی رابطه انگیزه پیشرفت، نوآوری، عزت نفس و خودشکوفایی با جهت گیری کارآفرینی در دانشجویان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 27
فهرست و توضیحات:

چکیده

مقدمه

روش

نتایج

جدول شماره1- میانگین و انحراف معیار متغیرهای شخصیتی در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه

جدول شماره 2- میانگین و انحراف معیار کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه

جدول شماره 3- ضریب همبستگی متغیرهای شخصیتی با جهتگیری کارآفرینی در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه

جدول شماره 4- ضریب رگرسیون چند متغیری متغیرهای شخصیتی با جهتگیری کارآفرینی در دانشجویان

بحث و نتیجه گیری

منابع

 

چکیده

هدف این پژوهش بررسی رابطه انگیزه پیشرفت، نوآوری، تحمل ابهام، خودکارآمدی، عزت نفس و خودشکوفایی با جهت گیری کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمین بود. نمونه این پژوهش شامل 400 دانشجوی مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خمین در سال 89-88 بود که از طریق نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از آزمون جهت گیری کارآفرینی، پرسشنامه انگیزه پیشرفت، مقیاس نوآوری، مقیاس تحمل ابهام، پرسشنامه خودکارآمدی، پرسشنامه عزت نفس و پرسشنامه خودشکوفایی استفاده شده است. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که جهت گیری کارآفرینی با متغیرهای انگیزه پیشرفت، نوآوری، خودکارآمدی، خودشکوفایی، عزت نفس و تحمل ابهام رابطه مثبت معنی داری دارد(01/0P <). نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که متغیرهای انگیزه پیشرفت ، عزت نفس و نوآوری کارآفرینی در دانشجویان دانشگاه را پیش بینی میکنند.

مقدمه

مطالعه تاریخ و تجربیات کشورهای پیشرفته جهان نشان می دهد که رشد و توسعه آنها مرهون تلاش کارآفرینان کاردان، خلاق و نستوهی است که نتیجه فعالیت هایشان ارزش آفرینی و افزایش در آمد عمومی، سطح رفاه و آسایش جوامع را نشان می دهد. برای مثال مطابق گزارش دیده بان جهانی کار آفرینی (GEM)، در برخی از کشورها نرخ فعالیت های کارآفرینانه با تولید خالص ملی (GDP)، به میزان 57 صدم همبستگی دارد. از این رو امروزه، توسعه کارآفرینی جزء اهداف، ماموریت ها و برنامه ها ی اصلی بسیاری از سازمان های بین المللی، کشورها، سازمان ها و دانشگاه هاست.

یونسکو در چشم انداز جهانی آموزش عالی را برای قرن21 دانشگاههای نوین چنین توصیف کرده است: جایگاهی است که در آن، مهارت های کارآفرین در آموزش عالی به منظور تحقق قابلیت های کارآفرینی در فارغ التحصیلان و تبدیل آنان به کار آفرینان توسعه می یابد.

با توجه به تعریف یاد شده دانشگاه باید فارغ التحصیلانی را به جامعه ارائه دهد که دانش را در کنار پژوهش های کاربردی به خدمت گرفته و با نوآوری، کار می آفرینند. بنابراین می توان گفت امروزه مهمترین زیر ساخت دانش برای رسیدن به توسعه صنعتی و اقتصادی پایدار کشور، همانا تحقق "دانشگاه کارآفرین" است (پرداختچی و شفیعزاده، 1385).

با توجه به اینکه کارآفرینی [1] و مباحث مربوط به آن در حوزه های مختلف دانش از جمله روانشناسی، جامعه شناسی و اقتصاد مورد توجه قرار گرفته اند، می توان به عنوان یک موضوع بین رشته ای قلمداد کرد. این موضوع نشان دهنده وسعت بحث کارآفرینی از یک سو و پیچیدگی آن از سوی دیگر است. موضوع دیگری که به مباحث مربوط به کارآفرینی دامن زده و آن را مورد توجه محققین قرار داده است، نگرانی مدیریت اقتصادی کشورها و سیاستمداران در رابطه با اشتغال و مشکل بیکاری است که به طور فزاینده ای تفکر خود اشتغالی را به عنوان یک راه حل مورد توجه آنها قرار داده است.

