فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بررسی توصیفی موسیقی و موسیقی درمانی بر روی انسانها

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله بررسی توصیفی موسیقی و موسیقی درمانی بر روی انسانها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


چکیده
موضوع پایان نامه در رابطه با تأثیر موسیقی و موسیقی درمانی بر روی انسانهاست در واقع یک پژوهشی کتابخانه ای می باشد و به برر سی توصیفی تأثیر موسیقی و موسیقی درمانی بر روی انسانها پرداخته است . و هدف از این پژوهش در واقع اینست که در آخر ما به این پاسخ برسیم که واقعاً موسیقی و موسیقی درمانی بر روی انسانها ، در درمان بیماریها تأثیر دارد . و اینکه آیا از این هنر می توان برای مهارتهای ارتباطی وگفتاری ، روانی ، ذهنی ... استفاده کرد . آیا می توان از موسیقی به عنوان روشی برای کار درمانی وکمک به سایر پروژه های توان بخشی استفاده کرد و اینکه موسیقی می تواند مضر هم باشد یا صرفاً مفید است و به طور کلی اطلاعاتی را در این زمینه ها می تواند به شما بدهد .
پژوهش حاضر توانسته به یکسری موضوعهای مربوط به موسیقی ، موسیقی ایرانی ، موسیقی مذهبی ، موسیقی و کارکردهای آن و .... بپردازد و به شکل تخصصی به حیطة خاصی هم نپرداخته است . بلکه اطلاعات به شکل اطلاعات کلی آمده است .
منابع مورد استفاده در انجام این پژوهش منابع دست اول کتابها ، منابع دست دوم پایان نامه ها و سایت ها می باشند و در واقع بیشتر از آثار مکتوب استفاده شده است نه از مشاهدات شخصی . براساس اطلاعات آمده در این پژوهش می توان گفت که :
امروزه موسیقی به صورت نظام مندی در بیمارستان ها و مراکز توانبخشی و حتی مراکز آموزشی و پزشکی کشور به کار می رود . آموزش کودکان دبستانی با موسیقی بهتر می شود ، موسیقی سبب افزایش سلولهای ایمن . و همچنین متعادل کرد آنها می شود . موسیقی بر بافتهای هیجانی فرد مانند شادی ، غم ، علاقه ، نفرت ... مؤثر است . کاربرد موسیقی درمانی برای کسانی است که دچار اختلال درمانی هستند اما باید بدانیم که گونه های از موسیقی مانند راک ، قال و ... مضر است و تأثیرات سوء دارند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

«فصل اول»

 

 

 

 

 


بیان مسئله
روانشناسی علم پژوهش در رفتار موجودات زنده و بویژه در تفکر ، احساسات ، و رفتار بشر است . به همین دلیل سالهاست روانشناسان علاقه شدیدی نسبت به مشکلات عملی که برای افراد بشر پیش می آید و راه حلهایی که می توان برای آنها پیشنهاد داد پیدا کرده اند . هدف روانشناسی ، علاوه بر پیشرفت علمی و صنعتی ، بهبود بخشیدن به زندگی مردم نیز می باشد . (شاملو ، 1378 ، ص 11) 1 .
موسیقی صمیمی ترین ، مطبوع ترین ، زیباترین هنر ارتباط بشری است . باید به این زبان همدلی اندیشید و از اشتراک آن در ارتباط و صمیمیت ارتباط جست ، گوشها را به هم نزدیک کرد تا دلها آمادگی درک و هم حسی پیدا کنند و چون گوشها به هم نزدیک گردند قلبها به هم نزدیک و افکار مساعد دوستی و تفاهم خواهند شد .
با درک موسیقی عواطف زیبا ، همدردی و تفاهم بیشتر قلبی میسر خواهد شد موسیقی ارتباط با روح دارد و روح ارتباط با خدا ، افسوس که تبدیلش کرده اند به عشق مجازی ، اگر به همان حالت روحانیتش اجرا کنند سیم ارتباط به مبدا وصل می شود .
موسیقی دان اگر حالت روحی شنونده را درک کند می تواند هر حرفی را سخت هم باشد با موسیقی علاج کند بشرطی که آهنگ زن ، روانشناس باشد و بداند هر آنی چه تکه ای برای مریض لازم است و بعد برگرداند . هر آهنگی از نظر روحانی یک مغز و معنای خاصی دارد اگر معنا و مغز روحانی آن درک شود ، موسیقی اثر دیگری پیدا می کند . 2 (نخبه زعیم ، 1376) .
موضوع تحقیق :
بررسی توصیفی موسیقی و موسیقی درمانی بر روی انسانها .
ضرورت و اهمیت تحقیق
اهمیت این موضوع یعنی یعنی بررسی توصیفی موسیقی و موسیقی درمانی برای انسانها در این است که این هنر در جامعة امروزی ما ، و همینطور اکثر جوامع مورد استفاده قرا ر می گیرد حال اگر ما با تأثیرات این هنر آشنا شویم می توانیم راهبردهای ویژه ای را در مورد این مسئله اخذ کنیم و به کار ببندیم و چون این هنر با اکثریت مردم اجین و همراه است و مردم از آن در اکثر کشورها به میزان زیادی استفاده می کنند و بهره می برند و از آنجا که بویژه جوانان و نوجوانان در تمام کشورها علاقه مخرط به این گونه هنرها دارند بنابراین باید به جستجو و کنکاش در موسیقی بپردازیم و این مسئله که چگونه موسیقی بر رفتار و روان انسانها اثر می گذارد تأثیر دارد و یا اینکه آیا موسیقی می تواند خدشه ای بر روح و روان انسان وارد سازد یا خیر و استفاده از موسیقی به عنوان یک شیوة درمانی در زمینه های گستردة بیماریهای روانی و جسمانی سبب می شود ما به ضرورت و امنیت این مسئله پی برده و در مورد آن اطلاعاتی بدست آوریم .
هدف تحقیق :
در این تحقیق هدف براین است که اول ما متوجه شویم که موسیقی و موسیقی درمانی چیست ؟ و ریشه در کجا دارند ، آیا هر هنر موسیقی تأثیر بر روی روان و سلامت ما دارد و می تواند توسط هر کسی اجرا شود اصلاً هر موسیقی ، آیا موسیقی مفید است ؟ موسیقی و انواع آن چه جایگاهی دارد و آیا از موسیقی می توان در سایر زمینه ها به جزء درمان هم استفاده کرد ..... همة اینها سبب می شود ما برای رسیدن
تعریف متغیرهای تحقیق
موسیقی : هنر بیان احساسات بوسیلة صداهاست که مهم ترین عوامل تشخیص دهنده ی موسیقی صدا و وزن هستند که صداهایی که دارای ارتعاشات نامنظم باشند صداهای غیر موسیقی و آنهایی که ارتعاشات منظم دارند صداهای موسیقی نامیده می شوند (کمال پور تراب ، مصطفی 1375) . 1
موسقی درمانی : رشته ای است که بر درمان و توانبخشی اختلالات جسمی و روانی گوناگون از موسیقی بهره می گیرد . طول دوره و مدت زمان جلسات درمان بستگی به اهداف درمانی مورد نظر و مشکل فرد دارد . (زاده محمدی ، علی ، 1374 ، ص 85) . 2

 

 

 

 

 

 

 

 

 


«فصل2»

 

 

 

 

 

مقدمه ای کلی راجع به موسیقی و موسیقی درمانی
آنجا که سخن باز می ماند ، موسیقی آغاز می شود . هانریش هانیه
اریان و نژاد ها بی شمارند ، اما زبان و روح یکی است ، زبان عشق . موسیقی نوعی زبان عشق است . کاربرد موسیقی برای درک زیبایی و سلامت زندگی اجتناب ناپذیر است .
از بدو خلقت انسان ، نیازهای متنوعی (اعم از جسمی و روانی) با او همراه بوده که برای برآورده ساختن این نیازها سازگاری با محیطش به ابزارهایی نیاز داشته است .
هنر به عنوان یکی از وسایل اولیه سازگاری بشر در خدمت نیازهای کمال جویی و زیبا طلبی و از طرف دیگر ، آرام بخش ناراحتی ها و سختی های زندگی او بوده است . موسیقی شکلی از هنر است که احساس ، عاطفه ، ادراک و شناخت انسان را بدون نیاز به تکلم و زبان منتقل می کند .
استفاده بشر از موسیقی ، امری آسان و قابل دسترس بوده است ، چون ریتم و ملودی ، به عنوان دو رکن اساسی موسیقی ، در سرشت انسان وجود داشته و آواگرایی ها و حرکات رتیک نیز نیازی به تکلم نداشته است . از این رو در بیشتر قبایل ابتدایی مراسم وآیین های مختلف موسیقیهایی که وسیله ای برای ابراز همبستگی و از بین بردن ترسها و غم ها و ایجاد آرامش و شادی و اراده در بین افراد قبیله بوده برگزار می شده است .
موسیقی زبان آرزوها ، انتظارها و عواطف بشری است و هر قوم و ملتی بر حسب ویژگی های عاطفی و فرهنگی خود ، موسیقی خاصی دارد . با درک موسیقی ، عواطف زیبا ، همدردی و تفاهم هم بیشتر قلبی میسر خواهد شد .
نغمه های موسیقی برحسب ترکیب فواصل و ریتم دارای ارتعاشات خاصی هستند که با تحریک ارتعاشات سلول های عصبی احساس و انگیزه ای را تقویت ، تضعیف و یا منتقل می سازند ، اگر چه فواید درمان با موسیقی از دوران های قبل مطرح بوده است ، اما تا قبل از اینکه در قرن اخیر به عنوان یک رشته تخصصی شناخته شود خوب معرفی نشده است (سایت اینترنتی) .
موسیقی شفابخش است و هریک از ما می توانیم از آن برای تقویت جسم و روح و جان استفاده کنیم . تأثیر موسیقی و صوت بر هر یک از ما متفاوت است ، ولی بهر حال روی همه ما اثر می گذارد . تأثیر موسیقی و صوت بر هر یک از ما متفاوت است ، ولی بهر حال روی ما اثر می گذارد . برای درمان با موسیقی ، خودمان باید در این امر مشارکت کنیم ، که این امر مستلزم چیزی فراتر از گوش دادن حرف به موسیقی با پر کردن وقت اضافی زندگی است . (ند ، اندروز ، ص 18) .
موسیقی باید بتواند زبان و روح ملی را تقویت کند . موسیقی در حیات و زندگی فردی از همان آغاز کودکی و زندگی شیر خوارگی و گهواره ای با نوای لالایی مادر آغاز می شود و سیر خود را در مراحل مختلف عصر ادامه می دهد . موسیقی ایران ، تاریخی بس طولانی دارد زمان حضرت زرتشت موسیقی با سرود و آهنگ همراه بوده است که هدف از این موسیقی انتقال گفتار نیک ، پندار نیک و کردار نیک بوده است .
بطور کلی موسیقی قدیم ایران ریشه ای بسیار عمیق در فرهنگ تستی ایران داشته است . (نخبه زعیم ، پرینوش)

 

 

 


