فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله خاکبرداری

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله خاکبرداری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

خاکبرداری به 2 روش انجام می شود : یکی خاکبرداری سطحی و دیگری خاکبرداری عمیق .
خاکبرداری سطحی بیشتر به منظور حفظ تعادل ساختمانهای ( بلند ) انجام می شود که در این روش ، حداقل 40 تا 50 سانتیمتر از خاکهای دستی روی سح زمین را بر می دارند .
اما خاکبرداری عمیق با توجه به خواست کارفرما در احداث زیرزمین برای بنا صورت می پذیرد .
وقتی عملیات خاکبرداری انجام می شود محل تماس بل لودر با خاک . دست خورده می شود که برای تراکم این خاک ، از غلطک محلی استفاده می‌شود که البته بهتر است قبل از آن ، از آب استفاده شود .
ـ جهت تعیین مقدار آب قبل از کوبش خاک ، بدین طریق عمل می کنیم : با داشتن سطح زمین و ضخامت 15 تا20 سانتیمتر خاک ، حجم خاک را بدست می آوریم . بعد با وزن مخصوص خاک ، وزن خاک را بدست آورده ، 20 درصد این وزن را‌ آب می زنیم .( غلطک 10 تا 15 سانتیمتر متراکم می کند .)
ـ خاکبرداری در عمق به دلایل زیر انجام می شود :
1) به عمق رفتن باعث رسیدن به مقاومت بهتر و بیشتر می شود .
2) سربار باعث افزایش ظرفیت باربری است .
3) طول گیرداری بیشتر ، باعث واژگونی کمتر می شود .
4) قرار گرفتن پی رد عمق باعث می شود که تحت تأثیر یخبندان تخریب نشود .
5) از فضای معماری زیر رمین هم استفاده می شود و..
ـ در خاکبرداری عمیق باید مواظب ریزش خاک بود .
چنانچه خاک بسیار ریزشی باشد و ساختمان همسایه هم وجود داشته باشد ، حدود یک تا 5/1 متری از دیوار همسایه خاکبرداری باید شود و خاک باقیمانده را بصورت شیارشیاری یعنی یک در میان خالی می کنیم . هر قسمت را که خالی می کنیم ، مهار می زنیم و بعد خاکهای بعدی را بر می داریم ومهار می زنیم .
البته یک در میان یا چند در میان بودن خاکبرداری : بستگی به نوع خاک و تشخیص مهندس مربوطه دارد .
در خاکبرداری عمیق ، برای مهار کردن ترانشه های خاکی ، یا از سپرهای مشبک و یا غیر مشبک استفاده می شود یا به تنهایی از المانهای افی و مایل
استفاده می توان کرد .
اگر از المانهای افقی و مایل استفاده شود این المانها می تواند چوبی یا فلزی ( پروفیل ) باشد .
در المانهای چوبی برای گیردار کردن المانهای افقی و مایل از گچ استفاده می شود و در المانهای فلزی ، از جوش می توان استفاده کرد .
ـ در خاکبرداری نقطة شروع مهم است . این نقطه بهتر است از جایی شروع شود که سرباری وجود نداشته باشد . ضمن اینکه در موقع خاکبرداری در شروع کار ، جهت بیل نباید به سمت منزل همسایه باشد .

 

 

 

 

 


« در تصویر فوق نمونه ای از خاکبرداری نشان داده شده است . ضمن اینکه عملیات پی ریزی و اجرای ستونها نیز دیده می شود . درتصویر فوق ، از مهار ترانشه ها و نیز مهار دیوار همسایه بدلیل ریزشی نبودن خاک . اثری دیده نمی شود که البته بهتر است در جهت اطمینان دیوار همسایه و خاک اطراف ، مهار شود .»

 

 

 

 

 

« در تصویر بالا ، مهار دیوار همسایه فقط با استفاده از المانهای عمودی چوبی و بوسیله گچ کاری انجام شده است . البته مهار کامل با استفاده از المانهای مایل که به المانهای افقی و عمودی تکیه می کند ، صورت می پذیرد .»

 

« پی ریزی »
پی انواع مختلفی دارد که از آن جمله است پی گسترده و پی نواری .
برای پی های گسترده فقط باید 30 تا40 سانتیمتر از کل خاک را باید برداشت ولی در پی های نواری 30 تا 40 سانتیمتر از محل پی نواری را فقط کمی می کنیم و سعی می کنیم که ازخاک اطراف به عنوان قالب پی استفاده کنیم . اما گاهی اوقات به قالب نواری احتیاج است .
قالب بندی در پی ریزی بخاطر شکل دادن بتن و عدم اختلاط بتن با مصالح مجاور و جلوگیری از فرار آب بتن پی ( ایزوله کردن پی ) انجام می شود .
قالب های مورد استفاده عبارتند از : قالبهای چوبی ، فلزی ، قالب با مصالح بنایی و استفاده از جدارة خاکی پیرامون پی کنی .
در قالبهای چوبی به روغن کاری احتیاج است تا آب بتن جذب چوب نشود و نیز قالب بعداً راحت تر جدا شود .
برای راحت تر جدا شدن قالب های فلزی از بتن ، حتماً باید روغن کاری نمود . قالب های فلزی راحت تر تنظیم می شود . در قالبهای فلزی نیاز به استفاده از مشمع برای جلوگیری ازنفوذ آب بتن به فلز نیست ؛( ولی گاهی اوقات در قالبهای چوبی از مشمع استفاده می شود .)
« در تصویر مقابل نمونه ای از قالب چوبی و قالب بندی ستونک دیده می شود .)
« در تصویر زیر ، قالب بندی راه پله با استفاده از قالب های چوبی مشاهده می شود . با دقت درتصویر قالبهای فلزی را نیز می توان مشاهده نمود .»

 

 

 

 

 

قالب های با مصالح بنایی محاسنی دارد و معایبی . از محاسن این قالب به موارد زیر می توان اشاره کرد : پایداری قالب ، جدا کردن آجرها بعد از گرفتن پی ، تنظیم راحت تر این نوع قالب ها نسبت به قالبهای چوبی و فلزی . از معایب قالبهای با مصالح بنایی یکی این است که آب بتن توسط آجر فشاری جذب می شود . البته راه حلی که دارد استفاده از مشمع است . عیب دیگر ، اشغال فضای زیاد است .
قبل از بتن ریزی پی : بتنی روی سطح خاک به ضخامت 5 الی 15 سانتیمتر ریخته می شود که به بتن مگر معروف است که عیار سیمان آن کم است .

 

 

 

 

 


« در تصویر فوق ، اجرای قالب پی با مصالح بنایی ( آجر ) مشاهده می شود .»
عیار سیمان بتن مگر kg/m3 150 تا kg/m3 200 است ، یعنی مقاومت فشاری بتن مگر 100 تا kg/m3 150 است . اجرای بتن مگر با نظافت بدلایلی صورت می پذیرد : عدم اختلاط بتن پی با کف ( خاک ) و جذب آب بتن توسط خاک ، ایجاد سطحی صاف و هموار جهت اتکای قالبها در صورت وجود قالب ، ایجاد سطحی هموار جهت اتکای قفسة آرماتور پی ها .
پس از اجرای بتن مگر درون پی . نوبت به آرماتور گذاری می رسد .
قفسة آرماتور از زیر باید یک پوششی داشته باشد و با بتن مگر فاصله داشته باشد . از نظر اجرایی پوشش زیری برای آرماتورهای پایینی از cm 7 تا cm 10 در نظر گرفته می شود .
پوشش از بالا هم می تواند cm 10 باشد .
برای ایجاد فاصله 10 سانتیمتری در پایین ، می توان از خرده آجر ، موزائیک و یا پایه های پلاستیکی که مخصوص این کار است و به شکل Y می باشد . استفاده کرد .
گاهی نیز از آرماتورهای 10 ( ) بدون آن ، که cm 10 ، cm 10 بریده شده میس توان استفاده کرد که این میلگردها را بطور عمودی به شبکه زیرین قفسة آرماتور جوش می دهند .
برای مستقر کردن شبکة میلگرد ، آنها را در محل قرار داده و با سیم به هم وصل می کنند .
برای وصل کردن آرماتورهای بالایی به پایینی ، یکی از راهها استفاده از آرماتورهایی به شکل Z ( که به خرک معروف است ) می باشد . البته کمتر استفاده می شود . به عکس دقت کنید .

 

« آرماتورهای انتظار »
همانطور که میدانیم آرماتورهای انتظار در ساختمانهای مورد استفاده است.

 

 

 

 

 

« در تصویر بالا قفسة آرماتور پی دیده می شود . در اینجا جهت وصل آرماتورهای بالایی به آرماتورهای پایینی از خرک استفاده نشده است . با دقت درتصویر مشاهده می شود که خاموتها بصورت دوبل در راستای هم بسته شده است . از مشمع نیز جهت جلوگیری از جذب آب بتن توسط قالب آجری و دیواره ها استفاده شده است.»
ما همیشه به تعداد آرماتورهای ستون ، آرماتورهای انتظار قرار می دهیم . سطح مقطع آرماتورهای ستون بیشتر از آرماتورهای انتظار است .
درآرماتورهای انتظار مواردی که باید رعایت شوند عبارتند از : 1) طول مهاری که بیشتر بر اساس کشش طراحی می شود و 2) طول وصله که عبارتست از طولی که برای اورلب شدن با آرماتورهای ستون ، بیرون از پی می ماند . این طول 4/1 تا 3/1 طول ستون است . ( حداقل 80 سانتیمتر ) ضمناً می دانیم که طول مهاری عبارتست از مقدار طولی از آرماتور که در داخل بتن قرار می گیرد تا به حد جاری شدن برسد .
در اجرا برای تعیین جای آرماتورها از شابلونهای چوبی سوراخ دار می توان استفاده کرد . نیز می توان از خاموتهای اجرایی برای مورد فوق استفاده کرد .
گاهی اوقات ارتفاع سقف تا پی کم است که می توان از آرماتورهای انتظار استفاده نکرد . ( تا ارتفاع 2 تا 3 متر می توان آرماتورهای ستون را یکجا به جای آرماتورهای انتظار قرارداد .) مشکلاتی که ممکن است دراین مورد پیش اید عبارتند از : دست و پا گیر شدن درموقع بتن ریزی . سخت شدن کار جابجایی قفسه برای قراردادن در اکس خودش ؛ و..

 

 

 

 

 


« در تصویر مقابل و همچنین در تصویر صفحة قبل ، آرماتورهایی که مشاهده می شود آرماتورهای ستون است . یعنی بجای استفاده از آرماتورهای انتظار مستقیماً ، آرماتورهای ستون قرارداده شده است . »
در تصویر زیر آرماتورهای ستون و قفسة آرماتورهای قبل از بتن ریزی دیده می شود.»

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

« در این تصاویر ، آرماتورهای انتظار ( ستون ) و نیز قفسه آرماتور پی ، به ترتیب قبل از بتن ریزی و هنگام بتن ریزی و بعد از بتن ریزی مشاهده می شود .

 

 

 

 

 


« اسکلت بتنی »
از جمله اجزای اسکلت ، ستون است . در ستون بتنی ، چنانچه از آرماتورهای انتظار استفاده شده باشد ،جهت وصل آرماتورهای ستون به آرماتورهای انتظار ، می توانیم آرماتورهای ستون را خم بزنیم . این خم به نسبت 1 به 6 ( افقی به قائم ) می باشد . می توانیم هم خم بزنیم و بدون خم آرماتورهای ستون را به آرماتورهای انظار وصل نمائیم .
برای بتن ریزی ستونها ، بهتر است از قالبهای فلزی استفاده شود . قالب های ستونها را می توان با یک ریسمان در یک امتداد قرارداد . قبل از قرار دادن قالب ها ، حتماً باید آنها را روغنکاری نمود . طول قالب ستون از 3 متر نباید بیشتر شود . و این به خاطر آن است که عمل ویبره راحت تر انجام شود. چنانچه دستگاه ویبراتور نبود ، می توانید از میلگرد استفاده کنید . برای ستون 3 متری بوسیله ویبراتور 2 بار ویبره باید زد و بوسیله میلگرد 3 بار باید میلگرد زد . قالبها توسط شمع هایی مهار می شود .
چنانچه از قالب های چوبی استفاده شود جهت قراردادن این قالبها برای ستون . احتیاج به یک پاشنه بتنی است . قالب چوبی را به این پاشنة بتنی تکیه می دهند و بتن ریزی می کنند . برای محکم کردن قالبهای چوبی در کنار پاشنه بتنی ، می توان از گچ و خاک استفاده کرد . و یا می توان از چهار تراش یا قوطی استفاده نمود که دو چهار تراش یا قوطی روبروی هم در دو ستون را بهم گیر می دهند . برای دور نشدن قالب ها در بالا از هم می توان از شمع یا پایة مایل استفاه کرد . برای نزدیک نشدن قالب ها به هم ، از آرماتورهای اضافه ای استفاده می شود که دور تا دور داخل قالب را می گیرد و این آرماتورها را به آرماتورهای عرضی ( خاموت یاتنگ ) جوش می دهند ( البته بوسیلة آرماتورهای کوچک اضافی ).
قالب ها حتماً باید شاقول شده و قبل از کار روغن کاری شوند .
کارکردن با قالب های فلزی ، راحت تر از قالب های چوبی است . تراز کردن و شاقول نمودن و مهار کردن قالب های فلزی بسیار آسانتر است . البته قالبهای چوبی از لحاظ شکل پذیری ( ایجاد شکل دلخواه برای بتن ) بهتر هستند . برای جلوگیری از پیچش قالب ها ، شمع ها را به کمربندهای فلزی تکیه می دهند . ( در قالبهای چوبی )
ستونها را معمولاً تا زیر تیرها اجرا می کنند و اجازه می دهند تا بتن ستون خودش را بگیرد .

 

 

 

 

 


« تصویر بالا ، نمادی از اسکلت بتنی را نشان می دهد که در آن ، ستونهای طبقه همکف اجرا شده و به رحلة اجرای تیرهای طبقة اول رسیده است .»
« تصویر زیر ، عکس دیگری از اسکلت بتنی است . ستون بتنی ، راه پله بتنی و سقف تیرچه بلوک نیز قابل مشاهده است .»

 

 

 

 

 

 

 

« اجرای سقف »
انواع سقفهای متداولی که در ساختمانها ، استفاده می شوند عبارتند از : سقف طاق ضربی ، سقف تیرچه و بلوک ، دال بتنی ، سقف کامپوزیت ( مرکب)
در کارگاههایی که بنده کارآموزی می کردم . سقف مورد استفاده سقف تیرچه بلوک بود ، لذا به توضیحاتی در مورد این سقف می پردازم .
سقف تیرچه و بلوک از جمله سقف ایی است هم در ساختمانهای بتنی و هم در ساختمانهای فلزی مورد استفاده قرارمی گیرد . معمولاً از این نوع سقف در طول دهانه های 7 متر ( ترجیحاً تا 6 متر ) استفاده می شود .

