فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره وظایف مسلمانان در برابر پیامبر(ص)

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کامل درباره وظایف مسلمانان در برابر پیامبر(ص) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره وظایف مسلمانان در برابر پیامبر(ص)


دانلود مقاله کامل درباره وظایف مسلمانان در برابر پیامبر(ص)

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 35
توضیحات:

 

وظائف مسلمانان در برابر پیامبر (ص)

از مسائلى که قرآن به آن اهمیت خاصى داده است، وظیفه جامعه اسلامى نسبت به پیامبر گرامى است، ما در این بخش به وظائف دهگانه‏اى که قرآن از آنها یاد مى‏کند، اشاره مى‏نمائیم و تشریح خصوصیات این وظائف از قلمرو بحث ما بیرون است .

1- اطاعت از پیامبر (ص)

پیامبر گرامى را از آن نظر که وحى الهى را از مقام ربوبى دریافت مى‏کند، نبى (آگاه از اخبار غیبى) و از آن نظر که مأمور به ابلاغ پیامى از جانب خدا به مردم است، رسول مى‏نامند، پیامبر در این دو مقام، فاقد امر و نهى و اطاعت و عصیان است و وظیفه‏اى جز پیام‏گیرى و پیام رسانى ندارد و لذا قرآن درباره او مى‏فرماید:
«ما على الرسول الا البلاغ و الله یعلم ما تبدون و ما تکتمون (مائده /99): براى رسول وظیفه‏اى جز ابلاغ نیست و خدا از آنچه که آشکار مى‏سازید و یا پنهان مى‏دارید، آگاه است».
اگر قرآن در قلمرو رسالت، براى رسول حق اطاعت قائل مى‏شود و مى‏فرماید: «و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله (نساء /64): هیچ رسولى را اعزام نکردیم مگر اینکه به فرمان خدا، از او اطاعت شود»، مقصود اطاعت طریقى است نه موضوعى، یعنى به پیامهاى او گوش فرا دهند و به گفته‏هاى او مانند انجام نماز و پرداخت زکات جامعه عمل بپوشانند، انجام چنین وظائفى در حقیقت، اطاعت فرمان خدا است، نه اطاعت پیامبر، هر چند به صورت ظاهر اطاعت پیامبر نیز به شمار مى‏رود و قرآن ماهیت این نوع اطاعتها را در آیه دیگر به صورت روشن بیان مى‏کند و مى‏فرماید: «من یطع الرسول فقد اطاع الله (نساء /80): هر کس رسول را فرمان برد، خدا را فرمان برده است».
بنابراین، در بعضى از موارد که قرآن براى رسول به عنوان رسالت حق اطاعت قائل شده است، اطاعت حقیقى او نیست، بلکه اطاعت خدا است و به گونه‏اى به او نیز نسبت داده مى‏شود از این جهت قرآن شخصیت رسول را از «مقام رسالت» چنین ترسیم مى‏کند:
«انما انت مذکر لست علیهم بمصیطر (غاشیه /1-22): یادآورى کن تو تذکر دهنده‏اى، نه مسلط بر آنها».
در قلمرو اطاعت: در حالى که رسول گرامى یادآور و آموزنده و پیام رسانى بیش نیست، گاهى از جانب خدا داراى مقام امامت شده و «مفترض الطاعه» مى‏گردد که با توجه به آن، خود شخصاً داراى مقام امر و نهى مى‏شود.
در این قلمرو، پیامبر فقط گزارشگر وحى، و پیام رسان الهى نیست، بلکه رئیس دولت اسلامى است که براى تنظیم امور امت، باید به نصب و عزل فرماندهان و قاضیان و اعزام سپاه و عقد معاهدات بپردازد.
رسول گرامى آنگاه حقیقتاً داراى امر و نهى مى‏گردد که از طرف خدا به عنوان زمامدار مسلمانان، قاضى و داور آنان، و مدیر کلیه شؤون اجتماعى و سیاسى واقتصادى و دینى معرفى گردد؛ در این هنگام است که او علاوه بر اطاعت طریقى، داراى حق اطاعت موضوعى مى‏گردد که فرمانبر از دستورات او مایه پاداش، و نافرمانى موجب کیفر مى‏گردد.
قرآن روى اطاعت پیامبر در موارد زیادى تکیه مى‏کند و بر مفسر محقق لازم است میان دو نوع اطاعت (طریقى و موضوعى) فرق بگذارد و آیات را بر دو نوع تقسیم کند.
الف: گروهى که بر اطاعت رسول فرمان مى‏دهند و قرائن گواهى مى‏دهد که مقصود از اطاعت او، همان انجام دستورات الهى است که او تبلیغ مى‏کند، مانند انجام فرائض و دورى از محرمات در این صورت اطاعت رسول راهى است براى اطاعت خدا،و خود رسول در حقیقت، اطاعت و عصیانى ندارد.
ب: گروهى که او را به عنوان «اولى الامر» و فرمانده وقاضى و داور معرفى مى‏کند و دست او را در تنظیم امور اجتماع باز نهاده و به او حق امر و نهى مى‏دهد در چنین مواردى، اطاعت او خود، موضوعیت پیدا مى‏کند و داراى احکام و خصائص مى‏گردد.
آیات مربوط به بخش نخست به خاطر کثرت، نیاز به بیان ندارد، مهم آیات مربوط به بخش دوم است که برخى را یادآور مى‏شویم:
1- «اطیعو الله و اطیعوا الرسول و اولى الامرمنکم (نساء /59) : خدا را اطاعت کنید و رسول و صاحبان فرمان از خود را اطاعت کنید».
شکى نیست که رسول در آیه، خود از افراد «اولى الامرمنکم» مى‏باشد و به خاطر احترام بیشتر از وى، جداگانه از او نام برده شده، و (اولى الامر» زمامداران واقعى جامعه اسلامى هستند که از جانب خدا به این مقام نائل شده‏اند و به خاطر داشتن چنین مقامى، داراى امر و نهى واقعى بوده و براى خود اطاعت و عصیانى دارند.