ـ ادبیات تحقیق
تاریخچه موسیقی :
نخستین نشانه های مشخصی توسعه و رونق موسیقی را در حدود بین النهرین و نزد اقوام سومری ، آشوری و بابلی یافته اند . و قدمت آن به بیش از سه هزار سال پیش از میلاد میرسد بعد از آن نوبت به چین و مصر رسید که در حدود هزار سال پیش از میلاد موسیقی داشتند ، کره نیز برخلاف ژاپن از مراکز قدیمی موسیقی و نخستین بار امپراطور قومی قریب پنج هزار سال پیش از میلاد موسیقی چین را تدوین کرد و در مغرب زمین یونان بیش از قوم بوده و از حدود 800 سال پیش از میلاد موسیقی در آنجا رواج داشت قدمت موسیقی در ایتالیا به 300 سال پیش از میلاد می رسد و اقوام سفید پوست که در آسیای غربی ، آفریقای شمالی ، اروپای شرقی هستند تمدن قدیم را بوجود آوردند و در جامعه های شکارچی و کشاورزی نمایش بدون موسیقی وجود ندارد .
در این جامعه ها بر خلاف موسیقی ما به ریتم بیشترین اهمیت می دهند و این ریتم یا وزن بطور محسوسی پیچیده تر و با معنی تر از سمفونیهای ولاست در جامعه هایی که اقتصاد غیر تولیدی دارند موسیقی بر پایه های ملودی و ریتم ساخته می شود این عقیده دموکریت دانشمند یونانی که انسان خواسته است آواز پرندگان را تقلید کند و به این دلیل به موسیقی پرداخته است فقط تا اندازه ای درست است گیسوی انسان قدیمی ترین ابزار موسیقی است در جامعه های ابتدایی آوازها همیشه تکصدا هستند کهنترین نوع ، اپرا است که سرپرست گروه میخواند و دیگران پس از کمی آنرا تکرار می کنند . (نخبه زعیم ، پرینوش ، 1376)
تاریخچة پیدایش موسیقی درمانی
تاریخچه استفاده از موسیقی به عنوان روشی برای درمان به زمان ارسطو و افلاطون باز می گردد ، از آن زمان به بعد رگه هایی از استفاده از استفاده از اصوات و آهنگها برای درمان بیماریهای مختلف بکار رفته است . اما در قرن بیستم فکر رسمی استفاده از موسیقی برای درمان مصدومین جنگ جهانی اول آغاز شد و هر چند استفاده از موسیقی برای درمان مصدومین جنگ جهانی اول آغاز شد و هر چند استفاده از این روش درمانی با مشکلاتی همراه بود که با قدمهایی که برداشته شد بتدریج این شاخه درمانی تکامل یافت و انجمنهای متعددی تشکیل گردید . بطوری که در سال 1944 اولین برنامه آموزش موسیقی درمانی در جهان در دانشگاه میشیگان آغاز شد .
در سال 1950 انجمن موسیقی درمانی آغاز به کار کرد . در سال 1971 انجمن موسیقی درمانی آمریکا یا AAMT آغاز به کار کرد . در سال 1985 فدراسیون جهانی موسیقی درمانی در سطح بین المللی به ثبت رسیده انجمن موسیقی درمانی ایرانی با اهداف بالا بردن سطح آگاهی افراد از فرآیند موسیقی درمانی و فواید آن و بالا بردن امکانات تخصصی برای استفاده از این شیوه درمانی فعالیت خود را آغاز کرده است :
انسان و موسیقی
ادیان و نژادها بی شمارند ، اما زبان و روح یکی است ، زبان عشق . موسیقی نوعی زبان عشق است .
از بدو خلقت انسان ، نیازهای متنوعی (اعم از جسمی و روانی) با او همراه بوده که برای برآورده ساختن این نیازها سازگاری با محیطش به ابزارهایی نیاز داشته است .
هنر بعنوان یکی از وسایل اولیه سازگاری بشردرخدمت نیازهای کمال جویی و زیبا طلبی و از طرف دیگر آرامبخش ناراحتی ها و سختی های زندگی او بوده است . موسیقی شکلی از هنر است که احساس ، عاطفه ، ادراک ، و شناخت انسان را بدون نیاز به تکلم و زبان منتقل می کند .
استفاده بشر از موسیقی ، در سرشت انسان وجود داشته و از طرفی آواگری ها و حرکات رتیمیک نیز نیازی به تکلم نداشته است . از این رو در بیشتر قبایل ابتدایی مراسم و آیین های مختلف موسیقیایی که وسیله ای برای ابراز همبستگی جمعی و از بین بردن ترسها و غمها و ایجاد آرامش و شادی و اراده در بین افراد قبیله بوده برگزار می شده است .
موسیقی زبان آرزوها ، انتظارها و عواطف بشری است و هر قوم و ملتی بر حسب ویژگی های عاطفی و فرهنگی خود موسیقی خاصی دارد . بادرک موسیقی ، عواطف زیبا ، همدردی و تفاهم بیشتر قلبی میسر خواهد شد . (سایت اینترنتی)
موسیقی و درمان
از ابتدای تاریخ ، بشر از موسیقی برای شفای بیماران استفاده می کرده است ، برای مثال ؛ ریتم طبل ها در مراسم شفابخش جادوگران و درمان گران نقش مهمی داشته است .
ارسطو می گوید : از موسیقی می توان در بسیاری از شئون زندگی ، تربیت ، سرگرمی ، درمان ، اوقات فراقت و تعدیل احساسات و عواطف استفاده کرد . فارابی موسیقی رابا سه خاصیت مطرح می ساخت :
احساس انگیز ، نشاط انگیز ، خیال انگیز و یا تحت شرایطی هر سه خصوصیت را دارا می باشد .
امروزه از تأثیر و فواید موسیقی در مراحل مختلف رشد و زندگی انسان (از دوره جنینی تا سالمندی) گیاهان و جانوران سخن به میان می آید ، و از تغییرات آن بر روی سیستمهای حسی ، حرکتی ، هیجانی ـ عاطفی ـ ترشح غدد ، هوشیاری و آگاهی و شناخت فرد بحث می شود . (سایت اینترنتی)
مقدمه ای بر موسیقی درمانی
شاید تاکنون مطالبی در روزنامه ها ، مجلات ، محل کارتان یا در بین مردم درباره «موسیقی درمانی» خوانده یا شنیده باشید . موسیقی درمانی یک رشته جدیدی است و فقط بمدت پنجاه سال است که بعنوان یک تخصص کلاسیک و حرفه ای توسعه پیدا کرده است .
بطور خلاصه در موسیقی درمانی با استفاده از موسیقی ، که یک رسانه هنری خلاق است ، به افرادی دارای مشکلات گوناگون ، به منظور دستیابی به بهداشت روانی و جسمی آنان کمک می شود .
موسیقی درمانی در درمان افرادی که ناتوانی های مختلف از جمله عقب ماندگی ذهنی ، تأخیر یافتگی رشدی ، معلولیت جسمی ، بیماری روانی و ...... داشته اند ، بطور موفقیت آمیزی جواب داده است .
موسیقی درمانگر ، اهداف و مقاصد را بر اساس نیازهای خاص درمانجو دنبال می کند . فنون مختلفی برای پیشبرد اهداف استفاده می شود . برای مثال ، آواز خواندن می تواند به افراد مبتلا به بیماری آلزایمر کمک کند تا حافظه دراز مدتشان را به کار اندازد ، نواختن آلات موسیقی با همسالان یا درمانگر می تواند مهارتهای میان فردی را افزایش دهد و کارکردهای اجتماعی را بهبود بخشد .
از همه مهمتر اینکه افراد احساساتشان را در روشی مطمئن و لذت بخش بوسیله نواختن موسیقی ، گوش کردن به موسیقی و رقصیدن به همراه موسیقی بیان می کنند .
البته موسیقی درمانی فقط در خدمت افرادی که دارای انواع مختلف ناتوانی ها هستند به کار برده نمی شود بلکه در شرایط مختلف پزشکی نیز سودمند است . از جمله کاهش فشار روانی یا درد زایمان ، توانبخشی بیماران سکته ای و مبتلایان به بیماری پایانه 1 . مسأله عمده که در اینجا برای درمانگر مطرح است کاهش درد و تحمل آن در شیوه درمان است و یا کمک به بیمار برای دستیابی به کارکردهای بهینه .
موسیقی درمانی رشد فزاینده ای در کشورهای مختلف جهان و در عرض سالهای اخیر داشته است و کارهای درمانی متعددی توسط موسیقی درمانگران صورت پذیرفته است و این امر تأکید گردیده که اساساً موسیقی در درمان اشخاص مبتلا به وضعیت های مختلف پزشکی کارآیی بسیاری دارد . (سایت اینترنتی)

 

 

 


چهار رکن موسیقی
موسیقی دارای چهار رکن است .
ریتم یا ضرب یا ملودی یا هماهنگی و لحن ، تیر یا رنگ آمیزی اینها ابزار یا مواد و مصالح کار هر مضف می شود . اغلب مورخان در این نکته هم عقیده هستندکه در هر جا هنر موسیقی به منشاء

 

 

 

 

 

 

 

ظهور رسیدابتدا با ریتم یا ضرب شروع شده تأثیر زدن یک ضرب مهیج و شهوت انگیز به قدری سریع و آنی است که به حکم غریزه به ما ثابت می شود که ضرب اولین چیزی بوده است که بشر در موسیقی ابتکار کرده است و اگر ما به قوای غریزی خود آگاه باشیم می توانیم موسیقی قبایل وحشی را برای اثبات همین موضوع مورد توجه قرار دهیم .
موسیقی قبایل وحش تا همین امروز چیزی جزء ضرب نیست . ارتباط زیادی که بین آثار خبری و حرکات بدنی موجود است خود دلیلی قانع کننده ای است برای اینکه ریتم و ضرب نخستین ابتکار بشر در موسیقی بوده است . 1 (نخبه زعیم ، پرینوش ، 1376)
تعریف موسیقی
موسیقی عبارت است از اثبات و آهنگهایی که در روان آدمی تحرکی ایجاد کرده که به واسطه آن احساس شادی ، یا اندوه می کند و به عبارتی دیگر موسیقی فن ایجاد آهنگهایی است که به صورت موقت و مصنوعی می تواند شادی و اندوه را تولید کند این آهنگها به دو بخش تقسیم می شوند : آهنگهای طبیعی همانند نغمه و جویبار و آبشار ، صدای وزش ملایم باد در میان شاخ و برگ درختان ، نوای پرندگان .
آهنگهای غیر طبیعی : همانند آنچه که توسط بشر ساخته می شود و دارای زیر وبم و ارتعاشات گوناگون است . 2 (زاده محمدی ، علی ، 1371)
موسیقی درمانی
بر طبق تعریفی که انجمن ملی موسیقی درمانی (NAMT ) ارائه داده است ، موسیقی درمانی عبارت است از کاربرد موسیقی تأمین ، حفظ و بهبود سلامت جسمانی و روانی درواقع موسیقی درمانی کاربرد منظم موسیقی است ، به طوری که موسیقی درمانگر مستقیماً در یک محیط درمانی ، تغییرات دلخواه را در عواطف و رفتار درمان نجو ایجاد می کند .....) . (سایت اینترنتی)
روشهای موسیقی درمانی
در موسیقی درمانی دو روش اساسی وجود دارد : روش فعال و روش غیر فعال ، روش غیر فعال شامل شنیدن موسیقی ای است که بیماری با گوش دادن و شنیدن موسیقی که در حال نوخته شدن است ، مورد درمان قرار می گیرد . در این روش بیشترین تأثیر عملکرد در برانگیختن و تأثیر واکنش های عاطفی و ذهنی است . درحالی که در روش موسیقی درمانی فعال که نواختن ، خواندن و حرکات موزون اساس کار است . واکنش های مختلف عاطفی ، ذهنی ، جسمی و حرکتی تحریک و برانگیخته می شود . برنامه ها و روش های موسیقی درمانی متنوع ومناسب با نیاز افراد تنظیم و تدارک دیده می شود . محور های اصلی برنامه های موسیقی درمانی شامل شنیدن موسیقی متناسب و آرام بخش ونواختن موسیقی درگروههای منظم و یا انفرادی خواندن آوازها ، ترانه های فردی و یاگروهی می باشد . (سایت اینترنتی )
موسیقی درمانگ را کیست ؟
انجام و روش درمانی توسط هر فردی جایز نیست . موسیقی درمانگراها افراد ی متخصص هستند که در زمینه های مختلف موسیقی و شاخه های درمانی آموزش دیده اند . بلکه آنهایی صلاحیت دارند که با اساس بیماری ها ، درمان های مختلف آنها ، روان شناسی موسیقی و .... آشنا هستند و شایستگی فردی وتخصصی لازم را در این زمینه دارا هستند . در موسیقی درمانی از چه نوع موسیقی استفاده می شود ؟
موسیقی انواع مختلف دارد ، برخی آرام و برخی تند هستند . در هر حال تأثیر موسیقی های مختلف بر ذهن و سلامت انسان متفاوت است . برخی از انواع موسیقی نه تنها نقش بهبود دهنده ندارند ، بلکه معمولاً برای کارکردهای مختلف مغزو روح انسان نیز مضر به شمار می روند و در صورت تداوم به گوش دادن یا نواختن آنها مشکلاتی را برای فرد به وجود خواهد آورد . در فرآیند درمان با موسیقی از نواحی از موسیقی استفاده می شود که القاء آرامش ونشاط ذهنی را به همراه دارند و باعث تجدید قوا و بهبود کارکردهای مغز می شود .
(سایت اینترنتی)
شروع به کار انجمن موسیقی درمانی درایران
از سال 1377 گروهی متشکل از اساتید و دانشجویان گروه پژوهشی موسیقی درمانی تحت نظارت مرکز پژوهش های علمی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران فعالیت های نظام بندی را در این زمینه آغاز نمودند که ما حاصل آن ، برگزاری اولین و دومین سمینار موسیقی درمانی که ماحصل آن ، برگزاری اولین و دومین سمینار موسیقی درمانی در سطح ملی و تشکیل جلسات کنفرانسی هفتگی ، بانک اطلاعاتی ، دوره های آموزشی نظری و عملی (work shop) و انجام تحقیقات بالینی بوده است . در جریان برگزاری دومین سمینار سراسری موسیقی درمانی در خرداد ماه سال 1379 ، قطعنامه ای قرائت شد که در آن ، لزوم تشکیل انجمنی رسمی که ماهیت حقوقی داشته باشد ، اعلام گردید . این ماه از قطعنامه براساس برنامه ای از پیش تعیین شده و بنا به درخواستهای متعدد از جانب مراکز دانشگاهی و دانشجویان گروههای مختلف ، و احساس نیاز اعضای گروه شکل گرفت و پیگیری آن پس از یک سال با برقراری جلسات متعدد مقدماتی منجر به ثبت انجمن حاضر گردید . (سایت اینترنتی)
استانداردهای موسیقی درمانی
برای انجام هر کاری داشتن استانداردها و رعایت آن ، بهترین مدرک برای قضاوت و ارزشیابی خواهد بود . موسیقی درمانی برای هر سن و سال و هر مرحله از مشکلات روانی در هر جامعه و مراکز درمانی خاص می تواند مورد استفاده قرار گیرد .
استانداردهایی وجود دارند که در ده مورد مختلف مطرح شده اند و به کار گیری آن در مورد افرادی که تحت درمان موسیقی درمانی هستند ، توصیه شده اند که این موارد عبارتند از : موارد اعتبار ، توان بخشی معلولیت ، مراکز آموزشی ، مراکز درمانی ، مراکز روانپزشکی و روان درمانی ، ناتوانی های جسمانی و حرکتی ، مراکز مشاوره ، در درمان خصوصی در مراکز نگهداری سالمندان و در کارهای مربوط به ارتقاء کیفیت سلامت شخص به پیوست شماره مربوط به رعایت اصول اخلاقی استانداردهای موسیقی درمانی .
موسیقی درمانی دستور تجویز شده ای است :
موزیک تراتراپلیستها غالباً با دیگر متخصصان چون فیزیوتراپیستها ، پزشکان ، روانپزشکان ، مدد کاران اجتماعی و مربیان دریک تیم درمانی یا آموزش فعالیت می کنند آنها به صورت تیمی کار می کنند و با مشورت یکدیگر تصمیم می گیرند تا بهترین خدمات را برای رسیدن به اهداف درمانی هماهنگ کنند .
خدمات موسیقی درمانی مانند دیگر خدمات تخصصی حرفة پزشکی به عنوان قسمتی از برنامة درمانی بیمار تجویز می شود .
دستورالعملهای موسیقی درمانی مانند دستورات دارویی یا درمان پزشکی به وسیلة پزشک تجویز می شود موسیقی درمانی ممکن است با توافق کلی تیم تخصصی در برنامة درمانی درمانجو قرار گیرد .
در زمینه های غیر پزشکی نیز خدمات موسیقی درمانی ممکن است از طرف مدد کار ، روانشناس ، معلم ویا والدین و یا موافقت کلیه افراد متخصص تجویز شود
نکتة مهمی که باید در نظر داشت این است که وسیلة سرگرمی و بازی نیست ، بلکه عامل اصلاح کنندة تجویز شده ای است که به بهبود ناسازگاری رفتار و حالات کمک می کند .
موسیقی درمانی بیش از هر تکنیک درمانی دیگری با زندگی روزمرة مردم آمیخته و با نیاز و احساس آنها عجین شده است . بطوری که همانند خواب و خوراک خواندن نیز در هر مکان و هر محظی دیده و شنیده می شود . اما علت گرایش و علاقة مردم به موسیقی به خاطر طبیعت و فطرت آدمی است که مجذوب موسیقی است .
ذات محرک و موزون موسیقی با فطرت وحدت طلب آدمی پیوند ناگسستنی دارد پیوندی که در همة دوره ها و مراحل تمدن بشری در میان همة اقوام دیده می شود وگسستگی از آن غیر ممکن است . در مقاطع محدودی از زمان برخی از فرهنگها به لحاظ انحطاط و یا آشفتگی استنباط کوشیده اند از آن برحذر باشند ،
اما در عمل موفق نبوده اند و در عوض بنابر نیاز فعال روانی طبع بشری تسلیم و به استفادة مطلوب از آن متعرف گشته اند .
طبیعت آدمی چه در اساس بیولوژیک (زیست شناختی) و چه در ساختار روانی ، تحول و مسیری آهنگین را می پیماید و ریتم و هارمونی در ساختمان آن ریشه دارد . به همین لحاظ مجذوب نظم و هماهنگی و کنشهای رتمیک بیرونی می شود
در ساختمان عصبی آدمی بطور فطری به دریچه و تمایل مهم برای گرایش به دنیای موزون اصوات و موسیقی وجود دارد : «شنیدن» «خواندن» و «حرکت کردن» .
این سه دریچه نیاز به ریتم و هماهنگی را بیش از حواس دیگر ارضاء می کنند . و همچنین ابزار طبیعی موسیقی درمانی بدن به حساب می آیند که مورد استفادة روزمرة ما هستند .
شنیدن و خواندن رایج ترین شیوة موسیقی درمانی است که همه در شرایط گوناگون زندگی به سادگی ازآن سود می جوییم و حال و احوال خود را دستخوش آرامش وَ سبکی یا نشاط و سر زندگی کرده به انرژی وَ هیجان درونی توازن می بخشیم .
هر کس که در شرایط سالمی باشد ، هر از گاهی با شنیدن وَ خواندن احساسات خود را جاری می سازد و برون می افکند وَ انرژی کسل وَ یا نگران و سرگردان درونی را به سمت و حالت احساس مطلوب هدایت می کند وَ از فشار بی رغبتی دل می کاهد .
این شیوه درمانگری ساده همیشه وَ همه وقت مورد استفاده مردم بوده است . چنانچه آمده است که داود پیامبر هر از گاهی در کوه و دشت به الحان خوش نوایی سر می داد تا فشار تألمات مکافات قوم را از دل بکاهد وَ مجدداَ بر مردم وَ اجتماع فرود آید وَ با قدرت وَ روحیة مسلط تری به اصلاح امور بپردازد .
شنیدن وَ خواندن دو ابزار ارزشمند «خود درمانگری» هستند . وقتی از روی میل نغماتی را می شنویم وَ یا زمزمه ، می کنیم در واقع به موسیقی درمانی خود مشغولیم . در واقع طبیعت خود را برای تسکین خود بکار می اندازیم خواندن همیشه با ما است زمزمه زبان دل است . کافی است که دل نیازی برای بیان همدردی پیدا کند ، آنگاه حتی با ترنمی درونی وَ زمزمه ای ذهنی و نه تنها سردادن آوازی ـ احساس را آرام آرام به جریان اندازیم وَ از تراکم آن می کاهیم وَ بی قراری آن را از پوست وَ گوشت وَ بدن به صورت موج ، دما وَ سیاله خارج سازیم ، نا حدی که دل آرام گیرد و حس کنیم که : کافی است .
اما این که چگونه و تا چه حدی ـ به دور از افراط وَ تفریط ـ به احساسات خود بپردازیم ، تا حدودی احساس وَ ذائقة روانی حد نیاز و مقدار متعادل آن را حدس می زند . بدیهی است هر چه اطلاعات ما در انتخاب شنیدنیها و حال و هوای خود بیشتر باشد ، در درک احساس دورن نگری و تعادل جویی موفق تریم . اگر چه خواندن وَ نواختن دو شیوة مهم و اساسی موسیقی درمانی اند اما همة روشهای آن نیستند .
موسیقی درمانی علمی منسجم وَ گسترده است که حاصل تجربیات مدون تارخی بشر وَ تحقیقات تجربی اخیر است ، قرنها ریشه دوانیده تا سرانجام در قرن معاصر شاخ و برگ وَ میوه های رنگین آن به ثمر رسیده است . برای چیدن و چشیدن طعم میوه های شیرین آن باید سالها تحصیل وَ کوشش کرد وَ تکنیکهای گوناگون آن را آموخت وَ به درمان بیماران وَ ناراحتی های مختلف پرداخت .
در واقع با دانشی گسترده وَ کهن روبرو هستیم که در یک توجیه وتوصیف ذهنی (وَ یا کلی گویی) نمی گنجد بلکه مملو از تجربیات ، مهارتها وَ آموزش و برنامه های مدون است . در این بخش برنامه های دیگری موسیقی درمانی را به اختصار تشریح می کنیم وَ به معرفی این دانش می پردازیم . خوشبختانه ما ایرانیان به موسیقی درمانی علاقه وافر و وتجه دیرینه ای داشته ایم . از دوره های گوناگون موسیقی وَ شعر آرام بخش تألمات و بستر تخلیه و برون فکنی ـ احساسات رنجور مردم در مقابل تهاجمها وَ شرارتهای اقوام غیر متمدن بوده است .
موسیقی جزء لاینفک تاریخ ادبیات و دین و آیین کهن ایرانی است . اساساً ایران جزء چهار تمدن بزرگ تاریخ مصر ، روم ، یونان و ایران بوده است که در پی نهادن آن سهم عمده و اساسی داشته است . بناها ، کتیبه ها ، نقوش ، سروده ها وَ اشعار حاکی از علاقة ایرانیان به آرامش موسیقی بوده است . چه زیباست که در فرهنگ ما پارسیان موسیقیدان و نوازنده را ، «رامشگر» نامیده اند . یعنی کسی که آرامش وَ روحیه می بخشد وَ این آرامشگران مقام و ارزش درمانی ویژه ای در میان مردم و روشنفکران داشتند .
نوازندگان ایرانی موسیقی را به لحاظ تأثیر عاطفی و روانی آن می نواختند ، به مزاج وخلق شنوندگان و زمان و مکان نواختن توجه ویژه ای نشان می دادند . وَ با احساس وَ تفکر پیرامون ترکیب وحدت گونه سه عنصر اساسی زمان ، مکان و حال و احوال شنونده ، موسیقی را تنظیم و ارائه می کردند . این برداشت نخستین قدمهای اساسی در شکل گیری موسیقی درمانی ایران زمین بوده است .
مسیر تحول و پیشرفت موسیقی درمانی در ایران به سبب دشواریها و آشفتگیهای خارجی که هر از گاهی گریبانگیر موسیقی می گردید به صورتی پیوسته طی نگردیده وَ در مقطعی در حد ذهنی و نوشتاری ایستاد وَ جریان تجربی خود را دنبال ننمود . به طوری که امروز از دانش موسیقی درمانی نسبت به ملل همسال خود بطور قابل ملاحضه ای دور مانده ایم .
اما نگران هم نیستیم زیرا عناصر اصلی توسعة این دانش یعنی استعداد و ذوقهای برجستة هنری از یک سو وَ از سوی دیگر گنجینه های ارزشمند ملود یک موسیقی ایرانی و فواصل وتمهای متنوع آن بعنوان ذخایر اصلی می توانند تحولی شگرف در تبیین موسیقی درمانی متناسب با ساختار احساسی وَ طبیعت موسیقی ایرانی به وجود آورند . لازمة این کار ارتباط و استفاده از اطلاعات معاصر وَ پیمودن راههای تجربی برای کشف وَ ایجاد زیر ساختهای درمانی موسیقی ایرانی است .
به نظر نگارنده مهم ترین عامل برای پیشرفت موسیقی درمانی در کشور ما تقویت روحیة علمی وَ تمایل به آزمایشگری است وَ این امر در نخستین قدم به دانشگاهها ، انجمنها و مراکز علمی مربوط می شود . بدیهی است بدون وجود رشتة موسیقی درمانی در دانشگاههای ایران امکان تحرک برای محققان وفرصت مطالعه وَ آزمایش برای دانش پژوهان میسر نخواهد بود ، و باید به این مهم اندیشید . (نخبه زعیم ، پرینوش . 1376) .
ابزار درمان :
همانگونه که هر درمانگری ابزار و وسایلی برای درمان دارد (برای مثال پزشک از دارو و وسایل جراحی وَ فیزیوتراپیست از دستگاههای فیزیوتراپی استفاده می کند ) موسیقی درمانگر هم برای درمان وَ تقویت از موسیقی وَ فعالیتهای گوناگون همراه با موسیقی استفاده می کند . ابزار او سازها و وسایل صوتی هستند که غالباً به سهولت وسادگی بکار گرفته می شوند و صدای جذاب وَ گیرایی دارند . صدای این سازها استاندارد وَ در اندازة کوچک وَ بزرگ هستند .
مهم ترنی این سازها از سازهای خانوادة ارف ، یعنی زیلوفونها ، متالوفونها ، بلزها وَ سازهای کوبی مختلف هستند که هم صدای مطلوب وَ استانداردهایی دارند وَ هم به سادگی نواخته می شوند . از آنجایی که منظور از موسیقی درمانی توانبخشی و درمان است وَ نه آموزش موسیقی هرچه کار با سازها راحت تر وَ ساده تر باشد مناسب تر است . (زاده محمدی ، علی ، 1374 ، ص 85)

