فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کتابخانه ملی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کتابخانه ملی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

دید کلی
کتابخانه ملی ایران با نام فعلی رسما در شهریور 1316 هجری شمسی در محل فعلی آن گشایش یافت. پایه اصلی مجموعه آن، کتابهای کتابخانه دارالفنون است که در سال 1280 ه.ق. تاسیس شده بودت. این کتابخانه اکنون (1364) دارای 219000 جلد کتاب (شامل کتاب فارسی و عربی و 114 هزار کتاب به زبانهای خارجی) چاپی و 12 هزار جلد نفیس خطی و 700 عنوان مجله فارسی و 366 عنوان مجله لاتین و تعدادی نقشه، پوستر و عکس و اسلاید و اسناد و مدارک است. در سال 1361، مرکز خدمات کتابداری خود به کتابخانه ملی ایران پیوست. طبق قانون واسپاری باید از هرکتاب و نشریه چاپی که داخل مرزهای جغرافیایی ایران منتشر می شود دو نسخه به کتابخانه ملی سپرده شود. رده بندی کتابخانه از سال 1362 به بعد بر مبنای نظام رده بندی کنگره است. قبل از آن رده بندی بر اساس شماره ثبت بوده است. کتابخانه ملی، مادر کتابخانه‌های یک کشور است و در راس همه آنها قرار دارد و به پیشرفت نظام کتابخانه ای کشور، بخصوص شبکه کتابخانه‌های عمومی کمک می کند. کتابخانه ملی معمولا یک یا چند نسخه از کلیه آثار مکتوب و غیر مکتوب کشور مربوطه را برای ثبت، نگهداری و برگه نویسی دریافت می دارد. به همین دلیل کتابخانه ثبت آثار (Copyright Labrary) هست. بودجه کتابخانه ملی از طریق دولت تامین می شود و اداره آن با هیات امناست.
ویژگی‌های قرن 19، برای رشد کتابخانه‌های ملی مساعد بود و این مساله مورد تایید است که قرن 19 دوران کاشتن بذر کتابخانه ملی با ارزش جهان می باشد. احتمالا پاره‌ای از این کتابخانه‌ها پیشتر پایه گذاری شده اند اما بیشترین تاکید بر ملی بودن آنها و مورد پذیرش و شناسایی قرار گرفتن آنها در قرن 19 میلادی است.
تعریف کتابخانه ملی
این نوع کتابخانه همه نوشته‌ها را در سطح ملی گر می آورد و منظم می کند و خدماتش نه تنها جغرافیایی کشور گسترده است بلکه امروزه، به سبب ایجاد شبکه‌های جهانی، با جوامع خارج از کشور نیز در ارتباط است. اجتماعی که با این گونه کتابخانه همبستگی دارد یک ملت است.
وضایف کتابخانه ملی
• کتابخانه ملی باید از هر کتابی که داخل مرزهای جغرافیایی یک کشور منتشر می شود یک یا چند نسخه را داشته باشد؛
• از کتابهایی که در خارج از کشور درباره کشور متبوع کتابخانه ملی چاپ می شود یک یا چند نسخه را داشته باشد؛
• تهیه کتابشناسی ملی؛
• تهیه فهرست مشترک (Union Cataloug)؛
• وضع قوانین مربوط به کتابخانه ها؛
• تهیه میکروفیلم، چاپ عکس (افست) از کتاب و تشکیل کلاس‌های کار آموزی و برگزاری نمایشگاههای کتاب.
آندره گدار، معمار نخستین ساختمان کتابخانه ملی ایران
جمال آباد، نام روستایی در دامنه جنوبی ارتفاعات البرز است. این روستا به مانند دیگر ارتفاعات شمال تهران، خوش آب و هواست و تابستان هایی خنک را برای شهروندان تهرانی نوید می داده است. منازل یا به عبارت بهتر، باغچه های سبز و خرمی داشت که درختان میوه و چنار، سرو و سپیدار، زینت بخش آن بود. در یکی از این خانه ها و در حدود شصت سال پیش، مردی فرانسوی زندگی می کرد که اهالی بومی جمال آباد، وی را به نام مسیو می شناختند. پیرمرد موقر و آراسته ای که گهگاه برخی از رجال و صاحب منصبان شهری به دیدارش می آمدند و ساعت ها با او گفت وگو می کردند. روستاییان زحمتکش و ساده دل از جایگاه بلند این پیرمرد خبر نداشتند ولی با این غریبه خوش برخورد احساس بیگانگی هم نمی کردند.
مسیو آن چنان با اهالی روستا انس گرفته بود که با همشهریان پاریسی خود هم نمی توانست (یا نمی خواست) چنین ارتباطی برقرار کند. او زندگی مجلل و آپارتمان های پر زرق و برق پاریس را رها کرده بود و در مکانی سکنی گزیده بود که نه آب لوله کشی داشت و نه برق و تلفن. او درخلوت این روستا به گوشه ای از ذوق و هنر ایرانی پی برده بود که آن را این گونه بیان می کند:
"فرشته ذوق و الهام، همان طور که می دانیم، به هر جا اراده کند، روح و معنا می دهد؛ ولی به نظر می رسد که به جمال آباد، بیشتر از هر جای دیگر دمیده است. به همین سبب، این خانه را برای معرفی معماری متواضع و آشنای ایرانی انتخاب کرده ام. خانه بر بلندی قرار گرفته و آفتابگیر است و همین از علاقه خاص ایرانی به فضا حکایت می کند."
آندره گدارANDRE GODARD در سال 1881 میلادی در پاریس به دنیا آمد. تحصیلات خود را در دانشکده هنرهای زیبای پاریس به پایان برد. در سال 1307 شمسی مطابق با 1929 میلادی به دعوت دولت وقت ایران، برای سازماندهی و راه اندازی اداره کل باستان شناسی وارد ایران شد. به موجب قراردادی رسمی که به امضای وزیر وقت معارف رسیده بود، اداره موزه وزارت معارف را تا سال 1312 عهده دار بود. از ابتدای سال 1313 با حفظ سمت، به ریاست کتابخانه وزارت معارف و با تأسیس موزه ایران باستان به سمت مدیر کل موزه منصوب شد.
خدمات فرهنگی
آندره گدار در مدت 32 سال اقامت در ایران، علاوه بر آنکه در مسوولیت های متعددی همچون مدیر کل عتیقات (عتیقه جات) و رییس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، خدمت می نمود از بسیاری آثار تاریخی و باستانی در سراسر ایران بازدید کرد. کوشش های او تنها به تحقیق و کاوش در باره این آثار محدود نمی شد. او با همتی مثال زدنی و با کوشش فراوان، حفاظت و نگهداری از این آثار را جزو اهداف خود قرار داد. نامه نگاری ها و مذاکرات بسیار او با دست اندرکاران و مقامات دولتی شاهدی بر این مدعاست. از آن جمله می توان به یکی از آخرین مکاتبات وی با نخست وزیر وقت ایران در سال 1337 اشاره کرد که بیانگر گوشه ای از علاقه او به فرهنگ ایران زمین است:
..."اگر چه کلیه طرح های مورد نظر خود را نتوانستم در ایران محقق سازم ولی توانستم کارهای مفیدی برای ایران انجام دهم: بنیان گذاری اداره خدمات باستان شناسی، تاسیس موزه باستان شناسی [ایران شناسی]، بازسازی ارزشمندترین ابنیه تاریخی، تهیه طرح های کلی دانشگاه تهران، ایجاد اداره انتشارات خدمات باستان شناسی که دیگر به جای زبان فرانسه از زبان فارسی استفاده می شود.

با این حال چند طرح که برایم بسیار با اهمیت بود با کمال تأسف رها شده است. در این نامه بیشتر تأکیدم بر موزه باستان شناسی تهران است. 20 سال از عمر آن می گذرد. احتیاج به تجدید نظر و تکمیل دارد. تجهیزات مورد نیاز آن هنوز تأمین نشده است. احتیاج به نصب شبکه برق و بهبود سایر مسائل ظاهری دارد که بسیار مورد توجه ایرانیان و خارجیان خواهد بود... سازماندهی مجدد و اقدام تازه برای معرفی مجموعه ها و انتشار کاتالوگ با ویرایش جدید و چاپ مطلوب همراه با تصاویر زیبا، سود هنگفتی برای تبلیغ ایران در خارج خواهد داشت. زیرا کاتالوگ های مناسب، فروش خوبی داشته و کلکسیون های غیر حرفه ای آنها را نگهداری می کنند. اما برای حصول به چنین نتایجی، لازم است... اختیاراتی به بنده اعطاء شود تا بتوانم در پایان مدت اقامتم در ایران طرح های خود را به اتمام برسانم."
دستیار و مشوق گدار در طول دوران اقامت او در ایران همسر دانشمندش، یدا گدار YADDA GODARD بود که در غالب سفرهای پژوهشی و اکتشافات باستان شناسی همراه بود. حتی تصور کار عظیم گدار و همراهانش در راه سفر به تمام نقاط کشور پهناور ایران و با امکانات اندک دهه های 1310 و 1320 شمسی کار آسانی نیست، به خصوص زمانی که با نگاهی کارشناسانه به آثار و یادداشت های او نظر بیفکنیم و هنوز آنها را دقیق، سودمند و کم اشتباه بیابیم.
یادگار برجسته و مهم گدار که با گذشت نزدیک به هفتاد سال کماکان قطب فرهنگی پایتخت محسوب می شود، دانشگاه تهران است. نقشه عمومی دانشگاه تهران و برخی دانشکده ها و تالارهای آن، از آثار بر جای مانده آندره گدار است.
موزه مردم شناسی، که در محوطه کاخ گلستان واقع شده، نیز از جمله بناهایی است که گدار در ساخت و راه اندازی آن دخالت داشته است. نمونه های متعدد دیگری در تهران و سایر شهرها می شناسیم که در زمان ریاست گدار بر اداره عتیقه جات و موزه ایران باستان افتتاح گردیده است.(1) وی نخستین رئیس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران نیز بود و در سال 1337 موفق به دریافت دکترای افتخاری از همین دانشگاه شد.
طراحی و معماری نخستین ساختمان کتابخانه ملی ایران
ساختمان قدیمی کتابخانه ملی که در خیابان سی تیر تهران واقع شده از جمله بناهای مهمی است که طرح و نقشه آن را آندره گدار کشیده است. در سال 1312 شمسی، وزیر فرهنگ وقت، مامور احداث موزه در محوطه میدان مشق می شود. تهیه نقشه جامع موزه و ساختمان های مربوط، به آندره گدار واگذار می شود. پس از اتمام نقشه، آن را به رضاخان جهت تأیید نشان می دهند. متاسفانه نقشه ای که به اعتراف علی اصغر حکمت (1271- 1359) وزیر فرهنگ وقت، شاهکار و در نوع خود بی نظیر بود، به دستور رضا خان و به بهانه اسراف در زمین های شهر تهران به کنار گذاشته می شود و وزیر نیز مورد توبیخ قرار می گیرد.(2) در همان سال، قطعه زمینی در گوشه شمال غربی میدان مشق برای کتابخانه در نظر گرفته می شود. این بار هم آندره گدار مامور تهیه نقشه ای متناسب با معماری موزه می شود و نهایتاً ساختمان کتابخانه ملی همانند موزه ایران باستان در سال 1316 افتتاح می گردد.
با توجه به اظهار نظرهای موجود، نقشه نخستین گدار برای کتابخانه ملی با توجه به وسعت فضای پیشنهادی، نقشه ای کامل تر بوده است. به همین دلیل مدت کوتاهی پس از افتتاح کتابخانه ملی، نیاز به گسترش فضای کتابخانه کاملاً محسوس بود. به نحوی که در آرشیوهای موجود، مکاتبات متعددی از جانب مرحوم مهدی بیانی (1285- 1346)، ریاست وقت کتابخانه ملی، با آندره گدار صورت پذیرفته است که در آنها نیاز به افزایش فضای کتابخانه اشاره شده است. بالا خره در اواخر دهه 1330، دست اندرکاران کتابخانه مجبور به احداث ساختمان ضمیمه ای در ضلع شرقی محوطه کتابخانه می شوند. زیربنای ساختمان کتابخانه بر مبنای نقشه گدار،500 متر مربع و پس از احداث ساختمان الحاقی، بالغ بر 1000 متر مربع بوده است.
گدار در نمای بیرونی ساختمان موزه از اطاق کسری الهام گرفته است. در ساخت بنای کتابخانه، اهتمام گدار به یکنواختی و تجانس آن با ساختمان موزه مثال زدنی است. او در انتخاب نوع مصالح و دیگر مسائل مرتبط با معماری نهایت دقت را به کار برد، به گونه ای که پس از گذشت 65 سال از احداث بنای کتابخانه ملی، همچنان استوار و با شکوه می نماید.
شاید بتوان ادعا کرد در صورت عمل به نقشه اولیه و جامع گدار برای موزه و کتابخانه، بسیاری از مشکلات پدید آمده در سال ها و بلکه دهه های بعد رخ نمی داد.
ارتباط گدار با کتابخانه ملی فقط در احداث بنای آن خلاصه نمی شود. در سالیان بعد نیز همواره از وجود او به عنوان فردی مطلع و صاحب نظر استفاده شده است. از جمله ماجرای کتاب هایی است که نزد دانشسرای عالی امانت بود و در جلسه ای با حضور گدار و 3نفر دیگر از صاحب نظران، تصمیم به انتقال این مجموعه به کتابخانه ملی گرفته می شود.

