فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله عالی قاپو

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله عالی قاپو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
این قصر که نمونه منحصر به فردی از معماری کاخهای عهد صفوی است، در اوایل قرن یازدهم هجری به فرمان شاه‏ عباس اول ساخته شد و شاه صفوی سفراء و شخصیت های عالی‏قدر را در این کاخ به حضور می‏پذیرفته است. این کاخ دارای 5 طبقه است که هر طبقه تزئینات مخصوص دارد. در زمان شاه‏ عباس دوم به بنای اصلی افزوده شده و شاه و میهمانانش از تالار همین عمارت، مناظر و چوگان و چراغانی و آتش‏بازی و نمایش های میدانی را تماشا می ‏کردند . این‌ قصر که‌ «دولتخوانه‌ مبارکه‌ نقش‌ جهان‌» و «قصر دولتخوانه‌» نام‌ داشت‌، نمونه‌منحصر به‌ فردی‌ از معماری‌ کاخ‌های‌ عهد صفوی‌ است‌. مینیاتورهای‌ هنرمندانه‌ رضاعباسی‌،نقاش‌ معروف‌ عهد شاه‌عباس‌، نقاشی‌های‌ گل‌ و بوته‌، شاخ‌ و برگ‌، اشکال‌ وحوش‌ و طیور و گچ‌ بری های‌ زیبای‌ آن‌ به‌ شکل‌ انواع‌ جام‌ و صراحی‌ در تاق‌ها و دیوارها تعبیه‌ شده‌ است . گچ‌بری های‌ اتاق‌ صوت‌ با هدف‌ آکوستیک ‌طراحی‌ و اجرا شده‌اند تا نغمه‌ها و صداها به‌ طور طبیعی‌ و دلنشین‌ شنیده‌ شوند .
عالی قاپو به دو صورت تلفظ گردیده که برای هر کدام وجه تسمیه‏ی است. آنچه بیشتر در مورد محاورات و مکاتبات متداول می باشد عالی قاپو است که مرکب از کلمه عالی و قاپوی ترکی به معنی در می باشد یعنی باب عالی و مراد اینست همان طور که در عثمانی باب عالی معمول بوده بین ایرانیان شیعه هم چنین یابی وجود داشته که مانند باب عالی عثمانیه ا مورد احترام بوده است و از این رو کلیه کسانی که می خواستند وارد عالی قاپو شوند باید خم شده آستانه را بوسیده و داخل شوند و حتی شاه عباس هم هنگام دخول باین عمارت از اسب پیاده می شده است. گذشته از این عالی قاپو محل تحصن مقصران و گناهکاران بوده که هر جانی و یا گناهکاری که وارد درب عالی قاپو می گردید کسی نمی توانست او را از آنجا بیرون بیاورد مگر به امر شاه صفوی و خلاصه عالی قاپو همان احترامی را داشت که باب عالی در عثمانی داشت. و اما عده ای که آنرا علی قاپو و علی قاپو نوشته ‏اند معتقدند که هنگامیکه شاه عباس کبیر درب نقره برای بارگاه حضرت امیرالمومنین علیه السلام به نجف برد و نصب کرد دری را که در پیش آنجا نصب شده بود برای تیمن و تبرک اصفهان آورد و در عالی قاپو نصب کرد و از این جهت آن را عالی قاپو و یا قاپی نامیده ند که این در منسوب به حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام است و از این رو مورد احترام شاه و مردم بود و حتی تا چند سال پیش هم مردم در اطراف آنجا آش‏ ها می ‏پختند و نذوراتی می کردند و بزنجیر جلو در مزبور رشته هائی بعنوان دخیل می ‏بستند و همانطور که گفته شد در زمان سلاطین صفویه جای بست گناهنکاران بود. در هر حال از هر دو نام و وجه تسمیه چیزیکه استنباط می گردد نصب این دو رفتاری که در مقابل آت در می شده مربوط به یک امر سیاسی بوده که همان استقلال صفویه در مقابل عثمانی ها باشد. و اما عمارت عالی قاپو بنیانش از زمان سلطنت سلاجقه است و در زمان صفویه دارای آن همه زیبائی و شکوه شده است و درب آنرا شاه عباس بزرگ از نجف اشرف آورده و از این جهت مورد احترام سلاطین صفویه و مردم بوده است و چون این کاخ در مقابل باب عالی عثمانی ‏ها قرار داشته فوق العاده در جهت عظمت و زیبائی آن همت مصروف داشته‏ اند. کاخ عالی قاپو سه طبقه و هر طبقه منقسم به دو طبقه اطاق است که در واقع شش طبقه می شود و چون از بام طبقه آخر میتوان تمام مناظر شهر را دید خود بام را هم یک طبقه حساب کرده‏ اند و می گویند عالی قاپو هفت طبقه است ارتفاع آن 48 متر و در 28 متری دارای ایوان بزرگی است که در میان ستون های آن حوض مسی قرار دارد که آب از آن فوران می کرده است. گچبری و نقاشیهای عالی اطاق‏ ها متعدد آن هر بیننده را خیره می کرده و اکثر گچبری ها بشکل بطری و شیشه‏ های شراب است. این کاخ در غرب میدان شاه است که عرصه آن 386 متر طول و 140 متر عرض است در مقابل عالی قاپو مسجد شیخ لطف الله در شرق میدان واقع شده است. شاردن فرانسوی که سه مرتبه باصفهان مسافرت کرده و عمارت و کاخهای دولتی را دیده گفته است .
عالی قاپو بزرگترین کاخی است که ممکن است در یک پایتخت وجود داشته باشد. پس می توان گفت که این کاخ در زمان صفویه از بهترین کاخ ها دنیا محسوب می شده است و از این رو محتوی بر تمام مزایا و محاسن بوده و آنچه لازمه یک کاخ سلطنتی بوده در آن وجود داشته است.
برای اینکه وضع کاخ مزبور در پایان قرن سیزدهم هجری معلوم گردد بهتر این است که نظریه مورخان آن زمان را نقل کنیم. مولف نصف جهان فی تعریف الاصفهان چنین گفته است: اما عمارت عالی قاپو که دروازه بزرگ عمارات دولتی برآن است و آن مثل سردری بر آن واقع شده محل نظر مهندسان و تمام معماران ایران و غیره است و به وضعی ساخته شده که مایه حیرت جمع گشته است. عمارت باین ارتفاع و باین قطر و باین پایه و این استحکام که از وقت بنای آن تاکنون که قریب سیصد سال، است با وجود تواتر شلیک توپ و تفنگ که در آن میدان واقع است اصلا خللی و تزلزلی در اصول و بنیان آن راه نیافته مگر بعض فروع آن از کاشیکاری و غیره که فی الجمله ریخته است. و مجملاً عمارت مذکور ارتفاعاً محتوی بر پنچ چشمه دارد که همه آنها مشتمل بر حجرات و همه بالای یکدیگر است و محلهای نیکو است و یک جهت آن با دیگری چشمه‏ ها متفاوت است این عمارت را شاه عباس بزرگ بنا و تمام نموده و دروازه از صحن نجف اشرف تیمناً و تبرکاً آورده ست و بر آن نصب کرده و تا حال دروازه عمارات است و بجا است و به همین سبب آنرا عالی قاپو نام نهاده است. سلاطین بعد از او پیش این دروازه را عمارت خروجی بطرف میدان طرح انداخته و ساخته‏ اند و دو طرف آنرا هم یمیناً، یساراً، دخولی و حجرات بنا کرده و بر بالای همه آن تالاری به طرزی خوب و جهی مرغوب بنا و تمام نموده ‏اند با ستون های بلند و سقف مرتفع به استحکام استوار کرده که بیننده را حیرت افزاید و در میان آن تالار حوضی ساخته‏ اند که در زمان پیش آب مینموده ‏اند و با استحکامی است که اصلاً رطوبتی بسقف بنای زیر آن نشر نمی کرده و این تالار محل نشیمن پادشاه برای عرض لشکر بوده و از چند حجره میانی آن عمارتن رفیع راه ورود باین تالار است و چنان استادی در ساخت و اتصال این دو عمارت نموده‏ اند که کسی گمان نمی کند اینها را در دو وقت ساخته و متصل نموده اند و چون بر بالای این عمارت به طبقه آخری روند تمام شهر بل اطراف آن نمایان و ناظر را حالت انبساط و فرح روی بنماید و در آن بالا هم یک مربعی محلی باز ساخته‏ اند که چون بر آن روند نمایندگی زیاد و صفا بیشتر و کیفیت غریب‏تر باشد. مثل این عمارت و غرابت و نفاست آن که در تمام ایران بلکه بسیاری از ممالک دیگر موجود نیست. میرزا علیخان نائینی روزنامه نویس ناصرالدین شاه قاجار در سال 1300 هجری قمری گزارشی که راجع به تاریخ و جغرافیای ایران در دو جلد تهیه کرده که هنوز مخطوط و تا چند سال قبل در کتابخانه وزارت دارائی بود و به طوریکه در پیش اشاره شده آنچه راجع به اصفهان نوشته عیناً با کتاب جغرافیای اصفهان میرزا حسینخان تحویلدار که به چاپ رسیده بعین منطق می باشد راجع به کاخ عالی قاپو چنین نوشته است. تالار و قصر عالی قاپو تا حال به نیکوئی و عظمت و ارتفاع آن عمارتی در ایران ساخته نشده پنج طبقه قصر مزبور بانضمام کلاه فرنگی عرشه آن 34 ذرع ارتفاع دارد هر کدام از طبقاتش و مشتمل برمکان های ملوکانه و اطاق های وسیع و طاق های رفیع و بیوتات زمستانه و تابستانه و جلو قصر از پایه روی زمین الی محاذی سقف طبقه دوم قصر پایه و صحن تالار عظیم تالار فوقانی واقع شده چاه و منبع طبقه دوم قصر، من بعد از ظهر آن منبع حوض از مس یکپارچه است و غیر از مجرای دو سوراخ تنگ تنلبه ممر و مدخلی بجهت قصر و تالار ندارد که با چرخ و دلو بتوان آب کشید. و دیگر درب بسیار عالی که بدروازه دالان تحتانی قصر منصوب است از چوب زیاد با دوام و قوامی است معروف به چوب کلوذه که جوزق درختی باشد از هر چوبی هست درب اول بقعه متبر که حضرت امیرمومنان علیه السلام است که سلاطین هندوستان در نجف اشرف برده بودند. وقتی شاه عباس صفوی درب نقره را برد و بجای آن نصب نمود درب مزبور را جهت تیمن و تبرک به اصفهان آورد و به دروازه دالان قصر و تالار برقرار فرمود، الان قصر منسوب به آن درب است و درب موسوم به علی قاپو و قبله گاه خلایق است. وضع ساختمان عالی قاپو را مسترسایکس انگلیسی بطور اختصار چنین توصیف کرده: در طرف مشرف میدان شاه عالی قاپو یا عالی قاپو دروازه بزرگی قرار دارد که آن مدخل قصر سلطنتی بوده است. این بنا عبارت از یک طاق نمای بزرگی است که روی آن یک تالار بزرگ بر روی ستون های چوبی قرار گرفته و یکی از نمونه‏ های خاص معماری عصر نوروز را رعام می دادند. شاردن میگوید این تالار زیباترین این تالاری است در نوع خود که من در تمام دنیا دیده‏ ام و از همین عمارت بود که شاه صفوی مسابقه‏ های چوگان بازی، اسب سواری، و جنگ حیوانات وحشی، را در حضور هزاران رعایای خود تماشا می‏ کردند. جابری انصاری در تاریخ اصفهان و ری اظهار نظر کرده که اشتهار اینکه درب عالی قاپو را از نجف آورده ‏اند برای جلب افکار عمومی و احترام بدر بار صفوی بوده است و اگر نه آوردن درب از نجف اشرف محرز نیست. در تاریخچه ابنیه تاریخی اصفهان وضع گذشته و زمان تالیف 1335 ه.ش را تشریح کرده و چنین گفته: عالی قاپو - علی قاپو - در میدان نقش جهان دوره تیموریان که تبدیل به میدان شاه امروزی شده است عمارتی از زمان تیموریان باقی بود که در زمان شاه اسماعیل صفوی تا اندازه ‏ای آباد و سپس بحالت خرابی در آمده وقتی که شاه عباس اول صفوی پای تخت را به اصفهان انتقال داد ابتدا در باغ بزرگی که در طرف طوقچی بود منزل نمود و سپس که میدان را مسطح و مرتب کرد عمارت قدیمی را نیز برای سکونت خود و درباریان ساختمان نمود. و در دوران شاه صفی و شاه عباس دوم (1053) و شاه سلسمان و شاه سلطان حسین نیز تعمیراتی از آن به عمل آمده است. سیاحان و مورخین خارجی و داخلی شرح مفصلی نسبت به وضعیت و شکوه این کاخ نوشته ‏اند بخلاصه اینکه در آن تاریخ این قصر از تمام قصور سلاطین زیباتر و دلرباتر و جامع‏تر بوده است. این عمارت فعلاً دارای جلوخانی است که در طرفین آن دو اطاق و از اره‏اش تماماً به ارتفاع یک متر و نیم از سنگ سیاه پوشیده و استوار شده و تمام بنا از آجرهای تراش و یکنواخت ساختمان گردیده است و کسی حق نداشته سواره وارد شود. در جلو این جلوخان از قدیم زنجیر دانه درشت آهنی وجود داشت که بحلقه‏ های طرفین باز و بسته میشد که هر کس پناهنده میشد در امان سلطان بوده است. به فاصله چند متر در اصلی کاخ ببلندی 5 متر واقع است که روی آنرا از فلز مطلا جدول کشی نموده‏ اند و در طرفین دو سکوی بزرگی به ابعاد 4 در 5.2 متر از شش پارچه سنگ مرمر ظریف ساخته شده و بالای در ورودی عبارت: انا مدینة العلم. و علی بابها بر روی کاشی زمینه زرد نوشته شده است. آستانه این در سنگ مرمر مدوری است که میگویند شاه عباس هر وقت سواره می آمد در اینجا پیاده می شد و پا روی آستانه نمی گذاشت و عبور می کرد. درباره وجه تسمیه عالی قاپو بعضی را عقیده آنست که این در را شاه عباس از نجف و بجای در نقره‏ ای که بدانجا برده آورده و از این جهت علی قاپو نامیده می شود. عده دیگری گویند به جهت اینکه در بلند و عالی است بنام عالی قاپو گفته‏ اند و یا در برابر باب العالی ترکیه نام گذارده شده این در نیز دارای زنجیر مطلائی بوده که حکم بست را داشته و الحال نیز قطعه از آن باقی است که تا این اواخر مردم متوسل بآن شده نذوراتی مینمودند و مانند مقابر متبرکه نیز پارچه ‏ای باین زنجیر می ‏بستند. بالای در ورودی پنجره مشبک چوبی از زمان قدیم باقی است. دهلیز عمارت ازاره ‏اش از سنگ های سیاه و بالاتر تماماً از نقاشی های زیبا گل و بوته تزیین یافته ورودی آنرا گچ کشیده بودند که این اواخر کم و بیش نثاشی ها را از زیر گچ بیرون آورده‏ اند. دو دهلیز ورودی و خروجی عمارت از مشرق به مغرب یا به عکس بطور عمود بر یکدیگر مانند صلیب ساخته شده که در اصلی و سکوهای سنگ مرمر طرفین واسطه بین آن دو است. در یکی از چادرهای این کاخ طبقات مختلفه تعمیر و نقاشی کاخ را در گذشته بخوبی نشان می ‏دهد در روی یکی از ورقه‏ های نقاشی، دیوار این عبارت خوانده میشود: گرکند براه تو.... زانکه تقوی سر هم کرم است نا گرفتن درم بوجه حرام