 

 

 

 

 

تیرچه که نمایی از آن در تصویر بالا‌مشاهده‌می‌شود ،‌شامل‌اجزای‌زیر‌است :
ـ آرماتور طولی فوقانی ( منفی ) ـ 2 آرماتور طولی زیرین ( مثبت ) ـ فندوله ـ بتن پرمایه ـ آرماتورهای عرضی یا برشی .
بتن باید دور آرماتورهای طولی مثبت را را بگیرد ( زیر آرماتورها رفته باشد ). اگر چنین نباشد ، تیرچه مردود است . در محل کارگاه ، با زمین زدن و شکافتن فندوله ، می توان مشاهده نمود که آیا بتن زیر آرماتورها رفته است یا نه . این موضوع مخصوصاً در مورد تیرچه هایی که در وسط سقف قرار می گیرند ، بیشتر باید مورد توجه قرارگیرد .

 

 

 

 

 


چنانچه در شکل بالا مشخص است قبل از بتن ریزی سقف تیرچه ، زیر تیرچه ها را سرتاسر چهار تراش ( یا قوطی ) می گذارند . جهت این چهار تراش ها در جهت عمود در راستای تیرچه هاست . سپس زیر چهار تراش ها شمع ( چوبی یا فلزی ) زده می شود . فاصله بین شمع ها 1 تا 5/1 متر می‌باشد .
دو محل اصلی که چهار تراش قرار می گیرد یکی زیر تکیه گاههاست ( در سر تیرچه ها ) و دیگری همانطور که گفته شد در فواصل 1تا 5/1 متری در زیر تیرچه هاست .
شمع ها روی کف متکی می شوند .
در ساختمانهای فلزی اتصال تیرچه ها به تیرهای اصلی ضعیف است لذا از آرماتورهای برشی اوتگا استفاده می شود : بدین صورت که این آرماتور از روی بتن فندوله شروع می شود و خم می خورد و از روی تیرآهن رد می شود ، دوباره خم می خورد و روی تیرچة بعدی ( اگر وجود داشته باشد ) قرار می گیرد واگر تیرچه بعدی وجود نداشته باشد ، بهتر است آرماتوراوتگا روی بال تیرآهن ، جوش شود . البته در ساختمانهای بتنی هم از اوتگا بهمان طریق استفاده می شود . باید دقت نمود که طول مهاری آرماتوراوتگا بایستی تأمین شود . نیز توجه شود که جوش دادن آرماتورهای خود تیرچه به تیرآهن سازة فلزی ، فایده ای ندارد و دراین مورد لازم نیست هیچ آرماتوری جوش شود .
در ساختمانهای بتنی ، از سقف تیرچه بلوک برای دهانه های 7 تا 5/7 متری هم می توان استفاده کرد .
در سازه های بتنی ، اجرای بتن سقف تیرچه بلوک و بتن تیرها باهم انجام می شود . لذا زیر تیر بتنی ، قالبهایی می بندند و از شمع های مخصوص زیر تیرها که دارای سری مثلث شکل می باشد ، استفاده می کنند . به عکس زیر توجه شود .
اختلاف ارتفاعی بین تیرو تیرچه و بلوک وجود دارد که نباید ارتفاع تیرها را بخاطر تیرچه ها کوتاه نماییم . بهتر آن است که تیرچه ها در بالای تیر بتنی قرار داده شوند و اختلاف ارتفاع بین تیر و تیرچه در قسمت زیرین سقف باقی بماند و قسمت فوقانی همسطح شود .
درمقطع تیر نباید فندوله وارد شود بلکه آرماتور لخت شده درداخل تیر اصلی قرار می گیرد .
« در تصویر مقابل شمع‌های زیر تیر اصلی دیده می شود .»

 

 

 

« در تصویر پایینی ، تیرچه ها قبل از قرار گیری درتیر اصلی مشاهده می‌گردد .»

 


تصویر زیر نمای کاملی است ازاتصال آرماتورهای ستون و تیر اصلی و همچنین نحوة قرارگیری آرماتورهای مثبت تیرچه روی آرماتورهای تیر اصلی قبل از قرارگیری درجای خود . ضمناً قالب های چوبی که زیر تیر اصلی قرار گرفته دیده می شود .

 

 

 

 

 

آرماتورطولی فوقانی بهتر است درست وسط 5 سانتیمتر دالی باشد که می‌خواهیم آن دال را بتن ریزی کنیم ( یعنی بالاتر از بلوک ها ) .
گاهی اوقات در مورد ساختمانهای فلزی که با سقف تیرچه بلوک اجرا می‌شود ، بین میلگردهای طولی مثبت پایین یا تیرآهن اصلی ، فاصله می افتد . در این حالت باید بجای 1 آرماتور اوتگا از 2 آرماتور اوتگا استفاده نمود ( با طول مهاری 40 )
در موقع نظارت سقف تیرچه بلوک ازکنار تیرچه ها و از بالای سقف ، باید کنترل کنید .
سقف را قبل از اینکه بتن ریزی کنند ، خیس می کنند .( سفالها را خیس می‌کنند ).
در موقع راه رفتن روی سقف تیرچه بلوک ، پا را روی سفالها نباید گذاشت و پا را فقط روی تیرچه می توان گذاشت .
تیرچه ها را معمولاً بزرگتر می سازند ( حدود cm 20 تا cm 30 بزرگتر می سازند ) تا در موقع کار کوچک نباشد . زیرا بزرگ بودن تیرچه را با شکاندن فندوله و بتن و بریدن میلگردها می توان کوتاه نمود .
فاصله بین تیرچه ها را بوسیله سفالها تنظیم می کنند . سفالهای دو سر تیرچه ها را قبلاً باید گل بزنند تا درموقع ویبره کردن بتن داخل آن نرود .
در جاهاییکه بلوک سفال جا نمی شود ، ( منظور کناره هایی است که یک بلوک کاملاً جا نمی وشد ) ، سفال را می شکانند و قرار می دهند و بعد بتن ریزی می کنند . ( عکس پایین را ببینید . در این عکس تنظیم فاصلة تیرچه ها بوسیلة سفال ها کاملاً مشهود است .)

 

 

 

 

 

عکس زیر ، بتن ریزی سقف و تیرچه و بلوک را نشان می دهد و ضخامت بتن مذکور را باید 5 سانتیمتر در نظر گرفت .

 

 

 


با دقت درهمان تصویر ، علاوه بر سفالها و تیر اصلی ( آرماتورهای تیر اصلی ) ، آرماتورهای حرارتی نیز دیده می شوند .
معمولاً هر 25 سانتیمتر باید از یک 6( ) آرماتور حرارتی قرار داد ، ولی چون آرماتور طولی بالایی تیرچه ، می تواند نقش آرماتور حرارتی را ایفا کند، لذا درهر 50 سانتیمتر ، یک آرماتور حرارتی 6( ) قرار می دهند .
آرماتور حرارتی باید تا روی سفال فاصله داشته باشد و بتن زیر آن قرار گیرد . آرماتورهای حرارتی بهتر است کشیده شوند و بعد بسته شوند .
آب بتن که از دست برود ، بتن انقباض پیدا می کند وترک برمی دارد و چون قرار نیست در ناحیة فشاری ( بالای بتن ) ترک ایجاد شود ، لذا آرماتور حرارتی مورد استفاده قرارمی گیرد . جمع شدگی بتن درضخامت کم بتن بی معنی است ؛ بنابراین در بعد ارتفاع بتن میلگرد حرارتی قررا نمی گیرد و فقط در دو جهت عمود بر هم میلگردهای حرارتی قرار می گیرند .
ـ حتماً باید بتن سقف را نیز ویبره نمود . باید داخل تیرچه ها و تیر اصلی را ویبره نمود و چنانچه ویبره در اختیار نباشد ازمیلگرد استفاده شود تا بهر حال عمل ویبره روی بتن سقف انجام شود . ( عکس زیر را هم نگاه کنید ) .

 

 

 

 

 

اگر طول تیرچه ها بیش ارز 5 متر باشد در قسمت وسط تیرچه ها و عمود بر راستای تیرچه ها ، سفالها را از هم فاصله می دهند (تا cm 20 ) و تیر بتنی ژوئن را اجرا می کنند بدین ترتیب که در میلگرد با 16 ( ) ( 14 ( ) یا 12 0 ) یکی دربالا و یکی در پایین قرار دارد . به تیرهای اصلی گیر می دهند و بعد بتن ریزی می کنند . شکل مقابل تصویری از ژوئن را نشان می دهد .
« اجرای صفحه ستونها »
صفحه ستونها یا بیس پلیت ها مهمترین و حساس ترین قسمتی است که در ساختمانهای فولادی اجرا می شود .
پلیت باید قادر باشد که به ستون و پی متصل شود . درموقع نصب بیس پلیت ها باید دقت نمود که : اکس بیس پلیت ها در یک امتداد باشد ، بیس پلیت ها در یک تراز قرار گیرند . ضخامت صفحه ستون بین 2 تا 5 ساتیمتر می تواند باشد . درهنگام طراحی ، باید ازتنوع ابعاد بیس پلیت ها جهت راحتی کار صرف نظر نمود .
اولین بیس پلیت هایی که درساختمان قرار می گیرد ، بهتر است بیس پلیتهای کنج باشد .
وسایل مورد نیاز برای اجرای صفحه ستونها عبارتنداز : ریسمان ، متر ، شمع ( مداد شمعی یا ماژیک ) میل یا خط کش نقشه برداری ، دوربین نقشه برداری ، ژالون .
البته یک راه هم تراز کردن صفحه ستونها استفاده از دوربین است . راه دیگر استفاده از شلنگ تراز است و بدین صورت است که دو چوب را در سطح صافی گذاشته و علامت می زنیم . بعد شخصی یک چوب را با یک سر شلنگ ( پراز آب ) بگونه ای قرار می دهد که سطح آب باعلامت روی چوب یکی باشد . بعد شخص دیگری همین کار را درروی بیس پلیت بعدی انجام می دهد تا تراز شود .
راه دیگر ، استفاده از شمشة آلومینیمی ( یا چهارتراش چوبی ) است که یک سر شمش را روی بیس پلیت مبنا ودیگری را روی بیس پلیت مورد نظر قرارمی دهیم و با استفاده از تراز دستی تراز می کنیم .
برای تنظیم فاصله بین بیس پلیت ها با استفاده از مترکشی فاصله اکس بیس پلیتها را اندازه گیری و تنظیم می کنیم.
بولت ها با سیم شبکه آرماتور بسته می شود .
« درعکس مقابل ، نمونه ای از بستن بولتها را به آرماتورهای ستونک مربوط به یک سوله را نشان می دهد .
طریقه بستن بولتهای ساختمانهای فولادی به شبکة آرماتورهای پی نیز مشابه همین نمونه است .»
برای جایگذاری بیس پلیت ها بعد از ریختن بتن پی ، زیر آنها را روغن باید زد . بیس پلیت ها به بولتها محکم نباید بسته شوند ( دراین مرحله ) . تمامی بولتها با سیم آرماتور بسته می شوند . بعد از گذاشتن صفحه ستونها لازم نیست تمامی بولتها را پیچ و مهره شوند . ( حداکثر 4 تا کافیست ) . پس از اینکه بتن پی کمی خودش را گرفت ، مهره ها را باز کرده و بیس پلیت ها را به آرامی در می آوریم و بدون چرخاندن و تغییری در موقعیت بیس پلیت آن را در کنار بولتها قرار می دهیم .
بعد با ملات پر سیمان به اندزة 1 تا 5/1 سانتیمتر ، سطح محل قرارگیری بیس پلیت ها را صاف می کنیم و بعد از یانکه خشک شد ، صفحه ستونها را همانطور که در آورده ایم ، در سرجای خود قرار می دهیم و بعد تراز می کنیم . اینکار ها برای این است که سطح ناصاف و حبابدار ناشی از قرار گرفتن بیس پلیت ها روی بتن تازه از بین برود .
سفت کردن مهره های بولتها ، نباید به حدی باشد که شیره سیمان بیرون بزند .
قبل از اینکه ستون روی بیس پلیت بنشیند بهتر است که توسط ستونکی دو نبشی را در محل اکس حدوداً خال جوش بزنیم . پس از نصب ستونها جوشکاری کامل انجام نمی شود چون هنوز تراز کامل نشده است . ستون در دو طرف به نبشی ها و در دو طرف دیگر به بیس پلیت ها جوش میشوند . اگر نبشی نداشته باشیم و فقط سخت کننده داشته باشیم اشکال ندارد که ابتدا توسط دو نبشی اکس ستون را تنظیم کنیم و بعداً با چکش نبشی ها را جدا کنیم . ورقهای سخت کننده برای کاهش ضخامت صفحه ستون و نیز برای جلوگیری از بند شدن صفحه ستون های کناری و گوشه ( کنج ) استفاده می شود .
« صفحه ستون مربوط به ستون گوشه در تصویر 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 36   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله خاکبرداری

دانلودمقاله موسیقی درمانی

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله موسیقی درمانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