آثار و تالیفات
از گدار، کتاب ها و مقالات متعددی بر جای مانده است. اما آنچه نوشته های او را ارزشی مضاعف می بخشد، سبک و شیوه او در گردآوری اطلاعات است. آنچه در آثار گدار منعکس گردیده است، سال ها تلاش خستگی ناپذیر در راه شناسایی آثار و ابنیه تاریخی ایران از آذربایجان و کوه های صعب العبور آن گرفته تا بیابان های خشک و لم یزرع مرکزی ایران و سرزمین پهناور خراسان است. چه بسا اگر همت و اراده و به بیان بهتر عشق او به سرزمین ایران نبود، بسیاری از آثار و ابنیه نابود و یا دست کم به وادی فراموشی سپرده می شد.
گدار نتیجه اکتشافات و تحقیقات وسیع خود را از سال 1315 در قالب جزواتی سالانه به زبان فرانسه منتشر کرد و بر آن آثار ایران نام نهاد. این اثر گرانبها که در 8 جزوه بود، در 4 مجلد به چاپ رسید و در طی 50 سال به پارسی برگردانده شد. جزوه اول از جلد اول در سال 1314 با ترجمه مرحوم رشید یاسمی (1274- 1330) و جزوه دوم و سوم با ترجمه محمدتقی مصطفوی (1284- 1359) و ویراستاری علمی پاشا صالح (1280- 1369) در سال 1316 منتشر شد. در فاصله انتشار این 3 جزوه که ناشر آن وزارت معارف و اوقات و صنایع مستظرفه بود با 5 جزوه باقی مانده که در سال 1365 به چاپ رسید، بخش های پراکنده ای از کتاب آثار ایران به صورت مقاله در نشریات فارسی زبان انتشار یافت. از آن جمله می توان به ترجمه های ابراهیم شکورزاده (1303- 1381) در نشریه نامه آستان قدس اشاره کرد که در 7 قسمت به بررسی ناحیه رباط شرف (بین سرخس و مشهد) پرداخته است. این مقاله ها از شماره 26 نامه آستان قدس (بهمن 1346) تا شماره 36 (خرداد 1352) ادامه یافت. ضمن آنکه در شماره 24 همین نشریه و از همین مترجم، بخش دیگری از آثار ایران به عنوان "مصلای طرق و مشهد" به چاپ رسیده بود. مقاله "میل اهنگان" بخش دیگری از جلد چهارم آثار ایران بود که با ترجمه مرحوم تقی بینش (1300- 1375) در نشریه فرهنگ خراسان، اسفند 1341 درج گردید (میل آهنگان یا آهنجان در 20 کیلومتری شمال شهر مشهد واقع شده و جزو بناهایی محسوب می شود که برای آرامگاه ها و مقبره ها ساخته می شده است).
همان گونه که ذکر شد، پنج جزوه باقیمانده آثار ایران در سال 1365 با ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم (1318- 1377) و توسط بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی به چاپ رسید.
در تدوین کتاب ارزشمند آثار ایران، گدار علاوه بر همسرش از محققان و ایران شناسان برجسته دیگری نیز سود برده است. از آن جمله است: ماکسیم سیرو، پل پلیو و مایرون اسمیت.
مرحوم ابوالقاسم سحاب (1265- 1335) در کتاب فرهنگ خاورشناسان و در ذیل مدخل گدار، اشاره به مجله ای با نام راهنمای تاریخی ایران می کند که اصل آن به زبان فرانسه بوده و رشید یاسمی آن را به فارسی ترجمه کرده است و در ادامه به ذکر کتاب دیگری با عنوان آثار ایران باستان از آندره گدار می پردازد. به نظر می رسد تفکیک این دو اثر از یکدیگر اشتباه بود و هر دوی اینها در واقع همان آثار ایران است.
نکته مهمی که در باره آثار ایران باید دانست، دامنه موضوعی آن است. زیرا این کتاب نه تنها به بحث در باره بناهای ایران می پردازد، بلکه مباحثی در زمینه نسخه های خطی و دیگر اشیای هنری، نظیر کوزه و ظروف سفالی و فلزی و غیره را هم در برمی گیرد.
طاق های ایرانی، نام کتاب دیگری از آندره گدار است که در سال 1369 با ترجمه کرامت الله افسر به فارسی برگردانده شد. انواع قوس ها، طاق بندی ها، گنبدها و مقرنس ها از روزگاران گذشته تا عصر نویسنده در نقاط مختلف ایران و در معابد، مساجد، آتشکده ها، کاخ ها، آب انبارها و حتی خانه ها در این کتاب بررسی شده است.
مقالات متعدد دیگری از گدار در نشریاتی چون: هنر و مردم، تعلیم و تربیت (نشریه ماهانه وزارت معارف) و یادگار(به سرپرستی عباس اقبال آشتیانی) ترجمه شده و به چاپ رسیده است. به دلیل جایگاه والای گدار در عرصه علمی و فرهنگی، سخنرانی هایی که او در مجامع مختلف ایراد می کرد نیز در پاره ای منابع آورده شده است.
در بررسی آثار ایران شناسی به زبان فرانسه، نام گدار از هر نام دیگری بیشتری به چشم می آید. از جمله کتاب های معروف او می توان به اشیای برنزی لرستان اشاره کرد که در سال 1931 میلادی در پاریس به چاپ رسید.
فعالیت های گدار به ایران منحصر نمی شد. او در راستای مطالعات شرق شناسی خود، به کشورهای عراق، سوریه، اردن، مصر، هند و افغانستان هم سفر کرد. رهاورد سفر او به افغانستان، کتابی بود با عنوان آثار باستانی بودایی در بامیان که در سال 1928 به زبان فرانسه منتشر گردید.
آندره گدار تنها در حوزه فرهنگ و هنر سرشناس نبود، او در مسائل سیاسی و اجتماعی هم از شهرت نیکی برخوردار بود، به نحوی که در خلال سال های جنگ دوم جهانی و در زمان اشغال فرانسه از سوی آلمان نازی، نهضت مقاومت ملی فرانسه وی را به عنوان نماینده خود در ایران برگزید. در این مدت، گدار دست به انتشار نشریه ای به نام فرانسه آزاد زد که در تهران منتشر می شد. گدار در سال 1965 میلادی و در سن 84 سالگی در فرانسه در گذشت.
تاریخچه کتابخانه ملی ایران
در سال1290ش. برای نخستین بار تشکیل سازمان کتابخانه ملی قانونمند شد. نظامنامه داخلی کتابخانه در سال 1302ش. در27 ماده و1 تبصره به تصویب رسید. دایره کتابخانه ملی و شعبه اطلاعات و کتابخانه ملی در تشکیلات اداره انطباعات وزارت معارف و اوقاف در بهمن 1312ش. گنجانده شد. این کتابخانه تا سال 1316 ش. که رسماً کتابخانه ملی نامیده شد، بارها تغییر نام داد: کتابخانه دارالفنون، کتابخانه معارف، کتابخانه ملی فرهنگ، کتابخانه فردوسی، کتابخانه ملی تهران و غیره. در این تاریخ، این موسسه، اداره ای از ادارات سازمان باستان شناسی محسوب می گردید.

کتابخانه که تا سال1343 شمسی تابع وزارت فرهنگ بود، از این سال تحت نظارت اداره کل کتابخانه ها (واحدی از واحدهای وزارت فرهنگ و هنر) درآمد و از سال 1353 واحد مستقلی در وزارت فرهنگ و هنر شد. پس از انقلاب اسلامی، طی مصوبه سال 1358 شورای انقلاب، کتابخانه پهلوی سابق به کتابخانه ملی انتقال یافت و کتابخانه ملی به وزارت فرهنگ و آموزش عالی ملحق شد.
در سال1362 مرکز خدمات کتابداری (از واحدهای وزارت فرهنگ و آموزش عالی) در این کتابخانه ادغام شد و سرانجام، در سال 1369 با تصویب مجلس شورای اسلامی، این کتابخانه به عنوان یک سازمان مستقل زیر نظر مستقیم ریاست جمهوری قرار گرفت. در سال 1378 سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منفک شد و به کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران پیوست. و بالاخره در سال 1381 با مصوبه شورای عالی اداری و ادغام با سازمان اسناد ملی ایران نام آن به «سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران» تغییر یافت. فعالیت های تخصصی «سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران» به وسیله دو معاونت کتابخانه ملی و اسناد ملی انجام می گردد.
چایخانه‌
مراجعه‌کنندگان‌ می‌توانند از این‌ مکان‌ برای‌ استراحت‌ استفاده‌ کنند.
سرویس‌ رفت‌ و آمد
از اول‌ وقت‌ اداری‌ تا پایان‌ کار کتابخانه‌ سرویسهایی‌ از کتابخانه‌ به‌ متروی‌ میرداماد و بالعکس‌ مشغول‌ به‌ کار هستند. استفاده‌ از این‌ سرویسها رایگان‌ است‌
سیستم جامع کتابخانة ملّی ایران (رسا)
هدف از تولید سیستم جامع کتابخانة ملّی ایران، اتوماسیون فرآیندهای کاری معاونت کتابخانة ملّی و ذخیره سازی رکوردهای مرتبط با کلیة مواد کتابخانه ای بر اساس استانداردهای جهانی است. این نرم افزار که استاندارد مارک ایران(بومی شدة استاندارد جهانی یونی مارک) را مبنای کار خود قرار داده است، اکثر قابلیت های سیستم های مشابه و پیشتاز خارجی مانند ALEPH و Innovative را داراست.
تولید این محصول از شهریور سال 1382 آغاز و با طی مراحل مختلف تولید در شهریور 1385 آماده بهره برداری شده است. شرکت پارس آذرخش با بهره گیری از متخصصان کارآمد داخلی و با استفادة مناسب از دانش فنی و کتابداری موجود در سازمان به انجام این مهم نایل شد. این پروژه از معدود پروژه های موفق طرح تکفاست که رمز موفقیت آن در همکاری نزدیک مجری و کارفرما، و به عبارتی، انجام یک کار گروهی نهفته است.

 

امکانات سیستم جامع کتابخانة ملّی ایران
سیستم جامع کتابخانة ملّی مبتنی بر یونی مارک و مارک ایران بوده و فرایندهای فهرست نویسی، نمایه سازی، مستندسازی، فیپا، شاپا، سفارشات، واسپاری، امانت، ثبت آثار و مبادله و اهداء را مکانیزه می کند. این برنامه دارای امکاناتی از قبیل جستجو، اُپک (OPAC)، تبادل اطلاعات بین کتابخانه ای و پشتیبانی از Z39.50 است.
ویژگیهای خاص پروژه
به کارگیری یک سیستم یکپارچه در اکثر بخش های معاونت کتابخانة ملّی و جمع آوری کلیة نرم افزارهای متفرق، ناقص و ناهمگون که بر اساس نیازهای مقطعی ایجاد شده بودند. در سیستم جدید کلیة بخش های مختلف معاونت کتابخانة ملّی می توانند به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند.
استفاده از تجربیات متخصصان برجستة کتابداری کشور در نهایی کردن نیازمندی های کتابخانة ملّی کشور در قالب مورد- کاربردهای (Use Case) سیستم
به کارگیری تکنولوژی های پیشرفته مبتنی بر جاوا و استفاده از معماری سه لایه در نرم افزار
استفاده از متدولوژی RUP در تولید نرم افزار
امکان به کارگیری یک سیستم توانمند داخلی در کلّیة کتابخانه ها و مؤسسات اطلاعاتی کشور و امکان تبادل آسان اطلاعات بین کتابخانه ها در سطح ملی و بین المللی در آینده ای نزدیک با توجه به بستر تبادل یکسان
امکان بازاریابی در کشورهای اسلامی و منطقه برای سیستم جامع کتابخانة ملّی ایران
ارتقای توانمندی های یک شرکت نرم افزاری داخلی
نقش سازمان اسناد و کتابخانة ملّی ایران در تولید محصول
سیاست گذاری مداوم برای اجرای قابل قبول پروژه
نهایی کردن نیازمندیهای سازمان طی جلسات متعدد در یک دورة زمانی طولانی
نظارت و هدایت شرکت مجری در انتخاب تکنولوژی های مناسب برای تولید نرم افزار
شناسایی مداوم مشکلات و پیدا کردن راه حل های مناسب برای رفع آنها
نظارت مستمر بر کیفیت مطلوب تیم مجری و انجام مراحل مختلف تولید نرم افزار
برقراری ارتباط مستمر با شرکت مجری در قالب جلسات منظم ماهیانه، جلسات فنّی، جلسات کتابداری و بازرسی از شرکت
شناسایی مستمر مستندات مورد نیازی که در مقاطع مختلف باید از طرف شرکت مجری به سازمان تحویل می شد.
مراحل اصلی تولید سیستم جامع کتابخانة ملّی ایران
انتخاب بستر تولید و متدولوژی
نهایی شدن مورد-کاربردهای نسخة اول پروژه
طراحی و پیاده سازی نسخة اول پروژه
آزمون سیستمی در داخل شرکت
تحویل نسخة اول بر اساس فرم های تغییر به صورت دستی در قالب یک تیم 4 نفره
نهایی شدن کلیة مورد-کاربردهای سیستم
طراحی و پیاده سازی کلیة قسمت های سیستم
آزمون سیستمی در داخل شرکت
تحویل کلیة قسمت های نرم افزار بر اساس فرم های تغییر به صورت مکانیزه در قالب یک تیم 20 نفره

 

استانداردها
کتابخانه ملّـی در جـایگـاه کتابخانه مـادر و مطابق بـا قانون اساسنامه خود، وظیفه گردآوری و تدوین استانداردها و دستور العمل های رایج در حوزه کتابداری و اطلاع رسانی را بر عهده دارد که برخی از آنها به شرح زیر است:
• سر عنوان های موضوعی فارسی
ایـن اثـر در برگیرنده شکـل مستنـد موضوعات مطروحه در کتاب های منتشر شده در داخل ایران است. تاکنون سه ویرایش از آن به چاپ رسیده است.
• فهرست مستند اسامی مشاهیر و مؤلفان
نـام صحیـح و تـاریـخ تولد یـا فوت افراد سرشناس، نویسندگان و مترجمانی که کتابی از ایشان یا راجع به ایشان در ایـران منتشـر شـده بـاشـد را می توان در ایـن اثر یافت. به عبارت دیگر این اثر مانند سر عنوان های موضوعی فارسی و دارای پشتوانه انتشاراتی است.
• سر عنوان های موضوعی پزشکی
بـه علـت تنـوع و گستردگی موضوعات در علـم پزشکی، سر عنوان های این حوزه به صورت مبنی جداگانه در دو جلد از جانب کتابخانه ملّی ایران تدوین و منتشر شده است.
• گسترش های رده بندی
از آنجـا کـه رده بندی های مـوجـود در سطح جهان در موضوعات مختص ایران و اسلام، جوابگو نیست، کتابخانه ملّی سالهاست که به تدوین گسترش های مختلفی از رده بندی های دیویی و کنگره می پردازد.
گسترش های دیویی
تاکنون گسترش رده بندی دیویی برای تاریخ ایران، ادبیات ایران، زبان های ایران، جغرافیای ایران و اسلام تدوین و منتشر شده است.
گسترش های کنگره
عـلاوه بـر تاریخ، ادبیات و جغرافیای ایران و اسلام با رده های فلسفه اسلامی ( BBR )، سازمان های آموزشی در ایـران ( LGR )، ادبیـات فرانسه ( PQ )، ادبیـات عربی ( PJA ) و ادبیات روسی ( PG ) نیز مطابق با استانداردهای کتابخانه کنگره، گسترش یافته است.
• نشانه مؤلف فارسی برای رده بندی های دیویی و کنگره.
• تدوین و انتشار مارک ایران.
• استانداردهای کتابخانه های آموزشگاهی، دانشگاهی، تخصصـی، نابینـایـان و زنـدان
تاریخچه سازمان :
سازمان‌ اسناد و کتابخانه‌ ملی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌ مؤسسه‌ای‌ آموزشی‌، پژوهشی‌، علمی‌ و خدماتی‌ است‌ که‌ اساسنامه‌ آن‌ به‌ تصویب‌ مجلس‌ شورای‌ اسلامی‌ رسیده‌ است‌ و ریاست‌ عالیه‌ آن‌ با رئیس‌ جمهوری‌ است‌.
شکل‌گیری‌ رسمی‌ کتابخانه‌ ملی‌ به‌ سال‌ 1316 بازمی‌گردد. در سال‌ 1358 مرکز خدمات‌ کتابداری‌، و در سال‌ 1378 سازمان‌ مدارک‌ فرهنگی‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در کتابخانه‌ ملی‌ ادغام‌ شدند و سرانجام‌ در سال‌ 1381 با تصویب‌ شورای‌ عالی‌ اداری‌، کتابخانه‌ ملی‌ و سازمان‌ اسناد ملی‌ با هم‌ ادغام‌ شدند و سازمان‌ فعلی‌ شکل‌ گرفت‌. اکنون‌ این‌ سازمان‌ در دو ساختمان‌ مستقل‌ «کتابخانه‌ ملی‌ ایران‌» و «گنجینه‌ اسناد ملی‌ ایران‌» فعالیت‌ دارد.

