فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله پروتئین سازی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله پروتئین سازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

بیماری آلکاپتونوریا نوعی بیماری ارثی است و بنا بر این علت آن را می توان به ژن ها نسبت داد.ادرار افراد مبتلا به این بیماری در مجاورت هوا سیاه می شود زیرا در آن ماده ای به نام هموجنتیسیک اسید وجود دارد.در ادرار افراد سالم این اسید وجود ندارد زیرا آنزیم مخصوصی آن را تجزیه می کند.در سال 1909 پزشکی به نام آرچیبلد گرو بیان داشت که در بیماران مبتلا به آلکاپتونوریا آنزیم تجزیه کننده ی هموجنتیسیک اسید وجود ندارد.گرو در واقع توانست بین یک نفض ژنی (بیماری آلکاپتونوریا) ویک نقض آنزیمی(آنزیم تجزیه کننده ی همو جنتیسیک اسید)رابطه بر قرار کند.به این ترتیب اندیشهای
اولیه ی یکی از مهمترین نظریه های زیست شناسی شکل گرفت.اندیشه ای که بیان می دارد «هر ژن مسئول ساختن یک آنزیم است».
در سال 1940 دو محقق به نام های جورج بیدل و ادوارد تیتوم آزمایشی انجام دادند که منجر به ارایه ی نظریه ی یک ژن-یک آنزیم شد.
این دو محقق برای بررسی عمل ژن از هاگ های قارچی به نام کپک نوروسپورا کراسا استفاده کردند. تا آن زمان بیدل و تیتوم بیش تر آزمایش ها روی صفات قابل مشاهده مانند ژن های رنگ چشم در مگس سرکه یا ژن های کنترل کننده ی رنگیزه ها در گیاهان انجام می گرفت. اما بیدل و تیتوم روی کرد جدیدی برای آزمایش خود اتخاذ کردند. آنان جهش هایی را بررسی کردند که مربوط به ژن های کنترل کننده ی واکنش های مهم متا بولیک از قبیل تولید ویتامین ها وآمینواسیدها بود.
کپک نوروسپورا در لوله آزمایش حاوی مخلوط رقیقی از انواع نمک ها کمی شکر و یک نوع ویتامین به نام بیوتین رشد می کند. مجموع این مواد را محیط کشت حد اقل می نامند. این قارچ هاپلوئید است ودر مدت زمان کوتاهی تعداد فراوانی هاگ تولید میکند. بیدل و تیتوم در آزمایش های خود از پرتو های X برای ایجاد جهش در هاگ ها استفاده کردند. از سال گذشته به یاد دارید که هرگونه تغییر در ماده ی وراثتی را جهش می نامند. بعضی از این هاگهای پرتو دیده نمی توانستند در محیط کشت حد اقل رشد کنند و فقط در صورتی رشد می کردند که به محیط کشت آن ها بعضی مواد آلی اضافه می شد (محیط کشت غنی شده).آنان هاگ هایی را که نمی توانستندروی محیط کشت خد اقل رشد کنند جهش یافته نامیدند(شکل 1ــ1).
گروهی از این جهش یافته ها برای رشد نیاز به آمینو اسید آرژینین داشتند.در سلول دو ماده ی ارنیتین و سیترو لین در مسیر سنتز آرژینین پیش ماده هستند. ارنیتین خود از پیش ماده ی دیگری که آن را Xمی نامیم حاصل
می شود. چون در سلول تبدیل هر ماده به ماده ی دیگر نیازمند نوعی آنزیم است می توان ارتباط بین ماده ی X، ارنیتین، سیترولین و آرژینین را به صورت متا بولیکی زیر نشان داد:
بیدل و تیتوم مشاهده کردند که جهش یافته های تیزمند به آرژینین سه دسته اند: یک گروه از آن ها در صورتی رشد می کنند که به محیط کشت حد القل ارنیتین ، سیترولین یا آرژینین اضافه شود. جهش یافته های گروه دوم آن هایی بودند که به محیط کشت آن ها باید سیترولین یا آرژینین اضافه شود.سومین گروه از جهش یافته هافقط در صورتی رشد می کردند که به محیط آن ها آرژینین اضافه می شود.
مسیر ساختن آرژینین با حذف هر یک از آنزم ها متوقف می شود (چرا؟). بر همین اسا س می توان گفت که در جهش یافته های گروه اول که قادر به ساختن ارنیتین نیستند آنزیم 1 وجود ندارد.در جهش یافته هی گروه دوم آنزیم 2 وجود ندارد،به همین دلیل در این جهش یافته ها سیترولین به آرزینین تبدیل می شود،اما ارنیتین نمی تواند به آرژینین تبدیل شود. در جهش یافته ها یی که فقط در حضور آرژینین رشد می کنند، آنزیم 3 به وجود نمی آید.
بیدل و تیتوم از این آزمایش ها نتیجه گرفتند که وقتی یک ژن آسیب می بیند، تولید یک آنزیم خاص نیز در سلول متوقف می شود. به عبارت دیگر هر ژن از طریق تولید یک آنزیم تاثیر خود را اعمال می کند.
بیدل و تیتوم این ارتباط یک ژن به یک آنزیم را، نظریه ی یک ژن ــ یک آنزیم نامیدند. این عقیده که یک ژن تولید یک آنزیم را رهبری می کند، تا حدود یک دهه رواج داشت. تا اینکه مشخص شد بسیاری از ژن ها، پروتئین هایی را به رمز در می آورند که آنزیم نیستند، از طرفی بعضی پژوهش ها مشخص کرد که بسیاری از پروتئین ها از چند زنجیره ی پلی پپتیدی تشکیل شده اند که تولید هر زنجیره را یک ژن خاص رهبری کرده است.
حاصل این یافته ها منجر به تبدیل نظریه ی یک ژن ــ یک آنزیم به نظریه ی یک ژن ــ یک زنجیره ی پلی پپتیدی شد.
رمزهای وراثتی
سال قبل دیدیم که DNAماده ی ژنتیک و محل ذخیره ی اطلاعات است. اطلاعات در DNA به صورت رمز ذخیره شده اند. منظور از رمز علایمی است که از آن ها برای ذخیره سازی و انتقال اطلاعات استفاده می شود.
مثلا زبان نوشتنی فارسی 32 علامت رمز(حرف) دارد.
می دانید که مولکول DNA مولکول بسیار بلندی است و در ساختار آن فقط چهار نوع نوکلئوتید به کار رفته است. بنابراین می توان گفت که زبان کولکول DNA به صورت یک الفبای چهار حرفی (A,C,G,T)است، که هر حرف نشان دهنده ی یک نوع نوکلئوتید است.
دانستیم که از اطلاعات ژنتیک برای ساختن پروتئین استفاده می شود. پروتئین ها از 20 نوع آمینو اسید ساخته شده اند و هر پروتئین توالی آمینو اسیدی مخصوص به خود دارد. در واقع رمز های موجود در DNA باید به نحوی تعیین کننده ی نوع و ترتیب آمینواسیدهای پروتئین ها باشند.
اگر هر نوع نوکلئوتید علامت رمز یک آمینو اسید باشد ،بازهای A،G،C و T علامت های رمز چهار نوع آمینو اسید می شوند.بنابراین فقط چهار نوع آمینو اسید علامت رمز خواهند داشت. بدیهی است که رنز یک حرفی جوابگوی 20 نوع آمینو اسید نخواهد بود. در صورتی که رمز دو حرفی باشد فقط 16 نوع آمینو اسید علامت رمز خواهند داشت. بنابراین رمز دو حرفی نیز جوابگئی 20 نوع آمینو اسید نخواهد بود. در صورتی که رمز سه حرفی باشد، 64 رمز سه حرفی به دست می آید که بیش تر از تعداد رمز لازم برای 20 وع آمینو اسید است. در این صورت یک آمینو اسید ممکن است بیش از یک رمز داشته باشد. در واقع رمز های نوکلئیک اسیدها سه حرفی هستند.
RNA رابطه ی بین DNA و پروتئین را برقرار می کند.
از اطلاعات موجود در DNA برای ساختن پروتئین ها استفاده می شود، اما جایگاه DNA در هسته و جایگاه پروتئین سازی در سیتوپلاسم است. بنابراین DNA نمی تواند مستقیماً برای ساختن پروتئین مورد استفاده قرار گیرد. به همین سبب، انتظار می رود نوعی مولکول میانجی، ارتباط بین DNA و ریبوزوم ها را برقرار کند.
اندازه گیری های گوناگون نشان داده اند که در سلول هایی که در آن ها فعالیت پروتئین سازی شدید است، RNA فراوانی هم بافت می شود. برعکس، در سلول هایی که فر آیند پروتئین سازی در آنها چندان شدید نیست، مقدار RNA نیز کم است. از طرف دیگر، RNA هم دز هسته یافت می شود هم در سیتوپلاسم. بر این اساس و نیز بر اساس آزمایش ها و مشاهدات دیگر، دانشمندان به این نتیجه رسیدند که این مولکول میانجی، RNA است. به این نوع RNA که اطلاعات را از DNA به ریبوزوم ها حمل می کند RNA پیک می گویند و آن را با mRNAنشان می دهند. دو نوع RAN دیگر نیز در سلول ها دارند که در فر آیند پروتئین سازی لقش های مهمی بر عهده دارند. یکی RNA ناقل است که آن ر با tRNA نشان می دهند. این مولکول آمینو اسید ها را به ریبوزوم منتقل می کند، تا ریبوزوم آمینو اسید ها را بر اساس اطلاعات مجود درmRNA کنار یک دیگر ردیف کند. دیگری RNAریبوزومی
است که آن را با rRNA در ساختار ریبوزوم ها شرکت دارد.
RNA از روی DNA ساخته می شود.
ساخته شدن RNA از روی DNA را رونویسی می گویند(شکل 2ــ1).رونویسی اولین قدم برای ساختن پروتئین هاست. رونویسی با کمک آنزیم RNA پلی مراز انجام می شود.
سلول های پروکاریوتی فقط یک نوع آنزیم RNA پلی مراز دارند. در سلول های یو کاریوتی سه نوع آنزیم RNA پلی مراز یافت شده است که آن ها را با علامت های I، II و III مشخص می کنند.
RNA پلی مراز I فقط رونویسی ژن های rRNA و RNA پلی مراز II رونویسی پیش سازهای mRNA ها و نیز برخی از RNA های کوچک را انجام مـی دهند. RNA پلی مراز III رونویسـی ژن هـای tRNA و نـیـز بعضی دیگر از RNA های کوچک را کاتالیز می کند. شکل3ــ1 مراحل رونویسی را به طور خلاصه نشان مـیدهد.
مرحله ی 1: رونویسی با اتصال RNA پلی مراز به قسمتی از ژن به نام راه انداز ژن شروع می شــود. راه انداز قسمتی از DNA است که به RNA پلی مراز مکان می دهد رونویسی را از محل صحیح آغاز کند و مثلاً
این کار را از وسط ژن شروع نکند. راه انداز در نزدیکی جایگاه آغاز رونویسی قراردارد.جایگاه آغاز رونویسی به
اولین نوکلئونیدی از DNA گفته می شود مه رونویسی می شود.
مرحله ی 2: RNA پلی مراز دو رشته ی DNA را از یک دیگر باز می کند.
مرحله ی 3: RNAپلی مراز همچون قطاری که روی ریل حرکت می کند، در طول نوکلئوتیدهایDNA به حرکت در می آید و در مقابل هر یک از دئوکسی ریبونوکلـئوتیدهای DNA، ریبونوکلئوتید مکمل را قرارمی دهد و به علاوه هر ریبونوکلـئـوتید جدیـد را به ریبونوکلـئـوتید قبلی وصل می کند. در رونویسی نیر از همان قوانین جفت شدن باز ها که در همانند سازی DNA به کار می رود استفاده می شود.تنها تفاوت این است که در مقـا بـل دئوکسـی نوکلئوتید A (آدنین دار) در DNA، ریبونوکلئوتید U (یوراسـیل دار) در RNA قرار مـی گیرد. RNA پـلی مـراز، DAN و mRNA تازه ساخته شده، پس از رونویسی جایگاه پایان رونویسی، از یک دیگر جدا می شوند و مولکـول mRNA برای مرحله ی بعدی یعنی ترجمه، آزاد می شود.
چنان کـه مشاهـده می شـود رونویسـی نـیز، مانند همانند سازی DNA از نوکلئوتید ها به عنوان الـگـو بـرای ساختن یک مولکول جدید، بهره می برد.البته در همـا نند سـازی DNA مولکول جـدیـدی که ساخته می شود، DNA است؛ در حالی که در رونویسی مولکول ساخته شده از جنس RNA است. تفاوت دیگر این است که در همانند سازی DNA هردو رشته، به عنوان الگو عمل می کنند، در صورتی که در رونویسی یکی از دورشته ی DNAبه عنوان الگو عمل می کند.
همان گونه که در شکل 4ــ1 نشان داده شده است، RNA های ساخته شده از روی ژن، ساختار پرمانندی را
به نما یش می گذارند. در این شکل خط افقی میانی، DNA ای است که از روی آن رونـیـسی در حـا ل انـجـام است. رشته های منشعب، RNAهایی هستند که در حال ساخته شدن اند.
بیشتر بدانید: اگررونویسی از رو هر دو رشته ی DNA انجام شود چه روی می دهد؟بدیهی است در این صورت دو نوع mRNA برای ساخته شدن دو نوع پلی پپتید مختلف به وجود می آید، یعنی ممکن است دو نوع پلـی پـپـتید به طور همزمان ساخته شود.
مطابق نظریه ی یک ژن ــ یک پلی پپتید، این امر به وقوع نمـی پیوندد، بلـکـه هر ژن فقـط ساختـه شدن یک نوع پلی پپتید را تنظیم می کند. به عبارت دیگر فقط یکی از دو رشته ی DNA الگوی رونویسی قرارمی گیرد.
پژوهش ها نشان داده است که در بغضی مناطق DNA، رونویسی از روی یکی از رشته ها صورت
می گیرد، در حالی که در منطقه ای دیگر از همان DNA ممکن است رشته ی دیگر الگوی رونویسی قرار گیرد؛ اما معمولاً در یک منطقه از DNA هر دو رشته ای که از یکدیگر فاصله گرفته اند، رونویسی نمی شوند.
رمز DNA پگونه شناخته می شود؟
نیرنبرگ و همکاران او اولین گروهی بودند که موفق به کشف رمز DNA شدند. آن ها از mRNA برای شناسایی رمز DNA استفاده کردند.
آنان انواع خاصی از مولکول های mRNA را ساختند. در لوله ی آزمایشی که آمینو اسید ها و تعدادی آنزیم وجود داشته باشد، mRNA می تواند زنجیره ای از آمینو اسید ها را بسازد. هر نوع mRNA با پیام رمزی که دارد باعث تولید نوع خاصی رشته ی پلی پپتیدی می شود. حال در صورتی که نوع mRNA و رشته ی پلی پپتیدی که ساخته شده است مشخص باشد، پیامmRNA معلوم می شود. نیرنبرگ و همکاران او براین اساس رشته ایmRNA
ساختند که فقط نوکلئوتید یوراسیل دار (U) داشت.مولکول RNA ساخته شده را در لوله ی آزمایشی فرار دادند که دارای 20 نوع آمینو اسید ومایع استخراج شده ازسیتوپلاسم سلولی بود. تجزیه ی رشته ی پلی پپتیدی ساخته شده، نشان داد که از این 20 نوع آمینو اسید فقط یک نوع آمینو اسید به نام فنیل آلانین در این رشته به کار رفته است. با توجه به اینکه از قبل به وسیله ی آزمایش هایی مشخص شده بود که رمز های DNA و در نتیجه رمز های RNA سه نوکلئوتیدی هستند، بنابراین نتیجه گرفته شد که UUU، رمز قرار گرفتن آمینو اسد فنیل آلانین در یک رشته ی پلی پپتیدی است.
در فرآیند ترجمه، از روی mRNA پروتئوین ساخته می شود.
در فرآیند ترجمه، توالی نوکلئوتیدها در mRNA به توالی آمینو اسیدها در پروتئین ترجمه می شود. در این فرآیند، در واقع زبان نوکلئیک اسیدی که با حروف نوکلئوتیدی است به زبان پروتئین که با حروف آمینواسیدی است،
ترجمه می شود.
پروتئین سازی در ریبوزوم ها انجام میشود. بنابراین باید آمینو اسید ها به ریبوزوم ها آورده شوند.tRNAها آمینو اسید ها را به ریبوزوم ها می آورند. ساختار tRNA در شکل 5ــ1 نشان داده شده است.همانطور که می بینید، مولکول tRNA ساختاری شبیه برگ گیاه شبدر دارد. از این رو به چنین ساختاری برگ شبدری گفته می شود.دقت کنید که مولکول tRNA تک رشته ای است و بخش های دو رشته ای موجود در شکل، در نتیجه ی تاخوردگی های مولکول tRNA روی خود حاصل شده اند. در برگ میانی، سه باز می بینید که با هیچ باز دیگری در tRNA جفت نشده اند. این سه باز را آنتی کدون می نامند. آنتی کدون تعیین می کند که tRNA چه آمینو اسیدی را باید حمل کند. باری هر یک از 20 آمینو اسید، حد اقل یک نوع tRNA وجود دارد. در آن سوی مولکول tRNA جایگاه پذیرنده آمینو اسید قرار دارد. آمینو اسید، در این جایگاه به tRNA ویژه خود متصل می شود.
رمز های موجود در RNA چگونه خوانده می شوند؟ هر آنتی کدون در tRNA، مکمل یکی از کدون های
mRNA است.مثلاً tRNA ای که آنتی کدون GGA را دارد به کدون CCU متصل می شود و ناقل لوسین است. به این ترتیب، رمز CCU به لوسین ترجمه می شود.
ترجمه : فرآیند ترجمه را می توان در سه مرحله ی آغاز، ادامه و پایان بررسی کرد. توجه داشته باشید که فرآیند پروتئین سازی همانند دیگر فرآیند های سنتزی درون سلول، نیازمند آنزیم و انرژی است.
مرحله آغاز : بخش کوچکتر ریبوزوم در مجاورت کدون آغاز به mRNA متصل می شود.کدون آغاز، AUG است و متیونین را رمز می کند. اولین tRNA که tRNA آغاز گر نام دارد، با کدون آغاز رابطه ی مکملی آغازمی کند. سپس بخش بزرگ ریبوزوم به بخش کوچک می پیوندد و ساختار ریبوزوم برای ترجمه کامل می شود.
هر ریبوزوم دو جایگاه دارد: یکی جایگاه P (برای پلی پپتید در حال ساخت) و دیگری جایگاه A (برای آمینو اسید).در مرحله ی آغاز،tRNA آغاز گر، که ناقل متیونین است، به جایگاه P وارد می شود و در آنجا با کدون آغاز رابطه ی مکملی برقرار می کند(شکل 6ــ1).
مرحله ی ادامه : با ورد tRNA حامل دومین آمینو اسید به جایگاه A، مرحله ادمه شروع می شود. در این مرحله، آمینو اسید موجود در جایگاه P از tRNA جدا می شود و با آمینو اسید موجود درجایگاه A پیوند پپتیدی بر قرار می کند.به این ترتیب tRNA موجود در جایگاه P، دیگر آمینو اسیدی نخواهد داشت و باید ریبوزوم را ترک کند. در این هنگام، جابجایی رخ می دهد و ریبوزوم به اندازه ی یک کدون در طول mRNA به پیش می رود. در حین این جابجایی، tRNA موجود در جایگاه P،ریبوزوم را ترک می کند، tRNA موجود در جایگاه A همراه با پلی پپتیدی که حمل می کند، به جایگاه P منتقل می شود. در نتیجه جایگاه A که سومین کدون در آن قرار دارد، خالی می شود و آمادگی پذیرش tRNA حامل آمینو اسید سوم را کسب می کند. با ورود tRNA حامل سومین آمینواسید به جایگاه A، چرخه ی فوق دوباره تکرار می شود(7ــ1).
مرحله ی پایان ترجمه:وقتی یکی از کدون های پایا درون جایگاه Aقرار گیرد، ترجمه پایان می پذیرد.
چون هیچ tRNA ای برای کدون های پایان وجود ندارد. در این حالت دو بخش ریبوزوم، mRNA و پروتئین ساخته شده از یکدیگر جدا می شوند(8ــ1).
تفکر نقادانه
فرضیه ای در زیست شناسی وجود دارد مبنی بر این جهت که ((جهت جریان اطلاعات ژنی در سلول ها همیشه یک طرفه و از DNA به سوی پروتئین هاست.)) این جریان هرگز در جهت مخالف بر قرار نمی شود. با توجه به شکل های 6ــ1 ، 7ــ1 و 8ــ1؛ در گروه های 2 یا 3 این فرضیه را مورد بحث قرار دهید و خلاصه ی مذاکرات خود را دی کلاس مطرح کنید.
ژن های یوکاریوتی، گسسته اند.
در یوکاریوت ها، RNA ای که مستقیماً در نتیجه ی فعالیت RNA پلی مراز حاصل می شود، mRNA اولیه نام دارد. این RNA پس از تغییراتی مه متحمل می شود، به mRNA بالغ تبدیل و برای ترجمه به سیتوپلاسم فرستاده می شود. یکی از تغییرات در اغلب RNA های یوکاریوتی کوتاه شدن مولکول RNA است.
در mRNA اولیه مناطقی وجود دارد که در RNA بالغ وجود ندارد و بنابراین ترجمه نمی شوند. مناطقی از DNA که رو نوشت آن ها در mRNA بالغ باقی می ماند، اگزون و مناطقی که رونوشت آن ها حذف می شود، انترون نامیده می شوند. در نتیجه ی حذف رو نوشت انترون ها، mRNA بالغ نسبت به mRNA اولیه کوتاه تر میشود. به این گونه ژن ها ژن های گسسته می گویند.
فعالیت
آزمایش سریع
چگونه می توانید انترون ها و اگزون ها را نمایش دهید؟
مواد اولیه :
نوار کاغذی به طول 15 تا 20 سانتی متر، خودکار قرمز و خودکار آبی،خط کش و قیچی
روش کار
1ــ نوار را روی میز قرار دهید.این نوار نماینده ی یک ژن است.
2ــ حروف م ن پ ت ل خ ر غ د و ا ز ت ص ر ئـ ط ق ی ش ن ا ر را شبیه شکل زیر با دو رنگ روی نوار ، بنویسید و فواصل بین حروف را به گونه ای رعایت کنید که نوار همه ی حروف را در بر گیرد. حرو فی که با رنگ آبی نوشته اید، نماینده ی اینترون ها و حروف دیگر با رنگ دوم نشانه ی اگزون هاست.
3ــ نوار را بردارید و از راست به چپ حروف هم رنگ را قیچی کنید و در دو گروه بچسبانید و با این کار دو نوار هم رنگ ایجاد می شود که یکی مبین اینترون ها و دیگری مبین اگزون هاست.کدام یک برای شما معنی دار تر است؟
پیش بینی کنید : در صورتی که یک اینترون جدا نشود چه اتفاقی در پروتئین حاصل رخ می دهد.
فعالیت
رمز گشایی ماده ی وراثتی
کراتین یکی از پروتئین های موست. ژن این پروتئین در سلول های خاصی از پوست بیان می شود.در شکل زیر حروف بخشی از نوکلئوتید های مولکول mRNA مربوط به ژن کراتین نوشته شده است. با کمک این رشته ی mRNA و نیز با استفاده از جد ول کدون های RNA بعضی از آمینو اسید ها ی کراتین را پیدا کنید. جهت ترجمه را از چب به راست شکل در نظر بگیرید.
1ــ آمینو اسید های مربوطه را تعیین کنید.
2ــ آنتی کدون های tRNA هایی که با این کدون ها پیوند برقرار کرده اند،تعیین کنید.
3ــ ردیف DNA ای را که این mRNA از روی آن رونویسی شده است،تعیین کنید.
4ــ رشته ی مکمل این DNA را مشخص کنید.
بیشتر بدانید
یکی از سمومی که در قارچ کشنده ی آمانیتا فالوئیدز وجود دارد و آمانیتین نامیده می شود، یکی از RNA پلی مراز ها را مهار می کند و از ساخته شدن RNA و به دنبال آن از پروتئین سازی جلوگیری می کند. این اختلال ممکن است باعث مرگ شود.

