فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله حسابرسی داخلی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله حسابرسی داخلی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


حسابرسی داخلی
هدف از این فهرست راهنما، کمک به مدیران برای مقابله با فرآیند حسابرسی داخلی در سازمان ‌ها یا اداراتشان است.
حسابرسی داخلی یک بخش مهم در حیات کسب و کار است، اما همه‌ شرکت ‌ها آنقدر بزرگ نیستند که از حسابرسی داخلی استفاده کنند. این فهرست راهنما ویژه‌ کسانی است که اقدام به حسابرسی داخلی شرکت خودشان می‌ کنند یا مسئول انتخاب و مدیریت افرادی هستند که وظیفه‌ حسابرسی داخلی را بر عهده دارند. این امر هم در مورد سازمان‌ های دولتی و هم در مورد سازمان ‌های خصوصی کاربرد دارد.

 

 

 

 

 

 

 


تعریف
تعریف انستیتوی حسابرسان از حسابرسی داخلی این است: "نهادی مستقل برای ارزیابی سازمان‌ ها و بررسی فعالیت‌ ها و اقدامات آنها " هدف از این کار، بررسی کارکنان در قبال تحقق اهداف انجام مسئولیت ‌های محول شده به آنان است. در این راستا، حسابرسی داخلی، تجزیه و تحلیل ‌ها، ارزشیابی ‌ها و توصیه‌ های خود در مورد این فعالیت‌ ها و اقدامات را در اختیار کارکنان یک سازمان قرار می ‌دهد. معمولاً، حسابرسی داخلی راافراد درون سازمان انجام می‌دهند.

 

مزایا
حسابرسی داخلی باید یک فرآیند مستمر باشد. مزایای آن عبارتند از:
• توجه مدیریت به موضوعات کلیدی کسب و کار معطوف خواهد شد. حسابرسی داخلی، نقاط ضعف سیستم کنترل را ارزیابی می ‌کند و به مبنایی برای توصیه ‌های عملی جهت پیشرفت سازمان ‌ها تبدیل شده است.
• حسابرسی داخلی به مدیریت اطمینان می‌ دهد، کنترل های انجام شده رضایت ‌بخش هستند یا خیر.
• فرصت‌ های توسعه‌ کارآیی و اثربخشی سازمان را شناسایی می‌ کند.
• حسابرسی داخلی در مورد مشکلات احتمالی، سریعاً هشدار می ‌دهد. لذا مدیریت می ‌تواند اقدامات لازم را انجام دهد.

 

معایب
• حسابرسی داخلی کاری زمان ‌بَر بوده و ممکن است مدیران را از کارهای روزانه باز دارد.
• اگر حسابرسی داخلی بدون حساسیت ‌های لازم انجام شود، می ‌تواند احساس تهدید را در کارکنانی پدید آورد که فکر می ‌کنند با هدف یافتن اشتباه در کارشان، مورد بررسی و موشکافی قرار گرفته ‌اند.

 

فهرست راهنمای عملی
1. اهداف حسابرسی داخلی را متناسب با وظایف کاری تعیین نمایید
موارد کلیدی در حسابرسی داخلی:
• مالی: چگونه پول موجود در سازمان هزینه می ‌شود؟ مثلاً، چه کسی پرداخت‌ ها را تأیید می ‌کند، برای جلوگیری از هزینه‌ های زاید یا تقلب، چه اقدامات و بررسی ‌هایی انجام می ‌شوند؟
• کنتر‌ل‌ های اجرایی: آیا این نوع کنترل‌ ها برای تحقق اهداف استراتژیک سازمان مؤثر هستند؟
• سیستم‌ ها: چه سیستم ‌هایی در سطح واحدها و کل سازمان به کار گرفته می‌ شوند و آنها چگونه با یکدیگر هماهنگ می‌ گردند؟
در مرحله بعد حسابرسان داخلی به ارزیابی پول موجود در سازمان می ‌پردازند؛ آیا این پول از طریق سیستم ‌هایی به دست آمده که هم ‌اینک در سازمان اجرا می ‌شوند یا اینکه سیستم‌ های موجود نتوانسته ‌اند از عهده‌ انجام چنین کاری برآیند؟
نخستین گام آن است که مطمئن شوید اهداف کلان حسابرسی منعکس‌ کننده‌ اولویت ‌های شما باشند.
2. خلاصه ‌ای جامع تهیه کنید
حسابرسی داخلی ابعاد مختلف کارکرد یک سازمان را مد نظر قرار می ‌دهد. این نوع حسابرسی صرفاً متمرکز بر موضوعات مالی نیست. یک طرح خلاصه یا یک استراتژی را برای حسابرسی بنویسید که منعکس‌ کننده‌ اولویت ‌ها و موضوعات اصلی مد نظر شما است و در عین حال نشان می ‌دهد که شما انتظار دارید، یک حسابرس در عرض چه مدت این ابعاد گوناگون را روشن سازد.

 

3. حسابرس خود را انتخاب نمایید
معمول است، فردی از داخل سازمان به عنوان حسابرس داخلی انتخاب شود، بستگی به موضوعات، مدارک رسمی و ... دارد.

 

4. حسابرس خود را توجیه کنید
قبل از توجیه حسابرس، خودتان تمامی اطلاعات لازم را در اختیار داشته باشید و موضوعات زیر را مورد توجه قرار دهید:
• طرح‌ های استراتژیک یا طرح‌ های کسب و کار
• وضعیت سفارشات
• قراردادها و تفاهم‌ نامه‌ های همکاری
• دستورالعمل‌ های داخلی
• فهرست کارکنان کلیدی
• ساختار سازمانی
بهرحال برای تایید اینکه اطلاعات کافی را فراهم آورده‌ اید، جلسه‌ای با حسابرس برگزار کنید، حتی اگر این فرد یکی از کارکنان شما است. فقط بر روی دانش و اطلاعات او حساب نکنید.
هدف این جلسه، موافقت بر سر اهداف حسابرسی است. ببینید حسابرس شما برای تحقق این اهداف، چه برنامه ‌ای دارد. در مورد جدول زمانی و طرح اقدام، به توافق برسید و ببینید آیا اطلاعات بیشتری مورد نیاز است یا خیر.

 

5. کنترل ‌های کلیدی برای تحقق اهداف حسابرسی را شناسایی کنید
مرحله‌ بعد، بررسی دقیق سازمان است. حسابرس باید به رویکردهای فعلی سازمان برای کنترل حوزه‌ های کلیدی که باید مورد بررسی قرار بگیرند، بپردازد.

 

6. کنترل ‌ها را ارزیابی نمایید
دقت کنید، آیا این کنترل ‌ها اثربخش بوده‌ اند یا خیر. می ‌توان آنها را توسعه داد؟ آیا مواردی حذف شده ‌اند؟ پرسش‌ هایی که ارزش فکر کردن دارند، عبارتند از:
• اگر کسی می ‌خواهد دست به تقلب بزند، کجا و چگونه می‌ خواهد این کار را انجام دهد؟
• اگر شخصاً این کالا یا خدمات را خریداری کرده ‌ام، آیا از قیمت کالا و سطح خدمات عرضه شده، راضی هستم؟

 


7. سیستم را بیازمایید
حالا کنترل‌ ها را به صورت عملی بیازمایید. به طور تصادفی، برخی فعالیت ‌ها یا معاملات شرکت را انتخاب کنید و تمامی مراحل انجام این فعالیت‌ ها یا معاملات را مد نظر قرار دهید. این پرسش ‌ها را مطرح نمایید:
• آیا هیچ رویکرد یا قاعده‌ ای برای این معاملات وجود دارد؟
• آیا افراد از این رویکردها تبعیت کرده ‌اند؟
این امر، میزان انطباق و سازگاری با رویکردها و قواعد موجود را به شما نشان خواهد داد.

 

8. حوزه‌ های نیازمند بررسی بیشتر را انتخاب کنید
برای تست‌ های تصادفی، ممکن است حسابرس حوزه‌ هایی را بیابد که نیازمند تحقیقی جامع هستند. حسابرس باید به شکلی عمیق به بررسی این حوزه ‌ها بپردازد. مثلاً ممکن است نیاز باشد تا فرآیند انجام یک معامله‌ کاری در طول چند ماه مورد بررسی قرار گیرد تا مشخص شود، آیا این نمونه‌ تصادفی یک استثنا بوده یا یک مشکل ریشه ‌دار.

 

9. مشاهده کنید آیا ارزش مالی محقق شده است یا خیر
اهداف حسابرسان هر چه باشد، همیشه یکی از کارهای مهم حسابرسان داخلی ارزیابی این موضوع است که آیا سازمان از ارزش پولی که در اختیار دارد، آگاه است یا خیر. در این خصوص این پرسش ‌ها را مطرح نمایید:
• آیا قیمت کالاها و خدمات در بازار مورد بررسی قرار گرفته است؟
• آیا سیستم‌ های به کار گرفته شده، دارای کارآمدترین شکل ممکن هستند؟

 

برای حسابرسی داخلی
بایدها:
• کارکنان خود را در مورد مزایای حسابرسی داخلی توجیه کنید.
• بر عناصری تمرکز کنید که ریسک آنها بالا اعلام شده است.
• یک طرح اقدام واقع ‌بینانه تهیه کنید.
• کارکنان را از نتایج حسابرسی داخلی و هر اقدام مثبتی که در نتیجه‌ آن انجام شده است، مطلع نمایید.
• برای تحقق پیشرفت طرح خود، برآن نظارت نمایید.

 


نبایدها:
• به حسابرسی داخلی به عنوان یک ساز و کار کنترل مدیریت فعالیت ‌های روزانه اتکا نکنید.
• انتظار نداشته باشید که حسابرسی داخلی تمامی ضعف ‌های مرتبط با سیستم شما را آشکار سازد.

 

10. پیش ‌نویس گزارش خود را تهیه کنید
تمامی یافته‌ ها و توصیه ‌های خود را به صورت پیش‌ نویس یک گزارش تهیه کنید. با همه‌ کسانی که در فرآیند حسابرسی شرکت داشته ‌اند، صحبت کنید تا مطمئن شوید، حسابرس برخی اطلاعات را نادرست تعبیر و تفسیر نکرده باشد.

 

11. گزارش نهایی را تهیه کنید
گزارش نهایی باید شامل طرح اقدام برای مواجه با حوزه ‌هایی باشد که نیازمند تقویت شدن هستند. استفاده از دانش حسابرس به عنوان یک راهنما، می ‌تواند بهترین روش و تضمین ‌کننده‌ اجرای توصیه ‌ها باشد. این گزارش باید شامل یک جدول زمانی و همچنین زمان توافق شده برای نظارت بر پیشرفت حاصله باشد.
12. اقدام کنید
برای بهبود حوزه ‌هایی که دچار مشکل هستند، بر مبنای یافته‌ های حسابرسی عمل کنید و ببینید آیا اقدامات شما باعث بهبود شرایط می ‌شوند یا خیر. این اقدامات می‌ توانند شامل تغییر روش ‌های کاری، دستورالعمل‌ ها یا رویکردهای مکتوب، آگاه‌ سازی کارکنان از تغییرات و ارایه‌ آموزش لازم به کارکنان در قبال حوزه‌ های مشکل‌ دار باشند.

 

پرسش‌ های کلیدی
• آیا ماهیت و گستره‌ حسابرسی داخلی را تعیین کرده ‌اید؟
• آیا مشخص کرده ‌اید که این سیستم قصد دارد به چه هدفی دست یابد؟
• آیا کنترل ‌های کلیدی را مشخص نموده ‌اید؟
• آیا کارکنان شما به طور کامل از آنچه در حال رخ دادن است و اقداماتی که قرار است انجام شوند، مطلع و آگاه هستند؟

 

 

 


برای اطلاعات بیشتر

 

کتاب:
استانداردی در قبال روش ‌های حرفه ‌ای حسابرسی داخلی»، لی کمپل ، 2001

 

وب سایت:
www.theiia.org: انستیتو حسابرسان داخلی
وقتی سود شرکتی کاهش می ‌یابد، موقعیت آن به خطر می ‌افتد. مردم تمایل ندارند از شرکت ‌هایی خرید کنند که دچار معضلات مالی هستند.» رگیس مک‌ کنا
«وقتی سود وجود دارد، زیان در نزدیکی آن پنهان شده است.» ضرب ‌المثل ژاپنی
حسابرسی داخلی و تفکر سیستمی
ابراهیم رئیسی
abrahim39@yahoo.com
خط مشی های مناسب از برنامه ریزی های بلندمدت و کــوتاه مدت حاصل می شود. برنامه ریزی های مذکور نیز غالباً در مواردی صورت می گیرد که هدفهای تعیین شده سازمانی وجود دارد. چنانچه عملیات کارامد اقتصادی و اثربخش موردنظر مدیریت باشد، باید انتظارات سازمان از کارکنان را به روشنی به آنان ابلاغ کنند. این خط مشی ها معمولاً به صورت دستورالعمل و بخشنامه دراختیار کارکنان قرار داده می شوند.
اثربخشی هر فعالیت مستلزم برنامه ریزی قبلی به شکل تعیین استانداردهای مشخص برای عملیات و همچنین رفتار و افعال کارکنان و همه رویدادهای بالفعل است. لذا مدیریت با نگرشی سیستمی بایستی برای منابع سازمان (کارکنان، مواد، وجوه نقد) برنامه ریزی کند. نگرش سیستمی به او حکم می کند که تنها به هدف نهایی سازمان توجه نکرده و به ابزارها و لوازم حصول به اهداف بیشتر توجه داشته باشد، چرا که معیار اثربخشی سازمان، میزان کسب منابع و امکانات موردنیاز سیستم است. لذا با توجه به تعامل اجزاء با یکدیگر، وجود نقص در هر بخش اثری منفی بر روی سایر بخشها خواهدگذاشت. در این حالت، از دیدگاه مدیریت، سازمان فرایندی ساختاری محسوب می شود که در آن افراد برای هدفی معین با یکدیگر در تماس متقابل قرار می گیرند و سیستم مجموعه ای تعاملی از عناصر به هم پیوسته است که برای رسیدن به اهداف مشترک تلاش می کنند و برای بقای خود، در درون سعی بر ایجاد محیطی ثابت (HOMEOSTASIS) خواهند داشت.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حسابرسی داخلی

دانلود مقاله تاریخ اسلام

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله تاریخ اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه:
تاریخ زندگی پیشوایان (ع) عبارت است از اقتدار خط مکتب رسالت به این منظور که ادامة رهبری اسلام را در بنای امت مجسم سازد. پس از گذرگاه این حقیقت عمل پیشوایان را مطالعه می کنیم که پس از وفات پیامبر بزرگوار (ص) پشتیبانی از آینده دعوت را صورت تحقق بخشیده اند. رسول اکرم (ص) در برنامه ی عملی خود برای دگرگون سازی اجتماع در مدتی کوتاه گامهای شگفت انگیز برداشت و برنامه چنین بود که پس از درگذشت آن بزرگوار پیشوایان می بایست راه درازی را که برای تحقق بخشیدن به برنامه او ضرورت داشت می پیمودند راه و دگرگون کردن اجتماع به طوری که همه جا را فرا گیرد کاری نبود که در مدتی کوتاه و به آسانی صورت پذیرد بلکه راهی بود دراز و فاصله های عظیم و معنوی میان جاهلیت و اسلام برقرار بود.
از این رو بود که عمل پیشوایان (ع) برای کامل کردن طریق مزبور صورت گرفت تا هدفهای اسلام که پیغمبر (ص) در پی آن بود تحقق پذیرد و در نتیجه همه آثار گذشته را که از جاهلیت بر جای مانده بود از میان ببرد و ریشه های آن از بن برکنده شود و بنای یک امت جدید در سطح ضروریات دعوت و مسئولیت های آن پی ریزی شود به زودی بحث ما روشهای عملی گوناگون را که پیشوایان (ع) به آن دست زدند روشن می سازد و این کار با تحقیق زندگانی همه ی پیشوایان (ع) و تاریخ آنان صورت خواهد گرفت و باید این کار بر اساس توجه کلی عملی گردد نه با نظر جزئی. به این توضیح که باید پیشوایان را به منزله ی کل پیوسته و مرتبط با یکدیگر در نظر بگیریم. در بررسی این مجموعه که با کشف مظاهر عمومی و هدفهای مشترک و ترکیب اصلی آن پیوند بین خطوط آنها را بدست می آوریم و می فهمیم که بین گامهای آنان چه رابطه ای موجود بوده است و در پایان نقشی را بدست میآوریم که آنان همه از زندگانی مسلمانان بر عهده گرفته بودند . بطوری که پیشوایان همه در مجموع یک واحد را تشکیل می داده اند. واحدی که اجزای آن به یکدیگر پیوسته بوده است و هر جزء از این واحد با جزء دیگر در یک نقش و مکمل آن است. بی آنکه در بررسی اجزاء و در تجزیه کار هر یک بررسی کنیم می بینیم که در مرحلة نخستین در سلوک و رفتار امامان (ع) تباین کرده اند و نقشی بر عهده داشته اند تناقض به نظر می رسد.
خلاصه اگر در تاریخ هر یک جداگانه نظر بیفکنیم بلکه همه را با نظری کلی مشاهده کنیم می بینیم همة آنان کلاً مجموعه ای بهم پیوسته اند و همه مجموعاً یک واحد را تشکیل می دهند که همة اجزای آن دقیقاً با یکدیگر مربط است و نقش هر یک نقش آن دیگری را تکمیل می کنند خلاصه اگر چه ظاهراً بین روش آنان تباین و تضاد وجود دارد اما همه یک نقش را ایفا کرده اند. به عبارت دیگر وقتی بکوشیم خصوصیات عمومی و وظیفه ی مشترک آنان را به عنوان کل بدست آوریم. همه تناقضات و اختلافات حل می شود چه همه ی خصوصیات و دورانهای مشترک در این سطح تعبیرهای گوناگون است. که از یک حقیقت بعمل آمده است و اختلافات تعبیر متوقف بر اختلاف شرایط و اوضاع اجتماعی است که هر امام در آن شرایط و اوضاع بسر می برده است. و قضیة اسلام در عصر نو جریان داشته است و طبعاً با شرایط و اوضاعی که مکتب در عهد امام دیگر با آن مواجه بوده است تفاوت داشته است.

 


امام علـی (ع)
ولادت امیرالمؤمنین علیه السلام

 

علی بن ابیطالب (ع) چهارمین پسر حضرت ابیطالب یعنی بعد از طالب و بعد از عقیل و بعد از جعفر سه برادرش در حدود سی سال پس از واقعة فیل در مکة معظمه از مادری بزرگوار و با شخصیت و نامدار در تاریخ اسلام بنام فاطمه دختر اسدبن هاشم بن عبد مناف تولد یافت. علی (ع) در خانة پدرش ابیطالب و مادرش فاطمه بنت اسد به حدود شش سالگی رسید در این تاریخ که سن رسول خدا چیزی از سی سال گذشته بود پیش آمدی شد یعنی در مکه قحطی و گرسنگی و گرانی پیش آمد و خدا وسیله ای درست کرد برای هفت سال بعد و چنانکه بچه ها را در حدود شش یا هفت سالگی به مکتب می فرستند خدا هم فکر مکتب علی را از حالا داشت و چون گرسنگی پیش آمد رسول خدا با عموی خود عباس آمدند حضور ابیطالب و پیشنهاد کردند که چون شما در مضیقة زندگی هستید اجازه دهید ما هر کدام یکی از فرزندان شما را ببریم. ابوطالب گفت : عقیل را برای من بگذارید و دیگر اختیار با شما است. عقیل در این موقع 26 ساله بود، جعفر 16 ساله، و علی 6 ساله. جعفر 16 ساله را عباس برد و علی 6 ساله را رسول خدا و از این تاریخ علی شد بچة پیغمبر و رفت به مکتبی که خدا برای او فراهم ساخته بود و در حدود هفت سال با پیغمبر و در خانة رسول خدا زندگی کرد تا بعثت رسول خدا پیش آمد. و حضرت علی نیز می گفت که من پیش از آنکه احدی از امت خدا پرستش کند هفت سال خدا را پرستش کرده ام و نیز می گفت که هفت سال بود که آواز فرشته را می شنیدم و روشنی را می دیدم و هنوز رسول خدا مبعوث نگشته بود و خاموش بود و اذن تبلیغ نیافته بود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

« بسم الله الرحمن الرحیم »
حضرت امام علی (ع)
سخنی از امام علی (ع) در نهج البلاغه:

 

