فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد معاد در نگاه خیام و حافظ

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد معاد در نگاه خیام و حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد معاد در نگاه خیام و حافظ


تحقیق در مورد معاد در نگاه خیام و حافظ

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه22

                                                             

فهرست مطالب

 

 

معاد در نگاه خیام و حافظ

 

معاد اندیشی

 

دیگرگون

 

معاد اندیشی عرفانی

 

معاد اندیشی دینی

 

حکیم عمر خیام نیشابوری در یکی از سالهای نیمه اول سدة پنجم هجری به دنیا آمده و در حوالی سال 520 ه. از دنیا رفته است، این سالها مطابق با دورانی است که متشرعان و دکان داران مذهب با طرز فکر خشک و انعطاف ناپذیر خود آراء مخالف خود را بر نمی تابیدند و با برچسب تکفیر مخالفان خود را از سر راه بر می داشتند، خیام یکی از بزرگان تاریخ ادبیات فارسی است که از تهمت الحاد در امان نمانده است. اما آیا به درستی خیام ملحد بوده است یا اینکه افکار او نگاه هنرمندانه و معترض به عالم هستی است که درشعر دیگر هنرمندان و شاعرانی که به مسلمانی و خوش مذهبی معروفند نیز وجود دارد. برای نمونه حافظ که قرآن را با چارده روایت می خوانده است دربسیاری از مضامین با خیام هم داستان است اما زبان و نحوه ی بیان این دو فرق دارد؛ در این مقاله از چندین مضمون مشترک شعر حافظ و خیام (آفرینش ، خدا، جبر و اختیار، قضا و قدر، مرگ) تنها به مسئلة روح و معاد پرداخته شده است.

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد معاد در نگاه خیام و حافظ

مقاله درباره شمس الدین محمد حافظ

اختصاصی از فی توو مقاله درباره شمس الدین محمد حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درباره شمس الدین محمد حافظ


مقاله درباره شمس الدین محمد حافظ

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:19

فهرست و توضیحات:

مقدمه

بیان مسأله

اهمیت موضوع

اهداف پژوهش

شمس الدین محمد حافظ ملقب به خواجه حافظ شیرازی و مشهور به لسان الغیب از مشهورترین شعرای تاریخ ایران زمین است که تا نام ایران زنده و پا برجاست نام وی نیز جاودان خواهد بود.

با وجود شهرت والای این شاعران گران مایه در خصوص دوران زندگی حافظ بویژه زمان به دنیا آمدن او اطلاعات دقیقی در دست نیست ولی در حدود سال 726 ه.ق در شهر شیراز به دنیا آمد است.

اطلاعات چندانی از خانواده و اجداد خواجه حافظ در دست نیست و ظاهراً پدرش بهاء الدین نام داشته و در دوره سلطنت اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده است. شمس الدین از دوران طفولیت به مکتب و مدرسه روی آوردو آموخت سپری نمودن علوم و معلومات معمول زمان خویش به محضر علما و فضلای زادگاهش شتافت و از این بزرگان بویژه قوام الدین عبدا... بهره ها گرفت.

خواجه در دوران جوانی بر تمام علوم مذهبی و ادبی روزگار خود تسلط یافت. او هنوز دهه بیست زندگی خود را سپری ننموده بود که به یکی از مشاهیر علم و ادب دیار خود تبدل شد. وی در این دوره علاوه بر اندوخته عمیق علمی و ادبی خود قرآن را نیز کامل از حفظ داشت و از این روی تخلص حافظ بر خود نهاد.

 

 

