فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره تاریخ تشیع در مکه و مدینه

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کامل درباره تاریخ تشیع در مکه و مدینه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره تاریخ تشیع در مکه و مدینه


دانلود مقاله کامل درباره تاریخ تشیع در مکه و مدینه

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :35

 

بخشی از متن مقاله

حمله سلطان سلیم به ممالیک در سال 7 ـ 1516، شریف مکه را بر آن داشت تا تسلط دولت عثمانی بر سرزمین حجاز را به رسمیت بشناسد. اندکی بعد، فتح نخست بغداد (در سال  1534) و بصره (به سال 1536) سبب شد تا دولت عثمانی در قلب سرزمین های کهن اسلامی حضور یابد.

در چشم مردمان عرب، سلیم و جانشینان او سلطان الروم بودند، اما این روشن بود که آنچه امپراطوری عثمانی به دست آورد، تنها یک توسعه جغرافیایی نبود، بلکه صرف نظر از تمایلات و باور مذهبی اجداد سلطان سلیم، بعد سیاسی و مذهبی پیدا کرده بود.

اکنون قیافه دولت عثمانی با مسؤولیت سنگینی جلوه می کرد. موقعیت به دست آمده جدید، دستیابی به مقام «خادم الحرمین»ی; یعنی عنوان متظاهرانه ای بود که از ممالیک خلع شده به ارث رسیده بود و به دلیل داشتن ادعای «خلیفة المسلمین»، نخستین وظیفه این دولت حمایت و حفاظت از دو شهر مکه و مدینه، فراهم کردن وسائل نگهداری و تأمین آسایش آن دو شهر، ایجاد نظمی مطمئن و امنیت سالانه برای حاجیان، دفاع از مذهب و عقیده و حفظ وحدت مؤمنان بود.

در اصل، با توجه به وظایف رسمی یک حاکم عادل، هیچ چیز تازه ای رخ نداده بود. تنها پس از شکست دولت ممالیک و پیوستن آخرین سلسله ترکمان در آناتولی شرقی، مقابله با دولت صفوی که مدعی تسلط بر دارالاسلام در محدوده حق خود بود، مطرح شده بود.1

روی کار آمدن سلطان سلیم اول، کسی که خطر بزرگ قزلباشان را در نخستین روزهای پیش از روی کار آمدنش درک می کرد، به عنوان یک نقطه عطف در حیات مذهبی و سیاسی امپراطوری عثمانی شناخته می شود.2 او و جانشینانش با حمایت سرسختانه از تسنن و پس از آن، حمایت های دینی از نهادها و تأسیسات مذهبی، توانستند بمانند و پس از شکست تهدید قزلباشان صفوی، تمامیت ارضی خود را حفظ کنند. با این حال، طبیعت ناهمگون امپراطوری که از زمان تأسیس، شاهد همزیستی گروه های شیعه و سنی، بلکه بالاتر، بدعتگرا بود، همچنان حفظ شد.

این تصور خطاست که گفته شود پس از تصرف ممالک تحت سلطه ممالیک، نوعی همگونی مذهبی به وجود آمد، به عکس، به جز یک استثنای برجسته مانند مصر، این امر (ناهمگونی) با تبلیغات شدیدتر صفویان دنبال شد، به طوری که صفویه با رد کردن عقاید افراطی و پذیرفتن نوعی تشیع معتدل و میانه رو، امید کسب هواداری جوامع کوچک اما ریشه داری را داشتند که در سراسر سرزمین های عربی امپراطوری پراکنده بودند.

یک نگاه سریع به نقشه مذهبی ِ امپراطوری ِ توسعه یافته، خود گویای این واقعیت است که مذهب شیعه امامی تا حدود زیادی در عراق، بحرین، شرق جزیرة العرب، یمن، حجاز، لبنان، سوریه و نیز میان اکثریت شهرهای مرکزی مانند بغداد، بصره، و شهرهای مقدس عراق، و همچنین حلب، دمشق، صیدا، مرسا و بالأخره دو شهر مقدس مکه و مدینه حضور داشته است.

این مقاله تحقیقی ِ عمیق، درباره «اوضاع تشیّع در امپراطوری عثمانی» نیست، بلکه امید آن، تنها مشارکت در بررسی تاریخ تشیع در قلمرو عثمانی در قالب بررسی پنج مورداست که اولا نمونه برخورد دولت عثمانی است باتشیع وثانیا نمودار وضعیت و گرایش های جوامع شیعی است که تحت سیطره حکومت سنی ها زندگی می کنند; مکه و مدینه، جبل عامل، حلب و دمشق.

تشیع در مکه و مدینه

حضور تشیع یا هواداری از علی(علیه السلام) به صورت فردی یا خاندانی در مکه، و نیز به صورت عناصر محلی یا مهاجر از نقاط دیگر، به طور جدی با تاریخ این شهر به نخستین روزهای حضور اسلام در آن باز می گردد. ظهور سلسله خودمختارِ محلیِ خاندانِ شیعی بنی الحسن، به روشنی از موقعیت بالا و ماهیت این حضور خبر می دهد.

مسأله ای که برای مدتی طولانی مورد غفلت بوده، موضع گرایش های شیعی سه سلسله از شرفا است که یکی پس از دیگری از قرن دهم به بعد حاکم بر مکه شدند; جعفری ها، هواشم و بنو قتاده; مسأله ای که اخیراً دریک مقاله عالی توسط R. Mortel مورد بررسی قرار گرفته  است.3

وی در پرتو منابع اهل سنت، به روشنی نشان داده است که شرفای مکه به طور رسمی، از تشیعِ به صورت نوع میانه رو زیدی آن، دست کم تا اوایل قرن پانزدهم (میلادی) حمایت می کرده اند. سنی ها به طور غالب، شرفایِ مکّی ِ حامی ِ زیدیان و امام زیدی را که اجازه می یافت در مسجد اعظم (مسجدالحرام) بر مذهب خود نماز بگزارد، سرزنش می کردند. به دیده آنها، مکه محل تجمع بدعتگران یا مجمع الروافض شده بود!

