فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره میرزا تقی خان امیر کبیر

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کامل درباره میرزا تقی خان امیر کبیر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره میرزا تقی خان امیر کبیر


دانلود مقاله کامل درباره میرزا تقی خان امیر کبیر

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :20

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

میرزا تقی خان امیر کبیر, صدراعظم مشهور دورهٔ ناصرالدین شاه قاجار.

نام اصلی امیرکبیر محمد تقی بود که بعدها تقی گفته می‌‌شد .عناوین و القاب وی بدین قرار است: کربلایی محمد تقی- میرزا محمدتقی خان- مستوفی نظام- وزیر نظام- امیر نظام- امیر کبیر- امیر اتابک اعظم(شوهر خواهر ناصر الدین شاه نیز شد). محمد تقی پسر کربلایی قربان(آشپز میرزا عیسی قائم مقام اول بود) در خانه قائم مقام تربیت یافت و در اوایل جوانی به سمت منشی قائم مقام اول به خدمت مشغول شد و مورد عنایت رجل سیاسی دانشمند قرار گرفت و بعداٌ در دستگاه قائم مقام دوم نیز مورد توجه واقع شد.

میرزا تقی خان امیرکبیر

میرزا تقی خان امیرکبیر اهل فراهان است و دست پرورده خاندان قائم مقام فراهانی. فراهان همچون تفرش و آشتیان مجموعاً کانون واحد فرهنگ دیوانی و "اهل قلم" بود؛ ناحیه ای مستوفی پرور. چه بسیار دبیران و مستوفیان و وزیران از آن دیار برخاستند که در آن میان چند تنی به بزرگی شناخته شده، در تاریخ اثر برجسته گذارده اند. از این نظر میرزا تقی خان نماینده فرهنگ سیاسی همان سامان است.

نام اصلی میرزا تقی خان، "محمد تقی" است. زادگاهش "هزاوه" از محال فراهان عراق. هنوز هم در آنجا محله ای بنام "محله میرزا تقی خانی" معروف است، و خانه پدریش نزدیک تپه "یال قاضی" شناخته می باشد. اسم او در اسناد معتبر (از جمله مقدمه پیمان ارزنةالروم، و قباله نکاح زنش عزت الدوله) "میرزا محمد تقی خان" آمده است. رقم مهر و امضای او نیز تردیدی در نام حقیقیش باقی نمی گذارد؛ بی گمان اسم "محمد" رفته رفته حذف گردیده و به ر"میرزا تقی خان" شهرت یافته است.

خانواده پدری و مادری میرزا تقی خان از طبقه پیشه ور بودند. پدرش به تصریح قائم مقام "کربلائی محمد قربان" بود که در خطاب او را "کربلائی" می گفت. سجع مهرش "پیرو دین محمد قربان" بود. کربلائی قربان نخست آشپز میرزا عیسی (میرزا بزرگ) قائم مقام اول بود. پس از او همین شغل را در دستگاه پسرش میرزا ابوالقاسم قائم مقام ثانی داشت.

کربلائی قربان بعدها ناظر و در واقع ریش سفید خانه قائم مقام گردید، و همیشه مورد لطف مخدوم خود بود. آنچه بنظر می رسد کربلائی قربان خیلی هم بی چیز نبوده، بلکه آب و ملکی داشته و دست کم یک دانگه قریه حرآباد مال او بوده است. و نیز آنقدرها استطاعت داشته که به سفر حج برود.

سال تولد میرزا تقی خان را تا اندازه ای که جستجو کردیم، هیچ مؤلف خودی و بیگانه ای ثبت نکرده است. در حل این مجهول تاریخی، ما یک مأخذ اصلی و دو دلیل در تأیید آن مأخذ بدست می دهیم: زیر تصویر اصیلی که به زمان صدارت امیر کشیده اند می خوانیم: "شبیه صورت... اتابک اعظم، شخص اول ایران، امیر نظام در سن چهل و پنج سالگی". امیر از 22 ذیقعده 1264 تا 20 محرم 1268 صدارت کرد. اشعاری که در ستایش مقام تاریخی او در کنار همان تصویر نگاشته شده، و تصریح به اینکه کارهای سترگ از پیش برده است، نشان میدهد که تصویر مزبور را در اعتلای قدرت و شهرت امیر کشیده اند. و آن سال 1267 است. با این حساب و به فرض صحت رقم چهل و پنج سالگی تولد او به سال 1222، یا حداکثر یکی دو سال پیشتر بوده است