بهتر از بذل کردن امیرالمومنین ...
کتبه الفقیر سید افضل مقصود علی دورانی بتاریخ جمادی الاول 1032 و مخصوصاً نامی از شاه صفی و تاریخ آن برده است. این بنا در قدیم دو راه پلکان پیچ مانند داشته که اکنون باقی است و شاه عباس راه وسیع‏ تری برای ایاب و ذهاب خود و سفراء ساختمان نموده که کف تمام آنها از کاشی های هفت رنگ عالی تزیین شده بوده است. این راه شامل 40 پلکان و دوراه دیگر دارای 17 پله می باشد و تا طبقه چهارم اطاق های متعدد و منقوش در اطراف دهلیز ببالار دارد که مختص بدرباریان بوده است. شاه عباس کبیر بیشتر وقت خود را در این قصر بسر میب رد و پذیرائی ‏های و رسمی را نیز در همین جا اختصاص داده و از بالای تالار سان قشون و پیشک های سفرا و چوگان بازی و یا عملیات ورزشی پهلوانان را تماشا می کرده. این ایوان بطول 28 و عرض 16 و ارتفاع 12 متر و از کف میدان تازیر سقف 24 متر می باشد که فقط طرف غرب آن متصل بکاخ یا اطاق های مسکونی است ایوان دارای 18 ستون چوبی و بر روی پایه ‏های سنگی منشوری شکل قرار دارد. این ستون ها مانند ستون های عمارت چهلستون 16 ضلعی و 8 ضلعی و دارای نقاشی و آینه کاری بوده است که در دوره قاجاریه از بین رفته و در سال 1327 نیز برای تعمیر و جلوگیری از نفوذ موریانه تخته‏ های روکوب آن برداشته شد. در وسط این ایوان حوض مستطیل شکلی بابعاد 4در6/5 متر است که اطرافش از سنگ های مرمر و کف حوض از مس پوشیده شده و دارای سه فواره بوده است. در پاشویه این حوض قسمتی از سنگ مرمر مشبک و برای خروج آب های زیادی بوده که در ناودان مطلای طرفین تالار رو بطرف میدان شاه می ریخته است منبع آب این حوض را در دامنه کوه صفه می دانند که از آنجا به عمارات سلطنتی دنباله رودخانه مانند آینه خانه و هفت دست و غیره می رسیده و سپس به این عمارت می آمده است. ولی از نوشتجات سیاحان و غیره مخصوصاً بنا به گفته شاردن چنین معلوم میشود که در جنب این کاخ نیز چاهی بوده که بوسیله چهار گاو با دم مخصوصی آب بطبقات مختلفه می رسیده است در بالای این تالار اشعاری بشرح زیر موجود است که چند فرد آن نوشته می شود:
کلب درگاه علی فخر شهان - یا الله
حامی دین جان سلطان زمان - یا محمد
زانکه آب رحمتست خاک بهشت- یا علی مدد
دست قدرت طینت گردون سرشت - یا الله
پایه ایوان کاخش بی حساب - یا محمد
باشد آن جائی که سرزد آفتاب - یا محمد یا علی
منتظم باشد از آن گردون ماب - یا الله
ران........ همچو........انتخاب - یا محمد
روز بادا امیرالمومنین - یا علی
شاه دین شاه زمان سلطان حسین
یا الله........... این سلیمان بن سلیمان بارگاه
از اره دیوارها تماماً از نقاشی های بسیار زیبا و مصلا تزیین شده بود ه که الان نیز مشاهده میشود در قسمت های بالا هم تصاویر متعدد ایرانی و اروپائی موجود است که هر بیننده را مات و متحیر میسازد این نقاشی ها در دوران هر یک از سلاطین بطرز خاصی تعمیر و نقاشی شده و بعد در زیر گچ مستور گردیده روی بعضی صورت های موجوده را در سال 1328 از طرف باستانشناسی شیشه نصب نموده‏ اند که از دستبرد و خرابکاری جهال محفوظ ماند ولی متاسفانه افراد مغرض و نادان از شکستن شیشه‏ ها و خرابی صورت های دریغ نداشته‏ اند. سقف این تالار از تخته چوب های مثلث الشکل و با رنگهای عالی منقش تزیین گردیده است. اتاق شاه نشین بمساحت 9*8*7 متر و طول آن شش اطاق کوچکتر و منقش گوناگون که هر یک دلپذیرتر از دیگری است واقع شده و طول زمان و کچ کشی روی آنها کمترین تاثیری و تغییری و در نقاشی و آب و رنگ آنها نداده است. در شاه نشین اطاق از از اره ببالا همان نقاشی ‏های عالی و قلم معجزآسای نقاشان با ایمان صفوی که با استادی علیرضا و امثالهم ساخته شده بقدی زنده با روح و متناسب است که هر قدر نگاه کنی غیر ممکن است که دیده خسته و یا کسل شود. هر قسمتی از این اطاق ها و طاقچه‏ ها نوعی مخصوص و بقلم نقاشان ایرانی و اروپایی تزیین شده است. اطراف این ایوان در قدیم نرده و طارمی های چوبی مشبکی داشته است. چوب بست روی ایوان که از الوارهای قطور و چوب های عظیم با اصول معماری و هندسی کلاف کشی شده و سقف ایوان و ستون ها را استوار داشته موجب حیرت و تعجب است. در سال 1334 بنابرتصمیم اداره کل باستان‏شناسی تعمیرات لازمه سقف و طرح‏ های اطراف بعمل آمده و شیروانی آهنی زده شده در طبقه پنجم عمارت اطاق ها و ایوانچه هائی است که همه از نقاشی های بسیار زیبا و خوش آب و رنگ نقاشی شده و چنانچه معروف است و مورخین نیز نوشته‏ اند از این طبقه ببالا مسکن حرامسرای شاهی بوده که مسلط بر تالار و ایوان شاهی باشند و بتوانند عملیات و جشنها و پذیرائی ‏های شاهانه را مشاهده نمایند. در طبقه ششم که وارد شوید بر حیرت و تعجب شما افزوده می شود زیرا اطاق های متعدد تو در تو و گچبری ها و نقاشی های حیرت‏ انگیز مختلف را خواهید دید که هر قسمتی بطرز خاصی جلوه گر است از اره و بدنه بنوعی خاص نقاشی شده و در بالا گچبری های زیبائی مانند جای ظروف و یا باشکال هندسی ساخته‏ اند. عده ‏ای را عقیده بر آنست که در زمان شاه عباس حبس الصوت بوده که وقتی نوازندگان دست از نواختن می کشدند مجدداً همان صدا و آواز بگوش می رسیده است و در کتب و نوشتجات نیز این اطاق ها را بسفره خانه و یا شرابخانه و یا چینی خانه نامیده ‏اند. طبقه هفتم عمارت یا سقف بام که بارتفاع 48 متر از روی زمین می باشد مشرف بر تمام شهر اصفهان است و منظره بی نهایت عالی و جالب توجهی را در بیننده ایجاد می کند و بیشتر سیاحان و یا تماشاچیان آمدن به عالی قاپو را برای دیدن منظره شهر اصفهان و نقاشی های زیبای آن انتخاب می نمایند. از بالای این کاخ آثار تاریخی اصفهان در مشرق مانند بناهای دوره سلجوقی و مسجد سلطانی در جنوب و طرف مغرب کوه آتشکاه و مدرسه سلطانی و سایر بناهای زیبای اصفهان را میتوان بخوبی مشاهده و عکس برداری نمود. منظره میدان شاه و مسجد زیبای شیخ لطف الله روح تازه یا بهر بیننده و عاشق این ابنیه میدهد. در مغرب این کاخ عمارت شهربانی است که گنبد آجری توحید خانه یا گنبد طاوس دوره صفوی واقع شده این گنبد داخلش تزیینات آجری زیبائی دارد که در زمان صفویه قابل توجه بوده و اکنون زندان شهربانی است و عوامل آنرا گنبد شیر گویت می نمامند. این کاخ در زمان صفویه احترام خاصی داشته و تمام مردم درباره آن بچشم احترام و بزرگواری نگاه میکردند و بتمام باغات و عمارات سلطنتی متصل بوده است. شاه عباس جشن نوروز سال 1006 ه1598 م را برای اولین مرتبه در اینجا بر پا نمود و بعد از او نیز هر یک از سلاطین در این قصر جشن هائی ترتیب داده و پذیرائی های شاهانه از بزرگان و سفرای خارجی نموده و بر شکوه و جلال این قصر افزوده‏ اند شاه عباس دوم و شاه سلیمان هر یک از پذیرائی های مفصلی در این کاخ نموده که شرح تفضیلی آنها در تاریخ درج است. در زمان شاه سلطان حسین نیز این قصر تعمیر شده و در دوره افاغنه و اواخر قاجاریه خراب گردیده است. مطابق کتیبه سر در ورودی بر روی کاشی بسال 1274 هجری در زمان ناصرالدین شاه قاجار تعمیر گریده و بعداً متروک مانده تا در دوره رضا شاه فقید تحت تعمیر درآمده و مدتی اداره شهرداری بوده و اکنون در تصرف وزارت فرهنگ و اداره باستان‏شناسی محافظت می شود. در این پانزده سال اخیر که نگارنده عهده دار قسمتی از امور باستان‏شناسی میباشم بعلت نبودن اعتبار نمایندگان محترم باستان‏شناسی موفق نشدند کنجکاوی بیشتری نسبت به نقاشی ها و یا تاریخ و کتیبه‏ های آن بنمایند علاوه بر این احتیاج کاملی بتعمیر و کلاف کشی اطراف و تعویض بعضی ستون های معوج آن دارد زیرا شکاف های گوناگون بر این بنای باستانی وارد گردیده و امید است بزودی تعمیرات شایانی از این بعمل آید.
مولف دانشمند گنجینه آثار تاریخی اصفهان راجع بوضع ساختمان عالی قاپو چنین نوشته است: تالار عمارت عالی قاپو از الحاقات دوره شاه عباس دوم است: به طبقه سوم عمارت عالی قاپو در دوره شاه عباس دوم تالاری با 18 ستون از چوب چنار اضافه شده است که ستون های آن با آینه پوشش می شده و سقف آن با صفحات بزرگ نقاشی روی آلت های چوبی تزیین شده. با یک نظر بساختمان این تالار، الحاقی بوده آن بعمارت اصلی، واضح می شود. در وسط این تالار حوضی از، مرمر و مس قرار دارد که دارای فواره هائی بوده و در مراسم مخصوص آب از آنها جستن می کرده شاردن سیاح فرانسوی که در دوره سلطنت شاه عباس دوم و شاه سلیمان در اصفهان بوده و این عمارت را در سفرنامه خود توصیف کرده است صریحاً می نویسد که آب را بوسیله ماشین های مخصوصی بالا می آوردند و بدیهی است آنچه را که شاردن ماشین می نامد چیزی غیر از چرخ آبهای معمولی منازل اصفهان، نمی تواند باشد: مولف اصولا توجه به ساختمان تالارها با حوض وجهش آب از فواره یا شیرهای سنگی از اختصاصات بناهای دوره شاه عباس ثانی است و این کیفیت در تالار چهلستون و تالار عمارت آئینه خانه که در دوره سلطنت این پادشاه با تمام رسیده به خوبی مشاهده می شود. دیوارهای تالار عمارت عالی قاپو بطوری که عیان است دارای دو پوشش تزییناتی می باشد که بر روی هم قرار گرفته‏ اند. پوشش زیرین تزیینات عهد شاه عباس دوم است و پوشش بعدی تزییناتی است که بذوق و سلیقه شاه سلطان حسین در تالار این کاخ اضافه شده است. تزیینات نقاشی و اشعاری بخظ نستعلیق قرمز رنگ بر زمینه گچ سفید در زیرقشری از گچ دیگر که در اواخر عهد قاجاریه در پوشش عهد صفوی را مستور نموده بوده است آسیب زیاد دیده معذلک در بعضی قسمت ها تشخیص این تزیینات و بعضی خطوط در سنوات اخیر از زیر گچ خارج شده امکان‏پذیر شده است

