ترجمه تحریر الروضه فی شرح اللمعه
نوشته علیرضا امینی - محمد رضا آیتی
رشته حقوق
مباحث وصیت و میراث
50 صفحه pdf
متون فقه 3 رشته حقوق (وصیت و میراث)
ترجمه تحریر الروضه فی شرح اللمعه
نوشته علیرضا امینی - محمد رضا آیتی
رشته حقوق
مباحث وصیت و میراث
50 صفحه pdf
ترجمه تحریر الروضه فی شرح اللمعه
نوشته علیرضا امینی - محمد رضا آیتی
جعاله، وصیت، اقرار، غصب، اطعمه و اشربه، میراث
80 صفحه pdf
پایان نامه کارشناسی ارشد الهیات
گرایش فقه و مبانی حقوق اسلامی
108 صفحه
چکیده:
رأی اکثریت یکی از مفاهیم کاربردی و بنیادی تحولات جامعه ی بشری در عرصه ی قدرت و حکومت به شمار می آید. اگرچه معنا و محتوای این کلمه به بیان عقاید و اندیشه های درونی افراد در انتخاب یا رد گزینه ای مقرر شده، دلالت می کند، اما اهمیت و مبانی ارجحیت آن در زندگی اجتماعی بشری، جلوه ای ویژه دارد. از این رو با بررسی و ارزیابی نتایج به دست آمده از این مفهوم در منظر فقه شیعه، به تداوم آن در حوزه ی فقهی پرداخته شده است. طبق نتایج حاصله؛ ملاک ارزش و اعتبار رأی اکثریت در قرآن کریم، کلام ائمه ی علیهم السلام و روایات "حق" است نه چیز دیگر. این رأی اکثریت با بیان و بررسی ادله ی فقهی، عقلی و نقلی (قرآن کریم و ائمه) به ارزش و اعتبار اکثریت در اسلام ( قرآن کریم و روایات) به ارزش و اعتبار و حجیت این موضوع در چارچوب حق پرداخته اند و قیودی از قبیل: این که چنین رأیی نباید با شرع مقدس اسلام مغایرت داشته باشد، قایل شده اند. آن چه مسلم است، این است که در فقه شیعه جمله "حق با اکثریت است"، معمولاً جمله ی صحیحی نیست؛ بلکه معیار و میزان تمام ارزش ها و باورها حق است و هر چه مطابق با حق باشد دارای ارزش و اعتبار است.
کلید واژه ها: رأی اکثریت، معیار، حق، حجّیت، فقه شیعه
پایان نامه کارشناسی ارشد الهیات
گرایش فقه و حقوق
111 صفحه
چکیده:
هدف از این پژوهش بررسی فقهی و حقوقی نماء و منافع در بیع از نظر فقه اسلامی و حقوق مدنی ایران می باشد ، نماء به مالی گویند که به تدریج از اعیان اموال به دست می آید، بی آنکه از عین مال به گونه ای محسوس بکاهد، خواه این ثمره مثل میوه ی درختان، عین مادی باشد یا وصفی که عین مال از آن جهت قابل انتفاع است. این عین ، تا زمانی که وابسته به پایه ی اصلی است و بر آن پرورده می شود، به طوری که هر کس در این زمان خرید و فروشی دارد و نماء و ثمره را در بیع متعلق به مشتری می دانند و لازمه این نظریه تحقق مالکیت مشتری است، در مبیع تلف شده بدون تصور مالکیت مبیع نمی توان قایل به مالکیت نماء و ثمره حاصله برای مشتری گردید. برخی ، غاصب را ضامن منافع مال مغصوب نمی دانند اعم از اینکه این منافع متصل یا منفصل باشد. برخی دیگر، غاصب را ضامن منافع منفصل می دانند نه متصل که در بین فقها در این مورد اختلاف نظر وجود دارد. این پژوهش کاوشی در تبیین مفهوم «بیع» و «نماء و منافع» در فقه اسلامی و حقوق مدنی ایران می باشد.
پژوهش حاضر یک تحقیق نظری است که به صورت کتابخانه ای از منابع کتابخانه، کتابخانه های دیجیتال، نمایه نشریات ، مقالات مربوط و فضای مجازی جمع آوری شده و کلیه مطالب و اطلاعات با استفاده از فیش برداری کتاب ها و نشریات تخصصی، نمایه نشریات و مقالات گردآوری شده است. هدف مورد مطالعه در این پژوهش بررسی احکام نماء و منافع آن در فقه اسلامی و حقوق ایران پرداخته شده و در فصل اول کلیاتی از نماء و اصطلاحات فقهی نماء به طور مختصر توضیح داده شده است و در فصل دوم به معرفی ضمان نماء و منافع از نظر فقه اسلامی و در فصل سوم به نماء و منافع و مسولیت متعاملین و در فصل چهارم به بررسی دیدگاه های فقهی و حقوقی نماء و منافع در فقه و حقوق مدنی ایران پرداخته شده است .
کلمات کلیدی : نماء، خرید و فروش ، ثمره ، بیع
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:15
اخلاق چیست؟
ستایش مخصوص خدایی است که بنده اش را شبانه ازمسجدالحرام به مسجدالاقصی (برای معراج) سیر داد و رحمت پی درپی و درود بر کسی (حضرت محمد «ص») که نشانه های بزرگ پروردگارش را مشاهده نمود، و بر خاندان پاکیزه او که چراغهای هدایت هستند و نفرین و لعنت (خداوند) بر دشمنانشان باد که گمراهان و افراد پست هستند.
باری غرض از این مقدمه، بیان حقیقت اخلاق می باشد. پس می گوییم: هیچ خیری در عملی که بدون دانش و علم باشد نیست، همانطور که هیچ شرافتی در علم و باشد نیست، پس علم، عمل را می طلبد و در نتیجه از تکرار و ممارست بر آن دو، اخلاق به دست می آید.
پس اخلاق حسنه، نزد ما چیزی جز به فعلیت رسیدن مقتضای فطرت الهی در انسان نیست و این فعلیت حاصل نخواهد شد مگر بواسطه ممارست علم نافع و مداومت بر عمل صالح با هم و اما یکی از آنها بدون دیگری خیر.
بنابراین حقیقت اخلاق همانا نتیجه رجوع انسان به فطرت توحیدی خود می باشد. پس در واقع فطرت، سرچشمه اخلاق است و لذا خداوند متعال ما را در آیه شریفه به توجه نمودن به آن امر فرموده است که: پس مواجه کن روی خود (قلبت) را به دین، در حالی که استقامت داری، تا قلب تو فقط به دین متوجه شود و خدای متعال با بیان خود که: (دین) فطرت خدایی است که همه مردم بر آن خلق شده اند، پرده از معنای دینی که به آن امر شده ایم برداشته است.
و مرا از دین طینتی است که خمیره خلقت انسان بر آن استوار شده است (که در صدر آیه شریفه بدان اشاره شده) نه فقط ظاهر شریعت، گرچه آن ظاهر نیز مطابق با این فطرت است بلکه آن چیزی جز توحید و معرفت حق تعالی نیست، همچنان که این مطلب از گفتار حضرت صادق علیه السلام در ذیل فرمایش خداوند عزوجل استفاده می شود که: فطرت خدایی که مردم را بر آن خلق کرد حضرت فرمودند: آنان را بر فطرت توحید خلق کرد. همچنان که این مطلب از فرمایش امام باقر علیه السلام در جواب سؤال زراره از ایشان استفاده می شود که گفت: از حضرتش از معنای کلام پروردگار که می فرماید: (آنان برای خدا استقامت دارند و شریکی برای او قرار نمی دهند) و از حنفیه (مستقیم بودن) سؤال کردم پس فرمودند: خداوند متعال آنان را بر پایه معرفت خود خلق نمود.
برای همین جهت است که خداوند متعال در پی آیه شریفه فرمود: تبدیل و تغییری در خلق خدا نیست، سپس آن را به فرمایش خود تأکید نمود که: آن (فطرت) دین استوار و مستقیمی است و به جهت اینکه عده ای از مردم به سبب جهل و و نادانی دین را به غیر آنچه که ما تفسیر نمودیم توجیه می کنند خداوند در پایان آیه شریفه فرمود: ولکن اکثر مردم جاهل هستند.
و اما اینکه بدست آمدن اخلاق حقیقی منحصر در رجوع به فطرت می باشد، از این جهت است شخصی که در حجابهای دلبستگی مادی از عالم طبیعت قرار گرفته قلبش را بازنماید و آن پرده ها به وسیله علم و عمل از او برداشته شود و به فطرتی که از عالم نور است رجوع نماید. عادتاً نمی تواند عملی مخالف با فطرت توحیدی خود انجام دهد و برای او چیزی جز متصف شدن به اخلاق الهی نمی باشد.
و این همان چیزی است که از کلام حضرت صادق علیه السلام اراده شده است آنگاه که فرمودند: همانا خداوند متعال پیغمبرش صلی الله علیه و آله را به مکارم اخلاق اختصاص داد، پس خود را بیازمایید، اگر آن (نوع اخلاق) در شما بود پس خدای متعال را سپاسگزار شوید و نیز آنچه که در کلام حضرت موسی بن جعفر علیه السلام است که می فرماید: خداوند متعال رسولان خود را به مکارم اخلاق اختصاص داده است، پس خود را با داشتن و نداشتن آن بیازمایید. و همچنین در حدیث معروف آمده است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: مبعوث شدم تا اخلاق ستوده را به اتمام برسانم، و در حدیث دیگری نیز فرمودند: بر شما لازم است که به مکارم اخلاق متخلق شوید زیرا پروردگارم مرا به آن برانگیخت.