« به هنگام کودکی پیامبر مرا به دامان خود می نشاند و مرا به سینه اش می چسباند و غذا را می جوید و در دهانم می گذاشت »
« پیامبر هر سال به کوه حرا می رفت و دراین هنگام هیچکس جز من او را ندید. در آن روز که اسلام در خانه ها راه نیافته بود و فقط پیامبر و همسرش خدیجه مسلمان بودند و من دومین نفر بودم که نور وحی و رسالت را می دیدم و بوی نبوت را می بوئیدم »
به آن هنگام که دستور خداوند صادر شد که پیامبر خویشان خود را به اسلام دعوت کند علی (ع) به فرمان پیامبر چهل تن از خویشان را به منزل حضرت دعوت کرد و با اینکه غذا خیلی کم بود ولی همه سیر شدند. پس از صرف شام پیامبر رو به حاضران کرد و فرمود:
« ای فرزندان عبدالمطلب خداوند به من فرمان داده است تا شما را بخواهم و اسلام را به شما معرفی کنم. هر کس مرا یاری کند و به من ایمان بی آورد، برادر و جانشین من خواهد بود. » با اینکه پیامبر این تقاضا را سه بار تکرار کرد هیچکس جز علی (ع) پاسخش را نداد. هر بار که پیامبر تقاضای خود را در میان حاضران بیان می داشت فقط علی (ع) بود که از جای خود بر می خواست و دست حضرتش را می گرفت و ایمان خود را اعلام می کرد. آنگاه پیامبر فرمودند : این برادر من و جانشین من است سخن او را بشنوید و فرمانش را بپذیرید. »
با اینکه هر انسانی خود را خیلی دوست می دارد و به سختی حاضر می شود جان خود را قربانی دیگری کند اما علی (ع) چون اسلام و پیامبر را بیشتر از خود دوست می داشت حاضر شد جان خود را قربانی پیامبرش نماید. داستان از آنجا آغاز شد که مشترکین مکه وقتی خود را در خطر نابودی می دیدند تصمیم گرفتند همگی دور هم جمع شوند و دراین باره تصمیم بگیرند. همگی در محلی بنام « دارالندوه » جمع شدند و پس از گفتگوهای زیاد چنین تصمیم گرفتند که : « از هر قبیله ای یک نفر انتخاب کنند و شبانه به خانة پیامبر حمله برند و خونش را بریزند و چون همة قبیله ها در خونش شرکت داشته اند هیچکس نتواند به خون خواهیش برخیزد. »
پیامبر از طرف خداوند از نقشة آنها با خبر شد و دستور یافت که شبانه از خانه بیرون رود و از مکه هجرت کند ولی پیغمبر شخصی می خواست که هم امین و محرم رازش باشد و هم حاضر شود جانش را قربانی هدفش کند و چنین شخصی جز علی (ع) چه کسی می توانست باشد؟ از این رو پیغمبر جریان را به علی (ع) گفت و این جوان فداکار و مؤمن ، در حالیکه لبخندی بر لب داشت با خوشحالی داوطلب این کار شد. شب فرا رسید و تاریکی همه جا را فرا گرفت. علی (ع) در بستر پیامبر با قوت و آرامش دل و رسول خدا خانه را بسوی غار « ثور »در بیرون مکه ترک گفت. آدم کشان قریش خانه را محاصره کرده و جلادان در حالیکه نیزه ها و شمشیرها را در دست می فشردند خود را برای حمله آماده ساختند. دستور حمله صادر شد و همگی با شمشیرهای برهنه بخانة پیامبر ریختند و بسوی بسترش هجوم آوردند ولی ناگهان دیدند علی (ع) از بستر برخاست و نشست. دژخیمان با آشفتگی و افسردگی خانه پیامبر را ترک گفتند و به سرعت، سواران خود را به تعقیب پیامبر فرستادند ولی مدتی نگذشت که با شکست و ناامیدی باز گشتند.
امام علی (ع) می فرمایند: « به خدا قسم اگر حق را در یک طرف و همة مردم را در طرف دیگر بینم خود به تنهایی در راه حق شمشیر می زنم و در برابر آنان می ایستم و از هیچ ملامت و سرزنشی باک ندارم. »
روزی در خارج شهر دو نفر با هم برخورد کردند که یکی امام علی (ع) بود و دیگری مرد مسیحی که علی را نمی شناخت، مرد مسیحی به اطراف کوفه می رفت و علی (ع) به کوفه، با هم توافق کردند که مقدار راهی را که با هم هستند صحبت کنند تا خسته نشوند بر سر دوراهی رسیدند که هر کدام می خواست به راهی برود، مرد مسیحی خداحافظی کرد و رفت ولی مشاهده نمود که رفیق مسلمانش با اینکه راهش آن طرف است بسوی او می آید. مرد مسیحی ایستاد و پرسید مگر شما نمی خواهید به کوفه بروید؟
علی فرمود: آری. مرد مسیحی گفت: پس چرا از این طرف می آیید؟ علی فرمود: ( من می خواهم مقداری راه همراهیت کنم، پیامبر فرمود: « هرگاه دو نفر درراه با هم باشند حقی بر گردن هم پیدا می کنند » اکنون تو، به گردن من حقی پیدا کردی. من بخاطر ادای این حق مقداری با شما می آیم، تا حقت را در این دنیا ادا کرده باشم سپس به راه خودم خواهم رفت. )
مرد مسیحی از این برخورد انسانی و حرفهای او خیلی خوشش آمد و با خود گفت: « اسلامی که این چنین فرهنگ و شاگردانی دارد سزاوار است من هم مسلمان شوم. » شگفتی این مرد مسیحی وقتی زیادتر شد که دانست همسفرش علی (ع) زمامدار اسلام است، فوراً در پیشگاه حضرت مسلمان شد.
امام علی (ع) که یک انسان خود ساخته و والاست رفتارش با دیگران متفاوت است. او در همه حال خدا را در نظر دارد و از آنچه رنگ خدائی ندارد گریزان است، خواه در خانه باشد و یا در صحنة جنگ، چه خوشحال باشد و یا خشمناک، برای اثبات این گفتار، خوب است به رفتارش در میدان جنگ بنگریم. در جنگ « خندق » که همة مردم مدینه، اطراف شهر را گودال بزرگی کنده و از آب پر نموده تا راه را بر دشمن ببندند. « عمروبن عبدود » جنگجو و مبارز مشهور عرب در میان دشمن، به این طرف و آن طرف می رفت و همتای خود را برای جنگ می طلبید. در میان مسلمانان هیچکس به خود جرأت و جسارت نمی داد که پاسخش دهد و به میدانش بیاید. در این هنگام تنها علی (ع) با گامی و محکم و استوار بسویش آمد و با قلبی لبریز از ایمان در برابرش ایستاد و فرمود:
« ای عمرو » این قدر لاف مردانگی مزن، آن کسی که قصد جنگ با تو دارد در برابر تو است.
عمرو نگاهی به او کرد و گفت: « برگرد، دوست ندارم تو را بکشم زیرا میان من و پدرت دوستی بود. »
علی (ع) پاسخش داد: « به خدا سوگند که دوست دارم تورا بکشم »
عمرو خشمگین شد و از اسب پیاده شد و با شمشیر به سوی امام علی (ع) شتافت و شمشیر را حواله حضرت کرد ولی شمشیرش به شدت به پسر علی (ع) برخورد کرد. آنگاه علی (ع) با ضربه ای او را به زمین افکند و روی سینه اش نشست تا او را بکشد ولی عمرو از روی خشم، آب دهان به چهرة علی (ع) انداخت. علی (ع) ناگهان از روی سینة عمرو برخواست و در میدان شروع به قدم زدن کرد. سپس بسویش آمد. عمرو از او پرسید آن ضربتت و این رها کردنت چه معنی می تواند داشته باشد؟
علی (ع) فرمودند: ای عمرو من برای خدا شمشیر می زنم نه خودم. آن وقت که تو را روی زمین دیدم و روی سینه ات نشستم آب دهان به چهرة من افکندی و مرا خشمگین ساختی، درآن حال اگر تو را می کشتم اجری نداشتم زیرا خشمگین بودم. از این رو از روی سینه ات برخواستم و شروع به قدم زدن کردم تا خشم خود را فرو نشانم و کارم را برای خدا خالص و پاک گردانم.
شجاعت و خویشتن داری علی (ع) روی افکار پهلوان عرب تأثیر شگرفی گذاشت.
پیامبر (ص) درباره اش فرمود: « کاری که علی در نبرد خندق کرد و ضربتی که فرود آورد ارزشش در پیشگاه خداوند از عبادت جن و انس بیشتر است. »
در آن هنگام که مردم با علی (ع) بیعت کردند و خلافتش را پذیرفتند به منبر رفت و در برابر انبوه جمعیت فرمود:
«سوگند به خداوند تا هنگامی که یک نخل در مدینه داشته باشم از بیت المال برای خود چیزی بر نمی دارم »
عقیل برادرش برخواست و گفت : « آیا مرا با سیاه پوستی که در مدینه است برابر می دانی؟ »
فرمود: « بنشین برادر، تو بر آن سیاهپوست هیچ برتری نداری، جز، در ایمان و پرهیزکاری. »
و در یک شب تابستانی که برادرش عقیل وی را برای شام به خانه اش دعوت کرد تا نظر برادر را به خود جلب کند و بر حقوق ماهیانه اش بیفزاید به او فرمود: « ای برادر، این شامی را که فراهم نمودی از کجا آورده ای؟ »
گفت: « چند روز خود و همسرم کمتر خرج کردیم و اضافه را پس انداز نمودیم تا بتوانیم از شما پذیرایی کنیم. »
حضرت فرمود: « از فردا دستور می دهم از حقوق ماهیانه ات به همان مقدار کم کنند زیرا به اقرار خودت می توانی کمتر خرج کنی. »
عقیل از کلام برادر برآشفت و داد و فریاد به راه انداخت. حضرت قطعة آهنی را که در نزدیکش قرار داشت داغ کرد و به نزدیک صورتش برد. عقیل فریادش بلند شد که سوختم. حضرت فرمود: « شگفتا تو از آتشی که با دست من فراهم شده این قدر بیمناکی و بانگ و فریاد بر می آوری چگونه حاضری مرا بخاطر خودت در آتش جهنم بسوزانی، اینها اموال مردم است و من امین ایشان هستم. » باز می بینم که گروهی از کارگزاران به حضرتش ایراد گرفتند و گفتند: « اگر سهم بیشتری به آشوب طلبان و فرماندهان می دادی حکومت نوپای اسلام را بهتر می توانستی اداره کنی، آنگاه با قدرت به عدالت حکومت می کردی. »
امام در پاسخشان فرمود: « شگفتا! از من می خواهید که پایه های حکومت خود را که نام اسلام است، بر پایه های ستم و بی عدالتی بنا نهم به خدا سوگند که هرگز چنین کاری را نخواهم کرد. تازه اگر اموال مسلمانان از آن خودم بود، این کار را نمی کردم چه رسد به اینکه همة این اموال مال مردم است و من امینی بیش نیستم. »
پیامبر در مورد امام علی (ع) می فرماید: « علی داناترین امت من است. »« من شهر دانشم و علی به منزلة در ورودی آن است. هر کس بخواهد به دانش دسترسی پیدا کند باید از علی بیاموزد. »
به همین خاطر است که تنها علی می تواند بر منبر رود و در حضور همه مردم بگوید: « ای مردم! پیش از آنکه مرا از دست بدهید هر چه می خواهید بپرسید. » بر اساس فرمان خداوند، پیامبر مصمم شد که علی را به جانشینی خود برگزیند تا بدان گونه که خداوند فرموده اسلام را کامل گرداند و روز غدیر در تاریخ روزی شود که خداوند به پیامبرش بشارت می دهد و مبارک باد می گوید:
« امروز روزی است که اسلام را کامل ساختم و نعمت خود را بر شما تمام کردم. »
حدود یکصدو بیست هزار نفر همراه پیغمبرند. همگی در روز 18 ذیحجه در سرزمین « حُجْفَه » به محلی بنام « غدیر خم » رسیدند پیغمبر فرمان توقف داد بفرمان حضرت همه در آن گرمای سوزان ایستادند و با خود گفتند:
« گویا مسأله مهمی در پیش است » و چنین بود آنچه را که آنان فکر می کردند. برای حضرت منبری از جهاز شتران درست کردند و جارچیان در میان جمعیت مأموریت پیدا نمودند که سخنان پیامبر را با صدای بلند تکرار کنند تا همه بشنوند. پیامبر در حالی که یارانش اطرافش را گرفته بودند نزدیک آمد و بالای آن بلندی رفت و چنین فرمود: « ای مردم من رسالت خود را انجام دادم و آنچه را که در توان داشتم کوشیدم، بدانید که پس از خود دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم که هیچ گاه این دو از هم جدا نمی شوند:
1- قرآن، کتاب خدا 2- اهل بیت خود
سپس دست علی را گرفت و مانند یک پرچم برافراشت تا همه ببینند.
آنگاه فرمود: « هر کس من ولی و سرپرست او هستم باید بداند که پس از من علی هم سرپرست اوست خدایا دوستان علی را دوست و دشمنانش را دشمن بدار، یاری نما هر کس که او را یاری کند و دشمن بدار هر کس که با او می جنگد، هان ای حاضران ! سخنان مرا به آنهایی که نیستند برسانید و ابلاغ کنید امید است گوش کنند و بپذیرند. »
پس از جنگ نهروان گروهی از خوارج در مکه هر روز جلسه تشکیل می دادند و بر کشتگان نهروان می گریستند. یک روز آنها با خود گفتند: نشستن و گریستن فایده ای ندارد باید سه نفر که حکومت اسلامی را تباه کرده اند و برادران ما را به کشتن داده اند از میان برداریم آن سه نفر عبارت انداز: علی، معاویه، عمروعاص. برای انجام این کار، سه نفر داوطلب می خواستند، ابن ملجم برخواست و گفت : من علی را می کشم. عمروبن بکر تمیلی گفت: من هم عمروعاص را می کشم. هر سه با هم پیمان بستند و روز 19 ماه مبارک رمضان را روز انجام نقشه خود تعیین نمودند هر سه به محل مأموریت خود حرکت کردند تا آنجا در انتظار روز موعود بنشینند. ولی افسوس که آن دو نفر در کار خود موفق نشدند ولی ابن ملجم موفق شد. ابن ملجم به کوفه آمد و با دشمنان علی تماس برقرار کرد و در خانة آنان ماند تا روز 19 رمضان فرا رسید. یک روز علی (ع) در کوچه های کوفه به او برخورد نمود او خواست خود را مخفی کند. علی به او فرمود: « می دانم برای چه کاری به کوفه آمده ای. »
ابن ملجم تا این حرف را شنید بدنش لرزید و پاهایش سست شد و به علی گفت: پس یا علی حال چنین است دستور بده یا مرا بکشند یا زندانیم کنند و یا تبعیدم سازند. علی (ع) نگاهی به او کرد و فرمود: « با اینکه می توانم هر یک از این سه پیشنهاد را درباره ات اجرا کنم ولی اسلام قصاص قبل از جنایت را روا نمی دارد، ناچارم تو را آزاد کنم تا شاید از تصمیم خود پشیمان شوی. »
سرانجام در 19 ماه مبارک رمضان سال 40 هجری پس مرادی فرقش را شکافت و کوهی از ایمان را فرو ریخت و جهان اسلام را عزادار ساخت. بدنبال فریاد علی در محراب که می فرمود: « به خدا رستگار شدم. » فریاد فرشتة آسمانی جبرئیل بلند شد که فریاد می زد:
« به خدا ارکان هدایت فرو ریخت و علی کشته شد. » امام علی (ع) به فرزندش (امام حسن(ع) ) فرمود: « ای فرزند این مردی که قاتل من است و اسیر شما است به آب و غذایش برسید و او را آزار ندهید اگر زنده ماندم که خودم می دانم با او چکار کنم و اگر مُردم یک ضربت بیشتر به او نزنید. »ولی افسوس که علی (ع) برای این امت نماند و در روز 21 رمضان در سن 63 سالگی چشم از جهان فرو بست، مخفیانه در نجف به خاک سپرده شد.
سخنی از امام علی (ع) : « هیچ کاری نزد خداوند بهتر از نماز نیست. »
امام حسـن (ع)
ولادت و کودکی
امام حسن (ع) در نیمة ماه رمضان سال سوم هجرت بدنیا آمدند و پیامبر از طرف خداوند نام ایشان را امام حسن (ع) نامید امام حسن (ع) در دامن پدرش امام علی (ع) و مادرش حضرت فاطمه (س) بزرگ شد.

 

انجام مراسم دینی و سنت های مذهبی
از جمله سنت های اسلامی دربارة نوزاد گفتن اذان و اقامه در گوش راست و چپ اوست و همچنین عقیقه کردن نوزاد است یعنی گوسفندی برای او قربانی کنند.

 

کنیه و القاب امام حسن (ع)
القاب آن حضرت بدین شرح است: زکّی- مجتبی- سید- تقی- طیب- ولی و ... که مشهورترین این القاب تقی و شایسته ترین همان است که پیامبر او را بدان ملقب کرد: سیــد.

 

شدت علاقه رسول خدا به حسن (ع) و برادرش (ع)
امام حسن (ع) در نظر رسول خدا بسیار ارزش داشت بطوری که روزی رسول خدا بر منبر برد و برای مردم صحبت می کرد ناگهان صدای گریه امام حسن را شنید از منبر به زیر آمد و رفت او را ساکت کرد و برگشت وقتی مردم از حضرت رسول علت این کار را پرسیدند فرمود: « هر وقت صدای گریه اش را میشنوم بی تاب می شدم » و همچنین پیامبر می فرمودند: « آنکه حسن و حسین را دوست بدارد من را دوست داشته و آنکه با این دو کینه ورزد و دشمنی بدارد با من دشمنی کرده است و حسن و حسین دو سرور جوانان بهشت اند. »

 

آگاهی و ادب
روزی در مسجد پیامبر پیر مردی وضو می گرفت وضویش اشتباه بود و باید امام حسن و امام حسین پیرمرد را متوجه می کرد اما اگر پیر مرد متوجه می کردند ممکن بود پیر مرد ناراحت شود و نپذیرد به همین دلیل صحنه ای را بوجود آوردند. امام حسن به امام حسین گفت من بهتر وضو می گیرم و امام حسین به امام حسن گفت من بهتر وضو می گیرم به همین دلیل پیش پیر مرد رفته و از او خواستند تا بیاید و میان آنها داوری کند هردو وضو را به درستی انجام دادند و پیر مرد به اشتباهش پی برد و از آنها تشکر کرد.

 

تقوی و پاکی امام
امام حسن (ع) از همة مردمان زمان خود عابدتر و زاهدتر بود و هرگاه برای مراسم حج به مکه می رفت پیاده راه می رفت و وقتی به نماز می ایستاد و بعد خود را دربرابر خداوند می دید بدنش می لرزید و می فرمود: « وقت آن استکه می خواهم امانت خدا را ادا کنم. »

 

بردباری امام حسن (ع)
روزی حضرت سوار بر اسب از کوچه ای عبور می کردند بین راه به مردی از دوستان معاویه برخوردند و آن مرد شروع به ناسزا گویی به امام کرد پس امام ایستاد و گوش کرد و گفت فکر می کنم تو اهل اینجا نیستی اگر حاجتی داری بگو تا حاجتت را برآورده کنم.وقتی این مرد بی ادب این حرف ها را از امام شنید پشیمان و ناراحت شد و از امام معذرت خواهی کرد.

 

سخاوت و بخشندگی امام
امام حسن روزی به خانة خدا رفته بود و در همان حال که مشغول عبادت بود شنید مردی با خدای خود به گفتگو نشسته است و می گوید « خداوندا به ده هزار درهم نیاز دارم که سرمایة زندگی ام کنم و تو ای بخشندة مهربان این نعمت را نصیبم کن همانوقت که او بازگشت آن مبلغ را برایش فرستاد.»

 

 

 

شمّه ای از فضائل و مکارم اخلاقی آن حضرت
آن حضرت عابدترن و زاهد ترین مردم در زمان خود بود و چنان بود که وقتی یاد مرگ می کرد می گریست و چون یاد قبر می کرد می گریست و چون از قیامت یاد می کرد می گریست آن حضرت بیست و پنج بار حج را پیاده به جای می آورد و اموال خود را با خوار و بار تقسیم می کرد یعنی نصف آن در راه خدا به فقرا می داد.

 

تواضع و فروتنی آن حضرت
¬نجیح روزی حسن بن علی (ع) را دید که غذا می خورد و همگی نیز در پیش روی او بود که آن حضرت عد لقمه ای که می خورد لقمة دیگری همانند آن را به سگ می داد من که آن منظره را دیدم به آن حضرت عرض کردم: اجازه می دهید این سگ را با سنگ بزنم و از سر سفرة شما دور کنم؟ امام حسن (ع) فرمود من از خدای عزوجل شرم دارم.

 

انس با قرآن و خوف و خشیت آن حضرت
روایت شده که در رسم امام حسن (ع) آن بود که چون به بستر خواب می رفت سورة کهف را می خواند، روزی از امام حسن (ع) پرسیدند: که چگونه می گویی با اینکه مقام شما نسبت به رسول خدا آن گونه است؟ و رسول خدا دربارة شما آن سخنان را فرمود؟ و 20 مرتبه پیاده حج بجای آوردی؟ و سه بار مال خود را با خدا تقسیم کرده ای؟ امام در پاسخ فرمود:
من به دو جهت میگریم یکی برای دهشت از روز قیامت و دیگری برای فراق دوستان.

 

دفع دشمنی خطرناک از مردی به وسیلة امام
روایت شده که مردی در حضور امام حسن ایستاده بود و گفت: ای فرزندان امیرالمؤمنین سوگند به آنکه این نعمت را به تو داده که واسطه ای برای آن قرار نداده بلکه از روی انماص که برتو داشته آنرا به تو مرحمت فرموده که حق مرا از دشمن بیدادگر و ستمکار بگیری که نه احترام پیران سالمند را نگه دارد و نه بر طفل خردسال رحم کند. امام (ع) که تکیه کرده بود، برخاست و سر پا نشست و به آن مرد فرمود این دشمن تو کیست که من شرّش را از سر تو دور کنم؟ عرض کرد: فقرو نداری!
امام (ع) سر خود را به زیر انداخت و کمی تأمل کرد و سپس سر برداشت و به خدمتکار خود فرمود: هر چه موجودی داری حاضر کن. خدمتکار رفت و 5 هزار درهم آورد.
بزرگواری امام (ع)
روایت شده که مردی نامه ای به دست امام حسن (ع) می دهد که در آن حاجت خود را نوشته بود. امام (ع) بدون آنکه نامه را بخواند به او فرمود: حاجتت رواست. شخصی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا خوب بود نامه اش را می خواندی و می دیدی حاجتش چیست و آنگاه بر طبق حاجتش پاسخ می دادی؟ امام (ع) پاسخ عجیب و خواندنی داد: هم آن دادم که خدای تعالی تا بدین مقدار که من نامه اش را می خوانم از خواری متامش مرا مورد موآخذه قرار دهد.

 

زهد امام حسن
در کتابی روایت شده است که ما در باغهای ابن عباس بودیم که امام حسن (ع) و امام حسین (ع) و پسران عباس وارد شدند و مقداری در آن باغها گردش کردند پس در کنار یکی از جویهای آن نشسته آنگاه امام حسن (ع) فرمود: ای مردک آیا غذا داری؟ عرض کردم آری، و به دنبال آن قرص نانی با مقداری نمک و دو شاخه سبزی نزد آن حضرت بردم و امام (ع) آنرا خورده و فرمود : ای مردک چه غذای خوبی! پس از آن غذایی در نهایت خوبی آوردند و امام (ع) متوجه مردک شده و به او دستور داد غلامان را جمع کند و آنها از آن غذا خوردند ولی امام چیزی از آن نخورد مردک عرض کرد چرا از غذا نخوردید امام (ع) فرمود: به راستی که من همان غذا را بیشتر دوست دارم.