مارتل خاطر نشان کرده است که در قرن پانزدهم، تا اندازه ای به دلیل فشار ممالیک، شرفای مکه به تدریج با روی آوردن به تسنن شافعی، اقدام به قطع پیوند خود با زیدیه نمودند. این واقعیت که شماری از آنها زیر نظر دانشمندان سنی به تعلیم حدیث پرداخته و اجازه از آنها دریافت داشتند، از دید مارتل، به معنای شاهدی قطعی بر تغییر رویه مذهبی شرفای مکه می باشد.4 به باور من، باید در این مسأله احتیاط بیشتری شود; زیرا ما از منابع شیعی در می یابیم که چگونه برخی از دانشمندان شیعی به تعلیم حدیث نزد عالمان سنی پرداخته و از آنها اجازه دریافت می داشته اند; گرچه همین منابع تغییر مذهب شرفا را یادآور می شوند که البته در آغاز دوره عثمانی رخ داده و نیز این که این تنها راه حفظ خودمختاری آنها و حفظ قدرت واقعی آنها بر حجاز بوده است.5

افزون بر حضور مستمر نیروهای منظم مستقر در جده و مکه تحت فرماندهی سنجق بیک و اهمیت جدیدی که به منصب قاضی حنفی داده شد، آمدن عثمانی ها به شهر نیز کوشش های واکنش گرایانه ضد صفوی را به شهر مکه آورد (و جو ضد صفوی را به ایجاد کرد.) ترس از جاسوسان صفوی کاملا محسوس بود، به طوری که منجر به بسته شدن دوره ای و نوبتی راه بیابانی حج، بصره، لحسا، جزیره، به ویژه در طی سال های 1555 تا 1591 شد.6

این وضعیت در سال های 1047 / 1638 به اوج خود رسید، زمانی که فرمان اخراج همه زائران ایران از مکه و ممانعت از انجام حج توسط آنها در سالهای آتی، توسط سلطان مراد چهارم صادر شد.7  گرچه وقایع بعدی نشان می دهد که این فرمان چندان جدی گرفته نشد و حجاج ایرانی همانند دیگران، همچنان به حج می آمدند. در واقع شرفای مکه، دلایل فراوانی برای اجازه دادن به حجاج ایرانی برای آمدن به حج و داشتن روابط خوب با صفویه، داشتند. آنها به عنوان اعقاب پیامبر(صلی الله علیه وآله)، مورد احترام و ستایش تمامی مؤمنان شیعه تحت حاکمیت صفویان بودند. اشخاص بلند پایه درباری، مقامات مذهبی و ثروتمندان افراد دست و دلبازی بودند که بخشش هایی در قالب هبه یا وقف داشتند. با این وصف، حضور حسن بن عجلان حسنی به عنوان یکی از شرفای مکه در دربار شاه عباس، تعجب انگیز نخواهد بود.8 به هر روی، ما باید به خاطر بسپاریم که حج، نقش مهمی را در اقتصاد حساس مکه در زمینه تجارت بر عهده داشت و ممانعت از آمدن تاجران ایرانی، بر روی درآمد کسان زیادی که در این موقعیت به تجارت مشغول بودند، تأثیر می گذاشت.

     به هر حال تشیع در مکه فعال بود، حتّی به نظر می رسد که گاه در پوشش تسنن به فعالیت می پرداختند. به عنوان مثال می توان به خاندان طبری اشاره کرد که اینان از سادات حسینی بودند و در میان آنها، فقیه، امام، شاعر و مورخ وجود داشت. آنها تا اواسط قرن دوازدهم از طبرستان به مکه آمده و در این دیار اقامت گزیدند. همین طور آنها در قرن سیزدهم توانستند با حمایت شرفای مکه، نظارت بر پست مذهبی مهمی; مانند امامت مقام ابراهیم و در نتیجه منصب مفتی شافعی را به دست آورند.9 این درست است که اعضای این خانواده در منابع به عنوان دانشمندان سنی اصیل یاد و معرفی شده اند،10 اما گفته شده که یکی از آنها با نام سید عبدالله بن محمد طبری (م بعد از 1044 / 1635) نسخه ای از یک کتاب برقی (م بعد از 183 / 799) دانشمند شیعی را که در باره احادیث اهل بیت(علیهم السلام)بوده کتابت کرده که این خود پرسش ها و تردیدهایی را در باره مذهب واقعی آنها مطرح  می کند.11

مورد مشابه وضعیت احمدبن فضل بن محمد باکثیر مکی (م 1047 / 38ـ1637) شاعر و منجم است. او در حمایت شریف مکه درآمد تا آنجا که کتاب «وسیلة المآل فی مناقب الال»* را به او اهدا کرد. وی در مقدمه کتابش خاطر نشان می کند که از خدا به سبب اعطای محبت اهل بیت، که شایسته آن هستند، سپاسگزار است. این چیزی است که در منابع شیعه برادر به حساب آوردن او به عنوان یک پیرو مخلص علی(علیه السلام)، علی رغم وابستگی ظاهریش به مذهب شافعی، کافی است.12

* ـ شرح حال وی در سلافة العصر ص 204 آمده است. وی این کتاب را در سال 1027 تألیف کرده که عنوان کتاب ماده تاریخ آن است.

