فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله مدیریت استراتژیک

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله مدیریت استراتژیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


مجموعه تصمیم ها و اقدامات مدیریتی است که عملکرد بلند مدت یک شرکت را تعیین می کند.


مدیریت استراتژیک عبارت است از بررسی محیطی (هم محیط خارجی و هم محیط داخلی) تدوین استراتژی، اجرای استراتژی، ارزیابی و کنترل. بنابراین مدیریت استراتژیک بر نظارت و ارزیابی بر فرصت ها و تهدیدهای خارجی در سایه توجه به نقاط قوت و ضعف یک شرکت تأکید دارد.


مراحل مدیریت استراتژیک چیست؟


فرآیند مدیریت استراتژیک در بر گیرنده سه مرحله می شود:


1- تدوین استراتژی ها


2- اجرای استراتژی ها


3- ارزیابی استراتژی ها


مقصود از تدوین استراتژی این است که مأموریت شرکت تعیین شود. شناسایی عواملی که در محیط خارجی، سازمان را تهدید می کنند یا فرصت هایی را به وجود می آورند. شناسایی نقاط قوت و ضعف داخلی سازمان، تعیین هدف های بلند مدت، در نظر گرفتن استراتژی های گوناگون و انتخاب استراتژی های خاص جهت ادامه فعالیت.


اجرای استراتژی ها ایجاب می کند که سازمان هدف های سالانه در نظر بگیرد، سیاست ها را تعیین کند، در کارکنان انگیزه ایجاد کند و منابع را به گونه ای تخصیص دهد که استراتژی های تدوین شده به اجرا در آید.


ارزیابی استراتژی ها بدان سبب باید استراتژیهای را مورد ارزیابی قرار داد که موفقیت امروز نمی تواند موفقیت فردا را تضمین نماید. موفقیت همیشه موجب بروز مسائل جدید و گوناگون می شود، سازمانی که به وضع کنونی خود بسنده نماید یا دچار تکبر شود محکوم به فنا خواهد بود.


مزایای مدیریت استراتژیک چیست؟


مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می دهد که به شیوه ای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث می شود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیت هایش به گونه ای درآید که اعمال نفوذ نماید و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد.


ویژگی های مدیریت استراتژیک چیست؟


مدیریت استراتژیک، ویژگی هایی را که مدیریت کلی داراست در بر می گیرد، اما متفاوت از این ویژگی ها، از یک سری خصوصیات که مختص مدیریت استراتژیک است می توان بحث کرد.


1- قبل از هر چیز مدیریت استراتژیک یک وظیفه مدیریتی عالی (بلند پایه) است: مدیریت استراتژیک چون بطور کامل مربوط به متوجه آینده سازمان بوده و سعی در مشخص کردن راستا و جهت برای آن دارد، بدان جهت وظیفه اصلی مدیران بلند پایه است.


2- معطوف به آینده بوده و به هدفهای بلند مدت سازمان مربوط است: به این می اندیشد که در افق زمانی مشخص شده سازمان چه خواهد شد و برای گرفتن این نتایج چه کارهایی را باید انجام داد.


فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  5  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  5  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مدیریت استراتژیک

