نقش شگفت انگیز تعلیم و تربیت در زندگی انسان و حتی حیوان برهیچ خردمندی پوشیده نیست وتا کنون هم ضرورت آن موردتردید قرارنگرفته است.چرا که تعلیم و تربیت صحیح می تواند فرد را به اوج ارزشها برساند و اگر غلط افتد وی را به سقوط می کشاند.در این تحقیق ابتدا توضیحی در مورد فلسفه ی تعلیم و تربیت و سپس نمونه هایی ازتعلیم و تربیت در زمانهای مختلف و کشورهای مختلف داده شده و سپس دو دیدگاه دو مکتب فلسفی(رئالیسم و کمونیسم) را درباره ی تعلیم و تربیت (آموزش و پرورش) بیان شده است.
تاریخچه تعلیم وتربیت:
تعلیم و تریبت به معنی جامع کلمه٬ یعنی بررسی تحول عقاید ونهادهای آموزش وپرورش در همه ی ادوار و در میان همه یاقوام کارعظیمی است که باید به وسیله ی مورخان ومربیان برجسته کشورهای مختلف انجام گیرد ومطالعه آن به وسیله ی گروهی محدود آن هم در این بخش کوتاه که عنوان (تاریخچه)دارد نه امکان پذیر است ونه اصولا" ضرورتی دارد.(فلسفه تعلیم وتربیت ص61)
بعضی ازمورخان غربی منشاء ومنبع نخستین نظام تربیتی را یونان وروم باستان و افکار حکما و دانشمندان این سرزمینها می دانند و کمتر به این نکته توجه دارند که پیش از یونان وروم و درهمان زمان با پیشرفت تمدن دراین مناطق جهان ٬ در شرق یعنی درمصر٬ بین النهرین ٬هند ٬ چین و ایران نیزتمدن وتعلیم و تربیت ٬ درخشندگی ویژه ای داشته وافکاریونانیان را تحت تٲ ثیرخود قرارداده است.یکی ازدلیلهای این غفلت شایداین باشدکه غرب همواره خواسته است به مردم کشورهای زیرسلطه خود در شرق تلقین کند که این اقوام اخود فرهنگ و آموزش وپرورشی نداشته اند و سرچشمه فرهنگ ودانش و آموزش فقط درمغرب زمین است.باوجوداین٬ امروزبیشترمورخان، سرزمینهای چین،هند،ایران،فلسطین،مصر وبابل را محل ظهورقدیمیترین تمدنهاوحتی ظهورتمدنهای دیگر رانتیجه گسترش تمدن درسرزمینهایی که گفتیم می دانند . ظاهرا" قدیمیترین تمدنهای یافته درحدودچهارتا دوهزارسال پیش ازمیلاد درچین،هند،ایران،بابل ومصرپدیدآمده است. (همان منبع ص62و63)
وضع تعلیم وتربیت در بعضی از تمدنهای مهم دوران باستان :
-تعلیم وتربیت درچین باستان-
سرزمین وسیع چین خاستگاه یکی ازقدیمیترین تمدنهای جهان ویکی ازسنتی ترین نظامهای تعلیم و تربیت است که به علت سنت استوارو تغییر ناپذیر خود تا اوایل قرن حاضر باقی و برقرار بود این سنت از دوره ای قریب به سه هزار سال پیش ازمیلادپدیدآمده ورفته رفته سازمان یافته ودرتعلیم وتربیت این سرزمین ظاهرشده است . تاریخ چین باستان را از نظر سیاسی و فرهنگی ونظام تربیتی می توان به دو دوره تقسیم کرد :دوره ی اول که دوره ی ملوک الطوایفی به معنی کامل کلمه است تا قرن ششم ق.م ادامه داشت و دوره ی دوم که دوره ی ظهورصنعت ذوب آهن و تشکیل امپراتوری است از قرن ششم ق.م آغاز شد و به یک تعبیر از نظر تعلیم و تربیت تا اوایل قرن بیستم دوام یافت.(فلسفه تعلیم و تربیت – ص63 ).