 

خلافت حضرت
در شب 21 ماه رمضان پدرش حضرت علی (ع) دیده از جهان فرو بست. امام که در آن وقت 27 سال داشت با مردم به مسجد آمد و از خود برای مردم گفت تا مردم بدانند که امامت امت به او واگذار شده و مردم به بیراهه نروند مردم گروه گروه به سوی امام حسن آمدند و با او بیعت کردند حضرت با گروه بیعت کنندگان شرط کرد با هرکه جنگیدیم بجنگید و هرگاه مصلحت دیدم صلح کنم شما هم بپذیرید همگی پذیرفتند و با رضایت به امامتش گردن نهادند.

 

توطئه های معاویه
هنگامی که معاویه فهمید که مسلمانان با امام حسن بیعت کردند فهمید که این کار به گران برایش تمام شده است به همین دلیل جاسوسانی را به بصره وکوفه فرستاد تا وی را از آنچه می گذرد آگاه سازد تا آن گاه با مکروحیله برای امام حسن نقشه ای طرح ریزی کنند و اگر مصلحت بدانند دست به خرابکاری و آشوب بزنند امام فرمان داد، جاسوسان را دستگیر و اعدام کنند، سپس امام حسن(ع) نامه ای به معاویه نوشت: و او را نصیحت کرد و از او خواست تا او مثل مسلمانان دیگر با امام بیعت کند ولی معاویه نه فقط از بیعت امام حسن(ع) سرپیچی کرد بلکه جاسوسانی را به کوفه فرستاد تا امام را بکشند ولی موفق نشدند.

 

آغاز جنگ
دیری نگذشت که معاویه به بهانه ایجاد وحدت اسلامی لشکری فراوان فراهم کرد و برای جنگ با امام به عراق بسیج نمود وقتی این خبر به گوش امام رسید امام مرده را به سوی مسجد دعوت کرد و برای جنگ با معاویه مردم را دعوت کردند ولی این مردم زبون و راحت طلب به امام پاسخی ندادند امام با افسردگی گفت از خشم خدا بترسید و فرمان امامتان را بپذیرید این سخنان گروهی را آگاه کرد و آمادگی خود را برای جنگ اعلام کردند حضرت فرمود من به اردوگاه نخلیه می روم و هر که مایل است به آنجا برود گرچه می دانم به وعده های خود عمل نخواهید کرد و معاویه شما را فریب خواهد داد.

 

نافرمانی از امام
وقتی حضرت به اردوگاه رسید بیشتر آنها که شعار جنگ می دادند در آنجا حضور نداشتند و از پیمان خویش با امام سرپیچی کردند زیرا شرکت کنندگان عبارت بودند از:
1- خوارج که به خاطر جنگ با معاویه آمده بودند نه بخاطر اطاعت از فرمان امام.
2- دنیا پرستان و آزمندانیکه دنبال غنائم جنگی بودند.
3- آنان که بخاطر پیروی و همراهی روسای قبایل خود شرکت کرده بودند نه بخاطر انگیزه دینی و مذهبی سپس امام گفت شما مرا مانند پدرم فریب دادید سپس امام مردی را به نام حکم به فرماندهی انتخاب نمود و 4000 نفر در اختیارش گذاشت که به شهر (انبار) برود و در آنجا توقف کند و با لشکریان معاویه به مبارزه بپردازد ولی معاویه با پول او را فریب داد و حکم با 200 نفر از یارانش به معاویه پیوست.

 

آشوبگران خوارج
این گروه احمق حرفهای جاسوسان معاویه را باور کردند و سر از فرمان امام باز زدند و فریاد زدند که امام حسن مانند پدرش کافر شده و با معاویه گسسته است. امام ناچار شد آنجا را ترک کند و وقتی سوار بر مرکب گردید و گروهی از یاران اطرافش را گرفته بودند یکی از آنها از مخفیگاه بیرون آمد و امام را مجروح کرد امام را به خانه یکی از یارانش بردند کار امام به آنجا رسید که بیشتر فرماندهانش به معاویه نامه نوشتند و گفتند ما مطیع تو هستیم معاویه هم همه نامه را با نامه خود برای امام فرستاد و در نامه نوشت که اینها با پدرت فرماندهی نکردند و با تو نیز همراهی نخواهند کرد حاضرم با تو قراردادی امظاء کنم و از جنگ بگذرم.

 

چرا امام حسن صلح را نپذیرفت ؟
ماجراجویان خوارج و خیانتهای یاران حضرت را ناگزیر به قبول صلح با معاویه نمود ولی صلح نه به معنی آنکه امام با معاویه سازش کند و رفتارهای ظالمانه اش را بپذیرد بلکه با معاویه برای مدتی قرارداد متارکه جنگ ببندد زیرا اگر معاویه در جنگ پیروز میشد همه آرمانهای اسلامی را از بین می برد علاوه بر این امپراطور روم در چنین فرصتی بود که به سرزمینهای اسلامی حمله کند و این بهترین فرصت برایش بود امام که از آتش حسرت نیز سوخت با دلی پر از غم برای یاران بی وفایش سخن گفت. پس از آنکه ناچار به صلح گردید نامه ای به معاویه نوشت و برای قبولی صلح شرایطی نهادند تا از او پیمان بگیرد و صلح نامه را بنویسد. پاره ای مواد صلح نامه :
1- به علی و شیعیانش دشنام ندهد 2- معاویه به کتاب خدا و سنت پیامبر عمل نماید 3- خون شیعیان محترم بماند و حقوقشان ضایع نشود.

 

پیمان شکنی معاویه
پس از انعقاد صلح معاویه متوجه کوفه شد و در روز جمعه نماز به پا داشت و در خطبه نمازش آشکارا گفت: من تمام شرایط ها را که در صلح نامه با حسن بن علی امضاء کرده ام را زیر پا خواهم گذاشت ولی رفتار معاویه در پاره ای از موارد نشان می داد که از نفود امام سخت در وحشت است بطوریکه گاهی بعضی از مواد صلح نامه را عمل نماید سرانجام معاویه تصمیم گرفت فرزندش یزید را به جانشینی خود برگزیند اما قراردادی که با حسن مجتبی امضاء کرده بود وی را از این کار منع می کرد وی تصمیم گرفت که حضرت را مسموم سازد تا راه را برای فرزندش با زور آماده کند و از مردم با زور بیعت بگیرد از این رو سراغ جعده همسر امام و وی را بفریفت و زهری برایش بفرست و پیغام داد که اگر این زهر را به شوهرت بخورانی 100 هزار درهم به تو جایزه می دهم و تو را به همسری فرزندم یزید انتخاب خواهم کرد و تو همسر خلیفه مسلمین خواهی شد.

 

دست خیانتکاری در ظرف امام زهر ریخت:
وسوسه های زنانه پول و شهرت چشم و دل همسر امام را کور کرد و وی را وادار ساخت که پیشنهاد آن روباه مکار را بپذیرد و دست به خیانتی بزند که تاریخ هیچ گاه فراموش نخواهد کرد گرچه بارها امام گفته بود که من به دست همسرم شهید خواهم شد و به حضرتش گفته بودند حال که چنین است او را رها ساز و از خانه بیرونش کن ولی حضرت در پاسخ فرموده بود: او هنوز جرمی انجام نداده و اگر بیرونش کنم کار درستی انجام ندادم زیرا او همین کار را بهانه قرار خواهد داد و خواهد گفت امام مرا بدون جرم از خانه بیرون کرد تا از این راه بر روی خیانت خود پوششی بگذارد و کارش را درست جلوه دهد شما بدانید که معاویه مرا رها نخواهد کرد و اگر همسر خود را رها کنم باز دست از رفتار خائنانه برنخواهد داشت جز اینکه در لباس مظلومیت برنامه خود را دنبال خواهد کرد. سرانجام جعده در روز 28 ماه صفر سال 50 هجری در حالیکه هوا به شدت گرم و امام روزه دار بود در ظرف شیرش زهر ریخت و برای افطار به خوردش داد امام مقداری از شیر مسموم را آشامید آنگاه رو به او کرد و فرمود ای دشمن خدا و رسول مرا کشتی خداوند ترا بکشد بخدا سوگند تو و معاویه مردمی و بیچاره و خوار خواهید شد و چنان شد که فرموده بود جعده از دستگاه معاویه با خواری رانده شد و طولی نکشید که مرد و معاویه هم با دردی جانکاه از دنیا رفت امام پس از درد و تحمل ناراحتی جهان را بدرود گفت و در قبرستان بقیع در مدینه به خاک سپرده شد درود خدا و رسولش به روان پاکش باد.

 

 

 

مشخصات امام حسن مجتبی (ع)
نام: حسن لقب: مجتبی کنیه: ابامحمد پدر: علی (ع) مادر: فاطمه (ع)
جد: رسول خدا (ص) تولد: سال 3 هجری مدت امامت: 10 سال مدت عمر: 48 سال
شهادت: سال50 هجری که به تحریک معاویه توسط همسرش جعده مسموم شد
محل دفن: بقیع واقع در مدینه.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

قبیله قریش
در « حجاز » قبیله « قریش » محترم ترین قبایل عرب به شمار میرفت.
جد چهارم پیامبر به نام « قصی بن کلاب » عهده دار کارهای حرم خداوند بود.
قریش به گروههای مختلفی تقسیم می شد و از همه شریفتر دودمان « هاشم » بود.
« هاشم » مردی شریف و باهوش بود و در میان مردم مکه احترام زیادی داشت.
به کارهای مردم به خوبی رسیدگی می کرد تا آنجا که برای بهبود زندگی مردم « مکه » تجارت » تابستانی » و « زمستانی » به وجود آورد و به پاس خدمات او، مردم لقب « سید » یعنی آقا و سرور به وی دادند: به همین جهت به کسانی که از نسل او و دودمان پیامبرند « سید » می گویند. پس از « هاشم » فرزندش « مطلب » وسپس « عبدالمطلب » به سرپرستی « قریش » رسیدند.
عبدالمطلب از احترام ویژه ای برخوردار بود و در زمان وی که « ابرهه » به « مکه » حمله کرد و شکست خورد بر اعتبار و ارزش او افزوده گشت. « عبدالله » بهترین و عزیزترین فرزند « عبدالمطلب » بود که در سن 24 سالگی با دختری نجیب به نام « آمنه » ازدواج کرد.
ثمره ی این ازدواج پسری بود که دو ماه بعد از واقعه « عامل الفیل » به دنیا آمد که نامش را « محمد » گذاشتند.
پدرش قبل از تولد وی، از دنیا رفت و پس از مدتی مادرش را هم از دست داد و سرپرستی وی به عهده ی پدر بزرگش « عبدالمطلب » واگذار گردید.
فرزند « عبدالله » در سایه ی حمایت خداوند، مشکلات را پشت سر گذاشت و با روحی پاک و بزرگ، جوانی عزیز و دوست داشتنی شد به گونه ای که همه ی مردم « مکه » او را بسیار دوست می داشتند و ثروت خود را نزدش به امانت می سپردند تا آنجا که به وی لقب « امین » دادند.
وی با ایمانی محکم و استوار از محرومین و ستمدیدگان حمایت می کرد، با آنها می نشست و غذا می خورد و به حرفهایشان گوش می داد و مشکلاتشان را حل می کرد.
وقتی گروهی از جوانان پیمانی را به نام « پیمان جوانمردان » تشکیل دادند به آنها پیوست و از آنان حمایت کرد، زیرا هدف آنان حمایت از مظلومین و مبارزه با ستمگران بود.
با درخواست عمویش « ابوطالب » در کاروان « خدیجه » رفت و به خاطر درستکاریش سرپرستی کاروان را به عهده گرفت.
پس از مدتی « خدیجه » شیفتة کمالاتش شد و به او پیشنهاد ازدواج کرد. حضرت درخواست خدیجه را پذیرفت و با او ازدواج کرد و بانوی مشهور قریش تمام ثروت خود را در اختیار وی قرار داد.
ثمرة این ازدواج دختری به نام « فاطمه » علیه السلام بود که تمام معصومین و رهبران امت اسلام از نسل او می باشند.

 

ابتکار حضرت :
ده سال پس از ازدواجش با « خدیجه » سیلی خروشان در مکه جاری شد و خانه ی خدا را ویران ساخت.
قریش تصمیم گرفت خانه خدا را تجدید بنا کند. کار ساختمان « کعبه » بین طوایف قریش تقسیم شد تا اختلافی به وجود نیاید ولی پس از پایان کار ساختمان، هر طایفه ای می خواست « حجرالاسود » را در جای خود نصب کند و این افتخار را نصیب خویش سازد.
نزدیک بود بر سر این کار بین آنها درگیری و کشتار به وجود آید تا اینکه پیامبر بینشان چنین قضاوت کرد که سنگ را در پارچه ای بگذارند و همگی اطراف آنرا بگیرند و به جایگاه خود برده و نصب نمایند.

 

آغاز رسالت :
در سن چهل سالگی زمان بعثت آن حضرت فرا رسید .
روزی که در غار « حرا » مشغول عبادت و نیایش با خدای خویش بود توسط فرشته وحی به رسالت و پیامبری برگزیده شد. پس از آن به خانه رفت تا استراحتی کند که ناگهان دوباره فرشته وحی به سراغش آمده و وی را از استراحت و خواب منع کرد و به او دستور داد تا بر خیزد و برنامه اش را آغاز کند. در ابتدا، دعوت حضرت پنهانی بود و افرادی به طور محرمانه به او ایمان می آوردند.
اول کسی که به او ایمان آورد همسرش « خدیجه » سپس « علی علیه السلام » بود. سه سال گذشت تا اینکه محیط مکه آمادگی دعوت علنی پیدا کرد. او ماموریت یافت که همه را به سوی خدای یکتا فرا خواند و با بت ها مبارزه کند. هر چند که این کار، بسیار خطرناک بنظر می رسید، زیرا سرپرستان قبایل برای خود، خدایان و فرمانروایان قدرتمندی بودند و همه را به بردگی و اطاعت از خویش کشانده بودند و دیگر اینکه شکستن بتهای قبایل که سالها با آنها خو گرفته بودند کاری بس دشوار به نظر می رسید، ولی برای رسیدن به هدفی بزرگ که گسترش آئین توحید و یکتا پرستی پرستی بود چاره ای جز تسلیم در برابر سختیها و ناملایمات نبود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   71 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله تاریخ اسلام

دانلود مقاله کتابخانه ملی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کتابخانه ملی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

دید کلی
کتابخانه ملی ایران با نام فعلی رسما در شهریور 1316 هجری شمسی در محل فعلی آن گشایش یافت. پایه اصلی مجموعه آن، کتابهای کتابخانه دارالفنون است که در سال 1280 ه.ق. تاسیس شده بودت. این کتابخانه اکنون (1364) دارای 219000 جلد کتاب (شامل کتاب فارسی و عربی و 114 هزار کتاب به زبانهای خارجی) چاپی و 12 هزار جلد نفیس خطی و 700 عنوان مجله فارسی و 366 عنوان مجله لاتین و تعدادی نقشه، پوستر و عکس و اسلاید و اسناد و مدارک است. در سال 1361، مرکز خدمات کتابداری خود به کتابخانه ملی ایران پیوست. طبق قانون واسپاری باید از هرکتاب و نشریه چاپی که داخل مرزهای جغرافیایی ایران منتشر می شود دو نسخه به کتابخانه ملی سپرده شود. رده بندی کتابخانه از سال 1362 به بعد بر مبنای نظام رده بندی کنگره است. قبل از آن رده بندی بر اساس شماره ثبت بوده است. کتابخانه ملی، مادر کتابخانه‌های یک کشور است و در راس همه آنها قرار دارد و به پیشرفت نظام کتابخانه ای کشور، بخصوص شبکه کتابخانه‌های عمومی کمک می کند. کتابخانه ملی معمولا یک یا چند نسخه از کلیه آثار مکتوب و غیر مکتوب کشور مربوطه را برای ثبت، نگهداری و برگه نویسی دریافت می دارد. به همین دلیل کتابخانه ثبت آثار (Copyright Labrary) هست. بودجه کتابخانه ملی از طریق دولت تامین می شود و اداره آن با هیات امناست.
ویژگی‌های قرن 19، برای رشد کتابخانه‌های ملی مساعد بود و این مساله مورد تایید است که قرن 19 دوران کاشتن بذر کتابخانه ملی با ارزش جهان می باشد. احتمالا پاره‌ای از این کتابخانه‌ها پیشتر پایه گذاری شده اند اما بیشترین تاکید بر ملی بودن آنها و مورد پذیرش و شناسایی قرار گرفتن آنها در قرن 19 میلادی است.
تعریف کتابخانه ملی
این نوع کتابخانه همه نوشته‌ها را در سطح ملی گر می آورد و منظم می کند و خدماتش نه تنها جغرافیایی کشور گسترده است بلکه امروزه، به سبب ایجاد شبکه‌های جهانی، با جوامع خارج از کشور نیز در ارتباط است. اجتماعی که با این گونه کتابخانه همبستگی دارد یک ملت است.
وضایف کتابخانه ملی
• کتابخانه ملی باید از هر کتابی که داخل مرزهای جغرافیایی یک کشور منتشر می شود یک یا چند نسخه را داشته باشد؛
• از کتابهایی که در خارج از کشور درباره کشور متبوع کتابخانه ملی چاپ می شود یک یا چند نسخه را داشته باشد؛
• تهیه کتابشناسی ملی؛
• تهیه فهرست مشترک (Union Cataloug)؛
• وضع قوانین مربوط به کتابخانه ها؛
• تهیه میکروفیلم، چاپ عکس (افست) از کتاب و تشکیل کلاس‌های کار آموزی و برگزاری نمایشگاههای کتاب.
آندره گدار، معمار نخستین ساختمان کتابخانه ملی ایران
جمال آباد، نام روستایی در دامنه جنوبی ارتفاعات البرز است. این روستا به مانند دیگر ارتفاعات شمال تهران، خوش آب و هواست و تابستان هایی خنک را برای شهروندان تهرانی نوید می داده است. منازل یا به عبارت بهتر، باغچه های سبز و خرمی داشت که درختان میوه و چنار، سرو و سپیدار، زینت بخش آن بود. در یکی از این خانه ها و در حدود شصت سال پیش، مردی فرانسوی زندگی می کرد که اهالی بومی جمال آباد، وی را به نام مسیو می شناختند. پیرمرد موقر و آراسته ای که گهگاه برخی از رجال و صاحب منصبان شهری به دیدارش می آمدند و ساعت ها با او گفت وگو می کردند. روستاییان زحمتکش و ساده دل از جایگاه بلند این پیرمرد خبر نداشتند ولی با این غریبه خوش برخورد احساس بیگانگی هم نمی کردند.
مسیو آن چنان با اهالی روستا انس گرفته بود که با همشهریان پاریسی خود هم نمی توانست (یا نمی خواست) چنین ارتباطی برقرار کند. او زندگی مجلل و آپارتمان های پر زرق و برق پاریس را رها کرده بود و در مکانی سکنی گزیده بود که نه آب لوله کشی داشت و نه برق و تلفن. او درخلوت این روستا به گوشه ای از ذوق و هنر ایرانی پی برده بود که آن را این گونه بیان می کند:
"فرشته ذوق و الهام، همان طور که می دانیم، به هر جا اراده کند، روح و معنا می دهد؛ ولی به نظر می رسد که به جمال آباد، بیشتر از هر جای دیگر دمیده است. به همین سبب، این خانه را برای معرفی معماری متواضع و آشنای ایرانی انتخاب کرده ام. خانه بر بلندی قرار گرفته و آفتابگیر است و همین از علاقه خاص ایرانی به فضا حکایت می کند."
آندره گدارANDRE GODARD در سال 1881 میلادی در پاریس به دنیا آمد. تحصیلات خود را در دانشکده هنرهای زیبای پاریس به پایان برد. در سال 1307 شمسی مطابق با 1929 میلادی به دعوت دولت وقت ایران، برای سازماندهی و راه اندازی اداره کل باستان شناسی وارد ایران شد. به موجب قراردادی رسمی که به امضای وزیر وقت معارف رسیده بود، اداره موزه وزارت معارف را تا سال 1312 عهده دار بود. از ابتدای سال 1313 با حفظ سمت، به ریاست کتابخانه وزارت معارف و با تأسیس موزه ایران باستان به سمت مدیر کل موزه منصوب شد.
خدمات فرهنگی
آندره گدار در مدت 32 سال اقامت در ایران، علاوه بر آنکه در مسوولیت های متعددی همچون مدیر کل عتیقات (عتیقه جات) و رییس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، خدمت می نمود از بسیاری آثار تاریخی و باستانی در سراسر ایران بازدید کرد. کوشش های او تنها به تحقیق و کاوش در باره این آثار محدود نمی شد. او با همتی مثال زدنی و با کوشش فراوان، حفاظت و نگهداری از این آثار را جزو اهداف خود قرار داد. نامه نگاری ها و مذاکرات بسیار او با دست اندرکاران و مقامات دولتی شاهدی بر این مدعاست. از آن جمله می توان به یکی از آخرین مکاتبات وی با نخست وزیر وقت ایران در سال 1337 اشاره کرد که بیانگر گوشه ای از علاقه او به فرهنگ ایران زمین است:
..."اگر چه کلیه طرح های مورد نظر خود را نتوانستم در ایران محقق سازم ولی توانستم کارهای مفیدی برای ایران انجام دهم: بنیان گذاری اداره خدمات باستان شناسی، تاسیس موزه باستان شناسی [ایران شناسی]، بازسازی ارزشمندترین ابنیه تاریخی، تهیه طرح های کلی دانشگاه تهران، ایجاد اداره انتشارات خدمات باستان شناسی که دیگر به جای زبان فرانسه از زبان فارسی استفاده می شود.

