فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله روش های اصولی تربیت

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله روش های اصولی تربیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

 

*چگونه نادیده بگیریم
یک راه مؤثر برای برطرف کردن رفتارهای آزاردهندة خاص آن است که آن ها را به سادگی نادیده بگیریم.ممکن است در استفاده از این روش احساس کنید که در واقع کاری برای بهبود وضعیت انجام نمی دهید. اما بعداً در می یابید که با نادیده گرفتن برخی رفتارها بطور حساب شده و مداوم, این گونه رفتارها ترک می شوند و به این ترتیب, به نتایج حیرت انگیزی می رسید.
وقتی بچه ها بخواهند توجه شما را جلب کنند, هر کاری را بخاطر آن انجام می دهند. آن ها بخوبی می دانند که چه رفتاری و در چه موقعی بیشتر شما را آزار می دهد ـ برای مثال, درست موقعی که میهمانان وارد اتاق پذیرایی می شوند, وقتی درحال صحبت کردن با تلفن هستید.یا هنگامی که دارید در پای صندوق فروشگاه اجناس خریداری شده را حساب می کنید . حال اگر بتوانید این رفتارها را تحمل کنید وآن ها را نادیده بگیرید , کودکان از آن ها دست خواهند کشید؛ زیرا به هدف خود که همانا جلب توجه شما بوده است, نائل نمی شوند.
نادیده گرفتن سنجیده, هنر نادیده گرفتن رفتارهایی است که دوستشان ندارید و تعریف کردن از آنهایی است که دوستشان دارید. به یاد داشته باشید که هیچ کدام نباید بدون دیگری انجام داده شوند.
پیش از به کاربردن این راهبرد (استراتژی) باید رفتارها را طبقه بندی کنید و سپس ببینید کدام یک را می توانید نادیده بگیرید. روشن است که نمی توانید اعمال خطرناکی مثل دویدن به سمت خیابان یا بالا رفتن از یخچال را نادیده بگیرید. به علاوه تحمل برخی از رفتارها مانند گاز گرفتن و کتک زدن نیز به سادگی ممکن نیست, به همین علت نمی توان آنها را نادیده گرفت.
یک نکته مهم: نادیده گرفتن روشی است که برخی والدین, آن را دوست دارند و می توانند به طور مؤثری از آن استفاده کنند. اما برای دیگران به علت پایین بودن ظرفیت تحملشان , این روش فقط فشار روانی و تنش را زیاد می کند. اگر شما هم چنین احساسی داشتید, یکی دیگر از راه حل های مارا برای برطرف کردن مشکل خود بکار ببندید .
به راهنمایی های زیر در مورد این روش توجه کنید:
تصمیم بگیرید که چه چیزهایی را می توانید نادیده بگیرید, و چه چیزهایی را نمی توانید, آیا این رفتاری است که می توانید, مجبورید یا می خواهید نادیده بگیرید؟ آیا نادیده گرفتن این رفتار برای کودک یا فرد دیگری خطرناک است یا احتمال زیان مالی دارد؟ اگر دیدید اشیاء سنگین را به اطراف پرتاب می کند یا با پریز برق بازی می کند, نادیده گرفتن رفتارش صحیح نیست.
کاری را که نمی توانید به پایان ببرید, هیچگاه شروع نکنید. اگر فکر می کنید که قادر به نادیده گرفتن یک رفتار برای مدت طولانی نیستید, پس هیچگاه شروع نکنید, زیرا در غیراینصورت, رفتارها بدتر خواهند شد. از خودتان بپرسید: «بدترین چیزی که ممکن است اتفاق بیفتد چیست؟» «آیا می توانم آن را تحمل کنم؟»آیا قادرید در فروشگاه با گریه کودکانتان برای خوراکی بسازید؛ در حالیکه مردم به شما خیره شده اند و سرشان را به علامت سنگدلی شما تکان می دهند؟ اگر کودک شما به مکادربزرگش بی احترامی کند, می توانید آن را نشنیده بگیرید؟ اگر نمی توانید, بهتر است روش دیگری را برای مقابله با این رفتار انتخاب کنید.
نادیده گرفتن کارهاییکه قبلاً به سبب توجه شما, تقویت شده اند مؤثرتر است تا آن هایی که در برخی سنین یا مراحل رشد طبیعی محسوب می شوند. برای مثال, بداخلاقی در مورد اغلب کودکان دو یا سه ساله طبیعی است و این واقع گرایانه نیست که انتظار چنین رفتارهایی را در این سنین نداشته باشیم. در نتیجه مهم نیست که چطور و چقدر آن ها را نادیده می گیرید. با این حال, نادیده گرفتن بدخلقی های اولیه می تواند از میزان آن ها در مراحل بعدی بکاهد.
نادیده گرفتن معمولاً برای متوقف کردن رفتارهایی بکار می رود که همیشه مورد توجه بوده اند و همیشه به کودک اجازه داده شده است که به هدفش برسد. (برای مثال بداخلاقی ها) کودک شما شکلات می خواهد؛ اما شما می گویید«نه, حالا نه».ولی او گریه می کند, خودش را روی زمین می اندازد و جیغ می زند. در ابتدا سعی می کنید مقاومت کنید, ولی در نهایت تحمل خود را از دست می دهید و تسلیم می شوید و برای از بین بردن بداخلاقی اش به او شکلات می دهید. گریة فرزندتان تمام می شود, اما شگرد او به نتیجه رسیده است! شما اعتماد کودک را نسبت به بداخلاقی اش تقویت کرده اید. بار دیگر سعی کنید بجای دادن شکلات, از اتاق خارج شده, قدم بزنیدئ . در این صورت, ممکن است از اینکه به زودی گریه اش بند می آیدمتعجب شوید. خانم جونز برای یک مشاوره نزد ما آمد, او یک دختر هفت ساله و یک دختر هشت سال و نیمه داشت که دائم با هم دعوا می کردند. از آنجایی که این دعواها بیشترزمانی رخ می داد که مادرشان حضور داشت, ما نادیده گرفتن سنجیده را پیشنهاد کردیم. به این ترتیب, وقتی دعوایی رخ می داد, خانم جونز به موضوعات دیگری مشغول می شد و توجهی به دعوا نمی کرد. دخترهایش سعی می کردند تا به نحوی توجهش را جلب کنند ولی مادرشان به آنها می گفت که از اتاق خارج شوند و دعوا کنند. وقتی دعوا تمام می شد, خانم جونز با آنها صحبت و بازی می کرد اما اگر دعوای دیگری پیش می امد او دوباره ترکشان می کرد. پس از مدت کوتاهی دخترها دریافتند که دعوا کردنشان راه مناسبی برای دستیابی به نتایجی که می خواهند نیست؛پس کم کم از میزان دعواهایشان کاسته شد.
به رفتار توجه نکنید
اگر تصمیم گرفتید که در مورد یک رفتار از روش نادیده گرفتن استفاده کنید, به هیچ وجه به آن واکنش نشان ندهید, چه زبانی و چه غیر زبانی. وقتی در حال انجام آن رفتار است, با حرکات صورت به او اشاره نکرده, حتی نگاهش هم نکنید. وانمود کنید که مشغول انجام کاری هستید و اتاق را ترک کنید. اگر نمی توانید از اتاق بیرون بروید, رویتان را به سمت دیگری برگردانید و تا وقتی که کودک به عملش ادامه می دهد, شما نیز این روش را ادامه دهید.
این روش بدین معنا نیست که با او به سردی رفتار کنید, بلکه این خود نوعی توجه است. به او لبخند نزنید. زیرا این عمل شما او را جسورتر نیز خواهد کرد. فقط آن قدر به کارتان مشغول شوید که به نظر آید به هیچ چیزی در اطرافتان توجه ندارید.
یک پسر کوچک هنگامی که مقدار بیشتری از غذای مورد علاقه اش را می خواهد, عادت دارد که سرش را داخل بشقاب فرو کند و جیغ بکشدوالدینش اموخته اند که با یکدیگر حرف بزنند و مثلاً در مورد گردو خاک روی شمعدان ها یا رومیزی صحبت کنند و به این ترتیب گریه گریه کردنش را نادیده بگیرند. در نهایت , وقتی کودک خردسال می فهمد که ممکن نیست بتواند از آن غذای مخصوص بیشتر بخورد, قاشقش را بر می دارد و به خوردن چیز دیگری مشغول می شود.
هر تلاشی را برای جلب توجه به عنوان علامتی از پیشرفت در نظر بگیرید و کوشش خود را برای بی توجه نشان دادن به آن دو برابر کنید. رادیو را روشن کنید, نگاهی به پنجره بیاندازید, در مورد کارهای روزانه با خودتان صحبت کنید. همهخ اینها راههایی مؤثر برای تداوم بی توجهی هستند.( دکتر گاربر )
*چطور تنبیه کنیم
همة والدین در مورد تنبیه, عقاید شخصی مخصوص داردند. چه آن هایی ک آن رامی پذیرند و یا رد می کنند. از تنبیه به عنوان یک روش آوزشی مناسب برای کودکاتنشان استفاده می کنند... وقتی که کودکتان را به اتاقش می فرستید, زمان تماشاکردن تلویزیون را محدود می کنید و به او اجازه بازی کردن با اسباب بازی مورد علاقه اش را نمی دهید؛یا وقتی که به دنبال نزدیک شدن کودک به اجاق گاز, فریاد می شکید:«نکن!» در واقع برای اصلاح رفتارها از از اصول تنبیع استفاده کرده اید.
اگر می توانستم.کودکمان را فقط با استفاده از روشهای مثبت تربیت کنیم,خیلی عالی بود؛ اما نمی توانیم برای آموختن الگوهای رفتاری شایسته, هم روشهای مثبت و هم منفی لازم هستند. ما قصد نداریم تنبیه را بپذیرم یا رد کنیم. بلکه می خواهیم روش آن را بیاموزیم تا هنگامی که تنتبیه به آن یک روش آن را بیاموزیم تا هنگامی که به عنوان یک روش تربیتی ضروری بود, تأثیر بیشتری داشته باشد.
تنبیه به تنهایی نمی تواند نتایج دلخواه را فراهم کند. زیرا به طور کلی روشی منفی است. این روش به کودک می آموزد که چه کاری را نباید انجام دهد. اما نمی آموزد که چگونه باید رفتار کند. وقتی تنبیه را بدون تقویت رفتار شایسته به کار می بریم, کودک نمی داند رفتاناپسندش را با چه رفتاری جایگزین کند.
هیتر سه ساله برای رسیدن به یک لیوان از صندلی بالا می رود. مادرش او را از صندلی پایین می گذراد و ه خاطر بالا رفتن از آن او را سرزنش می کند. هیتر گریه می کند و می گوید, «دیگر نمی روم بالا,مامان». تا این مرحله خوب است؛ اما این دختر بچه نمی آموزد که می تواند از جای امن تر لیوان بردارد, یا دفعه بعد باید از کسی کمک بخواهد. او آموخته است که چه کاری را نکند؛ ولی یاد نگرفته که چه باید بکند.
به علاوه , تنبیه وقتی مؤثر است که موقتی باشد چون وقتی از یک تنبیه به دفعات زیاد استفاده شود, تأثیرش را از دست می دهد. والدین مکرراً جیزهایی شبیه به این را به ما می گویند:«اولین باری که کارل را تنبطه بدنی کردم, خیلی گریه کرد و پس از آن , برای مدت طولانی رفتارش تصحیح شد, اما حالا که مرتباً به خاطر رفتارهای نادرستش تنبیه بدنی می شود, هیچ تأثیری نداردو به نظر هم نمی رسد که به هیچ وجه اهمیتی بدهد.»
این یک واکنش تطبیقی کلاسیک است, و به سبب همطن اثر است که ما تنبیه بدنی را به عنوان شکلی از تنبیه توصیه نمی کنیم.
از آنجایی که گاه تنبیه به عنوان یک روش مدیریت, لازم می شود* این پرسش شکل می گیرد که : پس چه وقت و چگونه می توانیم از آن استفاده کنیم؟ ما این اصول را پیشنهاد می کنیم:
تنبیهی را انتخاب کنید که رفتار ناخواسته را کاهش دهد
تنبیه فقط هنگامی مؤثر قلمداد می شود که بروز رفتار نامناسب را کاهش دهد. در بسیاری از مواقع , کودکان را برای تنبیه به دفتر مدیر مدرسه می فرستند؛ ولی همان طور که انتظار می رود, نتیجه ای عاید نمی شود. دانش آموز از انجام تکالیف خودداری می کند و از منتظ ماندن در دفتر مدرسه لذت می برد, پس رفتارش با بی توجهی تقویت می شود.
تنبیه بدنی,ایجاد محدودیت و گرفتن اسباب بازی ها یا امتیازات خاص (مانندتماشای کارتن) در صورتی «تنبیه» تلقی می شوند که مؤثر واقع شوند.
برای نمونه, مایکل 9 ساله را برای کتک زدن به خواهرش به اتاقشش فرستادند.او در آنجا با کامپیوتر و اسباب بازی هایش مشغول بازی شد. وقتی مادرش به او گفت که می تواند از اتاقش بیرون بیاید, او در حال تماشای کارتن مورد علاقه اش بود. او حتی فراموش کرده بود که تنبیه شده است. به علاوه , وقتی از اتاق خارج شد, خواهرش را دوباره کتک زد تا باز به اتاقش فرستاده شود.
پس نصیحت ما این است که نخست نتایج تنبیه را بررسی کنید. اگر رفتار هدف کاهش یافته بود, می توانید دوباره از آن نوع تنمبیه استفاده کنید. در غیر اینصورت, تکرار آن تنبیه سودی ندارد و باید روش دیگری را بیازمایید.
از تنبیه در کنار روش های مثبت استفاده کنید.
وقتی تنبیه را به عنوان یک روش انتخاب می کنید, باید به کودک اموزش نیز بدهید. تنبیه به تنهایی رفتار خوب را به کودک نمی آموزد. برای تشویق کودک به انجام آنچه می خواهید , باید تفهیمش کنید, به او آموزش دهد و در صورت اصلاح رفتار مزبور, پاداشی برایش در نظر بگیرید. اگر کودکتان را بخاطر دویدن به سمت خیابان تنبیه کردید, سپس باید روش عبور از خیابان را به آموزش دهید. و در نهایت بخاطر منتظر ماندن در خیابانیا عبور محتاطانه از خیابان, او را تحسین کنید. با این روش تأثیر تنبیه بیشتر خواهد شد.
برای اصلاح رفتار به کودک فرصت دهید.
هدف از تنبیه, اصلاح رفتار کودک است پس باید به او فرصت بدهید تا آموخته هایش را نشان دهد.اگر تنبیه طول بکشد, مکن است کودک فرصت پیدا نکند که رفتار خود را اصلاح کند. کودک دیر به خانه می آید, یا وقتی برای چندمین بار به درخواست شما برای صرف شام توجهی نمی کند, ممکن است عصبانی شو.یدو برای یک ماه به او اجازه بیرون رفتن از خانه را ندهیددر آن یک ماه او نمی تواند نشان دهد که زود به خانه برگشتن پس از بازی یا حضور به موقع در سر میز شام را آموخته است. او آن قدر از این نتیجه می رنجد که پنهانی از خانه خارج می شود یا مانند یک حیوان زندانی رفتار می کند.
اما اگر تنبیه او چنین بود که می بایست برای دو روز بلافاصله پس از تعطیل شدن از مدرسه به خانه می آمد, روز سوم فرصت می داشت تا اصلاح رفتار خود را نشان دهد و ظرف یک ماه اعتماد شما را جلب کند.
تنبیه بدنی باید کنترل شده و مختصر باشد.
ما به عنوان یک اصل, تنبیه بدنی را توصیه نمی کنیم. اما در موارد استثنایی نیز وجود دارد. برای نمونه اگر کودک دو ساله شما می خواهخد یک سوزن را داخل پریز برق فرو کند, ممکن است فریاد بزنید«نکن!» و بعد بلافاصله سوزن را از او بگیرید و با دست ضربه کوچکی به پشت دستش بزنید. برای یک بچه کوچک , این روش بسیار مناسب تر از یک نطق بی سرو ته درباره خطرات الکتریسیته است!
روش مؤثر دیگر این است که دست بچه را در حالی که مؤکداً او را از عملی نهی می کنید بگیرید. ارزش این عمل در مواردی است که ممکن است از کوره در بروید و کودک را به شدت کتک بزنید.
هرگز هنگامم عصبانیت از تنبیه بدنی استفاده نکنید. اگر می خواهید این روش را بکار بگیرید, بهتر است به جای یک واکنش احساسی و هیجتنی, به یک اقدام سنجیده دست بزنید. به این معنی که عمل شما باید هدفمند, مختصر و کنترل شده باشد. ما معتقدیم که محدودیت های خارجی تنبیه بدنی باید در حد یک ضربه کوچک به پشت دست یا کفل کودک باشد, آن هم با کف دشت. هر تنبیهی بیش از این می تواند زیانبار باشد. هر گز برای تنبیه از ترکه,کمربند, خط کش یا امثال آن استفاده نکنید.
سعی کنید به جای تنبیه بدنی از روش های دیگر نظیر محروم کردن موقتی, تصحیح بیش از حد و اشکال دیگر تنبیه نظیر محدود کردن و گرفتن برخی امتیازات استفاده کنید.
یادتان باشد بهترین روشهای تربیتی عبارتند از : پی آمدهای مثبت و منفی که برای تغییر یک رفتار , طراحی و اجرا شده اند. ( دکتر گاربر )