هر چند که اصطلاح کارآفرینی برای نخستین بار توسط کانتیلیون[2] (حدود 1700) تعریف شده است. (کیلبی[3]، 1971) ولی شومپیتر[4] (1934) کاربرد عام اصطلاح کارآفرینی را در حوزه اقتصادی به میل [5] (1848) نسبت می دهد. رساله میل در رابطه با اقتصاد سیاسی بحث کرده است. بعد از "میل"شومپیتر(1934) از منظر دیگری به کارآفرینی توجه داشته است. وی به نوآوری و نقش آن در پویایی نظامهای اقتصادی تاکید می کند. اگرچه در اوایل قرن بیستم مطالعاتی درباره رابطه ویژگیهای فرهنگی و مذهبی با رشد اقتصادی صورت گرفت و این نتیجه به دست آمد که بین اخلاق پروتستانی با پیشرفت اقتصادی رابطه وجود دارد(وبر،1904، به نقل از احمد پور داریانی،1380). ولی مکللند(1961) به نحوی مشخص و گسترده به ارائه نظریه و تبیین رابطه بین ویژگیهای فردی با رشد اقتصادی در زمینه های شغلی پرداخت و به این نتیجه رسید که پیشرفت به یک گروه یا مذهب خاص اختصاص نداردو بارشد وتوسعه برخی از ویژگیها در افراد می توان رشد و توسعه اقتصادی را در جوامع مختلف فراهم کرد. با کارهای مکللند توجه از عمل به عمل کننده تغییر تمرکز داد. ویژگیهای که از طرف وی به عنوان ویژگیهای افراد شروع کننده کسب و کارهای جدید مطرح میشوند، عبارتند از انگیزه پیشرفت، خلاقیت، مخاطره پذیری، عزت نفس و منبع کنترل ( احمد پور داریانی،1380).

اولین متغیر پیش بین کارآفرینی انگیزه پیشرفت می باشد. انگیزه پیشرفت عبارت است از آرزو برای پیشی گرفتن در یک رفتار ویژه که آن رفتار ویژه، به صورت ملاک یا معیار در آمده باشد. مک کللند(1962) نتیجه گیری کرد که نیاز به پیشرفت در افرادی که فعالیت های اقتصادی خود را آغاز می کنند، بالاتر می باشد. مک کللند(1965) معتقد است که نیاز به پیشرفت، انگیزه اصلی توسعه اقتصادی کشورها بوده و در تصمیم گیری فرد برای کارآفرین شدن تاثیر به سزایی دارد. همچنین، سکستون و باومن[6] (1983) در بررسی‌های مختلفی که انجام دادند به این نتیجه رسیدند که با وجود اینکه در تحقیقات مختلف از ابزارهای مختلف برای سنجش انگیزه پیشرفت استفاده شده است، در مطالعات کارآفرینان موفق یک جهت‌گیری انگیزة پیشرفت بالا به صورت ثابت مشاهده شده است. در تحقیق دیگر که توسط اسمیت و ماینر[7] (1994) انجام شد، از یک روش فرافکن برای سنجش انگیزه پیشرفت استفاده کردند و به این نتیجه رسیدند که بین تمایلات پیشرفت کارآفرینان و رشد شرکت‌ها و تجارت خانه‌های آنها رابطة مثبت وجوددارد.

در مطالعه‌ای جانسون[8] (1990) به‌طور اختصاصی ادبیات کارآفرینی را مطالعه کرد. تعداد پژوهش‌هایی که وی بررسی کرد شامل 23 پژوهش بودند. در این تحقیقات کوشش شده بود رابطة بین انگیزه پیشرفت و کارآفرینی بررسی شود. از میان 23پژوهش با 20 پژوهش مواجه شد که بین کارآفرینی و انگیزه پیشرفت همبستگی مثبت معنی‌داری وجود داشت.

شاور و اسکات[9] (1991) تحقیقاتی را که از انگیزه پیشرفت به عنوان یک پیش‌بینی کنندة معتبر برای کارآفرینی استفاده کرده بودند، مرور کردند. آنها نتیجه گرفتند بین انگیزه پیشرفت و کارآفرینی همبستگی مثبت وجود دارد. همچنین در تحقیقی که توسط فیلیپس[10] (1998) تحت عنوان فرهنگ ملی در ارتباط با کارآفرینی و انگیزه پیشرفت انجام داد. به این نتیجه رسید که بین تمایل به کارآفرینی و انگیزه پیشرفت در آزمودنی‌های آمریکایی همبستگی مثبت قوی وجود دارد.