با این حال چند طرح که برایم بسیار با اهمیت بود با کمال تأسف رها شده است. در این نامه بیشتر تأکیدم بر موزه باستان شناسی تهران است. 20 سال از عمر آن می گذرد. احتیاج به تجدید نظر و تکمیل دارد. تجهیزات مورد نیاز آن هنوز تأمین نشده است. احتیاج به نصب شبکه برق و بهبود سایر مسائل ظاهری دارد که بسیار مورد توجه ایرانیان و خارجیان خواهد بود... سازماندهی مجدد و اقدام تازه برای معرفی مجموعه ها و انتشار کاتالوگ با ویرایش جدید و چاپ مطلوب همراه با تصاویر زیبا، سود هنگفتی برای تبلیغ ایران در خارج خواهد داشت. زیرا کاتالوگ های مناسب، فروش خوبی داشته و کلکسیون های غیر حرفه ای آنها را نگهداری می کنند. اما برای حصول به چنین نتایجی، لازم است... اختیاراتی به بنده اعطاء شود تا بتوانم در پایان مدت اقامتم در ایران طرح های خود را به اتمام برسانم."
دستیار و مشوق گدار در طول دوران اقامت او در ایران همسر دانشمندش، یدا گدار YADDA GODARD بود که در غالب سفرهای پژوهشی و اکتشافات باستان شناسی همراه بود. حتی تصور کار عظیم گدار و همراهانش در راه سفر به تمام نقاط کشور پهناور ایران و با امکانات اندک دهه های 1310 و 1320 شمسی کار آسانی نیست، به خصوص زمانی که با نگاهی کارشناسانه به آثار و یادداشت های او نظر بیفکنیم و هنوز آنها را دقیق، سودمند و کم اشتباه بیابیم.
یادگار برجسته و مهم گدار که با گذشت نزدیک به هفتاد سال کماکان قطب فرهنگی پایتخت محسوب می شود، دانشگاه تهران است. نقشه عمومی دانشگاه تهران و برخی دانشکده ها و تالارهای آن، از آثار بر جای مانده آندره گدار است.
موزه مردم شناسی، که در محوطه کاخ گلستان واقع شده، نیز از جمله بناهایی است که گدار در ساخت و راه اندازی آن دخالت داشته است. نمونه های متعدد دیگری در تهران و سایر شهرها می شناسیم که در زمان ریاست گدار بر اداره عتیقه جات و موزه ایران باستان افتتاح گردیده است.(1) وی نخستین رئیس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نیز بود و در سال 1337 موفق به دریافت دکترای افتخاری از همین دانشگاه شد.
طراحی و معماری نخستین ساختمان کتابخانه ملی ایران
ساختمان قدیمی کتابخانه ملی که در خیابان سی تیر تهران واقع شده از جمله بناهای مهمی است که طرح و نقشه آن را آندره گدار کشیده است. در سال 1312 شمسی، وزیر فرهنگ وقت، مامور احداث موزه در محوطه میدان مشق می شود. تهیه نقشه جامع موزه و ساختمان های مربوط، به آندره گدار واگذار می شود. پس از اتمام نقشه، آن را به رضاخان جهت تأیید نشان می دهند. متاسفانه نقشه ای که به اعتراف علی اصغر حکمت (1271- 1359) وزیر فرهنگ وقت، شاهکار و در نوع خود بی نظیر بود، به دستور رضا خان و به بهانه اسراف در زمین های شهر تهران به کنار گذاشته می شود و وزیر نیز مورد توبیخ قرار می گیرد.(2) در همان سال، قطعه زمینی در گوشه شمال غربی میدان مشق برای کتابخانه در نظر گرفته می شود. این بار هم آندره گدار مامور تهیه نقشه ای متناسب با معماری موزه می شود و نهایتاً ساختمان کتابخانه ملی همانند موزه ایران باستان در سال 1316 افتتاح می گردد.
با توجه به اظهار نظرهای موجود، نقشه نخستین گدار برای کتابخانه ملی با توجه به وسعت فضای پیشنهادی، نقشه ای کامل تر بوده است. به همین دلیل مدت کوتاهی پس از افتتاح کتابخانه ملی، نیاز به گسترش فضای کتابخانه کاملاً محسوس بود. به نحوی که در آرشیوهای موجود، مکاتبات متعددی از جانب مرحوم مهدی بیانی (1285- 1346)، ریاست وقت کتابخانه ملی، با آندره گدار صورت پذیرفته است که در آنها نیاز به افزایش فضای کتابخانه اشاره شده است. بالا خره در اواخر دهه 1330، دست اندرکاران کتابخانه مجبور به احداث ساختمان ضمیمه ای در ضلع شرقی محوطه کتابخانه می شوند. زیربنای ساختمان کتابخانه بر مبنای نقشه گدار،500 متر مربع و پس از احداث ساختمان الحاقی، بالغ بر 1000 متر مربع بوده است.
گدار در نمای بیرونی ساختمان موزه از اطاق کسری الهام گرفته است. در ساخت بنای کتابخانه، اهتمام گدار به یکنواختی و تجانس آن با ساختمان موزه مثال زدنی است. او در انتخاب نوع مصالح و دیگر مسائل مرتبط با معماری نهایت دقت را به کار برد، به گونه ای که پس از گذشت 65 سال از احداث بنای کتابخانه ملی، همچنان استوار و با شکوه می نماید.
شاید بتوان ادعا کرد در صورت عمل به نقشه اولیه و جامع گدار برای موزه و کتابخانه، بسیاری از مشکلات پدید آمده در سال ها و بلکه دهه های بعد رخ نمی داد.
ارتباط گدار با کتابخانه ملی فقط در احداث بنای آن خلاصه نمی شود. در سالیان بعد نیز همواره از وجود او به عنوان فردی مطلع و صاحب نظر استفاده شده است. از جمله ماجرای کتاب هایی است که نزد دانشسرای عالی امانت بود و در جلسه ای با حضور گدار و 3نفر دیگر از صاحب نظران، تصمیم به انتقال این مجموعه به کتابخانه ملی گرفته می شود.

آثار و تالیفات
از گدار، کتاب ها و مقالات متعددی بر جای مانده است. اما آنچه نوشته های او را ارزشی مضاعف می بخشد، سبک و شیوه او در گردآوری اطلاعات است. آنچه در آثار گدار منعکس گردیده است، سال ها تلاش خستگی ناپذیر در راه شناسایی آثار و ابنیه تاریخی ایران از آذربایجان و کوه های صعب العبور آن گرفته تا بیابان های خشک و لم یزرع مرکزی ایران و سرزمین پهناور خراسان است. چه بسا اگر همت و اراده و به بیان بهتر عشق او به سرزمین ایران نبود، بسیاری از آثار و ابنیه نابود و یا دست کم به وادی فراموشی سپرده می شد.
گدار نتیجه اکتشافات و تحقیقات وسیع خود را از سال 1315 در قالب جزواتی سالانه به زبان فرانسه منتشر کرد و بر آن آثار ایران نام نهاد. این اثر گرانبها که در 8 جزوه بود، در 4 مجلد به چاپ رسید و در طی 50 سال به پارسی برگردانده شد. جزوه اول از جلد اول در سال 1314 با ترجمه مرحوم رشید یاسمی (1274- 1330) و جزوه دوم و سوم با ترجمه محمدتقی مصطفوی (1284- 1359) و ویراستاری علمی پاشا صالح (1280- 1369) در سال 1316 منتشر شد. در فاصله انتشار این 3 جزوه که ناشر آن وزارت معارف و اوقات و صنایع مستظرفه بود با 5 جزوه باقی مانده که در سال 1365 به چاپ رسید، بخش های پراکنده ای از کتاب آثار ایران به صورت مقاله در نشریات فارسی زبان انتشار یافت. از آن جمله می توان به ترجمه های ابراهیم شکورزاده (1303- 1381) در نشریه نامه آستان قدس اشاره کرد که در 7 قسمت به بررسی ناحیه رباط شرف (بین سرخس و مشهد) پرداخته است. این مقاله ها از شماره 26 نامه آستان قدس (بهمن 1346) تا شماره 36 (خرداد 1352) ادامه یافت. ضمن آنکه در شماره 24 همین نشریه و از همین مترجم، بخش دیگری از آثار ایران به عنوان "مصلای طرق و مشهد" به چاپ رسیده بود. مقاله "میل اهنگان" بخش دیگری از جلد چهارم آثار ایران بود که با ترجمه مرحوم تقی بینش (1300- 1375) در نشریه فرهنگ خراسان، اسفند 1341 درج گردید (میل آهنگان یا آهنجان در 20 کیلومتری شمال شهر مشهد واقع شده و جزو بناهایی محسوب می شود که برای آرامگاه ها و مقبره ها ساخته می شده است).
همان گونه که ذکر شد، پنج جزوه باقیمانده آثار ایران در سال 1365 با ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم (1318- 1377) و توسط بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی به چاپ رسید.
در تدوین کتاب ارزشمند آثار ایران، گدار علاوه بر همسرش از محققان و ایران شناسان برجسته دیگری نیز سود برده است. از آن جمله است: ماکسیم سیرو، پل پلیو و مایرون اسمیت.
مرحوم ابوالقاسم سحاب (1265- 1335) در کتاب فرهنگ خاورشناسان و در ذیل مدخل گدار، اشاره به مجله ای با نام راهنمای تاریخی ایران می کند که اصل آن به زبان فرانسه بوده و رشید یاسمی آن را به فارسی ترجمه کرده است و در ادامه به ذکر کتاب دیگری با عنوان آثار ایران باستان از آندره گدار می پردازد. به نظر می رسد تفکیک این دو اثر از یکدیگر اشتباه بود و هر دوی اینها در واقع همان آثار ایران است.
نکته مهمی که در باره آثار ایران باید دانست، دامنه موضوعی آن است. زیرا این کتاب نه تنها به بحث در باره بناهای ایران می پردازد، بلکه مباحثی در زمینه نسخه های خطی و دیگر اشیای هنری، نظیر کوزه و ظروف سفالی و فلزی و غیره را هم در برمی گیرد.
طاق های ایرانی، نام کتاب دیگری از آندره گدار است که در سال 1369 با ترجمه کرامت الله افسر به فارسی برگردانده شد. انواع قوس ها، طاق بندی ها، گنبدها و مقرنس ها از روزگاران گذشته تا عصر نویسنده در نقاط مختلف ایران و در معابد، مساجد، آتشکده ها، کاخ ها، آب انبارها و حتی خانه ها در این کتاب بررسی شده است.
مقالات متعدد دیگری از گدار در نشریاتی چون: هنر و مردم، تعلیم و تربیت (نشریه ماهانه وزارت معارف) و یادگار(به سرپرستی عباس اقبال آشتیانی) ترجمه شده و به چاپ رسیده است. به دلیل جایگاه والای گدار در عرصه علمی و فرهنگی، سخنرانی هایی که او در مجامع مختلف ایراد می کرد نیز در پاره ای منابع آورده شده است.
در بررسی آثار ایران شناسی به زبان فرانسه، نام گدار از هر نام دیگری بیشتری به چشم می آید. از جمله کتاب های معروف او می توان به اشیای برنزی لرستان اشاره کرد که در سال 1931 میلادی در پاریس به چاپ رسید.
فعالیت های گدار به ایران منحصر نمی شد. او در راستای مطالعات شرق شناسی خود، به کشورهای عراق، سوریه، اردن، مصر، هند و افغانستان هم سفر کرد. رهاورد سفر او به افغانستان، کتابی بود با عنوان آثار باستانی بودایی در بامیان که در سال 1928 به زبان فرانسه منتشر گردید.
آندره گدار تنها در حوزه فرهنگ و هنر سرشناس نبود، او در مسائل سیاسی و اجتماعی هم از شهرت نیکی برخوردار بود، به نحوی که در خلال سال های جنگ دوم جهانی و در زمان اشغال فرانسه از سوی آلمان نازی، نهضت مقاومت ملی فرانسه وی را به عنوان نماینده خود در ایران برگزید. در این مدت، گدار دست به انتشار نشریه ای به نام فرانسه آزاد زد که در تهران منتشر می شد. گدار در سال 1965 میلادی و در سن 84 سالگی در فرانسه در گذشت.
تاریخچه کتابخانه ملی ایران
در سال1290ش. برای نخستین بار تشکیل سازمان کتابخانه ملی قانونمند شد. نظامنامه داخلی کتابخانه در سال 1302ش. در27 ماده و1 تبصره به تصویب رسید. دایره کتابخانه ملی و شعبه اطلاعات و کتابخانه ملی در تشکیلات اداره انطباعات وزارت معارف و اوقاف در بهمن 1312ش. گنجانده شد. این کتابخانه تا سال 1316 ش. که رسماً کتابخانه ملی نامیده شد، بارها تغییر نام داد: کتابخانه دارالفنون، کتابخانه معارف، کتابخانه ملی فرهنگ، کتابخانه فردوسی، کتابخانه ملی تهران و غیره. در این تاریخ، این موسسه، اداره ای از ادارات سازمان باستان شناسی محسوب می گردید.

کتابخانه که تا سال1343 شمسی تابع وزارت فرهنگ بود، از این سال تحت نظارت اداره کل کتابخانه ها (واحدی از واحدهای وزارت فرهنگ و هنر) درآمد و از سال 1353 واحد مستقلی در وزارت فرهنگ و هنر شد. پس از انقلاب اسلامی، طی مصوبه سال 1358 شورای انقلاب، کتابخانه پهلوی سابق به کتابخانه ملی انتقال یافت و کتابخانه ملی به وزارت فرهنگ و آموزش عالی ملحق شد.
در سال1362 مرکز خدمات کتابداری (از واحدهای وزارت فرهنگ و آموزش عالی) در این کتابخانه ادغام شد و سرانجام، در سال 1369 با تصویب مجلس شورای اسلامی، این کتابخانه به عنوان یک سازمان مستقل زیر نظر مستقیم ریاست جمهوری قرار گرفت. در سال 1378 سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منفک شد و به کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پیوست. و بالاخره در سال 1381 با مصوبه شورای عالی اداری و ادغام با سازمان اسناد ملی ایران نام آن به «سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران» تغییر یافت. فعالیت های تخصصی «سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران» به وسیله دو معاونت کتابخانه ملی و اسناد ملی انجام می گردد.
چایخانه‌
مراجعه‌کنندگان‌ می‌توانند از این‌ مکان‌ برای‌ استراحت‌ استفاده‌ کنند.
سرویس‌ رفت‌ و آمد
از اول‌ وقت‌ اداری‌ تا پایان‌ کار کتابخانه‌ سرویسهایی‌ از کتابخانه‌ به‌ متروی‌ میرداماد و بالعکس‌ مشغول‌ به‌ کار هستند. استفاده‌ از این‌ سرویسها رایگان‌ است‌
سیستم جامع کتابخانة ملّی ایران (رسا)
هدف از تولید سیستم جامع کتابخانة ملّی ایران، اتوماسیون فرآیندهای کاری معاونت کتابخانة ملّی و ذخیره سازی رکوردهای مرتبط با کلیة مواد کتابخانه ای بر اساس استانداردهای جهانی است. این نرم افزار که استاندارد مارک ایران(بومی شدة استاندارد جهانی یونی مارک) را مبنای کار خود قرار داده است، اکثر قابلیت های سیستم های مشابه و پیشتاز خارجی مانند ALEPH و Innovative را داراست.
تولید این محصول از شهریور سال 1382 آغاز و با طی مراحل مختلف تولید در شهریور 1385 آماده بهره برداری شده است. شرکت پارس آذرخش با بهره گیری از متخصصان کارآمد داخلی و با استفادة مناسب از دانش فنی و کتابداری موجود در سازمان به انجام این مهم نایل شد. این پروژه از معدود پروژه های موفق طرح تکفاست که رمز موفقیت آن در همکاری نزدیک مجری و کارفرما، و به عبارتی، انجام یک کار گروهی نهفته است.

 

امکانات سیستم جامع کتابخانة ملّی ایران
سیستم جامع کتابخانة ملّی مبتنی بر یونی مارک و مارک ایران بوده و فرایندهای فهرست نویسی، نمایه سازی، مستندسازی، فیپا، شاپا، سفارشات، واسپاری، امانت، ثبت آثار و مبادله و اهداء را مکانیزه می کند. این برنامه دارای امکاناتی از قبیل جستجو، اُپک (OPAC)، تبادل اطلاعات بین کتابخانه ای و پشتیبانی از Z39.50 است.
ویژگیهای خاص پروژه
به کارگیری یک سیستم یکپارچه در اکثر بخش های معاونت کتابخانة ملّی و جمع آوری کلیة نرم افزارهای متفرق، ناقص و ناهمگون که بر اساس نیازهای مقطعی ایجاد شده بودند. در سیستم جدید کلیة بخش های مختلف معاونت کتابخانة ملّی می توانند به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
استفاده از تجربیات متخصصان برجستة کتابداری کشور در نهایی کردن نیازمندی های کتابخانة ملّی کشور در قالب مورد- کاربردهای (Use Case) سیستم
به کارگیری تکنولوژی های پیشرفته مبتنی بر جاوا و استفاده از معماری سه لایه در نرم افزار
استفاده از متدولوژی RUP در تولید نرم افزار
امکان به کارگیری یک سیستم توانمند داخلی در کلّیة کتابخانه ها و مؤسسات اطلاعاتی کشور و امکان تبادل آسان اطلاعات بین کتابخانه ها در سطح ملی و بین المللی در آینده ای نزدیک با توجه به بستر تبادل یکسان
امکان بازاریابی در کشورهای اسلامی و منطقه برای سیستم جامع کتابخانة ملّی ایران
ارتقای توانمندی های یک شرکت نرم افزاری داخلی
نقش سازمان اسناد و کتابخانة ملّی ایران در تولید محصول
سیاست گذاری مداوم برای اجرای قابل قبول پروژه
نهایی کردن نیازمندیهای سازمان طی جلسات متعدد در یک دورة زمانی طولانی
نظارت و هدایت شرکت مجری در انتخاب تکنولوژی های مناسب برای تولید نرم افزار
شناسایی مداوم مشکلات و پیدا کردن راه حل های مناسب برای رفع آنها
نظارت مستمر بر کیفیت مطلوب تیم مجری و انجام مراحل مختلف تولید نرم افزار
برقراری ارتباط مستمر با شرکت مجری در قالب جلسات منظم ماهیانه، جلسات فنّی، جلسات کتابداری و بازرسی از شرکت
شناسایی مستمر مستندات مورد نیازی که در مقاطع مختلف باید از طرف شرکت مجری به سازمان تحویل می شد.
مراحل اصلی تولید سیستم جامع کتابخانة ملّی ایران
انتخاب بستر تولید و متدولوژی
نهایی شدن مورد-کاربردهای نسخة اول پروژه
طراحی و پیاده سازی نسخة اول پروژه
آزمون سیستمی در داخل شرکت
تحویل نسخة اول بر اساس فرم های تغییر به صورت دستی در قالب یک تیم 4 نفره
نهایی شدن کلیة مورد-کاربردهای سیستم
طراحی و پیاده سازی کلیة قسمت های سیستم
آزمون سیستمی در داخل شرکت
تحویل کلیة قسمت های نرم افزار بر اساس فرم های تغییر به صورت مکانیزه در قالب یک تیم 20 نفره

 

استانداردها
کتابخانه ملّـی در جـایگـاه کتابخانه مـادر و مطابق بـا قانون اساسنامه خود، وظیفه گردآوری و تدوین استانداردها و دستور العمل های رایج در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی را بر عهده دارد که برخی از آنها به شرح زیر است:
• سر عنوان های موضوعی فارسی
ایـن اثـر در برگیرنده شکـل مستنـد موضوعات مطروحه در کتاب های منتشر شده در داخل ایران است. تاکنون سه ویرایش از آن به چاپ رسیده است.
• فهرست مستند اسامی مشاهیر و مؤلفان
نـام صحیـح و تـاریـخ تولد یـا فوت افراد سرشناس، نویسندگان و مترجمانی که کتابی از ایشان یا راجع به ایشان در ایـران منتشـر شـده بـاشـد را می توان در ایـن اثر یافت. به عبارت دیگر این اثر مانند سر عنوان های موضوعی فارسی و دارای پشتوانه انتشاراتی است.
• سر عنوان های موضوعی پزشکی
بـه علـت تنـوع و گستردگی موضوعات در علـم پزشکی، سر عنوان های این حوزه به صورت مبنی جداگانه در دو جلد از جانب کتابخانه ملّی ایران تدوین و منتشر شده است.
• گسترش های رده بندی
از آنجـا کـه رده بندی های مـوجـود در سطح جهان در موضوعات مختص ایران و اسلام، جوابگو نیست، کتابخانه ملّی سالهاست که به تدوین گسترش های مختلفی از رده بندی های دیویی و کنگره می پردازد.
گسترش های دیویی
تاکنون گسترش رده بندی دیویی برای تاریخ ایران، ادبیات ایران، زبان های ایران، جغرافیای ایران و اسلام تدوین و منتشر شده است.
گسترش های کنگره
عـلاوه بـر تاریخ، ادبیات و جغرافیای ایران و اسلام با رده های فلسفه اسلامی ( BBR )، سازمان های آموزشی در ایـران ( LGR )، ادبیـات فرانسه ( PQ )، ادبیـات عربی ( PJA ) و ادبیات روسی ( PG ) نیز مطابق با استانداردهای کتابخانه کنگره، گسترش یافته است.
• نشانه مؤلف فارسی برای رده بندی های دیویی و کنگره.
• تدوین و انتشار مارک ایران.
• استانداردهای کتابخانه های آموزشگاهی، دانشگاهی، تخصصـی، نابینـایـان و زنـدان
تاریخچه سازمان :
سازمان‌ اسناد و کتابخانه‌ ملی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ مؤسسه‌ای‌ آموزشی‌، پژوهشی‌، علمی‌ و خدماتی‌ است‌ که‌ اساسنامه‌ آن‌ به‌ تصویب‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ رسیده‌ است‌ و ریاست‌ عالیه‌ آن‌ با رئیس‌ جمهوری‌ است‌.
شکل‌گیری‌ رسمی‌ کتابخانه‌ ملی‌ به‌ سال‌ 1316 بازمی‌گردد. در سال‌ 1358 مرکز خدمات‌ کتابداری‌، و در سال‌ 1378 سازمان‌ مدارک‌ فرهنگی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در کتابخانه‌ ملی‌ ادغام‌ شدند و سرانجام‌ در سال‌ 1381 با تصویب‌ شورای‌ عالی‌ اداری‌، کتابخانه‌ ملی‌ و سازمان‌ اسناد ملی‌ با هم‌ ادغام‌ شدند و سازمان‌ فعلی‌ شکل‌ گرفت‌. اکنون‌ این‌ سازمان‌ در دو ساختمان‌ مستقل‌ «کتابخانه‌ ملی‌ ایران‌» و «گنجینه‌ اسناد ملی‌ ایران‌» فعالیت‌ دارد.