 

تاریخچه کتابخانه ملی ایران :
مقـدمـه
تـاریخچـه تشکیـل مجمـوعـه کتابخانه بـه آغـاز دهـه 1240 ش. بـاز می گردد. در 1268 ق./1231ش.، مدرسه دارالفنون در تهـران کار خود را آغاز کرد، و 12 سال بعد ( 1280ق./1243ش.) کتابخانه کوچکی در آن مدرسه تأسیس شد و تقدیر چنین بود که این مجموعه کوچک در مدرسه ای که به سبک اروپایی، ساخته شده بود، هسته اولیه مجموعه کتابخانه ملّی ایـران شـود کـه 73 سـال بعـد، در سوم شهریور 1316ش. رسماً، در تهران، گشایش یافت؛ و یکی از مظاهر تجدد در این کشور به شمار می رفت.
در عهد مظفرالدین شاه که آشنایی ایرانیان با تمدن غرب بیشتر شد، در 1315ق./ 1276ش.، به منظور اشاعه فرهنگ و تأسیس مـدارس جـدیـد، انجمـن معـارف تهران تشکیل شد. انجمن یک سال بعد، در 17 جمادی الثانی 1316/1277 ش. ‌« کتابخانه ملی معارف » را با مجموعه ای که با کوشش فراوان گردآوری کرده بود، در جنب مدرسه دارالفنون، در محل انجمن، تأسیس کرد. نکته مهم اینکه واژه « ملّی » که در نـام ایـن کتابخانه بـه کـار رفتـه، بـه هیچ وجه به معنای « ملیتی » و « ملی گرایانه » نبـود، بلکـه بیـانگـر آن بـود کـه این کتابخانه هیچ گونه وابستگی به دولت ندارد و مؤسسه ای است غیر انتفاعی و مردمی از این رو، بی جا نیست اگر آن را نخستیـن کتابخانه عمـومی ایران بدانیم که در تهران تأسیس شد؛ کما اینکه تا چند دهه بعد کتابخانه ملی تبریز،کتابخانه ملی فارس، کتابخانه ملی کرمان، و کتابخانه ملی رشت نیز، که جملگی کتابخانه عمومی بودند، در ایران تأسیس شدند. والا در هرکشوری فقط یک کتابخانه ملّی می تواند وجود داشته باشد. از این رو، صحیح نیست « کتابخانه ملی معارف» را سلف کتابخانه ملـی ایـران بدانیم.
در 1324ق./1284ش.، در زمان وزارت علاء الملک، کتابخانه ملی معارف به مدرسه دارالفنون منتقل و با کتابخانه آن مدرسه ادغـام شد. در 1338ق./1298ش.، در زمـان وزارت معارف حکیم الملک، نـام « کتـابخـانـه معـارف » را بـر ایـن کتابخانه نهادند و بالاخره در 1353ق./1313ش.، در دوره وزارت معـارف علی اصغر حکمت، بـه نـام « کتابخانه عمومی معارف » خـوانـده شـد. بنـا بـر نـظام نـامـه کتابخانه عمومی معـارف ( مصوب 9 دی 1313 ش. ) کتابخانه « از دوایر اداره انطباعات بـوده « و حدود 5000 جلد کتاب و به طور متوسط 31 نفر مراجعه کننده در هر روز داشته است.
بـخش « وظایف » نیـز فقـط بـه شـرح وظایف کارکنان کتابخانه اختصـاص دارد و هیـچ اشاره ای به وظایف کتابخانه نمی کنند. اما در نظامنامه اداره انطباعات ( سازمان مادر کتابخانه معارف ) در بخش دایره کتابخانه ملّی، وظایف کتابخانه عبارت بودند از:
الف) تنظیم و مواظبت کتب موجود در کتابخانه و تدوین و طبع فهرست های لازم برای کتب.
ب ) جمع آوری کتب منطبعه و جراید و مجلات داخله و خارجه که به کتابخانه می رسد.
ج ) انتخاب و تعیین کتب خطی و چاپی که همه ساله باید برای تکمیل کتابخانه خریداری شود.
اینهـا بیشتـر وظایف کلی یک کتابخانه عمومی است. ریاست کتابخانه معارف در این زمان بر عهده جهانگیر شمس -آوری بـوده کـه بـه تازگی از آمریکا به ایران برگشته و با کتابخانه های جدید آشنا بود. رویداد مهم دیگر، در 1313ش.، برگزاری کنگره و جشن هزاره فردوسی در تهران بود، شاید برای نخستین بار بود که گروه چشمگیری از ایران شناسان و خاورشناسان سراسر جهـان در ایران گرد می آمدند. در مدرسه دارالفنون تالاری به نام فردوسی نام گذاری شد و آثار خـاورشنـاسـان و ایـرانشنـاسـان میهمـان و کتـاب هـایـی کـه به کنگره اهدا کرده بودند ، در آنجا گردآوری شد. پس از برگزاری کنگره، این کتاب ها نیز به مجموعه کتابخانه عمومی معارف اضافه شد.
نخستین ساختمان کتابخانه ملّی
در اواخـر 1313ش. مهدی بیانی کـه به ریاست کتابخانه عمومی معارف منصوب شـده بـود، در تـلاش و مکاتبات خـود بـرای رفـع مشکل جا و فضای کتابخانه عمومی معارف، از فرصت استفاده کرد و تأسیس « کتابخانه ملّی ایران » را بـه علی اصغر حکمت، وزیـر معـارف، پیشنهاد کرد که مورد قبول قرار گرفت و با اقبال روبـه رو شـد. در همیـن زمان موزه ایران باستان، در بخش غربی میدان مشق ( نبش خیابان امام خمینی و سی تیر کنونی ) در دست ساخت و ساز بـود و در قسمت شمالی ساختمان موزه ایران باستان قطعه زمینی بایر بود به مساحت حدود 3500 متر مربع. در 1315ش. علی اصغر حکمت از رضا شاه اجازه خـواسـت کـه در این زمین کتابخانه ای تخصصی برای موزه ایران باستان ساخته شود و به نام ابوالقاسم فردوسی، کتابخانه فردوسی نام گذاری شود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  39  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کتابخانه ملی

دانلود مقاله ستارخان سردار ملی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله ستارخان سردار ملی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

در بین مردانی که برای دفاع از مشروطیت و حقوق ملت دست به شمشیر برده و آنرا پس از استبداد صغیر دو مرتبه بازگردانیدند، ستارخان سردار ملی مقام اول را دارد؛ بحق او قهرمان مشروطیت ایران است.

 

ستارخان پیش از مشروطیت از لوطیان تبریز بود. لوطیان تبریز از قدیم طبقه خاصی را تشکیل میدادند و اخلاق و عادات بخصوصی داشتند. با حکومت و مأمورین دولت همیشه مخالفت می نمودند؛ چنانکه در عصر شاه طهماسب صفوی عده ای از آنان در عصیان طغیان نمودند و به مجازات رسیدند. پس از بروز اختلاف بین متشرعه و شیخیه، لوطی ها نیز دو دسته شدند و به مخالفت همدیگر برخاستند. اعمال و رفتار آنان مورد توجه طبقات مردم بود. محمدامین خیابانی دیوانی به زبان ترکی درباره وقایع لوطی های تبریز سروده که در عهد نادرمیرزا مؤلف "تاریخ تبریز" با وصف چند دفعه چاپ کمیاب بوده است. ستارخان از لوطیان بومی نبود، بلکه اصل او از قراجه داغ و از ایل محمدخانلو بود. خود به شیخیه اعتقاد داشت و روزگاری در اطراف شهر به سر می برد. پنهانی به مشهد رفته و برگشته بود.

 

ستارخان پس از اعلام مشروطیت به شهر آمد و به اسب فروشی اشتغال ورزید و سپس جزو مجاهدین مسلح گردید. پس از بمباردمان مجلس، دعوت انجمن ایالتی آذربایجان را که خود را به دنیا جانشین مجلس بمباردمان شده معرفی می کرد، قبول کرد. در محله امیرخیز با قوای دولتی جنگ نمود. با وصف شکست مجاهدین و سست شدن آنها، وی استقامت به خرج داد و تسلیم نشد و محله امیرخیز را به تصرف قشون دولتی نداد. وقتی بر ایران گذشته است که مشروطیت فقط در محله امیرخیز تبریز وجود داشت و همه جای ایران در دست پادشاه مستبد بود.

 

ژنرال قونسول روس به وی بیرق روسیه داده و تضمین می کرد که اگر تسلیم شود از تعرض محمدعلی شاه مصون باشد، اما او قبول نکرد. آنقدر مقاومت کرد تا مجاهدین محلات دیگر به جنبش آمدند و قوای دولت را عقب راندند. این مقاومت به محمدعلی شاه معلوم ساخت که بلوای تبریز امری جدی است و ممکن است کار آن بلوا بالاتر گیرد و کار به جاهای باریکتر بکشد. این بود که عین الدوله را به محاصره تبریز فرستاد و از عشایر و خوانین نفر و اسلحه خواست. ستارخان بدواً اردوی ماکو را منهزم نمود و بعداً عین الدوله را عقب نشاند و بر تبریز مسلط شد. پس از آن، به زور از مردم اعانه خواست و مرتکب بعضی اشتباهات شد و مردم را ناراضی نمود. (موضوع اعانه جمع کردن ستارخان مربوط می شود به خبردار شدن انجمن تبریز از بمباردمان مجلس و احتمال کودتا بر علیه مشروطیت نوپا. نخستین اقدام انجمن پس از اطلاع بر این موضوع، پس از ارسال تلگرافها به سایر شهرها، در صدد اعزام نیروی مسلح به تهران درآمد. به دنبال این تصمیم دفتر اعانه ای برای تأمین هزینه این اردوکشی دایر گردید.)

 

پس از آنکه قشون روس وارد تبریز گردید، وی به شهبندری عثمانی (قونسولخانه) پناه برد و بالاخره به طهران رهسپار شد. در پایتخت مشروطه پذیرایی گرم و باشکوه از وی به عمل آمد. ستارخان با شاه و نایب السلطنه در یک کالسکه نشسته، با جلال تمام وارد شهر گشت و در باغ اتابک منزل گرفت.

 

چون پس از فتح تهران به دست ملیون، احتیاجی به وجود مجاهدین نبود و این جماعت با در دست داشتن اسلحه امنیت پایتخت را متزلزل می کردند، دولت مشروطه بر آن شد که اسلحه مجاهدین را جمع کند. مجاهدین تهران به منزل ستارخان سردار ملی جمع شده، بنای مقاومت را گذاشتند. در نتیجه تیراندازی ها تیری به پای او اصابت کرد و (بدین گونه پایی که در صحنه های آتش و خون دلیرانه و بی تزلزل گام زده بود با تیر دولت انقلابی از رفتار باز ایستاد و بنا به قول احمد کسروی "بدینسان یگانه قهرمان آزادی از پا درافتاد" - تاریخ هیجده ساله، ص 143) مجاهدین مغلوب شدند. در اثر آن تیر مزاج ستارخان علیل شد. مرگ سردار ملی را عصر روز سه شنبه 25 آبانماه 1293 شمسی مطابق به 28 ذیحجه 1332 قمری نوشته اند. سردار هنگام پیوستن به جاودانگی 48 سال داشت. جسم بی روح وی را در مقبره طوطی در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم در شهر ری به خاک سپردند. آرامــگـــاه ســـردار تا سال 1324 شمسی وضع حقیرانه ای داشت. در این سال پس از میتینگ طرفداران پرشور ستارخان بر سر قبر وی، یک آرامگاه موقتی ساخته شد. ولی یک سال بعد این آرامگاه با خاک یکسان شد. بعدها به همت امیرخیزی و دیگران، سنگ قبری برای آرامگاه سردار تهیه شد که به قول سلام الله جاوید "اگر چه لایق آن مرحوم نبوده، ولی از هیچ بهتر است".

 

این بود تاریخ زندگانی پرحادثه مردی که مشروطیت ایران را نجات داده است. در یک خانواده کوچک به دنیا آمد، در یک محیط فاسد تربیت شد، در یک ساعت بحرانی دست به اسلحه برد. چون مدافع مشروطیت بود او از یک حرکت مترقی دفاع کرد و نامش جاویدان شد.

 

درباره ستارخان خیلی چیزها نوشته و گفته اند. در خارج از آذربایجان او را به درستی نشناخته اند. در خود آذربایجان نیز چون مردم عادی نمی توانستند بر خود هموار کنند که یک نفر اسب فروش بر یک شهر بلکه بر یک ایالت فرمانروا باشد. درباره او برای کوچک کردن او قصه ها ساختند و پرداختند. اما حقیقت قضیه اینکه وی مردی شجاع و نسبت به مشروطیت صمیمی بود و چون از آن دفاع کرده، قهرمان مشروطیت به شمار رفته است و خالی از ضعف و نقص نبوده است. غیر از آن هم نمی شد از وی متوقع بود و جوانمردی هائی هم داشته است.

 

دو برادر و یک برادرزاده او را سالداتهای روس به دار زده اند، یعنی در راه مشروطیت قربانی داده است؛ بنابراین سزاوار احترام است.

 

فعلاً مجسمه ستارخان در موزه آذربایجان به معرض نمایش بازدید کنندگان گذاشته شده است. و نیز تندیس نیم تنه آن قهرمان آزادی در ورودی نمایشگاه بین المللی تبریز گذاشته شده است.

 

 

 

 

 

پس از سرکوبی مشروطه خواهان و به توپ بستن مجلس توسط عمال محمدعلی شاه قاجار، مردم شهرهای مختلف کشور سر به شورش برداشتند و تصمیم به مبارزه با استبداد گرفتند. مردم تبریز نیز در حمایت از مشروطه دست به قیام زدند.
در این میان ستارخان و باقرخان با رهبری مردم در این قیام توانستند کنترل تبریز را به دست گیرند و بر مخالفین غلبه کنند. ستارخان در سال 1292 هجری شمسی در گذشت. ابن حاجی حسن قرچه داغی معروف به ستارخان اصلا از اهالی قرچه داغ و ارسباران کنونی است اما فامیل او به تبریز کوچ کردند. او نیز از جوانمردان محله امیرخیز تبریز بود. وی از جمله مردانی بود که برای دفاع از مشروطیت و حقوق ملت دست به سلاح برد و به سبب شجاعتها و فداکاری هایی که در مبارزه علیه نیروهای استبدادی محمد علی شاه قاجار از خود نشان داد، از طرف آزادی خواهان به سردار ملی ملقب شد. وی پیش از مشروطیت از لوطیان تبریز بود. پس از اعلام مشروطیت نیز به شهر آمد و به اسب فروشی اشتغال ورزید و سپس جزو مجاهدین مسلح گردید. پس از بمباران مجلس، دعوت انجمن ایالتی آذربایجان را قبول کرد. او در دوران مشروطه نیروهای آزادی خواه آذربایجان را به یاری باقرخان برای گشودن تهران بسیج کرد و در این فتح با نیروهای جنوب و گیلان همکار شد.
پس از فتح تهران به دست ملیون، مجاهدین تهران به منزل ستارخان سردار ملی جمع شده و بنای مقاومت را گذاشتند.در سی ام رجب سال 1328 ه.ق در پارک اتابک که منزلگاه وی و مجاهدان ایشان بود جنگ سختی بین قشون دولتی که می خواستند او را خلع سلاح کنند در گرفت و عاقبت قشون دولتی غالب آمده سی تن را کشته و سیصد تن را اسیر کردند. در نتیجه تیراندازی ها تیری به پای او اصابت کرد. در اثر آن تیر مزاج ستارخان علیل شد.
مرگ سردار ملی را عصر روز سه شنبه 25 آبانماه 1293 شمسی مطابق به 28 ذیحجه 1332 قمری نوشته اند. سردار هنگام پیوستن به جاودانگی 48 سال داشت.
پیکر وی را در مقبره طوطی در جوار بقعه حضرت عبدالعظیم در شهرری به خاک سپردند. عظمت کار سردارملی هنگامی درک می شود که بدانیم، وقتی وی و تفنگداران محله امیرخیز تبریز به مقاومت علیه استبداد برخاستند تمام ایران در سکوت و رکود کامل بود و مشروطه خواهان یا از ایران رفته بودند یا کنجی گزیده بودند و البته عده ای در تبریز همراه وی بودند. مقاومت ستارخان و باقرخان و تفنگداران شجاع آنان در محله امیرخیر و خیابان چنان جانانه و مخلصانه و مجاهدانه بود که در سرما و گرما و در محاصره شدید شهر از سوی هزاران تن لشکر مستبدان از تهران و منطقه و نداشتن سلاح و آذوقه، ماه ها مقاومت و دفاع و حمله کردند تا آرام آرام در گیلان و اصفهان و خراسان، آن هم به نام ستارخان حرکت های مسلحانه شکل گرفت. و استبداد محمدعلی شاهی عقب نشینی کرد و سرانجام به روسیه پناهنده شد. اما، سرگذشت و پایان کار ستارخان و مجاهدانش در پایتخت، غم افزا و جانگداز است. از راه رسیده ها و در خلوت خزیده ها و همدستان دول خارجی و استبداد داخلی و برخی آزادیخواهان به نوا رسیده، عرصه را بر مجاهدان تنگ کردند و بلای جان مشروطه خواهان واقعی شدند زیرا ستارخان ها را خار راه خود برای برخی اقدامات ناموجه می دیدند

 

 

 


عین الدوله که خود نتوانسته بود پیشرفتی در جنگ بنماید به صمد خان چشم امید دوخته بود و برای او نامه های دلگرم کننده می فرستاد. هنگامی که او به «سردرود» رسید با وجودیکه چهار توپ کوچک به همراه داشت یک توپ بزرگ و تعدادی سرباز برایش فرستاد. صمد خان برای اینکه نمایشی از قدرت بدهد روز جمعه شانزدهم بهمن سال 1287 شمسی حمله ای با سرو صدای زیاد آغاز کرد.