دانلود مقاله در مورد آزادى عقیده

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله در مورد آزادى عقیده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 از آزادى انسان درانتخاب عقیده و جواز و یا عدم جواز تحمیل دین سخن گفتیم .
یادآور شدیم که این مساله و سایر فروعات آن ازاهمیت بسیارى برخورداراست .
نفى واثبات آن پیاندهاى بسیارى را در بردارد. مسائلى از قبیل دعوت به اسلام کیفیت برخورد با غیر مسلمانان ارتداداز دین جهاد دراسلام کتب ضلال و... بااین مساله بگونه اى ارتباط دارند.
توجه به پیامدهاو نیز نگرش به سیر حرکت و تطورات گوناگون و برخوردهاى مختلف بااین مساله همواره بااستناداندیشه هاى مطرح شده به قرآن از چیزهائى است که لزوم بررسى بیشتر را در مساله مى طلبد چرا که این مساله همانند بسیارى از مسائل دیگر ازافراط و تفریط درامان نمانده است . عده اى اصولا طرح این مساله و مسائل مشابه آن را ناروا شمرده و دراسلام مساله اى به نام آزادى جز آنچه در متون فقهى در بحث بردگى مطرح مى شود! نمى شناسد و طرح آن در جامعه از نظر آنان بدعت محسوب مى شود1 .
عده اى از مساله به سادگى عبور کرده و آزادى دراسلام را مساوى با آنچه از آن به[ دمکراسى] یاد مى شود قرار داده اند و حد و مرزى براى آن قائل نشده اند. 2
در مقاله گذشته در تبیین و تحلیل موضوع یاد شده سخن گفتیم .از آنجا که مساله جهاد و نبرد دراسلام از مهمترین شبهه هاى اساسى این مساله بوده و بیشترین بحثها را در میان مخالفان و
موافقان بخود اختصاص داده است لازم دیدیم که درباره جهاد وارتباط آن با تحمیل عقیده به بررسى بیشترى بپردازیم .
از دیر زمان متشرقان با دستاویز قرار دادن جهاد اسلام را به دین خشونت و زور معرفى کرده و گفته اند:
[ اسلام مسلمانان را ترغیب مى کند تااسلحه را بدست گرفته و مردم را بر قبول ایمان مجبور کنند و کسانى را که از قبول آن سرباز مى زنند از میان بردارند]. 3
و عده دیگر اسلام را دنى خشن توصیف کرده که اخلاق تند خویانه را تشدید مى نماید و دلیل آن رااتکاى اسلام در نشر عقیده خود به زور ذکر کرده اند:
[وقتى به نتایج اخلاقى مذهب مسیح واسلام برمى خوریم بدون تردیداین فکر به به خاطر مى رسد که باید مذهب را قبول کرد زیرا مذهب مسیح اخلاق را تعدیل و برعکس مذهب اسلام باعث تشدیداخلاق مى شود.
اسلام که به زور شمشیر بر مردم تحمیل شده چون اساس آن متکى بر جبر و زور بوده باعث سختى و شدت شده است واخلاق و روحیات مردم را تند مى کند]. 4
عوامل :
در ریشه یابى این تحلیل هاى ناروا و به دورازانصاف خاورشناسان و بدبینى غربیان نسبت به اسلام و دنیاى اسلام عواملى را باید مورد توجه قرار داد:
1- حقد و حسادت رهبران مسیحیت نسبت به اسلام و گسترش روزافزون آن در دنیا بسیارى از آنان را واداشت تا با تفسیر ناصحیح ازاسلام پیشرفتهاى آن را توجیه نمایند و مانع گسترش بیشتر آن شوند.
2- توجیه جنگهاى صلیبى از جمله عواملى است که در بد جلوه دادن جهاداسلامى موثر بوده است . مسیحیان که در طى جنگهاى صلیبى علیه مسلمانان جنایات را به اوج خود رسانده و به نام دفاع از دین خونین ترین کشتارها را مرتکب شدند براى این که توجیهى براى جنایات خود داشته باشند و لااقل از سنگینى بار محکومیت خود درافکار عمومى جهانیان بکاهند سعى کرده اند با تصویر چهره خشن ازاسلام اولا مسلمانان را مقصر محسوب دارند و ثانیا براى خود نیز شریکى دست و پا نمایند.
3-استعمار:استعمارگران اسلام را مهمترین سد راه خود دیده و همیشه سعى کرده اند با حمله به مبانى فکرى واعتقادى اسلام رااز محتوى تهى کنند و با تحریف تاریخ وارائه اطلاعات نادرست توسط مستشرقان جهانیان را نسبت به آن بدبین نمایند.
از جمله موضوعاتى که بیش از همه مورداین تاخت و تاز قرار گرفته [جهاد دراسلام] بوده است .
زمینه ها:
زمینه هائى که باعث موفقیت نسبى عوامل
مذکور شده واستعمارگران را در هدف خود که معرفى اسلام به عنوان دین زور و شمشیر و تحمیل است کمک نموده به قرار ذیل است :
1 رفتار غیر منطقى عده اى از مسلمانان بعداز پیامبر[ص] به اسم جهاد و برخورد غیر منطقى آنان با مغلوبین .
رفتارى همانند رفتار نامشروع خالد بن ولید با مالک بن نویره و یا خلفاى بنى امیه و بنى عباس 5 با مغلوبین موجب شده که عده اى اسلام را دین شمشیر بدانند.
2 فتاوى برخى از فقها در باب جهاد و برداشت نا صحیح از آیات و روایات این باب از جمله اساسى ترین دلایل این اتهامات بوده است .
متاسفانه مخالفان اسلام بااستناد به نظرات فقهى فقیهان و تمسک به برداشتهاى ناصحیح از آیات و روایات و روایات جعلى دراین باب تهمتهاى خود را محق جلوه داده و حتى خود را داورى بى طرف نیز معرفى نموده اند.این موضوع اشکالاتى را نیز براى برخى از پژوهندگان مسلمانان بوجود آورده است .
آنچه مشکل راافزون تر مى کند عدم تنقیح درست وارائه تحقیقى جامع نسبت به این مساله است که آیا بین جهاداسلام و تحمیل عقیده رابطه اى وجود دارد یا خیر؟
گر چه تاکنون کتابهاى متعدد و یا مقالات مفصلى دراین باره نگاشته شده و محققانى تلاش نموده اند تا ثابت نمایند که بین جهاداسلام و تحمیل عقیده هیچ گونه رابطه اى وجود ندارد واسلام در عین اهمیت دادن به موضوع جهاد آزادى انسان درانتخاب عقیده را نیز مهم شمرده است لکن بسیارى ازاینان در بررسى نظرات مخالف یااصلا به فتاوى فقها و آراى مفسران و دلائل آنان توجه ننموده اند و یااین که سعى کرده اند نظریه مخالف را کم ارزش جلوه داده و آن را نظریه ضعیف قلمداد کنند که متاسفانه این شیوه ناصحیح در نوشتار برخى از محققان معاصر دیده مى شود. 6
دراین نوشتار سعى براین است که در حدامکان متون فقهى و تفسیرى مورد توجه قرار بگیرد و آراى مخالف و موافق از فقها و محققان اسلامى (شیعه و سنى ) با دلائل بیان گردد تا خواننده به روشنى آنچه را بدان دست یافته ایم بیابد که هیچ گونه رابطه اى بین جهاداسلامى با تحمیل عقیده واجبار واکراه دراین نیست بلکه جهادابزارى است در راه شکستن مرزها و حصارهاى محدود کننده اندیشه ها.
اینک پس از ذکراین مقدمه اصل موضوع را (رابطه جهاد با تحمیل عقیده ) در طى مباحث ذیل پى مى گیریم :
انواع جهاد.
جهادابتدائى و رابطه آن با تحمیل عقیده .
آراى موافق و مخالف جهادابتدائى .
هدف از جهادابتدائى .
انواع جهاد
جهاد به عمناى تلاش و کوششى همه جانبه
براى رسیدن به هدف است و در فرهنگ اسلامى جهاد به معناى نهایت سعى و تلاش در راه خداست .
ایثار جان و مال در راه خدا تلاش در جهت خودسازى و تهذیب نفس از راه مصادیق آن است . مقصوداز جهاد دراصطلاح فقه و فقها قتال و جنگ در راه خداست که سخن ما دراین نوشتار درباره جهاد به معناى فقهى آن است .
فقها جهاد را به دو قسم اساسى : دفاعى وابتدائى تقسیم کرده اند.
تعریف دفاعى وابتدائى
جهاد دفاعى عبارت است از: مقابله و راندن دشمنانى که قصد هجوم به سرزمین اسلامى واستیلا بر بلاد آنان را دارند.
جهادابتدائى عبارت است از: شروع جنگ از ناحیه مسلمانان براى دعوت کفار و مشرکین به اسلام و یا پذیرش سلطه سیاسى اسلام در مورداهل کتاب .
در تشریع جهاد دفاعى جاى هیچ گونه شک و شبه اى نیست و عقل و نقل بر ضرورت و وجوب آن دلالت دارد. آنچه دراینجا مورد بحث و گفتگوست تشریع جهادابتدائى و راتباط آن با مساله تحمیل عقیده است .
رابطه جهاد و تحمیل عقیده
کسانى که تحمیل عقیده را جایز مى دانند باید دو مطلب ذیل رااثبات نمایند:
1 تشریع جهاد جهادابتدائى دراسلام .
2این که هدف از جهاد ابتدائى وادار کردن مردم به پذیرش اسلام است .
و گرنه باانکار تشریع جهادابتدائى چنانکه برخى براین عقیده اند و یا پذیرش آن ولى بااهداف دیگرى غیراز دعوت به اسلام چنانکه بسیارى از متاخرین از محققان اسلامى براین نظرند جائى براى استدلال به مشروعیت جهاد به منظور تحمیل عقیده نبوده و هیچ رابطه اى بین این دو موضوع وجود نخواهد داشت .
به خاطراهمیت بحث مااین دو نمونه را در دو بخش جداى از یکدیگر مطرح وادله اى که مورداستناد قرار گرفته مى کنیم و به نقد و بررسى آن مى پردازیم :
جهادابتدائى
در تشریع جهادابتدائى دو نظراست : برخى جهادابتدائى ار پذیرفته اند و آن رااز بارزترین نوع جهاد دانسته اند و برخى دیگر منکر تشریع جهادابتدائى هستند و آنچه از آیات و روایات در شان جهاد و مبارزه در راه خدا آمده به نوع دفاعى آن اختصاص داده اند.
اینک نظرى به آراء وادله هر یک از دو طرف طرف :
معتقدان جهادابتدائى
با مراجعه به متون فقهى و تفسیرى مى توان گفت تشریع جهادابتدائى با صرف نظر از
اختلاف در هدف مساله اى است که مورداتفاق فقهاى و مفسران و بسیارى از محققان معاصراست .
اساسا جهادى که در فقه مطرح و محور بحث فقها قرار گرفته جهاد ابتدائى است و جهاد دفاعى به صورت فرعى مطرح شده است . شواهد ذیل نمونه اى از مباحثى است که فقهاء در کتاب جهاد مطرح نموده اند و همه آنان در فرض پذیرش جهادابتدائى است از جمله :
1- کفائى بودن جهاد:اتفاق آراى فقها براین است که جهاد واجبت کفائى است . 7 واین دلیل ابتدائى بودن جهاداست و گرنه در جهادادفاعى تا تجاوز دشمن دفع نگردیده بر همگان واجب است تا در حد توان خویش انجام وظیفه نمایند.
2- تعیین زمان و مکان :از مباحثى که در کتاب جهاد مطرح است استثناى جنگ و قتال در ماههاى حرام و سرزمین حرام (مکه )است . 8این سخن نیز در جهادابتدائى که اختیار شروع جنگ در دست مسلمانان است متصوراست و گرنه در جهاد دفاعى که مسلمانان در برابر عمل انجام شده از طرف دشمن واقع مى شوند استثنا معنى ندارد و در هر موقعیت مکانى باید براى دفع تجاوزاقدام کرد.
3- تعیین مقدار:از فروعاتى که فقها در باب جهاد عنوان کرده اند تعیین حداقل لازم براى جهاداست . مى گویند: برامام مسلمانان لازم است حداقل در هر سالى یک مرتبه به جهاداقدام نماید تااین فریضه مهم اسلامى متروک نگردد. 9این عنوان نیز مخصوص جهادابتدائى است و گرنه در جهاد دفاعى این دشمن است که زمان شروع وادامه و تعداد دفعات آن را تعیین مى نماید.
4- لزوم دعوت کفار به اسلام پیش از جنگ :از مسائلى که در جهاد مورداتفاق است مگراین که کفاراز کسانى باشند که دعوت قبلا به آنان رسیده باشد. دراین صورت برخى گفته اند: لزوم دعوت از بین رفته و مستحب خواهد بود. 10
درهر صورت این مساله نیز در جهادابتدائى صادق است که شروع جنگ بدست مسلمانان است .
5- مشروط بودن وجوب جهاد به اذن امام معصوم[ ع]: این شرط که تنها در فقه شیعه مطرح است واکثر قریب به اتفاق آن را پذیرفته اند 11 با جهادابتدائى سازگاراست چنانکه برخى ازفقها بدان تصریح نموده اند زیرا جهاد دفاعى چنین اجازه لازم ندارد.
6- لزوم انتخاب نزدیکتر کفار براى جهاد:این نیزاز جمله فروعاتى است که در فقه از آن سخن به میان آمده و فقها گفته اند لازم است جهاد از نزدیکترین کفار شروع شود مگر در صورتى که دشمنان دورتراز اهمیت بیشترى برخوردار باشند. 12 پر واضح است که این نیز در
فرض جهادابتدائى است .
نمونه هاى مذکور مبین این است که فقها جهادابتدائى را پذیرفته و عمده بحث آنان در کتاب جهاد مربوط به این نوع از جهاداست .
اکثریت مفسران نیز معتقد به جهادابتدائى اند و در ذیل آیات جهاد به شرح و بسط و ضوابط آن پرداخته اند و در برخى از موارد به توجیه آیات معارض بر آمده اند که به برخى از آنها در نوشتار سابق کردیم .
بسیارى از فقها واندیشه وران معاصر نیز اصل تشریع جهادابتدائى را به عنوان یک ضرورت پذیرفته انداما برخى از آنان در تعیین هدف جهادابتدائى با قدما اختلاف نظر دارند که بعدا متذکر خواهیم شد. به عنوان مثال : همه آنانى که قائل اند هدف از جهاد دفع ظلم و حمایت از مظلومین است و یا آنانى که مى گویند هدف ایجادامنیت در دعوت و رفع موانع تبلیغ است جهادابتدائى را پذیرفته اند. نتیجه سخن این که :اصل تشریع جهادابتدائى . نتیجه سخن این که :اصل تشریع جهاد ابتدائى مورد قبول اکثریت فقهاء و محققان اسلامى است .
صاحبان این نطریه به آیات و روایاتى استدلال نموده اند که ذکر آن ادله و نقد و بررسى آن را به بحث بعدى ( هدف از جهادابتدائى ) موکول مى نمائیم .
زیرا بین ادله اصل تشریع جهادابتدائى باادله بیان کننده هدف جهاد تفکیکى وجود ندارد.
منکران جهادابتدائى
منکران جهادابتدائى را مى توان به چند دسته تقسیم نمود: برخى از آنان فقط در لفظ جهادابتدائى راانکار کرده و توسعه اى در معناى جهاد دفاعى داده اند.
اینان با توسعه در معنى دفاع ادعا کرده اند که : دراسلام فقط یک نوع جهاد وجود دارد آنهم جهاد دفاعى و منظوراز دفاع هم دفاع از توحید عدالت حقوق خداوند یاانسان و ...است از باب نمونه :
و یمکن بوجه من العنایه ادراج الابتدائى ابضا فى الدفاعى فانه فى الحقیقه دفاع عن حقوق الله و حقوق الانسان ... فالجهادالابتدائى فى الحقیقه دفاع معن التوحید و عن القسط والعداله وان شئت قلت : دفاع عن الانسانیه...
و ممکن است بااندک توجیهى بگوئیم : جهادابتدائى برگشت به جهاد دفاعى مى کند چون در واقع جهادابتدائى دفاع از حقوق خدا وانسان است ... پس جهادابتدائى در واقع دفاع از توحید واز قسط و عدالت و یا به عبارت دیگر دفاع ازانسان است .
اگر مراداز جهاد دفاعى این باشد که از سخن اینان استفاده مى شود نزاع بین دو گروه نزاعى است لفظى و در محتوى نظریه دوم با نظریه اول تفاوتى ندارد لکن براى جها دفاعى فقها و محققان اسلامى حدود و تعریفى بیان کرده اند که بااین توسعه در معنى جهاد سازگار
نیست فقهاء در تعریف جهاد دفاعى چنین گفته اند:
اگراز ناحیه کفار براراضى مال جان و یا ناموس مسلمانان در هرگوشه از جهان تعرضى واقع شود بر دیگر مسلمانان واجب است از آنان دافع کنند و همچنین اگر تعرضى به کیان اسلام باشد. 14
و پس اصل شروع هجوم از ناحیه کفار در جهاد دفاعى امرى است مسلم و با فرض توسعه موردى را نیز شامل مى گردد که دشمنان در فکر هجوم تهیه قوا باشند.
گروهى دیگراز منکران جهادابتدائى آن دسته از محققان اسلامى هستند که شروع جنگ از ناحیه مسلمانان را جایز نمى دانند و مشروعیت جهاد در اسلام را به صورت تجاوزاز ناحیه کفار مشروط مى نمایند.از نظراین گروه همه تشویقها و ترغیبها به جهاد در راه خدا مربوط به این نوع از جهاداست . محمد عبده از مفسران و محققان اهل سنت بااین نظر موافق است که گزیده سخنان ایشان را دراینجا مى آوریم :
دراسلام جهادابتدائى نیست و هرگز به سراغ کفار و مشرکینى که با ما نمى ستیزند نمى رویم . و آنچه دراین زمینه بوده است دفاعى است ...
مى افزاید:
[جنگ و جهاد دراسلام جنبه دفاعى داشته واگراز ناحیه مشرکان هیچ گونه تجاوزى متوجه مسلمانان نگردد مسلمانان حق لشکرکشى براى مسلمان کردن آنان را ندارند. در تمام جنگهاى صدراسلام این مشرکان بوده اند که شروع کننده جنگ بوده اند.اگر در واقعه اى این علت را مشاهده نکردیم اخراج پیامبر[ ص] و یاران اواز سرزمین مکه و کشنجه دادن مسلمانان به منظور بر گرداندن آنان از دینشان و مانع شدن از دعوت اسلام در متجاوز بودن کفار کفایت مى کند].
عبده در مقام تبیین نظریه خود به آیات 190 تا 194 سوره بقره استدلال مى کند دراین آبات که هیچ گونه نسخى در آنها صورت نگرفته فقط قتال با مشرکان متجاوز تجویز شده است .
و گفته است : آیه شریفه :
فاذاانسلخ الاشهرالحرام فاقتلواالمشرکین حیث و وجدتموهم و احصروهم واقعدوالهم کل مرصد فان تابوا واقامواالصلوه و آتوا الزکاه فخلوا سبیلهم ان الله غفور رحیم.
وامثال آن مطلق و آیات سوره بقره مقیدند و هیچ گاه مطلق ناسخ مفید نیست مفید نیست بلکه این مقیداست که حکم مطلق را تفسیر و آن را مقید مى نماید. 15
به سفیان ثورى از قدماء و محدثان عامه نیز نسبت داده اند که او نیز منکر جهادابتدائى بوده است . 16
از ابن تیمیه نیز کلامى نقل شده است که بیانگر همین نظریه است :
.... و قال ابن تیمیه فى تفسیرالایه (لااکراه
فى الدین ) جمهورالسلف على انها لیست بمنسوخه و لا مخصوصه وانماالنص عام فلا نکره احدا على الدین والقتال لمن حاربنا فان اسلم عصم ماله و دمه واذا لم یکن من اهل اقتال لاتقتله ولا بقدر احد قطان ینقل ان رسول الله (ص )اکره احدا على الاسلام ...انه من الثابت المقرران النبى (ص ) قداسرمن المشرکین فمنهم من فداه و منهم من اطلق سراحه و لم یکره احدا على الاسلام ولو کان القتال لاجل الکفر ما کان لهولاءالاالسیف . والقرآن خیرالمسلومون حین یئخنون فى الاعداء بین المن على الاسراء والفداء]... 17
نظر جمهور علماء سلف براین است که آیه[ لااکراه] نه نسخ شده و نه تخصیص خرده است بلکه بر عموم خود باقى است . براساس آن ما حق نداریم کسى را بر پذیرش دین اسلام اکراه واجبار نمائیم . جنگ و جهاد در برابر کسانى است که با ما مى جنگند واحدى نمى تواندادعا کند که پیامبر[ص] کسى را بر پذیرش دین مجبور کرده باشد بلکه درباره اسراى مشرکین برخى را با منت و برخى را با فدیه آزاد کرد واین حکم ثابت قرآنى است .اگر کفر و شرک ملاک شروع جنگ مى بود جز کشته شدن و یا اسلام نمى بایست در حق آنان اجرا گردد
مولف کتاب[ الجهاد والحقوق الدولیه العامه] براین عقیده است که ابن تیمیه جز کسانى است که جهادابتدائى را به منظور دعوت به اسلام انکار مى نماید. 18
عبدالحافظ عبد ربه ازاساتیدالازهر واز محققان معاصر چنین مى گوید:
[نقرر بالصراحه ان الحرب فى الاسلام هى الحرب الدفاعیه فقط لاغیر]. 19
به صراحت اعتراف مى کنم که جنگ دراسلام فقط دفاعى است .
در میان فقها و محققان شیعه مرحوم محمد جواد بلاغى مى گوید:
[گر چه اصل تشریع جهادابتدائى براى دعوت به توحید مانعى ندارد ولى پیامبراسلام از چنین شیوه اى دعوت به اسلام استفاده نکرده است].
در مورد جنگهاى پیامبر[ ص] مى گوید:
انه لم یکن حرب من حروبه ابتدائیا لمحض الدعوه الى الاسلام و ان جاز ذلک للاصلاح الدینى والمدنى و تثبیت نظام العدل المدنیه و رفع الظلم . لکن دعوته الصالحه الفاضله تجنبت هذاالمسلک و سلکت فیما هوارقى منه و هوالدعوه الى سبیل الله بالحکمه والموعظه الحسنه و المجادله بالتى هى احسن و ... قداستمرت سیرته الصالحه على ذلک فکانت حرو به باجمعها دفاعا لعدوان المشرکین الظالمین عن التوحید و شریعه الاصلاح والمسلمین... 20
هیچ یک از جنگهاى پیامبر[ ص] براى دعوت
به اسلام آغاز نشده است اگر چه این مطلب براى اصلاح دینى واجتماعى و برقرار کردن نظام عدل و تمدن و رفع ظلم جایزاست . پیامبر[ص] در دعوت خود ازاین راه اجتناب ورزیده و روشى مترقیانه تر برگزید.
سیره آن حضرت در دعوت براساس حکمت و موعظه حسنه بوده است . روش پیامبر[ص] در جنگها دفاع در مقابل تجاوز مشرکین ظالم از توحید و شریعت صالح و مسلمانان بوده است .
دلائل منکرین جهادابتدائى
با توجه به سخنان مذکور مى توان دلائل منکرین جهادابتدائى را چنین بیان کرد:
الف : آیات 194 تا 190 سوره بقره مقیدند به تجاوزاز ناحیه مشرکان و بر آیاتى که حکم جهاد را بر صورت مطلق بیان کرده اند مقام هستند.
ب : سیره و روش پیامبر[ص] دلالت مى کند بر عدم استفاده آن حضرت از شیوه جنگ ابتدائى در طول تاریخ زعامت و رهبرى اسلام .
ج : دستور گرفتن جز به ازاهل کتاب و آزاد کردن اسیر مشرک با فدیه یا بدون آن بیانگراین است که ملاک جهاد کفر و شرک نیست تا مجوز جهادابتدائى باشد.
نقد نظریه منکرین جهادابتدائى
در نقد و بررسى این دیدگاه آنچه درابتداى امر به نطر مى رسداین است که :
اولا تمسک به آیاتى که مشروعیت جنگ را در صورت تعدى و تجاوزاز ناحیه کفار و مشرکان مقیم مى کند (مانند آیات 194 - 190 سوره بقره ) در صورتى کامل خواهد بود که دلائل مشروعیت جنگ دراسلام منحصر به این گونه آیات باشد ولى اگر شرائط و قیود دیگرى براى مشروعیت جنگ وجود داشته باشد مانند آیات دعوت کننده به مبارزه با ظلم و ستم چنانکه برخى براین عقیده اند دراین صورت مشروعیت جنگى منحصر به صورت شروع تجاوزاز ناحیه دشمن نخواهد بود بلکه هر جا ظلمى باشد براى مبارزه با آن و حمایت از مظلومین مى توان ابتدا به جهاد و جنگ نمود. معنى این سخن این خواهد بود که به کسانى باید جنگید که با شما مى جنگند (جهاد دفاعى ) و نیز با کسانى باید بجنگید که به دیگران ظلم و ستم روا مى دارند ( جهادابتدائى ).
ثانیا این که جنگهاى پیامبر (ص) همه جنبه دفاعى داشته است به تنهائى نمى توان دلیلى بر انکار جهاد ابتدائى باشد.
ثانیا دفاع تجاوزایستادگى در مقابل دشمنان متجاوز امرى بدیهى و واضح است واختصاص بخش مهمى از آیات قرآن و روایات به تشویق و تحریص برانجام و توبیخ بر ترک آن ضرورتى ندارد چرا که فطرت هر انسانى گر چه پیرو هیچ دین و آئین و مسلکى نباشد به این مساله حکم مى کند. بنابراین از تاکید بیش از 300 آیه قرآن و بخش مهمى از احادیث
مى فهمیم که منظور تنها دفع تجاوز دشمن (جهاد دفاعى ) نخواهد بود.
این سخن گر چه صرفا تاکید براستبعاد دارد ولى در خوراندیشه است .
منشاءاین نظریه
علت انکار جهادابتدائى از طرف بعضى از محققان علاوه بر مسائلى که ذکر شده شاید جهادت دیگرى نیز داشته باشد از جمله :این گروه پنداشته اند که بین آیات جهاد و آیات نفى اکراه و دعوت به صلح تعارض وجود دارد ازاین روى بر آن شده اند که بین این دو گروه آیات را جمع کنند و نتیجه جمع این شده است که نظر بدهند: تمام آیات جهاد جهاد دفاعى را منظور دارند.
دیگراین که : بسیارى از محققان اسلامى در برابراشکالات مستشرقین به اسلام بویژه به مساله جهاد و معرفى اسلام به عنوان دین زور و شمشیر به توجیه مردم پسندانه جهادابتدائى پرداخته اند.
هدف از جهادابتدائى
آنان که اصل مشروعیت جهادابتدائى را پذیرفته اند در بیان اهداف و مقاصد آن دیدگاه واحدى نداشته و راههاى مختلفى را پیموده اند که مجموع آنها به سه نظریه عمده ذیل بر مى گردد:
1. برخى معتقدندکه : هدف از جهاد دعوت کفار و مشرکین به دین اسلام است و جهاد تا نابودى کفار و مشرکین و یا قبول اسلام ادامه دارد. این حکم درباره همه کفار بایداجرا شود مگراهل کتاب که جهاد با آنان براى پذیرش اسلام و یا حکمیت سیاسى آن است .
2. برخى مى گویند: درست است که هدف از جهاد دعوت به اسلام است ولى این بدان معنى نیست که جنگ براى نابودى کفار و مشرکین باشد بلکه جنگ براى رفع موانع تبلیغ است و زمانى با کفار مى جنگیم که مانع نشر دعوت اسلام شوند.
اینجاست که مسلمانان براى گسترش دعوت خویش و رفع موانع با کفار مى جنگند.
3. عده اى دیگر معتقدند: دفع ظلم و حمایت از مظلومین مهمترین انگیزه براى جهاداسلامى است . حمایت از مظلومین و رفع ظلم از آنان ایجاب مى نماید تا مسلمانان به زور متوسل شوند.
البته این سه هدف مانعه الجمع نیست بلکه بسیارى از محققان هر سه جهت را به عنوان اهداف جهادابتدائى پذیرفته اند.
هدف از جهاد دعوت به اسلام
اثبات و یا نفى این نظریه به معنى اثبات و نفى جواز تحمیل عقیده و عدم آن است واین همان چیزى است که هدف اصلى این نوشتاراست .
اینک نظر خوانندگان را به سخن برخى از
صاحبان این نظریه جلب مى کنیم :
مرحوم شیخ طوسى[ ره] از سانى که این نظر را پذیرفته است . وى در کتاب النهایه چنین مى گوید:
[ کل من خالف الاسلام من سایراصناف الکفار یجب مجاهدتهم و قتالهم غیرانهم ینقسمون قسمین : قسم لایقبل منهم الاالاسلام ولدخول فیه اویقتلون و تسبى ذراریهم و توخذالموالهم و هم جمیع اصناف الکفارالالیهود و النصارى والمجوس والقسم الاخر هم الذین توخذ منهم الجزیه و هم الاجناس الثلاثه الذین ذکرنا هم].... 21
جهاد و جنگیدن با همه مخالفین اسلام از سایراصناف کفار واجب است و آنان دو گروهند: گروهى که از آنان جزاسلام و یا کشته شدن واسارت بچه ها و مصادره اموال پذیرفته نخواهد بود و آنان عبارتنداز: همه کفار جز یهودیان و نصارى و مجوس . واز گروه دیگر جزیه گرفته مى شود و آنان عبارتنداز: گروههاى سه گانه اى که ذکر شد.
و در کتاب[ الخلاف] دلایل عدم پذیرش جزیه از غیراهل کتاب بیان مى کنند:
[لایجوزاخذالجزیه من عباده الاوثان سواء کانوا من العرب او العجم ... دلیلنااجماع الفرقه واخبارهم وایضا قوله تعالى : اقتلواالمشرکین حیث وجد تموهم].
و قال تعالى :[ فاذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب]...
و لم یستئن و قال تعالى :[ قاتلواالذین لایومنون بالله ولابالیوم الاخروا یحرمون ما حرم الله و لایدینون دین الحق من الذین اوتواالکتاب حتى بعطواالجزیه عن یدوهم صاغرون فخص اهل الکتاب الجزیه دون غیر 22هم وایضا قوله[ ص] :امرت ان اقاتل الناس حتى یقولولااله الاالله]...
جزیه گرفتن از بت پرستان چه عرب و چه عجم جایز نیست . دلیل ما بر این مطلب اجماع فقهاء شیعه واخبار مى باشد. و همچنین دستورات خداوند بزرگ:[ مشرکین را هر کجا یافتید بکشید و هنگامى که با کفار برخورد نمودید آنان را گردن زنید]
که دراین دو آیه استثنائى بین کفار وجود ندارد.
یک کسانى ازاهل کتاب به خدا و روز قیامت ایمان نمى آورند و چیزهایى را که خدا و رسولش حرام کرده است بر خود حرام نمى کنند و به دین حق متدین نیستند جنگ کنید تا آنگاه که به دست خود در عین مذلت جزیه بدهند.این آیه جز به رااختصاص به اهل کتاب داده و همچنین حدیث پیامبر[ص]:
[من مامورم که با مردم بجنگم تا به توحیداقرار کنند]
دراین مساله شیخ[ ره] بر مدعاى خود به دلائل زیر تمسک کرده است :
اجماع
به آیات شریفه زیر:
اقتلواالمشرکین حیث وجد تموهم...
فذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب...
قاتلواالذین لایومنون بالله ولابالیوم الاخر...
حدیث
امرت ان اقاتل الناس حتى یقولوا لااله الاالله.
مرحوم علامه[ ره] در کتابهاى منتهى المطالب به همین استدلالها با اندکى تفاوت تمسک کرده است . 23
3. مرحوم کاشف الغطاء مى گوید:
نبردى که دراسلام جایزاست گاه بگونه اى است که نیاز به فرماندهى ماهر نداشته و دفاع از نفس و مال محسوب مى شود که این قسم از درگیرى جهاد نامیده نمى شود.
قسمى دیگر که نیاز به تشکیلات و سازماندهى دارد.اگر هدف از جمع نیرو و قوا دعوت به اسلام و هدایت کفار باشد این جهاد مشروط به جازه امام یا نائب خاص امام است واگر هدف دفاع از بیضه اسلام و دفع استیلاى کفار بر بلاداسلامى باشد این در زمان غیبت نیز مصداق پیدا مى کند24
ایشان دراین سخن هم اصل مشروعیت جهادابتدائى را پذیرفته و هم هدف آن را دعوت به اسلام دانسته است بنابراین در بین فقهاء شیعه این مساله که هدف از جهادابتدائى دعوت به اسلام است مورد پذیرش اکثر قریب به اتفاق آنان است . فقهاءاهل سنت نیز نظیر همین نظریه را دارند که به برخى از آنهااشاره مى شود:
بدایه المجتهد:
[فاماالذین یحاربون فاتفقوا على انهم جمیع المشرکین لقوله تعالى قاتلوهم حتى لاتکون فتنه و یکون الدین لله]... الاماروى عن مالک انه قال:[ لایجوزابتداءالحبشه بالحرب و لاالترک]... 25
اتفاق فقهاء بر این است که با همه مشرکان باید جنگید به دلیل آیه شریفه : (و قاتلوهم حتى لا تکون فتنة ...)
فقط مالک از فقهاى عامه اهل حبشه و ترک رااستثنا نموده و گفته است : جهادابتدائى با آنان جایز نیست .
سپس در هدف از جهاد چنین مى گوید:
[فاما لماذا یحاربون ؟ فاتفق المسلمون على ان المقصود بالمحاربه لاهل الکتاب ما عدااهل الکتاب من قریش و نصارى العرب هواحدامرین اماالدخول فى الاسلام واما عطاءالجزیه لقوله تعالى :[ قاتلوالذین لایومنون بالله و لابالیوم الاخر]... و کذلک اتفق عامه الفقهاء على اخذها من المجوس ... واختلفوا فیما سوى اهل الکتاب من المشرکین هل تقبل منهم الجزیه ام لا؟ فقال قوم توخذالجزیه من کل
مشرک ... و قال الشافعى وابوثور و جماعه لاتوخذالا من اهل الکتاب والمجوس26 ].
اتفاق مسلمانان براین است که هدف از جنگ بااهل کتاب و غیراز اهل کتاب از قریش و نصاراى عرب یکى از دوامراست : یا پذیرش اسلام و یا جزیه به دلیل فرمایش خداوند : قاتلواالذین لایومنون بالله و لابالیوم آلاخر... فقهاى عامه براخذ جزیه از مجوس و ...اتفاق نظر دارند ولى در غیراهل کتاب اختلاف دارند که آیااز آنان جزیه پذیرفته مى شود یا خیر؟ عده اى گفته اند:از تمام مشرکین جزیه گرفته مى شود ولى شافعى وابوثور و گروهى دیگر گفته اند: جزیه از غیراهل کتاب و مجوس گرفته نمى شود .
فتح القدیر:
[قتال الکفار واجب وان لم یبداونا]... 27
جنگ با کفار واجب است اگر چه آنان شروع کننده جنگ نباشند.
شافعى در کتاب الام در بحث جهاد به صراحت جهادابتدائى را به منظور دعوت به اسلام پذیرفته است . 28
سرخسى در کتاب المبسوط مساله را بگونه اى دیگر مطرح کرده است وى تحت عنوان[ سیره مسلمانان با مشرک و معاهد و]... در کیفیت برخورد مسلمان با مشرکان چنین مى گوید:
[واجب است دعوت مشرکان به اسلام و جنگیدن با آن دسته اى که از پذیرش اسلام سرباز زنند].
و در تعلیل حکم چنین مى گوید:
خداوند فرموده است :
کنتم خیرامه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر....
خداوندامت اسلامى را بهترین امتى توصیف کرده که براى امر به معروف و نهى از منکر برانگیخته شده اند.
پر واضح است که راس همه معروفها ایمان واصل همه منکرها شرک است . بر هر مسلمانانى واجب است که در حدامکان و توانائى براى از بین بردن منکر (شرک ) و جایگزینى و ترویج معروف ( ایمان تلاش نماید.
سپس اضافه مى کند:
[برخورد پیامبر[ص] با مشرکان مراحل مختلف و گوناگونى داشته و به اقتضاى شرائط متفاوت بوده است . آن حضرت ابتداى دعوت مامور به [صفح] و[ عفو] در برابر مشرکان بوده است . سپس ماموریت پیامبر[ص] به شیوه[ موعظه حسنه] و[ جدال احسن] تغییر یافته است و در مرحله بعد مامور به جنگ با مشرکانى گردیده که جنگ از ناحیه آنان شروع شده باشد].