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درباره شمس الدین محمد حافظ

دانلودمقاله شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 


کلام نخست:
تحقیقاتی که در بارۀ حافظ بعمل آمده است از حدود شرح دیوان ، ایهامات ، تشبیهات ، تمثیل ، و استعارات و مختصری درباره مکتب و مَشرب و جهان بینی خاص او فراتر نمیرود . در مقایسه با مکتب و فلسفه و غزلیّات عارفانه او که به حد ایجاز رسیده است و او را برای همیشۀ تاریخ جاودانه ساخته است -اینهمه ، جز مقدّمه و الفبای حافظ شناسی چیز دیگری نمی تواند باشد بی گمان بحث و صحبت درباره حافظ بسیار سخت است بخصوص اگر قرار باشد پا را فراتر گذ ارد و هر آنچه را که از حافظ و مکتب حافظ مایه میگیرد مورد مداقّه قرار داد. درباره ماهیّت فلسفی، علمی، اخلاقی و اجتماعی حافظ –تصوّف خاصّ و عرفان عاشقانه و مشرب ملامتی و قلندری او – اصول مکتب رندی – اصطلاحات و رموز دیوان او – آنچه تا کنون موضوع بحث اندیشمندان بوده است بقدری ناکافی و به اختصار بوده است که این باور را بوجود میاورد که حافظ و مکتب او بخوبی و به اندازه کافی شناسانده نشده است و رسالت عظیمی را که ادبا و محققان کوشا بر عهده دارند آنطور که باید و شاید به انجام نرسانیده اند .
شناختن حافظ تنها با بر پایی یک نهضت علمی و ادبی میسر میگردد تشنگان وادی عشق و ادب ، علمداران این نهضت خواهند بود شراره های این نهضت عظیم را بزرگانی چون شهریار بر افروخته اند . شهریار باور داشت که حافظ ، شعر قدیم را به کمال رسانده است شهریار نیز از جمله مردان گرانقدری است که پیرو حافظ بوده و به سبک و سیاق او شعر سروده است . گوته درباره او میگوید : دیوان شرقی را در وصف حافظ سروده ام و اعتراف میکند که عشق را تنها از حافظ میتوان فرا گرفت . زبان عشق حافظ دلهای هر آنکه را با غزلیات او آشنایی دارد به وجد میآورد و شوری می آفریند که زیبایی آنرا نهایتی نیست .
حریم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستین دارد
سرّ عظمت ومحبوبیت حافظ درشوری است که ازاشعارش میبارد . در حرارتی است که از غزلیاتش می تراود. در اسراری است که در دیوانش مستور است . گوته ، قافله سالار ادبیات غرب می گوید : وقتی دوّاوین شعرای جهان را در کتابخانه ام می چینم همیشه دیوان حافظ را در بالای همه قرار میدهم چون میترسم حرارت اشعارش آثار دیگر و کتابهایم را بسوزاند . بعقیدۀ حافظ راز عشق دریافتنی است نه آموختنی .
حافظ عقل را وسیله ناقصی میداند که بر پایه طبیعت قرار گرفته است و قادر به درک ماوراء طبیعت و جهان علوی نیست . بعقید او تنها راهی که میتوان از حضیض خاک به اوج افلاک رسید و چون قطره ای در دریای ابدیت فانی شد و بی پرده بوصال جانان و درک جمال بی حجاب او نائل گشت عشق است و بس . حافظ عشق را التهاب و انجذاب و حرکت بسوی معبود مطلق و تأ ثر و شیفتگی در برابر سرچشمه حسن ازلی میداند 1.
در طول ادوار و سالیان گذشته ، حافظ شناسان و آشنایان خواجه همواره سعی در شرح و بسط غزلیات دلنشین وی داشته و هر یک با شناخت و بضاعت ادبی خویش، حافظ را شناسانده است.
چندان بیراه نخواهد بود در این مقال به نمونه ای از شرح غزل باشکوه« طربنامۀ عشق» حافظ بقلم یکی از اساتید ادبیات کشور بپردازیم:
در ازل پرتو حسنت ز تجّلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
در روز نخست فروغ حسن تو ای محبوب ازلی آهنگ ظهور و جلوه گری کرد ، از این نمایش جمال عشق پدید آمد و چون عشق زاده حسن است، جهان را در شور افکند و همه را در آتش خود سوخت .
جلوه ای کرد رخت ، دید مَلَک عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
جمال تو نمایان شد ، ابلیس دید ، چون در فطرتش عشق نبود تا تو را عاشقانه بپرستد ، از شدّت رشک مانند آتش سوزان شد و راه بر دل آدم زد و به گمراه کردنش پرداخت ( تلمیحی دارد به آیه 16 سوره اعراف = شیطان : حال که مرا نومید ساخته ای ، من هم ایشان را از راه راست تو منحرف می کنم آنگاه از پیش و از پس و از چپ و از راست بر آنها می تازم و بیشترین شان را شکر گزار نخواهی یافت ) .
عقل میخواست کزان شعله چراغ افروزد برق غیرت بدرخشید و جهان بر هم زد
خرد مصلحت جو مایل بود که از آن درخش ایزدی چراغ خود را فروغی بخشد و سودی جوید ، برق رشک عشق تابان شد و شوری بپا کرد و جهان را دگرگون ساخت .
مدّعی خواست که آید به تماشا گه راز دست غیب آمد و و بر سینه نا محرم زد
عقل مصلحت اندیش به ادّعای رقابت با عشق خواست که در معرض اسرار غیب گام نهد ، دست نهان حق نمایان شد و برسینه خرد که راز دار غیب نمیتوانست باشد ، کوفت و اورا دور کرد .
دیگران قرع قسمت همه بر عیش زدند دل غمدید ما بود که هم بر غم زد
جز دل محنت کشیده ما که غم عشق را برگزیدو درصف عاشقان بلا کش درآمد،دیگران بهره مطلوب خودرا درزندگی خوش وآسوده جستند .
جان علوی هوس چاه زنخدان تو داشت دست در حلق آن زلف خم اندر خم زد
روح قدسی یا جان پاک می خواست که چاه ذقن تورا ببیند بکنایه یعنی خواستار وصال تو بود ، ناگزیر در چنبر گیسوی دراز شکن بر شکن تو دست آویخت ، مقصود آنکه جان از جهان برین به جهان فرودین یا عالم کثرت آمد ، چه جان را در قالب تن برای عشق ورزی با تو آفریده اند .
حافظ آنروز طرب نامۀ عشق تو نوشت که قلم بر سر اسباب دل خرّم زد
حافظ آن زمان نامۀ شادی فزای عشق تو را به نگارش آورد که بر سرو سامان دل شاد خود قلم محو کشید و به غم تو دل خوش کرد .
* * *
اما تحقیقات ، مطالعات و پژوهش های بعمل آمده توسط نگارنده مؤید این مطلب است که غزل فوق ورای این تفاصیل بوده و اسرار پیدا و پنهان بسیاری در آن نهفته است. در این مقاله به شرح و توضیح غزل « طربنامۀ عشق» پرداخته ام. امید است منظور و مقصود خواجه از این غزل بر همگان آشکار گردیده و این گفتار ، سرآغاز یک نهضت ادبی - علمی در شناخت بهتر « حافظ » باشد.

 

شرح غزل « طربنامۀ عشق » حافظ :
در ازل پرتو حسنت ز تجلّّی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
در لحظۀ آفرینش، ( چون این مصرع دلالت بر وقوع فعلی در زمانی معیّن دارد - دم زدن- حافظ اشاره به زمانی دارد که قبل از آن ، وجود و معنی ندارد - مراد از ازل ، آغاز غیر زمانی است ) عالم از فروغ و پرتو حسن ( کمال و جلال و جمال ) خداوند متجّلی و پدیدار گشت( ظهور یافت ) و عشق بی پایان الهی بر آن تابیدن گرفت. یعنی خدا بود و دیگر هیچ نبود ، خلقت هنوز قبای هستی بر عالم نیاراسته بود تا اینکه مادۀ نخستین ( حالت چگالی و تراکم بینهایت ماده ) به عشق لا یزال الهی آراسته گشت . دچار انفجار و آتش شد ( آتشگوی نخستین ) و عالم را تشکیل داد .
بزرگترین سؤال فیزیکدانان و کیهانشناسان معاصر این است که این روند چگونه و چرا آغاز شد؟ یعنی جهان کنونی ( آتشگوی آغازین ) از چه نشأت گرفت؟ طبق نظریۀ کوانتومی- جهان کنونی از خلاء نشأت گرفته است! از هیچ!.
ولی چگونه چنین چیزی ممکن است؟ مطابق نظریه های کوانتومی، خلاء همان هیچ نیست بلکه آکنده از ذرات بسیار ریز کوانتومی است! - اقیانوسی از ذرات ریز نامرئی – سؤال اساسی تر این است که:بر اقیانوس ذرات نامرئی کوانتومی، شعوری باید حاکم می بود و گرنه ساز و کار منظم نمی داشت و از حالت ناپایدار و نامرئی- به حالتی پایدار و مرئی- تلاشی نمی یافت. دانشمندان مباحث فوق هنوز پاسخ این سؤالات را نیافته اند ولی عرفان ، پاسخ و توضیحی روشن دارد : آیا «اقیانوسی از ذرات پنهان کوانتومی » توصیف علمی و فیزیکیِ « کنز مخفیأ لم اعرف » نیست؟ یعنی « گنج پنهانی ناشناخته»! بعبارت دیگر :« اقیانوس ذرات پنهان ناشناخته»، تعریف علمی « خداوند» است که همانا منشأ هستی است.
فیزیکدانان دلیل آفرینش یا بهتر بگوییم، دلیل ظهور و آشکار گشتن این «گنج پنهانی» را نمیدانند ولی عرفا به استناد حدیث کَنز، علت فاعلی و غایی جهان هستی را عشق می دانند:« فََاََحبَبتُ اَن اُعرَفَ»] چون دوست داشتم شناخته شوم. [ بیان علت فاعلی است و « لِکَی اُعرَف » ، بیان علّت غاییِ خلقت جهان است. بله ، دلیل آفرینش این بود که خداوند دوست داشت شناخته شود. حال وقتی سؤال میشود: خداوند دوست داشته توسط چه و که شناخته شود؟ پاسخ این است که « فخلقت الخلق لکی أعرف» ، پس خلق کردم مخلوقات ( خلق ) را، تا مرا بشناسند. این را خدا شناسی نامیم.
مولانا نیز معتقد است: جهان از عشق، و برای عشق پدید آمده است.
گنج مخفی بُد ، ز پرّی چاک کرد خاک را تابان تر از افلاک کرد
گنج مخفی بَد ، ز پرّی جوش کرد خاک را سلطانِ اطلس پوش کرد

