خلاصه درس 6 دین وزندگی 1 با پاسخ پرسشها
خلاصه درس 6 دین وزندگی 1 با پاسخ پرسشها
خلاصه درس 6 دین وزندگی 1 با پاسخ پرسشها
فرمت فایل : word (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات 187 صفحه
چکیده
دین شامل باورهاست و به هر حال، باورها، بر تصمیمها سیطره دارند، ولی برخی، قلمروهایی از زندگی انسان را از سیطره دین بیرون گذاشتهاند. این گروه معتقدند زندگی انسان دو جنبه دارد؛ جنبهای از آن به همین زندگی دنیایی و جنبه دیگر آن به ارتباط انسان با خدا و زندگی آخرتی مربوط است و حوزه سیطره دین تنها همین جنبه دوم زندگی بشری است. این عقیده که به سکولاریسم معروف است، دین را از جنبه اول زندگی بشر دور میکند. و دین را از سیطره بر آن باز میدارد. در مقابل، دین مداری همه زندگی انسان را با خدا و زندگی آخرتی در ارتباط میبیند و سیطره دین را بر همه زندگی او میپذیرد.
درگیری دو مکتب دینمدار و سکولاریسم، هم نگرشها و هم شناختها و هم رفتارها را تحت تاثیر قرار میدهد. این نکته به ویژه در حوزه سیاست موجب تقابل سکولارها و دینمداران در برابر هم میشود.
این پژوهش که نگاهی اجمالی به این دو مقوله دارد، در شش بخش تدوین شده است. در بخش اول، به مفهومشناسی سکولاریسم و دین مداری و چیستی دین میپردازد. در بخش دوم، شکلگیری سکولاریسم در غرب و جهان اسلام بررسی شده است. بخش سوم، به حوزههای تقابل دین مداری و سکولاریسم میپردازد و بخش چهارم به مبانی نظری سکولاریسم و دین مداری اختصاص دارد. در بخش پنجم نیز از آسیبشناسی دین مداری بحث شده است. در بخش آخر با عنوان همراه با برنامهسازان، مباحث مربوط به طرح موضوع در رسانه میآید.
فهرست
دیباچه
انسان موجودی متفکر و اجتماعی است. از این رو، درباره آنچه که در اطرافش میگذرد، حساس و کنجکاو بوده و در برابر حوادث و پدیدههای نو ظهور و ایدههای جدید بیتفاوت نمیماند. این حساسیت و کنجکاوی آنگاه بیشتر خواهد شد که آن پدیده یا مسئله جدید، بر زندگی فردی و اجتماعیاش تأثیرگذار بوده و در سامان دهی رفتارش نقش آفرین باشد.
از جمله مسایلی که چندی است در مراکز سیاسی، اجتماعی، علمی و فرهنگی جامعه ما بر سر زبانها افتاده است، مسئله سکولاریسم یا ایده جدایی سیاست از دیانت و اعتقاد به دخالت نکردن دین در حوزه اجتماعی و امور دنیوی است. در این زمینه، برخی در صف طرفداران و گروهی نیز در موضع مخالفت به بحث و گفتوگو پرداخته و هر یک بر درستی موضع خود پای میفشارند.
ناگفته پیداست جامعهای که قرنها اسلام و تشیع را به عنوان چراغ راه و رسم زندگی خود برگزیده و در لوای پرچم علوی روزگار گذرانده است. نمیتواند نسبت به هر ایده وارداتی ساکت بماند. اسلام دینی نیست که درباره امور دنیا و اجتماع بشری بیتفاوت باشد. از این رو، برای رساندن انسان به اجتماعی مطلوب و دنیایی سعادتمند احکام و دستورهای فراوانی را فرا روی او قرار داده است. بر این اساس، ظهور تفکری که دخالت دین در امور سیاسی ـ اجتماعی را برنتابد خلاف آموزههای دینی و معارف شیعی است و بروز چنین ایدهای موجب تشتّت آرا و تشویش اذهان دینداران خواهد گردید.
