فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله ابعاد انسانی – محیط – ماشین

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله ابعاد انسانی – محیط – ماشین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


ارگونومی یا مهندسی فاکتورهای انسانی از دو واژه یونانی به معنای کار وبه معنای قانون گرفته شده است، ارگونومی یک علم است که بر تطبیق نیازهای انسان با محیط کارو زندگی وی تاکید می ورزد، به عبارت دیگر آرگونومی بر آن است که شرایط محیطی را مساعد شرایط فیزیکی انسان سازد تا انسان مجبور نشود خود را باشرایط احتمالا نامناسب محیط کار سازگار کند، ارگونومی دانشی را در اختیار انسان قرار می دهد که دامنه آن بسیار وسیع است و طیف وسیعی از دانش های دیگر چون، آناتومی، فیزیولوژی و روانشناسی را در بر می گیرد
ارگونومی کوششی است در جهت تناسب کار با انسان، هدف اساسی از این علم، بهبود بخشیدن به نحوه کار، روش های کار و وسایل کار و انطباق بخشیدن آن ها با خصوصیات روانی و بدن انسان است، یکی از اصول ساده ارگونومی به این مطلب اشاره داردکه تمام فعالیت ها در محیط کار باید به گونه ای انجام شود که سبب کاهش میزان استرس های جسمی و روحی و روانی شود. اگر این استرس ها در محیط کاری بیش از اندازه و از حد عادی خود تجاوز کند نتایج نامطلوبی چون اشتباهات کاری، ایجاد حوادث و کاهش سلامتی جسمی و روانی افراد خواهد داشت، با رعایت اصول ارگونومی، فشار کار و خستگی های بی مورد کاهش پیدا می کند، به عبارت دیگر ارگونومی یا همان مهندسی فاکتورهای انسانی علمی نسبتا جدید است که با علوم مختلف در ارتباط است. ارگونومی در حقیقت علم به کار گیری بهینه از ابزار کار در محیط کاری است به نحوی که حداکثر بازدهی در تولیداتی که انسان در آن نقش دارد به دست آید در حالی که کارگر یا کاربر حداکثر رضایت را از کاربرد ابزار مزبور و همچنین از محیط کاری دارد و میزان ایمنی لازم در کار برای کارگران و کاربران فراهم شده است.
با توجه به این تعریف، علم ارگونومی از رشته های علمی نظیر پزشکی، فیزیولوژی، آمار، روانشناسی، مردم شناسی، آناتومی بیومکانیک و سنجش ابعاد و اجزای بدن انسان برای طراحی ماشین و محیط کار سود می برد. در واقع ارگونومی یک علم چند رشته ای است که ارتباط متقابل تکنولوژی محیط و نیازهای روحی و جسمانی انسان را برقرار می کند.
تاریخچه پیدایش ارگونومی به انقلاب صنعتی (اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم) بر می گردد. کارهای پژوهشی فرانک ولیلیان گیلبرت در زمینه کارسنجی و مدیریت کارگاهی سرآغازی بر مطالعات ارگونومیک بود. پس از جنگ جهانی دوم و با آشکار شدن مشکلات و تلفات ناشی از عدم توجه به ارگونومی، نیاز به این علم بیش از گذشته احساس شد.
اشتباهات احتمالی در زمینه هایی چون رادار، هواپیماهای جنگی، هم جنبه رفتاری داشت هم جنبه مهندسی، و در نتیجه گروه هایی شامل، مهندسان، روانشناسان و فیزیولیست ها تلاش هایی را جهت حل مشکلات آغاز کردند، این تلاش ها در خلال جنگ جهانی دوم در آمریکا باعث رشد و توسعه علم ارگونومی گردید.
حوادث و فجایع تکنولوژی تاسف باری که در دهه 1980 روی داد. باعث شناخته شدن هر چه بیشتر این دانش در بین مردم شد و به مرور کارخانه داران، کارگران، دولتمردان و در نهایت عامه مردم به طراحی ارگونومیک روی آورند.
ارگونومی (انسان.محیط.ماشین)
• طراحی تغییر، جایگزینی و نگهداری تجهیزات برای ارتقاء بهره وری، زندگی کار و کیفیت تولید
• طراحی و تغییر فضاهای کاری و جانمایی کاری برای سهولت و سرعت عملیات خدمات و نگهداری
• طراحی و تغییر روش های کاری شامل اتوماسیون و تخصیص وظیفه بین اپراتور و ماشین
• کنترل فاکتورهای فیزیکی در محل کار برای تولید بهتر و ایمنی کارکنان از اصول اولیه ارگونومی در صنعت هستند.
موارد زیر از نتایج درخشان به کارگیری اصول ارگونومی در محل کار است:
• ارزیابی تناسب محل کار و ابزارها برای کارگران برای انجام امور محوله
• پیش بینی پتانسیل اثرات طولانی مدت کار بر جسم کارکنان
• درک تاثیر مخصوص نوع کار بر جسم و کارایی شغلی کارکنان
• بهبود بهره وری و آسایش کارگران توسط تطبیق کار برای شخص یا تطبیق شخص برای کار که نتیجه این تلاش ها دستیابی به بهترین هماهنگی بین قابلیت های کارمند و نیازهای شغلی است
جویس مریلین، رئیس موسسه جویس در سیاتل آمریکا اعتقاد دارد هم اکنون باور عمومی بر این اساس شکل گرفته است که شرکت هایی که بهره وری و کنترل کیفیت را سر لوحه اهداف خود قرار داده اند، دخالت دادن ارگونومی را در برنامه هایشان به عنوان یک شم تجاری به کار گرفته اند و آن را با ایمنی، کنترل کیفیت و برنامه های تولیدی برای دستیابی به حداکثر سود تلفیق کرده اند و در نظر گرفتن اصول ارگونومی نه تنها باعث حفظ سلامت نیروی انسانی و کارآمد در جوامع شده است بلکه مانع تحمل بسیاری از هزینه های مالی بر اقتصاد کشورهای فقیر شده است.
ارگونومی از نظر اهداف کاربردی به شاخه هایی تقسیم می شود که عبارتند از اهداف بهداشتی و صنعتی که هدف شاخه بهداشتی تضمین سلامت جسمی و روحی افراد و هدف شاخه صنعتی افزایش سوددهی و بهره وری است. پس از انقلاب صنعتی، تحلیل مکانیکی حرکات و وضعیت بدن در طول کار، طراحان و ارگونومیست ها را بر آن داشت تا اعمال و شرایط غیر ایمن را تشخیص و در جهت رفع آن ها اقدام نمایند. مقارن با جنگ جهانی دوم هم زمان با پیشرفت های بزرگی که در حمل و نقل، کشاورزی و صنعت صورت گرفت پیشرفت های بزرگی در ارگونومی صورت پذیرفت و تکنولوژی بشر معطوف به مشکلاتی شد که در اثر کاربرد وسایل پیچیده نظامی به وجود آمده بود و بالاخره در دوره جدید یعنی دهه 1970 به بعد تقریبا در تمام کالاهایی که به وسیله بشر به کار می رود تاثیر ارگونومیست ها مشاهده می شود. این ها شامل ساختمان ها، محصولات مصرفی، بهداشتی، لوازم پزشکی دقیق و غیر دقیق، تجهیزات کامپیوتری و وسایل مربوط به تولید می باشد.
همان طور که گفته شد هدف ارگونومی عبارت است از تقلیل فشار، خستگی و فرسودگی که در اثر کار کردن ایجاد می شود و تطبیق و تغییر دستگاه ها و تجهیزات با وضع صحیح بدن که به حفظ سلامت و افزایش بهره وری منجر می گردد. مثلا استرس یک فاکتور فراگیر در ایجاد خطا و اشتباه به هنگام استفاده از ابزار و تجهیزات پزشکی است. یک شخص مضطرب هنگام استفاده از این تجهیزات می تواند با استفاده نادرست باعث افزایش خطا گردد. به عنوان نمونه گلوکومتر دستگاهی کوچک برای اندازه گیری قند خون بیماران دیابتی است. فرد دیابتی یک قطره از خون انگشت خود را بر روی یک نوار باریک می ریزد و این دستگاه میزان قند خون را به بیمار نشان می دهد. حال اگر این اندازه گیری درست خوانده نشود در رژیم غذایی بیمار و میزان ورزش او تاثیر سوء گذاشته و حتی میزان خطر تا بدانجا است که می تواند باعث مرگ وی شود. این یک مثال واضح از خطای مصرف کننده است البته آموزش افراد میزان خطا را کم می کند ولی تجربه نشان داده است که آموزش نتوانسته به طور قابل توجهی مشکل را کاهش دهد. مثال دیگر علامت هایی است که در سرنگ انسولین کنار هم قرار گرفته اند. این علائم آن قدر ریز هستند که باعث خطا در خواندن می شوند. برای رفع این مشکل، استوانه باریک را به وسیله یک استوانه بزرگ تر احاطه کردند و شماره های روی آن را بزرگ تر نوشتند تا درجات به راحتی خوانده شوند. این مثالی بسیار ساده برای طراحی ارگونومیک است که احتمال خطا را کاهش می دهد.
طراحی ارگونومیک به معنی طراحی محصولات یا خدمات بر اساس نیازه های جسمی و روحی مصرف کنندگان است که متاسفانه اغلب اوقات نادیده گرفته می شوند. در این روش طراحان باید نکات لازم و ضروری را در بطن کار خود مورد توجه قرار دهند به طوری که در هنگام استفاده کارایی، سهولت و لذت را برای مصرف کننده پدید آورند. طراح باید شاخص ها و اطلاعات آنتروپومتری مربوطه را مورد توجه قرار دهد. اندازه های ساختاری بدن انسان برای کلیه افراد و گروه های سنی شناخته شده است. این اطلاعات برای طراحی تجهیزات و نیز طراحی محل های کار مفید می باشند.
مشخصات سه بعدی نیروی مردان و زنان از جهت کشش، فشار، بالا و پایین آوردن و نیز فضای حداقل وحداکثر مورد نیاز برای فعالیت اندازه گیری شده اند. این اندازه ها نشان می دهند که بدن انسان چگونه به ابعاد و زوایای عمودی و افقی دسترسی پیدا می کند. بدیهی است عدم رعایت اصول آنتروپومتری در توسعه تجهیزات با اصول غیر ارگونومیک می تواند منجر به ایجاد ارتباطات غلط و یا حتی شکست در طراحی گردد، هر چند که یک طراح ممکن است دانش و آموزش لازم را برای کاربری داشته باشد ولی ممکن است که او نیز در اجرای طرح به جای آن که به موضوع «کاربر» بپردازد به سمت تجارت فردی متمایل گردد.
یک طراح ممکن است خودش از اتومبیل و سایر تجهیزات مشابه استفاده کرده باشد که در این صورت می تواند برخی از تجارب شخصی (کاربردی) را درون طرح خود انعکاس دهد اما احتمال این که تجربه ای در استفاده از تجهیزات پزشکی داشته باشد تقریبا منتفی است با این وجود وسایل و امکاناتی وجود دارند که می توانند به او کمک کنند. استانداردهای منطقه ای و بین المللی، معیارها و خدمات توصیه شده و مرتبط با موضوع تجهیزات پزشکی می تواند در معیارهای طراحی هر چند به طور محدود مورد استفاده قرار گیرند. با وجود این که این معیارها می توانند در اجرای طرح مفید باشند اما اغلب به جای آن که بر پایه شواهد باشند معمولا غیر دقیق و نسبی هستند. تکیه زیاده از حد بر این معیارها بدون در نظر گرفتن نقش فعال کاربران می تواند منجر به نادیده گرفتن ملاحظات اساسی برای کاربران گردد. چنین سهل انگاری می تواند منجر به تولید وسیله ای گردد که خطاها و نتایج نادرست زیادی به بار آورد.
در طراحی یک وسیله پزشکی تیم طراحی با پیشرفت طرح رشد می کند. ایده هایی که توسط پرسنل درمانی ارائه می شوند بسیار جالب توجه هستند زیرا نیازهای بالینی در بخش های درمانی بسیار دقیق اند. بنابراین پزشکان، پرستاران و مهندسان بالینی منابع ایده و نظر خوبی هستند. در مورد بسیاری از وسایل کمکی که امروزه مورد استفاده قرار می گیرند به ندرت درمان گران این وسایل را طراحی و تولید می کنند و افرادی با زمینه های تخصصی دیگر مثل مهندسان کامپیوتر و مکانیک و طراحان صنعتی در این امر فعال هستند. بنابراین برای اشخاصی که می خواهند ایده جدیدی را پیشنهاد دهند مهم است که در تماس با شخصی باشند که بتواند ایده خوب را بفهمد.
طراحی محصولات پزشکی از آنجا تکامل پیدا نمود که از خود کاربران و استفاده کنندگان در طراحی تجهیزات استفاده شد. ابداغ گر این روش Moray در سال 1994 بود که روش خود را رهیافت سیستم (System approach) نامید. عوامل زیادی طراحی دستگاه های پزشکی را تحت تاثیر قرار می دهند. عواملی که محدودیت هایی را بر طراحی اعمال می کنند، برای هر نوع دستگاه متفاوت هستند. اما برخی از احتیاجات عمومی را می توان به صورت عوامل سیگنال محیطی، پزشکی و اقتصادی مطابق شکل 3 گروه بندی کرد. این شکل نشان می دهد که چگونه این عوامل در طراحی اولیه و توسط یک دستگاه دخالت دارند.
یک طراح باید به ضرورت ها و نیازهای انسان قدرت شناخت داشته باشد و پایگاه های اطلاعاتی و کاربرد آن ها را بشناسد و سودمندی آن ها را جهت طراحی تجهیزات درک نماید. کسانی که دست اندرکار طراحی، تولید و خرید محصولات پزشکی هستند لازم است افرادی آگاه به دانش ارگونومی باشند، زیرا وظیفه آن ها در مورد تجهیزاتی است که کاربرد واقعی دارند و محصول خریداری شده باید خالی از اشکال باشد. چون اشکال در این تجهیزات می تواند نتایج وخیمی برای سلامتی افراد داشته باشد.
به طور کلی برای تسهیل در کار و کم کردن احتمال خطا باید به نکات زیر توجه جدی داشت:
این تجهیزات برای سلامتی به کار می روند و شامل شیوه های مراقبت و رسیدگی هستند. اعمال علاقه و توجه در طراحی تجهیزات شناسایی نتایج قبلی در توسعه تجهیزات مشابه.... شناسایی قابلیت ها و توانایی ها در انجام آزمایش های مربوط به تجهیزات در مورد طراحی
موضوع محیط کار در سازمانها یا مراکز تولیدی و صنعتی از موضوعات مهمی است که پیوسته در نشست ها و مقالات مطرح و بر اهمیت وچگونگی ایجاد محیطی مناسب و کارا برای نیروهای انسانی تاکید می شود؛ می دانیم که یک محیط خوب، می تواند بر رشد ارزشهای پرسنل، افزایش توان و بهره وری آنان اثرگذار باشد به همین دلیل علم مدیریت انسانی یا ارگونومی برای رهبران و مدیران سازمانهای بزرگ از اهمیت بالایی برخوردار شده است
امروز با پیچیده تر شدن ساختار و عملکرد سازمانها، سازماندهی محیط کار و ایجاد محیطی آرام و بهره ور در سازمانها یا کـــارخانه ها طوری که منجر به فعال شدن بیشتر نیروی انسانی، شادابی آنها، حذف خطرات احتمالی، افزایش کیفیت در کار و کالا، کاهش افسردگی ها، رشد تولید، رشد خدمات مثبت و در نهایت دستیابی به بهره وری مورد نظر شود، از دغدغه های مدیران اجرایی و سرپرستان سازمانها یا مراکز تولیدی است
نتایج حاصل از مطالعات مربوط به نیروهای انسانی، نشان می دهد که توسعه نیروهای انسانی بهره ور به طور مستقیم در دستیابی به بسیاری از اهداف سازمانی نقش بسزایی دارد.
کاهش هزینه ها، رسیدن به پیشرفتهای اقتصادی، رقابت بیشتر، فروش، خدمات موثر به مشتریان، همگی اهداف و نتایج مثبتی هستند که براثر ایجاد فضا و محیطهای بسیار مناسب و سالم به دست می آیند. اینکه این فضا و محیط در سازمانی دولتی باشد یا خصوصی و یا فضای باز باشد یا بسته، مهم نیست.
انسان در توسعه فروش
آنچه اهمیت دارد ایجاد خشنودی و رضایتمندی در نیروی انسانی است تا بتواند با روحیه ای شاد و احساس امنیت در شغل خود به فکر یا تلاش در انجام هرچه بهتر وظایف خود بپردازد و نتایج ارزنده ای را نصیب سازمان خود کند.
آیا ساماندهی فضا و محیط کار برای نیروی انسانی می تواند در رشد خلاقیت ها و خلق فرایندها و محصولات با کیفیت موثر باشد؟ نقش مدیران و سرپرستان در ساماندهی محیط کار مناسب و مثبت برای نیروی انسانی چقدر است؟ مدیریت سازمانها با ساده انگاری مشکلات کارکنان خود و بی توجهی به نیازهای آنها، چقدر در افزایش خطاهای شغلی آنها و برهم خوردن محیط کار در سازمانها یا کارخانه هایشان نقش دارند؟ این ها پرسشهای مهمی هستند که پیوستـه در مباحث مربوط به مدیریت منابع انسانی مطرح می شود. آنچــه که این گزارش ویژه در پی آن است معرفی ویژگـــــی های یک محیط کار مناسب چه از نظر فیزیکی و چه روانی برای کارکنان است و اینکه چگونه می توان فرهنگ ساماندهی محیط و فضاهای کار را در مدیران، سرپرستان و کارکنان رشد و توسعه داد. به همین دلیل پرسشهای خود را با برخی از صاحبنظرانی که درباره روشهای کاربردی ساماندهی محیط کار مطالعات و تحقیقاتی انجام داده اند، مطرح کرده و در قالب مصاحبه نظریات آنها را جویا شدیم که باهم می خوانیم.
بزرگوارانی که مصاحبه ما را پذیرفتند عبارتند از: - آقای بابک اسماعیلی، مدرس دانشگاه و فوق لیسانس مدیریت آموزشی.
- آقای دکتر ایرج سلطانی، مدیرتحقیقات نیروی انسانی فولاد مبارکه و مدیر گروه کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی دانشگاه آزاد - نجف آباد
- آقای هژیر حومئی، عضو هیأت علمی موسسه آموزش عـالی شیخ بهایی، مدیـر بخش آمار و اطلاعات شرکت بین المللی فولاد تکنیک، دانشجوی دوره دکترا و بورس وزارتخانه و عضو هیأت علمی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری.