ریشه تعلیم وتربیت سنتی چین را درویژگی های جامعه ارباب ورعیّتی و کشاورزی این سرزمین می توان یافت معنی و جهت تربیت در چنین جامعه ی آماده کردن تدریجی فرد برای پیوستن به گروه (در وهله ی اول خانواده ) و آشنا کردن او با عقاید ومراسم ومناسک و فرمانبرداری از پدرو پرستش نیکان است .
در جامعه ی فئودالی و پدر سالاری چین یکی دیگر از هدفهای تربیت پرورش پسر ارشد، برا ی جانشینی پدر و ریاست آینده خانواده است.(همان منبع ص 64)
از قرن ششم ق.م یعنی از زمان تشکیل امپراتوری و اصلاح نظام تربیت بر اثر آیین کنفوسیوس و لائوتسه،تعلیم و تربیت دوره ی قبل (دورهی فئودالی) تا حدود بسیاری تغییر میکند اما ویژگی های دوره ی قبل را از دست نمی دهد.
از قرن دوم پیش از میلاد که به دوره ی (فضلا یا اهل ادب) معروف است،سعی طبقه ی حاکمه چین براین بود که با تأسیس(مدارس امپراتوری) گروهی ازاشراف زادگان را برای به دست آوردن مقامهای سیاسی ونظامی که دردوره ی قبل دردست فئودالها بود تربیت کنند. دراین دوره نیز تعلیم و تربیت همچنان از خانه آغازشد.فلسفه ی تربیت دراین مدارس براساس آیین کنفوسیوس بود.دراین مدارس علاوه بر تعلیم مناسک دینی و آداب اخلاقی، کار یادگیری طولانی و دشوار زبان چینی مکتوبآغاز می شد. (همان منبع ص 65)
نظام تربیتی چین باستان سعی داشت افرادی را بپروراند که بتوانندبر طبق سنتها وآداب ورسوم خانوادگی ونیاکان خود زندگی کنندودرنگهداری آن سنتها بکوشند. این نوع تربیت بدون شک دربقاوثبات جامعه بسیارمؤثربود اما چون درپایبندی به سنتهای گذشته ومخالفت با آزادی،ابتکاروپرورش شخصیت، زیاده روی می کرد باعث ایستائی و رکود شگفت انگیز تمدن چین وتحقق عدالت اجتماعی و شکوفائی استعداد مردم چین شد.
- تعلیم و تربیت در هند باستان-
در هندوستان نیز وضعی تقریبا" مشابه چین وجود داشت با این تفاوت که چین به دلیل محسور بودنش در رشته کوههای عظیم،ازنظرنژاد وفرهنگ وتعلیم و تربیت سنتی توانست قرنها پا بر جا بماند.
تعلیم و تربیت در هند باستان نیز مانند بسیاری از تمدنهای مشابه آن از فرهنگی دینی و طبقاتی نشأت میگیرد.دراین جامعه ی به شدت طبقاتی، فرد، گرفتار گروه اجتماعی خود یعنی طبقه ای بود که در آن به دنیا می آمد و رهایی از آن نیز به آسانی برای اوامکانپذیر نبود بنابراین تعلیم و تربیت او نیز تابع وضع اجتماعیش بود .در نظام تربیتی هند باستان چون امور جسمانی پلید تلقی می شد،تربیت بدنی مورد نظر بودوبرعکس برای اعتلای روح،افراد به ویژه کسانی که خود را برای شغلهای دینی آماده می کردندباید به ریاضت می پرداختند.
