کتاب آگاهی و جامعه، نوشته هنری استیوارت هیوز میباشد که توسط عزتالله فولادوند ترجمه شده است و برای اولین بار در سال 1369 توسط شرکت انتشارات علمی و فرهنگی به زیور چاپ آراسته شده است.
معرفی و نقد کتاب آگاهی و جامعه
کتاب آگاهی و جامعه، نوشته هنری استیوارت هیوز میباشد که توسط عزتالله فولادوند ترجمه شده است و برای اولین بار در سال 1369 توسط شرکت انتشارات علمی و فرهنگی به زیور چاپ آراسته شده است.
هدف:این پرسشنامه با هدف کشف دیدگاه فرد نسبت به خودش و اینکه چطور می تواند با توجه به نیاز های خاصی که دارد به بهبود خود بپردازد، طراحی گردیده است. پاسخ های شما به پرسش ها دارید داشته باشید.
گویه:دارای 11 گویه می باشد.
ابعاد: ندارد.
منبع:دکترمحمد مقیمی و دکتر مجید رمضان1394
فرمت ورد قابل ویرایش
تعداد صفحات: 15
شامل:
مقدمه
بیان مسئله
پیشینه تحقیق
ضرورت و اهمیت موضوع
اهداف تحقیق
سوالات تحقیق
فرضیات تحقیق
روش تحقیق
منابع
فایل : word
قابل ویرایش و آماده چاپ
تعداد صفحه :207
مقدمه
هدف اساسی از این تحقیق بررسی تأثیر رسانه های ارتباط جمعی در آگاهی و دانش سیاسی شهروندان در جوامع مختلف است البته درجه تأثیر بدست آمده از متوسطی حکایت خواهد داشت و نه عین درجات تأثیر چون امکان بررسی میدانی در این راستا امکان پذیر نبوده و ناچار تحقیق از کانال مدارک و مقالات و کتابها انجام گرفته و بعبارتی این بررسی تحقیقی است کتابخانه ای .
در این بررسی در فصول مختلف از ارتباطات تعریف لازم بعمل آمده و روشهای مختلف ارتباطی بازگو شده و سپس رسانه ارتباط جمعی به طور مشخص تعریف شده و دورانهای مختلف ارتباطی را از کهکشان گوتمبرک تا امروز مورد توجه و بررسی قرار داده و در آخرین بحث همین مقوله به رسانه های مدرن و ماهواره ای نیز پرداخته شده است .
همچنین انواع رسانه ها را بررسی کرده ایم از رسانه نوشتاری و صوتی و تصویری در انواع نوع تصویری مثل سینما و تلویزیون و دیگر نمونه ها ، که در بحثی از قول مارشال مک لوهان آورده شده که در زمان ما همه چیز در حال رسانه ارتباطی شدن است .
دربحثی دیگردیدگاه های صاحب نظران ارتباطات از قبیل مک لوهان ، دیوید رایزمن و امثالهم تشریح گردیده و نزدیکی درجات اختلاف این نظرات پیش روی خواننده گذاشته شده است .
همچنین در فصلی مشخص از رابطه بنیادهای اجتماعی سیاسی و رسانه های ارتباط جمعی گفتگو شده ( گروه های فشار و اتحادیه های کارگری و اصناف دیگر ) و سرانجام از احزاب سیاسی این گونه اشاره گردیده که این بنیادهای اجتماعی و سیاسی چه نیازی به ابزارهای رسانه ای دارند و چگونه از آنها استفاده می کنند و در دنیای امروز این رابطه به چه طریقی در حال گسترش و توسعه است و باز در بخشی نقش وسایل ارتباط جمعی را در گسترش آموزش و انتقال خبر و تأثیر آنها در آگاه کردن مردم و پر کردن اوقات فراغت مردم یادآوری گردیده و بیشتر به این مطلب پرداخته شده که نهادهای سیاسی از ابزار ارتباطی چگونه استفاده می کنند و این نیاز آیا باید استمرار داشته باشد و یا مقطعی است و در این زمینه حق مطلب ادا گردیده و خصوصاً در ارتباط با نقش ماهواره در جهان امروز به اندازه لازم بحث نموده و دنیای آینده با نقش ابزارهای رسانه ای به خاطر انتقال اطلاعات پیش روی خواننده قرار گرفته است.