 

نوع برنامه ها :
نوع برنامه ها وَ فعالیت های موسیقی درمانی به نوع ناراحتی ، نقیصه وَ مشکل بیمار وَ یا کودک بستگی دارد . به تعریف دیگر درمانگر با توجه به ناراحتی مراجعه کننده ، برنامه ریزی می کند . برای کودکانی که دارای مشکل حرکتی هستند ، برنامه های ریتمیکی که به کنترل حرکتی آنها کمک کند بیشتر مد نظر قرار می گیرد . حال اگر مشکلات حرکتی با انقباض و گرفتگی عضلانی همراه باشد ریتمهای پرتحرک ، و اگر مشکل حرکتی به صورت حرکات غیر ارادی باشد ، ریتمها و موسیقی ملایم انتخاب می شود وَ بدین ترتیب کنترل حرکتی تقویت می گردد .
کودکان دچار تشنج با نواختن سازهای کوبی بر حرکات خود تسلط بیشتری می یابند کودک نژند به برنامه های موزیکالی احتیاج دارد که خاصیت برون افکنی داشته باشند وَ هیجانهای او را بیشتر تخلیه کنند ، و عقب مانده های ذهنی به برنامه هایی که به یادگیری مفاهیم بیشتر وَ خود یاری بهتر آنها کمک کند . بنابراین ملاحضه می فرمایید که برحسب نوع ناراحتی ذهنی ، عاطفی وَ حسی ـ حرکتی کودکان برنامه ها نیز قابل انعطاف اند و تنوع پذیر .
موسیقی درمانگر می تواند برای دستیابی به اهداف درمانی مورد نظر با استفاده از تجربیات موجود وَ روحیه ای خلاق برنامه های متنوعی را طراحی نماید
طول درمان :
معمولاً جلسات موسیقی درمانی از گروههای کوچک هماهنگ تشکیل می شود . شرایط شرکت کنندگان هر چه همسان تر باشد اهداف و برنامه ها مشترک خواهند بود که این مسئله به هماهنگی و تقویت بیشتر گروه کمک می کند . البته می توان کودکان با ناتوانیهای مختلف را در حلقة موسیقی درمانی قرار داد . اما مهم است که از نظر هوشی فاصلة زیادی با یکدیگر نداشته باشند تا در انجام تمرینها و برنامه ها هماهنگی بیشتری باشد .
طول دوره وَ مدت زمان جلسات بستگی به اهداف درمانی مورد نظر وَ مشکل فرد دارد تعداد جلسات درمانی گاهی هر روز و گاهی هفته ای چند جلسه است وَ مدت هر جلسه به مقتضای حال و هوای هردرمانجو متفاوت است . برای یک کودک اتستیک که حوصله وَ تمرکز کافی ندارد ، ممکن است زمان هر جلسه پنج تا ده دقیقه طول بکشد وَ حدود یکی دو سال نیز در جلسة موسیقی درمانی شرکت کند وَ برای یک کودک روان نژند که دچار نگرانی وَ یا افسردگی است وَ علاقه وَ همکاری نشان می دهد ، هر جلسه یک ساعت برنامه ریزی شود .
برنامه ها وَ محورهای موسیقی درمانی :
بطور کلی فعالیت های موسیقی درمانی بر پایة چند محور کلی برقرار است که عبارتند از ـ «شنیدن» ، «نواختن» ، «ساختن آهنگ » ، «خواندن» ، «بحث و گفتگو پیرامون موسیقی» ، «حرکات موزیکال» ، «نمایش موزیکال وَ سبک سازی با موسیقی » . همان طور که اشاره شد ابزار موسیقی درمانی ، موسیقی وَ فعالیت های مرتبط با آن است . بنابراین موسیقی می تواند بطور مستقل وَ یا در ترکیب با روشهای دیگر مورد استفاده قرار گیرد . برای مثال نواختن آهنگ وَ قطعات وَ یا ساختن و شنیدن موسیقی از جمله فعالیت هایی اند که به طور مستقیم وَ مستقل از موسیقی بهره می گیرند وَ موسیقی به همراه آواز حرکت وَ یا نمایش به گونه ای ترکیبی ارائه می شود . اینک برای آشنایی خوانندگان زمینه های مذکور به طور مختصر توضیح داده می شوند .

 