 

مشکلات صبحگاهی

 

*غرغر صبحگاهی
بعضی از مردم با روحیه ای سرشار از شادی ونشاط از خوا ب برمی خیزند, اما بعضی دیگر, هنگام صبح از روحیه مناسبی برخوردار نیستند و آن قدر غرغر می کنند که شادابی را از دیگران هم می گیرند.
همة مردم حتی کودکان – حق دارند گاهی غرغر کنند. مراحلی در رشد کودک وجود دارد که می توان از آنها به غرغر کردن تعبیر کرد. مثلاً در حدود 2سالگی کودکان شروع به اظهار وجود و اعلام عدم وابستگی می کنند . این کار را با دادن جواب«نه» به تمام پرسشها و درخواست ها انجام می دهند که می تواند به آسانی توسط والدین به عنوان رفتار منفی و غر غر کردن تعبیر شود که در واقع این طور نیست. کودکانی که به سن بلوغ نزدیک می شوند, دم دمی مزاج, زود زنج و حساس می شوند که این نیز حالتی کاملاً طبیعی است.
اگر کودک شما معمولاً صبح ها شاداب است ولی گاهی به طور غیر منتظره ای صبح ها شروع به غرغرکردن می کند, می تواند نشانگر این باشد که چیزی(مثلاً خواب کم, بیماری یا فشار عصبی) او را آزار می دهد. این مشکلات نباید مورد بی توجهی قرار گیرند. دیگر قسمت های کتاب نیز دیدگاه یا راه حل های دیگری را دراین زمینه به شما ارائه می دهند.
این بخش به ارائه راه حل هایی در مورد کودکانی می پردازد که عادت دارند همیشه نق بزنند و به نظر می رسد که همیشه از دنده چپ بر می خیزند. با این حال, این راه حل ها را در مورد کسانی که گهگاه این طور هستند,نیز بکار ببرید.

 

 

 

زمان برخاستن را تغییر دهید .
بعضی از کودکان به این دلیل با خلق و خوی بد از خواب بر می خیزند که معمولاً در وسط یک رویا از خواب بیدار می شوند . در این گونه موارد ، سعی کنید زمان بیدار شدن کودک رت به تعویق بیندازید یا اینکه از یک ساعت جیر جیرکی استفاده کنید تا کودک به آرامی با صدای موسیقی لز خواب بر خیزد .
به شوخی برگزار کنید.
می توانید با استفاده از شوخی یا خنده کودک را راه بیاندازید واو را از بدخلقی بیرون بیاورید. با این جال, باید اذعان کرد که گاهی طنز و شوخی نتیجه ای کاملاً برعکس دارد و کودک نق نقو را عصبانی تر هم می کند. اگر در مورد شما هم چنین اتفاقی افتاد, صحنة کمدی را بلافاصله قطع کنید.
• تأتر بازی کنید. با نمایش حرکات کودک و نشان دادن اعمال کودک به خودش, سعی در فهماندن زشتی کارش بکنید. در این کار , از اغراق کمک بگیرید و با یک نمایش معروف که چنین شخصیتی را نشان می دهد, اجرا کنید.
• روی حالت بدخلقی و نق ردن کودک اسم بگذارید. در هنگام صبحانه مقایسه ای ترتیب دهید تا بهترین نام را روی یک آدم بداخلاق که فرضاً در تلویزیون دیده اید, بگذارید. از اسم انتخاب شده بدین ترتیب برای از بین بردن بدخلقی استفاده کنید:
«وای دوباره آقای فلانی آمد.» (فلانی نام آدم بدخلقی است که در مسابقه انتخاب شده است.
• بدخلقی ها را «بچلانید». این روش اغلب در مورذ کودکان خردسال مؤثر واقع می شود. کودک را به آرامی درون بازوان خود نگه داریدو به آرامی او را فشار دهید و در عین حال به او بگوید که شما در حال بیرون کشیدن اخلاق بد از بدن او هستید

رفتار بد کودک را به او نشان دهید.
اغلب کودک نمی داند که خلق بد او چه تأثیری روی اشخاص دیگر که با او زندگی می کنند می گذارد. در هنگام روز و مدتی بعد از سر زدن رفتار ناپسندش, با او صحبت کنید و به او کمک کنید که رفتار بد خود را مجسم کند. یک کتاب کودکانه دراین مورد بخوانید و سپس در مورد اینکه چطور یک نفر می تواند روزهمة افراد خانواده را خراب کند, صحبت کنید. از کودک بخواهید برای تغییر این رفتار راههایی را پیشنهاد کند. ( دکتر گاربر )
*کودکانی که صبحانه نمی خورند.
آیا کودک شما ترجیح می دهد که صبحانه نخورد ؟ آیا هر روز صبح سر این مسأله که کودک قبل از رفتن به مدرسه یا بازی, غذای کافی بخورد درگیری دارید؟ نگاه دقیقی به عادتهای صبحگاهی خود بیندازید؛ زیررا الگو, بهترین معلم است. اگر هر روز سر میز می نشینید تا صبحانه لذیذی را صرف کنید, بدون شک
فرزند شما نیز چنین خواهد کرد. سعی کنید همگی باهم و به شکلی خوشایندو بدون عجله غذا صرف کنید. سعی کنید از صبحانه لذت ببریدو نشان دهید که واقعاً خوشحالید.
اگر با وجود نشان دادن یک الگوی خوب, هنوز کودک از خوردن صبحانه امتناع می ورزد, آن را تبدیل به یک درگیری شدید بین خودتان نکنید.
به جای آن می توانید از راه حلهای زیر استفاده کنید.
صبحانه را مختصر کنید.
اگر کودک شما ناهار را به صبحانه ترجیح می دهد, به او یک صبحانه مختصر و یک ناهار مفصل بدهید. این برنامه در حالتی که صبحانه انرژی کافی را برای تمام مدت صبح فراهم کرده است وتا هنگام صرف ناهار , کودک از نظر انرژی کمبود ندارد, مشکلی ایجاد نمی کند.

موقع صرف صبحانه با کودک همراه باشید.
کودکان خردسال نباید هنگام صبحانه تنها رها شوند؛ حتی کودکان بزرگتر نیز دوست دارند همراهی داشته باشند. اگر نمی توانید هنگامی که کودک صبحانه می خورد , با او سر میز بنشینید . معمولاً یک عروسک یا حیوان پارچه ای برای این کار مناسب است, ولی حتی وسایل جالبی نظیر رادیو, تلویزیون یاکتاب مصور نیز ممکن است همین تأثیر را داشته باشد. اگر گهگاه کودک زیر نظر شما هنگام صرف صبحانه تلویزیون تماشا کند, اشکالی ندارد. با این حال, باید مراقب باشید که این کار بصورت یک عادت در نیاید . ( دکتر گاربر )

 

مشکلات شبانگاهی

 

*کودکانی که هنگام شب راه می روند.
تخمین زده شده است که ده تا پانزده درصد کودکان دست کم یک بار در کودکی در خواب راه رفته اند.بیشتر آنها این رفتار را ترک می کنند؛ ولی حدود 2درصد آنها تا هنگام بلوغ نیز این کار را ادامه می دهند. در خواب راه رفتن یا خواب گردی تظاره بدنی[منظور رؤیای شبانه] نیست و همچنین با مشکلات روانی و یا تنش های عاطفی ارتباطی ندارد. زیرا حتی در هنگامی که کودک خواب می بیند نیز اتفاق نمی افتد. به نظر می رسد که این مسئله ارثی و خانوادگی باشد.
وقتی کودکی درهنگام شب راه می رود, چشم هایش باز ولی خیره و بیرون زده است و این طور به نظر می رسد که جایی را نمی بیند.این راه رفتن ها که بین چند دقیقه تا یک ساعت طول می کشد, معمولاً ضرری ندارد, به جز اینکه کودکان(یا بالغینی) که بدون مراقبت کسی در خواب عمیق در حال قدم زدن هستند می توانند به خودشان آسیب بزنند.
این بداتنم معناست که شما به عنوان پدر یا مادر, باید راههایی را پیدا کنید که وقتی کودک در خواب راه می رود, به خودش آسیب نرساند.این به معنای مجبور کردن و ترساندن کودک نیست,زیرا مجبورکردن و ترساندن کودک می تواند خطرناک تر از خواب گردی کودک باش.در عوض فکر خود را روی ترتیب دادن محیطی آرام و امن که در آن کودک آسیب نمی بیند و یا بکار بردن وسایلی که به سرعت, راه رفتن او در هنگام شب را مشخص کنند,متمرکز کنید. از کودکان بزرگ تر بخواهید که در این مورد , راههای مناسبی پیشنهاد دهند.
راه بیرون رفتن را مسدود کنید.
نوجوان سیزده ساله ای را می شناختیم که یکبار هنگامی که خواب بود با لباس زیر از منزل بیرون آمده بود. او چنان از این کار نگران و وپریشان شده بود که فردا یک کلاه کاسکت, یک صندلی و یک سطل آشغال را پشت در اتاقش گذاشته بود تا اگر مجدداً از اتاق بیرون رفت, سر و صدای تولید شده او را از خواب بیدار کند. خوشبختانه این کار مؤثر واقع شد. در مورد کودکان کوچکتر , قفل را قدری بالاتر از حد معمول نصب کنیدتا دست کودک نتواند به راحتی به آن برسد. یا اینکه یک فنر یا کشی به در نصب کنیدکه کودک در اتاق محبوس نوسد ولی مجبور شود برای ترک اتاق کمی تلاش کند. بدین ترتیب, کودک مطمئناً هنگامی که تلاش می کند از اتاق بیرون بیاید, از خواب بیدار می شود و در عین حال, در هنگام خطر نیز می تواند از اتاق بیرو ن بیاید. توجه کنید که هرگز در را روی کودک قفل کنید.(دکتر گاربر )
*کودکانی که دچار وحشتهای شبانه می شوند.
کابوس با وحشت های شبانه تفاوت دارد. برخلاف کابوس, وحشت های شبانه, رویاهای ترسناک یا خواب دیدن نیست. بلکه تصور می شود که این حالت نمایانگر عدم تکامل الگوی خواب است, که در آن کودک در انتقال از مرحله خواب عمیق به خواب سطحی مشکل دارد. گاه کودکی که دچار وحشت های شبانه می شود, ممکن است آن را به یاد نیاورد. این حالت می تواند برای والدین آنها بسیار ترس آور باشد. در چنین حالتی کودکان جیغ می زنند یا هق هق می کنند و به این سو و آن سو می روند., در خانه شروع به دویدن می کنند, دیگران را صدا می زنند و در این حال,چشم هایشان بدون اینکه جایی را ببیند باز و گشاد است و گوش های آنها واضحاً حرفهای آرام بخش شما را نمی شنود.
شما در جریان یک وحشت شبانه نمی توانید کار زیادی انجام دهید. تنها باید در مقابل آن صبور باشید و به یاد داشته باشید که این حالت در اثر فشارهای روحی ایجاد نمی شود و هیچ اثر پایداری روی کودک نخواهد داشت.
کودک را آرام کنید.
کودک را نگاه دارید او را آرام کنید و صورتش را یک هولة سرد بشویید. با این کار احساس می کنید که کار مفیدی برای کودک انجام می دهید. رفته رفته حالت خیره و بهت زده چشمان کودک از بین می رود و کودک شروع به بازگشت به دنیای واقعی و توجه به اینکه در اطراف او چه می گذرد می کند.
برنامه خواب را منظم کنید.
باری اینکه به کودک کمک کنید که الگوی خواب بهتری داشته باشد , اطمینان حاصل کنید که او یک برنامه منظم خواب دارد و به اندازه کافی استراحت می کند.
با یک متخصص مشورت کنید.
با اینکه وحشت های شبانه معمولاً اهمیت چندانی ندارند, احتمال کمی وجود دارد که ناشی از اختلالات عصبی باشند. برای آینکه این احتمال رد شود این حالات(وحشت های شبانه)و همچنی« کابوس ها بسیار آزاددهنده را باپزشک خود در میان بگذارید. به علاوه, اگر دفعات این حالات زیاد باشد, ممکن است پزشک تصمیم بگیرد نوعی دارو(که به دقت تنظیم می شود)تجویز کند.(دکتر گاربر )