وضع یاد شده را در سالهای اخیر و بعبارتی امروز تشریح نموده و به جهان سوم نیز به طور اخص در این رابطه اشاره داشته ام .
کاری که انجام شده هرگز ادعا نمی کنم که کار کامل و بی نقصی است ولی می توان گفت آغازی است پیرامون موج سوم که موج ا مروز دنیای ماست موج ارتباطات در ارتباط با ابزار و موج اطلاعات در ارتباط با آگاهی بشر و انتقال آن از گوشه ای به گوشه دیگر جهان و سرانجام توجه به سرعتی که در ذرات این موج نهفته است و هشداری است به جهان سومی ها که دیگر فرصت زیادی برای توسعه یافتگی نداریم و یا حداقل فرصتی برای تلف کردن نداریم . اگر موج اول قرنها طول کشید اگر موج صنعت تنها دو قرن همراه بشر بود هیچ تضمینی نیست که موج سوم ده ها سال طول بکشد . نوع تکنولوژی سرعت و تحول پی در پی ممکن است در سالهای اول دو هزار موجی دیگر فرا راه بشر بگذارد ، در آن زمان جهان سوم چه جایگاهی خواهد داشت ، این تحقیق ما را هشداری است ضمن هدفهای خود – نیز – به این هدف خاص !
عصر ما دوران خاص ارتباطات را می گذراند و در این عصر با توسعه ابزار ارتباطی ، رساندن پیام از فاصله های دور به اشکال مختلف ، صاحبان نظر و متخصص را توانایی می بخشد که با انتقال پیام های خود ، اهداف خود را جامه عمل بپوشانند.
آگاهی مدیران آموزش و پرورش و موفقیت آنها
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:104
فهرست مطالب :
فصل اول.. 1
مقدمه. 2
بیان مسأله. 3
اهداف تحقیق.. 4
فرضیات تحقیق.. 5
سوالات تحقیق.. 5
تعاریف واژهها و اصطلاحات... 36
فصل دوم. 7
مدیریت... 8
قرن بیستم و آغاز مطالعه منظم علمی مدیریت... 10
دوره کلاسیک... 10
مدیریت علمی.. 11
اثرات و کاربرد تئوری مدیریت علمی در سازمانهای آموزشی.. 13
تئوری اداری.. 13
کاربرد تئوری اداری در آموزش و پرورش... 17
بوروکراسی یا دیوانسالاری.. 18
دورة کلاسیک نو (مکتب روابط انسانی) 19
مکتب رفتاری (نگرش رفتاری) 22
نگرش سیستمی.. 22
مدیریت اقتضایی.. 23
مدیریت آموزشی.. 24
اهمیت مدیریت آموزشی.. 25
تعاریف مدیریت آموزشی.. 26
اهداف مدیریت آموزشی.. 27
به طور کلی اهداف مدیریت آموزشی را میتوان به شرح زیر بیان کرد. 27
وظایف مدیران آموزشی.. 28
برنامهریزی.. 30
انواع برنامهریزی.. 32
1ـ برنامههای ثابت و موقت... 32
2ـ برنامه کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت... 32
3ـ برنامههای راهبردی و عملیاتی.. 33
محاسن برنامهریزی.. 33
محدودیتهای برنامهریزی.. 34
سازماندهی.. 34
هدایت و رهبری.. 35
هماهنگی.. 36
تصمیم گیری.. 37
انواع تصمیمات... 38
فرآیندهای تصمیم گیری.. 38
تصمیم گیری در مدیریت آموزشی.. 38
کنترل و ارزشیابی.. 39
سوابق تحقیق.. 40
تحقیقات داخلی.. 40
تحقیقات خارجی.. 47
فصل سوم. 48
مقدمه. 49
روش تحقیق.. 50
روش گردآوری اطلاعات... 50
ابزار گردآوری اطلاعات... 51
روایی و پایایی پرسشنامه. 53
جامعه آماری.. 54
تعداد و روش نمونه گیری.. 55
روش تجزیه و تحلیل داده ها 55
فصل چهارم. 55
مقدمه. 56
بخش اول. 58
بخش دوم. 65
فصل پنجم. 72
مقدمه 73
پیشنهادات... 76
منابع. 77
ضمائم. 78
پرسشنامه دبیران. 79
پرسشنامه مدیران. 80
چکیده :