2- «فلا و ربک لا یومنون حتى یحکموک فیما شجربینهم ثم لا یجدوا فى انفسهم حرجا مما قضیت و یسلموا تسلیماً (نساء /65): چنین نیست، سوگند به پروردگار تو، مؤمن نخواهند بود مگر این که تو را در اختلافهاى خود داور قرار دهند آنگاه از داورى تو در دل، احساس ناراحتى نکنند و کاملاً تسلیم گردند».
در این مورد رسول خدا به صورت قاضى و داورى، تجلى نموده و براى حفظ نظام داراى مقام امر و نهى خواهد بود و اگر مطاع نباشد و دستورهاى او اجراء نگردد، داورى مختل، و هرج مرج بر جامعه حاکم مى‏گردد.
3- «فلیحذر الذّین یخالفون عن امره ان تصیبهم فتنه او یصیبهم عذاب الیم (نور /63): آنان که با فرمان پیامبر مخالفت مى‏ورزند از آن بترسند که فتنه و یا عذاب دردناکى دامنگیر آنان گردد».
جمله «عن امره» حاکى از آن است که پیامبر در این چشم انداز گذشته بر مقام تبلیغ و تبیین شریعت، امر و فرمان دارد که مخالفت آن، داراى واکنش سختى است .
مؤید مطلب، این است که آیه مربوط به مسأله جهاد و حضور در میدان نبرد است در این شرائط پیامبر، مبلغ احکام نیست، بلکه فرمانده «واجب الطاعه» است که باید دستورهاى او مو به مو مورد اجرا قرار گیرد.
4- «انما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله و اذا کانوا مع على امر جامعه لم یذهبوا حتى یستا ذنوه ان الذّین یستا ذنوک اولئک الذین یؤمنون بالله و رسوله فاذا استاذنوک لبعض شانهم فأذن لمن شئت منهم و استغفرلهم الله ان الله غفور رحیم» (نور /62).
«مؤمنان واقعى کسانى هستند که به خدا و رسول ایمان دارند واگر در امر مهمى با او باشند بدون اذن او به جایى نمى‏روند. آنان که از تو اذن مى‏گیرند آنها کسانى هستند که به خدا و رسول او ایمان آورده‏اند در این صورت هرگاه برخى ازآنان براى کارهاى خود اجازه بگیرند، به آن کس که بخواهى اذن بده و براى آنان طلب آمرزش کن، خدا بخشاینده و رحیم است».
الزام به استجازه به هنگام ترک میدان نبرد و یا به هنگام ترک مجلس که براى مشورت درباره امر مهمى برگزار شده، نشانه مقام و منصب خطیر رسول گرامى است که حرکات و سکنات افراد باید زیر نظر او صورت پذیرد.
5- «النبى اولى بالمؤمنین من انفسهم (احزاب /6): پیامبر به مؤمنان از خود آنان اولى است» این نوع اولویت که در هیچ تشریعى در جهان نظیر آن دیده نشده است، از جانب «مالک النفوس» به پیامبر افاضه شده که از آن در مصالح جامعه اسلامى بهره بگیرد، و افراد به فرمانهاى او گوش فرا دهند و خواست او را بر خواست خود مقدم بدارند و مفاد این آیه در همین سوره به صورت روشن نیز وارد شده چنانکه مى‏فرماید:
6- «و ما کان لمؤمن ولا مومنه اذا قضى الله و رسوله امر ان یکون لهم الخیرة من امرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالاً مبیناً» (احزاب /36).
«بر هیچ مرد و زن مؤمن آنگاه که خدا و پیامبر او در موردى فرمان دادند هیچ نوع اختیارى درکارشان نیست هر کس که خدا و رسول او را مخالفت کند، آشکارا گمراه شده است».
دادن چنین قدرت و موقعیتى بر پیامبر نشانه دعوت به حکومت فردى و استبدادى شخص نیست زیرا اگر پیامبر خدا یک فرد عادى بود، طبعاً دادن چنین قدرتى به او، جز استبداد و حکومت فرد بر جمع چیز دیگرى نبود، در حالى که او چنین نیست او یک فرد وارسته از هر نوع خودخواهى است که جز رضاى خدا خواهان چیزى نیست، او در رفتار و گفتار خود، به وسیله «روح القدس» تأیید شده و از هر لغزشى مصون مى‏باشد در این صورت امر و فرمان او مظهر فرمان خداست که از زبان او به مردم ابلاغ مى‏گردد.
به خاطر چنین عصمت و مصونیتى است که خدا در دو آیه زیر، هر نوع پیشدستى را بر او تحریم مى‏کند و مى‏فرماید:
7-«یا ایها الذین آمنوا لا تقدموا بین یدى الله و رسوله و اتّقوا الله ان الله سمیع علیم (حجرات /1) اى افراد با ایمان بر خدا و رسول او پیشى نگیرید و از (مخالفت) خدا بپرهیزید خدا شنوا و دانا است».
8- «و اعلموا ان فیکم رسول الله لویطیعکم فى کثیر من الامر لعنِتّم (حجرات /7): بدانید در میان شما است پیامبر خدا اگر در بسیارى از امور از شما پیروى کند شماها به زحمت مى‏افتید».
دلائل اطاعت پیامبر بیش از آن است که در این جا منعکس گردید، آنچه مهم است تعیین حدود اطاعت و قلمرو آن است که به گونه‏اى فشرده بیان مى‏گردد:
قلمروهاى سه گانه اطاعت: با توجه به آیاتى که در زمینه اطاعت رسول گرامى وارد شده مى‏توان قلمرو اطاعت او را در زمینه‏هاى مسائل سیاسى و قضائى و نظامى محدود ساخت.
پیامبر گرامى علاوه بر مقام تبلیغ احکام،رهبر سیاسى و مرجع قضائى و فرمانده کل قوا است و در این زمینه‏ها «نافذ القول» و مطاع مى‏باشد و ما در هر مورد، نمونه‏اى را متذکر مى‏شویم:
الف: اطاعت در قلمرو مسائل سیاسى: یکى از مسائل حساس به هنگام جنگ، اخبار جبهه‏ها و گزارشهاى مربوط به پیروزى و شکست است تصمیم‏گیرى در پخش و عدم پخش این گونه گزارشها، نیاز به تفکر و اندیشه، و رعایت مصالح عمومى دارد از این جهت قرآن شخص پیامبر را معرفى مى‏کند آنجا که مى‏فرماید:
«هنگامى که خبرى ایمنى بخش یا بیم زا (از پیروزى و شکست) به آنان برسد فوراً آن را پخش مى‏کنند و اگر آن را به پیامبر و صاحبان فرمان از آنها ارجاع کنند اهل استنباط و ریشه یاب از آنان، از حقیقت مطلب آگاه خواهند شد (و حقیقت را به آنان بازگو خواهند کرد) اگر کرم و رحمت او نبود همگى جز گروه کمى از شیطان پیروى مى‏کردند».(نساء /83).
پخش بى موقع خبر پیروزى چه بسا مایه غرور مى‏گردد، همچنانکه اشاعه خبر شکست موجب تضعیف روحیه‏ها مى‏گردد و لذا وظیفه مسلمانان جز این نیست که اخبار رسیده را در اختیار پیامبر گرامى و صاحبان فرمان از خود (که به فرمان پیامبر داراى مقاماتى شده‏اند) بگذارند تا آنان پس از ریشه‏یابى و تحقیق، دیگر مسلمانان را از حقیقت امر آگاه سازند، البته این آیه مربوط به رهبرى سیاسى پیامبرگرامى است و اگر از «اولى الامر» نام مى‏برد منافاتى با رهبرى سیاسى رسول خدا ندارد زیرا «اولوالامر» به فرمان او «صاحبان فرمان» و «پیشوایان مردم» مى‏گردند بالأخص که از نظر روایات، مقصود از آن «پیشوایان معصوم» است که پس از پیامبر گرامى مرجع سیاسى مى‏باشند.
ب: اطاعت در قلمرو مسائل قضائى: اگر پیامبر به حکم این آیه یگانه رهبر سیاسى است به حکم آیات دیگر، یگانه مرجع قضائى نیز مى‏باشدو داورى داوران دیگر به فرمان و نصب او رسمیت پیدا مى‏کرد و چنانکه مى‏فرماید:
«یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولى الامرمنکم فان تنازعتم فى شى‏ء فردوه الى الله و الرسول ان کنتم تومنون بالله و الیوم الاخر ذلک خیر و احسن تاویلاً» (نساء /59).
«اى افراد با ایمان خدا را اطاعت کنید و پیامبر خدا و صاحبان فرمان از خود را اطاعت نمائید اگر در چیزى نزاع کردید آن را به خدا و پیامبر ارجاع دهید اگر به خدا و روز رستاخیز ایمان دارید، این براى شما بهتر است و عاقبت و پایان نیکویى دارد».
اگر این آیه دستور مى‏دهد که مشکلات قضائى را به خدا و رسول او باز گردانیم مقصود از ارجاع به خدا ارجاع به نماینده او است.
به خاطر همین اصل که پیامبر یگانه مرجع قضایى مسلمانان است، خدا گروهى را که با وجود پیامبر، به حکام باطل مراجعه مى‏کردند، سخت نکوهش مى‏کند و مى‏فرماید:
«آیا ندیدى کسانى را که مدعى ایمان به آنچه که بر تو و بر پیشینیان از تو نازل شده است، مى‏باشند، و مى‏خواهند مظاهر طغیان (حکام باطل) را به داورى بطلبند و شیطان مى‏خواهد آنها را شدیداً گمراه کند».(نساء /60).
مراجعه به طاغوت، دام شیطانى است که مى‏خواهد انسانها را از راه راست (داورى پیامبر معصوم) به بیراهه ببرد.
این آیات، پیامبر را یگانه رهبر سیاسى و مرجع قضائى معرفى مى‏کند و مسلمانان را موظف مى‏دارد که حتماً به او مراجعه کنند و از مراجعه به غیر که همگى مظاهر طاغوت و حکام باطل و خودکامه‏اند، خود دارى نمایند و فرمانهاى او را محترم بشمارند.
ج: اطاعت در قلمرو مسائل نظامى: قرآن پیامبر را یگانه مرجع نظامى مى‏داند به اندازه‏اى که جزئى‏ترین مسائل نظامى باید با اجازه او صورت پذیرد مانند ترک میدان جنگ که باید به اذن او باشد و اگر اذن او نباشد، باید حضور خود را در میدان بر همه چیز مقدم بدارند چنانکه مى‏فرماید:
«انما المؤمنون الذین آمنوا بالله و رسوله و اذا کانوا معه على امر جامع لم یذهبوا حتى یستا ذنوه» (نور /62).
«افراد با ایمان کسانى هستند که به خدا و پیامبر او ایمان آورده‏اند آنگاه که در کارى که اجتماع در آن لازم است بدون اجازه او به جایى نمى‏روند».
لفظ «امرجامع» به معنى کار مهمى است که اجتماع مردم در آن لازم است و مصداق واضح آن مسأله جهاد با دشمن و مبارزه با او است و شأن نزول آیه همین معنى را تأیید مى‏کند.
اگرپیامبر در این آیات، یگانه رهبر و مرجع در امور سیاسى و قضائى و نظامى معرفى شده به خاطر حفظ مصالح جامعه است که باید تمام تشکیلات در نقطه‏اى متمرکز شده و مدیریت‏هاى رده‏هاى گوناگون به مدیریت واحد باز گردد و یک فکر و اندیشه بر تمام تشکیلات سایه افکند.
به خاطر همین مقام نظامى است که خدا اجازه نمى‏دهد (آنگاه که پیامبر مردم را به جهاد دعوت مى‏کند) اهل مدینه و بادیه نشینان آنها، از پیامبر تخلف جویند و براى حفظ جان خود از جان او چشم بپوشند چنانکه مى‏فرماید:
«ما کان لا هل المدینة و من حولهم من الاعراب ان یتخلفوا عن رسول الله و لا یرغبوا بانفسهم عن نفسه» (توبه /120).
«هرگز بر اهل مدینه و بادیه نشینان اطراف آن روا نیست که از پیامبر خدا تخلف جویند و براى حفظ جان خود، از او اعراض نمایند».
این آیات که نمونه آنها در قرآن فراوان است ایجاب مى‏کند که مسلمانان وظیفه دارند که در مسائل سیاسى و قضائى نظامى و... به او مراجعه کنند و از سخنان او تخلف و تخطى ننمایند و در حقیقت قلمرو لزم اطاعت را روشن مى‏سازند.