 

در این حمله جنگجویان رحیم خان و سربازان دولتی نیز سپاهیان صمد خان را تقویت می کردند. سنگرهای خطیب را مجاهدان آزادیخواه حفظ می کردند و تعدادی نیز در حمله پیشدستی کردند. ناگهان سیل سواران آنان را محاصره کرد. آنان که موقعیت دشوار خود را درک کردند چاره را در آن دیدند که تا زنده هستند سواران بیشتری از سپاه دشمن را هدف گلوله های خود قرار دهند. سرانجام پنج تن از آزادیخواهان کشته و چهارده تن دستگیر شدند که امیدی به زنده ماندنشان نمی بود زیرا صمدخان اسیران جنگی را فوری سر می برید.
ستارخان و باقر خان که از موضع محاصره شدگان آگاهی یافتند با گروهی ارمنی و گرجی و به یاری مجاهدین محصور آمدند. صمد خان افراد زیر فرمان خود را به دسته های پنجاه نفری و سد نفری تقسیم کرده بود و هر دسته چند نفری از مجاهدان را محاصره کرده بودند. ستارخان و باقرخان گروه ها را با مهارتی که در فن جنگ داشتند مجبور به عقب نشینی کردند و تا یک فرسخ آنان را فراری دادند.اما مجاهدان آنان را دنبال کردند وتعداد دیگری را به خاک افکندند. درباره نتیجه این جنگ روزنامه ها نوشتند از مجاهدان پنجاه تن کشته یا اسیر شدند وتلفات صمد خان 140 تن بوده است.
تا سیزده روز حمله ای از سوی صمد خان صورت نگرفت. گرجی ها به فکر افتادند در مسیر صمد خان بمبی فرار دهند. اما شبانه روباهی پایش به سیم بمب گرفت و بدنش قطعه قطعه شد. صمد خان از صدا و لرزش هوا بیدار شد ولی نفهمید چه واقعه ای روی داده بود. اما مجاهدان نا امید نشدند. بمبی را در سنگری تعبیه کردند و چند نفر سوار مجاهد تا نزدیک سپاه صمد خان پیش رفتند و آنان به تعقیب شان پرداختند. به سنگر که رسیدند بمب منفجر شد. سرهنگ یحیی خان دهخوارقانی که از سردستگان سپاه صمد خان بود نابینا شد و تعدادی از سواران نیز کشته شدند. بقیه دچار وحشت شدند و به قرارگاه خود بازگشتند.
چون راه جلفا بسته شده بود مواد غذایی از قبیل گندم، جو، برنج، قند و سایر کالاها از راه روسیه نمی رسید. در تبریز قحطی مواد ضروری را خیلی بالا برده بود. با اینهمه هم صاحبان کار و کسب و هم ثروتمندان، به بینوایان کمک می کردند. حتی یکی ازثروتمندان به نام حاج جواد انبار خود را گشود و به نانوایان آرد می داد و نان را به قیمت کمتر به بینوایان می فروختند. بعضی از او خواستند تا گندم و جو موجود در انبار خود را به قیمت گرانی به آنان بفروشد. او این پیشنهاد ها را ملامت کنان رد کرد و کار خود را برای رفاه نسبی فقرا ادامه داد.
بر اثر محاصره تبریز وسیله رحیم خان رابطه مرند و سلماس با تبریز قطع شد. ستارخان هدفش این بود که به آزار و غارت سواران رحیم خان به روستائیان پایان دهد و راه ارتباط مرند و تبریز را گشاده دارد. اما هدف او عملی نشد و خود در محاصره قرار گرفت و با خونسردی و یاری مجاهدان سالم به شهر بازگشت و اضطراب تبریزیان برطرف شد.
محمد علی میرزا که دید عین الدوله و رحیم خان و صمد خان و بختیاری ها کاری از پیش نبردند ارشد الدوله، شوهر عمهّ خود را مأمور فرماندهی سپاه دولتی کرد و به او لقب «سردار ارشد» داد. او با رسیدن به باسمنج وارد اردوگاه عین الدوله گردید و با نهایت تکّبر عین الدوله را مورد سرزنش قرارداد و لاف زنان ادعا کردکه با یک جنگ شهر را تصّرف خواهد کرد. چون تلگراف های محمد علی میرزا پیاپی می رسید سردار ارشد عین الدوله را با تعدادی سوار در باسمنج رها کرد و خود با توپخانه و تجهیزات و افراد سوار و پیاده به «بارنج» در نزدیکی شهر آمد و به سنگر بندی و استقرار توپخانه پرداخت. آنگاه با شجاع الدوله( صمدخان) شهر را گلوله باران کردند وامید می داشت که مردم شهر«امان» بخواهند و تسلیم شوند. او نمی توانست و هیچگاه باور نکرد که مردم تبریز به جنگ عادت کرده اند.
سردار ارشد روز بعد دوباره شهر را زیر گلوله باران توپ گرفت تا از آن سو صمد خان با چند هزار سوار و سرباز شهر را تصرف نمایند. سواران و سربازان به سنگرهای خطیب حمله ور شدند. مجاهدان به دفاع برخاستند ولی در برابر هزاران سوار مقاومت نیاوردند و در عقب نشینی وارد شهر شدند. در این جریان عدهّ ای هم به خاک افتادند. خبر به ستارخان رسید. او سوار بر اسب به سوی دولتیان تاخت. بدون آنکه مجاهدان فراری را ملامت کند خود پیاده شد واز پشت دیواری به تیر اندازی پرداخت و چند سوار را در کنار هم به خاک افکند.
از خیابان، باقر خان سالار ملّی را به یاری سردار فرستاد و چند تن دیگر از مجاهدان به سردار پیوستند. ارمنیان و گرجی ها هم آمدند و با پرتاب نارنجک ولوله ای در بین سواران ایجاد کردند. دولتیان گرچه پافشاری می کردند ولی با وجود عده زیاد چنان در تنگنا قرار گرفتند که جمعی تفنگ خود را رها کرده، فرار کردند. سپاهی که آغاز کارش پیروزی بود با شکستی رسوا آمیز روبرو شد. جالب است که نخستین تیر ستارخان حمزه خان، از پیشاهنگان دلیر کشته شد و هر کس می آمد نعش او را ببرد در کنارش می افتاد. در این جنگ بیش از پانصد تن از دولتیان به قتل رسیدند.
یک دسته از بختیاری ها نیز با سپاهیان عین لدوله همکاری کردند. هنگامی که صمصام السلطنه و سردار اسعد اصفهان را گرفتند بر سر دوراهی قرار گرفتند. از یک سو خود را آلوده یاری طرفداران استبداد کرده بود، از سوی دیگر نمی توانستند در برابر رؤسای ایل بایستند. به هر حال عین الدوله و سالار بختیاری ها و سردار ارشد برای طرح نقشه جنگ نزد صمد خان رفتند. قرار گذاشتند از چند طرف به تبریز حمله کنند و کار را به انجام برسانند. روز چهاردهم اسفند 1278 حمله آغاز شد و تا ساعتی بعد از طلوع آفتاب مجاهدان شکست خوردند و آیدین پاشا که سردسته مجاهدان بود دستور داد که فرار کنند. مجاهدان از نظر رعایت انضباط دستور سردسته را اجرا کردند ولی گاه می ایستادند و می گفتند تکلیف زن و بچه مردم چه می شود؟
دسته های «کرد» وارد شهر شدند و به غارت خانه ها پرداختند. به محض ورود به خانه ای به استبل می رفتند و خر صاحبخانه را بیرون می کشیدند و اموال غارتی را بر آنها بار می کردند. لوطی های «قراملک» که طرفدار دولت بودند به صمدخان پیوستند. اما سردسته آنان کشته شد و دیگری به نام عباس از صورت زخمی گردید و چون خانه اش را کردها غارت کرده بودند برآشفته به دیگران گفت اینها آمده اند ولی نمی توانند بمانند. این جوان نیز که دیر پشیمان شده بود پس از چند روز درگذشت.
صمد خان ملقب به شجاع الدوله با موزیک و طمطراق وارد شهر شد. مردم غارت شده از ترس به پیشواز رفتند و پیش پایش گوسفند قربانی کردند. این وضع حکما وار بود. در خطیب و آخونی هنوز ایستادگی می شد. اما پس از چند ساعت در تنگنا قرار گرفتند و مجبور به عقب نشینی شدند و خطیب و آخونی به دست سپاهیان صمد خان افتاد.
این خبر مردم شهر را به خروش آورد. حتّی ملاّها که هرگز اسلحه به دست نگرفته بودند از انجمن تفنگ و فشنگ گرفتند و مردم را به مقاومت تشویق و تهییج می کردند. هزاران نفر به انجمن تبریز مراجعه کردند ولی انجمن به اندازه مراجعه کنندگان تفنگ نداشت. همه اندیشه ها متوّجه این بود که ستارخان سردار چگونه برای بیرون راندن دولتیان از شهر عمل خواهد کرد. قرار ستارخان و باقر خان این بود که باقر خان سالار سنگرهای مارپیچی در خیابان داشته باشند تا کسی نتواند وارد شهر شود. اما ستارخان به چنین سنگر بندی نپردازد تا مهاجم وارد شهر شود. آنگاه در کوچه ها آنان را که پراکنده و مشغول غارت هستند از پا درآورد. به این جهت ستارخان از ورود صمد خان به شهر خشنود بود.
سردار ملّی حرکت کرد و خود را به «دیزج» رسانید. در آنجا دسته ای از مجاهدان مقاومت می کردند. بعد از ظهر بود. سردار به بالا خانه ای رفت و به جنگ پرداخت . اما چون دور بود حمله اش اثر نمی داشت. پائین آمد و جلوتر رفت و خود را به بالا خانه ای رسانید. مجاهدان به جوش آمده هرکدام پناهگاهی پیدا کرده می جنگیدند. پیرمردی معروف به علی عمو از شیفتگان مشروطه و از بازرگانان ثروتمند از چندی پیش تفنگ خریده می جنگید. درآن روز هر چه یاران فراری را تشویق به پایداری کرد به جایی نرسید.در حالی که حضور سردار ملی هیجانی آفریده بود عموعلی در حال تیراندازی چشمش به یک توپ افتاد که مجاهدین از سنگر بیرون آورده بودند. عموعلی از باغی به باغی در زیر رگبار گلوله می دوید و خود را به توپ رسانید و آن را به پشت دیواری کشانید. مجاهدین کمک کردند و آن را به سنگر آوردند. توپچی پشت آن ایستاد و به گلوله باران پرداخت . نخستین گلوله به کسانی خورد که در بالاخانه بلندی سنگر گرفته و فرصت جلو رفتن به کسی نمی دادند. آتش آنجا خاموش گردید و راه برای پیشروی باز شد. مهمترین سنگر دولتیان نیز با سه گلوله توپ به کلی از بین رفت. گلوله چهارم چند تن از سرداران صمد خان را نابود ساخت. سواران کرد، زیر آتش توپ قرار گرفتند. عده ای از مجاهدان و جانبازان نیز خود را به سنگرهای هم رزمان رسانیدند. توپ های دولتی هم سرو صدا می کردند اما به مجاهدان آزاری نمی رسانیدند.
عده ای از مجاهدان دیوارهای خانه ها را سوراخ می کردند تا صمد خان را غافلگیر کرده دستگیر نمایند. صمد خان با اطرافیان خود راه فرار پیش گرفتند و این فرار او را از اسارت نجات داد. زیرا مجاهدانی که خانه به خانه از راه سوراخ کردن دیوارها به نشستنگاه صمد خان می شتافتند چند دقیقه بعد از فرار او رسیدند. مجاهدان خانه ها را در تبریز جستجو می کردند و کردها و سربازان را بیرون کشیده زندانیشان می کردند. مردم با همه آسیب هایی که از مهاجمان دیده بودند آنان را پنهان می کردند تا جانشان را نجات دهند. برخی از مجاهدان چند نفری را اعدام کردند ولی سردار و مجاهدان پخته تر مانع از آزار اسیران شدند. تعدادی زخمی و اسیر به دست مجاهدان افتاد. زخمی ها را به بیمارستان بردند و افراد سالم را تحویل شهربانی دادند. فرار صمد خان طوری بود که آشپزش فرصت نکرد ناهار او را با خود ببرد. مجاهدان آن ناهار را بدون دست خوردگی به شهر آوردند. سد و سی نفر از سواران صمد خان جان خود را از دست دادند. سنگرهای خطیب و آخونی نیز موقعیت دفاعی خود را به دست آورد. دولتیان با تلفات و دادن اسیران راه فرار در پیش گرفتند. بسیاری از اموال غارت شده به دست آمد. به دستور ستارخان آنها را در مسجدی نگاه داشتند و به صاحبانشان تحویل دادند.
در خیابان نیز جنگ به شدّت ادامه داشت. دولتیان ابتدا به «ساری داغ» رفتند و به تیراندازی آغاز کرد. آزادیخواهان با توپخانه و خمپاره پاسخ می دادند. باقر خان سالار ملّی، به تشویق مجاهدان می پرداخت. وی دو سه بار به سوی دشمن شلیک کرد و نه تن را به خاک هلاکت افکند. در این جنگ با وجود که سالار موفق نشد بالای کوه را اشغال کند بیش از دو تن تلفات نداد.
تبریزیان که دیدند «عواطف ملوکانه!» این است که مردم را غارت کنند، از بازاریان و روستائیان و جوانان دواطلب شدند با دولیتان بجنگند. انجمن برنامه ای تنظیم کرد که از غروب هر دسته ای زیر نظر یکی از پیشوایان تعلیم جنگ و ورزش ببینند. غرض از ورزش این بود که تمرین کنند اگر لازم شد مسافت معّینی را بدوند و احساس خستگی و درماندگی نکنند. ستارخان خواب و آسودگی نداشت. باتلفن با سنگرها تماس گرفت که آیا آمادگی دارند که در برابر حمله ناگهانی دشمن دفاع کنند. چون سواران صمد خان تلفن خطیب را برده بودند ستارخان شخصاً به دنبال مسئولین سنگر رفت و آنان را که در یک میهمانی بودند موظف کرد که پس ازشام فوری به سنگرهای خود بروند. در شماره آینده از آشفتگی پایتخت و قیام استان ها سخن خواهیم گفت.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  21  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ستارخان سردار ملی