رشد و گسترش همهجانبه آموزش و پرورش و ارتباط آن با همه نهادها و سازمانهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و... و همچنین کثرت تعداد دانشآموز و نیروی انسانی یعنی معلمان و سایر کارکنان، اختصاص منابع مالی عظیم، مسائل و مشکلات زیادی را در سازمانهای گوناگون این نهاد اساسی اجتماعی بوجود آورده است و باعث شده است که کشورهای مختلف جهان، بخصوص بعد از تئوری «مدیریت علمی تایلور» دریابند که سازمانهای آموزشی و پرورشی نیز همانند دیگر سازمانهای اداری، اقتصادی و... (حتی بیشتر از آنها) نیاز به مدیریت سنجیده و هوشمندانه دارند و بایستی مدیران تحصیل کرده و مجرب که از استعداد و توانایی لازم برخوردارند، مسئولیت ادارة این گونه سازمانها را برعهده داشته باشند، تا با استفاده از علم و هنر مدیریت، بویژه مدیریت آموزشی، مسائل و مشکلات را کاهش داده و با برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری، و تصمیمگیری درست و مناسب، از بروز آنها تا حد امکان جلوگیری بعمل آورند و نظام تعلیم و تربیت را به سوی پیشرفت و تعالی سوق دهند (میرکمالى ، 1373)
اگر بپذیریم آموزش و پرورش هر جامعهای تضمین کنندة رشد و توسعه همه جانبه آن جامعه است، باید مدیریت آموزشی را که از اهمیت بسزایی در تحقق اهداف آموزش و پرورش دارد، از سایر شاخههای مدیریت با اهمیتتر بدانیم. تحقق اهداف آموزش و پرورش به انجام بهینه وظایف مدیریت آموزشی بستگی دارد. مدیران آموزشی وظایف اداری آموزش و پرورش خود را از طریق کارکردهای مدیریتی از جمله برنامهریزی، سازماندهی، هماهنگی، رهبری و در نهایت با کنترل و ارزشیابی روند کار انجام میدهند، و به مقتضای بروز نیازهای جدید و یا پدیداری دانش نو در زمینههای علمی و تکنولوژی، آموزش و پرورش افراد جامعه را به منظور غلبه بر جهل و پیشرفت به مقاصد موردنظر رهنمون میسازند.
بیان مسأله:
در جهان امروز آموزش و پرورش همگانی در همه مراحل آن و آموزشهای تخصصی کاربردی برای کارکنان و کارمندان جزء اولویتهای هر کشوری میباشد. و بر این اساس هر کشوری سالیانه بخش بزرگی از درآمد خود را صرف گسترش و بهبود کارهای آموزش و پرورش مینماید و همواره جهت افزایش این سرمایهگذاری تلاش مینماید و از آنجا که آینده و سرنوشت هر ملتی از طریق آموزش و پرورش رقم میخورد، اهمیت مدیریت سازمانهای آموزشی قابل توجه است. متأسفانه در کشور ما به این مهم کمتر توجه شده است و به امر مدیریت سازمانهای آموزشی از نظر تربیت مدیران لایق و شایسته و ایجاد آمادگیهای لازم در آنها توجه زیادی نشده است.
در نظام آموزشی کشور ما، معمولاً افراد از مسیر معلمی به مناصب و سمتهای مدیریت و رهبری آموزشی دست مییابند و از این رو، احتمالاً مفهوم درستی از مدیریت و رهبری در ذهن ندارند. آنها کار مدیریت را از دیدگاه معلمان مینگرند. گرچه این نگرش خوب و لازم است ولی کافی نیست. نقش مدیریت و رهبری آموزشی باید با توجه به همه عناصر و عوامل موثر در محیط آموزشی ایفا شود. از این رو، لازم است افرادی که به مدیریت مراکز و سازمانهای آموزشی گمارده میشوند به دانش و معلومات، نگرشها و مهارتهای ویژهای مجهز باشند. (علاقهبند، 1372)
روشن است که با تربیت مدیران شایسته برای سازمانهای آموزشی میتوان کیفیت حرفههای موجود در جامعه را رشد داد. در صورت انتخاب مدیران نالایق در مراکز آموزشی باید سقوط کیفیت آموزشی وزارت آموزش و پرورش و در نهایت همه رشتههای آموزش عالی و بالاخره جامعه و تمامی مشاغل موجود در آن را پیشبینی کرد.