اما دلیل معتبر تاریخی اینکه: در کاغذ قائم مقام خواهیم خواند که میرزا تقی همدرس دو پسر او محمد و علی بوده است. می دانیم که میرزا محمد پسر اول قائم مقام در 1301 در هفتاد سالگی درگذشت، و پسر دیگرش میرزا علی در شصت و هفت سالگی درگذشت به سال 1300. یعنی هر کدام از آن دو پسر قائم مقام، سی و یکی دو سال پس از امیر زنده بوده اند. اختلاف سال تولد میرزا تقی با دو همدرس خود هر چه باشد، به هر حسابی، امیر در آخرین سال صدارتش 1268 بیش از پنجاه سال نداشته است.

امیر دو زن گرفته است. زن اولش، دختر عمویش بود یعنی دختر حاج شهباز خان. نام او را "جان جان خانوم" ذکر کرده اند. از او سه فرزند داشت: میرزا احمد خان مشهور به "امیرزاده" و دو دختر که بعدها یکی زن عزیز خان آجودان باشی سردار کل، دوست قدیم امیر، گردید. و دیگری به عقد میرزا رفیع خان مؤتمن درآمد. زن امیر در 1285 با دختر بزرگش سلطان خانم به زیارت مکه رفت، و ظاهرا یکی دو سال بعد، در آذربایجان درگذشت.

زن دوم امیر، "ملکزاده خانم" ملقب به عزت الدوله یگانه خواهر تنی ناصرالدین شاه بود. به گفته دکتر پلاک میرزا تقی خان در زمان صدارت از زن اول خود جدا شد. عقد ازدواج با عزت الدوله روز جمعه 22 ربیع الاول 1265 انجام گرفت. ترتیب جشن عقد و عروسی را میرزا نبی خان امیرتومان (پدر میرزا حسین خان سپهسالار) بعهده داشت. عزت الدوله شانزده ساله بود. چنانکه قباله عقد زناشوئی می نماید، مهر عزت الدوله هشت هزار تومان نقد اشرفی ناصرالدین شاهی هجده نخودی، و یک جلد قرآن بود. راجع به ازدواج با عزت الدوله ضمن نامه امیر به شاه خواهیم خواند که گفته بود: "از اول بر خود قبله عالم... معلوم است که نمیخواستم در این شهر صاحب خانه و عیال شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم...." فداکاریهای این شاهزاده خانم در دوره تبعید و آخرین روزهای زندگی شوهرش، در خور ستایش است.

محیط خصوصی تربیت میرزا تقی خان را دستگاه میرزا بزرگ قائم مقام و پسرش میرزا ابوالقاسم قائم مقام، آن دو وزیر بزرگ عباس میرزا، می ساخت. میرزا بزرگ در سال 1237 درگذشت. با حسابی که راجع به سن میرزا تقی خان بدست دادیم، ظاهراً در آن زمان هجده ساله بود. پس محضر میرزا بزرگ را خوب درک کرده بود، و شاید هم پاره ای کارهای دبیری او را می کرد. امین الدوله هم به خدمت امیر در "دایره میرزا بزرگ قائم مقام" تصریح دارد.

در استحکام اخلاقی او تردید نیست، و مظاهر عینی آن گوناگون است. یک جنبه اش اینکه در عزمش پایدار بود. نویسنده صدرالتواریخ که زیر نظر اعتمادالسلطنه این کتاب را پرداخته می گوید: "این وزیر هم در وزارت مثل نادر شاه بود.... هم مانند نادر عزم ثابت و اصالت رأی داشته است". در موردی که نماینده انگلیس خواست رأی امیر را عوض کند، خود اعتراف دارد که "... سعی من و کوشش نماینده روسیه، و تلاش مشترک ما همه باطل است. کسی نمیتواند میرزا تقی خان را از تصمیمش باز دارد". برهان استقلال فکر او همین بس که در کنفرانس ارزتةالروم بارها دستور حاجی میرزا آقاسی را که مصلحت دولت نمی دانست، زیر پا نهاد. شگفت اینکه حتی امر محمد شاه را نیز نادیده می گرفت و آنچه را که خیر مملکت تشخیص می داد، همان را می کرد. بی اثر بودن پافشاریهای روس و انگلیس و عثمانی در رأی او، جای خود دارد. اما یک دندگی بی خردانه نمی کرد. حد شناسی از خصوصیات سیاسی اوست و چون می دید سیاستی پیشرفت ندارد، روش خود را تغییر می داد.

