دانلود پاورپوینت تب با منشا ناشناخته (Fever of unknown origin)

اختصاصی از فی توو دانلود پاورپوینت تب با منشا ناشناخته (Fever of unknown origin) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

Definition:

 Defined by Petersdorf and Beeson in

    1961:

1. 1. Fever > 38.3 °C on several occasions
2. 2. Duration of fever 3 weeks
3. 3. Uncertain diagnosis after one week of

    study in the hospital

 Refinements of the definition have been proposed:

1. 1. Elimintaing in-hospital evaluation requirement (since outpatient evaluation has become more

     sophisticated).

1. 2. Expanding definition to include nosocomial
2. neutropenic vs. HIV fevers that might

    not be prolonged

Epidemiology:

 Over the past century, the most common causes 

    of FUO have not Changed

 Scientific and technologic advances have refined  

    the def.

Undiagnosed FUO’s dropped from > 75% in

    1930’s to < 10% in 1950’s.

 Since then, this number has been   increasing

Epidemiologic Variables:

Geography : increased ease in travel during the 21st century resulted in transposition of previously geographically  restricted illnesses.

Age: FUO’s in children are usually secondary to self limited viral syndromes, while pt’s > 65 yrs old usually have multisystem disease.

 AIDS: vast majority are infectious, minority malignant.

 Neutropenia: most frequently bacteremia or fungemia, confounding variables are underlying malignancy, drugs, blood products,possible allograft rejection.

شامل 24 اسلاید powerpoint

مقاله در مورد منشا بار الکتریکی

اختصاصی از فی توو مقاله در مورد منشا بار الکتریکی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه13

بخشی از فهرست مطالب

مقدمه

یک آزمایش ساده

تاریخچه انتخاب نامهای مثبت و منفی

بررسی کمی نیروی موجود میان ، بارهای الکتریکی

کاربرد نیروهای الکتریکی بین اجسام باردار

بار الکتریکی کوانیده

منابع

مقدمه :

اگر یک روز خشک و آفتابی روی قالی راه بروید، به محض این که دستتان با دستگیره فلزی تماس پیدا می‌کند، جرقه ایجاد می‌شود. و یا هنگام باریدن باران ، آذرخش و رعد و برق را بارها ملاحظه کرده‌ایم. تمام این موارد حاکی از این است که مقدار زیادی بار الکترونی در اجسام پیرامون ما و حتی در بدن ما ذخیره شده است. خنثی بودن غالب اشیا مشاهده‌ پذیر و قابل لمس جهان ، از لحاظ الکتریکی ، این واقعیت را تایید می‌کند که تمام اشیا حاوی تعداد زیادی بار الکتریکی مثبت و منفی هستند که چون تعداد این دو نوع بار الکتریکی یکسان است، لذا از نظر آثار خارجی کاملا اثر یکدیگر را بی‌اثر می‌کنند. فقط هنگامی که این توازن زیبای الکتریکی از بین برود، طبیعت آثار بارهای مثبت و منفی آشکار می‌شود. بنابراین زمانی که گفته می‌شود، جسمی باردار است، منظور این است که بار الکتریکی در جسم اندکی نامتوازن شده است.

 

یک آزمایش ساده

یک میله شیشه‌ای را در دست خود گرفته و با پارچه ابریشمی مالش دهید. عمل مالش سبب می‌شود که مقدار کمی بار الکتریکی از یک جسم به جسم دیگر منتقل شود، و لذا خنثایی الکتریکی آن دو به هم می‌خورد. حال اگر این میله باردار بوسیله یک رشته نخ از نقطه آویزان کنیم وسیله شیشه‌ای دیگری را که به صورت مشابه باردار شده است به این میله نزدیک کنیم، دو میله یکدیگر را می‌رانند. اما اگر یک میله پلاستیکی را که با یک پوست خز باردار شده است به این میله نزدیک کنیم، در این صورت میله پلاستیکی انتهای باردار میله شیشه‌ای آویزان شده را جذب می‌کند.

بنابراین نتیجه می‌گیریم که دو نوع بار الکتریکی وجود دارد. یک نوع از آن ، یعنی بار الکتریکی که روی شیشه مالش داده شده ایجاد می‌شود را بار مثبت و نوع دیگر ، یعنی بار الکتریکی ایجاد شده روی میله بار منفی می‌نامیم همچنین نتیجه می‌گیریم که بارهای الکتریکی همنام یکدیگر را دفع می‌کنند و برعکس بارهای الکتریکی غیر همنام همدیگر را جذب می‌کنند.