موسیقی درمانی
طبق تحقیقات انجام گرفته توسط دانشمندان ثابت شده است که نوع تفکر انسان در ساخت بیوشیمی مولکولهای بدن تأثیر مستقیم دارد . در واقع بنا به گفته برخی از دانشمندان ، انسان آناتومی مغز خود را توسط نوع و نحوه اندیشه ای که طی سالیان زیاد دارد شکل می دهد و همین معنی را می توان از این مطلب استنباط کرد که : با شنیدن صداها چه به آنها توجه داشته باشیم یا خیر ، تغییراتی در بیوشیمی بدن خود خواهیم داشت و این امر به صورت خود به خود صورت می گیرد . بدین معنی که یک نظام بسیار پیچیده در بدن وجود دارد که هر نوع تأثیر خارجی را در بدن اعم از صوتی ، حرارتی یا صورت های دیگر را به شکل پیامی به مغز انتقال داده و مغز متأثر از اطلاعاتی که دریافت کرده است آنزیمهایی را در بدن برای حفظ و بقای ارگانیزم ترشح می کند .
حال اگر بخواهیم این موضوع را با دقت بیشتری مورد توجه قرار دهیم متوجه می شویم که تأثیرات عوامل خارجی مثل تأثیرات شنوایی در بدن انسان ، می تواند موجب تغییرات بیوشیمی بدن شود . اگر موسیقی یا صدایی که می شنویم نابهنجار باشد ، بدین معنا که نسبتهای صوتی موجود در کل هستی در آن موسیقی یافت نشود ، در چنین شرایطی به علت هماهنگ نبودن موسیقی با وجود انسان که جزئی از هستی است آنزیمهایی که برای مقابله و حفظ بقای ارگانیسم ترشح می شود می تواند مخرب جسم او باشد .
حال تأثیر درمانی موسیقی را می توان از چند وجه مورد بررسی قرار داد :
1- تأثیرات روانی و ایجاد تعادل در آنزیمها .
2- تأثیر مستقیم فرکانس ایجادشده از طریق موسیقی .
در هر موجود زنده و غیر زنده بنابر شکل و اندازه ای که دارد فرکانس صوتی نهفته است . حال اگر جسمی فرکانس خاصی داشته باشد و فرکانس مشابه او تولید شود آن جسم هم با فرکانس تولید شده مرتعش می شود . به عنوان مثال فردی روی صداها و فرکانس ها تحقیق می کرد ، تصمیم گرفت سوتی را که از نوع سوت پلیس بود به قطر 2 متر طراحی کند و دقیقاً همان ساختمان سوت پلیسی را به ابعادبزرگ بازسازی کرد و یک پمپ باد قوی را در کنار آن قرار داد و به محض اینکه پمپ باد را روشن کرد و باد به داخل سوت بزرگ دمیده شد ، شخص به سرعت و ناگهانی از دنیا رفت . پس از اینکه پزشکان کالبد شکافی کردند متوجه شدند که اعما و احشای درونی این شخص درهم آمیخته و باعث مرگ این شخص شده است و متوجه شدند که ارتعاش صدایی که از سوت ایجاد شده با فرکانس درونی بدن این شخص هماهنگ بوده و همین موجب شده وجود این شخص از درون متلاشی شود و نتواند تحمل کند . بنابراین همه موجودات دارای فرکانس نهفته درونی هستند .
در تحقیقات انجام شده درباره موسیقی مناطق مختلف ، از استادان موسیقی این مناطق شنیده شده که بیماریهای عفونی چون حصبه و سرخک را با نواختن موسیقی درمان کرده اند . در نگاه اول این موضوع ممکن است در نظر پزشکی و یا مردمی که اطلاعات جزئی از این امر داشته باشند غیرممکن جلوه کند که چطور ممکن است صدایی که در خارج از جسم انسان به صورت صوت ایجاد می شود بتواند بیماریهای عفونی مثل سرخک و یا حصبه را معالجه کند ؟
می دانیم که میکروارگانیزمها دارای فرکانس نهفته درونی هستند و اگر فرکانسی شبیه به فرکانس میکروارگانیزمها تولید شود ، آن موجودات بسیار ریز را به ارتعاش در می آورد و ارتعاشی که این موجودات پیدا می کنند می تواند زندگی آنها را به طور موقت دچار اختلال کند . موقعی که میکروارگانیزمها وارد بدن انسان می شوند نظام دفاعی بدن به طور طبیعی شروع به فعالیت می کند و با این موجودات مقابله می کند . اگر این موجودات قوی تر باشند بر بدن غلبه می کنند و اگر ضعیفتر باشند بدن راه بهبودی را پی می گیرد .
با موسیقی به نظام دفاعی بدن کمک می کنیم تا بتواند کار خود را بهتر انجام دهد . به این نحو که اگر موسیقی مناسبی انتخاب شود که فرکانس آن با میکروارگانیزمها یکسان باشد ، میکروارگانیزمها شروع به ارتعاش می کنند و همین ارتعاش موجب می شود که فعالیتشان مقداری مختل شود و نظام دفاعی بدن از این شرایط استفاده کرده و به این میکروارگانیزمها حمله می کند و آنها را مقلوب می سازد .
با توضیحاتی که در این خصوص داده شد می بینیم که معالجه از طریق موسیقی امری کاملاً معقول و منطقی می باشد و توجیه علمی دارد و خرافات نیست و اگر انسان های گذشته و اساتید موسیقی نتیجه مثبتی از این عمل نمی گرفتند ، هیچگاه بیماران خود را توسط موسیقی درمان نمی کردند .
در منطقه دوردست ترکمن صحرا استادانی بوده اند که مریض هایی را که بیمارستان آنها را جواب کرده بودند و از آنها قطع امید شده بود ، توسط موسیقی درمان کرده اند .
مثلاً دختربچه ای که به واسطه حصبه دچار مشکل شده بود و او را از بیمارستان به منزل فرستاده بودن تا شب آخر عمر خود را در منزل باشد ، با اجرای موسیقی درمان کردند . نمونه هایی از این روش درمان هنوز در منطقه سیستان و بلوچستان -جزایر جنوب ایران- در قشم و نقاط دیگر کشور متداول است و تحت عنوان « شامان» یا « زادیاگواتی» مورد استفاده قرار می گیرد .
طبق تحقیقات انجام گرفته ، اگر موسیقی جدی و سالم و درستی که مناسب حال بیمار است پخش شود در علایم حیاتی تأثیر می گذارد . چون محققین قبل از پخش موسیقی و بعد از پخش موسیقی برای مدت 15 دقیقه علایم حیاتی را ثبت کرده اند و تأثیرات کاملاً مثبتی را شاهد بوده اند . تستهای خاص روانشناسی از بیماران به عمل می آمد و نتایج نشان دهنده این بود که برای بیماران روانی امید و تحرک در ذهن ایجاد می کند و در بهبود آنها کاملاً موثر است . و موسیقی را که از حیث فنی انفعال در آن هست و برای گوش فرد عادی ممکن است قابل تشخیص نباشد را هم مورد آزمایش قرار دادند و نتیجه کاملاً عکس بود یعنی حتی افراد کاملاً سالمی هم که مورد این آزمایش قرار می گرفتند و به موسیقی که از حیث هنری عمیق نبود ، گوش می سپردند ، منفی بوده و حالت انفعال از حیث روانی و حالت معکوس از نظر علایم جسمی و روانی در شخص ایجاد کرده و این چیزی است که در تحقیقات علمی ثابت شده است .
در تحقیقات دیگری که بر روی بررسی فاکتورهای خون افراد پس از عمل جراحی ByPass انجام گردید تأثیر باورنکردنی و بسیار سریع موسیقی در تعادل آنزیمهای خون بیمار پس از بیهوشی بوده است . توضیح اینکه موسیقی انتخاب شده از نوع موسیقی دستگاهی بوده و دقت انتخاب موسیقی مناسب ، شرط ضروری انجام این پژوهش بوده است . حتی در یک مورد که موسیقی نامناسب انتخاب شده بود ، تأثیر منفی مشاهده گردید. و آزمایشات نشان دهنده این بوده که اگر برای فردی که پس از عمل جراحی (بای پس ) موسیقی صحیح پخش کنیم ، کمک به تسریع درمان می کند حتی نیاز به استفاده از دستگاههای که برای مدتی فعالیت ریه را به عهده می گیرند و فشار خون را تنظیم می کنند و بقیه امور حیاتی را تحت کنترل دارند ، نخواهد بود و فقط موسیقی صحیح می تواند به جای این دستگاهها عمل کند .
موسیقی ها انواع و اقسام دارند . از جمله موسیقی هایی که مورد استفاده قرار می گیرند موسیقی هایی هستند که از ساختار صحیح ریاضی برخوردار باشند و بر اساس اصول خاص ریاضی طراحی شده باشند . به نحوی که اجزای موسیقی باهم یک کل را تشکیل داده باشند که این کل با نظام هستی هم سنخ و هماهنگ باشد .

 

در طی سالهای طولانی، صدا و موسیقی ( که در مدارس مذهبی باستانی بعنوان یک علم بسیار پیشرفته محسوب می شدند) ، بعنوان ابزاری برای درمان بوده اند.
این درمان برپایه ی جنبه ای از زندگی که در آن ارتعاش بعنوان اساس و شالوده ی نیروی خلاقیت قرار داشته، قرار داده شده است.
صدا و نور، بلوکهای ساختمانی دنیا می باشند، قالبهایی که تمام خلقت به وجود آنها وابسته است.هر تک مولکول هر چیزی، صدایی دارد، هربرگ، هر اتم، کائنات، هر ذره، هرسلول بدن صدای خود را زمزمه می کند.
حتی زمانی که ما بدنیا آمدیم، زمانی که اندامهایمان در حال شکل گرفتن بود، صدایی نواخته می شد...صدای منحصر به فرد خودمان.
موسیقی به راههای عمیقی در اندام و جسم تأثیر می گذارد.امواج صدا به بدن وارد می شوند، بدور اتمها می گردند، ساختار سلولی ما را مرتب می کنند و ما را به حالت نظم باز می گردانند.
موسیقی- در شکلهای پیشرفته اش- قدرت این را دارد تا فشار خون را پایین بیاورد، میزان تنفس را منظم کند، ساختار ملوکولی بدن را هارمونیزه و سازماندهی مجدد کند، خلق را بالا ببرد و ما را از دنیای روزمره به دنیای معنوی و روحانی ببرد، هوشیاری را مسخ کند و سرانجام روحمان را رها کند.
به گفته ی نیچه، بدون موسیقی زندگی اشتباهی بیش نبود.
شخصی بنام درتی رتاللک ، با انجام برخی تحقیقات برروی گیاهان ثابت کرده که بعضی از انواع موسیقی بر رشد گیاهان تأثیر گذار است. وی سه گروه از گیاهان را در ظرفهای شیشه ای قرار داد و به مدت 30 روز انواع مختلفی از موسیقی را برای آنها به اجرا گذاشت.
گروه اول این گیاهان، در معرض موسیقی راک اسیدی قرار گرفته شد، این گیاهان در واقع خود را از بلندگوهها دور می کردند تا از صدا دور شوند، پژمرده بودند و رشد بسیار کمی داشتند.
گروه دوم که در معرض موسیقی باخ و موسیقی های مشابه قرار گرفتند، رشدی بهتر از حد نرمال داشتند.
برای گروه سوم، موسیقی مقدس ( مذهبی، معنوی) نواخته شد، این گروه به طرف بلندگوها متمایل شدند و بدور سیمهای بلندگو ها پیچیده می شدند تا به صدا نزدیکتر باشند. آنها بهترین رشد را داشتند و نسبت به دو گروه دیگر، بهترین طرح رشد را دارا بودند.
پس این آزمایش دوروتی نشان داد : چنانچه موسیقی راک اسیدی چنین بلایی بر سر گیاهان می آورد، پس چه بلایی بر سر کودکان ما خواهد آورد؟
بنا بر گزارشی، گروهی از پزشکان در جنوب فرانسه، نوع خاصی از موسیقی را بعنوان دارو، برای بیماران تجویز می کنند تا روزی سه بار به آن گوش کنند.
گزارش دیگری می گوید که گاوها، پس از شنیدن موسیقی کلاسیک در آخورشان، شیر بیشتری می دهند.
موسیقی های بالابرنده ی هوشیاری، بر میزان تصمیم گیریها و نتایج مؤثر در زندگی می افزایند و موسیقی هایی با ارتعاش پایین می توانند شنونده را مستقیما ً به سوی افکار مخرب، و منفی هدایت کنند و حتی گاهی اوقات، باعث خودکشی شوند.
صدا یک سلول زنده است
به گفته ی دین رودپر : صدا یک سلول زنده است.... مظهر کائنات است که حقیقتا ً کائنات را بازتاب می کند، صدا کل هستی است.
موسیقی کلیدی است که منشا ما را ، به یادمان می آورد و باعث اتصال دوباره ما با مبدامان در هستی می شود.روح ما، بی توجه به ملیت مان و زمان و مکانی که در آن زندگی می کنیم، صدا را بعنوان راهی برای رسیدن به لایتناهی می داند. موسیقی زبان بین المللی است.
نادا براهما می گوید : صدا ، خدا است.
ناهماهنگی و بی آسایشی درون سلولها، عمدتاً در طبیعت ذاتی است. خود جدا شده از سرمنشا، احساس جدایی از اصل و ریشه، باعث ایجاد ناهماهنگی می گردد. انواع خاصی از موسیقی می توانند به شخص کمک کنند تا ارتباط خود با سرمنشا را بیاد داشته باشد و اینکه در ضمن کسی که به یک موسیقی گوش می دهد میتواند به اندازه آهنگساز آن قطعه در زمان ساختن آن، عمیق شود و به اوج برسد .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   20 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله موسیقی درمانی

دانلودمقاله داستان خلقت ادم

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله داستان خلقت ادم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