درستی و راست کرداری از مظاهر دیگر استحکام اخلاقی اوست؛ از این نظر فساد ناپذیر بود. قضاوت وزیر مختار انگلیس این است: "پول دوستی که خوی ملی ایرانیان است در وجود امیر بی اثر است". به قول رضاقلی خان هدایت که او را نیک می شناخت: "به رشوه و عشوهً کسی فریفته نمی شد". دکتر پلاک اتریشی می نویسد: "پولهایی که می خواستند به او بدهند و نمی گرفت؛ خرج کشتنش شد".

جنبه دیگر خوی استوار امیر اینکه به گفته و نوشته خویش اعتبار می نهاد. واتسون می نویسد: "امیر نظام به آسانی به کسی قول نمی دهد. اما هر آینه انجام کاری را وعده می کرد، باید به سخنش اعتماد نمود و انجام آن کار را متحقق شمرد". امیر خود به این خصلت خود می بالید. به قول نویسنده صدرالتواریخ "از برای حکم خود ناسخ قرار نمی داد. هر چه می گفت بجا می آورد، بهیچ وجه حکم او ناسخ نداشت".

دلیر و جسور بود. پسر کربلائی قربان زمانی که به مکتب می رفت، از مخدوش تقاضای قلمتراشی کرد. چون خواهش او برآورده نشد، چنان نامه ای به قائم مقام فرستاد که او خود می گوید:"ببین چه تنبیهی از من کرده است. عجبتر اینکه بقال نشده ترازو وزنی آموخته". اگر داستانهائی که از دوران جوانی و خدمت دیوانی او آورده اند، افسانه سازی صرف هم باشند، باز روشنگر همان فطرت او هستند.

رفتاری متین و سنگین داشت. به شخصیت خویش مغرور بود و نسبت به کاردانی و صفات برجسته اش آگاه. اما تعجب اینکه نامجو و شهرت خواه نبود. دلیل ما این است: هر چه که به حکام ولایات و نمایندگان سیاسی بیگانه در اصلاح امور مملکت نگاشته، همه را به نام شاه و امر او قلمداد کرده است. مهمتر اینکه در سرتاسر روزنامه وقایع اتفاقیه زمان صدارتش، از تجلیل میرزا تقی خان خبری نیست. فقط چهار جا اسمش آمده و آن هم به حکم ضرورت.

او را به مناعت طبع می شناختند که از مظاهر غرور نفسانی اش بود، و به خواری تن در نمی داد. نماینده انگلیس ضمن اینکه به حیثیت خواهی و حساسیت میرزا تقی خان در روابط با بیگانگان اشاره می کند، می گوید: "هیچ گاه حاضر نیست رفتار متکبرانه کسی را تحمل کند". حتی وقتی که مورد بی مهری شاه واقع گشت و زمان عزلش فرا رسید، حیثیت پرستی خود را از دست نداد. به شاه نوشت:

"اگر حقیقة مقصودی دارند، چرا آشکار فرمایش نمیفرمایند... بدیهی است این غلام طالب این خدمات نبوده و نیست و برای خود سوای زحمت و تمام شدن عمر حاصلی نمی داند. تا هر طور دلخواه شماست؛ به خدا با کمال رضا طالب آنست".

مأموریت های سیاسی

مأموریت روسیه و ایروان

میرزا تقی خان از زمانی که منشی دستگاه قائم مقام بود تا وقتی که به صدارت رسید، به سه مأموریت سیاسی رفت. به روسیه، ایروان و به عثمانی. این سفرها از نظر ماهیت و مقام و مسئولیت او بکلی متفاوت بودند. در سفر روسیه که همراه خسرو میرزا رفت (45-1244) جوان بیست و دو ساله و در زمره دبیران بود. نه سال بعد که با ناصرالدین میرزای ولیعهد، برای ملاقات تزار روس روانه ایروان شد (1253) وزارت نظام آذربایجان را برعهده داشت. پس از شش سال که به سفارت فوق العاده ارزنةالروم برگزیده شد، با مقام وزارت، به نمایندگی مختار دولت در آن کنفرانس (63-1259) شرکت جست.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره میرزا تقی خان امیر کبیر