تحقیق در مورد دیدگاه فروید درباره منشا دین

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد دیدگاه فروید درباره منشا دین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه17

درباره منشا دین

دیدگاه فروید درباره ی منشاء دین: فروید ترس را منشا اعتقاد به خدا و پیدایش دین پنداشته واین نظریه که گاهی آن را به مارکس نیز نسبت می دهند، بسیار قدیمی و کهنه است و به روایت مورخان نخستین بار از سوی یک شاعر رومی به نام »تیتوس لوکریتوس« ، متوفای 99 میلادی، به صورت یک تخیل شاعرانه ابراز گردیده است که »لوکریتوس« در شعر خویش سروده است:

دیدگاه فروید درباره ی منشاء دین: فروید ترس را منشا اعتقاد به خدا و پیدایش دین پنداشته واین نظریه که گاهی آن را به مارکس نیز نسبت می دهند، بسیار قدیمی و کهنه است و به روایت مورخان نخستین بار از سوی یک شاعر رومی به نام »تیتوس لوکریتوس« ، متوفای 99 میلادی، به صورت یک تخیل شاعرانه ابراز گردیده است که »لوکریتوس« در شعر خویش سروده است: »نخست ترس بود که خدایان را آفرید« و فروید بعد از آن شاعر، سعی کرده همین تخیل را با استفاده از مبانی روانکاوی ساخته ی خود به صورت یک واقعیت علمی درآورد واز جمله چنین می گوید: »حوادث بی حس و سوانح بی رحمی که حیات ما را تهدید می کنند،‌اگر آنهارا به طبیعت کر وکور نسبت دهیم احساس ناامنی و بی پناهی به شدت ما را آزار می دهد. زیرا هیچ راهی برای کنار آمدن یامقابله با آن نیروهای بی روح وانعطاف ناپذیر وجود ندارد، اما اگر آن نیروها به موجودات ذی شعور و دارای عواطف نسبت دهیم،در صورت لزوم خواهیم توانست از طریق التماس و عبادت و قربانی ها، دل آن موجودات زنده را به دست آوریم« . آنگاه فروید دیدگاه خود را اینگونه خلاصه می کند:»آدمیان به جای همه ی عوامل ترس آفرین به منشا مشترکی معتقد گشته و آن را خدا نامیدند ودرحقیقت خدا مخلوق انسان است نه خالق او«(1)
فروید در تحلیل خود دو امر مربوط به دین (یعنی احساس نیاز به دین و منشا به وجود آمدن دین) را با هم اشتباه گرفته است. به علاوه اگر منشا دین ترس می بود می بایستی ترسویی ملازم دینداری ودلاوری منافی دینداری باشد وترسوترین انسانها دیندارترین آنها و دلاورترین انسانها دورترین آنها از دین باشد، در صورتی که تاریخ ا دیان عینا عکس اینها را نشان می دهد و اما این عبارت فروید که : »در حقیقت خدا مخلوق انسان است نه خالق او!« که ژرژ پولیستر نیز در مقدمات فلسفه آن را تکرار می کند، بی گمان نشانگر این است که آنان حتی از ساده ترین و معروف ترین اصطلاحات فلسفی یعنی تفاوت های »وجودخارجی« و »وجود ذهنی« ناآگاه بوده اند. زیرا آنچه انسانها را آفریده است - نه وجود ذهنی بلکه - وجود خارجی خداست؛ و آنچه انسانها د رذهن خود پیدا کرده اند، وجود ذهنی - نه وجود خارجی خداست - و اگر تصور اشیا، خلق کردن آنها شمرده شود؛ پس هر کودکی آسمان و زمین و زمان و پدر ومادر خود و وجود خودش راهم خلق کرده است!
استنباط فروید از روانکاوی : در غالب جوامع اتفاق می افتد افرادی در خانواده هایی به دنیا می آیند که علت فقر وبی بضاعتی امکان تامین خواسته ها و امیال غریزی (اعم از جنسی و غیره) را ندارند و برای امکان ایجاد تامین آن خواسته ها، استعدادهای نهفته ی خود را به کار می اندازند و برخی از آن استعدادهای نیرومند و نافذ، مستقیما در راه اندوختن سرمایه های مادی و برخی در راه اندوختن سرمایه های معنوی و هنری مانند شعر و نقاشی واختراعات و ابتکارات و علوم و معارف به کار انداخته می شود. در نتیجه نوابغی در شعر و فلسفه و همچنین اختراعات و ابتکارات و صنایع محیر العقول از خانواده های فقیر و بی بضاعت به وجود آمده اند و اکثر فلاسفه و نوابغ و رهبران جنبشهای عظیم جهانی ازخانواده های بی بضاعت سر بیرون آورده اند. فروید همین امر طبیعی و معروف ومعلوم العله را یک معادله ی چند مجهولی پنداشته و آن را دستگاه روانکاوی ساخته ی خود قرار داده و با کمال تعجب نیل به مقام پیامبری ورسالت سماوی را هم مشمول همین قاعده نموده و گفته است:»غرایز وقتی به علت نبودن امکانات ارضا نگردید و سرکوب و پس رانده شد به روان ناخودآگاه شخص نقل مکان می کند واز آنجا به صورت فعالیتها و رفتارهای مقبول جامعه خود را بروز می دهند و خلاقیتهای علمی و هنری و همچنین پیامبری همه و همه تصعیدو پالایش وتجلی همان نیاز سرکوب شده ی جنسی است و منشا دین،‌عقده و نیاز سرکوب

