فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله صنایع فرهنگی فرانسه

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله صنایع فرهنگی فرانسه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

صنایع
از جمله مهم‌ترین صنایع کشور می‌توان به صنایع فلزکاری، ماشین‌آلات، شیمیایی، وسائط نقلیه، مواد غذایی و مشروبات، منسوجات و البسه، هواپیماسازی، کشتی‌سازی، پتروشیمی، الکتریکی، اتمی و جنگ‌افزار اشاره نمود. گندم، جو، سیب‌زمینی، چغندرقند، سیب، ذرت، برنج، انگور، ماهی، گاو و خوک نیز مهم‌ترین محصولات کشاورزی و دامپروری کشور را تشکیل می‌دهند.
سرانه زمین مزروعی برای هر نفر بالغ بر ۳۲/۰ هکتار است. تولید سالیانه گوشت گاو ۴۰۰/۱ هزار تن، گوشت خوک ۵۰۰/۱ هزار تن، گوشت گوسفند ۹۰۰/۱۵۴ تن و ۸۰۶ هزار تن صید ماهی است. تولید سالیانه نیروی الکتریسیته نیز معادل ۱/۲۴۱ میلیارد کیلووات ساعت است.
میراث فرهنگی
سومین هدف اصلی وزارت فرهنگ به معرّفی و ارائه گسترده میراث فرهنگی کشور به عموم مردم تأکید دارد. به همین ترتیب، از آنجایی که صور جدید و متفاوت تولیدات فرهنگی و هنری مدام در حال تغییر و تحول میباشد، لذا وزارت فرهنگ بر حفاظت و دسترسی عامة مردم به آثار سمعی و بصری، نوشتاری و تاریخی که نمایانگر گذشتة ملت فرانسه میباشند، تأکید می نماید.
در سال 1998 بودجه بخش فرهنگ از افزایش 39 درصدی برخوردار بود که در سال 1999، 27 درصد دیگر نیز به این میزان اضافه گردید. نگهداری و مرمت آثار فرهنگی و هنری شیوه منحصر به فرد در جهت محافظت از داراییهای فرهنگی و هنری کشور محسوب نمیگردد بلکه افزایش منابع مالی اختصاص داده شده به آثار هنری و فرهنگی کشور و اتخاذ یک سری تدابیر با هدف رونق بازار آثار هنری فرانسوی نظیر اعطای تخفیفهای مالیاتی نیز در جهت تحقق این مهم نقش بسیار مهمی را ایفا می نماید.

 

 

 

دستورالعمل های کلی سیاست فرهنگی
تاریخ سیاست فرهنگی کشور فرانسه از زمان طرح ریزی آن در قرن شانزدهم تا کنون، نمایانگر نقش محوری دولت در ارتقاء و ساماندهی دانش، هنر، فرهنگ و شکل گیری تدریجی ساختارهای وزارتخانه ای و تصویب بودجه های ملی بوده است. به عنوان مثال می توان به تأسیس کتابخانه ملی فرانسه، تأسیس دبیرخانه هنرهای زیبا در قرن نوزدهم، تأسیس موزه هنری louvre و تأسیس وزارتخانه ای مستقل با نام وزارت فرهنگ در سال 1959 اشاره نمود.
آندره مالرو (Andre' Malraux) نخستین وزیر فرهنگ کشور فرانسه، در امور فرهنگی موازینی را پیش روی همگان قرار داد که اعقاب او نیز دنبالهرو این راه بودند. از جملة این موازین می توان به حفاظت از میراث فرهنگی کشور، خلق هنرهای معاصر، آموزش فرهنگ و هنر و نشر آن در تمامی سطوح جامعه، تمرکز زدایی اداری و تدوین نظامنامه برای بازارهای صنعتی فرهنگ اشاره نمود. بر اساس تعریف آندره مالرو، تمرکززدایی اداری عبارت از انتقال قدرت و منابع از سطوح مرکزی دولت به سطوح فدرال با حفظ مرکزیت دولت بود.
ساختارهای سازمانی و اداری
وزارت فرهنگ
در سال 1959 آندره مالرو حوزه فرهنگی کشور را از حیطة اختیارات وزارتخانه های آموزش و پرورش و صنایع خارج نموده و به تأسیس وزارتخانه ای مستقل با نام وزارت فرهنگ مبادرت نمود. در این میان مرکز ملی فیلم نیز از اختیار وزارت صنایع خارج شده و تحت نظارت وزارت فرهنگ کشور درآمد. هدف وزارتخانه جدیدالتاسیس، پیشرفت همزمان و همه جانبه کلیة امور هنری و مشارکت فراگیر مردم در فعالیتهای فرهنگی، بخصوص در زمینه های تئاتر موسیقی و میراث فرهنگی کشور بود. آندره مالرو قصد داشت در کلیة ادارات، مراکز هنری همگانی دایر نماید تا امور فرهنگی را در پهنهای وسیع و فراگیر نشر داده و همگان را به خلاقیتهای هنری ترغیب نماید. دولت فرانسه از لحاظ جغرافیایی به 96 اداره اجرایی با نام دپارتمان تقسیم گردیده است. در گذشته تنها ادارت 9 شهر کشور مراکز فرهنگی همگانی برخوردار بودند. در سال 1969، 3 حوزه ریاست منطقه ای در امور فرهنگی تأسیس گردید که به نوبه خود گامی اساسی در جهت تمرکز زدایی اداری به شمار میرفت.
ژاک دوامل در تعقیب سیاستهای آندره مالرو، سیاست بین اداری و چند منظوره با هدف تزریق فرهنگ به بافت جامعه را اتخاذ نمود. دوامل به نهادینه نمودن مشارکت فرهنگی میان دولت و موسسات فرهنگی کشور مبادرت نمود که از آن جمله می توان به انعقاد قراردادهای دولت با سازمان رادیو و تلویزیون، صنعت سینما و صاحبان سالنهای تئاتر و اپرا اشاره نمود. جهت پشتیبانی مالی از چنین مشارکتهای فرهنگی صندوق پروژه های فرهنگی کشور تأسیس گردید. در زمینه هنرهای تجسمی، 1 درصد از درآمد سازمانهای دولتی جهت حمایت مالی از انجام یک فعالیت هنری در همان سازمان صرف میگردید. این قانون در خصوص کلیة سازمانهای دولتی به اجرا در میآمد.
هر یک از 6 وزیر فرهنگ فرانسه که یکی پس از دیگری بین سالهای (1981-1973) به صدارت رسیدند.
علاوه بر اعمال تغییرات مورد نظر خود در وزارتخانه فرهنگ، از سیاستهای فرهنگی آندره مالرو و ژاک دوامل نیز جهت اتخاذ سیاستهای جدید بهره میبرند. در سال 1974 میشل گای با انعقاد اولین سری از موافقتنامه های توسعه فرهنگی با شهرداریها و مناطق کشور، راه پیشرفت و تکامل هنرمندان جوان و هنرهای معاصر کشور را هموار نمود. به دنبال این عمل میشل گای، مرکز هنرهای ملی جرج پمپیدو در سال 1977 افتتاح گردید. در سال 1978 قانون حمایت از موزه های کشور به تصویب رسید و سال 1980 نیز به عنوان سال میراث ملی نام گرفت.
طی سالهای (1993-1981) در دو دوره پنج ساله - وزارت فرهنگ فرانسه گامهای اولیه به سوی مدرنیزاسیون و طریقه برخورد با جامعه معاصر را برداشت. از جملة این اقدامات اولیه می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
• افزایش بودجه فرهنگی کشور
• گسترش دامنة حوزه فعالیت وزارتخانه فرهنگ جهت تحت پوشش قرار دادن هنرهای مختلف
• القاء معیارها و موازین بخش فرهنگ به بخش اقتصاد
• توسعه و گسترش ارتباطات سمعی و بصری کشور
در این میان رئیس جمهور فرانسه با تایید و تصویب اجرای یک سری از پروژه های ساختمانی عظیم، در واقع حمایت بیقید و شرط خود از فعالیتهای وزارت فرهنگ را اعلام نمود. از جملة این پروژه های عظیم ساختمانی می توان به تأسیس کتابخانة ملی، موزه بزرگ لور، خانه اپرای پاستیل و آرشیو جنگ اشاره نمود.
در سال 1982، بودجه وزارت فرهنگ فرانسه به دو برابر افزایش یافت. سپس به تدریج بر 1 درصد از کل بودجه کشور یعنی 8/13 بیلیون فرانک در سال 1993 بالغ گردید. جنبش تمرکززدایی اداری با راه اندازی موسسات مختلف فرهنگی منطقه ای آغاز گردید. سیاست انعقاد قرارداد با مقامات محلی مجدداً از سر گرفته شد. چندین موسسه آموزشی بزرگ نیز یا مجدداً فعال گردیده و یا از نو تأسیس گردیدند. از میان این مؤسسات بزرگ می توان به موسسه میراث فرهنگی، موسسه سینماتوگرافی، هنرستانهای بزرگ موسیقی پاریس و لیون و موزه بزرگ لور اشاره نمود. طی 12 سال اخیر بیش از 8000 فرصت شغلی در زمینه های مختلف فرهنگی فراهم گردیده است. طی این سالها، آموزشهای هنری پیشرفته در مدارس، ارائه شده و آموزش هنرهای معاصر از قبیل تئاتر، سینما و تاریخ هنر نیز آغاز گردید. همچنین جهت افزایش آگاهی کودکان فرانسوی یک سری تمهیدات خاصی نظیر اجرای پروژه های هنری فوق برنامه، بازدید دانش آموزان از موزه ها و اماکن تاریخی و اجرای پروژه های میراث فرهنگی اتخاذ گردید. در نتیجه نوسانات اقتصادی و رشد فعالیتهای فرهنگی خانگی، وزارت فرهنگ بیشتر توجه خود را صرف صنایع فرهنگی از قبیل کتاب، نوار، سینما، رسانه های سمعی و بصری و تنظیم بازار این قبیل صنایع نمود.
خانم کاترین تراتمن طی دوران صدرات خود بر وزارت فرهنگ سیاست گسترش مشارکتهای فرهنگی، با تأکید بر توسعه و رشد میراث فرهنگی، هنرهای نمایشی و به کارگیری فنآوریهای جدید را اتخاذ نمود. پس از خانم تراتمن، خانم کاترین تاسکا (catherine Tasca) در ماه مارس سال 2000 به سمت وزیر فرهنگ منصوب گردیده.
نمودار سازمانی وزارت فرهنگ

لازم به ذکر است که وزارت فرهنگ فرانسه تحت نظارت وزیر فرهنگ به فعالیت پرداخته و از بخشهای ذیل متشکل شده است:
• مدیریت مرکزی که مسؤولیت طراحی، تعیین خط و مشی بازرسی و ارزیابی عملکرد وزارت در سطح ملی را برعهده دارد.
• ادارات منطقه ای که نماینده دولت در سطوح محلی میباشند. این ادارات در واقع مدیریتهای فرهنگی میباشند که سیاستهای ملی اتخاذ شده در خصوص مناطق مختلف کشور را اجرا می نمایند.
• مؤسسات دولتی که از سوی دولت مرکزی تعیین شده و با ماهیت حقوقی مشخص و بودجه دولتی به فعالیت میپردازند. لازم به ذکر است که موسسات دولتی دارای ماهیت حقوقی، تحت نظارت قانون اساسی کشور فعالیت می نمایند.
بنا بر ماده قانون شماره 713 مصوب (11 ژوئن 1997) وزارت فرهنگ فرانسه مسؤولیت ایجاد و راه اندازی فعالیتهای بزرگ فرهنگی با تأکید ویژه بر ملی بودن این فعالیتها و قابلیت دسترسی عامه مردم به این قبیل فعالیتها، تشویق به خلق آثار فکری و هنری، ایجاد علاقمندی در مردم به میراث ملی کشور و گسترش فعالیتهای هنری کشور را بر عهده دارد. این وزارتخانه همچنین مسؤولیت توسعه و گسترش صنایع فرهنگی (ماده یکم) و آماده سازی و اجرای پروژه هایی که منجر به غنیسازی هر چه بیشتر زبان فرانسوی گردد (ماده سوم) را بر عهده دارد.
وظایف وزارت فرهنگ در حوزة ارتباطات
در سال 1947 دپارتمان فنی و حقوقی مطبوعات کشور تأسیس گردید. دپارتمان مذکور در سال 1956، به دپارتمان اطلاعاتی حقوقی و فنی تغییر نام داده و مسؤولیت مطالعه و بررسی مسائل و مشکلات عمومی کشور در خصوص آزادی اطلاعات به آن تفویض گردید.
در سال 1964، بدنبال تأسیس سازمان رادیو و تلویزیون ملی فرانسه (ORTF) مسؤولیت اداره تلویزیون بر عهدة وزارت اطلاعات گزارده شد. در سال 1974، با انحلال سازمان رادیو و تلویزیون فرانسه چندین سازمان مستقل رادیو و تلویزیونی تحت عناوین ذیل شروع به فعالیت نمودند:
:INA موسسه سمعی و بصری ملی
:IDF تلویزیون فرانسه
:SFP جامعه تولید کنندگان برنامه های تلویزیونی فرانسه
در سال 1975 دامنة اختیارات دپارتمان اطلاع رسانی حقوقی و فنی به منظور پوشش دادن به ارتباطات سمعی و بصری کشور گسترش یافت. یا تصویب ماده 29 قانون اساسی در سال 1982 تملّک انحصاری دولت بر سازمان تلویزیون لغو گردید. اما با این حال این سازمان همچنان سازمان دولتی به شمار میآید.

 

دپارتمان اطلاع رسانی حقوقی و فنی
دپارتمان مذکور به طور مشخص مسؤولیت اجرای امور ذیل را برعهده دارد:
• نظارت اداری، مالی و فنی بخش سمعی و بصری دولتی
• طراحی و ارائه کلیة قوانین، مقررات و تصمیمات بخش مطبوعات و ارتباطات سمعی و بصری کشور
• سازماندهی صور مختلف حمایتهای دولتی از رسانه های گروهی کشور
• شورای ارتباطات سمعی و بصری نهاد دولتی مستقل میباشد که به تأمین نظر دولت در خصوص اجرا و به کارگیری مقررات و قوانین ویژة امور سمعی و بصری کشور مبادرت می نماید. از جملة مهمترین اقدامات شورای مذکور می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
• برقراری توازن و پلورالیزم بیان
• حمایت از تولیدات سمعی و بصری داخلی و خارجی
• تخصیص فرکانس یا سهمیه فرکانسی
• نظارت بر رعایت شؤونات اخلاقی در تولیدات سمعی و بصری
شورای ارتباطات سمعی و بصری تصمیمات اجرایی اتخاذ نموده و در خصوص جریمه شرکتهای متخلف فعال در بخش سمعی و بصری کشور از اختیارات قانونی برخوردار میباشد.
توصیف کلی نظام دولتی
کشور فرانسه دارای نظام پارلمانی بوده و مجلس ملی فرانسه و مجلس سنا قوای عمده کشور به شمار میروند. در کشور فرانسه، نخست وزیر از سوی رئیس جمهور انتخاب شده و به تشکیل دولت و اجرای سیاستهای اتخاذ شده مبادرت می نماید. دولت خود متشکل از وزرای منتخب نخست وزیر بوده که هر یک دارای وظایف مشخص در خصوص مدیریت و اداره وزارتخانه متبوع خود میباشند. در این میان، وزیر فرهنگ مسؤولیت اداره و مدیریت امور فرهنگی کشور را بر عهده داشته و سیاستهای مدیریتی خود را بر کلیة بخشها و ادارات مرتبط با وزارت فرهنگ اعمال می نماید.
تعیین خط و مشی و دستورالعمل های کلی در حیطه اختیارات وزیر فرهنگ قرار دارد. به عبارت دیگر این وزیر فرهنگ است که تصمیم میگیرد چگونه بودجه میان مدیریتهای مختلف فرهنگی داخل و خارج از کشور توزیع و تقسیم گردد. تخصیص بودجه به بخش فرهنگ و هنر کشور بر اساس دستورالعمل های کلی تعریف شده توسط دولت و مجلس صورت میگیرد.
وزارت فرهنگ فرانسه تنها نهاد دولتی تأمین کنندة بودجه فعالیتهای فرهنگی کشور نمیباشد بلکه شمار دیگری از وزارتخانه ها نیز بعنوان نهادهای معین در این خصوص مشارکت می نمایند. این قبیل بودجه ها به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به وزارت فرهنگ پرداخت میگردند. مقامات محلی که به طور مستقیم انتخاب میشوند مسؤولیت ادارة امور فرهنگی منطقه ای را بر عهده دارند. این ادارات در خصوص انجام فعالیتهایشان به دولت مرکزی پاسخگو نبوده و امور جاری خود را در کمال آزادی به انجام میرسانند.
قوانین جمهوری فرانسه حوزه فعالیت هر شورایی را به وضوح تبیین نموده است. مقامات محلی به ویژه اعضای شوراهای شهر خدمات فرهنگی متعددی را به مردم ارائه میدهند. شوراهای شهری مدیریت اکثر منابع فرهنگی را به عهده داشته و مسؤولیت اجرای بسیاری از رویدادهای فرهنگی من جمله فستیوالهای فرهنگی و هنری را یا به طور مستقل و یا با هماهنگی وزارت فرهنگ عهده دار میباشند.
همکاریهای بین دولتی و بین وزارتخانه ای
دولت ملی از طریق انجام یک سری اقدامات خاص به تشویق و ترویج همکاریهای بین وزارتخانه ای و مقامات محلی میپردازد. به عنوان مثال می توان به موافقتنامه های توسعه فرهنگی مصوب سال 1982 و قراردادهای فرهنگی کشوری - استانی مصوب سال 1984 اشاره نمود. اکثریت قریب به اتفاق پروژه های دولتی حوزه فرهنگ از طریق انعقاد موافقتنامه های مشارکتی پشتوانهدار صورت میگیرد. شمار زیادی از وزارتخانه ها نیز از پروژه های فرهنگی ملی حمایت می نمایند که از آن جمله می توان به وزارت آموزش، تحقیقات و فنآوری و وزارت امور خارجه اشاره نمود. از جمله پروژه های فرهنگی که با مشارکت وزارتخانه های مختلف اجرا میگردد می توان به آموزش هنر، نگهداری و حفاظت از کتابخانه های تخصصی، تأسیس موزه های ملی، آرشیوهای تاریخی وزارتخانه ها و حفاظت از آثار یادبود فرهنگی و معرفی آثار فرهنگی ملّی در خارج از کشور اشاره نمود.
برای مثال وزارت آموزش، تحقیق و فنآوری بر فعالیت موزه های تاریخ طبیعی و موزه های آثار تاریخی و آکادمی فرانسه نظارت می نماید و وزارت امور خارجه نیز مسؤولیت تبادلات زبانی و فرهنگی و آموزش زبان فرانسه در خارج از کشور از طریق شبکه ای از موسسات فرهنگی فرانسوی، مدارس فرانسوی و آژانس آموزش زبان فرانسه را برعهده دارد.
اهداف کلی و اصول سیاست فرهنگی
عناصر اصلی الگوی سیاست فرهنگی
اگرچه از سال 1980 تخصیص بودجه به بخش فرهنگ از سوی مقامات محلی دائماً با افزایش همراه بوده است، امّا الگوی فرانسوی سیاستهای فرهنگی همچنان به شکل مداخله مداوم و ثابت مقامات رده بالای دولتی در این گونه سیاستها استوار میباشد. مقامات کشوری از طریق وزارت فرهنگ به حفاظت از میراث فرهنگی، آرشیوهای ملّی و ساختمانهای تاریخی و همچنین در زمینه آموزش هنرهای زیبا و آموزش فرهنگی به تأیید مجوزهای فرهنگی، تنظیم طرحهای فرهنگی و حمایت از هنرهای نمایشی، سینما و هنرهای تجسمی میپردازند.
اگرچه قوانین انتقال تأثیر چندانی بر حوزه های گوناگون فرهنگی کشور نداشت اما علاوه براعطای اختیارات و حقوق به مقامات محلی، مقرراتی را وضع نمودند تا مقامات محلی و کشوری در جهت توسعه منطقه ای فرهنگ و حفاظت از محیط زیست بر اساس ماده قانون 7 جولای 1983 با یکدیگر همکاری نمایند. از آنجایی که واگذاری اختیارات بسیاری از حوزه های فرهنگی کشور صورت نگرفته بود، در نهایت یک نوع مشارکت به صورت اجرای پروژه های مشترک میان مقامات محلی و کشوری پایه ریزی گردید. یک سری تعهدات فرهنگی توسط هر دو سطح محلی و کشوری به صورت موافقت نامه های مشارکتی منطقه ای / کشوری، موافقت نامه های شهری و به ویژه موافقتنامه های توسعه فرهنگی منعقد گردید.
وزارت فرهنگ به عنوان پایه و اساس سیاست فرهنگی کشور، 3 هدف عمده را پیش روی خود قرار داده است. این سه هدف عمده عبارتند از:
1- بازسازی خدمات عمومی فرهنگی
2- پشتیبانی از فعالیتهای فرهنگی و هنری و فراهم آوردن امکان دسترسی هر چه بیشتر عامة مردم به فعالیتهای فرهنگی
3- دسترسی آسان عموم مردم به میراث فرهنگی فرانسه
از جمله اولین اهداف وزارت فرهنگ فرانسه نوسازی خدمات عمومی فرهنگی کشور میباشد. ضرورت وجود ساختار جامع و مؤثر جهت فراهم آمدن زمینة مشارکت وزارت فرهنگ با سازمانهای حرفه ای فرهنگی کشور به واگذاری اختیارات هنرهای نمایشی به مدیریت واحد منجر گردید. به منظور برقراری هماهنگی میان شعبات منطقه ای وزارت فرهنگ با اراده مرکزی، گسترش مشارکتهای فرهنگی منطقه ای و ارتقاء سطح کیفی و کمی فرهنگ منطقه ای دایرة توسعه فرهنگی منطقه ای وزارت فرهنگ تأسیس گردید. به همین ترتیب اقدامات ضروری در جهت انتقال منابع مالی وزارت فرهنگ جهت ارائه خدمات منطقه ای در حال شکل گیری بود.
جهت تجدیدنظر در توزیع نامتناسب بودجه های فرهنگی میان شهر پاریس و سایر مناطق، وزارت فرهنگ فرانسه اقدام به برنامه ریزی کنترل شده در خصوص تغییر روند سیاست مالی خود نمود. از جملة چنین مکانیسمهای اصلاحی می توان به انعقاد موافقتنامه های منطقه ای / کشوری بین سالهای 2006ـ2000 اشاره نمود.
بودجه سال 1999 بخش فرهنگ از افزایش قابل توجهی برخوردار بوده است. با وجود اینکه میزان کل هزینه های دولت در سال 1999؛ افزایش 2/2 درصدی داشته است اما بیشترین افزایش هزینه یعنی افزایش 5/3% درصدی معادل 525 میلیون فرانک در بخش فرهنگ به چشم می خورد. این آمار و ارقام خود نشان از این دارد که دولت فرانسه به بخش فرهنگ به عنوان اولویت اول مینگرد.
دسترسی عامة مردم به فعالیتهای فرهنگی
کانون فعالیتهای وزارت فرهنگ بر حمایت و پشتیبانی از نوآوری، خلاقیت، توسعه و گسترش اهداف دراز مدت در جهت گسترش مشارکت در حیات فرهنگی کشور قرار گرفته است. از آنجایی که آفرینش فرهنگی و هنری و نشر این قبیل فعالیتها نیازمند دو دیدگاه متفاوت میباشد، لذا هدف وزارت فرهنگ، اهمیت دادن یکسان به هر دو حوزه میباشد. وزارت فرهنگ بر اجرای فعالیتهای آفرینشی و نشر این قبیل فعالیتهای در کلیة بخشهای کشور مصمم گردیده و بر آن است که هر دو زمینه را تقویت نماید. تولیدات و کالاهای فرهنگی نیز به منظور نمایش دست آوردهای هنری باید در دسترس عموم قرار گیرند. کوشش فراوانی به عمل آمده تا این دو مأموریت خدماتی عمومی به نحو احسن انجام بگیرند. این دو مأموریت همانطور که قبلاً نیز بدان اشاره شد توسعه و گسترش آزادی در خلاقیتهای فرهنگی و هنری و در دسترس قرار دادن این خلاقیتها برای عموم مردم جامعه میباشد.