دانلود مقاله وضعیت حفاظت پارک های ملی در ایران از گذشته تا به امروز

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله وضعیت حفاظت پارک های ملی در ایران از گذشته تا به امروز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله وضعیت حفاظت پارک های ملی در ایران از گذشته تا به امروز


دانلود مقاله وضعیت حفاظت پارک های ملی در ایران از گذشته تا به امروز

- در سال 1956 نخستین قانون حفاظت با تشکیل کانون شکار ایران به تصویب رسید وزیر بنای برنامه هدف داری را برای حفاظت از حیات وحش فراهم ساخت. ولی بزودی معلوم شد که امکان حفظ حیات وحش بدون حفاظت زیستگاها عملی نیست وپیش شرط حفاظت حیات وحش ، حفظ زیستگاهای آنها است . در نتیجه مفهوم حفاظت زیستگاه با کنار گذاردن اکوسیستم هائی تحت عنوان مناطق حفاظت شده عینیب پیدا کرد.
- در سال 1967 سازمان شکاربانی ونظارت بر صید به عنوان یک سازمان دولتی مسئول جایگزین شکار ایران گردید ومفاهیم حقوقی زیستگاه های حفاظت شده را تحت عناوین پارکهای حیات وحش و مناطق حفاظت شده روشن کرده وبه تصویب رساند .
- در سال  1972 سازمان شکاربانی ونظارت بر صید در تشکیلات جدیدی تحت عنوان سازمان محیط زیست ادغام شد.
- تا سال (1973) هشت پارک وحش و37 منطقه حفاظت شده ایجاد شده بود .
- تحول تشکیلاتی سازمان از محور عمده فعالیتهای خود یعنی حیات وحش وزیستگاه به کل محیط زیست کشور را می توان همگامی کشور با دگرگونی ها وضرورتهای زمان خود تلقی نمود . سازمان محیط زیست در پی استاندارد کردن تعاریف ، معیارهای انتخاب ومدیریت مناطق  با IUCN  وتصویب قوانین مناسب برای آنها ، ویژگیهای مناطق را در چهار طبقه کلی زیر توصیف کرده ودر سال 1974 به کلیه پارکهای حیات وحش تقسیم کرده است .
سازمان محیط زیست در سال 1/1/54 هجری شمسی در ایران تاسیس شده است. در ایران قبلا محیط زیست به نام اداره شکار بانی فعالیت کرده است وبا توجه به اینکه جنگل ها از جمله جنگل گلستان در غرق خانواده سلطنتی بوده است وکسی جزء افراد بخصوص حق نداشتند به آن مرز راه پیدا کنند . حتی برای عبور حیوانات اهلی سعی می کردند از کنار آن بگذرند. البته این اداره با زحمات برادر شاه عبدالرضا پهلوی وارد ایران شد.
بعد از انقلاب اسلامی ایران طبق اصل 50 قانون اساسی اداره شکاربانی به محیط زیست تغییر نام دادند . سازمان کل محیط زیست در تهران وادارات کل در مراکز استان ها ودر شهرستان ها فقط ادارات فعالیت می کنند . در حال حاضر رئیس  سازمان محیط زیست خانم دکتر جواهری که  با توجه به این که رئیس جمهور دو تا    معاون  دارند.معاون اول رئیس جمهور می باشند. معاون دیگر رئیس جمعهور رئیس سازمان تربیت بدنی می باشند.

وضعیت حفاظت در ایران از گذشته تا به امروز
تاریخچه حفاظت وشکل گیری پارکهای ملی ومناطق حفاظت شده
وظایف محیط زیست :
سیتم خرید 

 

شامل 13 صفحه فایل word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله وضعیت حفاظت پارک های ملی در ایران از گذشته تا به امروز

دانلود مقاله اوپک و منافع ملی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله اوپک و منافع ملی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

صورت اولیه مباحث بخشهای سوم و چهارم این گزارش را قبلاً در مقاله¬ای1 برای اولین بار در نشست بین المللی «برخورد اندیشه¬ها»2 با حضور کارشناسان نفت در محل دبیرخانه اوپک در وین ماه مه 1999 مطرح کردم. این مقاله، حاوی همان مباحث با تجدید نظر و نکات دیگری است که در خلال دو سال گذشته در برخی محافل دانشگاهی ارائه شده است. از آقای مهندس ناصر مواهبی از کارشناسان بر جسته نفت، صمیمانه سپاسگذارم که با دقت و حوصله فراوان، متن اولیه این مقاله را ملاحظه کردند و نکته¬های چندی را به نگارنده تذکر دادند. با وجود این، مسئولیت کاستیها و اشتباه¬های موجود البته با اینجانب است. 3
بهمن 1380

 

چکیده
42 سال قبل (1960) اوپک به ابتکار ونزوئلا تأسیس شد. کوشش¬های این کشور در متعاقد کردن ایران و عربستان و عراق در مورد ضرورت تنشکیل این سازمان، بسیار موثر بود. از بدو تأسیس اوپک، به ویژه بعد از افزایش قیمت نفت خام در سال 1974، این سوال همواره برای کارشناسان مسائل نفتی مطرح بوده است که آیا اوپک ابزارهای مناسبی در اختیار دارد تا بتواند بحران¬های حاصل از تغییرات عرضه و قیمت را به نحو مناسبی مدیریت کند؟
پیش فرض ما این است که تأمین امنیت عرضه نفت خام، مهم¬ترین هدف سیاستهای بین المللی انرژی در کشورهای پیشرفته صنعتی است. در این مقاله می¬خواهیم سه نکته زیر را نشان دهیم:
الف ـ بی ثباتی نسبی عرضه و یکنواختی و پایداری نسبی تغییرات تقاضای نفت خام از مهم-ترین خصوصیات بازار جهانی نفت محسوب می¬شود؛ لذا قیمت نفت ماهیتاً بی ثبات است.
ب ـ اوپک تنها نهادی است که می¬تواند بحران¬های ناشی از عرضه و قیمت را در بازار جهانی نفت به نحو موثری مدیریت کند. با وجود این، ساختار بازار جهانی نفت و روابط اوپک و غیر اوپک به نحوی است که نتایج اقدامات اوپک در مدیریت بحران قیمت، معمولاً به نفع مصرف کنندگان بزرگ نفت در کشورهای پیشرفته صنعتی و تولید کنندگان غیر اوپک تمام می¬شود.
ج ـ در وضعیت فعلی و تا آینده قابل پیش بینی، کشورهای بزرگ صنعتی نمی¬توانند بدون اوپک به هدف اصلی خود، یعنی تنوع بخشی به عرضه برای تأمین امنیت عرضه برسند. در این وضعیت، منافع یک عضو اوپک موقعی حداکثر می
¬شود که با بقاء اوپک، از اوپک خارج شود و به گروه غیر اوپک بپیوندد؛ هر چند خروج از اوپک چندان هم ساده نیست.
در این گزارش کوشیده¬ایم با ارائه چارچوبی تحلیلی از جایگاه اوپک در بازار جهانی نفت، سیاستهای این سازمان را در مدیریت بحران عرضه و قیمت ارزیابی کنیم. توجه ما فقط به آن دسته از عوامل بنیادین بازار نفت است که در تمام موقعیتها، نقش کلیدی در تحولات قیمت نفت دارند. بنابراین، نگرش ما در این تحقیق، جنبه تاریخی ندارد؛ زیرا تفسیر برخی رویدادها در بازار نفت مستلزم شناخت اوضاع و احوال حاکم در زمان وقوع آنهاست. با این همه، سعی کرده¬ایم در این چارچوب تحلیلی، روند کلی حاکم بر تحولات بازار جهانی نفت را با توجه به روابط اوپک و غیر اوپک در مدیریت بحران عرضه و قیمت ازریابی کنیم.

 

 

 

1. امنیت عرضه
امنیت عرضه نفت خام از اهم مسائل راهبردی جهان غرب به شمار می¬رود. شاید در کمتر موردی کشورهای پیشرفته صنعتی تا بدین اندازه با یکدیگر به توافق رسیده¬اند و در راه تحقق آن تشریک مساعی نموده¬اند. شرکتهای نفتی بزرگ درر اموری چون کنترل بازارهای فروش فرآورده¬، کسب سهم بیشتر در فعالیتهای اکتشاف و تولید نفت خام در سطح جهانی، کاهش هزینه تولید و رشد کارآیی، با یکدیگر رقابت می¬کنند، اما هنگامی که مسئله امنیت عرضه مطرح می¬شود با یکدیگر اتفاق نظر دارند و می¬کوشند هماهنگی را در تحقق آن اتخاذ کنند. از این رو در سال 1974 و بعد از اولین شوک نفتی، آژانس بین المللی انرژی IEA 4 به منظور تدوین سیاستهای هماهنگ انرژی برای تامین امنیت عرضه و کمک به کشورهای صنعتی پیشرفته، در جهت مقابله با آثار منفی قیمتهای بالاتر نفت خام تاسیس شد.
منظور ما از «امنیت عرضه» در واقع امنیت عرضه انرژی به معنای وسیع کلمه نیست، بلکه امنیت عرضه نفت خام است. می¬دانیم که مصرف کنندگان بزرگ در کشورهای پیشرفته، سیاستهای متعددی را برای تأمین امنیت عرضه انرژی اتخاذ کرده¬اند، مانند افزایش کارآیی انرژی در نظام تولیدات صنعتی، صرفه¬جوییهای مختلف در مصرف انرژی و استفاده از انرژی¬های تجدیدپذیر. همچنین می¬توان از سیاست¬هایی نام برد که به منظور تأمین امنیت عرضه نفت خام اتخاذ شده¬اند، مانند استفاده هرچه بیشتر از گاز طبیعی به عنوان جانشینی برای نفت، استفاده از انرژی¬های هسته¬ای و حتی بهره¬برداری بیش تر از زغال سنگ.
سوال اصلی این است که چرا کشورهای صنعتی پیشرفته در مورد امنیت عرضه نفت خام نگران¬اند؟ به نظر می¬رسد عدم تطبیق توزیع جغرافیایی «ذخایر نفت»5 با حوزه¬های مصرف، سرچشمه نگرانی چندین ساله بازار جهانی نفت در مورد مسئله امنیت عرضه است. سهم بسیار بالایی از ذخایر نفت جهان در کشورهایی قرار دارد که از لحاظ صنعتی پیشرفته نیستند، لذا میزان مصرف نفت خام آنها بسیار ناچیز است. اما اکثر کشورهای صنعتی پیشرفته که وابستگی شدیدی به نفت خام دارند اساساً یا فاقد ذخایر نفت¬اند یا میزان ذخایرشان برای مصارف جاری و آینده آنها کافی نیست. برای تبیین این نکته به جداول شماره 1 و 2 مراجعه می¬کنیم. جدول شماره 1 نشان می¬دهد که نفت خام، عمدتاً در چه حوزه¬هایی مصرف می-شود و جدول شماره 2 مربوط به ذخایر اصلی نفت در جهان است. 6
در تحلیل مسئله امنیت عرضه نفت خام باید سه عامل ذخایر، تولید و مصرف را در ارتباط با یکدیگر مطالعه کرد. ذخایر، توان عرضه در آینده را نشان می¬دهد؛ بنابراین اطمینان از بهره-برداری به موقع ذخایر در آینده از شرایط امنیت عرضه است. سطح تولیدات کاشف از میزان اطمینان به امنیت عرضه بالفعل است، در حالی که سطح مصارف وابستگی به عرضه نفت خام را تعیین می¬کند. از این رو در جداول شماره 1 و 2 مقادیر ذخایر به همراه تولید و مصرف ذکر شده است.
جدول شماره 1ـ ذخایر و تولید در حوزه¬های اصلی مصرف نفت خام
پایان سال 2000 واحد به درصد
ذخایر تولید مصرف
ایالات متحده
اروپا
ژاپن 8/2
9/1
0 8/9
2/9
0 6/25
4/21
2/7
جمع 7/4 19 2/54
OECD 8 1/28 5/62

 

ملاحظه می¬شود که در امریکا به تنهایی بیش از 25 درصد نفت تولیدی جهان را مصرف می¬کند، در حالی که کمتر از 3 درصد ذخایر نفت جهان را دارد. اروپا با کمتر از 2 درصد ذخایر نفت جهان، بیش از 21 درصد مصرف جهانی نفت خام را به خود اختصاص داده است، اما ژاپن با بیش از 7 درصد مصرف نفت خام اساساً فاقد ذخایر نفت است. کشورهای صنعتی OECD با حدود 8 درصد از ذخایر نفت جهان، بیش از 62 درصد نفت خام تولید شده در جهان را مصرف می¬کنند. بنابراین نگرانی مصرف کنندگان بزرگ در کشورهای پیشرفته صنعتی در مورد امنیت عرضه نفت خام در آینده کاملاً منطقی است؛ زیرا عرضه نفت خام در آینده با توجه به حجم ذخایری تعیین می¬شود که خارج از حوزه جغرافیایی آنهاست، بنابراین کشورهای صنعتی پیشرفته در آینده با مسئله بسیار جدی امنیت عرضه رو به رو خواهند شد.
اکنون به بررسی حوزه¬های اصلی ذخایر بزرگ نفت در جدول شماره 2 می¬پردازیم.

