فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد اعتصاب و شناخت جایگاه آن در دو دیدگاه حقوقی و فقهی

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد اعتصاب و شناخت جایگاه آن در دو دیدگاه حقوقی و فقهی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اعتصاب و شناخت جایگاه آن در دو دیدگاه حقوقی و فقهی


تحقیق در مورد اعتصاب و شناخت جایگاه آن در دو دیدگاه حقوقی و فقهی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه77

 

مقدمه:

 

واژه اعتصاب از کلماتی محسوب می شود که در ذهن هرشخص نوعی تقابل را به ذهن می آورد وهنگامی که این تقابل در عرصه روابط کارگر و کارفرما ایجاد شده باشد آن را اعتصاب کارگری بیان می کنند سوای نوع تعامل و تحلیل های حقوقی در زمینه اعتصاب نکته ای که نمی توان منکر آن شد واقعیت عینی اعتصاب می باشد. روزی نیست که کارگران واحدهای تولیدی و خدماتی در گوشه و کنار دنیا وحتی کشور خودمان برای برآوردن خواستهای خود به این حربه متوسل نشوند وبه نوعی کارفرمایان و حتی حاکمیت را به چالش دعوت ننمایند ومتاسفانه دراین میان پاره ای از گروههای سیاسی از این ابزرا برای رسیدن به مطامع سیاسی خود استفاده می کنند. نکته پراهمیت این است که بتوان با درک صحیح این واقعیت و نیز وجوه افتراق آن با اعمال پرتنش دیگر مانند اغتشاش بتوانیم این واقعیت اجتماعی را درمسیر صحیح هدایت نماییم.در کشور ما نیز واژه اعتصاب در هفتاد، هشتاد سال اخیر کار برده می شود از اعتصاب کارگران چاپخانه تهران ورشت که شاید جزوء اولین اعتصابات محسوب می شود تا اعتصاب کارگران شرکت نفت برای پیروزی انقلاب اسلامی و صدها اعتصاب دیگر بعد از پیروزی انقلاب.

 

مسئله ای که پررنگ جلوه می کند نحوه تعامل حاکمیت با این واقعیت می باشد که گاهی آن را پذیرفته مانند قانون کار 1325 (تصویبنامه هیئت وزیران) وگاه آن را غیر قانونی اعلام نموده است ماننددستورالعمل شورای انقلاب 1358 و گاه آنرا مسکوت گذاشته است مانند قانون کار فعلی.

 

هدف از ارائه این پایان نامه با توجه به محدودیتهای منابع تحقیق در واقع آشنایی با این واقعیت عینی و شناخت جایگاه آن در دو دیدگاه حقوقی و فقهی می باشد.


چکیده:

 

در طول شکل گیری و تکامل روابط کار همواره یکی از مهمترین موضوعات که ذهن حاکمیت و کارفرما و کارگران رابه خود مشغول داشته است در واقع نوع منفی تعامل در کار یا همان تقابل در روابط کار می باشد تقابلی که می تواند در قالب  کم کاری بد کارکردن....ودر نهایت اعتصاب را منجر گردد.

 

حال با بیان اقسام تقابل به جایگاه مهمترین وشاید حساس ترین نوع تقابل در عرصه کار یعنی اعتصاب می پردازیم:اعتصاب یعنی دست از کار کشیدن جمعی از کارگران برای رسیدن به اهداف صنفی وشغلی خود.اهدافی که کارگران آن راجزء حقوق پایمال شده خود می دانند و کارفرمایان در اکثر موارد آن را نوعی زیاده خواهی تلقی می کنند ودر نهایت حاکمیت با توجه به نوع حکومت و فرهنگ حاکم بر اجتماع در بیش تر موارد به دیده شک به آن می نگردد.در تحقق حاضرسعی گردیده است با بررسی این واقعیت عینی و نیز جایگاه آن در جوامع به شناخت هرچه بیشتر این پدیده کمک نماید.

 

برای شناخت پدیده اعتصاب می بایست در ابتدا به ارکان حقوقی شکل دهنده آن ت.وجه شود ارکانی که شامل قطع کار دسته جمعی بودن خاص کارگران  وجود رابطه کارگران و کارفرمایی و صنفی بودن خاص کارگران به دوراز منازعات سیاسی می گردد.

حال با شناخت این عوامل سعی شده است به تاریخچه و نحوه تعامل دولتها اشاره گردد واقعیتی که نمی توان کتمان نموددر گذشته نه چندان دور دولتها و کارفرمایان درهنگام روبروی با این پدیده سعی در کنترل و نیز برخورد سخت و فیزیکی با این قضیه می نمودند وبعدها با گسترش ب


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اعتصاب و شناخت جایگاه آن در دو دیدگاه حقوقی و فقهی

تحقیق در مورد نماز از دیدگاه قرآن

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد نماز از دیدگاه قرآن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد نماز از دیدگاه قرآن


تحقیق در مورد نماز از دیدگاه قرآن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 4

 

نماز از دیدگاه قرآن

نماز در تمام ادیان الهی به عنوان برترین آیین عبادی و رکن معنویت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است . درخواست حضرت ابراهیم (ع) چنین بوده است که: «رب اجعلنی مقیم الصلوة و من ذریتی . . . ; پروردگارا، من و ذریه ام را برپا دارنده نماز قرار ده » . به حضرت موسی (ع) در کوه طور خطاب شد: «اننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلوة لذکری; همانا من الله هستم، معبودی جز من نیست مرا پرستش کن و نماز را برای یاد من برپا دار» .