 

خود آزمایی
1ــ رابطه ی بین DNA و آنزیم ها را شرح دهید.
2ــ آزمایش های بیدل و تیتوم و نتایج آنها را شرح دهید.
3ــ چرا نظریه ی یک ژن ــ یک آنزیم به یک ژن ــ ِک پلی پپتید تغییر یافت؟
4ــچرا ممکن نیست رمز های وراثتی کمتر از سه حرف داشته باشند؟
5ــ پژوهش های گروه نیرنبرگ و حاصل کار این گروه را شرح دهید.
6ــ چه اطلاعات دیگری به جز رمز مربوط به آمینو اسید ها روی رمز های وراثتی DNA وجد دارد؟
7ــ نقش آنزیم RNA پلی مراز را در رونویسی شرح دهید.
8ــ مراحل رونویسی را شرح دهید.
9ــ نقش راه اندازی در رونویسی چیست؟
10ــ ساختار tRNA را متناسب با کاری که انجام می دهد شرح دهید.
11ــ گسستگی ژن های یوکاریوتی را تو ضیح دهید.
تنظیم بیان ژن
سلول ها از همه ی ژن های خود به طور همزمان استفاده نمی کنند. مثلاً باکتری اشریشیا کلای می تواند در غیاب گلوکز از لاکتوز هم به عنوان منبع انرژی استفاده کند. این باکتری در دستگاه گوارش ما زندگی می کند. وقتی یک محصول لبنی می خوریم، دی ساکارید لاکتوز (قند شیر)، در دسترس باکتری ا. کلای قرار می گیرد. در این هنگام، این باکتری با ساختن آنزیم های لازم که برای جذب و تجزیه لاکتوز لازم است، از این قند به عنوان منبع انرژی استفاده می کند.توجه داشته باشید که وقتی لاکتوز در اختیار باکتری نباشد دیگر لزومی به ساختن آنزیم های جذب و تجزیه کننده آن نیست و بنابراین از ژن های این آنزیم ها استفاده ای نمی شود. وقتی یک ژن مورد استفاده قرار می گیرد، می گویند آن ژن بیان شده و به اصطلاح روشن است.وقتی ژن مورد استفاده قرار نمی گیرد،میگویند آن ژن خاموش است.این که در یک زمان مشخص کدام ژن ها روشن و کدام ژن ها خاموش باشند، به تنظیم بیان ژن معروف است.
در یوکاریوت ها نیز می توان مثال های متعددی از تنظیم بیان ژن مطرح کرد. تنظیم بیان ژن علاوه بر پاسخ به تغییر شرایط محیط، مثل در دسترس بودن یا نیودن یک منبع غذایی در نمو جاندار نقش مهمی دارد. توجه داشته باشید که بدن ما از صد ها نوع سلول مختلف ساخته شده است که همگی حاصل تقسیم میتوز یک سلول اولیه ی ــ زیگوت ــ هستند.بنابراین ماده ی ژنتیک همه آن ها یکسان است. اگر ماده ی ژنتیک سلول های عصبی، پوششی، ماهیچه ای و... بدن یکسان است، پس چرا شکل و کار این سلول ها با یکدیگر این قدر متفاوت است؟ پاسخ این است که در هر نوع سلول فقط بعضی از ژن ها بیان می شوند. مثلاً هموگلوبین که نقش انتقال گاز های تنفسی در گلبولهای قرمز را بر عهده دارد در این سلول ها ساخته می شودو ژن آن در سلول های عصبیِ یا پوششی که نیازی به آن ندارند خاموش است. بنابراین سلول هایی که شکل و کار متفاوتی دارند پروتئین های مختلفی دارند. در واقع آنچه که فنوتیپ را معلوم می کند.نوع پروتئین هاست.
تنظیم بیان ژن ها در پروکاریوت ها بر عهده ی اپران هاست.
در پروکاریوت ها تنظیم بیان ژن عمدتاً هنگام رونویسی انجام می شود، یعنی اگر نیازی به محصول ژن نباشد، از آن ژن رونویسی صورت نمی گیرد. چگونه می توان از رونویسی یک ژن جلوگیری کرد؟ به یاد بیاورید که RNA پلی مراز به قسمتی از DNA که راه انداز نام داردمتصل و همانند قطاری که روی ریل حرکت می کند رونویسی را انجام می دهد. بدهی است اگر سدی بر سر راه RNA پلی مراز قرار بگیرد که مانع حرکت آن روی ژن شود آن ژن رونویسی نخواهد شد. این سد ها در واقع پروتئین های بزرگی هستند به نام مهار کننده که به توالی های مخصوصی از DNA به نام اپراتور متصل می شوند.اپراتور مجاور راه انداز قرار دارد وبنابراین وقتی پروتئین مهار کننده به توالی اپراتور متصل می شود سدی پدید می آید که جلوی حزکت RNA پلی مراز را می گیرد و به این ترتیب ژن را خاموش می کند.رمز های پروتئین مهار کننده روی ژنی به نام ژن تنظیم کننده قرار دارد.
بیایید دوباره به مثال متابولیسم لاکتوز باکتری ا.کلای توجه کنیم.این باکتری برای آنکه بتواند از لاکتوز استفاده کند به سه آنزیم نیاز دارد. ژن های این سه آنزیم در شکل 9ــ1 با شماره های 1، 2 و 3 نشان داده شده اند. دانشمندان دریافتند که وقتی لاکتوز در محیط نیست غلظت هر سه آنزیم اندک است، اما پس از حضور لاکتوز در محیط غلظت هر سه آنزیم یاد شده هماهنگ با هم افزایش می یابند
در سال 1961 دو دانشمند فرانسوی ژاکوب و مونو برای توضیح نحوه ی بیان هماهنگ ژن ها در باکتری، مدل اپران را پیشنهاد کردند. هر اپران از یک ژن یا چند ژن ساختاری و بخش تنظیم کننده ساخته شده است. منظور از ژن ساختاری قسمتی از DNA است که از روی RNA ساخته می شود. بخش تنظیم کننده بیان همزمان ژن ها را کنترل می کند. برای درک بهتر مطلب، دوباره به متابولیسم لاکتوز بر می گردیم.
اپرانی که متابولیسم لاکتوز را تنظیم می کند، اپران لک نام دارد. اپران لک از سه ژن ساختاری به نام های ژن های 1، 2و 3 (در شکل 9 ــ 1)، اپراتور و راه انداز ساخته شده است. اپراتور و راه انداز بخش تنظیم کننده ی ژن را تشکیل می دهند. دقت کنید که هر سه ژن 1، 2 و3 تحت کنترل یک بخش تنظیم کننده هستند و همگی یک راه انداز دارند. بنابراین از روی هر سه ژن یک mRNA ساخته می شود. به این نوع mRNA، mRNA چند ژنی گفته می شود. اگر اپران فقط از یک ژن ساختاری تشکیل شده باشد آنگاه mRNA حاصل تک ژنی خواهد بود.
چه چیزی روشن و خاموش کننده ی اپران لک است؟ وقتی لاکتوز در محیط نیست، مهار کننده به اپراتور متصل و بنابراین اپران خاموش است. اما وقتی لاکتوز در محیط باشد درون باکتری به آلولاکتوز تبدیل می شود. آلولاکتوز به مهار کننده متصل می شود و تغییراتی در شکل آن پدید می آورد. بر اثر این تغییر شکل مهار کننده دیگر نمی تواند به اپراتور متصل شود و بنابراین اپران روشن است. آلولاکتوز را عامل تنظیم کننده و مهار کننده را پروتئین تنظیم کننده می نامند.
تنظیم بیان ژن در یوکاریوت ها پیچیده تر است.
سلول های یوکاریوتی در مقایسه با سلول های پرو کاریوتی از DNA بیشتری بر خوردارند و همانند آن ها در پاسخ به تحریکات محیطی بعضی ژن ها خود را روشن و بعضی دیگر را خاموش می کنند. اپران ها در سلول های یوکاریتی وجود ندارند.
در سلول های یوکاریوتی به دلیل وجود غشای هسته پدیده رونویسی از پدیده ترجمه جداست ودر نتیجه فرصت بیشتری برای تنظیم بیان ژن وجود دارد.
غالباً تنظیم بیان ژن در یوکاریوت ها هنگام شروع رونویسی است. در یوکاریوت ها بر خلاف پروکاریوت ها آنزیم RNA پلی مراز به تنهایی نمی تواند راه انداز را شناسایی کند. شناسایی راه انداز به کمک پروتئین های مخصوصی به نام عوامل رونویسی صورت می گیرد. عوامل رونویسی متعددند و ترکیب های مختلفی از آن ها ایجاد می شوند. این ترکیب ها نقش های مختلفی را در تنظیم بیان ژن دارند.
گروهی از عوامل رونویسی به راه انداز متصل می شوند و بعد آنزیم RNA پلی مراز به آن ها می پیوندد. در یوکاریوت ها علاوه بر راه انداز معمولاً توالی های دیگری از DNA نیز در رونویسی دخالت دارد که عوامل رونویسی به آن ها نیز متصل می شوند. افزاینده بخشی از مولکول DNA است که به کمک عوامل رونویسی متصل به آن عمل رونویسی را تقویت می کند. افزاینده بر خلاف راه انداز ممکن است هزاران نوکلئوتید از ژن فاصله داشته باشد. در این صورت این پرسش مطرح می شود که افزاینده چگونه اثر خود را بر ژن اعمال می کند؟
افزاینده و عوامل رونیسی متصل به آن (موسوم به فعال کننده) با تشکیل یک حلقه در DNA در کنار RNA پلی مراز و سایر عوامل رونویسی روی راه انداز قرار می گیرند. با قرار گرفتن کلیه ی این عوامل در کنار هم عوامل رونویسی که به توالی افزاینده متصل هستند می توانند عوامل رونویسی متصل به راه انداز را فعال کنند(شکل 10 ــ 1).