 


مشکلات توالت رفتن

 

*شب ادرای
اکثر کودکان در حدود 2تا 3سالگی دیگر رختخواب خود را خیس نمی کنند, گرچه بعضی از کودکان دیرتر یاد می گیرند که شب ها برای توالت رفتن بیدار شوند. قطع شب ادرای یک روند پیشرفت طبیعی استکه نشان دهندة تکامل مثانة کودک در نگه داشتن و ذخیره ادرار و ایجاد تحریکات اداری است.
خیس کردن های اتفاقی و غیر تکرار شوند را حتی از کودکان بزرگتر هم می توان انتظار داشت و نباید به آن به عنوان مسأله ای جدی نگاه کرد. کودکتان را در هر سنی که هست هرگز به علت شب ادراری مسخره و شرم زده نکنید. این کار نه تنها به او کمکی نمی کند,به ایجاد مشکلات جدی احساسی و روانی می انجامد.
درحدود 75درصد از کودکان چهار ساله و 85درصد از کودکان پنج ساله دیگر رختخوابشان را خیس نمی کنند مگر گاه و بیگاه و بدون تکرار؛ ولی بسیاری از کودکان تا زمان بلوغ یا حتی بزرگسالی هم شب ادراری دارند. دکترآزرین و دکتر بزالل گزارش کرده اند که تعداد 4 نفر از هر 100 نفر بزرگسال شب ادراری دارند. پسرها دو برابر دخترها دچار شب ادراری می شوند.
گرجه ما به شذت بر این باوریم که نباید کودک را برای شب ادراری شرمنده کرد یا حتی نباید او را مجبور کرد که شب ادراری را متوقف کند, ولی هرگز نباید شب ادراری کودک را نادیده بگیرید. اغلب کودکانی که شب ادراری دارند, از این موضوع بسیار ناراحتندو نمی توانند بر این مشکل غلبه کنند. برخورد با این کودکان با رفتاری که معنی «اهمیت نمی دهم» دارد, باعث می شود که کودک, بسیار عصبانی و حساس بشود و حس کند با مشکلی حل نشدنی روبرو است. بسیارزی از این گونه کودکان دعوت دوستانشان را برای اینکه در منزل آنها بخوابند, رد می کنند و به اردوها و پیک نیک ها نمی روند. خلاصه اینکه شب ادراری می تواند اعتماد به نفس کودک را از بین ببرد و این مسأله بسیار غم انگیز است چراکه امروزه اطلاعات زیادی دربارة شب ادراری و راههای درمان آن در دست داریم.
قبل از اینکه یکی از راه های درمان پیشنهادی ما را انتخاب کنید,باید علت شب ادراری را مشخص کنید. علل زیر را مطالعه کنید و ببینید کدامیک به شرایط کودک شما نتزدیکتر است. سپس راهکارهای مناسب را بکار گیرید.
دلایل شب ادراری
پزشکی: اغلب متخصصان بر این باورند که مشکلات پزشکی فقط علت 1 تا 2 درصد تمام شب ادراری ها به شمار می روند . گاهی کودک مبتلا به شب ادراری از مشکلی مانند مثانه کوچک یا ضعیف ماهیچه های نگه دارنده جریان ادرار رنج می برد. یا مثلاً اگر کودک پس از آنکه به مدت طولانی رختخوابش را خیس نکرده , دوباره ناگهان شروع به شب ادراری کرد, علت می تواند عفونت دستگاه ادراری باشد . وقتی پزشک اطفال یا پزشک خانواده دلایلی مانند عفونت را رد کرد , بهتر است با یک متخصص مجاری ادراری مشورت کنید.
احساسی و عاطفی:اگرچه این مطلب درست است که کودکانی که به درستی توالت رفتن را آموخته اند نیز گاهی به دلیل مسایل و تنش های عاطفی بطور گاه و بیگاه خود را خیس می کنند؛ ولی این مسأله فقط 20% از مبتلایان به شب ادراری را در بر می گیرد . البته بعید به نظر می رسد که مشکل کودکی که دایماً شب ادراری دارد صرفاً عاطفی باشد. به همین دلیل است که روان درمانی برای درمان شب ادراری روش مناسبی نیست.
تکاملی: گرچه اغلب کودکانی که دچار شب ادراری هستند مشکل پزشکی یا بیماری خاصی ندارند , ولی ااین مسأله بدین معنا نیست که آنها اصلاً مشکل جسمی و فیزیکی ندارند . ممکن است مثانة کودک هنوز آنقدر گنجایش نداشته باشد که بتواند در تمام طول شب, ادرار تولید شده را در خود نگه دارد, یا ماهیچه اسفنکتر, که جلوی خروج ادرار از مثانه را می گیرند, ممکن است به اندازه کافی تکامل نیافته باشند. در ادامة این بخش روشهایی را برای بهتر شدن این حالت ها پیشنهاد خواهیم کرد.
نوع خواب: بسیاری از کودکان به این علت رختخوابشان را خیس می کنند که آنقدر عمیق به خواب می روند که علامت هایی را که مثانه به دلیل پرشدگی به مغز می فرستد, درک نمی کنند. بنابراین, نمی توانند با این علامت هااز خواب بیدار شوند و به توالت بروند. برخی کودکان افزون بر این مشکل, از مثانه کوچکی نیز برخوردارند. مسأله نوع خواب و عمیق بودن خواب معمولاً ارثی است و اگر به اطرافیان و نسل های قبل خانواده توجه کنید, احتمالاً در بعضی فامیلهای خود نیز این نوع خواب و مشکل حاصله را خواهید یافت. این گونه اطلاعات از افراد دیگر خانواده باعث می شود که هم کودک کمتر نگران مشکلشش باشد و هم شما پیش زمینه ذهنی در مورد سن معمول قطع شب ادراری در خانواده داشته باشید.(دکتر گاربر )

 


*ناتوانی در کنترل عمل دفع مدفوع
والدین معمولاً از انکه کودکشان طبق برنامه ای منظم یا در محل مناسب عمل دفع را انجام نمی دهد, بسیارعصبانی می شوند. آن ها می ترسند که این مسأله باعث ایجاد مشکلات جدی برای کودک شود و در این هنگام نمی دانند چه رفتاری را در پیش بگیرند. کودک نیز تحت فشار روحی قرار می گیرد و از اینکه نمی تواند عمل دفع خود را کنترل کند خجالت می کشد.
والدین باید بدانند که کودکان حتی پس از آموختن نیز گاه گاهی نمی توانند عمل دفع خود را کنترل کنند و شلوارشان را کثیف می کنند. تین اتفاقات در کودکان 2 تا 3 ساله بسیار فراوان تر است, ولی گاهی در میان کودکان بزرگتر هم دیده می شود که معمولاً به علت بیماری یا هیجان زیاد یا نگرانی است.
با توجه به شخصیت کودکتان ممکن است ترجیح دهید, اینگونه اتفاقات را نادیده بگیرید و یا نشان دهید که خیلی برایتان اهمیت دارد؛ ولی به یاد داشته باشید کودکتان خیلی بیشتر از شما برای اینگونه اتفاقات ناراحت می شود. هیچ گاه او را خجالت زده نکنید و به علت عمل دفع غیرارادی او را تنبیه نکنید. همواره در برخورد با اینگونه مسائل خونسرد باشید.
اگر کودک شما پس از سه یا چهارسالگی به طور مداوم خود را کثیف می کند, ممکن است دچار«بی اختیاری عمل دفع» باشد. کودک ممکن است در شلوارش بطور کامل عمل دفع انجام دهد و یا صرفاًً به صورت لکه ای خودش را کثیف کند.
گرچه این مشکل حداکثر تا شانزده سالگی از میان خواهد رفت؛ اما باید بدانید که تا آن زمان اعتماد به نفس و خودانگاره کودک شدیداً خدشه دار خواهد شد.
گونه های مختلفی از بی اختیاری عمل دفع وجود دارد. بعضی کودکان با وجود تلاش همگان هیچگاه توالت رفتن را نمی آموزند. بعضی دیگر توالت رفتن را می آموزند ولی دوباره شروع به کثیف کردن خودشان می کنند. برخی کودکان تقریباً هر روز در شلوارشان مدفوع می کنند. در حالی که برخی دیگر چندین روز تا چندین هفته اصلاً عمل دفع انجام نمی دهند.. گروه آخر به ندرت دچار عمل دفع های تصادفی می شوند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

 

تعداد صفحات این مقاله 51   صفحه

 

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله روش های اصولی تربیت

دانلودمقاله اقتصاد چین

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله اقتصاد چین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 