 

تاریخچه کتابخانه ملی ایران :
مقـدمـه
تـاریخچـه تشکیـل مجمـوعـه کتابخانه بـه آغـاز دهـه 1240 ش. بـاز می گردد. در 1268 ق./1231ش.، مدرسه دارالفنون در تهـران کار خود را آغاز کرد، و 12 سال بعد ( 1280ق./1243ش.) کتابخانه کوچکی در آن مدرسه تأسیس شد و تقدیر چنین بود که این مجموعه کوچک در مدرسه ای که به سبک اروپایی، ساخته شده بود، هسته اولیه مجموعه کتابخانه ملّی ایـران شـود کـه 73 سـال بعـد، در سوم شهریور 1316ش. رسماً، در تهران، گشایش یافت؛ و یکی از مظاهر تجدد در این کشور به شمار می رفت.
در عهد مظفرالدین شاه که آشنایی ایرانیان با تمدن غرب بیشتر شد، در 1315ق./ 1276ش.، به منظور اشاعه فرهنگ و تأسیس مـدارس جـدیـد، انجمـن معـارف تهران تشکیل شد. انجمن یک سال بعد، در 17 جمادی الثانی 1316/1277 ش. ‌« کتابخانه ملی معارف » را با مجموعه ای که با کوشش فراوان گردآوری کرده بود، در جنب مدرسه دارالفنون، در محل انجمن، تأسیس کرد. نکته مهم اینکه واژه « ملّی » که در نـام ایـن کتابخانه بـه کـار رفتـه، بـه هیچ وجه به معنای « ملیتی » و « ملی گرایانه » نبـود، بلکـه بیـانگـر آن بـود کـه این کتابخانه هیچ گونه وابستگی به دولت ندارد و مؤسسه ای است غیر انتفاعی و مردمی از این رو، بی جا نیست اگر آن را نخستیـن کتابخانه عمـومی ایران بدانیم که در تهران تأسیس شد؛ کما اینکه تا چند دهه بعد کتابخانه ملی تبریز،کتابخانه ملی فارس، کتابخانه ملی کرمان، و کتابخانه ملی رشت نیز، که جملگی کتابخانه عمومی بودند، در ایران تأسیس شدند. والا در هرکشوری فقط یک کتابخانه ملّی می تواند وجود داشته باشد. از این رو، صحیح نیست « کتابخانه ملی معارف» را سلف کتابخانه ملـی ایـران بدانیم.
در 1324ق./1284ش.، در زمان وزارت علاء الملک، کتابخانه ملی معارف به مدرسه دارالفنون منتقل و با کتابخانه آن مدرسه ادغـام شد. در 1338ق./1298ش.، در زمـان وزارت معارف حکیم الملک، نـام « کتـابخـانـه معـارف » را بـر ایـن کتابخانه نهادند و بالاخره در 1353ق./1313ش.، در دوره وزارت معـارف علی اصغر حکمت، بـه نـام « کتابخانه عمومی معارف » خـوانـده شـد. بنـا بـر نـظام نـامـه کتابخانه عمومی معـارف ( مصوب 9 دی 1313 ش. ) کتابخانه « از دوایر اداره انطباعات بـوده « و حدود 5000 جلد کتاب و به طور متوسط 31 نفر مراجعه کننده در هر روز داشته است.
بـخش « وظایف » نیـز فقـط بـه شـرح وظایف کارکنان کتابخانه اختصـاص دارد و هیـچ اشاره ای به وظایف کتابخانه نمی کنند. اما در نظامنامه اداره انطباعات ( سازمان مادر کتابخانه معارف ) در بخش دایره کتابخانه ملّی، وظایف کتابخانه عبارت بودند از:
الف) تنظیم و مواظبت کتب موجود در کتابخانه و تدوین و طبع فهرست های لازم برای کتب.
ب ) جمع آوری کتب منطبعه و جراید و مجلات داخله و خارجه که به کتابخانه می رسد.
ج ) انتخاب و تعیین کتب خطی و چاپی که همه ساله باید برای تکمیل کتابخانه خریداری شود.
اینهـا بیشتـر وظایف کلی یک کتابخانه عمومی است. ریاست کتابخانه معارف در این زمان بر عهده جهانگیر شمس -آوری بـوده کـه بـه تازگی از آمریکا به ایران برگشته و با کتابخانه های جدید آشنا بود. رویداد مهم دیگر، در 1313ش.، برگزاری کنگره و جشن هزاره فردوسی در تهران بود، شاید برای نخستین بار بود که گروه چشمگیری از ایران شناسان و خاورشناسان سراسر جهـان در ایران گرد می آمدند. در مدرسه دارالفنون تالاری به نام فردوسی نام گذاری شد و آثار خـاورشنـاسـان و ایـرانشنـاسـان میهمـان و کتـاب هـایـی کـه به کنگره اهدا کرده بودند ، در آنجا گردآوری شد. پس از برگزاری کنگره، این کتاب ها نیز به مجموعه کتابخانه عمومی معارف اضافه شد.
نخستین ساختمان کتابخانه ملّی
در اواخـر 1313ش. مهدی بیانی کـه به ریاست کتابخانه عمومی معارف منصوب شـده بـود، در تـلاش و مکاتبات خـود بـرای رفـع مشکل جا و فضای کتابخانه عمومی معارف، از فرصت استفاده کرد و تأسیس « کتابخانه ملّی ایران » را بـه علی اصغر حکمت، وزیـر معـارف، پیشنهاد کرد که مورد قبول قرار گرفت و با اقبال روبـه رو شـد. در همیـن زمان موزه ایران باستان، در بخش غربی میدان مشق ( نبش خیابان امام خمینی و سی تیر کنونی ) در دست ساخت و ساز بـود و در قسمت شمالی ساختمان موزه ایران باستان قطعه زمینی بایر بود به مساحت حدود 3500 متر مربع. در 1315ش. علی اصغر حکمت از رضا شاه اجازه خـواسـت کـه در این زمین کتابخانه ای تخصصی برای موزه ایران باستان ساخته شود و به نام ابوالقاسم فردوسی، کتابخانه فردوسی نام گذاری شود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  39  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کتابخانه ملی

دانلود مقاله نگه داری سیب در سردخانه

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله نگه داری سیب در سردخانه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 پیشگفتار
آئین کار نگهداری سیب در سردخانه که نخستین بار در سال 1351 تهیه گردید بر اساس پیشنهادهای رسیده و بررسی و تائید کمیسیون فنی نگهداری میوه و سبزی در سردخانه برای اولین بار مورد تجدید نظر قرار گرفت و در هفتاد و دومین جلسه کمیته ملی استاندارد فرآورده‏های کشاورزی و غذائی مورخ 67/4/29 تصویب شد , اینک به استناد ماده یک قانون مواد الحاقی به قانون تأسیس مؤسسه استاندارد و تحقیقات صنعتی ایران مصوب آذر ماه سال 1349 به عنوان آئین کار رسمی ایران منتشر می‏گردد .
برای حفظ همگامی و هماهنگی با پیشرفتهای ملی و جهانی در زمینه صنایع و علوم , استانداردها و آئین کارهای ایران در مواقع لزوم مورد تجدید نظر قرار خواهند گرفت و هر گونه پیشنهادی که برای اصلاح یا تکمیل این آئین کار برسد در تجدید نظر بعدی مورد توجه واقع خواهد شد .
بنابراین برای مراجعه به استانداردهای ایران باید همواره از آخرین چاپ و تجدید نظر آنها استفاده کرد .
در تهیه و تجدید نظر این آئین کار سعی شده است که ضمن توجه به شرایط موجود و نیازهای جامعه حتی المقدور بین این آئین کار و آئین کارهای کشورهای صنعتی و پیشرفته هماهنگی ایجاد شود .
لذا با بررسی امکانات و مهارت‏های موجود و اجرای آزمایش‏های لازم این آئین کار با استفاده از منابع زیر تهیه گردیده است :
1 ـ آمار نامه کشاورزی سال 1364 از انتشارات وزارت کشاورزی
2 ـ بیماریهای مهم فیزیولوژیک انباری سیب - نگارش : داریوش شرافتیان از انتشارات مؤسسه تحقیقات اصلاح و تهیه نهال و بذر مهر ماه 1363
3 ـ استاندارد ویژگیهای سیب ( تجدید نظر ) شماره 347 ایران ـ چاپ سوم مهرماه 1364
4- 4- Refrigerated storage of apples and pears A practical guide by J.C Fibler B.B.E / B.SC / H.D 1972 England
5- 5- Wooden package for fruit and vegetable products by D.Castelli published by united nations industrials development organization ID/WG 369/13 22 November 1983
6- 6- Market diseases of fruits and vegetables apples, pears, quinces by Dean H. Rose formerly L.P Mccolloch and D.F Fisher Washington D.C Nov 1951
7- 7- American society of heating, refrigeration and air – conditioning engineers 1982
8- 8- Encyclopedia Americans the international edition volume 2 1973
9- 9- Apples – guide to cold storage ISO 1212 – 1976
10- 10- The storage of apples
R.M Smook and G.D Blanpied – 1969 – New York state college of agriculture
11- 11- Guide for storage of apples IS: 6669 – 1972




مقدمه
سیب یکی از قدیمی‏ترین میوه‏هایی است که بشر از دیر باز شناخته و مورد استفاده قرار داده است بر اساس اطلاعات موجود به نظر می‏رسد که موطن اصلی درخت سیب در منطقه جنوبی قفقاز و آسیای صغیر بوده و این درخت اولین بار در کشورهای ایران , مصر , یونان پرورش می‏یافته است . درخت سیب از گونه‏های مختلف جنس Malus از خانواده Rosaceae می‏باشد . به عقیده بعضی از گیاه شناسان جنس Malus خود زیر جنس Pyrous بوده و بیست و پنج گونه سیب شناخته شده موجود تماماؤ اخلاف Malus Pyrous و Pyrous Bacata می‏باشند . در اثر پرورش و اصلاح نژاد , این میوه دارای ارقام گوناگون شده است که در دامنه وسیعی از شرایط آب و هوای مختلف قابل کاشت بوده و با رعایت اصول به زراعی محصول قابل توجهی می‏دهد . در کشور ما نیز به علت مناسب بودن شرایط آب و هوایی این محصول از قدیم الایام مورد کشت و استفاده قرار می‏گرفته و در ربع قرن اخیر تولید آن افزایش چشمگیری یافته است . بطوری که در حال حاضر سطح زیر کشت سیب در ایران تقریباؤ به 124000 هکتار و با تولیدی حدود 1130000 تن در سال می‏رسد . تعداد ارقام ایرانی که تا کنون مشخص گردیده به بیش از 150 رقم بالغ می‏شود و علاوه بر آن حدود 30 رقم خارجی نیز به ایران وارد شده و کشت چند رقم آن متداول می‏باشد . بیشترین سطح زیر کشت به ارقام دیر رس و قابل نگهداری در سردخانه اختصاص یافته است که مهم‏ترین آن عبارتند از : زنوزمرند , عباسی , شمیرانی 7 گلدن دلیشس , رددلیشی , گرانی اسمیت , جاناتان , گالیا , شفیع آبادی و گلاب کهنز می‏باشد که سه رقم گرانی اسمیت , جاناتان , گالیا در سطح محدودی در باغهای دولتی غرس شده‏اند . سابقاؤ روش احداث باغات سیب در ایران به طریق سنتی با تراکم 300 درخت در هکتار بوده ولی در سالهای اخیر احداث باغات با کشت متمرکز ( سیستم Malling) با تراکم متوسط 2000 درخت در هکتار , رو به توسعه و گسترش می‏باشد نگهداری سیب در ایران سابقه طولانی داشته و در بعضی از مناطق روستائی کشورمان روش‏های سنتی هنوز هم متداول می‏باشد . از جمله این روشها پوشانیدن سیب توسط کاه , خاک و ماسه نرم ( به ویژه در مورد رقم شمیرانی ) و یا انبار کردن آن در زیر زمین‏های خنک است . امروزه در کشور استفاده از سرد خانه برای نگهداری این محصول شدیداؤ رواج یافته بطوریکه بخش قابل توجهی از ظرفیت سردخانه‏های بالای صفر کشور به نگهداری سیب اختصاص یافته است و از این حجم حدود 90 درصد برای نگهداری سیب‏های گلدن دلیشس و رد دلیشس مورد استفاده قرار می‏گیرد . ضرورت آشنا کردن علاقه‏مندان و دست اندرکاران ذیربط به تکنیک نگهداری سیب در سردخانه با توجه به اهمیت اقتصادی این محصول و امکان توسعه صادرات آن موجب شد که با استفاده از تجربیات حاصله در ایران و سایر کشورها بخصوص در مورد دو رقم گلدن دلیشس و رد دلیشس به تجدید نظر این آئین کار اقدام شود .


آئین کار نگهداری سیب در سردخانه
1 ـ هدف
هدف از تدوین این آئین کار ارائه اصولی به منظور نگهداری سیب در سردخانه برای عرضه در خارج از فصل می‏باشد که رعایت آنها در مرحله برداشت , 1 جور کردن , حمل به سردخانه , در طول مدت نگهداری و هنگام خروج میوه از سردخانه موجب حفظ هر چه بیشتر تازگی و ویژگیهای خاص رقم سیب مورد عمل خواهد بود .
2 ـ دامنه کاربرد
این آئین کار در مورد ارقامی از سیب که در داخل کشور تولید شده و دارای قابلیت نگهداری خوب یا متوسط هستند قابل اجراست .
2 ـ 1 ـ ارقامی که دارای قابلیت نگهداری خوب یا متوسط هستند و می‏توان آنها را از دو تا نه ماه در سردخانه نگهداری نمود به ترتیب قابلیت نگهداری به شرح زیر می‏باشند :