 

* * *
ظلمت بود ، جهل بود ، عدم بود ، سرد و تاریک
و در دایره امکان هنوز تکیه گاهی وجود نداشت .
خدا کلمه بود . کلمه ای که هنوز القا نشده بود ، خدا خالق بود .
خالقی که هنوز خلا قیتش مخفی بود ، خدا رحمان و رحیم بود.
ولی هنوز ابر رحمتش نباریده بود . خدا زیبا بود .
ولی هنوز زیباییش تجّلی نکرده بود . خدا قادر و توانا بود .
ولی قدرتش هنوز قدم به حوزه عمل نگذاشته بود .
در عدم چگونه کمال و جلال و جمال خود را بنمایاند ؟
در سکوت چگونه زاییده شود ؟ در جمود چگونه خلاقیت و قدرت تظاهر کند ؟
حافظ پژوهان معتقدند: این غزل مصداق حدیثِ نبویِ ] کنت کنزا مخفیا لم اعرف، فأحببت أن أعرف فخلقت الخلق لکی أعرف...[ بوده و یقیناً حافظ ،علت آفرینش را به انگیزه عشق می داند و آنرا « حرکت حبّی » یا « انگیزش عشقی » می خواند و اگر این عشق و محبت نبود عالم به عین وجود در نمی آمد.
ابوالعلاء عفیفی نیز در کتاب « تعلیقات» خود آورده است: « حبّ ظهور حق در صور وجود، و حبّ خداوند به اینکه در آینۀ ممکنات خود را بنمایاند؛ کارساز آفرینش شد. این حبّ علت خلق عالم است و اساس حقیقی ایست که هستی بر آن استوار است و همین حبّی که مبداء وجود و اصل کل موجود است،همان است که از نظر صوفیه( و عرفا )، تنها راه معرفت به خداوند و تحقق وحدت ذاتی با اوست».
مراد از تجلّی، تجلیّات ازلی است که جنبۀ ذاتی و حبّی دارد وهمان « فیض اقدس» است و مرتبۀ «عماء». ]عماء اصطلاحی است به معنی ساحت یا شأن یا مرتبه ای که در آن نه مکانی است، نه زمانی، نه جهتی، و نه هیچ چیز – جز صرف ذات خداوند ؛ و خداوند پیش از آفرینش خلق یا تجلیّات خود در آن بوده است [ * * *
{از مَنظر « عفیفی» : فیض اقدس ، عبارتست از تجلّی ذات احدیّت بر خود در صُور جمیع ممکناتی که وجود آنها به صورت بالقوّه در ذات یا علم الهی ثبوت دارد و این نخستین درجه از تعیّنات وجود مطلق است. این تعیِّنات معقول اند و در عالم اعیان حسی وجود ندارند. بلکه صرفاً قوابل ( پذیرندگان ) وجودند؛ و این حقایق معقوله یا صُور معقولۀ ممکنات همان است که ابن عربی به آنها « اعیان ثابته » می گوید و شبیه به صُور یا مُثُل افلاطونی است } نقل از حافظ نامه، اثر بهاء الدین خرمشاهی
خداوند خواست تا عشق بی پایان خود را منتشر سازد ؛ از پر تو حسن الهی عشق زاده شد و به همراهش ماده و زمان و دایره امکان ( فضا ) و آتشگوی آغازین زاییده گشت ( آتش به همه عالم زد ) .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله شرحی متفاوت بر غزلِ « طربنامۀ عشق» حافظ

دانلود مقاله اساسنامه کارخانجات کاشی و سرامیک حافظ

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله اساسنامه کارخانجات کاشی و سرامیک حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

ماده 1- تشکیل شرکت:
بین دارندگان سهامی که طبق مقررات اساسنامه حاضر بوجود آمده و یا بعداً بوجود آید با رعایت قانون لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب اسفندماه 1347 و همچنین با رعایت سایر قوانین و مقررات اساسنامه حاضر شرکتی به نام کارخانجات کاشی و سرامیک حافظ (سهامی عام) که در موارد بعدی بطور اختصار شرکت نامیده می شود تشکیل می گردد.

 

ماده 2 – نام شرکت :
نام شرکت عبارتست از کارخانجات کاشی و سرامیک حافظ (سهامی عام )

 

ماده 3 – موضوع شرکت:
1- احداث و خرید، نصب و راه اندازی و بهره برداری کارخانجات ساخت انواع کاشی سرامیک، وسائل بهداشتی و چینی و صنایع جانبی و وابسته به آن و بطور کلی هر نوع تأسیسات و تجهیزات و واحدهائی که مربوط به تولیدات موضوع شرکت باشد.
2- اکتشاف، استخراج ، بهره برداری و اخذ پروانه بهره برداری برای کلیه معادن مورد نیاز
3- تولید انواع مختلف کاشی و سرامیک ، وسائل بهداشتی و چینی.
4- خرید و تحصیل و واگذاری اراضی، تحصیل و واگذاری هر نوع امتیاز و پروانه برای تولید.
5- بازاریابی، حمل و نقل، توزیع و فروش، صادر نمودن انواع محصولات تولیدی شرکت.
6- واردات انواع ماشین آلات، مواد اولیه، ابزار و قطعات و تأسیسات و کلیه اقلام مرتبط با موضوع شرکت.
7- مشارکت در سایر شرکتها از طریق تأسیس یا تعهد سهام شرکتهای جدید یا خرید یا تعهد سهام شرکتهای موجود.
8- بطور کلی شرکت می تواند به کلیه عملیات و معاملات مالی و تجارتی که بطور مستقیم یا غیرمستقیم به تمام یا هر یک از موضوعات مشروحه فوق مربوط باشد مبادرت نماید.