2- احترام پیامبر (ص)

تکریم بزرگان و ارج نهادن بر شخصیت‏هاى الهى با اعتقاد به عبودیت و بندگى آنها، تعظیم خداى سبحان است، احترام آنان نه تنها از این نظر است که انسان‏هاى کاملى بودند که راه سعادت را به روى انسان‏ها گشودند، بلکه در بزرگداشت آنها، انگیزه دیگرى در کار است که عارفان را به احترام و تعظیم آنها وا مى‏دارد و آن، ارتباط محکم و پیوند استوار آنها با خدا است که آنى با او به مخالفت برنخاسته و پیوسته مجریان فرمانهاى خدا و پویندگان راه کوى او بودند.
روى این اساس هر نوع تکریم و تعظیمى که از اعتقاد به قداست و طهارت آنها از گناه، و اخلاص و عشق آنان به کسب رضاى حق، و فداکارى و جانبازى آنان در گسترش آیین او، مایه بگیرد، در حقیقت تعظیم خدا و عشق به او است و اگر آنان را دوست مى‏داریم و احترام مى‏گذاریم از این نظر است که آنان خدا را دوست داشته و به او عشق مى‏ورزیدند، و خدا نیز آنها را دوست مى‏داشت.
قرآن این حقیقت عرفانى را در آیه‏اى بازگو مى‏کند و مى‏فرماید:
«قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونى یحببکم الله و یغفرلکم ذنوبکم و الله غفور رحیم» (آل عمران /31).
«اگر خدا را دوست مى‏دارید از من پیروى کنید (در این موقع) خدا شما را دوست مى‏دارد و گناهان شما را مى‏بخشد و خدا بخشایشگر و رحیم است».
در این آیه مهر به خدا علت پیروى از پیامبر گرامى (ص) معرفى گردیده به گونه‏اى که گواه مدعیان دوستداران خدا، پیروى از رسول گرامى اعلام شده است، و نکته آن همان است که یادآورى شد که هر نوع گرایش به پیامبران از نظر گفتار و رفتار و اظهار مهر و مودت به شخص و مقام آنان، در حقیقت اظهار علاقه به مقام ربوبى است و همگى از یک عشق ریشه‏دار به خدا سرچشمه مى‏گیرد.
آیین وهابیت که براسا هدم شخصیت‏ها و نادیده گرفتن مقامات اولیاى الهى سرچشمه مى‏گیرد، ابراز علاقه را به اولیاء الهى پس از فوت، یک نوع شرک و عبادت اولیاء و احیاناً بدعت و یک نوع عمل نو ظهور تلقى مى‏کند، در حالى که سراسر قرآن مملو از احترام به شخصیت اولیاء و انسانهاى الهى است که سراپا اخلاص و طهارت و قداست بودند و ما در اینجا بخشى از آیات الهى را وارد بحث مى‏نمائیم که از دیگداه یک وهابى (با مقایسهائى که در دست دارد)، دعوت به شرک، و از دیدگاه یک موحد واقعى دعوت به خود توحید است:
در تکریم پیامبر گرامى همین بس که قرآن یک رشته از افعال خدا را در عین انتساب به خود، به رسول گرامى نیز نسبت داده واز هر دو با هم یک جا نام مى‏برد و مى‏فرماید:
«ولو انهم رضوا ما اتیهم الله و رسوله و قالوا حسبنا الله سیوتینا الله من فضله و رسوله انا الى الله راغبون» (توبه /59).
«اگر آنان به آنچه که خدا و پیامبر او داده راضى گردند و بگویند خدا ما را کافى است، خدا از کرمش و پیامبر او به ما مى‏دهند ما به سوى خدا توجه داریم».
در حالى که شعار هر مسلمان همان طورى که در آیه یاد شده وارد شده است، جمله «حسبنا الله» است مع الوصف در همین آیه، خدا به اندازه‏اى به پیامبر خود احترام مى‏گذارد که نام او را در کنار نام خود آورده و فعل واحد را به هر دو نسبت مى‏دهد و مى‏فرماید:
1- «سیوتینا الله من فضله و رسوله».
2- «ما اتیهم الله و رسوله».
عین همین مطلب در آیه یاد شده در زیر نیز منعکس است:
«یحلفون بالله لکم لیرضوکم و الله و رسوله احق ان یرضوه ان کانوا مؤمنین» (توبه /62):
سوگند یاد مى‏کنند که شماها را راضى سازند که خدا و پیامبر او شایسته‏ترند که آنان را راضى سازند».
جمله «والله و رسول احق ان یرضوه» آن چنان عظمت رسول گرامى (ص) را ترسیم مى‏کند که رضایت او را در کنار رضایت خدا قرار مى‏دهد .
2- «و ما نقموا الا ان اغنیهم الله و رسوله من فضله (توبه /74): آنان فقط از این انتقام مى‏گیرند که خدا و پیامبر او (آنها را) از کرمش بى نیاز ساخته‏اند».
چه احترامى بالاتر از این که «اغناء» و «بى نیاز کردن» که فعل خدا است، به پیامبر خود نیز نسبت مى‏دهد و او را نیز مایه بى نیاز شدن مردم معرفى کرده و مى‏فرماید:
«ان اغنیهم الله و رسوله»
شما اگر نزد وهابیها بگوئید: بحمدالله خدا و پیامبر او ما را بى نیاز ساختند! فوراً شما رامتهم به شرک کرده و مى‏گویند تو مشرکى زیرا کار خدا را به غیر او نسبت دادى ولى غافل ازآنند که قرآن مى‏فرماید: «ان اغنیهم الله و رسوله».
این نوع از نسبتها در عین واقعیت و صحت، یک نوع ارج گذارى بر پیامبر (ص) است .
4- «و سیرى الله عملکم و رسوله ثم تردون الى عالم الغیب و الشهادة فینبئکم بما کنتم تعملون» (توبه /94).
«خدا و رسول او اعمال شما را مى‏بینند و سپس به سوى کسى که از آشکار و پنهان آگاه است باز گردانیده مى‏شود و از آنچه انجام مى‏دهید شما را با خبر مى‏کند».