 

ویژگی های محیط کار خوب
- معمولاً برای آنکه کارکنان در محیط کار خود به راحتی و با بازدهی بالا به کار بپردازند و نتایج خوبی را متوجه سازمانهایشان کنند لازم است تا در محیطی سالم و مناسب چه از نظر فیزیکی و چه از نظر روانی قرار گیرند. چنین محیطی دارای ویژگی هایی است که می بایست به آن پرداخته شود.
به همین دلیل نخستین پرسش خود را به بررسی ویژگی های محیطهای کار خوب و ایده آل برای کارکنان اختصاص دادیم و نظر آقای اسماعیلی را در این باره جویا شدیم، ایشان این ویژگی ها را چنین برشمرد: ویژگی های یک محیط کار خوب و مطلوب را می توان از سه جنبه مورد بررسی قرار داد:
1 - از لحاظ فیزیکی: محیط کار باید امکانات اولیه را دارا باشد مثلاً از لحاظ نور، تهویه، دوری از سروصدای محیطی و... مناسب باشد و ابزار و وسایل ابتدایی و مناسب کار در اختیار کارکنان قرار گیرد.
2 - از لحاظ حقوقی و انگیزشی: به طور مسلم همه انسانها در درجه اول برای به دست آوردن پول کار می کنند و اگر در یک محیط کار همه امکانات فراهم باشد اما حقوق مکفی و مناسبی وجود نداشته باشد آن محیط را نمی توان محیط کار مطلوب نامید و بایستی در حد متعارف و متوسط جامعه به کارکنان حقوق و دستمزد مکفی پرداخت شود تا از ایجاد حس نارضایتی جلوگیری به عمل آید. به علاوه یک محیط کار مطلوب باید دارای یک سیستم دقیق و عادلانه پرداخت پاداش و پرداختهای انگیزشی باشد.
3 - از لحاظ سبک مدیریتی. نحوه اداره سازمانها و ایجاد ارتباط سالم بین همکاران با هم و با رده های مدیریتی می توانند یک محیط کار سالم را بوجود آورد و مدیریت سازمان باید سعی نمایند که کارکنان از کار خود احساس رضایتمندی شغلی داشته باشند.
اصولاً کارکردهای مهم مدیریت منابع انسانی: جذب، نگهداری و ارتقاء می باشد. اگر مدیریت سازمان بتواند افراد سالم و متخصص را جذب و استخدام نموده و در مرحله بعدی به وسیله عوامل انگیزشی و حقوقی آنها را به نحو احسن در سازمان نگهدارد و سپس در جهت ارتقای دانش و پست سازمانی آنها برآید، دقیقاً یک محیط کار مطلوب را ایجاد نموده است.
همین پرسش را با آقای سلطانی در میان گذاشتیم. وی این محیط ایده آل را از دو منظر فیزیکی و روانی مورد بررسی قرار داد و چنین گفت:
باتوجه به نظریه های انگیزشی محیط کار، بایستی انگیزه های کاری فرد را تقویت و پایدار نگه داریم زیرا قسمت اعظم وقت کارکنان در محیط کار سپری می شود و بهتر است به جای محیط کار آن را محیط زندگی بنامیم و این به خاطر آن است که مسایل و مشکلات محیط کار دایماً به محیط زندگی منتقل می شود و کارکنان هر سازمان با محیط کار و زندگی پیوسته سروکار دارند پس تعیین مرز بین آنها کار مشکلی است. براین اساس محیط کار بایستی همانند محیط زندگی خانوادگی باشد. به طور کلی می توان شاخص های محیط کار خوب را در دو مقوله زیر بیان نمود:
الف - شاخص های محیط کار مناسب از نظر فیزیکی در این زمینه بایستی مطلوبیت لازم در محیط کار ایجاد شود. از جمله می توان به شاخص ها یا مطلوبیتهای زیر اشاره نمود:
پایین بودن میزان آلاینده های انسانی نظیر سروصدا، گردوغبار و...
ایمن بودن محیط کار از نظر کاری؛
نبودن زمینه های بالقوه بروز حوادث کاری؛
آراستگی و منظم بودن ابزار کار؛
حاکم شدن نظامهای زیست محیطی نظیرISO 14000 و... .
ب - شاخص های محیط روانی و اجتماعی کار
شاید قسمت اعظم و مهم ترین بخش محیط کار، بستگی به شرایط روانی و فضای حاکم بر محیط کار داشته باشد، امروز برای ایجاد سازمانهای برتر(EXCELLENCE ORGANIZATION) نیاز است که چنین محیطهایی در سازمان خلق شود و محیط برتر در گرو پرداختن به مسایل روانی و اجتماعی کارکنان می باشد، برای محیط برتر کاری، شاخص هایی تعریف شده که این شاخص ها می تواند معیار تدارک یک محیط کاری خوب و مطلوب باشد در این باره نیز می توان به شاخص های زیر اشاره نمود:
1 - یکی از شاخص های محیط کاری خوب این است که کارکنان از بودن با هم و کار با یکدیگر احساس لذت کنند و همواره یار و یاور هم باشند در این صورت خستگی هیچ گاه به سراغ آنها نمی آید.
2 - از شاخص های محیط کاری خوب وجود اعتماد متقابل بین کارکنان و مدیران می باشد و این امر مهم با شعار حاصل نمی شود بلکه بایستی برپایه عمل استوار باشد.
3 - در یک محیط کاری خوب راستی و درستی ملاک اساسی است و ارزش آن به شکل عملیاتی مورد توجه همه سازمان می باشد.
4 - محیط برتر و مناسب کاری شرایطی را فراهم می کند که کلیه کارکنان به کاری که انجـــام می دهند احساس غرور و افتخار کنند.
5 - ویژگی یک محیط کاری خوب وجود تفاوت و نبودن تبعیض یا احساس تبعیض است زیرا وجود تبعیض و احساس تبعیض به عنوان یکی از عوامل منفی موجب افت انگیزه، خستگی روانی و دل زدگی از کار و سازمان شده و پس از مدتی سازمان از نظر روانی بیمار می شود.
باتوجه به مطالب گفته شده به طور کلی در یک محیط کاری خوب لازم است کیفیت زندگی کاری کارکنان همواره ارتقاء یابد و کارکنان احساس عدالــــت نمایند تا در تصمیم گیری ها مشارکت داده شوند و از اهمیت شغلی لازم و معقولی برخوردار باشند.
تدبیر: آقای اسماعیلی، به نظر شما تفاوت مدیریت سنتی بــــا مدیریت جدید برای مناسب سازی محیط کار به منظور افزایش خشنودی و انگیزه در کارکنان چیست؟
مدیریت سنتی همان مدیریت دستوری، آمرانه، از بالا به پایین است که در آن مدیر کارکنان را زیردستان خود می داند و نگاهی از بالا به پایین دارد او فقط توقع اطاعت محض از زیردستان خود را دارد. میان آنها باب مذاکره و گفتگو و مشارکت بسته است و کارکنان فقط می بایست دستورات را بدون چون و چرا اطاعت کنند درنتیجه کارکنان، سازمان را از آن خود نمی دانند و احساس بیگانگی دارند و درنهایت اینکه خود را در قبال امور سازمان پاسخگو نمی دانند.
اما در سبک مدیریت جدید مدیر به کارکنان خود به عنوان همکار نگاه می کند نه زیردست و انتظار اطاعت بدون چون و چرا از پرسنل ندارد. این سبک دقیقاً در نقطه مقابل سبک مدیریت سنتی قرار دارد. در این فضا کارکنان در امور سازمان مشارکت دارند و تصمیم های سازمانی با حضور آنان اتخـــاذ می شود و آنان سازمان را از آن خود می دانند و نسبت به سرنوشت و سود و زیان آن احساس مسئولیت می کنند.
مسلماً در چنین مدلی و فضایی کارکنان احساس خشنودی و انگیزه بیشتری برای کارکردن دارند.
ارگونومی، روشی علمی
آقای سلطانی، در پاسخ به این پرسش که ارگونومی، چقدر و چگونه می تواند در افزایش توان و بهره وری نیروی انسانی سازمانها و مراکز تولیدی - صنعتی موثر باشد، چنین گفت:
قبل از این که به اهمیت علم ارگونومی در کار و بهره وری پرداخته شود لازم است تعریف مختصری از علم ارگونومی ارایه تا بهتر بتوان از مولفه های آن در کار استفاده نمود. به طور کلی ارگونومی علم هماهنگ کردن توان فیزیکی، توان روانی و محیط کار و تکنولوژی است. براساس این تعریف زمانی کارکنان دارای عملکرد مطلوبی هستند که بتوان در سازمان بین ابعاد و توان فیزیکی، روانی و محیط کار سازگاری و تعادل ایجاد نمود. به همین علت در مدل عملیاتی توسعه منابع انسـانی برای افزایش کارآیی و بهره وری عمدتاً از ارگونومی استفاده می شود و این به خاطر آن است که ارگونومی به مقدار زیادی موجب صرفه جویی در وقت و انرژی شده و کارکنان با حداقل صرف انرژی فیزیکی و روانی، حداکثر کار یدی و فکـــــری را برای سازمان به ارمغان می آورند.
به نظر بنده برای استفاده از ارگونومی در افزایش بهره وری لازم است اقدامات زیر صورت گیرد:
1 - اندازه گیری ابعاد فیزیکی کارکنان از نظر قد، اندازه بدن، وزن و میزان چابکی و انعطاف پذیری بدن با ابزارها و وسایل موجود در علم پزشکی.
2 - اندازه گیری ابعاد و ویژگی های روانی و شخصیتی کارکنان که در این زمینه باتوجه به مطالعات و پیشرفتهای روان شناسی می توان کارکنان را از ابعاد و زوایای مختلف مورد شناسایی و تحلیل قرار داد. مولفه های روانی مورد نیاز در علم ارگونومی عبارت از ویژگیهای شخصیتی، علایق، رضایت شغلی، درون گرایی و برون گرایی، هوش عاطفی، هوش منطقی و انگیزه ها، ادراکات، مفروضات ذهنی واختلالات روانی فرد است.
3 - بررسی ویژگی های شغلی و ایمنی در مشاغل سازمانی که چه فعالیتهای ریز و درشتی و با چه ابعادی از حجم و کیفیت و در چه محدوده زمانی و نیز با چه تاثیرگذاری بایستی انجام شود.
4 - بررسی شرایــط ماشین آلات، تجهیزات و به طور کلی محیط فیزیکی کار. در ارگونومی مشخص کردن مولفه های فوق کار زیاد دشواری نیست و با برنامه ریزی و بکارگیری ابزارهای مربوطه می توان آن را انجام داد. آنچه برای عملیاتی کردن ارگونومی در افزایش بهره وری مهم است نحوه ترکیب و تنظیم مولفه ها است. در صورت وجود ناهماهنگی بین مولفه ها، عملکرد و بهره وری کارکنان تک بعدی شده و افت می کند ولی در صورت ایجاد هماهنگی بین مولفه های ذکرشده در توان کارکنان سینرژی ایجاد شده و عملکرد کارکنان به شدت افزایش می یابد.
بعضی از دستاوردهای واقعی عملیاتی شدن ارگونومی در کار را می توان چنین بیان نمود:
افزایش رضایت شغلی؛
خستگی کم و دل بستگی به کار؛
سلامت جسمی و روانی کارکنان؛
افزایش راندمان کاری و بهره وری؛
صرفه جویی در انرژی روانی و جسمی؛
هماهنگ شدن مشاغل با شرایط کارکنان؛
تسلط بر محیط کار و مدیریت بر ابزارآلات.
محیط های باز یا بسته؟
اینکه افزایش یا کاهش بهره وری کار، کیفیت محصول و یا رضایتمندی کارکنان چقدر ناشی از وجود محیطهای باز یا بسته است، پرسش دیگر تدبیر از آقای اسماعیلی بود.
وی درباره نقش این گونه محیطها در افزایش بهره وری نیروی انسانی گفت:
هرچقدر سازمانها باز عمل کنند و با سایر سازمانها و نهادهای جامعه و مردم ارتباط برقرار کنند، بهتر می توانند کالا یا خدمت خود را تبلیغ و ارائه کنند اما سازمانهای بسته در این امر با شکست مــواجه می شوند و رو به اضمحلال می روند. همانطور که می دانید مشتریان سازمانها دو دسته هستند:
1 - مشتریان داخلی که همان پرسنل سازمان هستند.
2 - مشتریان خارجی که ارباب رجوع یا مشتریان هستند.
حال اگر سازمانی بخواهد بهره وری و کیفیت محصول و یا خدمات خود را افزایش دهد ابتدا باید مشتریان داخلی (کارکنان سازمان) را راضی نگه دارد و به آنها فکر کند چرا که آنهـــا در صورت رضایت از سازمان می توانند بازاریابان و مبلغان خوبی برای سازمان باشند. البته آنها تنها نیستند بلکه خانواده ها و دوستان و آشنایان آنها را نیز باید به حساب آورد که همگی آنان می توانند بازاریابان و مبلغان سازمان باشند. اما اگر کارکنان ناراضی باشند آنها بر ضد سازمان عمل می کنند و تبلیغات منفــی بر علیه سازمان راه می افتد که مسلماً باعث کاهش بهره وری و کارایی سازمان خواهدشد.
تدبیر: آقای سلطانی، لطفاً بفرمائید چگونه مــــی توان فرهنگ صنعتی و سازماندهی محیط کار را در سازمانهای صنعتی و تولیدی ارتقاء و توسعه داد؟
- فرهنگ صنعتی و سازماندهی محیط کار الفبای کار صنعتی است. در سازماندهی محیط کار و فرهنگ صنعتی لازم است کارکنان و مدیران قواعد و اصول و رفتارهای مورد نیاز صنعت را تبیین کنند و الزامات مورد نیاز کار صنعتی را نیز فراهم آورند تا بین رفتارهای فردی و سازمانی تعادل منطقی ایجاد شود. فرهنگ صنعتی با ساماندهی محیط کار در ابعاد مختلف موجب جلـــــوگیری از بی نظمی و بی روالی شده و از این بابت کارها و فعالیتها به موقع و نظام دار انجام می گیرد.
به طور کلی برای ارتقای فرهنگ صنعتی و سازماندهی محیط کار دو فعالیت اساسی بایستی انجام شود:
1 - ساختارسازی: سازماندهی محیط کار و فرهنگ صنعتی با حرف و سخن حاصل نمـــی شود بلکه اول بایستی برای این کار ساختارهای مناسبی طراحی و تدوین شود تا براساس آن مولفه ها و نرم افزارهای فرهنگ صنعتی در قالب ساختارها نقش خود را بازی کند. از جمله ساختارهای تقویت فرهنگ صنعتی و سازماندهی محیط کار می توان به مواردی چون:
نظام (T.P.M) ، نظام (5S)و نظام مدیریت زیست محیطی اشاره نمود. 2 - فرهنگ سازی: بعد از ساختارسازی برای تقویت فرهنگ صنعتی بایستی از طریق آموزشهای رسمی و غیررسمی فرهنگ سازی نمود و دایماً بر شاخص هایی که ساماندهی محیط کار را دچار خدشه می کند تاکید و یادآوری نمود تا کارکنان بتوانند از ساختارها به خوبی استفاده نمایند. در این زمینـه بخش عمده ای از بی نظمی های محیط کار مربوط به مسایل انسانی و نیز شاخص هایی نظیر غیبـت، تاخیر، دوبـاره کاری ها، عدم هماهنگی ها و اضافه کاری های بی مورد است.
آقای اسماعیلی نیز دیدگاه خود را درباره چگونگی سازماندهی محیط کار توسط مدیران و کارکنان اینگونه بیان کرد:
برای پاسخ به این سوال ابتدا باید بدانیم که مدیرکیست؟ و رئیس کیست؟ مدیر یعنی کسی که هم هنر مدیریت و هم تخصص لازمه را داشته باشد و از پنج منبع قدرت خود استفاده کند که عبارتند از:
1 - قدرت پاداش، 2 - قدرت تخصصی، 3 - قدرت مرجعیت (شخصیتــی)، 4 - قدرت تنبیه، 5 - قدرت قانونی
مدیران اکثر مواقع برای اینکه بتوانند در رفتار زیردستان نفوذ کنند و زیردستان را وادار به انجام کار کنند از قدرت پاداش، مرجعیت و تخصص خود استفاده می کنند و به ندرت به سراغ قدرت تنبیه و قانونی می روند.
اما رئیس به کسی اطلاق می شود که یا هنر مدیریت را ندارد و یا تخصص آن را و گاهی اوقات شاید هر دوی آنها را و تنها براساس یک حکم قانونی به این پست منصوب شده است. مسلماً چون رئیس فاقد قدرت مرجعیت و یا تخصصی و یا گاهاً هر دو آنهاست، بیشتر از قدرتهای تنبیه و قانونی استفاده می کنند و چون بنا به حکم رسمی می تواند دستور دهد، تنبیه یا اخراج کند، پس به زور و قدرت قانونی خود،اطاعت بی چون و چرا و تسلیم محض را از کارکنان می خواهد.
همه ما به صورت بالفعل تنها با دردست داشتن یک ابلاغ رسمی می توانیم رئیس شویم اما عده اندکی که هم از لحاظ شخصیتی و هم از لحاظ تخصصــــی شایسته این پست هستند می توانند مدیرشوند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  36  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ابعاد انسانی – محیط – ماشین