 

ماده 4 – مدت شرکت:
شرکت برای مدت نامحدود تشکیل شده است.

 

ماده 5 – مرکز اصلی شرکت و شعب آن:
مرکز اصلی شرکت در شهر شیراز می باشد انتقال مرکز اصلی بهر نقطه دیگر در ایران منوط به تصمیم مجمع عمومی فوق العاده است.

بخش دوم
سرمایه و سهام

 

ماده6- سرمایه و تعداد سهام:
سرمایه شرکت مبلغ هشت میلیارد و سیصدوشصت و چهار میلیون (000/000/364/8) ریال است که به (هشت میلیون و سیصدوشصت و چهار هزار) (000/364/8) سهم با نام یک هزار ریالی تقسیم شده.

 

ماده7 – اوراق سهام:
کلیه سهام شرکت با نام است . اوراق سهام شرکت متحدالشکل و چاپی و دارای شماره ترتیب
و حاوی نکات مذکور در ماده 26 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب اسفندماه 1347 بوده و باید به امضاء قلمی دو نفر از اعضاء هیئت مدیره برسد و به مهر شرکت ممهور گردد.

 

ماده 8 – گواهینامه موقت سهام:
تا زمانی که اوراق سهام صادر نشده است شرکت باید به صاحبان سهام ،گواهینامه موقت سهم بدهد که معرف تعداد و نوع سهام و مبلغ پرداخت شده آن باشد.

 

ماده 9 – انتقال سهام:
انتقال سهم باید در دفتر سهام شرکت به ثبت برسد، انتقال دهنده یا وکیل یا نماینده قانونی او باید انتقال را در دفتر مزبور امضاء نماید. مادام که تمامی مبلغ اسمی سهم پرداخت نشده است هویت کامل و نشانی انتقال گیرنده نیز در دفتر ثبت سهام قید و به امضای انتقال گیرنده یا وکیل یا نماینده او خواهد رسید.
مادام که انتقال در دفتر مزبور ثبت نشده و به امضای انتقال دهنده یا وکیل یا نماینده قانونی او نرسیده است شرکت همان صاحب اولی سهام را بعنوان مالک سهم خواهد شناخت تملک هر یک از سهام شرکت قهراً متضمن قبول مقررات این اساسنامه و تصمیمات مجامع عمومی سهامداران خواهد بود.

 

ماده10- غیرقابل تقسیم بودن سهام:
سهام شرکت غیرقابل تقسیم می باشد. مالکین مشاع ملکفند که در برابر شرکت تنها به یک نفر از خودشان نمایندگی بدهند.

 

ماده 11-
مسئولیت صاحبان سهام محدود به مبلغ اسمی سهام آنها است.

بخش سوم
تغییرات در سرمایه شرکت

 

ماده12- افزایش سرمایه:
مجمع عمومی فوق العاده صاحبان سهام می تواند با رعایت مقررات لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب اسفندماه 1347 در هر موقع سرمایه شرکت را افزایش داده و نحوه افزایش سرمایه شرکت را تعیین نماید.

 

ماده13- حق تقدم در خرید سهام جدید:
در صورت افزایش سرمایه ، صاحبان سهام شرکت در خرید سهام جدید به نسبت سهامی که مالکند حق تقدم خواهند داشت. ترتیب استفاده از این حق تقدم طبق مقررات لایحه قانون اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب اسفندماه 1347 خواهد بود.

 

ماده14- اضافه ارزش سهام:
مجمع عمومی فوق العاده با توجه به پیشنهاد و گزارش هیئت مدیره می تواند مقرر دارد که برای افزایش سرمایه سهام جدیدی یا اضافه ارزش یعنی به مبلغی بیش از ارزش اسمی آنها به فروش برسد.
عواید حاصله از این اضافه ارزش ممکن است بنا به تصمیم مجمع عمومی فوق العاده به حساب اندوخته های شرکت منتقل شود یا نقداً بین صاحبان سهام سابق تقسیم گردد یا در ازاء آن سهام جدید به صاحبان سهام سابق داده شود.

 

ماده 15- کاهش سرمایه:
مجمع عمومی فوق العاده صاحبان سهام می تواند سرمایه شرکت را با رعایت مقررات لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت مصوب اسفندماه 1347 تقلیل دهد. مجمع عمومی فوق نسبت به نحوه تقلیل سرمایه شرکت تصمیم خواهد گرفت. علاوه بر کاهش اجباری به علت از بین رفتن قسمتی از سرمایه شرکت مجمع عمومی فوق العاده شرکت می تواند به پیشنهاد هیئت مدیره در مورد کاهش سرمایه شرکت بطور اختیاری اتخاذ تصمیم کند. مشروط بر آنکه بر اثر کاهش سرمایه به تساوی حقوق صاحبان سهام لطمه ای وارد نشود.
تبصره 1 - کاهش اجباری سرمایه از طریق کاهش تعداد یا مبلغ اسمی سهام صورت می گیرد
و کاهش اختیاری سرمایه از طریق کاهش بهای اسمی سهام به نسبت متساوی و در مبلغ کاهش یافته هر سهم به صاحب آن انجام می گیرد.
تبصره 2- در مورد کاهش اختیاری سرمایه تا زمانی که سهام شرکت در سازمان بورس و اوراق بهادار تهران پذیرفته شده است. میزان سرمایه هیچگاه نباید کمتر از حد نصاب مقرر در زمان درج بنام شرکت در فهرست ارجاعی بورس باشد.