 

سیاستهای ناحیه ای
تعریف ملی از واژة فرهنگ
بنا بر سیاستهای فرهنگی کشور، واژه فرهنگ براساس تصور جاری از فعالیتهای فرهنگی که توسط نهادهای بین المللی و مخصوصاً شورای اروپا پذیرفته شده است، تعریف میگردد. جدای از زمینه های هنری صرف نظیر تئاتر، موسیقی، رقص، معماری و هنرهای تجسمی، تعریف واژه فرهنگ فعالیتهای فرهنگی - اجتماعی از قبیل مراکز و کلوپهای جوانان و مراکز هنرهای محلی را نیز شامل میگردد.
اهداف سیاست فرهنگی و اصول شورای اروپا
کشور فرانسه به عنوان یکی از متعهدین کنوانسیون فرهنگی اروپا به حفاظت و صیانت از فرهنگ اروپایی، تشویق و ترویج مطالعات به زبانهای اروپایی، مطالعه تاریخ و تمدنهای اروپایی پرداخته و با تصدیق اختلافات فرهنگی و محترم شمردن آنها، هویت فرهنگی مشترک جامعه اروپا را نیز تأیید و تصدیق می نماید. کشور فرانسه از طریق اجرای سیاستهای فرهنگی خود در سطح ملی توسط وزارت فرهنگ و سایر وزارتخانه ها و در سطوح محلی و منطقه ای توسط مقامات محلی، مبادرت به این عمل می نماید.
بسیاری از جنبه های کلی سیاست فرهنگی فرانسه - در هماهنگی با دستورالعمل های فرهنگی شورای اروپا (مفاد مصوب دومین نشست عمومی شورای اروپا در استراسبورگ) اتخاذ گردیده است.
تنوعات فرهنگی: حفاظت از تکثرگرایی اصالتهای فرهنگی
اقدامات فرهنگی متعددی به منظور حفاظت از اشیاء فرهنگی، تسهیل دسترسی همگان به این اشیاء و تسهیل در مبادله آنها صورت پذیرفته است. برپایی نمایشگاههای هنری در موزه های مردمشناسی عملی بودن ایجاد آگاهی و درک صحیح نسبت به میراث فرهنگی اروپایی را به اثبات رسانده است. حمایت و پشتیبانی از تولید و توزیع فیلم که از سوی مرکز ملی فیلم (CNC) به عمل میآید، به ترقی و پیشرفت سینمای اروپایی و تضمین آینده آن کمک می نماید.
توسعه سیاستهای فرهنگی
شمار قابل توجهی از سیاستهای فرهنگی فرانسه بر حفاظت از میراث فرهنگی و طبیعی اروپا متمرکز میباشد. مدیریت میراث فرهنگی و معماری وزارت فرهنگ مسؤولیت مراقبت و حفاظت از میراث فرهنگی، ارتقاء دانش میراث باستانی، معماری، و توسعه میراث ملی کشور را بر عهده دارد. کشور فرانسه از طریق بزرگداشت سالانه "روز میراث فرهنگی" در فعالیتهای شورای اروپا با نام "اروپا - یک میراث مشترک" شرکت می نماید. توسعه و ترویج مهارتهای حرفه ای و آموزش پیشرفته در زمینة میراث فرهنگی و باستانی سازمان در زمرة مسؤولیتهای مرمت آثار هنری و باستانی کشور میباشد.
کنوانسیونهای (villes d'art') و (villeset pays d'art etd'histoire) نمونه هایی از موافقتنامه هایی هستند که مابین مقامات محلی و کشوری با هدف توسعه میراث فرهنگی منعقد گردیده اند.
فرهنگ، ارتباطات و فنآوریهای جدید
در سال 1998، دولت فرانسه طرح قانونی برای ورود فرانسه به جامعه اطلاع رسانی جهانی را راه اندازی نمود. هدف طرح مذکور حمایت از ایجاد و راه اندازی خدمات رسانه های چندگانه توسعه فنآوریهای اطلاعاتی رسانه های سمعی و بصری عمومی میباشد.
کشور فرانسه در جهت حمایت از حقوق مؤلفین، فرانسه نقش فعالی را در مذاکرات اروپایی ایفا می نماید. لازم به ذکر است که مذاکرات مذکور در رابطه با حمایت و حفاظت از حقوق مولفین آثار دیجیتالی برگزار میگردد. دیجیتالی شدن میراث فرهنگی با دو هدف انجام میگیرد:
1) تسهیل دسترسی عموم به آثار المثنی فرهنگی و هنری 2) حفظ و کنترل میراث فرهنگی ملّی 3) جلوگیری از خصوصی سازی اطلاعات دیجیتالی
طرح فوق همچنین از توسعه، گسترش و توزیع تجهیزات اینترنتی و چند رسانه ای در میان کتابخانه های کشور حمایت نموده به تطبیق فنآوریهای اطلاعاتی با فرهنگ، توزیع عادلانه فرهنگ میان مناطق مختلف کشور و گسترش دسترسی عموم به دانش و فرهنگ مبادرت می نماید. وزارت فرهنگ همچنین طرح قانونی جهت راه اندازی و توسعه مراکز چند رسانه ای فرهنگی در میان مناطق مختلف کشور رااجرا نموده است.
توسعه فرهنگی
اولویتهای سیاست فرهنگی طی سالهای 95ـ1993
ژاک توبان وزیر فرهنگ و جوامع فرانسه زبان از مارس 1993 تا می 1995، مسؤولیت یکپارچه نمودن ادارات و دفاتر پراکنده جوامع فرانسه زبان کشور و معرفی این جوامع به وزارت فرهنگ را برعهده داشت. از آنجایی که سیاستهای وی در واقع همان خط مشیهایی بودند که آندره مالرو نخستین وزیر فرهنگ کشور در پیش گرفته بود، در دسامبر سال 1993 به مجلس سنا اعلام نمود که هدف اولیه او، یافتن راهکارهای مناسب جهت همکاری با دیگر وزرا میباشد. وی همچنین به دنبال برقراری مجدد روابط میان پاریس و دیگر مناطق کشور بوده و از توسعه فرهنگی منطقه ای حمایت و پشتیبانی می نمود.
تمرکز زدایی در برابر تمرکز گرایی
طی 7 سال گذشته خدمات اجتماعی فرانسه به طور قابل ملاحظه ای قدم در راه تمرکز زدایی اداری در سطح منطقه ای برداشته است.
ماده قانون خدمات دولتی مصوب سال 1992 نمایندگان دولت در سطوح منطقه ای را به عنوان مسؤولین اجرای سیاستهای کشور معرفی نموده و تنظیم، تعریف و ارزیابی دستورالعمل های راهبردی را بر عهده دولت مرکزی نهاده است. به موازات تصویب قوانین انتقال طی سالهای 1983-1982 اختیارات قبلی دولت به مقامات محلی تفویض گردید. هدف تمرکززدایی، همراستایی تصمیمات دولت با رأی مردم و تقویت اختیارات دولت در سطح منطقه ای میباشد. اما در حقیقت به واسطه قوانین انتقال تنها نوعی نظارت محدود بر امور فرهنگی به مقامات محلی اعطا گردیده است. تا همین اواخر، اکثر تصمیمات وزارت فرهنگ در امر بودجه بندی فرهنگی توسط مدیریتهای مرکزی وزارتخانه صورت میگرفت. در این میان اهمیت بیشتر به روابط میان مدیریتهای مرکزی وزارتخانه و مقامات محلی اختصاص یافته است.
رؤسای اداری منطقه ای منابع مالی زیادی را به امر فرهنگ اختصاص داده و مدیران امور فرهنگی منطقه ای را به هزینه نمودن چنین منابعی در سطوح منطقه ای کشور مأمور نموده اند. مدیران منطقه ای از جانب روسای اداری خود نحوه صرف منابع مالی، مدیریت، اعطاء امتیاز و سرمایه گذاری را اتخاذ می نمایند. این روند جدید در توزیع اختیارات، نمایانگر سبک جدیدی در روابط میان وزارت فرهنگ و مقامات محلی میباشد.
روابط بین المللی فرهنگی
کشور فرانسه علاوه بر ترویج فرهنگ فرانسوی در کشورهای خارجی، در حال توسعه سیاست همکاری بین المللی با هدف ترویج و تشویق تنوع و تکثرگرایی فرهنگی است. جهت نیل به یک چنین هدفی میان چندین وزارتخانه دولت و مقامات محلی تقسیم مسؤولیت صورت گرفته است. ترویج فرهنگ فرانسه در خارج از جمله سیاستهای دیرین خارجی کشور فرانسه بوده و مسؤولیت سنگین آن همچنان برعهده وزارت امور خارجه میباشد. این سیاست از حوزه وسیعی برخوردار بوده و فعالیتهایی نظیر ترویج زبان فرانسه، مبادلات آموزشی و دانشگاهی، همکاریهای فنی و علمی، مبادلات هنرهای زیبا، کتاب، فیلم و رادیو تلویزیون را در بر میگیرد. وزارت فرهنگ فرانسه با مشارکت و همکاری وزارت صنایع، وزارت امور خارجه و سازمانهای ذیل نقش مهمی را در صادرات محصولات صنایع فرهنگی کشور ایفا می نماید. از جملة این سازمانها می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1- سازمان سینمایی فرانسه (unifrance)
2- اداره صادرات آلات موسیقی فرانسوی
3- سازمان انتشارات کتاب فرانسه
4- انجمن هنرهای زیبای فرانسه (AFAA)
شبکه فرهنگی خارجی: سیاستهای اتخاذ شده از سوی مدیر کل اداره توسعه و همکاریهای بین المللی وزارت امور خارجه (DGCIP) توسط یک شبکه فرهنگی خارجی متشکل از سفارتخانه ها و کنسولگریهای فرانسه، مراکز و موسسات فرهنگی فرانسه که تقریباً بر 130 مرکز و موسسه بالغ میگردد و تعداد 25 مرکز تحقیقات علوم اجتماعی و انسانی اجرا میگردند. همچنین وزارت فرهنگ طرحهایی را جهت استقبال از فرهنگهای خارجی در کشور در دست اقدام دارد. از جملة این طرحها می توان به ارائه تولیدات فرهنگی خارجی نظیر فیلمها و تئاترهای خراجی در فرانسه اشاره نمود. وزارت فرهنگ و وزارت امور خارجه به طور فعال در سازماندهی فصلهای فرهنگی کشورهای خارجی مشارکت نموده و از اقداماتی که در زمینة فرهنگهای خارجی نظیر برنامه ریزی فرهنگی، برپایی ، جشنواره ها و تأسیس مؤسسات خارجی در داخل فرانسه صورت میپذیرد حمایت و پشتیبانی می نماید. در نتیجه عوامل زیادی به نشر فرهنگهای خارجی در داخل فرانسه کمک می نمایند.
پویایی چشمانداز فرهنگی کشور و تجربههای گرانقدر آن در اداره و مدیریت فرهنگی، به تقاضاهای همکاری به شکل ارائه آموزش و مشاوره از جانب دولتهای خارجی و دست اندرکاران فرهنگ منجر گردیده است. از این رو شمار زیادی از مؤسسات فرهنگی وزارت فرهنگ اقدام به آموزش هنرمندانان خارجی نموده و هر ساله چندین هیأت تخصصی در زمینه های مختلف فرهنگی و هنری را سازماندهی می نماید.
وزارت فرهنگ در تمامی مذاکرات فرهنگی جامعه اروپا شرکت می نماید. این وزارتخانه همچنین متصدیان امور فرهنگی کشور را از نحوه بودجه بندی فرهنگی در سایر کشورهای اروپایی مطلع نموده و از برخی شبکه های اروپایی حمایت می نماید. علاوه بر موارد فوق وزارت فرهنگ در جلسات شورای اروپا و سازمان علمی، تربیتی و فرهنگی ملل متحد (سازمان یونسکو) نیز شرکت می نماید. وزارت فرهنگ فرانسه همچنین توجه ویژه ای به موضوع تنوعات فرهنگی دارد که از سوی شمار زیادی از نهادهای چند جانبه از قبیل WTO و OECD حمایت میگردد.
توسعه میراث فرهنگی
در کشور فرانسه پس از فعالیت در زمینه های سمعی و بصری، فعالیت در زمینه میراث فرهنگی ملی دومین و عمومیترین فعالیت فرهنگی کشور به شمار میرود. اگرچه این بدان معنا نیست که وزارت فرهنگ قصد دارد که در یک اقدام فریبنده مبادرت به دستهبندی اجزاء فرهنگ به عنوان میراث فرهنگی نماید بلکه وزارتخانه بیشتر به دنبال تدارک دسترسی آسان عامه مردم به اطلاعات و پایگاههای اطلاعاتی و ارائه این قبیل اطلاعات از طریق فنآوری اطلاعاتی میباشد. وزارت فرهنگ همچنین در صدد فراهم آوردن دسترسی آسان عامه مردم و نسلهای آینده به تعداد زیادی از کتب، بایگانی ها، آثار هنری، اشیاء هنری، فیلمها و آثار تاریخی است که این دانش از آن مشتق شده و می تواند به عنوان مدرک و سند تنوعات فرهنگی ملت فرانسه قلمداد گردد.
اولین گام در این مسیر تلاشهای اخیر وزارت فرهنگ در رابطه با برپایی مراسم بزرگداشت میراث فرهنگی قرن بیستم بوده است. سیاست دولت فرانسه همچنین در جهت توسعه میراث نوشتاری کشور و فراهم آوردن دسترسی آسان عامة مردم به آن بوده است. به عنوان مثال، کتابخانه ملی جهت نیل به این هدف اقدام به تأسیس شبکه ای از کتابخانه های وابسته به شهرداری در مناطق کشور نموده است. بایگانی های ملی نیز در تلاش جهت ارائه خدمات و امکانات خود به محققین و عامه مردم در این مسیر گام برمیدارند. قرار است لایحة جدیدی از تصویب دولت بگذرد که بر طبق آن نحوه دسترسی عامه مردم به آرشیوها مشخص میگردد.
در زمینه سینما و بخش سمعی و بصری کشور نیز اقدامات قابل توجهی صورت گرفته است. مرکز ملی فیلم به عنوان کانون شبکه توزیع سراسری سینمای کشور عمل می نماید. کمیته حفاظت از میراث سمعی و بصری و موسسه سمعی و بصری ملی (INA) نیز در تعیین طرح راهبردی این قبیل اقدامات نقش کلیدی را بر عهده دارد. دیگر پروژه ها نظیر پروژة موزة تمدن و هنرهای زیبا با هدف تشویق همکاری میان موسسات مختلف فرهنگی و هنری کشور در حال اجرا میباشند.
راهبردهای ترغیب مردم به فعالیت در بخش فرهنگ
در حدود 000/400 نفر فعالانه در بخشهای مختلف فرهنگی کشور فعالیت می نمایند. تقاضاهای فراوان در خصوص اجرای طرح ملی استخدام جوانان در بخش فرهنگ نشان داد که این بخش از پتانسیل بالقوه فراوانی برخوردار میباشد. طرح دولت با عنوان "خدمات جدید - مشاغل جدید" که به موجب ماده قانون مصوب 16 اکتبر 1997 در خصوص توسعه استخدام جوانان عنوان گردیده است، در نظر دارد به فعالیتهایی در جهت تشویق و ترغیب جوانان به استخدام و فعالیت در بخش فرهنگ پرداخته و نیازهای برآورده نشده این بخش را به مرعصه ظهور برساند. طرح فوق به ایجاد 000/350 هزار فرصت شغلی ثابت منجر گردیده است.
فرهنگ، ورزش، آموزش، محیط زیست و خدمات اجتماعی از جمله موضوعاتی است که ماده قانون مصوب 16 اکتبر 1997 به تفسیر آن پرداخته است. فرصتهای شغلی بخش فرهنگ از سوی دولت ایجاد نمیگردند. بلکه این فرصتها توسط دولتهای محلی و به طور عمده شوراهای شهر و شخصیتهای حقوقی تئاترهای ملی، مراکز هنری، مراکز موسیقی معاصر، موزه ها سازمانهای خیریه و غیرانتفاعی، انجمنهای تئاتر، رقص و کمپانیهای دست اندر کار فعالیتهای فرهنگی فراهم میگردد.
برنارد پاینانت (Bernard Poignant) عضو مجلس سنای فرانسه در گزارش خود مبنی بر اجرای لایحه پارلمانی در خصوص استخدام جوانان در زمینه و فنآوریهای جدید فرهنگی به 5 مورد میانجیگری دولت، همکاری با ارگانهای فرهنگی و هنری غیرحرفه ای، توسعه میراث فرهنگی، گسترش اطلاعات جدید و توسعه فنآوریهای جدید فرهنگی تأکید ویژه نموده است.
وزارت فرهنگ کشور قصد در فعالتر نمودن مدیریت منطقه ای امور فرهنگی (DRAC) در زمینه اجرای پروژه های فرهنگی دارد. شمار فرصتهای شغلی که به موجب طرح ملی استخدام جوانان از اکتبر سال 1998 تا آگوست 1999 فراهم گردیده بر 11233 فرصت شغلی بالغ میگردد. به عبارت دیگر از زمان اجرای طرح و در طی یک سال 11 درصد فرصتهای شغلی در زمینه های مختلف فرهنگی و هنری محقق گردیده است.
سیاستهای زبانی
زبان فرانسوی که زبان رسمی جمهوری فرانسه است، به عنوان یکی از عوامل مهم یکپارچگی کشور توسط بیش از یکصد میلیون نفر در جوامع فرانسه زبان خارج از کشور تکلم میگردد. در مواجهه با پدیدة جهانی شدن و ظهور شبکه های ارتباطی جدید، حفاظت از زبان فرانسوی و استفاده مستمر از آن به عنوان یک زبان بین المللی به اولویت اساسی کشور مبدل گردیده است. از این رو، سیاست حفاظت از جامعه فرانسه زبان در طی 15 سال اخیر تقویت گردیده و هم اکنون مقولاتی چون تنوع فرهنگی و چند زبانگی را نیز تحت پوشش قرار میدهد. ادارات متعددی تحت نظارت وزارت فرهنگ به مسائل و مشکلات پیش روی زبان فرانسوی رسیدگی می نمایند. از جملة این ادارات می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1- اداره زبان فرانسوی (DGLF) که مسؤولیت ترویج و غنیسازی زبان فرانسوی در کشور و جوامع فرانسه زبان خارج از کشور را برعهده داشته و فعالانه سیاست چند زبانگی را تشویق و ترویج می نماید.
2- مدیریت کتاب و کتابخوانی که حمایت از انتشار کتب، مقالات، مجلات و نشریات علمی به زبان فرانسوی حمایت می نماید.
3- مدیریت منطقه ای امور فرهنگی (DRAC) که به اقدامات تشویقی در زمینه بالا بردن سطح آگاهی عامة مردم و به ویژه گردشگران خارجی از زبان فرانسوی پرداخته و کمکهای مالی به این امر اختصاص میدهد.
پراکنش اطلاعات به زبان فرانسوی به واسطة ماده قانون ویژه خبررسانی مصوب سال 1994 الزامی گردید. براساس سهمیه های اختصاص یافته، حداقل 40 درصد آوازها و سرودهای ایستگاههای رادیویی می بایستی به زبان فرانسوی پخش گردد. همچنین حداقل 60 درصد فیلمهای شبکه های تلویزیونی غیرماهواره ای نیز بایستی اروپایی بوده و 40 درصد دیگر فرانسوی باشند. از سال 1998، کانال 5 تلویزیون فرانسه (TV5) که یک کانال بین المللی محسوب گردیده و به زبان فرانسوی برنامه پخش می نماید، با مشارکت 5 شبکه دولتی فرانسه زبان تأسیس گردیده و در حال پخش بیست و چهار ساعته برنامه های تلویزیونی در 7 منطقه جغرافیایی آفریقا، آسیا، اروپا، آمریکا، آمریکای لاتین، ایالت کبک کانادا و کشورهای خاور دور میباشد.
اداره جوامع فرانسه زبان وزارت امور خارجه مسؤولیت ترویج زبان فرانسوی و گسترش جوامع فرانسه زبان در خارج را برعهده دارد.
لازم به ذکر است که دولت فرانسه قصد دارد منشور اروپا مبنی بر به رسمیت شناختن زبانهای منطقه ای و اقلیت را امضاء و تصویب نماید.
سیاستهای اتخاذی دولت نشان میدهد که دیگر نمی توان مقولة اتحاد و یکپارچگی ملی را در مخالفت و معاندت با تکثرگرایی فرهنگهای منطقه ای به شمار آورد و این در حالی است که کشور فرانسه از تعداد 98 تعهد منشور اروپا تنها 39 تعهد آن را پذیرفته است. تعهدات مذکور به این خاطر برگزیده شدند که اجرای آنها چندان مشکل نبوده و ضدیتی با قوانین و اصول قانون اساسی کشور ندارد.
ارتباط میان رسانه ها و فرهنگ
قانون خبر رسانی عمومی در مواجهه با چالشهای فراروی رسانه های کشور که در اثر افزایش تعداد رسانه های ارتباط جمعی حادث گردیده است، به تصویب رسید. قانون مذکور جایگاه تلویزیونهای دولتی را به طور شفاف مشخص و تایید نموده و از آن به عنوان یک ابزار مهم و اساسی در فعالیتهای فرهنگی و هنری و نشر فرهنگ حمایت و پشتیبانی می نماید. لازم به ذکر است که به منظور غنا بخشیدن به قانون مذکور اصلاحیهای در نوع فعالیت تلویزیونهای دولتی صورت گرفته است. براساس اصلاحیه فوق میزان تبلیغات تلویزیون از 12 دقیقه در ساعت به 8 دقیقه در ساعت تقلیل یافته است. زمان اختصاص یافته به برنامه های تلویزیونی غیر تبلیغاتی به تلویزیونهای دولتی اجازه خواهد داد تا کمتر ملاحظات تجاری را در پخش برنامه ها لحاظ کرده، بیشتر به فعالیتهای فرهنگی و هنری پرداخته و از انعطاف پذیری بیشتری در برنامه ریزیهای خود برخوردار گردند.
دولت فرانسه به جبران کمبود درآمد سالانه شبکه های تلویزیون دولتی، جبران خسارتهای احتمالی و تخصیص منابع مالی بیشتر به تلویزیونهای دولتی متعهد شده است.
به عنوان یک اقدام احتیاطی، شبکه های تلویزیون دولتی مبادرت به تشکیل یک گروه صنعتی قدرتمند و منحصر به فرد نموده اند تا از این طریق بتوانند جهت رقابت در بازار جهانی پخش دیجیتالی برنامه های تولیدی خود را گسترش دهند.
علاوه بر موارد فوق، دولت در نظر دارد در آینده نه چندان دور دو اقدام مهم و حیاتی دیگر یعنی تأسیس تلویزیونهای محلی و تأسیس تلویزیونهای دیجیتالی را به مرعصة ظهور برساند.
سیاستهای فرهنگی و تساوی میان مرد و زن
حق استفاده و شرکت در فعالیتهای فرهنگی از جملة حقوق اساسی شهروندان فرانسوی میباشد که با هدف جلوگیری و مبارزه با محرومیت فرهنگی در قانون اساسی کشور تصریح گردیده است. سازمانهای مسؤول نشر هنر و فرهنگ کشور در طرحهای عملی دولت پیشبینی شده اند.
فعالیتهای فرهنگی غالباً به عنوان شیوهای کارآمد در جهت تقویت پیوندهای اجتماعی مطرح میباشند، اگرچه فرهنگ یک جایگزین محسوب نگردیده و به همین منوال هنرمندان نیز آخرین چاره جهت علاج هر نوع ضعف فرهنگی نمیباشند.
اجرای برنامه های اجتماعی نظیر (ATD) و (Droit de cite') در این رابطه بسیار سودمند بوده است. این برنامه ها از سوی مجامع محلی و انجمنهای حمایتی سازماندهی میگردد. فعالیتهای مشروح در ذیل در این دو برنامه پیشبینی شده است:
1- آموزش و تعلیم فرهنگی با همکاری مدارس کشور
2- آموزش خواندن و نوشتن با همکاری و هماهنگی کتابخانه های عمومی کشور
3- انعقاد تفاهم نامه با مجامع محلی در جهت توسعه کتابخوانی در کشور
4- دسترسی عامه مردم به آموزش هنرهای زیبا و آموزش فرهنگی
5- مشارکت جامعه در مرمت اماکن فرهنگی عمومی
6- توسعه و حمایت از فعالیتهای غیرحرفه ای فرهنگی با همکاری کارشناسان بخش فرهنگ
طرحهای موجود در این 2 برنامه به عنوان فاکتورهای اصلی مشارکت با مجامع محلی، انجمنهای حمایتی دو جانبه، انجمنهای اجتماعی و تأسیسات فرهنگی و آموزشی مطرح میباشند.

