لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 23
انحراف از دین
سئوال : علل اجتماعى انحراف از دین را شرح دهید ؟
جواب : عـلـل اجـتـماعى : یعنى اوضاع و احوال اجتماعى نامطلوبى که در پاره اى از جوامع پدیدمى آید و متصدیان امور دینى نقشى در پیدایش یا گسترش آنها دارند , در چنین شرایطى بسیارى از مردم کـه از نظر تفکر عقلانى ضعیف هستند و نمى توانند مسائل رابدرستى تجزیه و تحلیل کنند و علل واقـعـى رویـدادهـا را تـشخیص دهند , این نابسامانیها را به دلیل دخالت دینداران در وقوع آنها , بـحساب مکتب و دین مى گذارند و چنین مى پندارند که اعتقادات دینى , موجب پیدایش اینگونه اوضـاع واحوال نامطلوب شده است لذا از دین و مذهب بیزار مى شوند !مثلا در عهد رنسانس اروپا رفتارهاى ناشایست کلیسائیان در زمینه هاى مذهبى و حقوقى و سیاسى , عامل مهمى براى بیزارى مردم از مسیحیت و بطور کلى از دین و دیندارى گردید . پـس بـراى همه دست اندرکاران امور دینى ضرورت دارد تا حساسیت موقعیت و اهمیت مسئولیت خـودشـان را درک کنند و بدانند که لغزشهاى آنان مى تواند موجب گمراهى وبدبختى جامعه اى بشود . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس :
انحراف از دین -----
سئوال : علل فکرى انحراف از دین و شاخه هاى آن را بیان کنید . جواب : عـلـل فـکرى یعنى اوهام و شبهاتى که به ذهن شخص مى آید یا از دیگران مى شنود و دراثر ضعف نـیـروى تـفـکر و استدلال , قدرت بر دفع آنها را ندارد و کمابیش تحت تاثیرآنها قرار مى گیرد و دست کم موجب تشویق و اضطراب ذهن و مانع از حصول اطمینان ویقین مى گردد . ایـن دسـتـه از عـوامـل نـیز بنوبه خود قابل تقسیم به دسته هاى فرعى است مثل شبهات مبنى بر حـس گـراى , شـبـهـات ناشى از عقاید خرافى , شبهات ناشى از تبیینهاى نادرست و استدلالهاى ضـعـیـف , شـبهات مربوط به حوادث و رویدادهاى ناگوارى که پنداشته مى شودخلاف حکمت و عدل الهى است . شـبهات ناشى از فرضیه هاى علمى که مخالف با عقاید دینى تلقى مى شود و شبهاتى که مربوط به پاره اى از احکام و مقررات دین بخصوص در زمینه مسائل حقوقى و سیاسى است . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس :
انحراف از دین -----
سئوال : راه مبارزه با علل انحراف چیست ؟
جواب : با توجه به تنوع و گونه گونى علل و عوامل انحراف , روشن مى شود که مبارزه وبرخورد با هر یک از آنها شیوه خاص و محل و شرایط ویژه اى مى طلبد مثلا علل روانى واخلاقى را باید بوسیله تربیت صحیح و توجه به ضررهاى مترتب بر آنها , و براى جلوگیرى از تاثیر سوء عوامل اجتماعى علاوه بر جـلـوگـیـرى عـملى از بروز چنین عواملى , مى بایست فرق بین نادرستى دین با نادرستى رفتار دیـنـداران را روشـن سـاخـت و نـیـز براى جلوگیرى از تاثیرات سوء عوامل فکرى باید شیوه هاى مـتـنـاسـبـى را اتخاذ کرد از جمله اینکه عقاید انحرافى را از عقاید صحیح تفکیک کرد وو از بکار گـرفـتن استدلالات ضعیف و غیر منطقى براى اثبات عقاید دینى اجتناب ورزید و نیز باید روشن کرد که ضعف دلیل نشانه نادرستى مدعى نیست . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس : ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انحطاط 1
علت انحطاط مسلمین -----
سئوال : چـرا روزى مسلمانان بر اکثریت مردم متمدن روى زمین حکومت مى کردند و قافله سالارکاروان تمدن بودند ; ولى امروز دنباله رو ملل پیشرفته جهان شده اند ؟