به هر روی، چنین به نظر می رسد که تشیع از بیرون وارد مکه شده است. اگر شیعیان ایرانی، در مواقعی، در ورود به مکه مشکل داشتند، شیعیان ساکن مناطق عربی چنین مشکلی را نداشتند. دلایل آنها برای آمدن به مکه عبارت بود از انجام فریضه حج، تجارت، زندگی در کنار خانه خدا در پرهیز از مسائل دنیوی، و یا به عکس برخورداری از بذل و بخشش شرفا، بسیاری از افراد یا خاندان های شیعه مذهب در طی قرن شانزدهم و هفدهم در مکه اقامت گزیدند. آنها به عنوان شاعر، مورخ و محدث شهرتی به دست آورده و با دانشمندان سنی درآمیختند، از آنها حدیث شنیدند و اجازه روایتی دریافت کردند. برخی از آنها نیز به کار تألیف کتاب های رجال یا حدیث مشغول شدند. همین شهرت بود که کسان دیگری را وا می داشت تا برای تحصیل نزد آنها بیایند.

آنها مدت زمانی در مکه می ماندند و برخی مواقع همانجا ازدواج می کردند و بعدها مکّه را به قصد مناطق دیگر; از جمله وطن خود، عراق، ایران یا هند، ترک می کردند.

در اینجا به بیان چند نمونه قابل توجه می پردازم.

داود الحکیم انطاکی (م 1008 / 1600 یا 1011 / 1603) یک طبیب مشهور با گرایش های صوفیانه، نزد یک دانشمند ایرانی و چند شیخ جبل عامل تحصیل کرد. او گفته است که مراسم حج را با شهید ثانی انجام داده و سپس در قاهره سکونت گزیده است. شهرت وی به عنوان طبیب سبب رنجش علمای محلی از وی شد که او را به روافضی گری متهم کردند. وی به مکه گریخت و از حمایت شریف حسن بن ابی نُمَیّ برخوردار شد. 13

سید عبدالرحیم بن عبدالله بن پادشاه الحسینی (متولد نیمه نخست قرن هفدهم) به مکه آمد و با تألیف کتاب «تحفة النجباء فی مناقب آل العباء» محبتِ شریف مکه را به خود جلب کرد، کتابی که وی در آن با زیرکی خاص، بسیاری از احادیث سنی و شیعی، در فضائل اهل بیت را فراهم  آورد.14

میرزا محمد بن علی استرآبادی (م 1028 / 1619) دانشمند برجسته شیعی، که نامش در منابع سنی هم آمده، بیشتر سال های عمر خویش را در مکه گذراند و در همانجا سه کتاب مشهورش را در رجال [رجال کبیر، متوسط و صغیر] به نگارش درآورد. 15 یکی از شاگردان وی، عالم شیعی دیگری است از استرآباد، با نام محمد امین بن محمد شریف (م1033 / 1424) که در مکه زندگی می کرد و در همانجا بود که حمله سخت خود را نسبت به مکتب اصولی آغاز کرد، مکتبی که اکثریت علما و فقهای امامی از آن حمایت می کردند.16

     آموزه های وی مورد حمله شدید نورالدین علی بن علی بن ابوالحسن شامی (م1068 / 1658) قرار گرفت. وی در اصل از ساکنان جبل عامل و مادرش همسر شهید ثانی بود. وی پیش از آن که به مکه برود، روزگار درازی را در دمشق به تحصیل نزد دو عالم سنی گذراند. یکی مورخ دمشقی حسن بورینی (م 1024 / 1614) و دیگری مفتی شافعی حلب عمر العرضی (م 1024 / 1614). 17 از پنج فرزند وی، زین العابدین (م 1073 / 1662) و علی (م  1119 / 1717) در مکه سکونت گزیدند و از احترام و محبت شریف مکه برخوردار بودند. جمال الدین (م 1098 / 1687) به هند رفت، حیدر به اصفهان، و ابوالحسن به دمشق. برخی از نوادگان آنها را تا قرن هیجدهم در مکه می شناسیم.18

     به هر روی، احساسات خصمانه ای در آنجا بود که گاه خود را نشان می داد. سید زین العابدین بن نورالدین بن امیرمراد حسینی کاشانی، زمانی دراز در مکه اقامت داشت. او از شاگردان محمد امین استرآبادی بود و میانه سال های 1041 / 1632 تا 1050 / 1641) کشته شد، گرچه جزئیات مرگ وی در ابهام ماند.19 زمانی که سیل سال 1039 / 1630 سبب خرابی مکه شد، و او نقشی اساسی در بازسازی آن عهده دار گردید، آن گونه که فخرکنان لقب مؤسس بیت الله الحرام را به خود مى دهد، گرفتار شهرت بدی شده بود.*

* ـ او این داستان را در کتاب مفرحة الانام خود بیان کرده است. نکـ : اعیان الشیعه، ج 7، صص 168 و 169 (محسن امین از این ادعای او که خود را مؤسس نامیده، سخت انتقاد می کند.) الامینی، شهداءالفضیله، بیروت، 1983، صص205ـ 186

در سال 1050 / 1648 برخی از مردم در حال طواف، حسین بن ابراهیم گیلانی تنکابنی، فیلسوف و عارف مکتب اشراقی را متهم کردند که شکم خود را به چهار رکن کعبه مالیده است. آنان به تصور آن که وی با مالیدن آلت تناسلی خود، قصد هتک حرمت کعبه را داشته، وی را به سختی کتک زدند. پس از آن وی مصمم شد تا مکه را به سوی مدینه ترک کند، اما هنوز به مدینه نرسیده بود که درگذشت و در نزدیکی قبر ابوذر غفاری مدفون شد. 20

بار دیگر در سال 1088 / 1678 گروهی از شیعیان ایرانی، توسط گروهیمردم خشمگین که به وسیله شریف برکات سوم و قاضی محمد میرزا تحریک شده بودند، به بهانه آن که کعبه را آلوده کرده اند، کشته شدند. در میان مقتولان، یکی هم سید محمد مؤمن بن دوست استرآبادی حسینی، شاگرد دیگر محمدامین استرآبادی بود که به خاطر پاکی و زندگی زاهدانه اش شهرت داشت. 21 خبر این واقعه به سرعت پخش شد و هر کسی که به عنوان شیعه شناخته می شد، در پناه شریف مکه در آمد.