 

آموزش هنرهای زیبا
بنا بر سیاست وزارت آموزش و پرورش فرانسه، کلیة کودکان فرانسوی ملزم به گذراندن دوره های آموزش پایهای و مقدماتی در زمینه هنرهای زیبا میباشند. از سال 1983، وزارت فرهنگ با همکاری وزارت آموزش و پرورش کشور به حال تکمیل و غنیسازی برنامه های آموزشی خود مبادرت نموده است. از جملة اهداف وزارت آموزش و پرورش فرانسه می توان به گسترش زمینه آموزش هنرهای زیبا در تمامی سطوح، افزایش همکاری و هماهنگی میان تأسیسات آموزشی و سازمانهای فرهنگی و جذب هنرمندان کشور در پروژه های مختلف فرهنگی و هنری اشاره نمود. وزارتخانه مذکور دوره های زمانی مشخصی را جهت ارائه آموزش هنرهای زیبا در مدارس کشور تعیین نموده است لازم به ذکر است که رشته های مختلف هنرهای زیبا در دوره دبیرستان به دانش آموزان ارائه میگردد. ماده قانون آموزش فرهنگی مصوب 6 ژانویه 1988 اهمیت تدریس و آموزش هنرهای زیبا در آموزش عمومی را تصریح می نماید. مدیریت مرکزی وزارت فرهنگ، به اجرای برنامه های مناسب نظیر کلاسهای آموزش میراث فرهنگی و بازدید دانش آموزان مدارس راهنمایی از موزه ها و اماکن باستانی کشور مبادرت می نماید. اداره توسعه منطقه ای، به هماهنگی اقدامات مدیریت مرکزی وزارت فرهنگ در حوزة آموزش، برپایی کارگاههای هنری، برگزاری کلاسهای فرهنگی و تقویت رابطه مستمر با وزارت آموزش و پرورش مبادرت می نماید. لازم به ذکر است که در سطوح محلی و منطقه ای نیز، وزارت آموزش و پرورش از دفاتر آموزشی متعددی برخوردار میباشد.
کمیته های آکادمیک مستقر در این دفاتر مسؤولیت اجرای برنامه های فرهنگی مدارس و کشور برقراری رابطه با مدیریت منطقه ای امور فرهنگی وزارت فرهنگ (DRAC) را برعهده دارند. وزارت آموزش و پرورش و وزارت فرهنگ از طریق انعقاد تفاهمنامه های ویژه با مقامات محلی در خصوص آموزش هنرهای زیبا با یکدیگر همکاری می نمایند.
صنایع فرهنگی؛
برنامه های توسعه ای و مشارکتی
طی 25 سال اخیر، صنایع فرهنگی کشور دچار تحولات زیادی گردیده است زیرا وسعت تولیدات در زمینه های کتاب، نوار، فیلم، VCD و CDِROMS به طور مداوم از افزایش برخوردار بوده و تولید و توزیع این محصولات وجهة بین المللی یافته و سیاستهای تجاری مدونتری در این خصوص اتخاذ گردیده است.
دولت فرانسه در مواجهه با بازارهای رقابتی، و در جهت غنای صنایع فرهنگی کشور و تضمین تولید انبوه و توزیع هر چه بیشتر این محصولات مبادرت به تنظیم و تدارک سری حمایتهای ویژه ای از صنایع فرهنگی کشور ذیل نموده است:
1- افتتاح حسابهای ویژه نظیر صندوق کتاب ملی و حساب پسانداز صنعت فیلم و تلویزیون
2- اعطای تخفیفهای مالیاتی نظیر کاهش مالیات بر ارزش افزوده (VAT) مطبوعات، کتب، سینما و وسایل سمعی و بصری
3- تنظیم و ثبت قیمت ثابت بر پشت جلد کُتُب
4- اتخاذ تدابیر تنظیمی نظیر تعیین سهمیه پخش برنامه های فرانسوی زبان
طی 15 سال گذشته، صنایع رادیو و تلویزیون کشور در نتیجه گسترش شبکه های خصوصی متنوع گردیده است. لازم به ذکر است که دولت فرانسه در 3 مورد ذیل به دخالت در امور رادیو و تلویزیون کشور مبادرت می نماید:
1ـ تنظیم کل بخش خبررسانی کشور از طریق اختصاص فرکانس
2ـ تامین مالی تلویزیونهای دولتی
3ـ ارائه سهمیهبندی زمانی جهت پخش برنامه های متعدد نظیر موسیقی و نمایش فیلم

 

 

 

 

 


قوانین فرهنگی
حوزه قانون جزییات
باستانشناسی ماده اصلاحیه مصوب 27 سپتامبر سال 1941 ویژة حفاریهای باستانشناسی - قبل از حفاری اجازه دولت الزامی است (1941) شرایطی که تحت آن حفار می تواند ادعای مالکیت اشیاء حفاری شده را بنماید، در این قانون توصیف شده است.
- مقررات مربوط به اشیاء اکتشافی زمینی را به اشیاء اکتشافی دریایی تعمیم میدهد.(1989)
معماری ماده قانون شماره 2-77 مصوب 3 ژانویه سال 1997 ویژة معماری حیطه فعالیتهای ادارة معماری و وظایف دولت در این زمینه را مشخص می نماید.
آرشیوها ماده قانون شماره 18 مصوب 3 ژانویه سال 1979 ویژة آرشیوها مقررات ویژة آرشیوهای دولتی و اسناد را توصیف می نماید.
آموزش هنرهای
زیبا ماده قانون شماره 20 مصوب 6 ژانویه سال 1988 ویژة آموزش هنرهای زیبا مقررات ویژة آموزش و تدریس هنرهای زیبا و مدارس راهنمایی و دبیرستان را تبیین می نماید.
شرایط دریافت مجوزهای فرهنگی و هنری جهت تأسیس مراکز آموزشی فرهنگی و هنری را تعیین می نماید.
سمعی وبصری ماده قانون شماره 1067 مصوب 30 سپتامبر 1986 ویژة آزادی ارتباطات و اصلاحیه قانون (در سال 1994) تعیین مدیریت مستقل جهت تنظیم امور پخش (1986)
تعیین سهمیه های پخش برای برنامه های فرانسوی زبان در رادیو و تلویزیون (1994 کتاب و کتابخوانی ماده قانون شماره 766 مصوب 10 آگوست 1981، ویژه تثبیت قیمت کتاب ملزم نمودن کلیه فروشندگان کتاب در جهت اتخاذ قیمت ثابت در فروش کتب و در نظر گرفتن حداکثر 5 درصد تخفیف در فروش)
کپی رایت ماده قانون شماره 546 مصوب 20 ژوئن 1992 ویژة ثبت کپی رایت (سپرده حقوقی) و ماده قانون شماره 1429 مصوب 31 دسامبر 1993 ویژة ثبت کپی رایت • ثبت الزامی کپی رایت تمامی اسناد ملّی (1992)
• اختیارات دولت در خصوص ثبت اسناد ملّی (1993)
کالاهای فرهنگی ماده قانون شماره 1477 مصوب 31 دسامبر 1992 ویژة محصولاتی که مشمول برخی از انحصارات توزیع میباشند.
ماده قانون شماره 877 مصوب 3 آ

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله صنایع فرهنگی فرانسه

دانلود مقاله شاه در اخرین روز ها

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله شاه در اخرین روز ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


جنگ گُجستان

 

از آغاز دهه ۱۳۴۰شمسی، رژیم پهلوی احساس می‏کرد که همه موانع و مشکلات را پشت سر گذاشته و اکنون هنگام آن فرا رسیده است که برای تحکیم رژیم و بقای آن دست به اقداماتی بزند. طرح مسئله انقلاب سفید و به ویژه اصلاحات ارضی با طراحی آمریکاییان و توصیه آنان بدین منظور به میان آمد. در آن ایام تب انقلابهای دهقانی در برخی از کشورها داغ بود. شاه و حاکمان آمریکا بر این باور بودند که با شعارهای انقلاب سفید و اصلاحات ارضی، نه تنها بسیاری از گروههای اپوزیسیون و روشنفکران را خلع سلاح می‏کنند، بلکه طبقه دهقان را نیز جذب حاکمیت می‏کنند.

اما اوضاع بدان گونه پیش نرفت. بسیاری از علمای دینی و مهمترین آنها، امام خمینی، با توجه به وقایعی چون لایحه انجمن‏های ایالتی و ولایتی و دیگر حوادث دوره پهلوی اول و دوم، و مشاهده دست آمریکا در جریان امور، مبارزه با رژیم را آغاز کردند. مخالفان سیاسی هم اگرچه به انفعال افتاده بوده اما اگر زمینه مناسب و بی‏خطری می‏یافتند از آن بهره‏برداری می‏کردند. شاه برای اجرای اصلاحات ارضی، فئودالهای مناطق مختلف کشور را به تهران احضار می‏کرد تا آنان را مطمئن سازد که زیانهای آنها به گونه‏ای جبران خواهد شد و با تطمیع یا تهدید از واکنش آنان جلوگیری خواهد کرد.

یکی از مناطقی که سابقه مبارزات خونینی با سلسله پهلوی داشت، منطقه کهگیلویه و بویراحمد بود. در زمستان سال ۱۳۴۱شاه تعدادی از خوانین آن منطقه را به تهران احضار کرد تا از واکنش آنها در برابر انقلاب سفید جلوگیری کند. بدین منظور عبدالله خان ضرغام‏پور و ناصرخان طاهری، رهبران ایل بویراحمد علیا و سفلی به تهران فراخوانده شدند. اما آنان در تهران دریافتند که جریانهای ملی و مذهبی مهمی با برنامه‏های رژیم مخالفند و با این آگاهی، دلگرم و امیدوار شدند که به منطقه برگردند و مبارزه را آغاز کنند. آنان به منطقه بازگشتند اما سیر تحولات اجتماعی، وضعیت جامعه را متفاوت از دهه‏های پیش ساخته بود، از جمله اینکه مشروطیت سیاسی خوانین در میان ایلات کاهش یافته بود و زمینه مبارزات عشایری سنتی چندان فراهم نبود. به هر حال خوانین با تأکید بر اینکه این مبارزه جنبه ملی داشته و از پشتیبانی علما برخوردار است، توانستند زمینه نسبتاَ مناسبی برای مبارزه فراهم کنند.

بدین ترتیب، اواخر سال 1341 و سه ماه اول سال ۱۳۴۲، ایام آخرین مبارزه عشایر کهگیلویه و بویراحمد با رژیم پهلوی بود که با سرکوب خشن و خونین عشایر به پایان آمد. شرح آن مبارزات بیرون از حوصله این نوشته است اما نکته قابل تأمل در رخدادهای آن منطقه درآن ایام این است که مهمترین و کوبنده‏ ترین و در عین حال خونین‏ترین بخش آن مبارزه را طایفه ” جلیل“ از ایل بویراحمد صورت داده بود. این طایفه از نظر جایگاه اجتماعی و موقعیت طبقاتی، به عنوان ” رعیت“ شناخته می‏شدند و بنابر قاعده می‏بایست به وعده‏های رژیم مبنی بر دستیابی به زمین دل می‏بستند، اما مشاهده می‏شود که رئیس آن طایفه، ملا غلامحسین سیاهپور، هنگامی که پی برد علمای دین با برنامه‏های رژیم مخالف‏اند، آشکارا اعلام داشت که از همراهی با خوانین در مبارزه با رژیم می‏پرهیزد، اما به دستور علما مبارزه را برخود واجب می‏داند. بدین گونه بود که او به طور مستقل به مبارزه برخاست و حماسه گجستان را آفرید. نبرد گجستان در روز آخر فروردین و اول اردیبهشت 1342 میان مبارزان عشایر و نظامیان رژیم به وقوع پیوست. در این نبرد قوای دولتی با برجای گذاشتن دهها کشته و زخمی متحمل شکست سنگینی گردیدند. سپهبد بهرام آریانا فرمانده عملیات جنوب اعتراف کرد که واقعه گجستان « نه تنها تطبیق عملیات را مختل و غیرممکن کرد بلکه باعث بحران بزرگی در عملیات نبرد گردید.»

قوای دولتی پس از شکست در این نبرد چون نتوانستند مبارزان عشایر را دستگیر کنند، با بی‏رحمی و شقاوت، خانواده‏های آنان را به مدت چند ماه مورد شدیدترین حملات و شکنجه‏ها و خشونتها قرار دادند. فرماندهان نظامی ناصادقانه و با ادای سوگند و تأمین کتبی، سیاهپور ار حاضر به معرفی کردند و سرانجام در 20 دی ۱۳۴۳ او را همراه با چند نفر دیگر از همرزمانش اعدام کردند.