! جواب : به راستى این سوال از پرسشهاى جالب و حساس است ; شایسته است کتابى پیرامون آن نوشته شود . دانشمند معروف مصرى , فرید وجدى در دائره المعارف خود در ماده علم علل ده گانه اى براى پـیشرفت مسلمانان یادآور شده و دانشمندان دیگرى نیزدر این باره به بحث و گفتگو پرداخته اند (1) ولـى در حـقـیـقـت علت اساسى آن پیشرفت و این عقب گرد , چیزى جز پیروى و انحراف از تعالیم عالى اسلام نبوده است ;مسلمانان در صدر اسلام - در تمام شوون زندگى - از تعالیم اسلام الـهـام مـى گـرفتندولى امروز در غالب نقاط , مسلمانان از راه صحیح اسلام منحرف گردیده و مـى تـوان گـفـت کـه گـروهى در حقیقت مسلمان جغرافیایى هستند نه مسلمان واقعى ; علت اسـاسـى همین است و بس , ولى مع الوصف به برخى از علل ترقى و تعالى و یا تنزل و انحطاطآنان اشاره مى کنیم :1 - فداکارى همه جانبه : مسلمانان صدر اسلام به تمام معنى فداکار بودند . دین وآیین اسلام در نظر آنها از برادر , زن , مقام , ثروت و منصب گرامى تر بود ; همه منافع مادى را فـداى اسـلام مـى کـردند و صفحات تاریخ اسلام خصوصا جنگهاى پیامبر اسلام گواه زنده این گفتار است , ولى امروز براى بیشتر افراد , دین در حاشیه زندگى قرار گرفته و دیگر آن فداکارى کـمـتر وجود دارد ; براى گروهى اسلام تا آنجا محترم است که با مال و مقام آنها مزاحمت نداشته باشد و در صورت تزاحم , کمتر فردى است که به خاطر اسلام دست از منافع مهمى بکشد . از آنـجـا کـه اسـلام براى آنها گران تمام شده بود و آن را به قیمت جان عزیزان خودخریده بودند ارزش آن را مى دانستند . 2 - اتـحـاد و اتـفاق : در صدر اسلام , مسلمانان متحد و متفق و به حکم قرآن برادربودند و پس از وفـات پـیـامـبـر با اختلافى که پیش آمد , بر اثر حسن سیاست امیرمومنان علیه السلام و فرزندان گرامى او لطمه اى به پیشرفت اسلام و ترقى مسلمانان وارد نشد , آنان از حقوق مسلم خود دست کشیدند که لااقل اصول اسلام محفوظ بماند ;ولى امروز نفاق و اختلاف در میان مسلمانان و سران آنـهـا بـه سـر حـد کـمـال رسیده است , چند قرن است که بازار دین سازى رواج کامل یافته , هر گـروهـى گـروه مـخـالـف را فـاسق و خارج از دین معرفى مى کند و در بدبختى و اضمحلال او مـى کـوشـد ; امـروزاخـتلاف میان مسلمانان گسترش زیادى پیدا کرده و چهره واقعى اسلام به وسـیـلـه یـک سـلـسـلـه مـوهـومـات و افـکار خرافى پوشیده شده است , آیا با این وصف ممکن است مسلمانان همان عظمت گذشته را داشته باشند ؟
!3 - آشنایى با شرایط زمان : این خود عامل مـهـمى در پیشرفت آنان بود , همواره مسلمانان خود را با سلاح روز و علوم روز مجهز مى کردند , پـیـامـبر اکرم در نبرد حنین مطلع شد که وسیله تازه اى در یمن براى شکست قلعه ها و در هم کوبیدن دژهاى محکم اختراع شده , فورا عده اى را اعزام کرد که رهسپار یمن شوند و طرزساخت و بـه کـار بـردن آن را فرا گیرند ! (2)مسلمانان صدر اسلام تا چندین قرن علوم دیگران را از قبیل فلسفه , فیزیک و شیمى ,حساب و هندسه , هیئت و نجوم و 000 به زبان اسلامى ترجمه کردند و با افـکـار خـود آن را تکمیل نمودند و دانشگاههاى بزرگ و کتابخانه هاى با عظمتى تاسیس کردند و ازاین طریق خود را از بیگانگان بى نیاز ساخته و مشعلدار علوم گردیدند . سالیان درازى مراکز اسلامى در بغداد و شام و مصر و اندلس و ایران مرکز تحصیل