نمونه سوال جامعه شناسی جنگ
نمونه سوال جامعه شناسی جنگ
نمونه سوال جامعه شناسی جنگ
مروری بر بسیاری ازتاریخ نویسی های مرسوم جامعه شناسی و نظریه های صاحبنظران عمده این رشته گویای این است که هنوز نقش مسلط مردان براین رشته نیز سایه افکنده است. این پدرسالاری علمی از سالهای دور نه تنها زمینه مشارکت اندک زنان را درعرصه های علمی بویژه دراین رشته بوجود آورده است،
بلکه درمواردی نیز که زنان توانسته اند به موقعیت های موثری نیز دست یابند مورد غفلت و بی توجهی قرار می گیرند. دربین انبوهی از آثارمربوط به تاریخ تحولات جامعه شناسی بندرت می توان به آثاری دست یافت که به نقش و جایگاه زنان می پردازد.
"جامعه شناسی، تا مدت های مدید، تنها به طرح مسائل مردانه می پرداخت و به مشکلات و مسائل خاص زنان توجهی نداشت. یکی از موضوعات مهم جامعه شناسی تحقیق در مورد شیوه های مدرن اشتغال در حوزه عمومی بود که مردان (و درصدی از زنان) به آن اشتغال داشتند. بدین ترتیب، آن دسته از فعالیت های سنتی که زنان چه در جوامع پیشرفته و چه در جوامع در حال توسعه انجام می دادند اصولا از مفهوم کار متمایز شده و مورد توجه و بررسی قرار نگرفت. کار سنتی زنان به محدوده خصوصی یعنی خانواده محدود می شد و بدون دستمزد و برای مصرف خانواده بود . فمینیست ها دو انتقاد عمده به جامعه شناسی و علوم دیگر دارند :
1 ) جامعه شناسی علمی و علوم دیگر تاکنون کاملا مرد مدار بوده و در نتیجه جهان را فقط از دید مردان و بر اساس شرایط و موقعیت اجتماعی آنان تبیین و تفسیر کرده است .
2 ) روش های تحقیق متداول در این علوم نیز با توجه به نظریه ها و تجارب مردان شکل گرفته است .
محیط عبارت است از مجموعه شرایط وعوامل خارجی که برزندگی وتکامل (پرورش)فرد یاجامعه اثر می گذارد
را درخود نگه می دارند
مقدمه
وقتی جامعه شناسان از فرهنگ سخن میگویند، مقصودشان آن دسته از جنبه های جوامع بشری است که آموخته میشوند، نه آنهایی که به صورت ژنتیکی به ارث میرسند. اعضای جامعه همه در این عناصر فرهنگ سهیم هستند و به همین دلیل امکان همکاری و ارتباط متقابل به وجود میآید. این عناصر فرهنگی متن و زمینه همگانی و مشترکی تشکیل میدهند که افراد جامعه زندگی خود را در آن میگذرانند. فرهنگ یک جامعه هم شامل جنبه های نامحسوس- عقاید، اندیشها و ارزشهایی که محتوای فرهنگ را میسازند- و هم جنبه های ملموس و محسوس است – اشیاء، نمادها یا فنآوری که بازنمود محتوی یادشده است. (گیدنز، 1385، 34)
واژه جامعه مفهوم بسیار وسیعی دارد. بدین جهات تعاریف به عمل آمده توسط جامعهشناسان گوناگون است. با این همه بین اکثر آنان درباه این مفهوم تقریبا اتفاق نظر حاصل شده و کوشیدهاند تا آن را تفسیر نمایند.
فرهنگ
تعریف فرهنگ و بخشهای مختف آن
آنان که افراد جامعه را به دو گروه با فرهنگ و بیفرهنگ تقسیم میکنند، تصور نادرست و عامیانه از فرهنگ دارند. دیدگاه جامعهشناسی هیچ فرد بزرگسال و طبیعی بیفرهنگ نیست. فرهنگ را میتوان به مجموع رفتارهای اکتسابی و ویژگی اعتقادی اعضای یک جامعه معین تعریف کرد. کلمه اساسی و مهم در تعریف یاد شده کلمه اکتسابی است که فرهنگ را از رفتارهای برخاسته از وراثت و ویژگیهای زیستی متمایز میکند. (بروس، 1379، 59)
واژه فرهنگ از دو بخش "فر" که پیشاوند است و در فارسی هخامنشی و اوستا به صورت Fra به معنی پیش آمده است و "هنگ" از ریشه اوستایی ثنگ به معنی کشیدن و با پیشاوند آ که به معنی قصد و نیت متداول است تشکیل شده و در زبان پهلوی نیز فراهنگ بوده است.
همچنین فرهنگ در معانی مختلفی نظیر کتاب لغت، شاخه درخت که در زمین میخوابانند و در جای دیگر سر بر میآورد و آن را در جای دیگر میکارند، دهنه قنات، دهنه کاریز، جایی که آب از آن محل بیرون میآید و به اصطلاح محل آفتابی شدن قنات نیز به کار رفته است.
فرهنج بر وزن شطرنج هم به معنی علم و فضل و دانش و عقل و ادب است. فرهنگیدن و فرهنجیدن به معنی آداب و تربیت است. فرهنجیده یا فرهنگیده، تربیت پذیرنده، ادب کرده شده، فرهنجه به معنی مردم با ادب و خوشرو و نیکو سیرت و صورت نیز به کار رفته است.
فرهنگستان به معنی مکتب و مدرسه بوده است. امروز به معنی کآدمی یعنی انجمن عالی ادیبان و نویسندگان است.