 

فعالیت
جدولی برای سازماندهی اطلاعات مربوط به تنظیم ژن و پروتئین سازی تهیه کنید. در بالای جدول اختصاصات مهم پروکاریوت ها و یو کاریوت ها را بنویسید و در کنار جدول پروتئین هایی را بنویسید که در تنظیم ژن ها دخالت دارند.
جهش ها پروتئین های غیر طبیعی ایجاد می کنند.
تغییر در در اطلاعات ژنتیک موجود زنده، نادر، اما انجام شدنی است. هر گونه تغییر در ساختار DNA را جهش می نامند. جهشی که در سلول های جنسی افراد روی می دهد ممکن است به زاده ها منتقل شود؛ اما جهش در سلول های بدنی فقط خود فرد را که در او جهش رخ داده است متاثر می کند. جهش هایی که یک یا چند نوکلئوتید ژن را روی یک کروموزوم تغییر می دهد به جهش های نقطه ای موسوم اند. به طور عمده دو نوع جهش نقطه ای وجود دارد. در نوع اول یک نوکلئوتید یک ژن با نوکلئوتید نوع دیگری عوض می شود به چنین جهشی که از نوع نقطه ای است جانشینی گفته می شود(شکل 11 ــ 1).
در جهش های نقطه ای نوع دوم ممکن است، افزایش، یا کاهش یک یا کاهش یک یا چند نوکلئوتید ژن رخ دهد. چون پیام ژنتیکی به شکل نوکلئوتید های سه حرفی خوانده می شود، افزایش، یا کاهش نوکلئوتید ها رمز سه حرفی ها به هم می ریزد. تصور کنید از جمله :
ا ی ن م ر د ر ف ت حرف م حذف شود. در این صورت این جمله حفظ کلمات سه حرفی به این شکل: ا ی ن ر د ر ف ت خوانده می شود که بی معناست. چنین جهشی که باعث اشتباه خوانده شدن حروف سه نوکلئوتیدی، به جهش تغییر چهار چوب معروف است.زیرا طی آن چهار چوب الگوی خواندن در یک یا دو موضع جابجا می شود.
به طور کلی جهش های نقطه ای ممکن است باعث شوند که پروتئین مورد نظر ساخته نشود، یا پروتئین ساخته شود که ترتیب، تعداد یا نوع آمینو اسید های آن مسبت به پروتئینی که قبل از جهش ساخته می شده، متفاوت و در نتیجه عملکرد آن نیز متفاوت باشد. گاهی جانشینی ها در بیان ژن تاثیر ندارند.
خود آزمایی
1 ــ اثر یک مهار کننده را بر اپران لک به هنگام حضور لاکتوز بنویسید.
2 ــ اثر عوامل رونویسی و افزاینده ها را در بیان ژن های یوکاریوتی تشریح کنید.
3 ــ تفاوت اگزون و اینترون را توضیح دهید.
4 ــ توضیح دهید کدام یک از انواع جهش ها اثر شدید تری روی ترتیب آمینو اسید های یک پروتئین خواهد داشت: جهشی از نوع جانشینی و یا از نوع تغییر چهار چوب.
فعالیت
چگونه می توان ساخته شدن پروتئین را مدل سازی کرد.
اهداف
• تفاوت و شباهت های ساختاری و عملکردی DNA و RNA را نشان دهید.
• مدلی برای ساخنه شدن پروتئین بنویسید.
• نشان دهید چگونه یک جهش پروتئین را تغییر می دهد.
مواد لازم
• نوار چسب
• نی پلاستیکی
• گیره کاغذ
• سوزن ته گرد در 5 رنگ مختلف
• مداد رنگی در 5 رنگ مختلف
• کاغذ یادداشت
• کاغذ به شکل بیضی
• کاغذ شفافپ
می دانید که ماهیت هر پروتئین بستگی به آمینو اسید های تشکیل دهنده ی آن دارد. طی پروتئین سازی
ردیف نوکلئوتید های mRNA تعیین کننده ی ماهیت آمینو اسید های تشکیل دهنده ی یک پروتئین است.
جهش تغییر در نوکلئوتید های DNA است. بسیاری از جهش ها موجب ایجاد پروتئین های تغییر یافته یا ناقص می شوند. در ایجاد مدلی برای درک بیشتر پروتئین سازی، خواهید ساخت. از این مدل برای بررسی چگونگی تاثیر جهش روی پروتئین ها نیز می توان استفاده کرد.
1ــ در مورد پروتئین، سنتز پروتئین، mRNA ، آمینو اسید ها، جهش، کم خونی ناشی از گلبول های قرمز داسی شکل، هموگلوبین، رونویسی، ترجمه، tRNA ، ریبوزوم، کدون و آنتی کدون توضیح دهید.
2ــ سه تفاوت DNA و RNA را شرح دهید.
روش کار
الف: طرح یک مدل
1ــ مدلی برای DNA و RNAیک سلول بسازید.
قبل از مدل سازی سعی کنید به سوالات زیر پاسخ دهید:
الف ــ چه سوالی را پاسخ می دهید؟
ب ــ چگونه نوکلئوتید های DNA را نشان می دهید؟
ج ــ چگونه نوکلئوتید های RNA را نشان می دهید؟
د ــ چگونه 5 باز نیتروژن دار را نشان می دهید؟
هـ ــ چگونه نوکلئوتید ها را به هم متصل می کنید؟
و ــ چگ.نه ارتباط tRNA را با آمینو اسید نشان می دهید؟
ز ــ چگونه محل DNA و ریبوزوم ها را نشان می دهید؟
2 ــ طرح خود را بنویسید و نظر موافق معلم خود را قبل از ساختن مدل بکیرید.
3 ــ مدل DNA را بسازید و شروع آن را با باز های زیر آغاز کنید.
TTTGGTCTCCTC
(2) تکنولوژی زیستی
مهندسی ژنتیک
تا چندی پیش، فکر استفاده باکتری ها برای تولید انسلین امسامی و وارد کردن ژن به سلول های گوجه فرنگی و انسان فقط در فیلم ها و کتاب های علمی ــ تخیلی یا فت می شد؛ اما اکنون روش های لازم برای تحقق این اندیشه ها به وجود آمده، توسعه یافته و کاربرد روزانه پیدا کرده است.
در سال 1973 دو فرد به نام های استانلی کوهن و هربرت بایر آزمایشی طراحی و اجرا کردند که به این اندیشه ها جامعه ی عمل پوشاند و پزوهش های ژنتیک را متحول کرد. آنان ژن رمز کننده ی RNA ریبوزومی (rRNA) را از DNA نوعی قورباغه ی آفریقایی استخراج و به DNA باکتری اشریشیا کلای وارد کردند(شکل 1ــ2).

 


باکتری هگام رونویسی، rRNA قورباغه را نیز می سازد؛ باکتری اشریشیا کلای اولین جانداری است که با روش های مهندسی ژنتیک تغییر پیدا کرد و به اصطلاح تحت دست ورزی قرار گرفت. فرآیند دست ورزی در ژن ها مهندسی ژنتیک نامیده می شود.
در مهندسی ژنتیک اهداف مختلفی دنبال می شود. اما یکی از مهمترین آن ها تولید ژن یا فرآورده ی آن به مقدار انبوه است. برای تولید ژن به مقدار انبوه مهندسان ژنتیک ژن مورد نظر را از میان انبوه ژن های جاندار جدا و بعد آن را به جاندار ساده ای مثل باکتری ــ که تولید مثل سریع دارد ــ وارد می کنند. به این ترتیب ژن مورد نظر در باکتری همانند سازی می کند و در نتیجه ی همانند سازی های پی در پی مقدار آن زیاد می شود. برای بریدن DNA از آنزیم هایی به نام آنزیم های محدود کننده استفاده می کنند که به آن ها آشنا خواهید شد. آنان سپس به وسیله نیاز دارند که ژن مورد نظر به درون باکتری حمل کند.(شکل 2 ــ 2)

 

روش ها و ابزار های مهندسی ژنتیک

 