دانشجویان جهان بـود , ولـى امـروز بسیارى از مسلمانان شرایط زمان و اوضاع روز را نادیده گرفته و مى خواهند با وسایل و ابزار دیرینه زندگى کنند و سیادت خود را در تمام جهان گسترش دهند , در صورتى که جـهـان روز بـه روز نـوتـر گشته , علوم و تمدن لحظه به لحظه دگرگون مى گردد ولى هنوز وسیله تبلیغاتى , وسیله پخش و نشر معارف اسلام ما ضعیف است . این سه عامل قسمتى از عوامل ترقى مسلمانان صدر اسلام بود و عوامل دیگرى نیز درپیشرفت آنان تـاثیر چشمگیرى داشته که از تشریح آنها براى پرهیز از اطاله سخن خوددارى مى کنیم و این بحث را بـا آیـه زیـر کـه عـلل برترى مسلمانان را یادآور مى شودبه پایان مى رسانیم ; آنجا که خداوند به جـامـعـه مسلمانان خطاب مى کند و مى فرماید : و انتم الاعلون ان کنتم مومنین و شما برترید اگر ایمان داشته باشید . (3)روى ایـن بـیان و با توجه به مفاد آیه یاد شده , پاسخ سوال دیگرى نیز روشن مى گرددکه آیا امـیـدى هـسـت کـه مـسـلمانان عظمت دیرینه خود را بازیابند ؟
پاسخ این سوال مثبت است و با ملاحظه مطالبى که پیرامون سوال نخستین ایرادگردید , پاسخ این سوال روشن مى شود ; زیرا با تجدید و به کار بستن عواملى که درآغاز اسلام باعث ترقى و پیشرفت آنها گردید , بار دیگر همان پیشرفت نصیب آنهامى گردد . اگر مسلمانان کنونى بسان مسلمانان آغاز اسلام فداکار باشند , اتحاد و اتفاق راجایگزین اختلاف و نفاق کنند و رهبران اسلامى شرایط و روح زمان را خوب درک کنند ,باز اعتلا و عظمت آنها تجدید مـى گـردد البته هر نوع تحول و تکامل باید در حدودقوانین اسلام قرار گیرد و موضوع درک روح زمان وسیله تحریف یا کنار گذاردن قوانین اسلام از صحنه زندگى نباشد . کتاب : پاسخ به پرسشهاى مذهبى نویسنده : مکارم شیرازى - ناصر و جعفر سبحانى زیرنویس : 1 - از باب نمونه به کتاب علل انحطاط مسلمین نگارش شکیب ارسلان , مراجعه فرمایید . 2 - سیره ابن هشام , جلد 2 , بخش نبرد با طائفیان . 3 - سوره آل عمران , آیه 139 . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ انرژى 1
قانون بقاء ماده و انرژى -----
سئوال : آیا قانون بقاء ماده و انرژى منافاتى با اعتقاد به آفریدگار جهان دارد ؟
چرا ؟
جواب : خـیـر ; زیـرا اولا قانون بقاء ماده و انرژى بعنوان یک قانون علمى و تجربى تنها درمورد پدیده هاى قـابـل تجربه معتبر است و نمى توان بر اساس آن این مساله فلسفى راحل کرد که آیا ماده و انرژى ازلـى و ابـدى اسـت یـا نـه ؟
ثانیا همیشگى بودن و ثابت بودن مقدار مجموع ماده و انرژى بمعناى بـى نـیـازى ازآفـریـنـنـده نـیـسـت بـلـکـه هـر قدر عمر جهان طولانى تر باشد نیاز بیشترى به آفـریـدگـارخـواهـد داشـت زیرا ملاک احتیاج معلول به علت امکان و وابستگى ذاتى آن است نه حـدوث و مـحـدودیـت زمـانـى آن , خـلاصـه مـاده و انرژى علت مادى جهانند نه علت فاعلى و خودشان نیز محتاج به علت فاعلى هستند . ثـالـثا ثابت بودن مقدار ماده و انرژى مستلزم نفى پیدایش پدیده هاى جدید و افزایش و کاهش آنها نـیـسـت و پدیده هایى از قبیل روح - حیات - شعور و اراده از نوع ماده و انرژى نیستند تا افزایش و کاهش آنها منافاتى با قانون بقاء و انرژى داشته باشد . کتاب : محمد تقى مصباح یزدى / آموزش عقاید نویسنده : مصباح یزدى - محمد تقى زیرنویس
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
دانلود مقاله کامل درباره انحراف از دین