
مشخصات این فایل
عنوان: تضادها در دین مسیحیت
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 12
این مقاله درمورد تضادها در دین مسیحیت می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله تضادها در دین مسیحیت می خوانید :
تضاد میان دین و عقل
یکی دیگر از نمونههای تحریف آشکار و فاحش در دین مسیحیت، «اعتقاد به تثلیث» است. برای روشنتر شدن این مطلب باید گفت که «اعتقاد به تثلیث» در نقطه کاملاً مخالف «اعتقاد به توحید» قرار دارد، زیرا طرفداران «توحید» (یکتاپرستی) بر این باورند که در جهان هستی، تنها یک مبدأ، تأثیرگذار حقیقی بوده و علتالعلل تمام پدیدهها، بیش از یک موجود مقتدر نیست و تنها همین موجود است که میتوان عنوان «علت هستیبخش» را به او اختصاص داد و همهی پدیدههای کوچک و بزرگ جهان هستی، وجود را از او به دست میآورد و نیز اوست که مرگ و نابودی در ساحهی زندگی او، راه نداشته و احتمال زاد و ولد و خواهشهای درونی و غرایض و تمایلات شهوانی درباره وی، بیپایه و باطل میباشد.
درست در برابر همین باور، باور دیگری است و آن این که در عالم هستی، سه مبدأ، تأثیرگذار بوده و هر یکی از این سه مبدأ، به نوبت خویش میتوانند در کارهای پدیدههای هستی دخل و تصرف نمایند.
از این نوع نگرش و بینش میتوان به «اعتقاد به خدایان سهگانه» تعبیر نمود و طرفداران این عقیده، عنوانهای: «خدای پدر»، «خدای پسر» و «روحالقدس» را دربارهی «تثلیث» (سهگانه پرستی) به کار میبرند. مسلمانان به طور عموم ـ علیرغم تعدد مذاهب و فرقههای گوناگون ـ طرفدار و معتقد به «توحید» (یکتاپرستی) میباشند، در حالی که مسیحیان عموماً عقیدهی «تثلیث» (سهگانهپرستی) را برگزیدهاند.
با بیان فوق، ممکن است این سوال در ذهن برخی از خوانندگان پدید آید که آیا «اعتقاد به تثلیث و سه تا مبدأ» از متون کتاب مقدس مسیحیان، گرفته شده و یا واژهای در آن به کار رفته است که انگیزهبرای پیدایش چنین عقیدهی انحرافی گردیده است؟
حسین توفیقی در کتاب «آشنایی با ادیان بزرگ» مینویسد:
کلمهی تثلیث هرگز در کتاب مقدس مسیحیان وارد نشده است و نخستین کاربرد شناخته شده آن در تاریخ مسیحیت، به سال 180 میلادی باز میگردد. البته به تصور مسیحیان، ریشههای مفهوم سهگانگی [تثلیث] در عهد جدید [کتاب انجیل] احساس میشود و عبارت «اعطای حق تعمید» در پایان انجیل متی، آن را صریحاً بیان کرده است:
«ایشان را به اسم «رب» و «ابن» و «روحالقدس» تعمید دهید.»
نویسندگان عهد جدید، عادت دارند خدا را «پدر» بنامند و این اصطلاح از «یهودیت» آمده است.به گزارش انجیلها، عیسی به شاگردان خود تعلیم داد که در دعاهای خویش «خدا» را «پدر آسمانی» بخوانند.(1)
همچنین عیسی گفت: «نزد پدر خود و پدر شما و خدای خود و خدای شما میروم.»(2)
در قسمت دیگری از کتاب آشنایی با ادیان بزرگ میخوانیم:
روحالقدس ـ از دیدگاه سنت مسیحی و کتابهای مقدس ـ جبرئیل (فرشته خدا) یا آفریدهای از آفریدگان خدا و جدای از خدا نیست، بلکه روحالقدس خود «خداوند» است که در قلوب مردم و در جهان زیست میکند و به کار مشغول است... و عیسی به وسیله همین روحالقدس در شکم مادر قرار گرفت... روحالقدس جامعهی مسیحیت را ارشاد میکند، تعلیم میدهد، رازهای خدا را میگشاید و به نویسندگان کتابهای مقدس، الهام میبخشد.(3)
این گونه باورها درباره آفریدگار هستی و تنزل او به منزله انسان و موجودات زمینی، به هیچ وجه مورد پذیرش خرد انسان نبوده و هیچ مکتب عقلی و فلسفی نمیتواند تناقضهای آشکاری که در آنها نهفته است را رد و یا توجیه نماید.
این گونه اعتقادات برای افراد جاهل و بیسواد تا حدودی قابل تحمل و پذیرش است، زیرا ممکن است اذهانشان نتواند، اینگونه مسایل را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد و شاید چشم بسته و تقلیدوار آن را بپذیرند، ولی برای انسانهای آگاه و دانشمند، چنین تضادها و تناقضهای فاحش، هرگز قابل تسامح و چشمپوشی نمیباشد.
گرچند اصحاب کلیسا و روحانیون مسیحی، کوشیدهاند که مسئله «اعتقاد به سهگانه پرستی» را امری خارج از درک بشر جلوه دهند و تنها راهحل را در تعبد، تسلیم و پذیرش بیچون و چرای آن، جستجو نمایند ولی تناقض، ناسازگاری و بطلان این عقیده، به اندازهای روشن است که نه به تحصیل فراوان نیاز دارد و نه در فهمیدن آن و رسیدن به عمق این قضیه، به یادگیری علم عرفان و طی طریق و منازل، ضرورت احساس میشود، بلکه یک دانشآموز دورهی متوسطه نیز میتواند به آسانی بیپایگی و بطلان آن را دریابد.
در طول تاریخ مکاتب فکری و ادیان الهی، تجربه نشان داده است که موفقیت، کامیابی و ماندگاری جهانبینیها و ایدئولوژیها را باید در «عقلانیت» و «خردمندانگی» آنها جستجو کرد. زیرا ویژگی منحصر به فرد آدمیزاد و برتری وی بر سایر پدیدههای هستی، در خردگرایی، تحلیل و قضاوت وی نهفته است. این ویژگی، انسان را از حصار و زندان تقلید کورکورانه و تعبد محض، بیرون نموده و وی را یک پدیده انتقادگرا، تحلیلگر، حقجو، حقیقتخواه و باطلستیز قرار داده است.
همین تناقض آشکار، سبب گردید که دین مسیحیت در عصر روشنگرایی و روشنفکری در غرب، از اوج قدرت فرو افتد و برای همیشه در انزوا و کنارهگیری به سر برد.
واکنون که مکاتب جدید فکری و فلسفی روز به روز جای افکار و اندیشههای قبلی را تسخیر میکند و اندیشههای ماتریالیستی و مادیگری، به صورت برقآسا، جای باورهای مذهبی را پر میکند، قلمرو عقاید مسیحیت و عبادتهای هفتهوار آن را تنگ و تنگتر میسازد.
بخشی از فهرست مطالب مقاله تضادها در دین مسیحیت
آیین مسیحی
مسیحیت آغازین
دینهای دیگر
مخالفان
تضاد دین با سیاست در غرب
نمونههایی از تحریف دین در جهان غرب
تضاد میان دین و عقل
پی نوشت :
دانلود تحقیق تضادها در دین مسیحیت