مجامع عمومی

 

ماده 16- مقررات مشترک بین مجامع:
مجمع عمومی از اجتماع صاحبان سهام تشکیل و می تواند بطور عادی یا فوق العاده در عین حال عادی بطور فوق العاده تشکیل شود.
مجامع عمومی عادی سالانه و مجامع عمومی فوق العاده را هیئت مدیره دعوت می کند.
هیئت مدیره و همچنین بازرس شرکت می تواند در مواقع مقتضی مجمع عمومی عادی را بطور فوق العاده نیز دعوت نمایند. علاوه بر این سهامدارانی که اقلاً یک پنجم سهام شرکت را مالک باشند حق دارند که دعوت صاحبان سهام را برای تشکیل مجمع عمومی از هیئت مدیره خواستار شوند و هیئت مدیره باید حداکثر تا بیست روز از تاریخ تقاضا مجمع مورد درخواست را با رعایت تشریفات مقرره دعوت کند در غیراینصورت درخواست کنندگان می توانند دعوت مجمع را از بازرس شرکت خواستار شوند و بازرس مکلف خواهد بود که با رعایت تشریفات مقرره مجمع مورد تقاضا را حداکثر تا ده روز از تاریخ تقاضا دعوت نماید و گرنه آنگونه صاحبان سهام حق خواهند داشت مستقیماً به دعوت مجمع اقدام کنند بشرط آنکه کلیه تشریفات راجع به دعوت مجمع را رعایت نموده و در دعوت بعدم اجابت درخواست خود توسط هیئت مدیره و بازرسان تصریح نمایند.
تبصره 1- چنانچه هیئت مدیره مجمع عمومی عادی سالانه را در موعد مقرر دعوت نکند بازرس یا بازرسان شرکت مکلفند راساً اقدام به دعوت مجمع مزبور بنمایند.
تبصره 2- هیچ مجمع عمومی نمی تواند تابعیت شرکت را تغییر بدهد و با هیچ اکثریتی
نمی تواند بر تعهدات صاحبان سهام بیفزاید.

ماده 17- شرایط لازم برای داشتن حق حضور و رای در مجامع عمومی :
در کلیه مجامع عمومی کلیه صاحبان سهام یا نمایندگان آنها قطع نظر از عده سهام خود میتوانند حضور بهم رسانند و برای هر یک سهم یک رای خواهند داشت مشروط بر اینکه بهای مطالبه شده سهام خود را کاملاً پرداخت نموده باشند.
تبصره:1 هر گاه سهامداران اولیه شرکت سهام خود شانرا به دیگران انتقال دهند سهامداران بعدی وقتی با واجد بودن شرایط فوق در مجامع عادی و فوق العاده حق حضور و رای دارند که اقلاً ده روز قبل از انعقاد این مجامع انتقال سهام به آنها طبق ماده 19 اساسنامه حاضر در دفتر ثبت سهام شرکت به ثبت رسیده باشد و یا گواهینامه موقت سهم ورقه ورود به جلسه دریافت کرده باشد.

 

ماده 18- وسیله دعوت مجامع عمومی :
در کلیه موارد دعوت صاحبان سهام برای تشکیل مجامع عمومی از طریق نشر آگهی در روزنامه کثیر الانتشاری که آگهی های مربوط به شرکت در آن انتشار مییابد بعمل خواهد آمد و دستور جلسه و تاریخ و محل تشکیل مجمع با قید ساعت و نشانی کامل در آگهی ذکر خواهد شد.
تبصره 1: در مواقعی که کلیه صاحبان سهام در مجمع عمومی حاضر باشند نشر آگهی
و تشریفات دعوت الزامی نیست .

 

ماده 19- محل انعقاد مجامع عمومی :
مجامع عمومی اعم از عادی و فوق العاده در مرکز اصلی شرکت یا در محلی که در آگهی دعوت صاحبان سهام تعیین میشود منعقد خواهد شد.

ماده 20- دستور جلسه:
دستور جلسه هر مجمعی را مقام دعوت کننده معین می نماید – دستور جلسه باید در آگهی دعوت ذکر گردد و مطالبی که در دستور جلسه پیش بینی نشده باشد قابل طرح در مجامع عمومی نخواهد شد . مگر اینکه کلیه صاحبان سهام در مجمع حاضر باشند .

 

ماده 21- فاصله بین دعوت و انعقاد مجامع عمومی :
فاصله بین دعوت و انعقاد هر یک از جلسات مجامع عمومی عادی و مجامع عمومی فوق العاده حداقل ده روز و حداکثر چهل روز خواهد بود.

 

ماده 22- وکالت و نمایندگی :
در کلیه مجامع عمومی حضور وکیل یا قائم مقام قانونی صاحبان سهام و همچنین حضور نماینده یا نمایندگان اشخاص حقوقی بشرط تسلیم مدرک وکالت یا نمایندگی بمنزله خود صاحب سهم است .

 

ماده23- هیئت رئیسه مجمع :
مجامع عمومی اعم از عادی و فوق العاده به ریاست رئیس یا نایب رئیس هیئت مدیره و در غیاب آنها به ریاست یکی از مدیرانی که به این منظور از طرف هیئت مدیره انتخاب شده باشد تشکیل خواهد گردید مگر در مواقعی که انتخاب یا عزل بعضی از مدیران یا کلیه آنها جزء دستور مجمع باشد که در اینصورت رئیس مجمع از بین سهامداران حاضر در جلسه با اکثریت نسبی انتخاب خواهد شد . دو نفر از سهامدارن حاضر از طرف مجمع بعنوان ناظر انتخاب میشوند. همچنین مجمع عمومی به اکثریت آراء یک نفر منشی از بین صاحبان سهام یا از خارج تعیین مینماید.

 

 

 

ماده 24- ورقه ورودی و ورقه حضور و غیاب:
قبل از تشکیل هر یک از مجامع عمومی هر صاحب سهمی که مایل به حضور در مجمع عمومی باشد باید با ارائه ورقه سهم یا گواهینامه موقت سهم متعلق بخود شرکت مراجعه ورقه و ورود به جلسه را دریافت کند فقط سهامدارانی حق ورود به مجمع را دارند که ورقه ورودی دریافت کرده باشد ، از حاضرین در مجمع صورتی ترتیب داده خواهد شد که در آن هویت کامل و اقامتگاه و تعداد سهام و تعداد آراء هر یک از حاضرین قید و به امضاء آنان خواهد رسید.

 

ماده 25- طریقه اخذ رای :
اخذ رای بطور شفاهی بعمل می آید مگر اینکه مجمع عمومی اعم از عادی و فوق العاده به اکثریت آراء مقرر دارد که اخذ رای بطور کتبی صورت گیرد.

 

ماده 26- تمدید جلسات:
هر گاه در مجمع عمومی تمام موضوعات مندرج در دستور مجمع مورد اخذ تصمیم واقع نشود هیئت رئیسه مجمع میتواند اعلام تنفس نموده و تاریخ جلسه بعد را که نباید دیرتر از دو هفته باشد تعیین کند.
تمدید جلسه محتاج بدعوت و آگهی مجدد نیست و در جلسات بعد ، مجمع با همان حد نصاب جلسه اولیه رسمیت خواهد شد.

 

ماده 27- صورتجلسه ها :
از مذاکرات و تصمیات مجامع عمومی اعم از عادی و فوق العاده صورت جلسه ای توسط منشی ترتیب داده میشود که به امضاء هیئت رئیسه مجمع رسیده و یک نسخه از آن درمرکز شرکت نگهداری خواهد شد.