دانلودمقاله ازمایشگاه سنگ و فسیل شناسی

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله ازمایشگاه سنگ و فسیل شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 نقشه های زمین شناسی:
مهمترین کاری که نقشه های زمین شناسی انجام می دهند مشخص کردن جنس لایه ها و نوع سنگها است و سن سنگها را نیز نشان می دهد که مربوط به کدام دوران، دوره و کدام دور است و یک سری از عوارض زمین ساختی مانند گسل، تاقدیس، ناودیس و چین و درز را نشان می دهد.
دوران های زمین شناسی به ترتیب عبارتند از: پرکامبرین 2) پالئوزوئیک
3) مزوزوئیک 4) سنوزوئیک 5) عهد حاضر که به کواترنر نیز معروف است که هرکدام دارای دوره هایی هستند:
دوران پالئوزوئیک: 1) کامبرین 2) اردوویسین 3) سیلورین 4) کربونیفر
5) پرمین
دوران مزوزوئیک: 1) تریاس 2) ژوراسیک 3) کرتاسه
دوران سنوزوئیک: 1) پالئوسن 2) ائوسن 3) اولیگوسن 4) میوسن 5) پلیوسن
6) پلیئوستوسن 7) هولوستن
مقیاس نقشه:
ضریب کوچک شدگی زمین را مقیاس نقشه می گویند که به صورت کسری آن را می نویسند.
محدوده ای که از تهران به طرف جاده چالوس حرکت کردیم دو نقشه با مقیاس آنها را می پوشاند اولین نقشه تهران و دومین نقشه مرزن آباد مقیاس یعنی اگر بین دو نقطه در روی نقشه 1 سانتیمتر باشد معادل
Cm100000 روی زمین است یا 1 کیلومتر روی زمین است.
نقشه دارای رنگهای متنوعی است که این رنگها مربوط به جنس و سن خاصی هستند همچنین نقشه ها دارای راهنما هستند که در کنار نقشه درج شدند. برروی رنگهای نقشه حروفی لاتین مشخص است و فسیل ها را با علامت ستاره مشخص می کنند و تمام خطوطی که قرمز رنگ هستند مشخص کنندة گسل ها می باشند.
از محدوده ای که از سمت دانشگاه حرکت کردیم و تا این منطقة پورکان رسیدیم مجموعاً آبرفیتی هستند آبرفتی که حاصل قطعات خرد شده کوه های شمالی است و به خاطر شیبی که داشتند آبرفتها را تشکیل دادند آبرفتها جوانترین حالت ممکنة آن منطقه است.
گسل ها یک سری شکستگی ها هستند که در پوستة زمین ایجاد شدند و اگر انرژی (نیرو) به این پوسته ها وارد شود شکستگی که ایجاد می شود در امتداد این گسل ها خواهد بود این نیروها باعث می شوند در امتداد محور گسل ها حرکت کنند.
تهران در عهد کواترنر است یکی از طویل ترین گسل ها که سراسری و بسیار خطرآفرین است از اتصال دشت تهران با شمال تهران است و از کوه های البرز و لواسانات تا کرج کشیده شده است و به نام گسل مشافشم معروف شدند که از نظر فعالیت معروف می باشد هر گسلی وقتی حرکت می کند یک نیرویی به آن وارد می شود که می توان آن را محاسبه کرد این گسل باید هر 160 سال یک فعالیت کند که شدت آن در حد معمولی 5 تا 6 ریشتر است وقتی از 160 سال بگذرد باید گسل فعال شود اما چند سال است که از آخرین فعالیت آن گذشته و این امر باعث می شود فعالیت آن از 7 ریشتر هم قویتر شود.
گسل های دیگری مانند آرژانتین، تجریش، داودیه، فرحزاد هستند که خرده گسل های درون شهرند و از گسل قبلی کمترند.
گسل دیگری در جنوب تهران به نام گسل ری وجود دارد که در پائین کوه بی بی شهربانو قرار گرفته و دارای سابقة خیلی خطرناک است که آخرین فعالیت این گسل بعد از مغولها انجام شده است.
توقف اول: منطقة پورکان
این منطقه تماماً از نظر سن زمین شناسی مربوط به دوران سنوزوئیک و دورة ائوسن است در دورة ائوسن از نظر سنگ شناسی منطقه زیر آب بوده و یک حوضة رسوبی بوده و ذرات رسوبی در آن رسوب می کردند مثل سنگ رسوبی تخریبی از جمله کنگلومرا، ماسه سنگ، سیلتستون (سیلت استن) و شیل قسمت اعظم را تشکیل داده است و توفیتهای سبز که مانند ماسه سنگ و سیلتستون می باشد و تنها فرق آنها جنس سنگهای سازنده از سنگ آتشفشانی تخریب شده است و معمولاً سبزرنگ هستند ترکیب سنگ شناسی و سن آن با چیزی که در کوهستان تهران می بینیم هیچ فرقی نمی کند و تمام همان تشکیلات و سن هستند و همگی مربوط به همان دوران بالا یعنی سنوزوئیک هستند. ترکیب سنگ شناسی دربند و فرحزاد و درکه و کلک چال و ... مثل همین جاست و مربوط به دوران سنوزوئیک و دوره ائوسن میباشد. معمولاً سنگهایی که از نظر جنس و سن و شرایط تشکیل یکسان هستند تشکیلات یا سارند نام دارند و نامی در ادامه می آورند که نام همان روستای اطراف است مثلاً تشکیلاتی که در این منطقه وجود دارد به نام تشکیلات کرج معروف است.
در این منطقه سنگی با خمیرة قرمز رنگ یا جگری وجود دارد خمیرة آن به قدری ریزبلورند که آنها را نمی بینیم این سنگ فاقد کوارتز بوده، رنگ متوسط دارد (رنگ حد واسط) بافت آن ریزبلور می باشد و از جمله سنگ آذرین بیرونی بنام آندزیت است.
سنگ دیگری با بلورهای روشن و تیره در کنار هم مشاهده می شود که از سنگهای آذرین درونی است، بدون کوارتز بوده و رنگ آن حد واسط است و نام آن دیوریت می باشد.
سنگ گابرو نیز در این ناحیه دیده می شود که تیره تر از دیوریت هستند.
تشکیلات بیثشتر رسوبی هستند سنگ آذرین هم در بین سنگهای رسوبی می باشد. در واقع محدوده کوچکی از سنگهای آذرین در بین محدودة بزرگی از سنگهای رسوبی قرار گرفته اند. بعد از تشکیل شدن سنگهای رسوبی یک سری فعالیتها که در سن جوانتر ایجاد شده زیر سنگهای رسوبی رفته و سپس طبق پدیده فرسایش به سطح زمین رسیدند که به این تکه های آذرین سیل گفته می شود (سنگ آذرین جوانتر است سنگ رسوبی پیر شده و فرسایش یافته و به صورتهای سیل، دایک، باتولیت دیده می شوند)

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  18  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ازمایشگاه سنگ و فسیل شناسی