اساسا ترویج و تبلیغ چنین اندیشههایی سبب شکاف و از هم گسیختگی اجتماعی و از میان رفتن انسجام اجتماعی نخواهد بود. از این رو، شناخت و ریشهیابی این تفکر از لحاظ زمینههای پیدایش و مبانی نظری و آموزههای آن و مقایسه آن با آموزههای دینی، میتواند گام مؤثری در جهت پیشگیری اختلافهای اجتماعی و حفظ انسجام اجتماعی باشد.
ده چیز روزه را باطل می کند:
اگر جنب عمداً تا اذان صبح غسل نکند، یا اگر وظیفۀ او تیمم است، عمداً تیمم ننماید، روزه اش باطل است.
روزه آن است که انسان برای انجام فرمان خداوند عالم از اذان صبح تا مغرب از چیزهائی که روزه را باطل می کند، خودداری نماید.
«یا اَیُّها الَّذین آمنوا کُتبَ عَلَیکُم الصِّیام کَما کُتِبَ عَلَی الَّذین مِن قَبلِکُم لَعَلَّکُم تَتَّقون» (سورۀ بقره، آیۀ 183)
از امام حسن u روایت هست که می فرمایند : عده ای از یهودیان خدمت رسول اکرم r آمدند و بزرگ آنها از پیامبرr سؤال کرد و گفت : چرا خداوند عالم برای امت تو روزه را سی روز واجب کرده و برای امتهای سابق بیشتر ؟
پیغمبر r فرمودند : « وقتی که حضرت آدم u از آن میوه خورد ، سی روز در شکمش باقی بود، فلذا خداوند به فرزندان آد م سی روز روزه را واجب گردانید و به خاطر آن باید سی روز گرسنگی و تشنگی بکشند و اینکه روز را باید روزه بگیرند و چیزی نخورند و در شب بخورند. این هم یک ارفاقی است ، از طرف خداوند برای بندگان که شب بخورند و روز را روزه بگیرند و همینطور هم روزه بر حضرت آدم واجب بود و برای همین بر امت من هم سی روز واجب شد و سپس این آیه را خواند : « کُتِبَ عَلَیکُم الصِّیام ....»
یهودی گفت : راست گفتی ای محمد حالا برایم بگو جزای روزه داری چیست ؟
حضرت فرمودند : « کسی که به قصد تقرب ماه رمضان را روزه بگیرد، خداوند هفت خصلت برایش واجب می گرداند :
اول : حرام را از بدن او می زاید، یعنی هر چه کار حرام ، اعمال حرام، لقمۀ حرام و بالاخره از هر راهی حرامی وارد بدن او شده ، خداوند به وسیلۀ روزه از بدن وی می زداید.
دوم : نزدیک به رحمت خدا می شود و خدا او را دوست دارد و دعاهایش مستجاب می شود.
سوم : سبب آمرزش خطای آدم می شود.
چهارم : شدائد مرگ و سختی های مرگ برایش آسان می شود و آنطور که مردم دیگر از مرگ هراسان هستند و می ترسند، او دیگر نمی ترسد و برای او فشار قبر و سختی های دیگر آسان گرفته می شود.
پنجم : ایمن هست از عطش و گرسنگی روز قیامت.
ششم : خداوند عطا می فرماید برات آزادی از آتش جهنم را برای او.
هفتم : از نعمتهای پاک بهشتی عطا می فرمایند به او.
بله از تورات و انجیل فعلی نیز برمی آید که روزه در میان یهودیان و نصاری بوده و اقوام و ملل دیگر هنگام مواجهه شدن ، با غم و اندوه روزه می گرفته اند.
اما مردم در مقابل روزه و ماه رمضان به سه گروه تقسیم می گردند :
پس ما باید سعی کنیم نه حالت دوم که روزه بگیریم ، ولی بی میل و رغبت به روزه باشیم و نه حالت سوم ، که از آمدن ماه رمضان ناراحت شویم. بلکه فقط همان حالت اول یعنی با آمدن ماه رمضان خوشحال باشیم و روزه و عبادت در آن ماه را برای تقرب به خدا و رضای خدا بگیریم و انجام دهیم.