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره تاریخ تشیع در مکه و مدینه

مقاله درباره بررسی و ارزیابی واقعه فتح مکه در زمان پیامبر اسلام

اختصاصی از فی توو مقاله درباره بررسی و ارزیابی واقعه فتح مکه در زمان پیامبر اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره بررسی و ارزیابی واقعه فتح مکه در زمان پیامبر اسلام


مقاله درباره بررسی و ارزیابی واقعه فتح مکه  در زمان پیامبر اسلام

فرمت فایل :word  (قابل ویرایش)   تعداد صفحات :12 صفحه

فتح مکه
در سال هشتم هجرى که سپاه اسلام پس از جنگهاى متعدد کوچک و بزرگ ورزیده و از نظر تعداد نیز زیاد شده بود پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم لازم دانست که بسوى مکه رفته و شهر و مولد خود را که در اثر توطئه قریش شبانه از آنجا هجرت کرده بود تصرف کند.

مدت سیزده سال پیغمبر صلى الله علیه و آله در شهر مکه مشرکین قریش را بتوحید و خدا پرستى دعوت کرده و نه تنها از این دعوت نتیجه‏اى حاصل نشده بود بلکه در ایذاء و آزار او هم نهایت کوشش را بعمل آورده بودند پس از هجرت بمدینه بطوریکه گذشت مشرکین مکه دائما با مسلمین در حال مبارزه و زد و خورد بودند.

مسلمین مهاجر که بحال ترس و زبونى شبانه از مکه فرار کرده و بمدینه رو آورده بودند اکنون موقع آن رسیده است که با صولت و عظمت در رکاب پیغمبر صلى الله علیه و آله وارد مکه شوند .

بعضى از مسلمین در اندیشه فرو رفته واز مآل کار خود بیمناک بودند ولى رسول خدا صلى الله علیه و آله آنها را بفتح و پیروزى بشارت مى‏داد زیرا وعده فتحى را که خداوند باو فرموده بود از این آیه استنباط میکرد:

لقد صدق الله رسوله الرؤیا بالحق لتدخلن المسجد الحرام ان شاء الله امنین. (1)

همچنین سوره نصر نیز که پیش از فتح مکه نازل شده بود بفتح مکه و اسلام آوردن مردم آن شهر دلالت داشت.

هدف اصلى پیغمبر صلى الله علیه و آله این بود که فتح مکه باحترام خانه خدا که در آن شهر واقع است بدون جنگ و خونریزى انجام شود بدینجهت ابتداء اندیشه خود را در مورد حرکت بسوى مکه و زمان آن را از مسلمین پنهان مى‏داشت که مبادا این موضوع باطلاع قریش برسد و تنها کسى را که امین و راز دار خوددانسته و با او مشورت میکرد على علیه السلام بود ولى پس از مدتى چند نفر از اصحاب را نیز از این مطلب آگاه گردانید.یکى از مهاجرین بنام حاطب که در مکه اقوامى داشته و از مقصود پیغمبر با خبر شده بود نامه‏اى نوشته و آنرا بوسیله زنى بمکه فرستاد و قریش را از تصمیم پیغمبر آگاه نمود.

خداوند تعالى رسول اکرم صلى الله علیه و آله را از ماجرا آگاه ساخت و آنحضرت على علیه السلام را با زبیر براى استرداد نامه بسوى آن زن فرستاد و آنها در راه باو رسیده و نامه را باز گرفتند. (2)



دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره بررسی و ارزیابی واقعه فتح مکه در زمان پیامبر اسلام

تحقیق درباره امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا

اختصاصی از فی توو تحقیق درباره امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا


تحقیق درباره امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا

فرمت فایل : word  (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 98 صفحه

 

 

 

 

 

 

 

امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا

 

امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا

مقدمه

زمینه بحران

تعریف بحران

بحران در زمان حکومت یزید

  1. تهدید هدف‏هاى عالى و حیاتى
  2. محدودیت زمانى
  3. محدودیت شرایط مکانى

حرکت امام به سمت عراق

  1. عواملى که رهبر را با بروز ناگهانى خود غافلگیرمى‏کند.

مشخصات وضعیت بحرانى

امام حسین(ع) و مدیریت بحران

  1. ویژگیهاى رهبر

1-1. قاطعیت

1-2. داشتن هدف روشن

1-3. دین دارى همراه بصیرت

1-4. مشورت در امور

1-5. استقبال از سختى‏ها

1-6. دیندارى همراه با غیرت و حمیّت

  1. ویژگیهاى پیرو

وفادارى

مقاومت

الگوهاى کهن‏سال

الگوى نادمان

راز دار

علاقه‏مند به رهبر

جان نثار

معتقد

شجاع

شهید سیاه و الگویى سفید

  1. استراتژى و سیاست‏هاى مقابله

3-1. تاکتیکهاى نظامى

3-1-1. حفاظت شخصى

3-1-2. گزارشگر اطلاعاتى:

3-1-3. خنثى کردن توطئه ترور:

3-1-4. جمع آورى اطلاعات:

3-1-5. مصادره

3-1-6. جذب نیرو:

3-1-7. تصفیه نیرو:

3-1-8. آرایش اردوگاه:

3-1-9. سازماندهى

3-1-10. ایجاد مانع

3-1-11. مهلت‏خواهى شب عاشورا براى نماز و دعا و تلاوت قرآن

3-1-12.