 

حزب رستاخیز و سقوط نهایی رژیم پهلوی

 



با اعلام تأسیس حزب واحد رستاخیز در بعداز ظهر روز یکشنبه 11 اسفند سال 1353 خودکامگی و روش استبدادی حکومت در ایران دوران محمدرضا شاه پهلوی به نهایت رسید. به دنبال آن احزاب حکومت ساخته و البته فرمایشی ایران نوین، مردم و یکی دو حزب کمتر قابل اعتنای دیگر (پان ایرانیست و ایرانیان) به سرعت منحل و بلافاصله برای حزب جدید عضوگیری آغاز شد. شاه که بالاخص پس از کودتای 28 مرداد 1332 با پشتیبانی صریح آمریکا و نیز انگلستان در راه تثبیت و تحکیم دیکتاتوری گام نهاده بود طی سالهای 1336 و 1337 ش با تأسیس دو حزب فرمایشی مردم و ملیون که به ترتیب نقش اقلیت و اکثریت را بر عهده داشتند، چنین وانمود می کرد که گویا نظام سیاسی حاکم بر ایران از روش دموکراتیک حکومت پیروی می کند؛ ادعایی که خیلی زود خلاف آن به اثبات رسید. در این میان مخالفان سیاسی – مذهبی حکومت از اقشار و گروههای سیاسی مختلف هیچ گونه وقعی به این بازی مضحکه آمیز سیاسی ننهادند و مردم کشور نیز هیچ گاه اهمیتی شایان توجه برای آن در نظر نگرفتند. با این احوال این احزاب حکومت ساخته (البته با جایگزین شدن حزب ایران نوین به جای حزب ملیون) در تمام سالهای دهه 1340 و اوایل دهه 1350 به حیات بی فروغ خود ادامه دادند و در این میان جز اجرای کامل خواسته های شخص شاه هیچ گونه وظیفه درخور اعتنایی برای خود نمی شناختند. آنچه بود با افزایش عایدات حاصله از فروش کمتر محدود شونده نفت در اوایل دهه 1350 و مجموعه عوامل داخلی و خارجی دیگری که موجبات غرور و نخوت و خود پسندی زایدالوصف شاه را فراهم می کرد، او دیگر حتی تحمل وجود و حیات البته ظاهری همین احزاب فرمایشی و تحت سلطه خود را نیز نداشت. به همین دلیل با اعلام تأسیس حزب واحد رستاخیز تصریح کرد که همه مردم کشور مجبور به ثبت نام و عضویت در این حزب بوده و کسانی که نخواهند در این حزب عضو شوند در ردیف خائنین به کشورند و البته جایشان در زندان است. شاه راه دیگری نیز پیش روی مخالفان عضویت در این حزب نهاده بود و آن تهیه پاسپورت و خروج از کشور بود.

با این احوال حزب رستاخیز هیچ گاه مورد توجه جدی مردم کشور قرار نگرفت و در شرایط بی اعتقادی رهبران و گردانندگان آن به ماهیت و نقشی که می توانست در عرصه سیاسی – اجتماعی کشور ایفا نماید، در روندی تدریجی ولی مداوم راه زوال و نیستی در پیش گرفت و با گسترش فزاینده مخالفتهای عمومی با این پدیده نوظهور و سراسر مضحکه، به عاملی بس مهم و تعیین کننده در ناکارآمدی و سپس سقوط نهایی رژیم پهلوی تبدیل شد.

حزب رستاخیز در طول بیش از سه سال و شش ماه از فعالیتهایش، به رغم آنکه موفق شد تشکیلات و سازمان اداری و اجرایی گسترده ای در بیشتر نقاط کشور به وجود آورد و با برگزاری چند کنگره و سمینار، و اقدامات صوری بسیار توانست هیاهوی گاه و بیگاهی در فضای سیاسی، اجتماعی کشور ایجاد کند، اما در اهداف و مقاصدی که دنبال می کرد به طور کامل شکست خورد و در نهایت، چاره ای جز انحلال نیافت. مهم ترین وظیفه و رسالت حزب رستاخیز، تحکیم هرچه بیشتر موقعیت شاه و سلسله پهلوی در عرصه کشور بود. شاه می خواست حد کنترل حاکمیت بر مردم و مخالفان سیاسی را گسترش دهد، به طوری که ، مردم را به پیروی از نظمی ویژه مجبور سازد. او به شیوه ای استبدادی می کوشید مردم را متقاعد کند و از آنان اقرار بگیرد که حکومت او بر پایه های مشروعیت و حقانیت استوار است. شاه دیگر حتی در ظاهر هم نمی خواست نغمه مخالفی در « ممالک محروسه» سر داده شود و نیش و کنایه های این و آن که ، گاه لحنی انتقادی و مخالفت آمیز می گرفت، خاطرش را بیازارد. اینکه او در آن مقطع تاریخی چرا و چگونه فکر تأسیس حزب واحد رستاخیز را مورد توجه قرار داد و در این راستا چه جریانات داخلی و یا خارجی مشوق او در تأسیس این حزب بودند (هرچند معتقد بود که در تأسیس حزب رستاخیز از جایی الهام نگرفته است)، اهمیت درجه دومی دارند. اما مهمتر این بود که این حزب در برآوردن مجموعه وظایف مدونه کاملاً با شکست و ناکامی مواجه شد و فراتر اینکه ، حتی خود به عاملی بس مهم و اساسی در تسریع روند سقوط نهایی رژیم پهلوی تبدیل گردید. در این شکست بزرگ، مجموعه عملکرد و موضع گیریهای شاه، رهبران و دست اندرکاران ریز و درشت حزب رستاخیز، اکثریتی از مردمان خاموش ولی معترض، روابط تعریف ناشده حزب با دولت و مجلسین، فقدان نظمی انسجام یافته میان بخشهای مختلف حزب و نیز مخالفان سیاسی – مذهبی رژیم در سطوح مختلف بیشترین نقش را داشتند . شاه که در هر حال، آرزومند بود حزب واحد رستاخیز به عنوان بازویی قدرتمند در تحکیم موقعیت او و جانشینانش در رأس حاکمیت کشور عمل کند در طول دوران فعالیت این حزب به ندرت فرصت بالندگی و رشد به آن داد. طی مقاطع مختلف، او در کلیة تصمیم گیریهای کوچک و بزرگ، اولین و آخرین تصمیم گیرنده محسوب می شد و رهبران و دست اندرکاران حزب هیچ گاه جسارت نداشتند که مستقل از او تصمیم گیری کنند. مداخلات شاه در امور ریز و درشت حزب رستاخیز و ارائه دستورالعمل و رهنمودهای متعدد که در بسیاری موارد هم در حیطه عمل با پیچیدگی روبه رو می شد، از همان آغاز فعالیت حزب، مسئولان و رهبران آن را از هرگونه اقدام مستقلانه باز می داشت و گونه ای آشکار از انفعال و بی برنامگی در مجموعه مدیریتی حزب به وجود می آورد. در چنین شرایطی کلیه مسئولان حزبی منتظر بودند برای هر اقدام خود و کلانی رهنمود آن را از زبان شاه بشنوند. بدین ترتیب، شاه قبل از اینکه امکانی برای رشد، معقول حزب فراهم آورد، تشکیلات آن را پایگاهی برای اجرای خواسته های نامعقول خود می شناخت و این امر در شکست نهایی حزب سهم مهمی داشت.

از سوی دیگر، در طول دوران فعالیت حزب رستاخیز به ندرت افراد کارآمد و فساد ناپذیر در مراکز مهم مدیریتی قرار گرفتند و در تمام بخشهای مدیریتی و اجرایی حزب اشخاص فاسد، سودجو و بی اعتنا به اهداف و خواسته های حزب، بیشترین رقم را به خود اختصاص دادند. این گروه که بیشترین نیروهای حزب را تشکیل می دادند در ناکامی و شکست نهایی حزب سهم اصلی را بر عهده داشتند. مدیریت حزب رستاخیز در سطوح مختلف، به طور دائم گرفتار رقابت و اختلافات درونی کسانی بود که بی اعتنا به اهداف و خواسته های حزب رستاخیز، صرفاً جهت زمینگیر کردن رقبای سیاسی و شخصی خود به هر روش خلاف قاعده ای توسل می جستند. این گونه رقابتهای فساد آور که در سطح رهبری حزب هم نمود آشکاری داشت، ضربات باز هم خردکننده و جبران ناپذیری بر پیکره حزب فرود آورد.

بدین ترتیب ، سوء عملکرد رهبران و دست اندرکاران ریز و درشت حزب علاوه بر اینکه اهداف و رسالتهای حزب رستاخیز را به دست فراموشی می سپرد، بسیاری از طرفداران و فعالان حزب در بخشهای مختلف کشور را به تدریج از فعالیتهای حزبی رویگردان می ساخت. ضمن اینکه، اکثریت خاموش مردم که صرفاً به مقتضای وقت ورقه هویت در حزب رستاخیز را پر کرده بودند، با آشکار شدن علائم ناکارآمدی حزب به تدریج، موضوع عضویت خود در حزب را به دست نسیان سپردند.

از سوی دیگر، بی اعتقادی اکثریت قریب به اتفاق رهبران و مسئولان درجه اول حزب به آرمانها و اهداف تعریف شده آن، علاوه بر آنکه، امکان هرگونه ابتکار عملی را از دست اندرکاران حزب سلـب می کرد، اندک مسئولان معتقد و کوشای حزب را نیز از تلاش باز می داشت و هرگونه انگیزه فعالیت مشتاقانه حزبی را در آنان از بین می برد.

به رغم تشکیلات عریض و طویلی که سازمان حزب را در بخشهای مختلف کشور شکل می داد، در طول دوران فعالیت این حزب، هرگز ارتباطی نظام مند و معقول میان سطوح مدیریتی حزب به وجود نیامد و امور داخلی حزب، به طور مداوم در یک بی نظمی آزاردهنده سیر می کرد که در این میان، گستره وسیع فعالیت حزب و عدم وجود تعریفی دقیق و روشن از حیطه فعالیت و محدوده قدرت و اختیارات حزب باز هم بر ناکارآمدی آن می افزود. همچنان که، نوع رابطه حزب با دولت و نیز مجلسین شورای ملی و سنا هیچ گاه آشکار نشد و تا واپسین ماههای فعالیت حزب، بحث تقدم و یا تأخر حزب بر دولت و مجلسین کماکان حل ناشده باقی ماند.

حزب رستاخیز در طول دوران فعالیتش حتی در میان طرفداران حاکمیت هم نتوانست به عنوان پایگاهی موثر، ایفاگر نقش مهمی باشد. تا جایی که به مخالفان سیاسی شاه و رژیم مربوط می شد، تاسیس و فعالیت حزب رستاخیز باز هم بر دشمنی و نفرت آنان از رژیم افزود، به طوری که، خوشبین ترین آنان هم از دستیابی به توافقی هرچند لرزان با شاه و حاکمیت او نومید شدند و بدین باور رسیدند که رژیم پهلوی دیگر هیچ گونه اصلاحی را برنخواهد تابید. همچنان که، مخالفان سرسخت تر رژیم پهلوی نیز، مانند آیت الله امام خمینی بر شدت حملات و انتقادات خود افزودند. شاه با تاسیس حزب واحد و به اصطلاح فراگیر رستاخیز، آشکارا مخالفان سیاسی خود را به مبارزه طلبیده بود. با این همه، به رغم تمام تلاشهایی که صورت می گرفت هیچ یک از مخالفان جدی او درصدد تایید حزب رستاخیز برنیامدند و حتی برحسب ظاهر، عضویت در حزب رستاخیز را نپذیرفتند.

بدین ترتیب، در حالی که شاه و بسیاری از دولتمردان و رجال حاکمیت وی نیروی مخالفان را جدی نمی گرفتند، مخالفان سیاسی او که از سالیان گذشته به سان آتشی زیر خاکستر مانده بودند، با تأسیس و گسترش فعالیت حزب رستاخیز – علی رغم تصور شاه و اطرافیانش – پرتوان تر از هر زمان دیگری حاکمیت را سخت به چالش طلبیدند و در شرایطی که مجموعه ارکان رژیم و در رأس همه آنها حزب رستاخیز به دلایل عدیده دچار فساد و عفونتی التیام نایافتنی شده و در دفاع از کیان حاکمیت فرو مانده بودند، به عمر پنجاه و سه ساله سلسله پهلوی پایان دادند.

 


نگاهی به سنت بست نشینی در ایران

شواهد تاریخی از دیر باز حضور پدیده بست نشینی را در اشکال مختلف در پاره ای از جوامع نشان داده و سیر جریان را به شکلهای گوناگون، از جمله اعتصاب، تحصن، پناهندگی و غیره باز کرده حتی امروزه نیز در کشور خود ما و در سایر نقاط مختلف جهان می توان مشاهده کرد و تأثیر آن را در ظهور و سقوط حکومتها و پایداری و سرنگونی آنها در متن و حاشیه رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی در تحولات تاریخ معاصر ارزیابی کرد. در این رهگذار شاید در هیچ دوره ای مانند دوره قاجار شاهد رواج گسترده بست نشینی نباشیم.

این عمل در نظر نویسندگان خارجی یک تاکتیک ایرانی جهت احقاق حق بود. مردم مظلوم پیوسته به جهت دادخواهی در مکانهای خاص (اماکن مقدسه، مساجد امامزاده و منازل علما و مجتهدین) بست می نشستند و تا حدودی هم منجر به رفع ظلم می شد. و لذا این رسم پیوسته به کار گرفته می شد، و حکومت به دنبال راهکار اساسی بود که این رسم را ریشه کن نماید.

می گویند ناصرالدین شاه که از رواج بست نشینی بیم داشت خطاب به آیت الله ملا علی کنی می نویسد:

شما که رئیس علما هستید حکم بدهید به رفع بست نشینی و آنرا مهمل گذارید.

حاج ملا علی در جواب ناصرالدین شاه می نویسد:

گمانم این است دولت باب عدالت را باز نماید، تا جمیع ابواب بسته شود.

خانم لیدی شل بست نشینی را در ارتباط به عمل نشدن قانون می داند و در این باره می نویسد: « در ایران با اینکه ظاهراً مجموعه ای از قوانین وجود دارد ولی غالباً هیچ یک از آنها به مورد اجرا گذاشته نمی شود، چون عمل ضایع کننده قدرت مثل حب و بغض، تحریکات مختلف، فساد و اعمال نفوذ دائماً در کار است و برای سنجش خوب و بد کارها مصالح گوناگون را به جای قانون مدنظر قرار می دهند، در چنین جامعه ای مسلماً، وجود حق پناهندگی و بست نشینی اجتناب ناپذیر است و می تواند یکی از روشهای حفاظت شخصی در برابر نارسایی قانون و جلوکیری از تضییع حق بی گناهان در مقابل حکومت زور و استبداد به حساب بیاید و نتیجه مناسبی را برای بست نشینان به ارمغان بیاورد.»

شیوه معمول بست نشینی چنین بود: اشخاصی که تقاضایی داشتند در محل امن و مقدس بست می نشستند و اعلام می نمودند تا وقتی به درخواستشان رسیدگی نشود از آنجا خارج نخواهند شد. و تا این حد در عرف اجتماعی قابل قبول و به صورت قانونی در آمده بود. اما بعدها از حالت معمول خود خارج شد و به صورت زشتی درآمد، به طوری که حتی افراد مجرم به جهت فرار از مجازات از این رسم سوء استفاده می کردند تا جایی که امیر کبیر به شدت از آن جلوگیری می کرد. البته مکانهای دیگر مثل اصطبل شاهی و زیر چرخ توپ مروارید نیز به عنوان محل بست نشینی استفاده می شد، ولی درایت و تیزبینی امیر کبیر اجازه نمی داد این اماکن، محل امنی برای افراد مجرم باشد، لذا افراد فرصت طلب، سفارتخانه دول خارجی خصوصاً روس و انگلیس را پناهگاه خود قرار دادند و این حرکت ناصواب از آن به بعد مرسوم گردید و در جنبش مشروطه از آن استفاده شد.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   52 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شاه در اخرین روز ها

دانلود مقاله تعیین و برآورد مصرف آب شهر ها

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله تعیین و برآورد مصرف آب شهر ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


فصل اول : کلیات
1 . 1 ) مقدمه :
تعیین و برآورد مصرف آب یکی از مهمترین عوامل در طراحی خطوط انتقال و شبکه های توزیع آب می باشد. مقدار و تغییرات مصرف آب در طول زمان تابع عوامل مختلفی از جمله آداب و رسوم، شرایط اقتصادی و موقعیت جغرافیائی و اقلیمی جامعه مورد مطالعه می باشد. شناخت مذهب و آئین حاکم بر جامعه و نوع ارتباطات مردم از ارکان تعیین کننده آن جامعه است که خود نشان دهنده شکل مناسبات و نحوه استفاده از امکانات اقتصادی می گردد. احترام به آب و جلوگیری از آلودگی آن یکی از میراشهای کهن نیاکان ما می باشد. و هم چنینن تبعیت از دستورات شریعت اسلام که اسراف در مصرف آب را جرام دانسته و از طرف دیگر محدودینتهای منابع آب باعث شده است که مردم سخت کوش کشورمان به ویژه کشاورزان برای یک قطره آب نیز حسابی باز بمانند.
همانطوریکه بیان گردیده مصرف آب یک شهر تابع عوامل مختلف است که اثرات هر یک از آنها در میزان مصرف آب متفاوت می باشد. عمده عوامل موثر در مصرف آب به شرح ذیل است :
- آب و هوا
- شرایط اقتصادی، سطح زنگی و وضع بهداشت
- نوع فعالیت مردم آن شهر مانند فعالیتهای صنعتی، تجاری، کشاورزی و دامپروری
- کیفیت و کمیت آب شرب
- فشار آب درئیکه توزیع
- وجود وسائل اندازه گیری و کنترل مقدار آب مصرفی
- قیمت فروش آب (آب بهاء)
- وجود تاسیسات جمع آوری و تصفیه فاضلاب
- نحوه مدیریت اداره تاسیسات آبرسانی
- وسعت فضای سبز
عوامل فوق واثرات از آنها در میزان مصرف آب متفاوت است بررسی این عوامل سبب نگرشی اصولی در مصرف آب هر شهر می گردد.
جدول زیر میزان تاثیرات بعضی از عوامل فوق الذکر را نشان می دهد.جدول شماره(1) – عوامل و ضرایب آن در مصرف آب(1)
عوامل تاثیرات بر حسب درصد
فشار آب در شبکه
کیفیت آب
قیمت آب
عدم وجود وسائل اندازه گیری (کنتور)
عدم وجود شبکه جمع آوری فاضلاب 15
5
20
100 تا 20 +
15 -

 

در اینجا خاطر نشان می گردد که تاثیرات عوامل بالا بطور ی است که میزان مصرف سرانه آب در شهر های دنیا از 120 لیتر تا 2000 لیتر در روز (35 تا 520 کالن) تفسیر می کند و این خود دلیلی است که تاثیرات عوامل مطرح شده را اثبات می نماید.
جدول شماره 1 ) جمعیت استان زنجان به تفکیک شهری و روستایی طی 65- 1335
سال
شرح 1335 1345 1355 1365
تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد
کل استان 748011 100 891569 100 1117157 100 1588600 100
نقاط شهری 145745 5/19 201946 7/22 317289 4/28 684754 43
نقاط روستایی 602266 5/80 689623 3/77 799868 6/71 905796 57

 

در سر شماری سال 1365، از 1588600 نفر جمعیت استان 682754 نفر(43 درصد) در نقاط شهری و 905796 نفر (57 درصد ) در نقاط روستائی سکونت داشته اند و کمتر از 1% درصد غیر ساکن بوده اند.
از کل جمعیت این استان 811441 نفر مرد و 777159 نفر زن بوده اند. کمتر نتیجه جنسی برابر 104 می گردد. این قسمت درنقاط شهری معادل 104 و در نقاط روستائی برابر 102بوده است در نمودار شماره 2 درصد جمعیت شهری و روستائی در طی سالهای65- 1325 نشان داده شده است.
نمودار شماره 2 درصد جمعیت شهری و روستائی طی65- 1335
بررسی ترکیب ملی جمعیت استان زنجان در سال 1365 نشان می دهد، از جمعیت استان 48 درصد در گروه ملی کمتر از 15 ساله، 9/48 درصد در گروه سنی 64-15 ساله، و 1/3 درصد در گروه سنی 65 ساله و بیشتر قرار داشته اند. براساس آمار فوق میانگین سنی جمعیت استان 2/12 سال و میانه سنی 8/15 سال محاسبه کردیده است.
نسبت جمعیت زیر 15 ساله در مقایسه با نسبت کل کشور (5/45 درصد) و همچنین پاشین بودن میانه سنی ضمن ضریب بالای جوانی جمعیت استان می باشد.
در مجموع 305843 خانوار در سطح استان زندگی می کند، که میانگین تعداد افراد در خانوار های معمولی 2/5 نفر بوده این میانگین برای خانوارهای شهری 5 نفر و برای خانوارهای روستائی 4/5 نفر است.
در سرشماری سال 1365، در استان زنجان 7/82 درصد از جمعیت در شهر با آبادی محل تولد خود اقامت داشته اند.
همانگونه که در جدول شماره 2 ملاحظه می گردد. مقایسه محل تولد افراد یا محلی که درآن سرشماری شده اند نشان می دهد از جمعیت سالکن این استان 8/9 درصد از روستا شهر 3/3 درصد از شهر به شهر 10/2 درصد از روستا به روستا و 9/0 درصد از شهر به روستا مهاجرت کرده اند.
جدول شماره 2 ) جمعیت ساکن بر حسب محل تولد در استان زنجان
شرح تعداد درصد
ساکن در نقاط شهری متولد در شهر محل اقامت 465243 3/29
متولد جای دیگر شهر 52301 3/3
آبادی 156299 8/9
خارج از کشور 4429 3/0
اظهار نشده 4482 3/0
ساکن در نقاط روستائی متولد در آبادی محل اقامت 848362 4/53
متولد جای دیگر شهر 14999 9/0
آبادی 33744 1/2
خارج از کشور 3503 2/0
اظهار نشده 5188 3/0
جمع 1588550 100

 

از مهاجراتی که طی 10 سال قبل از سرشماری سال 1365 به استان وارد یا داخل استان جابجا شده اند، محل اقامت قبلی 1/35 دصد آنان سایر استانها، 4/57 درصد همین استان و 4/3 درصد خارج از کشور بوده 10/4 درصد نیز محل اقامت قبلی خود را اظهار نداشته اند.
متوسط نرخ رشد سالانه جمعیت استان از 3/2 درصد در سالهای 55 – 1345 به حدود 6/3 درصد در دهه، 65 – 1355 رسیده، این افزایش با توجه به نرخ رشد طبیعی نشان دهنده آن است که در دهه فوق استان تا حدودی مهاجر پذیرفته بوده است.
مطالعه روند افزایش جمعیت در شهرستانهای مختلف استان زنجان بیانگر آن است که طی دهه 65 – 1355 شهرستان قزوین با نرخ رشد 6/4 درصد بالاترین نرخ رشد و شهرستان خدابنده با 4/2 درصد گسترش نرخ رشد را دارا بوده اند.