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  53  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله عالی قاپو

دانلودمقاله بین النهرین

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله بین النهرین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 


مختصری درباره جغرافیایی طبیعی بین النهرین
یکی از مراکز قدیم فرهنگ وتمدن در آسیای میانه سرزمنی بین النهرین است که بوسیله دورود پر آب دجله و فرات مشروب می شود . این دورود از کوهها ی ارمنستان سرچشمه می گیرند و با فاصله زیادی از یکدیگر و با سرعت زیاد پس از گذشتن از معابر عمیق وارد جلگه بین النهرین گشته پس از مشروب نمودن آن قسمت به طرف جنوب سرازیر می گردند . در حوالی شهر بغداد امروزی فاصله این دو رود از یکدیگر کم می شود و به حدود 30 کیلومتر می رسد دوباره هر چه به طرف جنوب می روند از یکدیگر فاصله گرفته تا به بین النهرین سطحی می رسند . در محلی بنام قورند این دورود خانه به هم پیوسته وشط العرب را تشکیل می دهند و از آنجا پس از پیوستن رودخانه کارون به آنها وارد خلیج فارس می شوند .
محدود ساختن بین النهرین کار چندان آسانی نیست ولی می توان جلگه بین النهرین را از مشرق به فلات ایشان و کوههای زاگرس و از مغرب به صحرای تار محدود نمود. در شمال بین النهرین فلات آسیایی صغیر واقع شده است که تا حدودی از نقطه نظر وضعیت طبیعی شبیه فلات ایران است . به طور کلی بین النهرین از دو قسمت تقریبا تمایز شمالی یعنی دامنه کوهستانی و کوههای شمال شرقی که خود از سلسله جبال زاگرس هستند که به رشته کوههای تاروس می پیوند ند و مرتفع ترین قسمت آن در مرز بین ایران و ترکیه و عراق قرار گرفته و قسمت جنوبی که شامل سرزمینهای پست مرکزی و زمینهای باطلاق نزدیک دهانه خلیج فارس
می باشد . تشکیل شده است . بین النهرین معروف نام سرزمینی است که برای اولین بار بوسیله مورخین یونانی به اراضی بین دو رودخانه دجله و فرات اطلاق می شده است . رود فرات که در زبان سومری به آن بورا نونا گفته می شده 2800 کیلومتر راه را در مسیر خود طی می کند. سومریها به رود دجله که حدود 2000 کیلومتر طول دارد ایدیگنا می گفتند . در تورات نام دجله و فرات از قرار زیر آمده است . وسیوم حداقل است که به طرف مشرق آشور جاریست و چهارم فرات است دجله پر آب تر و سریع تر و فرات کم آب تر و آرام تر و دارای ساحلی پست تر بوده و برای کشتی رانی مناسب تر است . ر چند این دو رودخانه پس از تشکیل شط العرب به صوت رود واحدی به خلیج فارس می ریزند ولی به احتمال قریب به یقین در گذشته هر یک دارای مذهب جداگانه ای بوده اند .
از نقطه نظر اقلیمی شمال و جنوب بین النهرین یکنواختت نبوده و وحدت و یکپارچگی که تا حدودی در دو طرف رود نیل از جنوب به شمال ملاحظه می شود در اینجا وجود نداشته و هم اکنون نیز ندارد . در جنوب بین النهرین اقتصاد کاملا به رودخانه طغیانهای سالیانه آن بستگی کامل دارد . یکی دیگر از خصوصیات این قسمت به علت وضعیت خاص طبیعی آسانی کانالسازی در این منطقه می باشد .
در شمال بین النهرین هوا سرد تر و زمستانها با برف زیاد همراه است . فصل گرما نسبتا کوتاه تر و در بیشتر قسمتها زراعت دیم نوع اصلی کشاورزی می باشد .
از نظر نقطه نظر جغرافیای نظامی سرزمین بین النهرین را باید سرزمین با زیرا برخلاف مصد که از هر طرف بسته است دسترسی به قسمتهای مختلف بین النهرین آسان است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



فصل اول:
ساختار اجتماعی
نخستین ویژه ساختار اجتماعی بین النهرین ، بدون در نظر آوردن شاه و برده ها ، که تعداشان هرگز در بین النهرین بسیار نبود ، عدم وجود طبقه بیدی اجتماعی بر پایه ثروت است ، نیز طبقه ای به نام جمگوجیان و سپاهیان وجود نداشت . افزون بر آن ، کاهنان و علماء هیچ گونه موقعیت اجتماعی ویژه ای نداشتند . مگر در موارد استثنایی که در آن کاهنی خاص و در معبدی مخصوص به پست مهمی دست
می یافت .

 

موقعیت برده ها
در اینجا باید میان برده های متعلق به اشخاص و آنانی که در تملک سازمانهای بزرگ کاخ و معابد بودند فرق قائل شد .
بردگان در تملک افراد و اشخاص ، یا خانه زاد بودند یا خریداری می شدند . و یا به ندرت سهمی از غنایم جنگی بودند که معمولا پس از پیروزی در جنگ به سپاهان تعلق می گرفت . بردگان بیگانه . به ویژه دختران را به دلیل مهارتهای و کاراییهای زانه به بین النهرین می آوردند برده های خانه زاد ،‌دست کم در دوره بابل قدیم نسبت به دیگر برده ها وضع بهتری داشتند . هیچ قانون و مقراراتی در مورد رفتار ناشایست علیه برده ها و دفاع از حقوق آنها وجود نداشت ،‌ و در هیچ متنی
اشاره ای به چنین مسئله ای نشده است . تا آنجا که مدارک نشان می دهد . تعداد برده های فراری اندک بوده و کمتر مشاهده شده است . پذیرش برده های آزاد شده به فرزندی رسم بود و این واقعیت که آنها در دوران پیری از والد خوانده های خود به خوبی مواظب کرده و پس از مرگی آنان را طی مراسم شایسته ای به خاک می سپردند ، از رابطه خوب میان ارباب و برده بر اساس اعتما متقابل و انجام تعهدات از جانب طرفین حکایت دارد .
بردگان ـ مگر در مورد برده های فراری ـ در روزگاران کهنتر آنان آرایش ویژه ای داشته است تا بدان وسله از دیگر متمایز باشند . در مناطق خاصی بردگان ، بیرون از خانه ارباب مجبور به استفاده از حلقه های نشان بردگی بودند . برده هایی که در محل به دنیا می آمدند نسبت به بردگان دیگر مزایای قانونی بیشتری داشتند در دوران بابل جدید بر پشت دست بسیاری از برده ها نام مالک را داغ می زدند و پذیرش برده به فرزندی به ندرت اتفاق می افتاد . این بر اساس متون دواران بابل جدید می دانیم که بردگان اغلب اجازه می یافتند برای معاش شخصی خویش کار و پیشه ای برگز ینند . اما به شرطی که ماهانه مباغی به صورت نقره به اربابان خویش بپردازند . اربابان غالبا بردگان خود را وادار به فراگیری صنایع پر در آمد می کردند تا از آن طریق ارزش آنها را به هنگام فروش بالا برده ،‌ نیز بر ثروت خویش بیفزایند .
روابط خانوادگی
وضعیت و موقعیت شهروندان آزاد بین النهرینی به خوبی شناخته شده است . بر مبنای تعدد بی شمار مدارک حقوقی که از زمان سومریها تا دوران سلوکیها بر جای مانده است ،‌ افراد را با نسبتهای خانوادگی مانند پدر و پسر ،‌برادر و شوهر می شناسیم . اگر چه بیشتر جنبه های حقوقی در مورد این نسبتهای خانوادگی به دفعات مطالعه شده است ، اما هنوز مسائل بسیاری در مورد خانواده و روابط خانوادگی حل ناشده باقی مانده است . به طور کلی می توان گفت که در دوران اکد واحدهای خانوادگی به نسبت کوچک و محدود بوده است . حال آنکه در دورانهای کهنتر و نیز در مناطق حاشیه ای در جنوب سرزمین بابل در اواسط هزاره اول ق.م واحدهای بزرگتر خاندانی و حتی سازمانهای قبیله ای وجود داشته است . در دوران بابل جدید آگاهی از ابعاد خانواده از آنجا معلوم می شود که نام اجداد خانواده را برای فرزندان بر می گزیدند .
بزرگ خانواده تنها یک زن داشت ، و تنها در دوران بابل قدیم است که گاهی از زن دوم نام برده می شود ،‌اما زن دوم نسبت به همسر اول مرتبه پایینتری داشته است .
مطالعه مدارک موجود مربوط به ازدواج و طلاق نشان می دهد که تنها در دوران بابل جدید تاکید زیادی بر بکارت عروس می شده است و این گوشه ای از دگرگونیهایی را در روابط میان زن و مرد از دوران بابل قدیم به بابل جدید نسان می دهد . زیرا در دوران بابل قدیم و حتی قبل از آن زن مرتبه اجتماعی بالاتری داشت و متوانست در دادگاهها و هنگام بستن قراردادها به عنوان شاهد حضور یابد و نیز حرفه کاتبی پیشه کند . در جنوب پسر بزرگ خانواده نسبت به بقیه فرزندان بیشترین سهم را از املاک پدری به دست می آورد ،‌و در دوران بابل قدیم ترتیب فراهم کردن جهیزیه برای دختران و مخارج ازدواج برادران کوچکتر پس از مرگ پدر بر عهده او بود . فرزندان ذکور معمولا زمینهای زراعتی و باغها را به صورت یکپارچه مشترکا به ارث می بردند و به این ترتیب از تقسیم زمین به قطعات کوچکتر و کوچکتر جلوگیری می کردند. در دورانهای اولیه تاریخی فرزاندان ذکور اغلب پس از ازدواج کماکان در خانه پدری با والدین خود زندگی می کردند. در حالیکه یک خانواده بین النهرینی تنها از طریق پذیرش فرزند خاونده می توانست توسعه یابد .‌در متون به دست آمده از سرزمینهای اطراف بین النهرین مانند شوش و اوگاریت ،‌ سخن از ورود افراد بیگانه به عنوان برادران در ساختار خانواده به میان می آید ،‌که به احتمال ابعاد اجتاماعی و اقتصادی متفاوتی داشته است .

 

ساکنان درون شهرها و بیرون شهرها
حال نگاهی می اندازم به رابطه میان شهروندان که اکثریت جمعیت بین النهرین را تشکیل می دادند ، و آنانی که یا در بیرون از منطقه شهرها در محوطه های اردوگاهی یا کلبه های اقامت کمابیش دائمی داشتند ،‌ و یا به علت گله داری ،‌یا به هر دلیل دیگر پیوسته از شهری به شهر دیگر در حرکت بودند . این تضاد میان مردمی که در شهرها می زیستند و آنهایی که فضاهای باز را ترجیح می دادند باعث بر هم خوردن و درهم ریختن بافت اجتماعی بین النهرین می شد و برخوردهای دائمی زیادی را به وجود می آورد . این روند تاثیر سرنوشت سازی را بر رشد سیاسی در بین النهرین داشت ،‌ و کشمکش میان شهر و ساکنان پیرامون آن همیشه در تاریخ منطقه اثر می گذاشت . اما باید به خاطر سپرد که این مشکل منحصر به بینالنهرین نبود بلکه در سراسر خاور میانه وضعیت مشابهی وجود داشت ،‌ و با اینکه همواره کوششهای فراوانی در یافتن راه حلی برای آن به عمل آوردند ،‌اما هرگز به نتیجه دلخواه نرسیدند .
به سختی می توان گفت که این دو قشر جامعه بین النهرینی واقعا جدا و دور از یکدیگر زندگی می کرده اند ،‌زیرا میان آنها مبادله و معاوضه افراد ،‌کالا ،‌ و افکار پیوسته در جریان بود .
میان این دو گروه همیشه نوسانهای مهمی وجود داشت که گروههای کوچک و بزرگی از جمعیت شهرها و خوش نشینها را شامل می شد . مشکلات سیاسی یا مالی خاص موجب می شد که همواره افرادی همچون خطا کاران ، مقروضین ، گروههای نیرومند شکست خورده در مبارزه قدرت ، ‌گردنکشان در سازمانهای بزرگ و امثال آنها را از شهرها بیرون کنند .این گونه افراد پس از خروج از شهر در روستاهایی سکونت می گزیدند که تعداد یا تمامی جمعیت آنها به دلایلی مانند بی قوت شدن خاک زمینهای زراعتی ،‌از میان رفتن وسایل و ابزار کشاورزی یا برای سرپیچی از پرداخت مالیات و اجره بها به زندگی نیمه ایلاتی خو کرده بودند . بنابراین ، میزان بالا و پایین رفتن جمعیت شهرها و آبادیهای پیرامون آن گهگاه
می توانست مشکلات بعضاً خطرناکی را به بار آورد. حتی اگر غیر شهروندان و ساکنان فضاهای باز از رهبری شایسته و فعال در مسائل سیاسی و نظامی برخوردار بودند ،‌می توانستند شهرها را منکوب کرده فرمانروایی بر آنها را به دست گیرند و بالاتر از ان برتمامی سرزمین بین النهرین حکومت کنند .