(کتاب : روزه درمان بیماریهای جسم و روح ، سید حسین موسوی ، ص14)
مسئله :
لازم نیست انسان نیت روزه را از قلب خود بگذراند، یا مثلاً بگوید فردا روزه می گیرم ، بلکه همینقدر که برای انجام فرمان خداوند از اذان صبح تا مغرب کاری که روزه را باطل می کند، انجام ندهد کافی است. و توضیحات پیرامون نیت روزه و اعمال دیگر.
مسئله :
در روزۀ واجب معین مثل رمضان از اول شب تا اذان صبح هر وفت نیت روزۀ فردا را بکند، اشکال ندارد و اگر نداند یا فراموش کند که ماه رمضان است، یا واجب معین دیگر و پیش از ظهر ملتفت شود چنانچه کاری که روزه را باطل می کند، انجام نداده باشد، باید نیت کند و روزۀ او صحیح است.
قسمتی از دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان :
« اَلّلهُمَّ ارزُقنی فیه طاعَهَ الخاشِعین وَ اَسرَحَ فیه صَدری.... »
« خدایا امروز طاعت بندگان خاشع را نصیبم کن و سینه ام را به توبۀ فروتنان فراخ ساز ....»
خداوند متعال نمازگزارانی را اهل رستگاری می داند که در نمازشان خاشع باشند، در طاعت و عبادت خشوع ، جایگاه مهمی دارد. آن عبادتی ارزشمند است که حضور قلب و خشوع در آن باشد و این حالتی است که از قلب برمی خیزد و احساسی است که انسان را به محضر حق می برد، جهت و مسیر را یکی می کند و دل را از هواهای دیگر می شوید و پاک می کند.
نماز بی خشوع مانند جسد بدون جان است. مرده ای که از او حرکتی برنمی خیزد و کاری از او ساخته نیست.
شخصی خدمت امیرالمؤمنین u آمد و عرض کرد: عبادت من از روی خشوع و خضوع است.
حضرت فرمود : « چگونه خضوعی ؟ »
عرض کرد : در نماز فقط به خدا فکر می کند و از غیر او غافل می شوم.
حضرت فرمود : « اکنون با همین حالتی که گفتی دو رکعت نماز بخوان، تا من شتری به عنوان جایزه به تو عطا کنم. »
آن شخص به نماز ایستاد و پس از اتمام نماز تقاضای جایزه کرد.
حضرت فرمودند : « چگونه نماز خواندی؟ »
عرض کرد : همان طور که گفته بودم و به هیچ چیز جز خدا نمی اندیشیدم.
حضرت فرمود : « باز هم تأمل کن ببین در نماز چه فکری در سر داشتی »
عرض کرد : تنها چیزی که گاهی فکر مرا به خود مشغول می ساخت این بود که شتری که شما به من عطا می کنید، سرخ موی است یا زرد موی.
آری این گونه است که نماز از سقف خانه بالاتر نمی رود و باعث معراج مؤمن نمی شود و موجب هیچ تقربی نمی گردد. چشمها روی نقش و نگار فرش و کاشی و پشتی و دستها بر روی محاسن و صورت مشغول است. حواس ششگانه به
شامل 59 صفحه فایل word قابل ویرایش
نیمسال اول 89-88
نیمسال دوم 89-88
تابستان 89
نیمسال اول 90-89
نیمسال دوم 90-89
تابستان 90
نیمسال اول 91-90 همراه با جواب تستی
نیمسال دوم 91-90 همراه با جواب تستی
نیمسال اول 92-91
نیمسال دوم 92-91
تابستان 92 همراه با جواب تستی
نیمسال اول 93-92 همراه با جواب تستی
نیمسال دوم 94-93 همراه با جواب تستی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 23
انحراف از دین
سئوال : علل اجتماعى انحراف از دین را شرح دهید ؟