3-2. روشهاى روانى، تبلیغى

3-2-1. نامشروع دانستن خلافت یزید:

3-2-2. شهود صحنه

3-2-3. ارتباط تشکیلاتى

3-2-4. سنجش افکار:

3-2-5. مشروعیت نهضت:

3-2-6. بهره‏گیرى عاطفى:

3-2-7. اتمام حجّت

3-2-8. آماده سازى

3-2-9. جبران کمیت با کیفیت

3-2-10. تقویت بُعد معنوى

3-2-11. رَجَز

3-2-12. افشاگرى‏هاى اسرا

3-2-13. مجالس یادبود:

3-2-14. فرهنگ گریه و نوحه:

نکات کلیدى مورد استفاده

  1. ویژگیهاى رهبر
  2. ویژگیهاى پیرو
  3. استراتژى و سیاست‏هاى مقابله

3-1. تاکتیکهاى نظامى

3-2. روشهاى روانى، تبلیغى

 



امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا

 

بحران اختلالى است که از جهت سطح، کل
سیستم و از جهت نوع فیزیکى یا نمادى، سیستم را
تهدید کرده و به مخاطره مى‏اندازد. بحران ممکن
است به دو صورت در جامعه به وجود آید، یکى در
زمانى که کل سیستم از جهت مادى و فیزیکى تحت
تاثیر قرار گرفته و حیات آن به مخاطره افتاده
باشد؛ دیگر آنکه سیستم به جهت مسائل اعتبار و
حیثیت اجتماعى و به طور نمادین دچار بحران
گردیده و به ورطه سقوط کشانده شود. بحران کربلا
از نوع دوم محسوب‏مى‏شود.

در این مقاله توضیح داده شده است که در
مدیریت بحران موفق، سه عامل، نقش تعیین کننده
دارد که در نهضت کربلا به رهبرى امام حسین (ع)
به روشنى نمایان است:

ویژگى‏هاى رهبرى چون قاطعیت، هدف روشن،
عقیده همراه با بصیرت، مشورت در امور و...
ویژگى‏هاى پیرو چون وفادارى، مقاومت، شجاعت
و... استراتژى و سیاسیت‏هاى مقابله چون داشتن
اطلاعات و خنثى کردن توطئه‏ها... نویسنده معتقد
است امام حسین (ع) پس از عدم بیعت با یزید و
حرکت از مدینه به دنبال شرائط مناسبى براى
مبارزه با یزید بود که با توجه به مرکزیت شیعه در
کوفه، پس از اعلام آمادگى مردم، آن حضرت به
سمت عراق حرکت کرد و با درایت و مدیریت خود
این هنر را داشت که مشکل بحران را با موفقیت
پشت سر گذارد و آن را به فرصتى طلایى تبدیل کند
و در جهت اهداف خود به کار گیرد، به گونه‏اى که
زمینه براى دگرگونى در تمامى نسلها و منشاء تمامى
انقلابهاى مردمى‏گردید.

 


|36|




مقدمه

 

در دل هر مشکلى فرصتهاى بزرگتر و عالى‏ترى نهفته است که انسانهاى بزرگ قادرند
مشکلات را به فرصتهاى بزرگ تبدیل نمایند.
[1]

براى خاندان رسول خدا(ص) و شیعیان آن خاندان مظلوم ،روزى مصیبت بارتر و پر
اندوه‏تر از روز عاشوراى امام حسین(ع) و روز شهادت آن بزرگوار و یارانش نبوده و در
تاریخ اسلام ثبت نشده است. در حدیثى از امام زین‏العابدین(ع) نقل شده که فرمود: روزى بر
رسول خدا(ص) سخت‏تر از روز اُحد نبود که عمویش حمزه فرزند عبدالمطلب و شیر
رسول خدا(ص) به شهادت رسید و پس از آن روز موته بود که عموزاده‏اش
جعفرابن‏ابى‏طالب در آن روز کشته شد، آنگاه فرمود:

«و روزى همانند روز حسین(ع) نبود که سى هزار مرد که خود را از این امت مى‏دانستند به
سوى آن حضرت هجوم برده و هر کدام با ریختن خون آن حضرت مى‏خواستند به خدا
نزدیک‏تر شوند، و آن حضرت آنان را به یاد خدا مى‏انداخت ولى اعتنا نکرده تا آنکه آن بزرگوار
را از روى ستم و دشمنى کشتند.»
[2]



زمینه بحران

 

زندگى امام در برهه‏اى از زمان که با ستمگران مواجه بود، با بحرانهاى زیادى رو به رو
شده و تمامى وقایع گواه آنند که او مردى پولادین بود و با تکیه بر نیروى غیبى الهى هیچ‏گاه
تسلیم نشد. روح بزرگ او بسان دریاى ژرفى بود که همه ناگوارى‏ها را در خود جاى مى‏داد و
آنچنان دلش قوى و به فضل پروردگار بستگى داشت که هیچ قدرتى نتوانست در او خللى
ایجاد کند.پیروان راستین اسلام هر کدام به نوبه خود و به مقتضاى شرایط زمان و مکان، در
طول تاریخ، در راه عمل به تکلیف و انجام وظیفه الهى حماسه‏ها آفریده‏اند و ثمرات
گرانبهایى را براى اسلام و مسلمین از خود به یادگار گذاشته‏اند.بررسى تاریخ انبیاى الهى و
پیشوایان معصوم ،این امر را روشن مى‏سازد که سراسر حیات پربرکت آنان، تلاش و
استقامت در راه اداى وظیفه تبلیغ رسالت الهى بوده است. و در این راه، هیچ چیز مانع انجام
وظیفه آنان نگردیده است.