دانلودمقاله خرافـــات وفـــور در زیــارات قبــــور

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله خرافـــات وفـــور در زیــارات قبــــور دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدّمه
الحمد لله مالک الملک دیّان الدین مجیب الداعین و المضطرین و مغیث المهمومین و صریخ المکروبین و هادی المضلین. و صلّى الله على رسوله وعلى آله و أصحابه و أتباعه أجمعین.
یکی از بدعت‌ها که هزاران بدعت در آن مندرج است و اکثر ملت ما به آن مبتلا و دلخوش گردیده و عمر و اموال خود را در آن صرف کرده‌اند زیارت قبور و توجه به آن است. در موضوع زیارت قبور ابتدا لازم است چند مطلب روشن گردد:
اول آنکه [می‌پرسیم] ارواح بزرگان از اولیاء و صلحاء و انبیاء و شهداء آیا در جوف قبر و یا در بالای قبر و یا در اطراف قبرند؟ و از قبر و زُوَّار قبر باخبرند یا خیر؟
دوم آنکه اگر در اطراف قبر نباشند و یا اصلا در دنیا نباشند آیا در عالم دیگری از زُوَّار خود مطّلع می‌شوند یا خیر؟
سوم آیا اگر فرضا مطلع شوند زُوَّار خود را اجابت می‌کنند و به دنیا بر می‌گردند و به عرایض آنان می‌رسند یا خیر؟
چهارم آنکه مطَّلع شدن آنان از درد و رنج و بلاها و شکنجه‌های مردم نفعی دارد یا خیر؟ و آیا از مداحی و ذکر فضایل و مناقب خود در زیارتنامه‌ها خرسند می‌شوند یا خیر؟ آیا میل دارند که مردم در مقابل قبر آنان خاضع و خاشع شده و هر چه بیشتر از ایشان تعریف و تملُّق وچاپلوسی کنند یا خیر؟ آیا کسی که خود صبر و تقوی ندارد از صبر و تقوای آنان تعریف کند و یا کسیکه از بذل جان و مال دریغ دارد و حاضر نیست در راه دین جهاد کند از جهاد و شهادت ایشان داد سخن بدهد نتیجه دارد یا خیر ؟ و یا کسیکه خود دین خویش را به اندازة کافی نمی‌شناسد و از کتاب و قانون آسمانی و الهی خود بی‌خبر است, ولی از دانش و امر به معروف و نهی از منکر صاحب قبر مداحی می‌‌کند برای او مفید است یا خیر؟
پنجم آیا وظیفة آدمی مداحی و تعریف از گذشتگان است و خدا چنین عملی را از او خواسته ؟. آیا وظیفة آیندگان پرداختن به ذکر حسنات و یا سیئات گذشتگان است یا اینکه آیندگان چنین وظیفه‌‌ای ندارند؟
ششم آیا زینت قبور یا تعمیر آنها یا ساختن گنبد و گلدسته و صحن و سرا, و یا وقف نمودن باغ و خانه و زمین و مغازه برای مردگان و صرف درآمد آنها جهت حفظ مقابر ایشان, سنت انبیاء و اولیاء بوده, و یا کار ستمگران و جباران و غارتگران‌ است؟!.
پس از آنکه این مطالب واضح و مُبَرهَن گردید می‌پردازیم به صحت و سقم و یا حق و بطلان زیارات و سند و متن روایات زیارت را بررسی خواهیم کرد. إن شاء الله. هدف ما از بیان این مسایل آن است که خرافات مذهبی از حقایق احکام دین جدا شده و اباطیل و موهومات به نام دین اسلام به مردم عرضه نشود.
اما پیش از پرداختن به موضوع کتاب لازم است تصریح کنم که اینجانب از پیروان امام متقین حضرت امیر المومنین علی (ع) بوده و هستم, و اصول و فروع دین آن بزرگوار را پذیرفته‌ام, ولی با کسانی که به نام آن حضرت و یا با ادعای دوستی او و اولاد پاکش, دین اسلام را خراب و موهون ساخته‌اند و اصول و فروع اسلام و قرآن را با زیارتنامه‌های خرافی مورد بی اعتنایی قرار داده‌اند مخالفم, و آنان را دوستدار علی (ع) نمی‌دانم.
ما در بررسی موضوع این کتاب جز به کتاب خدا و سنت رسول  و ادلة عقلیه استدلال نخواهیم کرد, و در مورد احادیث لازم به تذکر است که گرچه طبق دستور خدا و پیامبر و ائمه علیهم السلام, احادیث مخالف با قرآن را از هرکه باشد نمی‌پذیریم, ولی هر حدیث و روایتی که موافق با قرآن کریم باشد قبول داریم و بر چشم می‌گذاریم.
خدای تعالی قرآن را برای صحت مطالب اسلامی میزان قرار داده و آن را فرقان یعنی فارق [= جدا کننده] بین حق و باطل خوانده و فرموده: ﴿تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیراً﴾ = مبارک است کسی که فرقان را بر بنده‌اش نازل فرموده تا برای جهانیان هشداری باشد (الفرقان/1)، قرآن را میـزان بین صحیح و ناصحیح خوانده و فرموده: ﴿اللهُ الَّذِی أَنْزَلَ الْکِتَابَ بِالحَقِّ وَالْمِیزَانَ﴾ = خدا است کسی‌است که این کتاب را نازل نموده به حق و میزان (شوری/17). و همچنین آن را فصل یعنی جدا کنندة حق از باطـل خوانـده‌است و فرموده: ﴿إِنَّهُ لَقَوْلٌ فَصْلٌ﴾ = همانا که آن کلام, جدا کنندة حق از باطل است (الطارق/13)، و نیز قرآن را بهترین تفسیـر معرفـی کـرده و فرمـوده: ﴿وَلَا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ إِلَّا جِئْنَاکَ بِالحَقِّ وَأَحْسَنَ تَفْسِیراً﴾ = برایت مثلی نیآورند مگر آنکه برایت آنچه را که حق و بهترین بیان است می‌آوریم (الفرقان/33)، و آن را هـدایت و بیـان نامیـده و فرموده: ﴿هُدًى لِلنَّاسِ﴾ و ﴿بَیَانٌ لِلنَّاسِ﴾.
و اما احادیثی که دلالت دارد بر میزان بودن قرآن بسیار است و چون این مکلب در آایت قرآن تصریح شده احتیاجی به نقل اخبار نیست فقط از باب نمونه سه خبر ذکر می‌شود:
1- در وسائل الشیعه (ج18/ص78) از رسول خدا  روایت کرده که فرمود: «مَا وَافَقَ کِتَابَ اللهِ فَخُذُوهُ وَمَا خالَفَ کِتَابَ اللهِ فَدَعُوهُ» = آنچه که موافق کتاب خدا باشد بگیرید و آنچه مخالف کتاب خدا باشد رها کنید.
2- وسائل در همان صفحه به نقل از کافی از امام صادق (ع) روایت کرده که فرمود: «مَا لَمْ یُوَافِقُ مِنَ الحدیثِ القرآنَ فَهُوَ زُخْرُفٌ» = آنچه از احادیث موافق قرآن نباشد پس آن دروغی است خوشنما.
3- در اصول کافی (ج1/ص96) از حضرت رضا (ع) نقل کرده که فرمود : «إذا کانت الروایاتُ مُخالِفَةً للقرآن کذَّبتُها» = هرگاه روایات مخالف قرآن بود آن روایات را تکذیب می‌کنم. (یعنی در حقیقت روایات مخالف قرآن قابل قبول نیست).
بنا بر آنچه ذکر شد اگر ما با براهین و ادله ثابت کردیم که زیارات و نذورات آن مخالف قرآن است, دوستداران خرافات بهتراست به جای تهمت و افتراء سخن ما را با دلیل رد کنند و ما چون مبارزه با خرافات را از هر جهادی ضرور‌تر می‌دانیم از هیچ آزار و تهمتی واهمه نداریم. زیرا کار هر چه مهمتر باشد اجر و مزد الهی آن بیشتر است و از آنجا که برخی از اعمالی را که بعضی از مقدس نمایان انجام می‌دهند همچون بت پرستی می‌دانیم طبعاً پیکار با آن را جهاد فی سبیل الله می‌شماریم, زیرا آنان اصول اسلام را خراب کرده‌اند.
مخفی نماند که قبل از نگارنده, برادر مجاهد و محقق عالیقدر جناب استاد حیدر علی قلمداران (رحمه الله) کتابی بسیار مفید در موضوع « زیارت » تألیف کرده بودند, که اینجانب مطالبی از آن را در چاپ اول کتاب خود آوردم, ولی نام ایشان را ذکر نکردم, زیرا احتمال بسیار می‌رفت که مجددا از جانب خرافیون در معرض خطر قرار گیرد و یا توسط مسؤولین حکومت باز داشت شود, اما اینک که آن جناب به رحمت حق پیوسته و از عمر این حقیر نیز چند صباحی بیشتر باقی نمانده, پس از خلاصی از آخرین زندان, در اختصار و اصلاح کتاب خود کوشیدم و به منظور تتمیم و تکمیل تألیف آن بزرگوار, برخی از مطالب چاپ اول کتابم را به عنوان حاشیه بر کتاب ایشان نوشتم و قسمت زیادی از مطالب را به جهت تناسب موضوع به کتاب دیگرم «عرض اخبار اصول بر قرآن و عقول» نقل کردم و در تحریر دوم کتاب حاضر, به مطالبی که در کتاب آن جناب نیامده بود, اکتفا نمودم. هرچند که هنوز ممکن است کتاب حاضر از برخی مطالب که در تألیف ایشان آمده, خالی نباشد. به هر حال امیدوارم که مطالب هر دو کتاب حق جویان را به کار آید.
از خداوند متعال برای آن برادر فاضل و خودم امید اجر دارم. إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِالله.

 

خادم الشریعة المطهرة: سید ابو الفضل ابن الرضا (برقعى)

 

ارواح انبیاء و اولیاء پس از وفات کجا هستند؟

 

به مقتضای آیة ﴿وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی﴾ = «و در آن از روح خویش دمیدم» (الحجر/29 و ص/72) روح مکان دارد و مجرد از زمان و مکان نیست و اضافه به مکانی‌است و مکان روح همان بدن دنیوی و یا قالب برزخی‌است و بدن مَرْکَب روح است. این مطلب روشن و محسوس است و احتیاجی به برهان ندارد و این روح محدود, چون ذاتاً محدود است صفات او از علم و هنر نیز محدود است زیرا حدود عوارض همان حدود معروض است و زیادتر از آن نیست.
پس روح موجود زنده همه چیز را نمی‌داند و از همه چیز و همه جا مطلع نیست, بلکه به واسطة تحصیل علم, و یا به واسطة وحی الهی می‌تواند اطلاعاتی حاصل کند چنانکه خدا به رسول خود فرموده: ﴿وَمَا أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلاً﴾ = از دانش جز اندکی داده نشده‌اید (الاسراء/85), و فرموده: ﴿وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ﴾ = از آنچه بدان علم نداری پیروی مکن (الاسراء/36)، و می‌فرماید: ﴿وَقُلْ رَبِّ زِدْنِی عِلْماً﴾ = و بگو پروردگارا بر دانشم بیفزا (طـه/114)، و آیات بسیار دیگر .
این در حالی است که در دنیاست, و چون پس از وفات از بدن خارج و به قالب مثالی برزخی وارد گردد از حقیقت خود خارج نمی‌شود.
پس صالحین و نیکان از اینجا به جایی دیگر و به جهانی عالی‌تر از این جهان و قالبی لطیف‌تر می‌روند. حق تعالی فرموده: ﴿فَأَمَّا إِنْ کَانَ مِنَ المُقَرَّبِینَ فَرَوْحٌ وَرَیْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِیمٍ﴾= پس اگر محتضر از مقربین باشد برای او راحتی و ریحان پر نعمت است (الواقعه/88 و89)، و همچنین فرموده: ﴿وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ الله أَمْوَاتاً بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ فَرِحِینَ بِمَا آَتَاهُمُ الله مِنْ فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ الله وَفَضْلٍ وَأَنَّ اللهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ المُؤْمِنِینَ ﴾ (آل عمران/169-171). در این آیات نکات و مطالبی است که انسان را از اوهام و خرافات می‌رهاند, از این رو توجه خوانندگان را به مطالب زیر جلب می‌کنم:
آیه می‌فرماید: البته گمان مبر آنان که در راه خدا کشته شده‌اند, مرده‌اند (اگر چه روح از بدنشان جدا شده و وفات کرده‌اند) بلکه زنده‌اند (در واقع به زندگی بهتر و جای بهتری نائل شده‌اند و) نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند, و به آنچه خدا از فضل خود به ایشان عطا کرده شادند ونسبت به آنان که از پس خودشان بهایشان ملحق نشده‌اند طلب شادی می‌کنند که نه ترسی بدارند و نه ایشان را اندوهی باشد, و خود نیز با نعمت و فضل الهی شادمانند, و همانا خداوند اجر مؤمنین را ضایع نمی‌کند.
جملة ﴿أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ﴾ = نزد پروردگار شان زنده‌اند (آل عمران/ 169) دلالت دارد اگرچه طبق آیه ﴿کُلُّ مَنْ عَلَیْهَا فَانٍ﴾ = همه فانی هستند (الرحمن/26), وطبق آیة ﴿إِنَّکَ مَیِّتٌ وَإِنَّهُمْ مَیِّتُونَ﴾ = هم رسول خدا  و هم دیگران می‌میرند و از این دنیا می‌روند (الزمر/30), ولی مقربان الهی پس از آنکه از جهان فانی رفتند, در نزد خدا به نعمت هایی که کیفیت آن را جز خدا نمی‌داند نائل می‌شوند, و کفار و فجار نیز دچار آلام خواهند شد.
حال باید دید ﴿عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ﴾ = نزد پروردگار شان روزی می‌خورند (آل عمران/ 169) کجا است؟ آنان عند ربهم هستند نه "عند الخلق" و نه "عند القبر". پاسخ اینکه عند الرب کجا است؟ در آیه‌ای ‌است که می‌فرماید ﴿لَـهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِیُّهُمْ ﴾ = برای ایشان دار السلام و خانة سلامتی است نزد پروردگارشان و او سرپرست ایشان است (الأنعام/127) چنانکه می‌فرماید: ﴿وَاللهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلَامِ﴾ = خدا نیکان را به سوی دار السلام فرا می‌خواند (یونس/25)، پس نزد پروردگار غیر از نزد مخلوق و غیر از نزد قبر و یا دنیاست, چنانکه فرموده: ﴿مَا عِنْدَکُمْ یَنْفَدُ وَمَا عِنْدَ الله بَاقٍ ﴾ = آنچه نزد شماست تمام شدنی است و آنچه نزد پروردگار است باقی می‌باشد (النحل/96)، و البته رزقی که می‌خورند رزق و طعام دنیایی نیست( ).
بنابراین رزقی که خدا وعده کرده و فرموده: ﴿عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ﴾ (آل عمران/ 169) همان رزق عالم باقی است نه رزق دنیای فانی چنانکه فرموده : ﴿إِنَّ هَذَا لَرِزْقُنَا مَا لَهُ مِنْ نَفَادٍ﴾ = این است رزق ما که تمام نمی‌شود (ص/54).
در قسمت دیگری از آیات فرموده: ﴿فَرِحِینَ بِمَا آَتَاهُمُ الله مِنْ فَضْلِهِ﴾ = خوشند به آنچه خدا از فضل خود به ایشان عطا کرده و شادند (آل عمران/170)، آنچه خدا از فضلش داده دنیا نیست, زیرا دنیا را داشتند و از ایشان گرفته و جای وسیع تر و بهتری به ایشان می‌دهد.
اما کسانی که از قرآن بی‌خبر‌اند خیال کرده‌اند که شهداء با همین دنیا ارتباط دارند. علاوه بر این جملة: ﴿یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ﴾ = و نسبت به آنانکه از پس خودشان به ایشان ملحق نشده اند طلب شادی می‌کنند (آل عمران/170) دلالت دارد بر اینکه شهداء به عالمی می‌روند که خلف ایشان و بازماندگانشان از آنان دورند و به ایشان ملحق نشده‌اند. و اگر شهداء در همین دنیا بوده و نزد کسان خود راه داشتند, این جمله صحیح نبود. پس آنان از اهل دنیا جدا می‌شوند. و به علاوه خدا در آخر آیات همة مومنین را مشمول چنین نعمتهای دانستـه و فرموده: ﴿وَأَنَّ الله لَا یُضِیعُ أَجْرَ المُؤْمِنِینَ﴾ = و همانا خداوند پاداش مؤمنین را ضایع نمی‌کند (آل عمران/170).