به نام پروردگاری که تمامیت ایجاد را بر وجود ادمی به ودیعت نهاد و شانه او را بر مداری به ارزش تمام هستی،که مرصع شد،از یاقوت های پنج گانه ای،که درصندوقچه توحیدی با ارزش ترین و قیمتی ترین بود و هرگز سبزی آن را هیچ ملک و ملکی به خود ندیده،تزیین نمود.در حالی بر کرسی تدریس نشانده شد که تلامیذ ملکی نمی دانستند بر درس اسما شناسی او گوش جان فرا دهند.یا چشمان دوخته بر آن مدال که درخشش هریاقوتش خورسیدی را شرمسار می نمود،مهار سازند.و با نگاه دقیق که او کیست،چه می گوید و چه دارد؟از تمامیت کلاس تدریس محروم نگردند.
آری سرشتش از گل و نور بود،اما سرنوشتش خلیفه اللهی را به اذهان سبوحیان و قدوسیان نشانه رفته بود.وی پیش از خلق جهان و مافیها و اتمام آن و ایجاد محشر و قیامت،قیامتی به پا کرد بسیار دیدنی!
هنوز اسرافیل ممات و محیی خلق نشده بود که کلام و بیان و نگاهش همه چیز را تمام شده جلوه می داد.جبرئیل پیش از معراج جسمی و روحی فرزند او به عرش،چنان از شوق تدریس پر و بالش از آتش شوق زبانه کشیدکه تمام کروبیان بوی عطر آگین بال های سوخته جبرئیل را استشمام کردند و بر سوختنش تحسین نمودند به گونه ای که عزرائیل ملک خود بر کلاس درسش قبض روح شد.
میکائیل آن صف آرای ملائک نیز چنان از خود بی خود گشت که خود عامل به هم پاشیدگی صفوف ملکوتیان گروید.لبخند ملیح عرش بر گل زیبای آدمیت چنان دلنواز و عاشقانه بود که گویی کرسی نیز از تاب و توان افتاده بود.
آری!پروردگاریعنی خالق زیبایی،عالی ترین و هنرمندانه ترین هنر های زیبایش را در نمایشگاه توحیدی به نمایش گذارده بود.آدم ابوالبشر آن پدر مهربانی که هرگز نمی خواست دل کسی را بیازارد،با معشوقه خود حوا،بر باغات بهشتی به گشت و گذار مشقول بودند؛گل می گفتند و گل می شنیدند،دل می دادند و دل می گرفتند،ناگهان افعی[ابلیس]کینه و حسد،چنان عقده حقارتش را بر نیش حیله به نوش آدم خوراند که همه جا برای آنان سیاه گشت.
و اما آدم،چنان به خود می پیچید که ناگهان خود را در صحرایی تنها پر از وحشت و غم یافت،به گونه ای وحشت و تنهایی بر او مستولی گشت که درد و رنج نیش افعی از یادش برفت.دست حسرت بر دل زخم افتاده اش نهاد و با پای ندامت به دنبال حوا وبا فریاد الهی «العفو»،هم سوزش ناشی از نیش را آرام و هم وحشت از تنهایی را بی رنگ می ساخت .آنقدر دراین زندان پهناور،که اولین مجرمانش آنرا تجربه می نمودند،به دنبال یار گشت که گویی ره پانصد ساله را در پیش نظر خود مجسم می نمود.
اما حوا،آن دلبر آدم،نیز وضعیت مطلوب نداشت؛چون هرگز خود را با زندگی در خانه خلقت و عروس شدن و به خانه بخت رفتن و نیز آغاز زندگی را با جدایی و فراق آماده نساخته بود و هرگز به ذهنش هم خطور نمی کرد که باید عمری را در فراق یار،یکه و تنها،در سلول تنهایی دنیا به سر ببرد.او هرگز برای تنهایی خلق نشده بود.اما لعنت بر این افعی که با شیطنت او سالها اولین لیلی و مجنون هستی،تنهایی را تجربه کردند.
آنقدر در فراق لیلی،مجنون وارگریست که بیم نابینایی او میرفت.آری اشکها مرحم زخمها بودند،اما نیش بد نیشی بود و زخم عمیق و کاری.زهر چنان وجودش را بی رمق می ساخت که تنها داروی شفا بخشی او اشک و آه بود.
اما شربت امید،که «ان شاء الله به هم خواهیم رسید»،چنان وجودش را احیا نمود که با عزم راسخ برای یافتن خود به دنبال حوا رهسپار شد.امید آدم و حوا نیز به بزرگی زندان بود.انگیزه احیاگر«دوباره زندگی اشتراکی را شروع خواهیم کرد»،جاده جستجو را هموار ساخته بود و با دیدن تابلوهایی از ردپای حوا،به آدم جانی دوباره داده بود.
گامها با توکل،زنجیری گشت تا زنجیره های تنهایی را از هم بگسلد.لبخند ملیح با اشک شوق حوا،همراه با فریادی از حنجره پر دردش،چنان افعی لعین را لرزاند که گویی هرگز از سوراخ خانه نخوتش بیرون نخواهد آمد.
دستهای سرشار از انرژی وصال،با چشمهای بسته از جاده فراق،با سربازان امیدی که از پادگان چشمان آدم زنجیروار بر میدان رزم آرایش،صورت رمق دیده اش با صفوفی منظم،رقص شادی می کردند،ناگهان صدایی از مؤذنه حنجره اش به گوش افلاکیان رسید که گویی صدا،صدای خدا بود.حوای عزیزش را به آغوش کشید و با همه وجود و با محبت و امید،ترانه وصال را تقدیم وی نمود.آری تصمیم گرفتند،ابراهیم وار،اسمائیل هوس ها را ذبح کنند،تا بهشتی دیگر بسازند و بهشتی زندگی کنند.
مانیز تا به حال فقط اشک ندامت ریخته ایم،ولی هرگز به دنبال حوای خود نگشتیم.
معنای یاد و ذکر خدا
بزرگان گفته اند:شاید بعضی تصور کنند که مقصود از یاد خدا این است که انسان تسبیحی به دست گیرد و ذکر بگوید،ولی قطعأ مقصود این نیست،نه تنها این گونه یاد خدا بودن،انسان را به یاد خود نمی آورد و حجاب های دل را بر نمی دارد،بلکه ممکن است حجابی بر حجاب های دل بیفزاید.یاد خدا در رابطه با دفع موانع شناخت خدا به معنی حضور ذهنی و گفتاری نیست،بلکه به معنی حضور ذهنی و گفتاری نیست،بلکه به معنی حضور عملی است.هر چند حضور ذهنی و گفتاری هم به عنوان بخشی از کردار،به ترتیبی که خواهد آمد در کنار زدن این موانع مفید و مؤثر می باشد.
یاد خدا به این معنا در نخستین گام عبارت است از:خود نگهداری از هوس هایی که موجب،حجاب ها و موانع قلب است و این گام حساس ترین و عمده ترین و در عین حال،سخت ترین گام های سیر و ستوک در رابطه با شناخت خدا از طریق قلب است.از این رو،در روایات از آن به«اشد الاعمال»یا «سید الاعمال» تعبیر شده است.
پس از برداشتن این گام و خودداری از هوس و گناه،دومین گام در مسیر سلوک،اجرای قوانین الهی و پیاده کردن برنامه های انبیای الهی و قوانین شرع مقدس در زندگی است.
حضرت علی‹ع›نیز در این زمینه می فرمایند:«و لکن ذکر الله فی کل موطن اذا هجمت علی طاعته او معصیته»1
یاد خدا در همه جا،به این معنی است که هنگام اطاعتو یا معصیت خدا به وظیفه خود عمل کنی.
پس برای کرامت نفس و سرانجام،برای رسیدن به خدا لازم است که خود را بشناسیم.
سر گذشت خلقت آدمی در قرآن
وحال ای جانشین خدا،ای مسجود ملائک و ای اشرف مخلوقات گوش فراده تا داستان خلقت تورابر اساس آیات قرآن و روایاتبازگو کنیم:
چشم دل باز کن که جان بینی آن چه نادیدنی است آن بینی
آن چه نشدیده گوشت آن شنوی و آن چه نادیده چشمت آن بینی
و بدان که:
گردر طلب گوهر کانی،کانی ور در پی جست وجوی جانی،جانی
من فاش کنم حقیقت مطلب را هر چیز که در جستن آنی،آنی
داستان خلقت انسان از آنجا آغاز می شود که خداوند متعال به فرشتگان فرمود:
«واذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه»2
وهنگامی که گفت پروردگارت به فرشتگان:می خواهم جانشینی در روی زمین بگمارم.ملائک نپذیرفتند و شدیدا اعتراض کردند و گفتند:خدایا تو گمارنده کسی به عنوان جانشین در روی زمین هستی که در آن فساد و خونریزی مکند.و گفتند:آیا قرار می دهی کسی را در روی زمین که در آن فساد و خونریزیها کند،حال آنکه ما شاکران تو را نیایش می کنیم و تو را به پاکی یاد می کنیم.فرشتگان که نمیدانستند خداوند می خواهد چه موجودی بیافریند،از عشق خداوند نسبت به انسان بی خبر بودند.3
خداوند که نمی خواست همه چیز را به فرشتگان بگوید،فرمود:ای فرشتگان!من چیزی می دانم که شما نمی دانید.4 وآرام آرام برای فرشتگان اسراری از خلقت آدم را فاش نمود تا برتری و رجحان آدم را نسبت به آنها بیان کند.از آن جمله ،همه اسما و نامها را بر فرشتگان عرضه داشت و فرمود:اگر راست می گویید مرا از آنها خبر دهید.ایشان درمانده شدند و گفتند:پاکا که تویی،ما دانشی نداریم جز آنچه به آموخته ای.تو دانای فرزانه ای.
سپس،خداوند به حضرت آدم فرمود:ای آدم آنان را از نامهایشان خبر ده و چون از نامهایشان خبر داد،فرمود:«ما امانت خویش را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم،ولی از آن سرباز زدند و از آن هراسیدند و [از میان تمام مخلوقات فقط]انسان آن را پذیرفت.5
در آخر رو به همه ی فرشتگان کرد و فرمود:آیا به شما نگفتم رازهای نهانی وجود دارد که فقط من آن رازها را می دانم و شما نمیدانید.6
حال همه ی فرشتگان در برابر آدم به سجده بیفتید.همه فرشتگان نیز سجده کردند.خداوند فرمود:اگر از سجده کردن سرباز زنید،جزو رانده شدگان می شوید.ابلیس سجده نکرد و لذا جزو کافران و رانده شدگان گردید.
در سوره ی حجر آیات 28 تا 35 داستان آفرینش آدم اینگونه بیان شده است:«و چنین بود پروردگارت به فرشتگان فرمود :من من آفریننده انسانی از گل خشک باز مانده از لجن بونیاک(بعد مادی و جسمی انسان)هستم.پس چون او را سامان دادم و در آن از روح خود دمیدم(بعد روحی،ملکوتی انسان)،در برابراوبه سجده در افتید.آن گاه فرشتگان همگی به سجده افتادند،مگر ابلیس از ایکه از سجده کنندگان باشد سرباز زد.خداوند فرمود:ای ابلیس تو را چه میشود که از سجده کنندگان نیستی؟گفت:من کسی نیستم که به انسانی که از گل بازمانده از لجنی بویناکش آفریده ای سجده کنم،پس[به علت نافرمانی]از آن بهشت بیرون شو که تو رانده شده و مطرودی وتا قیامت بر تو لعنت باد».
سپس به حضرت آدم فرمود:«ای آدم تو و همسرت در بهشت بیارامید و از نعمت های آن از هرجا که خواستید به خوشی و فراوانی بخورید،ملی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود.سپس،شیطان آنان را به لغزش کشانید و از جایی که بودند آواره کرد[چون آدم نافرمانی خدا کرد،فرمان «قلنا اهبطوا»صادر شد]و گفتیم پایین روید.و در روی زمین تا وقت معین آرامشگاه و بهره مندی دارید.
از زمان صدور فرمان ((اهبطوا))تا((ارجعی))
آدم مایل نبود از بهشت بیرون برود،اما چون نافرمانی کرده بود،باید از بهشت هبوط می کرد.اما خداوند چون آدم را همراه با عشق آفریده و می خواست با آدم معاشقه کند:((معشوق اگر چه عاشق را براند،اما راندنش هم از روی عشق محبت است.))
به انسان فرمود:ناراحت نباش در روی زمینی فرود آی که آن را برایت آرامش گاه قرار داده ام و همه امکانات را برایت فراهم کرده ام.
3333((ای آدم برو در زمینی که آن را محل آرامش شما قرار دادم و کوه ها را میخ های آن و شما را به صورت زوج ها آفریدم و خواب شما را مایه آرامش تان قرار دادم و شب را پوششی برای شما!و روز را وسیله ای برای زندگی و معاش شما قرار دادم!و بر فراز شما هفت آسمان محکم بنا کردم!و چراغی روشن و حرارت بخش آفریدم!و از ابرهای باران آبی فراوان برایتان نازل کردم،تا بوسیله آن دانه و گیاه بسیار برویانم و باغ هایی پر درخت و...!7

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 28   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله داستان خلقت ادم