و درادامه به این آیات استدلال کرده است :
اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموالله
فان جنحوا للسلم فاجنح لها و توکل على الله
و در مرحله چهارم که آخرین مرحله است ماموریت به شروع جنگ علیه مشرکان پیدا کرده است . و آیات ذیل را براى این مرحله شاهد مى آورد:
قاتلوهم حتى لا تکون فتنه
قاتلواالمشرکین حیث وجد تمهم.
حدیث پیامبر(ص) :[ امرت ان قاتل الناس]...
وى پس از نقل این آیات و روایت پیامبر[ ص] اضافه مى کند:
[ این دستور تا روز قیامت بیانگر نحوه برخورد مسلمانان با مشرکان است]. 29
دکتر سلامه از محققان اهل سنت مى گوید:
جهاداسلام داراى اهدافى است :
دفع تجاوز کفار و مشرکان
ایشان نوشته اند: جهاد بااینان واجب است و پایان جنگ فقط با پایان شرک و کفر آنان ممکن خواهد بود. که خداوند مى فرماید :[قاتلوالذین یقاتلونکم فان انتهوا فلاعدوان الا على الظالمین] و معنى انتها: انتها از شرک و کفراست یعنى در صورت تجاوز کفار پایان جنگ فقط بااسلام آنان مقدور خواهد بود که لازمه این سخن پذیرش تحمیل عقیده است .
حمایت ازانتشار دعوت اسلام .
دعوت مردم به اسلام وظیفه اى است همگانى زیرااز مصادیق امر بمعروف و نهى از منکراست واین وظیفه تا وراثت تمامى زمین توسط مسلمانان ادامه دارد واین دعوت حقى است از حقوق بشر و بر عهده همگان است که آن را به انجام برسانند. با هر نیروئى که بااین دعوت به مخالفت برخیزد باید به مبارزه برخواست . 30
آنچه تاکنون آمد نشان دهنده پایگاه عمیق و گسترش این فکر در میان فقهاى اهل سنت و محققان آنان است . مطالبى که بعضى از نویسندگان و محققان و معاصر ازاهل سنت همانند: ظافر فاسمى و یا وهبه زحیلى در کم رنگ جلوه دادن این طرز تفکر در میان فقهاى عامه بیان کرده اند نمى توان از جایگاه استوارى برخوردار باشد. 31
جمع بندى ادله موافقان
فاقتلواالمشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم واحصروهم واقعدوا لهم کل مرصد فان تابوا واقامواالصلوه واتواالزکاه فخلوا سبیلهم ان الله غفور رحیم . 32
فاذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب حتى اذاائخمتموهم فشدوا الوثاق فاما منا بعد واما فداء حتى تضع الحرب اوزارها.... 33
دراین دو آیه موضوع حکم قتال کفر و شرک است .این حکم فقط درباره اهل کتاب تخصیص خورده است .
وقاتلوهم حتى لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله فان انتهوا فان الله بما یعملون بصیر. 34
با آنان نبرد کنید تا فتنه اى نباشد و دین همه .
دین خدا گردد. پس اگر بازایستادند خداوند کردارشان را مى بیند.
دراین آیه به غایت و هدفى که در آن آمده استدلال شده است . به عقیده این گروه مراداز فتنه شرک و مراداز دین هم اسلام است که به عنوان هدف از جنگ ذکر شده اند.
طبعاانتهاى جنگ نیز باانتهاى شرک و کفر ممکن خواهد بود.
قاتلواالذین لایومنون بالله ولا بالیوم الاخر و لایحرمون با حرم الله و رسوله و لایدینون دین الحق من الذین اوتوالکتاب حتى یعطوا الجزیه عن یدوهم صاغرون. 35
با کسانى ازاهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمى آورند و چیزهائى را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمى کنند و دین حق را نمى پذیرند جنگ کنید تا آن گاه که بدست خود در عین خضوع و تسلیم جزیه پرداخت نمایند.
این آیه در خصوص اهل کتاب است . علاوه بر تشریع اصل جهاد با آنان هدف از جنگ را نیز اسلام و یا قبول جزیه آنان قرار داده است .
ادله امر به معروف و نهى از منکر:
ولتکن منکم امه یدعون الى اخیر و یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر واولئک هم المفلحون . 36
باید که از میان شما گروهى باشند که به خیر و نیکى دعوت کنند و امر به معروف و نهى از منکر کنند اینان رستگارانند.
[ کنتم خیرامه اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنکر].37
شما بهترین امتى هستید که از میان مردم پدید آمده که امر به معروف و نهى از منکر مى کنید.
روایات
1. حدیث اسیاف :
امام باقر[ ع] مى فرماید: خداوند پیامبراسلام[ ص] را با پنج شمشیر مبعوث نمود:
فسیف على مشکرى العرب قال الله عروجل :اقتلواالمشرکین حیث وجد تموهم و خذوهم واحصروهم فان تابوا (یعنى آمنوا) واقامواالصلوه و آتوا الزکاه فاخوانکم فى الدین[ فهولاء لایقبل مهم الاالقتل اوالدخول فى الاسلام ... والسیف الثالث على مشرکى العجم یعنى الترک والدیلم و الخرر قال الله عزوجل]...: فضرب الرقاب اذااثخنتموهم فشدواالوثاق فما منا بعدواما فداء حتى تضع الحرب اوزارها[ فاما قوله :[ فاما منا بعد] یعنى المفادات بینهم و بین اهل الاسلام فهولاء لن یقبل منهم الا القتل اوالد خول فى الاسلام... . 38
اولین شمشیرى است که بر مشرکان عرب آخته شده است خداوند بزرگ فرموده است : هر جا مشرکان را یافتید آنان را بکشید و بگیرید و بندشان زنبد و در کمینشان بنشینید.اگرایمان آوردند و پس از توبه کردن نماز بپا داشتند و زکات دادند برادران دینى شما هستنداینان یا
بایدایمان بیاورند و مسلمان شوند و یا آن که کشته شوند. ..
سومین شمشیر بر مشرکان عجم : ترک و دیلم و خزر کشیده مى شود.
خداوند بزرگ مى فرماید :چون با کافران روبرو شدید گردنشان را بزنید. چون آنها را سخت فرو گرفتید اسیرشان کنید و سخت ببندید. آنگاه یا به منت آزاد کنید یا به فدیه . تا آنگاه که جنگ به پایان آید.
اما آزاد کردن پس ازاسارت است و فدیه مبادله با مسلمانان است . اینان یا کشته مى شوند و یا بایداسلام را قبول کنند.
2. قال رسول الل(ص) : امرت ان اقاتل الناس حتى یقولوا لااله الاالله فاذا قالواها عصموا من دمائهم واموالهم الا بحقها و حسابهم على الله . 39
پیامبر فرمود: من مامور شدم با مردم پیکار کنم تا آنجا که بگویند لااله الاالله و چون لااله الاالله بگویند مال و جان آنان از جانب من محفوظ است جز در مورداحقاق حق و حساب اعمال آنان با خداست .
مطابق این روایت پیامبر مامور به جنگ ابتدائى با همه کفاراست تااین که آنان را به پذیرش واقرار به کلمه توحید وادار نماید.
اجماع
از جمله دلائل این نظریه اجماع واتفاق آراء فقهاى اسلام است .
نقد نظریه جهاد به انگیزه دعوت
آنچه تاکنون آوردیم از آیات و روایات مجموعه ادله کسانى بود که مى گفتند: جهاد براى دعوت به اسلام و گسترش آن تشریع شده است .
چکیده این نظریه این شد که شرک و کفر دلیل مشروعیت جهادابتدائى است و پایان آن نیز به قبول اسلام و یا پذیرش حاکمیت آن است .
این سخن از چند جهت قابل نقد و بررسى است :
1 وجود موارد نقض این نظریه در فقه .
2 ناتوانى دلائل مذکور دراثبات مدعا.
جهت اول : آنچه به عنوان نقض این نظریه مى توان گفت موارد مختلفى است در فقه که بااین مساله ارتباطى مستقیم دارد و در عین حال قائلین به این تفکر بر خلاف آن فتوى داده اند از جمله :
الف : جواز قرارداد صلح با مشرکان و باقى گذاشتن آنان در سرزمین خود با گرفتن خراج ازاراضى آنان . 40
ب : کمک گرفتن از مشرکان در جنگ . 41
ج : عدم جواز قتل اسیر جنگى پس از پایان جنگ . بااین که اگر شرک ملام کشتن بودانجام این وظیفه در هنگام اسارت دشمن آسان تراست . 42
و: تامین دادن به مشرکان براى شنیدن سخن حق و برگرداندن آنان به مامن خویش . 43
ه: پذیرش جزیه از غیراهل کتاب . 44این مساله
گر چه اختلافى است ولى مالک از فقهاءاربعه اهل سنت آن را پذیرفته است . روایتى هم از پیامبر[ص] دراین مورد موجوداست که آن حضرت مى فرماید:
قبل از شروع به جنگ مشرکان را به یکى از سه امر دعوت کن :اسلام و هجرت بدارالاسلام اسلام بدون هجرت و قبول جزیه . 45
وجوداین گونه موارد در فقه با آن اصل کلى (ملاک در جنگ کفر و مشرک است ) منافات دارد. مگراین که بگوئیم آن اصل کلى در تمامى این موارد تخصیص خورده است و حال آنکه هیچ یک از فقها این موارد را در رابطه با آن اصل کلى مطرح نکرده اند.
بنابراین از ذکراین موارد در فقه به این نتیجه مى رسیم که : ملاک در جنگ کفر و شرک نیست . و یا لااقل بعنوان یک شبهه اثبات آنرا مشکل مى نماید.
جهت دوم : دراینجا هدف ما نقد و بررسى دلائلى است که براین نظریه اقامه شده است و دراین راستا یک مرتبه بصورت کلى واجمالى نسبت به این دلایل و مرتبه دیگر به صورت تفصیلى و نقد و بررسى جداگانه هر یک از دلائل بحث مى کنیم .
بررسى کلى دلائل :
قبل از نقد و بررسى جداگانه دلائل یاد شده سخن کلى ما در مورداین دلائل این است که : آیات مورداستدلال (که عمده ترین دلائل است )ازاین جهت که چرا باید با کفار و مشرکان جنگید؟ آیا چون مشرکند و کافر که در نتیجه با هر کافرى باید جنگید و پایان جنگ هم زوال کفر و شرک است و یااین که کافر و مشرکى باید جنگید که با شما مى جنگد و شما را مورد تعدى و تجاوز قرار داده است ؟
آیات مذکور در مقام تعیین این جهت نبوده و حداکثر در مورداین که با چه کسانى باید جنگیداطلاق دارند. در صورتى که تنها همین آیات درباره جهاد بود ممکن بود که ازاطلاق آنهااستفاده کرده و بگوئیم : جهاد با کفار و مشرکین به خاطر شرک و کفر آنان لازم است .
حال آن که چنین نیست وادله دیگرى نیز وجود دارد که این آیات را مقید مى سازد و جنگیدن با کفار و مشرکین را مشروط به شرائطى مى کنداز جمله :
قاتلوا فى سبیل الله الدین یقاتلونکم ولاتعتدواان الله لایحب المعتدین. 46
بجنگید در راه خدا با کسانى که با شما مى جنگند. تجاوز تعدى نکنید که خداوند متجاوزان را دوست ندارد.
قاتلواالمشرکین کافه کما یقاتلونکم کافه. 47
قانون عرفى حمل مطلق بر مقید حکم مى کند که مقیدها را تفسیر و توضیح مطلقات بدانیم .
این سخن که چون برخى ازاین آیات که حکم مبارزه با مشرکین را بیان مى کنند از قبیل
آیه[ قاقتلواالمشرکین حیث وجد تموهم]... 48
از آیاتى است که در سال نهم هجرت نازل گردیده است و بنابراین مى تواند ناسخ تمام دستوراتى که نوعى مماشات و یا همزیستى مسالمت آمیز و یا صلح را تجویز مى کند باشد سخنى است بى مورد و نابجا زیرا نسخ درجائى است که بین دو آیه از قرآن از نظر متن تنافى و تعارض بگونه اى باشد که قابل اجتماع با یکدیگر نباشند. بین دو قانون که یکى مطلق و دیگرى مقید باشد تعارضى نیست . علاوه براین در نقد و بررسى تفصیلى آیات روشن خواهد شد که این آیات از عموم و یااطلاق نیز برخوردار نیستند .
بررسى تفصیلى ادله :
علاوه بر پاسخ کلى به ادله کسانى که جهادابتدائى را براى گسترش اسلام و مسلمان نمودن کفار و مشرکین لازم مى دانستند ضرورى است براى روشن تر شدن بحث به هر یک از آنها به صورت مجزا پاسخ داده شود. سخن رااز آیات قرآن شروع مى کنیم :
نقد و بررسى دلیل اول :
از آیاتى که مورداستناداین دیدگاه قرار گرفته آیه اى است که در اول سوره برائت آمده و خداوند متعال در آن آیه به قلع و قمع مشرکین دستور مى دهد:
[فاقتلواالمشرکین حیث وجدتموهم و خذوهم واحصروهم واقعدوالهم کل مرصد]. 49
معتقدین به این نظریه مى گویند:این آیه به لحاظ زمانى ناسخ آیات قبل است .
ظاهر آیه همانند بسیارى از آیات جهاد و قتال کوبنده تهاجمى و خشن است بطورى که در نگاه اولى ممکن است کسى بگوید: دراین آیه خداونداز مسلمانان خواسته که با شدت و خشونت هر چه بیشتر با کفار و مشرکین تا قبول اسلام از طرف آنان بجنگند ولى با مختصر دقت در آیات قبل و بعداین آیه نادرستى این سخن را روشن مى نماید.
شواهد موجود دراین آیات بیانگراین است که حکم جهاد در آیه 5 سوره برائت عمومیت نداشته و هدف از آن هم مسلمان نمودن مشرکان نیست از جمله :
دراین آیات بین مشرکانى که ناقض پیمان با خدا بوده اند با آنانى که بر سرپیمان خود وفادار مانده اند تفکیک گردیده و جنگیدن تنها با دست اول لازم شمرده شده است .
در مورد همان مشرکان پیمان شکن (ناکث ) مى گوید: بکشید محاصره کنید واسیر کنید.اسارت و محصور کردن در چنین حکمى که بیانگر شدت معامله با آنان است مبین این است که جنگیدن با آنان فقط به خاطر شرک آنان نبوده بلکه بیشتر شکستن صولت و قدرت فتنه انگیزى آنان منظور بوده است و گرنه به غیرازاسلام نمى باید حکمى دیگر منظور مى شد.
دراین آیه شریفه
فان نکثواایمانهم من بعد عهدهم وطعنوا فى دینکم فقاتلواائمه الکفرانهم لاایمان لهم لعلهم ینتهون. 51
اگر در پیمان شکنى استمرار داشتند و طن در دین شما روا داشتید با آنان که پیشوایان کفرند بجنگید تا دست از پیمان شکنى و طعن در دین شما بردارند.
گفته اند: به قرینه آیات قبل مرادازانتها دست کشیدن از پیمان شکنى و طعن در دین است .این خود مى تواند شاهدى باشد براین که منظورازاین دو آیه :
فان تابوا واقامواالصلوه واتواالزکاه فخلوا سبیلهم ان الله ان الله غفور رحیم . 52
فان تابوا واقامواالصلوه واتواالزکاه فاخوانکم فىالدین. 53
این است که مى خواهد جلو تند روى هاى بعضى از مسلمانان را که در گذشته مورداذیت و آزار همین مشرکان تازه مسلمان قرار گرفته اند بگیرد و عطوفت و رحمت اسلام را به آنان یادآورى کند لذا تعبیر آیه این است[ فخلوا سبیلهم] و[ اخوانکم فى الدین] نه این که بگوید تا اسلام نیاورده اند با آنان بجنگید. که این برداشت با آیات بعد منافات دارد.
بنابراین آیات فوق دلالت ندارد که هدف از نبرد با مشرکان وادار کردن آنان به قبول اسلام است چنانکه اصل جواز جهادابتدائى را نیز ازاین گونه آیات نمى توان استفاده کرد که منظوراین آیات مشرکان پیمان شکن است .
لایرقبون فى مومن الا ولاذمه واولئک هم المعتدون. 54
عهد و سوگند و خویشاوندى هیچ مومنى را مراعات نمى کنند و مردمى تجاوز کارند.
سپس به صراحت آغازگر بودن مشرکان را دراین رویاروئى و نبرد بیان مى کند:
الا تقاتلون نکئواایمانهم و هموا باخراج الرسول و هم بدوکم اول مره اتخشونهم فالله احق ان تخشوه ان کنتم مومنین. 55
آیا بر مردمى که سوگند خود را شکستند و آهنگ اخراج پیامبر کردند و بر ضد شما دشمنى آغاز کردند نمى جنگید؟ آیااز آنان مى ترسید و حال که اگرایمان آورده باشید سزاوارتراست که از خدا بترسید و بس .
بنابراین بین این آیات و (آیات سوره بقره : 90 تا 94) که جنگ را مشروط به شروع جنگ و تجاوزاز ناحیه مشرکان مى دانند تعارضى نیست .
نقد و بررسى دلیل دوم :
یکى دیگرازادله هاى که مستنداین نظریه قرار گرفته این آیه شریفه است :
فاذا لقیتم الذین کفروا فضرب الرقاب. 56
این آیه بیانگر برخوردى قاطع و خشن با کفاراست اما در خود آیه و قبل از آن حکمت قتال و عوامل محدود کننده آن را چنین بیان نموده است :
این گونه برخورد در مورد کفارى است که مردم رااز راه خدا باز داشته اند : [الذین کفروا و صدوا عن سبیل الله] .
2. کلمه لقیتم در سه جاى قرآن آمده که در هر سه مورد تلاقى در صحنه جنگ منظوراست . بیان کننده یک دستور نظامى است به مسلمانا