دانلود پاورپوینت زیارت امیر المؤمنین - 33 اسلاید

اختصاصی از فی توو دانلود پاورپوینت زیارت امیر المؤمنین - 33 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت زیارت امیر المؤمنین - 33 اسلاید


دانلود پاورپوینت زیارت امیر المؤمنین - 33 اسلاید

 

 

 

 

 

اهمیت زیارت حضرت

      مکان قبر حضرت

      فضیلت حضرت امیر به سایر ائمه علیهم السلام

      فضیلت زیارت حضرت

      آداب و احکام عمومی زیارات ( قبل از سفر و در حین سفر )

      کیفیت زیارت حضرت

      آثار زیارت قبر حضرت امیر علیه السلام

    حسن ختام

برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت زیارت امیر المؤمنین - 33 اسلاید

بررسی تاثیر پوشش حفاظتی سنگی در تثبیت ساحل شرقی بند امیر آباد و مقایسه آن با استفاده از آبشکن

اختصاصی از فی توو بررسی تاثیر پوشش حفاظتی سنگی در تثبیت ساحل شرقی بند امیر آباد و مقایسه آن با استفاده از آبشکن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی تاثیر پوشش حفاظتی سنگی در تثبیت ساحل شرقی بند امیر آباد و مقایسه آن با استفاده از آبشکن


بررسی تاثیر پوشش حفاظتی سنگی در تثبیت ساحل شرقی بند امیر آباد و مقایسه آن با استفاده از آبشکن

عنوان مقاله :بررسی تاثیر پوشش حفاظتی سنگی در تثبیت ساحل شرقی بند امیر آباد و مقایسه آن با استفاده از آبشکن

محل انتشار: دهمین کنگره بین المللی مهندسی عمران تبریز


تعداد صفحات:9

 

نوع فایل :  pdf


دانلود با لینک مستقیم


بررسی تاثیر پوشش حفاظتی سنگی در تثبیت ساحل شرقی بند امیر آباد و مقایسه آن با استفاده از آبشکن

ظفرنامه - تاریخ فتوحات امیر تیمور گورکانی

اختصاصی از فی توو ظفرنامه - تاریخ فتوحات امیر تیمور گورکانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

ظفرنامه - تاریخ فتوحات امیر تیمور گورکانی


ظفرنامه  - تاریخ فتوحات امیر تیمور گورکانی

نام کتاب: ظفرنامه  - تاریخ فتوحات امیر تیمور گورکانی 

ماجرای خونین ترین قتل عام شهر های ایران (شامل نخستین و قدیمی ترین تاریخی که پیرامون وقایع زندگی و فتوحات امیر تیمور بدستور او نوشته شده است )

نویسنده: نظام الدین شامی 

برگردان: ---

فرمت: پی دی اف PDF

شمار صفحه ها: 368

سال نشر:1363

انتشارات: بامداد

 


دانلود با لینک مستقیم


ظفرنامه - تاریخ فتوحات امیر تیمور گورکانی

پروژه نظام قضایى امیر مؤمنان(ع). doc

اختصاصی از فی توو پروژه نظام قضایى امیر مؤمنان(ع). doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پروژه نظام قضایى امیر مؤمنان(ع). doc


پروژه نظام قضایى امیر مؤمنان(ع). doc

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 30 صفحه

 

مقدمه:

بى تردید حضرت امیرالمؤمنین(ع) محور قضاوتهاى اسلامى و شیعى و مهمترین چهره نظام ساز براى قضاى اسلامى است. آن حضرت در دوران حکومت نبوى، قاضىِ مدینه و یمن بود.[1] قضاوت در مدینه، با حضور شخص رسول خدا(ص) افتخارى عظیم است. تأییدات مکرر رسول خدا نسبت به توانایى آن حضرت در قضاوتها، تأکیدى بر این محوریت است. پیامبر فرمود: «داناترین امت من نسبت به سنتها و قوانین قضایى على بن ابى طالب است»[2] و «داناترین شما به روش داورى، على است»[3] و «قضاوت آن گونه است که على حکم کند»[4] و نیز «اى على! به سوى یمن حرکت کن و با کتاب خدا میان مردم قضاوت و حکومت کن. خدا قلب تو را به سوى حق رهبرى کند و زبان تو را از خطا و اشتباه صیانت بخشد»[5] و همچنین «سپاس خدا را که در خاندان من کسانى را قرار داد که داورى آنها مانند داورى پیامبران است».[6]

