
این پاور شامل 122 اسلاید می باشد که در آن به صورت کامل عکس های تمام دوره های مختلف روم باستان گنجانده شده است این فایل را می توانید از لینک زیر دریافت کنید .
پاورپوینت تاریخ و تمدن معماری روم باستان
این پاور شامل 122 اسلاید می باشد که در آن به صورت کامل عکس های تمام دوره های مختلف روم باستان گنجانده شده است این فایل را می توانید از لینک زیر دریافت کنید .
فرمت فایل : WORD ( قابل ویرایش ) تعداد صفحات:109
فهرست
ابزار و وسایل کتابت در دوران اسلام. 3
معرفی برخی از کتابخانه های عمومی دوران اسلامی.. 7
د- کتابخانه های نیمه عمومی.. 9
چگونگی اداره کتابخانه ها و نحوه در آمد و مخارج آنها 11
کتابخانه های ایران اسلامی.. 12
دلایل افول کتابخانه های اسلامی.. 15
آذربایجان بزرگ و امیرخان ترکمان.. 25
سیاستهای شاه عباس اول در رونق تجاری ایران.. 52
اقدامات شاه عباس اول در رشد و تجارت.. 57
الف- امینیت راهها ئ مبارزه با راهزنان.. 60
ج- حمایت از اتباع خارجی ( بازرگانان و مبلغان مسیحی) 62
د: استفاده از ارمنه در تجارت ابریشم. 66
خلاصه
با توجه به اهمیت کتاب و کتابخانه در جهان اسلام، که ناشی از تعالیم این مکتب آسمانی است، و وجود احادیث و روایات بیشماری از رسول اکرم و ائمه درباره دانش و پژوهش، جایگاه کتاب و کتابخانه در تمدن اسلام به وضوح آشکار می شود.
در دوران تمدن اسلامی دو دوره کلی و بارز وجود دارد، دوران رشد و شکوفایی علم و دانش در این تمدن، که باعث به وجود آمدن کتابخانه های بسیار بزرگ و کاملی شد که به کمک دانشمندان و محققان آن زمان به وجود آمدند و دیگر دوره افوق که در این دوره به دلایل مختلفی از جمله عوامل درونی و بیرونی، افول علم و دانش و در کنار آن کم رنگ شدن نقش کتابخانه ها در جهان اسلام را شاهد می باشیم.
کلید واژه ها: ایران- تاریخ- تمدن اسلامی – کتاب – کتابخانه ها
مقدمه
کتاب و کتابخانه در تمدن از درجه و جایگاه ویژه و والایی برخوردار بوده است. این جایگاه بیشتر ناشی از تعالیم مکتب اسلام اس0ت. اسلام؛ مکتب علم و دانش، و مسلمانان را به دانش اندوزی توصیه می کند. احادیث و روایات بیشماری از نبی اکرم و ائمه – علیهم السلام- درباره فضایل علم و دانش که از طریق کتاب و کتابخانه منتقل می شوند، وجود دارد.
با توجه به عنایت خاصی که مکتب اسلام به علم و دانش داشته است و راه بهروزی و سعادتمندی را از آن علما می داند، بدیهی است که توجه به کتاب به عنوان ابزاری با ارزش برای انتشار علوم در خور توجه و دقت است و نباید فراموش کرد که معجزه پیامبر اسلام خود، کتاب است و در دومین سوره قرآن کریم در ابتدا به کتاب اشاره دارد. " ذالک الکتاب لا ریب فیه هدی للمتقین" (بقره، 2).
اگر چه در روزگاران قدیم، کتاب همچون زمان حال گسترش پیدا نکرده بود، و افراد با سواد و کسانی که می توانستند بنویسند و بخوانند قشر وسیعی از جامعه نبودند، اما مسلمانان به ویژه در رابطه با اعتقادات دینی خود مبنی بر حفظ و نگهداری قرآن کریم از دستبرد حوادث روزگار و ثبت و ضبط آنچه از پیامبر اسلام می شنیدند، خود را موظف به نگارش می دانستند و بر حفظ و نگهداری آنها مراقبت می کردند.