در هند باستان روش تعلیم شفاهی وکتابی بود و یادگیری ا ز طریق تکرار مطالب صورت می گرفت وبه تقویت حافظه اهمیت داده می شد.درنظام تربیتی هندباستان برخلاف بسیاری ازتمدنهای قدیم،مجازات واجبارکمتربه کارمی رفت وبا توجه به هدف اصلی که تلطیف روح بود برای ایجاد انضباط شیوه های ملایمی اعمال می شد. در مجموع می توان گفت که نظام تربیتی هند باستان توانست فرهنگ بزرگی را که شامل دین،عرفان و دانش بود حفظ سازد و به نسل بعد و حتی ملتهای دیگر منتقل کند (فلسفه ی تعلیم و تربیت – ص67)
- تعلیم و تربیت در ایران باستان-
تمدن ایرانی تاریخی بسیار طولانی دارد و چنان که از تحقیقات باستان شناسان و مورخان بر می آید فریب به پنج هزار سال پیش از میلاد اقوامی در فلات ایران زندگی می کرده اند که از تمدن و فرهنگ نسبتا" پیشرفته ای بهره مند بوده اند مهمترین جلوه این تمدن دین ( مزدیسنا)است البته ایران باستان ازآغاز دوره یتاریخ خوددین واحدی نداشته واقوام ساکن این سرزمین احتمالا"دارای مذهب های مختلف بوده اند.ظاهرا"مزدیسنا شکل ایرانی مذهب کهنی است که روزگاری دین مشترک اقوام هندو و ایرانی بوده است .اگر دین ایرانیان باستان را دین مزدیسنا و صورت اصلاح شده آن یعنی دین زرتشت بدانیم و آیینهای دیگری را نیز که تا نفوذ اسلام درایران به وجودآمده متأثرازدین زرتشت بشماریم می توانیم بگوییم که درهمه ی این دوره ها نخستین(آموزشگاه)پس ازخانواده،آتشکده ها بودو پیشوایان دینی پس از پدر و مادرنخستین (آموزگاران) به شمار می آمدند و مهمترین برنامه نیز آموزشهای دینی بود.
دردین زرتشت نخستین وبالاترین هدف،ایجاد (اخلاق شخصی وانسانی)است هدف دیگر آموزش و پرورش انجام وظیفه درخانه وکشوراست.تربیت در ایران باستان به سه منظور بوده است :
- خدمت به اجتماع(کشور)2- خدمت به خانواده ورفع مسئولیت از پدر و مادر 3-بهبودی حال و برتری بر دیگران.
بنابراین می توان گفت که هدف اساسی همان تربیت دینی و اخلاقی است که به صورت انجام دادن وظایف خانوادگی واجتماعی و پیشرفت شخصی تحقق میابد.
روش عمده آموزش پرورش، شفاهی وحفظی وتلقینی بودوگاه نیزمطالب نادرستی را به کودکان تلقین می کردند . آموزش و پرورش دارای محاسنی که از مهمترین آنها می توان ایجاد روحیه گذشت وصحه صدروعلاقه به علوم وفنون را نام برد.
نظام تربیتی ایران باستان دارای عیبهایی بودکه مهمترازهمه طبقاتی بودن آموزش و پرورش وایجاد روح فرمانبرداری ازقدرتمندان وپیروی کورکورانه از حاکمان را می توان ذکر کرد.(فلسفه تعلیم و تربیت- ص70)
- تعلیم و تربیت در یونان باستان –
تاریخ تعلیم و تربیت یونان باستان را به دو دوره مهم و متمایز تقسیم می کند :1- دوره ای که از قدیمی ترین زمان تاریخی و دست کم ازروزگارهمرآغازمی شود و تا جنگ ایران و یونان و عقب نشینی سپاه ایران ادامه می یابد.
2-دوره ای که ازعقب نشینی سپاه ایران تا فتح یونان به دست رومیان ادامه دارد.
براین دوره ها می توان دوره سومی را نیز افزود که درتاریخ فرهنگ و فلسفه ازآن با نام دوره یونانی مآبی یاد می شود. در طی این دوره تعلیم و تربیت شرقی و غربی به در آمیختن ومعجونی به وجود آمد که نمونه آن دانشگاه اسکندریه بود
درحدود350ف . م درآموزش وپرورش یونان سه مرحله وجودداشت:1– مرحله ابتدایی که ازهفت یا هشت سالگی آغازمی شد وتا سیزده سالگی ادامه داشت وبر- نامه ی آن شامل خواندن ونوشتن وآوازبود،معلم این دوره(گراماتیست)نام داشت.
2-مرحله متوسطه که از سیزده تا شانزده سالگی ادامه داشت وبرنامه آن شامل هندسه،موسیقی و رسم بود و بعدها نیزدستورزبان و معانی بیان به آن افزوده شد. معلم این دوره ( گراماتیکوس) نام داشت .