همچنین برآوردهای اصلاح شده نسبت به برآوردهای پیشین شرح تحمل پذیر و سالمتری از اقتصاد چین را نشان می دهند. علاوه بر مجموع ارقام جدید تولید ناخالص داخلی، برآوردهای جدیدی از بخش های مختلف تولید ناخالص داخلی وجود دارد. به ویژه اینکه برآوردهای جدید در بخشی از GDP ناشی از سرمایه گذاری تعدیل اندک و در بخشی از GDP ناشی از مصرف تعدیل بسیار ایجاد نموده اند.تخمین زده شده است که سرمایه گذاری تحت شرایط جدید در اوایل دهه 2000 برای 38/ از GDP تشکیل شده است. برآوردهای اصلاح شده نشان دادند مصرف تقریبا برابر 60/ GDP است و این حاکم از آن است که قدرت مصرفی به نیروی اصلی در رشد اقتصاد چین تبدیل شده است. این وضعیت سالمتر از وضعیتی است که صادارات سرمایه گذاری جدید تحرک اصلی در اقتصاد چین بودند. انتظار داریم در طی چند سال آینده بر‌آورد مجدد در اعداد GDP ادامه یابد. به عبارت دیگر، بخش خدمات و میزان مصرف در رشد اقتصاد چین به کمک کننده های مهمی تبدیل خواهند شد. اینها با نوین سازی اقتصاد چین سازگار هستند. بعلاوه علائمی که نشان می دهند در چین میزان پس انداز تا حدودی کاهش خواهد یافت. و بر اساس تقاضای مصرف کننده خواهد بود. احتمال اینکه بازارهای ملی بیش از یک ملیون مصرف کننده به واقعیتی تبدیل خواهد شد را افزایش می دهند. RMA: چین در حوالی 2005 RMA را برابر دلار با 1/2 دوباره برآورد نمود و نشان داد که آن می تواند میزان تبادل RMA را در مقابل سبد پولهای رایج مدیریت کند. این حرکت بعلاوه آزادی بیشتر فشار سیاسی وارد بر چین را که حاکی از اصلاح پول رایج در مابقی سال 2005 بود را کاهش داد. با این وجود RMA از آن زمان تا کنون نسبت به دلار امریکا تا اندازه ای ترقی کرده و عملکرد دلار را در برابر پول های رایج دیگر دنبال نموده است. بنابراین نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد RMA منحصرا در مقابل دلار امریکا سبد پول های رایج مدیریت شده است. در اواخر 2005 قدرت نسبی دلار امریکا به پولهای رایج دیگر برخی از فشارهای وارده به RMA را کاهش داد، البته این قدرت بر دلار و خزانه داری امریکا تاثیری نداشت. چین به وسیله مازاد تجاری اش که در سال 2006 به 178 بیلیون U SD رسید و مازاد متقابل تجاری بیش با ایالت متحده که در همان سال 235 بیلیون U S D بود توانست رشد سریعی از RMB را در مقابل دلار پول های رایج دیگر شرکای تجاری اش به منصه ظهور برساند. چین محتملا به سه دلیل اساسی به مقاومت در برابر این فشار ادامه خواهد داد. اولین دلیل این است که آن می تواند تا زمانیکه چین بخواهد برای ضد عفونی کردن دلارهای آمریکایی اش هزینه صرف کند و مایل به طرح واکنش سیاسی جغرافیایی باشد می تواند در فقدان پول رایج گردش پذیر آنچه راکه می خواهد از نظر تبادل ارزی انجام دهد.دوم احساسی وجود دارد که نشان میدهد اگر مکانیسم نرخ ارزی چین شکسته نشود حداقل برای چین دلیلی برای متمرکز شدن بر آن وجود ندارد.این موضوع با ترس ناشی از مدیریت امری پیچیده تر از تبادل ارزی ثابت روندی که چین تجربه ای واقعی از انجام دادن آن ندارد، آمیخته شده است. سومین دلیل این است که RMB در برابر دلار امریکا در سطوح کنونی واقع نمی باشد. به گونه ای که بتواند صادرات را حمایت کند. بنابراین، مکانیسم نرخ ارزی د رکاربردی واقعی حالت تهاجمی دارد تا تدافعی. بعد از همه این حرفها مناطق نسبتا فقیر چین با نمایندگی های متناسبی از صنایع سنگین در رقابت با بازار داخلیکه شامل وارداتی از کره، تایوان و ژاپن هستند. آسیب پذیر می باشند. نه مناطق ثروتمند با صادرات شکوفا انتظار داریم چین در طی چند سال آینده به تدریج RMB را ترقی دهد. در حالی که پیش بینی آن دشوار می باشد با دیدن افزایشی در مقیاس چند درصد در سالها کمی بیشتر در برابر دلار امریکا و درک این نکته که RMB نسبت به پولهای رایج دیگر به طور گسترده دنباله رو دلار امریکا است شگفت زده نمی شویم با وجود آنکه ممکن است چین سبد پول های رایج را تا حدودی متنوع کند، هر گونه حرکت عمده فروشی جدا از دلار ک با تغییری در سند دارایی های ذخیره اش همراه است، حاکی از ارزش نهانگاه بزرگ چین خواهد بود. با این وجود، به دلیل تمایل چین به حرکتی آهسته و نداشتن تجربه مدیریت انتظار نداریم با تغییری ناگهانی مواجه شویم. و نه منتظرRMB گردش پذیر آزاد هستیم. همچنین تصور من بر این است که انعطاف پذیری چین با نوین سازی صنایع سنگین در چین و توسعه اقتصاد غرب و مناطق شمال شرقی نسبت به تحت فشار قرارگرفتن سازگاری بیشتری دارد. آیا مناطق متوسط چین باید شکوفا شوند چین دلایلی برای حفظ نرخ ارزی دارد که اکثر تحلیل گران آن را بی اهمیت تلقی می کنند. در همان زمان شناسایی رهبر های ترازهای متزلزل از نظر مستمری های بودجه بندی نشده و ادامه یافتن چالش تبدیل در آمدهای مالیاتی به نت اجتماعی فشارهای اقتصادی را تعدیل خواهد نمود. و می تواند محدودیت هایی بر میزان افزایش قرار دهد. ارزش RMB به دخایر در حال رشد چین سرمایه که پیش بینی کننده رشد آن است، بستگی دارد . رهبری چین سعی دارد با ایجاد مشکلاتی برای خریداران خارجی مانع از ریزش سرمایه در آن شود. علاوه بر این آن به منظور اداره نمودن بخش کلانی در سرمایه گذاری در اثنای استخدام مدیران بودجه ای بین المللی است. این بودجه ها مزایایی از جمله به گردش در آوردن پول در خارج از چین و تولید در آمدی بالاتر از گنجینه های امریکا دارد. اگر چنین بودجه ای در مناطق خاص سرمایه گذاری شود می تواند ایفا گر نقش مهمی باشد. اقتصاد صادرات چین: چین در اقتصاد بین المللی روندی روبه رشد را در پیش گرفته است. چین صادر کننده و وارد کننده اصلی جهان سوم است. مازاد تجاری چین از 30 بیلیون U SD در سال 2004 به حدود 100 بیلیون USD در سال 2005 و 178 بیلیون USD در سال 2006 رسیده است. طبق آمار ایالت متحده متحده چین در سال 2005 به 200 بیلیون U SD و در سال 2006 به 235 بیلیون U SD دست یافته است. با این حال در همین زمان کسر در آمد هنگفتی را با دیگر کشورهای آسیایی تجربه نمود. این بدین معنی است که کالاهای حامل برچسب ساخته شده چین تقریبا 25/ یا کمتر موجب افزایش ارزش کالاهای چین می شود. چین به جای اینکه تنها مکان تولید شود به آخرین ایستگاه در سامانه تولیدی آسیا که کالاهای سرمایه و نقدیندگی از ژاپن،کره و تایوان و دیگر اجزاء و دستگاههای جزعی را از جنوب شرقی آسیا دریافت می دارد، تبدیل شده است. این سیستم نه تنها موجب افزایش صادرات چین شده است بلکه بیشتر کشورهای آسیای شرقی در سالهای اخیر به وسیله این سیستم هر سال 20یا 25/ یا بیشتر رشد داشته اند ویژگی مهم دیگر مهم این اقتصاد صادرات چین این است که حجم وسیعی از صادرات آن که در سالهای اخیر ارزشی بالغ بر 60/ داشتند توسط سرمایه گذاران خارجی تولید شده است. وقتی ادارات بین المللی خرده فروشان چند ملیتی در صادرات بعنوان میانجی عمل می کنند و شرکتهای تجاری هنگ کنگ نیز عاملی در نظر گرفته می شوند. مشخص می شود که بیشتر فعالیت های مرتبط با صنعت صادرات چین از جمله تحقیق، توسعه، طرح، بازاریابی مدیریت لجستیک و … توسط شرکتهای چینی انجام نگرفته و اصلا در چین صورت نگرفته است. این موضوع موجب محدود شدن ارزش های وارده به چین می شود. موفقیت صادرات چین به دلیل تجمع در صنایع بخصوصی است تا حضور در زنجیره های کامل تولید به عنوان مثال صادر نمودن الکتریسته از چین جایی که اکثر شرکت های صادر کننده خارجی هستند اکثر شرکت های توسعه یافته محصول واردات می باشند و بیشتر امور توزیع و بازاریابی به وسیله شرکت های غیر چینی انجام می پذیرد و پدیده ای متفاوت از صادرات الکتریسته از ژاپن مکانی که اغلب منشاء تکنولوژی اولیه محل سازندگان متبحر و شرکتهایی که کار توزیع و بازاریابی را انجام می دهند است.نشانی ویژه مبنی بر کند شدن رشد صادرات چین در آینده ای نه چندان دور وجود ندارد. صادرات گسترده پوشاک در اوایل 2005 در حالی که سهمیه کاهش یافته یا حذف شده بود نشان می دهد که چین به طور گسترده در سایه کالاهای تولید شده در حال رقابت است. رشد صادرات پوشاک و منسوجات چین با تحمیل معیارهای امنیتی کاهش یافته است. اما این مقیاس ها موقتی است. بیشتر این معیارها در سال 2008 یا 2010 پایان خواهند یافت . بدین صورت چین قادر خواهد بود رقابتش را که با تمایل به کاهش اختلافات بالقوه تجاری، افزایش هزینه و تمایل طبیعی خریداران به استفاده از بیش از یک منبع محدود شده به روال طبیعی خود برگرداند رشد چین در رابطه با دیگر کالاهای ساخته شده سبک به طور قابل توجه باتقاضای جهانی محدود خواهد شد.چون چین عملا به محل تولید محصولات گسترده تبدیل شده است. همچنین چین در صدد بهبود بخشیدن موقعیت خود در زمینه تولید کالاهای دیگر است. چین هم اکنون مرکز تجمع بیش زا 50/ از تولید الکترون های مصرفی دنیا است. مثالی از این مورد لب تاپ است که بخش گسترده ای از ظرفیت تولید دنیا در کمتر از 18 ماه به تنها شهر در چین سوشو، تغییر کرده است. علاوه بر این، اجزاء الکتریکی و الکترونیکی بسیاری در چین تولید شده است. و صورت حساب اجزاء وارداتی به سرعت کاهش یافته است. ممکن است این موضوع به جذب شدن بخش های مهمی از سامانه تولید آسیا به بازار چین منجر شود و همچینین پیامدهای هم زمانی به دیگر نقاط اقتصادی منطقه داشته باشد. در همین زمان چین در صنایع دیگر که زمانی وارد کننده بزرگی بود به عنوان صادر کننده شبکه ای ظاهر شد.پیشرفت در صادرات خودرو نشان می دهد که چین سرانجام خواهد توانست به عرضه کنند اصلی قطعات خودرو و همچنین خودرو تبدیل شود. سرمایه گذاری گسترده در بخش فولاد چین را از وارد کننده شبکه ای به صادر کننده تبدیل کرده است. اگر چه ممکن است تصور بر این باشد که برتری چین در کالاهای متکی به نیروی انسانی می تواند به ضعف رقابت در صنایع متکی به سرمایه منجر شود. ولی در واقع بدین صورت نمی باشد چین کشوری است که سرمایه هنگفتی دارد و صادر کننده شبکه ای این سرمایه می باشد. بعلاوه سرمایه و نیروی انسانی انحصاری نیستند. فواید هزینه کارگر در ساخت تجهزات متکی به سرمایه بدین معنی است که هزینه ساخت تجهزات گسترده در بخش هایی مانند مواد شیمیایی فولاد و سیمان یک سوم یا کمتر از موارد سرمایه گذاری شده در کشورهای دیگر است با گذر زمان مزایا و منافع رقابتی چین فعالیتهای تجاری پخته ای خواهد شد. انتظار دراریم در طی چند سال آینده شاهد جنبش هایی در اقتصاد چین در چند جهت باشیم.سابقا موقعیت چین در صنایع با وضع سهمیه ها محدود شده بود. چین محل تجمع صنایع بیشماری خواهد شد. مثالی در این مورد بخش خودرو می باشد. چین اجزاء بسیاری از بخش های صنعتی صادرات را تولید خواهد کرد و فعالیتهای روبه رشدی در چین در زمینه صنایع صادراتی سنتی انجام خواهد گرفت. این موضوع با تولید موتور، کنترل کیفیت، لجستیک و برخی تحقیقات و طرح های انجام گرفته در حال روی دادن است.چین در شماری از صنایع سنگین و مواد که هم اکنون تولید کننده و مصرف کننده پیشگام است به صادر کننده ای شبکه ای تبدیل خواهد شد. توصیف جغرافیایی بخش صادرات چین برای در برگرفتن بیش از چند ناحیه ساحلی متنوع خواهد شد سرانجام انتظار داریم چین در ارتباط با شرکای تجاری شدن بازار بین المللی و توزیع جهانی در زمینه صادرات نقش بیشتری را ایفا کند.این گستره محدود مشخصی دارد مانند شرکتهای هیر و هاوایی که به بازار بین المللی نفوذکردند TCL و لنود که رقبای خارجی به دست آوردند و مانند رونسای چینی که به شرکت های چینی توصیه نمودند در سطح بین الملل رقابت کنند و از سیستم تجاری کسب تجربه نمایند. 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  37  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اقتصاد چین