جواب : عـلـل اجـتـماعى : یعنى اوضاع و احوال اجتماعى نامطلوبى که در پاره اى از جوامع پدیدمى آید و متصدیان امور دینى نقشى در پیدایش یا گسترش آنها دارند , در چنین شرایطى بسیارى از مردم کـه از نظر تفکر عقلانى ضعیف هستند و نمى توانند مسائل رابدرستى تجزیه و تحلیل کنند و علل واقـعـى رویـدادهـا را تـشخیص دهند , این نابسامانیها را به دلیل دخالت دینداران در وقوع آنها , بـحساب مکتب و دین مى گذارند و چنین مى پندارند که اعتقادات دینى , موجب پیدایش اینگونه اوضـاع واحوال نامطلوب شده است لذا از دین و مذهب بیزار مى شوند !مثلا در عهد رنسانس اروپا رفتارهاى ناشایست کلیسائیان در زمینه هاى مذهبى و حقوقى و سیاسى , عامل مهمى براى بیزارى مردم از مسیحیت و بطور کلى از دین و دیندارى گردید . پـس بـراى همه دست اندرکاران امور دینى ضرورت دارد تا حساسیت موقعیت و اهمیت مسئولیت خـودشـان را درک کنند و بدانند که لغزشهاى آنان مى تواند موجب گمراهى وبدبختى جامعه اى بشود . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس :
انحراف از دین -----
سئوال : علل فکرى انحراف از دین و شاخه هاى آن را بیان کنید . جواب : عـلـل فـکرى یعنى اوهام و شبهاتى که به ذهن شخص مى آید یا از دیگران مى شنود و دراثر ضعف نـیـروى تـفـکر و استدلال , قدرت بر دفع آنها را ندارد و کمابیش تحت تاثیرآنها قرار مى گیرد و دست کم موجب تشویق و اضطراب ذهن و مانع از حصول اطمینان ویقین مى گردد . ایـن دسـتـه از عـوامـل نـیز بنوبه خود قابل تقسیم به دسته هاى فرعى است مثل شبهات مبنى بر حـس گـراى , شـبـهـات ناشى از عقاید خرافى , شبهات ناشى از تبیینهاى نادرست و استدلالهاى ضـعـیـف , شـبهات مربوط به حوادث و رویدادهاى ناگوارى که پنداشته مى شودخلاف حکمت و عدل الهى است . شـبهات ناشى از فرضیه هاى علمى که مخالف با عقاید دینى تلقى مى شود و شبهاتى که مربوط به پاره اى از احکام و مقررات دین بخصوص در زمینه مسائل حقوقى و سیاسى است . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس :
انحراف از دین -----
سئوال : راه مبارزه با علل انحراف چیست ؟
جواب : با توجه به تنوع و گونه گونى علل و عوامل انحراف , روشن مى شود که مبارزه وبرخورد با هر یک از آنها شیوه خاص و محل و شرایط ویژه اى مى طلبد مثلا علل روانى واخلاقى را باید بوسیله تربیت صحیح و توجه به ضررهاى مترتب بر آنها , و براى جلوگیرى از تاثیر سوء عوامل اجتماعى علاوه بر جـلـوگـیـرى عـملى از بروز چنین عواملى , مى بایست فرق بین نادرستى دین با نادرستى رفتار دیـنـداران را روشـن سـاخـت و نـیـز براى جلوگیرى از تاثیرات سوء عوامل فکرى باید شیوه هاى مـتـنـاسـبـى را اتخاذ کرد از جمله اینکه عقاید انحرافى را از عقاید صحیح تفکیک کرد وو از بکار گـرفـتن استدلالات ضعیف و غیر منطقى براى اثبات عقاید دینى اجتناب ورزید و نیز باید روشن کرد که ضعف دلیل نشانه نادرستى مدعى نیست . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انحطاط 1
علت انحطاط مسلمین -----
سئوال : چـرا روزى مسلمانان بر اکثریت مردم متمدن روى زمین حکومت مى کردند و قافله سالارکاروان تمدن بودند ; ولى امروز دنباله رو ملل پیشرفته جهان شده اند ؟