مدیریت صرفاً در مفهوم اداره کردن یک سازمان خلاصه نمیشود، بلکه یک مفهوم وسیعتر از آن را دربر میگیرد، همچون هدایت کردن و بکارگیری آگاهیهای شکل یافته که توسل به آنها بازدهی سازمان را افزایش میدهد. مدیریت در مفهوم وسیعتر آن تخصص خاصی را لازم دارد که فلسفه و روش و فنون خاصی را میطلبد و مستلزم آگاهیهای قبلی مدیران از وظایف مدیریت میباشد. (عسکریان، 1376، ص146)
بنابراین آموزش مدیران سازمانهای آموزشی مناسبترین راه رشد کیفیت آموزش است. زیرا با ایجاد کلاسهای آموزش مدیران در دانشگاهها میتوان بر میزان تأثیر آموزش دانشگاهی از طریق تأثیر مدیران آموزشی در راهنمایی و نظارت معلمین افزود، و از طرفی دیگر پیچیدگی و وسعت قلمرو وظایف و عناصر متشکله مدارس امروز در مقایسه با مدارس گذشته نیاز به مدیران شایسته را در اولویت قرار میدهد.
اهداف تحقیق:
دوره متوسطه در رشد و شکوفایی استعداد و توانایی و در کسب مهارتهای لازم در دانشآموزان نقش اساسی دارد، از این رو مدیران و دبیران این دوره وظیفه خطیر و حساسی را برعهده دارند. مدیران دبیرستان نقش مهمی در موفقیت، کارآمدی واثربخشی نظام آموزش و پرورش دارند. فلیپ کومبز (Philip Kombs) میگوید: «اگر قرار است تحولی در عرصه تعلیم و تربیت بوقوع بپیوندد، این تحول و دگرگونی باید از مدیریت آموزش و پرورش آغاز شود.» (عسگریان، 1376، ص141)
در سطح دبیرستان، آگاهی مدیران از اهداف دوره متوسطه و وظایف مدیریت، آنان را در جهت برنامهریزی، سازماندهی، هدایت و رهبری، هماهنگی و کنترل و ارزشیابی یاری میرساند و موفقیت آنان را تا حدود زیادی تضمین میکند. هر اندازه آگاهی مدیران از موارد فوق بیشتر باشد، به همان اندازه اثربخشی آنان نیز بیشتر میشود.
به طور خلاصه اهداف این تحقیق به صورت زیر میباشند:
1ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه برنامهریزی و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
2ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه سازماندهی و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
3ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه هدایت و رهبری و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
4ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه هماهنگی و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
5ـ تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه تصمیم گیری و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران
6- تعیین میزان آگاهی مدیران از وظیفه کنترل و ارزشیابی و ارتباط آن با موفقیت شغلی مدیران.
فرضیات تحقیق:
فرضیه اصلی:
بین میزان آگاهی مدیران از وظایف مدیریت آموزشی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجوددارد.
فرضیات فرعی:
1ـ بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه برنامهریزی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
2ـ بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه سازماندهی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
3ـ بینمیزان آگاهی مدیران از وظیفه هدایت و رهبری و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجوددارد.
4ـ بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه هماهنگی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
5ـ بین میزان آگاهی از وظیفه تصمیم گیری و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد.
6- بین میزانآگاهیمدیران ازوظیفه کنترل و ارزشیابی و موفقیت شغلیآنان همبستگی وجوددارد.