فرهنگ در اصطلاح جامعه شناسی و مردم شناسی ترجمه واژه کولتورCulture فرانسوی و کالچر انگلیسی است. این واژه که از ریشه لاتینی گرفته شده است، در اصل به معنای کشت و کار، آباد کردن کاشتن زمین و بارور ساختن بود که به تدریج مفهوم آن در ادبیات و علوم راه یافت و در قرن 18 نویسندگان آن آن را به معنی پرورش روانی و معنوی به کار میبردند.
از این تاریخ فرهنگ Culture بر اساس تعریف فرانسوی آن به معنی پرورش روح و جسم به کار برده شده و به تدریج از زبان فرانسه به آلمانی راه یافت و با تغییراتی مواجه شد و به عنوان پیشرفت فکری و اجتماعی انسان و بشریت تلقی شد. اصطلاح تاریخی مبادله فرهنگ بین آلمانیها، فرانسویها و انگلیسی زبانها آن را از تعریف اولیهاش که کاشتن و شخم زدن زمین بوده است، دور کردن و مفهوم جدیدی بدان بخشید.
فرهنگ و جامعه
اصطلاح فرهن به معنی جامعه شناختی و مردم شناختی آن نخستین بار به وسیله مردمشناس انگلیسی، ادوارد بارنت تایلور در سال 1871 در کتابی تحت عنوان فرهنگ ابتدایی به کار رفت.
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.
مطالعات جامعه شناسی تغذیه، موضوعی بالنسبه جدید است، هر چند که مردم شناسان اجتماعی از مدتها قبل به امر تغذیه و غذا توجه داشتهاند و شاید یکی از کارهای بنیادی در این زمینه کتاب خام و پخته اثر کلودلوی استروس باشد. ممنوعیتها و توصیه های مرتبط با غذا در جوامع گوناگون بشری ابزار مفیدی را در تجزیه و تحلیل تفاوتهای فرهنگی در سطح جهان بدست میدهد. از سوی دیگر باید اشاره کنیم که توجه جامعه شناسان به امر غذا و تغذیه بازتابی از اهمیت فزاینده اجتماعی و فرهنگی غذا در جوامع نوین صنعتی است.در جوامع امروزی زمینه های مختلفی از نظر فرهنگی با امر رژیم غذایی و بدن مرتبط گشته است. تهیه و تولید غذا در خانه ها با امر جنسیت و نقش جنس در ارتباط است و نشانی از شرایط تقسیم کار در جامعه دارد. مصرف غذا در اماکن عمومی تنها جنبه گذران اوقات فراغت ندارد، بلکه در حفظ و تحکیم شبکه روابط اجتماعی نیز موثر است. بر این اساس به نظر میرسد که در سالهای آینده شاهد رشد بیشتر مبحث جامعه شناسی غذا و تغذیه خواهیم بود.
آنچه سب گردیده است که امروزه تغذیه به عنوان یک مسئله مورد بررسی واقع شود و ابعاد جهانی آن مورد توجه قرار گیرد، تفاوتی است که از نظر مصرف سرانه مواد غذایی لازم جهت رشد در سطح کشورهای مختلف دنیا و در داخل هر کشور میان گروهها و طبقات مختلف اجتماعی وجود دارد.
تغذیه از ابعاد مهم بهداشت عمومی است و هدف آن ففراهم آوردن شرایط جیمی- روانی لازم از نظر رشد و تکوین ارگانیسم، تحرک و کارایی انسانها در زندگی اجتماعی است. تغذیه انسانی از یک سو با عوامل متعددی نظیر شرایط محیط طبیعی، رشد فنی، ویژگیهای اجتماعی- اقتصادی، عوامل فرهنگی و سابقه تاریخی ملتها و از سوی دیگر با ساخت زیستی بدن انسان (سن، جنس، کیفیت تندرستی) در رابطه است. از این جهت است که شناخت ابعاد اجتماعی- بهداشتی امر تغذیه در سطح بین المللی، ملی و محلی باید متکی به شناخت اثر متقابل عوامل فوق در یکدیگر باشد.
در کشورهای پیشرفته در حال حاضر بیماریهای ناشی از کمبود مواد غذایی اهمیت قابل توجهی ندارند و حال آنکه در طول چند دهه گذشته همواره عوارض ناشی از کم غذای در میان نسبت قابل توجهی از جمعیت در کشورهای در حال توسعه مشاهده شده است. بررسیهایی که در زمینه تغذیه گیاهی، حیوانی، انسانی در سالهای گذشته به عمل آمد اطلاعات و تکنولوژی لازم را به منظور مبارزه با بیماریهای سنتی تغذیهع نظیر پلاگر و راشیتیسم، اسکوربت، بری بری فراهم کرد. با در اختیار بودن آگاهیهای علمی بنیادی متخصصین توانستند برنامهریزیهای لازم را از نظر آموزش تغذیه انجام دهند و آن را با اعتقادات، نگرشها، نظام ارزشها و عادات گروههای مختلف تطابق دهند. اما در این کشورها (کشورهای پیشرفته) مسائل نوینی از نظر تغذیه ظاهر شدهاند: از یک سو بیماریهایی که از برخورداری از رژیمهای بسیار غنی غذایی به وجود میآیند و با مصرف زیاد کالری همراه هستند، و از سوی دیگر کم شدن فعالیتهای بدنی و زندگی در نظام شهرهای صنعتی و روابط ناشی از آن.
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.