آیا انبیاء و اولیاء از زوَّار خود مطلع می‌شوند ؟
پس از آنکه ثابت شد ارواح از دنیا دور و در عالم برزخ هستند, حال جای پرداختن به این سخن است که خرافاتیان می‌گویند شهداء زنده‌اند ولی در عالمی دیگر و در عین حال از حال ما آگاه‌اند! واضح است که این قول صحیح نیست, زیرا اولا زنده بودن ربطی به آگاهی و علم به احوال ما ندارد , زیرا لازم نیست هر کس دارای حیات باشد به همه چیز و از همه جا آگاه باشد, رسول خدا  در حال حیات خبر از همسایگانش نداشت مگر وقتی که خدا و یا خلق به او خبر می‌دادند چنانکه عدة زیادی از اصحابش در بئر معونه کشته شدند و او خبر نداشت و عیالش عایشه در سفر بنی مصطلق از قافله عقب ماند و میان بیابان ماند و او خبر نداشت و شتر حضرتش گم شده بود و او از جای شتر بی اطلاع بود, و در جنگ احد که سنگ به پیشانی و لب و دندان آن حضرت خورد اگر حضرتش علم به آمدن چنان سنگی داشت سر خود را عقب می‌برد و منحرف می‌کرد که مورد اصابت سنگ قرار نگیرد در حالی که مورد اصابت قرار گرفته و مجروح گردید. خدای تعالی می‌فرماید: ﴿وَمِنْ أَهْلِ المَدِینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفَاقِ لَا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ ﴾ = و برخی از اهل مدینه بر نفاق ثابت اند و تو نمی‌دانی و ایشان را نمی‌شناسی, ما ایشان را می‌شناسیم (التوبه/101). پیامبر اکرم  از نیت بد بعضی از پیروانش خبر نـداشت و حتـی سخنانشـان را می‌پسنـدیـد و نمی‌دانست آنان تظاهـر می‌کننـد (البقره/204).
وقتی که رسول خدا  در حیاتش از همه چیز خبر ندارد, شهداء نیز در حیات برزخی خود, لازم نیست از همه جا با خبر باشند. بنابر این حیات اخروی و هم حیات دنیوی مستلزم علم نیست و اطلاع رفتگان از احوال ماندگان محتاج برهان و دلیل است.
علاوه بر این در آیاتی که ذکر شد, جملة ﴿لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ﴾ (یونس/62) دلالت دارد که شهداء از همه جا خبر ندارند و به جایی می‌روند که «لا خَوْفٌ» بوده, ترس واندوهی برایشان نیست. و اگر از حال مردم بیچارة بدکار و گرفتار مطلع باشند از غم و اندوه ناراحت می‌شوند, و اگر از دردها و رنجها و گرفتاری زوارشان مطلع گردند از غصه دق می‌کنند. مثلا اگر حضرت رسول  ویا حضرت عیسی (ع) و یا حضرت مریم علیها السلام و یا امام رضا (ع) از رنجها و بلاها و گرفتاری مردم باخبر شوند, افسرده و اندوهناک شده و دار السلام برای ایشان دار الغصه و الحزن می‌گردد, آنهم بر فرض اینکه نعوذ بالله پیغمبر یا امام را مانند خدا به درخواستها و حاجتها و صداها و ناله‌های مردم در آن واحد با اطلاع بدانیم. یکی آمده بر مزار ایشان و می‌گوید پسرم در زندان تحت شکنجه‌است, دیگری می‌گوید لشکر کفار به ما حمله کرده و کشتار کرده‌اند, دیگری می‌گوید فرزندم سرطان گرفته, دیگری می‌گوید دچار بیماری روحی‌ام, دیگری می‌گوید جیب مرا در حرم زدند و من الآن غریب و بیچاره‌ام, دیگری می‌گوید مستاجرم و مالک همه روزه مرا اذیت کرده و می‌خواهد مرا از خانه‌اش بیرون کند و همچنین هزاران دردمند و علیل و فقیر و مریض و مظلوم و گرفتار اظهار درد می‌کنند. یکی در حرم دزدی کرده, و یکی قصد فحشاء نموده و دیگری روضه های دروغ و احکام ضد ما أنزل الله می‌خواند, و دیگری شاه و یا وزیر است و با هزار جنایت وارد حرم شده و دیگری که کارش خیانت و خوردن اموال مستضعفین به ناحق است بابت واگذاری زمینهای بائر به نام موقوفه پولهای کلانی بابت پذیره یا سرقفلی از فقراء و افراد مستحق اخذ نموده, و همچنین هزاران خیانت و فحشا و جنایت دیگر. اگر صاحب قبر همة اینها را بداند غمگین شده و راحتی برزخ برای او تبدیل به رنج دوزخ خواهد شد!
پس شما ملاحظه می‌کنید خَبْط آن کذَّابی که به دروغ زیارتی ساخته و به امام نسبت داده و به صاحب قبر می‌گوید: أشهدُ أنَّک تَرَى مقامی و تَسْمَعُ کَلامی و تَرُدُّ جوابی= «شهادت می‌دهم تو مرا می‌بینی و کلام مرا می‌شنوی و جوابم را می‌دهی», و با اینکه جواب صاحب قبر را نشنیده, ولی گواهی دروغ می‌دهد!
ما در این مختصر ثابت خواهیم کرد که اصلا اولیای خدا پس از وفات, به کلی از دنیا بی خبرند و در عالمی دیگر یعنی برزخ هیچ اطلاعی از احوال بندگان ندارند.
چنانکه ذکر شد در همان آیات مطلبِ قبل, خدا فرموده: ﴿فَرِحِینَ بِمَا آَتَاهُمُ الله﴾ = به آنچه خدا به ایشان عطا کرده شادند (آل عمران/170)، ﴿یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَةٍ مِنَ الله وَفَضْلٍ وَأَنَّ الله لَا یُضِیعُ أَجْرَ المُؤْمِنِینَ﴾ = شادمان‌اند به نعمت و فضل الهی و همانا خداوند أجر مؤمنین را ضایع نمی‌کند (آل عمران/171) یعنی خدا در مقابل فداکاری و از دست دادن دنیا مقامی در بهشت به عنوان مزد و پاداش به ایشان می‌دهد که صدها درجه بهتر از دنیا باشد, نه اینکه باز در همین اندوه‌ها و غصه‌های دنیا فرو رفته باشند.
پس معلوم شد «عند الرب» کجاست، «عند الرب» همان جایی است که «آسیه» عیال فرعون عرض می‌‌کند : ﴿رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الجَنَّةِ﴾ = خدایا برای من نزد خود در بهشت خانه بنا کن. (التحریم/12) پس عند الله و عند الرب عالمی غیر از دنیای فانی است.
اگر کسی بگوید خدا همه جا هست و عند الرب همه جا می‌باشد گوییم اگر چنین باشد هر کافر و منافق و ظالمی که بمیرد نزد خداست، و اگر چه در عذاب باشد، زیرا خدا هم به بهشت و هم به دوزخ احاطه دارد, پس اختصاص شهداء به مقام عند الرب معنی ندارد. ولی باید دانست اختصاص شهداء و مؤمنین به «عند الرب» در واقع عند عنایة الرب و عند رحمة الرب می‌باشد که تعبیر شده به دار السلام، نه دار العذاب، و نه فرموده لهم دار العذاب عند ربهم.
بنابر آنچه ذکر شد ارواح انبیاء و صلحاء و شهداء, از دنیا آگاهی ندارند و نیز دلیلی بر اینکه ارواح ایشان در قبر دنیا و یا اطراف قبر باشد در دست نیست.
از کتاب آسمانی یعنی قرآن کریم چنین مستفاد می‌شود که برای بشر چه مؤمن و چه کافر, دو حیات کامل بیشتر نیست، حیات دنیوی و حیات اخروی، اما عالم برزخ که عالم قبر نیز گفته می‌شود عالم خاموشی و مدهوش و بی خبری از دنیا و حیاتی غیر کامل و بی‌جنبش و در واقع سالن انتظار قیامت و برزخ و فاصلة میان دو حیات کامل است. پس حیاتی که بعد از دنیا برای اموات اعم از صالح و طالح ذکر شده, در واقع همان حیات ناقص قبل از قیامت است.
البته باید دانست که عالم برزخ برای اهل محشر پس از بعث, کأن لم یکن و یا نزدیک به آن می‌نماید، یعنی این فاصله برای محشور شدگان کاملا مفهوم نشده و پس از زنده شدن مجدد, چونان رؤیایی به نظر می‌رسد و گویی محشرشان بلا فاصله و یا اندکی پس از موت واقع شده‌است!
نکته‌ای که لازم است بدان توجه داشته باشیم, اینکه قرآن مجید گاهی تمامی مراحل امری را ذکر می‌‌کند و گاهی وسائط را حذف کرده و به صورت اجمال فقط ابتدا و انتهای موضوع را بیان می‌فرماید, مثلا در مورد خلقت انسان می‌فرماید: ﴿خَلَقَکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ﴾ = شما را از خاک آفرید ‌آنگاه شما بشری هستید که تکثیر و پرا کنده می‌شوید (الروم/20)، اما در آیه‌ای دیگر تمامی مراحل را یکایک شرح داده و میفرماید : ﴿فَإِنَّا خَلَقْنَاکُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَةٍ مُخَلَّقَةٍ وَغَیْرِ مُخَلَّقَةٍ لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَنُقِرُّ فِی الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ﴾ = «همانا شما را از خاک آفریدیم سپس از نطفه‌ای سپس از خون بسته‌ای سپس از پاره گوشتی تمام خلقت و نا تمام خلقت, تا برایتان بیان کنیم و تا مدتی معین در زِهدانها آنچه بخواهیم قرار می‌دهیم, آنگاه شما را به حال کودکی بیرون می‌آوریم سپس تا به حد کمالتان برسید ......» (الحج/5) که آیه اخیر در حقیقت تفسیر و تفصیل و تبیین آیاتی همچون آیة نخستین است.
همچنیـن در مـورد رانـدن ابـرها می‌فـرمـایـد: ﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللهَ یُزْجِی سَحَاباً...﴾ = آیا ندیدی که خداوند ابری را می‌راند؟! (النور/43) که بنظر می‌رسد خدا ابر را می‌راند و حرکت می‌دهد!!
اما در جای دیگر تفصیل داده و می‌فرماید: ﴿اللهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ فَتُثِیرُ سَحَاباً...﴾ = خدا است آنکه بادها را فرستاده و در نتیجه ابری را می‌پراکنند و حرکت می‌دهند (الروم/48).
در مورد عالم برزخ نیز بر همین سبک و سیاق, قرآن کریم غالباً بلافاصله پس از مرگ انسان و بدون ذکر عالم برزخ به قیامت و بهشت و دوزخ می‌پردازد، و مثلاً دربارة قوم نوح می‌فرماید: ﴿مِمَّا خَطِیئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَاراً..﴾ = از خطاهایشان بود که غرق شدند و داخل آتش شدند» (نوح/25) که گویی پس از غرق شدن بلافاصله به آتش دوزخ درآمدند. اما تفصیل این آیه از آیة دیگری که دربارة فرعونیان است بدست می‌آید که می‌فرماید: ﴿وَحَاقَ بِآَلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذَابِ. النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْهَا غُدُوّاً وَعَشِیّاً وَیَوْمَ تَقُومُ السَّاعَةُ أَدْخِلُوا آَلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذَابِ﴾ = عذاب سختی آل فرعون را فرا گرفت, صبح و شام بر آتش عرضه می‌شوند و روز رستاخیز [امر می‌شود که] آل فرعون را در شدیدترین عذاب درآورید (غافر/ 45- 46). از این آیه که تفصیل و تفسیر آیات دیگر است معلوم می‌شود فرعونیان قبل از قیامت و دخول در آتش نیز با ناگواری‌هایی دست به گریبان‌اند.
از این گونه آیات به وضوح می‌توان دریافت که پس از حیات دنیوی, دو نوع جزای برزخی و قیامتی در کار است، که یکی به صورت وافی و کامل در حیات اخروی به انسان تعلق می‌گیرد و دیگری خوشی‌ها و یا رنجهای دوران شبه حیات یا حیات ناقص (عالم برزخ) است که در آیات اجمالی از ذکر و تشریح آن صرف نظر گردیده, زیرا قرآن در خیلی از موارد مسالة معاد را از منظر بشر مطرح و مجسم فرموده و انسان در آخرت پس از زنده شدن دورة عالم برزخ را بسیار کوتاه می‌پندارد و اگر عالم برزخ هزاران هزار سال به طول انجامد پس از حیات مجدد به نظر همچون یک روز و حتی کمتر جلوه می‌‌کند, مانند کسی که در خواب رؤیایی فرحناک و یا وحشتناک ببیند و یا به سفری طولانی برود و با وقایع متعدد و گوناگونی روبرو شود ولی پس از بیداری احساس می‌‌کند که خوابش طولانی نبوده‌است!
از همین رو قرآن کریم در مورد حالت مبعوثین قیامت می‌فرماید : ﴿یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَنْ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنَ النَّهَارِ یَتَعَارَفُونَ بَیْنَهُمْ..﴾ = روزی که ایشان را محشور ‌سازد پنداری که جز لختی از روز را درنگ نکرده‌اند و با یکدیگر اظهار آشنائی می‌کنند (یونس/45) و نیز می‌فـرمـاید: ﴿یَوْمَ یَدْعُوکُمْ فَتَسْتَجِیبُونَ بِحَمْدِهِ وَتَظُنُّونَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا قَلِیلاً ﴾ = روزی که شما را بخواند, باستایش وی را اجابت می‌کنید و می‌پندارید که جز اندکی درنگ نکرده‌اید (الاسراء/52) و می‌فرماید: ﴿یُقْسِمُ المُجْرِمُونَ مَا لَبِثُوا غَیْرَ سَاعَةٍ﴾ = [و آن روز که قیامت برپا شود] مجرمان سوگند یاد می‌کنند که جز ساعتی درنگ نکرده‌اند (الروم/55) و می‌فرماید: ﴿قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ .قَالُوا لَبِثْنَا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ فَاسْأَلِ الْعَادِّینَ ﴾ = گوید: به شمار سالها چقدر در زمین درنگ کرده‌اید؟ ‌گویند: یک روز یا بخشی از روز, از عدد شماران بپرس (المؤمنون/ 112- 113) و همچنیـن می‌فـرمایـد: ﴿کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِنْ نَهَارٍ ﴾ = پنداری روزی که می‌بینند آنچه را وعده داده می‌شدند جز ساعتی از یک روز را درنگ نکرده‌اند (الاحقاف/35). و می‌فرماید: ﴿کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَهَا لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا عَشِیَّةً أَوْ ضُحَاهَا﴾ = روزی که بـبینندش پنداری جز شامگاه یا چاشتگاهی درنگ نکرده‌اند (النازعـات/46) و آیات دیگر.
یکی از آیات مربوط به عالم برزخ آیه‌ای است که صریحاً می‌فرماید: ﴿حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ المَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ . لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحاً فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ﴾ = تا اینکه یکی از ایشان را مرگ فرا رسد گوید: پروردگارا مرا باز گردان, باشد که در آنچه که واگذاردم عمل شایسته‌ای به جای آورم، (جوابش را چنین می‌دهد که) نه چنین نیست این کلمه‌ای است که او گویندة آن است و از پس ایشان برزخی است تا روزی که برانگیخته شوند (المؤمنون/100)، و دیگر آیاتی که می‌فرماید: ﴿المَلَائِکَةُ یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ..﴾ = فرشتگان به هنگام جان ستاندن به صورت و پشت‌شان می‌زنند (انفال/50 و محمد/27) که واضح است میت جسمش در دنیاست و روح نیز صورت و پشت ندارد و طبعاً قالب برزخی میت مورد نظر است. و دیگر آیه: ﴿قِیلَ ادْخُلِ الجَنَّةَ قَالَ یَا لَیْتَ قَوْمِی یَعْلَمُونَ . بِمَا غَفَرَ لِی رَبِّی وَجَعَلَنِی مِنَ المُکْرَمِینَ﴾ = گفته شد وارد بهشت شو, گفت ای کاش قومم می‌دانستند به چه چیزی مرا پروردگارم آمرزید, و مرا از گرامی شدگان مقرر فرمود. (یـس/26-27). اگر این جنت بهشت آخرت بود طبعاً قومش ورود او را به بهشت اخروی می‌دانستند.
به هر حال واضح است که پس از مرگ نوعی آسایش و ناگواری برزخی (یا به عبارتی دیگر بهشت و دوزخ برزخی) وجود دارد که انسان در آن از حیات کامل برخوردار نیست و از این رو به مثابة زهدان مادر است که مرحلة قبل از ورود به حیات دنیوی بوده و در آنجا نیز طفل واجد حیات کامل نیست. در برزخ نیز انسان از حیات کامل برخوردار نبوده و مرحلة قبل از ورود به حیات اخروی را سپری می‌‌کند.
عالم برزخ اختصاص به صالحین و شهداء ندارد و شامل مجرمین و کفار هم می‌گردد و در عدم ارتباط با دنیا یکسانند. از اینرو فقط مجرمین از دنیا بی اطلاع نیستند بلکه شهداء و صلحاء نیز هیچ توجه و اطلاع و خبری از دنیا و اهل دنیا ندارند و تنها اخباری که ممکن است انبیاء و صلحاء و شهداء بعد از وفات از دنیا حاصل کنند از طریق و فات پاکان دیگر و الحاق روح ایشان به آنان است. زیرا در عالم برزخ حیات کامل وجود ندارد و تنها شبه حیات یا نیمه حیاتی است که بسیاری از صفات حیاتی از قبیل سمع و بصر و ...... فاقد است و در یک کلام عالم مدهوشی و بی‌خبری‌است و بشر در آن عالم چه صالح و چه طالح فاقد شنوایی است و در قرآن فرموده اموات تا مبعوث و محشور نگردند شنوایی ندارند: ﴿إِنَّمَا یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ یَسْمَعُونَ وَالمَوْتَى یَبْعَثُهُمُ اللهُ ثُمَّ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ﴾ = همانا کسانی که می‌شنوند اجابت می‌کنند و مردگان را خداوند برانگیزد و آنگاه به سوی او بازگردانده می‌شوند (الأنعام/36). که در این آیه کفار را به مردگان که چیزی نمی‌شنونـد تشبیـه فرمـوده‌، و باز فرموده: ﴿إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ المَوْتَى﴾ = همانا تو مردگان را نمی‌شنوانی (النمل/80 و الروم/52) و ﴿مَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ﴾ = تو شنوانندة آنان که در قبرند نیستی (فاطر/22)، و هر مخلوقی را پس از مرگ چه انبیاء و چه اولیاء و چه غیر آنها را فاقد حیات کامل و بی خبر از دنیا شمرده وفرموده: ﴿وَالَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ الله لَا یَخْلُقُونَ شَیْئاً وَهُمْ یُخْلَقُونَ. أَمْوَاتٌ غَیْرُ أَحْیَاءٍ وَمَا یَشْعُرُونَ أَیَّانَ یُبْعَثُونَ﴾ = و کسانی را که غیر از خدا می‌خوانند, آنان چیزی نمی‌آفرینند و خودشان مخلوق‌اند, مردگانی فاقد حیات بوده و نمی‌دانند که چه وقت برانگیخته می‌شوند (النحل/20 -21). مسلم است که انبیاء و اولیاء نیز مشمول این آیات اند، زیرا چیزی نمی‌آفرینند و خودشان مخلوق و چنانکه در قرآن آمده از روز بعث و رستاخیز بی‌خبرند.
علاوه بر این خداوند زنده شدن در قیامت و خروج از قبر را به زنده شدن نباتات در دنیا تشبیه فرموده، همچنانکه در زمستان تمام اشجار و گیاهان بی هوش و مدهوش و خاموشند و جنبشی ندارند تا آغاز بهار که مجددا جنبش می‌کنند، در عالم برزخ نیز بشر مدهوش و در سالن انتظار و در زهدان قیامت هستند تا ناگهان اجسادشان به حرکت آید و به سوی محکمة الهی بشتابند. از همین رو قرآن فرموده: ﴿وَیُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَکَذَلِکَ تُخْرَجُونَ﴾ = زمین را پس از مرگش زنده می‌‌کند و همچنان شما [از قبرها] خارج می‌شوید (الروم/19) و ﴿أَحْیَیْنَا بِهِ بَلْدَةً مَیْتاً کَذَلِکَ الخُرُوجُ﴾ = [با باران] شهری مرده را زنده ساختیم و خروج [مردگان نیز] آن چنان است (ق/11).
اکنون که دانستیم ارواح در عالمی دیگرند حال می‌گوییم بر فرض محال که از حاجات زوار مطلع شوند آیا فوری حاضر گشته و به این دنیا برگشته و به عرض زوار می‌رسند یا خیر؟ روشن است که قرآن و عقل می‌گوید انبیاء و اولیاء به کلی از دنیا بی‌خبرند و حتی از بدن خود اطلاعی ندارند چه رسد به دیگران.
قرآن می‌فرماید: ﴿أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَى قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّى یُحْیِی هَذِهِ الله بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ الله مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانْظُرْ إِلَى طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ إِلَى حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آَیَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ إِلَى الْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ الله عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ﴾ (البقره/259).
مضمون آیه این است که «حضرت عزیر (ع) که از پیامبران معظم است، بر قریه‌ای عبور کرد و دید آن قریه به کلی ویران شده و سقف و دیوارهای آن فرو ریخته و کسی در آن نیست, با خود گفت چگونه خدا اهل این روستا را پس از موتشان زنده می‌‌کند؟ خدایتعالی او را قبض روح کرد و میراند، و سپس، بعد از صد سال او را زنده کرد و به او خطاب نمود که چه مدت در این محل مانده‌ای؟ او گفت: یک روزی و یا قسمتی از روز, خطاب رسید که تو صد سال در اینجا مانده‌ای, پس نگاه کن به خوردنی و آشامیدنی خود که به قدرت خدا تغییری نکرده, و نگاه کن به درازگوشَت، که خاک شده و اجزای آن متفرق گشته, و باید تو را برای مردم آیه و نشانه‌ای قرار دهیم, و نگاه کن به استخوانهای درازگوشَت که چگونه آنها را جمع کرده و به آنها گوشت می‌پوشانیم, و چون از حقیقت آگاه شد گفت: دانستم که خدا به هرچیز توانا است».
در این آیه، پیغمبر خدا، از دنیا رفته و در مدت صد سالی که وفات یافته بود نه از بدن خود خبر داشت و نه از مرکبش, و حتی مدت مرگ خود را نمی‌دانست با اینکه عزیر (ع) مقام نبوت داشت, و از تمام اولیاء مقامش بالاتراست, زیرا طبق آیات قرآن هر امام و هر مامومی باید به انبیاء و از جمله حضرت عزیر (ع) ایمان آورده تا مومن و مسلمان باشد و الا مسلمان نیست, چنانچه در آخر سوره بقره فرموده: ﴿وَالمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آَمَنَ باللهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ ﴾ = مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان او و کتب او و رسولان او ایمان آورده‌اند (البقره/285). و نیز فرموده: ﴿وَمَنْ یَکْفُرْ باللهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآَخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً بَعِیداً﴾ = و هر کس که به خدا و ملائکه‌اش و کتابهایش و رسولانش کفر ورزد حقیقتا دچار گمراهی عمیقی شده‌است (النساء/136). بنابراین تمام شهداء و ائمه و صالحین باید به هر رسولی ایمان آورند, و اصول ایمان و اسلام همین چیزهایی‌است که خدا ایمان به آنها را ذکر کرده‌, حال وقتی که پیغمبر الهی از دنیا رفته و از بدن خود و مدت ماندن خود در روی زمین خبر ندارد, چگونه از احوال دیگران خبر دارد ؟!!! بدیهی است اگر خبری بر خلاف آیات قرآن باشد نمی‌توان آن را پذیرفت.
حضرت یعقوب (ع) در فلسطین از احوال فرزندش حضرت یوسف (ع) خبر نداشت و مدتها در اندوهی عمیق بسر می‌برد!
حضرت نوح (ع) وقتی از پیروانش بدگویی شد و از او خواستند که آنها را از خود براند, پاسخ داد: ﴿وَمَا عِلْمِی بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ = نمی‌دانم که آنها چه می‌کرده‌اند (الشعراء/112).
ابو الأنبیاء حضرت ابراهیم (ع) فرشتگان عذاب را نشناخت و فرمود: ﴿سَلَاماً قَالَ سَلَامٌ قَوْمٌ مُنْکَرُونَ﴾ = سلام بر شما گروهی ناشناس‌اید. (الذاریات/ 25).
حضرت موسی (ع) نمی‌دانست که برادرش حضرت هارون (ع) در گوساله پرستی قومش بی‌تقصیر است تا اینکه حضرت هارون او را از بی‌گناهی خود مطلع فرمود (الاعراف/150). همچنین آن حضرت متوجه نشد همسفرش ماهی را فراموش کرده و جا گذاشته‌است (کهف/62) و یا با اینکه یک بار عصایش به مار تبدیل شد, نمی‌دانست که در روز تحدِّی [=مبارزه], عصا به اژدها [= ماری بسیار بزرگ] تبدیل خواهد شد و ترسید که مبادا ساحران در فریب دادن مردم توفیق یابند. (طه/68 - 67).
و حضرت سلیمان (ع) تا وقتی که هدهد به او خبر نداد از احوال اهل سبا مُطلِّع نبود. (النمل/22).
اصحاب کهف 309 سال در غاری به خواب رفتند و پس از آنکه بیدار شدند از یکدیگر سؤال می‌کردند که چقدر در آنجا بوده‌اند، هیچ یک خبری نداشت و می‌گفتند: ﴿لَبِثْنَا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ﴾ = یک روز یا بخشی از روز را درنگ کردیم. (الکهف/19)، با آنکه اصحاب کهف از اولیاء خدا بودند.
پس جایی که این بزرگان از خود خبری ندارند چگونه می‌توانند از دیگران با خبر باشند؟ اگر گفته شد به دلیل ﴿وَهُمْ رُقُودٌ﴾ = در حالی که خفته‌اند (الکهف/18) «آنان نمرده بودند بلکه خواب رفته بودند, توجه می‌دهیم که قرآن کریم در مورد مردگان نیز فرموده که همچون خفته‌گان می‌گویند: «روزی یا بخشی از روز را بیشتر درنگ نکرده‌ایم» (المؤمنون/113) و از این رو به گور انسان نیز «مرقد = خوابگاه» گفته ‌شده، چنانکه قرآن از زبان مردگان فرموده: ﴿مَنْ بَعَثَنَا مِنْ مَرْقَدِنَا ﴾ (یس/52) ﴿الله یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیْهَا المَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى﴾ = خداوند جانها را هنگام مرگشان می‌گیرد و جانی را که نمرده در خوابش می‌گیرد, پس جانی را که مرگ بر او مقرر شده نگه می‌دارد و دیگری را تا مدتی معین [به بدن] باز می‌فرستد (الزمر/42). رسول خدا  نیز فرموده: «النوم أخُ الموت» = خواب برادر مرگ است, و در حدیث دیگری آمده: «همانسان که می‌خوابید می‌میرید و همانطور که بیدار می‌شوید, زنده می‌شوید» و اینها همه دلالت بر این دارد که خواب و مرگ با هم شباهت بسیار دارد با این تفاوت که در خواب روح به زودی به جسم باز می‌گردد و زنده می‌شود و لی در مرگ خیر.
در عالم برزخ انسان صالح همچون کسی است که در خوابی خوش و دلپذیر فرو رفته و انسان طالح همچون کسی است که به کابوسی رنج افزا دچار باشد . چنانکه از پیامبر روایت شده که فرمود: «إِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا مَاتَ عُرِضَ عَلَیْهِ مَقْعَدُهُ بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ إِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ الجَنَّةِ فَمِنْ أَهْلِ الجَنَّةِ وَإِنْ کَانَ مِنْ أَهْلِ النَّارِ فَمِنْ أَهْلِ النَّارِ فَیُقَالُ هَذَا مَقْعَدُکَ حَتَّى یَبْعَثَکَ اللهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ» = چون یکی از شما بمیرد جایگاهش به او ارائه و عرضه می‌شود, اگر از اهل بهشت باشد, بهشت به او نمایانده می‌شود و اگر از اهل آتش دوزخ باشد, آتش به او عرضه می‌شود و گفته می‌شود: «این جایگاه توست, تا خدا تو را در روز رستاخیر برانگیزد».
پس چنانکه دانستیم حیات ناقص یا شبه حیات (عالم برزخ) دلیل بر اطلاع آنان از دنیا نیست و آیات قرآن دلالت دارد که رسولان خدا, پس از وفات به کلـی از دنیـا بی‌خبـر می‌باشنـد و از امـت خـود کاملا بی اطلاع‌اند, لـذا می‌فرماید: ﴿یَوْمَ یَجْمَعُ الله الرُّسُلَ فَیَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ قَالُوا لَا عِلْمَ لَنَا إِنَّکَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ﴾ آن روزکه خدا رسولان خود را جمع کرده و از آنها می‌پرسد تا چه اندازه شما را اجابت کردند؟ می‌گویند نمی‌دانیم, همانا تو خود دانای غیبهایی. (المائده/109).
و باز می‌فرماید که در روز قیامت به عیسی (ع) خطاب می‌شود که: ﴿یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَهَیْنِ﴾ (المائده/116). مضمون آیه این است که: ای عیسی آیا تو به مردم گفتی که من و مادرم را دو اله (معبود) بگیرید؟ عیسی (ع) عرض می‌‌کند: «خدایا تو منزهی و من حق ندارم چیزی را به ناحق گویم ... من نگفتم به ایشان مگر آنچه تو مرا به آن امر کردی, به ایشان گفتم خدا را که پروردگـار مـن و شمـاست عبـادت کنیـد» و سپس حضرت عیسی عرض می‌‌کند: ﴿کُنْتُ عَلَیْهِمْ شَهِیداً مَا دُمْتُ فِیهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّیْتَنِی کُنْتَ أَنْتَ الرَّقِیبَ عَلَیْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ ﴾ = و من تا وقتی که میان ایشان بودم شاهد و ناظرشان بودم, چون مرا وفات دادید خبری ندارم و تو خود بر هر چیز مراقب و ناظری. (المائده/117).
پس طبق این آیات حضرت عیسی (ع) که از کِبَار انبیاء است پس از وفات به کلی از امت خود بی‌خبر بوده, در این‌صورت چگونه امام و امامزاده خبر دارد ؟!
پس کسانی که انبیاء و اولیاء و ائمه را به دعا می‌خوانند گویا از آیات قرآن به کلی بی‌خبرند، زیرا قرآن کسانی را که در دعا - که عبادت محسوب می‌شود ـ کسی دیگر جز خدا را می‌خوانند مشرک شمرده‌است. ما چند آیه به عنوان نمونه در این مورد ذکر می‌کنیم.