در زمان خلفا، برکنارى آن حضرت از خلافت باعث کناره گیرى از امور حکومت، از جمله قضاوت نشد و ایشان دستگاه نوپاى قضایى اسلام را هدایت و رهبرى مى کرد. گاه خلفا مسایل لاینحل قضایى را به حضرت ارجاع مى دادند[7] و گاه خود مستقیماً دخالت مى کرد.[8] و در پایان هر قضاوت، تحسین آنان را برمى انگیخت و همگى مى گفتند: زنهاى جهان از زاییدن فرزندى مانند على عاجزند؛[9] قویترین قاضى در بین ما على است.[10] حضرت در این باره به مالک اشتر مى گوید:

«در آغاز، در کار خلفا دخالت نمى کردم بعد دیدم مردم از اسلام رویگردان مى شوند، که دخالت کردم. ترسیدم اگر به یارى اسلام و مسلمانان برنخیزم، ویرانى در بناى اسلام ببینم، که مصیبت آن براى من بزرگتر از دورى حکومتِ چند روزه است که همچون سراب زایل مى شود».[11]

داوریهاى آن حضرت، چه در زمان رسول و چه در هنگام خلافت و پیش از آن، نظر به پیچیدگى موضوع از یک طرف و ابتکار و دقت نظر در قضاوت از طرف دیگر، توجه صحابه پیامبر و علاقه مندان حضرت را جلب کرد و نظر به اهمیت آن، در قرون اولیه اسلام این قضاوتها در رسائل مخصوص تدوین شد. در قدیمى ترین فهرست کتابهاى شیعه، یعنى فهرست شیخ طوسى و فهرست نجاشى از این تألیفات نام برده شده است. در قرون بعد علما و محدثان شیعه و برخى از محدثان عامه تتبع کرده و این فروع را از موارد متعدد جمع آورى نموده، به صورت کتاب مخصوص درآورده اند.[12]

در دوران بعد از شهادت آن حضرت، ائمه هدى، به ویژه صادقین(ع) و حضرت رضا(ع) مکرراً به قضاوتهاى آن حضرت استناد مى کردند و جملاتى مانند «کان على یقول» و «قضى امیرالمؤمنین» و «اُتى امیرالمؤمنین» و «عن على» و «قضى على» و «اِنَّ امیرالمؤمنین قضى» و «اِنَّ علیاً کان یقول» و «اِنَّ امیرالمؤمنین کان یقضى» و «اِنَّ علیّاً کان یقول» در کلمات آن حضرات فراوان است. ایشان در دیات و قصاص و حدود و قضا و فتاواى قضایى یا قضاوتها به سیره قضایى امیرالمؤمنین مستدل و مستند مى کردند[13] و چنانکه از بعضى عبارات مذکور آشکار است، استناد، سیره عملى یا قولى ائمه بود و مخصوص واقعه اى خاص نبود.

در اسناد بسیارى از روایات قضایى که در سراسر کتب قضا و حدود و دیات و قصاص موجود است، به منابعى مانند کتاب ظریف،[14] جامعه، قضایاى امیرالمؤمنین، کتاب على(ع) برمى خوریم که تماماً حاوى قضاوتهاى امیرالمؤمنین مى باشد. و ائمه یا روایان برجسته به آنان استناد کرده اند.

قضاوتهاى آن حضرت شالوده و شاکله نظام قضایى اسلام را تشکیل مى دهد.

نظام قضایى حضرت مرکّب از نظام ساختارى و حقوقى است که مجموعاً به کمک هم، اهداف بلند قضاوت و حکومت اسلامى را تأمین مى کنند. قبل از ورود به بحث، به کلیاتى اشاره خواهد شد و در پایان به ابعاد کاربردى بحث پرداخته مى شود.

 

فهرست مطالب:

الف) کلیات

۱. اهداف نظام قضایى علوى

۲. اهمیت قضاوت

۳. جایگاه خطیر قاضى

۴. مساوات همه در برابر قانون

۵. استقلال قاضى

ب) نظام ساختارى

۱. شرایط قاضى

۲. معیشت قاضى

۳. آداب قضا

۴. وظایف قاضى و دستگاه قضایى

۵. کیفیت دادرسى و صدور حکم

 

منابع و مأخذ:

1 ـ وسائل الشیعه، ج18، باب 4، از ابواب آداب القاضى، ح6.