مسلمانان هر چه از زمان پیامبر دورتر می شدند، خود را به نگارش و ثبت و ضبط وقایع نیازمند تر می دیدند و پا به پای تکامل خط و به همراه حفظ و ضبط قرآن کریم و آثار پیامبران و معصومین برای کسب اطلاع و آگاهی از اندوخته های اقوام دیگر نیز، تلاش وافر می نمودند.
ابزار و وسایل کتابت در دوران اسلام
مسلمانان در آغاز، تعالیم دینی خویش را از طریق به یاد سپاری به نسل های بعد و دیگران انتقال می دادند. هر چند مواردی موجود است که مسلمانان از پوست حیوانات و دیگر ابزار نوشتاری نیز استفاده می کرده اند.1
با پیدایش و ورود پاپیروس، مخصوصا، رونق صنعت کاغذ سازی در میان مسلمانان، در عرصه تعلیم و تعلم و کتابت دگرگونی عمده ای پدیدار شد و به آن سرعت بخشید. نباید فراموش کرد که ورود علوم و دانش یونانی و کشاکش فکری فرق و مذاهب اسلامی از دیگر عواملی بودند که بر رونق بازار کتاب و حرفه های وابسته به آن افزودند.
کتابخانه های تمدن اسلامی
تاریخچه ایجاد کتابخانه و جمع آوری کتاب به عهد باستان باز می گردد. بی شک کتابخانه و کتابداری ردپایی بر گذرگاههای پیچاپیچ تمدن، از عهد باستان تا عصر حاضر، بر جا گذاشته است. ایجاد کتابخانه در روزگار باستان به سومریان، بابلیان، آشوریان و مصریان نسبت داده می شود.
سومریان، در حدود 2700 سال پیش از میلاد مسیح کتابخانه های شخصی، مذهبی و ذولتی بر پا کرده بودند و مشهور است که کتابخانه تلو[1] مجموعه ای متجاوز از 30000 لوح گلین[2] داشته است. بابلیان که تمدن سومریان را به ارث برده بودند، سبک نگارش و سرشت مواد نوشتنی را حفظ کردند و مهم ترین کتابخانه در آن زمان کتابخانه بورسیپا[3] بود. اما کتابداری به منزله یک پیشه به دوران آشوریان باز می گردد. آشور بانیپال، پاادشاه آشوری که از 668 تا 626 قبل از میلاد می زیسته، نخستین مفسر کار کتابدار در نظر گرفته می شود. تمدن باستانی مصریان همزمان با تمدن های سومریان، بابلیان و آشوریان شکوفا شد. اما، مصریان از نظر شکل کتاب و مواد نوشتنی با آنها تفاوت بسیار داشتند. ماده نوشتنی آنها برگ پاپیروس بود، از قلم مو مانندی به منزله ابزار نگارش استفاده می کردند. مصر باستان کتابخانه های بی شماری، از قبیل کتابخانه های شخصی، معبدی و بایگانیهای دولتی داشت.
اما کتاب در اسلام، خود داستانی دیگر دارد: آغاز پیام وحی با فرمان خواندن، سوگند خوردن به قلم که نمادی است برای نوشتن، فراخوان مکرر به تعلیم و تعلم، پافشاری به کتابت، رویکرد گسترده پیروان آیین اسلام به فراگیری خواندن و نوشتن، همه و همه نمودهایی از این گذشته است. به اینها باید مصحف نویسی را نیز افزود که خود فصلی پردامنه و درخور پژوهشی مستقل است. زیرا اهتمام ویژه مسلمانان به قرآن آنان را وا داشته است تا ظریفترین و دقیقترین ارایه ها را در نگارش و تزیین این کتاب آسمانی به کار گیرند.