سوالات تحقیق:
1ـ آیا بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه برنامهریزی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجوددارد؟
2ـ آیا بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه سازماندهی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجوددارد؟
3ـ آیا بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه هدایت و رهبری و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد؟
4ـ آیا بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه هماهنگی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد؟
5ـ آیا بین میزان آگاهی از وظیفه تصمیم گیری و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد؟
6- آیا بین میزان آگاهی مدیران از وظیفه کنترل و ارزشیابی و موفقیت شغلی آنان همبستگی وجود دارد؟
تعاریف واژهها و اصطلاحات:
آگاهی مدیران:
منظور میزان یا حدی است که مدیران دبیرستانها از مفهوم، کیفیت و به طور کلی از وظایف مدیریت شناخت دارند. در این تحقیق منظور از این متغیر، میزان یا مقدار نمرهای است که مدیر دبیرستان از پرسشنامه میزان آگاهی مدیران که گویههای آن وظایف مدیریت را مطرح کرده است بدست میآورند.
موفقیت مدیران:
منظور میزان یا حدی است که مدیران دبیرستانها توانستهاند به اهداف از پیش تعیین شده دست پیدا کنند. در این تحقیق منظور از این متغیر، میزان یا نمرهای است که دبیران براساس پرسشنامه موفقیت مدیران به مدیران میدهند.
مدیریت[1]:
دربارة مدیریت باید گفت از نظر لغوی به معنای اداره کردن میباشد، ولی از نظر اصطلاحی به تعداد صاحبنظران و نویسندگان در این زمینه از مدیریت تعریف ارائه شده است که در ذیل به چند مورد اشاره میشود؛
ـ مدیریت یعنی هنر انجام دادن کار به وسیله دیگران. (فالت، 1924) (علاقهبند، 1371، ص13)
ـ مدیریت فرآیندی است که به وسیله آن کوششهای فردی و گروهی به منظور نیل به هدف مشترک، هماهنگ میشود.
ـ فلیپو[2] مدیریت را هماهنگی همه منابع از طریق فراگردهای برنامهریزی و کنترل عملیات سازمان به طوری که هدفها را بتوان بطور موثر و صرفه جویانه حاصل نمود، تعریف میکند. (میرکمالی، 1373، ص21)
ـ مدیریت یعنی علم و هنر متشکل و هماهنگ، رهبری و کنترل فعالیتهای دستهجمعی، برای نیل به هدفهای مطلوب با حداکثرکارایی. (قرایی مقدم، 1375، ص33)
ـ مدیریت فرایندی است که موجب میشود سازمانها به هدفهایشان دست یابند و این مهم از طریق برنامهریزی، سازماندهی، و کنترل منابع سازمانها، از جمله ایجاد تعهد در کارکنان انجام میگیرد.
ـ مدیریت فرآیندی است از برنامهریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل تلاشهای اعضای سازمان و مورد استفاده قرار دادن سایر منابع سازمانی برای رسیدن به هدفهای مشخص یا اعلام شده سازمان. (استونر، فریمن، 1375، ص17)
ـ هنری فایول[3] مدیریت را پیشبینی فعالیتها برای نیل به هدفهای سازمانی در آینده، تعریف میکند.
ـ مک فارلند[4] مفهوم مدیریت را چنین بیان میدارد: «فراگردی که به وسیله آن مدیران به ایجاد، هدایت و حفظ سازمانهای متضمن هدف، از طریق تلاش انسانی منظم و توأم با همکاری و هماهنگی میپردازند.
ـ هارولد کونتز[5] مدیریت را چنین تعریف میکند: طراحی و پایا نگهداشتن محیطی که در آن افراد از راه همکاری و بگونهای گروهی، بتوانند مأموریتها و هدفهای برگزیدهای را به اجرا درآورند. (هارولد کونتز، 1370، ص2)
ـ مدیریت عبارت است از اتخاذ تصمیم برای پیشبرد امور، بنابرین مدیریت عبارت است از فراگرد تبدیل اطلاعات به عمل و این فراگرد تبدیل و تغییر را تصمیمگیری مینامند.
ـ مدیریت فعالیتی است منظم، در جهت تحقق هدفهای معین که از طریق ایجاد روابط میان منابع موجود، انجام دادن کار با مشارکت افراد دیگر، و شرکت فعال در تصمیمگیری، صورت میگیرد.