 

موقعیت پادشاه در جامعه بین النهرین
به منظور آماده شدن برای بحث در این مورد که آیا کاخ به عنون نهاد اقتصاد جامعه بوده است یا نه ،‌ نخست باید موقعیت و عملکرد شاه را در بین النهرین روشن سازیم . از دیدگاه تمدن بین النهرین تنها یک نهاد وجود داشت و آن نهاد پادشاهی بود . به عنوان یک ویژگی اساسی در زندگی نیمه متمدنانه ،‌پادشاهی خاستگاه الهی داشت . الوهیت پادشاه خود را در بابل و آشود به گونه ای متفاوت آشکار می سازد .
عناوین و القاب گوناگونی به شاه نسبت داده می شد که شاید اصطلاح پیش از سومری ملمو ،‌به معنی چیزی شبیه روشنایی خوف انگیز متداولتر از همه بوده باشد .
رابطه ویژه ای که بنابر تبلیغات شاهی ،‌ میان پادشاه و خدای او وجود داشت، موفقیتهای فرمانروا را در جنگها ،‌ و سعادت خوشبختی کشور را در زمان صلح فراهم می آورد .
اما در آشور اساسی ترین حقیقت در مورد پادشاه این است که وی کاهن بزرگ معبد آشور ،‌ خدای آشور ،‌ بود او در این مقام مراسم قربانی را به اجراً می گذاشت و در موقعیتی قرار داشت که می توانست نظرات خویش را در برنامه معبد و مراسم پرستش و عبادت تحمیل کند . پادشاه بابل تنها سالی یک بار اجازه ورود به شبستان معبد مردوک را داشت و آن هم تنها پس از جدا کردن نشانهای پادشاهی از خد امکانپذیر بود . اما تا آنجایی که ما اطلاع داریم ،‌پادشاه آشور سالی یک بار تاجگذاری خود را تکرار می کرد و این مراسم با فریاد آشور پادشاه است همره می شد . پادشاهان آشوری با بی میلی و اکراه و ظاهرا برای دلایل شخصیتی و کسب شهرت و اعتبار عنوان شرو را می پذیرفتند ،‌که به احتمال اصطلاحی بیگانه در زبان اکدی بود
عملکرد شاه به عنوان لیمو یکی از مراسم آشوری بو.د که در آن شاه نام خود را با نام و الامقامترین صاحب منصبان پادشاهی در یک سطح قرار می داد
در بابل پادشاه نام خویش را در نخستین سال تاجگذاری به آن سال می داد ، و هر یک از سالهای بعدی در سلسله مراتبی سنتی به یکی از صاحب منصبان داده
می شد . پس از آخرین صاحب منصب شاه بار دیگر می توانست برای آن سال سالنام باشد .
در واقع به شکل نظری گزینش سالنام یا فرمانروای هر سال از طریق قرعه تعیین می شد . چنان قرعه ای که از طریق آن ،‌ سالنام سال 833 ق م برگزیده شد .‌به دست ما رسیده است . در این متن چنین آمده است ای آشور ، خدای بزرگ ادد، خدای بزرگ این قرعه یخلی رئیس مباشران شلمانزر ،‌پادشاه آشور ،‌شهر کیپسونی ،‌سرزمینهای 000 ، رئیس بندر است . محصول آشور را رونق ده و در سالنامی که با قرعه به نام او افتاده است فراوانی عطا فرما شاید بتوان فرض اکرد که در آغاز نام کسی که از طریق قرعه برای این منظور بیرون می آمد برگزیده خدا به شمار می رفت تا کاهن او باشد و برخی از وظایف مربوط به کاهنان را در رابطه با آغاز سال جدید به انجام رساند . بعدها ،‌گزینش صاحب منصبان به عنوان سالنام نه از راه قرعه ، بلکه از طریق سلسله مراتب موقعیت و مقام آنها صورت می گرفت ، در واقع ،‌به نظر می رسد که پادشاهان دوران امپراتوری آشور این سنت محل ی را نادیده انگاشته و حتی در گزینش صاحب منصب سالنام سلسله مراتب را هم مراعت نمی کرده اند .
به عنوان کاهن ،‌پادشاه آشور فعالانه در شماری از مراسم نیایش سالانه شرکت می کرد ،‌وجود شاه با دقت تمام از بیماری ،‌و به ویژه اثر سحر و جادو و هجوم شیاطین محافظت می شد . زیرا سلامت وی برای کشور امری اساسی به شمار می رفت . به این دلیل ،‌همان گو.نه که ما از نامه های به دست آمده از بایگانیها آگاه شده ایم ،‌پادشاهان آشوری را همیشه پیشگویان و دعانویسان و پزشکان همون نگینی در میان می گرفتند . آنها تمام نشانه های نحو ست بار در اطراف شاه را با دقت زیر نظر گرفته و درباره آن چره اندیشی می کردند . مراسم پیچیده ای برای دفع نشانه های شر از وجود شاه و جود داشت .‌ و دست کم در نمونهای که در دست داریم می دانیم هنگامی که در آشور برای پادشاه پیشگویی خطر مرگ
می شد.‌ شخص دیگری را برای مدت یکصد روز شر پوخی می نامیدند و پس از گذشت این مدت او را می کشتند .‌ و چنانکه شاید و باید او را به خاک می سپردند تا بدین ترتیب نحوستی که می باید روی دهد به حقیقت بپیوندد و با مرگ شاه تقلبی ، شاه واقعی از گزند حوادث محفوظ بماند . دسترسی به شاه .‌حتی به ولیعهد و جانشین وی ،‌ با دقت زیر نظر گرفته می شد. در هر کاخ آشوری اتاق جنبی چسبیده به تالار تخت برای انجام مراسم وضو و تطهیر پادشاه در نظر گرفته
می شد .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   66 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بین النهرین

دانلود مقاله کارآموزی معماری - نما کاری

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کارآموزی معماری - نما کاری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
در دنیای امروز و آینده فن آوری کارهای اجرایی همراه با نوآوری که هر روز صنعت ساختمان را متاثر می کند لزوم آموختن هرچه بهتر روش های درست کارهای عملی ساختمانی را ایجاب می کند .
نحوه انتخاب درست و بجای مصالحی چون آجر ، سیمان ، گچ ، بلوک و دیگر مصالح و همچنین طرز درست مصرف کردن آنها از اهمیت فراوانی برخودار می باشد .
از آنجا که مصالح ساختمان و نیز مصالح جنبی و وابسته ی به آن بسیار فراوان ومتنوع می باشد بنابراین لزوم اجرای عملیات ساختمانی چه در کارگاههای آموزشی و یا در کارگاههای اجرایی ساختمانی کمک شایایی به ما خواهد نمود .

 

تشکر وقدردانی :
در پایان نهایت سپاس و قدردانی را از استاد ارجمندم جناب آقای مهندس
گله خیلی و همچنین علیزاده مقدم سرپرست کارگاه شرکت فنی و مهندسی ایمن فراز گلستان را دارم و از خداوند آرزوی توفیق روز افزون برای این دو عزیز می نمایم .
بخش اول : آشنایی کلی با مکان کار آموزی
این پروژه مدرسه ای است دو طبقه با اسکلت بتونی و سقف تیرچه بلوک که دارای 3 قسمت اصلی و کلی می باشد :
1 ـ قسمت شرقی مدرسه که مربوط به کلاس دانش آموزان می باشد .
2 ـ قسمت مرکزی که ساختمان اداری مدرسه است .
3 ـ قسمت غربی مدرسه که شامل نمازخانه می شود . نمای این ساختمان کاملا سنگی است پوشش سقف نیز از جنس سفال می باشد . در گذشته در این مکان مدرسه و سرویس وجود داشت که بعد از تخریب مدرسه و سرویس جدیدی که 8 چشمه می باشد درست شد ، سقف سرویس هم از جنس سفال است .
4 ـ زمان اجراء کار : این پروژه نزدیک به 3 سال می باشد که در دست اجراء است و باید تحویل داده شود .
بخش دوم : آموخته های اجرایی
گزارش اصلی :
یکی از عمده کارهایی که در این مدت مشاهده کردم نصب و جمع کردن داربست بود زیرا مساحت زیادی در این کار مربوط به نصب سنگ بود که توضیحات بیشتر در پایین توضیح داده می شود .
1 ـ تعریف و هدف از داربست
کارگر تا زمانی که روی زمین ایستاده ، می تواند تا ارتفاع محدودی کار کند و برای ادامه کار در قسمت بالا ، باید وسیله ای در زیر پای خود قرار دهد . بدیهی است هر چه ارتفاع دیوار بالا رود ، وسیله ی زیر پا هم باید بلندتر شود . این وسیله در کارهای ساختمانی داربست نام دارد . در قدیم برای اجرای ساختمان های بلند ،‌ با ریختن تدریجی خاک به زیر پای بنا ، کف را کم کم بالا می بردند و ارتفاع مورد نیاز را تأمین می کردند . پس از احداث و انجام ساختمان ، خاک ریخته شده را برمی داشتند تا به کف

 

 

 

 

 

 

 


اولیه برسند . از یک طرف پر زحمت بودن این عمل و از طرفی نیاز روزافزون به ساختمان های بلند ، انسان را وادار کرد تا از وسیله ای سبک و راحت برای این منظور استفاده و جمع کردن داربست کند . همراه با سبکی و راحتی ، مسأله ی ایمنی ، سرعت در برپایی ، استفاده و جمع کردن داربست هم برای انسان مطرح بود تا بلاخره به داربست های امروزی دست کیافت .

 


ـ انواع داربست
1 ـ داربست کوتاه :
در ساختمانهایی با ارتفاع کم و در ساختمان های داخلی ، ار داربست های کوتاه و سبک استفاده می کنند . معمولا در این مورد دو عدد شبکه و یک یا دو تخته زیر پا قرار
می دهند این کار اصولی و ایمنی نیست بخصوص موقعی که از شبکه به صورت خوابیده استفاده شود زیرا چرخش ناگهانی شبکه ، احتمال سقوط کارگر را به دنبال دارد . استفاده از خرک به خاطر امنیت بیشتر به مراتب بهتر از شبکه است . خرکها را از چوب یا فلز می سازند . خرکهای چوبی را اگر با چهار تراش هایی به ابعاد 8×8 یا 10×10 سانتی متر بسازند و در آن ها به اندازه ای کافی تخته های چپ و راست و دستک به کار برند از کارایی خوبی برخوردارند . حداکثر فاصله دو خرک از یکدیگر 3 متر است و در صورت نیاز ، 2 خرک را می توان روی هم قرار داد به شرط آنکه ارتفاع آنها از 4 متر بیشتر نشود . با دو عدد نردبان دو طرفه و تخته زیر پایی ، داربستی موقت برای کارهای سبک می سازند .
2 ـ داربست بلند فلزی :
این داربست ها را با لوله های فولادی با قطر 3/48 میلی متر یا حداقل 4 میلی متر و بست های مربوط مونتاژ می کنند با اتصال لوله ها به یکدیگر به وسیله بست ها در زمانی نسبتاً کوتاه می توان داربستی ثابت و محکم بوجود آورد و از آن برای کار در ارتفاع استفاده کرد . برای جلوگیری از واژگون شدن ، باید داربست را به طریقی مناسبی به دیوارهای ساختمان مهار کرد . حداکثر فاصله دو مهار از یکدیگر 6 متر است .
ـ وسایل اتصال و متعلقات مربوط کبه داربست بلند فلزی :
1 ـ بست زوجی : این بست وسیله اتصال لوله های عرضی به پایه های عمودی است .
2 ـ بست گردان : به وسیله این بست ، دو لوله را می توان به هر زاویه ای به هو وصل کرد .

 

 

 

 

 

 

 


3 ـ بست لوله های افقی : این بست دو لوله افقی را تحت زاویه ی 90 درجه به یکدیگر وصل می کند .
4 ـ میله ی شکاف دار اتصال : برای طویل کردن دو لوله ی داربست به کار می رود .
5 ـ پایه ی قابل تنظیم : به جداره ی داخلی پایین لوله متصل می شود و به وسیله آن ارتفاع پایه ی داربست تنظیم می شود .

 


3 ـ داربست ( سکوی ) پیش آمده :
این نوع داربست از سطح ساختمان به صورت سکو بیرون می زند و به همین جهت به آن داربست پیش آمده می گویند . این داربست به دیواره های ساختمان تکیه دارند و در مکان هایی که بر پا سازی داربستهای مرسوم از سطح زمین غیر ممکن یا پرهزینه باشد مورد استفاده قرار می گیرد . همین طور که ساختمان بالا می رود ، آنها هم از دیوار باز می شوند و توسط جرثقیل در محل جدید نصب می شوند و به این ترتیب در مصالح داربست صرفه جویی زیادی بعمل می آید .
2 ـ سنگ کاری :
1 ـ ابزار : دستگاه فرز حافظ دار ـ خط کش ـ میخ سرکج ـ کاردک و گونیا
2 ـ مراحل کار گذاشتن سنگ پلاک :
الف ) در نما سازی گسترده ، قبل از نصب سنگ های بی رنگ و شیری و مرمر و نظایر آن در ازاره از سنگ سیاه رنگ دو تشیه در یک یا در چند رج استفاده می شود .
ب ) بعد از نصب سنگ سیاه دو تشیه سنگ پلاک شیری یا به رنگ دیگر یا یک سانتی متر پیش آمدگی نصب می شود که جلوه خاصی به نما می دهد .
ج ) گاهی بعد از کار گذاشتن سنگ ازاره از وجود قرنیز سنگ به ضخامتهای مشخص استفاده می شود . لبه های سنگ قرنیز پخ زده می شود .
د ) بعد از کار گذاشتن سنگ قرنیز سنگ نما نصب می شود .

 

 

 

 

 

 

 


ـ اسکوپ زدن سنگ :
در سنگ کاری باید اصول اسکوپ کردن سنگ را با دقت در قطعات اجراء کرد ، زیرا نصب سنگ بدون اتصال به اسکلت و سقف کاری سبب جدا شدن سنگ از سطح کار
می شود که گاهی ممکن است خطرات جانی داشته باشد . روش اسکوپ کردن سنگ زمانی به درستی انجام می شود که دیوار چینی و کار گذاشتن سنگ هم زمان انجام شود ، اما در حالتی که دیوار چینی انجام شده باشد چنگک اسکوپ از یک طرف در شیار

 

 

 

 

 

 

 

سنگ و از طرف دیگر در محل نیمه ای از سقف کاری خالی شده نشست خواهد داشت . پس از جای گرفتن اسکوپ در دیوار به وسیله ی ملات گچ و آجر آبخور شده پر کردن سوراخ صورت می گیرد .