حضرت عیسی (ع) می گوید: «. . . و اوصانی بالصلوة والزکاة ما دمت حیا; . . . و مرا توصیه به نماز و زکات مادام که زنده ام کرده است » .

و در چند جای قرآن سخن از میثاق بنی اسرائیل است که بخشی از مواد آن اقامه نماز است . در آیین مقدس اسلام نیز «نماز» جایگاه ویژه ای دارد و در قرآن کریم بر آن تاکید فراوان شده است . در این کتاب الهی وظایفی برای مسلمانان، در مقابل نماز مقرر شده است . این وظایف عبارتند از:

1 - برپایی نماز . در آیات زیادی برپایی نماز در کنار «ایتاء زکوة » ; پرداختن زکات آمده است .

تکیه بر این دو رکن، در حقیقت برای بیان این واقعیت است که مسلمان شایسته، هم در پیوند با خداوند باید ارتباط عاشقانه و صمیمی داشته باشد و هم در رابطه با مردم بی تفاوت نبوده و وظایف واجب و مستحب مالی خود را انجام داده، به فکر محرومان جامعه باشد . عالی ترین شکل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترین شیوه ارتباط با مردم حل مشکلات مادی آنهاست که با ادای وظایف مالی، از سوی مسلمانان این مهم برآورده می شود .  در قرآن کریم «اقامه نماز» و «ایتاء زکوة » به عنوان محک ایمان، تقوی، اخلاص و . . . شمرده شده  و این دو در حقیقت اولین گام وفاداری به دین معرفی شده اند . قرآن کریم درباره برخورد با مشرکین می فرماید: «فان تابوا و اقاموا الصلاة و آتوا الزکوة فخلوا سبیلهم;  هرگاه توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند، آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشوید . . . .»

در آیه دیگری آمده است «فان تابوا و اقاموا الصلوة و آتوا الزکوة فاخوانکم فی الدین;  پس اگر توبه کردند و نماز را برپا داشته و زکات را بپردازند پس برادران دینی شما هستند . . .» .

 

معنای اقامه نماز چیست؟

به نظر می رسد با توجه به ریشه لغوی اقامه، که از قیام - در مقابل قعود است - اقامه نماز را به معنای برپایی آن بگیریم در مقابل آن زمین ماندن و زمین گیر شدن و بی اعتنایی به آن است و این معنا دارای مصادیقی است:

الف - گزاردن درست نماز با حدود و شرایط آن;

ب - به جای آوردن نماز به نحو کامل و احسن;

ج - تداوم در برپایی نماز;

د - تلاش برای مطرح کردن و گسترش نماز در جامعه .

راغب در مفردات گوید: «و لم یامر تعالی بالصلوة حیثما امر و لا مدح به حینما مدح الا بلفظ الاقامة تنبیها ان المقصود منها توفیة شرائطها لا الاتیان بهیئاتها . . . ; در تمام مواردی که خداوند به نماز امر یا مدح به آن کرده است واژه اقامه نماز آمده است تا به این معنا توجه داده شود که مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرایط است نه تنها به جای آوردن هیات نماز (بدون روح)» .

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد نماز از دیدگاه قرآن

تحقیق در مورد بروز ، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد بروز ، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بروز ، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام


تحقیق در مورد   بروز ، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه43

 

  بروز ، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام

 

در مقدمه این مبحث مهم ، اشاره ای مختصر به تعریف توصیفی فرهنگ و تمدن می کنیم . می توان گفت فرهنگ عبارت است از شیوه انتخاب شده برای کیفیت زندگی ، که با گذشت زمان و مساعدت عوامل محیط طبیعی و پدیده های روانی و رویداد های نافذ ، در حیات یک جامعه به وجود می آید . البته می دانیم که این گونه معرفی ، بیش از یک توصیف اجمالی نیست ، و لی برای دیدگاه ما در این مبحث کافی به نظر می رسد . اما تمدن عبارت است از برقراری آن نظم و هماهنگی در روابط انسان های یک جامعه که تصادم ها و تزاحم های ویران گر را منتفی کرده و مسابقه در مسیر رشد و کمال را جایگزین آنها کند ، به طوری که زندگی اجتماعی افراد و گروه های آن جامعه ، موجب بروز وبه فعلیت رسیدن استعدادهای سازنده آنان بوده باشد. در این زندگی متمدن که قطعاً هر کسی ارزش واقعی کار  و کالای خود را در می یابد ، و هر کسی توفیق و پیروزی دیگران را از آن خود و توفیق و پیروزی خود را از آن دیگران محسوب می کند، انسان رو به کمال ، محور همه تکاپوها و تلاش ها قرار می گیرد . لذا تمدن در این تعریف ، بر مبنای انسان محوری معرفی می شود ، در صورتیکه در اغلب تعریف های دیگری که تاکنون در مغرب زمین گفته شده است ، اصالت در تمدن از آن انسان نیست ، بلکه به طوربسیارماهرانه ای اصالت انسانیت درآن تعریفات حذف می شود و به جای آن ، بالا رفتن در آمد سرانه و افزایش کمی و کیفی مصرف ، جزﺀ تعریف قرار می گیرد .

این نکته را هم متذکر می شویم که مقصود ما از انسان محوری ، آن معنای مضحک  نیست که مستلزم انسان خدایی است . بلکه منظور ما این است که محور همه تلاش ها و ارزش های مربوط به تمدن ، باید خدمت گزار انسان باشد ، نه این که انسا ن را قربانی ظواهر و پدیده های فریبا به نام تمدن کند . به عبارت روشن تر ، انسان در تعریف تمدن هدف قرار می گیرد ، و این شایستگی برای هدف قرار گرفتن ، از قرار گرفتنش د رجاذبه کمال مطلق که خداست ناشی می شود.