 

جدول شماره 2ـ تولید و مصرف در حوزه¬های اصلی ذخایر نفت
پایان سال 2000 واحد به درصد
ذخایر تولید مصرف
اوپک
خاورمیانه
خلیج فارس 8/77
3/65
7/64 5/41
31
5/29 5/6
9/5
2/4

 


کشورهای عضو اوپک با 814 میلیارد ( هزار میلیون ) بشکه 7، حدود 78 درصد ذخایر نفت جهان را که بالغ بر 1046 میلیارد بشکه است به خود اختصاص داده¬اند8 ، در حالی که فقط 5/6 درصد از مصرف جهانی نفت خام به این کشورها مربوط است. در صورت عدم همکاری اوپک در تنظیم بازار، کشورهای صنعتی پیشرفته با مسئله عدم امنیت عرضه بالقوه انرژی در آینده رو به رو خواهند شد. همکاری اوپک در تامین عرضه نفت خام به مقدار کافی برای مصارف آینده، شرط لازم در تحقق امنیت عرضه برای کشورهای صنعتی پیشرفته است.
برای روشن تر شدن بحث، ترکیب کشورهای عضو اوپک را بررسی می¬کنیم. یازده کشور عضو اوپک عبارتند از: عربستان، عراق، امارات، کویت، ایران، ونزوئلا، لیبی، نیجریه، قطر، الجزایر و اندونزی. ذخایر اصلی نفت اوپک در کشورهایی است که در حوزه خلیج فارس قرار دارند. برای تبیین این نکته به جدول شماره 3 مراجعه می¬کنیم. از این جدول می¬توان چند نکته را به شرح زیر استنتاج کرد:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


جدول شماره 3 ـ ذخایر و تولید و مصرف در کشورهای عضو اوپک
پایان سال 2000 واحد به درصد
ردیف ذخایر تولید مصرف
1 عربستان 25 3/12 8/1
2 عراق 8/10 6/3 کمتر از 05/0
3 امارات 3/9 2/3 4/0
4 کویت 2/9 9/2 2/0
5 ایران 6/8 2/5 6/1
6 ونزوئلا 3/7 6/4 6/0
7 لیبی 8/2 2 کمتر از 05/0
8 نیجریه 2/2 9/2 کمتر از 05/0
9 قطر 3/1 1 کمتر از 05/0
10 الجزایر 9/0 9/1 2/0
11 اندونزی 5/0 9/1 5/1
جمع اوپک 8/77 5/41 5/6

 


الف ـ کشورهای عضو اوپک از دیدگاه ذخایر نفت ( توان عرضه نفت در آینده) به سه دسته تقسیم می¬شوند: 1- کشورهای بزرگ ( ردیفهای 1 تا 6) که به ترتیب عبارتند از: عربستان، عراق، امارات، کویت، ایران و ونزوئلا. این کشورها در مجموع 2/70 درصد ذخایر جهانی نفت را در اختیار دارند. 2 ـ کشورهای متوسط که لیبی، نیجریه و قطر را شامل می¬شود. 3 ـ کشورهای کوچک یعنی الجزایر و اندونزی. کشورهای متوسط و کوچک ردیفهای 7 تا11 جدول شماره 3 را تشکیل می¬دهند. کشورهای کوچک و متوسط در مجموع 7/7 درصد ذخایر جهانی نفت را به خود اختصاص داده¬اندو مجموع ذخایر پنج کشور لیبی، نیجریه، قطر، الجزایر و اندونزی کمتر از ذخایر نفت ایران است. از طرف دیگر، ذخایر نفت شش کشور بزرگ اوپک در مجوع بیش از 9 برابر ذخابر نفت کشورهای دسته دوم و سوم، یعنی کشورهای متوسط و کوچک است. در تحلیل جایگاه اوپک در بازار جهانی نفت و ساختار نظام تصمیم گیری و تعیین اهداف این سازمان، نباید این عدم تجانس در ذخایر اعضای اوپک را فراموش کرد.
ب ـ از دیدگاه کشورهای صنعتی وارد کننده نفت خام و شرکتهای نفتی بزرگ بین المللی، مرکز ثقل قدرت در اوپک را باید در کشورهایی جستجو کرد که اولاً دارای ذخایر بزرگ هستند و ثانیاً تولیدات آنها قابل ملاحظه است. از این مجموعه، کشورهایی که مصرف داخلی کمتری دارند از اهمیت بیش تری برخوردارند؛ زیرا با توانایی صادرات بیش تر در آینده، در جایگاه مهمتری از دیدگاه امنیت عرضه نفت خام قرار می¬گیرند. بنابراین، قدرت اوپک به ترتیب در شش کشور عربستان، عراق، امارات، کویت،ایران و ونزوئلا متمرکز است. سهم این کشورها در تولید نفت خام جهان حدود 8/31 درصد است، در حالی که سایر کشورهای عضو اوپک فقط 7/9 درصد از تولید نفت خام جهان را در اختیار دارند.
ج ـ از دیدگاه امنیت عرضه نفت خام در آینده، می¬توان ونزوئلا را از گروه کشورهای قدرتمند اوپک خارج کرد؛ زیرا این کشور در قاره امریکا قرار دارد و ایالات متحده امریکا بزرگ¬ترین بازار صادرات نفت خام این کشور را تشکیل می¬دهد. امریکا با 6/25 درصد مصرف جهانی نفت خام ـ که معادل بیش از 7/18 میلیون بشکه در روز است ـ بزرگ
¬ترین مصرف کننده نفت خام به شمار می¬رود. همچنین این کشور با واردات روزانه حدود 9 میلیون بشکه نفت خام، بزرگترین وارد کننده نفت خام است. بنابراین باید انتظار داشت که امریکا بیش¬ترین نگرانی را در مورد امنیت عرضه نفت در آینده داشته باشد. البته این نگرانی نمی¬تواند به طور جدی و در بلند مدت در مورد واردات از ونزوئلا مطرح باشد؛ زیرا امریکا به دلیل موقعیت جغرافیایی، بهترین بازار صادرات را برای ونزوئلا تشکیل داده است. از سوی دیگر، ساختار سیاسی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ونزوئلا اساساً با کشورهای عربستان، عراق، امارات، کویت و ایران تفاوت دارد. ونزوئلا مطلقاً متاثر از موقعیت سیاسی خاورمیانه به ویژه مسائل اسرائیل و اعراب نیست؛ از این رو، این کشور را نباید در همان چارچوبی دید که بر مسائل ژئواستراتژیک و امنیتی خلیج فارس حاکم است.
د ـ با توجه به معیار بالا و خرج کردن ونزوئلا از گروه کشورهای دسته اول اوپک، ملاحظه می¬شود که پنج کشور اصلی خلیج فارس یعنی عربستان، عراق، امارات، کویت و ایران جمعاً با در اختیار داشتن 9/62 درصد ذخایر نفت جهان و 2/27 درصد تولید جهانی، بدنه اصلی اوپک را از دیدگاه معیارهای اقتصادی و سیاسی و امنیتی عرضه تشکیل می¬دهند.

 

نتیجه اول
اوپک مجموعه¬ای نامتناجس از کشورهای صادر کننده نفت خام است؛ لذا با مطالعه خصوصیات نفتی هر یک از اعضای آن نمی¬توان به حکم کلی درباره رفتار اوپک به عنوان نهادی تنظیم¬گر در بازار جهانی نفت رسید. با وجود این، پنج کشور اصلی خلیج فارس، یعنی عربستان، عراق، امارات، کویت و ایران با دارا بودن حدود 81 درصد ذخایر اوپک 5/65 درصد تولید این سازمان، مجموعه¬ای نسبتاً متجانس از کشورهای تولید کننده و صادر کننده نفت خام هستند که بدون در نظر گرفتن این مجموعه، نه می-توان اوپک و ساختار آن را شناخت و نه این امکان وجود دارد که بتوان به بررسی بازار جهانی نفت پرداخت و تحولات آتی آن را ارزیابی کرد.

 

1-1. خلیج فارس، خاورمیانه و تجارت جهانی نفت
در مباحث بالا به نقش کلیدی پنج کشور اصلی خلیج فارس اشاره و معلوم شد که این کشورها که از به لحاظ حجم ذخایر و ساختارهای ژئواستراتژیک در بازار نفت تا حدی متجانس هستند. همچنین بر این نکته نیز تاکید شد که بدون در نظر گرفتن رفتار این مجموعه، نمی¬توان تحولات بازار جهانی نفت را درک کرد. سوال این است که در دسته بندی مناطق جغرافیایی جهان برای ارزیابی حجم ذخایر، تولیدات، مصرف، سرمایه¬گذاری و تجارت جهانی نفت خام، چرا سازمان¬های تحلیل¬گر نفتی و موسسات بین المللی انرژی، از حوزه¬¬ای تحت عنوان « پنج کشور اصلی خلیج فارس» نام نمی¬برند؟
سالنامه آماری BP که از معتبرترین اسناد آماری انرژی است، جهان را از به لحاظ جغرافیایی به مناطقی به این شرح تقسیم می¬کند: امریکای شمالی، امریکای مرکزی و جنوبی، اروپا، شوروی سابق، خاورمیانه، افریقا، آسیا و حوزه پاسیفیک، کشورهای OECD، اتحادیه اروپا، اوپک و غیر اوپک. سایر سازمان¬های رسمی و موسسات مطالعاتی انرژی نیز کم و بیش، تقسیم¬بندی¬های مشابهی دارند.
خاورمیانه، نزدیک ترین دسته بندی منطقه¬ای به خلیج فارس است. سالنامه آماری BP، خاورمیانه را متشکل از شبه جزیره عربستان ( عربستان سعودی، کویت، بحرین، قطر، امارات، عمان و یمن) به علاوه ایران، عراق، سوریه، اردن، لبنان و اسرائیل می¬داند. بدین ترتیب، تعریف BP از خاورمیانه، شامل کلیه کشورهای حوزه خلیج فارس، همچنین یمن، سوریه، اردن، لبنان و اسرائیل می¬شود. اما سهم یمن و روسیه از ذخایر نفتی جهان به ترتیب فقط 4/0 درصد و 2/0 درصد است و سهم سایر کشورها، یعنی اردن، لبنان و اسرائیل در مجموع به کمتر از05/0 درصد می¬رسد. برای بررسی جایگاه نفت خلیج فارس در نفت خاورمیانه به جدول شماره 4 مراجعه می¬کنیم. در این جدول، ذخایر، تولید و مصرف در کشورهای خاورمیانه مشخص شده است.
از بررسی جدول شماره 4 می¬توان نتیجه گرفت که از دیدگاه اقتصادی سیاسی نفت، نقش ذخایر و تولید خاورمیانه را در بازار جهانی نفت، صرفاً باید در نقش خلیج فارس دید. ذخایر نفت خلیج فارس، بیش از 99 درصد ذخایر نفت خاورمیانه است و تولید نفت خام در خلیج فارس، بیش از 95 درصد تولید خاورمیانه را تشکیل می¬دهد. از این رو، کاربرد واژه «خاورمیانه» به عنوان یک منطقه جغرافیایی در تحلیل رفتار بازار جهانی نفت نه فقط ما را به حقایق بازار نزدیک نمی
¬کند، چه بسا ابهاماتی را در درک صحیح تحولات نفتی به وجود می¬آورد. احتمالاً می¬توان گفت که این نحوه تقسیم بندی جغرافیایی، آگاهانه اتخاذ شده است تا در بازار جهانی نفت، حساسیت زیادی در مورد جایگاه بسیار مهم خلیج فارس در امنیت عرضه نفت خام، ایجاد نشود.

 

جدول شماره 4ـ ذخایر و تولید و مصرف در کشورهای خاورمیانه
پایان سال 2000 واحد به درصد
نام کشور ذخایر تولید مصرف
عربستان 25 3/12 8/1
عراق 8/10 6/3 کمتر از 05/0
امارات 3/9 2/3 4/0
کویت 2/9 9/2 2/0
ایران 6/8 2/5 6/1
پنج کشور اصلی خلیج فارس 9/62 2/27 4
قطر 3/1 1 کمتر از 05/0
عمان 5/0 3/1 کمتر از 05/0
بحرین کمتر از 05/0 1/0 کمتر از 05/0
خلیج فارس 7/64 6/29 1/4
سوریه 2/0 8/0 کمتر از 05/0
یمن 4/0 6/0 کمتر از 05/0
سایر کشورهای خاورمیانه ( اردن، لبنان و اسرائیل) کمتر از 05/0 کمتر از 05/0 8/1
خاورمیانه 3/65 31 9/5

 

نکته دیگری که از بررسی جدول شماره 4 می¬توان استنتاج کرد این است که از دیدگاه اقتصاد سیاسی نفت، نقش خلیج فارس در بازار جهانی نفت عمدتاً در نقشی که مجموعه پنج کشور اصلی آن یعنی عربستان، عراق، امارات، کویت و ایران ایفا می¬کنند، خلاصه می-شود. ذخایر نفت این پنج کشور در مجموع بیش از 97 درصد ذخایر خلیج فارس را تشکیل می¬دهد. حجم تولیدات نفت خام در این پنج کشور، بالغ بر 92 درصد تولیدات در خلیج فارس است.
نقش خاورمیانه یا خلیج فارس در تحولات بلند مدت بازار جهانی نفت عمدتاً در نقشی خلاصه می¬شود که پنج کشور اصلی خلیج فارس یعنی عربستان، عراق، امارات، کویت و ایران بر عهده دارند. بنابراین، کاربرد واژه«خاورمیانه» در تحلیل مسائل اقتصاد سیاسی نفت و در پیش بینی تحولات بلند مدت بازار جهانی نفت قطعاً موجب خطا در استنتاج خواهد بود. به جای خاورمیانه، باید خلیج فارس و به ویژه پنج کشور اصلی آن در نظر گرفت.
در تحلیل ساختار و سازوکار بازار جهانی نفت مخصوصاً رابطه عرضه و قیمت، امنیت عرضه، سیاستهای بلند مدت شرکتهای نفتی بزرگ و کشورهای صنعتی پیشرفته در قبال تأمین امنیت عرضه نفت خام باید عوامل متعددی را در نظر گرفت، اما مسائل مربوط به نفت پنج کشور اصلی خلیج فارس مانند ذخایر، حجم تولیدات، میزان سرمایه¬گذاریهای خارجی در توسعه ظرفیت تولیدی، رژیمهای حقوقی در قراردادهای اکتشاف و تولید، نظام¬های سیاسی حاکم و حتی جایگاه این کشورها در روابط بین الملل، قطعاً نقش تعیین کننده¬ای در تحولات بازار جهانی نفت دارند.

 

2. تنوع بخشی به عرضه نفت خام برای تأمین امنیت عرضه
در مباحث گذشته دیدیم که بازار جهانی نفت، وابستگی بسیار شدیدی به عرضه بلند مدت نفت خام پنج کشور اصلی حوزه خلیج فارس دارد. بعد از جنگ جهانی دوم، این حقیقت به عنوان مسئله¬ای راهبردی برای طراحان سیاستهای انرژی در کشورهای صنعتی پیشرفته و شرکتهای نفتی بزرگ مطرح شد. دلیل اصلی این امر، وجود زمینه¬های بسیار حساس اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و تاریخی برای ظهور تحولات سیاسی غیر قابل پیش بینی در کشورهای حوزه خلیج فارس است. این امر ممکن است ناشی از عوامل زیر باشد:
الف ـ مسائل عمومی توسعه نیافتگی و رشد جمعیت. ب ـ پیامدهای مسائل اعراب و اسرائیل. ج ـ ساختارهای ناپایدار اقتصادی کشورهای صادر کننده نفت در حوزه خلیج فارس. این ساختارهای ناپایدار، نتیجه مستقیم وابستگی عمیقی است که اقتصاد این کشورها به درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت خام دارد و این امر، مهم ترین عامل در پیدایش دولتهای ناکارآمد، تخصیص نابهینه منابع تولیدی، اقتصادهای مصرفی و وابسته به واردات، وجود بخش خصوصی متکی به واردات و حمایتهای دولتی، ضعف شدید مبانی دمکراسی، و فقدان عدالت اجتماعی و اقتصادی محسوب می¬شود.
استراتژی مصرف کنندگان بزرگ و شرکتهای نفتی بین المللی در مقابله با احتمال به خطر افتادن امنیت عرضه نفت خام، اتخاذ سیاست تنوع بخشی به عرضه نفت خام بوده است تا بتواند وابستگی شدید خود را در کوتاه مدت و میان مدت به عرضه نفت از خلیج فارس به نحو رضایت بخشی کاهش دهند. با توضیحات مختصری درباره تغیر الگوی توزیع جغرافیایی تولید جهانی نفت بعد از جنگ جهانی دوم، این نکته روشن تر می¬شود.
از تاریخی، تولید و تجارت نفت بعد از انقلاب صنعتی، با تولید نفت خام در سال 1859 در پنسیلوانیا آغاز شد و به سرعت در امریکا گسترش یافت. تا جنگ چهانی دوم، امریکای شمالی و امریکای لاتین تولیدکنندگان اصلی نفت خام در جهان بودند، در حالی که سهم خلیج فارس در تولید جهانی نفت بسیار ناچیز بود. در سال 1940 سهم امریکای شمالی،امریکای لاتین و خلیج فارس در تولید جهانی نفت ـ به استثنای کشورهای کمونیستی ـ به ترتیب 73 درصد، 17 17 درصد و 6 درصد بود.
رشد سریع اقتصادی در کشورهای صنعتی در خلال دو تا سه دهه بعد از جنگ جهانی دوم، موجب افزایش شدید تقاضا برای نفت خام شد. شرکتهای نفتی بزرگ به زودی دریافتند که فقط از طریق افزایش تولید در کشورهایی که ذخایر عظیم نفتی با هزینه¬های پایین تولید دارند ـ یعنی خلیج فارس ـ می¬توان جوابگوی این افزایش شدید در تقاضا بود. از این رو، سهم خلیج فارس در تولید جهانی نفت به استثنای کشورهای کمونیستی، از 6 درصد در سال 1940 به 30 درصد در سال 1960 ( سال تاسیس اوپک ) افزایش یافت؛ حال آنکه سهم امریکای شمالی در همین دوره از 73 درصد به 43 درصد افت کرد. کاهش سهم امریکای شمالی به سبب کاهش تولیدات نبود؛ زیرا تولید نفت در امریکای شمالی از 184 میلیون تن در سال 1940، یعنی حدود 780/3 میلیون بشکه در روز، به دو برابر یعنی 374 میلیون تن یا 685/7 میلیون بشکه در روز در سال 1960 افزایش یافت. علت کاهش سهم امریکای شمالی، افزایش فوق العاده تولید جهانی نفت خام بود که از 253 میلیون تن یعنی حدود 198/5 میلیون بشکه در روز در سال 1940، به 875 میلیون تن یعنی حدود 980/17 میلیون بشکه در روز رسیده بود.
الگوی بالا برای 15 تا 20 سال دیگر کم و بیش ادامه یافت با این تفاوت که سیاستهای تنوع بخشی به منابع عرضه موجب افزایش تولید در حوزه¬های جدید شد. برای مثال، در سال 1975 ( بعد از اولین شوک نفتی)، سهم امریکای شمالی در تولید جهانی نفت ( خازج از حوزه کمونیسم)، علی رغم افزایش تولید به 483 میلیون تن، یعنی حدود 925/9 میلیون بشکه در روز، به 24 درصد کاهش یافت؛ در حالی که سهم خلیج فارس به 47 درصد رسید، اما سهم افریقا که در سال 1940 صفر درصد و در سال 1960 فقط 2 درصد بود، در سال 1975 به 12 درصد افزایش یافت.
سیاست تنوع بخشی به منابع عرضه، بعد از 1975 شدت گرفت و دستاوردهای خوبی داشت. سهم نفت تولید شده در اروپا که در سال 1940 صفر درصد تولید جهانی بود، در سال 1960 به 2 درصد افزایش و در سال 1975 به یک درصد کاهش یافت، و در سال 1990 به 8/6 درصد رسید. با وجود سهم بسیار اندک ذخایر نفت اروپا در مقایس جهانی، سهم نفت تولید شده در اروپا همچنان سیر صعودی داشت و در سال 2000 به 2/9 درصد تولید جهانی رسید. در جهت سیاست تنوع بخشی به منابع عرضه، سهم آسیا ـ پاسیفیک در تولید جهانی نفت از 3 درصد در سال 1960 به 5 درصد در سال 1975 افزایش یافت و با حفظ روند صعودی به 2/10 درصد در سال 1990 و 11 درصد در سال 2000 رسید.
نکته قابل توجه این است که با وجود ذخایر عظیم نفت در خلیج فارس ( خاورمیانه)، سهم این منطقه در تولید جهانی نفت از 47 درصد در سال 1975 به نحو چشمگیری کاهش یافت و به 7/26 درصد در سال 1990 و 30 درصد در سال 2000 رسید. بنابراین می¬توان گفت که سیاست تنوع بخشی به منابع عرضه و کوشش در کاهش یا عدم افزایش وابستگی کشورهای صنعتی به عرضه نفت خام از خلیج فارس تا حد زیادی ثمر بخش بوده است. جدول شماره 5 توفیق سیاست تنوع بخشی به منابع عرضه را نشان می¬دهد.


جدول شماره 5 ـ تنوع بخشی به منابع عرضه
( درصد تولیدات نفت خام)
1940 1960 1975 1990 2000
امریکای شمالی
امریکای لاتین
اروپای غربی
افریقا
آسیا ـ پاسیفیک 73
17
0
0
4 43
21
2
2
3 24
10
1
12
5 7/21
2/7
8/6
1/10
2/10 5/18
10
2/9
5/10
11
خاورمیانه(خلیج فارس) 6 30 47 8/26 30
Source: Petroleom Publishing Co. and BP

 


نتیجه سوم
بهینه سازی نظام تولید نفت خام در بازار جهانی ایجاب می¬کند تولید در حوزه¬هایی متمرکز شود که اولاً حداکثر ذخایر را دارند و ثانیاً هزینه تولید در آنجا پایین تر است. با احتساب هر دو معیار، خلیج فارس و به ویژه پنج کشور اصلی آن، مطلوب ترین حوزه¬های بهره¬برداری نفت خام¬اند. با توجه به ساختارهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در منطقه خاورمیانه که مستقیماً بر اقتصاد سیاسی نفت در پنج کشور اصلی خلیج فارس تاثیر می-گذارد، متاسفانه شرط بهینه سازی اقتصادی در نظام تولید نفت خام، با شرط تامین امنیت عرضه در بلند مدت ناسازگار است. در عمل، شرط تامین امنیت عرضه در بلند مدت در اولویت قرار دارد؛ لذا بازار جهانی نفت با سیستم ناپایدار و بحران زای عرضه مواجه شده است.

 

اکنون به کمک آمارهای موجود به تبیین بیشتراین نکته می¬پردازیم. می¬دانیم که هزینه¬های اکتشاف و تولید نفت خام در کشورهای خلیج فارس، کمترین میزان ممکن در مقایسه با تمام حوزه¬های شناخته شده نفت در جهان است و این هزینه
¬ها از حدود نیم دلار تا 3 دلار در هر بشکه ( بسته به میادین مختلف نفتی در مناطق خشکی و دریا) تغییر می¬کند. اگر این ارقام را با هزینه تولید شده در دریای شمال ( انگلستان و نروژ) مقایسه کنیم ـ که به طور متوسط بیش از 8 دلار است ـ مزیت مطلق اقتصادی بهره¬برداری از میادین خلیج فارس به لحاظ هزینه تولید کاملاً روشن می¬شود. یادآوری این نکته بسیار مفید است که با وجود ساختار پر هزینه تولید در دریای شمال، نروژ در ردیف صادرکنندگان اصلی نفت خام در جهان قرار دارد. در ادامه بحث، توجه خود را صرفاً بر حجم ذخایر متمرکز می¬کنیم.
به جدول شماره 1 بر می¬گردیم. بر اساس این حقیقت که یکی از معیارهای بهینه بودن الگوی جهانی نفت خام، تناسب سطح تولید با حجم ذخایر است 9،فرضیه¬های زیر به دست می¬آید:
فرضیه اول ـ اگر ایالات متحده امریکا با 8/2 درصد ذخایر، حدود 8/9 درصد تولید نفت خام جهان را دارد، از طریق حل یک تناسب ساده می¬توان گفت که برای حفظ تعادل بین ذخایر و تولید، لازم است وضعیت زیر برقرار باشد:
- اوپک باید 5/6 برابر میزان فعلی تولید کند.
- خلیج فارس باید 6/7 برابر میزان فعلی تولید کند.
- پنج کشور اصلی خلیج فارس باید 8 برابر میزان فعلی تولید کنند10.
فرضیه دوم ـ همین استدلال را می¬توان در مورد اروپا به کار برد. اگر اروپا 9/1 درصد ذخایر، 2/9 درصد تولید نفت خام جهان را بر عهده دارد، با توجه به معیار حفظ تناسب تولید به ذخایر، نتایج زیر به دست می¬آید:
- اوپک باید 9 برابر میزان فعلی تولید کند.
- خلیج فارس باید 6/10 برابر میزان فعلی تولید کند.
- پنج کشور اصلی خلیج فارس باید 11 برابر میزان فعلی تولید کنند.
فرضیه سوم ـ به ترتیبی مشابه می¬توان گفت اگر مجموع کشورهای صنعتی OECD با حدود 8 درصد ذخایر، 1/28 درصد تولید نفت خام جهانی را به خود اختصاص داده¬اند، در این صورت:
- اوپک باید 5/6 برابر میزان فعلی تولید کند.
- خلیج فارس باید 7/7 برابر میزان فعلی تولید کند.
- پنج کشور اصلی خلیج فارس باید 1/8 برابر میزان فعلی تولید کنند. 11

 

 

 

نتیجه چهارم
با توجه به معیار هماهنگی حجم ذخایر و تولید، عدم تناسب بسیار جدی بین تولیدات در امریکا، اروپا و OECD با سطح تولیدات در اوپک، خلیج فارس و پنج کشور اصلی خلیح فارس وجود دارد به گونه¬ای که اصلاح این بی-تناسبی، مستلزم کاهش بسیار شدید حجم تولیدات در اروپا، امریکا و به طور کلی کشورهای صنعتی OECD، و همچنین افزایش بسیار شدید تولیدات در اوپک و به ویژه در پنج کشور اصلی خلیج فارس است.

 

آیا این عدم تعادل بین ذخایر و تولید را می¬توان در بین تولیدکنندگان نفت خام در ایالات متحده امریکا، اروپا و به طور کلی OECD ملاحظه کرد؟ بار دیگر با حل چند تناسب ساده می¬توان گفت که اگر امریکا با 8/2 درصد ذخایر، 8/9 درصد تولید جهان را دارد، در این صورت:
- اروپا باید 65/6 درصد تولید جهانی را در اختیار داشته باشد، در حالی که در عمل 2/9 درصد تولید را دارد.
- OECD باید 28 درصد تولید جهانی را در اختیار داشته باشد، در حالی که در عمل 1/28 درصد تولید را دارد.

 

نتیجه پنجم
تناسبی بسیار چشمگیر بین حجم ذخایر و تولیدات نفت خام در حوزه¬های اروپا، امریکا و OECD وجود دارد. مقایسه این تناسب با عدم تناسب بسیار جدی بین تولیدات نفت خام در امریکا، اروپا و OECD با سطح تولیدات در اوپک، خلیج فارس و پنج کشور اصلی خلیج فارس، کاشف از اولویت تامین امنیت عرضه از طریق تنوع بخشی به منابع عرضه برای کاهش وابستگی جهان صنعتی به نفت خلیج فارس است.

 

3. پیامدهای اقتصادی سیاست تنوع بخشی به عرضه نفت خام
در مباحث گذشته دیدیم که برای حفظ امنیت عرضه نفت خام، مصرف کنندگان عمده در کشورهای صنعتی پیشرفته و شرکتهای نفتی بزرگ وابسته به آنها، چاره¬ای جز تنوع بخشی به عرضه نفت خام نداشتند. آنها بدین وسیله وابستگی خود را به عرضه نفت خام از حوزه¬های معین به ویژه از پنج کشور اصلی خلیج فارس کاهش دادند. از دیدگاه تاریخی، سیاست تنوع بخشی به عرضه تا به حال موفق بوده است؛ به گونه¬ای که اکنون طیف وسیعی از میادین نفتی در نقاط مختلف جهان، حتی در اعماق اقیانوس¬ها، به ویژه در غرب افریقا و در مناطق بسیار نامناسب دریایی مانند دریای شمال، بهره¬برداری می¬شود. اکنون به بررسی آثار مختلف اقتصادی این سیاست می¬پردازیم.

 

1-3. گستردگی طیف هزینه¬های تولید
نخست به این نکته اشاره می¬کنیم که توفیق سیاست تنوع بخشی به عرضه، مستلزم بهره-برداری از میادینی است که هزینه
¬های تولید بسیار بالاتری دارند. شرط لازم برای تحقق این امر، افزایش قیمت نفت خام به سطحی است که بتوان علاوه بر تامین هزینه¬های متعارف اکتشاف، تولید، انتقال و جز اینها، سود رقابتی قابل ملاحظه¬ای نیز برای سرمایه¬گذاران و سهامداران ایجاد کرد. از این رو، افزایش شدید قیمت نفت خام در اوایل دهه 1970 زمینه¬های اقتصادی مناسبی فراهم کرد که حوزه¬های مختلف نفتی به ویژه در آبهای سرد دریای شمال که هزینه¬های اکتشاف و تولید بسیار بالایی دارند، به بهره¬برداری برسند.
با توجه به خصوصیات فنی میادین نفتی، می¬توان طیف وسیعی از هزینه¬های تولید را تصور کرد. مسلماً هزینه¬های تولید در کشورهای اصلی خلیج فارس در کرانه پایین این طیف قرار دارد؛ اما کرانه بالای این طیف کدام است؟
میانگین هزینه¬های تولید در نامناسب ترین میادین فعال نفتی، کرانه بالای طیف هزینه است. بنابراین، کرانه بالا تابعی از سهم میادین پرهزینه در تولید جهانی نفت محسوب می¬شود. این سهم، تابعی از الگوی قابل قبول امنیت عرضه در بازار جهانی است. به بیان دیگر، با توجه به معیار امنیت عرضه، دست اندرکاران اصلی بازار جهانی نفت در فرایند تاریخی به تدریج به این نکته پی می¬برند که اختصاص چه سهمی از عرضه و تجارت جهانی نفت اوپک و به ویژه حوزه خلیج فارس، می¬تواند بهینه تلقی شود. با توجه به تغییر در موقعیت¬های سیاسی، ویژگیهای معیار امنیت عرضه نفت خام تغییر پذیر است. از این رو می¬توان گفت که این سهم و در نتیجه، حد بالای طیف هزینه¬های تولید، رقم ثابتی نیست بلکه در میان مدت و بلند مدت تغییر می¬کند؛ هر چند در هر مقطع زمانی می¬توان با توجه به وضعیت موجود، میزان آن را تشخیص داد. سوال این است که این تشخیص چگونه امکان پذیر می¬شود؟
برای پاسخ به این سوال، نخست دوره¬ای را فرض می¬کنیم که بازار جهانی نفت از دیدگاه معیار امنیت عرضه در تعادل است. برای مثال، در سال¬های اخیر، هیچ گونه نگرانی جدی از جانب امنیت عرضه در بازار جهانی نفت احساس نشده است. قبلاً در بحث ساختار عرضه جهانی نفت دیدیم که در پایان سال 2000، سهم اوپک، خلیج فارس و پنج کشور اصلی آن در عرضه جهانی نفت خام به ترتیب 5/41 درصد،6/29 درصد و 2/27 درصد بوده است. اکنون به شاخص بسیار مهم دیگری توجه می¬کنیم، یعنی سهمی که این کشورها در صادرات نفت خام به مصرف¬کنندگان بزرگ در کشورهای صنعتی پیشرفته دارند. می¬دانیم که امنیت عرضه نفت برای کشورهای صنعتی پیشرفته، نوعاً به معنای امنیت واردات نفت خام تلقی می¬شود.
در پایان سال 2000 حجم تولید جهانی نفت خام، حدود 5/74 میلیون بشکه در روز بوده، اما حجم صادرات نفت خام، مجموعاً 2/33 میلیون بشکه در روز گزارش شده است. حجم صادرات نفت خام در واقع معادل واردات نفت خام توسط کشورهای مختلف جهان است که زیر بنای مسئله امنیت عرضه را تشکیل می¬دهد. خلیج فارس با بیش از 16 میلیون بشکه صادرات در روز، حدود نیمی از واردات جهانی نفت خام را تامین می¬کند. امریکا بزرگ ترین مصرف کننده نفت خام جهان است. سهم این کشور از واردات جهانی نفت خام حدود 8/26 درصد است و تولید کنندگان خلیج فارس، حدود 22 درصد این واردات را تامین می¬کنند. سهم اروپای غربی از واردات جهانی نفت خام حدود 2/24 درصد است، اما وابستگی اروپا به نفت خلیج فارس در تامین واردات، حدود 36 درصد است. واردات نفت خام ژاپن حدود 13 درصد واردات جهانی نفت خام را تشکیل می¬دهد و این در حالی است که 78 درصد واردات این کشور از خلیج فارس تامین می¬شود.
وابستگی امریکا به نفت خلیج فارس، کمتر از اروپاست و ژاپن بیش از امریکا و اروپا به نفت خلیج فارس وابستگی دارد. بنابراین، امریکا در سیاست تنوع بخشی به منابع عرضه برای رفع نیازهای خود، به مراتب موفق تر از اروپای غربی بوده است، در حالی که چین با 43 درصد و ژاپن با 78 درصد وابستگی به خلیج فارس، موفقیت چندانی در این مورد نداشته
¬اند. در جدول شماره 6 می¬توان چند نکته به شرح زیر استنتاج کرد:
الف ـ امریکا بیش ترین سهم را در واردات جهانی نفت خام دارد، اما در مقایسه با اروپای غربی، ژاپن و آسیای جنوب شرقی، از کمترین وابستگی به نفت خام وارداتی از خلیج فارس برخوردار است. تریب وابستگی ایالات متحده امریکا به واردات نفت خام از 22 درصد، کانادا 15 درصد، غرب افریقا 12 درصد، مکزیک 12 درصد و اروپای غربی 8 درصد. ملاحظه می¬شود که سیاست امریکا در تنوع بخشی به منابع عرضه نفت خام وارداتی موفق بوده است. به ترتیبی مشابه، وابستگی اروپای غربی به واردات نفت خام از حوزه¬های اصلی تولید عبارت است از: خلیج فارس 36 درصد، روسیه 24 درصد و شمال افریقا 20 درصد.