 

 

 

 

 

 

 


ـ مهار کردن سنگ پلاک بوسیله سیم مفتول :
1 ـ در این روش به وسیله ی دو سوراخ مورب نسبت به کنار سنگ که در پشت سنگ انجام می گیرد سوراخ ها در ضخامت سنگ به هم می رسند . مشابه این سوراخ از دو ناحیه پایین و بالا نیز انجام می شود .
2 ـ سیم مفتول که دارای جنس نرم و از نوع آهن سفید است از دو سوراخ پایین عبور داده می شود . پس از قلاب زنی محکم ، مفتول به طرف سوراخ های بالا کشیده شده پس از عبور از سوراخ فوقانی بالاتر از سطح سنگ ادامه می یابد .
3 ـ میخ سرکج به سقف کاری کوبیده شده سیم مفتول به میخ سرکج متصل می شود .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اتصال سنگ پلاک بوسیله ی مفتول میخ سرکج به اسکلت
دوغاب ریزی پشت سنگ :
برای اینکه دوغاب به سطح سنگ روان نشود ورق فلزی را به شکل نیمه قیف باز در
می آورند سپس آن را در فضای خالی پشت سنگ قرار داده ، آن را به دست نگه داشته آنگاه دوغاب را به وسیله ی ملاقه به درون قیف می ریزند که به پشت سنگ روان شود .
دوفاب باید شل باشد که کاملاً پشت سنگ را بطور سرتاسری پر کند از این رو اگر گرفتگی در ناحیه ی سنگ پیدا شود بوسیله ی میله زنی عمودی بسیار آهسته مسیر را باز کرده دوغاب را به پایین هدایت می کنیم . عمل دوغاب ریزی باید به سرتاسری در چندین مرحله انجام شود تا توپری ملات و فشار از یک نقطه سبب رانش و شردادن سنگ از محل نصب نشود .
با چکش زنی بسیار آهسته بر سطح سنگ به طوری که سنگ از جای خود جابجا نشود ـ نشست و اثر دوغابه در پشت سنگ به طور کامل مشخص می شود یعنی چنانچه صدای خالی یا صدای بم از آن برنخیزد ، عمل دوغاب ریزی به شیوه ی اصولی انجام پذیرفته است .
تعریف سقف :
سقف پوششی است برای جلوگیری از نفوذ عوامل طبیعی به درون ساختمان از جمله عوامل طبیعی می تواند تابش مستقیم آفتاب ، وزش باد ، و نیز باران و برف را نام برد . همچنین با یک پارچه شدن سقف و دیوارها ، ساختمان در مقابل نیروهای فیزیکی وارده از مقاومت بیشتری برخوردار خواهد شد .
تعریف سقف شیب دار :
سقف شیب دار به سقفی می گویند که زاویه ی شیب آنها با افق بین 10 تا 70 درجه باشد . تعیین شیب سقف به بستگی به مقدار بارندگی ، نوع پوشش و طراحی منطقه ای دارد . سقف های شیب دار متداول عبارتند از : یک طرفه ، دو طرفه و چهار طرفه
طریقه شیب دار کردن سقف ها :
سقف شیب دار از دو قسمت اسکلت و پوشش تشکیل می شود یکی از راههای شیب دار کردن سقف ، استفاده از خرپاهای مثلثی یا فلزی است که در کاری که من در این مدت به عنوان کارآموزی مشغول بودم از خرپای فلزی استفاده شده بود . بار سقف توسط خرپاها به دیوارها یا ستون ها وارد می شود و دیوارها بار را به پی ساختمان منتقل
می نمایند . در دهانه های بزرگ برای شیب دار کردن سقف ، تیرهای فلزی را که به آنها
« سوله » می گویند به کار می برند در صورتیکه سقف شیب دار ؟؟؟ مورد نظر باشد ، می توان قالب سقف را طبق شیب مورد نظر اجرا کرد پس از آماتوربندی و بتن ریزی روی قالب شیب دار ، سقف شیب دار بتنی به وجود خواهد آمد .
یک روش شیب دار کردن سقف ، ایجاد اختلاف ارتفاع در دیوارهای ساختمان است .

 

 

 

 

 

 

 


پوشش سقف های شیب دار :
از وظایق پوشش سقف های شیب دار ، هدایت آب باران و برف به خارج از ساختمان و جلوگیری از ورود آنها به داخل ساختمان است . چون معمولا ً دسترسی به سقف های شیب دار به آسانی میسر نیست و این نوع سقف ها هم ، پیوسته در معرض عوامل جوّی مانند ، باران ، برف و ... قرار دارند ، باید در انتخاب پوشش آنها ، دقت فراوان به عمل آید تا از دوام کافی برخوردار باشند .
بطور کلی انتخاب پوشش بستگی به نوع اسکلت ( خرپا ) ، بارهای وارده ، مصالح محلی ، امکانات موجود و نمای مورد نظر دارد .
انواع پوشش های متداول سقف های شیب دار عبارتند از :
پوشش های سنتی ـ سفال ـ ورق گالوالیزه ـ ورق آزبستی ـ ورق آلومینومی و قایبر کلاس « به دلیل اینکه در پروژه مورد نظر من از پوشش سفال استفاده شد در این نوع پوشش توضیح بیشتری داده می شود . »
پوشش سقف های شیب دار بوسیله ی سفال :
پوشش سقف های شیب دار بوسیله ی سفال ، در مناطق بارانی مناسب ، و از قدیم متداول بوده است . جنس سفال ها گل رس است که به روش دستی و ماشینی ساخته می شود . نوع دستی آن آب را نسبتاً راحت جذب می کند و در شیب های بیش از 45 درجه نسبت به افق بکار می رود .

 

 

 

 

 

 

 


سفال های ماشینی را با گل رس نسبتاً سفت ، تحت فشار شکل می دهند . سطوح آنها صاف است و چون متراککل هستند آب را به سادگی جذب نمی کنند این نوع سفال ها را می توان در شیب های 30 درجه نسبت به افق نصب کرد . سفال های مرغوب ، از مقاومت خوبی در برابر آسیب های ناشی از باران ، یخ زدگی ، گرما و تمامی اسیدهای رقیق موجود در هوای مناطق صنعتی برخوردارند . سفال ها به شکل های مختلف ساخته می شوند .
الف ) سفال های نیم گرد ب ) سفال های موج دار
تعریف سقف کاذب و انواع آن :
یکی از نکات بسیار مهم که در ساختمان سازی باید به آن توجه شود ، صرفه جویی در مصرف انرژی برای گرم و سرد کردن ساختمان است . عوامل متعددی در این صرفه جویی مؤثرند که یکی از آنها دو جداره کردن سقف است با ایجاد سقفی در زیر سقف اصلی که اصطلاحاً به آن سقف کاذب گویند می توان محاسن زیر را بوجود آورد :
1 ـ عایق حرارتی مناسب
2 ـ عایق صوتی مناسب
3 ـ محلی برای عبور کانال های تأسیساتی بدون اینکه دیده شوند .
4 ـ جلوگیری از دید تیرهای باربر به علت زیبایی
چون هدف از ساختن سقف کاذب ، خاصیت باربری آن نیست بنابراین هر قدر سبک تر و ظریف تر اجرا شود مناسبتر خواهد بود . یعنی انواع آن ، بار خود را به دیوارهای کناری منتقل می کنند و نوع دیگر معلق هستند یعنی وزن آنها را سقف تحمل می کند . این سقف ها را بسیار متنوع با مصالح و شکل های گوناگون می سازند که در اینجا به بعضی از انواع آن اشاره می کنیم . « بعلت اینکه در پروژه مورد نظر از سقف کاذب از جنی آلومنیوم استفاده شده در این مورد بیشتر توضیح داده می شود . »
1 ـ سقف کاذب با استفاده از ورق های آلومنیوم : از انواع پوشش هایی که در سقف کاذب به کار می روند یکی هم ورق های شکل داده شده آلومنیومی می باشد این فلز دارای وزن مخصوص کم در مقابل زنگ زدگی مقاوم و دارای جلای فلزی خوب است .
2 ـ سقف کاذب با نمای چوب
3 ـ سقف کاذب با رابیتس
4 ـ سقف کاذب با صفحات آکولتیک
5 ـ سقف کاذب با فایبر کلاس و پلاستیک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

موزاییک فرش :
« موزاییک قرش به دو بخش که یکی به صورت تخت و دیگری به صورت شیب تقسیم می شود که در اینجا به علت اینکه در پروژه مورد نظر از نوع تخت است توضیح داده می شود »
ملاتهای مصرفی در فرش کردن موزاییک فرش :
ملات ماسه آهک ـ ملات باتارد ـ ملات ماسه سیمان
موزاییک فرش بدون شیب ( تخت ) :
موزاییک روی سطح بدون شیب ، مانند فضای داخلی ساختمان های مسکونی فرش
می شوند . همان گونه که از نام این موزاییک فرش بر می آید ، کف پوش در چهار ضلع تراز فرش می شود .
رعایت بند در موزاییک فرش :
بند موزاییک فرش در حد متناسب برای پیوند و یکپارچه شدن موزاییک با ملات اجراء می شود نشست موزاییک در ملات و دوغاب در اطراف موزاییک از طرف دیگر ، سبب غوطه ور شدن موزاییک در ملات سقف و دوغاب شل می شود از این رو ، باید اندازه بند موزاییک فرش در حدی باشد که دوغال سیمان با داشتن ریز دانه ی ماسه و گردسنگ در بندهای اطراف موزاییک تا عمق و رسیدن دوغال به ملات زیرین اثر و نشست داشته باشد .
اندازه درز موزاییک فرش نباید از 5 میلی متر کمتر باشد تا نشست کردن دوغاب به درون درز به خوبی انجام شود . وجود درزهای تنگ یا موزاییک فرش بدون درز سبب مب شود که دوغاب به درون درزهای اطراف موزاییک راه نیابد که هیمن امر موجب لق شدن موزاییک می شود .
زمان دوغال ریزی :
دوغاب ریزی موازییک فرش باید به سرعت و بعد از 2 ساعت از فرش موزاییک انجام شود . پس از دوغاب ریزی ، سطح فرش باید با خاک سنگ تمیز شود مصرف کردن خاک سنگ که بر سطح دوغاب ریزی پاشیده می شود اولاً سبب مکش آب دوغاب شده ثانیاً دانه های خاک سنگ به درون درزها رفته و سبب پایداری بیشتر فرش موزاییک خواهد شد .
فرش کردن موزاییک به کمک ریسمان کار :

 

 

 

 

 

 

 

 

 


1 ـ ملات بین دو دلیل به صورت تخت و بلندتر از سطح زیر موزاییک دلیل به اندازه 50 میلی متر پخش می شود .
2 ـ ریسمان کار را بین دو دلیل کشیده و تنظیم می کنیم .
3 ـ موزاییک فرش با رعایت درز و قرار نگرفتن ملات بین درزها ، تخماق زدن و هم بادسازی در راستای ریسمان کار بنایی اجرا می شود .
تمییز کردن سطح موزاییک فرش شده :
1 ـ پس از دوغاب ریزی با کمچه کش دوغاب سفت شده درزها را پر می کند .
2 ـ گرد سنگ و خاک سنگ را به نسبت یک پیمانه از هر یک به صورت خشک مخلوط کرده بر سطح دوغاب لای درزها می پاشیم و روی سطح موزاییک فرش پهن می کنیم .
3 ـ دوغاب ماسه سیمان را گرد سنگ و خاک سنگ جذب می کنند از این رو با لبه کمچه ، خاک سنگ و گرد سنگ نمناک از سطح موزاییک فرش جمع آوری می شود .
4 ـ پس از پایان کار ، با پارچه سطح موزاییک فرش و درزها تمییز می شود .
طریقه ساخت موزاییک :
به این ترتیب است که ملات ماسه سیمان کم آب را در قالب می ریزند و آن را تحت فشار قرار می دهند تا متراکم شوند . برای ازدیاد مقاومت ، در زمان خوگیری آن را مرطوب نگه می دارند .
موزاییک از دو قشر تشکیل شده است :
الف ) قشر زیرین یا آستر که مخلوطی از سیمان پرتلند و ماسه شسته به قطر 5 میلی متر و به نسبت حجمی 1 به 3 است ( 1 قسمت سیمان و 3 قسمت ماسه )
ب ) قشر رویه ( پاخور ) که در معرض سایش است و از سیمان پرتلند با تکه های سنگ ، خاک سنگ و پودر سنگ به صورت صیقلی ساخته شده است . سطح موزاییک ممکن است آج دار یا ساده باشد و به صورت مربع یا چند ضلعی با ابعاد مختلف ساخته
می شود .
پر مصرف ترین ابعاد موزاییک 5/2×25×25 و 3×30ة30 سانتی متر می باشد و بعد از آنها 40×40×40 سانتی متر است .
سرامیک کاری :
ـ محاسن سرامیک : پوشش کاشی به خاطر صیقلی بودن ، عدم نفوذ آب و رطوبت ، همچنین امکان شست و شوی سریع و رعایت بهداشت بسیار مورد توجه است .
ـ معایب سرامیک :
1 ـ سرامیک در مقابل تغییرات ناگهانی دما ، آسیب پذیر است .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  23  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کارآموزی معماری - نما کاری

دانلود مقاله آلوده کننده های فلزی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله آلوده کننده های فلزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

فلزات سمی: Toxle Metals
الودگی های محیطی به اشگال مختلقی نظیر افت کش ها ، پاک کننده ها ، ذرات معلق و غیره هستند . اخیرا فلزات سمی به انوان یک آلودگی جدید و شاید خطر ناک تر از سایر الودگی های محیطی شناخته شده اند . در این فصل ما تمام مشکلات ایجاد شده توسط فلزات سمی در محیط برسی و سپسبه جزئیات مطره شده دو نمونه ویژه ، جیوه و سرب ، می پردازیم .
1)فلزات و طبقه بندی آنها :
Metals snd their classification

 

84 عنصور 106 عنصور شناخته شده به عنوان فلز دسته بندی شده اند و از این جهت آلودگی فلزات متنوع می باشد . تمام فلزات عنوان شده برای محیط خطر افرین نمی باشند . تعداد غیر سمی ، و تعدادی از فلزات ، حتی اگر سمی باشند خیلی کم یاب بوده یا ترکیبات انها غیر قابل حل بوده است . نتیجتا فقت تعدادی کمی از فلزات جزء الوده کننده های محیطی در نظر گرفته شده اند .
درر مباحث الودگی های فلزات از عناوین فلزات سنگین و فلزات کمیاب استفاده می شود . فلزهای سنگین آنهایی که دانسته اید بین گرم بر سانتی متر مکعب دارند . ( 5 برابر دانسیته آب ) . فلزات با دانسته کمتر از 5 به عنوان فلزات سبک طبقه بندی شده اند . طبقه بندی در نشان داده است یک اشتباه متداول در بحث آلودگی فلزات این این است که تمام آلوده کننده های فلزی را بی توجه بدانسته آنها به عنوان فلزات سبک طبقه بندی می کنند . معمولا فلزات که در وسعتی برابر یا کمتر است 1/0 درصد ( هزار ) در پوستة زمین وجود دارند ، به فلزات کمیاب موسوم اند . اکسیژن در گستردگی معادل 500 میلیون مرتبه بیشتر از تعدادی از فلزات کمیاب یافت می شود . سیلیوس و اکسیژن ، هر دو غیر فلز ، جمعا حدود 3 ، ( 3/74 درصد ) از وزن کل پوستة زمین محسوب می شود . تنوع گسترده در فراوانی های عنصر کمیاب در جدول نشان داده می شود .
فراوانی باریوم برای مثال ، 5000 برابر جیوه و 1000 برابر طلا می باشد . فلزات کمیاب به دلیل تاثیر بر محیط زیست و موجودات زنده ، عمدتا بسیار مهم تر از فلزات دیگر هستند .
در حقیقت تعدادی از فلازا ت برای موجودات زنده ضروری می باشند .