3-دوره ی عالی که برنامه ی اساسی آن شامل ادبیات و فلسفه بود. برای تأمین این تحسیلات در حدود 200 سال ق.م دانشگاه آتن تأسیس شد که تا قرن ششم میلادی دایر بود . تعلیم و تربیت در یونان باستان چه در اسپارت، چه در آتن و چه دردوره ی افول یونان، همواره مورد توجه ملتهای دیگربوده ودرتربیت فردی و اجتماعی انسان شیوه های ارزنده ای را عرضه کرده است و حکمای بزرگ آن توانسته اند در عالم تربیت نظریه های استواری را ارائه کنند که هنوز در فلسفه آموزش و پرورش و مبانی و روشهای تربیت از آنها یاد می شود . مهمترین عیب تعلیم وتربیت یونانی طبقاتی بودن وغلودرباره ی یکی ازجنبه های وجودی انسان واتکای بیش ازحد برعقل انسانی است و همین عیوب سبب شد که فرهنگ یونانی در برابر فرهنگهای دیگر اثلت خود را از دست بدهدو در آنها مستحیل گردد. (فلسفه تعلیم و تربیت – ص 79)
- تعلیم و تربیت در روم –
روم قدیم از اقوامی تشکیل می شد که بیشتر آنها در شبه جزیره ایتالیایی کنونی ساکن بودند. معروفترین و مبتکرترین آنها (قوم لاتین)بود.
ازنظرفرهنگ وبه ویژه تعلیم و تربیت٬ تاریخ روم باستان را می توان به دو دوره قبل وبعدازفتح یونان تقسیم کرد.دردوره ی اول٬(آموزش و پرورش کاربرد عملی داشت ودرواقع پاسخی بود به تقاضاهای مبرم زندگی روستایی این آموزش وپرو- رش را زمین داران روستانشین با نیازهای زندگی واحتیاجات اقتصادی مدنی و نظامی کشورمنطبق ساخته بودند)طبقه متوسط رومی را سربازان کشاورز تشکیل می داند که به کار٬ اعم ازکار کشاورزی وحتی کارهای دستی می پرداختند.هدف تربیت٬هدفی کامل کاربردی وعبارت ازپرورش افرادی سخت کوش٬میهن پرست ٬جنگجوونیرومندبود بعلاوه همانطورکه گفته شد تربیت در خانواده وسپس درصحنه اجتماع صورت می گرفت وتا قرن چهارم ق.م.سازمانی به نام (آموز- شگاه) وجود نداشت با انقراض جمهوری واستقرارنظام امپراتوری زبان وادبیات وعلوم یونانی درسراسرامپراتوری به ویژه حوزه ی مدیترانه انتشار یافت وآثا ر نویسندگان وشاعران یونانی به زبان لاتینی ترجمه شد وبه صورت کتابهای درسی در آمد.
ازلحاظ روش آموزش وپرورش٬ معلمان رومی بر نیروی حافظه و تکرار مطالب تٲکید می کردند و نسبت به خطای شاگردان نیزبسیارسخت گیربودند٬ شلاق زدن شاگردان ظاهرا"درکلاس درس ازکارهای عادی ومتداول بوده است .
به عنوان نتیجه می توان گفت که تعلیم وتربیت رومی به ویژه دردوره ی دوم توانست ضمن جذب فرهنگ یونان این فرهنگ را درمتصرفات خودمنتشر سازد.
نظام آموزش وپرورش رومی متفکران ودولتمردانی بارآوردکه سازمان سیاسی وقوانینی رابنا نهادندکه اساس سازمان سیاسی وحقوق بسیاری ازکشورهای متمدن امروزبه شمارمی رود . با این همه این نظام تربیتی عیبهایی داشت که مهمترین آنها عدم توجه به تربیت همه ی مردم به ویژه تربیت عقدی ونداشتن آرمان اخلا- قی ومعنوی کافی بود واین معایب که زمینه را برای سقوط تمدن و قدرت روم فراهم ساخت.(همان منبع-ص 84)
- تعلیم و تربیت در قرن بیستم –
همانطورکه اشاره شدمردم اروپا ازقرن هجدهم به بعداهمیت اجتماعی واقتصادی تعلیم و تربیت را دریافتند ودولتها به طوررسمی به تٲسیس نهادهای رسمی تعلیم وتربیت موظف شدند . تا اواخرقرن نوزدهم وظیفه رسمی آموزشگاهها وبه طور کلی دستگاههای تربیتی این بودکه افرادرا ازلحاظ سیاسی واجتماعی برای انجام دادن مسئولیت خود درجامعه آماده کنند. درقرن بیستم به اهمیت اقتصادی تعلیم و تربیت بیش ازدوقرن گذشته توجه شد و این امر باعث چرخش هدفهای تربیتی به سوی پرورش افراد سودمند ازنظرتولید اقتصادی شد. دراین قرن به کسی عضو مٶثر و مفید جامعه گفته می شد که با تولید ثروت٬ در رشد اقتصاد ملی مٶثر باشد.