! جواب : به راستى این سوال از پرسشهاى جالب و حساس است ; شایسته است کتابى پیرامون آن نوشته شود . دانشمند معروف مصرى , فرید وجدى در دائره المعارف خود در ماده علم علل ده گانه اى براى پـیشرفت مسلمانان یادآور شده و دانشمندان دیگرى نیزدر این باره به بحث و گفتگو پرداخته اند (1) ولـى در حـقـیـقـت علت اساسى آن پیشرفت و این عقب گرد , چیزى جز پیروى و انحراف از تعالیم عالى اسلام نبوده است ;مسلمانان در صدر اسلام - در تمام شوون زندگى - از تعالیم اسلام الـهـام مـى گـرفتندولى امروز در غالب نقاط , مسلمانان از راه صحیح اسلام منحرف گردیده و مـى تـوان گـفـت کـه گـروهى در حقیقت مسلمان جغرافیایى هستند نه مسلمان واقعى ; علت اسـاسـى همین است و بس , ولى مع الوصف به برخى از علل ترقى و تعالى و یا تنزل و انحطاطآنان اشاره مى کنیم :1 - فداکارى همه جانبه : مسلمانان صدر اسلام به تمام معنى فداکار بودند . دین وآیین اسلام در نظر آنها از برادر , زن , مقام , ثروت و منصب گرامى تر بود ; همه منافع مادى را فـداى اسـلام مـى کـردند و صفحات تاریخ اسلام خصوصا جنگهاى پیامبر اسلام گواه زنده این گفتار است , ولى امروز براى بیشتر افراد , دین در حاشیه زندگى قرار گرفته و دیگر آن فداکارى کـمـتر وجود دارد ; براى گروهى اسلام تا آنجا محترم است که با مال و مقام آنها مزاحمت نداشته باشد و در صورت تزاحم , کمتر فردى است که به خاطر اسلام دست از منافع مهمى بکشد . از آنـجـا کـه اسـلام براى آنها گران تمام شده بود و آن را به قیمت جان عزیزان خودخریده بودند ارزش آن را مى دانستند . 2 - اتـحـاد و اتـفاق : در صدر اسلام , مسلمانان متحد و متفق و به حکم قرآن برادربودند و پس از وفـات پـیـامـبـر با اختلافى که پیش آمد , بر اثر حسن سیاست امیرمومنان علیه السلام و فرزندان گرامى او لطمه اى به پیشرفت اسلام و ترقى مسلمانان وارد نشد , آنان از حقوق مسلم خود دست کشیدند که لااقل اصول اسلام محفوظ بماند ;ولى امروز نفاق و اختلاف در میان مسلمانان و سران آنـهـا بـه سـر حـد کـمـال رسیده است , چند قرن است که بازار دین سازى رواج کامل یافته , هر گـروهـى گـروه مـخـالـف را فـاسق و خارج از دین معرفى مى کند و در بدبختى و اضمحلال او مـى کـوشـد ; امـروزاخـتلاف میان مسلمانان گسترش زیادى پیدا کرده و چهره واقعى اسلام به وسـیـلـه یـک سـلـسـلـه مـوهـومـات و افـکار خرافى پوشیده شده است , آیا با این وصف ممکن است مسلمانان همان عظمت گذشته را داشته باشند ؟
!3 - آشنایى با شرایط زمان : این خود عامل مـهـمى در پیشرفت آنان بود , همواره مسلمانان خود را با سلاح روز و علوم روز مجهز مى کردند , پـیـامـبر اکرم در نبرد حنین مطلع شد که وسیله تازه اى در یمن براى شکست قلعه ها و در هم کوبیدن دژهاى محکم اختراع شده , فورا عده اى را اعزام کرد که رهسپار یمن شوند و طرزساخت و بـه کـار بـردن آن را فرا گیرند ! (2)مسلمانان صدر اسلام تا چندین قرن علوم دیگران را از قبیل فلسفه , فیزیک و شیمى ,حساب و هندسه , هیئت و نجوم و 000 به زبان اسلامى ترجمه کردند و با افـکـار خـود آن را تکمیل نمودند و دانشگاههاى بزرگ و کتابخانه هاى با عظمتى تاسیس کردند و ازاین طریق خود را از بیگانگان بى نیاز ساخته و مشعلدار علوم گردیدند . سالیان درازى مراکز اسلامى در بغداد و شام و مصر و اندلس و ایران مرکز تحصیل دانشجویان جهان بـود , ولـى امـروز بسیارى از مسلمانان شرایط زمان و