یک بحران ضمن آن‏که حامل جنبه‏هاى مخرب و منفى است ولى از جهات دیگرى
مى‏تواند منشأ اثرات سازنده‏اى باشد و خلاقیت و نوآورى و تلاش‏ها و چالش‏هاى جدید را
ایجاد کند.
[3] با مرگ معاویه و روى کارآمدن یزید بحران به‏وجود آمد،اثبات فسق و فجور و

 


|37|


بى‏بند و بارى و بى‏دینى و کفر یزید نیز براى افراد بى‏غرض نیاز به استدلال زیادى ندارد.
دوران خلافت یزید سه سال و شش ماه بیشتر طول نکشید، ولى در اثر بى‏سیاستى و پاى‏بند
نبودن به مقدّسات اسلام و پرده‏درى، در همین مدت کوتاه سه جنایت هولناک و بى‏سابقه
انجام داد که براى همیشه نه تنها تاریخ بنى‏امیه را ننگین ساخت بلکه تاریخ اسلام را سیاه و
مشوّه کرد. اجمال آنها این گونه بود:

  1. سال اول، شهادت امام حسین(ع) و یارانش و به اسارت بردن فرزندان و خاندان رسول
    خدا و گرداندن آنها در شهرها و قصبات و به شهادت رساندن زنان و کودکان بى گناه ایشان در
    کربلا و کوفه و شام و...
  2. فرستادن لشکرى جرّار براى سرکوبى مردم مدینه و مباح شمرده خون مردم آن شهر که
    بزرگترین جنایتهاى تاریخ را، لشکریان شام در کنار قبر مطهّر رسول خدا(ص) انجام دادند و
    جوى خون در مسجد مدینه به راه انداختند، خانه‏اى را سالم نگذاردند و...
  3. ویران کردن خانه‏هاى مکه و به خاک و خون کشیدن هزاران انسان در آن شهر و در کنار
    خانه خدا و حرم امن الهى و سوزاندن و به منجیق بستن خانه کعبه و ویران کردن قسمت‏هایى
    از آن و...
    [4]

یزید بعد از به حکومت رسیدن سریعاً خواستار بیعت امام حسین(ع) با خود شد. در نقلى
که یعقوبى در تاریخ خود آورد متن نامه یزید به ولید بن عتبه این گونه است:وقتى نامه من به
تو رسید حسین بن على و عبدالله بن زبیر را احضار کن و از آنها بیعت بگیر و اگر بیعت
نکردند گردن آن دو را بزن و سر هر دو را براى من بفرست. امام حسین(ع) مى‏دانستند که
زمان شهادت نزدیک است (یا بیعت و یا جنگ و شهادت) در چنین محیطى ،شخص آزاده و
دیندارى مانند امام حسین(ع) نمى‏تواند دست بیعت به او بدهد. پس شِق دوم یعنى جنگ و
شهادت پیش روى حضرت قرار داشت. ابن اثیر و دیگران از عبداللّه بن عباس و جعفربن
سلیمان ضبعى از امام حسین(ع) روایت کرده‏اند که فرمود: به خدا سوگند مرا رها نخواهند
کرد تا وقتى که قلبم را از درونم بیرون آورند.
[5]

در همان کتاب کامل ابن‏اثیر نقل شده که آن حضرت به عبداللّه بن زبیر که علّت تصمیم او
را از حرکت جویا شد فرمود:

«براستى پدرم براى من حدیث کرد که شهر مکه را بزرگى است که به وسیله او حرمت این شهر
شکسته شود، و من دوست ندارم که آن بزرگ من باشم و به خدا سوگند اگر من دو وجب بیرون

 


|38|

 

مکه کشته شوم بهتر دوست دارم تا یک وجب و هر چه دورتر باشم از مکه و کشته شوم، پیش
من محبوبتر است و به خدا سوگند اگر من در لانه جانورى از این جانوران باشم مرا بیرون آورده
تا آنچه را خواهند نسبت به من انجام دهند.[6]»

در قسمتى دیگر امام فرمود: اگر تعجیل نکنم مرا دستگیر خواهند کرد[7] و بار دیگر فرمود:
بنى‏امیّه مالم را گرفتند، صبر کردم، به آبرویم تعرّض کردند، صبر کردم، خواستند خونم را
بریزند، گریختم.[8]

این نقلها شاهد صدق این گفته است که به هر روى، آنان تصمیم بر قتل او داشتند و امیدى
به زنده بودن، به صورتى که بیعتى صورت نگیرد، نمى‏توانسته وجود داشته باشد. طرف دیگر
قضیه رفتن به سمت عراق است.تا اینجا با قسمت یا روى منفى بحران مواجه هستیم (درد،
رنج، تشنگى، قطعه قطعه‏شدن، آوارگى و.....) روى دیگر بحران ،قسمت مثبت و هنر تبدیل
مشکل به فرصت طلائى است.که سالار شهیدان به نحو شگفت انگیزى بحران را با موفقیت
در جهت اهداف خود به حرکت درآورد و زمینه‏اى براى دگرگونى در تمامى نسلها و منشأ
تمامى انقلابهاى مردمى گردید.

به همین علت است هنگامى که "ابن‏زیاد" به حضرت زینب(س) گفت: دیدى که خدا با
برادرت چه کرد، فرمود: من بجز نیکویى چیزى ندیدم.
[9]

این حادثه مى‏توانست با ماندن حضرت در مکه و شهادت او در آن نقطه مقدس به پایان
برسد که اگر اینچنین مى‏شد اثرات آن نمى‏توانست وسیع و ماندگار باشد و سرمشق رهبران
آتیه قرار گیرد. خط مشى و استراتژى برخورد حضرت با این بحران مى‏تواند راهنماى
رهبران در سوگیریى‏هاى آتى گردد.

عالمان وظیفه‏شناس، در طول تاریخ دین، به مقتضاى عصر خویش براى انجام این مهم
قیام کرده‏اند. اکنون این بار مسؤولیت بر دوش عالمان و دانشمندان زمان ما قرار دارد.



تعریف بحران

 

شاید در برخورد اولیه با موضوع، مفهوم بحران بدیهى انگاشته شود، اما زمانى که در
مسأله بیشتر غور مى‏کنیم در مى‏یابیم که تعریف بحران کار چندان ساده‏اى نیست و
نویسندگان مختلف هر کدام به‏گونه‏اى خاص آن را تعریف و توصیف کرده‏اند.

هرمان (Herman,1963) بحران را حادثه‏اى مى‏داند که موجب سردرگمى و حیرت افراد
شده، قدرت واکنش منطقى و مؤثر را از آنان سلب کرده، و تحقق اهداف آنان را به مخاطره

 


|39|


انداخته است.