پس از توجه به این مقدمه ، نخست این مسئله را به عنوان یک اصل اساسی در نظر بگیریم که تمدن و فرهنگ، با همه عناصر ممتازی که دارند ، از دیدگاه اسلام ، در خدمت حیات معقول انسان ها قرار می گیرند. نه این که حیات معقول انسان ها د رخدمت تمدن وفرهنگی قرار بگیرد که برای به فعلیت رسیدن استعدادهای مثبت انسانی و اشباع احساس های برین او به وجود آمده است . در مواردی ، انسان ها باید در راه وصول


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بروز ، اعتلا و سقوط تمدن ها و فرهنگ ها از دیدگاه اسلام

دانلود تحقیق هماهنگی وسازگاری علم و دین از دیدگاه امام خمینی

اختصاصی از فی توو دانلود تحقیق هماهنگی وسازگاری علم و دین از دیدگاه امام خمینی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق هماهنگی وسازگاری علم و دین از دیدگاه امام خمینی


دانلود تحقیق هماهنگی وسازگاری علم و دین از دیدگاه امام خمینی

مقدمه:
امام خمینی(س) احیاگر قرن بیستم، بارها بر هماهنگی و تعاضد علم و دین تاکید کرده و بر ضرورت هوشیاری در مقابل تبلیغات موذیانه و شیطنت‏آمیز اندیشه جدایی علم و دین و عدم توانایی دین در اداره ملتها و کشورها اصرار ورزیده و به این نکته مهم که قوانین دینی و اسلامی بر معیار علم و عدل پی‏ریزی شده است، توجه داده‏اند:
"از توطئه‏های مهمی که در قرن اخیر، خصوصاً در دهه‏های معاصر و به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آشکارا به چشم می‏خورد، تبلیغات دامنه‏دار و باابعاد مختلف برای مایوس نمودن ملتها و به خصوص ملت فداکار ایران، از اسلام است. گاهی ناشیانه و با صراحت به اینکه احکام اسلام که هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است، نمی‏تواند در عصر حاضر کشورها را اداره کند و یا آنکه اسلام یک دین ارتجاعی است و با هر نوآوری و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نمی‏شود، کشورها از تمدن جهانی و مظاهر آن کناره گیرند و امثال این تبلیغاتِ ابلهانه و گاهی موذیانه و شیطنت‏آمیز، به گونه‏ای طرفداری از قداستِ اسلام می‏باشد. اسلام و دیگر ادیان الهی با معنویات و تهذیب نفوس و تحذیر از مقامات دنیایی و دعوت به ترک دنیا و اشتغال به عبادات و اذکار و ادعیه سر و کار دارند که انسان را به خدای تعالی نزدیک و از دنیا دور می‏کند و حکومت و سیاست‏و سررشته‏داری، برخلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوی است، چه اینها تمام برای تعمیر دنیا است و آن مخالفت، مسلک انبیای عظام است و مع‏الاسف، تبلیغ به وجه دوم در بعضی از روحانیون و متدینان بی‏خبر از اسلام، تاثیر گذاشته که حتی دخالت در حکومت و سیاست را به مثابه یک گناه و فسق می‏دانستند و شاید بعضی بدانند و این فاجعه بزرگی است که اسلام مبتلای به آن بود." 1
امام خمینی در نقد اندیشؤ تعارض علم و دین و اسلام و سیاست می‏فرماید: "گروه اول که باید گفت از حکومت و قانون و سیاست یا اطلاع ندارند و یا غرضمندانه خود را به بی‏اطلاعی می‏زنند، زیرا اجرای قانون بر معیار قسط و عدل و جلوگیری از ستمگران و حکومت جائرانه و بسط عدالت فردی و اجتماعی و منع از فساد و فحشا و انواع کجروی‏ها و آزادی بر معیار عقل و عدل و استقلال و خودکفایی و جلوگیری از استعمار و استثمار و استبعاد و حدود و قصاص و تعزیرات بر میزان عدل برای جلوگیری از فساد و تباهی یک جامعه و سیاست و راه‏بردن جامعه به موازین عقل و عدل و انصاف و صدها از این قبیل، چیزهایی نیست که با مرور زمان در طول تاریخ بشر و زندگی اجتماعی کهنه شود.
این دعوی به مثابؤ آن است که گفته شود قواعد عقلی و ریاضی در قرن حاضر باید عوض شود و به جای آن قواعد دیگر نشانده شود. اگر در صدر خلقت، عدالت اجتماعی باید جاری شود و از ستمگری و چپاول و قتل باید جلوگیری شود، امروز چون قرن اتم است آن روش کهنه شده و ادعای آنکه اسلام با نوآوردها مخالف است، همان سال که محمدرضا پهلوی می‏گفت که اینان می‏خواهند با چهارپایان در این عصر سفر کنند، یک اتهام ابلهانه بیش نیست، زیرا اگر مراد از مظاهر تمدن و نوآوردها، اختراعات و ابتکارات و صنعتهای پیشرفته که در پیشرفت و تمدن بشر دخالت دارد، هیچگاه اسلام و هیچ مذهب توحیدی با آن مخالفت نکرده و نخواهد کرد، بلکه علم و صنعت مورد تاکید اسلام و قرآن مجید است و اگر مراد از تجدد و تمدن به آن معنی است که بعضی روشنفکران حرفه‏ای می‏گویند که آزادی در تمام منکرات و فحشا حتی هم جنس‏بازی و از این قبیل، تمام ادیان آسمانی و دانشمندان و عقلا با آن مخالفند، گرچه غرب و شرقزدگان به تقلید کورکورانه آن را ترویج می‏کنند."2
نقد اندیشؤ تعارض علم و دین در غرب
مسلم است که در حوزؤ فکری غرب همواره تعارضاتی موردی، میان دو مقولؤ علم و دین وجود داشته است، به نحوی که اندیشؤ تعارض را از مرحلؤ پندار صرف به مرحلؤ واقعیت (حداقل در ظاهر برخی موارد) می‏رساند، اما سخن در این است که :
الف) آیا صرفاً با دیدن ظاهر مواردی از تعارض، باید به اندیشؤ جدایی علم و دین، تن داد؟ یا آنکه می‏توان اغلب یا همؤ آن موارد خاص را، به گونه‏ای تبیین و توجیه کرد که تعارض به نحوی غیر جانبدارانه از بین برود.
ب) بر فرض پذیرش تعارضاتی موردی، آیا می‏توان با وجود تنها چند مورد خاص از تعارض، آن را به حیطؤ یک دین یا مطلق حوزؤ دین سرایت داد و قائل به تعارض علم و دین، به طور مطلق شد؟ یا آنکه هر دینی دارای ویژگیهایی است که مانع از این سرایت می‏شود.