خواندن :
وقتی کودکان با هم می خوانند مملو از شور وَ توانایی یکپارچه اراده وَ اطمینان می شوند از نزدیک باید دید که چگونه وقتی ترانه ای خیال انگیز همچون «عروسک جون» را سر می دهند همراه با پرواز کلمات «کبوتر» می شوند وَ در کنار «چشمه ساران» و دامن صحرا گشت و گذار می کنند . ترانه ها تصور آنها را به گونه ای فعال وَ سرزنده می سازد که احساس پیوسته ای بین ادراک آنها با مفاهیم اشعار وَ محیط می سازد . احساس سرزنده ای که اثر هر گونه نگرانی ، کم رویی و ناتوانی را از میان می برد .
ریتم وَ آهنگ ترانه ها به کودکانی که تا اندکی پیش نگران ناتوانی وَ ارتباط خود با محیط بودند ، موفقیت وَ توانایی می دهد وَ آنها را به آسانی بدون کم ترین فشار به جلو سوق می دهد . کودکان چنان مجذوب آهنگ وَ شعر می شوند که انرژی آن جراحتهای حاصل از تجربه های کوچک وَ ریز روان را ترمیم می کند ، وَ کودک منزوی را مسلط بر محیط می سازد .
خواندن برای بزرگسالان به لحاظ توجه و تجربه بیشتر ، تأثیر شناختی و آگاهانة عمیق تری دارد . بزرگسالان وقتی در حلقة موسیقی درمانی گرداگرد هم اشعاری را می خوانند ، در مفاهیم و آهنگ آن تجربه های گوناگون خود را مرور می کنند از یک سو با تداعی گذشته وَ توجه به خاطرات دلگرمی را التیام می بخشد وَ از سوی دیگر انگیزه ، توجه وَ از سوی دیگر انگیزه ، توجه وَ خود آگاهی تازه ای به تصور می بخشند . برای مثال وقتی همه با هم در دستگاه ماهور می خوانند :
سرو چمان من چرا میل چمن نمی کند همدم گل نمی شود یاد سمن نمی کند
تادل هرزه گرد من رفت به چین زلف او زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
پیش کمان ابرویش لابه همی کنم ولی گوش کشیده است از آن گوش به من نمی کند
با همه عطف دامنت آیدم از صبا عجب کز گذر تو خاک رامشک ختن نمی کند
دل به امید روی او همدم جان نمی شود جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کند
احساس گروه چنان برانگیخته وَ در خود جاری می شود که همه ناکامیها ، ناامیدها ، آرزوهای برآورده نشده ، اشتیاقها وَ اهداف متوجه سروچمان می شود وَ در یک برون افکنی عارفانه وَ احساس همدلی فکر آرام می گیرد وَ تحمل ناکامیها را در جهشی مثبت ممکن می سازد .
وقتی زمزمه می کنیم وَ زیر لب می خوانیم باید بدانیم که هیجانی را آرام وَ سبک می کنیم وَ این درمانی طبیعی وَ ارزشمند است . خواندن ، در بسیاری از مواقع مزمن شدن عوارض تجربیات وَ خاطرات می کاهد وَ انگیزه وَ نیروی تازه ای می بخشد . وقتی با تصنیفهای دیرین خاطه ها را زنده می کنیم ، دوباره احساس جوان می شود وَ دردها ، فراقها ، اشتیاقها مرور می گردد وَ از تأثیر و فشار ناخودآگاه آن تا حدودی کاسته می گردد .
ترنم اشعار عارفانه مطلوب وَ معشوق معنوی را سرلوح ذهن قرار می دهد وَ در لوای آن اشتیاق خواسته ها و تمایلات ناکام را تسکین می بخشد . خواندن وسیلة همدلی با خود است ابزار وَ نیایش درونی . برای سازش وَ تفاهم وَ دوستی با خود وَ محیط باید از این وسیله در حد نیاز بهره مند شویم .
در جلسات موسیقی درمانی از خواندن استفاده های فراوانی می شود و برنامه های متنوعی در شکل تک خوانی و گروه خوانی طراحی می شود . کودکان و بزرگسالان معمولاً در همان جلسات اول به آسانی در فعالیت خواندن شرکت می کنند . وقتی شعری را به طور گروهی می خوانند انرژی و وجه و شادمانی فوق العاده ای در خود حس می کنند .
اگر موزیک تراپلیست وَ یا یکی از افراد شرکت کننده با ساز وَ یا پخش آهنگی ، آنها را همراهی کند ، هماهنگی و گیرایی آن افراد را به فعالیت ها و تمرین های گوناگون تشویق می کند .
در موسیقی درمانی کودکان اشعاری که بر خواندن انتخاب می شوند باید کوتاه ، قابل فهم وَ با آهنگی ساده باشند تا کودکان بتوانند آنها را حفظ کنند وَ با هم بخوانند . همچنین می توان در قابل اشعار مفاهیم مورد نیاز درمانی ، اجتماعی وَ روانی را نیز بگنجاند .
گروههای کر :
تشکیل گروهای کر در مراکز کودکان استثنایی ، مراکز توانبخشی وَ بیمارستانها یکی از مؤثرترین وَ ساده ترین روشهای تقویت ارتباط عاطفی و ارزش اجتماعی است . گروه می تواند ترانه ها و آوازهایی در اشکال مختلف بخواند وَ حالتهای زیبا وَ با شکوهی از هم خوانی را ایجاد کند . کودکان بیمارانی که مدت زیادی در مراکز وَ بیمارستانها می مانند با شرکت در گروه کر احساس آرامش وَ اعتماد به نفس بیشتری می یابند
گروه خوانی بیمار را در برابر فشار روانی که در تک خوانی وجود دارد مصون می سازد وَ کمک می کند تا در هماهنگی با گروه کم تر احساس ناراحتی وَ نگرانی کنند . در گروههای کر معمولاً برای کوکان از ترانه های زیبا و محرک وَ برای بزرگسالان آوازهای محلی و ملی استفاده می شود . در مواردی می توان رهبری گروه کر را به یکی از افراد واگذار کرد و اعتماد افراد را نسبت به کار خود تقویت نمود .
موسیقی تأثیر تلقینی شعر را چند برابر می سازد وَ به همین دلیل وقتی در جلسات موسیقی درمانی بزرگسالان اشعار عرفانی وَ معنوی با نغمه های موسیقی همراه می شوند . عمیقاً تأثیر می گذارند و یا وقتی آوازهای کودکان را با ریتمی ساده هماهنگ می کنیم ، انرژی وَ انگیزة فوق العاده در احساس وَ هیجان آنان بوجود می آید ، بهتر می خوانند و بهتر تأثیر می پذیرند . آوازهای گروهی ارتباط صمیمی وَ احساس مثبتی را بین افراد گروه ایجاد می کنند وَ به ایشان تفاهم وَ دوستی را می آموزند .
آواز خواندن این امکان را به افراد می دهد که خود را راحت تر در جمع بپذیرند . اعتماد فردی که «خود» را با گروه هم صدا می بیند به خود و به گروه افزایش می یابد . اثر خواندن در موسیقی درمانی کودکان بسیار ملموس است کودکان جدا از تخلیة هیجانی وَ تقویت ارتباط اجتماعی ، به فراگیری اشعار وَ آوازهای مناسب علاقمند می شوند .
انتخاب آوازهایی که تأثیر تربیتی وَ اطلاعاتی مناسبی دارند به اهداف تربیتی وَ درمانی کمک می کنند : نکتة مهم در انتخاب اشعار عدم استفاده از لغاتی است که کودکان را آشفته می سازد . برای مثال اگر کودکی که مادر یا پدر ندارد ، شعری را بخواند که او را متوجه محبتهای مادر یا پدر نماید ، ناراحت می شود .
نواختن :
درجلسات موسیقی درمانی معمولاً سازهایی بکار گرفته می شوند که به سادگی نواخته شوند مانند سازهای ارف که با تیغه های کوچک وَ بزرگ ، باریک وپهن ، فلزی و چوبی ، کوتاه و بلند وَ باصدای مقطع ، کشیده وَ زنگ دار در انواع مختلف قابل استفاده اند . صدای زیبا و گیرای این سازها واکنش های گوناگونی را به وجود می آورد ، شرکت کنندگان را برای نواختن تحریک می کند به طوری که طی چند جلسه موفق به نواختن آنها وَ در نتیجه راضی می شوند . شکل وَصدای جذاب سازها به گونه ای است که حتی کودکان گوشه گیر وَ بی تفاوت را که برای همکاری مقاومت نشان می دهند به فعالیت ترغیب می کند وَ با اولین تجربه های نواختن از مقاومت آنها می کاهد . تیغه های این سازها ـ مانند زیلوفونها ، متالوفونها وَ بلزها ـ را می توان برداشت ، به راحتی جا به جا کردن وَ با همان چند تیغه آهنگ نواخت .
از گروه دیگری از سازهای غیر ملودیک نیز مانند خاشخاشک ، دقک ، قاشقک ، سه گوش ، دایره زنگی ، طبل و ... استفاده می شود وَ به وسیلة آنها ریتمهای مختلف را می نوازند . نواختن این سازها بسیار ساده است (درحد یک یا دو جلسة آموزشی) از آنجایی که موسیقی درمانی ، آموزش موسیقی نیست ، بنابراین موسیقی درمانگران می کوشند حتی المقدور از اسزهایی استفاده کنند که ساده نواخته شوند و صدای زیبا و گیرایی داشته باشند .
همچنین درموسیقی درمانی از سازهای کلاسیک و غیر کلاسیک مانند پیانو ، فلوت ، ارگ ، گیتار ، تنبک وَ سنتور استفاده می شود که با محدود کردن تعداد کلیدها وَ سیمها وَ استفاده از روشهایی برای ساده نواختن آنها را ساده تر وَ عملی تر می کنند .
از پیانو در جلسات موسیقی درمانی استفاده فراوانی می شود . اما استفادة فردی آن بیشتر است . این ساز به دلیل بزرگی و طرز نشستن برای نواختن آن عدم ارتباط مستقیم وَ چهره به چهرة نوازنده با دیگر افراد گروه مطلوب نیست وَ علاوه برآن پیانو غیر قابل حمل ونقل است . به همین دلایل درجلسات موسیقی درمانی می توان به جای آن از ارگهای قابل حمل استفاده کرد سازهای بادی ـ به ویژه فلوت ـ از نظر روانی و آموزشی برای فعالیتهای فردی و گروهی مناسب اند . صدای ملایم وَ آرامبخش آن جنبة برانگزاننده وَ تکانش ندارد .
ازاین روتحریکهای فیزیکی قوی را که کنترل آنها مشکل باشد به وجود نمی آورد وَ در جایی که به صدای ملایم وَ آرام بخش نیاز باشد به کار می آید . نواختن سازهای سیمی مانندگیتار به دلیل ارتعاشات سیمها بسیار جاذب است . گیتار قابل تغییر به کوکهای مختلف است و از آن در جلسات موسیقی درمانی برای همراهی و حتی تکنوازی استفادة فراوانی می شود . برخی از سازهای ایرانی نیز به اشکال مختلف در جلسات موسیقی درمانی بویژه برای بزرگسالان قابل استفاده هستند . تار ، سنتور و تنبک به علت صدا دهی نسبتاً قوی تر موفق تر اند اما در زمینه کودکان (سازهای ایرانی) موفقیت کم تری دارند . نگارنده در تجربة مقایسه سازهای ایرانی و سازهای ارف در موسیق

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی توصیفی موسیقی و موسیقی درمانی بر روی انسانها

دانلود مقاله مبارزات آیه الله مدرس

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله مبارزات آیه الله مدرس دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


در عصر شکوفایى انقلاب اسلامى ، بزرگداشت مجاهدى عظیم الشان و متعهدى برومند و عالم بزرگوارى که در دوران سیاه اختناق رضاخانى مى زیست ، لازم مى باشد. زیرا در زمانى که قلم ها شکسته و زبان ها بسته و گلوها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمى کرد.
در آن روزگار در حقیقت حق حیات از ملت مظلوم ایران سلب شده بود و میدان تاخت و تاز قلدرى هتاک در سطح کشور باز و دست مزدوران پلیدش در سراسر ایران تا مرفق به خون عزیزان آزاده وطن و علماى اعلام و طبقات مختلف آغشته بود. این عالم ضعیف الجثه با جسمى نحیف و روحى بزرگ و شاداب از ایمان و صفا و حقیقت و زبانى چون شمشیر حیدر کرار، رویارویشان ایستاد و فریاد کشید و حق را گفت و جنایات را آشکار کرد و مجال را بر رضاخان کذایى تنگ و روزگارشان را سیاه کرد و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد و به دست دژخیمان ستمشاهى در غربت به شهادت رسید و به اجداد طاهرینش پیوست در واقع شهید بزرگ ما مرحوم مدرس که القاب براى او کوتاه و کوچک است ، ستاره درخشانى بود بر تارک کشورى که از ظلم و جور رضاشاهى تاریک مى نمود. و تا کسى آن زمان را درک نکرده باشد، ارزش این شخصیت عالى مقام را نمى تواند درک کند ملت ما مرهون خدمات و فداکارى هاى اوست و اینک که با سربلندى از بین ما رفته ، بر ماست که ابعاد روحى و بینش سیاسى و اعتقادى او را هر چه بهتر بشناسیم و بشناسانیم و با خدمت ناچیز خود مزار شریف دور افتاده او را تعمیر و احیا نماییم.

 

مبارزات آیه الله مدرس
مرحوم مدرس رحمه الله گفته بود که من با جمهورى مخالفم - آن وقت مخالفت با جمهورى یک چیزى بود که واضح بود باید بشود براى این که آنها مى خواستند بساط درست کنند-/ گفت من با/ گفته بود من با جمهورى مخالفم ، لکن اگر جمهورى شد کنار نمى روم ، من در میدان هستم ، من مى روم سراغش سزاوار است که اولین اسکناس که در ایران به طبع مى رسد، عکس اولین مرد مجاهد در رژیم منحوس پهلوى چاپ شود.
در زمان هاى اخیر هم مدرس ، کاشانى ، اینها مردم سیاسى بودند و مشغول کار بودند

 