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله در مورد آزادى عقیده

دانلودمقاله استراتژی مدیریت :خلاصه کتاب آناتومی جامعه

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله استراتژی مدیریت :خلاصه کتاب آناتومی جامعه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
در رشته جامعه شناسی یکی رسالت خاص که آن را از بقیه رشته ها متمایز می کند وجود دارد که آن تشخیص ظلمات و نور در رفتار جمعی و نشان دادن قانونمندیهایی است که موجب هدایت یا گمراهی جمع وسیعی از انسانها می گردد . تکیه اصلی مباحث جامعه شناسی برد و مقوله فرد و جامعه است اما سیستم سومی که بر هردو اینجا تاثیر می گذارد نظام آفرینش است . پس ما سعی در حفظ یک نگرش سیستمی داریم . جزء نگری ما به قضایا علت اصلی شکست ما در شناسایی آنهاست . نگرش سیستمی به مسائل که به صورت سوال (( برای چیست )) و ((برای کیست )) و (( نهایتا چه نتیجه ای دارد )) باعث گسترش نگرشمان می شود.
جامعه از یک عده افرادی تشکیل شده که برای ارضاء نیازهایشان با هم روابط اجتماعی دارند . طبق این تعریف انسانها برای برآوردن نیازهایشان به برقراری روابط می پردازند .
تمام رفتارهای اجتماعی حیوانات مبتنی غریزه است ودر انسان به علت شعور بالاتر ، هنجار ، فقر غریزه را جبران می کند . هنجار خود را از نیازهای فطری سرچشمه می گیرد بالاخص نیاز به روابط اجتماعی و نیاز به احترام، بنابراین نظام آفرینش کنترل و سلطله خود را از طریف نیازهای فطری بر روی انسان انجام می دهد. مازلو می گوید انسان ها دارای 5 دسته نیازهای فطری هستند: 1 – نیازهای جسمی 2 – نیاز به ایمنی 3 – نیاز به روابط اجتماعی و محبت و 4 – نیاز به تایید و احترام 5 – نیاز به خویشتن یابی. در بحث جامعه شناسی نیازهای گروه 1 و 3 و 4 بیشتر مورد تاکید است. در رابطه با نیاز به روابط باید گفت که هیچ انسانی نمی تواند تنها زندگی کند. هر چه انسان ها آرزو می کنند در رابطه با انسان های دیگر است. چیزهای خوب را برای کسب ارزش منزلت و احترام می خواهند. در رابطه با نیاز به احترام باید گفت انسان ها از توهین و توبیخ ناراحت و از تشویق خوشحال می شوند. این توهین و تشویق هم از جانب انسانهای دیگر می آید پس ارتباط نزدیکی با نیاز به رابطه دارد و البته هر دو اینها با نیازهای جسمی ارتباط دارند.
کنترل جوامع و انسانها از طریق نیاز آفرینی در انسانها و مجبور کردن نامحسوس آنها در جهت ارضا نیازهایی که سرمایه داران در آنها بوجود آورنده اند انجام می گیرد. پس از طریق تبلیغات، مسابقه ها و ... نیاز به احترام و خود نمایی تحریک می شود تا انگیزة قوی برای تقاضا و خرید اجناسی که در واقع نمی خواسته اند بوجود آید.
هنجار: یک نوع قاعده، یک نوع شیوه رفتار اجتماعی و همچنین زندگی فردی است. هنجار در کلیه شئون زندگی وجود دارند و بسیار زیادند. آنها چند مشخصه دارند: 1 – قاعده و استاندارد رفتار اجتماعی 2 – رعایت کردن اکثریت 3 – مجازات (رسمی و غیر رسمی) درصورت عدم رعایت.
هنجارها روابط اجتماعی را تنظیم می کنند و از آن طریق نظم اجتماعی بوجود می آید. نظم اجتماعی برای زندگی پیچیده انسان عاملی حیاتی است. حتی هنگامیکه فرد تنهاست و کسی او را کنترل و مجازات نمی کند، رفتارش بر اساس هنجارهعای آموخته شده خواهد بود. بدین ترتیب هنجارها برای انسانها به جای غریزه عمل می کنند، چه در مورد رفتار فردی و چه در مورد رفتار اجتماعی.
در کشورهای جهان سوم به علت شیفتگی نسبت به فرهنگهای غربی و تغییر ارزشها، تمایل به نفی هنجارهای سنتی وجود دارد. در حالیکه می بینیم هر جا که جامعه هنوز کارکردی دارد از هنجارهای سنتی سرچشمه می گیرد. هنجارها دارای نیروی فوق العاده هستند و انسانها توان مقابله با نیروی هنجار را ندارند (فشار هنجاری). جوامع غربی برای کنترل جامعه خود و یا جوامع دیگر بیشتر از فشار هنجاری استفاده می کند تا از طریق نیروهای انتظامی .
مجازات ناهنجاری یا بصورت رسمی (مادی یا بدنی) و یا غیر رسمی (پوزخند) می باشد.
تقسیم بندی هنجارها به عادات (آداب و رسوم) (قوانین و مقررات) بر اساس میزان آگاهی افراد یک جامعه از کارکرد و علت ناهنجارها است. عدم آگاهی از علل هنجارها (پیروی کورکورانه مردم و رفتار گله ای ) پیامدهای مضری برای جامعهه دارد و هر حاکمی می تواند آن را به مسیر دلخواه خود سوق دهد. این مساله در مورد هنجارهای مذهبی مشهودتر است و باعث شده روشنفکران که دلیلی برای این رفتار ها نمی بینند، از هنجارها زده شوند.
مهمترین عامل پیروی از هنجارها ترس و نگرانی از مجازات های بالاخص غیر رسمی است و مهترین عامل عدم پیروی از هنجارها بیرونی بودن و تحمیل آنها بر مردم است. علت اینکه چرا تصمیم گیرندگان جامعه کوشش نمی کنند، تا هنجارها را برای مردم درونی کنند، در نظام استبدادی نهفته است.
برای اجرای هر گونه نظم و برنامه ای (از جمله استراتژی ها) در جامعه ابتدا باید به هنجارهای درونی روی آورد. یعنی ابتدا هنجارها را با روش های تخصصی بطور مجاب کننده ای درونی نمود پس با استفاده از فشار هنجاری و مجازات های غیر رسمی (از سوی اعضاء جامعه) یک سیستم کنترل درونی بوجود آورد. نظام حکومتی نیز باید همزمان کنترل رسمی خود را اعمال نماید.
ارزشهای انسانها گاه از نیازهای جسمی آنها سرچشمه می گیرد. اما نفوذ هنجارها بر ارزشها قوی تر از نیازهای جسمی است. اغلب پیروی از هنجارها به یک ارزش مثبت تبدیل می شود. تبدیل یک پدیده به ارزش از طریق تبدیل آن به هنجار انجام می گیرد. پس فرآیند تغیر ارزشها در حادترین شکل خود آنست که چگونه می توان یک ارزش اجتماعی را از حالت هنجاری بیرون آورد و به جای آن یک ارزش دیگر را به هنجار تبدیل نمود.
در مبحث فرهنگ باید گفت که امروزه علاوه بر عناصر زبان، مذهب، آداب و رسوم و ارزشهای که عناصر اصلی فرهنگ تلقی می شده اند علم و هنرهای خاص، تکنولوژی و اقتصاد نیز اضافه شده اند. سرمایه فرهنگی تجربه ای است که از نسل های گذشته به ما انتقال می یابد و به ما می آموزد که چگونه مسائل را حل کنیم. نیازهای خود را بهتر ارضاء کنیم و بهتر زندگی کنیم.
یکی از بهترین روشهای حذف رقیب خنثی کردن او از طریق تغییر فرهنگ آن از تولید به مصرفی و تخریبی است، که این فرهنگ در قالب توسعه وارد جهان سوم می شود تا آنها را از حیطه رقابت اقتصادی و مذهبی حذف شوند. که این فرهنگ در قالب توسعه وارد جهان سوم می شود تا آنها از حیطه رقابت اقتصادی و مذهبی حذف شوند. هیچ چیز نمی تواند به اندازه نابرابری اجتماعی برای انسجام جامعه مضر باشد اگر سعی شود اکثر افراد یک جامعه از قشر متوسط باشند (که از اصول منطقی پیروی می کنند) بهترین اجتماع سیاسی شکل می گیرد. یک علت نابرابری را باید در میزان آگاهی مردم و وجود یا عدم وجود دموکراسی واقعی دید. اگر درک مردم از حقوقشان افزایش یابد قشر متوسط گسترش و نقش آن در تصمیم گیریهای سیاسی افزایش پیدا می کند (گسترش دموکراسی)