در ارزیابی اندیشؤ غربیان در باب تعارض علم و دین، توجه به این نکته ضروری است که آنچه اکنون در غرب، تحت عنوان جدایی یا تعارض علم و دین مطرح است، در حقیقت حوزؤ یک دین خاص را نشانه نگرفته، بلکه با تعمیم موارد تعارض به کلیت دین، اندیشؤ منافی بودن علم با مقوله‏های دینی را تبلیغ می‏کند. در حقیقت بانیان این اندیشه، درصددند تا با دلایل جزیی که در حیطؤ یک دین خاص وجود دارد، جدایی از توجه به خصوصیات ویژؤ هر دینی، تمامی ادیان و از جمله اسلام را زیر سوال ببرند. لذا پاسخ به سوالات فوق از مهمترین و اساسی‏ترین محورها در نقد و تحلیل این اندیشه توسعه‏طلبانه است. در پاسخ این سوالها نکاتی به نظر می‏رسد که در زیر، بدان اشاره می‏کنیم:
1) در میان ادیان، ادیان باطلی وجود دارند که صرفاً ساخته و پرداخته دست بشر است و فاقد ریشؤ فطری و الهی است و منشا انحرافات عظیمی شده و باعث پاره‏ای از این تعارضها شده است.
2) برخی از ادیان مانند مسیحیت و یهودیت گرچه ریشه‏های الهی و فطری دارند، اما از تحریف و دستبرد بشر محفوظ و مصون نمانده است.
3) بعضی از تعالیم ادیان حق که ریشؤ فطری و الهی دارد و از تصرف بشر و عناصر بشری به دور مانده است، امکان دارد به طور نادرست تفسیر شود و بین آن تفاسیر و علم تعارض رخ دهد.
4) پاره‏ای دیگر از این تعارضها، معلول پیش‏فرضها و پیش‏داوریهای افرادی است که یا در دین‏شناسی تخصص ندارند و یا در علوم، کارشناس نیستند.
5) گاهی تعارض، بدوی است و با اندکی تامل و دقت برطرف می‏شود و نظر به اینکه بشر به ابعاد مختلف قضیه توجه ندارد، تصور می‏کند که تعارضی وجود دارد.
6) گاهی نظریؤ علمی صرفاً فرضیه است به همین جهت، توانایی مقابله با نظریه قطعی دین را ندارد.3
7) گاهی هم نظریؤ دینی، قطعی نیست و صرفاً ظنّی است و قابل بحث و بررسی می‏باشد. باید دانست که منشا اصلی اندیشؤ تعارض علم و دین در غرب، سه نکته‏ای است که در بندهای 1، 2 و 3 بدان اشاره شد. در کلیؤ مراحل تضاد علم و دین در غرب، ردّ پایی ازاین سه سهل انگاری انحراف زا دیده می‏شود. تحریف، تفسیر نابجا و پیش‏داوریهای افراد بی‏صلاحیت موجب آن شده که در کلیؤ مراحل، میان نفس دین و علم، تعارض به نظر آید. برای آنکه بهتر به حقیقت این نکته‏ها واقف شویم باید دو عنصر علم و دین را در کلیه مراحل بررسی کنیم:
1ـ بـررسی مراحـل رابطؤ علم و دین در غرب
به طور مختصر رابطؤ علم و دین را می‏توان در چند مرحله زیر بیان کرد:
1ـ1 ـ رابطؤ علـوم عقلـی و دین: نظر به اینکه مسیحیت تحریف شده است و اصول اعتقادی کلیسا صرفاً بدعت و نوآوری انحرافی در دین است، با عقل در تعارض و تنافی است. عقایدی چون تثلیث یا وحدت پدر، پسر و روح القدس ( Irixity) و اینکه خدای پدر در آسمان یا بهشت است و مانند آن، با عقل و مبانی عقلی ناهماهنگ است: "لقد کفر الذین قالوا ان اللّه ثالث ثلاثة."4
2ـ 1 ـ دین و علوم تجربی: داستان تقابل کلیسا و دانشمندان در تاریخ اروپا معروف و شنیدنی است. مسائل طبیعی که در کتاب مقدس ذکر شده و تصویری که از سوی متفکران یونان دربارؤ عالم طبیعت ارائه شده است از طرف ارباب کلیسا، تفسیر صحیح و خلل ناپذیری تلقی می‏شد و این آرای علمی به عنوان حقایق مقدس و دینی مطرح می‏گردید. میان علوم طبیعی و عقاید دینی و فلسفی نوعی هماهنگی ایجاد شده بود که بطلان برخی از آنها مانند قضیؤ "زمین محوری" باعث دگرگونی در اجزای دیگر علوم می‏شد. در مقابل آرای جدید هیچ نرمشی نبود و در نهایت پیروزی علم، دین را کنار زد و عقیدؤ نوینی به نام جدایی علم و دین پدید آمد.
3 ـ1ـ دین و اندیشه‏های علمی و اجتماعی: در قرون وسطی، کلیسا و حکومت دینی مسیحیت در غرب، حاکم بود و نظر به اینکه دینی انحرافی و تحریف شده بود5 پی‏آمدهای وخیمی چون بردگی، فئودالیسم، استبداد، جهل، جنگهای مذهبی و خشونت کلیسایی را به دنبال داشت. به همین دلایل این دوره برای غربیان ناخوشایند و رنج آور بود. لذا علیه آن قیام کردند و دورؤ جدید تاریخ غرب آغاز شد.
از مهمترین مبانی فکری انقلاب عصر نوین در غرب علیه نظام گذشته، جدایی دین از امور دنیا اعم از سیاست، مدیریت، حکومت، اقتصاد و دیگر عرصه‏های اجتماعی بود.
در این دوره سکولاریسم و لیبرالیسم حاکم شدند و دیگر، جایی برای برنامه‏های جامع و کلان دین در صحنؤ اجتماع نبود و تنها مرجع و حجت در امور، علوم انسانی و اجتماعی بود. دین در حد یک احساس درونی شخصی و مراسمی معزل از امور دنیا و فعالیتهای اجتماعی خلاصه می‏شد. این طرز تفکر را که مخالفان تفکر دینی ترویج می‏کردند، به عللی متولیان امور دینی و مذهبی مسیحیت نیز قبول کردند و بدین ترتیب نزاع دین و عقل بشری و تعارض علم و دین در همؤ عرصه‏ها به پیروزی عقل بشری و محصولش علم، و شکست و نابودی آنچه در غرب به دین موسوم بود گردید.
متاسفانه درک این نکتؤ عمیق و دقیق، که آنچه در غرب با علم جنگید و شکست‏خورد، در واقع دین الهی نبود، بلکه بدعتها و نوآوریهای دینی بود که هیچ سازگاری با دین حقیقی نداشت "یحرفون الکلم عن مواضعه"6، بر دانشمندان علوم نیز مخفی‏ماند و به جهت همین غفلت، موافق و مخالف، ضربه‏ای عظیم بر دین وارد کردند و در نهایت، دین و حاکمیت آن از صحنؤ اجتماع کنار رفت.

 

 

 

 

شامل 8 صفحه Word


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق هماهنگی وسازگاری علم و دین از دیدگاه امام خمینی

تحقیق احترام به والدین از دیدگاه قرآن 27 ص - ورد

اختصاصی از فی توو تحقیق احترام به والدین از دیدگاه قرآن 27 ص - ورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق احترام به والدین از دیدگاه قرآن 27 ص - ورد


تحقیق احترام به والدین از دیدگاه قرآن 27 ص - ورد

مقدمه

در مکتب اسلام در مجموع باید و نبایدها، مجموعه‏اى از حقوق بیان شده، که از آن جمله است: حقوق خدا بر انسان، و حقوق والدین (پدرو مادر) بر انسان، یکى از دقیقترین مسائلى که اسلام به آن پرداخته، تقابل این دو حق است. نحوه تعامل این دو حق، باعث بحثهاى فراوانى مى‏شود که البته این بحث در بررسى و تامل در مسئله حقوق پدر و مادر بر فرزند و وظیفه‏اى که فرزند نسبت به والدین دارد، اجتناب ناپذیر خواهد بود.

اسلام در متن کتاب خود قرآن، به صورت ویژه‏اى به وظیفه فرد نسبت به والدین پرداخته است. همچنین به این مسئله در احادیث فراوان معصومان (ع) توجه شده است. همچنین، قرآن در برخى آیات که درباره اطاعت از پدر و مادر و احسان به آنها سخن مى‏گوید، به تعامل و رابطه این اطاعت با پیروى از دستورهاى خداوند به صراحت تاکید مى‏کند، و خطوط و مرزهاى آن را مشخص مى‏نماید. در این نوشتار سعى بر آن است که وظیفه فرد نسبت به خداوند و والدین از دیدگاه قرآن و نحوه ارتباط وتعامل آنها بررسى شود.

پدر و مادر به عنوان دو انسان فداکار و زحمتکش که تمام بار مسئولیت های مربوط به تربیت فرزند را بر دوش دارند، در نزد خداوند از جایگاه منحصر به فردی برخوردار هستند به طوری که در چندین آیه قرآن کریم، بر لزوم اطاعت و تکریم آنها فرمان داده شده است و ذات باری تعالی نام آنان را در ردیف نام خود قرار داده و بر رعایت مقام و منزلت آنها تأکید نموده است. در مقاله حاضر نویسنده ضمن تشریح موضوع احترام، به پاره ای از تأکیدات قرآن درخصوص ضرورت تکریم پاسداشت مقام پدر و مادر اشاره کرده است که اینک با هم آن را از نظر می گذرانیم.
جایگاه احترام در جامعه و رفتارهای انسانی
احترام در حوزه کنش های ارتباطی از جایگاه خاصی برخوردار است. اصولا انسان های بی احترام نمی توانند اجتماعی را تشکیل دهند. از این رو احترام متقابل به عنوان عنصر و مولفه اصلی در ایجاد جامعه دارای جایگاه و اهمیت خاصی است. باحفظ حریم ها و حرمت هاست که زمینه تعامل سازنده و مثبت میان دو شخص فراهم می شود. به هر حال دو شخص، شخصیت ها و اندیشه ها و خواسته ها و منافع و نیازهای مستقل و جداگانه ای دارند و گاه این تفاوت ها خود عامل مهمی برای اختلاف و جدایی است. از این رو برخی از اندیشمندان چون استاد مرتضی مطهری بر این باور هستند که اصل، در میان انسان اختلاف است و تنها با بهره گیری از اصولی انسانی می توان آن را به اتحاد تبدیل کرد.
علامه طباطبایی خاستگاه و ریشه آن را در اصل استخدام می داند و بر این نکته تأکید می ورزد که استخدام، خود عاملی مهم در ایجاد اختلافات و هم چنین ایجاد و پدیداری جوامع است. به این معنا که دو شخص با دو شخصیت مستقل و متفاوت با یک دیگر، اختلاف طبیعی دارند ولی از آن جایی که می کوشند منافع خود را که به تنهایی قابل دست یابی نیست با استخدام و بهره گیری از دیگری برآورده سازند و لذا با دست کشیدن از برخی خواسته های کوچک تر و ریزتر و کوتاه آمدن از برخی دیگر، اجتماع را تشکیل می دهند تا با بهره گیری و استخدام دیگری به خواسته ها و منافع بزرگ تری دست یابند. البته استخدام و ایجاد اجتماع، پیامدهای نابهنجار و تضادهایی را به همراه دارد که گاه به تنازع و حتی درگیری های خشونت آمیز می انجامد. از این روست که قانون برای جلوگیری از افزایش اختلافات و تنازع به وجود آمد.
به هر حال اصول اجتماع بر پایه احترام متقابل و حفظ قانون و رعایت آن نهاده شده است. البته پیش از این که قانون حضور یابد احترام متقابل است که پایه های اجتماع را حفظ می کند و جامعه را معنا می بخشد. دو شخص، تنها زمانی نیاز به قانون می یابند که نتوانند با توجه به اصول انسانی و ظرفیت های عاطفی و اخلاقی با یک دیگر تعامل سازنده داشته باشند و کنار بیایند.
زمانی قانون پا به میدان می گذارد که عواطف و اصول اخلاقی انسانی نتواند تعامل را در موقعیت خود به درستی حفظ و برقرار کند. از این زمان است که عقل به شکل قانون حضور می یابد و با اصول خشک و غیرعاطفی و احساسی می کوشد تا تعادلی میان دو سوی درگیری برقرار کند.
بنابراین احترام که خاستگاهی عاطفی و احساسی دارد عاملی مهم و اساسی در حفظ تعادل اجتماعی و بقای ارتباط میان دو شخص و یا اشخاص و یا گروه های اجتماعی به شمار می آید.
خانواده، اجتماعی متفاوت
مسئله زن و شوهر در تحلیل قرآنی از هر اجتماع دیگری متفاوت است و تحلیل و تبیین دیگری دارد. اصولا نمی توان روابط زن و شوهر را براساس روابط اجتماعی ای سنجید و یا تحلیل کرد که بیرون از دایره زن و شوهری هستند.
زن و شوهر در تحلیل قرآنی تنها برای استخدام اجتماع، خانواده تشکیل نمی دهند تا اصول اجتماعی آن را همانند دیگر اجتماع فرض کرد و یا اصول اجتماعی بیرون از دایره خانواده را بدان تعمیم و گسترش داد. بررسی این مطلب فرصت دیگری را می طلبد ولی در کوتاه سخن می توان گفت که خانواده از نظر قرآن تنها نهادی است که بر پایه عاطفه و احساس شکل می گیرد و مرد در تحلیل قرآنی تنها با زن آرامش و سکونت می یابد و زن بی مرد اصولا قوام نمی یابد و بی بهره گیری از تکیه گاهی به نام شوهر اصولا نمی تواند برپا باشد. از این رو زن برای قوام خویش به مرد نیاز ذاتی دارد و مرد برای دست یابی به آرامش درون، نیاز ذاتی به زن دارد بر این اساس اجتماع زن و شوهر را نمی توان در دایره دیگر اجتماع دید. اصول و معیارهای ایجادی و پایداری آن با دیگر اجتماعات، تفاوت اساسی دارد و تنها وجه مشابهت آن در همان جمع و اجتماع دوتن البته با دو جنسیت مخالف و متفاوت یعنی زن و مرد است.
هر اجتماعی حتی اجتماع زن و شوهر و خانواده (دراین جا شامل فرزندان نیز می شود) براساس اصل احترام متقابل قوام می یابد و پایدار می گردد. از این روست که احترام در همه حوزه های اجتماعی از خرد تا کلان نقش سازنده و اساسی ایفا می کند.
احترام در آموزه0 های قرآنی
احترام از واژه های غیرمصرح قرآنی است که از ریشه حرم و حرمت گرفته شده. حریم چاه به معنای آن محدوده ای است که نمی توان بدان نزدیک شد و کسی حق تصرف و حفر چاه دیگر در آن محدوده را ندارد.
حرمت شخص به معنای چیزی است که شخص از آن حمایت و دفاع می کند. احترام براین اساس چنان که در اصطلاحات عرفی نیز آمده به معنای تعظیم و تکریم و گرامی داشت شخص است که بی ارتباط با معنای لغوی آن نیست؛ زیرا شخص یا هر چیز دیگری که محل احترام است، از نظر مردم دارای حرمت و حریمی است که می بایست آن را حفظ کرده و هتک آن نکرد.
چنان که گفته شد در قرآن این اصطلاح با لفظ احترام به کار نرفته ولی مفهوم آن به شکل اصطلاحات دیگر و یا بیان مصداقی احترام، تبیین و توصیه شده است. از این رو در آیات قرآنی سخن از حرام به معنای محترم شمردن ماه های خاص (توبه آیه 5)، نفس و جان آدمی (انعام آیه 151) خانه خدا (مائده آیه 97) و نیز تکریم (علق آیه 3 و اسراء آیه 70) و احسان و نیکوکاری (بقره آیه 83 و نساء آیه 36) و توقیر و بزرگداشت (فتح آیه 9) و تعزیز (همان) و تعظیم (حج آیه 30 و 32)، بسیار آمده که همه این ها همان مفهوم احترام اصطلاحی را به گونه ای بازگو می کند.
قرآن در برخی از موارد با بیان مصادیق، به بازگویی احترام پرداخته و با تبیین موضوعی و مصداقی، مردمان را به عملی کردن احترام توجه داده است. به سخن دیگر احترام را تنها در حوزه گفتاری نگه نداشته و به حوزه عمل و رفتار اجتماعی سوق داده است تا شخص در کنش ها و واکنش های رفتاری، هنجار خاصی را به عنوان احترام مراعات نماید. به عنوان نمونه همان گونه که از صلوات فرستادن بر پیامبر به زبان و دل به عنوان نوعی احترام و تکریم آن حضرت(ص) یاد کرده (احزاب آیه 56 و نور آیه 27) و یا از سلام و تحیت گفتن زبانی سخن گفته است، (نساء آیه 86) از سجده کردن (یوسف آیه 100) اذن و پیش اجازه (احزاب آیه 53 و نور آیه 27) به عنوان نمودهای خارجی و عملی احترام یاد نموده است.
عدم تقدم بر دیگری، بلند نکردن صدا در برابر دیگران و آرام سخن گفتن، از دیگر نمونه های مصداقی احترام است که قرآن به آن اشاره کرده است.این آیات هرچند که درباره چگونگی احترام گزاری به پیامبر(ص) است ولی می توان آن را به دیگر افراد نیز تعمیم داد.
در عرف مردم، روش های دیگری برای احترام وجود دارد که هریک با توجه به سنت ها و آداب اجتماعی و فرهنگی مردم هر منطقه و یا هرجامعه متفاوت است. بلند شدن و یا دست به سینه بودن و یا بوسیدن پای والدین از نمونه هایی است که در جوامع مختلف برای احترام گذاشتن استفاده می شود.
انسان، نیازمند احترام
انسان به طور طبیعی احساس نیاز می کند که مورد توجه و احترام و تکریم قرار گیرد. گرایش ذاتی انسان به این است که آبرومند و با کرامت و با شخصیت و اعتبار اجتماعی باشد و از سوی مردم تکریم شود و آبروی وی حفظ و حرمت هایش پاس داشته شود. در داستان یوسف و زن عزیز مصر به این نکته به روشنی اشاره شده است. با آن که عمل خلاف و ناهنجاری از سوی همسر عزیز صورت گرفته اما وی از یوسف(ع) می خواهد که به پاسداشت آبرو و حیثیت اجتماعی از بیان داستان و رخداد خودداری کند. (یوسف آیه 29) هم چنین حضرت لوط(ع) از مردم خویش می خواهد که به خاطر حفظ احترام و پاسداشت آن، از تعرض به میهمانان وی خودداری کرده و او را نزد میهمانانش شرمنده نسازند. (حجر آیه 68 و 69)
قرآن از مردم می خواهد که برای حفظ آبرو و حرمت و احترام خویش به اعمالی نپردازند که موجبات خواری و بی احترامی شان را فراهم می آورد و آبروی آنان را در دنیا و آخرت از بین می برد. (نور آیه 4 و 23 و نیز نساء آیه 148 و زمر آیه 25)
از نظر قرآن احترام به دیگران و بی احترامی به آنان دارای آثار وضعی و تکلیفی و نیز پاداش و کیفر خاصی است. در برخی از آیات قرآنی به اثر وضعی بی احترامی، اهانت و تحقیر دیگران در آخرت اشاره شده است. (مطففین آیه 29 تا 36) در برخی دیگر نیز اشاره شده که کاهش نعمت و عدم جلب سود و یا خیر، به علت و سبب بی احترامی و عدم پاسداشت امری بوده است که می بایست حرمت و احترام آن نگه داشته می شد. (حج آیه 30)
جایگاه تکریم پدر و مادر در نزد خداوند
احسان و تکریم به پدر و مادر از جایگاه بسیار بلندی برخوردار است و خداوند همواره پس از بیان حکم وجوب پرستش خدای یگانه، به احترام و تکریم پدر و مادر اشاره کرده و حکم می کند: و بالوالدین احسانا (بقره آیه 83 و نیز نساء یه 36)
قرآن در آیه 83 سوره بقره احسان به پدر و مادر را به عنوان پیمان خداوند با بنی اسرائیل یاد کرده است و می فرماید: و اذ اخذنا میثاق بنی اسرائیل لاتعبدون الاالله و بالوالدین احسانا؛ و هنگامی که از بنی اسرائیل پیمان و عهد گرفتیم که جز خدا را نپرستند و به پدر و مادر احترام گذارند و احسان و نیکی کنند.
در این آیه و نیز در چهار مورد دیگر از جمله در سوره اسراء آیه 23 هنگامی که خداوند به مردمان فرمان می دهد که تنها او را بپرستند، بی درنگ حکم و فرمان احسان و نیکی به پدر و مادر را مطرح می سازد که بیانگر میزان اهمیت و جایگاه احسان به پدر و مادر در پیشگاه خداوند است. به این معنا که پرستش خدای یگانه و احسان به والدین در کنار هم آمده تا مردمان از جایگاه پدر و مادر آگاه شوند.
اگر خداوند به عنوان آفریدگار و پروردگار می بایست پرستش شود، پدر و مادر نیز به عنوان واسطه فیض وجود و نعمت های خداوندی بر انسان، باید مورد احترام و احسان قرار گیرند. از این رو خداوند امور چندی را که می تواند نسبت به خدا و پدر و مادر به جا آورده شود در کنار هم می آورد. به سخن دیگر اگر عبودیت و پرستش کسی غیر از خدا جایز بود آن شخص همان والدین هستند و از آن جایی که چنین امری کفر و شرک است خداوند فرمان می دهد که به جای پرستش ایشان در حق آنان احسان شود. احسان، برترین حالتی است که پس از پرستش می توان تصور کرد. به این معنا که احسان مرتبه دوم پرستش است و اگر پرستشی به غیر خدا جایز بوده حکم به آن می شد و چون امکان پذیر نیست مرتبه دوم آن مورد تأکید قرار گرفته است. امور دیگری که جایز است انسان هم نسبت به خدا و هم غیر خدا به جا آورد، خداوند در آیات قرآنی به آنها فرمان داده و از مردمان خواسته است تا آنها را انجام دهند. از این رو در آیه 14 سوره لقمان فرمان می دهد: ان اشکر لی و لوالدیک؛ از من و پدر و مادرتان تشکر کنید.
برخی از مفسران باتوجه به نکره بودن احسان در آیه 23 سوره اسراء بر این باورند که نکره آوردن به معنای آن است که فرزندان می بایست در همه امور در حق آنان مراعات احسان را بکنند و چیزی را فروگذار نکنند. این حکم قرآنی اختصاصی به مؤمنان نداشته و همه انسان ها را دربرمی گیرد. قرآن به این شیوه دیگرانی را که ایمان به قرآن و خدا ندارند تشویق می کند که حداقل در حق پدر و مادر خویش به حکم وظیفه انسانی، احسان و احترام بگذارند.
روشهای احسان و تکریم والدین
احسان و احترام به پدر و مادر باتوجه به سنت ها و فرهنگ ها متفاوت است ولی اصولی انسانی است که می توان در همه جا آن را یافت و بدان پای بند بود.
برخورد پسندیده براساس عرف هر جامعه و به کارگیری واژگان زیبا و شیوا، تواضع و فروتنی در برابر آنان، مهربانی و محبت، دعای خیر کردن برای ایشان، دوری از درشت گویی و یا حتی به کار نبردن واژه اف و خسته شدم و آخ و دیگر اصوات نابهنجاری که ایشان را ناخوش آید از جمله روش های احسان و اکرام و احترام به پدر و مادر است.
فریاد زدن و درشتی کردن و اف و اخ کردن و اعتراض نمودن و دشنام و ناسزا دادن و پیشی گرفتن از ایشان در نشستن و دراز کشیدن و امور دیگر می تواند از مصادیق بی احترامی به آنها باشد که می بایست از آنها پرهیز کرد.اطاعت کامل از پدر و مادر امری است که قرآن بدان فرمان داده و تنها موردی که استثنا شده و شخص می تواند از دستور پدر و مادر اطاعت نکند و با حفظ احترام ایشان از آن سرپیچی کند دستور آنها به کفر خداست که در این مورد می توان از حکم و فرمانشان اطاعت نکرد. اما در همأ موارد دیگر می بایست از ایشان اطاعت کرد و فرمان برد.
در روایت اهل بیت(ع) احترام به پدر و مادر و احسان به ایشان به معنای برخورد نیکو و رسیدگی به نیازهای آنان پیش از درخواست، و ابراز قول کریم به معنای طلب مغفرت آمده است.
تعبیر جناح الذل نیز نگاه با رأفت و رحمت و دوری از نگاه های تیز و تند و بلند نکردن صدا و بالا نبردن دست و پیش نیفتادن از آنان معنا شده است. (کافی ج2 ص715 تا 316) بر جای بلند و برتر نشاندن از دیگر روش های تکریم و احسان به پدر و مادر و احترام نهادن به آنان است که از آیه 010 سوره یوسف می توان آن را به دست آورد.به هر حال تکریم و احترام به پدر و مادر امری است که بیش از هر کار دیگری بدان تأکید شده و نمی توان از آن چشم پوشید. نادیده گرفتن و بی احترامی به ایشان در این دنیا موجب می شود تا شخص گرفتار مصیبت ها و بلایا گردد و خیر و برکت از زندگی او برود و در آخرت نیز خوار و ذلیل شود.

احترام به پدر و مادر در منطق اسلام


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق احترام به والدین از دیدگاه قرآن 27 ص - ورد