قیامهاى علماى ایران
آن که در داخل ، در داخل مملکت قیام کردند بر ضد رضاشاه ، علماى تبریز بودند. یک وقت هم علماى خراسان بودند، یک وقت هم علماى اصفهان بودند که در قم جمع شدند، که ما همه اش را حاضر بودیم . آن که در مجلس مخالفت مى کرد، جبهه ملى نبود مدرس بود، نهضت آزادى نبود مدرس بود که مى ایستاد و بر خلاف آنجا. اینها آن وقت چیزى نبودند، کارى نداشتند به این کارها.
در زمان خود ما چندین دفعه قیام کردند روحانیون بر ضد رضاخان ، چندین دفعه ، یک دفعه از خراسان ، یک دقعه از آذربایجان ، یک دفعه از اصفهان و همه اطراف ایران را دعوت کردند به قم که ما اینها را شاهد بودیم و اینها همه قیام بر ضد رضاخان بود، البته قدرت او داشت و شکست مى داد، علماى آذربایجان را گرفت و برد، در سنقر گمان مى کنم بود، دو نفر بزرگان علماى آنجا مرحوم آمیرزا صادق آقا، مرحوم انگجى ، اینها را بردند در سنقر یا آنجاها طرف کردستان آنجاها مدت ها آنها در آنجا تبعید بودند، بعد هم که رهایشان کردند مرحوم آمیرزا صادق آقا آمد قم ماند و دیگر نرفت به آذربایجان و در همانجا فوت شد. علماى مشهد هم که قیام کردند تمامشان را گرفتند آوردند تهران حبس کردند و علماى بزرگشان را مى بردند در کلانترى ها یا در عدلیه مى بردند توى خیابان ها با سر برهنه هم راه مى رفتند که بروند آنجا استنطاقشان کنند. علماى اصفهان هم که آمدند اینجا، شکستند آن اعتصابشان را با فشار، با حیله ، بلکه آنوقت معلوم شد، مى گفتند که مرحوم حاج آقا نورالله که بزرگشان بود او را مسموم کردند. قیام بر ضد اینها از روحانیون شروع مى شد.
این قیامهایى که در این صد سال شده است از کى بوده ؟ چند قیام در این صد سال ؟ کى راس اینها بوده ؟ قیام تنباکو، مرحوم میرزا بود، قیام مشروطه از نجف ، آقایان نجف ، از ایران ، علماى ایران ایجاد کردند. این چند قیامى که ما شاهدش بودیم همه از علما بود. علماى اصفهان قیام کردند راسشان مرحوم حاج آقا نورالله رحمت الله بود. علماى تبریز قیام کردند، علماى مشهد قیام کردند. یک وقت مرحوم آقاى قمى خودش تنها پاشد راه افتاد آمد که من تهران بودم ، ایشان به حضرت عبدالعظیم آمدند و ما رفتیم خدمتشان و ایشان قیام کردند، منتها حبس کردند در همانجا جبسش کردند و بعد هم تبعیدش کردند. قدرت بود دیگر، در این صد سال هر چه قیام بوده است ، تقریبا از اینها بوده ، تبریز هم خیابانى یکى از آقایان بود، از علما بود. البته جنگل هم بوده اند، اینها هم بوده اند لکن در اقلیت بودند، عمده اش اینها بودند
از وقتى که رضاخان آمد تا امروز چند مرتبه قیام شد، کى قیام کرد؟ از این طبقات دیگر، مردم ، از روشنفکرش بگیر، از- نمى دانم - نویسنده اش ‍ بگیر و از اینها در این قیامهاى بر ضد، کى بود که قیام کرد؟ قیام آذربایجان را کى کرد؟ علماى آذربایجان ، مرحوم آمیرزا صادق آقا، مرحوم انگجى ، دیگران کردند قیام اصفهان را کى کرد؟ مرحوم حاج آقا نورالله ، دیدید که آمدهاند علماى اسلام به اینجا وعلماى بلاد هم جمع کردند قیام بر ضد رضاخان . قیام خراسان را کى کرد؟ علماى خراسان مرحوم آمیرضا یونس و مرحوم آقازاده و امثال اینها. بعد از او هم یک قیام تنهایى آقاى قمى کرد که آمد به حضرت عبدالعظیم و ما هم حضرت عبدالعظیم بودیم و منتها این قیامها شد و قدرت ، آن قدرتى بود که اینها را شکست داد، قیامها را شکستند، علماى آذربایجان را گرفتند و در یکى از بلاد کردستان ، سقز بوده ، کجا سنقر، کجا، اینجا تبعیدشان کردند و بعد از مدت ها اجازه دادند که مرحوم آمیرضا صادق آقا آمدند همین قم و اینجا هم فوت کردند. علماى مشهد هم ، همه آنها را گرفتند و آوردند در تهران حبس کردند. مرحوم آقازاده یکى از علمایى بود که درجه یک آنجا بود. من خودم مى دیدم که ایشان در گوشه یک جایى که یک منزلى داشتند، اینطور به خیابان چیز بود تنها آنجا نشسته بود، ماءمورها هم مواظبش ، کسى نمى توانست با ایشان تماس بگیرد، ایشان را هم مى بردند در عدلیه آنجا محاکمه مى کردند واینطور. در مجلس کى بود که مى ایستاد در مقابل اینها؟ مدرس بود. این علماى دربارى که اینها مى گویند، عکس بودند. این پانزده ، شانزده سال قیام مال کى بود؟ مال همین آقایان بود، همین آخوندهاى بلاد و اطراف ما.
آذربایجانى که همیشه طرفدار اسلام بوده ، براى هر قضیه اى پیشقدم بوده ، براى رفع ظلم پیشقدم بوده است ، آذربایجانى که در صدر مشروطیت ستارخان و باقرخانش آن زحمات را کشید، بعد خیابانى آن کارها را کرد، در زمان ما از آذربایجان قیام شد و بر ضد رضاخان مرحوم آمیرزا صادق آقا مرحوم انگجى و بعضى دیگر از علماء آذربایجان قیام کردند، تبعید شدند، مدت ها تبعید بودند در خارج ، شاید در سنقر بود یا سقز بود، یک همچو جائى . آذربایجان همیشه در صف اول واقع بوده است براى مخالفت با اشرار، براى پیشبرد اهداف اسلام گروهى که فقط قیام کرد در مقابل رضاخان ، همان روحانیون بودند. یک دفعه از تبریز علماى تبریز، یک دفعه از خراسان علماى خراسان ، یک دفعه از اصفهان که این از همه دامنه اش زیادتر بود. علماى اصفهان آمدند به قم و علماى بلاد هم به اینها متصل شدند و مع الاسف همه قیام ها را شکستند. قم هم که قیامش اساسى تر بود بسیار از اینها را آمدند بازى دادند، اغفال کردند و از قرار(ى ) که مى گفتند در راس آنها که مرحوم حاج آقا نورالله اصفهانى بود از قرارى که مى گفتند او را هم مسموم کردند و همان قم فوت شد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   26 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مبارزات آیه الله مدرس

دانلودمقاله وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


کتاب: فروغ ابدیت، ج 2، ص 99
نویسنده: جعفر سبحانى
براى بدست آوردن ارزش نهضتى که پیامبر اسلام(ص) بنیانگذار آن بود، لازم است و لو در حد اجمال با اوضاع دو محیط آشنا شویم:
1- محیطى که اسلام در آنجا پیدا شد و رشد و نمو کرد.
2- محیط بیرون از جهان اسلام.
در رابطه با محیط دوم، تاریخ ایران و روم را به عنوان درخشانترین نقاط آنروز عالم به ما معرفى مى‏کند و ما در این قسمت پیرامون ایران به بحث مى‏پردازیم و بحث راجع به اوضاع روم و شبه جزیره عربستان را در عناوین دیگر پى‏مى‏گیریم.
ظهور اسلام و بعثت پیامبر اکرم‏«ص‏»،(611 میلادى)،با دوران پادشاهى خسرو پرویز(628-590 م)مصادف بود و در زمان خسرو پرویز،پیامبر اسلام‏«ص‏»از مکه به مدینه هجرت فرمود(روز آدینه 16 ژوئیه 622)و این واقعه،مبدء تاریخ مسلمانان گردید.
در این ایام،دو دولت‏بزرگ و نیرومند(روم شرقى و ایران ساسانى)،بر قسمت اعظم دنیاى متمدن آن روز حکمرانى داشتند.از دیر باز براى تسلط و حکمرانى جهان،با یکدیگر در جنگ و ستیز بودند. (1)
جنگهاى ممتد ایرانیان با رومیان،از دوران سلطنت انوشیروان(589-531 م)آغاز شد، و تا زمان خسرو پرویز ادامه داشت و مدت بیست و چهار سال به طول انجامید.
خسارات سنگین و مخارج هنگفتى که ایران و روم،در این جنگها متحمل شده بودند،هر دو دولت را از کار انداخت،و جز شبحى از این دو قدرت نیرومند باقى نمانده بود.
براى اینکه اوضاع ایران را از جهات مختلف بخوبى مورد بررسى قرار دهیم،لازم است وضع حکومتها را از پایان سلطنت انوشیروان،تا آغاز ورود مسلمانان به اختصار مورد مطالعه قرار دهیم:
تجمل پرستى در دوران ساسانیان
پادشاهان ساسانى،عموما تجمل پرست و پرتشریفات بودند.دربار پرطمطراق ساسانى و زرق و برق آن،چشمها را خیره مى‏ساخت.
در عهد ساسانیان،ایرانیان پرچمى داشتند به نام‏«درفش کاویانى‏»،که معمولا در میدان جنگ برافراشته مى‏شد و یا در جشنهاى پرتشریفات ساسانیان،بر فراز کاخ آنها نصب مى‏گردید،و این پرچم با جواهرات بسیار گرانبها تزیین شده بود.به قول یکى از نویسندگان:«جواهرات و اشیاء گرانبهاى این پرچم بى‏همتا را به 1200000 درهم یا(30000 پوند)تخمین کرده‏اند» (2) .
در کاخهاى افسانه‏اى ساسانیان،از بس جواهرات و اشیاء نفیس و قیمتى،و نقشه‏ها و تصویرهاى حیرت انگیز فراهم گردیده بود که دیده بینندگان را خیره مى‏کرد.اگر بخواهیم غرائب و عجائب این کاخها را بدانیم،کافى است فقط نظر خود را به یک قالى سپید و بزرگى بیاندازیم که در تالار یکى از کاخها انداخته بودند،به نام‏«بهارستان کسرى‏».«این قالى را زمامداران ساسانى،براى این تهیه کرده بودند که موقع عیش و عشرت سر حال باشند و همیشه مناظر زیبا و فرح انگیز فصل را تماشا کنند» (3) .
به طورى که مى‏نویسند:«این قالى،داراى یکصد و پنجاه ذراع طول،و هفتاد ذراع عرض،و تمام تار و پود آن زربفت و جواهر نشان بود». (4)
در میان پادشاهان ساسانى،خسروپرویز بیش از همه به تجملات علاقمند بود.شمار زنان و کنیزان و خوانندگان و نوازندگان حرمسراى او به چندین هزار تن بالغ مى‏شد.
حمزه اصفهانى،در کتاب‏«سنى ملوک الارض‏»،تجملات خسرو پرویز رابدینگونه شرح داده است:
«خسرو پرویز سه هزار زن داشت،و دوازده هزار کنیزک ساز زن و بازیگر،و شش هزار مرد پاسبان او بودند،8500 اسب مخصوص سوارى او بود،960 فیل،12000 استر مخصوص بردن بنه و هزار شتر داشت‏» (5) .
سپس‏«طبرى‏»اضافه مى‏کند:«این پادشاه بیش از هر کس به جواهرات و ظروف و اوانى گرانبها و امثال آن علاقه داشت‏» (6) .

 

وضع اجتماعى ایران
وضع اجتماعى ایران در زمان ساسانیان،به هیچ وجه بهتر از وضع سیاست و دربار نبود.حکومت طبقاتى که از دیر زمان در ایران وجود داشت،در عهد ساسانیان به شدیدترین وجهى درآمده بود.
طبقات اشراف و روحانیان،کاملا از طبقه‏هاى دیگر ممتاز بودند.تمامى پستها و شغلهاى حساس اجتماعى مخصوص آنان بود.پیشه‏وران و دهقانان از تمام مزایاى حقوقى اجتماعى محروم بودند.به جز پرداخت مالیات و شرکت در جنگها وظیفه دیگرى نداشتند.
«نفیسى‏»،در باره‏ى امتیازات‏«طبقاتى ساسانى‏»مى‏نگارد:
«...چیزى که بیش از همه در میان مردم ایران‏«نفاق‏»افکنده بود،«امتیازات طبقاتى‏»بسیار خشنى بود که ساسانیان در ایران برقرار کرده بودند.و ریشه آن در تمدنهاى پیشین بوده،اما در دوره‏ى ساسانى،بر سخت گیرى افزوده بودند».
در درجه اول،هفت‏خانواده‏ى اشراف،و پس از ایشان،طبقات پنجگانه،امتیازاتى داشتند.و«عامه‏ى مردم‏»از آن محروم بودند.تقریبا«مالکیت‏»،انحصار به آن فت‏خانواده داشت.ایران ساسانى...در حدود«صد و چهل میلیون‏جمعیت‏»داشته است،اگر شماره افراد هر یک از هفت‏خاندان را،صد هزار تن بگیریم،شماره مجموع آنها،به‏«هفت صد هزار»مى‏رسد.و اگر فرض کنیم که مرزبانان و مالکان که ایشان نیز تا اندازه‏اى از حق مالکیت‏بهره‏مند بوده‏اند،نیز هفتصد هزار بگیریم،تقریبا از این صد و چهل میلیون،«یک میلیون و نیم‏»حق مالکیت داشته و«دیگران همه‏»از این حق طبیعى خداداد«محروم بوده‏اند». (7)
پیشه‏وران و کشاورزان که از تمام مزایاى حقوقى محروم بودند ولى بار سنگین مخارج اعیان و اشراف را بر دوش داشتند،در حفظ این اوضاع سودى گمان نمى‏بردند.لذا بسیارى از کشاورزان و طبقات پست و پائین اجتماع،کارهاى خود را ترک کرده و براى فرار از مالیاتهاى کمرشکن،به دیرها پناهنده مى‏شدند. (8)
مؤلف کتاب‏«ایران در زمان ساسانیان‏»،پس از آنکه از بدبختى کشاورزان و کارگران ایران مى‏نویسد:سپس از قول یکى از مورخان غرب به نام‏«امیان مارسیلینوس‏»،چنین نقل مى‏کند:کشاورزان و کارگران ایران در زمان ساسانیان در نهایت ذلت و خوارى و بدبختى بسر مى‏بردند.در موقع جنگ،پیاده از عقب لشکر حرکت مى‏کردند.طورى آنان را خوار و بى‏ارزش مى‏شمردند که گویا بردگى براى آنان براى همیشه نوشته شده است و هیچ اجر و مزد در مقابل کار خود دریافت نمى‏کردند. (9)
در امپراطورى ساسانى،تنها اقلیتى کمتر از یک و نیم درصد از جمعیت،صاحب همه چیز بوده‏اند ولى بالغ بر نود و هشت درصد مردم ایران،همانند بردگان حق حیات نداشتند.
حق تحصیل ویژه طبقات ممتاز بود
در دوره ساسانیان،تنها اطفال توانگران و خاندان جاه و نعمت،حق تحصیل علم داشتند.توده و طبقات متوسط از دانش و کسب فضیلت محروم بودند.
این عیب بزرگ در فرهنگ ایران باستان،به قدرى واضح و روشن است که حتى‏«خداینامه پردازان‏»و«شاهنامه نویسان‏»،با اینکه هدف آنها حماسه سرائى است،به آن نیز تصریح کرده‏اند.
«فردوسى‏»،حماسه سراى معروف ایران،در«شاهنامه‏»داستانى آورده است که بهترین شاهد این مطلب است.این داستان در زمان انوشیروان اتفاق افتاده،یعنى درست در زمانى که امپراطورى ساسانى،دوران طلائى خود را مى‏گذرانده است.و این داستان نشان مى‏دهد که در دوره او نیز اکثریت قریب به اتفاق مردم،حق تحصیل نداشتند و حتى انوشیروان دانش دوست،هم حاضر نبود به طبقات دیگر مردم،حق تحصیل علم بدهد.
«فردوسى‏»مى‏گوید:کفشگرى حاضر شد براى مصارف جنگ ایران و روم،گنج‏سیم و زر نثار کند،با آنکه در آن زمان انوشیروان به کمک مالى احتیاج بیشترى داشت،زیرا حدود سیصد هزار سپاهى ایران،دچار کمبود غذا و اسلحه بودند،داد و فغان از لشکریان برمى‏خیزد،جریان را به خود شاه مى‏رسانند.انوشیروان،از این وضع،پریشان خاطر مى‏گردد و بر فرجام خویش بیمناک مى‏شود.بلافاصله‏«بزرگمهر»،وزیر اندیشمند خود را براى چاره‏جوئى فرا مى‏خواند و دستور مى‏دهد هم اکنون باید به سوى مازندران رود و هزینه جنگ را فراهم کند.ولى‏«بزرگمهر»مى‏گوید:خطر،نزدیک است،باید فورى چاره کرد. آنگاه بزرگمهر،قرضه‏ى ملى پیشنهاد مى‏کند،انوشیروان پیشنهاد او را مى‏پسندد و دستور مى‏دهد هر چه فورى اقدام شود.بزرگمهر به نزدیک‏ترین شهرها و قصبات مامور مى‏فرستد و جریان را با توانگران آن محل در میان مى‏گذارد.
کفشگرى حاضر مى‏شود تمام هزینه جنگ را بپردازد.فقط توقعى که دارداینست که به یگانه پسر او که مشتاق تحصیل است،اجازه تحصیل داده بشود.بزرگمهر درخواست او را نسبت‏به عطاى او کوچک مى‏شمارد،به پیشگاه خسرو مى‏شتابد و آرزوى پیر کفشگر را به شاه مى‏رساند.انوشیروان خشمگین مى‏شود و به وزیر خود بزرگمهر پرخاش مى‏کند و مى‏گوید:این چه تقاضائى است که تو مى‏کنى؟و این کار مصلحت نیست،زیرا با خروج او از طبقه‏بندى،سنت طبقات مملکت‏بر هم مى‏خورد و زیان آن بیش از ارزش این سیم و زرى است که او مى‏دهد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله وضع عمومى ایران مقارن ظهور اسلام

دانلود مقاله خصوصیات گیاه گندم

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله خصوصیات گیاه گندم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


گندم ، گل آذین سنبله‌ای دارد. از هر گره آن معمولا یک سنبلچه متشکل از دو گلوم و سه گلچه بوجود می‌آید. گاهی تعداد گلچه‌ها به 9 هم می‌رسد. دانه گندم بین دو پوشش قاشق مانند به نامهای پوشک بیرونی لماو پوشک درونی پائولا قرار گرفته است. برگهای گندم مانند برگهای سایر غلات به جز ذرت و ارزن ، نازک و کم عرض بوده و زبانه‌های کوچکی دارند.