وکتور ها: بعد از آنکه ژن مورد نظر را از ژنوم جدا کردیم به وسیله ای نیاز داریم که آن را به درون سلول باکتری هدایت کند. این وسیله را حامل یا وکتور می نامند. از معمول ترین وکتور ها، پلازمید ها و ویروس ها را می توان نام برد.
وقتی ژن مورد نظر که از این پس آن را ژن خارجی می نامیم درون پلازمید قرار می گیرد در واقع DNA جدیدی ساخته می شود که از ترکیب دو DNA متفاوت یک ژن خارجی و دیگری پلازمید حاصل شده است. این DNA را DNA نوترکیب می نامند. ساختن DNA نوترکیب یکی از اصلی ترین مراحل مهندسی ژنتیک است. از این رو مهندسی ژنتیک را فن آوری DNA نوترکیب نیز می نامند.
از دیگر وکتور ها می توان به باکتریوفاژها اشاره کرد. باکتریوفاژها ویروس هایی هستند که میزبان آن ها باکتری است. وقتی باکتریوفاژ باکتری را آلوده می کند DNA آن در سلول میزبان شوع به همانند سازی می کند. با قرار دادن ژن خارجی در DNA باکتریوفاژ امکان تکثیر ژن فراهم می شود.
ساختن مولکول DNA نوترکیب : برای ساختن مولکول DNA نوترکیب به دو نوع آنزیم نیاز داریم. یکی برای بریدن پلازمید و قرار دادن ژن خارجی در آن و دیگری برای اتصال دو سر ژن خارجی به پلازمید.
بریدن DNA به کمک آنزیم های محدود کننده در شکل 3 ــ 2 نشان داده شده است. آنزیم محدود کننده EcoRI توالی نوکلئوتیدی GAATTC را می شناسند. توالی خاصی که آنزیم آن را می شناسد جایگاه تشخیص آنزیم نام دارد.
بیشتر آنزیم های محدود کننده قطعاتی از DNA کوتاه تک رشته ای در هر دو انتها تولید می کنند که با یکدیگر مکمل هستند. این دو انتها انتهای چسبنده نامیده می شوند. همانطور که در شکل 3 ــ 2 نشان داده شده است وکتور های به کار برده شده فقط دارای یک جایگاه تشخص آنزیم هستند.
آنزیم محدود کننده ای که برای بریدن پلازمید استفاده می شود باید همان آنزیمی باشد که دو سر ژن خارجی با آن بریده شده است. در این صورت انتهای چسبنده ی یکی به انتهای چسبنده ی دیگری متصل می شود. این اتصاال توسط پیوند های هیدروژنی صورت می گیرد نه پیوند فسفودی استر. برای بر قراری پیوند فسفودی استر میان دو DNA مهندسان ژنتیک از آنزیمی به نام آنزیم لیگاز استفاده می کنند(شکل 3 ــ 2 ).
کلون شدن ژن : بعد از آنکه DNA نوترکیب ساخته شد آن را در مجاورت باکتری ها قرار می دهند تا باکتری ها آن را جذب کنند. البته همه ی باکتری های موفق به جذب DNA نوترکیب نمی شود اما تعداد کمی از آن ها DNA نوترکیب را جذب می کنند. DNA نوترکیب بعد از ورود باکتری با استفاده از دستگاه همانند سازی باکتری همانند ساز می کند و در نتیجه ی همانند سازی های پی در پی DNA نوترکیب نسخه های متعددی از ان و در نتیجه ژن خارجی ساخته می شود. وقتی از یک ژن نسخه های یکسان متعدد ساخته می شود می گویند آن ژن کلون شده است.
غربال کردن :در این مرحله مهندسان ژنتیک باید باکتری هایی را که DNA نوترکیب را جذب کرده اند از باکتری هایی که DNA نوترکیب را جذب نکرده اند جداکنند. این کار را غربال کردن می نامند. به یاد داشته باشید که پلازمید حاوی ژن مقاومت نسبت به آنتی بیوتیک است. بنابراین آنهایی که DNA نوترکیب را جذب کرده اند نسبت به آنتی بیوتیک خاص مقاوم شده اند. به این ترتیب می توان با اضافه کردن تترا سایکلین به محیط کشت باکتری ها غربال گری را انجام داد. باکتری هایی DNA نوترکیب جذب نکرده اند بعد از اضافه کردن تترا سایکلین می میرند و فقط آن هایی زنده می مانند که DNA نوترکیب را جذب کرده اند(شکل 4 ــ 2).
استخراج ژن: اکنون نوبت استخراج ژن می رسد. ژن باید از DNA نوترکیب جدا شود. برای جدا کردن ژن باز هم به آنزیم محدود کننده نیاز داریم. باید از همان آنزیمی استفاده کنیم که قبلاً برای ساختن DNA نوترکیب استفاده کردیم. با این آنزیم پلازمید و ژن خارجی را از یکدیگر جدا می کنیم حال در لوله ی آزمایش مخلوطی داریم از دو نوع DNA : یکی پلازمید و دیگری ژن خارجی.تفکیک این دو به کمک الکترو فورز در ژل انجام می شود. ژل ورقه ای مستطیلی شکل ژلاتینی است. در ژل منا فذ ریز بسیار وجود دارد. در یک سمت ژل چاهک هایی وجود دارد که مخلوط مولکول های DNA در آن قرار می گیرد. یک میدان الکتیکی از درون ژل می گذرد. از آنجا که مولکول های DNA بار منفی دارند پس از بر قرارشدن میدان الکتریکی به سمت قطب مثبت میدان حرکت می کنند. در حین حرکت از منافذ موجود در ژل عبور می کنند. مولکول های کوچکتر سریع تر از منافذ عبور می کنند و جلوتر از بقیه حرکت می کنند. به این ترتیب DNA ها از یکدیگر جدا می شوند و مولکول هایی که به یک اندازه هستند در یک ردیف قرار می گیرند و به این ترتیب موقعیت آن ها در ژل به صورت نوار هایی مشاهده می شود. بنابراین بعد از اتمام الکترو فورز مخلوط دو نوع DNA پلازمیدی و خارجی دو نوار در ژل خواهیم دید. نواری که به قطب مثبت نزدیک تر است حاوی مولکول های کوچکتر یعنی DNA خارجی است و نوار دیگر حاوی مولکول های بزرگتر یعنی پلازمید است. روش الکترو فورز علاوه بر نوکلئیک اسید ها برای پروتئین ها نیز کار برد دارد. در این روش پروتئین ها بر اساس بار الکتریکی و اندازه از یکدیگر جدا می شوند.
بیشتر بدانید
منشا واژه ها
واژه ی الکتروفورز از کلمه ی لاتین electrocus به معنی الکتریسیته و کلمه ی آلمانیphoresis به معنی حمل کردن گرفته شده است. دانستن این مطلب به ما کمک می کند که به راحتی به یاد آوریم که در الکتروفورز به کمک الکتریسیته قطعات DNA یا پروتئین از هم جدا و حمل می شوند.
بیشتر بدانید
لکه گذاری سادرن وجود ژن مورد نظر را نشان می دهد.
برای شناسایی یک ژن خاص از روشی به نام لکه گذاری سادرن استفاده می شود. در این روش مولکول های DNA از ژل الکتروفورز به کاغذ مخصوص جذب DNA منتقل می شود.لکه برداری سادرن چهار مرحله ی اصلی دارد:
مرحله ی اول : DNA حاصل ار هر کلونی که حاوی سلول های مشابه کلون شده اند، استخراج و به وسیله ی آنزیم های برش دهنده قطعه قطعه می شوند.
مرحله دوم: قطعات DNA به وسیله ی ژل الکتروفورز از یکدیگر جدا می شوند. بعد از جدا شدن قطعات DNA ژل درون یک ماده ی شیمیایی شناور می شود. این محلول DNA دو رشته ای را در هر قطعه، به قطعات DNA تک رشته ای تبدیل می کند.

 

مرحله ی سوم: نوار های DNA مستقیما به یک قطعه کاغذ صافی انتقال داده می شوند.کاغذ صافی به یک محلول حاوی کاوشگر آغشته می شود. کاوشگر قطعه ای از RNA یا DNA تک رشته ای نشان دار شده به وسیله ی مواد رادیو اکتیو یا فلورسنت است که مکمل ژن مورد نظر ماست. وقتی مولکولی نشان دار باشد، می توانیم حضور آن را با دستگاه های حخصوص تشخیص دهیم.
مرحله ی چهارم: فقط بخشی از DNA که مکمل کاوشگر است به کاوشگر متصل می شود و یک نوار قابل مشاهده را به وجود می آورد.
پژوهشگر به محض این که کلونی های حاوی ژن مورد نظر را شناسایی کرد، خواهد توانست باکتری های حاصل از مهندسی ژنتیک را به روش های مختلف دست ورزی کند. به عنوان مثال می تواند ژن مورد نظر را استخراج کند تا DNA خالص را برای انجام مطالعات ژنتیک در دسترسداشته باشد. وجود DNA خالص شده این مکان را برای او فراهم می آورد که توالی نوکلئوتیدی ژن را تعیین می کند. پژوهشگران با مقایسه توالی نوکلئوتیدی تعداد زیادی از جانداران متفاوت می توانند تکامل یک ژن خاص را بررسی کنند.
پژوهشگر همچنین می تواند ژن مورد نظر را استخراج کند و به سایر جانداران انتقال بدهد. کلونی های باکتریایی می توانند برای تولید پروتئینی که ژن مورد نظر آن را رمز می کند به کار برده شوند. بنابراین می توان این پروتئین ها را مورد پژوهش قرار داد، یا به عنوان دارو مصرف کرد، مثل انسولین.
خود آزمایی
1ــ چهار مرحله ی عمومی آزمایش های مهندسی ژنتیک را برای شرح کلون کردن یک ژن انسان به کار برید.
2ــ نقش «انتهای چسبنده ی» DNA را در ساختن DNA نوترکیب رح دهید.
3ــ به طور خلاصه شرح دهید چگونه سلول ها در آزمایش های مهندسی ژنتیک غربال می شوند.
تفکر نقادانه
مهارت ارائه ی نتیجه گیری: یک دانش آموز روی یک نمونه ی DNA الکتروفورز انجام داده است و معتقد است که کوچکترین قطعه ی DNA موجود در نمو نه اش نزدیک ترین نوار به قطب منفی ژل است. آیا شما با نتیجه گیری او موافق هستید؟ شرح دهید.

 


مهندسی ژنتیک در پزشکی
دارو ها و واکسن های حاصل از مهندسی ژنتیک امروزه در دسترس هستند.
مهندسی ژنتیک می تواند برای مشکلاتی که بشر با آن ها رو به روست مثل تامین غذا و مبارزه با بیماری ها راه حل هایی ارائه کند. بعضی از این راه ها هم اکنون در دستررس همگان اند و بعضی دیگر در آینده در دسترس قرار خواهند گرفت.
داروها : بسیاری از بیماری های ژنی به علت عدم توانایی بدن در ساختن یک نوع پروتئین خاص است. به این علت در سراسر جهان صد ها شرکت داروسازی وجود دارد که پروتئین های مورد نیاز این بیماران را با به کار بردن روش های مهندسی ژنتیک در باکتری ها تولید می کنند (شکل 5 ــ 2). مواد ضد انعقاد خون از جمله ی این پروتئین ها هستند و برای جلوگیری از ایجاد لخته ی خون به کار می روند. انسولین نیز که در درمان دیابت به کار می رود از همین جمله است.
فاکتور انعقادی شماره ی XIII پروتئینی است که در روند انعقاد خون دخالت دارد وفقدان آن سبب ناتوانی در انعقاد خون می شود و بیماری هموفیلی را به وجود می آورد. این پروتئین با به کار گرفتن روشهای مهندسی ژنتیک ساخته می شود و به عنوان دارو به فروش می رسد. تا چندی پیش بیماران هموفیل فاکتوری را که از خون های اهدایی استخراج می شد دریافت می کردند. متاسفانه بعضی از خون های اهدایی به ویروس «H.I.V» یا ویروس هپاتیت B آلوده بوده اند.
واکسن ها : بسیاری از بیماری های ویروسی مانند آبله و فلج اطفال با داروهای موجود درمان نمی شوند. می توان با این ویروس ها از طریق پیش گیری یعنی به کار بردن واکسن مبارزه کرد. واکس محلولی حاوی همه یا برخی از آنتی ژن های آیب رسان اما ضعیف یا کشته شده ی میکروب است.
دستگاه ایمنی بدن پس از تزریق واکسن پروتئین های سطحی میکروب ها را شناسایی می کند و با ساختن پروتئین های پاد تن به آن پاسخ می دهد. اگر بعداً یک میکروب از همان نوع وارد بدن شود پاد تن ها در بدن حضور دارند و با آن میکروب مبارزه می کنند.
بیشتر بدانید
مهندسان ژنتیک سعی می کنند ژن های بیماری زا را به میوه ها و سبزیجات وارد کنند. آن ها با این کار قصد دارند داروهای خوراکی که ارزان و خوردن آن ها آسان باشد تولید کنند. کاربرد چنین واکسن هایی در کشور های در حال توسعه بسیار مفید خواهد بود. موز و سیب زمینی که از جمله ی این میوه ها و سبزی ها هستند به بازار عرضه خواهند شد.
ژن در مانی : بسیاری از ناهنجاری های ژنتیک زمانی ایجاد می شود که فرد نسخه ی فعال یک ژن خاص را نداشته باشد. ژن درمانی یعنی قرار دادن یک نسخه ی سالم از یک ژن درون سلول های فردی که دارای نسخه ای ناقص از ژن است. در اجرای این روش سلول ها را از بدن بیمار خارج و ژن سالم را وارد آن ها می کنند. سپس سلول های تغییر یافته را به بدن بیمار باز می گردانند. پس از آن ماده ای که در این فرد وجود نداشت توسط سلول های دارای ژن جدید ساخته می شود.
اولین تلاش ها برای انجام زن درمانی در دختر بچه ای که مبتلا به نوعی ناهنجاری دستگاه ایمنی بود صورت گرفت. این ناهنجاری را یک ژن جهش یافته ایجاد می کند. این ژن جهش یافته نمی تواند یک آنزیم مهم دستگاه ایمنی را بسازد. پزشکان سلول های مغز استخو

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله پروتئین سازی

دانلودمقاله اهمیت خلیج فارس

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله اهمیت خلیج فارس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
دریای پارس
هزار سال پیش، بزرگ بن شهریار، ناخدای رامهرمزی در کتاب «شگفتی های هند، خشکی ها، دریاها، وجزیره هایش.» نوشت:
«از شگفتی های دریای پارس چیزی است که مردمان به شب هنگام بینند، در آنگاه، چون موج ها بر هم خورند و بر یکدیگر شکسته شوند، از آنها آتش برجهد، و آنکه بر کشتی سوار است پندارد که بر دریایی از آتش روان باشد.»[1]
این دریا که به سبب کمی عمق و وجود پست و بلندی های زیر دریا از دیگر دریاها پر جوش و خروش تر است و به اقیانوس هند می پیوندد، و سرتاسر مرزهای جنوب غربی، جنوبی، و جنوب شرقی کشور ما را در بر گرفته است، به نام خلیج فارس و دریای عمان نامیده می شود. نام «دریای پارس» از روزگار هخامنشیان بر روی خلیج فارس گذارده شده است. در کتیبه ای از داریوش بزرگ شاهنشاه هخامنشی در تنگه ی سوئز، (در مصر که در دو هزار و چهارصد سال پیش جزو قلمرو پادشاهی او بوده) یافته اند، نام این خلیج «دریایی که از پارس آید» یاد شده است. در زمان ساسانیان نیز این خلیج را دریای پارس می نامیده اند.
در کتاب های قدیم ، که در دانش جغرافیا نوشته شده نام این دریا «پرسیکوس سینوس» یا «سینوس پرسیکوس» یعنی خلیج پارس آمده است.[2] در حدودالعالم قدیم ترین کتاب جغرافیا به زبان فاسی که هزار سال پیش تألیف گردیده، ذکر این دریا چنین آمده است:
«خلیج پارس از حد پارس برگیرد، با پهنای اندک تا به حدود سند.»[3]
چون قسمتی از اقیانوس بزرگی که در جنوب غربی آسیا قرار گرفته، به مناسبت رنگ سرخ خاک کرانه های آن، سرخ رنگ است و به «دریای سرخ» موسوم گشته، قسمت دیگری از اقیانوس هند را که از خلیج فارس آغاز می شود و به کرانه های هندوستان پایان می یابد (دریای سبز) نامیده اند؛ و این سبز دریا، در کرانه های کشورما دارای آبی روشن و درخشنده و فیروزه گون است و در پیرامون جزیره ها، با امواج نقره فامی که دارد، در زیر نور خورشید، بسیار دیدنی و دلکش می نماید.
به هنگام شب، خلیج فارس زیبایی خاصی دارد، تلاطم دریا و برخورد امواج که از آنها نور می جهد، با روشنی مهتابی رنگ ماهیان پرنده، که شبانگاه به جست و خیز برمی خیزند و هزاران هزار، به حرکت و بازی و پرش می آیند، و از بدنشان پرتوی سفید رنگ ساطع می شود، پهنه ی این دریای نیلگون را مانند آسمان پر ستاره ای می آراید که در گوشه و کنارش آتش افروزی کرده باشند. همین منظره، بزرگ بن شهریار ناخدای رامهرمزی را که خود از مردم خوزستان بوده، بر آن داشت تا وصفی چنین دل انگیز از خلیج فارس در کتاب خود بیاورد.
خلیج فارس به تنهایی و بدون دریای عمان از دریاهای کوچک بشمار می رود که وسعت آن از232.850 کیلومتر مربع بیشتر نیست و در تقسیم بندی دریاها، در ردیف دریاهای کم عمق چون دریای بالتیک و دریای هودسن و دریای شمال در اروپا، قرار می گیرد.
ژرفای متوسط دریای عمان که دنباله ی خلیج فارس است و از تنگه ی هرمز به این نام نامیده می شود گاهی از سه هزار متر بیشتر است ولی چون وارد خلیج فارس شویم عمق آب کم می گردد.
از تنگه ی هرمز به بعد، در خلیج فارس، به ندرت، عمق آب به 90 تا 100 متر می رسد. در سمت شمال غربی، یعنی به طرف خوزستان عمق دریا اندک اندک کم می شود و تا 25 متر تنزل می یابد.
توده های مرجانی که مانند شهر های گمشده ای در اعماق آب های خلیج فارس به فراوانی و بیشتر به موازات ساحل یافت می شوند، از عمق آب می کاهند، بدانگونه که ژرفای آب به طور متوسط در دهانه ی اروندرود، در ساحل خوزستان، تا پنجاه میلی ساحل، 36 متر است.
خلیج فارس از لحاظ ساختمان طبیعی و تاریخ پیدایش، شباهتی با دریاهای دیگر ندارد و سراسر آن گویی صفحه ی ساحلی*ای است در امتداد جلگه های اطراف نجد ایران.
زمین شناسان می گویند اگر سطح آب این خلیج 20 متر پایین رود، وسعت آن نصف می گردد. سواحل شمالی خلیج فارس در طی اعصار تغییرات زیادی نموده و شاید هیچ دریایی به این سرعت تغییر شکل نداده باشد. آبرفتی که رودهای کارون و اروندرود و دز و کرخه و جراحی به این دریا وارد می کنند دائماً کف خلیج را پر می نماید، زمانی ساحل دریا در حدود 400 کیلو متر فراتر از شمال ساحل امروزی بوده، و فرات و دجله و کارون هر یک خود جداگانه به دریا می ریخته اند، در حالی که امروز فرات و دجله با هم به دریا می ریزند.
می توانیم برای تصور پیدایش و خصوصیات طبیعی خلیج فارس، یک تابلوی خیالی ساده در ذهن خود رسم کنیم. برای ترسیم این تابلوی خیالی مثلاً چهل میلیون سال به عقب برمی گردیم، و در آغاز دوران سوم زمین شناسی قرار می گیریم. می بینیم، که در این دوران اقیانوس اطلس وسعت یافته، آمریکای جنوبی از آفریقا جدا گشته، استرالیا از قاره ی قطب جنوبی منفک گردیده و به طرف مشرق رهسپار شده و اقیانوس هند در شکافی بین هندوستان و آفریقا مقدمه پیدایش دریای عمان را فراهم آورده است. ده میلیون سال بعد، یعنی 30 میلیون سال پیش از این، در اواسط دوران سوم، شکاف عمان گسترش یافته و در دنباله ی این شکاف، خلیج باریکی که امروز خلیج فارسش می نامیم به وجود آمده است.
اگر نقشه ی آسیای جنوب غربی و آفریقای شرقی را بررسی کنیم، بین شبه جزیره ی عربستان و قاره ی آفریقا، دو چاله ی عمیق دریایی می بینیم که نام آندو(دریای سرخ) و(خلیج عدن) است.
اگر کُره ی زمین از فلز گداخته و نرم و کشش پذیری می بود و ما توانایی آن را می داشتیم که قطعات زمین را به میل خود جا به جا کنیم و با دست فشاری به شبه جزیره ی عربستان می دادیم و آن را به طرف جنوب غربی می راندیم، درست، شکاف های دریای سرخ، پیش آمدگی های مقابل خود را در بر می گرفت و شبه جزیره ی قطر در سمت مغرب در حفره ی بین آب های بحرین قالب می شد و تنگه ی هرمز شبه جزیره ی عمان را پر می نمود و کوه های عمان در دنباله ی کوه های میناب و زندان قرار می گرفت.[4]
گرچه برای سهولت ادراک چگونگی پیدایش خلیج فارس، این خلیج را در عالم خیال با فلات عربستان متصل کردیم، لیکن به این نکته باید توجه داشته باشیم که از نظر ساختمانی، جنس خاک شبه جزیره ی عربستان دنباله ی ساختمان مشرق آفریقا است، در حالی که ترکیب جنس خاک خلیج فارس، در منطقه ی ساختمانی نجد ایران واقع شده و امتداد و دنباله ی نجد ایران است که تا اعماق دریا کشیده شده است.
شبه جزیره ی عربستان توده ای است بسیار قدیمی، از آغاز دوران اول زمین شناسی معروف به دوره ی «کامبرین» و هیچ نمونه ای از رسوبات اطراف خلیج فارس که از دوران سوم زمین شناسی است در آن دیده نمی شود و هر چه از جلگه ی بین النهرین به طرف ایران پیشروی کنیم، زمین های جوان تری می بینیم، به طوری که از ساحل رود کارون و مشرق شوشتر، ناحیه ی مشخص و متمایز چین خورده ی نجد ایران با آثار دوران سوم زمین شناسی آشکار می گردد.
جلگه های خوزستان و بهبهان و برازجان و بوشهر تا زمانی نسبتاً نزدیک یعنی تا اواخر دوران سوم زمین شناسی زیر آب دریا پوشیده بوده اند، و در دوران چهارم سر از آب بدر آورده اند، بنا بر این قسمت شمال غربی خلیج فارس از قسمت جنوب شرقی آن بسیار جوان تر، و پیدایش آن به دوران ما نزدیک تر است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  12  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اهمیت خلیج فارس