پى ‏نوشت ها:

1- نور الثقلین، ج 5، ص 80.
2- التاج، ج 4، ص 213 - 214.
3- نورالثقلین، ج 5، ص 80 - 81.
4- مجمع البیان، ج 5، ص 152.
5- امالى شیخ طوسى، مجلس یوم الترویه جزء دوم، ص 95، چ سنگى.
6- در مورد حقیقت «استثناء منقطع» به جلد چهارم «مفاهیم القرآن» مراجعه بفرمائید.
7- «انى تارک فیکم فیکم الثقلین کناب الله و عترتى: من در میان شما دو چیز گرانبها مى‏گذارم یکى کتاب خدا و دیگر عترت من».
8- «مثل اهل بیتى کسفینة نوح من رکبها نجى و من تخلف عنها غرق: خاندان من بسان کشتى نوح است که هر کس بر آن سوار گشت نجات یافت، وگروه مخالف غرق گردید.»
9- مسند الشافعى، ج 2، ص 97.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید  

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره وظایف مسلمانان در برابر پیامبر(ص)

دانلود تحقیق وظایف شهرداری

اختصاصی از فی توو دانلود تحقیق وظایف شهرداری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق وظایف شهرداری


دانلود تحقیق وظایف شهرداری

 در وظایف شهرداری:
1- ایجاد خیابان‌ها و کوچه‌ها ومیدان‌ها و باغ‌های عمومی و مجاری آب و توسعة معابر در حدود قوانین موضوعه.
2- تنظیف و نگاهداری و تسطیح معابر و انهار عمومی ومجاری آب‌ها و فاضلاب‌ و تنقیة قنوات مربوط به شهر و تأمین آب و روشنائی به وسائل ممکنه.
3- مراقبت و اهتمام کامل در نصب برگة قیمت بر روی اجناس و اجرای تصمیمات انجمن نسبت به ارزانی و فراوانی خواربار و مواد مورد احتیاج عمومی وجلوگیری از فروش اجناس فاسد و معدوم نمودن آنها.
4- مراقبت در امور بهداشت ساکنین شهر و تشریک مساعی با موسسات وزارت بهداری در آبله‌کوبی و تلقیح واکسن و غیره برای جلوگیری از امراض ساریه.
5- جلوگیری از گدائی و واداشتن گدایان به کار و توسعة آموزش عمومی و غیره.
6- اجرای تبصرة یک ماده 8 قانون تعلیمات اجباری و تأسیس مؤسسات فرهنگی و بهداشتی و تعاونی مانند بنگاه حمایت مادران و نوانخانه و پرورشگاه و درمانگاه و بیمارستان و شیرخوارگاه و تیمارستان و کتابخانه و کلاس‌های مبارزه با بی‌سوادی و کودکستان و باغ کودکان و امثال آن در حدود اعتبارات مصوب و همچنین کمک به این قبیل مؤسسات و مساعدت مالی به انجمن تربیت بدنی و پیشاهنگی و کمک به انجمن‌های خانه و مدرسه و اردوی کار.
شهرداری در این قبیل موارد و همچنین در مورد موزه‌ها و خانه‌های فرهنگی و زندان با تصویب انجمن شهر از اراضی و ابنیة متعلق به خود با حفظ مالکیت به رایگان و یا با شرایط معین به منظور ساختمان واستفاده به اختیار مؤسسات مربوط خواهد گذاشت.
7- حفظ و اداره کردن دارائی منقول وغیرمنقول شهرداری و اقامة دعوی بر اشخاص و دفاع از دعاوی اشخاص علیه شهرداری.
8- برآورد و تنظیم بودجه و متمم بودجه و اصلاح بودجه و تفریغ بودجة شهرداری و تنظیم پیشنهاد برنامة ساختمانی و اجرای آن پس از تصویب انجمن شهر یک نسخه از بودجة مصوب و برنامة ساختمانی به وسیلة فرماندار یا بخشدار به وزارت کشور ارسال می‌شود.
9- انجام معاملات شهرداری اعم از خرید و فروش اموال منقول و غیرمنقول هو مقاطعه و اجاره واستیجاره پس از تصویب انجمن شهر با رعایت صلاح و صرفه و مقررات آئین‌نامه مالی شهرداری‌ها پیش‌بینی شده در این قانون.
10- اهدا و قبول اعانات و هدایا به نام شهر با تصویب انجمن.
اعانات پرداختی به شهرداری یا موسسات خیریه از طرف وزارت دارائی جزء هزینة قابل قبول اعانه‌دهندگان پذیرفته می‌شود و اعانه دهنده نسبت به مبلغ اعانه‌ای که داده است از مالیات بر درآمد معاف می‌باشد.
11- نظارت و مراقبت در صحت اوزان و مقیاس‌ها.
12- تهیه آمار مربوط به امور شهر و موالید و متوفیات
13- ایجاد غسالخانه و گورستان و تهیة وسایل حمل اموات و مراقبت در انتظام امور آنها.
14- اتخاذ تدابیر مؤثر و اقدام لازم برای حفظ شهر از خطر سیل وحریق و همچنین رفع خطر از بناها و دیوارهای شکسته و خطرناک واقع در معابر عمومی و کوچه‌ها و اماکن عمومی و دالان‌های عمومی و خصوصی و پرکردن و پوشاندن چاه‌ها و چاله‌های واقع در معابر و جلوگیری از گذاشتن هر نوع اشیاء در بالکن‌ها و ایوان‌های مشرف و مجاور به معابر عمومی که افتادن آنها موجب خطر برای عابرین است و جلوگیری از ناودان‌ها و دودکش‌های ساختمان‌ها که باعث زحمت و خسارت ساکنین شهرها باشد.
15- جلوگیری از شیوع امراض ساریة انسانی وحیوانی و اعلام این‌گونه بیماری‌ها به وزارت بهداری و دامپزشکی و شهرداری‌های مجاور هنگام بروز آنها و دورنگاهداشتن بیماران مبتلا به امراض ساریه و معالجه و دفع حیواناتی که مبتلا به امراض ساریه بوده و یا در شهر بلاصاحب و مضر هستند.