 

2)موجبات آلودگی فلزات : Causes of Metal Pollution
فلزات جزو مهمترین مواد و اولین عناصری که توسط انسان شناخته شده اند و مهمترین نقش را در توسعة تمدن ایجاد کردند . امروز یک فلز نظیر اورانیم ، راه حلی ، برای حمل مبرم ترین مشکل بشر یعنی کمبود انرژی ، شناخته شده است . در فرایند ایجاد فلزات مورد استفاده ، سنگ معدن فلزات را از ضخایر زیر زمینی استخراج کرده گداخته و تصفیه نموده تا فلز به دست آید . سپس این فلزات را به اجناس مصرفی تبدیل و بعد از استفاده آنها به دور ریخته .

جدول 1 : فراوانی عناصر انتخابی در پوستة زمین
فراوانی ترتیب
فراوانی فلزات
اکسیژن 466000 1
سیلیکون 277200 2
آلومینیوم 81300 3
آهن 50000 4
کلسیم 36300 5
سدیم 28300 6
پتاسیم 25900 7
منیزیم 20900 8
نیتانیم 4400 9
هیدروژن 1400 10
فسفر 1180 11
منگنز 1000 12

 


فلزات کمیاب انتخابی
باریم 425 14
وانادیم 135 19
نیکل 75 23
روی 70 24
مس 55 26
سرب 5/12 36
بریلیوم 8/2 46
اورانیم 7/2 48
قلع 2 51
کادمیم 2/0 63
جیوه 08/0 67
نقره 07/0 68
طلا 044/0 71

 

اجناس مصرفی تبدیل و بعد از استفاده آنها به دور ریخته می شوند . در طی هر یک از این مراحل ، فلزات به محیط افزوده می شوند . حفر معادن موجب می شود که سنگهایی که از نظر ذخایر فلزی غنی هستند در معرض شدید هوا قرار گیرند . گداختن و خالص سازی اغلب موجب به وجود آمدن مقادیر کمی از محولات فرعی فلزات می شوند . در طول استفاده از فلزات ، خوردگی ، سائیدگی و زنگ زدگی رخ می دهد که منجر به وارد شدن زیان به محیط می گردد . در بسیاری از موارد استفاده از مواد حاوی فلز منجر به آزاد شدن مستقیم فلز به محیط می شود . نظیر جدول 1 فراوانی عناصر انتخابی در پوسته زمین .
فنیل مورکوریک استات به عنوان قارچ کش و تتراتیل سرب افزونی که به بنزین اضافه می شود . علاوه بر استفادة مستقیم از فلزات فعالیت های دیگر انسانی نیز باعث ایجاد آلوودگی فلزی در محیط می شود . برای مثال سوزاندن سوخت فسیلی بنزین (حاوی مواد افزونی) منبع صدور فلزات به اتمسفر می باشد . فلزات کم چرخه های طبیعی شناخته شده در آن فلزات از سنگ ها به خاک و به موجودات زنده ، سپس به آب و تشکیل رسوبات تغییر مکان داده و سر انجام به سنگها باز می گردند وجود دارند . درجه موجودات زنده در معرض غلظت های طبیعی کمی ، از فلزات کمیاب ، به عنوان مثال غذا و آب آشامیدنی قرار می گیرند .


3)سرنوشت آلوده کننده های فلزی :
FATE OF Metallic Pollutants

 

علیرغم منابعی با وسعت زیاد ، اغلب آلوده کننده های فلزی سرانجام به آبهای سطحی و زیر زمینی منته می شوند . ضایعات فلزی بسیاری از اعمال صنعتی مایع می باشند که به راحتی به آبهای طبیعی می رسند . علاوه بر این مقادیر زیادی از فلزات به هوا رها شده ، و نهایتا فرود می آیند یا بوسیله نشست کردن به سطح زمین می رسندد فلزاتی که به صورت ضایعات جامدند و بوسیلة صاف کردن از آب جدا می شوند . محلول حاصل از ترکیبات فلزی سرانجام به آبهای سطحی و غیر سطحی می پیوندند . بقایای کشاورزی و ضایعات حفاری معادن و فاضلابهای خانگی در مقادیر فلزاتی که در آبهای سطحی یافت می شوند سهیم اند .

 

4) دلایلی مربوط به آلوده کننده های فلزی
Reasons for Concern About Metallic Contaminats

 

پاییداری فلزات در محیط مشکلات بخصوصی را ایجاد می کنند . فلزات نمی توانند مانند آلوده کننده های آلی از طریق شیمیایی یا فرایند های زیستی در طبیعت تجزیه شوند . ترکیبات فلزی می توانند تغییر یابند اما فلزات نا مرغوب همچنان باقی می مانند . اینچنین واکنش های در فلزات سمی تر مثل جیوه صورت می گیرد . پایداری فلزات اجازه نمی دهد که در فصول قابلب توجه توسط آب یا هوا منتقل شوند . یکی از نتایج مهم پایداری آنها وسعت زیستی فلزات در زنجیره های غذایی می باشند . در نتیجه این فرایند سطوح فلزات در اعضای بالتر در زنجیره می توانند به مقادیر بتا چندین برابر آنهایی که در آب یا هوا یافت می شوند ، برسند . نتیجتا موجب مخاطره افتادن سلامتی گیاهان و جانواران که از این مواد غذایی استفاده می کنند ، می شوند . انسان تمایل به ذخیره سازی فلزات . به دلیل نیمه عمر طولانی برخی فلزات (1460 روز برای سرب و 200 روز برای کادمیم ) را در بدن دارد .

 


جدول 3- فلزاتی که در بدن انسان می توانند ذخیره شوند را نشان می دهد .
میانگین برداشت روزانه ( روز / )
فلز غذا و آب هوا مقدار کلی که موجب کل بدن شامل
مسمومیت می شود

آنتیموان 100/0 0017/0 100 9/7
باریم 735/0 030/0 200 22
برلیوم 012/0 00004/0 - 03/0
بیسموت 20/0 00076/0 - 023/0
کادمیم 160/0 0074/0 3 50
کرم 245/0 0011/0 200 8/1
کبالت 395/ 000012/0 500 5/1
مس 325/1 01140/0 500-250 72
آهن 15 084/0 - 4200
سرب 3/0 046/0 - 120
منگنز 4/4 288/0 - 12
جیوه 025/0 - - -
مولیبدن 335/0 0006/0 - 3/9
نیکل 00236/0 - 10
نقره 80/0-60/0 60 1
قلع 3/7 0006/0 2000 17
تیتانیم 375/1 0014/0 - 9
اورانیم 05/0 - - 7/0
ولندیم 116/0 00916/0 - 22
روی 5/14 0168/0 - 2300
زیرکوینم 49/0 - - 420

تعدادی از فلزات به عنوان الوده کننده با وجود مقادیر بسیار ناچیز توسط گیاهان و حیوانات مورد استفاده قرار گرفته و مشکل الودگی فلزی تاحدی پیچیده می گردد . جدول 4- صورتی از فلزات ضروری شناخته شده ، چهار فلز اساسی و ضروری ، فلزات سبکی با فراوانی زیاد و نه (‌9)‌ فلز ، فلزات سنگین کمیاب ، است .
فلزات سنگین در ساختمان پروتئین نظیر انزیم ها یا کاتالیزورها زیستی ، مشارکت دارند . فلزات سبک در محلول به راحتی یون تشکیل می دهند و به خنثی ماندن الکتریکی سلول ها و سیالات بدن کمک می کنند .هم چنین به ثابت ماندن حجم صحیح مایع خون و دیگر سیستم های مایع کمک می کنند.
فلزات بخصوص فلزات کمیاب ، در مقدار مشخص ،‌ سلامتی انسان را به مخاطره می اندازد . اسامی فلزات کمیاب در جدول 5ـ داده شده است. دو فلز ،‌جیوه (‌hg ) و برلیوم (BE ) خترناکترین آنها هستند . نه (9) فلز دیگر موجود در جدول 5- 12 به خطرناکی دو فلز ذکر شده، نمی باشند .

جدول 4 فلزات اساسی و ضروری زندگی

 

عنصر
فراوانی فزات سبک
سدیم کاتیون اصلی خارج سلولی
منیزیم بسیاری از آنزیمها را فعال می کند
پتاسیم کاتیون اصلی سلول
کلسیم جزء اصلی استخوان ، مورد نیاز بعضی از آنزیمها
فلزات کمیاب سنگین
وانادیم اساسی در گیاه رده پایین ، در جانواران دریایی مشخص و انسان
کرم اساسی در حیوانات رده بالا ، مربوط به فعالیت انسولین
منگنز بعضی از آنزیمها را فعال می کند
آهن اساسی در هموگلوبین و بسیاری از آنزیم ها
کیالت بعضی از آنزیمها را فعال می کند ، در ویتامین
مس اسای در اکسایش آنزیمها و هموسیانین
روی بسیاری از آنزیمها را فعال می کند
ملیبدن بعضی از آنزیمها را فعال می کند
روی اساسی در موش

 

بنابر این عملکرد این دو فلز در محیط باید تحت بررسی قرار گیرد . تعدادی از فلزاتی که دارای اثرات ویژه می باشند در جدول آورده نشده اند ، به علت اینکه درای غلظت پایین در محیط زیست می باشد . نظیر ، آنتیموان .

 


جدول 5- خطرناکترین فلزاتی که سلامتی انسان را به مخاطره می اندازد
فلز نوع فلز
خطرناک
بریلیوم فلزات کمیاب سبک
جیوه فلز کمیاب سنگین
بعنوان خطرنلک در نظر گرفته می شود :
باریم فلز سبک فراوان

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   24 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آلوده کننده های فلزی

دانلود مقاله آثار سازنده عقیده به معاد

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله آثار سازنده عقیده به معاد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