مسلمانان از اواخر قرن دوم هجری به جمع آوری کتب علاقه زیادی نشان داده اندف اما دقیقاً معلوم نیست که آغاز تشکیل کتابخانه به کدام سال و کدام شخص باز می گردد. آن چه که مشخص است این که کتابخانه های عمومی پدیده ای متعلق به قرن چهارم هجری می باشد. خزانه الحکمه ها که پیش از دارالعم ها به وجود آمده بودند، به معنی واقعی کلمه، عمومی به شمار نمی رفتند.2
مدارکی وجود دارند که حکایت از ایجاد کتابخانه های مساجد در قرن چهارم هجری دارند. در همان حال ممکن است که آغاز کتابخانه های شخصی به شکل محدود آن مربوط به قرن سوم هجری باشد.
در این درس نمره بیشتری بگیرید!
در بخشی از این مقاله می خوانیم:
مکه و مدینه در دوران زندگى پیامبر اسلام (570 ـ 632م) ـ علىرغم آنچه تاکنون به طور گستردهاى مقبول واقع شده است ـ یکسره از جهان خارج برکنار و منتزع نبودند. [گویا] این دو شهر، خلاف آنچه امروزه به طور مکرر، اظهار یا (حداقل) تلویحا بدان اشاره مىشود، مراکز حیات فرهنگىِ مترقّى و شکوفا نیز محسوب نمىشدند. این حقیقت که عربستانِ مرکزى [در آن دوران] با تمدّن برتر همعصرِ خود تماس بسیار اندکى داشته است، در خالى بودنِ قرآن از اشاراتى به علم طب و طبابت جلوهگر مىشود، چرا که از دیدگاه سنت دینى، چنین امورى مىبایست مُستظهر به حکم و فرمانى از جانب خداوند مىبودند. مىتوان پذیرفت درمانگرانى بومى، که به طور علمى آموزش ندیده بودند، در آن عصر مىزیستهاند و [گاهى هم] ممکن بود تصادفا گذار یک پزشک واقعى به عربستان مرکزى افتاده باشد (نظیر موردى که در سر حد شمال غربى بیابان عربستان بدان برمىخوریم). البته چنین پزشکى نمىتوانست دانشمند برجستهاى باشد. نه او و نه هیچ کس دیگر نمىتوانستهاند انبوهى از آموختهها را از جهان خارج به شهرهایى که به زودى مکانهاى مقدس اسلامى مىشدند، منتقل کرده باشند. از سوى دیگر، ساکنان این شهرها به واسطهى تجارت کاروانى، این امکان را داشتند که با حیات فرهنگى همعصر خود در جوامع بزرگترى چون فلسطین و سوریه آشنایى پیدا کنند. استفادهى آنها از این فرصت در منابع ناچیزى که در دست داریم تأیید شده است.
همهى پیوستگىهاى فرهنگى از این دست، به مناطقى معطوف مىشود که تمدن عصر باستان کلاسیک (در قالب هلنیسم و آنچه از آن در کسوت یونانى و تمدن رومى به شرق رسیده است) اثر خود را در آنها بر جا نهاده بود. در واقع مىتوان ادعا کرد که در یک گفتمان فرهنگى، بخش غربى عربستانِ مرکزى، پارهاى از جهان هلنیستى باستان بود؛ اما پارهاى بسیار دورافتاده که در حقیقت بهرهاى از دستاوردهاى عالى عقلانى جهان هلنیستى نصیب آن نشده بود. میراث معنوى و فکرى آسیاى جنوب غربى باستانى دوران قبل از هلنیسم، با پیشرفت موفقیتآمیز مسیحیت، گنوستىسیسم و یهودیت از جهات مختلف تداوم پیدا کرد و تجدید حیات و استحکام یافت. هلنیسم مترقى عربستانِ جنوبى و امپراتورى ساسانى در ایران نیز به شدت از هلنیسم متأثر شدند. پیروزى و غلبهى هلنیسم، همچنان که شائدر توصیف کرده، حقیقتى است که کشفیات جدید بارها و بارها آن را تصدیق کرده است.