 

 

 

 

 


میوه گندم
میوه گندم با توجه به گونه آن ، 3 تا 10 میلیمتر طول و 3 تا 5 میلیمتر هم قطر دارد و شامل بخشهای زیر است.
• گیاهک: یا رویان که تقریبا 5/2 درصد وزن دانه را تشکیل می‌دهد و سرشار از پروتئین و چربی است که این بخش را معمولا در تهیه آرد گندم جدا می‌کنند.
• سبوس: همان پوسته دانه است و تقریبا 14 درصد از وزن دانه را تشکیل می‌دهد. سبوس را هم همچون گیاهک در مرحله آرد سازی از دانه جدا می‌کنند و معمولا برای خوراک دام مورد استفاده قرار می‌گیرد.
• آندوسپرم: حاوی مواد نشاسته‌ای دانه گندم است و تقریبا 83 تا 87 درصد از کل دانه را شامل می‌شود. آندوسپرم دارای دانه‌های نشاسته‌ای و مواد پروتئینی می‌باشد که دانه‌های نشاسته آن بوسیله گلوتن که یکی از پروتئینهای موجود در دانه است، بهم چسبیده‌اند. میزان گلوتن موجود در دانه بر حسب نوع و نژاد گندم تفاوت می‌کند.

 


همین میزان گلوتن گندم است که مرغوبیت آن را تعیین می‌نماید. گندمهای قرمز سخت بهاره و پاییزه گلوتن بیشتری دارند و به همین دلیل ، ارزش تهیه نان از آنها بیشتر است. چون خمیر حاصل از آردی که از لحاظ گلوتن غنی است، به دلیل داشتن حالت کشدار ، قادر است که گازهای ناشی از تخمیر را بیشتر در خود نگهدارد و برای همین ، خمیر بهتر ورآمده و حجمش بیشتر می‌گردد.
آب و هوای مناسب برای رشد گندم
شرایط ایده‌آل برای رشد گندم ، آب و هوای خنک در دوره رشد رویشی ، آب و هوای معتدل در دوران تشکیل دانه و آب و هوای گرم و خشک در زمان برداشت محصول می‌باشد. بنابراین در مناطقی که زمستانهای سخت دارند، کشت گندم با مشکلاتی از قبیل سرما‌زدگی زمستانی مواجه می‌شود. البته باید بدانیم که گندم در برابر خشکی مقاومت چندانی ندارد و نمی‌تواند به مدت طولانی ، خشکی و کم آبی را تحمل نماید. اما قادر است خود را با شرایط خشک تا حدی تطبیق داده و با تشکیل یاخته‌های کوچکتر که در نهایت سبب تشکیل برگهای کوچک شده و در نتیجه روزنه‌ها کوچکتر می‌شود، سطح تعریق را کاهش دهد و از اثرات سوء کم آبی تا حدی محفوظ بماند.

 

انواع گندم
معمولا گندمها را به دو دسته کلی گندم بهاره و گندم پاییزه تقسیم بندی می‌کنند. این دو نوع علاوه بر آن که دانه‌هایشان از نظر رنگ ، بافت ، شکل و ... باهم فرق دارد شرایط رشد و نمو آنها نیز باهم تفاوت می‌کند. این دو نوع گندم را در دو زمان مختلف در سال کشت می‌نمایند. دانه گندم ، دارای شیاری است که در طول دانه قرار می‌گیرد. عمق این شیار در گندمهای پاییزه زیاد و در گندمهای بهاره کم است. طرفین این شیار در گندمهای بهاره گرد و در گندمهای پاییزه گوشه‌دار می‌باشد.
گندم بهاره
در اوایل بهار کاشته می‌شود. پس از جوانه زدن ، گیاه جوان در بهار و اوایل تابستان رشد نموده و محصول آن را تا اواخر تابستان برداشت می‌کنند. گندم بهاره را معمولا در نواحیی کشت می‌کنند که گندم پاییزه نمی‌تواند در برابر سرمای سخت زمستانی آن مناطق ، مقاومت نماید. البته میزان محصول‌دهی گندم پاییزه از بهاره بیشتر است. معمولا پس از تهیه بذر و زمانی که دمای خاک به یک درجه سانتیگراد بالای صفر رسید، گندم بهاره را می‌کارند.

 


اگر شرایط آب و هوایی اجازه دهد می‌توان گندم را زودتر هم کاشت تا دوره رشد آن طولانی‌تر شده و میزان محصول دهی آن بیشتر شود. گندم بهاره برای آن که به مرحله گلدهی برسد، باید به مدت طولانی در معرض هوای سرد قرار گیرد. اگر گندم پاییزه را در بهار بکارند، چون دوره سرما را پشت سر نمی‌گذارد، نمی‌تواند گل آذین خوبی تشکیل دهد.

 

گندم پاییزه
این نوع گندم در نیم کره شمالی ، در فصل پاییز موقعی که دمای خاک از 13 درجه سانتیگراد کمتر باشد کشت می شود. ابتدا بذر گندم پاییزه جوانه می‌زند. سپس در فصل زمستان ، گیاه به صورت گیاه جوان کوچکی باقی می‌ماند و با آغاز فصل بهار ، مجددا رشد و نمو خود را آغاز می‌کند. معمولا در یکی از ماههای خرداد ، تیر یا نهایتا مرداد ، دانه می‌رسد و آماده برداشت می‌شود. گندمهای پاییزه به نسبت گندمهای بهاره ریشه‌های عمیق‌تر و پرپشت‌تری دارند که تا 200 سانتیمتر در خاک نفوذ می‌کنند. این امر ناشی از آن است که گندمهای پاییزه فصل رشد طولانی‌تری دارند.

 

شرایط مناسب برای رشد گندم
خاک شنی و رسی عمیق با زهکشی خوب ، برای رشد گندم مناسب است. اصولا میزان عملکرد گندم در شرایط دیم (آبیاری با باران) ، در خاکهای ریز بافت بیشتر است. چون این قبیل خاکها قادرند آب را بهتر و به مدت طولانی‌تر در خود نگهدارند. اما در شرایط آبی (که کشاورز خود گیاه را آبیاری می‌کند) ، معمولا گندم زیاد تحت تأثیر بافت خاک خود قرار نمی‌گیرد. گندم هم مانند سایر گیاهان نمی‌تواند در خاک خشک جوانه بزند.

 

گندم بهاره به دلیل ذخیره شدن رطوبت زمستانی در خاک ، همواره رطوبت مورد نیاز خود را دارد. اما رطوبت خاک گندمهای پاییزه معمولا فرایند جوانه‌زنی را با مشکل مواجه می‌نماید. اگر برای جوانه زنی یا رشد اولیه جوانه ، خاک رطوبت کافی نداشته باشد بذرها ممکن است بپوسند یا در معرض صدمات ناشی از سرما قرار گیرند.
آفات و بیماریهای گیاه گندم
زنگ گندم
زنگ گندم را ، قارچی به نام Puccinia ایجاد می‌کند. مهم ترین بیماری گندم به شمار می‌رود که شامل زنگ ساقه ، زنگ برگ ، زنگ خطی و زنگ نواری می‌شود. شرایط محیطی مساعد برای ایجاد این نوع آفت ، آب و هوای گرم تا گرم مرطوب می‌باشد. تشکیل حفره‌های قرمز یا سیاه که حاوی اسپورهای تولید مثل در سطح ساقه ، برگ ، غلاف و ... از علائم این بیماری می‌باشند. این قارچها از کارآیی گیاه در مصرف آب می‌کاهند، بافتهای گیاه را تخریب می‌کنند و تعداد دانه‌های موجود در سنبله را مانند زمانی که گیاه به کمبود آب دچار شده، کاهش می‌دهند.

 

سیاهک گندم
سیاهک گندم یکی از بیماریهای قارچی گندم است که می‌تواند به صورت سیاهک آشکار ، سیاهک برگ ، سیاهک پنهان معمولی و ... ظاهر گردد. سیاهک پنهان ، مهم‌ترین و رایج‌ترین و در عین حال ، مخرب‌ترین نوع سیاهک است که خسارت زیادی مخصوصا به گندم پاییزه وارد می‌آورد.
پوسیدگی جوانه و ریشه
بیماریهایی هستند که قارچها آنها را بوجود می‌آورند. این بیماریها هم خسارات زیادی را به محصول گندم وارد می کنند. در گذشته ، ضدعفونی نمودن بذر با ترکیبات جیوه‌ای تا حدی از این بیماریها جلوگیری می‌نمود. اما امروزه اغلب از کاربامات و هگزا کلرو بنزن برای نابودی این بیماریها استفاده می‌کنند.
زمان برداشت محصول
زمان برداشت گندم تحت تأثیر عواملی از جمله بارندگی ، رطوبت نسبی ، دمای هوا و همچنین رسیدن دانه قرار می‌گیرد. برداشت گندم در ایران از اوایل بهار (در مناطق گرمسیری) آغاز شده و تا اواخر تابستان در مناطق سردسیری ادامه دارد. امروزه در سراسر جهان از وسایل مکانیکی خاصی برای برداشت گندم استفاده می‌نمایند، ولی هنوز هم گندم به طریق سنتی که کند و پر هزینه است، برداشت می‌شود. در روش سنتی ، بوته‌های گندم را از فاصله چند سانتی سطح خاک ، درو نموده و به صورت دسته‌های کوچک درمی‌آورند. سپس این دسته‌ها را به خرمنگاه منتقل نموده و طی مراحل خاصی می‌کوبند. زمان صحیح برداشت گندم ، وقتی است که رطوبت دانه بین 14 تا 16 درصد باشد.

 

موارد مصرف گندم مواد مغذی آن
برخلاف سایر غلات ، گندم را می‌توان از طرق مختلف از جمله در تهیه نان ، بیسکویت ، شیرینی ، کیک ، اسپاگتی ، ماکارونی و... مورد مصرف قرار داد. از گندم در صنایع کاغذ سازی، چسب سازی و همچنین در تهیه پودرهای لباسشویی هم استفاده می‌گردد. از سبوس و کاه آن نیز به عنوان خوراک دام استفاده می‌کنند. انواع مختلف گندم برای مصارف مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرند. مثلا گندمهای نرم بهاره یا پاییزه برای مصرف در صنایع بیسکویت سازی ، شیرینی‌پزی و کیک‌پزی مناسبند. در حالی که از گندمهای سخت پاییزه و بهاره در نانوایی استفاده بیشتری دارند.

 

 

 


زنگ سیاه غلات
این بیماری در اثر گونه‌ای از بازیدومیستها به نام Paccinia. Graminis f. sp. Tritici ایجاد می‌شود. حوزه جغرافیایی زنگ سیاه غلات بسیار وسیع می‌باشد و یکی از مهمترین بیماریهای غلات در ایران و اغلب کشورهای جهان است. علت گسترش بیماری مربوط به بارانهای بهاره و مساعد بودن شرایط جوی در ماههای فروردین و اردیبهشت است. خسارت زنگ سیاه گندم را می‌توان به یک بیماری حاد تشبیه کرد. در بعضی از مناطق خسارت زنگ سیاه گندم به نحوی است که خوشه‌ها عقیم و پوک شده و فاقد دانه و یا ندرتا دارای دانه‌های بسیار ریز و غیر قابل استفاده می‌باشند.
نشانه‌های بیماری روی غلات
در اوایل و اواسط بهار در پهنه برگ و غلاف و براکته‌های گل ، جوش یا تاولهایی بطور پراکنده به رنگ نارنجی بروز می‌کند. با گسترش بیماری جوشها به یکدیگر متصل می‌شوند. به تدریج این جوشها روی خوشکها ، ساقه ، گلوم در سطح بیرونی یا درونی نمایان می‌گردند. جوشها در ابتدا بسته بوده و با رشد کافی ، اپیدرم را باز می‌کنند و اسپورهای بیضی شکل آزاد می‌شوند. این اسپورها رشد کرده و آلودگیهای مجدد را سبب می‌شوند.
علل همه‌گیری زنگ سیاه گندم
1. کشت ارقام حساس گندم در منطقه: بدین ترتیب قابل توجیه است که هر چه ارقام کاشته شده در یک منطقه به نژادهای مختلف زنگ موجود در آن منطقه حساسیت بیشتری داشته باشد، احتمال همه‌گیری و خسارت به محصول زیادتر است.
2. وجود نژادهای فیزیولوژیک زنگ و فعال بودن آن در منطقه.
3. رشد رویشی مناسب و خوب گیاه.
4. دیر رس بودن محصول.
5. وجود شرایط جوی مناسب و مساعد در منطقه.
6. وجود میزبان واسط مانند زرشک و گسترش جغرافیایی آن در منطقه.
مبارزه
1. استفاده از ارقام گندم مقاوم.
2. حذف و ریشه کنی بوته‌های زرشک که قسمتی از مرحله زندگی انگل در روی آن انجام می‌شود.
3. مبارزه شیمیایی توسط کاربرد برخی قارچ کشها مانند دی کلون ، تری آدیمنول و کربوکسین تیرام.
زنگ برگ یا زنگ قهوه‌ای
عامل مولد این بیماری گونه‌ای از بازیدیومسیتها به نام Puccinia recondita f. sp. Tritici می‌باشد. زنگ برگ بطور احتمالی وسیع‌الانتشارترین بیماریهای گندم است. اگر رسیدن گندم ، دیر هنگام باشد مانند نواحی کاشت گندم بهاره ، توسعه بیماری بیشتر خواهد بود.