تاریخچه مدیریت:
مدیریت یکی از پدیدههایی است که جوامع بشری از آغاز پیدایش با آن روبرو بوده است، این پدیده ریشهای کهن در تمدنهای باستانی دارد.
سومریها با اختراع خط در 500 سال قبل از میلاد مسیح توانستند ضوابطی را برای نگهداری سوابق بمنظور اعمال کنترل در مدیریت بوجود آورند. مدیریت در جوامع سومریها، مصریها، چینیها و ایرانیان باستان، رایج بوده است، در آثار کتبی باقیمانده از آنان به مفاهیم مدیریت از قبیل برنامهریزی، تقسیم کار، کنترل و رهبری اشاره شده است.
با این وجود پیشرفت مدیریت تا انقلاب صنعتی محسوس نبود. در سال 1776 آدام اسمیت[6] با اطلاعاتی که از کارخانه سنجاقسازی بدست آورد محسنات تقسیم کار را اعلام کرد. که خود گامی در جهت سازماندهی و مدیریت بود. در سال 1832 چارلز بابیج[7] ریاضیدان انگلیسی و سازنده ماشین حساب مقالهای به نام «دربارة اقتصاد ماشینها و کارخانهها» در زمینه تولید نوشت، بابیج در این مقاله برای اولین بار موضوع اختلاف در مهارت و نقش آن در تعیین مقدار دستمزد و نیز مفاهیمی از مهندسی صنعتی را به بحث گذاشت. به اعتقاد چارلز بیرد[8] نوشتههای بابیج مبنای کارها و مطالعات تیلور برای تدوین مدیریت علمی قرار گرفت.
قرن بیستم و آغاز مطالعه منظم علمی مدیریت
در اوایل قرن بیستم، سه تن از بنیانگذاران اصلی علم مدیریت به طور مستقل از یکدیگر مشغول مطلعه و تحقیق در مورد سازمانها و مدیریت بودند. آنها فردریک تیلور[9] امریکایی، هنری فایول[10] فرانسوی و ماکس وبر[11] آلمانی بودند که تحقیقات و نوشتههایشان اساس دورة کلاسیک مدیریت نوین را پایهگذاری کرد.
دوره کلاسیک[12]
الف) مدیریت علمی
ب) تئوری اداری
ج) بوروکراسی
مدیریت علمی:[13]
از اواخر قرن نوزدهم میلادی گروهی تلاش کردند اصول مدیریت را با به کارگیری روشهای مهندسی در «طراحی شغل» علمیتر سازند، و در این جهت مطالعات اولیه روانشناسان صنعتی، که «رویههای آزمایشی انتخاب پرسنل» را به کار میبردند بدانها کمک کرد. این گروه تلاش خود را بر «طراحی اثربخشی کارکنان» متمرکز کردند. (رضائیان، 1370، ص11)
فردریک تیلور که به پدر مدیریت علمی معروف است، با توجه به تجربیاتی که در سطوح مختلف شغلی در صنعت کسب کرده بود، در موقعیت ممتازی قرار داشت تا تحقیقات و نظریات خود را در ارتباط با افزایش و بهبود تولیدات صنعتی ارائه دهد. نتیجه سالها تلاش او در حل مشکلات تولید در کارخانههای سرتاسر آمریکا اصولی بود که در کتابی تحت عنوان «اصول مدیریت علمی» در سال 1911 میلادی انتشار یافت. (شیرازی، 1373، ص40)
تیلور اساس سیستم مدیریتی خود را به صورت ساده بدینگونه بیان میکند «مدیریت خوب مدیریتی است که تقریباً بدانیم چه کاری را میخواهیم کارگران انجام دهند و سپس نظارت کنیم که آن کارها را به بهترین و ارزانترین روش انجام دهند. هیچ سیستم یا طرح مدیریتی موفق نمیشود مگر اینکه در درازمدت رضایت کارفرما و کارگر را بهمراه داشته باشد.» این جملات تیلور فرضیههای اصلی مدیریت علمی او را تشکیل میدهند. ریموند ویلرز، اصول مدیریت علمی تیلور را این چنین برمیشمارد.