آیات قرآن دربارة مدد جویی از غیر خدا
در سه کتاب احکام القرآن و تابشی از قرآن و دعاهایی از قرآن ثابت کردیم که خدای تعالی کسانی را که در مواقع دعا غیر او را می‌خوانند مشرک شمرده:
1- ﴿وَأَنَّ المَسَاجِدَ لِـلَّه فَلَا تَدْعُوا مَعَ الله أَحَداً﴾ = «مساجد مخصوص (عبادت) خداست و احدی را با خدا نخوانید»... ﴿قُلْ إِنَّمَا أَدْعُو رَبِّی وَلَا أُشْرِکُ بِهِ أَحَداً﴾ = بگو که من فقط خدا را می‌خوانم [در این کار] و احدی را شریک او نمی‌کنم. (الجن/ 18 و20).
2 ــ ﴿إِنَّ الَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ الله عِبَادٌ أَمْثَالُکُمْ فَادْعُوهُمْ فَلْیَسْتَجِیبُوا لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ﴾ = محققاًًَ کسانی را که جز خدا می‌خوانید بندگانی مانند شمایند اگر راست می‌گویید، بخوانیدشان تا شما را اجابت کنند. (الأعراف/ 194).
3 - ﴿وَالَّذِینَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا یَمْلِکُونَ مِنْ قِطْمِیرٍ .إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا یَسْمَعُوا دُعَاءَکُمْ وَلَوْ سَمِعُوا مَا اسْتَجَابُوا لَکُمْ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یَکْفُرُونَ بِشِرْکِکُمْ وَلَا یُنَبِّئُکَ مِثْلُ خَبِیرٍ﴾ = و آنانکه غیر از خدا می‌خوانید مالک پوست هستة خرمایی نیستند، اگر بخوانیدشان دعای شما را نمی‌شنوند و اگر (به فرض محال) هم بشنوند جواب شما را نمی‌دهند و روز قیامت به شرک شما کفر می‌ورزند [و مخالف می‌کنند] و مانند خدای خبیر تو را مطلع نمی‌سازد. (فاطر/13 و14).
4ـ ﴿وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ یَدْعُو مِنْ دُونِ الله مَنْ لَا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ. وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ کَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَکَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ کَافِرِینَ ﴾ = و کیست گمراه‌تر از آنکه غیر از خدا کسی را می‌خواند که تا قیامت او را اجابت نکند و آنان از دعای ایشان بی‌خبرند و چون مردم روز قیامت محشور ‌شوند آنان دشمن ایشانند و عبادتی را که ایشان کرده‌اند انکار دارند. (الاحقاف/5-6).
مختصر آنکه دین امام و مأموم و دین پیغمبر و امت باید یک جور باشد. ائمه و اولیاء هر قدر نزد خدا مقام داشته باشند غیر از خدا کسی را به دعا نمی‌خوانده‌اند، پیروان ایشان نیز باید مانند آنان غیر از خدا کسی را به دعا نخوانند و به خدا شرک نورزند، زیرا تمام انبیاء و ائمه خود مخلوق بوده، و با مرگشان از دنیا بی‌خبر هستند و از حشر و نشر خود نیز خبر ندارند.
انبیاء و رسولان خدا، به دلیل آیات قرآن پس از مرگ از دنیا خبر ندارند و اگر از دنیا و گرفتاری اهل دنیا باخبر شوند، ناراحت خواهند شد، در حالی که خدا ایشان را برای آسوده خاطر بودن به «دار السلام» می‌برد: ﴿أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ﴾ = تا خوفی بر ایشان نباشد و اندوهگین نشوند. (آل عمران/170).
اصلاً هر بشری باید با گوش دنیوی صدای اهل دنیا را بشنود، آنکه گوش او پر از خاک شده و یا تبدیل به خاک گردیده ‌دیگر شنوایی ندارد، و چنانکه گفتیم خدا به رسول خود فرموده: ﴿وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِی الْقُبُورِ﴾ = تو نمی‌شنوانی به آنان که در قبرند (فاطر/22)، ﴿إِنَّکَ لَا تُسْمِعُ المَوْتَى﴾ =تو به مردگان نمی‌شنوانی. (النمل/80).
چون رسول خدا و خاتم الأنبیاء  نمی‌تواند به مردگان چیزی را بگوید و یا بشنواند، چگونه دیگران می‌توانند با مردگان سخن بگویند؟! و جایی که مردگان قادر نیستند سخن رسول خدا  را جواب بدهند، چگونه از دیگران می‌توانند بشنوند و جوابشان را بدهند؟!!.
طبعاً به آن راویان کذاب که روایت و زیارتنامه را جعل کرده‌اند که در آن جملات ضد قرآنی است و در برابر قبر امام می‌گویند:« ای امام تو کلام مرا می‌شنوی و جواب مرا می‌دهی» نباید اعتنا کرد. واقعاً جای تعجب است که چگونه مردم قرآن را مهجور کرده و به زیارتنامه‌های ضد قرآنی که غالیان آن را آورده‌اند توجه دارند!!
قطع نظر از آیات متعدد قرآن، ‌دلایل عقلی را چگونه جواب می‌دهند که هر بشری خواه رسول یا امام و یا سایرین باید با گوش بشنود و خدا به انبیاء و اولیاء برای شنیدن گوش عطا کرده و چون از دنیا رفتند به هیچ وجه نمی‌توانند با گوشی که روح ندارد و یا تبدیل به خاک شده بشنوند، وحضرت امیر علیه السلام به همین دلیل عقلی اشاره کرده و دربارة خداوند فرموده «سَمیعٌ لا بآلة بصیرٌ لا بِأدَاة» = خداوند شنوااست نه به عضو و بینا است

دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله خرافـــات وفـــور در زیــارات قبــــور

دانلودمقاله دانستنیها درباره سیستم تعلیق

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله دانستنیها درباره سیستم تعلیق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

بوشها (‌ Bushes ) :
بوشها قطعاتی هستند اکثرا از جنس لاستیک طبیعی که برای اتصال بین قطعات متحرک سیستم تعلیق به یکدیگر استفاده می شوند . هدف استفاده از بوشها حذف سر و صدا (Noise ) در حین حرکت ، حذف لرزشها و تحمل مقداری از ضربات وارده به جهت خاصیت الاستیکی می باشد . بوشهای لاستیکی مقاومت خوبی در برابر کشش داشته ، همچنین در دماهای پایین ، بسیار مقاوم می باشند .

 



اما در مکانهایی که بدلیل سرعت حرکت ، دما بالاست ، زود سخت شده و دچار ترکیدگی و شکست می شوند ، در چنین مواردی بهتر است از بوشهای ساخته شده از اورتان ( Urethane ) که مقاومت بیشتری در برابر گرما دارند ، استفاده شود ، البته این نوع بوشها انعطاف پذیری نوع لاستیکی را دارا نبوده و نرمی خودرو و هندلینگ آن را تا حدی تحت تاثیر قرار می دهند .


بوشها در مواردی بعنوان محور (‌ Pivot ) عمل می نمایند ، بدین صورت که دو قسمت فلزی بوسیله یک بوش استوانه ای مانند شکل زیر به یکدیگر متصل شده و در نتیجه حرکتی مانند حرکات مفاصل بدن انسان حاصل می گردد و حرکت سیستم تعلیق با وجود اتصال به شاسی ، با منتقل نمودن کمترین ضربه امکان پذیر می گردد .

طَبَق (‌ Control Arm ) :
قطعه ای است فلزی که در دو سر دارای بوشهای محوری ( مانند آرنج یا زانوی انسان عمل می کند ) می باشد که از یک سمت به قطعات متحرک سیستم تعلیق و از سمت دیگر به شاسی خودرو متصل می گردد و نقش اتصال شاسی به قطعات سیستم تعلیق را بر عهده دارد . در برخی موارد طبق ها به شکل حرف A می باشند یعنی در سمتی که به شاسی متصل می شوند دارای دو محور هستند که در این صورت آنها را جناغی ( Wish Bone ) و یا A-Arm می نامند ، اما در مواردی که به صورت یکپارچه باشند ، همان نام طَبَق ( Control Arm ) به آنها اطلاق می گردد .

طَبَق ها بر حسب نوع سیستم تعلیق در هر دو محور جلو و عقب قابل استفاده بوده و باز هم بر حسب نوع سیستم تعلیق ممکن است یک خودرو بدون طَبَق ، با یک طَبَق در هر چرخ یا با دو طَبَق در هر چرخ ، طراحی شود . محل قرار گیری طَبَق ها ممکن است در نیمه بالا و یا نیمه پایین متعلقات چرخ باشد ؛ که در صورتیکه در قسمت بالا قرار داشته باشد به آن طَبَق بالا و در صورتیکه در قسمت پایین واقع شده باشد به آن طَبَق پایین گفته می شود . طَبَق پایین در محور جلوی اکثر خودروهای امروزی دیده می شود ، اما استفاده از طَبَق بالا با گسترش سیستم فنر و کمک فنر یکپارچه ( Strut ) رو به کاهش است .

سیبک (‌ Ball Joint ) :
سیبک همانگونه که از نامش پیداست از یک گوی فلزی دسته دار تشگیل شده که درون یک محفظه کروی از جنس فولاد سخت شده قرار گرفته و اطرافش با بوشهای لاستیکی پوشیده شده . سیبک بعنوان محور چرخشی ، چرخها را به نحوی به سیستم تعلیق متصل می نماید که قابلیت چرخش در زمان پیچاندن فرمان ، همزمان با بالا و پایین رفتن چرخها در دست اندازها ( حرکت سیستم تعلیق ) وجود داشته باشد ، دقیقا بمانند آنچه در محل اتصال پای انسان به لگن وجود دارد . سیبکها که قابلیت ساپورت مقداری از وزن خودرو را نیز دارا هستند ، معمولا از یکسو به طَبَق و از سوی دیگر به متعلقات چرخ متصل می شوند . سیبکها معمولا فقط در محور جلو ، و به سر هر طَبَق دیده می شوند ، البته سیبک هایی هم در اتصالات میل فرمان وجود دارد که کوچکتر از سیبکهای سیستم تعلیق هستند و غالبا توسط عوام با سیبک های سیستم تعلیق اشتباه گرفته می شوند .

اکثر سیبکها نیاز به نگهداری ندارند ، اما در برخی خودروهای قدیمی از سیبکهای گریس خور استفاده شده که باید همزمان با تعویض روغن یا حداکثر هر ۶ ماه یکبار گریس کاری شوند .
میل تعادل (‌ Stabilizer ، Sway Bar ، Anti Roll Bar) :
میل تعادل یا به اصطلاح مکانیکها ، موج گیر ، در اکثر موارد برای بالا بردن تعادل خودرو و جلوگیری از چپ شدن آن ، در خودرو هایی که دارای سیستم تعلیق مستقل ( در بخش بعدی توضیح داده خواهد شد ) می باشند ، بکار می رود .
میله تعادل یک میله فولادی است که در دو سر دارای بوش بوده و غالبا بین دو چرخ یک محور قرار می گیرد و باصطلاح دو چرخ را به یکدیگر متصل می نماید ،‌ میل تعادل معمولا بوسیله دو اتصال محوری ( Pivot ) در دو طرف به شاسی نیز متصل می شود .

در هنگامی که خودرو درون یک پیچ قرار می گیرد و مثلا پیچ به سمت چپ می چرخد ، بدنه خودرو به سمت راست متمایل می گردد و چرخهای سمت راست تمایل به بلند شدن پیدا می کنند ؛ در این حالت میل تعادل نیروی رو به بالای چرخ مخالف را ، با پیچش خود ( مانند Torsion Bar ) به چرخ داخل پیچ منتقل کرده و آنرا پایین کشیده ، متعادل می نماید . بسته به قطر میله ، میل تعادل تا ۱۵٪ قابلیت کاهش امکان چپ شدن خودرو را داراست .
Strut :
زمانی که کمک فنر در درون فنر لول قرار گیرد به این ترکیب اصطلاحا Strut گفته می شود . البته این ترکیب قرارگیری کمک و کمک فنر همیشه Strut خوانده نمی شود ، بلکه تنها زمانی ، ترکیب کمک فنر قرار گرفته درون فنر را Strut می نامند که این دو علاوه بر انجام وظایف اصلی خود ، با حذف سیبک و طَبَق بالا ، نقش یک رابط را نیز مابین سیستم تعلیق و شاسی ایفا نمایند ، این سیستم رکن اصلی سیستم های McPherson ( نوعی سیستم تعلیق است که در مطلب بعدی بررسی خواهد شد ) محسوب می شود و بیشتر هم در همین سیستم ، دیده می شود . این نوع قرارگیری فضای کمتری اشغال نموده و قیمت ارزانی نیز داراست و در اکسل جلوی اکثر خودروهای امروزی دیده می شود .