دانلود مقاله اَیران واجَ(ایرانویج)

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله اَیران واجَ(ایرانویج) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

آریایی ها در محلی به نام اَیران واجَ در روسیه ی جنوبی کنونی زندگی میکردند شغل اصلی آنان دامداری و دامپروری بود.اَیران واجَ زمینی حاصلخیز و خوب داشت و گرمای دلپذیری داشت ولی پس از مدتی زمین یخ زد و یخبندان به وجود آمد، به طوری که فقط ۱۰ ماه از سال سرد و بخ بندان و ۲ماه آن آفتاب خوبی به زمین میتابید.
به همین علت مهاجرت آریایی ها از اَیران واجَ به سمت غرب شروع شد. آریایی ها در این سفر با خطرات گوناگونی مواجه شدند،تنگه های باریک،باد های شدید،برف و کولاک،زمین های داغ و... پس از آن بسیاری از آریایی ها در رشته کوه های هندوکش را پایین آمده و به منطقه ی جدیدی رسیدند،بعضی ها هم که کنجکاوی آن ها را به سمت غرب کشاند.

 

 

 


آریایی ها اروپا

آریایی هایی که به سفر ادامه دادند به سرزمین جدیدی رسیدند.و بعد ها بخاطر نام یکی از الهه ی آنان نام آن سرزمین را «اروپ» نامیدند.
آریایی های ایران
آریایی هایی که به سمت ایران آمدند «آریان» نامیده میشدند که آن هم باز از شاخه ی کلمه ی «آریا» گرفته میشد. معنی آریا یعنی «نجیب» زیرا آریایی ها خود را نجیب میخواندند.
آنها پس از ساکن شدن در فلات ایران با ساکنان اصلی این سرزمین مواجه شدند که گویند از نژاد حبشی بودند. پس بنابر این در ایران ساکن شده و با آن ها وارد جنگ شدند،زیرا ساکنان ایران از حیث ادب،تربیت،اخلاق،دین،فرهنگ از آریایی ها بسیار پست تر بودند.پس بنابر این دژ هایی ساختند و شب ها هر بار یک نفر نگهبانی مردم را میکرد که تا متوجه حمله شدند بقیه ی مردم را خبر کنند تا از خانواده ی خود مراقبت کنند.پس بنابر این خیلی از ساکنان اصلی کشته شدند.و ایران برای آریایی ها مملکتی عالی به شمار میامد چرا که آفتاب،هوا،خاک حاصلخیز ایران را در هیچ کجای دنیا نداشت.به همین علت هم ایرانی ها از فروغ آتش لذت زیادی میبردند و آتش را بین عناصر چهارگانه(آب،باد،خاک،آتش) از همه برتر میدانستند.از گرما و نور طلایی خورشید لذت بسیار برده و میگفتند این گرما دل های مردم را به هم نزدیک میکند.
ولی تنها چیز بدی که در ایران متوجه آن شدند اقوام تازه نفس سامی نژاد از قبیل: آشوری ها،بابلی ها بودند که گویی،بویی از انسانیت نبرده بودند و همیشه با هم سر ستیز داشتند.
مذهب آریان ها
آریان ها در ابتدا مذهبشان با هندی ها یکی بوده و برای هر چیزی الهه ای داشتند مثل الهه ی آب،آسمان و...
آن ها معتقد بودند نفس ها به دو دسته:«نفس های خوب مثل:نیکوکاری،باران و...» و «نفس های بد مثل: دورغ و خشکسالی و...» تقسیم میشود. آریان ها بعد ها پس از آمدن حضرت زرتشت یکتاپرست شدند و خدای بزرگ(اهورامزدا) را پرستش میکردند.ظهور زرتشت در ایران بسیار مفید بود چرا که ایرانیان را از همان ابتدا با خدای یکتا آشنا ساخت.حضرت زرتشت بر ضد خیلی از خرفات قیام کرد مثل: مرده پرستی که به مرده های خود بسیار احترام میگذاشتند. فقط این را میتوان گفت که آریایی ها هیچ گاه بت پرست نبودند.
در اواسط هزارۀ دوم ق.م، اقوام اریایی، از منطقۀ سیبری ِ اوراسیا ( مرز بین دو قارۀ اسیا و اروپا )، و به قولی از سرزمین های واقع بین دریاچۀ ارال و دریای خزر، به سوی اروپا و فلات ایران سرازیر شدند. وِندیداد در « فرگرد اول»، مرکز اصلی انها را « ایران وئیجه» دانسته است که پس از مهاجرت، دارای 16 مملکت شدند. این دوران را متعلق به قبل از ظهور اشوزرتشت می دانند. زمانی که اریایی ها از ایران وئیجه به راه افتادند، به تدریج در نقاط مختلفی که انها را «شهرهای شادی بخش»، نام نهادند، استقرار یافتند. اکثر این شهرها، در شمال شرقی فلات ایران قرار داشتند که مهم ترین انها عبارت بودند از :
سُغد – سوغده ( sughdhe )
مرو – مورو ( moru )
نسا – نیسایه ( nisaya )
بلخ – بخده ( bakhdha )
رخج – هره هوایتی ( herahvaiti )
هرات – هرویو ( harogu )
گرگان – وهرکانه ( vehrkana )
هلمند – هائتومنت ( haltumyant )
کابل – وئه کرته ( vaekereta )
همان گونه که ملاحضه کردید، بعضی از این نقاط ، سرزمین هایی هستند که در حوالی دو رود سیحون و جیحون واقع شده بودند که بعدها، اوغوزها، و از جمله ترکمانان، در انجا مستقر شدند و اکنون نیز بخشی از سرزمین های فعلی جمهوری ترکمنستان را تشکیل می دهند.
باستان شناسی اسیای میانه و ترکمنستان :
اسیای میانه یا اسیای مرکزی، شامل چندین کشور مهم می شود که هر کدام از انها دارای تاریخی کهن بوده و در قلب محدودۀ خود، زیستگاه های اولیۀ بشری را جای داده اند.
ترکمنستان، قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان و اوزبکستان، از جملۀ این کشورها هستند.
فلات ایران از گذشته های بسیار دور، ارتباط و پیوستگی قابل توجهی با این نواحی جغرافیایی داشته که بعدها با هجوم و یا مهاجرت های مکرّر اریایی ها، هپتال ها، ترک ها، اوزبکان و ترکمانان از سوی شمال شرق ایران، این ارتباط دو چندان شد. مهاجرت ها و تهاجمات سبب گردیدند که در طی قرون متوالی، بِده بِستان های فرهنگی نیز بین این نقاط انجام گیرد که هرگز از چشم تیزبین باستان شناسان و سپس مورخین، دور نماند.
دیاکونف، تمدن ابتدایی بعضی از نقاط شمال شرق و شمال ایران را از جمله : « تورَنگ تپه» استراباد ( گرگان فعلی)، را با تمدن اولیۀ اسیای میانه مربوط دانسته و دامنۀ شباهت های ان را تا « تپه حصار» دامغان هم، از نظر دور نداشته است.
سایکس معتقد است :
« از حفاری های پَمپِلی ( pampelly )، نزدیک شهر عشق اباد، میشود نتیجه گرفت که ظروف سفالین دوره های قدیمی گرگان شمالی یا « تپۀ انو» در ترکمنستان شمالی، ممکن است واسطۀ بین تمدن دورۀ سنگ و دورۀ فلز ماوراء خزر و ایلام باشد.»
اسطوره و تاریخ در اسیای میانه
برای بررسی و شناخت اسیای میانه و پیوندهای ان با فلات ایران، لازم است که اسطوره و تاریخ ایران را در چهار مرحله مورد کنکاش قرار داد :
1- دوران اساطیری
2- 2- دوران اوستایی : که بیشترر شامل تاریخ این منطقه در عصر هخامنشیان می شود.
3- دوران تاریهی تا پایان عهد ساسانی
3- 4- دوران اسلامی
دوران اساطیری :
یکی از جالب ترین و در عین حال پر ابهام ترین بخش تاریخ این دوران، بخش اسطوره های ایران باستان است که اختصاصآ در این قسمت به ان خواهیم پرداخت.
سرزمین کهن خوارزم و سواحل شرقی دریای مازندران، از اولین نواحی بودند که اریایی در انجا مسکون شدند. در ان دوران، رود جیحون (امودریا)، سراسر این منتطقه را پیموده و سپس به دریای مازندران می ریخت. این امر باعث ابادانی محل زیست جمعیت های مختلفی شده بود. امّا اندکی پس از تغییر مسیر این رود و سرازیر شدن ان به سوی شمال شرقی و ریختن به دریاچۀ ارال، قسمت عمده ای از مناطق قبلی، دچار بی ابی شده و متروک گشتند که در گذشته به انان « دشت خاوران» یا ( قره قوم)، می گفتند.
به اعتباری، دلیل اینکه ایرانیان، به غرب، خاوران می گفتند، بدان جهت بود که در غرب این دشت می زیستند. ناحیه ای را که اریایی های ایرانی در ان می زیستند، « ائیران» و ناحیۀ دیگری را که هم نژادان انها، با سطح تمدن پایین تری در همسایگی و شرق انها سکونت اختیار کرده بودند، « توران» نامیدند.
تُرکستان نیز از گذشته های دور، به سرزمین هایی اطلاق می شد که مسکن اصلی اقوام ترک ( اوغوزها و ترکمن ها)، بود و در واقع، ایالت وسیعِ «سین کیانگ یا ترکستان چین کنونی »، تا قسمت های گسترده ای از شرق را در بر می گرفت. ولی بر اثر مهاجرت های پی در پی به سوی غرب، بخش هایی از سرزمین های ماوراء النهر هم ترکستان نام گرفت. ان چنان که دامنه ای جبالِ تیانشان، دره های بالای رود جیحون و سیحون، یعنی حوضۀ دریاچۀ بالخاش و قره گُل، ایسیق گُل و دره و انهار ایلی را هم شامل می گشت.
این مناطق را در عهد باستان، توران می گفتند.
مسئلۀ تورانیان در تاریخ ایران، به ویژه اسیای میانه که بعدها قلمرو زیستی ترکان و ترکمانان گردید، بخاطر جنگ های طولانی افراسیاب تورانی و ارجاسب، با پادشاهان پیشدادی و کیانی، اهمیت زیادی یافت و بخشی از حماسه های باستانی ایرانیان را بوجود اورد. این وقایع را فردوسی بزرگ، به زیبایی در شاهنامۀ شش هزار بیتی، در قالب نظم جاودانه نمود. این تورانیان را بسیاری از مورخین ( به خصوص در قرون اولیۀ هجری)، از نژاد ترک دانسته اند که اگر این نظریه را بپذیریم، وقایع انها، بی ارتباط با اخلاف بعدی انان، یعنی سایر اقوام اوغوز ( ترکها و ترکمن ها)، نخواهد بود. مرحوم حسین پیرنیا که پژوهش و تفحّص عمیقی در تاریخ ایران باستان داشت، در ذکر خصوصیات سکاها، تلویحآ انها را از نژاد تورانیِ التایی، یعنی تورانیانِ متعلق به منطقۀ التایی، که ترک بودند، دانسته است.
امّا گروهی دیگر، که اکثریت قریب به اتفاق، مورخین معاصر می باشند، تورانیان را همان سکاهای شرقی ( سرم، سرمات، سورمات)، و بعضی از اریایی های مهاجر دانشته اند. گروهی دیگر با پذیرش این عقیده، قدم ها را بلندتر برداشته و تورانیان رابه دورۀ متأخرتری کشانده اند.
از جمله، کریستین سِن، معتقد است :
« جنگ های ایرانیان و تورانیان، مربوط به دوران اشکانی و ساسانی است. تورانیان، اقوامی بیابان گرد و وحشی، مستقر در شمال و شمال شرقی ایران بودند … جنگ های فیروز ساسانی با هپتال ها و یا جنگ های ایرانیان با افراسیاب، در حقیقت بازتاب نبردهای سرداران ایرانی، با اقوام تخار، آلان، چینی و هپتالی بودند.»
بر اساس میتولوژی و حماسه های باستانی ایرانیان، مهاجران اریایِ ایران، با دو دشمن روبرو بودند :
الف : اریایی های وحشی سکایی، که به انان تور و تورانی می گفتند.
ب : اقوام بومی فلات ایران، که از نظر انان، « دیو» به حساب می امدند.
گروه اول، یعنی تورانیان، به طور مداوم، شهرهای اریایی های هم نژادِ خود را که در شمال شرق ایران مسکون شده بودند، مورد تهاجم قرار می دادند. سپس به فراخنای بیابان های ان سوی جیحون (امودریا) و سیحون (سیر دریا)، یعنی منطقۀ اسیای میانه و ماوراء النهر می گریختند که تعقیب انها را بسیار مشکل می نمود. در عهد اوستا، از جنگ های بین ایرانیان و غیر ایرانیان ( تورانیان)، سخن بسیار رفته است.چنانکه دشت های نزدیک کرانۀ خزر، دریاچۀ ارال، تا دریای سیاه را بوسیلۀ گروههایی از اقوام مهاجر، اشغال شده ذکر میکند. این اقوام مهاجر، همان « سیت ها» بودند. اریایی های اصیل و خالص (تورانیان)، هنوز زندگی عشیره ای دامداری و صحراگردی داشتند. حال انکه اریایی های سُغدی، پارسی، مادی و باکتریایی، یکجا نشین شده بودند و زندگی کشاورزی را برگزیده بودند. این گروه ذکر شده، در حقیقت « ایرانیان»، یا به تعبیر دیگر، اریایی های مسکون شده به حساب می امدند. با تکیه بر منابع چینی، خانات خیوه (بعدی)، بخارا، خوقند و بسیاری از نقاط ترکستان شرقی، در همان دوران باستان، توسط اریایی ها اشغال شد که بعدها با قبایل بَدویِ تاتار، روبرو گردیدند.
حال برای اشنایی با این دو دسته از اریایی ها و جنگ های « ایرانیان – تورانیان»، به ذکر وقایع ان عهد، از دید اندیشمندان گذشته و حال می پردازیم.
قاضی احمد غفاری، فخرالدین بناتکی و ابن بلخی، در ذکر « ملوک فُرس، از ابتدای عهد کیومرث تا اخرین ایام یزدگرد»، انها را به چهار طبقۀ :
پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان، تقسیم کرده و چنین نوشته اند :
« طبقۀاول، پیشدادیان، که ایشان 11 تَن بودند. کیومرث بن یافث، که ترکستان را عمارَت کرد و او را سه پسر بود به نامهای :
ترک، ریغاث و اشکفار.
ترک، مُلکِ اَفرنج را عمارت نمود.
ریغاث، گرگان را عمارت نمود که عجم او را سیامک خوانند.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  14  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اَیران واجَ(ایرانویج)