 


ماده 28- اثر تصمیات :
مجامع عمومی اعم از عادی و فوق العاده که طبق مقرات قانون و اساسنامه حاضر تشکیل گردد نماینده عمومی سهامداران است و تصمیات آنها برای همگی صاحبان سهام ولو غائبین الزام آور میباشد.

 

ماده 29- مجمع عمومی عادی :
مجمع عمومی عادی شرکت باید لااقل سالی یک دفعه ظرف مدت چهار ماه از تاریخ انقضای سال مالی شرکت منعقد گردد.

 

ماده 30- حد نصاب مجمع عمومی عادی :
در مجمع عمومی عادی حضور دارندگان اقلاً بیش از نصف سهامی که حق رای دارند ضروری است.اگر در اولین دعوت حد نصاب مذکور حاصل نشد مجمع برای بار دوم دعوت خواهد شد و با حضور هر وعده از صاحبان سهامی که حق رای دارند رسمیت یافته و اخذ تصمیم خواهد نمود بشرط آن که در دعوت دوم نتیجه دعوت اول قید شده باشد.

 

ماده 31- اکثریت در مجمع عمومی عادی :
در مجمع عمومی عادی تصمیات همواره با اکثریت نصف بعلاوه یک آراء حاضر در جلسه رسمی معتبر خواهد بود مگر در انتخاب مدیران و بازرسان که مطابق ذیل ماده 88 لایحه قانونی اصلاح قسمتی از قانون تجارت عمل خواهد شد.

 

ماده 32- اختیارات و وظایف مجمع عمومی عادی:
اختیارات و وظائف مجمع عمومی عادی بدین قرار می باشد:
استماع گزارش هیئت مدیره راجع به امور شرکت و گزارش بازرس راجع به وضع شرکت و ترازنامه و حسابهای تقدیمی هیئت مدیره.
رسیدگی – تصویب – رد یا تصحیح ترازنامه و حساب سود و زیان و حسابهای شرکت.
تصویب سودی که باید تقسیم شود و همچنین تعیین مواقع و محل پرداخت آن و تصویب
اندوخته ها نصب، تعویض، عزل یا تجدید انتخاب مدیران و بازرس اصلی و علی البدل تعیین حقوق مدیران موظف و تعیین حق حضور و پاداش اعضای هیئت مدیره و همچنین تعیین
حق الزحمه بازرس اعم از اصلی و علی البدل.
تعیین روزنامه کثیر الانتشاری که هرگونه آگهیهای مربوط به شرکت در آن منتشر می گردد. شور و تصمیم در مورد پیشنهاد هیئت مدیره راجع به خط مشی آینده شرکت.
اتخاذ تصمیم در مورد هرگونه موضوعاتی که جزءدستور جلسه بوده ودرصلاحیت مجمع عمومی فوق العاده نباشد.
تبصره: تصویب ترازنامه و حسابها باید پس از استماع گزارش بازرس اصلی یا برحسب مورد بازرس علی البدل بعمل آید و الاباطل و از درجه اعتبار ساقط خواهد بود.

 

ماده 33- مجمع عمومی فوق العاده – حد نصاب:
در مجمع عمومی فوق العاده باید دارندگان بیش از نصف سهامی که حق رای دارند حاضر باشد اگر در اولین دعوت حد نصاب مذکور حاصل نشد برای بار دوم دعوت و با حضور دارندگان بیش از یک سوم سهامی که حق رای دارند رسمیت یافته و اتخاذ خواهند نمود بشرط آنکه در دعوت دوم نتیجه دعوت اول قید شده باشد.

 

ماده 34- اکثریت در مجمع عمومی فوق العاده:
تصمیمات مجمع عمومی فوق العاده همواره به اکثریت دو سوم آراء حاضر در جلسه رسمی معتبر خواهد بود.

 

 

 

ماده 35- اختیارات مجمع عمومی فوق العاده:
هرگونه تغییر در مواد اساسنامه یا در سرمایه شرکت یا انحلال شرکت قبل از موعد منحصراً در صلاحیت مجمع عمومی فوق العاده میباشد.

 

ماده 36- ثبت در صورتجلسات مجامع:
در مواردی که تصمیمات مجامع عمومی متضمن یکی از موارد ذیل باشد یک نسخه از صورت جلسه مجمع باید جهت ثبت به مراجع ثبت شرکتها تسلیم گردد.
انتخاب مدیران و بازرس یا بازرسان.
تصویب ترازنامه سود و زیان
کاهش یا افزایش سرمایه و هر نوع تغییر در اساسنامه
انحلال شرکت و نحوه تصفیه آن.

 


بخش پنجم:
هیئت مدیره

 

ماده 37- عده اعضاء هیئت مدیره:
شرکت بوسیله هیئت مدیره ای مرکب از پنج نفر عضو اصلی و یک یا دو نفر عضو علی البدل که بوسیله مجمع عمومی عادی از بین صاحبان سهام انتخاب می شوند اداره خواهد شد.
مدیران قابل عزل و تجدید انتخاب می باشند، در صورت عزل یا استعفاء یا فوت یا سلب شرایط از هر یک از مدیران اصلی، یک نفر از اعضاء علی البدل به ترتیب اکثریت آرائی که در مجمع عمومی آورده اند برای بقیه مدت مدیریت جای عضو اصلی را خواهد گرفت.
تبصره: هرگاه هیئت مدیره حسب مورد از دعوت مجمع عمومی برای انتخاب مدیرانی که سمت اوبلاتصدی مانده خودداری کنند هر ذینفع حق دارد از بازرس یا بازرسان شرکت بخواهد که به دعوت مجمع عمومی عادی جهت تکمیل عده مدیران با رعایت تشریفات لازم اقدام کنند و بازرس یا بازرسان مکلف به انجام چنین درخواستی می باشند.

 

ماده 38- انتخاب اشخاص حقوقی به عضویت هیئت مدیره:
اشخاص حقوقی را می توان به مدیریت شرکت انتخاب نمود. در اینصورت شخص حقوقی باید یکنفر را به نمایندگی خود جهت انجام وظائف مدیریت کتباً به شرکت معرفی نماید.

 

ماده 39- مدت مأموریت مدیران:
مدت مأموریت مدیران دو سال است ، مدت مذکور تا وقتی که تشریفات راجع به ثبت و آگهی انتخاب مدیران بعدی انجام گیرد خود به خود ادامه پیدا می کند.