1ـ اصل مطالعه ـ زمان[14]: تمام کوششهای تولیدی بایستی از طریق مطالعه دقیق زمان اندازهگیری شود و زمان استاندارد برای تمام کارهائیکه در کارگاه انجام میشود تعیین گردد.
2ـ اصل تکه ـ مزدی[15]: دستمزدها بایستی متناسب با تولید و میزان آنها براساس استانداردهایی باشد که بوسیله مطالعه زمان تعیین شدهاند. در نتیجه، به یک کارگر بایستی بالاترین سطح کاری که قادر به انجام آن است داده شود.
3ـ اصل تفکیک برنامهریزی از اجرا[16]: مدیریت بایستی عهدهدار تمام مسئولیتهای برنامهریزی باشد و اطمینان حاصل نماید که انجام کار محوله از نظر فیزیکی امکانپذیر است. برنامهریزی بایستی براساس مطالعات زمان و دیگر دادههای در ارتباط با تولید که بطور علمی تعین و بطور منظم دستهبندی شدهاند باشد.
4ـ اصل روش علمی کار[17]: مدیریت بایستی مسئولیت و روشهای (انجام) کارها را بعهده بگیرد و بهترین روشها را به طور علمی تعین کرده و کارگران را مطابق روشهای از قبل تعیین شده آموزش بدهد.
5ـ اصل مدیریت و کنترل[18]: به مدیران بایستی اصول علمی مدیریت و کنترل و آموزش داد.
6ـ اصل مدیریت کاربردی[19]: کاربرد دقیق اصول بایستی مجدداً بررسی شوند و سازمانهای صنعتی بایستی مجدداً بررسی شوند و سازمانهای صنعتی بایستی به گونهای طراحی شوند که به بهترین نحوی به هماهنگی فعالیتهای متخصصین مختلف نایل آیند. (شیرازی، 1373، ص41-40)
بطور کلی، تیلور با بررسی ساختار سازمانها در سطوح میانی و تحتانی مدیریت و تحلیل روندها و روشها در سطوح عملیاتی سازمانهای صنعتی ـ تولیدی، تأکید افراطی بر افزایش تولید و کارایی سازمانها داشت و از پرداختن به عوامل انسانی چون انگیزههای درونی، علائق، احساسات و روابط انسانی در سازمانها غفلت کرد. اما علیرغم نقایص این تئوری، تیلور نخستین کسی بود که ثابت کرد که با مطالعه علمی مدیریت میتوان کارایی را افزایش داد.
اثرات و کاربرد تئوری مدیریت علمی در سازمانهای آموزشی:
طبیعتاً، اثرات جنبش مدیریت علمی در تمام سازمانها از جمله سازمانهای آموزشی احساس شد. متأثر از این تئوری، مدیران مدارس و رؤسای نواحی آموزش و پرورش از طریق افزایش تعداد دانشآموزان در کلاسها و کاهش هزینهها سعی کردند به هدف ارزان اداره کردن مدارس دست یابند. همانگونه که تیلور برمیزان تولید و دستیابی به اهداف سازمانهای دولتی تأکید داشت. مسؤلین و مدیران آموزشی با بکارگیری روشهای علمی و استاندارد شده و کنترل مستمر سعی بر این داشتند که بازدهی کمی را با حداقل مخارج افزایش دهند. معلمین به نوبه خود بر نتایج و تعداد قبولیها در آخر سال تحصیلی بسنده کردند. در واقع، اهداف پرورشی از عملکرد نهادهای آموزش و پرورش حذف گردیدند و آموزش آنهم به طور ناقص و انفعالی مورد تأکید و تأیید قرار گرفت. با گذشت سالها از تئوری تیلور هنوز در زمینههایی چون استفاده از استانداردها و افزایش کارایی در مدارس اثرات نظرات تیلور بوضوح مشاهده میشوند. (شیرازی، 1373، ص42)
تئوری اداری[20]:
همزمان با تحقیقات و شکلگیری جنبش مدیریت علمی تیلور در آمریکا، مهندس فرانسوی بنام هنری فایول (1925-1841) مشغول تحلیل و بررسی سازمانها بود. در حالیکه نوع مدیریت تیلور بواسطه تجربیاتش معطوف به سطوح پایین سلسله مراتب سازمانی عمدتاً در سطح عملیاتی تولید و کارگران بود، هنری فایول که فردی از طبقه بورژوای با تجربه سی سال مدیریت در مقام مدیرکل یک شرکت بزرگ ذوب آهن بود نظریاتش را در ارتباط با سطوح بالای سلسله مراتب سازمانی و مدیران مطرح کرد. (همان، ص42) فایول کل سازمان را پیکره واحدی میدید که فعالیتهای آن به شش دسته تقسیم میشد: فنی (تولیدی)، بازرگانی (خرید و فروش و مبادله)، مالی (تعیین منابع مالی و مصرف بهینه)، ایمنی (حفاظت از اموال و افراد)، حسابداری (تعیین وضع موجود مالی)، وظایف مدیری (برنامهریزی، سازماندهی، فرماندهی، هماهنگی و کنترل).