دانلود مقاله امام زمان

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله امام زمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
نام: محمد بن الحسن .
کنیه: ابوالقاسم.
امام زمان(ع) هم نام و هم کنیه حضرت پیامبر اکرم(ص) است. در روایات آمده است که شایسته نیست آن حضرت را با نام و کنیه، اسم ببرند تا آن گاه که خداوند به ظهورش زمین را مزیّن و دولتش را ظاهر گرداند.
القاب: مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شیعیان در دوران غیبت صغرى ایشان را «ناحیه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بیش از 180 لقب براى امام زمان(ع) بیان شده است.
منصب: معصوم چهاردهم، امام دوازدهم شیعیان و بر پاکننده اولین حکومت واحده جهانى در دوره آخر الزمان.
تاریخ ولادت: نیمه شعبان سال 255 هجرى.
برخى روز تولد آن حضرت را هشتم شعبان و برخى دیگر 23 رمضان دانسته‏اند. سال تولد آن حضرت را نیز برخى 256 و برخى 258 دانسته‏اند.
محل تولد: سامرا (در سرزمین عراق کنونى).
نسب پدرى: ابو محمد، حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسین بن على بن ابى‏طالب(ع).
نام مادر: نرجس. نام اصلىِ وى ملیکه، دختر یشوعاى، فرزند قیصر روم است. برخى گفته‏اند که نام وى صیقل مى‏باشد.
مدت امامت: امامت آن حضرت در دو مرحله است که به «غیبت صغرى» و «غیبت کبرى» شهرت یافته است.
مدت «غیبت صغرى» از هنگام ولادت آن حضرت، در سال 255 تا سال 329 هجرى، به مدت 74 سال بوده است. و «غیبت کبرى» از سال 329 هجرى آغاز و تاکنون ادامه یافته است. این غیبت همچنان ادامه دارد تا خواست خداوند منان بر ظهور آن حضرت تعلق گیرد. در آن زمان، غیبتش به پایان مى‏رسد وحکومت اسلامى، در سراسر جهان، به رهبرى آن حضرت محقق مى‏گردد.
ولادت
ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نیمه شعبان سال 255یا 256 هجری بوده است . پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام یازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسید ، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار ، نگرانی هایی پدید آمد . علت آن اخبار و احادیثی بود که در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احادیثی که بخصوص از پیغمبر ( ص ) رسیده بود ، این مطلب زیاد گفته شده و به گوش زمامداران رسیده بود . در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع ) ، معتصم عباسی ، هشتمین خلیفه عباسی ، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد . این اندیشه - که ظهور مصلحی پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می نماید و باید از تولد نوزادان جلوگیری کرد ، و حتی مادران بیگناه را کشت ، و یا قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاریخ نظایری دارد . در زمان حضرت ابراهیم ( ع ) نمرود چنین کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نیز به همین روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران می خواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوند نور خود را تمام و کامل می کند ، اگر چه کافران و ستمگران نخواهند . در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نیز داستان تاریخ به گونه ای شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد . امام دهم بیست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام یازدهم ( ع ) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می برد . " به هنگامی که ولادت ، این اختر تابناک ، حضرت مهدی ( ع ) ، نزدیک گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند ، و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد ، او را از میان بردارند . بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته می شد ، جز چند تن معدود از نزدیکان ، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمی دید . آنان نیز مهدی را گاه بگاه می دیدند ، نه همیشه و به صورت عادی " .
شیعیان خاص ، مهدی ( ع ) را مشاهده کردند
در مدت 5 یا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدی که پدر بزرگوارش حیات داشت ، شیعیان خاص به حضور حضرت مهدی ( ع ) می رسیدند . از جمله چهل تن به محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنمایاند تا او را بشناسند ، و امام چنان کرد . آنان پسری را دیدند که بیرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبیه به پدر خویش . امام عسکری فرمود : " پس از من ، این پسر امام شماست ، و خلیفه من است در میان شما ، امر او را اطاعت کنید ، از گرد رهبری او پراکنده نگردید ، که هلاک می شوید و دینتان تباه می گردد . این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید ، تا اینکه زمانی دراز بگذرد . بنابراین از نایب او ، عثمان بن سعید ، اطاعت کنید " . و بدین گونه ، امام یازدهم ، ضمن تصریح به واقع شدن غیبت کبری ، امام مهدی را به جماعت شیعیان معرفی فرمود ، و استمرار سلسله ولایت را اعلام داشت . یکی از متفکران و فیلسوفان قرن سوم هجری که به حضور امام رسیده است ، ابو سهل نوبختی می باشد . باری ، حضرت مهدی ( ع ) پنهان می زیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری دیده از جهان فرو بست . در این روز بنا به سنت اسلامی ، می بایست حضرت مهدی بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفای ستمگر عباسی جریان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند ، و یا بد خواهان آن را از مسیر اصلی منحرف کنند ، و وراثت معنوی و رسالت اسلامی و ولایت دینی را به دست دیگران سپارند . بدین سان ، مردم دیدند کودکی همچون خورشید تابان با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بیرون آمد ، و جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کناری زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد .
ضرورت غیبت آخرین امام
بیرون آمدن حضرت مهدی ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد . کارگزاران و ماموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند ، و در چنین شرایطی بود که برای بقای حجت حق تعالی ، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن " خلیفه خدا در زمین " نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان . پس مشیت و حکمت الهی بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وی کوتاه گردد ، و واسطه فیوضات ربانی ، بر اهل زمین سالم ماند . بدین صورت حجت خدا ، هر چند آشکار نیست ، اما انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنمای موالیان و دوستانش می باشد . ضمنا این کیفر کردار امت اسلامی است که نه تنها از مسیر ولایت و اطاعت امیر المؤمنین علی ( ع ) و فرزندان معصومش روی بر تافت ، بلکه به آزار و قتل آنان نیز اقدام کرد ، و لزوم نهان زیستی آخرین امام را برای حفظ جانش سبب شد . در این باب سخن بسیار است و مجال تنگ ، اما برای اینکه خوانندگان به اهمیت وجود امام غایب در جهان بینی تشیع پی برند ، به نقل قول پروفسور هانری کربن - مستشرق فرانسوی - در ملاقاتی که با علامه طباطبائی داشته ، می پردازیم : " به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق ، برای همیشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگی ولایت را زنده و پابر جا می دارد ... تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - ختم شده می داند ، ولی ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل می باشد ، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند . رابطه ای که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی کشف نماید ، بواسطه دعوتهای دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمد - صلوات الله علیهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولایت جانشینان وی ( به عقیده شیعه ) زنده بوده و هست و خواهد بود ، او حقیقتی است زنده که هرگز نظر علمی نمی تواند او را از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید ... آری تنها مذهب تشیع است که به زندگی این حقیقت ، لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقت میان عالم انسانی و الوهی ، برای همیشه ، باقی و پا برجاست " یعنی با اعتقاد به امام حی غایب .
صورت و سیرت مهدی ( ع )
چهره و شمایل حضرت مهدی ( ع ) را راویان حدیث شیعی و سنی چنین نوشته اند : " چهره اش گندمگون ، ابروانی هلالی و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهایش براق و گشاد ، بینی اش کشیده و زیبا، پیشانی اش بلند و تابنده . استخوان بندی اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهایش درشت . گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی - که از بیداری شب عارض شده - بر گونه راستش خالی مشکین . عضلاتش پیچیده و محکم ، موی سرش بر لاله گوش ریخته ، اندامش متناسب و زیبا ، هیاتش خوش منظر و رباینده ، رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق . قیافه اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار . نگاهش دگرگون کننده ، خروشش دریاسان ، و فریادش همه گیر " . حضرت مهدی صاحب علم و حکمت بسیار است و دارنده ذخایر پیامبران است . وی نهمین امام است از نسل امام حسین ( ع ) اکنون از نظرها غایب است . ولی مطلق و خاتم اولیاء و وصی اوصیاء و قائد جهانی و انقلابی اکبر است . چون ظاهر شود ، به کعبه تکیه کند ، و پرچم پیامبر ( ص ) را در دست گیرد و دین خدا را زنده و احکام خدا را در سراسر گیتی جاری کند . و جهان را پر از عدل و داد و مهربانی کند . حضرت مهدی ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلی است و همه هستی او را فراگرفته است . مهدی ( ع ) عادل است و خجسته و پاکیزه . ذره ای از حق را فرو نگذارد . خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند . در حکومت او ، به احدی ناراحتی نرسد مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد . مهدی ( ع ) حق هر حقداری را بگیرد و به او بدهد . حتی اگر حق کسی زیر دندان دیگری باشد ، از زیر دندان انسان بسیار متجاوز و غاصب بیرون کشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حکومت مهدی ( ع ) حکومت جباران و مستکبران ، و نفوذ سیاسی منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مکه - قبله مسلمین - مرکز حکومت انقلابی مهدی شود . نخستین افراد قیام او ، در آن شهر گرد آیند و در آنجا به او بپیوندند ... برخی به او بگروند ، با دیگران جنگ کند ، و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی ، باقی نماند و دیگر هیچ سیاستی و حکومتی ، جز حکومت حقه و سیاست عادله قرآنی ، در جهان جریان نیابد . آری ، چون مهدی ( ع ) قیام کند زمینی نماند ، مگر آنکه در آنجا گلبانگ محمدی : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد . در زمان حکومت مهدی ( ع ) به همه مردم ، حکمت و علم بیاموزند ، تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر ( ص ) قضاوت کنند . در آن روزگار ، قدرت عقلی توده ها تمرکز یابد . مهدی ( ع ) با تایید الهی ، خردهای مردمان را به کمال رساند و فرزانگی در همگان پدید آورد ... . مهدی ( ع ) فریاد رسی است که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد . در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی بیمانند دست یابند . حتی چهارپایان فراوان گردند و با دیگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمین گیاهان بسیار رویاند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفینه های زمین و دیگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدی ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بیفسرد ، رسم ستم و شبیخون و غارتگری برافتد و جنگها از میان برود . در جهان جای ویرانی نماند ، مگر آنکه مهدی ( ع ) آنجا را آباد سازد . در قضاوتها و احکام مهدی ( ع ) و در حکومت وی ، سر سوزنی ظلم و بیداد بر کسی نرود و رنجی بر دلی ننشیند . مهدی ، عدالت را ، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه های مردمان کند و دادگری او همه جا را بگیرد .
شمشیر حضرت مهدی ( ع )