 

علایم بیماری
جوشهایی کروی تا بیضوی و نارنجی قرمز رنگ و شکوفا روی سطح بالایی پهنک برگ گرد می‌آیند. اسپورها به قطر 30 - 15 میکرومتر تقریبا کروی و قرمز قهوه‌ای رنگ هستند و 8 - 3 سوراخ تندش داشته که در دیواره آن پراکنده شده‌اند و دیواره آنها خاردار است. این اسپورها بعد از رشد کردن، موجب آلودگی برگهای دیگر می‌شوند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 14   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله خصوصیات گیاه گندم

دانلود مقاله داستان کوتاه درادبیات نوین ایران

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله داستان کوتاه درادبیات نوین ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 یافت وبا آزادی گاه گاهی درجامعه ایرانی رشد وتعالی پیداکرد . درزمان حکومت های خودکامه پیش از انقلاب مشروطیت ، داستان کوتاه وبلند ورمان به معنا وساختار امروزی درایران سابقه نداشت . باتضعیف حکومت استبدادی قاجار ، انقلاب مشروطیت ( 1324-1327 ) درتمام شؤون اجتماعی ایران حرکتی به وجود آورد که موجب تحولات بنیادی در زمینه های گوناگون شد ازجمله ادبیات تخیلی متفاوتی پدید آمد که ازجهات مختلف از ادبیات تخیلی کلاسیک فارسی متمایز بود .
پیش از انقلاب مشروطیت ، انواع گوناگون قصه یعنی اسطوره ، حکایت اخلاقی ، افسانه تمثیلی ، افسانه پریان وسرگذشت ،رایج بودبه عبارت دیگر انواع روایت های خلاقه ای که به استقلال یا به صورت وابسته درمتن های ادبی فارسی گذشته آمده است ومحور آنها برسه خصوصیت عمده ،یعنی برحوادث ناگهانی وخرق عادت وکلی گرایی ومطلق نگری می گردد .
ادبیات داستانی نوین( مدرن ) فارسی تحت تاثیر ترجمه رمان وداستان کوتاه خارجی ( غرب ) کمی پیش وبعد ازانقلاب مشروطیت پاگرفت . وچون با اوضاع واحوال با زندگی طبقه متوسط که نقش مهمی درفراهم آوردن مقدمات انقلاب مشروطیت داشت هماهنگ وهمراه بود . پذیرشی روزافزون ومقبولیتی عام یافت وبه علت آنکه بر خصوصیت روانشناختی افرادتاکید داشت ودر ضمن واقعیت های زندگی روزمره وتلاش انسانی ودرگیرهای اجتماعی وسیاسی را منعکس می کرد ، به عنوان ادبیات داستانی زنده وپویا مقام خودرا به تدریج درمیان عامه خوانندگان ایرانی تثبیت کرد رمان ، به خصوص داستان کوتاه وسیله ای شد برا ی پرداختن به زندگی عامه مردم وچون تصویری عینی وموثر اززندگانی طبقات وگروه های مختلف مردم واوضاع واحوال نابسامان اجتماعی وسیاسی به دست می داد وحامی ضعیفان ومحرومان وافشا کننده ناروایی ها وبی عدالتی ها بود ، انواع گوناگونی یافت .
نویسندگان ایرانی درابتدا شروع به نوشتن رمان کردند . این رمان ها زیر نفوذ سفرنامه های ایرانی وبه خصوص رمان های حادثه ای فرانسوی بود که شاهزادگان قاجار وتحصیل کرده های خارج به فارسی بر گردانده بودند ؛ معروف ترین این رمان ها عبارت بودند از « کنت مونت کریستو » و « سه تفنگدار » اثر الکساندر دوما ( پدر ) « اسرار پاریس ، له میستر دوپاری » نوشته اژن سو و « پل وویرژینی » اثر برنا ردن دوسن پی یر ، این رمان های ترجمه شده همان طور که آریان پور درکتاب « از صبا تانیما » متذکر می شود ، ازلحاظ جنبه های فنی داستان نویسی نقص ها واشکا لات فراوان داشت وبه همین دلیل نتوانست پایه واساسی برا ی داستان نویسی نوین فارسی باشد وبرخلاف اغلب کشورهای دنیا پایه ادبیات داستانی نوین فارسی رانویسندگان داستان کوتاه گذاشتند .
نویسندگانی مثل محمد علی جمالزاده ، صادق هدایت وبزرگ علوی که بانوشتن داستان کوتاه آغاز کردند . البته بعدها رمان هم نوشتند. از این رو ، داستان کوتاه در ادبیات نوین ایران نسبت به رمان ازهمان آغاز ازاهمیت واعتبار بیشتری برخوردار شد وتوانست موقعیت ومنزلت خود را درجامعه بهتر تثبیت کند و خوانندگان بیشتری برای خود فراهم آورد ؛ زیرا اعتبار واقعی داستان کوتاه ، درپیام انسانی ، درطرفداری از له شدگان ومطر ودان جامعه در انتقاد سرسختانه وبی گذشت اجتماعی است ؛ از این رو ،داستان کوتاه نوین فارسی تقریبا همیشه دلسوز ومتعهد است .
خوانندگان ایرانی از آغاز با داستان کوتاه بیشترخو گرفته اند واغلب حد ورسم آن رابهتر ازرمان می شناسند وبه همین دلیل است که داستان نویسان بازاری وپاورقی نویسان درحیطه داستان کوتاه نتوانسته اند نامی از خود به جا بگذارند ودراین زمینه آثار پر فروشی به وجود آورند وخوانندگانی برای خود دست وپا کنند .
داستان نویسان معتبر ایرانی جزدوسه مورد استثنایی نوشتن رابا داستان کوتاه آغاز کرده اند واین امر دلیل های فردی ،اجتماعی وسیاسی بسیا ردارد ، ازجمله اینکه نویسندگانی درایران حرفه نیست ونویسندگان مجبورند کار کنند ودر ساعت های فراغت داستان بنویسند دیگراینکه داستان کوتاه ، به علت خصوصیت های انعطاف پذیری ذاتی وایجاز ساختاری آن ، با مقتضیات سیاسی و اجتماعی جامعه بسته ایران بیشتر می تواند خود را تطبیق بدهد وامکان باز آفرینی لحظه های ناپایدار را به نویسنده بدهد ؛ ازاین رو ، درجوامعی مثل ایران که مدام دستخوش نا آرامی وبی ثباتی است وخودکامی هابر آن حاکم است ، قالب داستان کوتاه بهتر می تواند رشد کند وکارایی داشته باشد ومناسبت های اجتماعی وسیاسی را درنظر داشته باشد و کمبودها و ناروایی هارابهتر نشان بدهد .
ازنظر تاریخی سه دوره مشخص را می توان برای داستان کوتاه نوین فارسی برشمرد :
1- دوره آغازین وتکوینی 2- دوره رشد وتحول 3- دوره ناهمگونی
1- دوره آغازین وتکوینی : از سال ( 1301) با مجموعه داستان های کوتاه « یکی بود یکی نبود » نوشته محمد علی جمال زاده ( 1274-1357) شروع می شود وبا مجموعه های داستان کوتاه صادق هدایت (1281-1330) ادامه می یابد .
محمد علی جمال زاده اولین بار خوانندگان ایرانی را با نوعی داستان کوتاه ( نوول ) آشنا کرد وبعضی ازمنتقدان اور ا پدر داستان کوتاه نوین فارسی می دانند . داستان های کوتاه او یاد آور نوول های گی دوموپاسان وبه خصوص اُ. هنری ( نام مستعار ویلیام سیدنی پورتر ) بود که اغلب بر پایه پیرنگ بنا شده است ودر آن به حال وهوا وخصوصیت های روانشناختی وقایع وشخصیت زیادتوجهی نمی شود . موضوع اغلب داستان های کوتاه جمال زاده ،مثل داستان های نویسندگان مذکور بر محور حادثه ای تمرکزمی یابد و گاهی پایانی شگفت انگیز دارد . داستان ها معمولا به علت برجسته شدن حادثه ، رنگ وحال وهوای قصه ها را به خود می گیردچون در آنها نیزحادثه نقش تعیین کننده دارد وتکوین وپرورش شخصیت ها ووضعیت وموقعیت ها چندان مورد اعتنا نیست . داستان های کوتاه مجموعه « یکی بود ؛ یکی نبود » که الگوی داستان های بعدی جمال زاده قرارمی گیرد اغلب داستان هایی است جذاب وسرگرم کننده ،اما بر خلاف شکل وظاهر خشنود کننده آن ها درباطن از عمق وجامعیت چندانی برخوردار نیست واز آنها می توان به عنوان داستان های حادثه پر دازانه ولطیفه واریاد کرد . ویژگی ممتاز اغلب این داستان ها ، لحن طنز آمیز وهجو کننده آن هاست که نابسامانی واپس ماندگی جامعه ایرانی را به انتقاد می کشد وخرافات وتعصبات مذهبی واختناق حاکم بر جامعه رابه استهزا می گیرد . جمال زاده اغلب شخصت های داستان های خود را ازمیان توده های مردم عامی وبیسواد کوچه وبازار انتخاب می کند وشیوه نگکار او ساده وگفتاری است وپرازکلمات واصطلاحات وضرب المثل های عامیانه ، پیش از جمال زاده ،نثر آثار ادبی داستانی ف مصنوع وانشاء پردازانه ومنشیانه ومخصوص خواص واقلیت درس خوانده جامعه بود .
جمال زاده تحت تاثیر زبان محاوره ای قصه های عامیانه فارسی ، زبان گفتاری و ساده رابرای روایت داستان هایش به کار گرفت واز نثر متکلفانه مصنوع آثارادبی پیش از خود پرهیز کرد . شیوه روایت داستانی او در داستان نویس نوین فارسی تحولی به وجود آورد وداستان نویسان بعد از او اغلب درساده نویسی واستفاده از واژه ها واصطلاحات عامیانه وزبان کوچه وبازار راه او را در پیش گرفتند اما خصلت لطیفه وار وحادثه پردازانه داستان های کوتاه او ، برداستان نویسان بعد از او کمتر اثر گذاشت وپیروان نام آوری نیافت . حال آنکه داستان های کوتاه صادق هدایت برداستان نویسان بعداز خود تاثیر بسیار گذاشت وموجب تحول داستان نویسی درایران شد . از این رو هدایت بنیاد راستین ، وواقعی داستان کوتاه نوین فارسی راگذاشت .
داستان های کوتاه هدایت به نسبت از ویژگی های تکنیکی معقولی با توجه به زمان نوشتن آنها برخوردار بود وویژگی های اغلب داستان های کوتاه مدرن غربی را داشت وگذشته ازاین ، درمیان آثار هدایت انواع گوناگون داستان های کوتاه ، از داستان های واقع گرایانه وناتورالیستی ، تا داستان های خیال و وهم ( فانتزی ) رامی توان یافت . تنوع این داستان ها حوزه گسترده ای از داستان نویسی را به وجود آورد وبعد ازهدایت ، داستان نویسان ایرانی با طبایع وجهان بینی های مختلف خود هر کدام به نوعی از آثار او تاثیرگرفتند . این تاثیر پذیری تقریبا درنویسندگان بلافصل اومستقیم بود ودر نویسندگان نسل های بعد غیر مستقیم ونا آگاهانه .
البته یاد آوری این نکته ضروری است که پیشرفت داستان کوتاه نویسی درجهان وابداع وکشف شیوه های تازه روایت داستان کوتاه وترجمه آثار گزیده داستان نویسان خارجی وآشنایی روز افزون داستان نویسان ایرانی با ویژگی های تکنیکی وانواع بدیع ومدرن داستان کوتاه ، ازهمان آغاز درتحول وگسترش داستان کوتاه فارسی بسیار موثر واقع شد ، تا آنجا که داستان های کوتاهی که در طی این هفتاد سال واندی نوشته شده ، ازنظرتنوع وساخت و پرداخت کلی اگر با انواع خوب داستان های کوتاه جهان نتواند برابری کند با معیارهای شناخته شده ومقبول داستان کوتاه نویسی دنیاهمخوانی دارد وهنگامی که به زبان های دیگرترجمه بشود ، می تواند توجه برانگیز وموثر واقع شودواعتباری برای ادبیات داستانی معاصر ایران به دست آورد ؛ ترجمه هایی که درگذشته وحال ازداستان های کوتاه فارسی به انگلیسی ، فرانسوی ، آلمانی ، ایتالیایی ، روسی و صورت گرفته واستقبالی که از این داستان ها شده ، صحت این ادعا را ثابت می کند ، حال آنکه در زمینه رمان نویسی چنین پیشرفت وتحولی به چشم نمی خورد .
صادق هدایت نخستین نویسنده ای بودکه مدرنیسم را درحیطه ادبیات داستانی در بعضی از آثارش به نمایش گذاشت وشکل های غیر خطی وزمانهای به هم ریخته داستان نویسی مدرن را درچند داستان کوتاه واقع گرایانه ( رئالیستی ) وسوررئالیستی خود به کار برد « سه قطره خون» :« زنده به گور » « بوف کور» و« فردا »
هدایت درروزگاری می زیست که استبداد وخفقان اجتماعی برهمه شوون جامعه حاکم بود . آزادیخواهان ، متواری یادربند وشکنجه بودند وعامه مردم در جهل وفقر غوطه می خوردند ، به همین دلیل بیزاری از زندگی محیط نکبت زده در وجود هدایت ریشه کرده بود واز نظر بینش فلسفی گرفتار نوعی بدبینی شده بود که از آن به عنوان « یاس فلسفی » یاد می کنند این بینش بدبینانه سایه سنگین خود را براغلب داستان های کوتاه ا و انداخته بود .
( هدایت داستانی به حجم وقالب رمان ندارد وفقط چند داستان بلندیا رمان کوتاه دارد ) تقریبا نیمی از داستان های او بامرگ یاخودکشی شخصیت های داستان ها پایان می گیرد وکمتراز او می توان داستانی سراغ کرد که بیزاری از زندگی واندوه زدگی واضطراب ودلهره های روانی وفلسفی ، نشانه خود را بر آن نزده باشد . دررمان کوتاه « بوف کور » که آندره برتون بنیادگذار مکتب سوررئالیسم را به شگفتی واداشته بود این دید گاه فلسفی هدایت بعد سوررئالیستی وتمثیلی ونمادین عمیقی یافته است . این داستان بلند یا رمان کوتاه ، به بسیاری از زبانها ترجمه شده وتاکنون مقالات بسیاری در تحلیل وتفسیر آن نوشته شده است .