دانلودمقاله ازدواج در اسلام

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله ازدواج در اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
حضرت محمّد(ص)فرمود: هیچ کانونی در اسلام بر پا نشده است که نزد خداوند از کانون ازدواج محبوب تر و عزیزتر باشد.در بینش اسلامی، مقصود از «ازدواج»، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است که معمولا بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است.
●مقدّمه
بشر از نخستین روزهای حضور خود بر عرصه خاک و شکوفایی جوانه های تأمّل و تدبیر بر شاخسار حیات، به خوبی دریافته است که خانواده بهترین مأمن انسان و شایسته ترین کانون برای تبلور سکون و اطمینان است. این امر نشان می دهد که خانواده یکی از اساسی ترین و طبیعی ترین نیازهای انسان به شمار می آید. بسیاری از مشکلات روانی حاصل از تنش های زندگی روزمرّه توسط یک خانواده سالم و بهنجار التیام یافته، جبران می شود. به همین دلیل است که تحقیقات انجام شده در زمینه مسائل خانواده، در مجموع نشان می دهد که افراد ازدواج کرده به طور متوسط، سالم تر و خوشحال تر از آنهایی هستند که ازدواج نکرده اند.۱ البته خانواده می تواند به شکلی کاملا معکوس، به عنوان منبع مهم ایجاد تنش در زندگی فرد باشد، ولی اگر معیارهای زندگی سالم در خانواده رعایت گردد، می توان جلوی تنش ها را سد کرد و خانواده را به تعادل و سلامتی رساند. ازدواج و موفقیت در آن به عنوان یک واقعه اجتماعی، زیستی و فرهنگی، به دلیل نقش بنیادین آن در تشکیل خانواده از اهمیتی بسیار برخوردار است، به گونه ای که می توان گفت: بدون ازدواج، خانواده مفهوم چندان روشن و واضحی ندارد.۲
ازدواج به عنوان سنگ بنای اولیه خانواده و به عنوان عاملی اساسی برای زوجیت و همدلی دو جوان و زمینه بالندگی و پیشرفت همسران به شمار می آید و انسان ها می توانند در سایه اندیشه و ایمان واقعی و در پناه زوجیتی شایسته، با اطمینان و صلابت، بر ناکامی ها و فراز و نشیب های زندگی چیره شوند و از وادی های شکست، مصمّم و استوار عبور نمایند و بتوانند از گذرگاه اسفل السافلین به سوی اعلا علّیین، که همان مقصود خلقت است، راهی بگشایند. به همین دلیل، متفکران اخلاقی و حقوقی جوامع بشری درصدد برآمده اند تا بر استحکام این کانون بیفزایند و ازدواج، این سنّت تغییرناپذیر الهی را در جامعه، هر چه بیشتر تقویت کنند تا انسان ها ازدواج را، که یک نیاز فطری و طبیعی نه تنها برای انسان ها، بلکه حتی در میان دیگر موجودات نیز به شکل های گوناگون وجود دارد، زمینه کسب کمال خویشتن بیابند، و به قول جلال الدین رومی:
بهر آن میل است از ماده ز نر *** تا بود تکمیل کار همدگر
میل اندر مرد و زن حق زان نهاد *** تا بقا یابد جهان زین اتحاد
ساختار ازدواج و سن آن در جوامع با همدیگر متفاوت است و در واقع، هر جامعه ای با توجه به سبک زندگی و نظام فرهنگی خود، شیوه ها و روش های خاصی در زوجیت به وجود آورده است. این امر در فرهنگ اسلامی نیز موردتوجه ویژه بوده است، بخصوص توصیه گردیده است ازدواج در زمان مناسب آن انجام گیرد تا برکات معنوی، روانی، تربیتی و اجتماعی بیشتری نصیب همسران جوان گردد.
●تعریف «ازدواج»
تعریف های متعددی برای واژه «ازدواج» ارائه شده است که به یکی از آنها اشاره می شود: «ازدواج فرایندی است از کنش متقابل بین دو فرد، یک مرد و یک زن، که برخی شرایط قانونی را تحقق بخشیده اند و مراسمی برای برگزاری زناشویی خود برپا داشته اند و به طور کلی، عمل آنان مورد پذیرش قانون قرار گرفته و به آن ازدواج اطلاق شده است.»۳
در بینش اسلامی، مقصود از «ازدواج»، پیوند زناشویی رسمی میان دو جنس مخالف است که معمولا بالغ بوده و طبق شرایط شرعی و قانونی لازم انجام گرفته است.
●اهمیت ازدواج
ازدواج هسته اول ایجاد خانواده و به نوبه خود، واحدی در سنگ بنای جامعه انسانی است. ازدواج زمینه ساز مطلوب ترین فرصت برای زیباترین تلاقی چشم ها، گیراترین تبادل کلام ها، استوارترین گام ها، تجلّی متعالی ترین ارزش ها و محبوب ترین کانون نزد خالق متعال است.۴ حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله)فرمود: هیچ کانونی در اسلام بر پا نشده است که نزد خداوند از کانون ازدواج محبوب تر و عزیزتر باشد.۵
ازدواج و گزینش همسر، انتخاب مطلوب ترین همراه و ترسیم روشن ترین طریق سعادت و پاسخی مناسب به عالی ترین نیاز فطری انسان یعنی وصول به کمال و سعادت است، و به این معنا حضرت علی(علیه السلام)اشاره فرمود: هیچ یک از یاران رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ازدواج نکرد، مگر اینکه ایشان پس از ازدواج آنان فرمود: ایمانش کامل شد.۶
ازدواج در منطق قرآن کریم، به وجودآورنده مطمئن ترین و آرام بخش ترین رابطه ها و آغازگر زندگی همراه با طراوت، مودّت و ایثار است. از آیات و نشانه های قدرت خداوند این است که برای انسان از نوع خود، همسرانی آفرید تا در کنار آنان، به آرامش و سکون نایل آیند و بین آنان دوستی و رحمت قرار داد.۷ در تفسیر این آیه، گفته شده است: منشأ گرایش مرد به زن و آرمیدن مرد در سایه انس به زن مودّت و رحمتی است که خداوند بین آنها برقرار کرده و این مودّت الهی و رحمت خدایی غیر از گرایش غریزی نر به ماده است که در حیوانات هم وجود دارد; و از این رهگذر است که زن محبوب رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)واقع شده است; فرمود: من از دنیای شما، سه چیز را دوست دارم: زن، بوی خوش و نور چشم من در نماز است.۸ چیزی که مایه سکون است همان مودّت و رحمت الهی است که جاذبه ای معنوی بین زن و مرد ایجاد می کند، وگرنه شهوات نمی تواند نشانه ای از نشانه های خدا باشد و موجب آرامش گردد.۹ این پیوند مقدّس، روان پرالتهاب و مضطرب جوان را به ساحل آرامش نزدیک می کند و او را در دریایی از صفا و مودّت غوطهور می سازد و موجب می شود تا این دو همسر جوان در کنار همدیگر، با نشاط زندگی مشترک را آغاز کنند. البته این نتیجه وقتی حاصل می گردد که در انتخاب همسر و تشکیل خانواده، معیارهای شرعی و اخلاقی رعایت شود.
ازدواج علاوه بر آرامش روانی و ارضای غریزه جنسی، تعهّد و تکامل اجتماعی را در پی داشته و زمینه ساز بروز استعدادها و توانمندی های نهفته درونی می گردد. شهید مطهّری درباره نقش ارزنده ازدواج می گوید: «... یک پختگی و پویایی وجود دارد که جز در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده پیدا نمی شود، در مدرسه پیدا نمی شود، در جهاد با نفس پیدا نمی شود، در نماز شب پیدا نمی شود; این کمالات را فقط باید در ازدواج و تشکیل خانواده به دست آورد. و لذا، هیچ وقت نمی شود که یک کشیش، یک کاردینال به صورت یک انسان کامل در بیاید، اگر واقعاً در کاردینالی خودش صادق باشد.»۱۰
آیهٔ اللّه مکارم شیرازی در این زمینه می نویسد: «بعد از ازدواج، شخصیت انسان تبدیل به یک شخصیت اجتماعی می شود و خود را مسئول حفظ همسر و آبروی خانواده و تأمین وسایل زندگی فرزندان آینده می بیند. به همین دلیل،تمام ابتکار و استعداد خود را به کار می گیرد و از ظرفیت هایوجودی خود کمال استفاده را می برد و به بالندگی بیشتری نایل می شود.»۱۱
●آثار تربیتی ازدواج
ازدواج اولین گام یک فرد، برای ایجاد و تکوین زندگی مشترک با فردی از جنس مخالف است. چنانچه این گام در زمان مناسب و به شکل صحیح و سنجیده برداشته شود، کارکردهای مناسب و پیامدهای سازنده آن در طول زندگی مشترک ملموس خواهد بود. در این مقام، به برخی از آثار تربیتی ازدواج به طور گذرا اشاره می شود:
۱. کمالات معنوی
علّامه محمّدتقی جعفری در پاسخ این سؤال راسل که چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و آن را قانون قرار داده، گفته است: «اسلام با ازدواج می خواهد انسان واقعی به وجود آورد، و مسئله انسان و انسانیت مطرح است.»۱۲
ازدواج در فرهنگ اسلامی، پیوندی مقدّس است که موجب حفظ دین،۱۳ افزایش ثواب عبادات،۱۴ و به وجودآورنده مودّت و رحمت است. ازدواج همچنین عاملی مؤثر در حفظ پاک دامنی و طهارت دل هاست. رسول گرامی(صلی الله علیه وآله)می فرماید:۱۵ هر کس می خواهد خدا را در حال پاکیزگی و طهارت ملاقات کند به وسیله ازدواج عفّت پیشه سازد.۱۶ به وسیله ازدواج، یکی از سرکش ترین نیروها یعنی غریزه جنسی، ارضا شده، میل به انحراف در انسان کاهش می یابد و در واقع، هوای نفس، که منشأ بسیاری از ناهنجاری هاست، تا حد زیادی مهار می گردد و مهار هوای نفس از یک سو، و رحمت و مودّت الهی که در ازدواج حاصل می شود از سوی دیگر، موجب کمال نفس و نورانیت دل می گردد; زیرا کسی که به طرف گناه و ناهنجاری نرود و مشمول عنایات الهی باشد، به نورانیت درون و قلب نایل می گردد.
۲. عفّت و دوری از گناه
در اثر ازدواج غریزه جنسی، که یکی از قوی ترین غرایز انسانی است، در مسیر طبیعی خود قرار می گیرد و این پدیده به نوبه خود، موجب می گردد تا انسان از گناهانی که به خاطر میل جنسی انجام می دهد تا حد زیادی مصون بماند و هیچ گاه دامن خود را به روابط جنسی نامشروع، که از نظر دین جزو گناهان کبیره است، آلوده نسازد. همچنین ازدواج موجب می گردد تا انسان در مسیر کمال و خودسازی معنوی بیشتر قدم بگذارد و خود را از گناه دور سازد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)می فرماید: هر کس در آغاز جوانی ازدواج کند شیطانی که مأمور اوست فریاد می زند: ای وای! او دو ثلث دینش را از دسترس من حفظ کرد، و ثلث دیگر را هم می تواند با تقوا حفظ کند.۱۷
حضرت رسول(صلی الله علیه وآله) همچنین درباره حفظ عفّت به واسطه ازدواج می فرماید: ای گروه جوانان! هر یک از شما که می تواند ازدواج کند، اقدام نماید; زیرا ازدواج موجب می گردد تا چشم و دامن انسان از گناه باز داشته شود و عفّت انسان حفظ گردد.۱۸
به گفته دانشمندان اخلاق، انگیزه اصلی گناهان و انحرافات اخلاقی و تربیتی، سه قوّه است: ۱. قوّه شهویه; ۲. قوّه غضبیه; ۳. قوّه وهمیه. این سه قوّه در مرز تعدیل خود، در وجود انسان برای دفع مفاسد و جلب ارزش ها لازمند. نیروی غضب برای دفاع و مبارزه با تجاوزات بیگانه، نیروی شهوات در مسیر طبیعی برای بقای نسل و لذت ها و تفریحات سالم، و نیروی وهمیه برای کسب امور عادی در حدّ طبیعی لازم است. ولی طغیان و یا تعطیل آنها موجب افراط و تفریط شده، انگیزه انحراف و فساد خواهد گردید.
در قوّه شهویه، مهم ترین عامل تعدیل صحیح آن در شهوت جنسی، «ازدواج» است. ازدواج موجب کنترل این قوّه شده، آن را از تجاوز و طغیان باز می دارد. وقتی جلوی طغیان شهوات گرفته شود، زمینه برای کسب عفّت و دوری از گناه مهیّا می گردد و انگیزه گناه از بین خواهد رفت.
غریزه جنسی مانند آب رودخانه، مایه حیات است. اگر در جلوی آن سدّی بسته شود و دریچه ای پشت سر آن قرار گیرد، آب های رودخانه، مایه حیات دام ها و گیاهان خواهد بود و جمع شدن آب نه تنها موجب ضرر و سیلاب نمی گردد، بلکه با باز کردن سد در هنگام نیاز به آب، می توان از آن استفاده بهینه و منطقی نمود. کنترل شهوات و ارضای آن از طریق ازدواج، مانند آب رودخانه و پشت سد، مایه حیات و به ارمغان آورنده عفت و پاک دامنی در جامعه است.۱۹
۳. احساس مسئولیت
انسان تا وقتی تنهاست، بیشتر به فکر خود است و حرکت او به سوی بی بندوباری و هرزگی، چندان دور از انتظار نیست، بخصوص اگر دین نداشته باشد، احساس مسئولیت هم نمی کند; ولی اگر ازدواج کرد، فکر می کند که تنها نیست، بلکه پیش وجدان خود، مسئولیت زن و فرزند نیز را بر عهده دارد. از این رو، حرکت او به سوی بی بند و باری دشوار می نماید و ازدواج مانند سدّی در سر راهش، او را کنترل می کند.
شواهد بسیاری وجود دارد که جوانان بسیاری پس از ازدواج، سر به راه شده اند و سبک سری و بیراهه رفتن های گذشته را ترک نموده اند. این سخن نُقل مجالس شده است که جوانان ازدواج کرده در گفتار خود می گویند: «ما دیگر ازدواج کرده ایم و مثل سابق نمی توانیم به هر جا برویم. برای ما که زن و بچه داریم، عیب است به هر راهی پا بگذاریم.»
این همان «احساس مسئولیت» است که به این صورت جلوه می کند. احساس مسئولیت پایه مراقبت و کنترل و دوری از هرزگی و اعتیاد و سایر انحرافات خواهد شد. احساس مسئولیت همان وجدان اخلاقی و «نفس لوّامه» است که نقش بسیاری در پاک زیستی و انضباط رفتاری دارد.
وجدان اخلاقی و احساس مسئولیت در حقیقت، دادگاه کوچکی در درون جان انسان است. هنگام کار نیک، احساس آرامش درونی به وجود می آورد و روح انسان را لبریز از شادی و نشاط می کند، و هنگام خطا و جنایت، طوفانی از غم و اندوه در درون جان پدید می آورد. چنین احساسی قطعاً نیروی مهمی برای جلب سعادت و دوری از هرگونه انحراف است. آری، ازدواج صحیح، نقش سازنده ای در ایجاد چنین احساسی در انسان دارد.
●آثار اجتماعی و روان شناختی ازدواج
۱. آرامش و امنیت خاطر
مهم ترین نیازی که در پرتو ازدواج، برآورده و تأمین می گردد، نیاز به آرامش و امنیت خاطر است. این نیاز، که در سرشت انسان ریشه دارد، چنان قابل توجه است که خداوند منّان در قرآن کریم، ایجاد آرامش خاطر از طریق ازدواج را یکی از آیات خود معرفی کرده است.
بنابراین، همسر موجب آرامش خاطر و امنیت دل است، و جوان را که در اوایل جوانی با احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه عاطفی، دست به گریبان است، به جایگاه امن رهنمون می شود و موجب می گردد تا همسران با اتّکا به همدیگر در مقابل امواج و گرفتاری های زندگی مقاومت کنند و با امیدبخشیدن به همدیگر، به زندگی محبّت آمیز خود ادامه دهند.
امام رضا(علیه السلام)درباره فواید همسر شایسته می فرماید: «هیچ منفعتی بهتر از همسر شایسته نیست; همسری که وقتی انسان او را می بیند شادمانش گرداند و در موقع نبودن او، نگهدار ناموس و مالش باشد.»۲۰ یعنی در حضور او، به نوعی او را شادمان می کند و در غیبت او هم کاری می کند که اگر شوهر متوجه عمل او گردد شادمان شود.
۲. تولید نسل
یکی از ثمرات بزرگ ازدواج، بقای نسل بشریت است که مطابق هدف آفرینش است. همسران جوان از طریق فرزنددار شدن موجب پیوند بین نسل ها می گردند و با پرورش فرزندان صالح و مؤمن، در اصلاح جامعه انسانی شریک می شوند و روح بندگی خالق متعال را، که هدف اساسی خلقت انسان است، در عرصه گیتی گسترش می دهند. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)می فرماید: «ازدواج کنید تا صاحب فرزند شوید. قطعاً من به زیادی شما در روز قیامت بر امّت های دیگر مباحات می کنم.»۲۱ این نکته بسی واضح و روشن است که پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) به صِرف زیادی جمعیت مباحات نمی کند، بلکه مباحات پیامبر اعظم(صلی الله علیه وآله) به خاطر جمعیتی است که بندگی خدا کرده باشند و از طریق انجام وظایف دینی و انسانی، موجب آبادانی مادی و معنوی جهان گردند.
۳.سلامت و امنیت اجتماعی
ازدواج و تأسیس کانون خانواده، برای سلامت و امنیت جامعه مفید است و زمینه ارتکاب جرم و بزه کاری را کم می کند. آماری که توسط محققان علوم اجتماعی ارائه می گردد مؤیّد این مطلب است. در یک تحقیق میدانی که بر ۵۰۰ تن از جوانان انگلستان انجام گرفت، این نتیجه به دست آمد که جوانان پس از ازدواج و تشکیل خانواده، کمتر به انجام اعمال مجرمانه روی می آورند و خلاف کاری و جرم در آنان کاهش می یابد، و در مقابل، افرادی که مجرّدند به اعمال خلاف و بزه کاری اجتماعی بیشتری روی می آورند و زمینه کارهای ناهنجار در آنان بیشتر است.۲۲
پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «بیشتر اهل جهنّم مجردها هستند.»۲۳ این حدیث شریف به روشنی دلالت می کند بر اینکه گناه و ناهنجاری در میان مجرّدها بیشتر است و به همین دلیل، گرفتار آتش شده اند و وقتی گناه و ناهنجاری از طریق مجرّدها بیشتر شود، امنیت اجتماعی و سلامت روانی اجتماع به مخاطره می افتد.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  24  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ازدواج در اسلام

دانلود مقاله هنر بیزانس

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله هنر بیزانس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

پیشگفتار
هنر بیزانس Byzantine art
هنر منسوب به دوره امپراطوری روم شرقی، که حدود 330 میلادی توسط کنستاتین تاسیس شد و در سال 1453 که قستنطنیه (کنستانتینوپل) پایتخت امپراطوری به تصرف ترکها درآمد و با نام استانبول پایتخت امپراطوری عثمانی شد،‌به پایان رسید. طی این یازده سده متصرفات بیزانس از نظر گستره بسیار متنوع بود زمانی تقریبا تمام حوزه مدیریتانه را در بر می گرفت،‌اما از سدة هفتم میلادی به بعد بسیاری از ایالات آن نخست به رست اعراب و بعد به دست ترکها از دست رفت.
با این حال هنر بیزانس را نمی توان به درستی بر حسب مسائل سیاسی یا جغرافیائی توصیف کرد. این هنر به ناگاه ظهور نیافتو برای مدت طولانی به همان اندازه که هنر بیزانس محسوب می شود، هنر رومی هم بود. و از این گذشته در سال 1453 هم متقوف و مضمحل نشده زیرا در نیمه دوم سده ی پانزده م و بخش قابل توجهی از سدة‌شانزدهم هنر آن مناطقی که هنوز ارتودوکس یونانی شکوفا بود – مانند منت آتوس (montatos) به همان سنت بیزانسی بود . همچنین هنر بیزانسی بسیار فراتر از محدوده های قلمرو امپراطوری رفت و به عنوان مثال به جاهایی چون کشورهای اسلاو هم نفوذ کرد . هنر بیزانسی پیش از هر چیز هنری مذهبی است. نه به ای معنا که صرفاً محدود به مضامین مذهبی بود. زیرا نمود آن را در «هنر های فرعی» آثار فلز کاری، نساجی برجسته کاری روی عاج، مینا کاری،‌جواهر سازی و غیره هم شاهدهستیم و به علاوه نقاشی های دنیوی و آثار موزائیک کاری نیز قصرهای امپراطوری را مزین می ساخت. اما این آثار ،‌که بسیاری از آنها مفقود شده و از بین رفته اند،‌در قیاس با موضوعاتی که از کتب مقدس عهد قدیم و عهد جدید کتابهای آخر زمانی و زندگی قریسین اخذ می شد اندک است. هنر بیزانس همچنین یک هنر دین شناسه است از این رو هنرمند بیزانسی سودای رهایی بیان فردی خود را نداشت و صرفا بیان و گم ها و پیش فرضها ارتودکسی محسوب می شد و وابسته به کلیسایی بود که این دگم ها را برقرار ساخته بود. وظیفه او ترجمان دستورالعمل ها و آموزه های ایمان مذهبی،‌اندیشه های علمای دینی و اراده ی شورای کشیشان به زبان هنر بود. در نتیجه این هنر،‌هنری غیر شخصی و سنتی بود. از این روشخصیت هنرمند نادیده انگاشته می شد و در واقع تعداد اندکی از استادان بیزانسی را به اسم می شناسیم . چیدمان موزاییک ها یا نقاشی‌ها در کلیسا،‌انتخاب موضوعات حتی حالت و بیان حسی شخصیت ما همگی مطابق با الگوی سنتی ملهم از مفاهیم این شناسانه بود. و اگر زمانی هنرمند تلاش می کرد تا به نوآوری دست زند، خطر اتهام به ارتداد یا کفر را به جان می خرید. وظیفه هنرمند بیش از آن که کارکرد آموزشی داشته باشد قرابت هایی با نقش روحانیون کلیسا داشت و استعداد عملی وی نوعی آیین عبادی محسوب می شد . آیینی تقریباً به مفهوم آیین عشاء ربانی . همین امر هنر اساساً دین شناسانه ی بیزانس را از هنر آموزشی ترغوب در دورة‌قرون وسطی متمایز می سازد. حتی زمانی که هنر بیزانس جنبه امپراطوری به خود گرفت،‌به سختی از این ویژگی و مشخصه دین سالارانه و مذهبی فاصله گرفت. در حقیقت در این دوره شکلی از هنر که در خدمت تجلیل از امپراطوری بود، وجود داشت؛ اما در بیزانس امپراطور،‌به عنوان پادشاه و فرمانروای شرقی،‌تجسم زمینی ربانیت و الوهیت محسوب می شد. دربار وی با سلسله مراتبی که به دقت تدبیر شده بود،‌بازتابی بود از سلسله مراتب بهشت . مراسم قصر بزرگ که با نظم بسیار دقیق و پروسواس انجام می‌شد، نوعی آیین عبادی محسوب می شد . از همین رو تعجبی نیست که هنر بیزانس نوعی هنر استلیزه است و اساساً در مقابل روح و سلیقه هنر یونان باستان قرار می گیرد که مضمونش انسان و شباهت های طبیعی اوست. هنرمندان بیزانسی از انسان زمینی و فردی دوری می جویند و در سودای ابر انسان،‌امر مقدس و مطلق است. این هنر با اتکا به شیوه استلیزه، انسان گرایی را در هنر از بین می برد و فرمهایی با کیفیت قدسی نمادین را ارائه می کند. این هنر طبیعت گر نیست بل آیینی است. قراردادهای هنر بیزانسی سرانجام با ایده های طبیعت گرایانه ی هنرمندان چون جیوتو و دو چیوبه چالش خوانده شد.

 

فصل اول
هنر صدر مسیحیت
اینکه نخستین آثار هنر مسیحی در کجا و در چه زمانی و توسط چه کسی به وجود آمد،‌بر کسی روشن نیست . چرا که پیش از فرمانروایی کنستانتین کبیر که مسیحیت را دین رسمی کشور و رم را مرکز مسیحیت قرار داد،‌مسیحیان در نظر رومیان فرقه ای مزاحم و حتی خطرناک شمرده می شدند که باید مهار شوند بنابراین مسیحیان باید مخفیانه عبادت می کردند . لذا احتمالاً در خانه‌های خصوصی ثروتمندان و یا در پرستشگاه‌های مخفی عبادت می کردند . آثار زیادی از آن دوره در دست نیست ،‌اما با ارزش ترین آثار این دوره مقابر دخمه‌ای یا کاتاکومب (Catacomb) ها هستند. این مقابر شبکه های گسترده‌ای از دالانها و اتاقکهای زیرزمینی در زیر شهر رم و شهرهایی هستند که به عنوان گورستانهایی پنهان برای دفن مردگان مسیحی که بیشترشان در ردیف شهدای اولیه مسیحیت به شمار می‌روند – طراحی شده بودند. مقابر دخمه ای از سدة‌ دوم تا سده چهارم پیوسته مورد استفاده بوده‌اند،‌و تخمین زده‌اند که فقط در مقابر دخمه ای رم نزدیک به چهار میلیون جسد دفن شده باشد. این مقابر در روزهای پیگرد به عنوان مخفیگاهی برای پناهندگان مورد استفاده قرار می‌گرفتند؛ مدرک اثبات این سخن ،‌پلکانهای مسدود و مجزا، تورفتگی ها و گذرگاه‌های مخفی، و درهای مخفی نگه داشته شده ی ورودی و خروجی است. بدون تردید در این دخمه‌ها آیینهای سری مسیحی نیز اجرا می‌شده است و نقش اصلی آنها جای دادن مردگان بوده است. (تصویر1-1)
در رم ،‌مقابر دخمه‌ای به صورت تونلهایی در لایه متخلخل خاک توفا که سازندگان قدیمی شهرهای مردگان در دورة‌ اتروسکها از خواص عالیش بهره‌ها گرفته بودند،‌ ساخته می‌شدند . پس از آنکه قطعه زمینی برای گورستان برگزیده می‌شد دالانی به پهنای 90 تا 120 سانتی‌متر و فاصله مناسبی از سطح زمین، دور تا دور آن حفر می‌کردند. در سطح دیوارهای جانبی این دالانها، تورفتگیهایی به موازات محور دالان برای نگهداری از اجساد مردگان گشوده می‌شد؛ این تورفتگیها که لوکوس نامیده می‌شدند مانند طاقچه هایی بر روی یکدیگر کنده می‌شدند. غالباً اتاقهای کوچکی به نام کوبیکولوم به عنوان نماز خانه‌ی تدفینی در دیوارها ساخته می‌شدند و طاق بندی متفاوتی داشتند. وقتی دالانهای پیرامونی اولیه پر از لوکولوس و کوبیکولوم می‌شدند دالانهای دیگری عمود بر آنها حفر می‌کردند، و این روند تا جایی که فضای جانبی اجازه می‌داد ادامه پیدا می‌کرد. آنگاه سطوح یا لایه هایی پایین‌تر را حفاری و از طریق پلکانهایی به یکدیگر متصل می‌کردند و تعداد لایه های مزبور در بعضی از شبکه ها تا پنج طبقه می‌رسید. وقتی محوطه‌های تدفینی مجاور متعلق به اعضای یک انجمن اخوت مسیحی یا اهدایی یا خریداری شده در اختیار عدة‌واحدی قرار می گرفت، میان گورستانهای مربوط راه‌های ارتباطی گشوده می‌شد و بروستعشان افزوده می‌شد. پس از اعلام رسمیت این مسیحی ،‌ساختن مقابر دخمه‌ای از رواج افتاد و از آنچه ساخته شده بود به عنوان مکانهای مقدس یادگار شهدای بزرگ ،‌و زیارتگاهی برای دینداران استفاده می‌شد. تصویر (2-1)
بسیاری از کوبیکولومها را با نقاشی های دیواری به شیوه باستانی پسین (دین روم) ،‌حتی از لحاظ موضوع، تزیین می‌کردند،‌و در تفسیر این نقاشی ها می‌گفتند که با اعتقادات ایشان سازگار هستند . طرحهای هندسی سقف نقاشی شده مقبره دخمه ای دو قدیس به نامهای سان پیترو و سان مارچلینو در رم به معنی قبة‌ فلک (دایره بزرگ) به کار گرفته شده و درونش را نقش صلیب یعنی مظهر اصلی ایمان مسیحی فرا گرفته است. (تصویر 3-1) بازوهای چلیپا به نیم دایره‌هایی ختم می‌شوند که در درونشان صحنه‌ةایی برگرفته از کتاب عهد عتیق درباره ی زندگی یونس شرح داده شده که در سمت چپ به دریا پرتاب می‌شود و در سمت راست از کام نهنگ از کتاب عهد عتیق درباره‌ی زندگی یونس شرح داده شده که در سمت چپ به دریا پرتاب می‌شود و در سمت راست از کام نهنگ بیرون می‌آید و در قسمت پائین بار دیگر سالم و تندرست بر زمین خشم دیده می شود که از که معجزه ی نجات خودش و رحمت خداوند گاری غرق در اندیشه شده است. فضاها بین این نیم دایره‌ها با پیکره‌های اورانس یا اعضای انجمن مسیحی که دستهایش را به نشانه نیایش به آسمان بلند کرده‌اند اشغال شده است؛ این حالت کشیش وار امروز نیز در مراسم عشای ربانی کاتالیکهای رومی تکرار می‌شود و احتمالاً به همان گذشته‌ةای دور و دراز مربوط می‌شود. در قاب مدور میانی، مسیح را در لباس چوپانی نیکوکار و جوان می‌بینیم که حضورش در صحنه داستان یونس حکایت از منجی بودنش دارد. موضوع چوپان نیکوکار را می‌توان پیگیری کرد و به هنر کهن یونانی و مصری رسید ولی در اینجا چوپان نیکوکار به نگهبان وفادار گوسفندان مسیحی تبدیل می‌شود که به حواریون خویش می‌گوید «بره‌هایم را تغذیه کنید، گوسفندانم را تغذیه کنید» در اینجا شایان تذکر است که در مقابر دخمه ای متعلق به دورة پیگرد ،‌ مسیح تقریباً همیشه یا در لباس چوپان نیکوکار شبیه سازی می‌شد یا در لباس یک آموزگار . بعدها یعنی وقتی مسیحیت دین رسمی امپراتوری رم گردید،‌مسیح خصوصیاتی امپراتورانه چون هاله ی‌گرد سر،‌ردای ارغوانی ، تاج و نشانه‌های دیگری از سرکردگی خود پیدا کرد. سبک نقاشان مقابر دخمه‌ای ،‌ غالباً همان امپرسیونیسم شتابان و طرح گونه‌آی است که در نخستین نقاشی های روی متعلق به آخرین دوره پومپئی است و اجرای آن از خوب تا بد، و غالباً بد،‌در نوسان است. باید در نظر داشته باشیم که مقابر دخمه ای مکانهایی بدیمن برای هنر زینتگر دیواری بودند. هوا از تعفن اجساد فاسد شده سنگین بود، رطوبت زیاد بود و روشنایی که عموماً از طریق چراغهای روغنی تامین می‌شد به هیچ وجه برای آفریدن نقاشی های ظریف و اجرای طاقت فرسا چنان کاری کافی نبود. برای کشیدن طرحهای سقفی و طرحهای روی طاقها و نیمدایره‌ها ، نقاش می‌بایست بدنش را به حالتهای دشوار و خسته کننده‌ای در می‌آورد و به همین علت جای شگفتی نیست که کارش را چنان شتابان به پایان می‌رسانده و نتایجی چنان کم ارزش می‌گرفته است.

 

فصل دوم
معماری
با آنکه پاره‌ای از جشنها و مراسم در مقابر دخمه ای برگزاری می‌شد، به احتمال زیاد عبادات منظم در خانه هایی خصوصی که به ترتیبی برای تبدیل شدن به خانه‌های «انجمنی» یا تالارهای ستوندار ساده تغییراتی در آنها داده شده بود به جای آورده می‌شدند. خانه‌های اخیر سالم بر جامانده اند زیرا در آخرین پیگرد بزرگ در دورة دپوکلسین تمامی آنها ویران شدند، بقایای یکی از این خانه ها که به گونه ای با سیلیکای اولیه شباهت دارد و به 311 میلادی مربوط می‌شود زیر کلیسای جامع آکویلیا به دست آمده است. وقتی مسیحیت در سراسر امپراتوری رم از سوی کنستانتین به عنوان دین رسمی پذیرفته شد ناگهان ساختن بناهایی مناسب برگزاری مراسم مذهبی و آداب نماز مسیحی ضرورت پیدا کرد و بر اهمیت کیش مسیحی بسی افزود. تمام اجزای معماری این کار وجود داشتند: خانه دهلیز سر گشاده، نمازخانه‌ی دخمه ای ،‌باسیلیکای رومی، چگونه این اجزا با یکدیگر به طرز استادانه ای ترکیب شدند و یکی از نخستین بناهای کلیسای مسیحی در عصر جدید یعنی کلیسای سان پیترو در رم پدید آوردند بر ما دانسته نیست. بحثهای مربوط به منشاء باسیلیکای مسیحی همچنان ادامه دارد. کلیسای سان پیترو که در سال 330 وقف شده احتمالاً‌ از مهمترین طراحی در تاریخ معماری کلیسا برخوردار است . اهمیت این کلیسا وقتی بیشتر شد که گفتند اینجا محل فرضی دفن پطرس حواری مقرب عیسی مسیح بوده است. تشخیص ابعاد آن از روی طراحیهای قدیمی دشوار است؛ طول و ارتفاع صحن یا تالار مرکزی آن دو برابر صحن یک کلیسای جامع بزرگ بوده است. فضای درونی این کلیسا «یکی از جادارترین ، ‌مجلل‌ترین و هماهنگ ترین فضای ساخته شده تا آن زمان … بود که به طرزی شاهانه از انواع مرمر و موزاییک سراشر بود، پرعظمت و در عین حال ساده و بزرگ به بهترین معنی رومی این واژه بود.»
از نقشه کلیسای سان پیترو چنین بر می‌آید که کلیسای مزبور ساختمانی مستطیل شکل بود که راه و روش از یک حیاط ستونبندی شده می‌گذشت و به دهلیز سرگشاده ی منتهی به هشتی و رودی یا دهلیز سرپوشیده می‌رسید. پیکر اصلی کلیسای از صحن یا تالار مرکزی ،‌راهروهای کوتاه جانبی ، مذبح یا شاه نشین، و تالار عرضی یا بازویی که بین تالار مرکزی و مذبح قرار گرفته و اندکی از دیوارهای تالار مرکزی و راهروهای جانبی بیرون زده است تشکیل می‌شد. ترتیب و جایگزینی بنیادی این اجزا در معماری مسیحی دوره‌های بعد نیز مورد استفاده قرار گرفت، گرچه اشتباه است اگر تصور کنیم که با سیلیکا طرح انعطاف پذیر و استاندارد شده ی ثابتی دارد؛ مثلا تالار بازویی که از ویژگی های متغیر کلیسای شهر رم است،‌غالباً در کلیسای شهرهای دیگر مخصوصاً کلیساهای مشابه به چشم نمی‌خورد.
در نقشه مقطع (تصویر 4-2) و تصویر (5-2) کلیسای قدیمی سان پیترو که در قسمت تصاویر، تالار ستون بندی شده بزرگی را می‌بینیم که آشکارا با باسیلیکاهای غیرکلیسایی روی نظیر باسیلیکای اولپیا در فوروم ترایانوس ارتباط دارد. باسیلیکای سان پیترو برخلاف باسیلیکای نسبتاً قدیمی تر کنستانتین ، طاق نداشت بلکه سقف چوبی داشت؛ ساختمانهای بتونی و طاق دارگران تمام می‌شدند و احتمالاً بر حسب ضرورت و مناسب بودن مصالح سبک برای برگزاری مراسم دینی،‌در بناهای مسیحی از اینگونه مصالح سبک استفاده می‌شده است. در ورودی باسیلیکای پیش از مسیحیت که از قسمت طولی بنا بازی شده است در کلیسای مسیحی به قسمت عرضی آن انتقال داده شده است. فقط یکی از چند مذبح باسیلیکای مزبور در اینجا حفظ شده است،‌که آنهم در آخرین نقطه مقابل در ورودی قرار داده شده است. ستونهایی که با فواصل مساوی دورتادور صحن کار گذاشته شده‌اند به ستونهای جناحی تبدیل شده‌اند، و بر فراز همین ستونها در کلیسای سان پیترو یک اسپر افقی به شیوه کلاسیک کارگذاشته شده‌اند به ستونهای جناحی تبدیل شده‌اند، و بر فراز همین ستونها در کلیسای سان پیترو یک اسپر افقی به شیوه کلاسیک کارگذاشته شده بود. در ساختمانهای کلیسایی دوره‌های بعدی،‌ستونها به شیوه ایوان ستوندار کاخ دیوکلسین در اسپالاتوبیش از پیش در زیرقوسها قرار می‌گیرد. تمام این تغییرات درباسیلکای دوره پیش از مسیحیت، پرسپکتیوی گسترده پدید می‌آورد که در زیارتگاه به عنوان کانون کل طرح و محل راز اصلی ایمان مسیحی متمرکز شود. « روحانی شدن» طرح غیرکلیسای رومی،‌نه فقط در تجدید آرایش محور ساختمان بلکه در ساختمان بی نهایت ساده و سبکی دیوارهای مایل و ستونهای آن نیز بیان شده است. بنای رومی با دیوارهای عظیم و وزن سنگین، سطوح پیکره بندی شده با نقشهای برجسته و گود و انبوهی از مجسمه ها – به شکلی سبکتر، ظریفتر و صافتر در آمده است؛ می‌توان گفت که «غیر مادی» شده است تا با جهتگیری جدید به سوی دنیای معنوی در برابر دنیای مادی جور در آید.
طرح کلیسای باسیلیکای مستطیل شکل، سالهای طولانی مورد توجه دنیای مسیحی بود. ولی مسیحیان اولیه، الگوی ساختمانی کلاسیک دیگری را نیز اقتباس کردند که ساختمان متراکم در قسمت مرکزی (نقشه – مرکزی) ‌یا ساختمان گنبد دار گرد یا چند ضلعی بود؛ بعدها این نقشه در خاور زمین مورد توجه قرار گرفت و معماران بیزانس ابعاد عظیمی به آن دادند و موضوعش را به شکلهای مبتکرانه‌ی گوناگونی تکمیل کردند . در غرب از الگوی ساختمان نقشه مرکزی عموما برای باهای کوچک در مجاورت و در خدمت باسیلیکاهای اصلی مانند آرامگاهها، تعمیرگاهها و نمازخانه های خصوصی استفاده می شد. نمونه بسیار ظریف این طرح نقشه – مرکزی ،‌کلیسای سانتاکوستانتسا در رم است. (تصویر 6-2) که در اواسط سده ی چهارم ساخته شده بود. این کلیسا که احتمالا در آغاز یک تعیمرگاه بوده ،‌به فاصله اندکی به آرامگاه کنستانتیا دختر کنستانتین امپراتور مبدل گردید. پیشینیان این کلیسا را می توان تا رسیدن به مقابر لانه زنبوری میسنی ها ردیابی کرد،‌هر چند این احتمال وجود دارد که سازندگانش مستقیماً از پانتئون یا بنای مرور گنبدی بر بالای حوضچه برخی از حمامهای عمومی مانند حمامهای کاراکالا الهام گرفته باشند. لیکن پیکر اصلی پانتئون دستخوش دگردیسی شده است،‌همچنان که باسیلیکای رومیان پیش از مسیحیت به باسیلیکای مسیحیت آغازین جهش پیدا کرد. در کلیسای سانتاکوستانتسا دیاره ی ستونهای دوتایی که استوانه های گنبد دار را نگه می دارد،‌از فضای دیوارهای خلاص شده و به قدر کافی آزاد است تا فضایی برای دالان طاق گنبدی یا غلامگردش بگشاید. به بیان درست تر ،‌چنین به نظر می‌رسد که طاق بندی دیواری باسیلیکا به گرد دایره ای چرخیده ،‌غلامگردش با راهروهای جانبی باسیلیکا منطبق شده و یک ردیف پنجرة‌بلند و پرتعداد زیر گنبدی پیدا کرده است. ناتورالیسم پرجلوه‌ی موزائیک های تجملی طاق غلاگردش حکایت از ادامه نفوذروحیة ناشی ازدین روم دارد. (تصویر 7-2) و تصویر (8-2)
تمام بناهای مهم سدة‌چهارم ،‌از جمله سانتاکوستانتسا و باسیلیکاهای بزرگ طولی، ارتباط تنگاتنگی با کنستانتین و خویشان نزدیکش ارند. زیرا در اثر نظارت و حمایت ایشان و به عنوان کمال مطلوب جدید ایمپریوم مسیحی بود که این ساختمانها به وجود آمدند. این پیوند تنگاتنگ میان خویشان کنستانتین و معماری کنستانتینی می‌تواند بیانگر پایداری مشخصی در طرح باسیلیکاهای ظاهراً متفاوت سده‌های چهارم و اوایل سدة پنجم باشد. همچنین می‌تواند تا اندازه‌ای بیانگر این نکته باشد که چگونه طرحهای ظاهرا متضاد و مخافلی چون کلیسای دراز وکلیسای مرکزی را در پاسخگویی به نیازهای اعتقاد و مراسم مذهبی مسیحی را در تصورشان در کنار هم قرار داده‌اند. کنستانتین با در اختیار داشتن سنتی چند صدساله ،‌خیلی طبیعی بود که محل فوت و دفن عیسی مسیح را با ساختمان سنتی عظیمی به نام بنای مرور گنبدی،‌جاودانه سازد. در عین حال به نظر می رسیده است که طرح باسیلیکای موجود می‌”وانسته است فضای کافی و لازم برای اجتماع زائرانی را که به مقدس ترین مکان در عالم مسیحیت سرازیر می شدند در اختیار ایشان بگذارد . از آن زمان تا چند صد سال بعد، مساله معماری – با آنکه هیچگاه علنا به زبان آورده نشد – این بود که چگونه نقشه دراز را با نقشه مرکزی یا مرور یکی کند.
گونه های آرامگاهی و باسیلیکایی، طرحهای مرکزی و دراز، یکی برای جاودان ساختن کسی و دیگری به منظور گرد هم آیی ،‌نخستین بار به شکلی نسبتا از هم گسسته در طرح بازسازی شده و حدسی کلیسای فرار مقدس (قیامت) مورد بررسی قرار گرفته اند. امپراتور در نامه ای به اسقف اورشلیم قاطعانه می گوید که مایل است این باسیلیکا را زیباتر از تمام باسیلیکاهای دیگر در جاهای دیگر» بشود. از ساختمان اصلی این باسیلیکا چیزی بر جا نمانده است. ساختمان باسیلیکای مزار مقدس پیش از 333 میلادی آغاز شده بود،‌و در سال 613 میلادی به دست ایرانیان ویران گردید و در سالهای بعد نیز بارها ساخته و بازساخته شد. آنچه می توانیم بازسازی کنیم، باسیلیکای نسبتا کوچکی است که دهلیز سرگشاده ی کوچکی در ابتدایش قرا رگرفته و به رواق واقع در خیابان رومی منتهی می شود. (تصویر 9-2) در حیاط پشت باسیلیکا دو تا از محترمترین نقاط واقع شده‌اند: صخره تصلیب در یک طرف، و مزار مقدس باپوششی از بنای گنبدی در عقب. این ساختمانها از طریق کارکرد آیینی‌شان به یکدیگر مربوط می‌شوند و از لحاظ معماری ،‌یک دیوار پیرامون آنها را با هم مربوط می کند. بنای گنبدی کلیسای مزار مقدس با آنکه ظاهراً با بنای سانتاکوستانتسا با آن گنبد مخروطی احتمالاً چوبی‌اش شباهت دارد،‌احتمالاً به ساختمانهای مدوری همچون ساختمان گنبدی در اپیداوروس که سقفشان چوبی بود، باز می‌گردد. به هر حال،‌کلیسای مزار مقدس،‌گونه های ساختمانی نقشه مرکزی و نقشه دراز را در روابط میان اجزای معماری ،‌حتی اگر سست و بی نقشه باشد،‌در یکجا گنجانده است. وحدت کامل جزء گنبدی دار مرکزی و باسیلیکا دویست سال بعد در وجود کلیسای بزرگ (یا صوفیه در قسطنطنیه تحقق خواهد یافت. پس از ترکیب مزبور،‌دو گونه ساختمانی به راههای جداگانه‌ی خویش ادامه خواهند داد، کلیسای دراز (غالباً با چلیپابندی گنبددار) در غرب، در کلیسای مرکزی در شرق.

 