با وجود این، در آغاز قرن هفتم میلادى، روند هلنیسم به گونهاى بود که به طور گستردهاى ارتباط خود را با زبان یونانى از دست داد؛ چرا که مبشران مسیحى و در زمان فترت آنان، مبلغان فرقههاى گنوسى، از همان ابتداى دعوت خود به ناآموختگان و تودههاى عظیم عوام روىآوردند و [از این رو [اصرار داشتند. که در ادبیات [تبشیرى[ خود از زبانهاى بومى استفاده کنند. گذشته از این، هلنیسم در این دوران به گونهاى فعال نبود که سراسرِ فرهنگ عصر باستان کلاسیک را در بر بگیرد، بلکه عمدتا به واسطهى نظریات و عقاید جدید دینى به یک انتخابِ نسبتا محدود، تقلیل پیدا کرد. موج اول فتوحات اسلامى (632 ـ 641م) سلطهى کامل اعراب را بر سوریه و مصر و ـ به همین قیاس ـ بخش امپراتورى ساسانى که به شدت تحت تأثیر هلنیسم بودند، فراهم ساخت. شاید اقبالى که این فرصت را براى اعراب فراهم آورد که گوى سبقت را از فرهنگ عصر باستان کلاسیک ـ که همواره در حاشیهى آن زیسته بودند ـ بربایند، به دور از خصومتورزىشان هم نبود و در ابتداى امر نیز، آن را به طور مشخص درک و تصدیق نکردند. دین و زبان، اعراب مسلمان را از همسایگانشان ممتاز ساخت. نخستین وظیفهى آنان کسب توفیق در این دو خصوصیت متمایز عصر جدید بود. وابستگى فرهنگىاى که از گذشته براى اعراب مسلمان به میراث مانده بود، موجب شکلگیرى یک مانع و حتى یک تهدید بر سر راه تحقق این وظیفه شد. با وجود این، تفوق دستاوردها و عناصرى از تمدّن هلنیستى در همهى سطوح، مشهود بود و دائما این نیاز وجود داشت که حاکمان جدید آنها را براى خود حاصل کنند.
هنگامى که سلسلهى بنىامیه (660 ـ 750م) به قدرت رسید و دمشق به جاى مدینه پایتخت امپراتورى اسلامى شد، این تمایلات کشمکشآمیز به طور فزایندهاى خود را آشکار ساختند. اعراب به گونهى مساعد و مطلوب به سمت فرهنگ مسلط آن زمان گرایش یافتند و از آنچه عرضه مىداشت، استفاده مىکردند، اما هنوز جرئت نمىکردند که بدان وابسته شوند. (به همین علت است که ادبیات عربى، کاخهایى نظیر قُصیر عمره را نادیده مىگیرد و آنها را به رسمیت نمىشناسد.) بیش از نیم قرن پس از درگذشت پیامبر اسلام، پیش از آنکه زبان عربى زبان رسمى دیوانى شود و حتى پس از این هم، بىتردید تفوّق فرهنگى اعراب هنوز به حصول نپیوسته بود، حکام اموى در خلال دومین موج فتوحات اسلامى (670 ـ 711م) که در فتح اسپانیا به حد اعلاى خود رسید، درگیر خصومتى سخت با بیزانس بودند (که بعدا در دورهى اوج کامیابى و ایام خوش امپراتورى اسلامى، دیگر به همان اندازهى سابق خطرناک به شمار نمىآمد)؛ از این رو کاملاً طبیعى بود که امویان نه مىتوانستند کار مهم مطالعات رسمى فرهنگ یونانى را به عهده بگیرند و نه قادر بودند نسبت به آن تسامح ورزند؛ و شگفتانگیز نیست که در زمان حاکمیت آنان فعالیّتهاى ترجمه در مقیاسى وسیع صورت نگرفت.
