مقدمه
وقتی جامعه شناسان از فرهنگ سخن میگویند، مقصودشان آن دسته از جنبه های جوامع بشری است که آموخته میشوند، نه آنهایی که به صورت ژنتیکی به ارث میرسند. اعضای جامعه همه در این عناصر فرهنگ سهیم هستند و به همین دلیل امکان همکاری و ارتباط متقابل به وجود میآید. این عناصر فرهنگی متن و زمینه همگانی و مشترکی تشکیل میدهند که افراد جامعه زندگی خود را در آن میگذرانند. فرهنگ یک جامعه هم شامل جنبه های نامحسوس- عقاید، اندیشها و ارزشهایی که محتوای فرهنگ را میسازند- و هم جنبه های ملموس و محسوس است – اشیاء، نمادها یا فنآوری که بازنمود محتوی یادشده است. (گیدنز، 1385، 34)
واژه جامعه مفهوم بسیار وسیعی دارد. بدین جهات تعاریف به عمل آمده توسط جامعهشناسان گوناگون است. با این همه بین اکثر آنان درباه این مفهوم تقریبا اتفاق نظر حاصل شده و کوشیدهاند تا آن را تفسیر نمایند.
فرهنگ
تعریف فرهنگ و بخشهای مختف آن
آنان که افراد جامعه را به دو گروه با فرهنگ و بیفرهنگ تقسیم میکنند، تصور نادرست و عامیانه از فرهنگ دارند. دیدگاه جامعهشناسی هیچ فرد بزرگسال و طبیعی بیفرهنگ نیست. فرهنگ را میتوان به مجموع رفتارهای اکتسابی و ویژگی اعتقادی اعضای یک جامعه معین تعریف کرد. کلمه اساسی و مهم در تعریف یاد شده کلمه اکتسابی است که فرهنگ را از رفتارهای برخاسته از وراثت و ویژگیهای زیستی متمایز میکند. (بروس، 1379، 59)
واژه فرهنگ از دو بخش "فر" که پیشاوند است و در فارسی هخامنشی و اوستا به صورت Fra به معنی پیش آمده است و "هنگ" از ریشه اوستایی ثنگ به معنی کشیدن و با پیشاوند آ که به معنی قصد و نیت متداول است تشکیل شده و در زبان پهلوی نیز فراهنگ بوده است.
همچنین فرهنگ در معانی مختلفی نظیر کتاب لغت، شاخه درخت که در زمین میخوابانند و در جای دیگر سر بر میآورد و آن را در جای دیگر میکارند، دهنه قنات، دهنه کاریز، جایی که آب از آن محل بیرون میآید و به اصطلاح محل آفتابی شدن قنات نیز به کار رفته است.
فرهنج بر وزن شطرنج هم به معنی علم و فضل و دانش و عقل و ادب است. فرهنگیدن و فرهنجیدن به معنی آداب و تربیت است. فرهنجیده یا فرهنگیده، تربیت پذیرنده، ادب کرده شده، فرهنجه به معنی مردم با ادب و خوشرو و نیکو سیرت و صورت نیز به کار رفته است.
فرهنگستان به معنی مکتب و مدرسه بوده است. امروز به معنی کآدمی یعنی انجمن عالی ادیبان و نویسندگان است.
فرهنگ در اصطلاح جامعه شناسی و مردم شناسی ترجمه واژه کولتورCulture فرانسوی و کالچر انگلیسی است. این واژه که از ریشه لاتینی گرفته شده است، در اصل به معنای کشت و کار، آباد کردن کاشتن زمین و بارور ساختن بود که به تدریج مفهوم آن در ادبیات و علوم راه یافت و در قرن 18 نویسندگان آن آن را به معنی پرورش روانی و معنوی به کار میبردند.
از این تاریخ فرهنگ Culture بر اساس تعریف فرانسوی آن به معنی پرورش روح و جسم به کار برده شده و به تدریج از زبان فرانسه به آلمانی راه یافت و با تغییراتی مواجه شد و به عنوان پیشرفت فکری و اجتماعی انسان و بشریت تلقی شد. اصطلاح تاریخی مبادله فرهنگ بین آلمانیها، فرانسویها و انگلیسی زبانها آن را از تعریف اولیهاش که کاشتن و شخم زدن زمین بوده است، دور کردن و مفهوم جدیدی بدان بخشید.
فرهنگ و جامعه
اصطلاح فرهن به معنی جامعه شناختی و مردم شناختی آن نخستین بار به وسیله مردمشناس انگلیسی، ادوارد بارنت تایلور در سال 1871 در کتابی تحت عنوان فرهنگ ابتدایی به کار رفت.
برای دانلود کل مطلب به لینک زیر مراجعه کنید.
تحقیق آماده با موضوع جامعه شناسی فرهنگی 27 صفحه word