 

جدول شماره 3 نرخ رشد شهرستانهای مختلف استان را نشان می دهد.
نام شهرستان نرخ رشد 65 – 1355
ابهر
تاکستان
خدابنده
زنجان
قزوین 6/3
7/2
4/2
0/3
6/4
کل استان 6/3

 

جدول شماره 3 ) نرخ رشد شهرستانهای مختلف استان زنجان ضریب شهرنشینی جمعیت استان زنجان طی سالهای 65 – 1355 از حدود 4/28 درصد به حدود 43 درصد و شمار جمعیت شهری آن از 317289 نفر به 682754 نفر رسیده است. افزایش نسبت شهرنشینی در دهه اخیر را می توان از یکطرف ناشی از تغییر و تبدیل نقاط روستائی به کانونهای جدید شهری دانست (چنانچه نقاط شهری استان از 9 شهر به 14 شهر افزایش یافته است) و از طرف دیگر باید به مهاجرت های گسترده روستائیان به مراکز شهری اشاره نمود، بطوریکه طی همین مدت نرخ رشد جمعیت شهری حدود 8 درصد و نرخ رشد سالانه روستائی معادل 2/1 درصد بوده است.
همانگونه که در جدول شماره 4 مشاهده می شود ضریب شهرنشینی در نقاط مختلف استان یکسان نیست.
شهرستان ابهر با 4/54 درصد دارای بالاترین ضریب شهرنشینی [بدلیل پیوستن نقاط روستائی به کانونهای به کانونهای شهری] و شهرستان خدابنده با 8/6 درصد کمترین ضریب شهرنشینی رادارا است.

 

جدول شماره 4 ) ضریب شهرنشینی در شهرستانهای مختلف استان زنجان
شهرستان سال 1355 سال 1365
ابهر
تاکستان
خدابنده
زنجان
قزوین 9/34
8/17
7/2
6/29
0/36 4/54
4/26
8/6
9/46
6/49
کل 4/28 0/43

 

در رده بندی شهرها از لحاظ جمعیت بعد از شهرهای قزوین و زنجان به ترتیب شهرهای ابهر، شهرک الوند، شهر تاکستان و شهر خرمدره قرار دارند. تمرکز و پراکندگی جمعیت در نقاط شهری استان در نقشه شماره 3 نشان داده شده است. دورترین شهر استان به مراکز آن شهر آبیک با 226 کیلومتر فاصله ویس از آن بترتیب شهر آوج با 416 کیلومتر و شهر بوئین زهرا با 201 کیلومتر می باشد، نزدیکترین شهر به مراکز استان شهر سلطانیه است که در فاصله 42 کیلومتری شهر زنجان قرار دارد.
مساحت کل شهرهای استان زنجان در سال 1462 بالغ بر بر 8/102 کیلومتر مربع می باشد که از لحاظ مساحت آوج با 6/0 کیلومتر کوچکترین شهر و قزوین یا 6/36 کیلومتر مربع بزرگترین شهر استان بوده است. متوسط تراکم جمعیت در مناطق شهری استان در هر کیلومتر مربع 5503 نفر می باشد.
5 ) بررسی و آینده نگری جمعیت شهر زنجان
5 . 1 ) مشخصات جمعیت
مطالعه در ساخت جمعیت از اهمیت ویژه ای برخوردار است، یکی از خصوصیات و ویژگیهای کمی جمعیت، توزیع آن برحسب سن و جنس می باشد، که این امر هرگونه تجزیه و تحلیل جمعیتی را به معنی واقعی آن میسر می سازد. مفروضات جمعیت در آینده نیز با بررسی ویژگیهای جمعیت در حال و گذشته محاسبه می گردد.
5 . 1 . 1 ) تحولات جمعیت
شهر زنجان در سرشماری سال 1335 جمعیتی معادل 22159 نفر داشته، که در سال 1345 با متوسط نرخ رشد سالانه ای معادل 4/2 درصد 58312 نفر افزایش یافته است، نرخ رشد جمعیت شهر در طی 45 – 1335 از نرخ رشد مناطق شهری کل کشور (1/5 درصد) و نرخ رشد طبیعی کمتر بوده، که حاکی از مهاجر فرستی شهر در این دهه است.
در طی سالهای 55 – 1345 با نرخ رشد سالانه ای معادل 5/5 درصد جمعیت شهر به 100351 نفر رسیده که مقایسه نرخ رشد سالیانه جمعیت شهر با متوسط نرخ رشد سالیانه جمعیت جوامع شهری کشور در این دوره (9/2 درصد نشان دهنده مهاجرپذیری شهر زنجان در دهه مذکور است.
در سال 1365 با نرخ رشد متوسط سالیانه معادل 9/2 درصد جمعیت شهر به 215461 نفر افزایش یافت. افزایش نرخ رشد جمعیت در طی سالهای اخیر نشانگر آن است که شهر زنجان در این دوره مهاجرپذیری بسیار وسیعی داشته. ( لازم به ذکر است، نرخ رشد جمعیت شهر زنجان طی 65 – 1355 با حذف خانوارهای دسته جمعی در سال 1355 معادل 2/8 درصد است.)
در جدول شماره 13 تغییرات و درصد رشد جمعیت شهر زنجان طی 65 – 1335 آمده است.
جدول شماره 13 ) تغییرات و درصد رشد جمعیت شهر زنجان طی 65 – 1335
سال 1335 1345 1355 1365
جمعیت 47159 58714 100351 215261
رشد سالیانه 2/2 5/5 9/7

 

همانطور که در جدول ملاحظه می شود روند رشد جمعیت طی سی سال اخیر رو به افزایش بوده، به طوریکه جمعیت شهر زنجان در این مدت 6/4 برابر شده است، این امر عمده بودن نقش مهاجرت را نشان می دهد.
5 . 1 . 2 ) ساخت سنی :
بررسی ترکیب سنی جمعیت شهر نشان می دهد، از کل جمعیت در سال 1365 ، 9/45 درصد در گروه سنی کمتر از 15 سال و 4/52 درصد در گروه سنی 64 – 15 سال و 7/2 درصد در گروه سنی بالای 65 سال قرار داشته اند، در مقایسه با سال 1355 همانگونه که در جدول شماره 14 مشاهده می شود، جمعیت شهر جوانتر شده، به طوریکه درصد توزیع جمعیت کمتر از 15 سال رو به افزایش بوده است، این امر نمایانگر افزایش موالید در دهه اخیر می باشد.
نسبت جمعیت فعال (64 – 15 سال) از 6/50 درصد در سال 1325 به 54 درصد در سال 1355 و به 4/51 درصد در سال 1365 رسیده است. افزایش این نسبت در سال 55 به دلیل وجود خانوارهای دسته جمعی (پادگان) و کاهش سطح باروری در این دوره می باشد.در عین حال کاهش نسبت جمعیت فعال در سال 1365 علیرغم مهاجرت های بی رویه و غیر زنجان به دلیل بالا بودن سطح باروری است در جدول شماره 14 و نمودار شماره 4 تعداد و درصد جمعیت شهر بر حسب گروههای عمده سنی طی 65 – 1335 نشان داده شده است.

 

 

 

 

 

جدول شماره 14) تعداد و درصد جمعیت شهر بر حسب گروههای عمده سنی سی 65 – 1345
گروههای سنی 1335 1345 1355 1365
تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد
14 – 0 18896 1/40 25806 44 42431 3/42 98750 9/45
64 – 15 26005 1/55 29754 6/50 54173 54 110747 4/52
65 2458 8/4 3154 2/5 3747 7/3 5762 7/2
کل 47159 100 58714 100 100351 100 215216 100

 

نمودار شماره 4 ) تغییرات گروههای عمده سنی طی 65 – 1335 شهر زنجان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


میانه و میانگین سنی جمعیت همانگونه که در جدول شماره 15 مشاهده می شود طی 30 سال اخیر رو به کاهش بوده به طوریکه میانه و میانگین سنی به ترتیب از 7/7 و 24 سال در سال 1345 به 4/16 و 3/21 سال در سال 1365 رسیده است. این نسبت ها در مقایسه با میانه و میانگین سنی کل کشور (17 و 7/21) کمتر بوده و به نسبت مناطق روستائی نزدیکتر است.
جدول شماره 15 ) تغییرات میانمره میانگین سنی جمعیت طی 65 – 1345 شهر زنجان
سال
شرح 1335 1345 1355 1365
میانه سنی 1/20 7/17 8/17 6/16
میانگین سنی 2/25 44 43 3/21

 

در مجموع از نظرساختمان سنی شهر زنجان در حال حاظر از یک ساختمان سنی جوان برخوردار بوده و براساس میانه سنی، نیمی از جمعیت آن 6/16 سال قرار دارند.
نمودارهای شماره 5 و 6 هرم سنی جمعیت شهر زنجان را در سالهای 1355 و 1365 نشان می دهد.
5 . 1 . 3 ) نسبت جنسی :
نسبت جنسی منعکس کننده شرایط اجتماعی اقتصادی حاکم بر هر سرزمین و ابزار مفیدی از نقطه نظر تجزیه و تحلیل هر منطقه است. افزایش این نسبت مخصوصاً در شهرهائی که جمعیت را در سنین کار به خود جذب می نمایند دیده می شود. نسبت جنسی در شهر زنجان در سال 1345 معادل 104 ، در سال 1355 (بدون خانوار دسته جمعی) معادل 106 ، و در سال 1365 معادل 104 بوده است، در جدول شماره 16 نسبت جنسی جمعیت شهر زنجان بر حسب سنین مختلف آمده است.

 


جدول شماره 16 ) نسبت سنی جمعیت شهر زنجان طی 65 – 1335
گروه سنی 1345 1355 1365
 
4 – 0 109 106 106 99
9 – 5 105 108 108 101
12 – 10 109 117 115 109
19 – 15 90 109 101 102
22 – 20 62 114 86 99
29 – 25 94 15 92 102
32 - 30 105 102 102 109
39 - 35 102 102 108 98
44 - 40 115 124 121 109
49 - 45 149 112 112 109
52 - 50 114 119 119 104
59 - 55 86 125 125 107
64 - 60 88 102 103 116
65 101 82 82 98
کلیه سنین 104 109 106 104
 با خانوار دسته جمعی
 بدون خانوار دسته جمعی
براساس جدول شماره 16 نسبت جنسی در سنین 14 – 10 سال در طی سالهای 65 – 1345 افزایش نشان می دهد که علت آنرا می توان ناشی از مهاجرت پسران روستائی جهت ادامه تحصیل (به دلیل کمبود مدارس راهنمائی در مناطق روستائی حوزه نفوذ) و در مواردی نیز جهت کار دانست.
این نسبت در سنین فعالیت (29 – 15 سال) در سالهای 1345 و 1355 ( پس از حذف خانوارهای دسته جمعی ) کاهش داشته و پائین تر از حدود متعارف آن بر ایران است. خروج مردان جهت جستجوی کار، ادامه تحصیل و خدمت نظام وظیفه می تواند از دلایل آن باشد. با این وجود در سنین فعال 54 – 40 سال در طی سالهای فوق فزونی عده مردان به زنان چشمگیر بوده است.
در سال 1365 نسبت جنسی در غالب گروههای سنی فعال افزایش داشته به جز گروههای سنی 24 – 20 و 39 – 25 سال که در این گروهها تعداد زنان بر مردان فزونی دارد.
در مجموع تغییرات فوق به طور عمده ناشی از تمرکز ادارات و واحدهای دولتی به دنبال تبدیل شهر زنجان به مرکز استان و افزایش مشاغل تولیدی و صنعتی به ویژه از سالهای 1355 تاکنون بوده است.
5 . 1 . 4 ) بعد خانوار :
شمار خانوارهای شهر زنجان از حدود 10391 خانوار در سال 1335 به 22143 خانوار در سال 1365 افزایش یافته است، در فاصله سالهای 1355 تا 1365 با دهه اخیر حدود 22377 خانوار به شمار خانوارها اضافه شده، در حالیکه این افزایش در طی دهه قبل از آن حدود 8757 خانوار بوده است.
در جدول شماره 17 توزیع خانوارها بر حسب تعداد افراد، بعد خانوار و تحولات آن در 30 سال اخیر درج شده است.
براساس جدول فوق بعد خانوار در فاصله سالهای 55 – 1345 اندکی کاهش داشته و پس از آن به تدریج افزایش یافته است. افزایش بعد خانوار در سالهای اخیر به دلیل بالا بودن میزان باروری و تشدید مهاجرت به شهر زنجان قابل توجه است. این متوسط در مقایسه با متوسط بعد خانوار در نقاط شهری کل کشور (8/4) در سال 1365 بالاتر بوده و به متوسط کل کشور (1/5) نزدیکتر است.

 

 

 


جدول شماره 17 ) تعداد و درصد خانوارها به تفکیک نفرات و متوسط بعد خانوار طی 65 – 1335
سال
خانوار 1335 1345 1355 1365
تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد تعداد درصد
1نفـــره 622 0/6 625 2/5 1037 0/5 1649 8/3
2 نفـــره 1389 5/13 1405 7/11 2424 7/11 4505 4/10
3 نفـــره 1699 5/16 1648 7/13 2920 1/14 5807 5/13
4 نفـــره 1748 9/16 1826 2/15 4596 2/17 7405 7/16
5 نفـــره 1586 4/15 1942 2/16 3275 7/16 7195 7/16
6 نفـــره 1388 6/13 1665 9/13 3070 8/17 6235 3/14
7 نفـــره 878 5/8 1302 9/10 2122 2/10 4683 9/10
8 نفـــره 542 0/5 804 7/6 1191 7/5 3170 3/7
9 نفـــره 267 6/2 222 5/3 525 6/2 1519 5/3
10 نفـــره 220 1/2 258 3 256 7/1 1165 7/3
جمع 10321 100 11999 100 90756 100 23172 100
متوسط بعد خانوار 3/4 9/4 8/4 5

 

5 . 1 . 5 ) زاد و ولد و مرگ و میر :
در زمینه زاد و ولد در ایران آمار ثبت وقایع حیاتی به دلایل گوناگون نارسا است، از جمله اینکه، آمارهای متولدین بر حسب سن ما در طبقه بندی نمی شوند. موالید ثبت شده در سال دقیقاً موالید همان سال نیست و در بعضی موارد ثبت محل وقایع (ازدواج، زاد و ولد و فوت) با حوزه سرشماریها مطابقت ندارد.
با توجه به این موارد، می توان سطح باروری را از طریق غیرمستقیم با استفاده از اطلاعات سرشماریها به دست آورد، یکی از این روشها روش 10 = x – x است که برای محاسبه، سطح باروری از نسبت کودکان 9 – 5 ساله به زنان 54 – 20 ساله استفاده می شود.
زیرا احتمال کم شماری کودکان در این سنین کمتر است، در جدل شماره 18 سطح باروری میزان ناخالص تجدید نسل و باروری کل زنان شهر زنجان طی 65 – 1335 درج شده است.
جدول شماره 18 ) برآورد سطح باروری میزان ناخالص تحصیل و باروری کل 65 – 1335
سال
شرح سطح باروری در هزار میزات ناخالص تحصیل باروری کل امید زندگی
1335 682 78/2 7/5 45
1345 840 3/3 8/6 50
1355 792 01/3 2/6 55
1365 879 2/3 6/6 5/62

 

نتایج محاسبات نشان دهنده، نرخ بالای باروری در شهر زنجان طی 65 – 1335 است. با توجه به جدول بالاترین میزان به سال 1335 تعلق دارد، که این امر ناشی از کاهش مرگ و میر عمومی به خصوص اطفال و افزایش زاد و ولد است. میزان ناخالص تجدید نسل و باروری کل (یا تعداد فرزندان یک زن در دوران باروری) در سال 1355 معادل 01/3 و 2/6 نفر می باشد که نسبت به سال 1345 کاهش داشته، با اینحال میزانهای فوق در سال 1355 از رقم متوسط جامعه شهری کشور بیشتر و تقریباً معادل کشور است.
در سال 1365 میزان ناخالص تجدید نسل و باروری کل در شهر زنجان به ترتیب معادل 2/3 و 6/6 نفر بوده که نسبت به دهه قبل دارای افزایش است.
همچنین میزان باروری عمومی شهر (نسبت متولدین به زنان 49 – 15 ساله) در سال 1365 معادل 194 در هزار محاسبه گردیده است و در پیش بینی جمعیت با توجه به سیاستهای اخیر دولت در جهت کنترل موالدی و بررسی میزان باروری شهر طی دهه های گذشته روند باروری تا سال افق طرح به صورت نزولی درنظر گرفته شده است.
در مورد مرگ و میر به علت عدم ثبت دقیق آمارهای حیاتی میزان رقم فوت شدگان به خصوص در رابطه با کودکان از تعداد واقعی کمتر است به همین دلیل نمی توان براساس آمارهای موجود جداول مستندی ارائه داد. بر پایه آمار سرشماری سال 1365 میزان مرگ و میر عمومی در شهر زنجان حدود 7/2 نفر در هزار محاسبه گردیده، این میزان بر پایه آمار اداره ثبت احوال شهر زنجان در حدود 6 در هزار برآورده شده است که هر دو آمار از میزان واقعی کمتر است.
لذا، میزان مرگ و میر عمومی طی دوره های قبل براساس آمارهای به دست آمده برای شهرهای متوسط از 14 تا 8 در هزار (به صورت شرطی) درنظر گرفته شده است.
5 . 2 ) بررسی روند مهاجرت :
بررسی مهاجرت نه تنها به عنوان عامل افزایش یا کاهش دهنده جمعیت بلکه به علت اثراتی که در ترکیب جمعیتی و ساخت اقتصادی – اجتماعی مناطق مهاجر فرصت و مهاجر پذیر دارد، دارای اهمیت ویژه ای است.
همانگونه که در بررسی روند تحولات جمعیت شهر زنجان عنوان شده این شهر که در دهه، 45 – 1335 مهاجر فرست بوده، در دهه 55 – 1345 به یک شهر مهاجرپذیر تبدیل شد و این روند تاکنون ادامه داشته است، بدین ترتیب در تحولات جمعیت شهر مهاجرت دارای نقش عمده ای بوده، به طوریکه با توجه به آهنگ رشد طبیعی جمعیت در سه دهه گذشته (1/3% الی 2/3%) و نرخ رشد جمعیت (2/3% ، 5/5% ، 9/7%) این امر کاملاً مشهود است.
الگوی عمومی مهاجرت در شهرستان زنجان مهاجرت از روستا به شهر بوده بطوریکه درصد قابل توجهی از افزایش جمعیت شهر زنجان را مهاجرت های داخلی تشکیل می دهد.
به طور کلی مهاجرت به شهرها که در دهه 55 – 1345 روند افزایشی و چشمگیری داشته در سالهای بعد از 1355 نیز به دلیل تمرکز فعالیتهای عمرانی، تمرکز امور تجاری و خدماتی، ایجاد منابع در مراکز شهری و کم توجهی به روستاها ادامه یافت. شهر زنجان نیز با تبدیل شدن به مرکز استان زنجان در سال 1352 و با توجه به موقعیت و امکانات خود از این جریان مهاجر پذیری بی نصیب نموده است، این امر پس از پیروزی انقلاب و هجوم از روستاهای دور و نزدیک تشدید شده. براساس آمار سرشماری سال 1365 تعداد کل مهاجرین وارد شده به شهر زنجان معادل 44043 نفر است، که از این تعداد 22052 نفر بوده و 21992 نفر زن بوده اند، در جدول شماره 19 تعداد و درصد مهاجرین به شهر زنجان برحسب سن و جنس آمده است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تعیین و برآورد مصرف آب شهر ها