دومین متغیر پیش بین کارآفرینی نوآوری و خلاقیت است. خلاقیت توانایی خلق ایده های جدید است که این ایده ها ممکن است به محصولات یا خدمات جدید نیز منجر شوند. نوآوری ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار می باشد و خلاقیت نیرویی است که در پس نوآوری وجود دارد. هم نوآوری و هم خلاقیت از اجزای جدا نشدنی کارآفرینی می باشند. به طوری که دراکر (1985) معتقد است وجود نوآوری در کارآفرینی به قدری ضروری است که می توان ادعا نمود کار آفرینی بدون آن وجود ندارد و خلاقیت نیز بدون نو آوری نتیجه ای را حاصل نمی نماید (فری، 1993).

در واقع نوآوری ویژگی اصلی کار آفرینی و خلاقیت هسته اصلی فعالیتهای کارآفرینانه به شمار می­آید. اکثر نظریهپردازان، نوآوری و ابتکار را جزء کارآفرینی می­دانند. شاور، ویلیامز و اسکات[11] (1990) در مطالعه ای به این نتیجه رسیدند کسانی که فکر می کردند ویژگی های یک فرد کارآفرین را دارند خلاقیت ونوآوری بیشتری نشان دادند. در واقع یکی از علائم کارآفرینی نوآوری است. به همین دلیل است که می­گویند کارآفرین کار را به سمت پیشرفت و توسعه سوق می دهد. کارآفرین محصولات جدید را معرفی می­کند، از راههای جدید برای انجام کارها و روشهای جدید تولید استفاده می­کند. منابع جدید را یافته و بازارهای جدید را کشف می­کند. او یک نیروی خلاق است. نوآوری کارآفرینان، همواره موجب انقلاب در زندگی روزمره میشود. آنها به روشهایی فکر میکنند که بتوانند محصولی با استفاده خاص را برای استفاده های دیگر تطبیق دهند، اصلاح کنند، بزرگ کرده یا جایگزین کنند، تغییر عمل دهند و یا ترکیب کنند(نطاق، 1380). مولر و توماس[12] (2002)، اریلند و وب[13] (2006) وتونر، رونالد و تامکینز[14]،2008) در پژوهشی نشان دادند منبع کنترل درونی، نوآوری و خلاقیت ارتباط مستقیمی با کارآفرینی مدیران دارد. شکرکن و برومند نسب(1382) در پژوهشی نشان دادند بین خلاقیت و نوآوری با کارآفرینی همبستگی مثبت وجود دارد.

 

سومین و چهارمین متغیر پیش بینی کننده کارآفرینی تحمل ابهام و خودکارآمدی می باشد. تحمل ابهام[15] عبارت است از پذیرفتن عدم قطعیت بعنوان بخشی از زندگی، توانایی ادامه حیات با دانش ناقص درباره محیط و تمایل به آغاز فعالیتی مستقل بی آنکه بدانیم آیا موفق خواهیم شد یا خیر ( فری، 1993، به نقل از احمد پور داریانی، 1379 ). سر و کار داشتن با ابهام و عدم قطعیت از ویژگی‌های مهّم کارآفرین است (مردیث و نلسون، ترجمه نبی ئیان، 1378). به نظر میرسد کارآفرینان به مراتب بیشتر از افراد دیگر تحمل ابهام را داشته باشند. کارآفرینان بدون اینکه احساس تهدید یا ناراحتی کنند، قادرند به طور اثر بخش با شرایط و اطلاعات مبهم، ناقص، غیر طبیعی، سازمان نیافته و غیر شفاف روبرو شوند و ضمن رفع ابهامات، آن ها را به نفع خود تغییر دهند(پورداریانی، 1379). پژوهش های مختلفی نشان دادند کارآفرینان قدرت تحمل ابهام بالاتری دارند (لامپکین و اردوگان[16]، 2000). کارآفرینان بدون اینکه احساس تهدید یا ناراحتی نمایند قادرند تا به طور اثر بخش با شرایط و اطلاعات مبهم، ناقص و غیره قطعی، سازمان نیافته و غیره شفاف دست و پنجه نرم کنند(جنینگر،1994) و ضمن رفع ابهامات، آنها را به نفع خود تغییر دهند. در واقع ابهام سبب انگیزش آنها می شود (تراپمن و مورنینگ استار، 1989).

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پروژه بررسی رابطه انگیزه پیشرفت، نوآوری، عزت نفس و خودشکوفایی با جهت گیری کارآفرینی در دانشجویان