3 ـ اصول روش نگهداری سیب
نگهداری سیب در سردخانه 2 به صورت تازه بر اصول زیر متکی است :
3 ـ 1 ـ نگهداری در دمای 3 کم به منظور :
3 ـ 1 ـ 1 ـ کم و محدود نمودن تنفس و سایر فعالیتهای حیاتی میوه
3 ـ 1 ـ 2 ـ کم و محدود نمودن فعالیت باکتریها , قارچ‏ها ( شامل کپکها و مخمرها ) و جلوگیری از فساد میوه
3 ـ 1 ـ 3 ـ جلوگیری از تغییرات سریع کیفی میوه از قبیل : تغییر رنگ , رسیدگی بیش از حد و آردی و نرم شدن میوه
3 ـ 2 ـ نگهداری در رطوبت نسبی 4 بالا به منظور کاهش تبخیر شدید و حفظ طراوت میوه
ضمناؤ خارج نمودن یا بی اثر کردن گازهای فرار ناشی از فعالیت حیاتی سیب و همچنین نگهداری آن در سردخانه‏هایی 5 که دارای آتمسفر کنترل شده هستند , می‏تواند مدت نگهداری بعضی از ارقام سیب را طولانی‏تر کند .
4 ـ برداشت
برداشت سیب به منظور نگهداری در سردخانه به دو طریق سنتی و نیمه مکانیزه به شرح زیر انجام گیرد :
4 ـ 1 ـ وسائل لازم برای برداشت سنتی
ـ ظروف مناسب برداشت نظیر سطل , سبد , زنبیل , کیسه میوه چینی و غیره
ـ سکوی برداشت
ـ نردبان
ـ ظروف حمل سیب به سردخانه مانند : جعبه , کارتن و غیره
ـ وسیله حمل به سردخانه مانند گاری , فرقون و وسایل موتوری مناسب و نظایر آن
4 ـ 2 ـ وسایل لازم برای برداشت نیمه مکانیزه
برداشت نیمه مکانیزه در باغاتی میسر است که کاشت آن طبق اصول صحیح از نظر فاصله درختها و ردیفهای آن صورت گرفته باشد . در این قبیل باغات علاوه بر وسائل مندرج در بند 4 ـ 1 وسائل زیر نیز مورد استفاده قرار می‏گیرد :
ـ تریلی برداشت
ـ لیفت تراک
ـ پالت 6
ـ باکس پالت 7
ـ وانت یا کامیون
4 ـ 3 ـ روش برداشت
4 ـ 3 ـ 1 ـ زمان برداشت : سیب را باید موقعی ( در مرحله‏ای از رسیدن ) برداشت نمود که طولانی‏ترین عمر نگهداری را در سردخانه داشته باشد . زمان برداشت تابعی است از رقم سیب , منطقه کاشت و نحوه داشت .
برای تشخیص مناسب‏ترین مرحله رسیدن میوه به منظور نگهداری طولانی در سردخانه از ضوابط معینی می‏توان استفاده نمود و مهمترین این ضوابط عبارتند از :
ـ فاصله زمانی بین حداکثر باروری شکوفه‏ها تا زمان برداشت : تعداد روزها برای تعیین مناسبترین برداشت از مرحله تمام گل (80 درصد شکوفه‏ها باز شده باشند ) در مورد دو رقم گلدن دلیشس و رد دلیشس در مناطق مختلف ایران بین 155 ـ 135 روز می‏باشد .
ـ رنگ میوه : شدت رنگ می‏تواند عامل تقریبی در برداشت محصول باشد معمولا سیب برای رنگ گیری نیاز به شبهای سرد و روزهای آفتابی در 8 ـ 6 هفته قبل از برداشت دارد . در جدول پیوست شماره 1 میزان تقریبی رنگ ارقام رد دلیشس و گلدن دلیشس مناطق مختلف ایران نشان داده شده است .
یادآوری 1 ـ زردی رنگ توسط دستگاه کالریمتر اندازه‏گیری شده و قرمزی رنگ با در نظر گرفتن مقدار رنگ زمینه آن در سیب برآورده شده است .
ـ مقاومت ( سختی و نرمی میوه :) برای اندازه‏گیری مقاومت میوه معمولا باغداران با فشار انگشتان درجه نرمی و سختی میوه را بر اساس تجربه بدست می‏آورند ولی می‏توان برای این منظور از دستگاه سختی سنج 8 نیز استفاده نمود . جدول پیوست شماره 1 مقاومت دو رقم سیب گلدن دلیشس و رد دلیشس را در مناطق مختلف ایران نشان می‏دهد .
ـ ترکیب شیمیایی میوه : منظور از ترکیب شیمیایی مواد جامد محلول در آب و اسیدیته است برای اندازه‏گیری مواد جامد محلول در آب ( بریکس ) از دستگاه رفراکتومتر دستی استفاده می‏شود و اندازه‏گیری اسیدیته در صورت وجود وسائل و مواد لازم انجام می‏گیرد . 9 میزان تقریبی بریکس و اسیدیته در جدول پیوست شماره 1 در مورد ارقام گلدن دلیشس ورد دلیشس آورده شده است .
باغداران هر منطقه می‏توانند با استفاده از ضوابط فوق الذکر بهترین موقع برداشت ارقام سیب باغات خود را برای نگهداری در سردخانه مشخص نمایند .
یادآوری 2 ـ چون قسمتی از رسیدن سیب در سردخانه انجام می‏گیرد , لازم است آنرا قبل از رسیدن کامل برداشت نمود . 10
ضمناؤ از آنجا که میزان رسیدن در مدت نگهداری تأثیر قابل ملاحظه‏ای دارد , صاحبان باغات با دست اندرکاران ذیربط باید بر اساس تجربیات خود با توجه به مدت نگهداری مورد نظر , زمان دقیق چیدن را مشخص نمایند .
4 ـ 4 ـ نحوه برداشت :
4 ـ 4 ـ 1 ـ میوه را باید حتی المقدور در ساعات اولیه روز که هوا خنک است , چید و دقت نمود که شبنم 11 و قطرات باران روی آن نباشد .
4 ـ 4 ـ 2 ـ از هر گونه عملی که موجب آسیب دیدن سیب می‏گردد از قبیل : فشار انگشت , زخمی کردن , پرتاب میوه به درون ظروف و غیره باید خودداری کرد و برای چیدن باید از کارگران آموزش دیده استفاده نمود .
4 ـ 4 ـ 3 ـ فقط میوه‏های سالم را باید برای نگهداری در سردخانه تخصیص داد واز اختلاط آن با میوه‏های ناسالم ( زخمی , لهیده , پلاسیده , آفت‏زده , پوسیده , زیر درختی و هر نوع عیب دیگر ) خودداری نمود .
5 ـ جور کردن 12 و درجه بندی
منظور از جور کردن این است که سیب‏های سالمی را که از درخت چیده شده از لحاظ رقم , اندازه , رنگ , میزان رسیدگی و سایر مشخصات جور کرده و سیب‏های مشابه را در ظروف جداگانه قرار داد .
این عمل می‏تواند در باغ بلافاصله پس از چیدن و یا در سردخانه قبل از قرار دادن سیب در اتاق‏های اصلی نگهداری انجام شود . در این مرحله باید دقت کافی نمود که اگر احیانا تعداد معدودی میوه‏های معیوب مندرج در بند 4 ـ 4 ـ 3 با سیب‏های سالم مخلوط شده باشند از آنها تفکیک گردد . در صورتیکه درجه بندی سیب‏ها مورد نظر باشد , می‏توان طبق استاندارد ملی ایران شماره 347 ( ویژگیهای سیب ) همزمان با جور کردن و یا پس از نگهداری در سردخانه و بلافاصله قبل از عرضه به بازار , عمل درجه بندی را انجام داد .
6 ـ بسته بندی
هدف اصلی از بسته بندی میوه در این آئین کار این است که بتوان سیب را با حداقل ضایعات , حمل و نقل , نگهداری و به بازار مصرف عرضه نمود .
6 ـ 1 ـ ظروف مورد استفاده باید از موادی ساخته شده باشند که به اندازه کافی مقاوم بوده تا در هنگام حمل و نقل , نگهداری در سردخانه و عرضه به بازار مصرف از خسارات احتمالی به میوه جلوگیری شود .
6 ـ 2 ـ کف و دیوارهای ظروف بسته بندی باید صاف و نرم بوده و هیچ نوع وسیله و لوازمی از قبیل میخ یا بست‏های فلزی , زوایا و برجستگیهای تیز و غیره که به میوه آسیب وارد نماید در آنها موجود نباشد . ظروف نگهداری سیب در سردخانه باید دارای منافذ لازم برای رسیدن هوای سالن سردخانه به میوه‏های محتوی آن باشد .
6 ـ 3 ـ ظروف مورد استفاده برای نگهداری میوه نباید آلوده به قارچ و میکروارگانیسم‏های دیگر باشد و بهتر است قبل از گذاشتن سیب در آنها مورد نظافت و ضد عفونی قرار گیرند .
6 ـ 4 ـ پوشال ( اعم از گیاهی یا کاغذی ) نباید در سردخانه مورد استفاده قرار گیرد . در بعضی از موارد استفاده از کاغذهای غیر قابل نفوذ رطوبت و ورقه‏های پلی اتیلنی ( بخصوص در مورد گولدن دلیشس ) به استثنأ سیب‏هایی که به اسکاله حساسیت دارند , متداول است .
یادآوری : برای اطلاع بیشتر در مورد مشخصات جعبه‏های نگهداری و حمل و نقل سیب می‏توان از استاندارد جعبه‏های چوبی مخصوص بسته بندی میوه و سبزیهای تازه به شماره 1277 ایران و یا سایر استانداردهای مربوطه استفاده نمود .
7 ـ انتقال به سردخانه
7 ـ 1 ـ بهتر است ظروف حاوی سیب را در همان روز برداشت با یکی از وسایل مندرج در بندهای 4 ـ 1 و 4 ـ 2 که متناسب با حجم ظروف و سایر مقتضیات باشد هرچه سریع‏تر به سردخانه منتقل نمود .
7 ـ 2 ـ در صورتیکه انتقال سیب به سردخانه در همان روز برداشت میسر نباشد . ولی امکان خنک کردن و خنک نگهداشتن آن در محل برداشت موجود باشد باید از این امکانات برای سرد کردن میوه قبل از انتقال به سردخانه استفاده نمود .
7 ـ 3 ـ در صورتیکه حمل فوری سیب به سردخانه میسر نبوده و تسهیلاتی هم برای سرد کردن در اختیار نباشد باید ظروف حاوی میوه را در اتاقهای زیرزمینی یا محل مسقف و یا زیر سایبان نگهداری و در اسرع وقت نسبت به انتقال آن به سردخانه اقدام نمود .
یادآوری 1 ـ استفاده از وسائط نقلیه مجهز به تجهیزات سرد کننده برای انتقال سیب به سردخانه بخصوص اگر فاصله سردخانه تا مبداء حمل زیاد باشد , ضروری است و در این صورت ظروف حاوی میوه باید به نحوی چیده شوند که جریان هوا در بین آنها به راحتی انجام گیرد و سایر الزامات از قبیل سرد کردن و نظافت و ضد عفونی داخل آن , مد نظر باشد .
یادآوری 2 ـ در مواردیکه معابر منتهی به سردخانه ناهموار باشد باید به راننده وسیله نقلیه سفارش نمود طوری وسیله نقلیه را براند که موجب ایجاد لرزشها و حرکات شدیدی که سبب خسارت به سیب می‏شوند , نگردد .
8 ـ طرز عمل در سردخانه
8 ـ 1 ـ به محض رسیدن سیب به سردخانه و قبل از چیدن ظروف آن در محل اصلی نگهداری باید از آن نمونه برداری کرده و مشخصات نمونه را در فرم پیشنهادی پیوست شماره 2 درج و به امضای صاحب کالا رساند .
در صورتیکه دمای میوه پایین نیامده باشد باید به فوریت آنرا سرد نمود . این عمل با قرار دادن ظروف حاوی میوه در سالن پیش سرد کن و تقلیل دمای آن تا پائین‏تر از ده درجه سلسیوس با گرداندن هوای سرد انجام می‏پذیرد . برای سرعت عمل بیشتر باید ظروف را کنار هم یا روی هم طوری چید که هوای سرد در حین گردش به راحتی به تمام سیب‏ها برسد .
8 ـ 2 ـ پس از پایین آمدن دمای سیب , ظروف حاوی آن را باید به محل اصلی نگهداری در سردخانه منتقل نمود . و صرف نظر از نوع تسهیلاتی که برای چیدن ظروف در آن محل موجود باشد . باید ظروف را طوری در کنار هم قرار داد که هوای سردخانه در حین گردش به راحتی به تمام ظروف و محتوی آن برسد .
ضمنأ برای سهولت نمونه برداری به منظور کنترل عوارضی احتمالی بهتر است ارقام مختلف سیب بطور جداگانه از هم چیده شوند و در مواردیکه میوه‏های متعلق به چند باغدار در یک سالن نگهداری می‏شوند نیز باید منفک از هم قرار گیرند .
یادآوری 1 ـ مناسب‏ترین حد استفاده از فضای اتاق‏های نگهداری سردخانه معادل 250 ـ 200 کیلوگرم سیب در هر متر مکعب فضای قابل استفاده می‏باشد .
یادآوری 2 ـ حداقل فاصله سطح بالایی جعبه‏ها از سقف نباید از Cm 60 و از دیوارها از Cm 15 کمتر باشد .
8 ـ 3 ـ دما : بطور کلی هر قدر دمای نگهداری سیب پایین‏تر باشد رسیدن میوه کندتر و از دست دادن رطوبت آن و ضایعات ناشی از نگهداری در سردخانه کمتر خواهد بود . در هر حال هنگام تعیین دمای نگهداری باید نکات دیگری را نیز مد نظر داشت . نقطه انجماد سیب بسته به رقم و سال برداشت متغیر است و معمولا بین 2/8 تا 2/2 ـ درجه سلسیوس بوده و به این لحاظ نباید این میوه را در دمای کمتر از 1 ـ درجه سلسیوس نگهداری نمود . هر چند ارقام رد دلیشس و گلدن دلیشس در دمای 1 ـ درجه سلسیوس به مدتهای طولانی 8 ـ 6 ماه قابل نگهداری هستند ولی این امر مستلزم گردش یکنواخت هوا بوده و برای جلوگیری از یخ زدن میوه معمولا دمای صفر درجه سلسیوس توصیه می‏شود .
8 ـ 4 ـ رطوبت نسبی : رطوبت نسبی در سالن اصلی نگهداری سیب نباید از 90 درصد کمتر باشد . زیرا کم شدن رطوبت نسبی باعث افزایش تبخیر رطوبت میوه شده و نهایتأ موجب چروکیدگی و کاهش وزن آن می‏گردد .
از طرفی رطوبت‏های نسبی بالاتر از 95 درصد نیز در صورتیکه گردش هوا یکنواخت نباشد , روی سطح میوه و دیوارها به صورت شبنم درآمده و سبب نشو و نمای قارچها می‏گردد که به نوبه خود باعث خسارت میوه و آلودگی سالن می‏شود . بنابراین استفاده از رطوبت نسبی بالاتر از 90 درصد فقط در صورتی میسر است که سیستم مناسب گردش هوا مانع تشکیل شبنم باشد . در هر صورت تقلیل وزن سیب در رطوبت نسبی حدود 90 درصد ناچیز بوده و در رطوبت نسبی 85 درصد نیز قابل اغماض می‏باشد .
8 ـ 5 ـ گردش هوا : حجم هوایی که برای سرد کردن میوه بکار می‏رود باید بین 40 ـ 30 متر مکعب در دقیقه برای هر تن 13 باشد . طرز چیدن بسته‏های سیب باید طوری باشد که توزیع هوا بین بسته‏ها به صورت یکنواخت انجام گیرد . و از ایجاد زوایای مرده ( جایی که هوای سرد به اندازه کافی به آن نرسد ) جلوگیری شود .
سطح بالایی جعبه‏های میوه که روی هم چیده شده باید پایین‏تر از محل ورود هوای سرد باشد . بعضی از سردخانه‏ها مجهز به دستگاه تهویه برای خروج تدریجی گازهای فرار که ناشی از تنفس میوه و رسیدن آن می‏باشد بوده و در بعضی دیگر عمل تهویه را با باز کردن در سالن‏ها انجام می‏دهند . لازم به تذکر است که تأثیر سوء افزایش گازهای فوق الذکر در دمای پایین نگهداری سیب قابل توجه نبوده و محل تردید می‏باشد .
8 ـ 6 ـ در سردخانه‏هایی که مجهز به کنترل آتمسفر می‏باشند , می‏توان با تغییر در نسبت اجزاء متشکله هوای سردخانه مخصوصأ بی اکسید کربن و اکسیژن مدت نگهداری سیب را طولانی‏تر کرد . اجرای این منظور مستلزم رعایت نکاتی است که در پیوست شماره 3 به آن اشاره شده است .
یادآوری : استفاده از پوشش بعضی از انواع پلاستیک که برای مواد غذایی مضر نباشند می‏تواند کاهش وزن را در مدت نگهداری تقلیل دهد . با پوشاندن سطح داخلی جعبه‏های حاوی سیب از قبیل گلدن دلیشس بوسیله ورقه‏ای از پلاستیک 14 و یا کاغذهای مومی و یا با پوشاندن کومه‏ای از جعبه‏های سیب نتایج جالب توجهی بدست آمده است .
9 ـ کنترل سیب‏ها در سردخانه
9 ـ 1 ـ از آنجا که در طول مدت نگهداری سیب در سردخانه عوارضی بروز می‏کنند که اگر به موقع کشف و شناخته نشوند و از توسعه آنها جلوگیری نگردد خسارات قابل توجهی ببار می‏آورند , لذا لازم است که از سیب‏های موجود در سالن‏های مختلف سردخانه در فواصل زمانی معین (5 تا 10 روز یکبار و مرجحأ هفته‏ای یکبار ) نمونه برداری کرده و نمونه‏ها را مورد معاینات دقیق قرار داده و به محض تشخیص بروز عارضه‏ای در صورت امکان از توسعه آن جلوگیری و در غیر این صورت نسبت به عرضه آن به بازار اقدام نمود . 9 ـ 2 ـ عوارضی که ممکن است در طول مدت نگهداری سیب در سردخانه بروز نماید عبارتند 15از :
9 ـ 2 ـ 1 ـ عوارضی که منشأ باغی دارند :

Water core
Bitter pit

9 ـ 2 ـ 2 ـ عوارضی که ناشی از پیری و طول مدت نگهداری هستند :

Mealy break down
Internal break down
Senile brown core

9 ـ 2 ـ 3 عوارضی که منشأ آن سرمای اضافی است :

Freezing injury
Soft scald
Soggy break down
Brown core
Internal browning

9 ـ 2 ـ 4 ـ عوارضی که منشأ آن ترکیب هوای سردخانه در آتمسفر کنترل شده می‏باشد ( کمی اکسیژن زیادی بی اکسید کربن :)

Skin shrivel
off flavours and odours

9 ـ 2 ـ 5 ـ عوارضی که منشأ آن گاز آمونیاک می‏باشد :
در سرد خانه‏هایی که در سیستم سرمازای آن از سیال آمونیاک استفاده می‏شود نشت گاز موجب تغییر رنگ و رسیدن سریع میوه و حساسیت میوه به حمله قارچها می‏گردد .
9 ـ 2 ـ 6 ـ عوارضی که منشأ قارچی دارند :

Blue mold Rot
Gray mold Rot
Apple scald
Pink Rot
Bull’S Eye Rot
Black Rot
Alternaria Rot
Bitter Rot
Brown Rot

یادآوری 1 ـ قارچهای مولد عوارض فوق اکثرا از راه منافذی که در نتیجه خراش پوست سیب یا ضرب خوردگی آن ایجاد می‏شود به بافت میوه نفوذ کرده و سبب بروز عارضه می‏گردند . شایع‏ترین قارچهای مولد عوارض فوق گونه‏های Penicillium, Cladosporium و Alternaria می‏باشند .
یادآوری 2 ـ در صورتیکه شناخت قارچهای موجود در هوای سردخانه ضروری باشد می‏توان با قرار دادن پتری درشهایی که حاوی مواد غذائی مناسب برای قارچ‏ها باشند در سالن سردخانه و متعاقبأ انتقال آنها به اینکه با تورهایی که روی دمای مناسبی تنظیم شده باشند و معاینه بعدی آنها به وجود قارچهای موجود در هوای سردخانه و میزان تراکم آنها پی برد .
9 ـ 2 ـ 7 ـ عوارضی که علل نامشخص دارند :

Storage scald
Janathan spot
Black scald

9 ـ 3 ـ نحوه نمونه برداری سیب از سالن‏های سردخانه
9 ـ 3 ـ 1 ـ شروع نمونه برداری باید همزمان با شروع بروز عوارضی در حساسترین رقم سیب منطقه باشد .
9 ـ 3 ـ 2 ـ فواصل نمونه برداری می‏تواند بر اساس قرار داد منعقده بین سردخانه دار و صاحب میوه باشد .
9 ـ 3 ـ 3 ـ نمونه برداری باید از هر کومه و از هر رقم بطور اتفاقی از قسمتهای مختلف کومه‏های متعلق به هر یک از صاحبان میوه بطور جداگانه انجام گیرد .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 23   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگه داری سیب در سردخانه