برای دانلود متن کامل تحقیق به لینک زیر مراجعه کنید.
18 ص
تاثیر موقعیت جغرافیایی ایران در شکل گیری فرهنگ و تمدن
موقع جغرافیایی را به دو مفهوم مشخصات عرض
جغرافیایی یا فاصله هر نقطه از خط استوا و نیز طول جغرافیایی آن نقطه با مکان دیگری
که به عنوان مبدا تعیین شده باشد تعریف کرده اند که به این صورت هر نقطه در شمال یا
جنوب خط استوا و در شرق یا غرب مکان مورد نظر قرار گرفته است.
درباره اهمیت و
اعتبار و ویژگی های این دو مشخصه پیش از این سخن بسیار رفته است. ولی وجه سومی که
باید بر این دو افزود، نحوه استقرار جغرافیایی کشور از بعد «ژئواستراتژیکی» آن است
ایران را باید در کنار همسایگان طبیعی و اجباریش شناخت و موقع جغرافیایی آن را نیز
از دیدگاه انسانی، تمدنی، تاریخی و سوق الجیشی مربوط ارزیابی کرد.
ایران به
ملاحظات جغرافیایی و آب و هوایی در منطقه ای از زمین قرار گرفته است که از دیرباز
استقرار تمدن در آن امکان پذیر بوده است. بدین معنی که در پهنه فلات از باران های
دایمی آسیب رسان خبری نیست و همچنین خشکی ها در چنان سطح و حد معقولی است که
زندگانی زندگان اولیه را امکان پذیر کرده است.
فصل های مشخص و جا افتاده و طبیعی که تغییرات آب و هوایی را می فهماند و آدمی را ناگزیر به درک محیط و جست و جو برای یافتن راه های مقابله با گرما و سرمای متعارفی می کند. وجود آسمان های صاف، پاک و منزه که ذهن ها را فعال و متجسس می کند و افق های دید را روشن می گرداند و به
عبارت دیگر خرد آدمی را به وجود و حضور نظم ثابتی در جهان هستی آگاه می سازد و از
روی حرکت های ستارگان توالی امور کانیات و خاصه سال، ماه، هفته، روز، تقسیم بندی
های دیگر ایام و ساعات را به وی می آموزاند. هستی کوه هایی که به وقت ضرورت مامنی
تلقی می شوند و دشت هایی که با سبزی و خرمی گاه به گاه چشم ها را خیره می کنندو لذت
برخورداری از نعمت های مختلفی را که پوشش های گیاهی ارزانی بندگان خدا شده است،
بدان ها حالی می نمایند، و روی هم اعتدال نسبی هوا و برقرار ماندن تقریبی طول روزها
و شب ها که ثبات طبیعی را ایجاد می کند و یا انشعابات و گسل های کوهستانی که در هر
یک از فواصل ارتفاعات و تپه ماهورها موجود است و امکان استقرار جمعیت های مستقل و
گذران بالنسبه بی دردسر و کم تراحم آنان را فراهم می کند کمبود نسبی جانوران
خرابکار و مهلک که بقای کم دفاع نسل های انسانی و حیات بی دغدغه آنها را میسر می
سازد و ده ها عامل اساسی دیگر در زمینه های زیست و پای گیری فرهنگ و پیدایش تمدن را
در منطقه آسیای غربی و خاصه ایران عملی ساخته است. در جهت مخالفت می توان ادعا کرد
تعداد صفحات :23
چکیده:
درروند جهانی شدن تغییرات غیر قابل اجتنابی درزمینه های سیاسی، اقتصادی واجتماعی ملل مختلف ایجاد می شود که مردم دول جنوب بیش از دول شمال متاثر می گردند . بسیاری ازاین تغییرات با مبانی واصول حقوق بشر پذیرفته شده درحقوق بین المللی موجود درتعارض قراردارد. دراین مقاله سعی شده است نقاط تعارضی که دراین روند بانفی حقوق بشر دردول جنوب حاصل خواهد شد ویا تقویت بعضی از جنبه های حقوق بشر دردول جنوب وشمال مورد بحث ، تجزیه وتحلیل قرارگرفته وبررسی گردد. سپس موضوع گفتگوی تمدن ها مورد بحث قرارگرفته که آیا می تواند به عنوان یک راه حل عملی موفق آثار منفی احتمالی حقوق بشر ناشی از جهانی شدن را کاهش دهد ویا آثار مثبت احتمالی جهانی شدن را بر
حقوق بشر شمال وجنوب برابر ویکسان نماید؟
واژگان کلیدی:
گفتگوی تمدن ها ، جهانی شدن ، حقوق بشر، شمال وجنوب.