16- تهیة مقررات صنفی و پیشنهاد آن به انجمن شهر و مراقبت در امور صحی اصناف و پیشه‌وران.
17- پیشنهاد اصلاح نقشة شهر در صورت لزوم و تعیین قیمت عادلة اراضی و ابنیة متعلق به اشخاص که مورد احتیاج شهر باشد بر طبق قانون توسعة معابر و تأمین محل پرداخت آن و ایجاد و توسعة معابر و خیابان‌ها و میدان‌ها و باغ‌های عمومی و تهیة اراضی مورد احتیاج برای لوله‌کشی و فاضلاب اعم از داخل یا خارج شهر و همچنین تهیة اراضی لازم برای ساختمان مخزن و نصب دستگاه تصفیه و آبگیری و متعلقات آنها بر طبق قانون توسعة معابر.
18- تهیه و تعیین میدان‌های عمومی برای خرید و فروش ارزاق و توقف وسائط نقلیه و غیره.
19- تهیه و تدوین آئین‌نامه برای فراوانی و مرغوبیت و حسن ادارة فروش گوشت و نان شهر و اجرای آن پس از تصویب انجمن شهر.
20- جلوگیری از ایجاد و تأسیس کلیة اماکن که به نحوی از انحاء موجب بروز مزاحمت برای ساکنین یا مخالف اصول بهداشت در شهرهاست. شهرداری مکلف است از تأسیس کارخانه‌ها- کارگاه‌ها- گاراژهای عمومی و تعمیرگاه‌ها و دکان‌ها و همچنین مراکزی که مواد محترقه می‌سازند و اصطبل چارپایان و مراکز دامداری و به طور کلی تمام مشاغل و کسب‌هائی که ایجاد مزاحمت و سروصدا کنند یا تولید دود و یا عفونت و یا تجمع حشرات و جانوران نماید جلوگیری کند و در تخریب کوره‌های آجر و گچ و آهک‌پزی و خزینة گرمابه‌های عمومی که مخالف بهداشت اقدام نماید و با نظارت و مراقبت در وضع دودکش‌های اماکن و کارخانه‌ها و وسائط نقلیه که کار کردن آنها دود ایجاد می‌کند از آلوده شدن هوای شهر جلوگیری نماید و هرگاه تأسیسات مذکور فوق قبل از تصویب این قانون به وجود آمده باشد آنها را تعطیل کند و اگر لازم شود آنها را به خارج از شهر انتقال دهد.
21- احداث بناها و ساختمان‌های مورد نیاز محل از قبیل رختشویخانه و مستراح و حمام عمومی و کشتارگاه و میدان‌ها و باغ کودکانا و ورزشگان مطابق اصول صحی و فنی و اتخاذ تدابیر لازم برای ساختمان خانه‌های ارزان قیمت برای اشخاص بی‌بضاعت ساکن شهر.
22- تشریک مساعی با فرهنگ در حفظ ابنیه و آثار باستانی شهر و ساختمان‌های عمومی و مساجد و غیره.
23- اهتمام در مراعات شرایط بهداشت در کارخانه‌ها و مراقبت در پاکیزگی گرمابه‌ها و نگاهداری اطفال بی‌بضاعت و سرراهی.
24- صدور پروانه برای کلیة ساختمانی‌هائی که در شهر می‌شود.
25- ساختن خیابان‌ها و اسفالت‌کردن سواره روها و پیاده‌روهای معابر و کوچه‌های عمومی و انهار و جدول‌های طرفین از سنگ اسفالت و امثال آن به هزینة شهرداری هر محل.
26- پیشنهاد برقراری یا الغاء عوارض شهر و همچنین تغییر نوع و میزان عوارض اعم از کالاهای وارداتی و صادراتی کشور و محصولات داخلی و غیره و ارسال یک نسخه از تصویب‌نامه برای اطلاع وزارت کشور.
27- وضع مقررات خاصی برای نامگذاری معابر و نصب لوحة نام آنها و شماره‌گذاری اماکن و نصب تابلوی الصاق اعلانات و برداشتن و محوکردن آگهی‌ها از محل‌های غیرمجاز و هرگونه اقداماتی که در حفظ نظافت و زیبائی شهر موثر باشند.
28- صدور پروانة کسب برای اصناف و پیشه‌وران. کلیة اصناف و پیشه‌وران مکلفند برای محل کسب خود از شهرداری محل پروانة کسب دریافت دارند.

 

 

 

 

شامل 11 صفحه Word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق وظایف شهرداری

دانلود مقاله شرح وظایف سرپرستار بخش اورژانس

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله شرح وظایف سرپرستار بخش اورژانس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله شرح وظایف سرپرستار بخش اورژانس


دانلود مقاله شرح وظایف سرپرستار بخش اورژانس

1. کسب خط مشی ودستورالعمل های لازم از سرپرست مربوطه
2. بررسی وضعیت موجود درواحد تحت نظارت به منظور تعیین مشکلات مرتبط با ارائه خدمات و کیفیت مراقبت
3. برنامه ریزی در جهت اجرای استانداردهای مراقبتی
4. تنظیم برنامه کار کارکنان تحت نظارت در شیفتهای مختلف
5. تعیین وظایف کارکنان تحت نظارت (تقسیم کار)
6. برنامه ریزی جهت ثبت و ارائه گزارش کامل از وضعیت هر بیمار، در هر شیفت بر بالین بیمار
7. برنامه ریزی جهت آگاه سازی کارکنان جدید الورود به مقررات اداری استانداردهای مراقبتی و شناخت کامل نسبت به واحد از نظر محیط فیزیکی، وسایل و تجهیزات و آشنایی با سایر قسمت های مرکز
8. برنامه ریزی جهت آموزش به مددجویان/ بیماران/ خانواده و ........(مراقبت از خود و توان بخشی)
9. پیش بینی نیازهای واحد مربوطه از نظر امکانات، تجهیزات داروها و لوازم مصرفی و پیگیری جهت تأمین آن
10. برنامه ریزی جهت کنترل عملکرد تجهیزات مورد استفاده دربخش در هر شیفت
و....