دانلودمقاله تلفن

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله تلفن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
مقدمه، تاریخچه و مبانی تلفن
تلفن از نظر لغتی مرکب از دو کلمه یونانی، تله به معنی دور و فون به معنی صوت است تلفن بوسیله آقای وینستون ساخته شده و از 1256 استفاده از آن بعمل آمده است. تلفن از جهت تاریخ مقدم بر آنست ایرانیان در 558 سال قبل از میلاد مسیح گروهی از مردانی که دارای صدای قوی بودند در بالای ساختمان میگماردند تا مطلب لازم را دهان به دهان بمقصدهای منظور برسانند.
کشیشی در سال 1197 میلادی برای ارتباط اطاقهای صومعه خویش چاره‌ای اندیشید نقشه خود را به آکادمی علوم فرانسه تسلیم نمود و اظهار داشت که با این وسیله ممکن است از فاصله 50 فرسنگ دو نفر با یکدیگر صحبت نمایند.
در سال 1875 میلادی گروه زیادی از دانشمندان و مهندسین در راه تکمیل تلفن و اختراع مسائل زحمت کشیدند و انواع مختلفی از تلفن ساخته شده مانند شیمیاوی که طرحش بوسیله مون ریخته‌شد، تلفن بلوری بوسیله نیکولسون، تلفن با کندانسور نیمه هادی بوسیله رالک و جونسون، بالاخره تلفن حرارتی و … ولی هیچکدام از این اختراعات مورد توجه مردم قرار نگرفت تا زمانی که یک جوان آمریکایی قدم به میدان نهاد و این افتخار را نصیب خود کرد این جوان الکساندر گراهامبل بود. که پس از خاتمه تحصیلات در سال 1287 به کانادا رفت و از همان راه به اختراع تلفن موفق گردید. روزی واتسون که یکی از همکاران گراهامبل بود در اطاق جداگانه برابر دستگاهی که بدست گراهامبل ساخته شده‌بود قرار گرفت و دستورهای استاد خویش را به کار بست ناگهان از آن دستگاه صدای دوست خود را شنید که می‌گوید آقای واتسون بیایید با شما کار دارم، وی فوراً از جای برخاست بسوی اطاق بل دوید و فریاد زد صدای شما را شنیدم به این ترتیب نخستین عبارت تلفنی دنیا در روز دهم مارس 1876 میلادی برابر با دهم فروردین ماه 1255 در شهر بوستون بر روی سیمی رویین از اطاقی به اطاق دیگر منتقل شد. تلفن اختراعی بل خیلی ساده بود و گفتگو با آن بایستی به تناوب صورت گیرد بعلت اینکه گوشی و میکروفن آن باید یک نفر سخن بگوید و دیگری گوش کند بعدها تلفن بسرعت زیاد در تمام دنیا رایج گردید و در حدود سال 1304 به ایران وارد شد. البته اولین تلفن در تبریز مورد استفاده راه‌آهن قرار گرفت که بعدها بصورت شرکت تلفن در آمد که با شرکت زیمنس آلمان قرار داد بست که هم‌اکنون بصورت فعلی بنام وزارت پست و تلگراف و تلفن در آمده‌است.
تلفن به مفهوم لغوی عبارت است از دستگاهی که در دو عمل مشترک مورد استفاده قرار می‌گیرد.
1. ارسال اطلاعات لازم به مراکز برای وصل دو مشترک.
2. فرستادن و گرفتن اطلاعات موجود در مکالمه از طریق جریان برق.
عناصر اصلی تشکیل‌دهنده تلفن
عناصر اصلی تشکیل‌دهنده تلفن عبارتنداز:
1. گوشی و دهنی شامل گوشی وسیله‌ای برای شنیدن و دهنی وسیله‌ای برای ارسال پیام.
2. زنگ و مدار زنگ وسیله‌ای برای خبر شدن.
3. شماره‌گیر عامل اصلی ارسال اطلاعات لازم به مرکز.
4. مدار مکالمه.
برخی مشخصات تلفن‌ها:
1- NSR برای ایجاد فاصله زمانی کافی بین شماره‌ها در نمره‌گیرهای جدید تعداد ایمپولزهای صادره از NSI به تعداد دو ایمپولز بیش از رقم موردنظر میباشد که این دو ایمپولز نبایستی بمدارهای بعدی متصل گردند برای این منظور کنتاکت NSR را بموازات کنتاکت NSI اتصال داده‌اند این کنتاکت هنگام کار کنتاکت NSI همواره باز است و فقط در آخر کار دو ایمپولز اضافی NSI را اتصال کوتاه و حذف می‌نماید در طی این زمان چون چرخ فرمان هنوز بحالت آزاد خود باز نگشته است ما بین سری نمرات حداقل به اندازه دو ایمپولز فاصله زمانی بوجود آید که در صورت نمره‌گیری عجولانه اشکالی در صحت ارتباطی پیش نمی‌آید.
2- نمره‌گیری
هنگام نمره‌گیری با گرداندن چرخ فرمان ابتدا کنتاکت NSA ما بین دو خط La,L1 را اتصال کوتاه میکند تا حداکثر جریان بتواند بدون مانع بگذرد پس از آنکه چرخ فرمان رها شد متناسب با رقم گرفته شده بوسیله کنتاکت NSI مدار جریان قطع و وصل می‌گردد و کنتاکت NSR نیز که در این هنگام باز است در آخر کار برای محو کردن دو ایمپولز اضافی بسته میشود پس از اینکه چرخ فرمان بجای خود بازگشت کنتاکت NSA را باز مینماید تا جریان تغذیه میکروفن مجدداً برقرار شود.
3- جرقه‌گیر
وقتی کنتاکت NSI قطع و وصل می‌شود جرقه تولید می‌کند که برای رفع مضرات آن بموازات کنتاکت، خازن زنگ را با مقاومتی(معمولاً 100 اهم) به کنتاکت U1 متصل نموده‌اند.
4- مکالمه دو جانبه
در دستگاههای تلفن داخلی دگمه‌دار می‌توان مکالمه با مشترک شهری را بوسیله فشاردادن دکمه زمین(T) موقتاً قطع و با گرفتن نمره همکار اداری دیگری با او مذاکره و شور کرد(چنانچه امتیاز مکالمه دو جانبه در مراکز تلفن خودکار داخلی جهت مشترک با مشترکین منظور شده باشد عمل مکالمه دو جانبه امکان‌پذیر خواهد بود) در این مدت مشترک شهری بدون اینکه از مکالمات داخلی مطلع شود با دستگاه مرکز تلفن خودکار داخلی ارتباط برقرار مینماید.
5- مکالمه مجدد
با فشاردادن دکمه زمین(T) میتوان مکالمه با همکار اداری را قطع و دوباره با مشترک شهری مکالمه را ادامه داد و همچنین همکار اداری میتواند با فشاردادن دکمه زمین خود مذاکره شهری را به تلفن خود مرتبط نماید.
6- ختم مکالمه و قطع ارتباط
با نهادن گوشی بر روی قلاب بر اثر وزن گوشی و فشرده‌شدن فنر قلاب کنتاکت U1 باز شده و مدار جریان که بوسیله U1 برقرار شده‌بود قطع می‌شود. اصول شش‌گانه فوق برای مکالمه کار مراکز تلفن و چگونگی برقراری ارتباط اتوماتیک کمال اهمیت را دارا می‌باشد. ضمناً در مدار گوشی تلفنهای مدرن یک عدد دیاک قرار دارد تا صداهای اضافی و تقه‌های کار رله‌ها و غیره را حذف یا تضعیف نماید تا باعث ناراحتی گوش نگردد.
خود شنوایی
با توجه به نقشه ساده دستگاههای تلفن ملاحظه می‌گردد که چون هنگام مکالمه جریان میکروفن نیز از مدار گوشی میگذرد لذا گوینده سخنان خود را از طریق گوشی نیز میتواند بشوند.
چنانچه تمامی جریان میکروفن از مدار گوشی بگذرد در تحت شرایط خاصی ممکن است بعلت هم پیوستگی صوتی گوشی و میکروفن(از طریق هوا) باعث سوت‌کشیدن در گوشی شود و همچنین بلند بودن صدای گوینده در گوشی نیز سبب ناراحتی میگردد برای رفع این نقیصه کافی است که بجای تمامی جریان میکروفن فقط مقداری از آن در مدار گوشی القاء گردد.
برای این منظور ترانسفورماتور مخصوصی که به بوبین اندیکسون معروف میباشد که دارای دو پیچک(سیم‌‌پیچ) 95 و 35 اهمی است که برای خود شنوایی فقط پیچک 35 اهمی آن در مدار میکروفن قرار دارد و پیچک 95 اهمی بانضمام مقاومت 400 اهمی بطور موازی با میکروفن اتصال داده‌شده‌است.
تعمیر تلفن
نکاتی چند در مورد تعمیر تلفن:
1. زمانیکه صدا از گوشی شنیده نمیشود ولی صدا از طریق میکروفن منتقل میشود.
* یکی از سیمهای مربوط به گوشی(زرد یا سبز)از داخل پاره شده که بایستی کابل‌ گوشی دهنی کلاً تعویض گردد.
*کپسول گوشی سوخته بایستی تعویض شود.
*کپسول گوشی در محل خود کنتاکت نمیکند.
2- صدا از گوشی شنیده می‌شود ولی صدا از طریق میکروفن منتقل نمیشود اغلب این عیب در اثر زدن تلفن به پریز برق پیش می‌آید.
* یکی از سیمهای مربوط به میکروفن(سفید- قهوه‌ای)از داخل قطع است که باید کابل گوشی دهنی بطور کلی تعویض شود.
*کپسول دهنی سوخته است باید تعویض شود.
* کپسول دهنی در محل خود بخوبی کنتاکت نمیکند.
* بوبین اندیکسون سوخته است بایستی تعویض شود. چنانچه صدا ضعیف منتقل شود علت در خرابی بوبین اندیکسون و یا دهنی میباشد بایستی تعویض شود.
3- تلفن سالم است زنگ نمی‌زند.
*سیمهای اتصالی(قهوه‌ای سفید) مربوط به زنگ در محل خود وصل نمیباشد.
*بوبین زنگ سوخته است بایستی زنگ تعویض شود.
* خازن یک میکروفارادی در مدار قرار نگرفته است.
*چکش زنگ با آزادی حرکت نمی‌کند بایستی تنظیم شود.
4- چنانچه شماره‌گیر دارای عیب باشد.
* شماره‌ها اشتباه گرفته می‌شود بایستی قسمتهای متحرک شماره‌گیر تحت نظر متخصص تنظیم گردد.
5- چنانچه به تلفن زنگ بخورد و ارتباط کامل داشته‌باشد اما شماره‌گیر نتوانیم با این تلفن انجام دهیم.
*در اتصال سیم تغذیه به خط سیم سبز شده که بایستی تعویض شود و سیم سفید و قهوه‌ای به خط وصل گردد.
6- تلفن خوب قطع و وصل نمی‌کند.
*کنتاکتهای کثیف شده باید تمیز گردد(نباید از سوهان یا سمباده استفاده کرد).
7- صدای تق‌تق‌ از گوشی شنیده می‌شود.
*دیود قطع یا خراب است باید تعویض شود.
دستگاههای مراکز تلفن خودکار داخلی
تاریخچه
تلفن مهمترین وسیله ارتباط جمعی است که در سال 1876 میلادی توسط الکساندر گراهامبل آمریکایی اختراع شد و دیری نپایید که مراکز مغناطیسی برای ارتباط مشترکین دایر گردید.
استقبال روزافزون مشترکین تلفنی از طرفی و عدم توجه تلفنچی‌ها یه خواسته‌های آنان از سوی دیگر موجب گردید که مخترعین و دانشمندان سیستمی را بوجود آورند که به تنهایی قادر باشد کلیه امکانات ارتباطی تلفنی در اختیار متقاضیان قرار داده و دست تلفنچی را از مدار ارتباط قطع نماید.
در سال 1889 میلادی سنگ بنای اصلی مراکز تلفن خودکار(سلکتور) توسط شخصی بنام استروجر امریکایی نهاده شد و پس از آن قدمهای موثری در راه پیشرفت این صنعت برداشته شد و کلیه دگرگونیهایی که در سیستم مراکز تلفن خودکار بوجود آمده‌است نتیجه اقدامات اولیه استروجر میباشد.
در جنگ جهانی اول تایمن کادر تلفنچی مراکز مغناطیسی برای مؤسسات اشکال بزرگی بوجود آورده که برای رفع این مشکل سازندگان مراکز تلفن دست به ساختن مراکز تلفن خودکار داخلی با مقیاس بسیار وسیع و گسترده‌ای زدند.
در سال 1920 مراکز خودکار داخلی کراسبار در سال 1944 مراکز تلفن خودکار XY در سال 1945 مراکز تلفن خودکار EMD و بالاخره در سال 1957 سیستم ESK به بازار عرضه گردیده.
تاریخچه تلفن در ایران
در سال 1317 هجری شمسی شخصی بنام دوست‌علی‌خان امتیاز تلفن را از دولت موقت گرفت و اولین مرکز تلفن مغناطیسی با تغذیه محلی(مرکز سانترال) در خیابان اکباتان نصب و مورد بهره‌برداری قرار گرفت و پس از اندکی مدتی بر اثر کثرت متقاضیان تلفنی و تشویق آقای داور بودجه آن از 10 میلیون ریال به بیست میلیون ریال افزایش یافت.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  39  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله تلفن

دانلود مقاله تئوری دو عاملی هرزبرگ

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله تئوری دو عاملی هرزبرگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

فردریک هرزبرگ روانشناسی بود که در سال 1975 تئوری دو عاملی بهداشتی- انگیزشی1 را ارائه نمود. تئوری هرزبرگ یک مجموعه از عواملی که منجر به عدم رضایت شغلی می شود را مشخص نموده است که این عوامل را بهداشث یا نگهدارنده معرفی می کند. وی همچنین مجموعه عواملی را که باعث ایجاد رضایت شغلی و انگیزه در شغل می شود، تحت عنوان عوامل انگیزش مطرح می نماید.
عوامل بهداشتی یا نگهدارنده عبارتند از: حقوق، مقام، شرایط کاری، سرپرستی، خط مشی ها، مدیریت سازمان، روابط متقابل افراد و ... . این عوامل مستقیما با فعالیت کاری افراد ارتباطی ندارد، اما وقتی کیفیت آنها کاهش می یابد، باعث نارضایتی کارکنان می گردد. عوامل انگیزاننده عبارتند از شرایط ذاتی یک شغل که می تواند منجر به رضایت شغلی افراد گردد.2
شکل زیر نقش عوامل بهداشتی و انگیزشی را در رضایت و نارضایتی کارکنان نشان می دهد3:

 


نقش عوامل بهداشتی – انگیزشی در رضایت و عدم رضایت کارکنان
عوامل انگیزشی وجود ندارند ↔ عدم رضایت عوامل انگیزشی وجود دارند ↔ رضایت

عوامل انگیزاننده:
- موفقیت
- شناسایی
- ماهیت شغل
- مسئولیت
- رشد و ترقی


عوامل بهداشتی وجود دارد ↔ باعث ایجاد رضایت نمی شود عوامل بهداشتی وجود ندارد ↔ عدم رضایت

عوامل بهداشتی:
- سرپرستی
- شرایط کاری
- روابط متقابل شخصی
- پرداخت حقوق و امنیت شغلی
- خط مشی ها و مدیریت سازمان


کاربردهای تئوری هرزبرگ برای مدیران
تئوری دو عاملی هرزبرگ ارتباط خاصی با محیط کاری دارد. مدیران برای اینکه بتوانند در محیط کار ایجاد انگیزش نمایند، لازم است از دانش خود برای اطمینان از اینکه عوامل بهداشتی در محیط کار وجود دارند، به عنوان مبنای انگیزش استفاده نمایند. عدم وجود یا کیفیت پایین عوامل بهداشتی می تواند منجر به عدم رضایت نیروی کار شود. وقتی مدیران عالی سازمان عوامل بهداشتی رضایت بخشی در سازمان ایجاد نمودند، آنها می توانند بر روی عوامل انگیزشی متمرکز شوند4.
یک نکته حائز اهمیت این است که تقریبا همه مدیران قدرت افزایش انگیزه در محیط کار را دارند. آنها می توانند با دادن مسئولیت بیشتر به کارکنان، تقدیر از موفقیت های آنها و ایجاد روحیه موفقیت در افراد، باعث افزایش انگیزه در آنها گردند. کارکنان برانگیخته شده باور خواهند داشت که بر روی شغل خود کنترل دارند و این باور می تواند به عنوان عاملی اساسی در مدیریت تیمی، توانمندی سازی و کارآفرینی موثر بواقع شود.5 یکی از مشکلات سازمانهای دولتی در ایران، پایین بودن میزان حقوق کارمندان است و از آنجا که حقوق و مزایای شغلی یکی از عوامل نگهدارنده است، تلاش برای ایجاد انگیزه در کارکنان و افزایش بهره وری، پیش از ترمیم حقوق کارکنان نتیجه ای را به دنبال نخواهد داشت.
فردریک هرزبرگ متولد 1923 بوده و در سال 2000 از دنیا رفت. او روانشناسی معروف بود که به یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های مدیریت تبدیل شد.
دلیل معروف شدن وی، معرفی اصطلاح غنی سازی شغل و تئوری انگیزشی-بهداشتی بود. کتاب او با عنوان "یکبار دیگه بگو چطور کارمندان را با انگیزه می‌کنی؟" تا سال 1987 بیش از 2/1 میلیون نسخه فروش کرد و پر تقاضاترین مقاله مجله بررسیهای هاروارد شد. هرزبرگ به کالج شهر نیویورک وارد شد، اما تحصیلش را نیمه کاره رها کرد تا به ارتش بپیوندد. از آنجا که او مأمور گشت بود، جزو یکی از شاهدان اصلی مسئله اردوگاه اسرای داچاو بود. به نظر خودش، این تجربه و صحبتهایش با دیگر آلمانی‌هایی که در آن منطقه زندگی می‌کردند، جرقه‌ای بود که باعث علاقه‌مندی او به موضوع انگیزش شد. هرزبرگ در سال 1946 از کالج شهر فارغ التحصیل شد و به دانشگاه پیتسبورگ رفت تا تحصیلات تکمیلی را در رشته دانش و بهداشت عمومی به انجام رساند. درجه دکتری را با ارائه تزی با عنوان "متغیرهای آثار آتی درمان با شوک الکترونیکی" دریافت کرد.
وی تحقیقاتش را همزمان با شروع تدریس به عنوان استاد روانشناسی در دانشگاه وسترن ریزرو کلیولند آغاز کرد و بعدها به دانشگاه یوتا رفت و در آنجا درجه استادی مدیریت را در دانشکده مدیریت بدست آورد.
فردریک هرزبرگ در سال 1975 تئوری دو عاملی بهداشتی- انگیزشی را ارائه کرد. تئوری هرزبرگ یک مجموعه از عواملی را که منجر به نارضایتی شغلی می شود، مشخص کرده است که این عوامل را بهداشث یا نگهدارنده معرفی می کند. وی همچنین مجموعه عواملی را که باعث ایجاد رضایت شغلی و انگیزه در شغل می شود، تحت عنوان عوامل انگیزش مطرح می نماید.
عوامل بهداشتی یا نگهدارنده عبارتند از: حقوق، مقام، شرایط کاری، سرپرستی، خط مشی ها، مدیریت سازمان، روابط متقابل افراد و .... این عوامل مستقیما با فعالیت کاری افراد ارتباطی ندارد، اما وقتی کیفیت آنها کاهش می یابد، باعث نارضایتی کارکنان می شود. عوامل انگیزاننده عبارتند از شرایط ذاتی یک شغل که می تواند منجر به رضایت شغلی افراد شود.
شکل زیر نقش عوامل بهداشتی و انگیزشی را در رضایت و نارضایتی کارکنان نشان می دهد:
عوامل انگیزاننده:
موفقیت
شناسایی
ماهیت شغل
مسئولیت
رشد و ترقی عوامل بهداشتی:
سرپرستی
شرایط کاری
روابط متقابل شخصی
پرداخت حقوق و امنیت شغلی
خط مشی ها و مدیریت سازمان