Strut Braces :
زمانی که صحبت از بالا بردن هندلینگ خودرو می شود ، اولین فکری که به ذهن هر کس میرسد کاهش ارتفاع خودرو است ، اما یکی دیگر از مؤثرترین روشها استفاده از Strut Brace در خودروهایی است که دارای سیستم Strut می باشند . زمانی که شما درون یک پیچ قرار می گیرید تمامی شاسی خودرو به پیچش واداشته می شود ، چرا که هیچ پیوند فیزیکی بین دو سوی بالایی آن نیست ( میل تعادل در منتها الیه پایین ، دو سوی شاسی را بهم متصل می نماید ) و تنها اتصال بدنه خودرو است ، که آن هم به راحتی به نسبت مقاومتش دچار خمش می شود . اما یک Strut Brace که از روی موتور عبور کرده و در دو سمت به برآمدگی محل پیچ شدن Strut ها به بدنه وصل می شود ، سیستم تعلیق را محکم تر کرده و از چپ شدن خودرو تا حد زیادی جلوگیری می نماید . در مواردی که موتور ارتفاع بالاتری نسبت به محفظه Strut ها داشته باشد می توان از Strut Brace چهار ضلعی استفاده نمود .

Camber :
Camber به زاویه عمودی چرخ نسبت به خودرو اطلاق می شود ، این زاویه در حالت عادی معمولا در اکثر خودروها صفر است ، در صورتیکه فاصله بالای دو چرخ مقابل ، به یکدیگر نزدیک تر از پایینشان باشد Camber یا زاویه چرخ ، منفی است و اگر هم که عکس این موضوع صادق باشد ، زاویه چرخ مثبت است . سیستم تعلیقی که در مواجه با پیچها و دست اندازها و با با لا و پایین رفتن چرخ در جای خود ، قابلیت تبدیل وضعیت زاویه چرخ به حالتهای منفی و مثبت را داشته باشد و Camber بهینه را در مواجه با شرایط مختلف ایجاد نماید ، در مقایسه با خودرویی که در تمام حالات زاویه ای یکسان ، مثلا صفر دارد از توانایی بالاتری در کنترل خودرو برخوردار خواهد بود . خصوصا زمانی که در سر پیچ ، چرخی به سمت بالا کشیده می شود ، زاویه Camber منفی یا همان باز شدن چرخها ، باعث تعادل بهتر خودرو خواهد شد ، پس اگر سیستم تعلیق قابلیت انحراف زاویه چرخ را در شرایط مختلف دارا باشد ، کمک های شایانی به تعادل خودرو خواهد نمود .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله دانستنیها درباره سیستم تعلیق

دانلود مقاله نقش پوستر در تبلیغات

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله نقش پوستر در تبلیغات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
پوستر ها با اینکه حامل خلاصه ی پیامی هستند ولی همیشه مستقیم و واضح حرف نمی زنند. برعکس، بعضی از نقاشی ها یک دوره یا یک لحظه را تعریف می کنند.
صحبت راجع به عملکرد نقش یا تصویر است: هنری، تزئینی (دکوری)، آموزشی، آگاه کننده، علمی، عشقی ... این استفاده هاست که نقش اصلی تصویر را در جامعه شامل می شود. ما شاهد پیشرفت های تکنیکی انتشار تصاویر هستیم. تکثیری که هدفش دنیایی است که با زبان غیر قابل دسترسی است.
تصویر چیزی بیشتر از نشان دادن جهت یک حرف است، در واقع بیان گر یک فعل است، یک ایده و یک عمل. طراح پوستر کسی است که متن و تصویر را با هم رویارو می کند تا بروند و تماشاچی را هم با خودشان همراه کنند. خشم سلاح ها، هراس عشق ها، سودای قدرت، تمسخر زمان، همگی به طور غافلگیر کننده ای بیان می شوند. اثر گرافیکی دو مشخصه ی بارز دارد: امروزی بودن پیامی که ارایه می کند و بی زمان بودن و جهانی بودن آن چیزی که به یاد می آورد (مجسم می کند).
سختی دیگر کار طراح پوستر این است که برای خلق اثری مستقل که بیانگر ذهن ها و روح های مختلف و مکالمات و روابط درهم و مبهم باشد، باید به هنجارهای جامعه که همگی در حال تغییر هستند تسلط داشته باشد. پوستر چیزی مرده و جامد و منجمد نیست، بلکه این نتایج حرکت های اجتماعی و فرهنگی است که در آن جمع شده است .شبیه تشکیل یک کریستال .این گفتگویی که بین جزء و کل، شخص و جامعه، زمان حال و گذشته پیش آمده، حسی را توضیح می دهد که از قبل در تصویر وجود داشته و نقش باقیمانده ی فرهنگ، سیاست، تمایلات مذهبی و شگفتی های جامعه را به آن القا می کند.
پوستر چیزی است که به دلیل زود گذر بودنش و ماهیت سریال بودنش زود از مصرف می افتد. پیشرفت تکنولوژی باعث ساخته شدن کاغذهای بهتر و چاپ قابل توجه تری شده و همچنین کیفیت کارهای گرافیکی و تجسمی به خاطر دلایل اقتصادی به سمت ابتذال و عادی شدن کشیده شده است و این کشش به خاطر پیدا کردن زبانی که سریعاً در همه جای دنیا قابل تحلیل و شبیه سازی شدن باشد، اقتصادی و جهانی هم باشد، تشدید شده است. با این حال، هنوز پوستر ما را از حرکت هنجارهای جامعه آگاه می کند؛ از پیشرفت های تکنولوژی و فکری و از ایده هایی که مبنای اجتماع ما قرار گرفتند.
مرگ، زندگی، بیماری و خلاقیت هنری همگی در یک تصویر خلاصه شده اند که نتیجه ی موازنه ی ظریف و مو شکافانه ای بین ایده ی توضیح داده شده و دنیایی است که می خواهد نشانمان بدهد. پوستر جزیی از میراث جامعه است، چون در ساختن جامعه و نگاه جمعی مشارکت می کند.خواسته ی بر حق پوستر برای مطرح کردن خودش برمی گردد به فایده ی اجتماعی این ارایه کردن. پوستر شاهدی است بر زمان خودش و بر شرایطی که در آن خلق شده.

 

 

 

تایپوگرافی، صدای تصویر
در پوستر های اولیه که وظیفه معرفی یک کالا یا یک اثر هنری را بر عهده داشتند کلمات و حروف تنها به اطلاع رسانی پوستر کمک می کردند و به عنوان یک عنصر بصری در اندازه های مختلف فضای پوستر را در می گرفتند.
برای نمونه اولین پوستر هایی که پدر و پدربزرگ های ما را برای دیدن نخستین فیلم های سینمای ایران، ترغیب می کردند دارای چنین ویژگی بودند در این پوستر ها مشخصات فیلم از جمله نام بازیگران، کارگردان و... به ساده ترین شکل و به سه زبان فارسی، فرانسه و روسی منتشر می شد.
پیشرفت صنعت چاپ و پیدایش هنر عکاسی با ایجاد تحولی شگرف در طراحی پوستر به تدریج تصاویر را به درون پوستر ها کشاند تا پوستر ها به ترکیبی از نوشته و تصویر بدل شوند.
در این شرایط بود که طراح پوستر مجبور شد برای انتقال پیام به مخاطب به فراگیری اصول زیبا شناسی بپردازد و این امر رفته رفته به اصول و قواعد طراحی پوستر هویتی مستقل بخشید.
در واقع با ورود تصاویر به پوستر ها نه تنها از اهمیت نوشتار در آنها کاسته نشد بلکه به ایجاد جنبشی جدید در نحوه طراحی حروف پوستر انجامید.
چرا که از آن زمان به بعد حروف می بایست در کنار تصاویر که دارای قدرت بصری بالایی بودند جلوه کرده و به انتقال پیام و شعار مورد نظربه مخاطب کمک کنند.
در نتیجه این تحولات لزوم ایجاد یک دگرگونی در فرم ، اندازه و شکل نوشتار در پوستر بیش از پیش حس شد و با گذشت زمان و با شکل گیری شیوه های گوناگون تایپوگرافی، حروف و نوشتار جایگاه ویژه ای در پوستر پیدا کردند. رونالد بارتز ادیب و فیلسوف فرانسوی می گوید: «در گذشته عکس ها و تصاویر معنا را به تصویر می کشیدند و امروزه نوشتار تصاویر را با خود حمل می کنند و تصاویر را با فرهنگ و تصورات آمیخته می سازند»
نوشتار جدا از رسالتی که بر عهده دارد (خبررسانی) با تبدیل شدن به یک فرم در ترکیب بندی (کمپوزیسیون) با کل پوستر یگانه شده و به عنوان یک اثر تجسمی مستقل، نقوش ماندگاری را در ذهن مخاطب بر جای می گذارد. به عبارت دیگر پوستر با جدا شدن از موضوع خود همچون هر اثر هنری دیگر فارغ از زمان و مکان باقی می ماند.
حروف پوستر باید در درجه اول خوانا و سپس خواندنی باشد. خوانا از لحاظ وضوح روشنی و رسا بودن به گونه ای که مخاطب هنگام مشاهده حروف بر خواندن آن هیچ مشکلی برنخورد. خواندنی از این جهت که قرائت کردن نوشتار برای خواننده همراه با نوعی چالش توأم با لذت وعلاقه باشد و هیجان مخاطب را برانگیزد.
امروزه نوشته جدا از تصویر نیست بلکه بخشی از تصویر را تشکیل می دهد و به نوعی تصویر را کامل می کند. نوشتار ، مانند سایر عناصر پوستر در صورتی که صحیح طراحی شود گیرا و تماشایی خواهد بود. البته هماهنگی میان حروف و ترکیب بندی منجسم نیز در جذاب تر شدن نوشتار سهم به سزایی دارد.
نکته حائز توجه در طراحی حروف برای پوستر این است که حروف از طریق نوع شکل و چگونگی قرار گرفتن در صفحه می توانند دارای کاراکتر خاصی باشند که این کاراکتر در صورت هماهنگی با موضوع پوستر می تواند در انتقال هر چه بهتر محتوای مورد نظر به مخاطبان تأثیر به سزایی داشته باشند و از طرفی دیگر نیز حرکت و خط آهنگ کلمات سهم فراوانی در ارزش و محتوای طرح ایفا می کند.
برای طراحی موفق نوشته ها در یک پوستر، جدا از بهره گیری از تکنیک های مختلف و رعایت نظم و تناسب به خلاقیت و ممارستی نیاز است که طراح از طریق آن می تواند به ارائه هر چه بیشتر پیام از طریق نوشتار نزدیک شود. به قول کیت هنریش «تایپوگرافی صدای تصویر است» .
از دیگر نکاتی که نباید فراموش شود این است که متن پوستر نباید در فضای کار گم شود و کم اثر جلوه کند به عبارتی دیگر خواندن متن در پوستر، حتی از فواصل نباید مشکل باشد. رعایت موارد فوق که در غالب تایپوگرافی تعریف می شود می تواند پوستر را به ترکیب بندی و صفحه آرایی (لی اوت) ایده آل نزدیک کند. در نهایت سهیم شدن حروف در ترکیب بندی و میزانپاز پوستر روندی است که به تأثیر گذار شدن پوستر در مخاطب و بیننده می انجامد.
تایپوگرافی در پوسترهای ایرانی
در طراحی اعلان (پوستر/آفیش)، نوشتار و متن، غیر از وظیفه اطلاع رسانی مکتوب خود نیز یک فرم محسوب می شود و در کل ساختار پوستر از لحاظ ترکیب بندی و صحفه آرایی به کار می آیند.
ایرادی که در اکثر پوسترهای فارسی نسبت به لاتین به چشم می خورد عدم تنوع در فونتهای فارسی است و به ندرت آثاری با تأکید بر روی نوشتار دیده می شود (هرچند که از نظر ارزش گذاری تصویر و نوشته به یک اندازه است) و یا اینکه از تایپوگرافی خلاق و قوی از لحاظ بصری خبری نیست و بیشتر این آثار دارای حروفی مشابه و یک دست از لحاظ فرم هستند.
در حالی که یکی از نقاط قوت پوسترهای لاتین، بخش نوشتاری آن است. حروف و کلمات لاتین، جد از وجه خبری دارای اشکال بصری بوده (به طور مثال کلمه A می تواند برداشتی از سر گاو تعبیر و تلقی شود) خاصی بهره می برند که در ترکیب بندی با سایرعناصر پوستر به جذابیت آن می افزایند. برای نمونه در پوستر های سینمایی که در دو بخش فارسی و لاتین تهیه می شوند. این موضوع آسانتر قابل درک است.
پوستر هی لاتین به خاطر اینکه از فونداسیون و زیباشناسی غربی سرچشمه می گیرند از ساختار منسجم تری برخوردار هستند. در کشور ما نیز اصول پوستر سازی با الگوی غربی تدریس می شود. اما در آموزش و کار عملی همواره مشکل منتهای فارسی با ویژگی های خاص خود و متفاوت از غرب وجود دارد.
حروف فارسی با توجه فرهنگ و سنت های نوشتاری این مرز و بوم به هم چسبیده است که این ویژگی موجب شده تا از قابلیت های چاپی الفبای فارسی کاسته و عرصه برای طراحی هنرمندانه حروف تنگ شود و متقابلاً جدا بودن حروف لاتین از نظر نگارش دست تایپوگرافیست های غربی در طراحی و تثبیت انواع حروف الفباء و حروف لاتین باز کرده است به طوری که هر ساله انواع فونت های گوناگون در طرح ها و شکل های مختلف به دنیای گرافیک ارائه می گردد و طراحان گرافیک برای به کارگیری انواع حروف از نظر شکل و اندازه و... در آثارشان آزادی انتخاب بیشتری دارند.
در پوستر های اولیه طراحی شده در ایران از خط و نوشته صرفاً جهت انتقال مفاهیم و اطلاعات و به عنوان یک اطلاع رسان صرف استفاده می شد و کمتر فرم اشکال بصری آن با توجه به موضوع مورد توجه قرار گرفت. هیچ گاه به طور جدی کار تحقیقاتی به روی خط فارسی انجام نگرفته است تا قابلیت های آن کشف گردد. همواره با دید توریستی به خوشنویسی در حد قلم و مرکب نگاه می کنیم و هیچ گونه تلاش جدی برای عبود از خوشنویسی و رسیدن به تایپوگرافی نرسیده ام.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   10 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نقش پوستر در تبلیغات