شمشیر مهدی ، سیف الله و سیف الله المنتقم است . شمشیری است خدائی ، شمشیری است انتقام گیرنده از ستمگران و مستکبران . شمشیر مهدی شمشیر انتقام از همه جانیان در طول تاریخ است . درندگان متمدن آدمکش را می کشد ، اما بر سر ضعیفان و مستضعفان رحمت می بارد و آنها را می نوازد . روزگار موعظه و نصیحت در زمان او دیگر نیست . پیامبران و امامان و اولیاء حق آمدند و آنچه لازمه پند دادن بود بجای آوردند . بسیاری از مردم نشنیدند و راه باطل خود را رفتند و حتی اولیاء حق را زهر خوراندند و کشتند . اما در زمان حضرت مهدی باید از آنها انتقام گرفته شود . مهدی ( ع ) آن قدر از ستمگران را بکشد که بعضی گویند : این مرد از آل محمد ( ص ) نیست . اما او از آل محمد ( ص ) است یعنی از آل حق ، آل عدالت ، آل عصمت و آل انسانیت است . از روایات شگفت انگیزی که در مورد حضرت مهدی ( ع ) آمده است ، خبری است که از حضرت امام محمد باقر ( ع ) نقل شده و مربوط است به 1290سال قبل . در این روایت حضرت باقر ( ع ) می گویند : " مهدی ، بر مرکبهای پر صدایی ، که آتش و نور در آنها تعبیه شده است ، سوار می شود و به آسمانها ، همه آسمانها سفر می کند " . و نیز در روایت امام محمد باقر ( ع ) گفته شده است که بیشتر آسمانها ، آباد و محل سکونت است . البته این آسمان شناسی اسلامی ، که از مکتب ائمه طاهرین ( ع ) استفاده می شود ، ربطی به آسمان شناسی یونانی و هیئت بطلمیوسی ندارد ... و هر چه در آسمان شناسی یونانی ، محدود بودن فلک ها و آسمانها و ستارگان مطرح است ، در آسمان شناسی اسلامی ، سخن از وسعت و ابعاد بزرگ است و ستارگان بیشمار و قمرها و منظومه های فراوان . و گفتن چنین مطالبی از طرف پیامبر اکرم ( ص ) و امام باقر ( ع ) جز از راه ارتباط با عالم غیب و علم خدائی امکان نداشته است .
غیبت کوتاه مدت یا غیبت صغری
مدت غیبت صغری بیش از هفتاد سال بطول نینجامید ( از سال 260ه. تا سال 329ه. ) که در این مدت نایبان خاص ، به محضر حضرت مهدی ( ع ) می رسیدند ، و پاسخ نامه ها سؤوالات را به مردم می رساندند . نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام ( ع ) را داشته اند ، چهار تن می باشند که به " نواب خاص " یا " نایبان ویژه " معروفند . 1 - نخستین نایب خاص مهدی ( ع ) عثمان بن سعید اسدی است . که ظاهرا بعد از سال 260هجری وفات کرد ، و در بغداد به خاک سپرده شد . عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام یازدهم بود و خود در زیر سایه امامت پرورش یافته بود . 2 - محمد بن عثمان : دومین سفیر و نایب امام ( ع ) محمد بن عثمان بن سعید فرزند عثمان بن سعید است که در سال 305هجری وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد . نیابت و سفارت محمد بن سعید نزدیک چهل سال بطول انجامید . 3 - حسین بن روح نوبختی : سومین سفیر ، حسین بن روح نوبختی بود که در سال 326 هجری فوت کرد . 4 - علی بن محمد سمری : چهارمین سفیر و نایب امام حجه بن الحسن ( ع ) است که در سال 329هجری قمری در گذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وی نزدیک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقه الاسلام محمد بن یعقوب کلینی است . همین بزرگان و عالمان و روحانیون برجسته و پرهیزگار و زاهد و آگاه در دوره غیبت صغری واسطه ارتباط مردم با امام غایب و حل مشکلات آنها بوسیله حضرت مهدی ( ع ) بودند .
غیبت دراز مدت یا غیبت کبری و نیابت عامه
این دوره بعد از زمان غیبت صغری آغاز شد ، و تاکنون ادامه دارد .این مدت دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است . در زمان نیابت عامه ، امام ( ع ) ضابطه و قاعده ای به دست داده است تا در هر عصر ، فرد شاخصی که آن ضابطه و قاعده ، در همه ابعاد بر او صدق کند ، نایب عام امام ( ع ) باشد و به نیابت از سوی امام ، ولی جامعه باشد در امر دین و دنیا . بنابراین ، در هیچ دوره ای پیوند امام ( ع ) با مردم گسیخته نشده و نبوده است . اکنون نیز ، که دوران نیابت عامه است ، عالم بزرگی که دارای همه شرایط فقیه و دانای دین بوده است و نیز شرایط رهبری را دارد ، در راس جامعه قرار می گیرد و مردم به او مراجعه می کنند و او صاحب " ولایت شرعیه " است به نیابت از حضرت مهدی ( ع ) . بنابراین ، اگر نایب امام ( ع ) در این دوره ، حکومتی را درست و صالح نداند آن حکومت طاغوتی است ، زیرا رابطه ای با خدا و دین خدا و امامت و نظارت شرعی اسلامی ندارد . بنابر راهنمایی امام زمان ( عجل الله فرجه ) برای حفظ انتقال موجودیت تشیع و دین خدا ، باید همیشه عالم و فقیهی در راس جامعه شیعه قرار گیرد که شایسته و اهل باشد ، و چون کسی - با اعلمیت و اولویت - در راس جامعه دینی و اسلامی قرار گرفت باید مجتهدان و علمای دیگر مقام او را پاس دارند ، و برای نگهداری وحدت اسلامی و تمرکز قدرت دینی او را کمک رسانند ، تا قدرتهای فاسد نتوانند آن را متلاشی و متزلزل کنند . گر چه دوری ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان - حضرت مهدی ( ع ) - بسیار درد آور است ، ولی بهر حال - در این دوره آزمایش - اعتقاد ما اینست که حضرت مهدی ( ع ) به قدرت خدا و حفظ او ، زنده است و نهان از مردم جهان زندگی می کند ، روزی که " اقتضای تام " حاصل شود ، ظاهر خواهد شد ، و ضمن انقلابی پر شور و حرکتی خونین و پردامنه ، بشریت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد ، و رسم توحید و آیین اسلامی را عزت دوباره خواهد بخشید .
اعتقاد به مهدویت در دوره های گذشته
اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجی در دینهای دیگر مانند : یهودی ، زردشتی ، مسیحی و مدعیان نبوت عموما ، و دین مقدس اسلام ، خصوصا ، به عنوان یک اصل مسلم مورد قبول همه بوده است .
اعتقاد به حضرت مهدی ( ع ) منحصر به شیعه نیست
عقیده به ظهور حضرت مهدی ( ع ) فقط مربوطبه شیعیان و عالم تشیع نیست ، بلکه بسیاری از مذاهب اهل سنت ( مالکی ، حنفی ، شافعی و حنبلی و ... ) به این اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آنها ، این موضوع را در کتابهای فراوان خود آورده اند و احادیث پیغمبر ( ص ) را درباره مهدی ( ع ) از حدیثهای متواتر و صحیح می دانند .
قرآن و حضرت مهدی ( ع )
در قرآن کریم درباره حضرت مهدی و ظهور منجی در آخر الزمان و حکومت صالحان و پیروزی نیکان بر ستمگران آیاتی آمده است از جمله : " ما در زبور داوود ، پس از ذکر ( = تورات ) نوشته ایم که سرانجام ، زمین را بندگان شایسته ما میراث برند و صاحب شوند " . حضرت امام محمد باقر ( ع ) درباره " بندگان شایسته " فرموده است : منظور اصحاب حضرت مهدی در آخر الزمان هستند . و نیز : " ما می خواهیم تا به مستضعفان زمین نیکی کنیم ، یعنی : آنان را پیشوایان سازیم و میراث بران زمین " . بسم الله الرحمن الرحیم . انا انزلناه فی لیله القدر ... ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم . تو شب قدر را چگونه شبی می دانی ؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است . در آن شب ، فرشتگان و روح ( جبرئیل ) به اذن خدا ، همه فرمانها و سرنوشتها را فرود می آورند . آن شب ، تا سپیده دمان ، همه سلام است و سلامت . چنانکه از آیه های " سوره قدر " بروشنی فهمیده می شود ، در هر سال شبی هست که از هزار ماه به ارزش و فضیلت برتر است . آنچه از احادیثی که در تفسیر این سوره ، و تفسیر آیات آغاز سوره دخان فهمیده می شود ، این است که فرشتگان ، در شب قدر ، مقدرات یکساله را به نزد " ولی مطلق زمان " می آورند و به او تسلیم می دارند . در روزگار پیامبر اکرم ( ص ) محل فرشتگان در شب قدر ، آستان مصطفی ( ع ) بوده است . هنگامی که در شناخت قرآنی ، به این نتیجه می رسیم که " شب قدر " در هر سال هست ، باید توجه کنیم پس " صاحب شب قدر " نیز باید همیشه وجود داشته باشد و گرنه فرشتگان بر چه کسی فرود آیند ؟ پس چنانکه " قرآن کریم " تا قیامت هست و " حجت " است ، صاحب شب قدر هست و همو " حجت " است . " حجت " خدا در این زمان جز حضرت ولی عصر ( ع ) کسی نیست . چندانکه حضرت رضا علیه السلام می فرماید : " امام ، امانتدار خداست در زمین ، و حجت خداست در میان مردمان ، و خلیفه خداست در آبادیها و سرزمینها ... " . فیلسوف معروف و متکلم بزرگ و ریاضی دان مشهور اسلامی ، خواجه نصیرالدین طوسی می گوید : " در نزد خردمندان روشن است که لطف الهی منحصر است در تعیین امام ( ع ) و وجود امام به خودی خود لطف است از سوی خداوند ، و تصرف او در امور لطفی است دیگر . و غیبت او ، مربوطبه خود ماست . "
طول عمر امام زمان ( ع )
درازی عمر امام ( ع ) با در نظر گرفتن عمرهای درازی که قرآن بدانها گواهی می دهد ، و در کتابهای تاریخی نیز افراد معمر ( دارای عمر دراز ) زیاد بوده اند ، و در گذشته و حال نیز چنین کسانی بوده و هستند ، عمر زیاد حضرت مهدی ( ع ) به هیچ دلیلی محال نیست ، بلکه از نظر عقلی و دید وسیع علمی و امکان واقع شدن بهیچ صورت بعید نیست . از اینها گذشته اگر از نظر قدرت الهی ، بدان نظر کنیم ، امری ناممکن نیست . در برابر قدرت خدا - که بر هر چیز تواناست - عمرهایی مانند عمر حضرت نوح ( ع ) و عمر بیشتر از آن حضرت و یا کمتر از آن کاملا امکان دارد. برای خدای قدیر و حکیم ، کوچک و بزرگ ، کم و بسیار ، همه و همه مساوی است . بنابراین حکمت کامل و بالغ او ، تا هر موقع اقتضا کند بنده خود را در نهایت سلامت زنده نگاه می دارد . پس طبق حکمت الهی ، امام دوازدهم ، مهدی موعود ( ع ) باید از انظار غایب باشد و سالها زنده بماند و راز دار جهان و واسطه فیض برای جهانیان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد ، و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند .
انتظار ظهور قائم ( ع )
بر خلاف آنان که پنداشته اند انتظار ظهور یعنی دست روی دست گذاشتن و از حرکتهای اصلاحی جامعه کنار رفتن و فقط " گلیم " خود را از آب بیرون بردن ، و به جریانات اسلام دینی و اجتماعی بی تفاوت ماندن ، هرگز چنین پنداری درست نیست ... بر عکس ، انتظار یعنی در طلب عدالت و آزادگی و آزادی فعالیت کردن و در نپذیرفتن ظلم و باطل و بردگی و ذلت و خواری ، مقاومت کردن و در برابر هر ناحقی و ستمی و ستمگری ایستادن است . " مجاهدات خستگی ناپذیر و " فوران های خونین شیعه " در طول تاریخ ، گواه این است که در مکتب ، هیچ سازشی و سستی راه ندارد . شیعه در حوزه " انتظار " یعنی ، انتظار غلبه حق بر باطل ، و غلبه داد بر بیداد ، و غلبه علم بر جهل ، و غلبه تقوا بر گناه ، همواره آمادگی خود را برای مشارکت در نهضتهای پاک و مقدس تجدید می نماید ، و با یاد تاریخ سراسر خون و حماسه سربازان فداکار تشیع ، مشعل خونین مبارزات عظیم را بر سر دست حمل می کند " . اینکه به شیعه دستور داده اند که به عنوان " منتظر " همیشه سلاح خود را آماده داشته باشد ، و با یاد کردن نام " قائم آل محمد ( ص ) " قیام کند ناشی از همین آمادگی است . ناشی از همین قیام و اقدام است . پایان این بحث را از نوشته زنده یاد آیه الله طالقانی ، عالم مبارز اسلامی بهره می بریم که می گوید : " ... توجه دادن مردم به آینده درخشان و دولت حق و نوید دادن به اجرای کامل عدالت اجتماعی ، و تاسیس حکومت اسلام و ظهور یک شخصیت خدا ساخته و بارز ، که مؤسس و سرپرست آن حکومت و دولت است ، از تعالیم مؤسسین ادیان است ، و در مکتب تشیع ، که مکتب حق اسلام و حافظ اصلی معنویات آن است ، جزء عقیده قرار داده شده ... و پیروان خود را به انتظار چنین روزی ترغیب نموده ، و حتی انتظار ظهور را از عبادات دانسته اند ، تا مسلمانان حق پرست ، در اثر ظلم و تعدی زمامداران خودپرست و تسلط دولتهای باطل ، و تحولات اجتماعی و حکومت ملل ماده پرست ، اعم از شرقی و غربی ، خود را نبازند و دل قوی دارند و جمعیت را آماده کنند . و همین عقیده است که هنوز مسلمانان را امیدوار و فعال نگاه داشته است ، این همه فشار و مصیبت از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اموی ، تا جنگهای صلیبی و حمله مغول ، و اختناق و تعدیهای دولتهای استعماری ، بر سر هر ملتی وارد می آمد ، خاکسترش هم به باد فنا رفته بود . لیکن دینی که پیشوایان حق آن دستور می دهند که چون اسم صریح " قائم " مؤسس دولت حقه اسلام برده می شود ، بپا بایستید و آمادگی خود را برای انجام تمام دستورات اعلام کنید ، و خود را همیشه نیرومند و مقتدر نشان دهید ، هیچ وقت ، نخواهد مرد ... . "

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    19صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله امام زمان