فایول ضمن بیان این واقعیت که: «... در امور مدیریت هیچ چیز مطلق نیست» روشها و فنونی را که در تجربه به آنها رسیده بود و آنها را در تقویت پیکرة سازمان یا انجام وظایف مدیریت مفید میدانست، به عنوان اصول چهاردهگانه مدیریت ارائه کرد:
1ـ تقسیم کار[21]: کاهش تعداد کارهایی که هر کسی در محدودة معینی انجام میدهد، یا تعداد مسئولیتهایی که یک مدیر دارد، موجب افزایش مهارت و بهبود عملکردش میگردد.
2ـ اختیار[22]: حق صدور دستور و به اجرا درآوردن آن را به کمک پاداش یا تنبیه، اختیار میگویند. مسئولیت داشتن، به پاسخگو بودن در برابر نتایج گفته میشود؛ اختیار و مسئولیت باید با هم متناسب باشند.
3ـ انضباط[23]: اطاعت و تعهد ناشی از توافقهای مدیر با کارکنان را انضباط مینامند؛ خواه به صورت نوشته باشد یا به صورت عرف و خط مشیهای نانوشته، انضباط بیشتر حاصل توان رهبری مدیر است.
4ـ وحدت فرماندهی[24]: اختیار دستور دادن به کارمند باید مختص یک مدیر باشد؛ کارمند باید بداند از چه کسی دستور میگیرد و در برابر چه کسی مسئول است.
5ـ وحدت مدیریت[25]: برای اجرای برنامه واحد باید مدیر واحد وجود داشته باشد؛ چنین مدیری باید تمام فعالیتهایی را که دارای هدف یگانه است با هم هماهنگ و رهبری کند.
6ـ وابستگی منافع فردی به هدف کلی[26]: در هر سازمان، منافع یک عضو یا گروه نباید بالاتر از منافع و هدفهای کلی قرار بگیرد؛ مدیر موظف است با قراردادن الگوهای خوب، میان منافع فردی و سازمانی همبستگی ایجاد کند.
7ـ جبران خدمات کارکنان[27]: در ازای کار انجام شده، باید به تمامی کسانی که بطور موثر برای رسیدن به هدف کوشیدند پاداش منصفانهای پرداخت شود؛ روشهای متعددی برای پرداخت پاداش هست ولی مبلغ پرداختی باید تا حد امکان رضایت کارکنان و کارفرمایان را فراهم آورد.
8ـ تمرکز[28]: سازمانها، مانند سایر ارگانیزمهای حیوانی یا اجتماعی، به هماهنگی و هدایت از سوی یک سیستم مرکزی نیاز دارند، ولی میزان مناسب تمرکز و عدم تمرکز در فعالیتها به شرایطی بستگی دارد؛ معمولاً درجهای از تمرکز مطلوب است که باعث به کار افتادن تواناییهای کارکنان به بهترین وجه باشد.
9ـ سلسله مراتب[29]: خط فرمان یا مسیر دستور، بر حسب اهمیت از مقامات بالای سازمان شروع و به کارمندان جزء آن ختم میشود. هر نوع ارتباط رسمی از طریق خط فرمان صورت میپذیرد و وحدت مدیریت را ممکن میسازد. ولی گاهی خط فرمان بیش از حد طولانی است و موجب کندی ارتباطات و تصمیمگیریها میشود.
و...