دانلود مقاله نهاد اعلام اشتباه در حقوق کیفری

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله نهاد اعلام اشتباه در حقوق کیفری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
چکیده
دانشمندان حقوق اسلام با بهره‌گیری از دلیل عقل به عنوان راهگشای و منبع حقوق، تحت عنوان «امر به معروف» و «سیاست شرعیه» مقررات لازم را برای انجام نظارت فراهم آورده اند و نظارت و اعلام اشتباه قضات از مهمترین این مقررات است. در این مجال ما به بیان علل اشتباه از سوی قضات محاکم و نیز سیر تطور قانونگذاری پیرامون اعلام اشتباه در حقوق مضوعه ایران و بررسی آنها پرداختیم ؛ و همچنین ویژ گی ها و معایب شعب تشخیص دیوان عالی کشور و اصلاحیه ماده 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب و علل حذف این شعب اشاره ای نموده، در خاتمه راهکارهایی را برای رسیدن به یک نهاد اعلام اشتباه کم اشتباه در حقوق ایران بیان می نماییم.
مقدمه
انسان موجودی جایز الخطاست لذا هر لحظه بیم این می رود که اشتباه کند پس باید نهادی برای بررسی و اعلام این اشتباه وجود داشته باشد مخصوصا در علم حقوق و دادگاه ها که وظیفه حساس و خطیری دارند. در این میان سوالاتی پیش می آیند از قبیل : علل ارتکاب اشتباه از سوی قضات چیست ؟ چرا باید به بررسی آن پرداخت ؟ راههای پیشگیری از اشتباه چیست ؟ چه شخص یا نهادی باید اشتباهات را اعلام کند ؟ و ما در این مقاله در صدد پاسخگویی به این سوالات هستیم.
زیرا متاسفانه امروزه ما شاهد اشتباهات بسیاری در آراء صادره از سوی دادگاه ها هستیم و میزان بالای تجدیدنظر خواهی ها و نقض آراء صادره از شعب بدوی دال بر این مدعاست؛ از سوی دیگر و با توجه به عدم بررسی این موضوع در حقوق ما اینجانب بر آن شدم تا به بررسی این مبحث از منظر قانونی بپردازم.
محور اصلی مباحث عبارتند از بیان علل اشتباه و نهاداعلام اشتباه و سیر تطور قانونگذاری درباره این موضوع، لهذا باید گفت هدف اصلی ما تجزیه و تحلیل این چالش و ارائه راهکار است.
1) بررسی علل اشتباه قضات
در ابتدا باید بگویم که قضات ما افرادی بسیار شریف و زحمت کش هستند و زحمات آنها نباید نادیده گرفته شود لکن در کنار بیان محاسن باید ایرادات و معایب نیز مطرح شود تا زمینه برای پیشرفت روز افزون قضات و کمک به احقاق حق مردم فراهم شود.
اشتباه می تواند علل مختلفی داشته باشد که ما تاحد توان و دانش خویش به بیان آنها می پردازیم:
1. ضعف علمی : شاید بتوان این مورد را مهم ترین علت اشتباهات برخی از قضات دانست، به طوری که بدون اغراق می توان گفت که برخی از قضات دادگاه های ما توان علمی مناسب برای تحلیل پرونده های ساده را نیز نداشته و در برخی موارد آرائی بسیار دور از ذهن، قانون و شرع می بینیم و شاید این قضیه نشات گرفته از آن باشد که برخی از این دوستان اصلا تحصیلات آکادمیک و رسمی در علم حقوق ندارند وازاینرو می توان گفت که در اشتباه صورت گرفته عمدی نداشته اند زیرا توان و دانش آنها بیشتر از آنچه نشان داده اند نیست.
2. خیل عظیم پرونده ها: این مسئله نیز خود علتی غیر قابل انکار است و تمامی مسئولین قضایی بر این مورد اتفاق نظر دارند، زیرا میان حجم بالای کار و میزان اشتباه رابطه ای مستقیم وجود دارد بدین معنا که هر چه حجم کار بالا رود میزان اشتباه نیز افزایش می یابد، که نباید فراموش نمود که این امر خود سبب می شود که قضات فرصت کافی برای افزایش توان علمی خود نداشته و در همان سطحی که از دانشگاه فارغ التحصیل شده اند باقی بمانند.
3. سیستم آماری: به علت حجم پرونده ها و بالا بودن مراجعات و کم بود شعب و قضات برای رسیدگی به دعاوی مردم نوعی سیستم آماری در دادگاههای ما رایج گشته است، بدین صورت که هر دادگاهی سعی در افزایش میزان پرونده های رسیدگی شده خویش دارد و این افزایش سرعت کاهش دقت را در بر دارد.
4. عدم رعایت سلسله مراتب: باید اذعان نمود که در پارهای از موارد قضات ما بدون طی منطقی سلسله مراتب قضایی به مناصب حساس من جمله ریاست شعب دادگاه ها در شهرهای بزرگ می رسند، بدین معنا که یک فرد که برای تصدی پست قضاوت استخدام می گردد باید در ابتداء چند سالی را در دادیاری و دادسرا حضور داشته باشند سپس مدتی را در دادگاههای شهر های کوچک که غالبا از چند شعبه معدود تشکیل یافته اند سپری کنند به این دلیل که با انواع و اقسام پرونده ها (حقوقی، کیفری، خانواده و ...) آشنا می گردند و البته پرونده های مطروحه در این دادگاهها پیچیدگی پروندههای مطرح شده در دادگاههای شهر های بزرگ را ندارند و پس از گذراندن این مراحل تا حدودی ذهن شخص آماده پذیرش و انجام پرونده های سنگین تر خواهد شد.
5. عدم تخصصی شدن قضات همراه با دادگاه ها: مسلما می توان گفت در کنار تخصصی نمودن دادگاه ها نیاز به تخصصی شدن قضات نیز احساس می گردد بدین صورت که امر قضاوت در دادگاههای کیفری اگر از سوی قضاتی که دارای تحصیلات در مقطع کارشناسی ار شد یا دکتری در رشته حقوق جزا و جرمشناسی باشند صورت گیرد یقینا بهتر از سایرین خواهد بود و در دادگاه های حقوقی و خانواده نیز به همین نحو میتوان عمل نمود و صد البته در دادگاههای عالی (تجدید نظر، کیفری استان و دیوان عالی کشور) می ابست از قضاتی با سابقه بالا و مدرک دکترای حقوق بهره جست، که این روش در برخی از کشورها انجام پذیرفته و نتایج مثبتی نیز به همراه داشته است.
6. عدم نظارت بر سطح علمی قضات پس از استخدام: یکی دیگر از مسائل مهم، عدم نظارت بر توان علمی قضات پس از استخدام است، بدین معنی که یک فرد پس از پذیرفته شدن به عنوان قاضی دیگر هیچگونه آزمایش و امتحانی را برای سنجش توانایی هایش پس نمی دهد، همانطور که می دانید علم حقوق در زمره دانش های علوم اجتماعی است از اینرو همواره در حال تغییر و تحول است و قضات نیز با توجه به منصب حساس خویش همواره می بایست سعی در افزایش بنیه علمی خود و به روز نگاه داشتن اطلاعات حقوقی خود نماید لذا برای تحقق این امر ضروری است که همواره خود در مظان آزمون و سنجش ببینند؛ که البته این مسئله به هیچ وجه در دستگاه قضایی ما صورت نگرفته است در حالی که اداره آموزش قوه قضائیه مدت های مدید است که ایجاد شده و به نظر نگارنده می بایست این امر از سوی نهاد مذکور صورت پذیرد.
7. نبود قوانین شفاف و وجود ابهامات و تعارضات و تحولات پی در پی در قوانین: یکی دیگر از مهم ترین عوامل اشتباهات در احکام صادره از سوی دادگاه ها نبود قوانین شفاف و وجود خلاء در قوانین است که این ابهامات سبب برداشت های متفاوت و در نتیجه صدور احکام مختلف و گاه متضاد در موضوعات واحد می شود، که این برداشت نا صحیح را می توان اشتباه قضات بیان نمود.
8. نبود نهاد نظارتی مناسب و کارا: در قوانین ما هر چند که موادی در رابطه با اشتباهات قضات و اعلام وپیگیری آن از سوی برخی از نهاد ها عنوان گردیده لکن این نهاد ها توان و قدرت لازم در این مورد را نداشته و و جود اشتباهات فراوان در احکام اخیر الصدور دادگاه ها خود شاهدی بر این مدعاست؛ شاید بتوان تغییر و تحولات پی در پی در این نهاد ها (تاسیس، تغییر و انحلال آنها) را مهم ترین دلیل این نا کارآمدی دانست.
در کل می توان گفت که مجموعه فوق الاشعار در بر دارنده مهم ترین موارد و علل ارتکاب اشتباه از سوی قضات محاکم است؛ با این حال ما تنها به مورد آخر ( نهاد اعلام اشتباه ) می پردازیم.
2) بررسی نهاد اعلام اشتباه در حقوق ایران
قانونگذار ما به موازات وضع قوانین برای تعیین حدود حقوق و تکالیف افراد به بیان قوانینی برای مراجع صالح به رسیدگی به دعاوی مردم پرداخت و با توجه به احتمال اشتباه در آراء صادره از این دادگاه ها به فراخور مقتضیات زمانی نهادی را هم برای اعلام اشتباه این مراجع و رسیدگی به آن پیش بینی نمود هر چند که در سیر تغییرات قانونگذاری در کشور ما این نهاد هم دچار تغییر و تحولاتی شد؛ در این قسمت ابتداء سیر قانونگذاری در این مورد بیان می شود و سپس به نقد و بررسی ماده واحده اصلاحی ماده 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1385 و نیز آئین نامه اجرائی آن می پردازیم.
2-1) بررسی سیر قانونگذاری در مورد نهاد اعلام اشتباه در آئین دادرسی کیفری
همانطور که از کلیات به دست آمد در کنار مواد مختلف ما نیازمند موادی هستیم که نهاد های قانونی برای اعلام اشتباه قضات را معین نمایند؛ در این قسمت ما به سیر تحولات قانونگذاری در این مورد در حقوق کیفری ایران می پردازیم.
2-1-1)ابتدائا به قانون آئین دادرسی کیفری مصوب 1290 می پردازیم که در آن موادی به شرح ذیل به این مسئله پرداخته اند:
ماده 434 : هرگاه دادگاه جزائی که رسیدگی می نماید قرار یا حکمی صادر کند وهیچیک ازطرفین درمدت مقررنسبت به آن تقاضای رسیدگی فرجامی نکنند وهمچنین نسبت به قرار یا حکمی که از دادگاههای جزائی صادرشده و قابل رسیدگی فرجامی نیست، دادستان دیوان کشور راسا یا به تقاضای وزیر دادگستری می تواند درصورتی که آن قراریاحکم را مخالف قانون بداند برای حفظ قانون نسبت به آن فرجام بخواهد رای دیوان کشور دراین مورد برای هیچیک ازطرفین دعوی موثر نیست تمیزی که دادستان می خواهد محدود به مدت نیست وهر وقت مطلع شود می تواند تقاضای فرجام کند.
همانطور که از سیاق ماده 434 بر می آید این ماده از موادی است که نهادی را برای اعلام اشتباه قضات مطرح نموده است که عبارت است از دادستان کل کشور، که البته وزیر دادگستری نیز می تواند در صورت مشاهده اشتباه اعلام و بررسی آن را از ایشان ( دادستان کل کشور) بخواهد اما در کل این دادستان کل کشور است که می تواند اعلام اشتباه کند و تقاضای رسیدگی به آن را بنابر اصول فرجام خواهی از دیوان عالی کشور بنماید.
2-1-2) ماده 16 - ماده زیر به عنوان ماده 441 قانون آیین دادرسی کیفری تصویب می شود:
ماده 441 - در دیوان عالی کشور شعبه ای به نام شعبه تشخیص مرکب از یک رییس و به تعداد لازم به تعیین وزارت دادگستری هیاتهای دو نفری برای رسیدگی و اظهار نظر نسبت به درخواستهای رسیدگی فرجامی و اعاده دادرسی در امور کیفری به ترتیبی که در این قانون مقرر است تشکیل می شود.
هیاتهای دو نفری مذکور در این ماده مرکب است از یک مستشار یا یک عضو معاون و یک دادیار.
وزیر دادگستری می تواند تعداد مستشاران سایر شعب کیفری دیوان عالی کشور را به اقتضای تراکم کار تا پنج نفر و تعداد اعضای معاون دیوان مزبور را تا پانزده نفر افزایش دهد.
اینجا اولین جایی است که قانونگذار به طور صریح از شعب تشخیص در دیوان عالی کشور نام برده است، که خود تشکیل شعب تشخیص دیوان عالی کشور به منظور کاهش تعداد پرونده هایی است که به دیوان عالی کشور ارسال می شود، در واقع این شعب نقش سدی را بازی می کردند تا جلوی ورود پرونده هایی را که نباید مطرح شوند را بگیرد، حال آنکه این شعب به تدریج از نقش واقعی خود دوری جستند تا اینکه کار به جایی رسید که خود این شعب به یک معضل در دیوان عالی کشور بدل گشتند و سرانجام در سال 1385 از دستگاه قضایی حذف شدند که در ادامه بحث به این مسئله می پردازیم.
2-1-3)
2-1-4) قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1373
این قانون در ماده 18 خود به بیان نهاد اعلام اشتباه پرداخته است و این گونه بیان می دارد که :
ماده 18) آرا دادگاه های عمومی و انقلاب اعم از حکم یا قرار در موارد زیر نقض می شود:
1 - قاضی صادرکننده رای متوجه اشتباه رای خود شود.
2 - قاضی دیگری پی به اشتباه رای صادره ببرد به نحوی که اگر به قاضی صادرکننده رای تذکر دهد متنبه گردد.
3 - ثابت شود قاضی صادرکننده رای صلاحیت رسیدگی و انشا رای را نداشته است .
تبصره - در مورد بندهای 1 و 2 مرجع تجدید نظر رای را نقض و رسیدگی می نماید و در مورد بند 3 مرجع تجدید نظر بدوا به اصل ادعای عدم صلاحیت رسیدگی و در صورت احراز، رسیدگی مجدد را انجام خواهد داد.
این ماده در واقع بند های الف – ب – ج ماده 235 قانون آئین دادرسی کیفری مصوب 1378 را تکرار کرده بود و نوآوری خاصی نداشت.
2-1-5) قانون تشکیل دادگاه عمومی و انقلاب اصلاحی 1381
ماده 18) آرای غیر قطعی و قابل تجدید نظر یا فرجام همان می باشد که در قوانین آئین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری ومدنی مصوب 28/6/1378کمیسیون قضایی و حقوقی و 21/1/1379 مجلس شورای اسلامی ذکر گردیده است.
در مورد آرای قابل تجدید نظر یا فرجام، تجدید نظر و فرجام خواهی بر طبق مقررات آئین دادرسی مربوط انجام می شود.
در مورد آرای قطعی جز از طریق اعاده دادرسی و اعتراض ثالث به نحوی که در قوانین مربوط مقرر است نمی توان رسیدگی مجدد نمود مگر اینکه رای خلاف بین قانون یا شرع باشد که در آن صورت به درخواست محکوم علیه (چه در امور مدنی و چه در امور کیفری) و یا دادستان مربوط (در امور کیفری) ممکن است مورد تجدید نظر واقع شود.
تبصره 1) مراد از خلاف بین این است که رای بر خلاف نص صریح قانون و یا در موارد سکوت قانون مخالف مسلمات فقه باشد.
تبصره 2) در خواست تجدید نظر نسبت به آراء قطعی مذکور در این ماده اعم از اینکه رای در مرحله نخستین صادر شده و به علت انقضای مهلت تجدید نظر خواهی قطعی شده باشد یا قانونا قطعی باشد یا از مرجع تجدید نظرصادر گردیده باشد باید ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ رای به شعبه یا شعبی از دیوان عالی کشور که «شعبه تشخیص» نامیده می شود تقدیم گردد. شعبه تشخیص از پنج نفر از قضات دیوان مذکور به انتخاب رئیس قوه قضاویه تشکیل می شود. در صورتی که شعبه تشخیص وجود خلاف بین را احراز نماید رای را نقض و رای مقتضی صادر می نماید.
چنانچه وجود خلاف بین را احراز نکند قرار رد در خواست تجدید نظر خواهی را صادر خواهد نمود. تصمیمات یاد شده شعبه تشخیص در هر صورت قطعی و غیر قابل اعتراض می باشد. مگر آنکه رئیس قوه قضائیه در هر زمانی و به هر طریقی رای صادره را خلاف بین شرع تشخیص دهد که در این صورت جهت رسیدگی به مرجع صالح ارجاع خواهد شد.
تبصره 3) خواهان تجدید نظر باید هزینه تجدید نظر خواهی را وفق قانون پرداخت کند و چنانچه ظرف 10 روز پس از اخطار دفتر شعبه تشخیص بدون عذر هزینه را پرداخت ننماید، شعبه تشخیص قرار رد در خواست او را صادر خواهد نمود. این قرار قطعی و غیر قابل اعتراض می باشد. اگر تجدید نظر خواهی از سوس دادستان مربوط باشد دادستان از پرداخت هزینه دادرسی معاف است. این معافیت شامل سایر مواردی هم که دادستان تقاضای تجدید نظر نمایئ می باشد.
تبصره 4) جز در مورد اختیار ذیل تبصره (2) این ماده از هیچ حکم قطعی یا قطعیت یافته نمی توان به عنوان خلاف بین در خواست تجدید نظر نمود.
تبصره 5) در مواردی که بر حسب قانون دیوان عالی کشور باید اعاده دادرسی را تجویز کند این امر با شعبه تشخیص مذکور در تبصره (2) این ماده خواهد بود.
این ماده که اصلاح شده ماده 18 قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب 1373 است نهادهایی را در مورد اعلام اشتباه ذکر کرده بود ابتداء خود محکوم علیه که می توانست نسبت به اشتباه و خلاف بین قانون یا شرع بودن رای اعلام اشتباه کند دوم دادستان در آراء کیفری که این اختیار به وی داده شده بود؛ نهاد مهم دیگر در این خصوص شعب تشخیص بودند که می توانستند به اعلام اشتباه در احکام مبادرت ورزند و طبق این قانون صلاحیت انجام چنین عملی را داشته و آراء آنها قابل تجدید نظر نبود و تنها توسط رئیس قوه قضائیه قابل تجدید نظر می بود.(طبق ماده 2 قانون اختیارات و وظایف رئیس قوه قضائیه)
2-1-6) قانون تشکیل دادگاه عمومی و انقلاب اصلاحی 1385
ماده18ـ (اصلاحی 1385) آراء غیرقطعی و قابل تجدیدنظر یا فرجام همان است که در قانون آئین دادرسی ذکر گردیده، تجدیدنظر یا فرجام‌خواهی طبق مقررات آئین دادرسی مربوط انجام خواهدشد.
آراء قطعی دادگاههای عمومی و انقلاب، نظامی و دیوان عالی کشور جز از طریق اعاده دادرسی و اعتراض ثالث به نحوی که در قوانین مربوط مقرر گردیده قابل رسیدگی مجدد نیست مگر در مواردی که رأی به تشخیص رئیس قوه قضائیه خلاف بیّن شرع باشد که در این صورت این تشخیص به عنوان یکی از جهات اعاده دادرسی محسوب و پرونده حسب مورد به مرجع صالح برای رسیدگی ارجاع می‌شود.