تاثیر دیدگاه فلسفی هدایت را در نویسندگان بعد از او به وضوح می توان دید ،مثلا درداستانهای کوتاه مجموعه « چمدان » اثر بزرگ علوی ( 1282-1375) خواننده باز باهمان شخصیت های سرخورده وسرگردان وسودایی داستان های هدایت روبروست . اما دستگیری وزندانی شدن علوی وگذراندن چند سالی درزندان ، تحول بینادی واساسی در آثار او به وجود آورد و می توان گفت که اولین نویسنده ای است که با نوشتن داستان های کوتاه مجموعه « ورق پاره های زندان » ( 1320) ادبیات زندان را پایه گذاشت به عنوان نمونه ، دو داستان کوتاه « انتظار » و« عفو عمومی » ازمجموعه مذکور را می توان مثال زد که اوضاع واحوال مصیبت بار وغیرانسانی زندانی های سیاسی و غیر سیاسی ورفتار ظالمانه عامل های حکومت ماموران شکنجه را به خوبی نشان می دهد این مجموعه سر آغازی است برای « ادبیات زندان » که دردوره های بعد جای ویژه ای درمیان داستان های کوتاه وبلند نویسندگان ایرانی برای خود بازمی کند وداستان های بسیاری به این زمینه اختصا می یابد .
داستان های کوتاه بعدی علوی اغلب خصوصیتی مبارزه جویانه و پرخاشگرانه دارد ف مثل داستان های « گیله مرد » و « نامه ها » دراین داستان ها علوی به نوعی خود را در برابر جامعه ومردمان زیر فشار آن متعهد می داند و از این نظر داستان های کوتاه او مثل رمان ها یش اغلب از نوع داستان های کوتاه سیاسی است وجهت گیرانه درونمایه وموضوع داستان ها غالبا به زمینه وسمت وسوی خاصی رهبری می شود وشخصیت ها دارای هدف وتفکر مشخصی هستند که آنها رافعال وتسلیم ناپذیر ومبارزه جو می کند . اگرهدایت درداستان هایش به ناراحتی های روانی ودلهره های ناشناخته شخصیت های داستان هایش توجه عمیقی دارد ، درداستان های کوتاه وبلند علوی خواننده اغلب با شخصیت هایی روبروست که علیه ستم وبیدادگری اجتماعی سربلند می کنند ودربرابر بی عدالتی هاوناسازگاری ها ازخود واکنش نشان می دهند ، گرچه این مبارزه جویی شخصیت ها ، خصوصیتی رمانتیک دارد ، اماهمین خصوصیت داستان های کوتاه کمال یافته علوی رابه طورکلی ازداستان های نویسندگان دیگر متمایز می کند وبه داستان های کوتاه فارسی تنوع وتحرکی می بخشد وبر بعضی ازنویسندگان بعد از اومثل فریدون تنکابنی ( 1315)محمود دولت آبادی وصمد بهر نگی تاثیر می گذارد .
گذشته از این ، تمایز عمده ای که بزرگ علوی از صادق هدایت وبعضی از داستان نویسان بعد از خود ، یعنی جلال آل احمد وغلامحسین ساعدی و .... دارد ، تمایل عمیق او به مسائل غنایی وعاشقانه است علوی درشناخت روحیات زنان وباز آفرینی آنها چیره دست است البته درتجزیه وتحلیل روانی وخلقی زنان مثل اغلب نویسندگان همزمان خویش گوشه چشمی به نظریات فروید دارد . زن درداستان های او چهره بی هاله ای دارد وبُعدهای شخصیتی اودرداستان های گوناگون به تصویر کشیده می شود وصحنه های عاشقانه وعشق ورزی وکام دهی وکام خواهی ها ، دلچسب وعادی وطبیعی است ، حال آنکه در آثار داستان نویسانی چون هدایت ، چوبک ، آل احمد این صحنه ها ورویایی وسودایی یا ناتورالیستی نشان داده شده ؛ درآثار داستان نویسان سانتی مانتال ورمانتیکی چون محمد حجازی ( 1279-1352) وعلی دشتی ( 1272-1360) تصویر زن اغلب یک بعدی است وبیشتر لوندی وبی وفایی وهوسرانی وریاکاری او به نمایش گذاشته می شود .
بعد از جنگ جهانی دوم وآزادی نسبی کوتاه مدت ،افق های تازه ای در زمینه داستان نویسی پدید آمد وداستان نویسانی چون صادق چوبک وابراهیم گلستان تحت تاثیر نویسندگان امریکایی مثل « ارنست همینگوی » « جان استاین بک » و « ویلیام فاکنر » داستان های کوتاه وبلندی نوشتند که هم ازنظر اسلوب نگارش وهم از نظر تنوع موضوع ها وویژگی های فنی وتکنیکی ، داستان کوتاه فارسی را گامی به پیش برد .
پیش ازشهریور 1320 غیر از سانسور فکری وعقیدتی ، کلمات وعبارات نیز به بهانه های طرفداری از اخلاق وعفت عمومی ومصالح ملی و اجتماعی سانسور می شد . صحنه های شورانگیز عاشقانه وعشق ورزی ها باید حذف می شد یا کاملا پوشیده وبه اشاره ودر پرده به میان می آمد ونویسنده باید دربیان گفت وگوهای شخصیت های داستان کمال مراعات اخلاق را بکند واز آوردن کلمات واصطلاحات رایج زشت وناسزا خود داری کند ؛ خلاصه فضای قلابی اخلاقی ونزاکت های ابلهانه قالبی ودستوری هم بر محتوای داستان ها وهم برزبان ارائه آنها حاکم بود . صادق چوبک ( 1295- 1376) در دواثر موفق نخستین خود ، یعنی مجموعه داستان های کوتاه « خیمه شب بازی » و « انتری که لوطیش مرده بود» این ضابطه رابهم زد وبا تاثیر پذیری از خصوصیت های آثار داستان نویسانی مثل « فاکنر » ، « ارسکین کالدول » ، « استاین بک » و « همینگوی » داستان های کوتاهی نوشت که صحنه ها موقعیت های آن چنانی راصریح وبی پرده به تصویر کشید . درداستان های کوتاه اومثل « زیر چراغ قرمز » ، « پیراهن زرشکی » و « چرا دریا طوفانی شده بود » ملاحظات قراردادی واخلاقی صحنه ها وکلمات داستان های نویسندگان پیش از اوبرداشته می شود وپرده ا زروی زشتی ها وپلیدی ها کنار می رود وصحنه های ناخوشایند عادی شده پیش چشم گذاشته می شود وزندگی حیوانی ونیازهای غریزی شخصیت ها نشان داده می شود .
خواننده با چندش ، چرکی وکثافت درون وبیرون شخصیت ها را می بیند وبا منظره ها وحادثه هایی روبه رو م شود که بارها با آن سروکار داشته وراحت ازکنار آنها گذشته است ونا دلبخواه چرکی وبویناکی آنها را دوباره کشف می کند . به همین دلیل داستان های چوبک خوشایند بسیاری از خوانندگان نیست ، حتی عده ای راعلیه او برمی انگیزد وچماق تکفیر راعلیه او بلند می کند ، به خصوص که چوبک مثل اغلب ناتورالیست ها درارائه زشتی ها وناپاکی هابه اغراق می افتد واز زیبایی ها ولطافت ها وپاکیزگی های زندگی غافل می ماند.
زبان داستان های چوبک ، خشن وصریح وگفت وگوها با املای شکسته وهمراه با ضرب المثل هاواصطلاحات بومی ومحلی وحرفه ای شخصیت های داستان هاست وچوبک لغات وخصوصیت نحوی ودستوری لهجه اهالی جنوب ایران ( بوشهر ) را در بعضی ازآثارش به کار می گیرد .
داستان های کوتاه چوبک ، آینه تمام نمای جامعه ای عقب مانده وگندیده است با آدم های توسری خورده وذلیل ودرمانده وساقط وبیچاره ای که غرق در ابتدایی ترین نیازهای جسمی وروانی خویشند وگرفتار سرنوشتی محتوم و تغییر ناپذیر ؛ شخصیت هایی چون رانندگان بیابانی ، لوطی عنتری ها ، کفتربازها ، مرده شورها ، بافشه های لاشی وپااندازهای مفنگی وشیره ای که در آثار نویسندگان پیش ازچوبک با چنین خصوصیت وکیفیتی کمتر ظاهر شده بودند .
توجه وعلاقه به نثر پردازی اسلوب نگارش داستان ، یکی از ویژگی های داستان نویسان بعد ازشهریور 1320 است چوبک و آل احمد نثر خود رابه زبان گفتاری ومحاوره ای کوچه وبازار نزدیک کردندوابراهیم گلستان و.م ا. به آذین به نثر ادبی و آهنگین وشعر گونه روی آوردند .
ابراهیم گلستان ( 1301 ) وجوه مختلف نثر را درداستان های کوتاه خود آزموده است وتنها در دو مجموعه داستان های کوتاه متاخر خود ، یعنی « جوی ودیوار وتشنه » و« مد ومه » موفق شده است زبان داستانی خاص خود را بیافریند در داستان های کوتاه این دو مجموعه زبان شاعرانه ای به کار گرفته است که درمیان داستان نویسان پیش از او سابقه ندارد . سبک نگارش او متمایل به نثر ادبی است که در آن به موسیقی کلام وضوابط شعری توجه بسیار شده .
درداستان های کوتاه م.ا. به آذین نیزهمین توجه به نثر ادبی ونوشتاری دیده می شود ، اما آنچه نثر گلستان رااز به آذین وخیل نویسندگانی که از او تقلید می کنند . متمایز می کند ، خصوصیت مدرنیستی زبان گلستان است .
گلستان بابهره گیری ازنثر فنی فنون فارسی کلاسیک وباشناخت از نحوه کاربرد خصوصیتهای نثر مدرنیست ها ، به خصوص گرترود استاین ، خانم نویسنده امریکایی ، اسلوب نگارش مختصر به فرد خود را به وجود آورد که هنوز هم درمیان نویسندگان جوان طرفداران بسیار دارد . همین خصوصیت مدرنیستی برساختار معنای داستان های کوتاه اونیز حاکم است ، دراغلب داستان های کوتاه او ، شکل خطی وسنتی روایت داستان کنار گذاشته میشود وزمان می شکند ووقایع ازطریق تداعی های آزاد روایت می شود .
گلستان برخلاف اغلب داستان نویسان ایرانی به داستان های دلسوزانه و ترحمی توجهی ندارد وبه واقعیت های تلخ اجتماعی وزندگی مردم فقر زده وستمدیده بی اعتنا است و درداستان های کوتاهش ( گلستان فقط یک رمان به نام « اسرار گنج دره جنی » دارد اغلب به عواطف شخصی وتفریحات زندگی روشنفکری وکشمکش ها وملال های روحی ودرونی فردگرایانه اش می پردازد . داستان های او اغلب به قطعه های خوش ساخت وتزئینی محفلی شباهت پیدا می کند که ممکن است ذوق بعضی از روشنکفران را ارضا کنداما کشش ولطفی برای عامه خوانندگان ندارد، خصوصیت مدرنیستی وشیوه نگارش اوبر نویسندگان بعد ازخودش به خصوص برداستان نویسانی چون بهمن فرسی ( 1312) وهوشنگ گلشیری تاثیر گذاشته است .
ویژگی ممتاز داستان های کوتاه آل احمد ( 1302-1348) زبان آنهاست آل احمد با بهره گرفتن ازنثر مرسل متون ادبی قرون وپنج وشش کلاسیک فارسی مثل « تاریخ بیهقی» و « اسرار التوحید » وزبان محاوره ای مردم کوچه وبازار تهران ، سبک خاص خود رابه وجود آورد . این سبک بسیاری ازاختصاصات ساختی و بنیادی زبان گفت وگورا دارد آنچه زبان آل احمد را از زبان نویسندگان پیش وبعد از خود متمایز می کند ، بالا بودن بسامد عناصر زبان گفتاری اوست که او را به عنوان نویسنده ای صاحب سبک در میان نویسندگان دیگرایرانی معرفی می کند . اسلوب نگارش او ، تاثیر عمیقی برنثر اغلب نویسندگان همزمانش گذاشت .
جلال آل احمد سردسته گروهی ازداستان نویسانی است که دردوره بعد ( دوره رشد وگسترش ) علمدار جریان های ادبی – سیاسی شدند . این نویسندگان از جریان های روشنفکری پنجان وشصت میلادی تاثیر پذیرفته بودندکه نویسندگانی چون ژان پل سارتر آلبرکامو وسیمون دوبوار در رأس آن قرار داشتند . آل احمد این جریان روشنفکری راباتوجه به گرایش عصر ، وسیله پیشبرد عقاید وذهنیت سنتی ومذهبی خاص خود کردوجریان های مخالف حکومت وقت را درجهت خاصی پیش برد .
از این نویسندگان می توان به عنوان نویسندگان « تزدار » نام برد، نویسندگانی که داستان های رسالتی می نوشتند وعقاد وتمایلات خود را ترویج می کردند . از معروف ترین این داستان نویسان ، گذشته از آل احمد ، م .ا . به آذین ، فریدون تنکابنی ( 1315) وصمد بهرنگی ( 1318-1347) وعلی اشرف درویشیان ( 1320) هستند . درداستان های این دسته از نویسندگان ظرافت های ساختاری وخصوصیت های تکنیکی فدای « تز » ومحتوای داستان ها می شود . البته این داستان نویسان هرکدام « تز» های متفاوت خود را درداستان های خود ارائه می دهند ، اما آثار آنها ازنظر انتقاد تند اجتماعی وتوجه افراط آمیز به معناومحتوا وسهل انگاری زیانمند نسبت به اصول وجنبه های فنی وهنری داستان نویسی ، با هم مشابه اند . خصوصیت های عمده این داستان ها را می توان چنین خلاصه کرد :
روایت داستان ها بی هیچ ابهام وپیچیدگی تامرز وقایع نگاری وتقلید و کپی برداری ازوقایع پیش می رود واغلب بانثری سهل انگارانه وسطحی و خام ارائه می شود ( البته نثر آل احمد وبه آذین از این قاعده مستثنی است ) . و خصوصیت های اجتماعی و سیاسی وایدئولوژیکی داستان ها برجنبه های هنری آن ها می چربد وداستان ها اغلب دارای پیام وجهت گیرانه است .
داستان های کوتاه آل احمد بیشتر بیانگر افکاروعقاید وتمایلات سنت گرای اوست . نویسنده ، رهایی ورستگاری انسان را در بازگسشت به تعلقات سنتی و آداب ورسوم قومی ومحلی وروی گردانیدن از زندگی ماشینی ومصرفی وتجدد گرایی غربی می بیند وداستان های خود را در خدمت گرایش های مذهبی ومکتبی وضد مدرن خود می گذراند وبه عنوان حربه ای علیه مدرنیته به کار می برد. شخصیت نویسنده به عنوان مصلح اجتماعی وعقل کل دراستان هاظاهر می شود وبرای ناروایی ها وناهنجاری های اجتماعی پیشنهادهای اصلاحی خودرا عرضه می کند .آثار م . الف به آذین ( محمود اعتماد زاده 1293) نیز از نوع داستان های رسالتی است که عقاید چپ گرایانه نویسنده رابانثری باستان گرایانه ، سلیس وروان و انشاء پردازانه ارائه می دهد .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  41  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله داستان کوتاه درادبیات نوین ایران