2 ـ همان، ج19، ص175، باب 4، از ابواب موجبات ضمان؛ کنزالعمال، ج2، ص293.

3 ـ همان، ج18، باب 3، ابواب صفات قاضى، ح9.

4 ـ کفایة الطالب، ص190، چ نجف.

5 ـ کنزالعمال، ج6، ص392.

6 ـ مناقب، ابن شهرآشوب، ج1، ص488؛ صواعق محرقه، ص175؛ بحارالانوار، ج4، ص219 ـ 240، چاپ جدید.

7 ـ وسائل الشیعه، ج18، باب 19، از ابواب کیفیت حکم، ح1 و باب 21، از ابواب کیفیت حکم، ح1.

8 ـ همان، ج18، باب 21، از ابواب کیفیة الحکم، ح3.

9 ـ فروغ ولایت، جعفر سبحانى، ص288.

10 ـ همان.

11 ـ نهج البلاغه، نامه 62.

12 ـ قضاوتهاى حضرت على(ع)، دکتر محمدعلى شیخ، ص5؛ فهرست شیخ طوسى، ص86 و 112.

13 ـ وسائل الشیعه، ج18 و 19، ابواب مختلف کتب قضا و حدود و قصاص و دیات.

14 ـ رجال نجاشى، ص209، انتشارات جامعه مدرسین. «ظریف بن ناصح» کتاب دیات دارد و کوفى و متولد بغداد است. ثقه و راستگو در حدیث است.

15 ـ مستدرک الوسائل، باب 2، از ابواب آداب قاضى، ح4، ج 13، ص 151.

16 ـ نهج البلاغه صبحى صالح، خ33، بخش 2.

17 ـ همان، خ131، بخش 3.

18 ـ همان، نامه 47، بخش 3.

19 ـ وسائل، ج18، باب 3، از ابواب صفات قاضى، ح4.

20 ـ نهج البلاغه، نامه 53، بخش 70، صبحى الصالح.

21 ـ وسائل الشیعه، باب 9، از ابواب صفات قاضى، ح1.

22 ـ همان، باب 1، از ابواب صفات قاضى، ح5.

23 ـ همان، ج18، باب 1، از ابواب آداب قاضى، ح2.

24 ـ همان، ص521، باب 26، از ابواب حد سرقت، ح1.

25 ـ نهج البلاغه صبحى صالح، نامه 41.

26 ـ بحارالانوار، ج41، ص9.

27 ـ همان، ص56.

28 ـ همان، ج9، ص568، چاپ قدیم ـ تبریز.

29 ـ نهج البلاغه صبحى صالح، نامه 53، بخش 69.

30 ـ همان، بخش 65 ـ 68.

31 ـ شرائع الاسلام، ج4، ص59.

32 ـ جواهر، ج40، ص14 ـ 15.

33 ـ نهج البلاغه، خ17، صبحى صالح.

34 ـ همان، نامه 53، بخش 69، صبحى صالح.

35 ـ مستدرک الوسائل، آداب قاضى، باب9، ح1.

36 ـ نهج البلاغه، خ31، بخش7، صبحى صالح.

37 ـ مستدرک الوسائل، ج17، ص353، باب8، از ابواب آداب قاضى، ح2.

38 ـ نهج البلاغه، خ17، صبحى صالح.

39 ـ جواهر، ج41، ص51 ـ 54.

40 ـ مستدرک الوسائل، آداب قاضى، باب9، ح1؛ وسائل الشیعه، آداب قاضى، باب9، ح1.

41 ـ وسائل الشیعه، آداب قاضى، باب2، ح1؛ مستدرک، آداب قاضى باب 9، ح1.

42 ـ وسائل الشیعه، آداب قاضى، باب 4، ح6.

43 ـ همان، باب 2، ح2.

44 ـ همان، باب 1، ح1.

45 ـ مستدرک الوسائل، آداب قاضى، باب 11، ح6.

46 ـ همان، باب 1.

47 ـ سنن بیهقى، ج10، ص107.

48 ـ وسائل الشیعه، آداب قاضى، باب 3، ح2.