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 23   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نهاد اعلام اشتباه در حقوق کیفری

دانلودمقاله هنجاریابی مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان (SASA)

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله هنجاریابی مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان (SASA) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

هنجاریابی مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان (SASA)
برروی دانش آموزان دختر17-15

چکیده


هدف پژوهش حاضر هنجار یابی و بررسی پایایی ،روایی تست اضطراب اجتماعی نوجوانان(SASA )و رابطه آن با ابعاد ادارک خود بر روی دختران نوجوان با گروه سنی 17-15سال شهرستان ساوه بود .پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای توصیفی است .تعداد 300نفر به روش نمونه برداری چند مرحله ای انتخاب شدند تا به دو مقیاس اضطراب اجتماعی و ابعاد ادراک خود پاسخ دهند .پس از جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات نتایج زیر حاصل شد :جهت اعتبار یابی ابزار پژوهش از روش آلفای کرونباخ استفاده شد .ضریب فوق برای 25 سئوال باقیمانده 78/. برآورد گردید. روایی سازه ای تست با روش تحلیل مولفه های اصلی با چرخش ابلیمن مورد بررسی قرار گرفت .نتایج نشان داد تست از دو زیرمقیاس بیم و ترس از ارزیابی منفی و تنش و بازداری در برخورد اجتماعی اشباع شده است..نتیجه آزمون هبستگی پیرسون ،نشان داد که شایستگی رفتاری وتحصیلی با ترس از ارزیابی همسالان رابطه منفی دارد.از سوی دیگر ،شایستگی اجتماعی ،ورزشی وجسمی ،خود ارزشمندی کلی با تنش و ترس از روابط اجتماعی رابطه منفی دارد .

کلید واژه : اضطراب اجتماعی ،روایی ،اعتبار ،ابعاد ادراک خود

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی )یکی از شایع ترین اختلالهای کودکی و نوجوانی است .این اختلال در 1/1 درصد تا 7/3 درصد از جمعیت کلی کودکان و نوجوانان دیده می شود(بنجامین کاستلوووارن ؛1990؛ورهوست ؛ونداند ؛فردنیا ندوکاسیوس ؛1997) وبین 3تا13درصد در جمعیت بزرگسالان ؛گزارش شده است (هورای ؛کوپر ؛کرسول ؛شوفیلد وسک ؛2007).
بطورکلی این اختلال در کودکان به عملکرد تحصیلی ضعیف (لاست ,هرسن ؛کاردین ؛اوروشل وپرین ؛1991) ومشکلات روان شناختی مانند افسردگی (اینوربیتزن ؛نولان وواترز؛2000)و سوءمصرف مواد (پاین ؛کوهن گرلی ؛بروک؛ وما ؛1998) منجر می شود.
افزون براین ؛نوجوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی درخطر ناپختگی اجتماعی قراردارند ؛اختلالی که در درماندگی و اجتناب از روابط اجتماعی را در پی دارد (بیدل وترز ؛؛1998ایندربتیزن ؛نولان ؛واترزوباکوسکی ؛1997).و می تواند به نارساکنش وری اجتماعی وروان شناختی و حتی بروز شخصیت اجتنابی در بزرگسالی منتهی شود (پاین ودیگران ؛1998).این اختلال درکودکان با نشانه هایی مانند کم رویی افراطی ؛کناره گیری ازتماس با دیگران ؛عدم تمایل به بازی گروهی ظاهرمی شود.انجمن روانپزشکی امریکا ((APA اختلال اضطراب اجتماعی را یک الگوی پایدار ترس های اجتماعی می داند(DSM-IV1994)

بطور کلی اضطراب عبارت است ازترسی مقاوم وشدید از شیئ یا موقعیتی که در واقع خطرناک نیست . چنین ترسی به تمایل شدید برای اجتناب از موقعیتهای اضطرابی می انجامد ؛ با اینکه افراد به غیر منطقی بودن ترسها و اجتنابهایشان آگاهی دارند( دادستان ؛ 1376 ).
اضطرابها شایعترین اختلالهای طبقه اختلالات اضطرابی می باشند. در DSM-IV این اضطرابها به سه دسته عمده تقسیم می شوند؛(1)گذر هراسی 2)هراس خاص و(3)اضطراب اجتماعی .
.اختلال اضطراب اجتماعی خود به دو نوع تقسیم می شود؛ نوع اول که با ترس از یک موقعیت اجتماعی همچون صحبت کردن درجمع یا روی صحنه ودر حضور دیگران عمل کردن مشخص میشود و نوع غیر فراگیر؛محدود یا خاص نام دارد .
بیش از 20درصد از افراد در اکثر جوامع این نوع اضطراب اجتماعی را نشان می دهند .نوع دوم که نوع فراگیر این اختلال می باشد وافراد تقریبا در همه موقعیتهای اجتماعی اضطراب دارند . این نوع ازاختلال را به مشکل می توان از اختلال شخصیت اجتنابی تمایز داد . در موقعیتهای بالینی افراد مبتلا به هر اس اجتماعی بیشتر موقعیت اجتماعی را برای خود هراس آورگزارش میکنند.( سادوک و سادوک ؛ 2000 ).

بیان مسئله
باتوجه به این که اختلال اضطراب اجتماعی درجمعیت های بالینی ،13تا8 درصد ازاختلال های اضطرابی را تشکیل میدهد. ترس پایداروغیر منطقی همراه با میل قابل توجه برای اجتناب از موقعیتهایی که فرد در آنها ممکن است در حضور دیگران بصورت تحقیر آمیز وخجالت آور عمل کند ، همان طور که پیشتر اشاره شد اضطراب اجتماعی در تخریب یا مختل کردن روابط اجتماعی نوجوانان نقش مهمی دارد. به نظر می رسد که اضطراب اجتماعی به کناره گیری و اجتناب از تعاملات منجر گشته و افت، کاهش یا نقصان در عملکرد را به همراه می آورد. بر این اساس هنگامی که نوجوانان مضطرب اجتماعی تلاش می کنند که از مهارت های اجتماعی خود استفاده کنند و یا می کوشند با دیگران به شیوه مناسبی تعامل داشته باشند سطوح بالای اضطراب، عملکرد آنان را تضعیف و یا حتی تخریب می کند. لذا توجه به اضطراب اجتماعی به عنوان بخش جدایی ناپذیر ارزیابی کارکرد اجتماعی تلقی می گردد. علاوه بر شناسایی افکار اضطرابی پرسشنامه های بسیاری می تواند برای ارزیابی اجتماعی نوجوانان مورد استفاده واقع شود. این پرسشنامه ها شامل پرسشنامه نگرانی های اجتماعی (اسپنس، 1995) و مقیاس اضطراب اجتماعی کودکان (لاگریگا و استون، 1993) است.
از نگاهی دیگر ، نتایج مطالعات مختلف نشان داده است که دختران در مقایسه با پسران سطوح بالاتری از ترس از ارزیابی منفی گزارش کردند (ایندربیتزن ـ نولان و والترز، 2000؛ لاگرکا و لوپز، 1998؛ مالت و رودرگیوز ـ تام، 1999؛ پاکلک و ویدمار، 2000؛ پاکلک، 2004؛ پاکلک و ویدس، 2008).بنابراین معرفی دقیق مقیاسی که بتواند اضطراب اجتماعی نوجوانان با توجه به ساختار عاملی و ویژگی های روانسنجی این مقیاس به طور دقیق دنبال کند لازم وضروری است ..

اولین موردی که با اختلال هراس اجتماعی در متون گزارش شده است ؛ توصیفی می باشد که بقراط پزشک یونانی در قرن چهارم قبل از میلاد از یک فرد مبتلا به اضطراب اجتماعی کلاسیک ؛ارائه کرده است که دارای این ویژگیها میباشد.
(( ... در همه جا دیده نمی شود ؛زندگی در تاریکی را دوست دارد ؛و نمی تواند روشنایی را تحمل کند یا در مکانهای روشن بنشیند ؛ کلاهی چشمانش را پوشانده است ؛ نه می بیند ونه دیده می شود. اواز ترس اینکه مبادا در حرکات وگفتارها مورد سوء استفاده قرار گیرد ؛ مورد تعرض قرار گیرد ؛ پذیرفته نشود یا مریض شود؛ با هر کسی معاشرت نمیکند؛ او فکر می کند هرکسی او را می بیند...))( بورتون ؛ 1621 ؛ ص 272 ؛به نقل از روزنهان )و سلیگمن 1995 )
اضطراب اجتماعی برای نخستین بار در امریکا توسط بیرد)در فرانسه بوسیله ژانه توصیف شد .نخستین بار اصطلاح (( اضطراب اجتماعی )) را مارکس گلدر ( 1966 ؛به نقل ازنویس و هاهن ساریک ؛ 2000 )برای این اختلال بکار بردند.این دو فردبر اساس یافته های خود مبتی بر اینکه اضطراب اجتماعی از نظر سن شروع از سایر هراسها متفاوت است ؛ این اختلال را از سایر هراس تمایز کردند ،که تاثیر به سزایی در تثبیت این واحد تشخیصی به عنوان یک اختلال مستقل داشت (مارکس ولگدر؛1966؛ به نقل از همان منبع).
این اختلال تا پیدایش راهنمای تشخیصی وآماری اختلالهای روانی ویرایش سوم ( DSM-III)در سال 1980 ؛ به عنوان یک اختلال یا نشانگان خاص قلمداد نمی شد.در این سال بود که این اختلال وارد نظام طبقه بندی اختلالهای روانی گردید و سیمایه های این اختلال دردو بازنگری DSM-III-Rو DSM-IVباوضوح بیشتری تعریف شدند
ویژگی یا سیمایه اساسی اضطراب اجتماعی در DSM-IV عبارت بود از ترس پایداروغیر منطقی همراه با میل قابل توجه برای اجتناب از موقعیتهایی که فرد در آنها ممکن است در حضور دیگران بصورت تحقیر آمیز وخجالت آور عمل کند. در DSM-III-R عنوان شد که فرد یا ازاین موقعیتهای هراسناک اجتناب می کند و یا با اضطراب شدیدی این موقعیت را تحمل می کندو این رفتار اجتنابی با کارکرد شغلی یا اجتماعی شخص تداخل می کند و از داشتن این ترس آشفته و ناراحت هستند. در ویرایش چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی DSM-IV ذکر گردید که شخص از افراطی یا غیر منطقی بودن هراس و ترس خود آگاهی دارد .
بطور کلی سیمایه اصلی هراس اجتماعی یک ترس آشکار ویاپدار از موقعیتهای اجتماعی یا عملکردی است واز این باورفرد ناشی می شود، که او دراین موقعیتها به شکل خجالت آوری یا تحقیر آمیزی رفتار خواهد کرد . درضمن این افراد هر گاه امکان داشته باشد از موقعیتهای ترس آور اجتناب خواهند کرد؛ در غیر اینصورت فرد بایستی فشار و ناراحتی قابل توجهی را در موقعیت تحمل کند. برای بعضی از افراد فقط بخش کوچکی از موقعیتهای اجرایی یا عملکردی همچون نوشتن در جمع یا سخنرانی برای گروهی از شنوندگان ترس آوراست و عده ای دیگر از دامنه گسترده ای از عملکرد عمومی یا موقعیتهای تعامل اجتماعی می ترسند. در هر کدام از موارد ؛ اضطراب اجتماعی زمانی بعنوان یک تشخیص مطرح می گردد که این گونه ترسها بطور معناداری عملکرد روزمره شغلی یا اجتماعی فرد را مختل می کند. اضطرابهای اجتماعی شایع شامل، ترس از صحبت کردن یا غذا خوردن در جمع ؛ ادرارکردن در توالتهای عمومی ؛ نوشتن در حضور دیگران ؛ سرخ شدن ؛ استفراغ کردن در حضور افراد دیگر و یا گفتن چیزهای احمقانه در موقعیتهای اجتماعی می باشد( سادوک و سادوک ؛ 2000)
علامتهای شایع همراه با اضطراب اجتماعی مشتمل است بر حساسیت زیاد نسبت به انتقاد ؛ ارزیابی و طرد ؛ مشکل در ابراز وجود ؛ عزت نفس پایین و احساس حقارت ؛ آنها مهارت اجتماعی ضعیف همچون تماس چشمی ضعیف وعلائم اضطراب را نیز نشان می دهند .این افراد اغلب دارای شبکه های حمایت اجتماعی ضعیف هستند و کمتر ازدواج می کنند. پاسخ به درمان خوبی دارند، ولی مراجعات کمی برای درمان دارند زیرا مشکل خود را نوعی خجالتی بودن می پندارند که نیاز به درمان ندارند .معمولا" این افراد در موقعیتهای بالینی همواره شاکی هستند که از چند موقعیت اجتماعی می هراسند ( نویس و هاهن – ساریک ؛ 2000؛ سادوک و سادوک ؛ 2000) . هراس اجتماعی ممکن است با اختلال وحشتزدگی ؛ گذرهراسی ؛ اختلال وسواسی - اجباری ؛ اختلال های خلقی ؛ اختلال های وابستگی به مواد و ... همراه باشد.