خلاصه کتاب ساختن برای ماندن
این کتاب بجای پرداختن به مسائل کلیشه ای و تکراری در مورد شرکتهای موفق مثل داشتن رهبران فرمند، آینده نگری یا داشتن آرمان های جذاب با توصیف شرکتهای آرمانی به مسائل بسیار بنیادی تر می پردازد. چرا که تمام این مسائل گذرا هستند اما این شرکتهای آرمانی هستند که به سبب بهره مندی از انواع چرخه تولید کالا و به یمن چند نسل رهبران فعال، مدتهای مدید دوام آورده و در رسته خود بهترین بهترین ها شده اند. آن ها نیز با شکست های سنگین مواجه شده اند اما از آن ها تجربه می گردند و با خصلت کش سانی خود را ترمیم می کنند کار آنها فقط منوط به افزایش بازگشت سرمایه در بلند مدت نیست بلکه آنها خود را با بافت جامعه در هم آمیخته اند طوریکه دنیا بدون آنکه چیزی کم دارد.
این کتاب بسیاری از افسانه های ما را به بی اعتبار می کند مثلاً اینکه رهبران فرمند و آرمانگرا لازمه شرکتهای آرمانی هستند چرا که با مطالعه تاریخچه این شرکتها در می یابیم که مدیران آنها بسیار با آن مختصات فاصله دارند. فکر آن ها ایجاد نهادی ماندگار بود نه آنکه خود رهبری کبیر شوند. آن ها در تلاش برای «ساختن ساعت» بودند نه «گفتن وقت».
داشتن فکر بکر یا داشتن جاذبه در رهبری چیزی در «حد گفتن وقت» است اما ساختن شرکتی که تا مدتها پس از رفتن آدمها بتوانند انواع کالا را تولید کند و در کار خود موفق باشد مثل «ساختن ساعت» است. مدیر شرکت آرمانی ساعتی می سازد که حتی بعد از مرگش امکان اعلام وقت باشد. داشنکده های مدیریت و بازرگانی در درسهایی مدیریت راهبردی و کارآفرینی بر اهیمت قاطع شروع کار با فکر بکر یا یک محصول برجسته تاکید می کنند اما بیشتر شرکتهای آرمانی چنین فکر و عملی نداشته اند. در واقع بین کامیابی اولیه شرکتها و تبدیل شدن آنها به شرکتهای آرمانی در مراحل بعدی رابط مثبت وجود ندارد. در دراز مدت برنده لاک پشت است نه خرگوش.
اساس کار سازندگان شرکت های موفق این است بخت و اقبال در گرو پشتکار و استقامت است. سازندگان آنها بسیار سمج و مقاوم بودند و با شعار «تسلیم هرگز» ادامه دادند. آنها معتقد بودند که باید آمادگی فداکردن فکر بکر را داشت یا در آن تجدید نظر کرد یا آن را کامل کرد.
برای راه اندازی موفیت آمیز یک شرکت آرمانی وجود یک چهره مشهور و روشی فرمندانه لازم نیس در تاریخچه شرکت های آرمانی رهبرانی هستند که از نظر خصائل فردی با رهبران مشهور و با جاذبه های آرمانی همسانی ندارند. تلاش برای تقلید از روش رهبران با جاذبه یعنی اتلاف انرژی بهتر است بجای رهبر واژه های معمار یا ساعت ساز را بکار برد.
شرکت آرمانی دنبال ایجاد تعادل بین آرمانگرایی و سود آوری نیست دنبال این است که هم کاملا آرمان گرا باشد و هم کاملا سود آور. دنبال ایجاد ساده بین حفظ اصول و تغییر و تحرک نیست بلکه هر دو را در حداکثر آن می خواهد. شرکت آن در صدد در هم آمیختن سیاه و سفید (ین و یانگ) نیست، دنبال آن است که بطور متمایز هم سیاه را داشته باشد و هم سفید را و هر دو را با هم. و همیشه به عقل خود جور در نمی آید؟ آری حتما اما همانطور که اسکات فیتز جرالد گفت: نماد هوش سرشار توانایی حفظ دو اندیشه متضاد در ذهن و در یک زمان است به شرط آنکه قدرت عمل محفوظ بماند و این هنر شرکت های آرمانی است. سود آوری شرط لازم برای بقاء و ابزار رسیدن به هدفهای والاتر است. اما در بسیاری از شرکت های آرمانی هدف غایی محسوب نمی شود. سود مانند اکسیژن، غذا خوردن در موجود زنده اصل زندگانی نیست اما بی آن زندگانی نیست.
دلبستگی به هدفهای بلند پروازانه و گاه خطرناک و چالش با آنها راهی است که شرکت های آرمانی طی می کند.
هدفهای بلند پروازانی، همه افراد را در بر می گیرد و به کار وا می دارد قابل لمس، نیرو بخش و کاملا متمرکز بر یک موضوع خاص است. هدفی که با کمترین توضیح به آسانی از طرف کارکنان درک می شود. هدف جسورانی مثل رفتن به کره ماه یا قله کنوه هدف است نه بیانیه. انتخاب هدفهای بلندپروازنی شرکت را در وضعیتی قرار می دهد که با عقل منافات دارد. باید تعهد عمیق به هدف وجود داشته باشد و گرنه بلند پروازانه نیست.
هدفهای بلند پروازنی تا حدی به اعتماد به نفس ناموجه نیاز دارند شرکت های آرمانی از این نظر به مرز تفرعن نزدیک می شوند سازمان ها چون پس از رسیدن به یک هدف دچار عارضه رسیدن به هدف می شوند باید پیش از رسیدن به هدف هدف دیگری را آماده نماید.
وجود فرهنگ های شبه دینی یعنی فراهم ساختن محیطی دلپذیر برای کسانی که به جهان بینی شرکت معتقدند. کسانی که بر این اصل پایبند نیستند چون ویروس به دور افکنده می شوند. اگر کسی با شرایط و معیارهای این شرکت ها سازگار نباشند نباید وارد شود. کارکردن دو حالت بیشتر ندارند و یا هستید یا نیستید، حد وسط ندارد یعنی تقریبا شبه دینی. می توان در نوآوری، لاابالی گری (مثل وال – مارت) و در گزینش هدفهای جسورانه نیز فرهنگ شبه دینی داشت. پس خلاصه کلام این است: دنبال شخصیت محوری نروید.
بهترین دستاورد شرکت های آرمانی در اثر برنامه ریزی دقیق راهبردی بدست نیامده بلکه عمدتا حاصل تجربه سعی و خطا استفاده به موقع از فرصت و حوادث بوده است. اگر هدفهای جسورانه را پیشرفت نوع اول بدانیم پیشرفت نوع دوم پیشرفت تکاملی نامیده می شود که سبب پیش گرفتن شرکت های آرمانی از دیگر شرکت های می گردد. فرآیند پیشرفت تکاملی را شاخه سازی و هرس می توان نامید. اگر درخت به قدر کافی شاخه ایجاد کنیم (تنوع) و شاخه های خشک را از آن جدا کنیم (گزینش)، این شاخه ها در محیط دایم المتغیر، سالم و با نشاط رشد خواهد کرد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  20  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله استراتژی مدیریت :خلاصه کتاب آناتومی جامعه

دانلودمقاله مدیریت

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله مدیریت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


کیده:
در اقتصاد پرشتاب و مبتنی بر دانش امروز کارکنان ارزشمند ترین سرمایه های سازمان هستند ولی همین سرمایه های ارزشمند چنانچه درست مدیریت نشوند می توانند به بزرگترین تهدید برای سازمان تبدیل شوند و همچنین نتایج پژوهشی نشان می دهد که مدیران ارشد پرچالش ترین و مشکل ترین بخش وظایف مدیریتی خود را اداره کارکنان و مدیریت منایع انسانی سازمان می دانند این مهم حاصل نخواهد شد مگر با ایجاد و توسعه فرهنگ کار تیمی در یک سازمان.
هدف مشترک و ایجاد تعهد به هدف و ارزشهای گروهی به عنوان گام اول در تشکیل یک تیم شناخته شده است وانضباط گروهی ارتباطات موثر انگیزش و شوق کامیابی اعتماد متقابل و بالاخره آموزش مستمر به عنوان عوامل مهم پایداری و موفقیت یک تیم ذکر شده اند .
مقدمه: واقعیت این است که تیمی بزرگ نمی توان ساخت مگر اینکه بازیگرانی بزرگ داشته باشیم و در واقع کارآیی یک تیم با کارآیی اعضای آن افزایش می یابد با توسل به خصوصیات و ویژگی هایی که در این مقاله آمده است می توانید عضو بهتری برای تیم خود باشد.
اصل اول : سازگار و انعطاف پذیرند.
در واقع نخستین گام در راه ایفای نقش در تیم ها میل به سازگاری با تیم است نه این که این انتظار داشته باشید که تیم خود را با شما سازگار کند.
بازیگران تیمی که سازگار و انعطاف پذیرند؛ ویژگیهایی دارند:
1- احساس امنیت می کنند: در واقع کسی که احساس امنیت می کند از تغییر باکی ندارد چنین آدمی موقعیت جدید یا تغییر مسئولیت های خود را برپایه ی
واقعیت های موجود ارزیابی می کند.
2- خلاق هستند: یعنی اینکه وقتی روزگار دشوار می شود راهی می یابند در واقع کسانی که در هنگام سختی ها دچار هراس نمی شوند و با تفکر گامی نو بر می دارند خلاق هستند و این خلاقیت هست که سازگاری را تقویت می کند؛ زیرا می تواند با شرایط جدید؛ به شیوه ای نو کنار بیایید.
برای سازگار تر شدن و انعطاف پذیر شدن نقش خودرا ارزیابی کنید و ببینید که آیا نقش دیگری هست که آن را به خوبی یا حتی بهتر از این ایفا کنید!
گاهی هم ممکن در تیم با مسئله ای روبرو شوید در این مواقع همیشه باید فراتررا ببینید به این حالت که کمی خودتان را به عقب بکشید و سعی کنید از دید و زاویه دیگری به مسئله نگاه کنید.
دیگه اینکه بهتر است خود را به آموختن مهارت دهید.
اغلب هروقت که بحث از آموختن می شود اکثرا به یاد کتاب و جزوه و غیره می افتند و این که اگر قرار است چیز جدیدی یاد بگیرند؛ کتاب بخوانندو... این به نظرشان دشوار می آید. اما همه آموخته ها به کتاب خواندن نیست.
فرصت های خیلی خیلی زیادی برای آموختن هست؛ فقط بر این شرط که درآن مکان و زمانی که باید بشنوید و ببینید واقعا گوشهای شنواو چشم های بصیری داشته باشید و مطمئن باشید که به آموخته های هرچند اندک شما می تواند در یک مکان و زمان دیگر به کار و کمک شما به عنوان اعضای یک تیم یا گروه بیاید.

 

اصل دوم: اول باید با یکدیگر کار کرد؛ بعد با یکدیگر برنده شد.
همواره چالش های بزرگ کار تیمی بزرک می طلبد و ضروری ترین صفتی که تیم را در کارهای دشوار موفق می سازد همکاری توام با همدلی اعضای آن است.
باید دقت کنید که منظور صرفا همکاری تنها نیست؛ زیرا همکاری یعنی اینکه با توافق یکدیگر کاری را انجام دهیم اما اگر همدلی هم با آن جمع شود؛ یعنی انجام کار در کنار یکدیگر و اعضای تیم های همدل؛ عالم دیگری دارند.
عواملی که باعث همدلی اعضای تیم می شود:
بزرگترین عامل تحول در برداشت و بینش است بینشی در راستای آن اعضای تیم باید به چشم هماکارانی همدل به آن بنگرند نه به چشم رقیب!
البته ما منکر این نمی شویم که در هر تیمی رقابت وجود دارد در یک گروه از فرزندان خانواده اما اگر می خواهید این تیم به هدف بزرگ برسد باید در راستای رقابتی سالم و مکمل آنها بود.
مورد بعدی کانون توجه ماست؛ این که هر وقت اتفاقی افتاد اول این سوال را از خودتان کنید که این اتفاق چه پیامدی برای تیم دارد در مرحله بعد بپرسید چه چیزی برای من دارد! در واقع باید به جای خود؛ تیم را در کانون توجه قرار دهید و به فکر همه باشید.
اصل سوم:مشتاقند
در واقع انسان در هر کاری که اشتیاق داشته باشد؛ توفیق می یابد. چون برای پذیرش هر چیزی در هستی اشتیاق و نیاز لازم است. رابرت هوبارد می گوید: اگر می خواهید به اشتیاق برسید سعی کنید هر کاری را در سطح عالی آن انجام دهید چون کاری که خوب انجام شد؛ اشتیاق شما را بر می انگیزد.
اصل چهارم: تعهد پذیرند.
William hmarray در این باره می گوید :
لحظه ای که خود را به انجام کاری متعهد می سازیم خداوند هم به یاری می آید؛ دست هایی به یاوری می آیند که اگر تعهدی نداشتید؛ نمی آمدند.
بسیاری از مردم تعهد را از دریچه ی حساس خود می نگرند اما تعهد راستین چیز دیگری است؛ تعهد امری احساسی نیست بلکه ریشه ی آن در منش ماست. چون احساسات پیوسته احساسات پیوسته در نوسانند؛ اما تعهد به سنگ خارا می ماند.
تعهد به استعداد توانایی بستگی ندارد.به قدرت بیشتر؛ توانایی یا فرصت گرانبها تر نیازی نیست. بنابراین است که آن چه را داریم به کار گیریم. یعنی اگر خود را به کاربرد آنچه داریم؛ متعهد سازیم خواهیم دید که هم استعداد داریم؛ هم توانایی و می توانیم به تیم خود بهره بیشتر برسانیم.
اما چه طوری می شود یک تعهد پایدار داشت؟
اساسی ترین پاسخ این است که اگر پایه های تعهد ما براساس اعتقادات و ارزش های ما بنا شده باشند؛ حفظ آن تعهد آسان تر خواهد بود.
و از طرفی باید قبل از هر چیز تعهدات اعضای تیم خود را ارزیابی کنیم؛ چون اساسا تعهد نسبت به آدم های نا متعهد ناممکن است.
در انتها در راستای تعهد خود دل به دریا بزنید.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   9 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله مدیریت

دانلود مقاله شعر نو

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله شعر نو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