پرو (Perrow,1984) قبل از پرداختن به تعریف بحران، حادثه یا رویداد جزیى را تعریف
کرده و آن را اختلال در یک جزء یا واحد از یک سیستم بزرگ مى‏داند، که کارکرد کل سیستم با
این حادثه مورد تهدید واقع نمى‏شود و با اصلاح و رفع نقص از آن جزء، سیستم به کار خود
ادامه مى‏دهد. اما بحران اختلالى عمده است که کل سیستم را از کار باز داشته و جامعه را با
اشکالات عمده رو به رو مى‏سازد و حیات آن را به مخاطره مى‏اندازد.

هابرماس (Habermas,1973) رویدادهاى مشکل‏آفرین و بحران را در دو سطح فیزیکى
یا ملموس و اجتماعى و نمادین مورد مطالعه قرار مى‏دهد. با تلفیق نظریات این دو عالم
مى‏توان نتیجه گرفت که بحران اختلالى است که از جهت سطح کل سیستم و از جهت نوع
فیزیکى یا نمادى، سیستم را تهدید کرده و به مخاطره مى‏اندازد.

بدین ترتیب بحران ممکن است به دو صورت در جامعه به وجود آید؛ یکى بحران در
زمانى که کل سیستم از جهت مادى و فیزیکى تحت تأثیر قرار گرفته و حیات آن به مخاطره
افتاده است و دوم آنکه سیستم به جهت مسائل اعتبار و حیثیت اجتماعى و بطور نمادین دچار
بحران گردیده، و به ورطه سقوط کشانیده شده است. بحران بقاى جامعه و مشروعیت آن را
متزلزل ساخته و موجب محو یا تغییرات بنیادى در آن مى‏گردد.
[10] که بحران کربلا از نوع
دوم‏بود.

مطالعه قیام حضرت سید الشهدا(ع) به خوبى نشان مى‏دهد که عنصر اصلى این قیام
مقدس، امر به معروف و نهى از منکر است و حضرت نیز در مناسبت‏هاى مختلف به این دو
فریضه مهم، تصریح مى‏کرد. آن بزرگوار قبل از خروج از مدینه، علت قیام خویش را این
گونه بیان فرمود:

«إنّى لَم أخرُج أشِراً و لا بَطِراً و لا مُفسِداً و لا ظالِماً و إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ الإِصلاحِ فی اُمَّةِ
جَدّى(ص)؛

من از روى خودخواهى، خوش گذرانى، فساد و ستمگرى قیام نکردم، بلکه براى اصلاح امت
جدّم به پا خاسته‏ام».
[11]

در حالى که بنى‏امیه این گونه وانمود مى‏کردند که آن بزرگوار بر خلیفه وقت و به ضرر
اسلام خروج کرده است، امام حسین(ع) با این سخن روشن، هرگونه فساد، ستمگرى و
خودخواهى را نفى مى‏نماید و در عوض، تأکید مى‏نماید که حرکت و قیام او یک حرکت

 


|40|


اصلاحى بر محوریت سیره و سخن پیامبر اکرم(ص) مى‏باشد. و نیز فرمود: هدف من امر به
معروف و نهى از منکر و حرکت بر اساس سیره جدّم رسول خدا(ص) و پدرم على بن
ابى‏طالب(ع) است.

مینتزبرگ (MINTZBERG) و همکارانش بحران را «وقوع ناگهانى و غیرمنتظره حادثه
و یا اتفاقى که توجه فورى و فوتى به آن، براى اخذ تصمیمى فورى، ضرورى
است»،مى‏دانند
[12].

ایگور آنسف (ANSOFF) بحران را به «تغییر و تحولاتى که بقا و حیات جامعه را به
مخاطره انداخته و جامعه باید براى رهایى از نابودى و اضمحلال تلاشى فوق‏العاده نماید»،
تعریف مى‏کند.
[13]

رهبر معظم انقلاب اسلامى در این باره مى‏فرمایند:

اگر به تحلیل ظاهرى قضیه نگاه کنیم، این قیام، قیام علیه حکومت فاسد و ضد مردمى
یزید است؛ اما در باطن، قیامى براى ارزش‏هاى اسلامى و براى معرفت و براى ایمان و براى
عزّت است؛ براى این است که مردم از فساد و زبونى و پستى و جهالت نجات پیدا کنند؛ لذا
ابتدا که از مدینه خارج شد، در پیام به برادرش محمّد بن حنفیه - و در واقع در پیام به تاریخ -
این طور گفت: «إنىّ لم أخرُج أشِراً ولا بَطراً ولا مُفسِداً ولا ظالما»؛ من با تکبر، با غرور، از روى
فخر فروشى، از روى میل به قدرت و تشنه قدرت بودن قیام نکردم؛ «إنَّما خَرَجتُ لِطَلَبِ
الإصلاحِ فى اُمّةِ جَدّى» مى‏بینم که اوضاع در میان امّت پیامبر دگرگون شده است؛ حرکت،
حرکت غلطى است، حرکت به سمت انحطاط است، در ضد جهتى است که اسلام
مى‏خواست و پیامبر آورده بود؛ قیام کردم براى اینکه با اینها مبارزه کنم.
[*]

گروه دیگر از محققان معتقدند که بحران ممکن است «در اثر وقوع حادثه‏اى غیرمنتظره و
یا بى‏توجهى تدریجى به مسائل که باعث سراشیبى سقوط قرار گرفتن جامعه شده و تنها با
توجه فورى و اقدامات سریع و اضطرارى مى‏توان آن را نجات داد»، باشد. در همین راستا در
تعریف دیگرى از بحران مى‏گویند: «واقعه پیش‏بینى نشده که به دلیل اضطرار و فوریت آن،
باید مورد توجه قرار گیرد، زیرا عدم توجه و رسیدگى بلافاصله به آن، به وخیم‏تر شدن
اوضاع مى‏افزاید. بدین ترتیب، روال عادى کار در جامعه متوقف و یا مختل مى‏شود و

 

[*]. از سخنان معظم له در ایام محرم سال 1378 و 1379.