طبق یک مطالعه بین فرهنگی در کشورهای آمریکا؛کاندا ؛وکره بالاترین میزان شیوع اضطراب اجتماعی در ایالات متحده با 3/13% در کره با 5/0% پایین ترین شیوع مشاهده شد (سادوک وسادوک ؛2000).
میانگین سن شروع این اختلال از اواسط نوجوانی تا اواخر 20 سالگی می باشد که اغلب سن متوسط شروع اضطراب اجتماعی را 16 سال گزارش می کنند .
مطالعات مختلف در بررسی عوامل زمینه ساز برنقش بااهمیت عوامل جمعیت شناختی سن وجنس تاکید قابل ملاحظه ای داشته اند .
رفتارگرایان عقیده دارند که افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی ؛ نخست از راه شرطی شدن ترس را می آموزند وسپس اجتناب از پاره ای از اشیاء ؛ موقعیتها یا رویدادها فرا می گیرند.
نظریه های شناختی پیرامون اختلالات اضطرابی مبتنی بر این انگاره می باشند که عوامل شناختی همچون باورهای ناکارآمد و افراد غیر منطقی نقش به سزایی در سبب شناسی و تداوم اضطراب بازی می کنند .
در حوزه علت شناسی و درمان گری اختلال اضطراب اجتماعی در کودکان ، تنوع و تعدد دیدگاه های نظری و به تعاقب آن شیوه های درمان گری بسیاری است .
دیدگاه های فرهنگی – اجتماعی ، رفتاری نگر ، شناختی ، رفتارشناسی طبیعی و زیستی – رفتاری ، زیست شناسی و تبین های روان پویشی هر یک از منظری به این اختلال نگریسته و بر مبنای روی آورد خود، به تدوین طرح های درمان گری خاص پرداخته اند .آنچه در همه این روی آوردها مورد تاکید قرار گرفته است تشخیص زودهنگام و سپس انتخاب شیوه درمان گری متناسب در کودکان و نوجوانان به منظور پیشگیری از آسیبهای وخیم در بزرگسالی است .


ادراک خود
بیرن (1984)در مورد الگوهای نظری مفهوم خود بحث کرده است .او به سه الگو بیشترین توجه خود را اختصاص داده است .الگوی نخست ،بیانگر تک بعدی بودن مفهوم خود است .الگوی دوم بیانگر این است که مفهوم خود از جنبه های نسبتامتمایزی ساخته شده است .الگوی سوم ،بیانگر یک الگوی سلسله مراتبی است ،محسنی (1375) معتقد است ادراک خود ،مفهومی شناختی –اجتماعی است و کوشش در جهت متما یز ساختن خود از دیگری است .در این ارتباط ،هارتر (1999) براین باور است اگر کودکان در محیطی پذیرا زندگی کنند ،به طوری که مجبور به انجام تکالیفی نشوند که برای انجام آن آمادگی ندارند ،ادراک آن ها از لیاقت های شناختی خود آسیب نمی بیند .
مفاهیمی مانند حرمت خود خودپنداشت ،ادراک شایستگی و ادراک خود در ادبیات مربوط به علوم شناختی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده اند .ادراک شایستگی اساس پیدایش و سلامت روانی در نظریه اریکسن (1950)است .در این نظریه ادراک شایستگی عبارت است از احساس توانمندی برای انجام موفقیت آمیز تکالیفی که مستلزم برخورداری از مهارتهای معینی است که از طریق تعامل با محیط اجتماعی و فیزیکی بوجود می آید .
طی چند دهه اخیر پژوهش هایی درباره روابط اجتماعی با همسالان و متغیرهای همبسته با آن در دوران کودکی و نوجوانی صورت گرفته است .یافته های از این پژوهش ها نشان میدهد که روابط ضعیف با گروه همسالان با الگوی عمومی منفی ادراک خود همراه است .این الگو عبارت است از ادراک شایستگی اجتماعی پایین ،خودکفایی ضعیف و انتظارات سطح پایین برای پیامدهای اجتماعی و ارزشیابی دوستان (هیمل و فرانک ،1985).در حالی که دانش آموزان اجتماعی ،از اداراک خود مثبت ،بویژه در زمینه شایستگی اجتماعی ،شایستگی جسمانی و حرمت خود برخوردار هستند (بویومن و بگین ،1989)
شواهد موجود حاکی از آ« است که تعامل با همسالان می تواند به عنوان عاملی با اهمیت در شبکه روابط اجتماعی فرد تلقی گردد ،اما در شکل گیری ادراکات نسبت به شایستگی و ارزشمندی خود.عوامل دیگر این شبکه از جمله روابط با والدین و سایر اعضا ،تجارب قبلی و کنونی شخص ،اضطراب اجتماعی نیز حائز اهمیت است .(مایز ،راسل و پتی ،1998) علاوه براین ،ویژگی های شناختی و نیز بسترا جتماعی و فرهنگی برپیدایش و تحول ادراک های خود و عواطف همایند یا برخاسته ار آن تاثیر گذر است (هارتر ،1999)
بهر حال می توان بیان کرد که ادراک نوجوانان از ابعاد متفاوت خود در کاهش ویا افزایش میزان اضطراب آنها نقش دارد .زیرا شایستگی های متفاوت و عدم سوگیری شناختی در تجربه کردن اضطراب از سوی نوجوانان می تواند موثر باشد ..باتوجه به این واقعیات که ، تعداد بسیار زیادی از موقعیت ها وجود دارد که، پریشانی، نگرانی و رفتارهای اجتنابی را در نوجوانان فرامی خواند، تشخیص زودهنگام و سپس انتخاب شیوه درمان گری متناسب به منظور پیشگیری از آسیبهای وخیم در بزرگسالی بسیار موثر خواهد بود .

ضرورت پژوهش
اختلال اضطراب اجتماعی (هراس اجتماعی )یکی از شایع ترین اختلالهای کودکی و نوجوانی است ؛ این اختلال در کودکان ونوجوانان به عملکرد تحصیلی ضعیف ومشکلات روان شناختی مانند افسردگی و سوءمصرف مواد (پاین ؛کوهن گرلی ؛بروک؛ وما ؛1998) منجر می شود.از طرفی دیگر با وجود میزان شیوع بالای آن، به مثابه یک حالت اختلال هیجانی، نگرانی درباره ارائه خود و اجتناب از رفتار در تعاملهای اجتماعی واقعی و فرضی در نوجوانان، ،آنان را در خطر ناپختگی اجتماعی قرارمی دهد و درماندگی و اجتناب از روابط اجتماعی را در پی دارد و می تواند به نارساکنش وری اجتماعی وروان شناختی و حتی بروز شخصیت اجتنابی در بزرگسالی منتهی شود،،
تجارب اولیه افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی یک رشته فرض ها را در باره خودشان و موقعیت اجتماعی به وجود می آورند ،این فرض ها منجر به این خواهد شد که آنها تعامل های اجتماعی را بصورت خطرناک ارزیابی کنند و درنهایت منفی تعبیر نمایند .این ارزیابی ها و تعبیر های منفی به نوبه خود برنامه اضطرا ب را فعال می سازد که به سه موء لفه در هم تنیده جسمی و شناختی ؛ رفتارهای ایمنی و تغییر در توجه ظاهر می شود . از طرف دیگر تعداد زیادی از فرایندهای شناختی، رفتار واقعی نوجوانان را در موقعیت های اجتماعی تعیین می کنند (مک فال، 1982؛ نقل از اسپنس و دونوان، 2000). این فرایندها در بر دارنده یک تاثیر متقابل و پیچیده بین مهارت های ادراک و حل مسئله اجتماعی می باشند. مشکلات در هر یک از این مهارت ها می تواند منجر به یک رفتار نامناسب شود. عوامل بسیار دیگری وجود دارند که نشان می دهند چرا نوجوانان به شیوه ای خاص در شرایط اجتماعی رفتار می کنند. رفتار اجتماعی از طریق همان اصول یادگیری که در مورد هر شکل از رفتار آدمی به کار می رود، مشخص می شود. بنابراین، عواملی مثل الگوبرداری از دیگران، تقویت یا تنبیه بر پاسخگویی اجتماعی تاثیر معناداری دارند.
تحقیقات اخیر بر روی نوجوانان با فوبیای اجتماعی حاکی از آن است که این نوجوانان در موقعیت های اجتماعی ارزیابی کننده به عنوان کسانی که انتظارات منفی و خودارزیابی های انتقادی بالایی دارند، توصیف می شوند. آنان منتظرند تا اتفاقات بدی در موقعیت اجتماعی رخ بدهد و انتظار دارند که بد عمل کنند. این افکار احتمالا سبب بروز رفتار اجتنابی و سطوح بالای اضطراب در این نوجوانان می شود. به طور مشابه سبک شناختی بدبینانه در نوجوانان افسرده با صلاحیت اجتماعی ضعیف رابطه نشان می دهد (گاربر، ویس و شانلی، 1993؛ نقل از اسپنس و دونوان، 2000).
بنابراین، رفتار اجتماعی ممکن است تحت تاثیر افکار مختل کننده اضطرابی و افسرده قرار گیرد.اگر نوجوانان بدانند که چه گونه رفتار کنند و بتوانند یک تکلیف اجتماعی را به طور رضایت بخشی در سطوح اضطراب پایین انجام دهند، احتمال اینکه عملکرد آنان به طور معناداری تغییر کند در شرایطی که اضطراب زیادی را تجربه می کنند وجود دارد. لذا تشخیص زودهنگام وسپس انتخاب روش درمانگری متناسب در کودکان و نوجوانان به منظور پیشگری از آسیبهای وخیم در بزرگسالی تاثیر بسزایی می تواند داشته باشد .