 

نقش عوامل بهداشتی – انگیزشی در رضایت و عدم رضایت کارکنان
عوامل انگیزشی وجود ندارند ↔ عدم رضایت عوامل انگیزشی وجود دارند ↔ رضایت

عوامل بهداشتی وجود دارد ↔ باعث ایجاد رضایت نمی شود عوامل بهداشتی وجود ندارد ↔ عدم رضایت

 


کاربردهای تئوری هرزبرگ برای مدیران
تئوری دو عاملی هرزبرگ ارتباط خاصی با محیط کاری دارد. مدیران برای اینکه بتوانند در محیط کار ایجاد انگیزش نمایند، لازم است از دانش خود برای اطمینان از اینکه عوامل بهداشتی در محیط کار وجود دارند، به عنوان مبنای انگیزش استفاده نمایند. عدم وجود یا کیفیت پایین عوامل بهداشتی می تواند منجر به عدم رضایت نیروی کار شود. وقتی مدیران عالی سازمان عوامل بهداشتی رضایت بخشی در سازمان ایجاد نمودند، آنها می توانند بر روی عوامل انگیزشی متمرکز شوند.
یک نکته حائز اهمیت این است که تقریبا همه مدیران قدرت افزایش انگیزه در محیط کار را دارند. آنها می توانند با دادن مسئولیت بیشتر به کارکنان، تقدیر از موفقیت های آنها و ایجاد روحیه موفقیت در افراد، باعث افزایش انگیزه در آنها گردند. کارکنان برانگیخته شده باور خواهند داشت که بر روی شغل خود کنترل دارند و این باور می تواند به عنوان عاملی اساسی در مدیریت تیمی، توانمندی سازی و کارآفرینی موثر بواقع شود.5 یکی از مشکلات سازمانهای دولتی در ایران، پایین بودن میزان حقوق کارمندان است و از آنجا که حقوق و مزایای شغلی یکی از عوامل نگهدارنده است، تلاش برای ایجاد انگیزه در کارکنان و افزایش بهره وری، پیش از ترمیم حقوق کارکنان نتیجه ای را به دنبال نخواهد داشت.
نظریه دو عاملی انگیزش- بهداشت( هرزبرگ)
هرزبرگ وهمکارانش بعد از انجام تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که خود شغل مهمترین عامل ایجاد انگیزش در محل کار است.
هرزبرگ دو دسته محرّک را که موجب رضایت یا عدم رضایت شغلی می شد مطرح کرد : عوامل برانگیزننده و عوامل حفاظتی (بهداشتی). عوامل برانگیزاننده سبب ارتقای کارکرد و نگرش می شد.عوامل حفاظتی (بهداشتی ) فقط روحیه و کارآیی را حفظ می کرد.
عامل بهداشت : کلمه ی بهداشت در اینجا به معنای پزشکی یعنی پیشگیری کننده است عوامل بهداشتی به نیازهای سطح پایین مربوط می شود.عوامل بهداشتی شامل عوامل محیط کارمی باشندازقبیل: دستمزد, امنیت شغلی,شرایط کار, روابط متقابل,کیفیت سرپرستی,خط مشی ها,اداره امورسازمان عوامل
بهداشتی درایجاد انگیزه تاثیرندارند وظیفه ی اصلی عوامل بهداشتی ممانعت ازنارضایتی شغلی است.
عوامل بهداشتی شامل نیازهای سطح پایین است که درمقایسه با نیازهای مازلو جزیی ازنیازهای زیستی (دستمزد) , ایمنی(امنیت شغلی , شرایط کار) واجتماعی (روابط متقابل )است .
نظریه دو عاملی انگیزش- بهداشت( هرزبرگ)
هرزبرگ وهمکارانش بعد از انجام تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که خود شغل مهمترین عامل ایجاد انگیزش در محل کار است.
هرزبرگ دو دسته محرّک را که موجب رضایت یا عدم رضایت شغلی می شد مطرح کرد : عوامل برانگیزننده و عوامل حفاظتی (بهداشتی ). عوامل برانگیزاننده سبب ارتقای کارکرد و نگرش می شد.عوامل حفاظتی (بهداشتی ) فقط روحیه و کارآیی را حفظ می کرد.
عامل بهداشت : کلمه ی بهداشت در اینجا به معنای پزشکی یعنی پیشگیری کننده است عوامل بهداشتی به نیازهای سطح پایین مربوط می شود.عوامل بهداشتی شامل عوامل محیط کارمی باشندازقبیل: دستمزد, امنیت شغلی,شرایط کار, روابط متقابل,کیفیت سرپرستی,خط مشی ها,اداره امورسازمان عوامل بهداشتی درایجاد انگیزه تاثیرندارند وظیفه ی اصلی عوامل بهداشتی ممانعت ازنارضایتی شغلی است.
عوامل بهداشتی شامل نیازهای سطح پایین است که درمقایسه با نیازهای مازلو جزیی ازنیازهای زیستی (دستمزد) , ایمنی(امنیت شغلی , شرایط کار) واجتماعی (روابط متقابل )است .
2. نظریه ی X و نظریه ی Y : مک گرگور
داگلاس مک گرگور نظریه ی X و نظریه ی Y را که امروز از نظریه های کلاسیک محسوب می شوند در اواخر دهه ی 1950 تدوین کرد.
این راهبرد انگیزشی به فرضیه های مدیران درباره ی طبیعت انسانی مربوط می شود. در این نظریه دو دسته فرضیه وضع شده است: نظریه ی X که شامل فرضیه های منفی درباره ی انسان است و اعتقاد بر این است که مدیران غالبا از این فرضیه به عنوان اساس رفتار خود با افراد استفاده می کنند. نظریه Y: فرضیه های مثبتی را معرفی می کنند که مدیران باید تلاش کنند که آنها را به کار بندند,اعتقاد براین است که مدیرانی که فرضیه های نظریه X استفاده می کنند ((بدند)) و آنانکه فرضیه های نظریه Y را به کار می بندند ((خوب اند)).
نظریه X براین فرضیه متّکی است که اهداف شخصی کارکنان با اهداف سازمان در تضاد است.
از اقتدار به صورت ابزاری برای فرماندهی و نظارت استفاده می شود. نظریه Y فرض برآن است که فقط اگر بتوان مردم را متقاعد کرد که اهداف سازمان را بپذیرد, آنان کارهای زیادی برای سازمان انجام می دهند.هر چند در صورتی که افراد همکاری نکنند استفاده از اختیار ضروری خواهدبود, اما می شود که استفاده از آن مانع از توسعه ی قابلیت فوق خواهد بود. تفاوت اساسی میان این دو نظریه آن است که نظریه X استفاده از فنون انگیزشی را رد می کند( به دلیل فرضیه های آن , که مربوط به طبیعت انسانی است), در حالی که نظریه ی Y استفاده از آنها را مجاز می شمارد. مدیرانی که نظریه ی X را می پذیرند ساختارهای خشکی را دایر می کنند که بدقّت تحت نظارت است , زیرا به روشنی احساس می کنند که این واکنشی مناسب در مقابل افراد غیر قابل اعتماد, غیر مسئول و نابالغ است.
استفاده از نظریه Y اساس منطقی تری از نظریه X دارد. در بیشتر موقعیتهایی که فعالیتهای مدیریتی براساس فرضیه های نظریه Y است , به طور کلی مدیر در ارضای نیازهای انسانی بیشتر اعضای سازمان موفقتر از زمانی است که فعالیتهایش را بر اساس فرضیه های نظریه X قرارمی دهد.بنابراین فعالیتهایی که براساس فرضیه هایی نظریه یY صورت می گیرد در برانگیختن اعضای سازمان موفقتر از فعالیتهایی است که مبتنی بر فرضیه های نظریه یX مبتنی هستند.
نظریه Z: بعد اثر بخشی را نشان می دهد یعنی چنانچه مدیران با توجه به موقعیتی که در آن قرار دارند برای برخورد با افراد هم از نظریه ی x و هم از نظریه ی Y استفاده کنند موفق می شوند.
پایه و اساس سازمان، وظایفى است که به وسیله اعضاى آن انجام مى‏گیرد. این وظایف باید متناسب با یکدیگر و داراى هماهنگى در جهت رسیدن به اهداف سازمان باشد. بنابراین، تجزیه و تحلیل و شناخت مشاغل در سازمان، بخش مهمى از وظایف مدیریت منابع انسانى محسوب مى‏شود.
تجزیه و تحلیل شغل، فرآیندى است که از راه آن، ماهیت و ویژگى‏هاى هر یک از مشاغل، در سازمان بررسى مى‏گردد و اطلاعات کافى در باره آن‏ها جمع‏آورى و گزارش مى‏شود. با تجزیه و تحلیل شغل معلوم مى‏شود که هر شغل چه وظایفى را شامل مى‏شود و براى احراز و انجام شایسته آن، چه مهارت‏ها، دانش‏ها و توانایى‏هایى لازم است.
در حال حاضر، روش به‏خصوصى که به طور یک‏سان براى تجزیه و تحلیل همه مشاغل در هر شرایطى مناسب بوده و از پایایى و روانى لازم نیز برخوردار باشد، وجود ندارد. برخى از صاحب‏نظران معتقدند که ترکیبى از روش‏هاى گوناگون، مؤثرتر از به کارگیرى هر یک از آن‏ها به تنهایى است و هیچ‏یک از روش‏ها به طور جداگانه بر دیگر روش‏ها برترى ندارد.

 

تنظیم شرح شغل و شرایط احراز شغل‏
در شرح شغل، وظایف، مسؤولیت‏ها و شرایط کلى کار به طور خلاصه بیان مى‏شود. شرایط احراز شغل نیز شرح حداقل شرایطى است که متصدى شغل باید داشته باشد تا بتواند با موفقیت از عهده کار برآید. به بیان دیگر، دانش، مهارت‏ها و توانایى‏هایى که براى انجام موفق و مؤثر شغل ضرورى است، در فرم شرایط احراز منعکس مى‏شود و انتظار مى‏رود کسى که داراى آن شرایط است، کار را بهتر از کسى که فاقد آن‏ها است، انجام دهد.
تنظیم شرایط احراز شغل، نقش مهمى در فرآیند انتخاب افراد ایفا مى‏کند و با استفاده از آن مى‏توان فردى را انتخاب و استخدام کرد که بیش‏ترین شایستگى را براى تصدى شغل مورد نظر داشته باشد. در واقع، منظور از انتخاب درست در مدیریت منابع انسانى، این است که شاغل (با توجه به مشخصاتى که در شرایط احراز شغل درج گردیده) و شغل (آن طور که در شرح شغل آمده است) با هم تناسب داشته باشند
در شرح شغل، عناوینى مانند: عنوان شغل، محل شغل، خلاصه‏اى از شغل، وظایف شغل، رئیس یا زیردستان، شرایط شغل و خطرهاى موجود در شغل مى‏آید. در شرایط احراز شغل، عناوینى مانند: تحصیلات، تجربیات، دوره‏هاى تخصصى، قدرت قضاوت، ابتکار، توان تصمیم‏گیرى، مهارت‏هاى جسمى، مهارت در انتقال مفاهیم، ویژگى‏هاى روحى و روانى و نیاز به استفاده بیش از اندازه از یکى از حواس پنج‏گانه، مانند چشم، مى‏آید.
کاربرد تجزیه و تحلیل شغل‏
اطلاعاتى که از تجزیه و تحلیل شغل به دست مى‏آید، در امور گوناگون مربوط به مدیریت منابع انسانى، مورد استفاده قرار مى‏گیرد که مهم‏ترین آن‏ها عبارتند از: کارمندیابى، انتخاب و انتصاب، ایمنى، ارزیابى عملکرد، حقوق و دست‏مزد، طراحى شغل، برنامه‏ریزى نیروى انسانى و تحقیق و پژوهش و تنظیم قوانین و مقررات استخدامى.
مشکلات تجزیه و تحلیل شغل‏
ممکن است در نتیجه تجزیه و تحلیل شغل، تصویر مبهمى از شغل ارائه شود. این احتمال، همواره حتى هنگامى که تجزیه و تحلیل به‏هنگام صورت گرفته باشد نیز وجود دارد. علت این است که افراد مختلف از دیدگاه‏هاى مختلف به یک شغل نگاه مى‏کنند و برداشت‏هاى متفاوتى دارند. از این رو، ممکن است کارشناسان و تحلیل‏گران آمار، ارقام و اطلاعات به دست آمده را به صورت‏هاى گوناگون تفسیر کنند. این مشکل، تنها به تجزیه و تحلیل مشاغل محدود نمى‏شود، بلکه در هر فرآیندى که انسان به عنوان عامل، در آن دخالت داشته باشد، وجود دارد.

 


طراحى شغل‏
براى طراحى مشاغل، روش واحدى که همواره بتوان از آن استفاده کرد، وجود ندارد و در شرایط و موقعیت‏هاى گوناگون، طرح‏ها و الگوهاى متفاوتى به کار برده مى‏شود؛ ولى معمولاً از چهار روش، بیش‏تر استفاده مى‏شود: روش مدیریت علمى، روش انگیزش، روش سیستمى و روش مبتنى بر ویژگى‏هاى عامل انسانى‏
1. روش مدیریت علمى‏
رایج‏ترین شیوه براى طراحى شغل، روش مدیریت علمى است که تیلور آن را پیش‏نهاد کرده است. او معتقد بود که تقسیم کار (بر اساس تخصص) باید مبناى طراحى مشاغل قرار گیرد.
در این نظریه، بهترین طرح براى هر شغل، آن است که حرکات اضافى براى انجام دادن آن را حذف کرده باشد. او نکات زیر را مورد توجه قرار مى‏داد:
شغل باید به وظایف و مسؤولیت‏ها محدود شود که مى‏توان به بهترین وجه از عهده آن‏ها بر آمد.شاغل باید فنون و مهارت‏هاى خاص هر شغل را آموخته باشد.
ابزار و وسایل کار باید در دست‏رس کارکنان قرار داده شود، به گونه‏اى که از تعداد حرکات غیر ضرورى کاسته شود.

 

2. روش انگیزش‏
بر اساس این روش، مشاغل باید به گونه‏اى طراحى شوند که باعث رضایت کارکنان و ایجاد انگیزه در آنان گردد. روش انگیزش بر اساس نظریه‏هاى زیر پیش‏نهاد گردیده است:
نظریه دو عاملى هرزبرگ (غنى ‏سازى شغل)
بنابر این نظریه، بدون این‏که تغییرى در محتواى شغل داده شود، کارکنان، مسؤول برنامه‏ریزى براى کار خویش و نظارت بر فرآیند کار مى‏شوند و در نتیجه، مسؤولیت آنان در برابر کار، مشخص‏تر مى‏گردد.
نظریه فعال‏سازى‏
طبق این نظریه، باید با ایجاد تنوع در کار و کاهش خستگى، کارکنان را فعال ساخت. گردش شغلى، یکى از روش‏هایى است که به این منظور به‏کار گرفته مى‏شود. به جاى این‏که فردى همواره مأمور و مسؤول کار به‏خصوصى باشد، مجموعه‏اى از وظایف مختلف و متنوع را انجام مى‏دهد.

 


نظریه ویژه‏گى‏هاى شغل‏
این نظریه، مانند نظریه هرزبرگ، معتقد است که کارکنان هنگامى براى انجام کار انگیزه خواهند داشت که احساس کنند شغلشان با ارزش است و از چگونگى عملکرد خود، بازخورد بگیرند؛ ولى بر خلاف نظریه هرزبرگ، که در آن، توصیه ویژه‏اى براى طراحى شغل ارائه نمى‏شود، در این نظریه، ابعاد کار به شرح زیر در طراحى شغل، مورد توجه قرار مى‏گیرد:
1. انجام کار باید به مجموعه‏اى از مهارت‏ها و توانایى‏هاى گوناگون و متنوع نیاز داشته باشد.
2. هویت کار باید معلوم باشد؛ یعنى به جاى بخشى از کار، کارکنان باید یک کار را به طور کامل انجام دهند.
3. کار باید هم از نظر کسى که مسؤول انجام دادن آن است و هم از نظر دیگران، چه در داخل سازمان و چه در خارج از آن، مهم به شمار آید.
4. شغل باید طورى طراحى شود که شاغل آن، استقلال و آزادى عمل داشته باشد و بتواند در باره رویه کار، تصمیم‏گیرى کند.
5. طراحى شغل باید به گونه‏اى باشد که شاغل بتواند از عملکرد خود بازخورد بگیرد.
وجود سه عامل (تنوع، هویت و اهمیت) باعث مى‏شود کارمند احساس کند که کار مهمى دارد. استقلال و آزادى عمل باعث مى‏شود که خود را مسؤولِ نتیجه کار خود بداند و دریافت بازخورد باعث مى‏شود که فرد از نتایج واقعى عملکرد فعالیت‏هاى خویش آگاه گردد. نتیجه حاصل از این حالت‏هاى روحى در کارکنان، انگیزه بیش‏تر، افزایش کیفیت کار، رضایت بیش‏تر و غیبت کم‏تر است.
3. روش سیستمى‏
منظور از روش سیستمى، این است که به جاى طراحى تک‏تک مشاغل، نظام کار به گونه‏اى طراحى شود که ابعاد اجتماعى و فنى کار، مکمل یکدیگر باشند.
از نظر کارکنان، شغلى خوب است که پیش‏پا افتاده و عادى نباشد و انجام دادن آن تا حدودى به توان فکرى نیاز داشته باشد، تا اندازه‏اى در آن تنوع و آزادى عمل وجود داشته باشد، وجهه اجتماعى خوبى داشته باشد و امکان پیش‏رفت شاغل را فراهم کند. بنابر این، ضوابط نظام کار باید طورى طراحى شود که آن دسته از کارکنانى که خواهان مسؤولیت بیش‏تر، مشارکت در تصمیم‏گیرى‏ها و رشد و پیش‏رفت در سازمان هستند، امکان دست‏یابى به این اهداف را داشته باشند.
در روش سیستمى، مانند روش مدیریت علمى، هدف این است که کارآیى عملیات افزایش یابد؛ ولى بر خلاف روش مدیریت علمى، به جاى توجه به افزایش کارآیى در همه وظایف شغل، به وظایفى توجه مى‏شود که نقش مهمى در روند کار دارند؛ مثلاً به جاى این‏که واحدى در سازمان براى کنترل کیفیت کالا ایجاد شود، کارگرى که کالایى را تولید مى‏کند، خود مسؤول حفظ کیفیت و رفع عیوب آن مى‏گردد. طراحى نظام کار به این شکل، تصمیم‏گیرى براى رفع مشکل را در پایین‏ترین سطح، یعنى منشأ ایجاد آن، امکان‏پذیر مى‏کند.
4. روش مبتنى بر ویژگى‏هاى عامل انسانى‏
در این روش، ابزار، وسایل، تجهیزات و شرایط کار، به گونه‏اى طراحى مى‏شود که بیش‏ترین کارآیى به دست آید و به بهداشت و ایمنى و نیز رضایت کارکنان بیفزاید. به بیان دیگر، هدف این است که روش کار، مطابق با ویژگى‏هاى عامل انسانى طراحى شود.(1)
- طراحى شغل از دیدگاه کتاب و سنت‏
از دیدگاه مدیریت‏پژوهان، براى طراحى مشاغل، روش واحدى که همواره بتوان از آن استفاده کرد، وجود ندارد و در شرایط و موقعیت‏هاى مختلف، طرح‏ها و الگوهاى متفاوتى به کار برده مى‏شود.(2)
مدیریت اسلامى نیز على‏القاعده هیچ‏یک از روش‏هاى نامبرده را ردع و منع نمى‏کند؛ اما بر اساس نظریه رشد و اصل رحمت، که خمیر مایه مدیریت رحمانى است، شغل باید به گونه‏اى طراحى شود که زمینه‏هاى رشد همه‏جانبه شاغل را فراهم کند، او را از نظر استعداد، شکوفا سازد و در یک قالب بسته نگاه ندارد، ابتکارهاى او را جلوه‏گر سازد، مایه رضایت او باشد، انگیزه‏هاى او را تقویت کند و صرفاً به کارآیى سازمانى و رشد کمى و فنى و ازدیاد تولید و محصول و ارتقاى کارآیى او بسنده نشود.
روش سیستمى در درجه اول، با اندازه‏هاى مدیریت رحمانى سازگارتر است. پس از آن، روش انگیزشى مى‏تواند مورد لحاظ قرار گیرد. حسن و نقطه قوّت روش سیستمى این است که به جاى طراحى تک تک مشاغل، نظام کار به گونه‏اى طراحى مى‏شود که ابعاد اجتماعى، انسانى و فنى کار، مکمل یکدیگر هستند، که این امر نیز با مبناى حسن فعلى و فاعلى کار، سازگارتر است. بنابر این مبنا، فعل و فاعل، با هم باید داراى حُسن و درجات خداپسندانه باشند. حسن فعلى، ناظر بر حداکثر کارآیى است و حسن فاعلى، بیان‏گر روحیات و نیات و انگیزه‏هاى فاعل است و این هر دو، مهم هستند.
از سوى دیگر، روش مدیریت علمى تیلور، کم‏ترین مطلوبیت را دارد؛ زیرا تحقیقات نشان داده است که تقسیم کار به اجزاى کوچک‏تر، عواقب زیان‏بارى چون نارضایتى، فشارهاى عصبى و افت عملکرد کارکنان را در پى داشته است.(3) این امور در جهت خلاف قواعد مسلّمى، هم‏چون نفى عسر و حرج و نفى ضرر در اسلام، قرار دارند.