عقیده به زندگى پس از مرگ و اعتقاد به کیفر و پاداش اعمال، نقش بزرگى در آرامش روانى و امنیت اجتماعى ما دارد که آرامش روانى، اثر فردى و امنیت اثر اجتماعى آن است، اینک پیرامون آرامش روانى و آثار فردى عقیده به معاد بحث میکنیم.
بشر هر چند در پرتو قدرت صنعت و تکنیک، درهاى فضا را به روى خود گشوده و انسانهائى را به ماه فرستاده و بازگردانیده است و از قلب و کلیه‏هاى مصنوعى به جاى طبیعى آن استفاده کرده است، ولى در برابر این پیروزى چشمگیر علمى، به سکونت خاطر و آرامش روانى که زیر بناى یک زندگى سعادتمندانه را تشکیل میدهد، نه تنها دست نیافته است، بلکه به موازات پیشرفت صنعت و دانشهاى مادى، مشکلات روانى وى افزایش یافته است.
عوامل و مشکلات روانى و ناراحتى‏هاى روحى او یکى و دو تا نیست، ولى موضوعات زیر از علل چشمگیر اضطراب است:
1 ـ مادیگرى بى حد و حساب.
2 ـ شدائد و مصائب.
3 ـ اندیشه مرگ.
اینک هر یک از این سه عامل را به گونه‏اى توضیح میدهیم.
جهان سرمایه‏دارى براى فزونى کالاهاى خود، وسایل ارتباط جمعى را در تمام نقاط جهان، به استخدام خود درآورده است و در اکثر طبقات نسبت به مظاهر مادى، از ویلا و ماشین و تجملات زندگى، اشتهاى کاذبى پدید آورده است که بهیچوجه اشباع نمیگردند، اکثریت مردم روى زمین را گروهى تشکیل میدهند که فضاى روح و روان آنان را اندیشه مادیگرى پر کرده و هدفى جز ثروت اندوزى و بهره‏گیرى مادى و لذائذ جسمانى ندارند.ناگفته پیداست که بسیارى از آرزوهاى انسان جامه عمل نمیپوشد و در نتیجه یکنوع ناراحتى و تشویش روانى بر انسان مسلط میگردد، چه بسا در صورت شدت به صورت یک خوره خطرناک که خورنده اعصاب و آرامش روحى است در میآید.
این یک عامل براى بروز ناراحتى‏ها.
عامل دوم براى ناراحتى‏ها موضوع مصائب و شدائد است.هر فردى در طول زندگى خود، با محرومیتها و شکستها و فقدان عزیزان و بلاهاى زمینى و آسمانى و...روبرو میگردد و فشار هر یک از این عوامل بر روح و روان انسان به اندازه‏اى است که گاهى انسان را به فکر خودکشى و در هم شکستن قفس زندگى میاندازد.
بالاتر از آن، اندیشه فنا و مرگ است که خود عامل سومى براى بروز ناراحتیها میباشد، زیرا هر فردى میداند که پس از اندى، رشته زندگى او گسسته خواهد شد و شربت تلخ و جانکاه مرگ را خواهد نوشید.
اعتقاد به معاد، اثرات نامطلوب این عوامل سه گانه و عوامل دیگرى را که فعلا مجال بازگوئى آنها نیست کاملا خنثى میسازد.زیرا:
اولا در مکتب اعتقاد به خدا و معاد، دنیا و تمام وسائل زندگى آن، ارزش وسیله‏اى دارند، نه هدفى آنها براى انسانها ساخته شده‏اند نه انسان براى آنها، بنابر این دلیل ندارد که انسان در خود چنین اشتهاى کاذبى را پدید آورد و حرص و آز خود را روزافزون سازد سپس گرفتار اثرهاى نامطلوب و واکنش‏هاى روحى آن گردد.
به عبارت دیگر انسان با ایمان، زندگى جهان را معبر و گذرگاهى بیش نمیداند، اگر در این گذرگاه وسیله لذت بیشتر تأمین نگردد، هرگز ناراحت نمیشود و پیوسته به زندگى جاودانى میاندیشد، نه زندگى موقت.
ثانیا مذهب در تعالیم خود، کیفرهاى سخت براى گروه متجاوز و اسراف‏گر و حد و مرزنشناس، تعیین کرده است و اندیشه جزاهاى اخروى، ریشه هر نوع آرزوهاى باطل و گرایشهاى بیحد و حساب را در دماغ انسان میسوزاند و دست انسان را در آلودگى بدنیا در محدوده خاصى آزاد میگذارد و در قلمرو زندگى یک چنین انسان معتقد به معاد، عوامل آزار دهنده کمتر پیدا میشود.
اعتقاد به معاد مشکل مصائب و شدائد را به گونه‏اى روشن حل کرده است زیرا گذشته از اینکه حوادث جهان، نتیجه تقدیر خداوند حکیم است هر نوع صبر و بردبارى در برابر مصائب داراى پاداش بزرگ نیز مى‏باشد و همین پاداش بزرگ مصیبتها را در نظر انسان کوچک و سبک جلوه میدهد.
در مکتب اعتقاد به معاد، عامل سومى، به نام (اندیشه فنا) وجود ندارد و در نظر پیرو این مکتب رشته زندگى پس از مرگ گسسته نمى‏شود، و مرگ دروازه ابدیت و فرشته‏اى که مأمور گرفتن جانها است پاسدار آن میباشد، چیزى که هست انسان باید براى زندگى پس از مرگ، توشه‏اى بیندوزد و از عواملى که مایه ناراحتى در سراى دیگر است بپرهیزد.
آثار اجتماعى عقیده به معاد
اعتقاد به معاد، نه تنها مشکلات روحى و روانى انسانها را میتواند بگشاید، بلکه این عقیده در تعدیل و رهبرى غرائز انسانى، پرورش فضائل اخلاقى، و تأمین عدالت اجتماعى نقش مؤثرى ایفاء میکند.
این سه مطلب از آثار اجتماعى اعتقاد به زندگى پس از مرگ است و هر کدام را به گونه‏اى تشریح میکنیم.
1 ـ تعدیل و رهبرى غرائز
مسئله تعدیل غرائز، مهمترین مسئله در فصول زندگى انسانها، بالاخص طبقه جوان میباشد.مثلا تمایلات جنسى در دختر و پسر در فصل بلوغ، تجلى میکند و در آغاز جوانى، به اوج قدرت میرسد .
درست است که بقاء انسان در گرو اعمال این غریزه است، ولى موضوع قابل توجه این است که غریزه جنسى در برخى از فصول زندگى انسانها، براى خود حد و مرزى نمى‏شناسد.
در این موقع، اعتقاد به معاد و کیفرهاى الهى این غریزه را مهار کرده و دارنده آنرا به صورت انسان وظیفه‏شناس تحویل اجتماع میدهد، و انسانى را پرورش مى‏دهد که در اطاق خلوت، در برابر زن جوان و بسیار زیبا که به او فرمان آماده باش میدهد و میگوید: «هیت لک» آماده باش سرسختانه مقاومت میکند و زن متجاوز را، پند واندرز میدهد و مى‏گوید «معاذالله» بخدا پناه مى‏برم...! (1)
در تاریخ زندگى انسانهاى با ایمان، سرگذشتهاى آموزنده‏اى وجود دارد، که ما را به اهمیت اعتقاد به معاد رهنمون مى‏باشد.
حس غضب و خشم، از نظر قدرت، کمتر از غریزه جنسى نیست، گاهى حس انتقام به اوج خود مى‏رسد و میخواهد هر نوع مانع و رادع را، از پیش پاى خود بردارد.
در این مواقع جز ترس از انتقام الهى، و خوف از دوزخ، چیزى نمیتواند آتش خشم انسانها را خاموش سازد، و همچنین است دیگر غرائز اصیل انسانى.
2 ـ پرورش فضائل اخلاقى
در نهاد ما یک سلسله فضائل اخلاقى وجود دارد که تحت شرایطى پرورش یافته و بارور مى‏گردند .ارشاد و راهنمائى علماء اخلاق، هر چند در پرورش فضائل اخلاقى مؤثر است ولى راهنمائى آنان، از دایره سخن گفتن و مذاکره دوستانه، گام فراتر نمى‏گذارد.
ولى مذهب و اعتقاد به پاداش‏ها و کیفرها، فضیلتهاى اخلاقى را مانند انسان دوستى، ضعیف نوازى، مهربانى به یتیمان، دستگیرى از درماندگان و...در انسان زنده مى‏سازد و از اینجهت دانشمندان، مذهب را پشتوانه اخلاق مى‏دانند.
قرآن مجید با روش خاصى به این نکته اشاره میکند و انکار مبدأ و معاد را مایه کشته شدن عواطف انسانى میداند، تا آنجا که دل او سخت و پرقساوت مى‏گردد و مهربانى و ترحمى نسبت به یتیم و مستمند و بى‏نوا ندارد، چنانکه میفرماید:
ارأیت الذى یکذب بالدین، فذلک الذى یدع الیتیم و لا یحض على طعام المسکین (سوره ماعون آیه 1 ـ 3)
«آیا دیدى کسى را که روز جزا را انکار مى‏کند، او همان کسى است که (با کمال بى‏رحمى)، یتیم را طرد مى‏نماید، و افراد را به اطعام مستمندان دعوت و ترغیب نمى‏نماید.»
3 ـ تأمین عدالت اجتماعى
تزاحم و اصطکاک در منافع، از لوازم اجتماع انسانى است که در آن افراد نیرومندو ناتوان، مستعد و عقب مانده، زندگى میکنند و افراد نیرومند و مستعد پیوسته مى‏خواهند همه چیز را به خود اختصاص دهند، براى ترمیم این قسمت چاره‏اى جز این نیست که قوانینى وضع گردد که حافظ حقوق تمام طبقات باشد، ولى باید توجه داشت که اگر وضع قانون مهم است، اجراء آن از اصل تشریع آن اهمیت بیشترى دارد.
در جامعه‏هاى کنونى، قوه مقننه، قوه قضائیه و قوه مجریه، تا حدودى توانسته‏اند به جامعه نظم و آرامش نسبى، بخشند و در مواقع فوق العاده با تأسیس حکومتهاى پلیسى و نظامى، جلو بسیارى از بى نظمى‏ها را بگیرند.
ولى جان سخن اینجاست که اینگونه نظامات مادى فقط میتوانند به خلافکاریهاى عیان، پایان بخشند ولى از تعدى‏هاى پنهانى که از دید دستگاه قدرت‏هاى قضائى و انتظامى دور است نمى‏توانند جلوگیرى کنند.
گذشته بر این هر گاه خود قدرتهاى سه گانه (مقننه، مجریه، قضائیه) بخواهند از مقام و موقعیت خود سوء استفاده کنند، چه عاملى مى‏تواند جلو تصمیمات آنان را بگیرد، اینجا است که حکومتهاى مادى در گسترش عدالت اجتماعى، کاملا در بن بست قرار گرفته و جز یک موفقیت نسبى چیزى عایدشان نمى‏شود.
ولى در اجتماعى که زیر بناى نظامات آن را، ایمان و ترس از خدا تشکیل دهد این مشکل خود به خود حل است و کیفرهاى جانکاه آن، بهترین ضامن اجراء قوانین است.
نگارنده در سفرى که از ایالات متحده دیدنى به عمل آورد، در مجالس دوستان، از صنایع گسترده و تکنولوژى وسیع و دانشگاههاى بى حد و حساب و امنیت فرد و اجتماعى آمریکا توصیفهاى زیادى مى‏شنید، دوستان غالبا از نقطه نظر خاصى سخن میگفتند، و هدف آنان انتقاد از شرق و شرقى بود که فرسنگها از تمدن درخشان غرب عقب مانده است، نه تمدنى دارند و نه فرهنگ، نه آسایشى دارند و نه امنیت و...
نگارنده در مواقع مناسب از شیوه زندگى غربى انتقاد مى‏کرد و تمدن آنان را یک تمدن ماشینى، نه انسانى میخواند هر چند انتقاد او در ذائقه دوستان تلخ بود.
روزى که ما نیویورک را به عزم قاهره ترک گفتیم فرداى آن روز (چهارشنبه 27 تیر ماه سال 56) حادثه‏اى رخ داد که آب پاکى روى دست آن لاف زنان و گزاف گویان ریخت، و آنان را که پیوسته از امنیت و آسایش و ادب و اخلاق و رعایت حقوق ملت مغرب زمین، سخن میگفتند، رسوا کرد.جرائد جهان و ایران نوشتند:
در خاموشى برق نیویورک که بدون سابقه رخ داد مردم عادى کوچه و بازار این شهر، به مغازه‏ها حمله کردند و در مدت کوتاهى سرمایه‏هاى مغازه‏داران را به غارت بردند و پلیس سه هزار نفر از آنها را دستگیر و بازداشت کرد و موضوع تا چند روز مورد بحث محافل بود.
آیا ملتى پیشرفته‏تر، و صنعتى‏تر از ملت آمریکا داریم؟ آیا این مردم به ظاهر مؤدب و ثروتمند چگونه در فرصت خاصى تمام اصول انسانى و اخلاقى را زیر پا گذاردند و به غارتگرى و تاراج اموال یکدیگر پرداختند؟ !
در آمریکا، صاحبان هتلها و دوستان کرارا به ما اخطار مى‏کردند که در اطاق را از پشت ببندیم و تا افراد را نشناسیم، درب را به روى آنان باز نکنیم.
آیا در مشرق زمین، که معتقدات مذهبى تا حدى به قوت خود باقى است و مردم این سامان، به کیفرها و جزاهاى اخروى معتقد هستند، در خاموشى برق شهر را تاراج میکنند؟ !
متأسفانه هنوز رهبران جهان به ارزش مبانى مذهبى و نقش آن در تأمین عدالت و گسترش امنیت اجتماعى پى نبرده‏اند و تأسف آور آنکه رهبران شرق با داشتن چنین سرمایه عظیم به دنبال روشهاى غربى هستند و هر روز براى رسیدن به امنیت و عدالت اجتماعى نظامات مادى را گسترش داده و به تشکیلات پلیسى خود توسعه میدهند، در صورتیکه هزینه‏هائى را که در این مورد مصرف مینمایند اگر در مورد تحکیم مبانى دینى و گسترش فضائل اخلاقى و ریشه‏کن کردن برنامه‏هاى ضد انسانى مصرف کنند به اهداف انسانى خود زودتر نائل میگردند.
آثار سازنده معاد در قرآن
قرآن در یک آیه، نظریه دو گروه (مادى و الهى) را درباره معاد منعکس میکند، شما در مفاد این دو نظر، دقت کنید، سپس به سؤالى که خواهیم کرد پاسخ بفرمائید
1 ـ قال الذین کفروا لا تاتینا الساعة
.2 قل بلى و ربى لتأتینکم عالم الغیب لا یعزب عنه مثقال ذرة فى السموات و لا فى الارض و لا اصغر من ذلک و لا اکبر الا فى کتاب مبین. (سباء ـ آیه 4)
«گروه کفار گفتند که قیامتى نخواهد آمد.»«بگو، سوگند به خدایم رستاخیز خواهد آمد، اوست آگاه از غیب حتى اندازه سنگینى ذره‏اى در آسمانها و زمین و نه از آن کوچکتر و نه از آن بزرگتر نزد او پنهان نیست و همگى در کتاب روشنى مضبوط مى‏باشد.»
من از شما سؤال میکنم کدام یک از این دو مکتب مى‏تواند، به اجراء قوانین و تحکیم عدالت اجتماعى و حفظ حقوق همنوعان کمک کند؟ آیا آن مکتبى که مى‏گوید:
جهان، صاحبى و خدائى دانا، توانا، عادل و دادگر ندارد و پس از مرگ، براى اعمال او حساب و کتابى در کار نیست، با مکتبى که میگوید هر عملى هر چند کوچک باشد، در روز بازپسین، حساب و کتابى خواهد داشت؟
پى‏نوشت‏ها:
.1 سوره انعام آیه 29، و نیز به سوره مومنون آیه 37 مراجعه شود.
.2 سوره یوسف، آیه .22
استدلالهاى قرآن بر امکان معاد
گرچه از آن نظر که ایمان و اعتقاد ما به قیامت از ایمان به قرآن‏و گفتار پیامبران سرچشمه مى‏گیرد لزومى ندارد که درباره قیامت به ذکر برهان و استدلال بپردازیم و یا شواهد و قرائن‏علمى بیاوریم، ولى نظر به اینکه خود قرآن کریم - لااقل براى نزدیک کردن مطلب به اذهان - به ذکر یک سلسله‏استدلالها پرداخته است و خواسته است افکار ما از راه استدلال و به طور مستقیم هم باجریان قیامت آشنا شود، ما به طور اختصار آن استدلالها را ذکر مى‏کنیم.
استدلالهاى قرآن یک سلسله جوابهاست به منکران‏قیامت.این جوابها برخى در مقام بیان این است که مانعى در راه قیامت نیست و در حقیقت پاسخى است به کسانى که‏قیامت را امر ناشدنى فرض مى‏کردند، برخى آیات دیگر یک درجه جلوتر رفته و مى‏گوید در همین جهان چیزهایى شبیه به قیامت‏وجود داشته و دارد و با دیدن چنین چیزها جاى انکار و استبعاد نیست، برخى آیات از این هم یک درجه جلوتر رفته و وجودقیامت را یک امر ضرورى و لازم و نتیجه قطعى خلقت‏حکیمانه جهان دانسته است.بنابر این مجموع آیاتى که در آنها درباره قیامت استدلال شده است‏سه گروه
صفحه : 526
است و به ترتیب ذکر مى‏کنیم.
1.در سوره یس آیه 78 مى‏گوید: و ضرب لنا مثلا و نسى خلقه قال من یحیى العظام‏و هى رمیم قل یحییها الذى انشاها اول مرة و هو بکل خلق علیم.
براى ما مثلى آورد و خلقت‏خود را فراموش کرد، گفت این استخوانهاى‏پوسیده را کى زنده مى‏کند؟بگو همان کس که اولین بار آن را ابداع کرد و او به هر مخلوقى آگاه است.
این آیه پاسخ به مردى از کافران است که استخوان‏پوسیده‏اى را در دست گرفته، آمد و آن استخوان را با دست‏خود نرم کرد و به صورت پودر در آورد و سپس آن را در هوامتفرق ساخت، آنگاه گفت چه کسى مى‏تواند این ذرات پراکنده را زنده کند؟ قرآن جواب مى‏دهد همان کس که اولین بار او را آفرید.
انسان گاهى با مقیاس قدرت و توانایى خود، امور را به شدنى وناشدنى تقسیم مى‏کند، وقتى چیزى را ماوراء قدرت و تصور خود دید گمان مى‏برد آن چیز در ذات خود ناشدنى‏است.قرآن مى‏گوید با قیاس به توانایى بشر البته این امر ناشدنى است، ولى با مقایسه با قدرتى که اولین بار حیات‏را در جسم مرده آفرید چطور؟با قیاس به آن قدرت امرى است ممکن و قابل انجام.
آیات زیادى در قرآن کریم آمده که در همه آنها با تکیه به قدرت الهى‏درباره قیامت بحث مى‏کند.مفاد همه این آیات این است که مشیت‏خداى عادل حکیم چنین اقتضا داردکه قیامت وجود داشته باشد و هیچ مانعى در راه این مشیت نیست.همان طور که اولین بار معجزه حیات و خلقت از این مشیت‏سرزد و جهان را و انسان را و حیات را آفرید، بار دیگر در قیامت انسان را زنده مى‏کند.
2.گروه دوم آیاتى است که به‏ذکر نمونه مى‏پردازد.این گروه به نوبه خود به دو دسته تقسیم مى‏شود: الف.آیاتى که جریان خاصى را در گذشته شرح‏مى‏دهد که مرده‏اى از نو زنده شده است، مانند آیاتى که در داستان حضرت ابراهیم آمده است که به خداوند گفت:
صفحه : 527
پروردگارا!به من چگونگى زنده کردن مردگان را بنمایان.درپاسخ او گفته شد: مگر به آن ایمان ندارى؟او گفت: چرا، این تقاضا براى این است که قلبم مطمئن گردد.به او گفته‏شد: چهار مرغ را بگیر و سرهاى آنها را ببر و بدنهاى اینها را تکه تکه بکن و هر قسمتى را بر کوهى قرار بده و سپس آن‏مرغها را بخوان، خواهى دید به امر خدا آن مرغها زنده خواهند شد و به سوى تو خواهند آمد.
ب.آیاتى که به یک امر خارق العاده و استثنائى مانندداستان ابراهیم استناد نکرده است، بلکه نظام موجود و مشهود را که همواره زمین و گیاهان در فصل پاییز و زمستان‏مى‏میرند و سپس در بهار زنده مى‏گردند مورد استناد قرار مى‏دهد، مى‏گوید همان طور که مکرر در طول عمر خود مشاهده‏مى‏کنید که زمین پس از طراوت و حیات و شادابى به سوى مردگى و افسردگى مى‏رود و بار دیگر با تغییر فصل شرایط‏عوض مى‏شود و زمین و درختان و گیاهان حیات خود را از سر مى‏گیرند، در نظام کل جهان، جهان رو به خاموشى و سردى‏و افسردگى خواهد رفت، خورشید و ستارگان همه متلاشى و پراکنده خواهند شد، تمام جهان یکسره مى‏میرد، اما این مردن همیشگى‏نیست، بار دیگر همه موجودات جهان زندگى را در وضعى دیگر و با کیفیتى دیگر از سر مى‏گیرند.
توضیح آنکه ما انسانها اکنون در روى زمینى‏زندگى مى‏کنیم که در ظرف سیصد و شصت و پنج روز یک دوره موت و حیات را طى مى‏کند و چون عمر ما معمولا پنجاه و شصت واحیانا تا صد سال و یا بیشتر ادامه مى‏یابد، دهها بار این نظام موت و حیات را مشاهده مى‏کنیم و از این رو از اینکه زمین‏مى‏میرد و حیات خویش را از سر مى‏گیرد تعجب نمى‏کنیم، اما اگر فرض کنیم که عمر ما انسانها برابر بود فقط با چند ماه -آنچنانکه بعضى حشرات چنین‏اند - و فرض کنیم که سواد و خواندن هم نمى‏دانستیم و از طریق نوشته به تاریخ زمین‏و گردشهاى سالانه‏اش آگاه نبودیم، در آن صورت چون خود ما شاهد و ناظر موت زمین و تجدید حیات آن نبودیم هرگز باور نمى‏کردیم‏که زمین مرده بار دیگر زنده شود.مسلما براى یک پشه که در بهار پدید مى‏آید ودر پاییز و زمستان مى‏میرد تصور تجدید حیات یک باغ غیر قابل تصور است.
آیا کرمى که در یک درخت و پشه‏اى که در یک باغ زندگى مى‏کندکه همه دنیاى او همان درخت و همان باغ است، مى‏تواند تصور کند که این درخت و یا این باغ جزء وتابع یک نظام عظیم‏تر است به نام مزرعه و سرنوشتش بسته به سرنوشت آن مزرعه
صفحه : 528
است و باز آن مزرعه به نوبه خود تابع یک نظام دیگراست به نام شهرستان و آن، جزء و تابع نظامى دیگر به نام استان و نظام استان تابع نظام کشور ونظام کشور تابع نظام کلى زمین و نظام زمین تابع نظام خورشیدى؟ ما چه مى‏دانیم، شاید همه منظومه خورشیدى‏ما و همه ستارگان و کهکشانها و هر چه ما آن را به نام نظام طبیعت مى‏شناسیم تابع یک نظام کلى‏تر باشد و همه میلیونهاو میلیاردها سالى که از جریان طبیعت‏سراغ داریم به منزله قسمتى از یک فصل و یا به منزله یک روز از یک فصل از یک‏گردش کلى‏تر باشد و این فصل که فعلا فصل حیات و زندگى است تبدیل به فصلى دیگر خواهد شد که فصل خاموشى و افسردگى‏است و باز آن نظام کلى‏تر که همه منظومه شمسى ما و ستارگان و کهکشانهاجزئى از آن است‏حیات و زندگى را به شکلى دیگر از سر خواهد گرفت.
صفحه : 529
در بهاران سرها پیدا شود هر چه خورده است این زمین رسوا شود بر دمد آن از دهان و از لبش تا پدید آید ضمیر و مذهبش رازها را مى‏کند حق آشکار چون بخواهد رست تخم بد مکار.
و هم او در دیوان شمس مى‏گوید: فرو شدن چو بدیدى بر آمدن بنگر غروب، شمس و قمر را چرا زیان باشد کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست چرا به دانه انسانت این گمان باشد.
آیاتى که به نظام موجودو مشهود موت و حیات استناد کرده زیاد است، از آن جمله: و الله الذى ارسل الریاح فتثیر سحابا فسقناه‏الى بلد میت فاحیینا به الارض بعد موتها کذلک النشور (1) .
خداست آنکه بادها را فرستاد، پس ابرى را پراکنده و دگرگون کرد،سپس آن ابر را به سوى سرزمین مرده‏اى را ندیم، و آنگاه زمین را که مرده بود زنده کردیم، زنده شدن در قیامت نیز چنین است.
و نیز در سوره حج آیات 5 - 7 مى‏فرماید: و ترى الارض هامدة فاذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت وانبتت من کل زوج بهیج.ذلک بان الله هو الحق و انه یحیى الموتى و انه على کل شی‏ءقدیر.و ان الساعة آتیة لا ریب فیها و ان الله یبعث من فى القبور.
زمین را مى‏بینیم در حالى که افسرده و مرده و ساکن‏است، اما همینکه باران بر آن فرود آوردیم، به جنبش آید و بر آید و از هر نوع گیاه بهجت افزا برویاند.آن بدان جهت‏است که منحصرا ذات خدا حق است و او مرده‏ها را زنده مى‏کند و او بر همه چیز تواناست و قیامت آمدنى‏است بدون شک، و خداوند آنان را که در قبرها خوابیده‏اند بر مى‏انگیزاند.
.............................................................. 1.فاطر/9.
صفحه : 530
آیات دیگر از این قبیل که قیامت را خارج از نظام موت و حیات‏عالم هستى که نمونه کوچکش را در زمین مى‏بینیم، نمى‏داند فراوان است و ما به همین دو آیه قناعت مى‏کنیم.
تفاوت‏این گروه آیات با گروه اول در این است که تنها به قادر بودن خداوندتکیه نمى‏کند، بلکه نمونه مشابه مى‏آورد که در جهان محسوس، قدرت خداوند به همین صورت تجلى کرده و عمل نموده است.