هدف پژوهش
شاید بتوان گفت که لازمه مطالعه نظامدار و هدفمند موضوع اضطراب اجتماعی در نوجوانان پس از درک اهمیت مطالعه آن، دسترسی به ابزاری باشد که در سنجش این سازه موثر است ..هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی و ویژگیهای روان‌سنجی مقیاس اضطرب اجتماعی نوجوانان (SASA) (پاکلک،1997) در گروهی از نوجوانان ایرانی است. از طرف دیگر ادراک شایستگی در نوجوانان می تواند، دررسیدن به یک قضاوت کلی در مورد ارزشمندی خود در کاهش اضطراب اجتماعی و واحساس خوب و مفید بودن و شایستگی اجتماعی و تغییر نوع شناختهای نوجوانان تاثیر گذار باشد . بنابراین یکی از اهداف فرعی پژوهش حاضر ،رسیدن به تاثیر ادراک ابعاد خود در اضطراب اجتماعی نوجوانان دختر است .بدین منظور اهداف پژوهش حاضر بطور خلاصه بررسی روایی ،اعتبار ،ابزار می باشد که در زیر بیان شده است .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  135  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله هنجاریابی مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان (SASA)

دانلود مقاله شغل مدیر چیست؟

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله شغل مدیر چیست؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 شغل یک مدیر مبتنی بر فعالیت‌هایی است که در راستای تحقق اهداف سازمان اجرا می‌گردد. شغلی که همواره باید واقعی، قابل رویت و در صورت امکان برای کسب موفقیت واجد مشارکت آشکار و قابل سنجش باشد.شغلی که آزادی عمل و اختیار وسیع در آن دارای محدودیت بوده و محدودیت کننده‌های تدریجی برای اختیار درون سازمانی مدیران مد نظر است و نهایتاً اینکه مدیر بیشتر از آنکه توسط مافوق خود اداره شود بوسیله اهداف عملکرد خود، اداره و کنترل می‌شود.
آنچه مشاغل مدیریتی نیازمند آنند و آنچه فعالیت‌های آن را مشخص می‌کند، میزان مشارکتی است که برای تحقق اهداف سازمان ایجاد می‌شود. شغل یک مدیر به واسطه کاری که در راستای نیازهای سازمان است، بوجود می‌آید و نه به دلیل دیگر. این شغل نیازهای خاص خود را دارد و لذا باید دارای اختیار و مسئولیت‌های خاص خود هم باشد.
شغل مدیر همواره باید ابعاد مدیریتی آن را شامل شود. زیرا یک مدیر شخصی است که مسئولیت و مشارکت او در راستای نتایج نهایی سازمان است. شغلی که دارای آزادی عمل کافی است و قادر به پذیرش حداکثر چالش‌ها، پذیرش مسئولیت و ایجاد حداکثر مشارکت باشد. البته این مشارکت باید قابل رویت و سنجش باشد و مدیر بتواند ضمن شناسایی و تعیین همه دستاوردهای نهائی سازمان، سهم خود را مشخص سازد. و البته برخی کارها وجود دارند که انجام آن از توان یک نفر خارج است و بدلیل غیر قابل تقسیم بودن باید بصورت تیمی سازماندهی شوند.
از نگاه بیرونی، آنچه بیشتر محل اعتبار است سازمان‌دهی تیمی است. به عنوان مثال در تهیه عمده مقالات علمی که شامل چهار نفر شیمی‌دان، فیزیولوژیست، پزشک و جراح است، هر یک نوع مشخصی از کار را انجام می‌دهند و با اینکه هر یک فقط در زمینه مهارت خود مشارکت دارد اما مدیر در برابر کل کار مسئولیت دارد. البته همواره در هر تیم یک رهبر وجود دارد که اگر چه دارای اختیار بیشتری است اما صرفاً بعنوان یک راهنما تلقی شده و این اختیار ناشی از دانش بالای اوست و نه فقط مقام او. در هر سازمان بیشتر از آنچه در مورد تهیه یک مقاله علمی گفته شد، تیم‌ها مورد استفاده هستند. در ماموریت‌های کوتاه مدت شرکت‌های بزرگ تیم‌ها مرتباً بکار می‌روند سازماندهی این تیم‌ها بیشتر از آنچه در سلسله مراتب مقام در چارت سازمانی نشان داده شوند، واقعیتی است در اقدامات موثر کارخانجات تولیدی فعال و موفق به ویژه در رابطه با ارتباط بین مدیر و روسا و سرپرستانی که گزارش فنی می‌دهند عینیت داده می‌شوند. بیشتر کارها در فرآیند ساخت یا روش‌های جدید تولید انبوه فقط زمانی به خوبی انجام می‌گیرند که در قالب یک تیم سازماندهی شده باشند. اما با این وصف مهمترین وظیفه تیم در هر سازمان، کار مدیریت عالی است. علاوه بر نیازهای مهارتی، روحیات و تنوع کار بیشتر از ظرفیت یک نفر است- بدون توجه به آنچه که در کتاب‌ها و نمودارهای سازمانی گفته می‌شود- لذا اداره یک سازمان که مطلوب اداره می‌شود صرفاً به یک نفر- مدیرعامل- متکی نیست بلکه بیشتر به یک تیم- هیئت عامل- متکی است.
بنابراین، نکته مهم این است که مدیریت سازماندهی تیمی را بفهمد و دریابد چه وقت و چگونه از آن استفاده می‌کند؟ و از همه مهمتر آنست که مدیریت درک کند که در هر تیم واقعی وظائف و نقش هر عضو به وضوح تعریف شود چرا که یک تیم محل هرج و مرج نیست. یک تیم و کارگروه- معمولاً- بیشتر نیازمند سازماندهی داخلی، همکاری متقابل و شفافیت بیشتر تکالیف فردی است تا سازماندهی کار در مشاغل فردی.
حیطه مسئولیت مدیریتی؛
در مورد اینکه شغل یک مدیر تا چه اندازه بزرگ باشد، کتاب‌ها با این جمله آغاز می‌کنند که؛ «یک فرد فقط قادر است تعداد اندکی از افراد را سرپرستی نماید که به آن حیطه نظارت گفته می‌شود» و این به نوبه خود به تعریف نامطلوب از مدیریت می‌انجامد. سطح‌بندی‌های متعدد امری است که مانع تعامل و ارتباط، رشد و توسعه مدیران فردا و موجب ابهام در معنی مدیریت می‌شود.
اگر مدیر بوسیله اهداف مورد نیاز شغل خود و با سنجش دستاوردهای خود کنترل شود، تقریباً نیازی به نظارت- که در برگیرنده این باشد که به کارکنان بگوید که چکار بکنند و از انجام آن اطمینان یابد- نیست. در این حالت (کنترل اهداف) حیطه نظارت وجود ندارد. از لحاظ تئوری هر مدیر ارشد می‌تواند به هر میزان مرئوس برای گزارش دادن داشته باشد. اما در واقع لازم است محدودیتی بوسیله تعیین حیطه مسئولیت مدیریتی ایجاد شود. یعنی تعدادی از آدم‌ها که یک مدیر ارشد می‌تواند به آنها کمک کند، آنها را آموزش بدهد و در رسیدن به اهداف شغلی آنها به آنان یاری رساند. این یک محدودیت عینی اما غیرثابت است.
به ما گفته شده:حیطه نظارت نمی‌تواند بیش از شش یا هشت کارمند را در بگیرد، در حالیکه حیطه مسئولیت مدیریت صرفاً بر اساس یک مطالعه واقعی قابل تعریف است بر خلاف حیطه نظارت که به نسبت جایگاه مدیریت وسیع‌تر می‌شود، مدیران جوان بیشتر نیازمند کمک هستند، زیرا تعریف اهداف آنها چندان آسان نیست و هم سنجش واقعی عملکرد آنها که کار چندان آسانی نیست. از سوی دیگر فرض بر این است که مدیران با سابقه می‌دانند چیزی‌هایی که در شغل آنان باید انجام گیرد به همین نسبت اهداف آنها می‌تواند تعریف شود و به عنوان مشارکت مستقیم در اداره برای ارزیابی عملکرد در نتایج موسسه. بنابراین حیطه مسئولیت مدیریتی وسیعتر است از حیطه نظارت، آنجا که مشورت، تمرین مناسبی در برابر گسترش حیطه نظارت است. یک مدیر همواره باید مسئولیت چندین نفر بیشتر از آنچه او واقعاً قادر به تصدی آنهاست را بر عهده بگیرد و در غیر اینصورت بجای مدیریت به سرپرستی تیم و تصدی‌گری شغل آنها محدود شده و یا حداقل رفتار تحمل او برای زیردستان دشوار می‌شود. زیردستان یک مدیر اعم از اینکه افراد یا تیم‌هایی باشند، در حیطه مسئولیت مدیریتی تفاوتی ندارند. معهذا یک تیم همیشه باید اعضای کمی داشته باشد. من بزرگترین تیم وظیفه‌ای را در هیئت مدیره شرکت استاندارد اویل دیدم که منحصراً متشکل مدیران تمام وقت شرکت و مدیران ارشد بود. این شرکت که یکی از بزرگترین، جامع‌ترین، پیچیده‌ترین و موفق‌ترین موسسه‌های جهان است، اعضای این تیم از چهارده نفر بالاتر به نظر نمی‌رسد. با این وجود یک تیم به این بزرگی فقط زمانی می‌تواند ایفای نقش بکند که جداً تابع نظم خاصی باشد. در هیئت مدیره شرکت استاندارد اویل، برای نمونه، هیچ تصمیمی بدون اتفاق آرا اتخاذ نمی‌شود. اما برای اهداف معمولی این روش دارای جزئیات پیچیده‌تری است و اعضای تیم‌ها نباید معمولاً از پنج یا شش نفر عضو تجاوز نمایند. به عنوان یک اصل برای اینکه کارها به بهترین نحو اجرا شوند تیم‌ها سه یا چهار نفر عضو داشته باشند بهتر است. در یک تیم نباید مدیر ارشد ایجاد شود. به عبارت دیگر تیم نبایستی درگیر مدیران زیردست نیز باشد اگر چه اعضای تیم ممکن است خودشان مدیر باشندچرا که کمک و آموزش به عنوان دو مولفه مسئولیت مدیریتی توسط اعضاء به خوبی انجام می‌شود.
اختیار مدیر
اینکه وسیع‌ترین اختیارات در شغل هر مدیر پیش‌بینی می‌شود جز اجرا و پیش بردن در راستای رسیدن به اهداف تصمیم‌ها چیزی نیست. بنابراین در نتیجه، نوعی انحراف عمیق ازمفهوم سنتی اطاعت از ما فوق ایجاد می‌شود. هر چند فعالیت‌ها و کارهای مورد نیاز شرکت بدرستی و بدور از نوسان انجام گرفته باشد. تجزیه و تحلیل بایستی با در نظر گرفتن محصول نهایی که عبارتست از اهداف عملکرد و نتایج مورد نظر موسسه انجام پذیرد، چرا که، از طریق این تجزیه و تحلیل، مراحل انجام کار مشخص می‌شود. اما در سازماندهی شغل مدیر، بایستی از پایه کار را شروع کرد. ما در این حالت کار را از فعالیت‌های خط آتش (خط مقدم تولید) شروع می‌کنیم. مسئولیت این شغل نتایج واقعی کالاها و خدمات، فروش نهایی به مشتری، طرح‌های کلی و مهندسی را در برمی‌گیرد. مدیران در خط آتش دارای شغل‌های مدیریت پایه هستند؛ همه چیز مبتنی بر عملکرد آنها است. به نظر می‌رسد در تحلیل نهائی، اینها به منظور کمک به مدیران خط آتش برای انجام مطلوب وظائف خود طرح‌ریزی شده‌اند. دیدگاه‌های ساختاری و ارگانیکی بر این است که مدیر خط آتش مرکز همه اختیارات و مسئولیت‌هاست، بجز اینکه آنچه را که خود قادر به انجام دادن آن نیست به مدیران بالاتر ارجاع می‌دهد. همچنین این نکته قابل بحث است که ژن سازمان
(The Gene Of Organization) به همه آنچه ارگان‌های بالاتر و درونی توسعه یافته‌اند دلالت شده است.
در واقع ظاهراً برای تصمیم‌هایی که مدیر خط آتش می‌تواند اتخاذ کند، محدودیت‌های واقعی وجود دارد و او در داشتن اختیار و مسئولیت‌هایش محدود می‌شود. یک سر کارگر خط تولید نمی‌تواند در مورد جبران خسارت‌های یک فروشنده یا یک مدیر فروش منطقه‌ای و افراد مناطق دیگر دخالت نماید. یک سر کارگر همچنین در مورد نوع تصمیمی که می‌خواهد اتخاذ کند محدود است. به وضوح او در مورد تلاش مدیران دیگر قادر به تصمیم‌گیری نیست و او نباید در مورد کل موسسه اتخاذ تصمیم نماید. این بخاطر دوراندیشی است، برای مثال هیچ مدیری اجازه ندارد تصمیمی را بدون مطالعه عواقب آن بر نقش و آینده زیردستان اتخاذ نماید.
از مدیر خط آتش نباید توقع تصمیم‌گیری در مواردی که او توانائی اتخاذ تصمیم ندارد داشته باشیم. برای مثال کسی که مسئول انجام اموری بطور سریع است دیگر وقت و فرصتی برای اتخاذ تصمیم‌های بلند مدت ندارد. یک فرد تولیدی فاقد دانش و مهارت برای حل مشکلات حقوقی و بازنشستگی یا برنامه پزشکی است. این تصمیمات مسلماً بر او و فعالیت‌هایش تاثیر می‌گذارند. لذا او باید اینگونه مسائل را دانسته و تشخیص دهد و تا جائیکه برایش مقدور است در اجرای آن مشارکت نماید. اما او نمی‌تواند آن تصمیمات را اتخاذ نماید. چرا که نوع اختیار و مسئولیت ارتباط مستقیم با شغل دارد. محدودیت‌های مدیر خط آتش به میزان اختیاراتش است و این در مورد همه سلسله مراتب مدیریت از پائین تا بالا و تا مقام مدیر عامل مصداق دارد.
برای اعمال محدودیت بر تصمیم‌گیری‌های یک مدیر قاعده ساده‌ای وجود دارد. تهیه کننده نمودار مدیریت برای قسمت لامپ در شرکت جنرال الکتریک در شرح ساختار می‌گوید: همه اختیاراتی که به وضوح نیامده و مکتوب نشده به مدیران ارشد تفویض شده است به مدیران پائینی تفویض می‌شود و این مغایر اصل حقوق شهروندی است که می‌گوید: «هر آنچه به وضوح مجاز شمرده نشده است ممنوع است» به تعبیر دیگر تصمیمی که یک مدیر نمی‌تواند در چارچوب اختیارات خود اتخاذ کند باید برای تعریف تفسیر شود او باید برای سایر تصمیم‌ها فرضی را بر برخورداری از اختیار و مسئولیت بنماید.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  10  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شغل مدیر چیست؟