دانلودمقاله حضرت ابراهیم

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله حضرت ابراهیم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
ابراهیم، دومین پیامبر صاحب عزم و داراى آیین و شریعت جهانى و از نسل نوح است. اوبر اساس آیه 125 سوره نساء به خلیل الله ملقب گشته (وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِیمَ خَلِیلاً). داستان زندگانى و دعوت او در بیش از 180 آیه قرآنى آمده و نامش 69 بار در خلال قرآن ذکر شده است. داستان دعوت وى در سوره‏هاى بقره، انعام، شعراء، صافات، انبیاء و مریم بیشتر به چشم مى‏خورد. زندگى پر فراز و نشیب ابراهیم، خانواده و قومش حاوى نکات و شیوه‏هاى تبلیغى بسیار است که بدان مى‏پردازیم.
ثناى ابراهیم در قرآن
آیات متعددى در قرآن، متضمن ستایش و تمجید از شخصیت والاى ابراهیم است و کمتر پیامبرى در قرآن از این میزان ستایش و ثنا برخوردار گشته و بر اسوه بودنش، تأکید گردیده است؛
إِنَّ إِبْراهِیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِیفاً وَلَمْ یَکُ مِنَ المُشْرِکِینَ شاکِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَهَداهُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ؛(1)
به‏راستى ابراهیم، پیشوایى مطیع خدا و حق گراى بود و از مشرکان نبود. و نعمت‏هاى او را شکر گزار بود، خدا او را برگزید و به راهى راست هدایتش کرد.
وَاذکُرْ فِى الکِتابِ إِبْراهِیمَ إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً؛(2)
و در این کتاب به یاد ابراهیم پرداز، زیرا او پیامبرى بسیار راستگوى بود.
وَلَقَدْ آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَکُنّا بِهِ عالِمِینَ؛(3)
و در حقیقت، پیش از آن، به ابراهیم رشد فکرى‏اش را دادیم و ما به شایستگى او دانابودیم.
إِنَّ إِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ أَوّاهٌ مُنِیبٌ؛(4)
به‏راستى ابراهیم بردبار، نرم‏دل و بازگشت‏کننده به سوى خدا بود.
ابراهیم، اسوه توحید و خدا محورى
براى یافتن بهترین شاخصه تبلیغ ابراهیمى، باید به بررسى آیات مربوط به دعوت او اهتمام ورزیم تا با کشف و استخراج صفات این پیامبر و شیوه‏هاى دعوتش، به شیوه محورى یا اساسى‏ترین شاخصه دعوتش پى ببریم. با دقت در مضمون آیات حکایت کننده احتجاج ابراهیم با نمرود، مجادله او با خورشیدپرستان، گفت‏وگو با پدر و راز و نیاز با خدا و دیگر آیات، روشن مى‏گردد که خدامحورى و توحید، محور تمام تلاش‏هاى تبلیغى و بلکه محور حیات پربرکت اوست؛ و این به جهت جو شرک آلود و کفر آمیز حاکم بر آن جامعه بوده که پرستش خدایان دروغین، از سنگ و چوب گرفته تا خورشید و ماه در آن رواجى آشکار داشت؛
در مناظره با پدر و قوم، بیانات متعددى حاکى از خدا محورى اوست، مانند:
قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى‏ ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ.(5)
پس از بناى بیت الله مى‏گوید:
رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ؛(6)
پروردگارا از ما بپذیر. به‏راستى تو شنواى دانایى.
پس از محاجّه با ستاره پرستان:
إِنِّى وَجَّهْتُ وَجْهِىَ لِلَّذِى فَطَرَ السَّمواتِ وَالأَرضَ حَنِیفاً وَما أَنَا مِنَ المُشْرِکِینَ؛(7)
من از روى اخلاص، پاکدلانه روى خود را به سوى کسى گردانیدم که آسمان‏ها و زمین را پدید آورده است و من از مشرکان نیستم.
و حتى در پایان عمر، به عنوان وصیت بر توحید تأکید مى‏ورزد:
وَوَصّى‏ بِها إِبْراهِیمُ بَنِیهِ وَیَعْقُوبُ یا بَنِىَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَکُمُ الدِّینَ فَلاتَمُوتُنَّ إِلّا وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ؛(8)
و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان آیین سفارش کردند: اى پسران من، خداوند براى شما این دین را برگزید؛ پس البته نباید جز مسلمان بمیرید.
از سوى دیگر بخش قابل توجهى از آیات حکایت کننده داستان ابراهیم را مناجات‏ها و راز و نیازهاى پرمحتواى ابراهیم با پروردگارش تشکیل مى‏دهد، به طورى که از میان حدود120 آیه مربوط به دعوت ابراهیم، حدود سى آیه، گفت‏وگوهاى ابراهیم خلیل را با خداوند متعال باز گو مى‏کند. از همین رو، حق تعالى او و پیروانش را اسوه امیدواران به خدا و روز قیامت معرفى مى‏فرماید:
لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالیَوْمَ الآخِرَ؛(9)
قطعاً براى شما در پیروى از آنان سرمشقى نیکوست یعنى براى کسى که به خدا و روز بازپسین امید مى‏بندد.
شیوه‏هاى دعوت ابراهیم
پیامبرى چون ابراهیم با آن همه مدح و ثنایى که قرآن در حق او ابراز داشته و با آن تأکید بر توحید و خدا مدارى، بایستى پیاده کننده روش‏هاى اصیل دعوت و مبتکر شیوه‏هاى جدید تبلیغ باشد. و چنین بوده است که قرآن درباره‏اش فرموده: وَإبراهیمَ الَّذِى وَفَّى‏.(10) (و همان ابراهیم که وفا کرد.) اینک به معرفى و شرح شیوه‏هاى کلى دعوت ابراهیمى و روش‏هاى عملى آن مى‏پردازیم:
1. شیوه کلى، بیان شجاعانه عقاید توحیدى
در محیط و اجتماعى که شرک و کفر در آن ریشه دوانده و همه زوایاى آن را فرا گرفته است، اظهار و ترویج توحید مستلزم شجاعتى کم نظیر است که در شخصیت خدایى ابراهیم وجود داشت؛ او دربرابر پدر یا عمو، ادب و شجاعت را یکجا به ظهور مى‏رساند و به دعوت او مى‏پردازد، دربرابر گروه‏هایى از مردم که به پرستش اجرام آسمانى دلخوش بودند، به توحید فرامى‏خواند. در مقابل نمرود نیز با همان صلابت مى‏ایستد و نداى توحید سر مى‏دهد؛
إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتِى أَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ؛(11)
چون به پدر خوانده و قوم خود گفت: این مجسمه‏هایى که ملازم آنها شده‏اید چیستند؟
قالَ لَقَدْ کُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآباؤُکُمْ فِى ضَلالٍ مُبِینٍ؛(12)
گفت: قطعاً شما و پدرانتان در گمراهى آشکارى بودید.
قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى‏ ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ؛(13)
گفت: نه بلکه پروردگارتان، خداى آسمانها و زمین است، همان کسى که آنها را پدید آورده است و من بر این از گواهانم.
قالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لایَنْفَعُکُمْ شَیْئاً وَلایَضُرُّکُمْ أُفٍّ لَکُمْ وَلِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(14)
گفت: آیا به جز خدا چیزى را مى‏پرستید که هیچ سود و زیانى به شما نمى‏رساند؟ اف بر شما و آنچه غیر از خدا مى‏پرستید. مگر نمى‏اندیشید؟
در مناظره با نمرود؛
إِذ قالَ إِبْراهِیمُ ربِّىَ الَّذِى یُحْیِى وَیُمِیتُ قالَ أَنا أُحْیِى وَأُمِیتُ قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اللَّهَ یَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ المَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ المَغْرِبِ؛(15)
هنگامى که ابراهیم گفت: پروردگار من همان کسى است که زنده مى‏کند و مى‏میراند. گفت: من هم زنده مى‏کنم و هم مى‏میرانم. ابراهیم گفت: خداى من خورشید را از خاور بر مى‏آورد، تو آن را از باختر برآور.
و چه کسى به شجاعت و رشادت در اظهار توحید از ابراهیم شایسته‏تر، در حالى که او بااعلام و اصرار بر توحید، خود را به ایمن ترین پشتوانه متکى ساخته و به مقام خلّت رسانده‏است، چنان که دربرابرشان بى پروا مى‏گوید: وَ لا أخافُ ما تُشْرِکونَ بِه‏(16) و آن‏گاه استدلال مى‏کند که:
وَکَیْفَ أَخافُ ما أَشْرَکْتُمْ وَلا تَخافُونَ أَنَّکُمْ أَشْرَکْتُمْ بِاللَّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ عَلَیْکُمْ سُلْطاناً فَأَىُّ الفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛(17)
و چگونه از آنچه شریک مى‏گردانید بترسم، با آن که شما خود از این که چیزى را شریک خدا ساخته‏اید که خدا دلیلى درباره آن بر شما نازل نکرده است، نمى‏هراسید. پس اگر مى‏دانید، کدام یک از ما دودسته به ایمنى سزاوارتر است؟
الف) شروع دعوت با سؤال
مطابق تصویرى که در قرآن از تبلیغ ابراهیم به دست مى‏دهد، آن حضرت در بیشتر موارد، دعوت خود را با پرسش‏هایى دقیق و عمیق آغاز مى‏کرده است. این شیوه علاوه بر آن که حساسیت و هوشیارى مبلّغ را مى‏رساند، باعث تحریک اندیشه و وجدان مخاطبان و به خودآمدن آنان مى‏گردد و مى‏تواند به ذهن و دل آنان آمادگى پذیرش حقایق را عطا کند، ضمن آن که این پرسش‏ها در بطن خود، استدلال‏هایى نیز به‏همراه داشت.
پرسش‏هاى حضرت ابراهیم به اشکال مختلف مطرح مى‏گشت؛ گاه به شکل استفهام عادى (آیا) مثل؛
وَإِذ قالَ إِبْراهِیمُ لِأَبِیهِ آزَرَ أَتَتَّخِذُ أَصْناماً آلِهَةً؛(18)
و یاد کن هنگامى را که ابراهیم به پدر خود آزر گفت: آیا بتان را خدایان خود مى‏گیرى.
قالَ أَفَرَأَیْتُمْ ما کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ؛(19)
گفت: آیا در آنچه مى‏پرستید تأمل کرده‏اید.
قالَ هَلْ یَسْمَعُونَکُمْ إِذ تَدْعُونَ * أَوْ یَنْفَعُونَکُمْ أَوْ یَضُرُّونَ؛(20)
گفت: آیا وقتى دعا مى‏کنید از شما مى‏شنوند؟ یا به شما سود یا زیان مى‏رسانند؟
فَما ظَنُّکُمْ بِرَبِّ العالَمِینَ؛(21)
پس گمانتان به پروردگار جهانیان چیست؟
و گاهى به صورت استفهام انکارى که معمولاً همراه با نوعى استدلال است، مانند؛
قالَ أَتَعْبُدُونَ ما تَنْحِتُونَ * وَاللَّهُ خَلَقَکُمْ وَما تَعْمَلُونَ؛(22)
ابراهیم گفت: آیا جز خدا چیزى را مى‏پرستید که هیچ سود و زیانى به شما نمى‏رساند.
أَإِفْکاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ؛(23)
آیا به دروغ، غیر از آنها، خدایانى دیگر مى‏خواهید؟
و زمانى به شکل پرسش از ماهیت معبود، مانند؛
إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ماتَعْبُدُون.(24)
إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتى أنتُم لَها عاکِفُون؛(25)
آن‏گاه که به پدر خوانده و قوم خود گفت: این مجسمه‏هایى که شما ملازم آن شده‏اید، چیستند؟
إِذْ قالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ ماذا تَعْبُدُون؛(26)
چون به پدر خوانده و قوم خود گفت: چه مى‏پرستید.
حتى در خطاب به خدایان دروغین مشرکان و بت‏ها، شبیه آن پرسش‏ها را مطرح مى‏کرد و مسلم است که این پرسش‏هارا به منظور تنبّه مشرکان اظهار داشته ا ست؛
فَراغَ إِلى‏ آلِهَتِهِمْ فَقالَ أَلا تَأْکُلُونَ * ما لَکُمْ لا تَنْطِقُونَ؛(27)
پس پنهانى به سوى خدایشان رفت و به ریشخند گفت: آیا غذا نمى‏خورید؟ چرا سخن نمى‏گویید؟
گاهى نیز از چرایى و علت پرستش بت‏ها پرسش مى‏نمود؛
إِنَّهُ کانَ صِدِّیقاً نَبِیّاً * إِذْ قالَ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ لِمَ‏تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَلایُبْصِرُ وَلایُغْنِى عَنْکَ شَیْئاً؛(28)
او پیامبرى بسیار راستگو بود، چون به پدرش گفت: پدر جان، چرا چیزى را که نمى‏شنود و نمى‏بیند و از تو چیزى را دور نمى‏کند، مى‏پرستى؟
این پرسش نیز حاوى استدلال‏هایى محکم و استوار است. و آخرین مورد این که چون باشجاعت دربرابر تمامیت کفر و شرک ایستاد، فرمود: فَأَىُّ الفَرِیقَیْنِ أَحَقُّ بِالأَمْنِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ؛(29)
پس اگر مى‏دانید، کدام یک از ما دو دسته به ایمنى سزاوار تر است.
ازجمله پیامدها و فواید این پرسش‏ها که در برخى موارد به صورت پى‏درپى ومتوالى طرح و القا مى‏گردید، این بود که پایه‏هاى سست باورهاى شرک‏آمیز به‏لرزه مى‏افتاد و فرصت براى طرح پیام‏هاى توحیدى فراهم مى‏آمد. به‏عنوان نمونه، درمحاجّه مذکور در سوره انبیاء، پس از فرو ریختن کاخ سست بنیاد اعتقاد شرک، فرمود:
قالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى‏ ذلِکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ؛(30)
گفت: بلکه پروردگار شما خداى آسمان‏ها و زمین است که آنها را پدید آورده است و من بر این واقعیت از گواهانم.
همچنین در احتجاجى که در سوره مریم دربرابر عمو یا پدر دارد، پس از طرح پرسش‏هایى مستدل و تکان دهنده، شروع به القاى پیام مى‏کند؛
یا أَبَتِ إِنِّى قَدْ جاءَنِى مِنَ العِلْمِ ما لَمْ‏یَأْتِکَ فَاتَّبِعْنِى أَهْدِکَ صِراطاً سَوِیّاً؛(31)
اى پدر، به راستى مرا از دانش، حقایقى به دست آمده که تو را نیامده است، پس، از من پیروى کن تا تو را به راهى راست هدایت نمایم.
یا أَبَتِ لا تَعْبُدِ الشَّیْطانَ... یا أَبَتِ إِنِّى أَخافُ أَنْ یَمَسَّکَ عَذابٌ مِنَ الرَّحْمنِ فَتَکُونَ لِلشَّیْطانِ وَلِیّاً؛(32)
پدر جان، شیطان را مپرست، که شیطان، خداى رحمان را عصیانگر است. پدر جان، من مى‏ترسم از جانب رحمان عذابى به تو رسد و تو یار شیطان باشى.
ب) برائت از شرک و کفر به صورت‏هاى مختلف
از آن‏جا که بیشترین مبارزه انبیا دربرابر اندیشه چندگانه پرستى و شرک بوده، برائت از شرک و مظاهر آن، همواره در دستور کار آنان بوده است. یکى از بارزترین جلوه‏هاى سیره تبلیغى حضرت ابراهیم، همان برائت و بیزارى جستن از شرک و بت پرستى و اعتقاد به تعدد الهه است، که بارها حتى جان خود را بر سر آن در طبق اخلاص نهاد.
لحن و محتواى تعداد زیادى از آیات، بیانگر آن است که قرآن نیز بر این جنبه از جوانب دعوت ابراهیم عنایت ویژه‏اى دارد و حتى همین عنصر اساسى دعوت ابراهیمى موجب شده است که پس از پیامبر اسلام(ص) حضرت ابراهیم و پیروان او اسوه مؤمنان معرفى شوند:
قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِى إِبْراهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنّا بُرَءاؤُا مِنْکُمْ وَمِمّاتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَبَدا بَیْنَنا وَبَیْنَکُمُ العَداوَةُ وَالبَغْضاءُ أَبَداً حَتّى‏ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ؛(33)
قطعاً براى شما در پیروى از ابراهیم و کسانى که با اویند سرمشقى نیکوست، هنگامى که به قومشان گفتند: ما از شما و آنچه غیر از خدا مى‏پرستید بیزاریم و میان ما و شما دشمنى و کینه همیشگى پدید آمده است تا وقتى که فقط به خدا ایمان آورید.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  56  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله حضرت ابراهیم