 


|41|


رسیدگى به بحران، بر سایر مسائل در جامعه اولویت پیدا مى‏کند».[14]

با توجه به چهار تعریف اخیر مى‏توان «بحران» را از دیدگاه مدیریتى چنین تعریف‏کرد که:

«وقوع ناگهانى پیش‏بینى نشده و یا غیرقابل پیش‏بینى و یا وقوع پیش‏بینى شده ولى غیرقابل
پیش‏گیرى که باعث به مخاطره افتادن هستى کل جامعه شود، بدین سبب تصمیم و اقدام
عاجل مدیران را براى نجات جامعه از سقوط، نیاز داشته باشد.»

در مدیریت موضوع بحران به صورتى محدود بررسى گردیده و برخى از علماى این
رشته بحران را از جهت آثار و تبعات آن مورد مداقه قرار داده و با افزایش کنترل به
چاره‏اندیشى پرداخته‏اند(
Hermann,1963). از این‏رو در بعضى از متون مدیریت مقابله با
بحران با مدیریت ایمنى و حفاظت در برابر سوانح کارى یکى انگاشته شده است. در حالى که
بحران را باید در سطحى وسیع‏تر بررسى کرد و آن را از جهت و جوانب مختلف مورد
ملاحظه قرار داد. یک بحران ضمن آن‏که حامل جنبه‏هاى مخرب و منفى است ولى از جهات
دیگرى مى‏تواند منشأ اثرات سازنده‏اى باشد و خلاقیت و نوآورى و تلاش‏ها و چالش‏هاى
جدید را ایجاد کند.
[15]



بحران در زمان حکومت یزید

 

معاویه با تمام ترفندهاى تبلیغاتى و نیرنگها و فشارها نتوانست از امام حسین(ع) براى
ولیعهدى یزید بیعت بگیرد، و پیوسته نگران مخالفت و قیام آن حضرت بود.

امام(ع) نیز با آنکه با خلافت معاویه و اعمال ننگین و جنایت‏بار او به سختى مخالف بود و
در نامه‏هاى مختلف و سخنرانى‏هاى خود پیوسته بیدادگریها و اعمال خلاف اسلام معاویه را
به خود مسلمانان گوشزد مى‏کرد، اما روى مصالحى که احیاناً اشاره به برخى از آنها مى‏کرد و
به دوستان و شیعیان خود تذکر مى‏داد قیام مسلحانه را در آن روزگار(شناخت شرایط) به
صلاح اسلام و مسلمین نمى‏دانست و پیوسته در پاسخ نامه‏هایى که به آن حضرت مى‏نوشتند
یا حضوراً در خواست قیام مى‏کردند مى‏فرمود:

«تا معاویه زنده است من چنین کارى را مصلحت نمى‏دانم و شما نیز در خانه‏هاى خود باشید و
منتظر فرصت باشید تا هر وقت مرگ معاویه فرا رسید در این باره تصمیم خواهیم گرفت.»
[16]

با مرگ معاویه امام حسین(ع) با مسئله رو به رو نبودند ،بلکه با بحران رو به رو بودند.
حضرت مى‏فرمایند:

«إنّ القَومَ لا یَترُکونی و إن أصابونی و إن لَم یُصیبونی فَلا یَزالونَ حَتّى‏ أُبایِعَ وأنا کارِهٌ أو یَقتُلونى؛


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا

تحقیق در مورد سوره کافرون

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد سوره کافرون دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد سوره کافرون


تحقیق در مورد سوره کافرون

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:3

 فهرست مطالب

سوره کافرون

 

محتواى سوره :

 

فضیلت تلاوت سوره :

 

شـان نـزول سـوره

 

 

این سوره در ((مکه )) نازل شده و داراى 6 آیه است .

 

محتواى سوره :

 

لـحـن سوره نشان مى دهد در زمانى نازل شده که مسلمانان در اقلیت بودند وکفار در اکثریت , و پیغمبر اکرم (ص) از ناحیه آنها سخت در فشار بود, و اصرارداشتند او را به سازش با شرک بکشانند, پـیامبر(ص) دست رد بر سینه همه آنهامى زند, و آنها را بکلى مایوس مى کند, بدون آن که بخواهد با آنها درگیر شود.

 

ایـن سـرمـشـقى است براى همه مسلمانان که در هیچ شرائطى در اساس دین واسلام با دشمنان سـازش نـکـنـنـد, و هـر وقت چنین تمنائى از ناحیه آنها صورت گیردآنها را کاملا مایوس کنند, مخصوصا در این سوره دو بار این معنى تاکید شده که ((من معبودهاى شما را نمى پرستم )) و این تـاکـیـد بـراى مایوس ساختن آنها است , همچنین دوباره تاکید شده که ((شما هرگز معبود من , خـداى یـگانه را نمى پرستید)) و این دلیلى است بر لجاجت آنها, و سرانجامش این است که ((من و آیین توحیدیم , و شما وآیین پوسیده شرک آلودتان ))!.

 

فضیلت تلاوت سوره :

 

در حـدیـثـى از پـیغمبراکرم (ص) نقل شده که فرمود: ((کسى که سوره ((قل یا ایهاالکافرون )) را بـخـوانـد گـوئى ربـع قـرآن را خـوانـده , و شیاطین طغیانگر از او دورمى شوند, و از شرک پاک مى گردد, و از فزع بزرگ (روزقیامت ) در امان خواهد بود)).

 

و در حدیثى از امام صادق (ع) مى خوانیم که فرمود: ((پدرم مى گفت : ((قل یاایها الکافرون )) ربع قـرآن است , و هنگامى که از آن فراغت مى یافت مى فرمود: من تنها خدا را عبادت مى کنم من تنها خدا را عبادت مى کنم )).

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد سوره کافرون