فصل سوم
موزائیک و نقاشی
همچنان که کارهای کلیساسازی در دوره کنستانتین و جانشین به منظور برآوردن نیازهای فوری مسیحیان برای برگزاری مراسم دینی آغاز می‌شود و ناگهان جنبه ای رسمی و همگانی پیدا می‌کند، برنامه های گستردة‌تزئینی کلیساها نیز ضروری می‌شود. برای تبلیغ تمام جنبه های متنوع دین جدید شریعت، روایتهای نقلی، و نمادهای آن و برای آموزش دادن و تهذیب کردن معتقدان ،‌صدها مترمربع دیوار در دهها کلیسای نوساز می‌بایست باسبک و نمایی آراسته می‌شد که این پیام را به موثرترین شکل به مردم برسانند . موزاییکهای زیبای تزئینی – با خرده شیشه های براق به جای خرده مرمرهای ماتی که رومیان ترجیح می‌دادند در موزائیک هایشان بکار ببرند – تقریباً به طرزی ناگهانی ،‌وسیله بیان پذیرفته شده ای گردید. موزاییک، مخصوصاً برای سطوح تخت و نازک باسیلیکاهای جدید مناسب بود و به جزء محسوس و بادوام دیوار یا گونه‌ای پردة منقوش معماری تبدیل شد. نوری که از ردیف پنجره های زیر گنبد به درون می تابید به صورت بازتابهای لرزانی به موزاییک ها می رسید و چنان جلوه ها و تضادها و تمرکزهای ناگهانی در رنگ پدید می آورد که می توانست توجه بینندهرا به ویژگی های اصلی و مربوط آن ترکیب بندی جلب کند. موزاییک که به شیوه مسیحیت آغازین تهیه می شد،‌برای تغییرات ظریف رنگ، آنچنان، که در شیوه کار یک نقاش ناتورالیست ضرورت می یابد ، در نظر گرفته نمی‌شود؛ ولی همچنان که در بررسی موزاییک‌های رومی گفته می شود، رنگ بندی به راحتی در دسترس موزاییک ساز است. در موزاییک سازی،‌رنگ را در جایی می گذارد ولی مخلوط نمی کند؛ و بافت روشن ، سفت ، و براق که در چارچوب الگویی مشخص و ساده شده قرار گرفته، اصل می شود . همچنان که پیشتر گفتیم، برای موزاییک هایی که در ارتفاع بالای دیوار و بر فراز سر بیننده کار گذاشته می‌شوند، استفاده از خرده سنگهای ریز به شیوه موزاییک های رومی،‌کاری بی معنی می شود. در موزاییک های دوره مسیحیت آغازین، که برای دیده شدن از فاصله ای قابل توجه طراحی می شدند از سنگهایی بزرگتر استفاده می شوند؛ سطوح موزاییک ها را زبر رها کرده‌اند تا لبه های تیز خرده شیشه ها بتواند نور را جذب و منعکس کنند، و برای آنکه به بهترین شکل ممکن مفهوم شوند طرحهایی ساده دارند. موازییک در جریان چند صد سال به خدمت الهیات مسیحی، وسیله بیان برخی از عالی ترین شاهکارهای هنری جهان بود. مضمون و سبک، وسیله بیان خود را می یباند، مضمون دین مسیحی،‌در طی چندین سده شکل گرفت و تا مدتی طولانی حتی در شیوه درست شبیه سازی از پیکر و چهره بنیانگذار مسیحیت،‌ بحث و تردید بود. وقتی مسیحیت دین رسمی گردید، مقام عیسی مسیح نیز دگرگون شد. در آثار اولیه، او در هیئت آموزگار و فیلسوف مجسم کرده اند و در آثار بعدی حالتی امپراتورانه همچون فرمانروای آسمان و زمین به چهره اش داده می‌شود. در سده های چهارم و پنجم، هنرمندان همچنان در چگونگی شبیه سازی از وی تردید داشتند و به همین علت چهره‌های گوناگونی آفریدند. پس از آنکه برخی از مسایل مشاجره آفرین دینی مربوط به ماهیت عیسی مسیح حل شدند، فرمول کم و بیش ثابتی برای تجسمش به دست آمد.
در اذهان مسیحیان ساده اندیشی که تازه به مسیحیت گرویده بودند، عیسی مسیح را به سادگی می‌شد با خدایان آشنا حوضة‌دریای مدیترانه بخصوص هلیوس (آپولون) خدای آفتاب یا صورت رومی شدة شرقیش آفتاب شکست ناپذیر ،‌یکی گرفت. در موزاییک طاقی متعلق به اواخر سدة سوم از یک آرامگاه کوچک مسیحی در گورستان متعلق به دین روم که در حفاری‌های سال‌های 49-1940 در زیر کلیسای سان پیترو در رم به دست آمد عیسی مسیح در هیئت آپولون دیده می شود که اسبهای گردونه آفتاب را در آسمانها به تاخت می برد. تصوری که بسی بزرگ نمایانه تر از تصور چوپان نیکوکار است. (تصویر 10-3) سبک یا سبک های هنر رومی در اثر استحاله و تبدیل ماهیت هنر یونانی – رومی به دست آمد؛‌نقطه حرکت موزائیک سازان ، ‌عمق نمایی رومی بود. در سلسله تصویرهای روایتی و بزرگ موزاییکی مانند موزاییک کاری جدا شدن لوط و ابراهیم از یک دیگر که در کلیسای سانتاماریا جوره متعلق به رم در سده پنجم اجرا گریده،‌می‌توانیم شاهد وحدت ناتورالیسم کهن و نمادپردازی نوین گردیم. قاب تزیینی (تصویر11-3) نشان دهنده جدایی لوط و ابراهیم داستان این حادثه را به طور مختصر باز می گوید. لوط پس از پذیرفتن مخالفت،‌ اعضای خانواده و طایفه‌اش را به سوی راست یعنی به سوی شهر سدوم هدایت می کند،‌حال آنکه ابراهیم به سوی ساختمانی (کلیسا؟) در سمت چپ حرکت می‌کند. آنچه لوط برمی‌گزیند گزینشی شیطانی است و ابزارهای شیطان یعنی دو دختر وی در جلوی او نشان داده شده ‌اند،‌حال آنکه پیکره اسحاق – فرزند نازاده – که ابزار خداوندگار است در جلوی پدرش ابراهیم قرار داده شده است. شکاف بین دو گروه جنبه‌ای تاکیدی دارد و هر گروه به شیوه «خلاصه نگارانه» نشان داده شده که میتوان اصطلاح «خوشه‌ای از سرها» را در موردش به کار برد. این «خوشه» در آیندة هنر مسیحی،‌ دارای تاریخی طولانی خواهد شد. پیکره‌ها چنان که گویی مشاجره شدید با یکدیگر داشته اند با نگاه و حالت خاصی از یکدیگر جدا می‌شوند و ما در اینجا شاهد دور شدن هنرمند از ناتورالیسم انعطاف پذیر و گرایشش به نمایش حالات معنی دار بدن و آن شیوه اولیه شبیه سازی سده های میانه یعنی شکلک نمایی هستیم که هر گونه مفهوم را خلاصه می کن و با حرکت و حالت بدنی نشان می دهد. چشمان گشاده ای که در حدقه چرخیده‌اند، اشارات گسرتده دستهای بزگر نمایی شده، و حرکات متضاد دو گروه یادآور هماوایی خاموش و گویای گروهی است که فقط با اشارت است و سردربارة‌حوادث این درام اظهار نظر می‌کنند. بدین ترتیب ،‌عصارة‌رویدادهای بغرنج هنر رومی، به صورت حرکت ساده یا نمایش لال بازی نمایانده می‌شود، که قدرت پیام رسانی عظیمی به دور از هر گونه ابهام دارد و در سراسر مسیر هنر سده‌ةای میانه، تنوعات بیشماری پیدا خواهد کرد. از دیگر پیش درآمدهای هنر مسیحی این واقعیت است که پیکره‌های قاب تزیینی مزبور به پیشرفته انتقال داده شده‌اند و هنرمند برای مشخص کردن فضا یا محیط و منظره زحمت چندانی به خود نمی‌دهد شهر و ساختمان پشت سر دو گروه، جنبه ای نمادین دارند و برای توصیف و تشریح نیستند. ولی در همین محیط نسبتاً‌ انتزاعی،‌خود پیکره‌ها با جسامت عظیمی به چشم می‌خورند. سایه‌هاشان به روی زمین افتاده و به صورت تاریک و روشن نمایانده شده‌اند تا از آن ظاهر سه بعدی که دال به ارث گیری شیوه عمق نمایی تصویری رومیان توسط هنرمند است،‌برخوردار شوند. برای آنکه هنرمندانی چون او بتوانند پیکره‌های تابلوهایشان را همچون نمادهایی صرف در نظر بگیرند نداند اصهای نرم و شکل پذیر،‌باید یک سدة‌دیگر سپری شود و شیوه‌های کارشان عمیقاً از شیوه‌های هنرمندان خاور زمین متأثر گردد.

 

فصل چهارم
نسخه تذهیب کاری شده
کلیسای سانتاماریا جوره نمونه پیشرس و برجسته‌ای از جنبة‌تکمیلی معماری نوین باسیلیکاها و موزاییک ها و نقاشی‌های سرشار از ریزه کاری برای آنها است. لیکن هنر کهن‌تری که در مقابر دخمه‌ای دیدیم نمی‌توانست منابع لازم برای روایتهای جالبی چون سلسله تصاویر روایتی کلیسای سانتاماریا جوره را فراهم آورد، دامنه موضوعی نقاشی مقابر دخمه ای به مراتب محدودتر بود و سبک واسلوبی به مراتب خامتر داشت. اما نقاشان زینتگر کلیساها به احتمال قوی از سنت طولانی تصاویر نسخه‌های خطی که در مصر زمان فراعنه تهیه شده بودند و یونانیان هلنی اسکندریه آنها را بسی کاملتر کردند،‌ سودها جسته‌اند؛ هنرمندان کنستانتینی،‌احتمالاً هزاران متن سرشار از موضوعات مصور به شیوه عبریان ،‌یونانیان و مسیحیان یا هرسه اینها را در اختیار داشته‌اند. می‌دانیم که کنستانتین دانشمندان و ادبای بسیاری را از اسکندریه به رم آورد و کتابخانه ای تشکیل داد که این دانشمندان و ادبا در آن تدریس می‌کردند؛ همچنین می‌دانیم که او بخشندة‌سخاوتمند نسخه‌های خطی بسیاری به کلیسا بوده است . به همین علت جای شگفتی نیست که قسطنطنیه به مرکز علوم سنتی و مسیحی انتقال یافته از طریق نسخه برداری‌های مکرر از نسخه های خطی در طی صدها سال تبدیل شد. انتشار و نگهداری نسخه‌های خطی، ‌در نخستین سالهای امپراتوری پیشین، از کمکها و از تسهیلات یک اختراع مهم برخوردار شد. نسخه طوماری و بلند مصریان ،‌یونانیان و رومیان که از پاپیروس شکننده مصری ساخته می‌شد جای خود را به کتاب پوستی یا کودکس داد،‌که تقریباً همانند کتاب امروزی از صفحات جداگانه که از یک طرف به هم چسبیده بودند و جلد نیز داشتند تشکیل می‌شد. پاپیروس جایس را به ولوم (پوست گوساله) و کاغذ پوستی (پوست بره) داد که سطح شان برای نقاشی از سطح پاپیروس مناسب‌تر بود . این تغییرات در دوام، تکثیر و قطع متون شدیداً موثر بودند و امکان نگهداری مدارک تمدن باستانی را فراهم آوردند و می‌شد متون مزبور را ،‌حتی اگر تعدادشان کم می‌بود، صدها سال دیگر در بایگانی گذاشت و به دست فراموشی سپرد.
از متون مقدس و عکسهای آنها به صادقانه‌ترین شکل ممکن نسخه برداری می‌شد. پس از آنکه آباء بزرگ کلیسای شرقی استفاه از جنبه آموزشی تصاویر در کتابها و کلیسا را توصیه کردند، اهمیت عکس در مقایسه با متن مربوط به خودش،‌چندان کمتر به شمار نمی‌رفت. گذار از تومار به کتاب پوستی یعنی از سلسله تصویرهای روایتی به یک سلسله عکسهای مجزا – را می‌توان در دو نسخه متعلق به دو تاریخ متفاوت ،‌ که در نسخه متأخر همچنان بازتابی از مراحل کار و تهیه تومار است،‌مشاهده کرد. (تصویر 12-4) و (تصویر 13-4)

 

فصل پنجم
پیکر تراشی و صنایع دستی
دگرگونی هایی که در دوره مسیحیت آغازین در معماری به وقوع می پیوندند – و از آن طریق باسیلیکای چند کارة ماقبل مسیحی به خدمت مراسم دینی مسیحیان در می‌آید ومادیت سنگینی ساختمان های رومی در لطافت و شبکی تور مانند ساختمان مسیحی «مادیت زدایی» می‌شود به موازایت دگرگونی‌های هنر پیکرتراشی همان صورت می‌گیرد. پیشدرآمدهای این تغییر را در اوایل سدة‌ دوم ترایانوس دیده‌ام، و خود این تغییر را تقریباً به طور کامل در نقشهای برجسته اوایل سدة‌پنجم از طاق کنستانتین سوم از قاب تزئینی موسوم به بازتاب نبرد لود و ویزی باید در نقطه ای میان این دو گنجانده شود. این شبیه سازی (تصویر 14-5) از جنگ میان رومیان و بربرها گویاترین نمونه‌ی «نقش برجسته تخت شده» و پرسپکتیو «بر هم انباشته» متمایز کننده ناتورالیسم طبیعت زدای یونانی – رومی و ظهور سبک مختص سده‌های میانه است. با آنکه رئالیسم توصیفی نیرومندی در نمایش جزئیات بدن، لباس ، عمل،‌حرکات و وسایل و ابزارها به کار بسته شده، الگوی کار از ترکیب بندی پیکره‌ای جلوتر است . پیکره‌ها در هم پیچیده جملگی در یک سطح قرار دارند؛ در همان حال،‌پیکره‌ها «پس زمینه‌ها» در بالای تصویر از همه بزرگترند. این پرسپکتیو معکوس،‌ سطح اثر را تقویت و به انبوه فشرده‌ای مبدل می‌کند که وجود هیچگونه فضایی در ورای (پشت) آن را نمی‌شود تصور کرد. نقش کنده کاری بسیار بسیار ناچیز است و جلوه‌های شتابان روشنی و تاریکی با کندن، کوبیدن و سوراخ کردن سطح اثر ایجاد شده‌اند. تاکنون محل صوری پیکره‌هایی که در طاق کنستانتین می‌بینیم بر ما روشن نشده است،‌البته موضوع نیز چنین ایجاب نکرده است و ترکیب بندی تابوت، بیشتر بازتابی است از فروپاشی سبک نقشهای برجسته به شیوه ستون ترایانوس تا ظهور فرمالیسم کنستانتینی . ولی الگوبندی سطح، فدا کردن رئالیسم در نمایش فضا و تناسب جملگی به چشم می‌خورند و به عنوان عناصر سبک سده‌های میانه پیشین قابل تشخیص‌اند.
در اواخر سدة چهارم، ما شاهد پیشرفت هر چه بیشتر روند «تخت گردانی» و الگوسازی یا طرح دار کردن آثار هنری هستیم. قاب تزئینی دیگری به نام تابوت چوپان نیکوکار (تصویر 15-5) سطح ضخیم و بی فضایی دارد که به جای کنده کاری، سوراخ شده و گونه‌ای شبکة سخت از سایه‌ها و نورهای تخت پدید آورده است. این تابوت به دلیل چیزی که از اقتباس موضوعات غیر مسیحی توسط مسیحیان آن را نشان مسیح تلقی می‌کنند. در اینجا موضوع مزبور سه بار ظاهر می شود که احتمالا اشاره ای است به تثلیث . دور تا دور چوپان نیکوکار را در یک تاک پر بار گرفته،‌که پسرکان بالدار زیبا و یا کوپیدها از شاخه هایش بالا رفته‌اند و محصولش را می‌چینند و پایین می‌آورند. سه تا از آنها انگورها را به دستگاه شرابگیری می‌ریزند و شراب آنها که یک زمانی برای باکوس مقدس بود این بار نماد خون مسیح شده است؛ خود کوپیدها که یک زمانی با عشق و شهوات جنسی مربوط می‌شدند (کوپید پسر ونوس است)، پیشگامان که بیان مسیحی‌اند. بدین ترتیب موضوع صرفاً ماقبل مسیحی با مایه‌های عیاشانه، با نیتی مسیحی به نماد رهایی به نماد خون مسیح استحاله یافته است. سبک پیکره، با تناسبهای کوتاه و کنده وارش ،‌نمای روبرو و کلیشه سازیش از مل، نمونه کهنتری در نقشهای برجسته طاق کنستانتین داشت و (با تنوعات بسیار) در بسیاری از تابوت‌های به دست آمده از سده‌های چهارم،‌ پنجم و ششم دیده می‌شود.
زوال پیکر تراشی ساختمان در سدة‌چهارم آغاز می‌شود و تا سدة دوازدهم دیگر مقام پیشینش را در تاریخ هنر بدست نمی‌آورد. مسیحیان به پیکره آزاد ایستاده بدگمان بودند و آن را به خدایان دروغین پیروان دین روم نسبت می‌دادند. ژوستین شهید واعظ کلیسایی سدة‌دوم باتوجه به حکم اول در باب اخطار برای پرهیز از ساختن تندیسهای کنده کاری شده،‌ در کتاب مدافعات خود رومیان را به پرستیدن تندیسها به جای خدایان متهم می‌کند. لیکن تجربة‌یونانی – رومی،‌همنان بخش زنده‌ای از ذهنیت مدیترانه ای به شمار می رفت،‌و دست کم در دنیای غرب،‌نهی سامی نصب تندیس در مکانهای مقدس،‌نمی‌توانست پذیرفته شود. 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 35   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله هنر بیزانس