دانلود مقاله انسان و معماری

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله انسان و معماری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه
پس از سال‌ها زندگی پراکنده و بدوی نسل‌های بشری، رفته رفته نیاز و طبع اجتماعی انسان‌ها سبب شد هسته‌های مدنیت و کلنی‌های انسانی (human colonies) شکل بگیرند و پایه‌های تمدن کهن امروزی پایه‌ریزی شوند.
مصر در کنار رود نیل سرزمین‌های آشور، کلده، بابل، بین‌النهرین و دشت و جلگه‌های وسیع سرزمین آریایی ایران (Persian) همه و همه نقطه‌هایی است که روی نقشه‌های جغرافیایی اولیه ظاهر و رفته رفته پر رنگ شدند و هویت یافتند و با توسعه زندگی اجتماعی بشری و ساز و کارهای اقتصادی و بازرگانی و حوزه کاشت و برداشت، گسترش و تزاید آنها ادامه یافت. این سیر تاریخی همچنان ادامه پیدا کرد تا امروز که ما شاهد قاره‌های پنجگانه کره زمین با شهرها، شهرک‌ها و روستاها و مهمتر از اینها، کلان‌شهرهای عظیم روی نقشه جهان هستیم.
در این قاره‌ها بافت‌های متفاوتی شکل گرفته‌اند: از بیغوله و کپرها و حصیر‌نشین‌ها و سکونت‌های حاشیه‌ای و تحمیلی که بگذریم، بافت‌های مسکونی، تجاری، اداری و بازرگانی را در جای جای جهان و با گونه گونی بسیار می‌بینیم.
امروز خانه‌های ویلایی بزرگ و کهن جای خود را به الگو‌های کوچک، با متراژ کوچک آپارتمانی داده که در دل برج‌ها و آسمانخراش‌های عظیم جای گرفته‌ اند. بازار‌های سنتی و سرپوشیده گلی قدیمی با سقف‌های گنبدی و زیبا جای خود را به پاساژها و مراکز خرید بسیار بزرگ و چند طبقه با آسانسورها و پله‌های برقی داده است.
فضاهای سبز وسیع خانه‌های قدیمی، محلات و خیابان‌ها، جمع و جور شده و در پارک‌ها و بوستان‌ها و حاشیه بعضی خیابان‌ها خلاصه شده است. راه‌ها و جاده‌های باطراوت و خلوت درشکه‌رو، سواره رو و پیاده رو تبدیل به خیابان‌های شلوغ و پر‌ترافیک چند بانده و بلوار‌ها و بزرگراه‌های وسیع شده است.
انسان امروز به جای پیاده روی در حاشیه باصفای خیابان‌ها و گذر سواره از جاده‌های خلوت، درگیر ازدحام، انبوه خیابان‌ها و بعضا شلوغی اتوبوس‌های پر از جمعیت، بزرگراه‌های عظیم و شتاب مترو و ... است.
هوای پاک و آسمان آبی و فضای سرسبز، کم کم به هوای آلوده و آسمان تیره، شلوغ و آغشته به صداها، برق‌ها و آژیر خودرو‌ها بدل شده است. از زندگی با صفا، خوش و آسوده دیروز خبری نیست و انسان امروز درگیر زندگی‌های پر‌زرق و برق، اما پر درد‌سر و ناآرام و پر هیاهو با دل مشغولی‌های بسیار است. البته درست است که سهمی از مشکلات به افزایش جمعیت و گسترش جوامع امروزی و به تبع آن مسائلی از قبیل تمرکز کار، حرفه، صنایع، مراکز تجارت و بازرگانی و اقتصاد و... بر می‌گردد که لامحاله بایستی صورت می‌گرفت، اما باید پذیرفت که قسمت عمده‌ای از این زندگی را می‌توانستیم به شکل بهتری داشته باشیم.
مواردی چون قطبی شدن شهرها و مناطق مسکونی به شمال و جنوب، چهره کریه و ناخوشایند ساختمان‌سازی و بلندمرتبه‌سازی بی‌رویه در سطح شهرها و مناطق، بهم‌ریختگی بافت‌های مسکونی، نابود‌سازی محیط‌زیست بشری و مهمتر غیر‌اصولی بودن و مقاوم نبودن ساخت و سازها در قبال حوادث نامترقبه به‌خصوص زلزله، ساخت و سازهای تقلیدی، بدون الگوی صحیح و قابل قبول، خارج شدن از اصول و ضوابط سنتی و نوین در کاربرد مصالح و استفاده صحیح از آن و عدم رعایت سبک‌سازی در ساخت و سازها و امثال آن موید سهل انگاری‌های ما در این‌باره است.
اما این همه حاصل سهل‌انگاری‌های نسل ما نیست. بلکه حاصلی است که در طول قرون و اعصار فراهم آمده و در عصر حاضر عمده آن رخ نموده است.
برای مثال منزل(comfortable Home) که محل نزول از مرکب و آرامش یافتن و استراحت کردن و نزول یافتن در محل سکونت و خانه بوده است، کم کم به الگوی تحمیلی و اجباری تبدیل شده که آشیانه یا خوابگاهی نا‌آرام و غیر متناسب با طبیعت و فطرت انسانی است و آسایش او، هویت و فرهنگ او را تحت‌الشعاع قرار داده است. مرحوم دکتر کریم پیرنیا می‌گفت: در قدیم خانه‌ها را آدم‌وار می‌ساختند، یعنی برای سکونت و راحتی انسان. اما تغییرات و تحولات غیر اصولی در ساخت ساز و تاسیسات و کاربرد مصالح ساختمانی و طراحی، خانه‌ها را تبدیل کرده به فضایی که دیگر راحتی و آسایش و لطافت ندارد و تنها سرپناهی است که به ناچار آن را می‌پذیریم و به آن پناه می‌بریم.
بنابراین طرح این نکته ضروری‌ است که همه آنچه مورد انتقاد است، خود را به ما تحمیل کرده و ما نیز اجازه داده‌ایم بدون هیچ‌گونه بومی‌سازی و ایجاد صلاحیت و تناسب با زندگی انسان ایرانی وارد عرصه تعایش ما شود که البته به‌قول پروفسور رفیع‌پور این ضایعات و خساراتی است که انسان در اثر تحول و توسعه و در تضاد با راه و رسم صحیح زندگی انسانی می‌پردازد. و تنها راه چاره در این عرصه آن است که این ضایعات را به حداقل کاهش دهیم و همین امر نیز تدابیر خاص خودش را می‌طلبد.
برای تدبیر در این باره ضروری‌ است بدانیم که همه آنچه را که از آن سخن می‌گوییم ناهنجاری فضای زیست ما نیستند. بعضی ضرورت و اقتضای توسعه و تحول بوده است و نیز ضروری است که بدانیم هنوز چیزهای بسیار برای افتخار و بالیدن داریم. میراث کهن و یادگار تمدن کشور ما در صورت تعمق، راهگشای بسیار خوبی خواهد بود.
و نیز باید به خاطر داشت به دلیل ویژگی‌های خاص هنر معماری، هر عملکردی در حوزه معماری و هنر، روش نوین درساخت و سازها و طراحی‌ها، شهرسازی و شهرهای جدید و بافت‌هایی که امروز ایجاد می‌شوند نیز برای آیندگان به جا خواهد ماند و آنها ما را قضاوت خواهند کرد!
سارتر آزادی بی قید و شرط را از امکانات ذهن آدمی دانست . به نظر او آدمی آزاد است هر چه می خواهد اختیار کند و به همین جهت است که باید او را مسئول انتخاب های خود دانست .
اگر از دوره دکارت ، انسان موجودی است خردورز ، از نظر استوارس موجودی است فرهنگی و ماهیت انسان در بستر فرهنگ شکل می گیرد . لذا جهت رهیافت به ماهیت بشر ، باید زبان ، فرهنگ و قومیت را مطالعه کنیم.
علامة طباطبایی در کتاب نهایه الحکمه:
ما انسانها موجوداتی واقعی هستیم و همراه ما موجودات دیگری هستند که بسا در ما تأثیر می‌گذارند یا از ما تأثیر می‌‏پذیرند، همانطور که ما در آنها اثر می‌گذاریم یا از آنها تأثیر می‌‏پذیریم.
مرحوم دکتر کریم پیرنیا می‌گفت:
در قدیم خانه‌ها را آدم‌وار می‌ساختند، یعنی برای سکونت و راحتی انسان.
توماس مور (1478 ـ 1535) نگارندۀ کتاب اُتوپی Utopi که نمونۀ برجستۀ هیومانیزم در دیباچۀ عصر رنسانس می باشد:
"اُتوپیایی (ناکجا آباد) باید ساخت که در آن انسانها بدون قید و شرط، آزاد و آرام زندگی اشتراکی نمایند."
انسان، فراتر از ماشین
دکتر علی‌اصغر مصلح: اگر بخواهیم توضیحی از ریشه‌های دو جریان فهم فلسفی در سده‌های جدید، نخست در سنت تحلیلی (آنگلوآمریکان) و سپس در سنت قاره‌ای ارائه دهیم، بی‌شک به دو چهره دوران‌ساز آغاز عصر جدید فرانسیس بیکن (1618ـ1561) و رنه دکارت (1650ـ1596) می‌رسیم.
. بیکن پدر تجربی مسلکی انگلیس و دکارت سرسلسله‌دار عقلی مسلکان فرانسوی و آلمانی است. از این رو این یادداشت‌ها که کوششی برای فهم انسان در عصر جدید است، با این دو چهره نامدار آغاز می‌شود.
رنه دکارت و فرانسیس بیکن دو نماینده اصلی آغاز تفکر دوره جدیدند. آنچه پس از گذشت چهار قرن از متافیزیک جدید کاملاً در این دو فیلسوف خود را آشکار می‌کند تکیه بر سوژه (فاعل شناسایی) است. سوبژکتیویسم (اصالت فاعل شناسایی) بنیان مشترک نظام‌های فلسفی دوره جدید است.
نظام فلسفی دکارت با اصل قراردادن اندیشه انسان قوام می‌یابد. علت اندیشه خداوند است،‌ اما خود خداوند با تکیه بر اصالت اندیشنده و محتوای اندیشه او اثبات می‌شود.
پس وجود خداوند با مبنا قرارگرفتن اصول اندیشه انسان و وجود جهان با تکیه بر خداوند و توسل به صفت کمال او ثابت می‌شود. «می‌اندیشم پس هستم» دکارت نقطه ثابتی بود که به زعم وی، شک را زایل می‌کند و تفکر یقینی با آن آغاز می‌شود.
خودآگاهی سوژه بنیانی است که دکارت براساس آن می‌خواهد دیگر اجزای فلسفه‌اش را پی‌ریزی کند؛ اما این اصل یقینی، یعنی «فاعل اندیشنده و شناسنده»، به نحو ضمنی اصالت بخشیدن به وجهی و شأنی از انسان و تعیین مقام و موقعیت جدیدی برای او بود. باکو ژیتوی دکارت تلقی جدیدی از انسان‌ و راهی جدید را معرفی کرد.
آنچه دکارت اظهار کرد در ابتدا با مشکل نحوه تبیین رابطه جسم و نفس روبه‌رو شد، ولی این تصویر جدید از انسان مسائل و پیامدهای بسیار بیشتری داشت که تاریخ متافیزیک جدید را می‌توان براساس نحوه بسط و اصلاح آن یا جرح و تعدیل و رد و انکار آن روایت کرد. پاسخ‌های خود دکارت در مورد نسبت انسان با جهان، انسان با خدا، رابطه جسم و نفس انسان هیچ کدام کافی به نظر نمی‌رسید و لذا فیلسوفان دکارتی که کلیت تلقی دکارت را پذیرفته بودند، هر کدام به نحوی درصدد افکندن طرح نو و جبران خلل و کاستی‌های طرح وی برآمدند.
آنچه که به دکارت اهمیت بخشیده نه نظام متافیزیکی وی است، بلکه اظهار تلقی دوره جدید از انسان است. هرچه از زمان دکارت گذشته اهمیت کوژیتوی او آشکارتر شده است. کوژیتوی دکارت بیانگر نقش جدید انسان در عالم است. مجموعه شرایط و اوضاع در دوره جدید دگرگون شد، اکتشافات جدیدی صورت گرفت، نظریات جدیدی در علوم پیدا شد و اوضاع اجتماعی، فرهنگی و... به نحوی اساسی تغییر کرد. نقش دکارت در این میان، آن بود که پرسش‌های دوره جدید را به وضوح در معرض اندیشه قرارداد.
فرانسیس بیکن نیز به رغم تفاوت‌هایی که با دکارت دارد، در این دریافت که عالم جدیدی آغاز شده و انسان در حال احراز نقشی جدید در عالم است با وی مشترک است. ابراز تلقی جدید از علم و مترادف دانستن علم و قدرت یک نشانه آن است. نشانه دیگر، تقسیم‌بندی علم به 3 قسم: فلسفه تاریخ و هنر براساس قوای سه‌گانه نفس، یعنی عقل، حافظه و خیال است. درک ناگفته بیکن در این نحوه تقسیم‌بندی و التفات به کوژیتوی دکارت، میزان نزدیکی دو فیلسوف به یکدیگر را آشکار می‌کند. آنچه در تلقی دوره جدید اصالت دارد انسان است و آن هم انسان دارای ادراک و شناخت. اعتبار خدا، جهان و حتی خویشتن به میزانی است که در دایره اندیشه و شناخت «من» در‌آید. اطلاق عنوان سوبژکتیویته در فلسفه معاصر بر فیلسوفان دوره جدید، حامل چنین بار معنایی است.
اما در محدوده بحث‌های انسان‌شناسی فلسفی، سهم دکارت آن بود که وی انسان را ماشین پیچیده دارای نفس معرفی کرد و فصل ممیز انسان از سایر حیوانات را عاقل و دارای نفس بودن او دانست.
همان که بعد از وی، به وسیله لامتری کنار گذاشته شد و انسان تنها به منزله یک ماشین پیچیده تبیین گردید. (کونستمن، ص 107) ماجرای دوگانه انگاری وی و قول به دو جوهر جسم و نفس نظریه دیگری است که چگونگی ایجاد تعادل و توافق بین آنها و نحوه تاثیر و تاثر آنها بر یکدیگر، نسبت آنها با خداوند، فیلسوفانی چون خولینکس، ن. مالبرانش، اسپینوزا و لایب‌نیتس را به اندیشه واداشت و باعث شد که آنها طرح‌های مختلفی در افکنند.
انسان شناسی بنیادین: این سطح از انسان شناسی وحدت نهایی و بی بدیل و مطلق انسان را می کاود و در جستجوی مفهوم، ماهیت و تصور انسان به عنوان ساختاری بنیادین و غیر تاریخی است که از این طریق توصیف های متنوع از انسان را قابل درک گرداند چنین دانش پایه ای از انسان کاملا انتزاعی و در نتیجه بنیادی، فراگیر و در عین حال ناقد روش هاست و حدود هر انسان شناسی را تعیین می کند این انسان شناسی فلسفی بنیادین هم نتایج حاصل از دانش های مربوط به انسان را مد نظر قرار می دهد و هم از انسان شناسی های بخشی و حوزه ای بهره می گیرد به طور کلی اندیشه های ارائه شده در باب مقایسه و تقابل انسان با حیوان، بررسی و فهم رابطه انسان با خدا و در هستی و جهان انگاشتن او در حیطه این انسان شناسی بنیادین جای می گزارد.
انسان / حیوان. مقایسه انسان با حیوان دو نگرش عمده سلبی (کاستی در طبیعت انسان) و ایجابی (فزونی هایی در این طبیعت) را در بر می گیرد. نگرش سلبی در دوران باستان از آن پروتاگوراس است که در اسطوره آفرینش اش
(Roughley 2000) ظاهر می شود و در دوران جدید از سوی گهلن طرح می شود
او که سعی کرده بر اساس داده های علوم خاص تبیینی فلسفی از ذات انسان
(Kaminski 1998) ارائه نماید، معتقد است که انسان در تنگنای دو جانبه ای قرار دارد
فشاری به دلیل گشودگی بی حد و حصر در قبال عالم از ناحیه بیرون و فزونی بیش از حد قوای محرک زیستی از ناحیه درون انسان ذی نقص یا رخنه دار هردر بی تناسبی عمده میان استعدادهای غریزی و انطباق محیط زندگی را تجربه می کند از طرف دیگر نگرش ایجابی فزونی خصیصه هایی را برای امکان نوعی حیات روحی و اجتماعی فراهم می نماید این اندیشه در دوران باستان از سوی دیوگنس آپولونیایی و در دوران کنونی از آن پورتمان است.
پورتمان بر اساس یافته های زیست شناسی و مطالعه تطبیقی رفتار انسانی (Ibid) با مخالفت شدید از طرز برخورد یک جانبه از انسان که او را تنها به عنوان موجودی در سلسله مراتب تکامل زیست شناختی و تاریخ انواع داروینی قرار می دهد معتقد است که انسان امیال و غرایز اش را به شکلی نسبتا آزادانه در اختیار می گیرد.
از سویی دیگر مارکس معتقد است که زمانی انسان خود را از حیوان متمایز می کند که شروع به تولید وسایل زیست اش می کند. (Midgley 2000).
نتیجتا در هر دو بینش (سلبی و ایجابی) انسان با فعالیت سازنده اش بر ساختار زیست شناختی اش غلبه کرده و توازنی را ایجاد می کند.
یعنی انسان هم انسان جبرانگر (Marqurd) است و هم مخلوق خلاق (Landmann) و در واقع ترکیبی از این دو یعنی انسان موضع دار برون مرکز پلسنر (دیرکس 1384)
پلسنر ترکیب نظری از علوم خاص را در ارتباط دقیق با متا فیزیک ها و اخلاق است ارائه می دهد که در موقعیت میانی نظریه هستی و علوم طبیعی
همچنین اندیشمند فرانسوی لیبرال، Constant، مفهومی سه گانه را از وجود انسان طرح می نماید (Kaminski
1998 قرار دارد
هیجان، عقلانیت و حیوانیت که در ارتباط نزدیک با یکدیگر چنین سرشت سه گانه ای را در انسان به وجود می آورند. (Krusznska 1998)
انسان و خدا. عهد باستان و قرون وسطی انسان را قبل از هر چیز به متناهی بودن اش می شناسد که او را تابع الوهیت یا خدا می کند.
به نظر آگوستین پرسش از خدا در من و در ضمیر انسانی برانگیخته می شود. آکویناس بر وجود مستقل روح انسان در نگرشی که غیر مادی بودن اش توسط خدا در دانشی فکری ظهور یافته تاکید می کند ( Krapiec 1998)
. ولی در عصر جدید این طرز تفکر نه تنها نفی که معکوس شده است: انسان به تدریج جای خدا را می گیرد و او را تابع خود می کند.
در فلسفه دین فویرباخ این انسان است که خدای خود، نوع یا ذات نامتناهی انسان، را متناسب با خود می آفریند
بلوخ معتقد است اگر چه مضامین عقیده دینی اوصاف دنیوی غایات عمل جمعی و سیاسی انسان است ولی تاکید می کند که مقولاتی چون امید، آنچه نو است.
و هجرت (خروج) به عنوان نوعی متعالی نا خدا گرایانه پس از مرگ خدا و به مثابه استعلایی بدون موجود متعالی نمایان گر می شوند (دیرکس 1384)
انسان و جهان. بنیان گذار رمانتیسم فلسفی، Schelling ، از هویت تمامی حوزه های جهان سخن می گوید
انسان هوشمند به جهان پیوند خورده است و باید از یکتایی ش آگاه باشد چنین دانشی بیگانگی او
را از طبیعت اصلاح خواهد کرد: انسان هوشمند به مثابه انسان جهانی. چنین نگرش هایی در نزد فیلسوفان رمانتیکی مثل
Novalis، Holderlin، Baader و Schubert
به چشم می خورد، نیز در نزد نئو رمانتیسم هایی چون
. دوکارتین انسان و موقعیت اش در جهان را بر اساس قیاس های وسیعی از یافته های پیدایش و تکامل جهانی و زیستی طرح می کند.
در انسان محور گرایی هستی شناختی انسان در شیوه ای که کنش می کند و موقیت اش در جهان به عنوان موجودی ویژه به ظهور و هستی می رسد
(Kaminski 1998). ماکس شیلر با تعریف انسان به عنوان
«مخلوقی که در حال فراتر رفتن از خود وجهان» است، معتقد است که وضعیت گشودگی در برابر جهان و شور نامتوقف برای نفوذ در گشودگی فضای جهان انسان را مجبور کرده است تا در جستجوی چگونگی جای دادن مرکزیت مطلق اش بیرون از جهان باشد (1998
Tchernaya). هستی شناسی مارتین هایدگر در تلاش برای ایجاد شکلی جدید از انسان شناسی فلسفی، زبانی جدید و روشی نو برای فهم هستی انسان (در هستی بودن انسان)
ارائه می دهد. از نظر هایدگر «امکان هستی کلی که واقعی و وجودی است با در جهان بودن انسان» فراهم می شود (140:Mulhall, 1996 )
. هستی انسان ها ساختاری از امکان های وجود را دلالت می کند، شیوه های وجودی که انسان ها برای انتخاب آن آزادی دارند (Kim 1998)
شکل متاخری از انسان شناسی بنیادین را می توان باز در آثار ادگار مورن یافت:
وحدت انسانی (1974)، سرمشق گمشده: ماهیت انسانی (1973)، سینما یا انسان انگاره ای (1956) و انسان و مرگ (1951)
4. انسان شناسی اخلاقی: نه تنها نیاز به عقل نظری برای نگرش فراگیر و نظام مند برای یک وحدت نهایی از ماهیت انسانی وجود دارد
بلکه همچنین ما نیازمند عقل عملی برای برخورداری از الگوهای اخلاقی تعهد آور در راستای تحقق انسان شناسی فلسفی جامع تر و انسانی تری نیز هستیم.
این انسان شناسی فلسفی اخلاقی را می توان حلقه اتصالی دانست که از طریق آن انسان شناسی نظری به قلمرو اخلاق، سیاست، فلسفه تاریخ و فلسفه دین راه پیدا می کند.
در اینجا حوزه های فکری ای گسترده می شوند که در صدد پاسخگویی به مسائلی چون آزادی،
مسئولیت، تکلیف و هویت اند. اینکه نقش و مسولیت فرد در قبال هویت فردی و اجتماعی اش چیست
و نسبت به حقوق و آزادی های دیگران، محیط زیست، خانواده و جامعه چه وضعیتی دارد (رابینسون و گرات 1380).
انسان بودن تنها یک واقعه نیست بلکه یک تکلیف نیز هست، تنها یک تعین خاص از وجود نیست بلکه همچنین تعین بخشیدن به خود نیز هست.
اما او برای این تعین بخشیدن به خویش معیارها، ارزشها و هنجارهایی در اختیار ندارد که از پیش تعیین شده باشند.
آنچه او در اختیار دارد آفریده ها، انتخاب ها و تصمیمات خود اوست (دیرکس 1384).
رسیدن به اخلاق انسانی مستلزم تصمصم آگاهانه و روشن است:
تن دادن به شرایط انسانی فرد، جامعه و نوع در پیچیدگی خودمان؛ تحقق بخشیدن انسانیت در خودمان و در شناخت فردی مان؛ مشارکت در تعیین سرنوشت انسان با حفظ تمامیت و تعارض های آن.
اخلاق انسانی همچنین در بر گیرنده امید به رساندن بشریت به وجدان و شهروندی سیاره ای است؛ اخلاق انسانی وجدان فردی اوست در ورای فردیت او (مورن 1384ب).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتیجه گیری
در ابتدای مقاله سوال انسان چیست را مطرح کردیم و تلاش نمودیم پاسخ های داده شده به آن را در قالب تقسیم بندی ای از سطوح معنایی انسان شناسی فلسفی (بخش، حوزه ای، بنیادین و اخلاقی) طرح کنیم
اکنون این سوال را مطرح می کنیم که «فهم از انسان چیست؟». سوالی که فلسفه انسان شناسی به دنبال آن بوده است: فهم از دیگری چگونه ممکن است؟ ( Harre 2000)
.انسان چگونه فهمیده می شود. یا فراتر از آن خود پدیده یا رویداد و یا فرایند فهم چگونه و بر اساس چه معیارها و اصولی به وقوع می پیوندد.
آیا می توان فهمی واحد (با وجود تنوع بسیار بالای فهم های انجام شده از انسان که تنها گوشه کوچک و اندکی از آن در طول این مقاله ذکر شد) از ماهیت، ذات و وجود حقیقی انسانی به دست داد یا بایستی همچنان در انتظار فهم های متعدد تری از پدیده انسانی باشیم.
آیا مطالعه «ماهیت انسان به کمک دستیابی به تنوع انسانی» در مردمان جهان ( Shore 2000) از طریق انسان شناسی تجربی امکان وجود انسان شناسی بنیادینی را به ما خواهد داد (حتی در دستیابی به حداقل قدر مشترک شان).
اگر خود تامل و اندیشه و تفکر فلسفی درباره انسان را در زمینه ای طبیعی، تاریخی و فرهنگی (Kim 1998) بنگریم و فهم انسانی را از قول گادامربا عقبه ای از هایدگر، همواره واقعه ای تاریخی، دیالکتیکی و زبانی (پالمر 1384) بدانیم و رابطه بیانگر وجود اجتماعی و شناخت موجود در جامعه (آشتیانی 1383) را در نظر آوریم و به ویژگی بازتابی همه فرایندهای تفسیری که خاصیت تاریخی سنت فرهنگی مفسران را بیان می کند توجه کنیم، آنگاه بایستی به دنبال نه یک انسان شناسی بلکه انسان شناسی های فلسفی باشیم
(Ulin 2001).

 

منابع
آشتیان، م.، 1383، جامعه شناسی شناخت، تهران، نشر قطره.
پالمر، ر. ا.، 1384، علم هرمنوتیک: نظریه تاویل در فلسفه های شلایرماخر، دیلتای، هایدگر و گادامر، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی، تهران، هرمس.
دورتیه، ژ. ف.، 1382، علوم انسانی گستره شناخت ها، ترجمه مرتضی کتبی و دیگران، تهران، نشر نی.
دیرکی، ه.، 1384، انسان شناسی فلسفی، ترجمه محمد رضا بهشتی، تهران، هرمس.
رابیسون، د.، گارات، ک.، 1380، اخلاق: قدم اول، ترجمه علی اکبر عبدل آبادی، تهران، شیرازه.
کاسیرر، ا.، 1360، فلسفه و فرهنگ، ترجمه بزرگ نادر زاد، تهران، مرکز ایرانی مطالعه فرهنگ ها.
مک کوری، ج.، 1377، فلسفه وجودی، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی، تهران، هرمس.
مورن، ا.، 1379، مقدمه بر اندیشه پیچیده، ترجمه افشین جهان دیده، تهران، نشر نی.
مورن، ا.، 1382، سرمشق گمشده: طبیعت بشر، ترجمه علی اسدی، تهران، سروش.
مورن، ا.، 1384الف، هویت انسانی، انسانیت انسانیت، ترجمه امیر نیک پی، تهران، قصیده سرا.
مورن، ا.، 1384ب، جهانی شدن و آموزش هفت دانش لازم برای آینده، ترجمه حمید جاودانی، موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


تعریف طبیعت:
« ارتباط با طبیعت ، ضروری ترین شرط برای هنرمند است. هنرمند انسان است ؛ او خود طبیعت است ؛ بخشی از طبیعت است در میان فضای طبیعی.»

 