 

آثار تربیتی اعتقاد به معاد در داستان‌های قرآن(1)
س
همه عقاید دینی در رفتار انسان مؤثر است؛ هر چند تأثیر آنها یکسان نیست. از میان عقاید دینی، اعتقاد به رستاخیز و معاد یکی از نافذترین و مؤثرترین باورها در جهت دادن به رفتار آدمی و تربیت و اصلاح اوست. چنین عقیده‏ای نقش شایانی در پرورش روح انسان دارد و آثار تربیتی شگرفی در زندگی فردی و اجتماعی او به ارمغان می‏آورد، که در اینجا به برخی از این آثار ـ و آن هم تنها از منظر داستان‌های قرآن ـ اشاره می‏کنیم.

 

الف- اصلاح نگرش انسان به دنیا
اعتقاد به معاد، نگرش انسان را به دنیا تغییر داده، دنیا را برای انسان به عنوان ابزاری در جهت نیل به اهداف والای انسانی و رسیدن به یک زندگی جاوید و همیشگی قرار می‏دهد.
بر اساس جهان‏بینی توحیدی، دنیا برای انسان آفریده شده و نه انسان برای دنیا، و شخصیت انسانی بسیار والاتر و گرانبهاتر از آن است که بخواهد خود را به متاع دنیا و جلوه‏های فریبنده آن بفروشد.
یاد قیامت سبب می‏گردد تا نوح علیه‏السلام تسلیم خواسته‏های اشراف و بهانه‏جویانی که خواهان طرد فقرا از اطراف وی بودند، نشود و با قاطعیت در برابر آنها ایستاده بگوید: «من هرگز کسانی را که ایمان آورده‏اند طرد نمی‏کنم؛ چرا که آنها با پروردگار خویش ملاقات خواهند کرد.»
اعتقاد به معاد، بینش انسان را به عالم هستی وسعت می‏بخشد و او را از تنگنای دنیا به فراخنای جهان باقی پیوند می‏دهد، و همّت او را بلندمرتبه‏تر از آن می‏گرداند که بخواهد به تعلّقات دنیوی و مادّی خشنود شود و بدان رضایت دهد.
آری مؤمنان راستین، این حقیقت را به خوبی دریافته‏اند که کتاب زندگانی بشر سرفصل‌های بی‏شماری دارد، که چند بخش از آن در حیات دنیا حاصل گردیده، امّا فصل‌های مهم و تماشایی آن پس از مرگ و ظهور قیامت آغاز می‏شود.
ژان ژاک روسو در یکی از پندهای حکیمانه خود به فرزندش امیل می‏گوید:
«من که می‏دانم فناپذیر هستم چرا در این جهان برای خود بستگی‌هایی ایجاد کنم؟ در این جهان که همه چیز تغییر می‏کند، همه چیز می‏گذرد و خود من هم به زودی نابود می‏شوم، دلبستگی به چه دردم می‏خورد؟... پس اگر می‏خواهی خوشبخت و عاقل زندگی کنی قلب خود را فقط به زیبایی‌های فناناپذیر وابسته نما، سعی کن خواسته‏هایت محدود و وظیفه‏ات مقدّم بر همه چیز باشد، فقط چیزهایی را طلب کن که با قانون اخلاق مغایر نباشد، به خودت عادت بده که همه چیز را بدون ناراحتی از دست بدهی و بدون اجازه وجدان هیچ چیز را قبول ننما، در این صورت حتما خوشبخت خواهی شد و به هیچ یک از چیزهای زمینی دلبستگی شدید پیدا نخواهی کرد.»(1)
قرآن کریم در قالب داستان‌های خود تابلوهایی زیبا ترسیم نموده که در آنها عظمت انسان‌های بلندهمّتی را به تصویر کشیده که هیچ گاه در برابر تمنیات و تعلّقات دنیوی زانو نزدند، و فریفته جلوه‏های فریبای دنیا نشدند؛ از جمله:
1ـ ساحران فرعون، همانان که پاداش‌های مادی فرعون و سکنا گزیدن در جوار او تمام آمال و آرزوهای آنان را تشکیل می‏داد، به ناگاه ایمان به خدا چنان تحوّلی در روح و جان آنها ایجاد کرد که تمام دنیا و جلوه‏های زودگذر آن در پیش چشمشان خوار و خفیف به نظر می‏رسید و از این‏رو در برابر تهدیدهای فرعون به قتل، قاطعانه می‏گویند:
«هیچ مانعی ندارد و هیچ‏گونه زیانی از این کار به ما نخواهد رسید، هر کار می‏خواهی بکن، ما به سوی پروردگارمان باز می‏گردیم.» «قَالُوا لاَ ضَیرَ اِنَّـآ اِلی رَبِّنَا مُنْقَلِبُونَ.»(2)
حضرت شعیب علیه‏السلام در برابر قوم خود که در سنگلاخ شرک و بت‏پرستی سرگردان بودند و نه تنها بت که درهم و دینار و مال و ثروت خویش را هم می‏پرستیدند، و برای کسب و تجارت پر رونقشان به تقلّب و کم‏فروشی و خلافکاری‌های دیگری آلوده شده بودند، یاد قیامت را به آنها گوشزد می‏نماید و ایشان را از عذاب فراگیر الهی بیم می‏دهد، تا شاید به‏ خود آیند و از مفاسد اقتصادی خود دست شویند .
تو با این کار نه تنها چیزی از ما کم نمی‏کنی، بلکه ما را به لقای معشوق حقیقی و معبود واقعی می‏رسانی. آن روز این تهدیدها در ما اثر می‏گذاشت که ما خویشتن را نمی‏شناختیم، با خدای خود آشنا نبودیم و راه حق را گم کرده و در بیابان زندگی سرگردان بودیم، اما امروز گم شده خود را یافته‏ایم، هر کار می‏توانی بکن!(3)
آری، ایمان به خدا و اعتقاد به حیات جاودان و اندیشه رجوع به پیشگاه حق، آنان را چنان منقلب ساخته بود، که دیگر مرگ در نظر آنان فنا نبود، بلکه وسیله‏ای بود برای حضور یافتن نزد محبوب.
ایمان به معاد، چهره وحشت‏انگیز مرگ را که همیشه به صورت کابوسی بر افکار انسان‌ها سنگینی داشته و آرامش را از آنها سلب کرده دگرگون می‏سازد و آن را از مفهوم فنا و نیستی به دریچه‏ای به سوی جهان بقا تغییر می‏دهد.(

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 22   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آثار سازنده عقیده به معاد