یکی از ویژگی های قرن بیستم این است که پیشرفت های اقتصادی کشورهای غربی امکانات بسیاری دراختیارشان گذاشت وگذشت زمان هم نشان دادکه هر قدر این پیشرفت اقتصادی٬ فزون ترشد تحمیل نفوذو جهت گیری استعماری و استسماری نیزدرمیان آنها بیشتر گردید.زندگی درقرن بیستم٬ تعلیم وتربیت را در مقابل مسائلی قرار داده که بسیار پیچیده تر و دشوارتر از مسائلی است که حتی در گذشته ها ی نزدیک وجود داشته اشت .(همان منبع- ص 103)
از تصویری که به اجمال از تاریخ تعلیم و تربیت ارائه شد چنین به نظرمی رسد که آموزش و پرورش وظیفه ی دوگانه ای برای آینده پیشنهاد می کند: بازیابی گذشته و نوسازی آن.
-تعریف لفظی تعلیم وتربیت –
الفاظی که بررسی معانی لغوی آنها می تواند به روشن شدن مفهوم تعلیمو تربیت کمک کندعبارتنداز:تعلیم، تربیت وتزکیه٬به عنوان سه لفظ منفردوتعلیم وتربیت(یا آموزش و
پرورش) به عنوان لفظ مرکب که برحقیقت واحدی دلالت می کند . در لغت نامه
فهرست مطالب:
مقدمه-
فصل اول:
تاریخچه تعلیم و تربیت
وضع تعلیم و تربیت در بعضی از تمدنهای مهم
تعلیم و تربیت در چین باستان
تعلیم و تربیت در هند باستان
تعلیم و تربیت در ایران باستان
تعلیم و تربیت در یونان باستان
تعلیم و تربیت در روم
تعلیم و تربیت در قرن بیستم
تعریف لفظی تعلیم و تربیت
فلسفه آموزش و پرورش
فصل دوم:
تعریف رئالیسم
معرفت شناسی رئالیستی
نظریه ارزشی رئالیسم
ارزش معلومات از دیدگاه رئالیست
آموزش و پرورش از نظر رئالیسم
هدف آموزش و پرورش در رئالیسم
مربی و آموزش در رئالیسم
روشهای تدریس دررئالیسم
برنامه ی درسی در رئالیسم
رئالیسم و تعلیم و تربیت
تعلیم و تربیت از دیدگاه فلاسفه رئالیسم
رئالیسم کلاسیک و مسائل تربیتی
جنبه های شخصی زندگی خوب ازدیدگاه رئالیسم
رئالیسم اسلامی
جستجوی اینترنتی
فصل سوم:
تعریف کمونیسم
معرفت شناسی کمونیسم
نظریه ی ارزشی کمونیسم
جایگاه با ارزش کمونیسم
چشم انداز دموکراسی درکمونیسم
اکثریت و اقلیت در کمونیسم
سوسیالیسم اخلاقی در کمونیسم
کمونیسم و مسئله ی روشنفکری
آموزش و پرورش از نظر کمونیسم
هدف آموزش و پرورش در کمونیسم
روشهای تدریس از دیدگاه کمونیسم
برنامه ی درسی از دیدگاه کمونیسم
کمونیسم و تعلیم و تربیت
نظریات تربیتی ماکارنکو
جستجوی اینترنتی
فصل چهارم:
نتیجه گیری
منابع و مآخذ
شامل 83 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود تحقیق تعلیم و تربیت در رئالیسم کمونیسم