49 ـ احکام السلطانیه، ماوردى، ص70؛ احکام السلطانیه، ابویعلى، ص65.

50 ـ شرائع الاسلام، ج4، ص71.

51 ـ دراسات فی ولایة الفقیه، ج2، ص205، به نقل از احکام السلطانیه، ماوردى، ص77 ـ 84.

52 ـ محمد بن محمد بن احمد القرشى (متوفى 729ه….ق).

53 ـ کنزالعمال، ج4، ص158، باب 2، از کتاب بیوع.

54 ـ وسائل الشیعه، ج18، باب 9، از ابواب بقیه الحدود و التعزیرات، ح1.

55 ـ همان، باب 8، از ابواب بقیه الحدود و التعزیرات، ح2.

56 ـ همان، باب 4، از ابواب بقیه الحدود و التعزیرات، ح1.

57 ـ همان، باب 3، از ابواب فلاح البهائم، ح1.

58 ـ الفقیه، ج2، باب 46، از ابواب قضایا و احکام، ح4، چاپ جدید آخوندى.

59 ـ مجله حکومت اسلامى (ویژه اندیشه و فقه سیاسى اسلام)، ج13، ص161، مقاله منصب محتسب در ایران، ابوالقاسم سرى.

60 ـ وسائل، ج13، ص475، باب 88، از کتاب وصایا، ح3 و باب 16، از ابواب عقدالبیع، ح1.

61 ـ همان، باب 16، از ابواب عقد البیع، ح2.

62 ـ آیین دادرسى کیفرى، محمد آشورى، ج1.

63 ـ وسائل الشیعه، باب 3، از ابواب صفات قاضى، ح1.

64 ـ همان، ج19، کتاب دیات، باب 2، از ابواب دیات عاقلة، ح1.

65 ـ همان، ج18، باب 21، ص210، از ابواب کیفیة الحکم.

66 ـ همان، ح3.

67 ـ همان، باب 12، از ابواب کیفیة الحکم، ح3، و احادیث دیگر این باب.

68 ـ همان، ح19.

69 ـ همان، باب 19، از ابواب کیفیة الحکم، ح1.

70 ـ همان، باب 20، از ابواب کیفیة الحکم، ح1.

71 ـ نهج البلاغه، نامه 47، بخش 2.

72 ـ وسائل الشیعه، باب 18، از ابواب کیفیة الحکم، ح1.

73 ـ همان، باب 1، از ابواب حد مرتد، ح1 و باب 25، از ابواب حد قذف، ح3.

74 ـ همان، باب 5، از ابواب حد لواط، ح1.

75 ـ القضاء فى الفقه الاسلامى، سید کاظم حسینى حائرى، ص194.

76 ـ همان، ص189، به نقل از الوسیط، عبدالرزاق السنهورى، ج27، ص33.

77 ـ مستدرک الوسائل، باب 17، ابواب کیفیة الحکم، ح5 و 7.

78 ـ شرائع الاسلام، ج4، ص74؛ جواهر، ج40، ص80.

79 ـ دراسات فی ولایة الفقیه، ج2، ص435، به نقل از احکام السجون، موائلى، ص45.

80 ـ همان.

81 ـ وسائل الشیعه، باب 24، از ابواب کیفیة الحکم، ح13.

82 ـ تهذیب، شیخ طوسى، ج10، ص268، ح88.

83 ـ وسائل الشیعه، باب 24، از ابواب کیفیة الحکم، ح13.

84 ـ دیدگاههاى نو در حقوق کیفرى اسلام، سید محمدحسن مرعشى، ص230 ـ 239.

85 ـ کلیات مقدماتى حقوق، مهدى کى نیا، ص101 ـ 132.

86 ـ رساله نوین، بى آزار شیرازى، ج4، مسایل سیاسى و حقوقى، ص252 ـ 253.

87 ـ نهج البلاغه، صبحى صالح، نامه 47.

88 ـ وسائل الشیعه، کتاب القضا، باب 2، از ابواب کیفیة الحکم، ح1.

89 ـ نهج البلاغه، خ 131.

90 ـ وسائل الشیعه، باب 1، از ابواب مقدمات الحدود، ح4.

91 ـ همان، ح1.

92 ـ همان، باب 25، از ابواب مقدمات حدود، ح1 و 2.