 

- شرح شغل در قرآن و سیره نبوى و علوى‏
تبیین وظایف و معلومیت تکالیف، از اصول انکارناپذیر مدیریت رحمانى است. هم فرشتگان به عنوان کارگزاران خداوند، وظایف خویش را مى‏شناسند و هم رسولان الهى شرح وظایف مشخصى دارند؛ مثلاً وظایف رسول خدا(ص) عبارتند از:
1. تعلیم حقایقى که مردم نمى‏دانند یا نمى‏توانند بدانند.(4)
2. تزکیه و پاک‏سازى انسان‏ها از بدى‏ها و سوق دادن آنان به سوى خوبى‏ها.(5)
3. یادآورى بینش‏ها و گرایش‏هاى فطرى متعالى، نهفته در وجود بشر.(6)
4. آزادى انسان از اسارت قدرت‏هاى سلطه‏جو و برداشتن زنجیرهایى که پیروى از هوا و هوس، بر دست و پاى روح او بسته است.(7)
5. امر به معروف و نهى از منکر.(8)
6. حلال کردن طیبات و حرام کردن خبائث و پلیدى‏ها.(9)
7. گرفتن مالیات و صدقات از توان‏مندان.(10)
8. بسیج نیروها براى جنگ و جهاد در راه خدا.(11)
9. تهجد و بیدارى شبانه.(12)
10. ابلاغ پیام الهى و آسمانى به مردم.(13)
11. انذار و بیم دادن به مردم.(14)
12. بشارت دادن به مؤمنان وعاملان صالح.(15)
13. همراهى و هم‏نوایى با محرومان جامعه.(16)
14. بازگو کردن نعمت‏هاى پروردگار.(17)
15. استقامت در راه خدا.(18)
16. توکل کردن بر خدا.(19)
17. مشورت کردن با مردم در امر حکومت.(20)
18. بخشش خطاهاى مردم و استغفار براى آنان.(21)
19. برقرارى عدالت اجتماعى.(22)
20. اسوه و الگو بودن براى طالبان کمال.(23)
از آیات ذکر شده و امثال آن، که در قرآن فراوان است، این اصل استفاده مى‏شود که کسى که بر کارى گماشته مى‏شود، باید شرح وظایف او به شکل اجمالى و تفصیلى مشخص باشد تا هم پاسخ‏گو باشد و هم با او اتمام حجت شده باشد. در همین زمینه، یکى از وظایف رسول، تبیین و مشخص کردن وظایف و تکالیف دیگران، از جمله، کارگزاران خویش است: «و انزلنا الیک الذکر لتبیّن للناس ما نزّل الیهم»؛(24) یعنى ما این ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آن‏چه را به سوى مردم نازل شده است، براى آنان روشن سازى.
پیامبر اکرم(ص) این اصل را مانند دیگر اصول مدیریتى، کاملاً مراعات مى‏کرد. ما اکنون مجموعه‏اى از نامه‏هاى آن حضرت را در دست داریم که بیش‏تر آن‏ها در سال‏هاى هشتم تا دهم هجرى نوشته شده‏اند. بخشى از این نامه‏ها خطاب به رؤساى قبایل و براى نصب آنان به عنوان حاکم و عامل رسول خدا(ص) بر آن قبیله است. پیامبر اکرم(ص) در این نامه‏ها دستورهایى در باره رعایت عدالت، مسائل قضایى و نیز حوزه جغرافیایى قبیله و حقوق خاص آنان صادر کرده‏اند.(25) برخى معتقدند که عهدنامه‏نویسى، همان شرح وظیفه‏نویسى بوده است که در زمان پیامبر(ص) و حضرت على(ع) آغاز شد.(26)
مقریزى در کتاب امتاع الاسماع(ص‏1039) شرح وظایف‏گونه‏اى از رسول خدا(ص) خطاب به عموم والیان و کارگزاران خویش آورده است که جاى نام والى خالى است و با اصطلاح «فلان» تنظیم شده است. بنابر این نقل، این شرح وظایف، شکل استاندارد شده و هم‏سانى را براى همه کارگزاران بیان مى‏کند:
به نام خداوند بخشاینده بخشایش‏گر. این فرمانى است از سوى پیامبر خدا به فلان. در همه کارهاى خویش از نافرمانى خدا بپرهیزد؛ زیرا خداوند با پرهیزگاران و نیکوکاران است. حقوق را آن‏سان که خداى تعالى واجب گردانیده است، بستاند و آن گونه که او دستور داده است، به کاربرد. پرداختن به کار نیک را با رفتار خویش آسان گرداند. با مردم به جدال نپردازد؛ زیرا قرآن ریسمان خدا است که دادگرى و دانش‏اندوزى و خرمى دل‏ها در آن است. از این رو، آیه‏هاى محکم آن را به کاربندید و همه حلال و حرام آن را به کار گیرید و متشابه آن را باور کنید.
به نماینده خود دستور داده‏ام که کار نیک را از نیکوکار بپذیرد و او را براى آن کار بستاید و فرآیند کار بد را به بدکار بازگرداند...وظیفه کارگزار من این است که مردم را از ستم کردن به یکدیگر باز دارد. اى نمایندگان من! خود را تباه مسازید؛ زیرا خداوند سرپرستان را یاور ناتوانان و باز دارندگان از نیرومندان قرار داده است...اى نماینده من! به مردم دستور ده که نمازها را در وقت‏هاى خود بگزارند و وضو را کامل سازند. وظیفه تو است که زکاتى را که باید بپردازند، از دارایى ایشان بردارى.
نماینده من موظف است به مسلمانان دستور دهد که سالمندان و حافظان قرآن را گرامى بدارند. نام‏داران را ارج نهند. قرآن را مطهر دارند و با وضو به آن دست گیرند.
ابن‏هشام در کتاب سیره خود، نامه‏اى را از رسول خدا(ص) خطاب به عمروبن حزم - که عازم یمن بود و قرار بود والى آن‏جا شود - نقل کرده است:
بسم اللَّه الرحمن الرحیم. این نامه‏اى است از خدا و رسولش خطاب به عمروبن حزم، زمانى که او را مبعوث کرد به یمن:
- او را امر مى‏کند به تقواى الهى در همه امور. - او را دعوت مى‏کند که به حق عمل کند و حق‏مدار باشد. - مردم را به خیر بشارت دهد و به خیر امر کند. - به مردم قرآن تعلیم دهد و آنان را دین‏شناس سازد. - مردم را از تماس با قرآن
نهى کند مگر آن‏که طاهر باشند. - خبر دهد مردم را به مطالبى که له و علیه آنان است(حلال و حرام و اوامر و نواهى). - با مردمى که بر حق هستند، آرام و ملایم باشد و اگر ظالمند، بر آنان شدت بگیرد، که خداوند ظلم را دوست ندارد و از آن نهى کرده و فرموده است: «الا لعنة اللَّه على الظالمین». - مردم را به بهشت و اعمال بهشتى بشارت دهد و از آتش بترساند و از عمل آتش‏آفرین بیم دهد. - مردم را گرد آورد تا دین بیاموزند. - به مردم قوانین حج، واجبات و مستحبات آن را بیاموزد و این‏که خدا به حج اکبر امر کرده است. - به مردم بیاموزد که لباس مناسب بپوشند که عورت را نمایان نکند. - آرایش مو را درست کنند و موها را از پشت سر نبندند. - آنان را از قبیله و عشیره‏گرایى نهى کند و به خداگرایى سوق دهد و ملى‏گراها را بکشد. - مردم را به زیاد وضو گرفتن امر کند. - مردم را به نماز در وقت آن و اتمام رکوع و سجود امر کند و اوقات نماز را به آنان بیاموزد. - آنان را به نماز جمعه و غسل جمعه امر کند. - از مردم سهمى از مغانم و غنایم بگیرد، خمس بگیرد. زکات را یک دهم از دیم و یک بیستم از آبى بگیرد. براى هر ده شتر، دو گوسفند، براى هر بیست شتر، چهار گوسفند و... بگیرد. - هر یهودى و نصرانى که ایمان و اسلام آورد، تابع قوانین اسلام و مسلمانان خواهد بود و هرکس که یهودى و نصرانى بماند، باید جزیه بدهد و گرنه دشمن خدا و رسول خدا و مؤمنان است.(27)
همانند این شرح وظایف، خطاب به معاذبن جبل نیز نقل شده است.(28)
در همین زمینه، امیرالمؤمنین(ع) نیز شغل و وظیفه استانداران خویش را به‏گونه‏اى مشروح بیان مى‏فرمود که نمونه کامل آن، شرح وظایف مالک‏اشتر است که در میان نامه‏هاى آن حضرت، در نهج‏البلاغه برجستگى خاص خود را دارد.
نکته درخور توجه، هم‏سانى شرح وظایف خدا براى رسولش، رسول خدا(ص) براى کارگزارانش و امیرالمؤمنین(ع) براى استانداران و کارگزارانش است که با مقایسه آن‏ها با یکدیگر، این امر به‏خوبى مشخص مى‏شود.
- شرایط احراز شغل برگرفته از کتاب و سنت‏
براى تعیین شرایط احراز شغل، باید به پرسش‏هایى از این دست پاسخ داد: چه کارى در این شغل باید انجام داده شود و چه دانش، تحصیلات قبلى، نگرش‏ها و مهارت‏هایى نیاز است؟ از آن‏جا که پایگاه‏هاى شغلى، حالت ایستایى ندارند، لازم است پرسش‏هاى دیگرى نیز مطرح شوند؛ مانند این‏که آیا مى‏توان با روش‏هاى متفاوتى کار را انجام داد؟ اگر پاسخ آرى است، شرطهاى لازم کدامند؟ براى پاسخ‏گویى به این پرسش‏ها و پرسش‏هاى همانند، باید به تجزیه و تحلیل شغل پرداخت؛(29) یعنى حدود، دامنه و گستردگى شغل باید متناسب و در بردارنده مهارت‏هاى لازم مدیریت باشد.
با توجه به قلمرو این بخش از تحقیق، که مدیریت منابع انسانى در سطح مدیریت کلان یا دولتى است، به بیان شرایط احراز مناصب حکومتى مى‏پردازیم. در این نگرش، هر شغل، یک منصب تلقى مى‏شود. در نظام مدیریتى اسلام، اعم از مدیریت رحمانى، نبوى و علوى، براى احراز هر منصب، شرایطى متناسب لحاظ شده است. قرآن در مواضعى چند به این امر اشاره دارد:
1. «پادشاه گفت: یوسف را نزد من بیاورید تا وى را از خاصان خود گردانم. هنگامى که با او گفت‏وگو کرد، گفت: تو امروز نزد ما جایگاهى والا دارى و مورد اعتماد هستى. یوسف گفت:
مرا سرپرست خزاین سرزمین (مصر) قرار ده که نگه‏دارنده و آگاهم.(30)
یعنى با منصب خزانه‏دارى، دو ویژگى و شرط تناسب دارد: امانت‏دار و اقتصاددان بودن.
2. «سلیمان گفت: اى بزرگان! کدام یک از شما تخت او (ملکه سبا) را براى من مى‏آورد پیش از آن که به حال تسلیم نزد من آیند؟ عفریتى از جن گفت: من آن را نزد تو مى‏آورم پیش از آن
که از جاى خود برخیزى و من بر این امر توانا و امین هستم».(31)
یعنى دو ویژگى، با این مأموریت خطیر، متناسب است: قدرت کافى و امین بودن (زیرا مورد مأموریت، یک زن است).
3. «آیا مشاهده نکردى جمعى از بنى‏اسرائیل بعد از موسى را که به پیامبر خود گفتند: براى ما فرماندهى انتخاب کن تا در راه خدا پیکار کنیم. گفت: شاید اگر دستور قتال به شما داده شود، سرپیچى کنید و جهاد نکنید. گفتند: چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم در حالى‏که از خانه‏ها و فرزندانمان رانده شده‏ایم. وقتى دستور قتال به آنان داده شد، جز عده کمى، همگى سرپیچى کردند و خداوند از ستم‏کاران آگاه است. پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را براى شما به عنوان فرمانده انتخاب کرده است. گفتند: چگونه او بر ما حکم مى‏کند در حالى که ما از او شایسته‏تریم، او مال و ثروت چندانى ندارد. گفت: خدا او را بر شما برگزید و او را در علم و قدرت (جسم) وسعت بخشیده است».(32)
یعنى براى فرماندهى نظامى، دو صفت قدرت و دانش نظامى لازم است.
4. «اى داود! ما تو را خلیفه و نماینده خود در زمین قرار دادیم. پس در میان مردم، به‏حق قضاوت کن و از هواى نفس پیروى نکن، که تو را از راه خداوند منحرف سازد و کسانى که از راه خدا گمراه شوند، عقاب شدیدى به علت فراموش کردن روز حساب دارند».(33)
یعنى براى منصب قضاوت، صفت دورى از هوا، پاک بودن و عدالت، لازم است.
پیام آیات ذکر شده و مانند آن‏ها این است که براى احراز هر شغل و منصبى، شرایط ویژه‏اى نیاز است.
پس از قرآن، در سخنان معصومین(ع) براى احراز برخى مناصب حکومتى، شرایط ویژه‏اى بیان شده است؛ از جمله:
1. منصب امامت‏
1. عقل کامل داشتن‏
2. اسلام و ایمان آوردن‏
3. عدالت و ورع داشتن‏
4. دورى از همه گناهان‏
5. گناه‏کار و کفور نبودن‏
6. بخیل، جفاکار، جاهل، تبعیض‏گر، رشوه‏خوار و تعطیل کننده برنامه دین نبودن‏
7. مجرم و کافر نبودن‏
8. ستم‏کار نبودن‏
9. امین، قیم، حافظ و مستودع بودن‏
10. فقاهت و علم داشتن‏
11. داراى قدرت اجرایى و حسن مدیریت بودن‏
12. اهل طمع و سازش نبودن‏
13. شجاعت داشتن‏
14. مهربان و دل‏سوز بودن‏
15. خیرخواه مردم و حافظ دین بودن‏
16. بردبارى کامل داشتن‏
17. مقبولیت داشتن‏
18. سیاست‏مدار و عالم به امور سیاسى بودن‏
19. بیانى رسا داشتن‏
20. عالم به زمان بودن‏
21. ساده زیستن‏
22. مرد بودن (در این باره، بحث مستقلى خواهد آمد)
23. حلال‏زاده بودن‏
2. منصب وزارت‏
1. از صالحان باشد.
2. مورد اعتماد باشد، به گونه‏اى که سپردن اطلاعات و اسرار و نقشه‏هاى گوناگون به او سزاوار باشد.
3. بزرگى مقام، او را نگیرد.
4. اهل غفلت نباشد.
5. جرئت بر حاکم مسلمین نداشته نباشد (به‏ویژه در حضور مردم).
6. بر پیمان خویش با حاکم استوار باشد.
7. در حکومت‏هاى قبلى وزیر نبوده نباشد.
8. بد سیرت نباشد.
9. فاجر و دروغ گو نباشد.
10. بردبار و اهل مشورت باشد.
11. اهل دیانت باشد.
12. امانت‏دار باشد.
13. بخیل، جاهل، جفا کار، رشوه‏خوار، تعطیل کننده سنت، ستم کار و فاسق نباشد.
14. با تقوا و داراى قدرت اجرایى و هنر مدیریت باشد.
15. نزد مردم، متکبر و جاه‏طلب قلمداد نشود.
16. ناتوان نباشد.
17. از نیکان و اخیار باشد نه اشرار.
18. قدرت‏طلب نباشد.
19. خردمند باشد.
20. کارورزیده و داراى تجربه باشد.
21. خودکامه نباشد.
3. منصب قضاوت‏
1. بهترین فرد نزد حاکم باشد.
2. کارها بر او سخت نیاید.
3. نزاع کنندگان در ستیزه و لجاج، رأى خود را بر او تحمیل نکنند.
4. در لغزش‏ها پایدارى نکند (اصرار بر اشتباه نداشته باشد).
5. از بازگشت به حق، هرگاه آن را شناخت، درمانده نباشد.
6. نفس او به طمع و آز مایل نباشد (زیرا اگر طمع داشته باشد، نمى‏تواند به حق کمک کند).
7. در حکم دادن، به اندک فهم، بدون به‏کاربردن اندیشه کافى اکتفا نکند.
8. در شبهات، تأمل و درنگ او از همه بیش‏تر باشد.
9. حجت‏ها و دلیل‏ها را بیش از همه فرا گیرد.
10. کم‏تر از همه از مراجعه دادخواه دلتنگ گردد.
11. بر آشکار ساختن کارها، از همه شکیباتر و هنگام روشن شدن حکم، از همه برنده‏تر و قاطع‏تر باشد.
12. بسیار ستودن، او را به خودبینى واندارد.
13. برانگیختن و گول زدن، او را به یکى از دو طرف مایل نگرداند.
موارد فوق، همگى در عهدنامه مالک اشتر آمده است و غیر از آن‏ها، در متون فقهى، شرایط زیر نیز ذکر شده است:
14. عقل کامل‏
15. بلوغ‏
16. ایمان‏
17. عدالت‏
18. طهارت مولد(حلال زادگى)
19. علم یا اجتهاد (که بسیار مورد اختلاف است)
20. مرد بودن(قابل بحث است)
21. حریت (آزاد بودن)
22. بینایى و شنوایى.(34)
4. فرماندهى نظامى‏
1. با لشکر همراهى و مواسات داشته باشد (از اصل خود را برابر بداند نه زیادى).
2. اهل احسان باشد (از انبار آذوقه که در دست او است).
3. آسایش زیردستان را بخواهد.
4. در برابر گرسنگى و تشنگى، مقاوم باشد.
5. تخصص نظامى داشته باشد.
6. بسیار حمله کننده و ناگریزنده باشد.
7. جز پیروزى، قصد چیز دیگرى را نداشته باشد.
8. در میدان جنگ آرام و قرار نداشته باشد.
9. هرگز از دشمن نترسد.
10. بر بدکاران، از سوزندان آتش سخت‏تر باشد.
5. منصب مشاورت‏
1. عاقل باشد.
2. خردمند باشد.
3. ناصح و خیرخواه باشد.
4. عالم باشد.
5. دوراندیش باشد.
6. صاحب تجربه باشد.
7. دل‏سوز باشد.
8. داراى ورع و خداترس باشد.
9. بخیل نباشد.
10. حریص بر دنیا نباشد.
11. دشمن نباشد.
12. ترسو نباشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 54   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تئوری دو عاملی هرزبرگ