شامل 3صفحه فایل WORD قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شرح وظایف سرپرستار بخش اورژانس

تحقیق در مورد وظایف و اختیارات رهبری

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد وظایف و اختیارات رهبری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد وظایف و اختیارات رهبری


تحقیق در مورد وظایف و اختیارات رهبری

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه :21

 

فهرست مطالب:

 

چکیده

نگاهى به قوانین اساسى کشورهاى ایران، فرانسه، انگلیس و امریکا

قانون اساسى ایران

قانون اساسى ایالات متحده امریکا

قانون اساسى انگلستان

قانون اساسى فرانسه

پى‏نوشت‏ها

 

چکیده

در این مقاله، نخست نگاهى به نحوه و سیر تاریخى تدوین قانون اساسى در کشور ما و سه کشور امریکا، فرانسه و انگلیس افکنده مى‏شود. هدف عمده در این بررسى و پژوهش این است که میزان مشارکت و حضور مردم و نحوه تبلور مردم‏سالارى و دمکراسى در نظام حکومتى کشورهاى مزبور تبیین گردد. خواننده در این مقاله به وضوح مى‏بیند که نظام جمهورى اسلامى ایران و ولایت فقیه، در مقایسه با کشورهاى مدعى دمکراسى و مردم‏سالار، دمکراتیک‏تر و مردم سالارتر است.

قانون اساسى و تعریف آن: عبارت «قانون اساسى‏» ترجمه انگلیسى، (CONSTITUTIONAL LAW) است. این معادل در آغاز انقلاب مشروطیت‏به وسیله رهبران مشروطه عرضه شد و در زبان فارسى رایج گردید. در طول قرن بیستم، اغلب کشورهاى آسیایى در اثر تحولات داخلى، از نظام حکومت استبدادى به حکومت پارلمانى و نظام قانونى روى آوردند. همه این کشورها عبارت، (CONSTITUTIONAL) را به زبان‏هاى ملى خود ترجمه کرده، بر روى مهم‏ترین قانون بنیادى کشور خود گذاردند. قانون اساسى، همان‏طور که از نام آن پیداست، جاى بیان اصول کلى حکومت و طرح‏ریزى تشکیلات اساسى کشور است. بنابراین، در متن قانون اساسى هر کشور معمولا شکل حکومت، شکل پارلمان (این که یک یا دو مجلس تشکیل شود)، حدود اختیارات و تکالیف هر یک از سه قوه حکومتى (مقننه، مجریه، قضاییه)، حقوق و تکالیف شهروندان در مقابل حکومت، نحوه انتخاب یا انتصاب رؤساى سه قوه و امثال این مسائل کلى درج مى‏گردد. بدین ترتیب، قانون اساسى هر کشور مهم‏ترین قانون مملکتى است. قانون اساسى چهارچوب حقوقى و سیاسى حکومت را معین و در داخل کشور نوعى نظم حقوقى برقرار مى‏کند که این نظم حقوقى قطعات مختلف کشور را متحد و در کنار هم نگه مى‏دارد. 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد وظایف و اختیارات رهبری

دانلود تحقیق وظایف و معیارهای گزینش مسئولین طبقات مختلف اجتماع از دیدگاه نهج البلاغه

اختصاصی از فی توو دانلود تحقیق وظایف و معیارهای گزینش مسئولین طبقات مختلف اجتماع از دیدگاه نهج البلاغه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق وظایف و معیارهای گزینش مسئولین طبقات مختلف اجتماع از دیدگاه نهج البلاغه


دانلود تحقیق وظایف و معیارهای گزینش مسئولین طبقات مختلف اجتماع از دیدگاه نهج البلاغه