 

جدول شماره 6 ـ سهم مصرف کنندگان عمده نفت خام در واردات جهانی نفت و سهم خلیج فارس در تامین آن
پایان سال 2000 واحد به درصد
سهم در واردات جهانی نفت خام سهم خلیج فارس در تامین این واردات
ایالات متحده امریکا
اروپای غربی
ژاپن
چین
آسیا ـ پاسفیک ( غیر از چین و ژاپن) 8/26
2/24
13
2/4
5/19 22
36
78
43
74

ب ـ حضور نظامی امریکا در منطقه خلیج فارس و سیاستهای این کشور در تحریمهای اقتصادی به ویژه در سرمایه
¬گذاری در حوزه¬های نفتی ایران و عراق، و نقش مهمی که این کشور در تحولات سیاسی منطقه خاورمیانه و خلیج فارس دارد، عامل مهمی در معاملات امنیت عرضه نفت خام برای اروپای غربی، ژاپن، چین و سایر کشورهای صنعتی آسیا پاسفیک محسوب می¬شود. به عبارت دیگر، امریکا وابستگی نسبی کمتر به نفت خلیج فارس به اروپا، ژاپن و آسیای جنوب شرقی دارد. البته نباید فراموش کرد که وابستگی امریکا به خلیج فارس برای تامین 22 درصد از واردات نفت خام، بسیار چشمگیر است.
اگر فرض کنیم الگوی ارائه شده در جدول شماره 6، که در چند سال گذشته کم و بیش بر نظام تجارت جهانی نفت خام حاکم بوده است، از دیدگاه معیار امنیت عرضه نفت خام مورد قبول کشورهای صنعتی پیشرفته و شرکتهای نفتی بزرگ وابسته به آنها بوده است، می-توان به این سوال پاسخ داد که چه سطحی از هزینه تولید را می¬توان حد بالای طیف هزینه-های تولید دانست؟ متوسط هزینه تولید در میدان¬های پر هزینه¬ای که عملاً بهره¬برداری می-شوند، حد بالای طیف هزینه¬های تولید را تشکیل می¬دهد. حوزه های نفتی دریای شمال معمولاً به عنوان یکی از پرهزینه ترین مناطق تولید نفت خام در جهان به شمار می¬روند. با توجه به این که تولید نفت خام از دریای شمال در سال 2000 رقم بسیار بالایی بوده است12، هزینه تولید در دریای شمال را می¬توان شاخص مناسبی برای حد بالای طیف هزینه تولید در نظر گرفت.
مرکز مطالعات جهانی انرژی CGES13 در لندن ، بررسی جامعی از وضعیت تمام حوزه های نفتی دریای شمال در سال 1998 انجام داده است . یکی از نتایج بدست آمده در این گزارش این است که هزینه تولید در بیش از نیمی از حوزه های نفتی دریای شمال بالاتر از 10 دلار در هر بشکه بوده است. با وجود این، در تحلیل آمارها ی ارائه شده در گزارشهای هزینه تولید باید یه چند نکته¬ زیر توجه کرد :
1. باید دید که هزینه¬ تولید چگونه« تعریف » شده است : زیرا گزارشهای مختلفی که از هزینه های تولید منتشر می¬شود معمولاًمبتنی بر تعاریفی یکسان از هزینه¬ تولید و نحوه¬ محاسبه¬ آن نیست .
2. باید توجه داشت که آیا هزینه های تولید نفت خام با احتساب ارزش گازهای همراه برآورد شده است؟
متأسفانه این گونه اطلاعات را نمی¬توان مستقیماً از گزارشهای منتشر شده به دست آورد . با این همه ، به نظر میرسد حتی با رعایت تعدیلهای مناسب، هزینه¬ تولید در دریای شمال به طور متوسط حدود سه برابر هزینه متوسط تولید در خلیج فارس است.

 


نتیجه¬ ششم
تأمین امنیت عرضه¬ نفت خام در بلند مدت، مستلزم بهره برداری از حوزه هایی است که هزینه های اکتشا ف و تولید بالنسبه بالاتری دارند . از این رو، طیف گسترده¬ هزینه های تولید، مبنای نا پایداری سیستم قیمتهای نفت خام محسوب می¬شود.

 

2-3. افزایش ریسک سرمایه¬گذاری در حوزه¬های پر هزینه
بر اساس افزایش نظریه¬های اقتصادی، سرمایه¬گذاری در اکتشاف و تولید باید در حوزه¬هایی متمرکز شود که حداکثر ذخایر و حداقل هزینه اکتشاف و تولید را دارند. بنابراین، کشورهای حوزه خلیح فارس در اولویت اول قرار می¬گیرند. قبلاً دیدیم که شرکتهای نفتی بزرگ نمی¬خواهند سرمایه¬گذاری در اکتشاف و تولید را عمدتاً به حوزه¬هایی محدود کنند که حداقل هزینه تولید و حداکثر بازدهی را دارند، بلکه در عمل سعی می¬کنند به طور همزمان در مناطقی سرمایه¬گذاری کنند که هزینه¬های تولید بالا و پایین دارند. بدین سبب، بهینه سازی خطر پذیر سرمایه گذاری در نفت، اهمیت ویژه تئوریک و کاربردی دارد، به گونه¬ای که امروزه قلمرو وسیعی از مباحث اقتصاد سیاسی نفت به مدیریت خطرپذیری سرمایه گذاری اختصاص یافته است.
در وضعیتی که تولید در حوزه¬های مختلف نفتی، با هزینه¬های متفاوت تولید، همچنان ادامه دارد، میزان سود سرمایه گذاری در این حوزه¬ها نیز متفاوت خواهد بود. سود در میادینی که هزینه تولید پایین تری دارند، بیش تر از میادینی است که هزینه تولید در آنها بالاتر است. با وجود این، شرکتهای نفتی بزرگ که در حوزه¬های پرهزینه نیز فعال¬اند توانسته اند، با توجه به موارد زیر، از کاهش نرخ سود خود جلوگیری کنند و حتی در برخی موارد به صورت قابل ملاحظه¬ای آن را افزایش دهند:
الف ـ پیشرفت در فن¬آوریهای اکتشاف در خلال 10 تا 15 سال گذشته موجب شده است که هزینه اکتشاف، کاهش چشمگیری داشته باشد.
ب ـ با استفاده از فن¬آوریهای جدید تولید، ضریب بازیافت از میادین نفتی افزایش یافته است.
ج ـ اصلاحات ساختاری در شرکتهای نفتی بزرگ و ادغامهایی که در خلال چند سال گذشته بین این شرکتهای صورت گرفته، زمینه¬های بسیارمناسبی را برای صرفه جویی در هزینه¬های اداری و عملیاتی فراهم کرده است که به موزات افزایش کارآیی در عملکرد این شرکتها، موجب افزایش سود سهام و رونق بازار سرمایه¬گذاری در صنعت نفت، به ویژه در کشورهای پیشرفته صنعتی شده است.
د ـ تبدیل شرکتهای نفتی بزرگ به شرکتهای انرژی از طریق تنوع بخشی به فعالیتها، زمینه-هایی را فراهم کرده است که تولید در حوزه¬های پرهزینه همچنان استمرار داشته باشد. این شرکتها از طریق تنوع بخشی به محصولات خود، موفق شده¬اند با گسترش دامنه عملیات، سودهای کمتر و احیاناً زیانهای کوتاه مدت در شاخه¬هایی از فعالیت خود را از طریق افزایش سود در سایر فعالیتها جبران کنند.

 

نتیجه هفتم
رشد فن¬آوریهای اکتشاف و بهره¬برداری، اصلاحات ساختاری در شرکتهای نفتی بزرگ، ادغام بعضی از شرکتهای نفتی بزرگ در یکدیگر برای صرفه-جویی در هزینه¬ها و بهبود مدیریتهای منطقه¬ای، همچنین تقسیم بازار و ایجاد تنوع بیشتر در تولیدات و تبدیل بعضی از شرکتهای نفتی بزرگ به شرکتهای انرژی موجب شده است که با وجود هزینه¬های بسیار بالای تولید در بسیاری از حوزه¬ها، تمایل به سرمایه¬گذاری و افزایش تولید در حوزه-های غیر اوپک همچنان ادامه یابد.

 

4. تغییر پذیری شدید قیمت به عنوان مهم ترین خصوصیت بازار جهانی نفت
کوشش در تامین امنیت عرضه نفت خام از طریق تنوع بخشی به منابع عرضه و بهره¬برداری همزمان از حوزه¬هایی با هزینه¬های اکتشاف و تولید متفاوت، موجب شده است که قیمت نفت خام به شدت تغییر پذیر شود. شناخت عملکرد بازار جهانی نفت، مستلزم دقت در آثار تغییر پذیری قیمت نفت است. برای تبیین این مسئله، به دو نکته زیر اشاره می
¬کنیم:
الف ـ از دیدگاه فنی، تولید نفت خام مستلزم هزینه¬های بسیار سنگین اکتشاف و بهره¬برداری است. در بازارهای رقابتی، این سرمایه¬گذاریها به شرطی انجام می¬شود که قیمت نفت خام در سطحی باشد که سود قابل قبولی از این فعالیتها حاصل شود. یکی از شروط لازم برای جبران سرمایه¬گذاریهای اولیه و رسیدن به سود رقابتی، این است که بعد از شروع بهره-برداری از مخزن، جریان تولید تا پایان عمر مخزن استمرار داشته باشد.
روش بهینه تولید این نیست که جریان تولید همزمان با کاهش قیمت نفت خام کاهش یابد و یا متوقف شود. به همین دلیل، در سال 1998 که قیمت نفت خام به علت افزایش عرضه کاهش یافت و به کمتر از 10 دلار برای هر بشکه رسیده تولید در اوپک که کم هزینه است و تولید در حوزه¬های پرهزینه، تا آنجا که ممکن بود همچنان ادامه یافت. البته نباید فراموش کرد که استمرار تولید در چنین موقعیتی صرفاً در کوتاه مدت و میان مدت امکان پذیر است، اما در بلند مدت ـ همان گونه که در مباحث آینده اشاره خواهد شد ـ ممکن نخواهد بود. کشورهای عضو اوپک و سایر کشورهای نفتی در حال توسعه، معمولاً تمایل دارند تولید را به هنگام کاهش قیمت افزایش دهند زیرا معمولاً آنچه برای این کشورها اهمیت دارد تامین نیازهای ارزی بودجه است که عمدتاً از درآمدهای ارزی حاصل از صادرات نفت خام تبعیت می¬کند. با کاهش قیمت، باید عرضه نفت خام برای صادرات افزایش یافت تا بدین وسیله درآمدهای ارزی مورد نیاز بودجه تامین گردد؛ هر چند این امر منجر به کاهش بیش تر قی

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اوپک و منافع ملی

مقاله مدیریت دانش، مولفه کلیدی در نظام ملی نوآوری و کسب توانایی رقابت در اقتصاد دانش بنیان

اختصاصی از فی توو مقاله مدیریت دانش، مولفه کلیدی در نظام ملی نوآوری و کسب توانایی رقابت در اقتصاد دانش بنیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمه 1 2

مفهوم مدیریت دانش و برخی تعاریف ارائه شده 4 4

فرآیند مدیریت دانش ، اصول و ویژگیهای آن 7

8 6 طرح کاری برای اجرای یک برنامه موثر مدیریت دانش 11 8

استنتاج نهایی 16 9

منابع

 

مقدمه

عدم سازگاری دانش با محیط و نهادهای اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی وابسته به آن از جمله چالشهای مهم دربسیاری ازکشورهای در حال توسعه در نظر گرفته می شود. این نابهنگامی را می توان با دو نگرش تجزیه و تحلیل نمود شامل : الف- رویکرد جامعه شناختی ب- رویکرد مدیریتی از دیدگاه جامعه شناختی، فقدان کلیت و پیوستگی علم با نهادهای مذکور مورد توجه قرار میگیرد در حالیکه رویکرد مدیریتی ناظر به ارتباط بین نظام علم و سایر نهادهای اجتماعی می باشد (قانعی ،1382). اگر در نظر بگیریم که امروزه جهانی شدن به مفهوم امکان برقراری ارتباط و تبادل در زمینه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است ، در این صورت لزوم نوعی هماهنگی در ضوابط و مقررات مربوط به تبادلات و ارتباطات اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی دا خل با خارج بیش ازپیش احساس می شود. مطالعه تطبیقی بین کشورهای توسعه یافته و کشورهای جهان سوم مشخص می کند که وجود ناهماهنگی بین مراکز علمی ، افراد خلاق و صاحبان اندیشه از یک طرف و نهادهای متکفل توسعه از طرف دیگرمنجر به گسستگی بین این دو بخش شده و هیچ راهبرد مشخص و تعریف شده ای جهت ارتباط و هماهنگی بین آنها وجود ندارد نشانه های این گسستگی عبارتند از (قانعی، 1382).

فرمت ورد  تعداد صفحات 15


دانلود با لینک مستقیم


مقاله مدیریت دانش، مولفه کلیدی در نظام ملی نوآوری و کسب توانایی رقابت در اقتصاد دانش بنیان