نیمایی، سپید/ پسا- مدرن در شعر فارسی نام برده شده. در بین 2 انقلاب مشروطه و جمهوری، شعر نوین نخست در معنی نو شد (اعتصامی، عشقی، لاهوتی، دهخدا، یزدی، ایرج، بهار، عارف، شهریار) سپس در شکل. ازمیان ِ رفتگان ِ شعر نو، خمسه اول (نیما، شاملو، فروغ، اخوان، سهراب)، خمسه ثانی (رحمانی، مشیری، ح مصدق، گلسرخی، کسرایی)، خمسه ثالث (ابتهاج، سلطانپور، مختاری، سیرجانی، نادرپور)؛ از زندگان خمسه یکم (کدکنی، خویی، براهنی، آزرم، سیمین) را باید نام برد.
شعر نو با نشر افسانه نیما در 1300 ه.ش. زاده شد. اصالت نیما در جهت تکامل تاریخی فرهنگ ایرانی باب طبع رهروان مطرح شعر فارسی معاصر واقع شد. آثارش منجر به ورود چهره های قوی شعر نو شد که بقول نیما از‘رود‘ وجودش آب گرفتند. پس مانایی نیما نه فقط در لذت / آموزش خوانندگانش، بلکه با ایجاد مکتب اصیل و عینی (نه سلیقه فردی و محفل بازی) ادبی شعر نو
ادامه یافت. شهرت یک شاعر را می توان برحسب عواملی مساحی کرد با: سیطره هنری پس از مرگ، توجه جهانی به خلاقیت، جهت دهی/ پیشتازی در حوزه هنری، تاثیر بر همکاران/ عامه، اصالت کارهای خلاق، دامنه افتخارات در طول زندگی. برد
ادبی/ اجتماعی پدیده عینی است؛ بر پایه ذکر شاعر در تجمعات، بین دانش جویان، سازمانها، سایتها، نشریات و اثرگذاری آنها بر مکتب، سبک، روند شعر، تاریخ، مسئولیت / پایداری او و معراجش به ضمیر ملی میباشد. این برد بر اساس مقوله های مذکور
هم بترتیبی است که در بالا در خمسه ها ذکر شد. شاملو بدعتهای هنری نیما را در آثارش بوجه احسن تکامل بخشید - با نوآوریها و فعال اجتماعی بودن. اخوان بحور نیمایی را با تلفیق اسطوره ‘مزدشتی‘، زبان حماسی، شوخ طبعی تغزلی، اشراق عمیق
حوادث اجتماعی، ارتقای بسیار درخشان داد. کاربرد مصالح محلی (فولک لر) در شعر نیما منبع غرور و راه گشایی برای شاعران
شهرهای دیگر ایران شد: س. سپهری- کاشان، ار احمدی – کرمان، کدکنی- مشهد، براهنی- تبریز. جهت گیری سیاسی نیما در جهت آرمانهای روستا و شهر در شاعران نو به رویکرد جنسیت/ ملی/ خلقی/ طبقاتی انجامید. تاکید نیما بر فرد، منجر به ادامه کارش در جنسیت/ زنانه به نوع دید فروغ/ سیمین کمک کرد.
فکر شعر نو و حتی یا اصطلاح طرح نو در شعر فارسی سابقه‌ی بسیار قدیم تری دارد؛ کار ابتذال شیوه‌‌ی شاعری شاید پس از جامی شروع شد پیروان سبک هندی در جستجوی راهی تازه برآمدند؛ از این تاریخ شاعران با توجه به ابتذال و تکرار مکررات درصدد برآمدند؛
که در لفظ و معنی غزل فارس تصرف کنند و چیز تازه ای به وجود بیاورند در این نوخواهی بیشتر توجه آنها به معانی و مضامین شعر بود؛ جنبه‌ی بیان را شاعرانی مانند صائب یکسره فرو گذاشتند و حاصل آنکه در قالب بیان معانی به هیچ کارتازه ای دست نزدند و به همین جهت پس از یک قرن از کوشش اینهمه شاعران که از دوران پیش از مغول و خصوصا بعد از حافظ بوجود آمده بود در صورت غزل اثری از تجدد وتنوع غزل فارسی باقی نماند؛ و هیچ نمونه‌ای نیست که نشان دهنده‌ی چنین تمایلی باشد مگر اینکه دو سه مورد خاص را مانند سرودن بحر طویل از آنجا آغاز کنیم.
در زمینه‌ای که ما در دست داریم می‌بینیم که این بار کار از نوع دیگری است جستجوی قالب‌های نو مقدمه ونشانه‌ی شعر نو بود. از آنجا شروع می‌کردند که قالبهای شعر را تغییر بدهند اما در این زمینه تنها به یکی از اصول مربوط به قالب شعر فارسی تاختند. کسانی که استعداد و قریحه‌ی عالی هم نداشتند به شعر سرودن در قالب‌های نو پرداختند مثلا سرودن اشعاری در قالب های مسمط و انواع آن مانند مخمس و مسدس و غیره باب شد و از آنها در شعر اجتماعی این زمان استفاده شد؛ اما این قالب های نو چندان کارگشا نبود. یکی از نکته‌های اساسی در وزن و قالب شعر فارسی رعایت تساوی مصراعها وابیات بود که ظاهرا امر مسلمی شمرده می‌شد که در آن چون و چرا نبود حتی این عدم تساوی وسیله‌ی تمسخر و تخفیف گویندگان بود. چون به این طریق درها به روی گویندگان بسته شد؛ به طریقی کوشیدند که با شرایط مجاز و معقول عیب تکرار قالب‌های مبتذل را چاره کنند و به این طریق قالب های مختلف مستزاد به وجود آمد یعنی یک نوع تنوع در عین تکرار و ابتذال. اما هنوز جرأت تجاوز از قیود مختلف در میان نبود؛ بعضی از شاعران تا حدی که می‌توانستند و مجاز شمرده می‌شد قالب های ساده‌ تر و آسان تری را برگزیدند اما هنوز قصیده وغزل مقام خود را در ساختمان شعر فارسی نگهداشته بود نیما یوشیج هنوز به این کار یعنی بر هم زدن قالی‌های شعر فارسی نپرداخته بود و قطعاتی را که می‌سرود نشانی از این تغییر کلی در بر نداشت یعنی بسیاری از قطعات اشعار او که غالبا متضمن حکایتی بر سبیل تمثیل بود نیما به صورت « قطعه » می سرود که هیچ قالب معینی وزن و قافیه صورت مثنوی سروده‌ شده بود. بنابر این در قالب بیان هیچ کار تازه‌ ای شمرده نمی‌شد. پس از آن منظومه‌ی مفصل « خانواده‌‌ی سرباز» منتشر شد که در آن هم یک نوع مسمط با وزنی کم رواج و مهجور بکار رفته بود و از همین قرار بود وزن و قالب منظومه‌ « افسانه » که از حیث وزن و قالب شعری کار نوی شمرده می‌شد؛ نیما در طی این قطعه کار را از نظر قافیه اندکی آسان‌ تر کرد اما از نظر وزن عروضی تغییر فاحشی در آن دیده نمی‌شد. پس از آن نیما شعری با عنوان « ای شب » در مجله هفتگی نوبهار انتشار یافت که نوعی از مسمط به حساب می‌آمد نیما کار خود را ادامه داد و از سرزنش مدعیان اندیشه نکرد اما مسئله‌ی تساوی هجاها در همه مصراعها و ابیات هر قطعه هنوز مقام مستحکم خود را در اشعار او محفوظ داشت. شاید نحستین اشعار نیما یوشیج که در آنها از دست قافیه گریخته بود و به این طریق حد فاصل میان مصراعها و ابیات از میان رفت در مجله موسیقی منتشر شد و سپس به توسط عده‌ی کمی از این آزادی استقبال شد؛ و وزن شعر نو به این طریق که مورد استعمال وتقلید جوانان صاحب قریحه قرار گرفته بود از این به بعد راه تکامل طبیعی را پیموده تا آنجا که کار به دست تازه کارانی افتاد که از اصول فنی کارآگاهی بسیار کمی داشتند و آخر کلمات برید واحیانا بی معنی را نشانه‌ی تنوع و تجدد می‌شمردند و به عنوان شعر نو بکار می‌بردند.
من به عنوان مدیر مجله‌ی سخن راه معتدل‌تری پیش گرفته بودم و دو طرف کار را ملاحظه می کردم و به این سبب مورد حمله وحتی معاوضه‌ی دو طرف بودم. هر یک از قطعاتی که در این مجموعه به چاپ رسیده است نمونه و نشانه یکی از آزمایشهایی است که در طی مدتی طولانی در شعر من بکار رفته است. به این طریق که را مناسب‌تری را برای شعر فارسی امروز بکار ببریم؛ قالب‌های شعر که مبنای بسیاری از این اشعار است غالبا نتیجه‌ی این آزمایشهاست. گاهی کوشیده‌ ام که قالب شعر را به مقصود و غرض اصلی گوینده نزدیک کنم. قطعه « بت‌ پرست » که کوتاهی وبلندی مصراعهای آن مختلف است برای بیان کمال تأثر پرستنده‌ای که می‌ترسد ارادت و ایمانش در پیشگاه بت پذیرفته نشود ( بت پرست ص 141) در بسیاری از قطعات دیگر هیچگونه قید وتکلفی بکار نرفته مگر آنجا که اقتضای معنی و مضمون ایجاب می کرده است که قالب خاصی بوجود بیاید که متناسب با آن مضمون باشد. نه آنکه به عنوان الگوی قابل پیروی دیگران در ضمن مطالب دیگر باشد؛ مثلا قطعه « ماه در مرداب » از حیث وزن و قافیه و تکرار بعضی از مصراعها که صدای ملایم پارو زدن در دریاچه را بیان می کند به هیچ وجه قابل تقلید در موارد دیگر نیست.
از مجموع قطعاتی که در این مجموعه گرد آمده است؛ شاید چگونگی تحول و تجدد را در طی 50 ساله اخیر بتوان دریافت؛ عقاید خود را درباره شعر و شاعری در طی مقالات مبسوط در مجله‌ی سخن منتشر کرده‌ام که در کتاب شعر و هنر تحت عنوان هفتاد سخن منتشر شده است و اینجا شاید محتاج به تکرار نباشد. درباره شعر خود چیزی نمی‌توانم بگویم جز اینکه بگویم شعر و شاعری را بسیار دوست می داشتم و آرزویم آن بود که شعرم بهتر از این باشد.

 

شیوه نقد. بازار شعر نو هنوز وسیع نیست تا بتواند کتابی در باره زندگی یک شاعر نو را جذب کند. لذا شرح کامل زندگی شاعرنو در دست جامعه نیست. مشکل است که خصوصیات شخصی شاعر را بخاطر حجب اجتماعی ش در شعرهای چاپی او حفاری کرد. در فرهنگ ایران، هنوز شرح زندگی خصوصی یک فرد از محرمات است. ولی نسبت به ادبیات قرون وسطای ایران ادبیات معاصر تخیلات هنرمند را آشکارتر می کند. منابع برای مطالعه زندگی شاعر نوسرا بقرار زیرند.
1. شعر نو، بر خلاف شعر سنتی، تا حدودی در برگیرنده زوایای زندگی خصوصی شاعر می باشد؛ آثار شاعر نو نقد و تحلیل بیشتر شده اند.
2. ادبیات شفاهی درباره شاعر بصورت خاطره نزد ادیبان همسن یا جوانتر وجود داشته، پراکنده نشر یافته اند.
4. نامه/ کارت پستال ها به دوستان، خویشان، دیگران؛ سفرنامه.
5. مدارک پزشگی، شغلی، سفری.
6. آثار غیرکلامی- نقاشی، مجسمه، عکس.
3. شرح حال زندگی بوسیله نویسندگان دیگر.
نتیجه. در مطالعه آثار خمسه اول، در سطرهای شعری آنها، این واژه ها بوفور دیده میشوند: غم، تنهایی، خالی، دلگیر، افسردگی، دل تنک، جنون، خسته، غربت، بیم، زوال، دل گرفته، ابری، جدا، نومیدی، محصور، حزن، اشگ، گریه، مرثیه، خامشی، تهی، مسکین، عزلت، ناامید. تصاویر اضطراب تنگنا مانند گور، چاه، غرق شدن نیز وجود دارد. تنگی نفس، خلجان، دلهره، ترس هم آمده. توصیف بیگانگی در مفصلهای شعرنو را هم می شود باز شناخت. نقلهایی با کلمات فوق از آثار آنها که تبلور علایم سه بیماری فوق اند، آورده میشوند: صادق هدایت (1330-1282)، فروغ فرخ زاد (46-1313)، نیما یوشیج (38-1274)، احمد شاملو (79-1304)، مهدی اخوان ثالث (69-1307)، سپهری (59-1307). طول عمر متوسط آنها 53 سال است. زودمرگی روشنفکر داخل و طول عمر در تبعید (جمالزاده، علوی) قابل غور است. این علایم را می توان با خاطراتی از زندگی نامه (چه کتبی چه شفاهی) شاعران چاشنی زد. نثر هدایت بویژه بوف کور به شعر نو بسیار نزدیک است و بر اشعار فروغ تاثیر دارد. بعلاوه زندگی او الگوی بارز بیماری و هنر می باشد. از این رو چند نقل قول هم از او می آید. این نقل قولهای شعری را با دو منبع نقد اشعارشان و خاطره نویسی خود یا ادبیان دیگر میتوان محک زد. از تطبیق تحلیل آثارشان مقوله های افسردگی، اضطراب، بیگانگی در شعر نو را میتوان استنتاج کرد. این اختلالات در دیگر ادیبان هم هست: بهرنگی، ساعدی (رک 3 شاهرخی)، آل احمد، رحمانی. جامعه سنتی امکان برخورد صحیح با این اختلالات را ندارد. چون پیش از مداوا نیاز به علت یابی، آمار، و نهادهای مدنی می باشد.
شاپور جورکش: شعر نیمایی ناشناخته ماند
۸۵/۴/۲۶ - ۱۰:۵۴ – ایسنا
شاپور چورکش معتقد است: شاعران جنبش دهه 70 برای تحکیم شعر و تئوری خود هم که شده از روی‌آوردن به نظریه نیما ناگزیرند. این شاعر در ادامه گفت‌وگو با خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، متذکر شد: یکی از عوامل خاموش ماندن شعر دهه 70 ضعف تئوری آن بود و شعر نیمایی یعنی شعری که بر پایه مدارا و دموکراسی طراحی شده تا دهه 50 از بستر لازم برخوردار نبود و به همین جهت ناشناخته ماند. وی با اشاره به کتاب «بوطیقای شعر نو» که در آن به طور مشروح به شعر نیما یوشیج و استفاده از قالب نیمایی پرداخته، یادآور شد: بحران شعری که امروز گریبان‌گیر هنر ملی ماست، همان است که نیما 60 سال پیش به آن پی برده و برای رفع آن پیشنهادهایی داده است که «میدان دید تازه» محور آن است. جورکش با بیان این مطلب که شعر آزاد به تعبیر نیما یعنی شعری برای جامعه آزاد که در آن هر موجودی حق حیات داشته باشد، در ادامه توضیح داد: به این تعبیر هر پرسونای شعری به جای خود حرف می‌زند، اما تعبیری که پیروان نیما از شعر آزاد داشتند، آن را به شعری آزاد از وزن و قافیه فروکاهی کردند. میدان دید تازه نیما دربرگیرنده مولفه‌هایی است برای دموکراتیزه کردن، دراماتیک کردن شعر، فردیت‌بخشی به شخصیت‌های شعری و نگاه به جهان متکثر یعنی همان عواملی که شاعران دهه 70 پیگیر آن بودند. وی در پایان گفت: امروزه با رویکرد دموکراتیک به شعر هر لحظه نیاز به خواندن و
داشتن تئوری‌های از پیش آماده شعر آزاد بیش‌تر خواهد شد.