اوضاع روز را نادیده گرفته و مى خواهند با وسایل و ابزار دیرینه زندگى کنند و سیادت خود را در تمام جهان گسترش دهند , در صورتى که جـهـان روز بـه روز نـوتـر گشته , علوم و تمدن لحظه به لحظه دگرگون مى گردد ولى هنوز وسیله تبلیغاتى , وسیله پخش و نشر معارف اسلام ما ضعیف است . این سه عامل قسمتى از عوامل ترقى مسلمانان صدر اسلام بود و عوامل دیگرى نیز درپیشرفت آنان تـاثیر چشمگیرى داشته که از تشریح آنها براى پرهیز از اطاله سخن خوددارى مى کنیم و این بحث را بـا آیـه زیـر کـه عـلل برترى مسلمانان را یادآور مى شودبه پایان مى رسانیم ; آنجا که خداوند به جـامـعـه مسلمانان خطاب مى کند و مى فرماید : و انتم الاعلون ان کنتم مومنین و شما برترید اگر ایمان داشته باشید . (3)روى ایـن بـیان و با توجه به مفاد آیه یاد شده , پاسخ سوال دیگرى نیز روشن مى گرددکه آیا امـیـدى هـسـت کـه مـسـلمانان عظمت دیرینه خود را بازیابند ؟
پاسخ این سوال مثبت است و با ملاحظه مطالبى که پیرامون سوال نخستین ایرادگردید , پاسخ این سوال روشن مى شود ; زیرا با تجدید و به کار بستن عواملى که درآغاز اسلام باعث ترقى و پیشرفت آنها گردید , بار دیگر همان پیشرفت نصیب آنهامى گردد . اگر مسلمانان کنونى بسان مسلمانان آغاز اسلام فداکار باشند , اتحاد و اتفاق راجایگزین اختلاف و نفاق کنند و رهبران اسلامى شرایط و روح زمان را خوب درک کنند ,باز اعتلا و عظمت آنها تجدید مـى گـردد البته هر نوع تحول و تکامل باید در حدودقوانین اسلام قرار گیرد و موضوع درک روح زمان وسیله تحریف یا کنار گذاردن قوانین اسلام از صحنه زندگى نباشد . کتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى نویسنده : مکارم شیرازى - ناصر و جعفر سبحانى زیرنویس : 1 - از باب نمونه به کتاب علل انحطاط مسلمین نگارش شکیب ارسلان , مراجعه فرمایید . 2 - سیره ابن هشام , جلد 2 , بخش نبرد با طائفیان . 3 - سوره آل عمران , آیه 139 . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انرژى 1
قانون بقاء ماده و انرژى -----
سئوال : آیا قانون بقاء ماده و انرژى منافاتى با اعتقاد به آفریدگار جهان دارد ؟
چرا ؟
جواب : خـیـر ; زیـرا اولا قانون بقاء ماده و انرژى بعنوان یک قانون علمى و تجربى تنها درمورد پدیده هاى قـابـل تجربه معتبر است و نمى توان بر اساس آن این مساله فلسفى راحل کرد که آیا ماده و انرژى ازلـى و ابـدى اسـت یـا نـه ؟
ثانیا همیشگى بودن و ثابت بودن مقدار مجموع ماده و انرژى بمعناى بـى نـیـازى ازآفـریـنـنـده نـیـسـت بـلـکـه هـر قدر عمر جهان طولانى تر باشد نیاز بیشترى به آفـریـدگـارخـواهـد داشـت زیرا ملاک احتیاج معلول به علت امکان و وابستگى ذاتى آن است نه حـدوث و مـحـدودیـت زمـانـى آن , خـلاصـه مـاده و انرژى علت مادى جهانند نه علت فاعلى و خودشان نیز محتاج به علت فاعلى هستند . ثـالـثا ثابت بودن مقدار ماده و انرژى مستلزم نفى پیدایش پدیده هاى جدید و افزایش و کاهش آنها نـیـسـت و پدیده هایى از قبیل روح - حیات - شعور و اراده از نوع ماده و انرژى نیستند تا افزایش و کاهش آنها منافاتى با قانون بقاء و انرژى داشته باشد . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید