فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله جبران خلیل جبران

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله جبران خلیل جبران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


بخش اول
جبران خلیل جبران(۱۸۸۳ میلادی - ۱۹۳۱ میلادی)(۱۲۶۲ ه.ش - ۱۳۱۰هـ.ش) زاده بشرّی لبنان از نویسندگان سرشناس لبنان و امریکا است.

 

تولد و دوران کودکی (1895-1883)

جبران در خانواده‌ای مسیحی مارونی (منسوب به مارون قدیس) که به خلیل جبران شهرت داشتند به دنیا آمد. مادرش زنی هنرمند بود که کامله نام داشت. در دوازده سالگی با مادر، برادر و دو خواهرش لبنان را ترک و به ایالات متحده امریکا رفت و در بوستون ساکن شد. وی در بوستون به مدرسه رفت، نظر به تقاضای مادرش به لبنان رفت و شامل مدرسه معروف «الحکمت» در بیروت گردید. خلیل جبران پس از پایان تحصیلاتش در لبنان به گردشگری پرداخت. وی تمام سرزمین مادری خویش را گشت و جنبه‌های فرهنگی زادگاهش را بازخوانی نمود.
در آن زمان، لبنان بخشی از سوریه ی بزرگ(شامل سوریه، لبنان و فلسطین) و یک ایالت تحت سلطه ی عثمانی بود، که به منطقه ی لبنان حکومت خود مختار داده بود. مردم لبنان، سال ها برای استقلال از حکومت عثمانی جنگیده بودند، و بنا بود خود جبران هم بعدها به این جنبش بپیوندد و یکی از اعضای فعال آن شود. منطقه ی لبنان، به خاطر دخالت های خارجی که به نفرت مذهبی میان مسیحیان، به ویژه فرقه ی مارونی و مسلمانان دامن می زد، منطقه ای پردردسر بود. بنا بود بعدها جبران فرقه های مذهبی گوناگون را با یکدیگر متحد کند و بدین وسیله کینه ها و نفرت های مذهبی را از بین ببرد. فرقه ی مارونی که در دوره ی اشتقاق در کلیسای بیزانسی در قرن پنجم پس از میلاد بنیان گزاری شده بود، گروهی از مسیحیان سوریه را در بر می گرفت که به پیروی از راهبی به نام مارون قدیس، فرقه و اصول فکری خود را شکل دادند.
وی در بوستون به مدرسه رفت، نظر به تقاضای مادرش به لبنان بازگشت و وارد مدرسه معروف «الحکمت» در بیروت گردید. خلیل جبران پس از پایان تحصیلاتش در لبنان به گردشگری پرداخت. وی تمام سرزمین مادری خویش را گشت و جنبه‌های فرهنگی زادگاهش را بازخوانی نمود.

 

خلیل جبران
مادر جبران کامله رحمه، سی ساله بود که جبران را از شوهر سومش خلیل جبران به دنیا آورد. شوهرش مردی بی مسئولیت بود و خانواده را به ورطه فقر کشاند. خانواده ی کاملیا سابقه ی مذهبی معتبری داشتند که اداه ی نیرومندی را در کاملیای تحصیل ناکرده رشد داده بود و بعدها به او کمک کرد به تنهایی خانواده اش را در آمریکا سرپرستی کند.
جبران خلیل یک برادر ناتنی به نام پیتر، شش سال بزرگ‌تر از خودش، و دو خواهر کوچکتر به نام‌های ماریانه و سلطانه داشت که در تمام عمرش به آن‌ها وابسته بود. از آنجا که جبران در فقر بزرگ می‌شد، از تحصیلات رسمی بی بهره ماند و آموزش‌هایش محدود به ملاقات‌های منظم با یک کشیش روستایی بود که او را با اصول مذهب و انجیل و زبان‌های سوری و عربی آشنا کرد. جبران هشت ساله بود که پدرش به علت عدم پرداخت مالیات به زندان افتاد و حکومت عثمانی تمام اموالشان را ضبط و خانواده را آواره کرد. سرانجام مادر جبران تصمیم گرفت با خانواده اش به امریکا کوچ کند. در ۲۵ ژوئن سال ۱۸۹۵، جبران در دوازده سالگی با مادر، برادر و دو خواهرش لبنان را ترک و به ایالات متحده آمریکا رفت و در بوستون ساکن شد. وی در بوستون به مدرسه رفت، در مدرسه، اشتباهی در ثبت نام، نام او را برای همیشه تغییر داد و به کهلیل جبران Kahlil Gibran تبدیل کرد که علی رغم تلاش‌هایش برای بازیابی نام کاملش، تا پایان عمرش بر جا ماند. جبران در سال ۱۸۹۶ با فرد هلند دی ملاقات کرد و از آن به بعد وارد مسیر هنر شد. دی جبران را با اساطیر یونان، ادبیات جهان، نوشته‌های معاصر و عکاسی آشنا کرد.
جبران که در ناحیه ی سرسبز "البشری" رشد می کرد، کودکی منزوی و متفکر بود که از مشاهده ی آبشار های عظیم، صخره های نوک تیز، و سروهای فراوانِ پیرامونش لذت می برد و این زیبایی تأثیر نمادین و شگرفی بر نقاشی ها و نوشته های او داشت. از آن جا که در فقر بزرگ می شد، از تحصیلات رسمی بی بهره ماند، و آموزش هایش محدود به ملاقات های منظم با یک کشیش روستایی بود که او را با اصول مذهب و انجیل، و نیز با زبان های سوری و عربی آشنا کرد. آغاز به آموختن مقدمات الفبا و زبان به او کرد، و جهان تاریخ، علم و زبان را به روی او گشود.
در ده سالگی، جبران از صخره ای سقوط کرد و شانه ی چپش آسیب دید که تا پایان عمرش هم ضعیف ماند. خانواده اش، برای جا انداختن شانه اش، او را به یک صلیب بستند و تا چهل روز بسته نگه داشتند، و این حادثه ی نمادین که مصلوب شدن مسیح را به یاد می آورد، در ذهن جبران تأثیری عمیق گذاشت و برای همیشه در خاطره اش نقش بست.
دوران بزرگسالی

در آن روزگار لبنان زیر سلطه دولت عثمانی قرار داشت و جبران پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی در بیروت در سن دوازده سالگی همراه مادر و برادر و دو خواهرش رهسپار امریکا شد. خلیل جبران در سال ۱۹۰۲ میلادی لبنان را به مقصد امریکا ترک نمود. او در بوستون در منزل کوچکی اقامت گزید. در این شهر نقاش صاحبنظر و پاکدامنی به نام « فرد هلند دی » نخستین بارقه‌های نبوغ جبران را دریافت و او را زیر بال و پر خود گرفت، همچنین دختر جوانی به نام « ژوزفین پی بادی» که ثروت سرشاری از ذوق و فرهنگ داشت دل به محبت این نوجوان بست و در رشد و کمال او بسیار موثر واقع شد. وی در امریکا به نگارگری پرداخت و در سال ۱۹۰۸ وارد فرهنگستان هنرهای عالی در پاریس شد و مدت سه سال زیر نظر تندیسگر معروف «اگوست رودن» درس خواند. رودن برای جبران آینده درخشان و تابناکی را پیشبینی نمود.
زنان دیگری نیز بعدها در زندگی جبران ظاهر شدند که از همه مهم‌تر خانم «مری هسکل» و «شارلوت تیلر » است. این دو زن اخیر بخصوص خانم هسکل شاید بیشترین تأثیر را در زندگی فرهنگی و هنری و حتی اقتصادی جبران داشته‌اند. اما جبران پس از حدود سه سال اقامت در امریکا به شوق زادگاه و عشق به آشنایی با زبان و فرهنگ بومی خویش به وطن بازگشت.
خلیل جبران بعد از پایان تحصیلاتش در فرانسه دوباره وارد امریکا شد و تا مرگش در سال ۱۹۳۱ در آنجا کار و زندگی کرد.

 

بخش دوم

 

مهاجرت به آمریکا(1898ـ1895)

 

جبران هشت ساله بود که پدرش به علت عدم پرداخت مالیات به زندان افتاد و حکومت عثمانی تمامی اموال شان را ضبظ، و خانواده را آواره کرد. خانواده ی جبران کوشیدند مدتی نزد اقوام خود بمانند؛ با این وجود سرانجام مادر جبران تصمیم گرفت به امید ساختن زندگی بهتر، خانواده ی خود را به آمریکا کوچ دهد. پدر جبران در سال 1894 از زندان آزاد شد، اما به علت بی مسئولیتی در قبال خانواده، نتوانست درباره ی مهاجرت تصمیم بگیرد و در لبنان ماند.
اما بقیه ی اعضای خانواده، در 25 ژوئن سال 1895 به مقصد سواحل نیویورک در آمریکا، سوار بر کشتی شدند.
خانواده ی جبران در بوستون ساکن شدند که در آن در دوران، بعد از نیویورک، بزرگترین محل اقامت اتباع سوریه در ایالات متحده بود. کاملیا با فضای آن منطقه که از نظر فرهنگی با سایر مناطق آمریکا بسیار متفاوت بود، احساس آشنایی می کرد، و از شنیدن زبان آشنای عربی و دیدن لباس های عربی لذت می برد. کاملیا که اینک نان آور خانواده بود، با دست فروشی در خیابان های فقر زده ی جنوب بوستون آغاز کرد. در آن مان، دوره گردی مهم ترین منبع درآمد مهاجران سوریه بود که به خاطر رسوم عربی و عدم تطابق فرهنگی، تصویر منفی ای در جامعه ی آمریکا ایجاد کرده بودند و کمتر در مشاغل بهتر پذیرفته می شدند.
جبران که گرفتار دوره ی فقر دیگری شده بود، ناچار بود درد نخستین سال های زندگی اش را بار دیگر تجربه کند، . این رنج اثری پاک نشدنی بر زندگی اش گذاشت. با این حال، به خاطر وجود مؤسسه های خیریه در مناطق فقر زده ی مهاجر نشین، فرزندان مهاجران می توانستند در مدارس دولتی حضور یابند تا از خیابان ها دور شوند، جبران تنها عضو خانواده اش بود که تحیلات مدرسه ای یافت. خوهرانش به خاطر موانع سنتی خاورمیانه و نیز مشکلات مالی، اجازه نداشتند وارد مدرسه شوند. قرار بود بعدها، جبران به قهرمان مبارزه برای آزادی و تحصیل زنان تبدیل شود، و گرداگرد خود را پر از زنان بلند همت، اندیشمند و مستقل کند.
در مدرسه اشتباهی در ثبت نام، نام او را برای همیشه تغییر داد و به کَهلیل جبران تبدیل کرد که علی رغم تلاش هایش برای بازیابی نام کاملش، تا پایان عمرش بر جا باقی ماند. از آن جا که تحصیلات رسمی نداشت، او را در کلاس درجه بندی نشده ی ویژه ی فرزندان مهاجران قرار دادند که می بایست انگلیسی را از اول می آموختند.
با تلاش های سخت کاملیا، وضع مالی خانواده بهتر شد و سرانجام پیتر توانست یک خواربار فروشی تأسیس کند و هر دو خواهرش را در ان به کار گیرد. مشکلات مالی و دوری خانواده از موطن، همه را به هم نزدیک کرد. کاملیا هم از نظر مالی و هم از نظر عاطفی فرزندانش را حمایت می کرد، به ویژه به پسر درون گرای خود جبران می پرداخت و در پرورش دادن استعداد هی هنری او می کوشید. در این دوران سخت، گوشه گیری جبران از زندگی اجتماعی افزایش یافت و اندیشناکی ذاتی عمیق تر شد. کاملیا در غلبه بر انزوایش به او کمک می کرد. استقلال مادر به جبران اجازه می داد با زندگی اجتماعی بوستون در هم آمیزد و جهان پر رونق هنری و ادبی آن را کشف کند.
کنجکاوی جبران او را به سوی جنبه ی فرهنگی بوستون سوق داد و به جهان غنی تأتر، اپرا و نگارخانه های هنری بوستون کشانید. وی با طرح های هنری اش، توجه آموزگارانش را در مدرسه ی دولتی جلب کرد و آموزگارانش برای این پسرک سوریه ای، آینده ای هنری پیش بینی می کردند. با هنرمندی به نام فرد هُلندی دِی تماس گرفتند و او، جهان فرهنگ را بر جبران گشود و او را در آغاز جاده ی اشتهار هنری قرار داد.
جبران در سال 1896 با فرد هلند دی ملاقات کرد و از آن تاریخ، به خاطر رهایی دِی از قرار داد های سنتی هنری، توانست در جاده ی هنر پیش برود. دِی جبران را با اساطیر یونان، ادبیات جهان، نوشته های معاصر و عکاسی آشنا کرد که لبنانی کنجکاو را تا پایان عمر خود وادار به تلاش برای ابراز خویشتن کرد. مطالعات آزاد و شیوه ی اکتشاف هنری نامرسوم دِی جبران را تحت تأثیر گذاشت و بعد ها شیوه ی برداشت رها از بندی دِی را تحقق خویشتن و اصالت آثارش به کار برد. دِی تلاشی برای بالا بردن سطح تحصیلات جبران نکرد و به جای آن، همت خود را معطوف به افزایش اعتماد به نفس او کرد، که در اثر برخورد بد با مهاجران و فقر شدید، به شدت آسیب دیده بود. تعجبی نداشت که جبران، آموزنده ی سریعی از آب در آمد و هر آنچه را که از دِی می دید، می بلعید.
در یکی از نمایشگاه های هنری فرد هلند دِی، جبران طرحی از زنی به نام ژوزفین پیبادی کشید، شاعر و نویسنده ای گم نام، که بعد ها به یکی از تجربه های عشقی ناموفق جبران تبدیل شد؛ مدت ها بهد، جبران به او پیشنهاد ازدواج داد و ژوزفین پیشنهاد او را نپذیرفت، و این نخستین ضربه از سوی زنانی بود که جبران به آن ها مهر ورزید.
دِی که پیوسته جبران را تشویق می کرد به نقاشی و طراحی ادامه دهد، در انتشار تصاویر جبران بر روی جلد کتاب ها در سال 1898 بسیار مؤثر بود. در آن زمان، جبران آغاز به رشد دادن فن و شیوه ی خود در نقاشی کرد. اندک اندک وارد حلقه ی بوستونی ها شد و استعداد های هنری اش، سبب اشتهار او شدند. با این وجود، خانواده اش به این نتیجه رسیدند که موفقیت زود هنگام می تواند منجر به مشکلاتی در آینده شود، و با موافقت جبران، او را به لبنان فرستادند تا تحصیلات خود را به پایان برساند و عربی بیاموزد.

نویسندگی
در آن روزگار لبنان زیر سلطه دولت عثمانی قرار داشت و جبران پس از گذراندن تحصیلات ابتدائی در بیروت در سن دوازده سالگی همراه مادر و دیگر افراد خانواده رهسپار امریکا شد. خلیل جبران در سال ۱۹۰۲ میلادی لبنان را به مقصد امریکا ترک نمود. او در بوستون در منزل کوچکی اقامت گزید. در این شهر نقاش صاحبنظر و پاکدامنی به نام " فرد هلند دی " نخستین بارقه‌های نبوغ جبران را دریافت و او را زیر بال و پر خود گرفت، همچنین دختر جوانی به نام " ژوزفین پی بادی" که ثروت سرشاری از ذوق و فرهنگ داشت دل به محبت این نوجوان بست و در رشد و کمال او بسیار موثر واقع شد. وی در امریکا به نگارگری پرداخت و در سال ۱۹۰۸ وارد فرهنگستان هنرهای عالی در پاریس شد و مدت سه سال زیر نظر تندیسگر معروف «اگوست رودن» درس خواند. رودن برای جبران آینده درخشان و تابناکی را پیشبینی نمود.
زنان دیگری نیز بعدها در زندگی جبران ظاهر شدند که از همه مهم‌تر خانم "مری هسکل" و "شارلوت تیلر " است. این دو زن اخیر بخصوص خانم هسکل شاید بیشترین تأثیر را در زندگی فرهنگی و هنری و حتی اقتصادی جبران داشته اند. اما جبران پس از حدود سه سال اقامت در امریکا به شوق زادگاه و عشق به آشنایی با زبان و فرهنگ بومی خویش به وطن بازگشت.
خلیل جبران بعد از پایان تحصیلاتش در فرانسه دوباره وارد امریکا شد و تا مرگش در سال ۱۹۳۱ در آنجا کار و زندگی کرد.
جبران از همان ایام نوجوانی به میدان هنر و شعر و نویسندگی قدم نهاد. در پانزده سالگی مدیر مجله «الحقیقة» شد و در شانزده سالگی نخستین شعرش در روزنامهٔ جبل به طبع رسید و در هفده سالگی به طراحی چهرهٔ بزرگانی چون عطار و ابن سینا و ابن خلدون و برخی دیگر از حکما و نویسندگان پیشین دست زد و پس از پایان تحصیلات رسمی خود برای تکمیل هنر نقاشی به پاریس رفت و طی دو سال اقامت در فرانسه ضمن آشنایی با مکاتب گوناگون هنر نقاشی کتابی با عنوان الارواح المتمردة (روانهای سرکش) نوشت و در بیروت به طبع رساند .
در این حال اخبار ناگوار از مرگ خواهر و برادر جوان و بیماری مادر به او رسید و او علیرغم منع سیاسی به میهن بازگشت. پس از دو سال اقامت در وطن باز سفری به پاریس کرد تا از هنرمندان آن دیار بخصوص رودن، لطائف فنون صورتگری را بیاموزد. در این سفر جبران با بزرگانی چون روستاند، دبوسی و مترلینگ آشنا شد و از ذوق و اندیشهٔ آنان بهره‌های فراوان برد. در آن روزگار دفتر نقاشی رودن کعبه‌ آمال هنرجویان جهان بود و جبران مدتی در آن دفتر در کنار آموختن لطائف هنر نقاشی، شیوهٔ نگاه هنرمندانه را نیز از او بیاموخت و رودن چون شعر و نقاشی را در جبران به کمال یافت او را با ویلیام بلیک، شاعر و نقاش شهودی انگیس در قرن هجدهم بیشتر آشنا کرد. و معروف است که او را ویلیام بلیک قرن خواند. جبران وقتی اولین کتاب نقاشیهای بلیک را خرید چون درویشی که به گنج رسیده باشد. به چنان وجد و نشاط و شادی و مستی رسید که از بیخودی در پوست نمی‌گنجید، گوئی در غربتگاه این عالم دوستی دیرین و آشنایی محرم یافته است .
در سال 1910 جبران بار دیگر به امریکا رفت و در نیویورک در خیابان دهم دفتریتأسیس کرد که سالها مجمع نویسندگان و شاعران و هنرمندان عرب و دوستان و شیفتگانامریکایی او بود. بهترین و پخته‌ترین آثار شعری و نقاشی او در این دوران بیست و یکساله‌ اقامت در امریکا شکل گرفت و به صورت کتابها و نمایشگاههای متعدد به جهانیانعرضه شد و جبران را در زمانی کوتاه به اوج شهرت و محبوبیت رسانید
این کتاب که فریاد هم میهنان مظلوم او و در سطح وسیعتر فریاد همهٔ انسان‌های مظلوم بود، دولت عثمانی را سخت مضطرب کرد. کشیشان بر کتابش تهمت‌های ناروا نهادند و روزی در میدان عمومی شهر انبوهی از این کتاب را به آتش کشیدند و حکومت وقت بازگشت او را به وطن ممنوع کرد .
در این حال اخبار ناگوار از مرگ خواهر و برادر جوان و بیماری مادر به او رسید و او علیرغم منع سیاسی به میهن بازگشت. پس از دو سال اقامت در وطن باز سفری به پاریس کرد تا از هنرمندان آن دیار بخصوص رودن، لطائف فنون صورتگری را بیاموزد. در این سفر جبران با بزرگانی چون روستاند، دبوسی و مترلینگ آشنا شد و از ذوق و اندیشهٔ آنان بهره‌های فراوان برد. در آن روزگار دفتر نقاشی رودن کعبه‌ آمال هنرجویان جهان بود و جبران مدتی در آن دفتر در کنار آموختن لطائف هنر نقاشی، شیوهٔ نگاه هنرمندانه را نیز از او بیاموخت و رودن چون شعر و نقاشی را در جبران به کمال یافت او را با ویلیام بلیک، شاعر و نقاش شهودی انگیس در قرن هجدهم بیشتر آشنا کرد. و معروف است که او را ویلیام بلیک قرن خواند. جبران وقتی اولین کتاب نقاشیهای بلیک را خرید چون درویشی که به گنج رسیده باشد. به چنان وجد و نشاط و شادی و مستی رسید که از بیخودی در پوست نمی‌گنجید، گوئی در غربتگاه این عالم دوستی دیرین و آشنایی محرم یافته‌است .
در سال ۱۹۱۰ جبران بار دیگر به امریکا رفت و در نیویورک در خیابان دهم دفتری تأسیس کرد که سالها مجمع نویسندگان و شاعران و هنرمندان عرب و دوستان و شیفتگان امریکایی او بود. بهترین و پخته‌ترین آثار شعری و نقاشی او در این دوران بیست و یک ساله‌ اقامت در امریکا شکل گرفت و به صورت کتابها و نمایشگاههای متعدد به جهانیان عرضه شد و جبران را در زمانی کوتاه به اوج شهرت و محبوبیت رسانید .
از جبران مجموعا ۱۶ کتاب به زبان‌های عربی و انگلیسی بر جا مانده‌است که نام‌های آنها به ترتیب سال انتشار عبارتند از: ۱. موسیقی (۱۹۰۵م.) ۲. عروسان دشت (۱۹۰۶م.) ۳. ارواح سرکش (۱۹۰۸م.) ۴. خدایان زمین ۵. پیشتاز ۶. دیوانه ۷. سرگشته ۸. کاروان ها و توفان ها ۹. نامه‌ها ۱۰. ماسه و کف ۱۱. بالهای شکسته ۱۲. اشک و لبخند ۱۳. نوگفته ها و نکته ها ۱۴. مسیح، فرزند انسان ۱۵. پیامبر ۱۶. بوستان پیامبر
تا چندین سال پیش،برخی از آثار جبران به صورت پراکنده به فارسی ترجمه شده بودند، به گونه‌ای که بعضی از کتاب‌های او (مانند پیامبر) بیش از بیست ترجمهٔ فارسی دارد، اما برخی از کتاب‌هایش به فارسی ترجمه نشده بود. از بهترین و پرفروش ترین ترجمه‌های «پیامبر» می‌توان ترجمهٔ نجف دریابندری را نام برد.
چندی پیش، ترجمهٔ مجموعه کامل آثار جبران خلیل جبران به فارسی (۱۶ کتاب در ۱۲ مجلد) با ترجمهٔ مهدی سرحدی توسط نشر کلیدر منتشر شد.
در سال ۱۹۳۱ ندایی آسمانی جبران را به بازگشت فراخواند. سفینه‌ای از عالم غیب در رسید و جان شیفته‌ او را در ساحل فراق برگرفت و روانه‌ دریای وصال کرد و جسم شریفش را نیز که تنگ‌چشمان دور از مسیح شایسته‌ دفن در جوار کلیسا نمی‌دیدند بنابر وصیت جبران سفینه‌ دیگری به زادگاهش بازآورد و به خاک البشری محبوبش سپرد .
در این حال اخبار ناگوار از مرگ خواهر و برادر جوان و بیماری مادر به او رسید و او علیرغم منع سیاسی به میهن بازگشت. پس از دو سال اقامت در وطن باز سفری به پاریس کرد تا از هنرمندان آن دیار بخصوص رودن، لطائف فنون صورتگری را بیاموزد. در این سفر جبران با بزرگانی چون روستاند، دبوسی و مترلینگ آشنا شد و از ذوق و اندیشهٔ آنان بهره‌های فراوان برد. در آن روزگار دفتر نقاشی رودن کعبه‌ آمال هنرجویان جهان بود و جبران مدتی در آن دفتر در کنار آموختن لطائف هنر نقاشی، شیوهٔ نگاه هنرمندانه را نیز از او بیاموخت و رودن چون شعر و نقاشی را در جبران به کمال یافت او را با ویلیام بلیک، شاعر و نقاش شهودی انگیس در قرن هجدهم بیشتر آشنا کرد. و معروف است که او را ویلیام بلیک قرن خواند. جبران وقتی اولین کتاب نقاشیهای بلیک را خرید چون درویشی که به گنج رسیده باشد. به چنان وجد و نشاط و شادی و مستی رسید که از بیخودی در پوست نمی‌گنجید، گوئی در غربتگاه این عالم دوستی دیرین و آشنایی محرم یافته‌است.
در سال ۱۹۱۰ جبران بار دیگر به آمریکا رفت و در نیویورک در خیابان دهم دفتری تأسیس کرد که سالها مجمع نویسندگان و شاعران و هنرمندان عرب و دوستان و شیفتگان آمریکایی او بود. بهترین و پخته‌ترین آثار شعری و نقاشی او در این دوران بیست و یک ساله‌ اقامت در آمریکا شکل گرفت و به صورت کتابها و نمایشگاههای متعدد به جهانیان عرضه شد و جبران را در زمانی کوتاه به اوج شهرت و محبوبیت رسانید.

 

 

 

 

 

 

 


بخش سوم

 

بازگشت به لبنان(1902ـ1898)

 

جبران در سال 1898 وارد بیروت شد. هم در زبان انگلیسی و هم حتی در زبان عربی مشکل داشت؛ می توانست به خوبی عربی صحبت کند، اما نمی توانست به این زبان بنویسد یا بخواند. برای بهبود زبان عربی اش، تصمیم گرفت در مدرسه ای مارونی به نام "مدرسه الحکمه"ثبت نام کند که در کنار آموزش های مسیحی، برنامه ای ملی گرایانه نیز داشت. سرشت مصمم جبران مانع از آن می شد که به برنامه ی آموزشی کوته نظرانه ی مدرسه تن در دهد، او به برنامه ای منحصر به فرد در سطح دانشگاهی نیاز داشت تا با احتیاج های تحصیلی او را تطابق کند و رفتارهای ظغیانگر و فردگرایانه اش، او را در معرض اتهام به کفر قرار داد. با این حال، مدرسه برنامه ی تحصیلی او را مطابق با میل او تغییر داد. جبران تصمیم گرفت در کتاب مقدس به زبان عربی غرق شود، و شیفته ی سبک نگارش و محتوای آن شد، و این شیفتگی در آثار گوناگونی از او پدیدار شده است. رفتار بیگانه و فردگرایانه ی جبران، اعتماد به نفس و موهای بلند نامرسومش در دوران تحصیل، تأثیری شگرف بر آموزگاران و همکلاسی هایش گذاشت. معلم عربی اش در او ((قلبی عاشق اما مهار شده، روحی گستاخ، ذهنی عصیانگ، و نگاهی که هر آنچه را که می بیند، به سخره می گیرد)) یافته بود. در هر حال، فضای محدود و بسته ی مدرسه با روحیه ی جبران سازگار نبود. آشکارا وظایف مذهبی اش را انجام نمی داد، از کلاس ها می گریخت و روی کتاب هایش نقاشی می کرد. در مدرسه با یوسف حواییک آشنا شد و همراه با او، مجله ای به نام "المناره" منتشر کرد که حاوی نوشته های هر دو، و نقاشی های جبران بود.
همچنین دختر جوانی به نام «ژوزفین پی بادی» که ثروت سرشاری از ذوق و فرهنگ داشت دل به محبت این جوان بست و در رشد و کمال او بسیار موثر واقع شد. وی در آمریکا به نگارگری پرداخت و در سال ۱۹۰۸ وارد فرهنگستان هنرهای عالی در پاریس در فرانسه شد و مدت سه سال زیر نظر تندیسگر معروف «اگوست رودن» درس خواند. رودن برای جبران آینده درخشان و تابناکی را پیشبینی نمود. زنان دیگری نیز بعدها در زندگی جبران ظاهر شدند که از همه مهم‌تر خانم «مری هسکل» و «شارلوت تیلر» است. این دو زن اخیر بخصوص خانم هسکل شاید بیشترین تأثیر را در زندگی فرهنگی و هنری و حتی اقتصادی جبران داشته‌اند. اما جبران پس از حدود سه سال اقامت در آمریکا به شوق زادگاه و عشق به آشنایی با زبان و فرهنگ بومی خویش به وطن بازگشت. جبران که به کمک فرد هلند دی کم کم وارد حلقه بوستونی‌ها شده بود و شهرت کوچکی به هم زده بود، با نظر خانواده اش تصمیم گرفت به لبنان برگردد تا تحصیلاتش را به پایان برساند و عربی بیاموزد. جبران در سال ۱۸۹۸ وارد بیروت شد و به «مدرسه الحکمه» رفت.
در همان هنگام، ژوزفین پیبادی زیباروی بیست و چهار ساله ی بوستونی که در یکی از نمایشگاه های دِی توجه جبران را به خود جلب کرده بود، فریفته ی هنرمند جوان لبنانی شد که یکی از طرح هایش را به او تقدیم کرده بود، و در دوران اقامتش در لبنان، با او مکاتبه کرد. کمی بعد، رابطه ای عاطفی میان آن دو در گرفت که تا پایان دوستی شان ادامه یافت. چند سال بعد ژوزفین پیشنهاد ازدواج جبران را نپذیرفت و خود در سال 1906 ازدواج کرد.
جبران دانشگاه را در سال 1902 به پایان رساند. زبان های عربی و فرانسه را آموخته بود و در سرودن شعر به مهارت رسیده بود. در این هنگام، رابطه اش با پدرش قطع شد و ناچار شد به خانه ی پسر عمویش نقل مکان کند و زندگی محقر و فقیرانه ای را سر بگیرد که تا پایان عکر از یادآوری آن منزجر بود. فقر خلیل در لبنان با خبر شیوع بیماری در خانواده اش همراه شد. برادر ناتنی اش سل گرفته بود، خواهرش سلطانه مشکل روده ای داشت و مادرش دچار سرطان شده بود. با شنیدن خبر بیماری هولناک سلطانه، جبران در ماه مارس 1902 لبنان را ترک گفت.
جبران خلیل جبران در سال۱۸۸۳ در یک دهکده سرسبز کوهستانی به نام بشری در شمال لبنان به دنیا آمد. در سنین نوجوانی خانواده جبران به همراه بسیاری دیگر از خانواده های لبنانی به علت نبود کار و تنگنای اقتصادی لبنان آن دوره، به آمریکا مهاجرت کرد. او پس از چندسال به وطن بازمی گردد تا تحصیلاتش را به طور جدی تر ادامه دهد. در بهار سال۱۹۰۲ برای پیوستن به خانواده اش به آمریکا بازمی گردد. اولین نمایشگاه هنری اش در سال۱۹۰۴ برگزار می شود اما اتفاق مهم تر هنوز در راه است. او با زنی به نام «مری الیزابت هسکل» که ۱۰ سال از خودش بزرگتر است، آشنا می شود. زنی که بی تردید تأثیر ژرفی بر جبران می گذارد. رابطه ای که تا پایان عمر جبران یعنی سال۱۹۳۱ ادامه می یابد. هر چند مری هسکل به علت تفاوت سنی پیشنهاد ازدواج جبران را رد می کند و با مردی دیگر ازدواج می کند. نامه نگاری ها و روزنوشت های مری هسکل از دیدارهایش با جبران اینک مهم ترین منبع برای زندگی نامه نویسان وعلاقه مندان به زندگی جبران محسوب می شود. جبران با نگارش کتاب شعرگونه اش «پیامبر» به شهرت جهانی می رسد. کتاب دیگرش «دیوانه» نام دارد که این دو کتاب در ایران در یک مجلد به چاپ رسیده است. کتاب دیوانه به تبع نامش ترتیب و توالی خاصی برای خواندن ندارد. داستان های نغز و کوتاه این کتاب همواره تمی رازآلود و عرفان گونه دارد

 

 

 

 

 

 

 

مرگ در خانواده و بازگشت به ایالات متحده
جبران دانشگاه را در سال ۱۹۰۲ تمام کرد. زبان‌های عربی و فرانسه را آموخته بود و در سرودن شعر به مهارت رسیده بود. در این هنگام رابطه اش با پدرش قطع شد و از او جدا شد و زندگی محقر و فقیرانه‌ای را از سر گرفت. در همان هنگام شنید که برادر ناتنی اش سل گرفته، خواهرش سلطانه مشکل روده‌ای دارد و مادرش گرفتار سرطان است. با شنیدن خبر بیماری هولناک سلطانه، جبران در ماه مارس ۱۹۰۲ لبنان را ترک کرد. اما دیر رسید و سلطانه در چهارده سالگی در گذشته بود. در همان سال، پیتر به بیماری سل و مادرش به سرطان درگذشتند.
خلیل جبران بعد از پایان تحصیلاتش در فرانسه دوباره وارد آمریکا شد و تا مرگش در سال ۱۹۳۱ در آنجا کار و زندگی کرد.

 

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  56  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله جبران خلیل جبران

دانلودمقاله حمله مغول ها به ایران

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله حمله مغول ها به ایران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
مقدمه
یکی از مدارس قدیم ایران که در تبریز در نیمه اول قرن هشتم هجری دایر بوده مجتمع « ربع رشیدی » می باشد ، که این مجتمع از نظر اصول کلی مدیریت و آموزش و شیوه ی اداری با تمام مدارس قبل و معاصر بعد از خود تفاوت کلی داشته است .
یکی از علل انتخاب این موضوع نیز همین دلیل می باشد . پس از مشورت با استاد گرامی جناب آقای دکتر قرچانلو به بررسی و مطالعه ی منابع و ماخذ موجود پرداختم . منابع و ماخذ بررسی شده همه مربوط به زمان ایلخانان مغول می باشد ، که مهم ترین آنها در مورد این موضوع وقف نامه ربع رشیدی ، مکاتبات رشیدی و جامع التواریخ می باشد . ( قابل ذکر است که هر سه این منابع اثر خواجه رشید الدین فضل الله همدانی می باشد ) از منابع دیگری که مورد استفاده قرار گرفته است ، تاریخ اولجایتو ابوالقاسم عبدالله بن محمد کاشانی و حیب السیر خواند میرمی باشد .
از ماخذ معاصر دیگری که استفاده شده است می توان به تاریخ مغول عباسی اقبال آشتیانی و امپراطوری صحرا نوردان رنه کروسه و تاریخ مغول اشیولر بر تولد اشاره کرد .
با توجه به محل سکونت خود در شهر مقدس مشهد ، به کتابخانه های آستانه قدس رضوی که مجهز ترین و بزرگترین کتابخانه ی این شهر می باشد مراجعه نمودم ؛ به غیر از کتاب جامع التواریخ هیچ کدام از کتابهای دیگر خواجه رشید الدین فضل الله همدانی در این کتابخانه موجود نبود .
بنابر این به کتابخانه ملی در تهران مراجعه نمودم و بخش هایی از این کتابها راکپی گرفته و مورد استفاده قرار دادم .
در این رساله ابتدا به بررسی بسیار مختصر و فشرده ی اوضاع سیاسی و اجتماعی قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری قمری ، دوران خواجه رشید الدین فضل الله همدانی بنیان گذار ربع رشیدی زندگی می کرده است ، می پردازیم .
بهترین منبع برای بررسی این دوره کتاب جامع التواریخ خواجه رشید الدین فضل الله همدانی و از ماخذ تاریخ مغول اقبال آشتیانی می باشد .
سپس به تحقیق در مدارس هم عصر و مشابه ربع رشیدی در آن دوره پرداخته و با مقایسه ی این موسسات بتوانیم این مجتمع علمی و آموزشی را به خوبی بشناسیم و ویژگی های سیاسی و اجتماعی و فرهنگی اواخر قرن و اوایل قرن هشتم هجری قمری را به خوبی معرفی کنیم و مقام و موقعیت علم و علما را معرفی می نماییم ، زیرا استیلای مغول در ایران جز خرابی و هرج و مرج و کشتار اثر دیگری در اذهان مردم باقی نگذاشته است .
بنابر این وقتی از چنین مجتمع علمی و آموزشی در آن برهه تاریخی نام برده می شود می توان نتیجه گرفت که فرهنگ و تمدن و تفکر ایرانیان مسلمان حتی در چنان دوره هایی هم از درخشش و پیشرفت باز نمانده است و حتی با توجه به آزادی مذهبی که در این دوران به وجود آمده فرقه های مختلف اسلامی از جمله شیعیان فشارهای دوره های قبل را از یاد برده و توانسته اند در این مقطع به تجدید قوا و گسترش مذهب شیعه به خصوص در دوران اولجایتو بپردازند که بازتاب آن در دوره های بعدی کاملا مشهود بوده است .

فصل اول
نگاهی کوتاه به حمله مغول و حکومت ایلخانان
ایجاد امپراطوری مغول در قرن هفتم و هشتم هجری قمری ، اهمیت تاریخی جهانی دارد . این امپراطوری شامل سرزمینهای بسیار وسیعی بود که از اقیانوس آرام و آسیای شرقی و مرکزی یعنی چین و تبّت و ترکستان شرقی و تا دریای مدیترانه وخاورمیانه ، یعنی کشورهای ایران ، عراق ، ترکیه ، سوریه ، اردن و صحاری و سرزمینهای مجاور دریای سیاه و قسمت سفلای رودخانه های دن و ولگا و قزاقستان و کشورهایی از اروپای شرقی ، ادامه داشت . فتوحات مغولان برای ایران و تمام سرزمینهای یاد شده ، بلا و بختی عظیمی به همراه آورد . ابن اثیر مورخ مسلمان ( 556 ـ 632 هـ ) که معاصر مغولان و شاهد وقایع بوده چنین می نویسد : « اگر می گفتند که از زمان خلقت آدم ابوالبشر تا کنون جهان چنین مصیبتی را به خود ندیده ، درست گفته بودند . زیرا تاریخ چیزی که شبیه به این و یا نزدیک بدین باشد ، نشان نمی دهد . بزرگترین بلا و مصیبتی که تاریخ نقل می کند ، همانا رفتار بخت النّصر با اسرائیلیان است که چگونه آنان را مصدوم و اورشلیم را ویران ساخت ولی اورشلیم در برابر کشورهائی که این ملاعین غارت و اقبال آشتیانی ، تاریخ مغول ، ص 318 ویران کردند و فرزندان اسرائیل در مقام قیاس با کسانیکه اینان نابود ساختند ، که بودند ؟ زیرا عده ساکنان تنها یکی از شهرهائیکه به دست اینان ویران شد ، بیشتر از تمام افراد بنی اسرائیل بوده و شاید تا آخر الزمان مردم چنین وقایعی را ، مگر هجوم یأجوج و مأجوج ، دیگر نبینند . حتی دجّال کسانی را که مطیع وی گردند ، امان می دهد ، و فقط کسانی را که در برابر او پایداری کنند ، نابود می سازد . ولی اینان به هیچ کس رحم نکردند و زنان و مردان و کودکان را کشتند ، شکم زنان باردار را دریدند و جنین را کشتند . » شاید همین گفته ابن اثیر کافی باشد که ما ابعاد این فاجعه و مصیبت بزرگ را درک کنیم و نیازی به توضیح بیشتر نداشته باشیم . این قوم ، قبایل چادرنشینی بودند که در اعماق آسیای مرکزی زندگی می کردند و بزرگترین این قبیله ها یا اولوسها عبارت بودند از « نایمانها ، کرائیتها ، مرکیتها ، تایچیوتها ، کرولنها ، تاتارها و اونگوتها » که در سرزمینی که از غرب تا بخش علیای زود ایرتیش ورود جیحون ، از شرق تا کوههای خینگان و اطراف دریاچه بایکال ادامه داشت ، سکونت داشتند . شغل اصلی آنها پرورش دامهای گوناگون بود .
« دین اصلی مغولان شمنی و رب النوع اصلی ایشان « آسمان آبی ابدی » بود . به رب النوعهای زمین و ارواح گوناگون نیز تعظیم می نمودند . مغولان معتقد بودند که دشمنان جادوگر ، قادرند با ارواح مربوط گشته آنها را محسور سازند و ارواح هنگام خطر به یاری آنان بیایند وبه دفاع از خویش برخیزند . ولی بخشی از نایمانها دین بودا و مذهب نستوری مسیحی را از اویغورها پذیرفته بودند . »
بنیانگذار امپراطوری مغول ، تموچین فرزند یوکاوی بهادر از خاندان اعیان بورجگین از قبیله تایچیوت بود . او پس از به زیر فرمان در آوردن کلیه قبایل آسیایی مرکزی ، در سال 603 هـ / 1206 م در کنگره یا قوریلتای قبایل چادر نشین مغول در سن پنجاه سالگی به سمت خان بزرگ سراسر مغولستان ، انتخاب و نام چنگیز خان را پذیرفت و به این ترتیب دولت مغول پدید آمد و سازمان یافت و « یاسای بزرگ » که شامل نظامات و مقررات خشن نظامی بود ، شکل گرفت و به عنوان قانون اساسی دولتهای مغول ، شمرده شد . این اتحاد بزرگ مغولستان ، موجب ایجاد قدرت نظامی نیرومندی گشت که چنگیز خان از آن برای فتوحات و جهانگشایی خوداستفاد کرد .
چنگیز پس از فتح شمال چین ، متوجه مغرب یعنی ترکستان شرقی وسپس کشور خوارزمشاهیان ایران شد . در پاییز سال 1219 میلادی / 616 هجری به ایران حمله کرد ، با وجود مقاومتهای شدید که از طرف ایرانیان بخصوص جلال الدین خوارزمشاه ، انجام گرفت ولی به علت فساد دربار خوارزمشاه و عواملی دیگر جلال الدین شکست خورد و چنگیز چون بلایی خانمان سوز و سیلی بنیان کن ، می جوشید و می خروشید و روزبروز بر دامنه وحشیگریهای خود می افزود و به طوری که نوشته اند بعضی شهرهای خراسان که بر سر راه مغولان قرار داشت به طور وحشت انگیزی ویران و خالی از سکنه گشت که شرح وقایع آن در تاریخ این دوره ، هر انسانی را متاثر می سازد و به لرزه می اندازد .
بعد از مرگ چنگیز ( 649 هجری / 1215 م ) در قوریلتایی ( شورای سران مغول ) که در مغولستان بر پا گشت و منکوقا آن بر سریر سلطنت خان بزرگ جلوس کرد ، تصمیمات مهمی گرفته شد از جمله فتح نواحی مغرب ، و تصرف کامل ایران به عهده هلاکوخان واگذار شد . وی با سپاهی مجهز وبا پیش بینیهای بسیار دقیق ، در سال 651 هجری رو به سوی مغرب و ایران نهاد . او مامور بود قلعه الموت را فتح کند و خلیفه بغداد را مطیع و خلفای بنی عباس را نابود سازد . هلاکوخان این دو ماموریت مهم را انجام داد . در سال 654 هـ قلعه الموت سقوط کرد و « ببر کوهستان » الموت کشته شد و قلعه و کلیه ذخائر و کتابخانه های آن به کلی نابود و به آتش کشیده شد .
سال بعد هلاکو متوجه بغداد شد و در سال 656 هجری لشکریان او وارد بغداد شدند و در مدت بیست روز غارت و انهدام و کشتار بیرحمانه مرد و زن و کودک بغداد ، ادامه داشت و جز به یهودیان و مسیحیان ، به هیچ کسی رحم نمی شد ! و سرانجام المستعصم بالله خلیفه بغداد تسلیم شد و کلیه جواهر و اندوخته های چند صد ساله عباسیان به تصرف هلاکو در آمد و المستعصم را در نمدی پیچیدند انقدر مالیدند تا نابود و قطعه قطعه شد و خانواده او یک سره قتل عام شدند .
سرزمین ایران که تا قبل از حمله هلاکو ( بین سالهای 616 ـ 651 ) به دست خانهای مغول و یا دست نشاندگان آنها ، به صورت ملوک الطوایفی اداره می شد ، بعد از این تاریخ به صورت یک امپراطوری بزرگ در خاورمیانه درآمد و دامنه آن از ماوراء النهر و افغانستان کنونی در شرق تا سوریه و آسیای صغیر در غرب ، گسترش یافت . هلاکو برای اداره این سرزمین پهناور ، از تمام افراد بدون در نظر گرفتن کیش و ملیّت آنها ، استفاده می کرد و بخصوص عناصر ایرانی و مسلمان در این زمینه نقش بسیار مهمی داشتند . مثلا مقام وزارت او را شمس الدین محمد جوینی به عهده داشت و پزشک دربار او یک نفر چینی بود و خواجه نصیر الدین طوسی دانشمند و منجّم ایرانی به دستور هلاکو رصد خانه ای در مراغه ساخت و در کنار اینان گروهی فالگیر و رمّال نیز در دربار زندگی می کردند .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله حمله مغول ها به ایران

دانلود مقاله مدیریت و برنامه ریزی ورزشی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله مدیریت و برنامه ریزی ورزشی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

اصولا برگزاری یک مسابقه ورزشی به یکسری پیش بینی ها ، آینده نگری ها و برنامه ریزیهایی نیاز مند است . آنچه مسلم است این است که هیچ مسابقه ای بدون زحمت و تلاش بخوبی برگزار نخواهد شد . لذا برای برگزاری مسابقات می بایستی برنامه ریزی صحیح و گسترده ای در تمامی ابعاد صورت گیرد تا یک مسابقه به خوبی و با کیفیت مطلوب برگزار شود .
طبیعی است برگزاری یک مسابقه رابطه مستقیمی با برنامه ریزی مدیر برگزاری دارد ، یعنی اینکه هر اندازه برنامه ریزی اصولی تر و دقیق تر باشد ودر ان جزئی ترین مسائل در نظر گرفته شود . به همان اندازه در کیفیت و برگزاری بهتر وشایسته تر مسابقات موثر خواهد بود بدیهی است که در برگزاری مطلوب یک مسابقه یک مدیر علاوه بر برنامه ریزی می بایستی از تمامی امکانات و منابع انسانی و مادی جهت تحقق اهداف سازمانی که همانا برگزاری مسابقه مطلوب است استفاده نماید به عبارت دیگر بسیج امکانات مادی و بکارگیری ازنیروی انسانی کار امد و مجرب برای رسیدن به هدف مشخص مهمترین وظیفه یک مدیر ورزشی است .
اصولا برگزاری یک رویداد ورزشی ، فعالیت منقطع و بدون پیوسته نیست بلکه یک جریان مسمتری از عملیاتهای ویژه است که هر یک از این فعالیت ها در زمانهای متفاوتی به وقوع می پیوندد لذا در این بحث سعی شده است تا آنجا که ممکن است فعالیتها و عملیات های لازم را برای احرای یک مسابقه ورزشی به بخشها و عملیاتهای جداگانه ای تقسیم شود تا تفهیم مطالب سهلتر و آسانتر شود اگر چه تقسیم بندی آن تا حدودی مشکل می باشد .
مدیریت واداره مسابقات ورزشی مستلزم داشتن دانش ، بینش و تجربه لازم و کافی در این زمینه است . به کار گیری مدیریت صحیح نیازمند داشتن اطلاعات کافی از این علم می باشد .اما بدیهی است که قوه ابتکار ، خلاقیت و مدیریت مدیر باعث می شود با برنامه ریزی صحیح ، آگاهانه و سازمان دهی مناسب از حداقل امکانات موجود هریک از اعضا بازده مطلوب را شاهد باشند .
الگوهای مسابقه
برای مدیر مسابقه دلایل زیاد و متعددی برای سازمان دهی بازیکنان در قالب یک مسابقه وجود دارد اکثر مسابقه ها با شناسایی سطح شرکت کنندگان یادر نهایت با ایجاد ساختار ممکن برای شناسایی سطح مورد استفاده قرار می گیرند . بدون شک مدیر اهداف دیگری نیز خواهد داشت که به واسطه قابل دسترس بودن زمان و امکانات آنها را شروع خواهد کرد .

 


میزبانی مسابقات :
زمانی که ناحیه ای مسئولیت میزبانی مسابقات را به عهده میگیرد و یا فدراسیون ورزشی مورد نظر میزبان را انتخاب می کند در اولین گام باید هماهنگیهای لازم با سایر سازمانها را انجام دهد . در همین زمینه مهمترین مساله انتخاب زمان مناسب برای برگزاری مسابقات است و پس از آن باید با توجه به موجود بودن امکانات مورد نظر شروع به برنامه ریزی دقیق و منظم کرد وسرانجام مدیر باید نتیجه کار را به قدراسیون مربوط اعلام کند در واقع بعد از مشخص شدن اینکه یک منطقه میزبان مسابقات است کار آن منطقه شروع خواهد شد .
سازماندهی منطقه ای :
یکی ازعوامل مهم در موفقیت برنامه ها برای اجرای مسابقات قهرمانی ، این است که منطقه و افراد آن کمک کنند و موافق وسازگار با مسابقه باشند .
دعوت از افراد رده بالای منطقه نظیر ، شهردار ، رئیس انجمن شهر ، فرماندار ، رئیس هیات امناء ،مدیران و باشگاههای ورزشی و مدیران باشگاههایی که قادر به ارائه خدمت هستند ضروری است .
در این مرحله باید برای جلب توجه افراد فوق جهت همکاری و کمک و مساعدت مالی و ... سعی کند .

 

ساختارگروه (کمیته ) اجرایی مسابقه :
بدون توجه به نوع مسابقه برای هدایت آن موفقیت یک مسابقه بستگی به گروه (کمیته ) مسابقات دارد . ساختار یک گروه باید شامل موارد زیر باشد :
- مدیر مسابقه
از مسئولیت های او تکمیل برنامه اجرایی مسابقه انتخاب گروه تشخیص صلاحیت ( گروه گزینشی ) برای گزینش تیمهای شرکت کننده و به طور کلی اظهار نظر در موردانتخاب سایر گروهها و تقسیم وظایف است .
- معاون مدیر مسابقه :
این فرد مسئولیتهای واگذار شده از طرف مدیر را قبول خواهد کرد .
- گروه گزینش :
مسئولیت این گروه ؛ مشخص کردن صلاحیت و شایسته بودن تیمهای شرکت کننده و صدورگواهی برای شرکت در مسابقه است . منطقه یا هیات برگزار کننده مسابقات ممکن است آیین نامه های گزینشی را برای انتخاب تیمها یا ورزشکاران تعیین کند .
این هیات فهرستی از افراد شایسته برای شرکت و مسابقات را تهیه می کند و برای آنان پرونده تشکیل می دهد. پس از صلاحیت ورزشکار برگه های مخصوصی جهت دعوت از ورزشکاران یاتیمها برای آنها فرستاده می شود .

 

- گروه قانونگذاری :
این گروه وظایف و مسئولیتهایی را به نمایندگی از رئیس گروه خواهد داشت وظایف با توجه به ورزش خاصی متفاوت خواهد بود .
- پزشک مسابقات
انتخاب یک پزشک به عنوان مسئول گرو.ه پزشکان الزامی است . مسئول گروه پزشکان باید در تمام طول مسابقات یک پزشک را برای موراد لازم پیش بینی کند و یک جدول زمان بندی شده را بر اساس برنامه اصلی مسابقات تنظیم کند تادر طول انجام دادن هر مسابقه پزشک برای اقدامات ضروری حاضر باشد این مسئول همچنین باید امکانات و تجهیزات لازم را برای درمان سرپایی و یا انتقال به بیمارستان فراهم سازد.
- گروه روابط عمومی :
این گروه به عنوان هماهنگ کننده تبلیغات مسئول همه جنبه های رادیویی ،تلویزیونی و ارتباطات خواهد بود. نمونه های ویژه اتاقهای مطبوعات تجهیزات تلویزیونی وسایر امکانات باید موجود باشد .
- گروه پذیرش
انتخاب یک نفر یا یک گروه که مسئولیت پذیرش ورزشکاران آن را به عهده بکیرد ضروری است .او مسئول آشناکردن با امکانات ساختمان هم هست .

 

- گروه حمل و نقل :
نقل و انتقال ورزشکاران با وسایل حمل و نقل باید با برنامه ریزی قبلی و دقیق انجام شود . درهمین راستا می توان با بستن قرار داد با نمایندگیهای مختلف حمل و نقل مسئولیت را به آنان واگذار کرد . برای انتقال ورزشکاران به محل مسابقه وبرگشت به خوابگاه باید یک برنامه دقیق را تنظیم کرد که ورزشکاران به موقع برای مسابقه حاضر شوند واین برنامه کامل را در اعتبار نمایندگی مورد نظر قرار دهند و حتی پیش بینی مسائل دور از انتظار باید صورت گیرد .
- گروه خدمات
این گروه مسئول پایش و مراقبت از همه وسایل لازم برای مسابقه و اطمینان از موجود بودن آنهاست این ابزار می تواند شامل تشک کشتی ، تجهیزات بسکتبال ، دو و میدانی و سایر رشته ها باشد . با توجه به نوع مسابقه ، تعداد افرادگروه به طور قابل مسابقه بسکتبال نسبت به رشته های دو و میدانی و کشتی نیاز به گروهی با تجهیزات وسیع ندارد .
- گروه ترفیع :
این گروه باید شامل اعضای رادیو ، تلویزیون ، نمایندگان شهر و کشور و در برخی موارد نمایندگان دولتی واستانی باشد .
افرادی که کارشناس حرفه ای در ارتقا و بهبود هستند می توانند به طور گسترده ای – اگر امکان برقراری تماس مناسب با آنها وجود داشته باشد دعوت شوند.
- گروه تبت امتیازها و زمانهای مسابقه :
شخصی باید به نمایندگی مدیر مسابقه ، مسئولیت سازمان دادن و ارائه همه امتیازات و وقتهای ضروری برای مسابقه را به عهده گیرد . در طول برنامه ریزی زمان مسابقه باید به خاطر داشت که ممکن است یک مسابقه برای چندین ساعت ادامه یاید بنابراین باید زمان اضافی لازم را در نظر گرفت .
این گروه همچنین ماموریت دارد که به افراد خود اختیار جدید را از نقاط مختلف برگزاری مسابقات جمع آوری کند وبه سرپرستان ؛ مطبوعات ، رادیو و تلویزیون و غیره برساند .
- گروه ثبت نمرات :
مسئولیت این گروه تهیه تابلو امتیازات برای همه ورزشکاران است . این کار باید به دقت انجام گیرد واطمینان حاصل شود که تابلوی امتیازات به درستی نصب شده است وتغییرات به موقع و پس از وقوع هر مسابقه روی تابلو انجام گیرد .
- گروه موسیقی :
در بسیاری از مسابقات وظیفه گروه موسیقی : اجرای موسیقی ملی برای نفرات اول مسابقات و یا در برخی از رشته ها اجرای موسیقی برای شروع مسابقه و غیره است . در این صورت سرپرست گروه موسیقی موظف است جدول مناسبی را طرح ریزی کند تا درآن زمان اجرای موسیقی مدت زمان اجرا و افراد مجری را مشخص کند در همین افراد این گروه باید موسیقی ملی کشورها آشنا باشند و قبلا هماهنگیهای لازم انجام شده باشد .
- گروه مسئول خوابگاه :
مسئول خوابگاهها وظیفه دارد که اتاقهای ورزشکاران را در اختیار قرار دهد واطلاعات دقیقی از تعداد افراد ورزشکار ، همراهان ، مربیان تیمهای شرکت کننده در اختیار داشته باشد تامشکل موجود نبودن جای مناسب برای افراد شرکت کننده به وجود نیاید . در نظر گرفتن چند اتاق به صورت رزرو می تواند برای حل مشکلات پیش بینی نشده کمک کننده باشد.
- گروه رفاه وتغذیه :
مسئولیت پیدا کردن فضای مورد نیاز برای ایجاد دکه های فروش اغذیه به عهده این گروه است . دادن ژتون غذایی از مسئولیتهای دیگر این گروه به حساب می آید . سرو و ارائه به موقع و مناسب غذا می توان از مسائل مهمی باشد که به آن بایدتوجه کرد . ایجاد بوفه های ویژه برای افرادعادی کارکنان مطبوعات ، رادیو و تلویزیون می تواند در مد نظر قرار گیرد.
- گروه هدایای مخصوص
افرادی که مایل به دادن هدایای ویژه به ورزشکاران برتر هستند می توانند از طریق این گروه هدایای خود را تقدیم کنند.
- گروه دانشجویی یادانش آموزی :
استفاده ازدانشجویان برای کمکهای ویژه ای نظیر : پذیرایی ، خدمات ،میزبانی ، ساخت دکورهای مسابقه و پخش مسابقات می تواندمفیدباشد . ضمنا این مسابقات می تواند مکانی برای انجام دادن کارهای تحقیقی دانشجویان در زمینه های گوناگون باشد
- گروه جوائز :
این گروه مسئول تهیه جوایز از منابع اقتصادی است . مسئولیت این گروه شرکت در توزیع جوایز است . او با همکاری مدیر مسابقه جدول زمانبندی شده توزیع جوایز را رسم می کند .
- سایر وظایف :
- ناظر اتاق رختکن :
برای استفاده تیمهای شرکت کننده از رختکن ، فردی نظارت را بر عهده می گیرد . این شخص با دانستن تعداد افراد استفاده کننده از اتاقها و رختکن باید وسایل مورد نیاز بهداشتی را در اختیار آنان قرار دهد و اطلاعاتی را در مورد امکانات بهداشتی به اطلاع ورزشکاران برساند.
- گوینده :
مجری مسابقات ، فردی مهم در موفقیت برنامه مسابقات است او باید از اطلاعات مسابقه به خوبی صحبت کند باید فردی مسلط و خوش صدا باشد و بسیار شمرده صحبت کند .
- عکاس :
در صورت نیاز به فیلمبرداری و عکاسی می توان از عکاسان و فیلمبرداران استفاده کرد . در این مورد به باید مکان استقرار و کارت شناسایی آنها آماده شده باشد .
- اعضای افتخاری :
می توان از افرادی نظیر : دولتمردان ،وزراء و روسای سازمانهای مختلف ،روسای انجمنهای ورزشی و غیره دعوت کرد .
- فهرست و جدول مسابقات:
باید جدول کاملی از مسابقات تهیه شود که تمام اطلاعات مربوط به زمان و مکان مسابقه در آن قید شده باشد .
عملیات های لازم برای برگزاری یک رویداد ورزشی
به طور کلی این عملیات ها رادر سه بخش جداگانه مورد بررسی قرار می دهیم که شامل :
1- عملیات لازم قبل از اجرا
2- عملیات لازم درهنگام اجرا
3- عملیات لازم بعد از اجرا
1- عملیات لازم قبلا از اجرا
در این مرحله اقداماتی لازم می باشد که به اهم آنها می پردازیم .

 

مرحله اول : برنامه ریزی
برنامه ریزی شامل تعیین هدف و وضع خط مشی .تبدیل اهداف به صورت برنامه عملیاتی و پیش بینی چگونگی اجرای آنها می باشد . برنامه ریزی یکی از مهمترین وظایف مدیران است چرا که برنامه ریزی تعیین کننده جهت بوده و نیروی انسانی را در مسیر وحدت بخشی هدایت می کند و .معمولا فقدان برنامه ریزی با نوعی فقدان جهت و هدف توام است .
اجرای برنامه های ورزشی نیز برای رسیدن به هدف خاص وبا دستیابی به هدفهای مشخص درعرصه ورزش است و معمولا مدیران ورزشی موفق کسانی هستند که از قدرت برنامه ریزی دقیق ومنظم برخوردار باشند و قطعا هر برنامه ورزشی که هدفمند نبوده و دارای چارچوب مشخص و مدونی نباشند به مقصود نهایی و کمال مطلوب نخواهند رسید
به هر حال برای برگزاری یک رویداد ورزشی برنامه ریزی های زیر باید صورت بگیرد
1- طراحی برنامه :
در طراحی برنامه باید به موارد زیر توجه نمود .
1-1 تعیین هدف
قبل از هر چیز باید هدف از برنامه ریزی مشخص شود . چه برنامه ای در پیش داریم که باید آنرا اجرا کنیم این اهداف می تواند شامل :

 

الف- اهمیت و سطح مسابقه :
منظور این است که سطح مسابقه باید مشخص شود که این مسابقات شامل کدام یک از مسابقات اعم از مسابقات قهرمانی کشور ،مسابقات باشگاهی ؛مسابقات آموزشگاهی و مسابقات دانشگاهی و... می باشد و نهایتا اهمیت مسابقات باید روشن شود که هدف از مسابقات مذکور چیست . آیا از میان این مسابقات برای تیم ملی ؛مسابقات بین المللی دهه فجر ؛ مسابقات برون مرزی و غیره خواهد بود یا خیر .
ب- جنس شرکت کنندگان
منظور این است که مشخص شود که در این مسابقات چه رده سنی از افراد اعم از بزرگسالان ،جوانان ،امید ،نوجوانان ،دانش آموزان مقطع ابتدایی ،راهنمایی و دبیرستان از مسابقات می توانند شرکت کنند وعلاوه بر رده سنی ،جنس شرکت کنندگان نیز باید مشخص شود که مسابقات شامل آقایان و یا خانم ها می باشد .
ج – رشته ورزشی موردنظر :
در این مرحله باید رشته ورزشی مشخص شود مثلا رشته والیبال ،کشتی ، تنیس روی میز و...
د – زمان و مکان مسابقه :
در این مرحله نیز باید در وهله اول زمان برگزاری مسابقه مشخص شود . مثلادر نیمه دوم خرداد ماه سال جاری یا سال آینده و ثانیا مکان برگزاری مشخص شود مثلا محل برگزاری مسابقه در سالن 22 بهمن ماه ؛ شهر یا اداره مربوطه خواهد بو.د .
ه- بودجه به طور تقریبی :
در این مرحله نیز باید حداقل بودجه مورد نیاز برای برگزاری مسابقه مشخص شود . برای تعیین بودجه این چنین مسابقات معمولا از راههای مختلفی می تواند محاسبه و بودجه تقریبی آنرا مشخص کرد .
مراجعه به بودجه تمام شده مسابقات مشابه در سالهای قبل و درنظر گرفتن افزایش قیمتها در بازار
مشورت بامسئولین فنی و افراد کار آزموده و مجرب
بررسی اجمالی از وضعیت محل برگزاری مسابقه ،اشل داوری و هزینه اسکان وتغذیه ، پرسنل خدماتی واجرایی ،امور تبلیغاتی و فرهنگی ، تهیه وسایل فنی ،حمل ونقل و سایر موارد .
مشخص کردن منابع مالی خارج از سازمان که احتمالا در هزینه برگزاری مسابقه سهیم خواهند بود مثل استانداری ؛ شهرداری ،شرکت ها و...

 


2-1 ارائه پیشنهادبه مسئولین مافوق جهت برگزاری مسابقه
در این قسمت مدیران ورزشی برنامه های پیشنهادی خود را برای برگزای مسابقات به مسئولین مافوق ارادئه میکنند . البته در این برنامه پیشنهادی کلیات برنامه از قبیل اهداف بودجه تقریبی و وضعیت امکانات وتجهیزات ،وضعیت و میزان آمادگی تیم ورزشی سازمان مربوط ارائه میگردد که در این مرحله باید از طرف مسئولین مربوطه به تصویب برسدتا امکان برگزاری مهیا شود. به هر حال برای تصمیم گیری نهایی سوالاتی مختلف مطرح می شود ازجمله :
1- آیا بودجه و منابع مالی کافی برای برگزاری مسابقه موجود است ؟
2- آیا نیروی انسانی مجرب و کارامددر سازمان وجود دارد ؟
3- آیا زمان و وقت کافی برای برگزاری مسابقه هست ؟
4- آیا شرط آب وهوایی و موقعیت جغرافیایی امکان برگزاری را میدهد ؟
5- آیا امکانات وتاسیسات جوابگوی برگزاری مسابقه هست ؟
6- آیا مردم منطقه کارکنان سازمان واداره وحتی مسئولین علاقه مند به مسابقه هستند ؟
7- آیا امکان دسترسی به اهداف مثل کسب امتیاز و احراز مقام قهرمانی وجوددارد ؟
8- آیا مسئولین محلی خارج از سازمان ازجمله صدا و سیما رسانه های گروهی و..علاقه مند به مسابقه مزبور هستند .

 

1-3 تصویب برنامه پینشهادی
در این مرحله باید موافقت مسئولین سازمان برای برگزاری مسابقه جلب شودتامقدمات سازماندهی عملیات صورت گیرد .
1-4 اعلام آمادگی وکسب موافقت نهایی از سازمان مربوطه
دراین مرحله تربیت بدنی سازمان مربوطه باید آمادگی خود را به سازمان ورزشی مافوق اعلام کند تا آخرین موافقت را از سازمان مرکزی کسب نماید .
مرحله دوم : سازماندهی
یک مدیر ورزشی باید برای رسیدن به اهداف سازمانی که از قبل پیش بینی شده است از کلیه منابع انسانی و مادی حداکثراستفاده را بنماید به همین منظور برای اجرای یک مسابقه لازم است تا نیروها وامکانات را طوری هماهنگ نماییم که ضمن جلوگیری از تداخل وظایف و اسراف در هزینه بتواند در یشبرد اهداف مورد نظر موفقیت کسب کند .
دراین مرحله برای شروع عملیات لازم است تا در خصوص موارد زیر اقدامهایی صورت بگیرد.
1- ترسیم چارت تشکیلاتی
ترسیم چارت تشکیلاتی به عوامل مختلفی از جمله اهداف ، سطح و اهمیت مسابقه ، تعداد شرکت کننده ها وغیره بستگی دارد که در این بخش باید به نکات زیرتوجه نمود .
الف- مشخص شدن سلسله مراتب سازمانی :
به عبارت دیگر هرکسی می بایستی افراد تحت نظر واداره خود را دقیقا بشناسد و بداندکه چه افراد و چند نفر تحت سرپرستی او انجام وظیفه خواهند کرد و ثانیا مسئولین خود او چه افرادی هستند .
ب : مشخص شدن حدود وظایف :
یعنی اینکه هر فردی بداند که در حیطه مسئولیت خود چه وظایفی به عهده اوست و بنوعی از تداخل در مسئولیت و وظایف دیگران خودداری شود .
ج : نحوه ارتباط مسئولین چارتها
در هنگام ترسیم چارت تشکیلاتی باید دقیقا نحوه ارتباط هر کمیته با کمیته دیگر و همچنین نحوه ارتباط بامسئولین مافوق را مشخص کند . مثلا مسئولین کمیته فرهنگی با چه کمیته هایی می تواند ارتباط برقرار نماید .
4- تشکیل کمیته ها
هدف از تشکیل کمیته ها گماردن و واگذاری مسئولیت ها به افراد شایسته وتوانمند که دارای صلاحیتهای عمومی و آگاهیهای فنی هستندمی باشد. فرض می کنیم که یک مسابقه قهرمانی کشور در رشته بسکتبال درمرکز استان برگزار خواهیم کرد لذا چارت پینشهادی برای برگزاری این مسابقه را می توان به شکل زیرترسیم نمود .

 

 

 

برای روشن تر شدن مفهوم چارت تشکیلاتی مذکور لازم است که توضیحاتی داده شود. برای تعیین سرپرست عالی برگزاری می توان از استاندار ،معاون سیاسی و امنیتی استاندار ، رئیس دانشگاه ، مدیر کل آموزش و پرورش ، مدیر کل تربیت بدنی و یاهر فرد مسئول دیگری را با توجه به میزان ارتباط بادستگاههای مختلف انتخاب نمود .
همچنین در چارت تشکیلاتی شورای برگزاری وجود دارد که متناسب با سطح مسابقه دیگر مسئولیتی که به نوعی ذینفوذ هستند نیز با توجه به نیاز و مشارکت آنها توسط سرپرست عالی انتخاب و طی حکمی به عضویت در آن شورا منصو.ب می شوند . معمولا دبیر این شورا سرپرست کل مسابقات خواهد بود .
در خصوص کمیته ها نیز باید گفت که وظایف هریک از کمیتهها از قبل مشخص
می شود برای آگاهی بیشتر به چند نمونه از وظایف کمیته ها اشاره می کنیم .
کمیته واسکان و امور خوابگاه
• مشخص کردن محل خوابگاه برای اسکان ورزشکاران ، سرپرستان و مربیان ؛ راننده ها و نمایندگان فدراسیونها و مسئولین اعزامی
• آماده سازی وسائل مورد نیاز خوابگاه از قبیل تخت خواب ، تشک ؛ ملحفه ، پتو ، مهر و جانماز و غیره .
• نظارت بر وضعیت حمام ها ،دستشویی ها ،توالت ودر اختیار گذاشتن وسایل بهداشتی از قبیل صابون ،شامپو و نصب آئینه .
• پیش بینی پرسنل خدماتی برای نظارت روزانه اطاقها ، حمام ها ، دستشویی ها وتعویض ملحفه ودیگر وسایل مورد نیاز .
وظایف کمیته افتتاحیه
• پیش بینی و مشخص کردن لیست مسئولین برای دعوت و حضور در مراسم افتتاحیه
• دعوت از گروه موزیک برای اجرای مراسم وپیش بینی نوار سرود جمهوری اسلامی ایران
• دعوت از یک قاری ممتاز برای اجرای مراسم و تلاوت قران مجید
• دعوت از یک سخنران برای ایراد سخنرانی
• هماهنگی برای ایراد خیر مقدم توسط سرپرست عالی مسابقات
• تهیه و آماده سازی پلاکارهای رژه باهماهنگی کمیته اجرایی وفرهنگی
• هماهنگی با کمیته فرهنگی در خصوص تزئین سالن
• هماهنگی با کمیته اجرایی در خصوص پذیرایی از مسئولین وشرکت کننده ها درحین برگزاری مراسم افتتاحیه
• هماهنگی باکمیته فنی و سرپرستان تیمها جهت شرکت آنها در مراسم رژه
• پیش بینی و تدارک برنامه ورزشی مفرح و گنجانیدن برنامه ورزشی در مراسم افتتاحیه
وظایف کمیته تدارکاتی و خدماتی
• پیش بینی و خرید وسایل و تجهیزات فنی وخدماتی مورد نیاز بر اساس اعلام نیازمندی کمیته ها باموافقت سرپرست کل مسابقات .
• در اختیار گذاشتن وسائل وتجهیزات مورد نیاز به مسئولین مربوطه که قبلا درخواست گردیده است .
• انجام امور تدارکاتی وخدماتی کلیه کمیته ها
• پیش بینی هدایا وجوائز و خرید آنها با هماهنگی سرپرست کل مسابقات
• پی گیری نیازمندیها و درخواستها از سازمانها که درجلسه کمیته حمایتی وتشکیلاتی مشخص گردیده است .
• تهیه وخریداری وسائلی که به طور اضطراری مورد نیاز می باشد .
وظایف کمیته اختتامیه
• آماده سازی سکوی توزیع جوائز برای مسابقات انفرادی و تیمی
• آماده سازی وسائل ضروری برای توزیع جوائز از قبیل سینی وپارچه مخصوص ،نوار مخصوص مدال ،گل شاخه ای برای اهدا به ورزشکاران ،مربیان و سرپرستان
• تدارک مدالها ، کاپها ،احکام قهرمانی به تعداد مورد نیاز .
• هماهنگی با گروه موزیک برای نواختن سرودویا احیانا آماده کردن نوار شاد ورزشی
• آماده کردن لیست اسامی مسئولین و مقامات و دعوت از آنها برای اهداجوائز با برنامه زمان بندی شده
• پیش بینی تعدادی از نوجوانان با لباسهای متحدالشکل برای حمل جوائز
• آماده کردن پرچمهای کشور های شرکت کننده برای اهدا جوائز در مسابقات بین المللی
• ارتباط نزدیک با کمیته فنی برای انتقال نتایج مسابقات جهت آماده کردن احکام قهرمانی
• انجام هماهنگی با سرپرست مسابقات برای آماده کردن وارائه گزارش مسابقات
• پیش بینی یک نفر قاری برای شروع مراسم اختتامیه
وظایف کمیته پذیرش
• اختصاص یک اطاق برای کمیته پذیرش در ابتدای ورود به اردو و محل مسابقات
• پذیرش تیمهای شرکت کننده بر اساس قوانین ومقرراتی که در بخشنامه ارسالی قید گردیده است.
• صدورکارت شناسایی ویژه برای ورزشکاران ،مربیان و سرپرستان ،میهمانان و رانندگان و آماده کردن وسائل مربوطه به صدورکارت از قبیل چسب ؛ قیچی ، پلاک ،نخ مخصوص برای آماده کردن کارتهای شناسایی ،استامپ و مهر
• صدور معرفی نامه تیمها با قید تعداد شرکت کننده به کمیته اسکان
• صدور معرفی نامه تیمها با قید تعداد شرکت کننده به کمیته تغذیه
• صدور معرفی نامه به دیگر کمیته ها از جمله کمیته فوق برنامه و کمیته فنی
• آماده کردن کروکی و نقشه های اماکن ورزشی ،خوابگاه ، سلف سرویس و غیره
• ارائه برنامه کلی مسابقات به سرپرستان تیمها
• ارجاع موارد فنی به کمیته فنی مسابقات که احتمالا در هنگام پذیرش پیش می آید

 

وظایف کمیته مالی
• پذیرش بودجه مورد نیاز ودریافت پول بر اساس درخواست سرپرست کل مسابقات از سرپرست عالی مسابقات
• پرداخت تنخواه گردان به مسئول خریدمسابقات طبق دستور سرپرست کل مسابقات
• بررسی و پرداخت سندهای هزینه شده که توسط مسئول خرید ارائه میگردد .
• تنظیم و پرداخت سندهای هزینه شده که توسط مسئول خرید ارائه میگردد .
• تنظیم وپرداخت حق الزحمه داوران وعوامل فنی
• تنظیم و پرداخت حق الزحمه عوامل اجرایی وخدماتی
• تنظیم وپرداخت حق الزحمه بر اساس قرارداهای منعقد شده با اشخاص حقیقی وحقوقی شرکتها وغیره
وظایف کمیته فنی
• بازدید مجدداز محلهای برگزاری مسابقه برای شروع مسابقات
• کنترل کردن معرفی نامه ها و کارتهای شرکت کنندگان
• کنترل وسایل برگزاری مسابقات بر اساس آخرین قوانین و مقررات فدراسیون مربوطه از قبیل توپ ، میز و غیره
• حل وفصل نمودن مشکلات احتمالی که ازکمیته پذیرش ارجاع می شود .
• اعلام برنامه جلسات سرپرستی وقرعه کشی مسابقات
• تشکیل جلسه سرپرستان که دراین جلسه علاوه بر مسائل فنی احتمالا به برنامه های کلی مسابقات نیزاشاره میگردد که شامل :
• خیر مقدم گویی مختصر توسط سرپرست کل و سرپرست فنی مسابقات به سرپرستان
• توجیه نمودن سرپرستان به موارد انضباطی
• توجیه نمودن سرپرستان به نحوه اجرای مسابقات وجدول برگزاری
• ارائه برنامه های فرهنگی و فوق برنامه از قبیل جنگ های فرهنگی ،هنری ؛ بازدید نمایشگاه و غیره
• اختصاص یک یاچند تابلوی ویژه کمیته فنی برای الصاق برنامه ها و نتایج و تذکرهای فنی
• اعلام برنامه مسابقات ونصب آنها در محلهای مناسب
• برگزاری جلسه هماهنگی با داوران وتعیین داوران برای هر مسابقه
• برگزاری مسابقات برنامه اعلام شده
• اعلام نتایج مسابقات به صورت روزانه

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله    36صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیریت و برنامه ریزی ورزشی

دانلودمقاله عالی قاپو

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله عالی قاپو دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
این قصر که نمونه منحصر به فردی از معماری کاخهای عهد صفوی است، در اوایل قرن یازدهم هجری به فرمان شاه‏ عباس اول ساخته شد و شاه صفوی سفراء و شخصیت های عالی‏قدر را در این کاخ به حضور می‏پذیرفته است. این کاخ دارای 5 طبقه است که هر طبقه تزئینات مخصوص دارد. در زمان شاه‏ عباس دوم به بنای اصلی افزوده شده و شاه و میهمانانش از تالار همین عمارت، مناظر و چوگان و چراغانی و آتش‏بازی و نمایش های میدانی را تماشا می ‏کردند . این‌ قصر که‌ «دولتخوانه‌ مبارکه‌ نقش‌ جهان‌» و «قصر دولتخوانه‌» نام‌ داشت‌، نمونه‌منحصر به‌ فردی‌ از معماری‌ کاخ‌های‌ عهد صفوی‌ است‌. مینیاتورهای‌ هنرمندانه‌ رضاعباسی‌،نقاش‌ معروف‌ عهد شاه‌عباس‌، نقاشی‌های‌ گل‌ و بوته‌، شاخ‌ و برگ‌، اشکال‌ وحوش‌ و طیور و گچ‌ بری های‌ زیبای‌ آن‌ به‌ شکل‌ انواع‌ جام‌ و صراحی‌ در تاق‌ها و دیوارها تعبیه‌ شده‌ است . گچ‌بری های‌ اتاق‌ صوت‌ با هدف‌ آکوستیک ‌طراحی‌ و اجرا شده‌اند تا نغمه‌ها و صداها به‌ طور طبیعی‌ و دلنشین‌ شنیده‌ شوند .
عالی قاپو به دو صورت تلفظ گردیده که برای هر کدام وجه تسمیه‏ی است. آنچه بیشتر در مورد محاورات و مکاتبات متداول می باشد عالی قاپو است که مرکب از کلمه عالی و قاپوی ترکی به معنی در می باشد یعنی باب عالی و مراد اینست همان طور که در عثمانی باب عالی معمول بوده بین ایرانیان شیعه هم چنین یابی وجود داشته که مانند باب عالی عثمانیه ا مورد احترام بوده است و از این رو کلیه کسانی که می خواستند وارد عالی قاپو شوند باید خم شده آستانه را بوسیده و داخل شوند و حتی شاه عباس هم هنگام دخول باین عمارت از اسب پیاده می شده است. گذشته از این عالی قاپو محل تحصن مقصران و گناهکاران بوده که هر جانی و یا گناهکاری که وارد درب عالی قاپو می گردید کسی نمی توانست او را از آنجا بیرون بیاورد مگر به امر شاه صفوی و خلاصه عالی قاپو همان احترامی را داشت که باب عالی در عثمانی داشت. و اما عده ای که آنرا علی قاپو و علی قاپو نوشته ‏اند معتقدند که هنگامیکه شاه عباس کبیر درب نقره برای بارگاه حضرت امیرالمومنین علیه السلام به نجف برد و نصب کرد دری را که در پیش آنجا نصب شده بود برای تیمن و تبرک اصفهان آورد و در عالی قاپو نصب کرد و از این جهت آن را عالی قاپو و یا قاپی نامیده ند که این در منسوب به حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام است و از این رو مورد احترام شاه و مردم بود و حتی تا چند سال پیش هم مردم در اطراف آنجا آش‏ ها می ‏پختند و نذوراتی می کردند و بزنجیر جلو در مزبور رشته هائی بعنوان دخیل می ‏بستند و همانطور که گفته شد در زمان سلاطین صفویه جای بست گناهنکاران بود. در هر حال از هر دو نام و وجه تسمیه چیزیکه استنباط می گردد نصب این دو رفتاری که در مقابل آت در می شده مربوط به یک امر سیاسی بوده که همان استقلال صفویه در مقابل عثمانی ها باشد. و اما عمارت عالی قاپو بنیانش از زمان سلطنت سلاجقه است و در زمان صفویه دارای آن همه زیبائی و شکوه شده است و درب آنرا شاه عباس بزرگ از نجف اشرف آورده و از این جهت مورد احترام سلاطین صفویه و مردم بوده است و چون این کاخ در مقابل باب عالی عثمانی ‏ها قرار داشته فوق العاده در جهت عظمت و زیبائی آن همت مصروف داشته‏ اند. کاخ عالی قاپو سه طبقه و هر طبقه منقسم به دو طبقه اطاق است که در واقع شش طبقه می شود و چون از بام طبقه آخر میتوان تمام مناظر شهر را دید خود بام را هم یک طبقه حساب کرده‏ اند و می گویند عالی قاپو هفت طبقه است ارتفاع آن 48 متر و در 28 متری دارای ایوان بزرگی است که در میان ستون های آن حوض مسی قرار دارد که آب از آن فوران می کرده است. گچبری و نقاشیهای عالی اطاق‏ ها متعدد آن هر بیننده را خیره می کرده و اکثر گچبری ها بشکل بطری و شیشه‏ های شراب است. این کاخ در غرب میدان شاه است که عرصه آن 386 متر طول و 140 متر عرض است در مقابل عالی قاپو مسجد شیخ لطف الله در شرق میدان واقع شده است. شاردن فرانسوی که سه مرتبه باصفهان مسافرت کرده و عمارت و کاخهای دولتی را دیده گفته است .
عالی قاپو بزرگترین کاخی است که ممکن است در یک پایتخت وجود داشته باشد. پس می توان گفت که این کاخ در زمان صفویه از بهترین کاخ ها دنیا محسوب می شده است و از این رو محتوی بر تمام مزایا و محاسن بوده و آنچه لازمه یک کاخ سلطنتی بوده در آن وجود داشته است.
برای اینکه وضع کاخ مزبور در پایان قرن سیزدهم هجری معلوم گردد بهتر این است که نظریه مورخان آن زمان را نقل کنیم. مولف نصف جهان فی تعریف الاصفهان چنین گفته است: اما عمارت عالی قاپو که دروازه بزرگ عمارات دولتی برآن است و آن مثل سردری بر آن واقع شده محل نظر مهندسان و تمام معماران ایران و غیره است و به وضعی ساخته شده که مایه حیرت جمع گشته است. عمارت باین ارتفاع و باین قطر و باین پایه و این استحکام که از وقت بنای آن تاکنون که قریب سیصد سال، است با وجود تواتر شلیک توپ و تفنگ که در آن میدان واقع است اصلا خللی و تزلزلی در اصول و بنیان آن راه نیافته مگر بعض فروع آن از کاشیکاری و غیره که فی الجمله ریخته است. و مجملاً عمارت مذکور ارتفاعاً محتوی بر پنچ چشمه دارد که همه آنها مشتمل بر حجرات و همه بالای یکدیگر است و محلهای نیکو است و یک جهت آن با دیگری چشمه‏ ها متفاوت است این عمارت را شاه عباس بزرگ بنا و تمام نموده و دروازه از صحن نجف اشرف تیمناً و تبرکاً آورده ست و بر آن نصب کرده و تا حال دروازه عمارات است و بجا است و به همین سبب آنرا عالی قاپو نام نهاده است. سلاطین بعد از او پیش این دروازه را عمارت خروجی بطرف میدان طرح انداخته و ساخته‏ اند و دو طرف آنرا هم یمیناً، یساراً، دخولی و حجرات بنا کرده و بر بالای همه آن تالاری به طرزی خوب و جهی مرغوب بنا و تمام نموده ‏اند با ستون های بلند و سقف مرتفع به استحکام استوار کرده که بیننده را حیرت افزاید و در میان آن تالار حوضی ساخته‏ اند که در زمان پیش آب مینموده ‏اند و با استحکامی است که اصلاً رطوبتی بسقف بنای زیر آن نشر نمی کرده و این تالار محل نشیمن پادشاه برای عرض لشکر بوده و از چند حجره میانی آن عمارتن رفیع راه ورود باین تالار است و چنان استادی در ساخت و اتصال این دو عمارت نموده‏ اند که کسی گمان نمی کند اینها را در دو وقت ساخته و متصل نموده اند و چون بر بالای این عمارت به طبقه آخری روند تمام شهر بل اطراف آن نمایان و ناظر را حالت انبساط و فرح روی بنماید و در آن بالا هم یک مربعی محلی باز ساخته‏ اند که چون بر آن روند نمایندگی زیاد و صفا بیشتر و کیفیت غریب‏تر باشد. مثل این عمارت و غرابت و نفاست آن که در تمام ایران بلکه بسیاری از ممالک دیگر موجود نیست. میرزا علیخان نائینی روزنامه نویس ناصرالدین شاه قاجار در سال 1300 هجری قمری گزارشی که راجع به تاریخ و جغرافیای ایران در دو جلد تهیه کرده که هنوز مخطوط و تا چند سال قبل در کتابخانه وزارت دارائی بود و به طوریکه در پیش اشاره شده آنچه راجع به اصفهان نوشته عیناً با کتاب جغرافیای اصفهان میرزا حسینخان تحویلدار که به چاپ رسیده بعین منطق می باشد راجع به کاخ عالی قاپو چنین نوشته است. تالار و قصر عالی قاپو تا حال به نیکوئی و عظمت و ارتفاع آن عمارتی در ایران ساخته نشده پنج طبقه قصر مزبور بانضمام کلاه فرنگی عرشه آن 34 ذرع ارتفاع دارد هر کدام از طبقاتش و مشتمل برمکان های ملوکانه و اطاق های وسیع و طاق های رفیع و بیوتات زمستانه و تابستانه و جلو قصر از پایه روی زمین الی محاذی سقف طبقه دوم قصر پایه و صحن تالار عظیم تالار فوقانی واقع شده چاه و منبع طبقه دوم قصر، من بعد از ظهر آن منبع حوض از مس یکپارچه است و غیر از مجرای دو سوراخ تنگ تنلبه ممر و مدخلی بجهت قصر و تالار ندارد که با چرخ و دلو بتوان آب کشید. و دیگر درب بسیار عالی که بدروازه دالان تحتانی قصر منصوب است از چوب زیاد با دوام و قوامی است معروف به چوب کلوذه که جوزق درختی باشد از هر چوبی هست درب اول بقعه متبر که حضرت امیرمومنان علیه السلام است که سلاطین هندوستان در نجف اشرف برده بودند. وقتی شاه عباس صفوی درب نقره را برد و بجای آن نصب نمود درب مزبور را جهت تیمن و تبرک به اصفهان آورد و به دروازه دالان قصر و تالار برقرار فرمود، الان قصر منسوب به آن درب است و درب موسوم به علی قاپو و قبله گاه خلایق است. وضع ساختمان عالی قاپو را مسترسایکس انگلیسی بطور اختصار چنین توصیف کرده: در طرف مشرف میدان شاه عالی قاپو یا عالی قاپو دروازه بزرگی قرار دارد که آن مدخل قصر سلطنتی بوده است. این بنا عبارت از یک طاق نمای بزرگی است که روی آن یک تالار بزرگ بر روی ستون های چوبی قرار گرفته و یکی از نمونه‏ های خاص معماری عصر نوروز را رعام می دادند. شاردن میگوید این تالار زیباترین این تالاری است در نوع خود که من در تمام دنیا دیده‏ ام و از همین عمارت بود که شاه صفوی مسابقه‏ های چوگان بازی، اسب سواری، و جنگ حیوانات وحشی، را در حضور هزاران رعایای خود تماشا می‏ کردند. جابری انصاری در تاریخ اصفهان و ری اظهار نظر کرده که اشتهار اینکه درب عالی قاپو را از نجف آورده ‏اند برای جلب افکار عمومی و احترام بدر بار صفوی بوده است و اگر نه آوردن درب از نجف اشرف محرز نیست. در تاریخچه ابنیه تاریخی اصفهان وضع گذشته و زمان تالیف 1335 ه.ش را تشریح کرده و چنین گفته: عالی قاپو - علی قاپو - در میدان نقش جهان دوره تیموریان که تبدیل به میدان شاه امروزی شده است عمارتی از زمان تیموریان باقی بود که در زمان شاه اسماعیل صفوی تا اندازه ‏ای آباد و سپس بحالت خرابی در آمده وقتی که شاه عباس اول صفوی پای تخت را به اصفهان انتقال داد ابتدا در باغ بزرگی که در طرف طوقچی بود منزل نمود و سپس که میدان را مسطح و مرتب کرد عمارت قدیمی را نیز برای سکونت خود و درباریان ساختمان نمود. و در دوران شاه صفی و شاه عباس دوم (1053) و شاه سلسمان و شاه سلطان حسین نیز تعمیراتی از آن به عمل آمده است. سیاحان و مورخین خارجی و داخلی شرح مفصلی نسبت به وضعیت و شکوه این کاخ نوشته ‏اند بخلاصه اینکه در آن تاریخ این قصر از تمام قصور سلاطین زیباتر و دلرباتر و جامع‏تر بوده است. این عمارت فعلاً دارای جلوخانی است که در طرفین آن دو اطاق و از اره‏اش تماماً به ارتفاع یک متر و نیم از سنگ سیاه پوشیده و استوار شده و تمام بنا از آجرهای تراش و یکنواخت ساختمان گردیده است و کسی حق نداشته سواره وارد شود. در جلو این جلوخان از قدیم زنجیر دانه درشت آهنی وجود داشت که بحلقه‏ های طرفین باز و بسته میشد که هر کس پناهنده میشد در امان سلطان بوده است. به فاصله چند متر در اصلی کاخ ببلندی 5 متر واقع است که روی آنرا از فلز مطلا جدول کشی نموده‏ اند و در طرفین دو سکوی بزرگی به ابعاد 4 در 5.2 متر از شش پارچه سنگ مرمر ظریف ساخته شده و بالای در ورودی عبارت: انا مدینة العلم. و علی بابها بر روی کاشی زمینه زرد نوشته شده است. آستانه این در سنگ مرمر مدوری است که میگویند شاه عباس هر وقت سواره می آمد در اینجا پیاده می شد و پا روی آستانه نمی گذاشت و عبور می کرد. درباره وجه تسمیه عالی قاپو بعضی را عقیده آنست که این در را شاه عباس از نجف و بجای در نقره‏ ای که بدانجا برده آورده و از این جهت علی قاپو نامیده می شود. عده دیگری گویند به جهت اینکه در بلند و عالی است بنام عالی قاپو گفته‏ اند و یا در برابر باب العالی ترکیه نام گذارده شده این در نیز دارای زنجیر مطلائی بوده که حکم بست را داشته و الحال نیز قطعه از آن باقی است که تا این اواخر مردم متوسل بآن شده نذوراتی مینمودند و مانند مقابر متبرکه نیز پارچه ‏ای باین زنجیر می ‏بستند. بالای در ورودی پنجره مشبک چوبی از زمان قدیم باقی است. دهلیز عمارت ازاره ‏اش از سنگ های سیاه و بالاتر تماماً از نقاشی های زیبا گل و بوته تزیین یافته ورودی آنرا گچ کشیده بودند که این اواخر کم و بیش نثاشی ها را از زیر گچ بیرون آورده‏ اند. دو دهلیز ورودی و خروجی عمارت از مشرق به مغرب یا به عکس بطور عمود بر یکدیگر مانند صلیب ساخته شده که در اصلی و سکوهای سنگ مرمر طرفین واسطه بین آن دو است. در یکی از چادرهای این کاخ طبقات مختلفه تعمیر و نقاشی کاخ را در گذشته بخوبی نشان می ‏دهد در روی یکی از ورقه‏ های نقاشی، دیوار این عبارت خوانده میشود: گرکند براه تو.... زانکه تقوی سر هم کرم است نا گرفتن درم بوجه حرام
بهتر از بذل کردن امیرالمومنین ...
کتبه الفقیر سید افضل مقصود علی دورانی بتاریخ جمادی الاول 1032 و مخصوصاً نامی از شاه صفی و تاریخ آن برده است. این بنا در قدیم دو راه پلکان پیچ مانند داشته که اکنون باقی است و شاه عباس راه وسیع‏ تری برای ایاب و ذهاب خود و سفراء ساختمان نموده که کف تمام آنها از کاشی های هفت رنگ عالی تزیین شده بوده است. این راه شامل 40 پلکان و دوراه دیگر دارای 17 پله می باشد و تا طبقه چهارم اطاق های متعدد و منقوش در اطراف دهلیز ببالار دارد که مختص بدرباریان بوده است. شاه عباس کبیر بیشتر وقت خود را در این قصر بسر میب رد و پذیرائی ‏های و رسمی را نیز در همین جا اختصاص داده و از بالای تالار سان قشون و پیشک های سفرا و چوگان بازی و یا عملیات ورزشی پهلوانان را تماشا می کرده. این ایوان بطول 28 و عرض 16 و ارتفاع 12 متر و از کف میدان تازیر سقف 24 متر می باشد که فقط طرف غرب آن متصل بکاخ یا اطاق های مسکونی است ایوان دارای 18 ستون چوبی و بر روی پایه ‏های سنگی منشوری شکل قرار دارد. این ستون ها مانند ستون های عمارت چهلستون 16 ضلعی و 8 ضلعی و دارای نقاشی و آینه کاری بوده است که در دوره قاجاریه از بین رفته و در سال 1327 نیز برای تعمیر و جلوگیری از نفوذ موریانه تخته‏ های روکوب آن برداشته شد. در وسط این ایوان حوض مستطیل شکلی بابعاد 4در6/5 متر است که اطرافش از سنگ های مرمر و کف حوض از مس پوشیده شده و دارای سه فواره بوده است. در پاشویه این حوض قسمتی از سنگ مرمر مشبک و برای خروج آب های زیادی بوده که در ناودان مطلای طرفین تالار رو بطرف میدان شاه می ریخته است منبع آب این حوض را در دامنه کوه صفه می دانند که از آنجا به عمارات سلطنتی دنباله رودخانه مانند آینه خانه و هفت دست و غیره می رسیده و سپس به این عمارت می آمده است. ولی از نوشتجات سیاحان و غیره مخصوصاً بنا به گفته شاردن چنین معلوم میشود که در جنب این کاخ نیز چاهی بوده که بوسیله چهار گاو با دم مخصوصی آب بطبقات مختلفه می رسیده است در بالای این تالار اشعاری بشرح زیر موجود است که چند فرد آن نوشته می شود:
کلب درگاه علی فخر شهان - یا الله
حامی دین جان سلطان زمان - یا محمد
زانکه آب رحمتست خاک بهشت- یا علی مدد
دست قدرت طینت گردون سرشت - یا الله
پایه ایوان کاخش بی حساب - یا محمد
باشد آن جائی که سرزد آفتاب - یا محمد یا علی
منتظم باشد از آن گردون ماب - یا الله
ران........ همچو........انتخاب - یا محمد
روز بادا امیرالمومنین - یا علی
شاه دین شاه زمان سلطان حسین
یا الله........... این سلیمان بن سلیمان بارگاه
از اره دیوارها تماماً از نقاشی های بسیار زیبا و مصلا تزیین شده بود ه که الان نیز مشاهده میشود در قسمت های بالا هم تصاویر متعدد ایرانی و اروپائی موجود است که هر بیننده را مات و متحیر میسازد این نقاشی ها در دوران هر یک از سلاطین بطرز خاصی تعمیر و نقاشی شده و بعد در زیر گچ مستور گردیده روی بعضی صورت های موجوده را در سال 1328 از طرف باستانشناسی شیشه نصب نموده‏ اند که از دستبرد و خرابکاری جهال محفوظ ماند ولی متاسفانه افراد مغرض و نادان از شکستن شیشه‏ ها و خرابی صورت های دریغ نداشته‏ اند. سقف این تالار از تخته چوب های مثلث الشکل و با رنگهای عالی منقش تزیین گردیده است. اتاق شاه نشین بمساحت 9*8*7 متر و طول آن شش اطاق کوچکتر و منقش گوناگون که هر یک دلپذیرتر از دیگری است واقع شده و طول زمان و کچ کشی روی آنها کمترین تاثیری و تغییری و در نقاشی و آب و رنگ آنها نداده است. در شاه نشین اطاق از از اره ببالا همان نقاشی ‏های عالی و قلم معجزآسای نقاشان با ایمان صفوی که با استادی علیرضا و امثالهم ساخته شده بقدی زنده با روح و متناسب است که هر قدر نگاه کنی غیر ممکن است که دیده خسته و یا کسل شود. هر قسمتی از این اطاق ها و طاقچه‏ ها نوعی مخصوص و بقلم نقاشان ایرانی و اروپایی تزیین شده است. اطراف این ایوان در قدیم نرده و طارمی های چوبی مشبکی داشته است. چوب بست روی ایوان که از الوارهای قطور و چوب های عظیم با اصول معماری و هندسی کلاف کشی شده و سقف ایوان و ستون ها را استوار داشته موجب حیرت و تعجب است. در سال 1334 بنابرتصمیم اداره کل باستان‏شناسی تعمیرات لازمه سقف و طرح‏ های اطراف بعمل آمده و شیروانی آهنی زده شده در طبقه پنجم عمارت اطاق ها و ایوانچه هائی است که همه از نقاشی های بسیار زیبا و خوش آب و رنگ نقاشی شده و چنانچه معروف است و مورخین نیز نوشته‏ اند از این طبقه ببالا مسکن حرامسرای شاهی بوده که مسلط بر تالار و ایوان شاهی باشند و بتوانند عملیات و جشنها و پذیرائی ‏های شاهانه را مشاهده نمایند. در طبقه ششم که وارد شوید بر حیرت و تعجب شما افزوده می شود زیرا اطاق های متعدد تو در تو و گچبری ها و نقاشی های حیرت‏ انگیز مختلف را خواهید دید که هر قسمتی بطرز خاصی جلوه گر است از اره و بدنه بنوعی خاص نقاشی شده و در بالا گچبری های زیبائی مانند جای ظروف و یا باشکال هندسی ساخته‏ اند. عده ‏ای را عقیده بر آنست که در زمان شاه عباس حبس الصوت بوده که وقتی نوازندگان دست از نواختن می کشدند مجدداً همان صدا و آواز بگوش می رسیده است و در کتب و نوشتجات نیز این اطاق ها را بسفره خانه و یا شرابخانه و یا چینی خانه نامیده ‏اند. طبقه هفتم عمارت یا سقف بام که بارتفاع 48 متر از روی زمین می باشد مشرف بر تمام شهر اصفهان است و منظره بی نهایت عالی و جالب توجهی را در بیننده ایجاد می کند و بیشتر سیاحان و یا تماشاچیان آمدن به عالی قاپو را برای دیدن منظره شهر اصفهان و نقاشی های زیبای آن انتخاب می نمایند. از بالای این کاخ آثار تاریخی اصفهان در مشرق مانند بناهای دوره سلجوقی و مسجد سلطانی در جنوب و طرف مغرب کوه آتشکاه و مدرسه سلطانی و سایر بناهای زیبای اصفهان را میتوان بخوبی مشاهده و عکس برداری نمود. منظره میدان شاه و مسجد زیبای شیخ لطف الله روح تازه یا بهر بیننده و عاشق این ابنیه میدهد. در مغرب این کاخ عمارت شهربانی است که گنبد آجری توحید خانه یا گنبد طاوس دوره صفوی واقع شده این گنبد داخلش تزیینات آجری زیبائی دارد که در زمان صفویه قابل توجه بوده و اکنون زندان شهربانی است و عوامل آنرا گنبد شیر گویت می نمامند. این کاخ در زمان صفویه احترام خاصی داشته و تمام مردم درباره آن بچشم احترام و بزرگواری نگاه میکردند و بتمام باغات و عمارات سلطنتی متصل بوده است. شاه عباس جشن نوروز سال 1006 ه1598 م را برای اولین مرتبه در اینجا بر پا نمود و بعد از او نیز هر یک از سلاطین در این قصر جشن هائی ترتیب داده و پذیرائی های شاهانه از بزرگان و سفرای خارجی نموده و بر شکوه و جلال این قصر افزوده‏ اند شاه عباس دوم و شاه سلیمان هر یک از پذیرائی های مفصلی در این کاخ نموده که شرح تفضیلی آنها در تاریخ درج است. در زمان شاه سلطان حسین نیز این قصر تعمیر شده و در دوره افاغنه و اواخر قاجاریه خراب گردیده است. مطابق کتیبه سر در ورودی بر روی کاشی بسال 1274 هجری در زمان ناصرالدین شاه قاجار تعمیر گریده و بعداً متروک مانده تا در دوره رضا شاه فقید تحت تعمیر درآمده و مدتی اداره شهرداری بوده و اکنون در تصرف وزارت فرهنگ و اداره باستان‏شناسی محافظت می شود. در این پانزده سال اخیر که نگارنده عهده دار قسمتی از امور باستان‏شناسی میباشم بعلت نبودن اعتبار نمایندگان محترم باستان‏شناسی موفق نشدند کنجکاوی بیشتری نسبت به نقاشی ها و یا تاریخ و کتیبه‏ های آن بنمایند علاوه بر این احتیاج کاملی بتعمیر و کلاف کشی اطراف و تعویض بعضی ستون های معوج آن دارد زیرا شکاف های گوناگون بر این بنای باستانی وارد گردیده و امید است بزودی تعمیرات شایانی از این بعمل آید.
مولف دانشمند گنجینه آثار تاریخی اصفهان راجع بوضع ساختمان عالی قاپو چنین نوشته است: تالار عمارت عالی قاپو از الحاقات دوره شاه عباس دوم است: به طبقه سوم عمارت عالی قاپو در دوره شاه عباس دوم تالاری با 18 ستون از چوب چنار اضافه شده است که ستون های آن با آینه پوشش می شده و سقف آن با صفحات بزرگ نقاشی روی آلت های چوبی تزیین شده. با یک نظر بساختمان این تالار، الحاقی بوده آن بعمارت اصلی، واضح می شود. در وسط این تالار حوضی از، مرمر و مس قرار دارد که دارای فواره هائی بوده و در مراسم مخصوص آب از آنها جستن می کرده شاردن سیاح فرانسوی که در دوره سلطنت شاه عباس دوم و شاه سلیمان در اصفهان بوده و این عمارت را در سفرنامه خود توصیف کرده است صریحاً می نویسد که آب را بوسیله ماشین های مخصوصی بالا می آوردند و بدیهی است آنچه را که شاردن ماشین می نامد چیزی غیر از چرخ آبهای معمولی منازل اصفهان، نمی تواند باشد: مولف اصولا توجه به ساختمان تالارها با حوض وجهش آب از فواره یا شیرهای سنگی از اختصاصات بناهای دوره شاه عباس ثانی است و این کیفیت در تالار چهلستون و تالار عمارت آئینه خانه که در دوره سلطنت این پادشاه با تمام رسیده به خوبی مشاهده می شود. دیوارهای تالار عمارت عالی قاپو بطوری که عیان است دارای دو پوشش تزییناتی می باشد که بر روی هم قرار گرفته‏ اند. پوشش زیرین تزیینات عهد شاه عباس دوم است و پوشش بعدی تزییناتی است که بذوق و سلیقه شاه سلطان حسین در تالار این کاخ اضافه شده است. تزیینات نقاشی و اشعاری بخظ نستعلیق قرمز رنگ بر زمینه گچ سفید در زیرقشری از گچ دیگر که در اواخر عهد قاجاریه در پوشش عهد صفوی را مستور نموده بوده است آسیب زیاد دیده معذلک در بعضی قسمت ها تشخیص این تزیینات و بعضی خطوط در سنوات اخیر از زیر گچ خارج شده امکان‏پذیر شده است

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  53  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله عالی قاپو

دانلود مقاله بررسی منطقه سورک همجوار با استان اصفهان

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله بررسی منطقه سورک همجوار با استان اصفهان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

سورک
منطقه سورک همجوار با استان اصفهان و در منتهی الیه شمال غربی استان یزد واقع شده است. این منطقه از نظر زمین شناسی جزئی از واحد زمین ساختی ایران مرکزی به حساب آمده و در لبه واحد زمین ساختی سنندج- سیرجان و در دل نوار ارومیه دختر جای گرفته است. افیولیت ملانژ مورد نظر در راستای دو گسله موازی شمال غربی- جنوب شرقی ودر زون گسلی دهشیر- سورک بیرونزد دارد و خود بخش کوچکی از کمربند افیولیت ملانژ نائین- بافت را تشکیل میدهد. بوم سرپانتینی با مقدار کمی اولترابازیک های سالم (عمدتاً هرزبورژیت)، دایک های گابرویی (میکروگابرو تا پگماتیت گابرو) کم و بیش دگرسان (رودنگیتی شده)، گابروها (پیروکسن گابرو- هورنبلند گابرو) با رخنمون توده ای و به مقدار محدود لایه ای، دسته دایک های دیابازی، پلاژیوگرانیت های دسته اول، بازالت های توده ای و کمتر بالشی، شیل های سیلیسی، رادیولاریت و آهک های پلاژیک عمده سازندگان این مجموعه هستند. در این میان سنگ های دگرگون ناحیه ای از نوع کوارتز- کلریت- اپیدوت- کالک شیست، مرمر، آمفیبولیت و ... نیز رخنمون داشته و ارتباط واضحی با مجموعه سنگ های ملانژ نشان می دهند. پلاژیوگرانیت های نوع دوم منحصراً با این مجموعه همایند است. دگرگونی کف دریا بر کل ملانژ اثر گذارده و مجموعه کانیایی مشاهده شده، رخساره شیست سبز را به نمایش می گذارد. دگر شکلی و دگرگونی دینامیک نیز متأثر از سیستم گسلی غالب منطقه در تمام واحد های ملانژ دیده می شود. آخرین نمود دگرسانی منطقه که در مناطق برشی دیده می شود، کربنات زایی و لیستونیت زایی است. بررسی ویژگیهای شیمی سنگ های بازیک به خصوص بازالت ها با استفاده از عناصر اصلی، اثری و نادر خاکی، سرشت تولئیتی (بازالت های پشته میان اقیانوسی) را نشان می دهد. احتملاً سنگ منشأ این آمیزه رنگین پریدوتیت لرزولیت گارنت دار با درجه ذوب بخشی بیشتر از 20% می باشد. در چهار چوب مدل های ژئودینامیک، افیولیت ملانژ سورک در یک حوضه اقیانوسی جوان و باریک شبیه به دریای سرخ شکل گرفته است. توده های گرانودیوریتی، اسکارن ها و ذخایر آهن در حاشیه شرقی ملانژ با همان روند توسعه دارند. ساخت و بافت توده های نفوذی گویای این واقعیت است که این سنگ ها همزمان یا بعد از تبلور، متأثر از نیروهای دگرشکلی بوده اند. اسکارن ها به بخش های مختلفی مثل گارنت اسکارن، اپیدوت اسکارن، مگنتیت اسکارن و فرو اکتینولیت اسکارن قابل تقسیم هستند. بررسی مجموعه های کانیایی و روابط پاراژنتیکی، یک اسکارن از منشأ چند زادی پیشنهاد می کند. در مجموع بر اساس طبقه بندی های معمول، اسکارن سورک از نوع اسکارن های کلسیک است.
این روستا تابع دهستان ندوشن از بخش خضرآباد به مختصات طول جغرافیایی 25-53 وعرض جغرافیایی 09-32 وارتفاع متوسط 1990 متر . موقعیت طبیعی آن پایکوهی با آب وهوای معتدل وخشک که در130 کیلومتری شمال باختر شهر یزد قرارگرفته است . کوه سورک پائین با ارتفاع 2350 متر وکوه سورک بالا با ارتفاع 2524 متر ودر 2 کیلومتری جنوب وکوه سورک غرب با ارتفاع 2300 متر در 2 کیلومتری خاورآبادی است . درختانِ تنگز ،پسته وبادام وحشی وگیاهان زیره سیاه ، آویشن ،اسپند ،چای صحرائی ،اسطوخودوس ،آنغوزه و گون که کاربرد دارویی وصنعتی دارند دراین منطقه دیده می شود.70 درصد مردم باسواد وجمعیت آن 98 خانواربصورت 507 نفر است .بافت ساکن آبادی بصورت مجتمع ومصالح به کار رفته است درآن عمدتا خشت وگل می باشد. مشاغل عمده آبادی دامداری ،قالی بافی ،کشاورزی وباغداری است . محصولات عمده آن جو ، انار ،شلغم،اناروتوت می باشد که بصورت کشت آبی است. منابع تامین آب کشاورزی و آشامیدنی از قنات (لوله کشی )است. این روستا دارای برق ، 2 دبستان پسرانه ودخترانه ، خانه بهداشت ،حمام بهداشتی ،دفتر پست ومخابرات ، شورای ده ، فروشگاه تعاونی ،3 باب مغازه ،حسینیه ومسجد است . معدن سنگ آهن سورک در 4 کیلومتری جنوب باختر آبادی است که درشرف بهره برداری است . درخصوص وجه تسمیه این روستا گفته می شود: بنا به گفته اهالی این روستا سابقا 3 ترک بوده که دراثر تکرار وتلفظ زیاد به سورک درآمده وعلت نامگذاری آن به سه ترک این بوده که بنیان گذاران روستا 3 نفر ترک بوده اند برخی دیگر از اهالی عقیده دارند که سورک نام زرتشتی بوده وچون موسس این روستا زرتشتی بوده وسابقا این محل زرتشت نشین بوده وبه این نام معروف شده است .
زمین شناسی سورک
ناحیه مورد مطالعه به وسعت 40 کیلومتر مربع، به نام معدن سنگ آهن ندوشان – سورک در فاصله تقریبی 150 کیلومتری غرب – شمالغرب شهر یزد قرار گرفته است.در ناحیه مورد بحث چهاآنومالی I (توده کوچک جنوبی) و II و III و IV وجود دارد. آنومالی I شامل دو رخنمون، آنومالی II شامل رخنمونهای B و C، آنومالی III دارای 3 رخنمون و IV هم دارای دو رخنمون هستند. طبق مشاهدات به نظر می رسد که سنگهای آهنی شده (معادن سنگ آهن) در امتداد یک خط و روند اصلی با فواصلی از هم برونزد دارند. در طی مطالعه توجه عمده به برونزدهای سنگ آهن دو رخنمونهای آنومالی II و III بود. اما با توجه به اینکه آنومالی III دارای رخنمونهای دور از هم کوچک با ظرفیت محدود بود، بخش عمده تر ظرفیت سنگ آهن در آنومالی دوم (II) در نظر گرفته شد. تمرکز کانه آهندار همواره در محل تماس توده های آذرین درونی و لایه های ائوسن بوده و گاها در داخل توده های آذرین درونی دارای برونزدهای کوچک هم، کانه آهن وجود داشته است. روند رخنمونهای سنگ آهن هم بر یک محور و در امتداد یک خط گسله به نظر می رسد. سن توده نفوذی هم به نظر می رسد که نئوژن باشد.در آنومالی II دو رخنمون B و C بطور مجزا ذخیره سنجی شدند و ذخیره زمین شناسی رخنمون B حدود 243000 تن و ذخیره زمین شناسی رخنمون C حدود 625000 تن برآورد گردید. نتایج تجزیه شیمیایی و مقاطع صیقلی و برشهای نازک هم نشان داد که سنگ آهن ناحیه سورک – ندوشن بطور مشخص جدا از توده های سنگ آهن شرق و شمالشرق یزد است. در ضمن می توان ادعا نمود که این مجموعه دارای پتانسیل غنی چنانچه قبلا پیش بینی می شد، نمی باشد چرا که پس از مطالعات انجامی، نمی توان نسبت به ظرفیت قابل توجه آن امیدوار بود.
شمال غرب یزد
در منطقه اى که در نقشه نائین است. کنگلومراى قاعده اى مشاهده مى گردد که آنرا کنگلومراى کرمان دانسته اند.لکن باید توجه داشت که این کنگلومرا شاید هم ارز کنگلومراى کرمان باشد! ولى بهرحال بخش قاعده اى ائوسن محسوب مى گردد(زیرا در همین نقشه و در بعضى نقاط لایه هاى کنگلومراى قاعده قرار داشته و یک گسستگى چینه اى را با کنگلومراى منتسب به کرمان نشان مى دهد). بر روى کنگلومراى قاعده اى مجموعه اى از سنگهاى آتش فشانى از قبیل گدازه و توفهاى آندزیتى،ریولیتى و داسیتى، آندزیت بازالت قرار دارد که بطرف بالا به توف، ماسه سنگ، کنگلومرا، مارن و ژیپس مى رسد. اگر چه در این مجموعه به افقهاى نومولیت دار اشاره نگردیده است لکن گردآورنده این مطالب(حاجیان) در اطراف ناحیه سورک که میان لایه هاى نازک سنگ آهک ماسه دار از(از 20 تا 60 سانتیمتر) توفى نومولیت دار در وسط توفها و گدازه هاى آندزیتى مشاهده نموده است که به سن لوتسین بوده است.
در نواحى سورک بسوى باطلاق گاوخونى رخنمونهاى سنگهاى آذرین ائوسن بطور غیر منظم،کم شیب، گسسته(در شمال خاورى باطلاق) دیده مى شود. در جنوبى ترین بخش( اطراف گسله بزرگ که در جنوب باخترى سورک بطرف چاه باشه است) بطرف باختر(در مرز باطلاق) و شمال آن رخنمونهاى ائوسن برخساره ولکانیکى، توف و ایگنمبریت و غیره با گدازه هاى مربوطه( در مسیر راه اصفهان) دیده مى شود. رخنمونهاى خاور باطلاق گاو خونى در کوههاى لایه گل(اطراف دهکده على شفیع)، کوه چاه زرد، کوه سنوک (Senok)، کوههاى تخت على،داپار، سرامه، مخدان و کوه سیاه و غیره است.
ولکانیک هاى بخش باخترى نائین تا نواحى شمال خاورى اصفهان گستردگى دارند، همچنین در جنوب دهکده ارجنون (Ergenon)( بین عقدا- اردکان) گستره کوچکى از سنگهاى آتش فشانى ائوسن دیده مى شود که تعداد زیادى از دایکهاى اسیدى و بازیک آن را مورد تجاوز قرار داده اند.

 

 

 


انواع روش های حفاری
1) حفاری شوئیدنی (Wash boring)
2) مته دورانی (Ratary drill)
3) اوگر مارپیچی ممتد
4) اوگر میان تهی
5) اوگرهای با قطر زیاد
6) حفاری ضربه‌ای
7) مته چکشی
8) مته ضربه‌ای بادی
9) روش توربینی
10) ماشین های حفر تونل ( نحوه تخلیه ، قیمت آنها ، اجزاء این ماشین ها )
1) حفاری شوئیدنی (Wash boring)
این حفاری برای بدست آوردن نمونه‌های خاک ، حفاری اکتشافی برای بررسیهای اولیه ، حفر گمانه برای برخی آزمونهای برجا از جمله آزمایش SPT بکار می‌رود.
روش حفاری :بالا و پایین رفتن سر مته باعث سست شدن مواد زیر لوله تزریق آب می‌شود. آب با فشار زیاد از سوراخ سر مته خارج و خرده‌ها را به خارج هدایت می‌کند.
مزایا : نیاز به کارگری با مهارت کم دارد. در همه نقاطی که برای وسایل سبک قابل دسترس باشند، قابل اجرا است.
محدودیتها : اجرای عملیات ، مخصوصا در عمق بیش از 10 متر کند است. نفوذ در خاک مقاوم مشکل و در سنگ غیر ممکن است. خارج کردن گراول از لوله جدار مشکل است و منجر به کاهش کیفیت نمونه‌ها می‌شود. گرفتن نمونه دست نخورده مشکل است.
2) مته دورانی (Ratary drill)
ین روش هم نمونه‌های خاک و سنگ را بدست می‌دهد و هم نمونه‌هایی برای انواع آزمایشهای برجا ایجاد می‌کند. این روش در حفر گمانه‌های غیر قائم برای زهکشی افقی یا ایجاد مهار کاربرد دارد. امروزه کاربرد دستگاههای حفاری چرخشی بسیار متداول شده است. این دستگاهها را می‌توان در هر نوع زمین بکار برد. ولی برتری کاربرد آنها در زمینهای نرم بیشتر است. پیشروی این دستگاهها در داخل سنگهای سخت به کندی صورت می‌گیرد. در این روش سر مته فولادی که متصل به انتهای لوله فولادی است، از سر چاه به کمک موتور ، حرکت دورانی می‌نماید. گل حفاری از داخل لوله به درون چاه تزریق شده و از اطراف لوله به سر چاه بر می‌گردد.
گل حفاری ضمن خنک کردن سر مته اعمال حمل خرده سنگهایی که بوسیله سر مته از ته چاه تراشیده شده است، به سر چاه و جلوگیری از فشار طبقات سست و ریزش آنها به داخل چاه را نیز انجام می‌دهد. با روش حفاری دورانی چاههای بسیار عمیق حفر می‌گردد. عمیق ترین چاه جهان که با این روش حفر گردیده در سال 1956 در لوئیزیانا (آمریکا) به عمق 21535 فوت بود که به نفت نرسید.
روش حفاری : پیشروی توسط سر مته برنده که در انتهای لوله حفاری قرار دارد و تحت فشار هیدرولیکی است، انجام می‌شود. دیواره چاه را معمولا گل نگاه می‌دارد.
مزایا : روشی نسبتا سریع است و می‌تواند در همه نوع مواد نفوذ کند. برای همه نوع نمونه گیری مناسب است.
محدودیتها : جابجا کردن وسایل در زمینهای ناهموار و باتلاقی مشکل است و محتاج راه مناسب است. همچنین محتاج سکوی تسطیح شده است. کارآیی حفاری با توجه به اندازه دستگاه متغیر است.
3) اوگر مارپیچی ممتد
این دستگاه سوراخهایی به قطر کوچک تا متوسط حفر می‌کند و بطور پیوسته نمونه‌های دست خورده می‌گیرد. معمولا در خاکهای دارای چسبندگی ، که چاه بدون لوله جدار ریزش نمی کند، انجام می‌شود.
روش حفاری: حفاری با چرخاندن رشته ممتد اوگرمارپیچی صورت می‌گیرد.
مزایا : روش سریع در خاکهای مقاوم و سنگ نرم است. پس از خروج اوگر ، اگر چاه باز باقی بماند، امکان نمونه گیری SPT وجود دارد.
محدودیتها : پس از خروج اوگر در مواد با چسبندگی کم یا دانه‌ای و یا بدون چسبندگی ، چاه ریزش می‌کند و لذا عمق حفاری تا نزدیکی سیستم ایستابی محدود می‌شود. روشهای نمونه گیری محدود و نمونه‌های بدست آمده دست خورده‌اند.
4) اوگر میان تهی
این دستگاه سوراخهایی با قطر کم تا متوسط برای نمونه گیری از خاک حفر می‌کند.
روش حفاری: روش حفاری مشابه حالت قبل است با این تفاوت که ساقه مجوف به داخل زمین پیچانده می‌شود تا نقش یک لوله جدا را بازی کند.
مزایا : روش سریع خاکهای ضعیف تا نسبتا مقاوم است. گرفتن نمونه‌های SPT و UD امکانپذیر است. در خاکهای مقاوم حاوی لایه‌های شنی ، نفوذ به اعماق زیاد مشکل و به داخل قطعات سنگ غیر ممکن است. دست خوردگی قابل ملاحظه‌ای ممکن است بر اثر مته اوگر در خاک بوجود آید.
5) اوگرهای با قطر زیاد
این روش برای حفر سوراخهای با قطر زیاد (تا 10 سانتیمتر) برای کسب نمونه‌های دست خورده و بررسی لایه‌ها در خاکهای دارای چسبندگی که گمانه نیاز به حایل ندارد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.
روش حفاری : با چرخاندن اوگر دارای قطر زیاد خاک بریده شده و گمانه حفر می‌شود.
مزایا : روشی سریع بوده و بررسی شرایط خاک در زیر زمین از نزدیک را امکانپذیر می‌سازد.
محدودیتها : عمق حفاری توسط سطح ایستابی و شرایط سنگ محدود می‌شود. ماشینهای بزرگتر محتاج راه دسترسی مناسب هستند. برای خاکهای بدون چسبندگی ، رسهای نرم و خاکهای آلی مناسب نیست. نمونه‌ها دست خورده است.
6) حفاری ضربه‌ای
تنها در حفاری چاههای آب بکار می‌رود. نمونه‌های شسته شده توسط گل‌کش ‌خارج می‌شود. عمق تا سنگ بستر را مشخص می‌کند. دستگاههای حفاری ضربه‌ای و یا سوندوزهای ضربه‌ای ، دستگاههای ساده‌ای هستند که برای پژوهشهای آب یابی بسیار مناسب هستند. از این دستگاهها بیشتر برای چاههایی که در داخل سنگهای مقاوم حفر می‌شود، استفاده می‌کنند. اصول کار سوندوزهای ضربه‌ای خردکردن سنگهاست که این عمل بوسیله مته‌ای به نام مته حفاری یا ترپان انجام می‌گیرد. مته‌ها بطور منظم از ارتفاع ثابتی روی سنگ فرود می‌آیند. دستگاه مجهز به یک خرک چهار قطبی و یا یک دکل است که مته‌های حفاری بوسیله یک قرقره برگشت روی آن آویزان می‌گردند.
این مته‌ها دارای حرکت رفت و آمدی می‌باشند و به منظور اجرای مانورهای پائین و بالا رفتن ، از دستگاه رفت و برگشت جدا گردیده و به یک وسیله‌ای به نام چرخ قرقره که برای جاگذاری لوله‌ها نیز بکار می‌رود، مربوط می‌باشند. خرکهای جدا شونده ، چوبی و یا فلزی هستند. پایه‌ها روی دالهای سیمانی که قبل از مونتاژ دستگاه تهیه می‌شوند، قرار می‌گیرند. دکل‌های خم شونده یا تلسکوپی ، سوندوزهای دستگاههای حفاری خود کار قابل حمل را مجهز می‌نمایند. ممکن است که این دکلها به صورت دائمی در پشت یک کامیون ثابت شده باشند. دکلها باید بوسیله کابلهای محکم روی بلوکهای سیمانی ثابت گردند .
عمیق ترین چاه با روش ضربه ای : عمیق ترین چاه با این روش در ایالت نیویورک توسط شرکت گاز طبیعی ایالت نیویورک در سال 1948 تا 1953 تا عمق 11145 فوت حفر گردید که به نفت نرسید.
روش حفاری : سر مته سنگین بالا آورده شده و رها می‌شود تا مواد شکسته شده و یک مخلوطی از خرده‌ها و آب ایجاد شود که توسط گل‌کش با پمپهای ماسه کش خارج می‌شود. دیواره چاه توسط لوله جدار ، پابرجا نگاه داشته می‌شود.
مزایا : روشی نسبتا اقتصادی جهت تعبیه گمانه‌های با قطر زیاد (تا 60 سانتیمتر) در انواع مواد است.
محدودیتها : ابزارها بزرگ و پر زحمت است. در خاکهای قوی و سنگ به کندی انجام می‌شود. اغتشاشات اطراف سر مته که ناشی از ضربات پر انرژی سر مته است، به شدت بر مقادیر SPT تاثیر می‌گذارد. مغزه گیری و نمونه UD سنگ امکانپذیر نیست.
7) مته چکشی
برای حفر چاه آب و چاههای اکتشافی در داخل قطعه سنگها مناسب است.
روش حفاری : مشابه حفاری ضربه‌ای است. شمعی که توسط نیروی دیزل رانده می‌شود برای راندن لوله جدار مضاعف استفاده می‌شود. در حالی که جریان هوا تراشه‌ها را از لوله داخلی خارج می‌کند.
مزایا : نفوذ نسبتا سریع در قطع سنگها و قلوه سنگها است.
محدودیتها : مشابه حفاری ضربه‌ای است، با این تفاوت که پیشروی به مراتب سریعتر است.
8) مته ضربه‌ای بادی
این روش برای حفر گمانه برای آتشباری ، دوغاب زنی و مهار سنگ است. روش سریع برای حفر چالهای با قطر کم در سنگ سخت است. بهترین کاربرد را در سنگهای سخت توده‌ای دارد. نمونه‌ها منحصرا به ذرات و تراشه‌های کوچک است. برای نمونه گیری بکار نمی‌رود. در سنگهای سست دارای شکستگی با لایه‌های رس یا شیل مرطوب ممکن است تمام لوله حفاری در سوراخ باقی بماند.
روش حفاری : ضربات و چرخیدن سر مته ، سنگ را خرد می‌کند و تراشه‌ها توسط فشار هوا خارج می‌شود.

 

9) روش توربینی
بر حسب گزارشی که به چهارمین کنگره جهانی نفت در سال 1955 در رم داده شد، شوروی سابق نوعی حفاری دورانی ابداع کرده بود که در آن سر مته به جای آنکه به کمک لوله فولادی دوران نماید، بوسیله توربینی که به عنوان نیروی محرکه از گل حفاری و یا الکتریسیته استفاده می‌نماید، حرکت می‌کند. در این روش قسمت متحرک تنها سر مته در عمق چاه خواهد بود. بنابراین می‌تواند سرعت دورانی به مراتب بیشتری داشته باشد. از نظر سرعت عملی که این روش دارد، دارای برتری اقتصادی زیادی است. بر حسب گزارش فوق 65 درصد کل حفاریهای نفتی شوروی سابق با این روش بوده است. این روش اکنون در اروپا و آمریکا نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد
انواع روشهای استخراج
استخراج معدن عموما به یکی از دو طریق روباز و زیرزمینی انجام می گیرد:
الف) روش استخراج روباز(openpite)
این روش در مورد ذخایری که دارای ضخامت قابل ملاحظه ای بوده و در قسمت سطح زمین نیاز به خاک برداری و باطله برداری زیادی نداشته باشد به کار برده می شود. برای استخراج سنگ معدن معمولا معدن را به صورت پلکانی باز می کنند( معدن طلای چاه خاتون موته – اصفهان ). باز کردن معدن و ایجاد پله ها در صورت نرم بودن طبقات تشکیل دهنده ی سنگ معدن به وسیله ی بلدوزر انجام می پذیرد در این حالت پس از آماده شدن پله ها، استخراج و بهره برداری ماده ی معدنی به وسیله ی بلدوزر و ماشین آلات بارگیری و حمل و نقل کننده ی مواد معدنی و در بعضی موارد به وسیله ی ماشین آلات مدرن و بهره گیری از نوار نقاله صورت می گیرد در موادی که طبقات تشکیل دهنده ی ماده ی معدنی از سنگ های سخت وسیلیسی باشد استخراج و بهره برداری ماده ی معدنی به وسیله ی حفر چال ها و آتش باری به وسیله ی مواد ناریه انجام می گیرد. روش های روباز از نظر نوع و ارتفاع پله ها به انواع مختلفی تقسیم بندی می شوند که هر یک به نام روش خاصی نامگذاری می شوند.

 


(معدن سرچشمه)
ب) روش استخراج زیرزمینی(underground)

این روش در مورد ذخایری که دارای ضخامت قابل ملاحظه نبوده و در قسمت های عمقی زمین قرار گرفته و برای رسیدن به ماده ی معدنی نیاز به باطله برداری زیادی دارد به کار برده می شود. روش های زیرزمینی عموما به دو دسته تقسیم می شوند، یکی روش های زیرزمینی با استفاده از حفر تونل های استخراجی، دوم روش های استخراجی زیرزمینی با استفاده از حفر چاه های استخراجی.

1- استخراج با استفاده از تونل های استخراجی
این روش در مواردی به کار می رود که معدن از نظر توپوگرافی به حالت کوهستانی و تپه ماهور های مرتفع باشد که افراد لازم جهت حفر تونل را داشته باشد در این حالت در افق های مختلف اقدام به حفر تونل های استخراجی مناسب می شود، در صورت وجود تونل های اکتشافی در داخل ماده ی معدنی و مناسب بودن آنها برای انتخاب در طرح استخراج معدن ضمن عریض‌تر کردن تونل ها و اقدام در مورد نگهداری آنها از وجود همین تونل ها به عنوان تونل های استخراجی استفاده می شود.
در بعضی موارد که ضخامت رگه ی طلادار حدود چند ده سانتی متر بوده اما از نظر عیار طلا به میزانی است که استخراج و بهره بردری آن مقرون به صرفه می باشد و از نظر مورفولوژی هم به نحوی است که استخراج آن بایستی به طریقه ی زیرزمینی و با استفاده از حفر تونل های استخراجی صورت گیرد. اجبارا برای استخراج این رگه ی کم ضخامت لازم است تونل هایی با سطح مقطع چند متر مربعی حفر شود تا تنها همین رگه ی کم ضخامت را استخراج کرد.
۲- استخراج با استفاده از چاه های استخراجی
این روش در مواردی به کار می رود که معدن از نظر توپوگرافی طوری نیست که بتوان برای استخراج ماده ی معدنی از حفر تونل های استخراجی استفاده کرد مثلا در مواقعی که ذخایر مورد نظر در زیرزمین در یک ناحیه ی مسطح (دشت) قرار گرفته و همچنین مواقعی که ذخیره ی آن قسمت از معدن که در قسمت های مرتفع واقع بوده استخراج شده و نوبت به ذخایر پایین تر از افق تونل های استخراجی رسیده است، در این حالت ها از وجود حفر چاه های قائم و مورب استفاده می شود.
در مورد چاه های مورب این گونه چاه ها به نحوی طراحی می شود که رگه یا توده ی ماده ی معدنی را در اعماق قطع کرده و سپس از افق های مختلف تونل های افقی حفر می شود که با استفاده از این تونل ها ماده ی معدنی استخراج و از طریق چاه به بیرون از معدن حمل می شود.
در مورد چاه های قائم هم طراحی به نحوی صورت می پذیرد که چاه در محل مناسبی نسبت به توده ی ماده ی معدنی به صورت قائم حفر شده سپس در افق های مختلف از داخل چاه تونل های افقی استخراجی ایجاد می شود در این حالت هم عمل استخراج با استفاده از تونل های افقی انجام و ماده ی استخراج شده از طریق چاه قائم به بیرون از معدن حمل میشود.
متناسب با چاه های قائم و مورب ماشین آلات استخراج و بابری معدنی نصب و مورد استفاده قرار می گیرند.

 

 

 


لیمونیت Limonite
▪ فرمول :
H۲O or HFeO۲
▪ سیستم :
ارتورومبیک
▪ رنگ :
زرد تا زرد قهوه‌ای
▪ واکنش با اسید :
در Hcl به آهستگی حل می‌شود.
فرمول شیمیایی آن HFeO, H۲O و در سیستم ارتورومبیک متبلور می‌شود. به شکل بلور بسیار نادر است اغلب به شکل سوزنها یا چکنده‌ای شکل دیده می‌شوند گاهی نیز به صورت توده‌‌های متراکم یا به صورت تخمی، نخودی و گویچه‌ای مشاهده می‌شودو به رنگ زرد تا زرد قهوه‌ای یا سیاه است. اثر آن روی چینی بی‌لعاب قهوه‌ای مایل به زرد است. جلای آن الماسی است.
● ویژگی شاخص :
در Hcl به آهستگی حل می‌شود و با از دست دادن آب به هماتیت تبدیل می‌شود.
● پیدایش :
در بیشتر لایه‌‌های تهنشتی می‌توان آن را یافت. به صورت کلاه آهنی به صورت توده‌های خاکی متراکم در لیمونیت روی بسیاری از کانسارها دیده می‌شود. در منطقه اکسایش بسته سولفورها دیده می‌شود.
● علت نامگذاری :
نام این کانی از کلمه یونانی «لعون» به معنی «چمن» آمده است. چون کانیهای لیمونیتی در باتلاقها در چمنزارهای اطراف باتلاقها دیده می‌شود.
آپاتیت Apatite
▪ خاصیت فسفرسانس :
خوب
▪ سیستم تبلور :
هگزاگونال
▪ رنگ :
بی‌ رنگ تا سفید، اغلب به صورت سبز کمرنگ
که فرمول شییمیایی آن( Ca۵(PO۴)۳(F,CL,OH) است که در سیستم هگزاگونال متبلور می‌گردد. شامل سه گروه فلوئور آپاتیت (Ca۵(Po۴)۳f) و کلرور آپاتیت (Ca۵(Po۴)۳CL) و هیدروکسید آپاتیت Ca۵(Po۴)۳OH) می‌باشد. کانی‌های فلوئور آپاتیت فراوان‌ترین نوع آپاتیت است و کانیهای کلرور آپاتیت و هیدروکسید آپاتیت بسیار کمیاب‌تر است.
واژه کلوفان در مورد آپاتیت‌های توده‌ای و مخفی بلور آپاتیت بکار می رود که بخش اعظم سنگهای فسفاته و فسیلهای استخوانها را شامل می‌شود. اما نوع آن را نمی‌توان تعیین کرد کلوفان از نظر خواص فیزیکی معمولاً متراکم، توده‌ای و با ساختمان متحدالمرکز و کلوئیدی است. این کانی معمولاً ناخالص است و مقدار کمی کربنات کلسیم به همراه دارد.
آپاتیتهای خاک مانند توأم با مواد دیگر را معمولاً فسوسفوریت می‌گویند. به رنگ بی‌رنگ تا سفید، اغلب به صورت سبز کمرنگ تا سبز زمردی، کبود آسمانی، زرد، قهوه‌ای، بخش دیده می‌شود. در قدیم این کانی با کانیهای بریل، دیو پسیر و تورمالین اشتباه می‌شده است.
‌● خواص تشخیص:
معمولاً از بلورهای آن، رنگ و سختی‌اش می توان آن را شناسایی کرد. در تشخیص آن از بریل از وجود سطوح دو هرمی در دو انتهای آن استفاده می‌‌شود. این کانی با چاقو خط بر می‌‌دارد.
به سختی گداخته می‌شود. در اسید حل می شود و محلول آن با مولیبدات آلومینیوم ترکیب شده و فسفات آمونیوم تولید می‌شود.
● پیدایش:
به صورت کمیاب و فرعی در سنگهای آذرین و رسوبی و دگرگونی یافت می‌شود. در پگماتیت‌ها و سایر رگه‌های هیدروترمال یافت می‌شود. گاهی به صورت رگه ها و توده‌ها همراه با سنگهای قلیایی دیده می‌شود. مواد فسفاته استخوانها و دندانه‌های موجودات از نوع آپاتیت است.
● کاربرد:
بلورهای فسفات تعداد بسیار زیادی برای تأمین کودهای شیمیایی فسفاته بکار می‌رود. در صنایع شیمیایی برای تهیه اسیدفسفوریک در کبریت‌سازی، تهیه اسید فلوئوریدریک در صنعت، صنعت سرامیک سازی و غیره مصرف می‌شود. انواع شفاف و خوش رنگ آن به عنوان جواهر به کار می رود.
اپیدوت
کانی اپیدوت در سیستم منوکلین متبلور می شودرنگ اپیدوت بصورت مغز پسته ای تا زرد متمایل به سبز و حتی سیاه دیده می شود چون رنگ آن مغز پسته ای است به آن پستنیت می گویند معمولا همراه اپیدوت مقدار ناچیزی آهن وجود دارد چنانچه آهن در اپیدوت نباشد کانی کلینوزوسیت نامیده می شود یک بلور خلص اپیدوت حاوی 25% اکسید کلسیم و 20 % اکسید آلومینیوم است .
n اپیدوت در یک گرانودیریت.
n معمولاً اپیدوتِ غنی از آهن فریک را پیستاسیت می گویند که ممکن است به رنگهای زرد یا سبز کمرنگ ظاهر شود اما اساساً بی رنگ است.
n این کانی برجستگی نسبتاً بالایی داشته و عموماً با سایر کانیهای غنی از کلسیم مانند هورنبلند، پلاژیوکلاز و تیتانیت همراه است
n همان مقطع قبلی است در نور با آنالیزر.
n وجود مقادیر زیاد Fe3 ، باعث بالا بودن بیرفرنژانس اپیدوت است که تا رنگهای درجه 3 هم پیش می رود.
n ممکن است اپیدوت با الیوین اشتباه شود، که البته اپیدوت عموماً در یک سنگ همراه با کوارتز و کانیهای آبدار مختلف ثانویه مانند سریسیت دیده می شود؛ در حالیکه الوین چنین نیست.
انواع کانسارهای آهن
کانسار آهن رسوبی :
کانسارهای آهن رسوبی وابسته به سازندهای رسوبی لایه لایه به سن پرکامبرین بوده و 90% ذخیره آهن دنیا را شامل می شوند. به دلیل اهمیت این کانسارها در فرآوری آهن در جهان، بررسیهای فراوانی روی آن انجام شده است اما در ذخایر ایران یا وجود ندارد و یا کم اهمیت است.
در کانسارهای رسوبی شیمیایی، مواد به صورت یونهای ساده یا کمپلکس توسط آب حمل می شوند و در حوضه های رسوبی بر اثر تغییر PH , Eh و غلظت آب موجب ته نشینی این مواد می شوند.
رفتار ژئوشیمیایی آهن در محیط های رسوبی توسط قوانین گلدشمیت توجیه می شود :
•شرایط اکسیدی باعث ته نشینی آهن و شرایط احیایی باعث انحلال آهن می شود.
•شرایط اسیدی باعث انحلال آهن و شرایط قلیایی باعث ته نشینی آهن می شود.
آهن موجود در کانسارهای رسوبی شیمیایی از دو منبع تأمین می شوند :
•از هوازدگی کانی های مافیک موجود در قاره ها
•فعالیت های آتش فشانی
کانسارهای آهن رسوبی عبارتند از :
- کانسارهای آهن نواری
- کانسارهای االیتی آهن
- کانسارهای آهن مردابی
- کانسارهای آهن نواری (لایه ای) Banded Iron Formation ( BIF ) :
نهشته های سازند آهن نواری یکی از بزرگترین ذخایر معدنی را می سازد که در سرزمین های مختلف علاوه بر BIF به نامهای دیگری از جمله ایتابیریت (Itabirite)، جاسپیلیت (Jaspillite)، کوارتزیت هماتیت دار و اسپیکولاریت (Specularite) نیز شناخته می شوند.
تاکونیت Taconite:
کانسار آهن نواری که عمدتاً حاوی مگنتیت + سیلیکات های آهن+ چرت ± هماتیت ± سیدریت می باشد ( گیلبرت و پارک 1997 ).
ایتابیریت Itabirite:
کانسار آهن نواری حاوی نوارهای چرت یا ژاسپر در اثر دگرگونی به دانه های کوارتز قابل رؤیت تبلور یافته و آهن به صورت لایه های نازک هماتیت و مگنتیت حضور دارند (ادوارز و اتکینسون 1986).
ژاسپیلیت Jaspilite:
سنگ آهنی که حاوی نوارهایی از ژاسپر با رنگ قرمز روشن یا نوارهایی از هماتیت سیاه تشکیل شده است. این نهشته ها به فرم واحدهای چینه شناسی با ضخامت صدها متر و با گسترش جانبی صد تا هزاران کیلومتر به وقوع می پیوندد. از ویژگی آنها:
•لایه بندی ظریف از 3-5/0 سانتی متر ضخامت و حتی در مقیاس میلی متر ی و یا کسری از میلیمتر.
•لایه بندی حاصل تناوب لایه های سیلیسی (به فرم چرت) و لایه هایی از کانی های آهن (مانند هماتیت) می باشد.
•درصد آلومینیوم این نهشته های وابسته به زمان پرکامبرین، کم بوده و تا حد یک درصد می رسد.
کانسارهای آهن نواری معمولاً به زمان پرکامبرین تعلق دارد و در آن زمان با توجه به وجود اتمسفر غنی از دی اکسید کربن و فقیر از اکسیژن، آهن می تواند به صورت بی کربنات در یک محلول یونی حمل شده و در مقیاس بزرگ تشکیل سازندهای آهن نواری را نمایند. درصورتی که آلومینیوم نمی تواند ترکیب بی کربنات بسازد و از محلول یونی تفکیک می گردد. با افزایش مقدار اکسیژن اتمسفر، تشکیل سازندهای آهن نواری در مقیاس بزرگ متوقف می شود.
90% ذخایر شناخته شده آهن، نهشته های سازند آهن نواری می باشد که 65% آن از نوع سوپریور و 25% از نوع آلگوما می باشد. این نوع تشکیلات در محدوده زمانی پرکامبرین تشکیل شده اند.
تشکیلات آهن نواری تناوبی از کانی های اکسیدی – کربناته- سیلیکاته آهن نازک لایه تا متوسط لایه با نوارهای چرت و ژاسب می باشند.
آهن در مجموع 15% ترکیب شیمیایی این لایه ها را می سازد و چنانچه این مقدار به 25 تا 35% برسد، اقتصادی خواهد بود. بر روی این کانسارها پژوهش های بسیاری انجام گرفته است و سن حدود 2 میلیارد سال را برای آنها تعیین نموده اند.
گسترش سازند آهن نواری (BIF) در زمان آرکئن و پروتروزوئیک می باشد که به علت نبود صفحات پایدار قاره ای ایجاد می گردند.
تمامی محققین معتقدند که BIF رسوبات شیمیایی و بیوشیمیایی هستند زیرا در آن اسفنج ها و جلبک های سبز و آبی شناسایی شده اند و مانند باکتریها رسوب دهنده آهن می باشند. این باکتریها پس از رشد تحت شرایط احیا، آهن را رسوب می دهند.
جیمز (1954) چهار رخساره مهم در سازندهای آهن نواری را قابل تشخیص دانست:
الف- رخساره اکسیدی:
این رخساره ازمهمترین رخساره های BIF بوده و به نسبت فراوانی اکسیدهای آهن به 2 زیر رخساره هماتیت و مگنتیت تقسیم می شود که حد تدریجی نیز بین آن دو وجود دارد.
•زیر رخساره هماتیت :
این رخساره دارای حداقل دگرسانی و به شکل اسپکولاریت ریز دانه (سوزی شکل)، خاکستری تا آبی رنگ ظاهر می شود و در بعضی نمونه ها بافت االیتی از خود نشان می دهد که نشانگر منشأ گرفتن آنها از محیط آبی کم عمق است. دراین زیر رخساره، چرت به صورت نهان بلور تا بلورهای رشد کرده می تواند به همراه کربنات شرکت داشته باشد.
•زیر رخساره مگنیتت :
لایه های مگنیتت به طور متناوب با لایه های چرت و کربنات همراه هستند. دراین رخساره کربنات از انواع کلسیت، دولومیت، آنکریت و سیدریت نیز یافت می شوند و چرت به صورت بلورهای ریزدانه تا موزائیکی کوارتز قابل مشاهده است. میانگین آهن در این رخساره بین 35-30% متغیر است که با پر عیارسازی آن به روش مغناطیسی قابل بهره برداری است.
ب‌-رخساره کربناته:
این رخساره شامل میان لایه هایی از چرت و سیدریت است که بر حسب افزایش مگنتیت و پیریت به تدریج می تواند به رخساره های اکسیدی و سولفیدی تبدیل شود. سیدریت در این رخساره بافت دانه ای (گرانولار) یا االیتی ندارد و به صورت گلهای ریز در سطح زیر عملکرد امواج (Below the level of wave action) انباشته می شود.
ج‌-رخساره سیلیکاته:
در این رخساره کانیهای سیلیکاته آهن عموماً به همراه مگنتیتت، سیدریت و چرت به صورت میان لایه های متناوب همراه می باشند. کانی شناسی رخساره ها نشانگر مشابهت محیط تشکیل آنها با رخساره های اکسیدی و کربناته می باشد.
کانی های سیلیکاته اولیه آهن شامل:
-گرینالیت (Fe2+ , Fe3+ )5 6Si4O10(OH)8(greenalite)
-شاموزیت(Mg, Fe)3Fe3 3+ (AlSi3)O10(OH)8(Chamosite)
-گلوکونیت(K, Na)(Al, Fe 3+ , Mg)2(Al, Si)4O10(OH)2(Glauconite)
-مینه سوتائیت(Mg, Fe)3Si4O10(OH)2 (Minesotaite)
-استپوملانK(Fe2+, Fe3+,Al )10Si12 O30(OH)12 (Stilpnomelane)
وجود سیدریت در این رخساره دلالت بر محیط احیایی دارد. فشار CO2 در این رابطه بسیار مهم است زیرا با بالارفتن فشار CO2، رسوبگذاری سیدریت تسهیل می شود. بهرحال در تمام رخساره های آهن نواری، رسوبگذاری سیلیکاتهای آهن کمتر شناخته شده است.
آهن در رخساره های کربناته و سیلیکاته در حدود 35-25% می باشدکه از دیدگاه اقتصادی بسیار پائین است و مشکلات بهره برداری ایجاد می کند.
د- رخساره سولفیدی:
این رخساره، سنگ های رسی کربن دار و پیریتی را شامل می شود. لایه بندی نوار مانند ظریف داشته و حاوی مواد آلی و کربن در حد 8-7% می باشد. سولفید اصلی پیریت Fes2 می باشدو آن قدر ریز دانه است که فقط در سطوح صیقل یافته قابل تشخیص می باشد و درصد آن به 37% می رسد. اگر درصد گوگرد این رخساره زیاد باشد، بهره برداری کانسنگ آهن را دچار اختلال می نماید.
سازندهای آهن نواری پرکامبرین به 2 گروه نوع آلگوما (Algoma type ) و نوع سوپریور (Superior type) تقسیم می شود:
•نوع الگوما:
سازند آهن نواری نوع الگوما غالباً در آرکئن و ندرتاًٌ در فانروزوئیک کشف شده اند و از نوع سوپریور کوچکتر هستند.
منشأ آهن در این تیپ می تواند فعالیت آتشفشان زیردریایی باشد و مجموعه سنگهای همراه آتشفشانی اسیدی تا حدواسط زیردریایی ماسه سنگ و گریواک می باشد و در یک حوضه ژئوسنکلینالی (زمین ناودیسی) شکل می گیرند. به علت ارتباط تنگاتنگ با سنگ های ولکانیکی احتمالاً منشأ ولکانیکی آنها دور از ذهن نیست. این نوع سازند گاهی در حاشیه و با فاصله از ذخایر ماسیوسولفید گزارش شده است.
در این نوع سازند اکسیدها، کربنات ها و سولفیدهای آهن با چرت و به صورت لایه ای یافت می شوند. میزان ذخیره آنها 11 تا 3000 میلیون تن با عیار 30 تا 65% می باشد که این ذخایر در مجموعه سنگ های گرینستون آرکئن در بخش سنگ های آتشفشانی متمرکز گردیده اند.
از نظر محیط تکتونیکی این سازند در جزایر قوسی و سنگ های کلاستیک عمیق دریا تشکیل می شوند.
ضخامت آهن این سازند 1/0 تا 10 متر و غالباً به شکل عدسی می باشد.
بافت این نوع سازند لامیناسیونی بوده و بافت االیتی و یا گرانولار در آنها یافت نمی شود. در این سازند آنومالی Cu, Zn, Ni و کانی سازی Au دیده می شود.
نوع الگوما از دیدگاه محیط تشکیل با توجه به ساختمان های رسوبی همراه با نظریات مختلفی روبروست که عبارتند از :
•آبهای کم عمق فلات قاره
•حوضه های تبخیری کم عمق و جدا شده
•حوضه رسوبی در روی خطوط ساحلی
•حوضه های درون کراتون
•نوع سوپریور:
نوع سوپریور از جمله بزرگترین ذخایر آهن رسوبی به شمار می رود. این ذخایر با سنگ های عمق کم و متوسط نظیر: کوارتزیت، شیل و دولومیت همراه می باشد.
معمولاً فاقد مواد آواری می باشند. نوار بندی منظمی (Rhythmical banding) لایه های چرتی سرشار از آهن و فقیر از آهن با ضخامت معمول یک سانتی متر تا یک متر سیمای غالب این نوع BIF است. در این نوع سازند BIF کوارتزیت و شیل های سیاه کربن دار از نظر همبستگی چینه شناسی با کنگلومرا، دولومیت، چرت توده ای، برش چرتی و آرژیلیت همراه هستند و به صورت دگرشیب بر روی پی سنگ های به شدت دگرگون شده، قرار گرفته اند و گسترش این تیپ تا هزاران کیلومتر است. گاهی به وسیله محدوده تماس یک متر کوارتزیت، شیل و یا ماسه سنگ از پی سنگ جدا می شود. یکی از ویژگی های این تیپ این است که به راحتی می توان قسمتهای گوناگون آن را با هم مقایسه یا دنبال نمود. به طور مثال در یک بخش 5/2 سانتی متر از Dales Gorge از گروه Hamersley Brockman در غرب استرالیا در گستره 50000 کیلومتر مربع و یا واروهای Varveمیکروسکوپی درون آن را می توان تا 300 کیلومتر دنبال نمود.
سنگ های آتشفشانی در این مجموعه گزارش نشده است.
در این سازند رخساره های اکسیدی - کربناتی و سیلیکاته و گاهی به طور محدود سولفیدهای آهن همراه با چرت و به صورت لایه ای ( نازک لایه ) با بافت نواری دیده می شود.
از نظر سنی این سازند در محدوده زمانی 8/1 تا 5/2 میلیارد سال تشکیل شده اند. غالباً در اوایل پروتروزوئیک و به میزان محدود در اواسط و اواخر پروتروزوئیک می باشند. محیط تشکیل آنها در بخش پایدار سواحل قاره ای و حوضه های درون قاره ای است.
میزان ذخیره آن غالباً از 11 تا 3000 میلیون تن و گاهی تا 25000 میلیون تن و بیشتر وجود دارد. ضخامت آهن در این سازند از چند متر تا 1000 متر بوده و به صورت لایه ای دیده می شود. در این سازند آنومالی Mn منگنز نیز دیده می شود. عیار آهن 30 تا 40% و در حالت های هوازده تا 60% نیز می رسد.
دریاچه سوپریور-لابرادور در امریکای جنوبی و حوضه هامونسکی در استرالیا و ترانسوال افریقای جنوبی مناطقی هستند که ذخایر آهن نوع سوپریور در آنها کشف شده است.
کانی شناسی نوع سوپریور و آلگوما :
چایمز (1954) براساس نوع کانی های آهن دار، کانسارهای سوپریور و آلگوما را به چهار زون تقسیم کرده است :
•زون اکسید ها و هیدروکسید های آهن
هماتیت، گوتیت و مگنتیت.
•زون کربنات های آهن
سیدریت و انکریت.
•زون سیلیکاتهای آهن
گرینالیت ( نظیر سرپانتین ) ( Mg,Fe)6Si4O10(OH)8، می نسوتیت Fe3Si4O10(OH)2
استیپنوملان K0/6 (Mg, Fe3+ , Fe2+)6(Si,Al)6( O,OH)22.
•زون سولفیدهای آهن
پیریت و پیروتیت.
ژئوشیمی نوع سوپریور و آلگوما:
ژئوشیمی عناصر اصلی نوع سوپریور و آلگوما تفاوت زیادی با هم ندارند. میزان Al و P در نوع آلگوما بیشتر است. در نوع سوپریور میزان Mn بیشتر است و گاهی موجب کانی سازی Mn می شود. در نوع آلگوما میزان V, Ni, Zn, Cu بیشتر از سوپریور است. میزان متوسط Au در نوع سوپریور p.p.b 21= Au و در نوع آلگوما p.p.b 170= Au گزارش شده است. کانسارهای طلای آرکئن در مواردی با کانی سازی آهن نوع آلگوما همراه است. بالا بودن Zn, Cu در نوع آلگوما و ارتباط آن با سنگهای آتشفشانی اسید حدواسط زیردریایی موجب شده که بعضاً نوع آلگوما در مجاورت ماسیوسولفیدهای Cu- Zn تشکیل شود.
منشأ و نحوه تشکیل:
منشأ آهن در کانسارهای نوع آلگوما آتشفشانهای زیردریایی ( سنگ های آتشفشانی و پیروکلاستیک اسیدی ) است، نظیر آنچه امروزه در محیطهای دریایی در محل آبهای گرمابی تشکیل می شود.
این نوع کانسار در تعیین جغرافیای دیرین و تعیین مرز حوضه های آرکئن بکار می روند. در خصوص نوع سوپریور به دلیل محدودیت زمانی و گسترش منطقه ای منشأ آهن مورد بحث بوده است.
منشأ آهن می تواند :
1)منشأ آهن مربوط به خارج از محیط رسوبگذاری بوده و از طریق حمل توسط رودخانه از لاتریت های واقع در مناطق خشکی می باشد ( منشأ بیرونی ).
2)منشأ آهن به فعالیت آتشفشانهای زیردریایی مربوط می شود(منشأ درونی).
3)آهن به صورت کلوئیدی و یا آواری حمل شده است. در مراحل اولیه هیدروکسیدهای آهن تشکیل گردیده که در مراحل بعدی به هماتیت و یا سایر کانیهای آهن تبدیل شده اند
هماتیت به صورت مستقیم نمی تواند در شرایط سطح زمین ته نشین شود. با افزایش عمق و افزایش مواد آلی و کاهش Eh نسبت Fe+3/ Fe+2 در محلول بین رسوبات کاهش می یابد و در نتیجه مگنتیت می تواند تشکیل شود. ضمن کاهش Eh با افزایش عمق سیدریت و شاموزیت می توانند تشکیل شوند.
کانسارهای آهن رسوبی نوع االیتی (سنگ آهنی ):
کانسارهای آهن نوع سنگ آهنی به نوع اوولیتی و یا براساس موقعیت مکانی به نام کلینتون (امریکای شمالی) شناخته می شوند. این کانسارها در محدوده زمانی فانروزوئیک تشکیل شده اند.
جریان آب رودخانه توانایی حمل مقادیری فراوان از آهن را دارد. در روند از جای کنده شدن و یا حمل، فرآورده های آلی می توانند نقشی بزرگ داشته باشند. این گونه از ترکیبات و یا کمپلکس ها به صورت یک سُل عمل می کنند و آنگاه که به آب یونیزه برخورد کنند، سُل های درشت آهن را بر جای می نهند. االیت ها در ترکیب گوناگونند و ماده آهن دار آنها می تواند هماتیت، لیمونیت، سیدریت و شاموزیت باشد. مشهورترین کانسار االیتی جهان کانسار کلینتون است، که از شمال ایالت نیویورک بسوی جنوب رخنمون دارد. این کانسار ها در مجموع انباشتگی های بزرگ و یا غنی نمی سازند.
ویژگیهای مهم کانسارهای آهن نوع االیتی:
1-وجود بافت االیتی به جای لایه ای
2-نبودن چرت به دلیل محدود بودن سیلیس و فعالیت موجودات دریایی
3-مقادیر جزئی مگنتیت
4-وجود سیلیکاتهای آهن از نوع Al دار (شاموزیت و گلاکونیت)
5-سولفید (پیریت و مار کازیت) در صورت بالا بودن ارزش اقتصادی ندارد.
6-مقدار کم Al در اکسیدها و هیدروکسیدهای آهن یافت می شود.
7-نبود سنگهای آتشفشانی
گرینالیت در محیط آب دریایی پایدار است. در کانسارهای نوع االیتی به دلیل بالا بودن میزان آلومینیوم رسوبات به جای گرینالیت، شاموزیت تشکیل شده است. میزان سیلیس محلول نیز کم بوده و به همین جهت نیز چرت تشکیل نشده است. در االیتها لایه های هماتیت، شاموزیت روی قطعات کوارتز و فسیل ها تشکیل شده اند.
شرایط مناسب برای تشکیل:
1-عمق کم
2-دمای بالا
3-شرایط پیشروی آب دریا و با میزان کم پسروی
شواهد عمق کم و منطقه ساحلی عبارتند از:
1-فسیل های مناطق ساحلی و کم عمق که به اکسیدهای آهن تبدیل شده اند.
2-قطعات چوب و دانه های گیاهی که در محیط خشکی بوده اند به عنوان هسته االیتی قرار گرفته اند.
3-غالب بودن اکسیدهای آهن
4-عمق تشکیل زیر منطقه Subtidal و حداکثر تا عمق 100 متر
الف- کانسارهای کلینتون (امریکای شمالی)
از طبقات توده ای سنگ سیدریتی شاموزیت و هماتیت دار اوولیتی تشکیل شده است. میزان عیار آهن در این نوع سازند %50-40 بوده و نسبت به BIF از مقدار AL و P بیشتری برخوردار است. از نظر مورفولوژی به صورت عدسی شکل و توده ای و با ضخامت 3-2 متر است و هیچ گاه بزرگتر از 13 متر نیست. این نوع سنگ آهن متعلق به محیط کم عمق آبی در امتداد حاشیه قاره ها و فلات قاره و در بخش کم عمق ژئوسنکلینال ها تشکیل می گردد. سن این سنگها از کامبرین تا دونین (سیلورین )می باشد مانند کانسنگ Wabana در New Found Land در کانادا.
ب- ژوراسیک: کانسارهای مینت (فرانسه و بریتانیا)
تیپ نوع مینیت فراوانترین سنگ آهن می باشد و شامل شاموزیت اوولیتی بوده و گاهی به همراه سیدریت و کلریت های آهن است. نوع مینت کاملاً اوولیتی است و در دریاهای درون قاره ای، فلات قاره و دریاچه ها یافت می شود و مقدار CaO آن بالاست.
میزان Fe در این نوع سازند در حدود 30% است، در حالی که آهک به میزان %20-5 و سیلیس در حدود 20% می باشد. این نوع سازند گستره ای فراوان در مزوزوئیک اروپا دارد مانند:
Midlands در انگلستان، Lorraine لوکزامبورگ و Salzgitter در ساکسونی واقع در شمال اروپا.
کانسار های آهن رسوبی مردابی ( حاوی لایه های زغالی ) :
این کانسار ها در مناطق معتدله تا یخچالی مربوط به نیمکره شمالی به صورت توده های عدسی شکل تا نواری لیمونیت حاوی رس - ماسه و مواد آلی می باشد. در دریاچه ها و رودخانه های دارای جریان کند و در ابتلاق ها و مرداب ها تشکیل می شوند. برخی از این کانسارها به سنگ آهن نوار سیاه معروفند و اساساً از سیدریت با مقادیر متفاوتی مواد آواری و آلی تشکیل شده اند. این کانسارها در محدوده زمانی فانروزوئیک تشکیل شده اند و سیدریت و پیریت دو کانی مهم این کانسارها هستند.
پیریت در شیلهای دریایی در صورت مناسب بودن غلظت سولفات تشکیل می شود. شیلهای غیر دریایی معمولاً حاوی سیدریت هستند. در شیلهای دریایی تمامی آهن در زون احیایی به پیریت تبدیل می شود و مقدار کمی در اعماق بیشتر به سیدریت تبدیل می شود. در محیط غیر دریایی آهن در محدوده زمانی گسترده تری می تواند در دسترس باشد و لذا سیدریت می تواند در مراحل مختلف دیاژنز تشکیل شود.
کانسارهای ماگمایی ( مافیک و اولترامافیک لایه ای ) :
باور این است که انباشته های ذخایر توده ای منیتیت (که گاه همراه با هماتیت است) دارای خاستگاه آذرین اند. این کانسارها خود ناشی از تفکیک ماگمایی اند و گاهی لایه بندی نشان می دهند (م

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی منطقه سورک همجوار با استان اصفهان