مقدمه
دراین مقاله تلاش شده جهانی شدن وآثار مثبت ومنفی ناشی از آن بر حقوق بشر مطرح گردد وگفتگوی تمدن ها به عنوان عملی ترین راه حل جهت کاهش آثار منفی احتمالی درآینده براین مسئله مورد تجزیه قرارگیرد. بنابراین ابتدا مفاهیم وتعاریف جهانی شدن ، تاریخچه آن ، گروه های رسمی وغیر رسمی کمک کننده به این مسئله وآثار ناشی از آن مورد بحث قرارمی گیرد.پس از آن به مبانی ومنابع اصلی حقوق بشر واصول جهانی پذیرفته شده آن اشاره می گردد وسپس با طرح آثار مثبت ومنفی ناشی از جهانی شدن توسط طرفداران ومخالفان این مسئله مورد کنکاش قرارمی گیرد. درپایان طرح گفتگوی تمدن ها به عنوان یک راه کار موثر برای کاهش اثار منفی جهانی شدن بر حقوق بشر برای تمدن های شمال وجنوب به طور اعم وبرای تمدن های جنوب به طور اخص مطرح می گردد ودرنهایت به جمع بندی بحث پرداخته خواهد شد.
تعریف جهانی شدن
درمورد تعریف جهانی شدن باید گفت اینکه این مسئله یک پدیده است یا یک روند بین صاحب نظران یک تعریف واحد متفق علیه وجودندارد . بنابراین برای روشن شدن این مفهوم بهتراست به تعاریفی که مطرح شده به طور خلاصه اشاره شود مارتین آلبرو معتقد است (( جهانی شدن به فرایند هایی که براساس آن تمام مردم جهان دریک جامعه واحد فراگیر جهانی به هم می پیوندند اطلاق می شود)) (1) مانوکاستل می گوید(( جهانی گرایی جامعه ای شبکه ای است که درادامه حرکت سرمایه داری درپهنه اقتصاد، جامعه وفرهنگ شکل می گیرد)) (2) امانوئل ریشتر نیز (( جهانی شدن را شبکه ارتباطی متصل کننده انسان های پراکنده می داند)) (3) ودرنهایت آلوین تافلر می گوید(( جهانی شدن درعصر دانایی راهی برای انتقال کالا، خدمات وسرمایه میان ملل است )) (4) درهمین زمینه برداشت ها وتعاریف مختلف دیگری نیز مطرح شده از قبیل – درهم ادغام شدن بازارهای جهانی برای تسهیل جابه جایی سرمایه ، نیروی کار، کالاؤ اطلاعات وفرهنگ، - اوج سلطه گری وسلطه پذیری یا اوج پیروزی سرمایه داری – جهانی شدن رقابت بی قید وشرط بوده که فقیر رافقیر تر وغنی را غنی تر خواهد کرد . عصر تحول سرمایه داری برای تمام انسان هاست که درمرکز شمال وپیرامون جنوب قرارمی گیرد، درجهانی شدن نقش دولت ومرز ملی کمرنگ می شود وشرکت های چند ملیتی وسازمان های بین المللی .. جای آن را می گیرند(5)