93 ـ همان، باب 24، از ابواب مقدمات حدود، ح4، و باب 26، از ابواب حد زنا، ح11.

94 ـ همان، باب 16، از ابواب مقدمات حدود، ح2.

95 ـ دعائم الاسلام، ج2، ص469، کتاب السراق و المحاربین، ح1669.

96 ـ وسائل الشیعه، باب 3، از ابواب حد لواط، ح3.

97 ـ همان، باب 6، از ابواب حد مرتد، ح1.

98 ـ همان، باب 3، از ابواب حد لواط، ح9.

99 ـ همان، باب 1، از ابواب حد مرتد، ح4.

100 ـ همان، باب 14، از ابواب حد زنا، ح 4 ـ 5.

101 ـ همان، باب 18، از ابواب مقدمات حدود، ح3.

102 ـ همان، باب 20، از ابواب مقدمات حدود، ح4.

103 ـ همان، باب 70، از ابواب قصاص النفس، ح1 و باب 24، از ابواب مقدمات حدود، ح3.

104 ـ همان، باب 5، از ابواب حد لواط، ح1.

105 ـ مبسوط، ج8، ص63؛ مستدرک، باب 22، از ابواب قصاص نفس، ح2 و 3.

106 ـ صحاح اللغه، ج2، ص744.

107 ـ شرائع الاسلام، ج4، ص147.

108 ـ آیین دادرسى کیفرى، ص196.

109 ـ غرر و درر، ج4، ص73، ح5342.

110 ـ تهذیب، ج10، ص48، باب حدود الزنا، ح175.

111 ـ وسائل، باب 15، از ابواب شهادات، ح3.

112 ـ همان.

113 ـ معالم القربه، ص194؛ سنن ابى داود، ج10، ص470.

114 ـ وقعة صفین، ص60؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج3، ص176 و ج2، ص118؛ مستدرک، باب 24، از ابواب کیفیت حکم، ح6.

115 ـ نهج البلاغه، نامه 71.

116 ـ وسائل الشیعه، باب 37، قصاص النفس، ح5.

117 ـ مستدرک الوسائل، باب 6، از ابواب بقیه الحدود، ح3.

118 ـ وسائل الشیعه، باب 8، از ابواب بقیة الحدود، ح3.

119 ـ همان، باب 30، موجبات ضمان، ح1.

120 ـ همان، ابواب مقدمات حدود.

121 ـ همان، موجبات ضمان، ح1 و 2.

122 ـ نهج البلاغه، حکمت 19؛ غرر و درر، حدیث 6815؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج1، ص23.

123 ـ وسائل الشیعه، باب 4، از ابواب قصاص النفس، ح1.

124 ـ مستدرک الوسائل، باب 10، از ابواب دعوى القتل، ح1؛ سنن بیهقى، ج6، ص56.

125 ـ غارات، ج1، ص337.

126 ـ همان، ص371.

127 ـ سیره ابن هشام، ج4، ص41.

128 ـ مستدرک، باب 23، از ابواب مقدمات حدود، ح3.

129 ـ همان، ح5.

130 ـ وسائل الشیعه، باب 13، مقدمات حدود، ح4.

131 ـ سنن بیهقى، ج8، ص327.

132 ـ همان، ص326.

133 ـ مستدرک، باب 9، از ابواب حد زنا، ح3.

134 ـ همان.

135 ـ احکام السجون، ص30 ـ 128، به نقل از دراسات فی ولایة الفقیه، ج2، ص457.

136 ـ دراسات فی ولایة الفقیه، ص446.

137 ـ همان، ص533.

138 ـ وسائل الشیعه، باب 32، از ابواب جهاد عدو، ح2.

139 ـ همان، از ابواب کیفیة الحکم، ح2.

140 ـ مستدرک الوسائل، باب 17، از ابواب صلوة جمعه، ح2.

141 ـ احکام السجون، ص124.

142 ـ مستدرک الوسائل، باب 6، از کتاب حجر، ح3.

143 ـ خراج، ابو یوسف، 146 ـ 151؛ احکام السجون، ص125.

144 ـ تشریع جنایى اسلامى، ج1، ص730 ـ 742، به نقل از دراسات فی ولایة الفقیه، ج2، ص439 ـ 442


دانلود با لینک مستقیم


پروژه نظام قضایى امیر مؤمنان(ع). doc