 


ماده 40- سهام وثیقه:
هر یک از مدیران باید 50 سهم از سهام شرکت را در تمام مدت مأموریت خود دارا باشد. این سهام برای تضمین خساراتی است که ممکن است از تغییرات مدیران منفرداٌ یا مشترکاً بر شرکت وارد شود.
سهام مذکور غیرقابل انتقال و مادام که مدیری مفاصاحساب دوره تصدی خود در شرکت را دریافت نداشته است در صندوق شرکت بعنوان وثیقه باقی خواهد باشد. وثیقه بودن این سهام مانع استفاده از حق رأی در مجامع عمومی و پرداخت سود آنها به صاحبانشان نخواهد بود.

 

ماده 41- رئیس و نایب رئیس و منشی هیئت مدیره:
هیئت مدیره در اولین جلسه خود که ظرف مدت یک هفته بعد از مجمع عمومی عادی که هیئت مدیره را انتخاب کرده است منعقد خواهد شد و از بین اعضاء هیئت یک رئیس و یک نایب رئیس برای هیئت مدیره تعیین می نماید.
مدت ریاست رئیس و نیابت رئیس بیش از مدت عضویت آنها در هیئت مدیره نخواهد بود و هیئت مدیره از بین خود یا از خارج یک نفر را هم به سمت منشی برای مدت یک سال معین خواهد نمود.
رئیس و نایب رئیس و منشی قابل عزل و تجدید انتخاب خواهند بود. در صورت غیبت رئیس و نایب رئیس اعضاء هیئت مدیره یک نفر از اعضاء حاضر در جلسه را تعیین می نماید. تا وظایف رئیس را انجام دهد.

 

ماده 42- مواقع تشکیل جلسات هیئت مدیره:
هیئت مدیره در مواقعی که خود بطور هفتگی یا ماهیانه معین می کند و یا به دعوت منشی رئیس و نایب ر ئیس و یا دو نفر از اعضاء هیئت مدیره یا به دعوت مدیرعامل در هر موقع که ضرورت ایجاد می کند تشکیل جلسه خواهد داد. بین تاریخ ارسال دعوتنامه و تشکیل جلسه هیئت مدیره فاصله معقولی رعایت خواهد شد.
ماده 44- حد نصاب و اکثریت لازم برای رسمیت جلسه و حق دادن رای به سمت وکالت:
برای تشکیل جلسات هیئت مدیره حضور بیش از نصف اعضاء هیئت مدیره لازم است
و تصمیمات باید به اکثریت آراء حاضرین اتخاذ گردد. مدیرعامل در جلسه هیئت مدیره شرکت در صورتیکه عضو هیئت مدیره باشد حق رأی نیز دارد.

 

ماده 45- تصمیمات امضاء شده:
تصمیماتی که به امضاء کلیه مدیران رسیده باشد دارای اعتبار تصمیماتی خواهد بود که در جلسه هیئت مدیره اتخاذ شده باشد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  29  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله اساسنامه کارخانجات کاشی و سرامیک حافظ

دانلودمقاله حافظ

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله حافظ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

 

در این دفتر اهتمام بر آن است که حافظ را از زبان حافظ بشناسیم و واژه‌های مکتب وی را همچنانکه آمد از راه تطبیق این لغات در فضای خود دیوان بررسی و معنا نمائیم و کلامی از قول و برداشت خویش بر آن نیفرائیم چرا که در تمامی غزلیات خواجه کلامی نم‌یابی که لااقل چندین بار از جانب وی بروشنی و وضوح ترجمه و تشریح نگشته باشد بدین ترتیب حافظ خود مفسر حافظ است و دوستدارمحقق وی براستی بی‌نیاز از اظهارنظهرهای شخصی و تأویل و توجیهات هفتصدساله می‌باشد!
خواندن سطور زیرین در بیان شاخص هنر شما را در کیفیت کشف معنای مختلف این لغت در دیوان خواجه قرار می‌دهد و می‌نمایاند که سبک مواجهة ما با شاخض‌های لسان‌الغیب چگونه است و چسان در میدان تطبیق به صید معنای دیوان شمس‌الدین محمد می‌پردازیم و بدینسان حافظ را از زبان حافظ به تفسیر می‌نشینی.
عاشق و رند نظر بازم و میگویم فاش
تا بدانی که بچند هنر آراسته‌ام
در بیت فوق با سه واژة عاشق – رند – ونظرباز روبرو هستیم که هر سه واژه مترادف با لغت هنر آمده‌است حال چنانچه در جستجوی لغت هنر و کاربرد معانی آن در سراسر ابیات دیوان برآئیم و تمام ابیاتی را که دارای این لغت میباشد با یکدیگر تطبیق کنیم از زبان خود لسان‌الغیب درخواهیم یافت که حضرتش این لغت را مترادف و مطابق با چه کلماتی آورده و نهایتاً این واژه شاخص کدام مفهوم عارفانه و دستآورد سالکانة اوست!
اشعاری را که ذیلاً می‌خوانیم همگی در داشتن لغت هنر مشترک‌اند:
1- عشق می‌ورزم و امید که این فن شریف
چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود
2- روی خوست کمال هنر و دامن پاک
لاجرم هست پاکان دو عالم با اوست
3- روندگان طریقت به نیم جو نخرند
قبای اطلس آن کس که از هنر عاری است
4- حافظ تو ختم کن که هنر خود عیان شود
با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است
5- حافظ ببر تو گوی فصاحت که مدعی
هیچ‌اش هنر نبود و خبر نیز هم نداشت
6- شرممان باد زپشمینة آلودة خویش
که بدین فضل و هنر نام کرامات بریم
7- بکوش خواجه و از عشق بی‌نصیب مباش
که بنده را نخرد کس به عیب بی‌هنری

 

8- تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست
رهرو گر صدها هنر دارد توکل بایدش
اینک با استخراج و اژه‌هایئ که در ادبیات فوق از جانب خواجه همسان و هم معنای لغت هنر آمده براستی بی‌نیاز از هر تأویل و توجیهی نسبت به این واژه شعر وی گشته و حقاً به تفسیر صحیح و معتبر حافظ از زبان حافظ دست یازیده‌ایم. تلقی حافظ را در پانصد غزل دیوانش از لغت هنر با هم بخوانیم.
« هنری » را که شمس‌الدین محمد خواجه حافظ شیراز به استناد اشعار بالا بدان معقتد است:
1- فن شریف است.
2- پاکدامنی و پاک همتی است.
3- مانع از بی ادبی است.
4- معیار ارزش هر ارزش دیگر برای روندگان طریقت است که خواجه خود از زمرة آنهاست.
5- چیزی نیست که مدعیان بتوانند باعث اختفاء و استتار آن شوند( آشکارا و خود بروز است).
6- فصاحت و بلاغت است و ضد بی‌خبری است.
7- فضل و علم و دانش است که با دانش آن، دم‌زدن از کشف کرامات شرم‌آور می‌باشد.
8- منافی ومغیر عشق نیست و در اکتساب و تحصیلش می‌باید کوشش نمود.
9- از تقوا و دانش و صدها فضیلت دیگر برتر و مساوی با ملکة توکل است.
مروری بر مفاهیم و مضامینی که بیانگر منظور خواجه از کاربرد کلمه هنر است نه تنها همگون بودن این لغت را با مفهوم خاص امروزی‌اش کاملاً نفی می‌کند بلکه حافظ خوان بی‌غرض و منصف را بر این باور راستین رهنمون می‌گردد که: کلمه هنر( شاخص) است برای بیان دستآوردهای سالکانه وی … که بگفتار شریفش.
رهرو گر صدها هنر دارد توکل بایدش
… با تکیه بر الطاف خدائی چنانچه موفق شویم روش این دفتر در اثبات شاخص زبانی لسان‌الغیب و ترسیم نمودار از شاخص‌های دیوانش روش فوق خواهد بود.
حافظ از منتقدانست گرامی دارش
زانکه بخشایش بس روح مکرم با اوست
1- عمریست که من در طلب هر روزگار
دست شفاعت هر زمان در نیکنامی میزنم
2-عمریست تا براه غمت رو نهاده‌ام
روی و ریای خلق بیک سو نهاده‌ام
3- عمریست تا زلف تو بوئی شنیده‌ایم
زان بوی در مشام دل من هنوز بوست
4- دل گفت وصالش بدعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
5- عمری گذشت و ما بامید اشارتی
چشمی بر آن دو گوشه ابرو نهاده‌ایم
6- عمریست تا دلت ز اسیران زلف ماست
عامل ز حفظ جانب یاران خود مشو
7- اگر بسالی حافظ دری زند گشاید
که سالهاست که مشتاق روی چون مه ماست
8- سالها پیروی مذهب رندان کرد
تا بفتوای خرد حرص بزندان کردم
9- سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
رونق میکده از درس و دعای ما بود
10- سالها دل طلب جام و جم از ما می‌کرد
آنچه خود داشت زبیگانه تمنا می‌کرد
11- تا مگر جرعه فشاند لب جانان بر من
سالها شد که منم بر در میخانه مقیم
همانگونه که عنوان نمودار اشارت دارد محتوای آن بیان خصوصیاتی دربارة کیفیت و کنه اعتقادات اخلاقی و عملی شمس‌الدین محمد‌خواجه حافظ شیراز… شاعری که نمودار سالهای عمر خویش را با خطوط برجسته و بررنگ ابیات بالا برای ما ترسیم می‌کند و غایت از زیست و هدف ازگذران عمرش را اینگونه سهل و صریح در دیدرس خواننده اشعارش قرار می‌دهد. خواجه را اشعادر عدیده‌ای است که مصرعی از آن را با ترکیب دو کلمه( سالها) و ( عمریست) آغاز کرده و با نشاندن این ترکیب در شعرش، ابتدا و انتهای خط عمر خویش را مشخص فرموده که طی زندگانی‌اش به چسان طرزتفکر و براساس نحوه خاص تفکرش به چگونه اشتغال داشته است. مطالعه مجدد ابیاتی که فوقاً آمده با توجه به ترکیب کلمات( عمریست) و ( سالهاست) کاملاً مبرهن میدارد که عمر شمس‌الدین محمد یعنی روزها و شبهای وی درچه مسیری بسر آمده و در کدام راه سپری گشته است.
مگر عملها و عکس‌العملهای هر فرد برروی خط عمرش صورت نمی‌پذیرد در این صورت آیا نزدیکترین راه برای شناخت افراد، مطالعه خط عمر ایشان نمی‌باشد؟ ویژه آنکه در ترسیم این خط کمتر شاعری چونان خواجه حافظ مقید و موفق بوده‌است.
با این شاهد چرا ما حافظ را از زبان فصیح و بلیغ خویشش سراغ نگیریم و او را در توصیفات و و تخیلات شخصی جستجو کنیم که بهرحال هر فرد بر کیفیت وجود خویش واثق تر و واقف‌تر از دیگران می‌باشد در این نمودار سعی بر این است که حافظ را از زبان حافظ بشناسیم و صرفنظر از اظهار نظرهای گوناگون ببینیم حافظ خود، خویش را چگونه وصف و معرفی می‌کند و مارا رودر روی چگونه فردی قرار می‌دهد معرفی خواجه از زبان خودش و تشخیص تیپ او در میان معارفه طبعاً دست مارا در تحقیق اندیشه‌های وی بازتر و بصیرتمان را در چگونگی اخلاقش بیشتر خواهد نمود.
و راستی را شاعری که با تأکید بر دو کلمه( عمریست) و ( سالهاست) چه بسیار در شعر خویش هشدار می‌دهد که هر روز عمرش را در طلب و شفاعت نیکنامان بشب آورده و در کار دعا بامید وصل و بازیافت وصال حق سپری نموده و در خط عمر، خویش را از روی و ریای خلق برکنار و جدا ساخته چگونه موجودی و چطور مخلوقی می‌تواند باشد؟
در نمودار نسبتاً کاملی که ذیلاً ارائه می‌شود خطوط حقیقی چهره این شاعر عارف را که با قلم حضرتش ترسیم شده روشنتر باز خواهیم یافت.
1- من آن مرغم که هر شام و سحرگه
زبام عرش می‌آید صفیرم
2- بیا که خرقة من گرچه رهن میکده‌هاست
زمال وقف نبینی بنام من درمی
3- ما نه مردان ریائیم و حریفان نفاق
آنکه او عالم سر است بدینحال گواست
4- فرض ایزد بگزاریم و به کس بد نکنیم
وانچه گویند روا نیست نگوئیم رواست
5- حافظ نهاد نیک تو کامت برآورد
جانها فدای مردم نیکو نهاد باد
6- گنج در آستین و کیسه تهی
جام گیتی نما و خاک رهیم
7- صوفی صومعة عالم قدسم لیکن
حالها دیر مغناست حوالتگاهم
8- هوشیار حضور و مست و غرور
بحر توحید و عرقة گنهیم
9- سر خدا که در تتق عیب منزویست
مستانه‌اش نقاب زرخسار برکشیم
10- ما نگوئیم بد و میل بنا حق نکنیم
جامه کس سیه و 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  125  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله حافظ