طبیعت در همه جا وجود دارد و تأثیرگذار است. انسان مدام از طبیعت تقلید
می کند؛ ساختن خشت را از درختان فرا گرفته ، از گل های وحشی برای خلق سر ستون ها الهام گرفته اند و امواج دریا نقش مایه را برای خلق جزییات گچ بری و تزِیینات به آنها بخشیده است.طبیعت به وضوح در استعاره هم مرکزیت دارد.
طبیعت ، شاید به مثابه والاترین استعاره ، سر چشمه استعاره های بسیار مهم و در عین حال متفاوت بوده است.
طبیعت با آرامش دریا ، صدای برگ ها، نقش و نگار زمین و حالات فصول ، تأمّل در آرامش ، سختی و والایی را به ما ارزانی می کند.
طبیعت در شعر شاعران، یقیینا‍ در روح شاعرانه ی هر آفرینه ای حضور دارد. طبیعت نام خود را(مثل طبیعی،طبیعت گرا) به هر آنچه «واقعی» می نماید عاریه می دهد؛ طبیعت سرچشمه ی احساسات ، شور و شعف، و رایحه ی فضاوزمان است.
بسیاری از احساساتی که طبیعت بوجود می آورد مثل تغییر ساعات و گذشت زمان، که با تغییر رنگ کوه ها و آسمان ، عبور نور از لابه لای ابرها ، و با سر بر آوردن ماه و غروب خورشید مشخص می شود، نا محسوس هستند ؛ که حضور خود را از طریق مشاهده یا تأثیر عناصر محسوس طبیعت ( مثل کوه ها، دریا،درها،حیوانات و موجودات) بر ما مشهود می سازند. طبیعت به هر دو قلمروی(محسوس ونامحسوس) تعلّق دارد.
طبیعت با همه چیز در تماس است، روح زندگی را در آن ها می دمد و شرایط لازم وجود و رویش موجودات را فراهم می کند. طبیعت دلیل هرگونه «تغییرپذیری»است،و همچنین قابلیت آموزش مفاهیم بصری، فضایی و ساختمان را داراست.
ما نیاز فوق العاده ای به توجه دوباره به عناصر محسوس طبیعت داریم، چرا که می توان به این موضوع امید بست که احساسات شور و هیجان و رایحه هایی که معمار کنجکاو می تواند از طبیعت فراگیرد ، پادزهری را فراهم می آورد که «از خود بیگانگی» اخیر ،را از معماران و محیط های معماری مبتلا به آن می زداید.
تأثیر دیرینه ی طبیعت:
شاید قوی ترین نوع الهام بخشی طبیعت بر مصنوعات بشری را بتوان در یونان باستان مشاهده کرد.بنابراین در ابتدا به مطالبی پیرامون یونانیان باستان که چگونه از طبیعت الهام گرفتند و در زندگی و هنر و مخصوصا در ساخت و ساز هاشان از این تجربه استفاده کردند، می پردازیم.
یونانیان به طبیعت احترام می گذاشتند. آنان تغییر فصول را از طریق جشن ها و مراسم با زندگی خود در می آمیختند، برای جنگل ها، زمین ، آسمان ، آب ، وباروری الهگان ، به خدایان و نیمه خدایانی اعتقاد داشتند. الهگان الهام بخش، دختران خیالی الهام بخشی که اسم مفرد آنها(یعنیmuse)درشکل گیری وا‍ژه Music تأثیر گذاشت، در طبیعت یونان یا در جنگل های متراکم مسکن داشتند.
طبیعت و انسان یکدیگر را مخاطب قرار می دادند. اسطوره شناسی یونان سرشار از اسطوره هایی درباره ی مواجهه ی انسان و طبیعت است:
کوهساران همی ندا سردادند و درختان بلوط نبز
که آه و صد افسوس برای آدونیس . او در گذشت
وپژواک در پاسخ گریست و ناله سر کرد.آه و صدافسوس برای آدونیس.
و نیز برای الهگان عشق و الهام ، که مرگ وی را به سوگ نشستند.
(ادیث همیلتون)
عالم دریایی، امواج و دلفین ها، اختاپوس ها و صدف های حلزونی ، فرم های هندسی خود را به تزیینات قصر های کرت و میسن بخشیده اند. بنابه روایت اساطیری ، گل های وحشی و خارها به سر ستون های کورنتین تبدیل شده اند و مارپیچ ، شکل طبیعی تناسب و رویش زندگی ، نقش خود را به سرستون یونیک بخشید.
زیبایی طبیعی معابد یونان در نوع خود بی نظیر بود؛ معابدی در مجاورت چشمه هایی زیر سایه سار درختان ، بر فراز دره هایی پوشیده از درختان زیتون و...
پیشینیان آنها طبیعت را داراری سیرتی دوگانه می دانستند:
زمینی و کیهانی
زمینی: شامل هر چیز بود که برای آنها قابل دیدن ،احساس کردن و تجربه کردن بود. آنها ساختمان های خود را در مکان هایی می ساختند که قابل رویت و محسوس بود. یونانیان هر «نشان زیبایی طبیعی» و هر شکل طبیعی منحصر بفردی را احترام می گذاشتند.
کیهانی: شامل جهان فرادست و کیهان بود؛ آنها تلاش می کردند تا آن را در ذهن خود دریافت و با هنر خود بیان کنند.
جلوه اول طبیعت مبتنی بر دریافتی محسوس بود ، و یونانیان باستان با احترام گذاشتن به عوامل محسوس در طبیعت ، دست به ساخت و ساز می زدند. آنها از طبیعت محافظت می کردند و از زمین بکر برای کشاورزی و دیگر امور زندگی بهره می جستند. علاوه بر آن خانه های خود را نیز در امتداد و در هماهنگی با توپوگرافی ، روی تپه ها و کوه های کم ارتفاع و با عنایت به بهینه سازی شیوه های اجتماعی ،اقتصادی، و نیز کاربرد انرژی بر پا کردند. آنها از قانون و طبیعت در استفاده ی حداقل از انرژی و جلو گیری از اتلاف آن پیروی می کردند. آنها با دنبال کردن رد پای بزها و گوسفندان خود مسیر بهینه را برای جاده کشی انتخاب می کردند . آنها نسبت به دید و مناظر سکونتگاه های خود به اماکن مقدس، شرق و غرب بسیار حساس بودند و ساختمان های مهم و محوطه های مقدس را با دقت نظر مکان یابی می کردند.«استقرار آتنی ساختمان» (شیوه ای که یونانیان برای ساخت و ساز در ایالت آتیکا ، که آتن در آنجاست ، به کار می بردند) طریقه ای از احترام گذاشتن به قوانین طبیعی بود،و برقراری ارتباط منطقی با طبیعت و در ضمن مناظر و قداست جهان آتنی را نیز حرمت می نهاد.
تمدن بشری با تلاش انسان برای ارتباط با طبیعت و فهم آن آغاز شد؛طبیعتی که برای او به سادگی دریافتنی نبود . شاید بتوان گفت که کل فرایند پیشرفت و تکامل بشری حاصل معاشقه ی او با طبیعت بوده است؛ تلاشی پیوسته برای ارتباط برقرار کردن با اصول و قوانین آن، و به واسطه ی آن ، ارتباط با انسان های دیگر.
تعریف معماری

 

تعریف معماری در فرهنگ لغت عبارت است از: هنر و علم طراحی و بنای ساختمان‎ها.
به عقیده ی اکثر معماران برجسته معماری فراتر از این است.معماری به عنوان اجتماعی‌ترین هنر بشری با فضای اطراف انسان مرتبط است. حضور فضا، بنا و شهر از گذشته تا امروز و در آینده، لحظه‌ای از زندگی روزمره آدمیان غایب نبوده و نخواهد بود. اصول زیبایی‎شناسی برگرفته از هنر، علم و ریاضیات در طراحی معماری مورد استفاده قرار می‎گیرند، مثل کاربرد خط، شکل، فضا، نور و رنگ برای ایجاد یک الگو، توازن، ریتم، کنتراست و وحدت. این عناصر در کنار هم به معماران اجازه می‎دهند تا ساختمان‎های زیبا و مفید خلق کنند. به بیان بهتر، اصول زیبایی‎شناسی به اضافه جنبه‎های ساختاری به ساختن یک ساختمان موفق کمک می‎کند.
موضوع معماری درباره فضاست. تعاریف مختلفی که تاکنون از معماری ارائه شده است، اغلب به گونه‌ای بر اهمیت فضا در معماری تاکید می‌کنند، بطوری‌که وجه مشترک بسیاری از این تعاریف، در تعریف معماری به عنوان فن سازماندهی فضا است. به عبارت دیگر موضوع اصلی معماری این است که چگونه فضا را با استفاده از انواع مصالح و روش‎های مختلف، به نحوی خلاق سازماندهی کنیم.
از دیدگاه اگوست پره(Auguste Perret) ، معماری هنر سازماندهی فضاست و این هنر از راه ساختمان بیان می‌شود.
ادوارد میلر اپژوکوم (Edvard Miller Upjokom) نیز معماری را هنر ساختن و هدف کلی آن را محصور کردن فضا برای استفاده بشر تعریف می‌کند.
به گفته لامونت مور (Lamont Moore) نیز معماری هنر محصور کردن فضا جهت استفاده بشر است.
معماری یعنی تبدیل ذهنیت به کالبد عینی در قالب فرم -محتوا وعملکرد.
فرانک لویدرایت:
-1 بین چیز (معماری) غیرعادی و زیبا فرق بگذار و خوی تحلیل گری پیدا کن.
-2 فکرت را بروی چیزهای ساده متمرکز کن.
3 - از شرکت در مسابقات دوری کن، مگر به قصد تفنن.
4 -هرگز نقشه فروش نشو، معماری شغلی است که باید صاحبش را پیدا کند.
5 - سعی کن کتاب طبیعت را مطالعه کنی.

 

اولین تعریف معماری که در دایره المعارف معماری بدان استناد میشود و تعریف دانشگاهی محسوب میشود . متعلق به جان راسکین میباشد . که در کتاب هفت مشعل معماری خود معماری را چنین تعریف کرده است :
معماری هنر افراشتن و اراستن بنا به توسط انسان است .
که سیما و منظر ان به سلامت روانی و دماغی انسان . نیرو و سرور میبخشد . و بیشتر از آن که بر عملکرد و کاربری تاکید کند . بر زیبایی شناسی و مفید بودن و جنبه ها و دیدگاهها ی معنوی تاکید دارد معماری با نظم و انتظامی مطمئن و خارج از هاویه و اشوب مربوط میشود . دارای سازمانی محکم و استوار است . دارای هندسه ای قوی است و مهم تر از همه معماری افرینشی است که زیبایی را به نمایش میگذارد و از یکنواختی و کسالت اوری به دور است .

 

تعریف دیگری که در فرهنگ معماری امده است مربوط به ویترو ویوس معمار معروف رومی است که در طلیعه ظهور مسیحیت معماری را چنین تعریف کرده است :
معماری از نظم . سازواره و ارایش و تناسبات و هماهنگی و تناسبات .قرینگی پسندیدگی و ایستگی و اقتصاد ناشی و نتیجه میشود .
سر کریستورفر رن معمار بزرگ انگلیسی در تعریف معماری گفته است :
معماری حاصل زیبایی استحکام و پایداری است و اسایش و اسودگی است ..
سر هنری وتن هم در تعریف معماری سخن ویترو ویوس را تکرار میکند :
یک ساختمان خوب سه شرط دارد محصولی در خور و سودمند باشد دارای استحکام و پایداری باشد و مسرت بخش باشد .

 

دایره المعارف معماری با استناد به تعاریف فوق و تاکید بر این نکته که طرح و ساختار معماری حاوی معنی و مفهوم وسیع تری است که فراتر از جسم و کالبد معماری قرار دارد . و تعریف جامع زیر را ارایه میدهد .
معماری باید علم و هنری تعریف شود که طراحی ساختمان را توام با کیفیت زیبایی . هندسی و عاطفی . نیروی معنوی و روحانی رضایتمندی اندیشمندانه و پیچیدیگی . سازه سالم و برنامه ریزی ساده و انواع مختلف ویژگی های هنری از قبیل دوام و ماندگاری مواد و مصالح مطبوع رنگ امیزی خوشایندو دلپذیر و تزیینات و راستگی و پویایی و تناسبات خوب و مقیاس قابل قبول و بسیاری از تداعی های خاطره امیز و همبسنگی و پیوند با سنت های پیشین به همراه داشته باشد .

 

در کتاب‎های فرهنگ واژگان و بر مبنای تاریخ معماری، نظریه معماری به عنوان تلاشی برای شناخت قوانین شاخص و رایج معماری از جنبه‎های مختلف فرمی و مفهومی و کوشش برای تدوین این اصول در قالب الگوهای آرمانی تعریف می‎شود. آرمان‎شهرهایی که توسط معماران مختلف در سده‎های گذشته طراحی شده‎اند، از جمله این تلاش‎ها به شمار می‎روند. نمونه شاخص نظریه معماری باستان که در حقیقت چندین دهه مورد استناد بود، اثر ویتروویوس با عنوان ده رساله در باب معماری است که در حدود سال‎های نخست میلادی تألیف شده است. در حقیقت کتاب‎های ویتروویوس شالوده تمامی تلاش‎هایی قرار گرفته است که قصد داشتند مبانی علمی معماری را تدوین و آن را نظام‎مند کنند.

 

. معماری یعنی شکل‌دهی هدفمند به محیط زندگی انسان.
معماری به معنای شکل‌دهی به محیط زندگی بشر در جهت خواسته‌های سازنده و طراح است
تعریف معماری را بررسی می‌کنیم. این تعریف سه اساس دارد:
الف‌ـ هدفمند بودن شکل‌دهی محیط، بدین معناست که این شکل‌ جزئی از خواستة انسان است و بنابراین حرکتی آگاهانه و از روی شعور محسوب می‌شود.
تبیین و تعیین یک هدف نیازمند قوة تعقل و شعور است که هرچه قوی‌تر باشد بنیاد و شاکلة معماری خواهد بود. رسوخ اندیشه و خرد در ارکان و اجزای معماری، نشان‌دهندة قدرت معماری و معمار آن است. رابطة علی‍ّت عیان و ساده. بنابراین با حذف هدفمندی در اثر معماری، شکل‌، کاربرد و یا به عبارتی قالب و محتوای معماری به حادثه‌ای اتفاقی و بدون هدف مبد‌ّل می‌شود که بر حسب اتفاق به معماری شباهت دارد. مانند فروریختگی یک بخش از کوه و شکل‌گیری طبیعی یک غار. حتی می‌توان کاربردهای سودمند برای این غار برشمرد، ولی هرگز با تعریف ما منطبق نیست «معماری یعنی شکل‌دهی هدفمند محیط زندگی انسان»حال فرض کنیم انسانی مثل انسان اولیه چند قطعه سنگ ساده را در کنار هم بگذارد و از آن برای سکونت و دوری از سرما و گرما و آفتاب، بهره گیرد. این شکل‌ ساده از چند سنگ را هم می‌توانیم، نوعی معماری هدفمند بدانیم و به عنوان اثر معماری انسانی به رسمی‍ّت بشناسیم. همچنین می‌توان کندن چاله یا استفاده از مزایای چند تکه چوب و خاشاک که در عین سادگی با هدف معین شکل می‌گیرد و نیاز انسان را برطرف می‌کند، نوعی معماری دانست ولی هرگز هم‌جواری اتفاقی این عناصر را نمی‌توانیم معماری بدانیم، زیرا اثری از هدفمندی و هوشمندی انسانی در آن وجود ندارد.

 

ب‌ـ آیا معماری مختص‌ّ زندگی انسان است؟ آری آنچه انسان طراحی می‌کند و می‌سازد، مستقیم یا غیرمستقیم در خدمت انسان است. یک خانه، نوعی معماری دارد و یک پل سواره یا پیاده‌رو هم نوعی دیگر، یک سد و پالایشگاه هم دارای معماری است. ولی آنچه در مقیاسی کوچک‌تر در محیط وجود دارد و به عبارتی محاط در مجموعه زندگی است، جزء عناصر و جزئیات معماری محسوب و در محیط هستی دیگری همچون طراحی صنعتی و مانند آن دسته‌بندی می‌شود. بنابراین مقیاس اشیا به‌طوری‌که محیط در زندگی باشند نه محاط در ورود به حیطة معماری مؤثر است.
پس بار دیگر تعریف معماری را مرور می‌کنیم: معماری یعنی شکل‌دهی هدفمند به محیط زندگی انسان.
ج ـ شکل‌دهی و خلق کالبد و فضای جدید را می‌توان از معماری جدا کرد؟
هرگز نمی‌توان شکل‌دهی به محیط زندگی انسان را از تعریف معماری جدا کرد زیرا اساسی‌ترین مفهوم در این تعریف است. خالقیت در شکل‌دهی، پیچیدگی در شکل‌دهی، رعایت محتوای مناسب در شکل‌دهی، رعایت کاربرد در شکل‌دهی و... . حال اگر این مرور سریع و مختصر را مقدمه‌ای بدانیم برای بیان و تعریف معماری بجاست که معماری را که به دو گونة عام و خاص مطرح می‌شود، از یکدیگر تفکیک کنیم. مفهوم عام و کلی این واژه به ازای ساختار و ساختمان به کار می‌رود، مثل معماری هستی یا معماری رایانه و... که منظور سازنده و طرح است ولی معماری به معنای معماری متداول در دانشگاه‌ها و معماری جهان باستان همان معماری محیط انسان است. طراحی و سازندگی اجزا و اشیای موجود در فضای زندگی انسان جزء فضا و زیرمجموعه معماری از عناصر مکمل معماری محسوب می‌شود. مثل تابلوها، پوشش‌ها و مبلمان محیط که جزء قالب‌های گوناگون معماریاند، همچون معماری داخلی، طراحی گرافیک،‌ طراحی صنعتی و غیره.
عده ای همچون تیتوس بورکهارت ٫ هانری استیرلن و هانری کربن در تحلیل معماری آن را با حقایقی ماورائ الطبیعی مرتبط می دانند.
انواع معماری
معماری کیهان شناختی:
این پارادایم در بحث سیارات٫انرژی و کیهان شناسی استوار است. در تمام طول تاریخ ٫ معماری از هستی وام گرفته است. به طوری که با شکل گیری ادراک های نو درباره ی هستی٫ معماری جدید نیز به وجود امد. این معماری بر گسست تقارن تاکید دارد و دیگر از دیدگاه های قدیمی معماری استفاده نمی کند.
الگوواره دال معماگونه:
این پارادایم از نظریات بگرفته از معماری پست مدرن است. بر اساس این الگوواره ٫ برخورد با یه اثر معماری نگاه کردن به یک مجسمه ی سورئالیستی است. که معانی راز آمیز مستقر در آن بر پایه ی ذهنیت بیننده شگل می گیرد. این نوع معماری با درک نظم عمومی طبیعت و با استفاده از خطوط سطوح و فضا های طبیعی شکل می گیرد. معانی این رویکرد از معماری به طبیعت و تداعی آن در ذهن ناظر وابسته است . الگوواره دال معماگونه این پرسش را مطرح می کند که در دنیای معاصر که سیاست٫ مذهب٫اجتماع و فلسفه ی یکسانی وجود ندارد٫ آثار معماری را چگونه طراحی و اجرا کنیم!

 

تمدن یونان باستان
به طور کلی تمدن یونان در سه عنصر ثابت خلاصه می شود که عبارتند از:
انسان، طبیعت، عقل.
کشف تئوری انسانی، یا انسانی که تفکر در هر موضوعی او را به شناخت و معرفت می رساند،
دوره های بررسی تاریخ هنر و معماری یونان:
دوره های هنر یونان را در چهار دوره دسته بندی می کنند:
الف) هنر دوره هندسی: به آثار هنری پیش از دوره آرکائیک اطلاق می شود .
ب) هنر و معماری دوره آرکائیک(کهن): در این زمان دوره هندسی جای خود را به مرحله یا شیوه خاور مآبی دوره کهن داد.
ج) هنر و معماری دوره کلاسیک: این عصر دوران ثبات و شکوفایی تمدن و هنر یونان است.
د) هنر و معماری دوره هلنی: پیروزی اسکندر مقدونی موجب گسترش تمدن و هنر یونان به سایر نقاط گردید. تا آنجا که نیمی از جهان آنروز را زیر سلطه خود قرار داده بود. این گسترش روز افزون باعث شد که هنر اصیل یونان، اعتبار خود را از دست بدهد و در اغلب موارد منحصرا برای عظمت مادی و شکوه و جلال کاخهای حاکمان مقتدر به کار رود.

 

شیوه های معماری یونان
به طور کلی آثار معماری یونانی براساس شیوه های خاص ساختمانی بنیاد شده اند. سبک هایی که معماران یونانی پدید آوردند، تا حدودی بر حسب جزئیات، ولی عمدتاً براساس تناسبهای اجزاء از یکدیگر متمایز می شوند. هر سبکی برای هدف خاصی بکار گرفته می شد و هر یک مفاهیم متفاوتی را مجسم می کرد.
الف) شیوه ی دوریک: شیوه دوریک یا دوریسی که نام خود را از سرزمین مرکزی یونان گرفته است، اصلی ترین شیوه معماری یونان است
ب) شیوه ایونیک : این شیوه معماری به سرزمین ایونیا واقع در ساحل آسیای صغیر (ترکیه) منسوب بوده و کمتر از شیوه دوریک صلابت و استواری و رسمیت دارد.
ج) شیوه کرنتی : به ناحیه کرنیت واقع در جنوب شرقی بخش مرکزی یونان منسوب است. برای نخستین بار از ستون کرنتی در داخل معابد استفاده گردید،.
مجموعه آکروپلیس در آتن یونان از نمونه های بارز و کامل معماری یونان است.
معماری روم
گسترش پر شتاب سلطه رو میان باستان باعث گردید که تر تیبی متداول و همه گیر و شکلی مجلل در معماری به وجود آورند و هر آنچه را که می خواستند بزرگ می ساختند و در ساختن آن هم درنگ نمی کردند.
معماری رومی:
این هنر و معماری ابتدا تحت تاثیر هنر اتروسکی و پس از آن متاثر از هنر یونانی شد. اما مشخصه های خاص خود را به دست آورد.
رمانتیسم:
در قرون اولیه این دوران هویت و معماری اروپا کاملا از بین رفت و در پی استقلال ممالک و بدست آوردن هویت گم شده، معماری ای در این دوران به وجود آمد که آن را در قرن نوزدهم رومانیک یا رومانسک نامیدند که تر کیبی از معماری قدیم اروپا، روم و مشرق زمین بود، که مرکز عمده آن را ایتالیا می دانند.

 

قرون وسطی
باروک
معماری باروک عبارت است از معماری کلاسیک منحط بی ساختار و دارای تزئینات نمایشی زیاد و عجیب و غریب. این سبک در ایتالیا پا گرفت و قسمت اعظم اروپا را هم به زیر پوشش خود درآورد. باروک نوعی هنر است که در آن قواعد تناسب رعایت نمی شود و همه چیز بنا به حواس هنرمند نمایانده می شود.
باروک در زمینه معماری و هنر، به شیوهای گفته می شود که درآن بجای خطوط مستقیم، از قوس ها، منحنی ها وآرایش های پیچیده استفاده شده باشد.
رنسانس دوره تجدید حیات :
در این معماری تنها چیزهایی که پیداست کپی برداری از آثار هنری و معماری دوره روم و یونان در این دوره فراوان گردید و مقدمات تفکر مدرن نیز پایه گذاری گردید.
معماری مدرن در اروپا:
معماری مدرن در اروپا با ظهور مکتبی به نام نهضت هنر نو شروع شد. این نهضت نام سبکی در اروپا بود که برای طراحی پارچه یا طراحی مبلمان مورد استفاده بود.. آنها از فولاد چدن و بتن استفاده می کردند ولی در نما برای تزیینات از فرم های طبیعی و گیاهی استفاده می کردند.
انفلاب صنعتی با تغییر و تحولاتی که در ساختار اقتصادی جوامع غربی ایجاد کرد زمینه بروز یک سری تحولات فکری فلسفی سیاسی و حقوقی عظیمی را فراهم ساخت»
اصول فکری این سبک را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
-انتقاد شدید از مکتب های تقلیدی -جدایی از گذشته -ابداع فرم های جدید -هنر مناسب زمان -استفاده از تولیدات مدرن(فلز) برای اسکلت و تزیینات -استفاده از فرم های طبیعی
منشور اولیه معماری مدرن عبارت بود از:
- استفاده از اسکلت فولادی برای ساختمان - نمایش ساختار بنا در نمای ساختمان - عدم تقلید از سبک های گذشته - حذف تزئینات در نما ساختمان
مدرنیسم بین الملل :
معماری مدرن هر چند بر اساس سنت ستیزی پایه گذاری شده است اما خود مدرنیسم همچون ققنوسی از خاکستر معماری های گذشته به وجود آمده بود همچون که در دنبال اهداف تداوم فضایی گوتیک قدم برداشته و روی به دیوارهای شیشه ای گذاشت و دیوارهای مواج باروک را دوباره زنده کرد و بار دیگر فضای متریک رنسانس را بهینه نمود و... معماری مدرن بین المللی در راستای اهداف متفکران مدرنیسم که به دنیال تحقق یکسانی جوامع و اجرای عدالت اجتماعی در جوامع بودند به وجود آمد که در این راستا با دو رویکرد معماری عملکرد گرا و معماری ارگانیک وارد صحنه گردید که دارای قابلیتهایی بین المللی

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله انسان و معماری