چکیده:
از آنجا که بعد از رسول خدا (ص) از جمع ائمه معصومین (ع) تنها حضرت علی (ع) موفق به تشکیل حکومت اسلامی‌شده است لذا این حکومت نمونه و سرمشق خوب برای همه عدالت خواهان و مدعیان حکومت دینی است تا با اقتدا به آن امام همام بتوانند حداقل در راه آن حضرت هر چند اندک حرکت کنند چرا که ایشان خود فرموده اند « که عمل کردن مانند من ممکن نیست » اما حرکت در مسیر ایشان آرزوی است که بر دل هر عدالت خواهی نقش بسته است لذا در این مقاله تلاش شده است با بهره برداری اندک از آیات کریم قرآن و با اتکای بیشتر بر فرمایشات مولا و اشاره کوتاهی به اساسی ترین اهداف و وظایف حکومت اسلامی‌شامل :
1 – جمع آوری مالیات‌های کشور
2 – جهاد و مبارزه پیگیر با کلیه دشمنان ( ائم از داخلی و خارجی )
3 – تنظیم برنامه و اقدام جدی برای ایجاد جامعه صالح
4 – تنظیم برنامه و اقدام برای عمران و آبادانی شهرها
اشاره برای رسیدن به این اهداف به مشخصات افرادی که باید این مهم را به انجام برسانند شامل 9 صفت از جمله: پروا پیشه بودن در برابر خداوند، مقدم داشتن اطاعت خداوند برهرطاعتی، تسلط برهوای نفس و پیروی از اوامر خداوند که در قرآن آمده است. پیروی کند آنچه را که خداوند در کتابش قرآن به آن امر کرده است. بر هوای نفس مسلط باشد و …. بیان شده است و سپس وظایف والیان در برابر مردم شامل :
خطوط اصلی وظایف از جمله : قلب خود را برای مردم سرشار از رحمت کند .در مورد ایشان ، دوستی و لطف داشته باشد و ….
و سپس وظایف والیان در قبال عیوب مردم از جمله: عدم تلاش برای کشف عیوب و رازهای مردم که پنهان است، دورکردن کینه دشمنی نسبت به مردم از قلب خود، و …. در ادامه درخصوص شناخت طبقات اجتماع شامل:
لشکریان ، امیران و نویسندگان ، قاضیان ، کارمندان ، مالیات دهندگان ، بازرگانان ، طبقه محروم و سپس وظایف والی نسبت به هر یک از طبقات ذکر شده و مشخصات و صفات هر یک از طبقات به طور مشروح ارائه شده ست و سپس به وظایفی که والی شخصاً عهده دار آنهاست به همراه مواردی که لازم است والی مستقیماً نظارت کند و در پایان این بخش وظایف فردی و اجتماعی والی ارائه شده است در بخش دوم با استفاده از قرآن مجید معیارهای گزینش مدیران و فرماندهان در قرآن مجید شامل ایمان به هدف ، علم و قدرت ، امانت داری و درستکاری ، صداقت و راستی ،‌ وراثت صالحه ، سعه صدر ، دلسوزی و عشق به کار ،‌ تجربه و آزمودگی ، شجاعت  و قاطعیت عدالت و دادگری ، پایگاه مردمی‌، پای بند بودن به اصول و ضوابط و انتها ویژگیهای پنجگانه فرمانده بزرگ اسلام حضرت ختمی‌مرتبت پیامبر اکرم ( ص) که درآیه 128 سوره توبه آمده است ارائه شده و در پایان نتیجه گیری مبنی بر اینکه مهمترین عامل و موثرترین عامل کارگزاران نظام می‌باشند زیرا احکام الهی فاقد نقص و عیب بوده لذا در صورت اجر سعادت بشری تأمین خواهد شد، لیکن اجرا کنندگان این احکام هستند که می‌توانند در اجرای آن اگر از شرایط لازم برخوردار باشند موفق شده و در غیر اینصورت باید شاهد رخت بر بستن عدالت و برقراری ظلم و تبعیض در جامعه بود . زیرا بی عدالتی نتیجه ای جز دوری مردم از نظام و عدم موفقیت نظام اسلامی‌چیزی به همراه نخواهد داشت با این تفاوت که عدم موفقیت نظام را در این مرحله دیگر به کارگزاران نسبت نداده بلکه ریشه عدم موفقیت ( را با توجه به تبلیغات فعل حاکم بر جهان ) را در ناکارآمدی نظام اسلامی‌خواهند داشت. ضمناً کلید واژه های این بحث شامل :
والیان ـ صفات ـ وظایف اهداف ـ فرماندهان ـ مدیران می‌باشد.
 
مقدمه :
یکی از چالشهای اصلی فرا روی ادیان، موضوع کار آمدی آن دین در عصر حاضر است.
امروزه شیوه متخذه در سطح جهان مخصوصاً جوامع غیر اسلامی‌و آن دسته از جوامعی که اسلام را نیز در قالب برداشت های مسیحی پروتستان در آورده و نقش فردی برای دین قائل شده اند اکثراً معتقدند دین قادر به ارائه الگوی مناسب برای اداره جامعه نیست لیکن در مقابل اسلام مدعی است با بیان کردن دستورات اسلام جوامع به تعالی رسیده و قادرند زمینه رشد و کمال انسانها را در عین بهره برداری از رفاه و آسایش فراهم نمایند اما برای پیاده کردن این دستورات نیاز به مجریانی است که بتواند این احکام را بخوبی پیاده کنند در غیر اینصور ت مشکلات جوامع دیگر بروز خواهد کرد که در این راستا بهترین راهنما کُتب آسمانی و دستورات حیات بخش پیامبران الهی و ائمه معصومین (ع) می‌باشد که دراین خصوص فرمایشات مولا امیرالمومنین در انتخاب کارگزاران و بیان صفات و ویژگیهای آنها به تفکیک اقشار و متناسب با مسئولیتها می‌تواند راهنمای مناسبی برای کارگزاران نظام اسلامی‌باشد و چنانچه در انتخاب افراد ملاکهای مربوطه رعایت نشود و روابط بر ضوابط مطروحه حاکم شود دیگر نمی‌توان انتظار داشت افرادی که شایسته انجام کاری نیستند از عهده آن کارها به نحو شایسته برآیند و در نتیجه متأسفانه شاهد ناکارآمدی نظام به جای ناکارآمدی کارگزاران حاکم خواهد شد لذا به دلیل اهمیت این موضع که به کلیت و تمامیت هر نظامی‌بر می‌گردد و مخصوصاً در زمان فعلی که تلاش دشمن بر تبلیغ ناکارآمدی نظام های اسلامی‌است پرداختن به این موضع می‌تواند مشکلات ریشه ای فراروی نظام را دفع کند .
بیانات مولا امیرالمومنین در همه زمینه ها هادی و کارگشاست اما با استفاده تخصصی از آن در موارد مختلف می‌توان این فرمایشات را در جامعه کنونی کاربردی کرده و با خارج کردن آنها از حالت توصیه ، سفارش وصیت بعنوان دستورالعمل زندگی و قانون اجرایی جامعه تبدیل کرد و با استعانت از این فرمایشات مانع از پیروزی دشمن در این نبرد تبلیغاتی شد .
تاکنون نویسندگان زیادی به تفسیر فرمایشات مولا پرداخته و جزوات و مقالات فراوانی مخصوصاً درباره عهدنامه مالک اشتر به رشته تحریر درآمده است اما کمتر مقاله ای اقدام به تفکیک موضوعات و ارائه آن به عنوان فرامینی که هم اکنون لازم الاجرا است  پرداخته لذا این تحقیق در تلاش است با تفکیک مطالب ذیل به طور مشروح به آن بپردازد .
1- صفات و مشخصات والیان در نظام اسلامی‌چه می‌باشد .
2- ملاکهای گزینش والیان ، فرماندهان و مدیران در نظام اسلامی‌چیست .
3- وظایف کلی والیان در برابر مردم و متقابلاً وظایف مردم در برابر والیان چیست .
4- وظایف والی نسبت به طبقات مختلف اجتماع چه می‌باشد؟
 

 

شامل 209 صفحه word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق وظایف و معیارهای گزینش مسئولین طبقات مختلف اجتماع از دیدگاه نهج البلاغه