 

آیا بنای شعر نیمایی متروکه شده است؟
امروز به نظر می‌رسد قالب نیمایی کم‌تر مورد استفاده قرار می‌گیرد، و شاعران در قالب‌های دیگر و حتا کهن‌تر بیش‌تر طبع‌آزمایی می‌کنند. عده‌ای از شاعران دلیل این امر را که چرا امروز از این قالب نو کم‌تر استفاده می‌شود، تمام شدن ظرفیت آن و عده دیگری نیز سخت بودن این قالب را دلیل به کار نبردنش ازسوی شاعران ذکر می‌کنند.
خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این‌باره با تعدادی از شاعران و منتقدان گفت‌وگو کرد.

 

تمام‌شدن دوره‌ی قالب نیمایی!
قالب نیمایی شاید مقداری از حرف‌های اجتماعی را توانسته باشد منعکس کند، ولی عشق را به آن صورت که بوده، نشان نداده؛ درواقع عشق و عاطفه در شعر نیما ارضا نشد. نتیجه‌اش این شد که شاعران برای بیان عشق به سمت غزل و شعر سپید رفتند و درنتیجه چالش ایجاد شد؛ چراکه روحیه ایرانی هرگز خارج از عشق نبوده است. مفتون درباره دلیل دیگری که امروز به شعر نیمایی کم‌تر پرداخته می‌شود، گفت: شعر نیمایی بدون پرداخت کامل نتیجه نمی‌دهد؛ این شعر به ویرایش زیادی نیاز دارد و به این دلیل است که عوالم عاطفی در آن از بین می‌رود.
ساخت‌های نیمایی منسوخ نشده‌اند!
امروز دیگر لازم نیست که شاعران با همان طرز بیان نیما شعر بگویند. قالب نیمایی یکی از وسایلی است که شاعر می‌تواند در آن کار کند؛ یا گرفتار آن می‌شود و می‌تواند شعرهای نیمایی خوبی خلق کند یا در آن حرکتی نمی‌کند و ساکن می‌شود، اما درنهایت آفرینش شاعر است که تعیین می‌کند در چه قالبی بسراید و نمی‌توان تعیین کرد که شاعری مثلا در قالب سپید یا نیمایی شعر بگوید.
شعر " نیما " غنیمت زبان فارسی است

 


منظور نیما از " شعر نو‌‏" چه بود‌‏؟

 

در آن زمان , یعنی گشودن جبهه‌‏ای در برابر شعر کلاسیک , یعنی عبور از صورت و سیرت شعر کهن , وداع با اوزان عروضی و توزین مضاعف مصادیع , و همچنین تغییر مسیر اشباع شده سوبژه و ابژه .
بحران شعر معاصر از کجا شروع می شود‌‏, سر چشمه‌‏اش کجاست‌‏؟
به اتفاقی به نام بحران در شعر و بحران شعر اعتقادی ندارم‌‏ . شعر فارسی در طول حیات طولانی خود‌‏ , دور به دور , یا شکوفایی را طی کره یا رکود و اشباع شدگی را . نمی توانم ، از دوره های رکود و اشباع شدگی به نام بحران یاد کنم , رکود و اشباع شدگی ادواری , در واقع دوران دورخیز کردن شعر برای رسیدن‌‏ به افق و گستره تازه تری است . مثلا در اواخر دهه 50 تا اوایل دهه60 , شعر شاملویی و زبان فاخر و فخیم آرام آرام دچار ضربه شدن و نوعی اشباع گریز ناپذیر شدکه البته در اواسط دهه 60 , این رکود به حاشیه رفت و جریان‌‏های تازه تری عرصه را در مقام یک امکان غالب و فراگیر به دست گرفت.

 

جریان غالب این دو دهه در شعر ما , با نام جنبش شعر گفتار مطرح شده است‌‏ . آیا این جنبش نیز از پیشنهادات نیما بوده است‌‏؟
رسیدن به زبان طبیعی , در شعر , پیشنهاد نیماست . این زبان طبیعی , همین شعر گفتار است.

 

چرا شعر نیمایی به مفهوم رعایت تمام اسلوب‌‏های شعری نیما , از تاثیر بیرون رفته و خاصه بعد از اخوان ثالث , دیگر هوا خواهی و مخاطبی ندارد‌‏؟

 

در این 30 سال اخیر بنا به آمار رشد جامعه بشری در تمام حوزه ها , به ویژه حوزه علوم , برابر با تحول در 3 هزار سال گذشته است . روزگار ما روز گار شتاب است . حدود 46 سال از آخرین سروده نیما می گذرد , کم نیست ! این حدودا نیم قرن یک طرف , و از رودکی تا نیما هم یک طرف , نیما اگر امروز ناگهان از خواب7 هزار ساله برخیزد و حتی موفق ترین و خلاق‌‏ترین شعرهای این دهه را بخواند , از شدت عصبانیت , دوباره به همان غزل و قصیده باز می گردد . در حالی که اتفاقی نیفتاده است و تنها آرزوهای محال آن پیرمرد محقق شده است ، پیشنهادات خود او راه تکامل را پیش گرفته است.

 

آیا شعر نیما به آخر رسیده است‌‏؟

 

شعر آن عزیز نابغه هرگز به آخر نمی رسد ، شعر نیمایی و دوران آن بله ! تمام شده است‌‏ , اما شعر نیما غنیمت زبان فارسی است . هنوز هم هیچ شاعری نتوانسته است ، ‌‏شعری با قدرت و عظمت شعر " ری را " نیما خلق کند.

 

اگر نیما زنده می ماند‌‏ , دو دهه دیگر بیشتر عمر می کرد ‌‏, آیا می توانست مثلا شعر سپید را تحمل کند و یا بپذیرد ؟‌‏

 

با رجوع به یادداشت های نیما , به نظر نمی رسد که آدمی اهل جمود و تکرار باشد ‌‏, او قدرت عبور از خود را داشت . زمان شکنی ، چون نیما اگر چه عنایتی به شعر نوپای سپید نداشت ، اما کیمیای زمان به اضافه نبوغ فردی گاه معجزه می آفریند.

 

مولفه‌‏های شعر نیمایی چقدر در دوران اولیه شاعری شما تجلی پیدا کرده بود‌‏؟

 

کارم را در نوجوانی با شعر کلاسیک شروع کردم , اما خیلی سریع" فروغ" , و بعد" شاملو" را شناختم ‌‏, با این حال ، آن ریتم ذهنی و ضرباهنگ درونی شده , راهم را به سوی سر منزل "نیما " هدایت کرد , و چه کوتاه از آن ساخت بریدم , و راه نخست خود یعنی " موج ناب"‌‏ را یافتم , و اوایل دهه60 ، هم که خود آغاز جنبش شعر گفتار بود.

 

چرا روی شعر نیمایی توقف نکردید ؟

 

مطبوعات دهه پنجاه- خاصه نیمه نخست آن - هنوز هم اردوگاه شعر نیمایی بود‌‏ , هنوز بحث بی سوادانه و نبرد کهنه و نو ادامه داشت.
سال 1351 در شب شعری در مسجد سلیمان شعری نیمایی با عنوان " شبان " خواندم که مورد استقبال قرار گرفت‌‏ , اما سال 1353 به این نوع تجارب شک کردم . در جمع دوستان یک بار گفتم " وزن آشکار خیلی لوس است " دوستی گفت ‌‏: نظر شاملو هم همین است . واقعا تا آن لحظه جمله‌‏ای با این مضمون از شاملو نخوانده بودم‌‏ , اما شعرش مصداق همین اراده بود

 

امروز به نظر می‌رسد قالب نیمایی کم‌تر مورد استفاده قرار می‌گیرد، و شاعران در قالب‌های دیگر و حتا کهن‌تر بیش‌تر طبع‌آزمایی می‌کنند. عده‌ای از شاعران دلیل این امر را که چرا امروز از این قالب;نو کم‌تر استفاده می‌شود، تمام شدن ظرفیت آن و عده دیگری نیز سخت بودن این قالب را دلیل به کار نبردنش ازسوی شاعران ذکر می‌کنند. خبرنگار بخش ادب خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این‌باره با تعدادی از شاعران و منتقدان گفت‌وگو کرد تمام‌شدن دوره‌ی قالب نیمایییدالله مفتون امینی در این‌باره معتقد است: سال‌هاست که قالب نیمایی دوره‌اش تمام شده و به یکنواختی رسیده است وی با بیان این مطلب که قالب نیمایی ظرفیت کامل بیان مسائل اجتماعی و عشق را ندارد، متذکر شد: قالب نیمایی شاید مقداری از حرف‌های اجتماعی را توانسته باشد منعکس کند، ولی عشق را به آن صورت که بوده، نشان نداده؛ درواقع عشق و عاطفه در شعر نیما ارضا نشد. نتیجه‌اش این شد که شاعران برای بیان عشق به سمت غزل و شعر سپید رفتند و درنتیجه چالش ایجاد شد؛ چراکه روحیه ایرانی هرگز خارج از عشق نبوده است. مفتون درباره دلیل دیگری که امروز به شعر نیمایی کم‌تر پرداخته می‌شود، گفت: شعر نیمایی بدون پرداخت کامل نتیجه نمی‌دهد؛ این شعر به ویرایش زیادی نیاز دارد و به این دلیل است که عوالم عاطفی در آن از بین می‌رود. ساخت‌های نیمایی منسوخ نشده‌اند! > محمدعلی سپانلواعتقاد دارد که ساخت‌های نیمایی هنوز منسوخ نشده‌اند و این آفرینش شاعر است که تعیین می‌کند در قالب نیمایی یا هر قالب دیگری شعر بسراید. او گفت: هیچ سبک و قالبی، قالب دیگر را منسوخ نمی‌کند و ادبیات هرگز مرهون قالب‌هایش نبوده‌ است؛ ادبیات سرگذشت روح انسان است و می‌تواند قالب یا سبک را به خود بگیرد. این شاعر در عین حال معتقد است: امروز دیگر لازم نیست که شاعران با همان طرز بیان نیما شعر بگویند. قالب نیمایی یکی از وسایلی است که شاعر می‌تواند در آن کار کند؛ یا گرفتار آن می‌شود و می‌تواند شعرهای نیمایی خوبی خلق کند یا در آن حرکتی نمی‌کند و ساکن می‌شود، اما درنهایت آفرینش شاعر است که تعیین می‌کند در چه قالبی بسراید و نمی‌توان تعیین کرد که شاعری مثلا در قالب سپید یا نیمایی شعر بگوید. قالب نیمایی و هنوز به نیمه نرسیدن ظرف آنسیروس نیرو نیز در این‌باره گفت: شاید امروز ظرف قصیده و غزل پر شده باشد، اما هنوز ظرف شعر نیمایی به نیمه هم نرسیده است. او افزود: نیما یوشیج از غول بزرگ ادبیات کلاسیک عبور کرد و کاری قانونمند در شعر فارسی را پی نهاد، اما به اندازه کافی روی آن کار نشد. در حالی‌که شاعران ما یک‌باره از این قالب به قالب دیگری پریده‌اند و گمان می‌کنند که این سبک دیگر جای کار کردن ندارد و حالا باید روی قالب‌های نوتری کار کرد. امروز هنوز باید روی شعر نیمایی کار کنیم و بگذاریم 40 یا 50 سال از آن بگذرد، آن‌وقت شعر ما خواه ناخواه به جلوتر حرکت خواهد کرد و از این قالب نیز عبور می‌کند؛ ولی امروز هنوز زمان گذشتن از آن نرسیده استاین شاعر برعکس مفتون امینی معتقد است که بسیاری از مضامین را می‌توان در قالب نیمایی به کار برد؛ اما این‌که شاعران امروز از آن کم‌تر استفاده می‌کنند، به دلیل تنبلی آنان است. نیرو متذکر شد: امروز شعرهایی که به اسم شعر نیمایی سروده می‌شوند، به هیچ‌عنوان شعر نیمایی نیستند و دیگر هم نمی‌توان به کسی فهماند که شعر نیمایی چیست؛ چرا که امروز هر که شعر نو می‌گوید، گمان می‌کند شعر نیمایی سروده‌ است. شاعران قالب‌ها را نمی‌شناسندمنصور اوجیاستفاده نکردن شاعران امروز را از قالب نیمایی، ناشی از شناخت نداشتن آن‌ها دانست و افزود: همه قالب‌ها هنوز خواننده دارند، ولی شاعران چون آن‌ها را نمی‌شناسند، ترجیح می‌دهند شعر سپید بگویند. وی گفت: در شعر کلاسیک هنوز قالب‌هایی داریم که ظرفیتشان تمام نشده؛ چه رسد به شعر نیمایی که مدت زیادی از پیدایش آن نگذشته است. اگر کسی می‌گوید که امروز ظرفیت قالب نیمایی تمام شده، به این دلیل است که توانایی شعر گفتن در این قالب را ندارد. اگر شاعری به معنای واقعی شاعر باشد، تمام سبک‌ها و قالب‌ها را می‌شناسد و کار شعری‌اش را ابتدا با آن‌ها شروع می‌کند و آن‌وقت سراغ قالب‌های دیگر می‌رود؛ ولی شاعران امروز ما نه شعر کلاسیک را درست می‌شناسند و نه شعر نو و نیمایی را و چون نمی‌شناسند، می‌گویند دوره شعر نیمایی تمام شده است. اوجی یادآور شد: شعر وقتی می‌آید، شاعر تعیین نمی‌کند که در چه قالبی باشد؛ ممکن است شعر در قالب کلاسیک، نیمایی یا سپید بیاید و این خود شعر است که تعیین می‌کند در چه قالبی باید باشد. هنوز هم جای کارکردن روی بسیاری از قالب‌ها وجود دارد و شاعر تعیین‌کننده قالب نیست

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله شعر نو