دانلود مقاله منشا اعتیاد جوانان به مواد مخدر

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله منشا اعتیاد جوانان به مواد مخدر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مشخصات این فایل
عنوان: منشا اعتیاد جوانان بین 14 تا28 سال به مواد مخدر
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 26

این مقاله درمورد منشا اعتیاد جوانان بین 14 تا28 سال به مواد مخدر می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله منشا اعتیاد جوانان به مواد مخدر می خوانید :

فصل سوم
پدیدارشناسی   :
روش شناسی هوسرل:
درپدیدارشناسی هوسرل،ابتدابامشاهده هرپدیده ای به ظواهرشیئ پی میبریم،ظواهری که دیگران ان راتعریف کرده ودرقالب واژه هاومفاهیمی خاص محصورکرده اند.این طبیعت شیئ ویامعنای طبیعی واقیت است.
برای درک روش شناسی هوسرل بایدبه دیدگاه او نسبت به هستی برگشت.که هوسرل"دوانگاری"روش شناختی کانتی وکانت گرایان جدید رابه شیوه اینو مطرح
می نماید.برخلاف روش فوق ،هوسرل بران شدکه هستی دردوشکل متفاوت از هم
 می تواند مورد شناسایی ما قرارگیرد،    یکی شکل"طبیعی"ان،دیگری شکل" خنثی"یا"پدیداری" آن بنابراین بررسی هستی اجتماعی از واقعیتی پدیداری تشکیل می شودکه بنببرزندگی وقوانین درونی ان،اگاهانه دررابطه بادیگران قرارمی گیرد.
واقعیت اصلی ازنظرهوسرل عبارت است ازواقعیت پدیداری که در پشت قوانین مصنوعی جامعه محصوراست وتنها وقتی می توان این واقعیت را ازپشت پرده های اهنین قوانین طبیعی شناخت که"نیت"عمل اگاهانه ای فردموردبررسی قرارگیرد.
روش کاهش پدیدارشناختی
باید روشی نو درانداخت تا حرکت پژوهش را ازسطح، به عمق ممکن سازد. هوسرل این روش را"کاهش پدیدارشناختی متعالی یا فرارونده" نامید وی مدعی بود با این روش به «خوداشیاء» یابه واقعیت اصلی هستی-که در اینجا انسان و روابط متقابل او مورد نظر است می توان رسید و ازسطح ظهور و نمود مصنوعی اشیاء وافراد جامعه به واقعیت اصلی آنها پی برد؛ یعنی همان شعار اصلی وی برگشت به اشیاء.
بنابراین فردبامطالعه واقعیت اجتماعی تنهاوقتی موفق به شناخت حقیقت اشیاء خواهدشد،که از سوی بطلان روش موجوددرمطالعات فرهنگی واجتماعی رادرک نماید وازسوی دیگربه درستی روش فوق واقف شود.
برگشت به هستی واقعی وعینی اشیاء همانطورکه درخارج است،به نظر هوسرل تنهاباانجام روش کاهش پدیدارشناختی ممکن است.

مراحل روش کاهش پدیدارشناختی
1-مرحله تهی سازی در اولین مرحله ی روش شناختی پدیدارشناختی، پژوهشگر باید هرگونه تصورات، بلورهاومعتقدات قبلی رانسبت به شی موردمطالعه رهاکند.
2-مرحله ی بازنگری:حال اگرمرحله ی اول را پشت سربگزاریم به مرحله ی دیگری در روش شناسی هوسرل واردمی شویم که مرحله ی دوم درروش کاهش پدیدارشناختی هوسرل یا«بازنگری بازتابی»نامیده شده است؛بدین معنی که پژوهشگربرای جلوگیری ازدرگیر شدن مجرد درمفاهیم، ورسیدن به واقعیت خنثی یاپدیداری شیئ، خودرا از موقعیت طبیعی مجزا می کند و ازدایره وتنگنای موقعیت به بیرون گام می نهد. بنابراین می توان دومرحله ی خرد تر را درمرحله گام بازنگرانه تشخیص داد. مرحله یکم که مرحله جداشدن از موقعیت ومرحله دوم بیرون گام نهندن از موقعیت وموقعیت را دربرابرقراردادن می باشد.
3-مرحله تحلیلی نیتی:پس از این مرحله است که می توان «عمل نیت دار» یاعمل معطوف به عمل نیتمند را از«هدف نیت شده ی» فردجدانمود. عمل«نیت مند»عبارت است ازرسش پژوهشگروتلاش وی برای درک موضوع مطالعه است،درحالی که خودموضوع نیزهدف نیت شده است،وبنابراین هردوسوی پژوهش مبتنی بر نیتند.به عبارتی دیگر باید دریافت که هرهدفی فاعلی داردوهرفاعلی یاعملی نیت وهدفی رادنبال می کند.پس بایدتقابل این دوعمل:عمل نیت مند وعمل نیت شدهراازهم بازشناخت این تقابل به نسبتی بودن،انتخابی بودن،پدیداری بودن جهان اجتماعی دست یافت.شناخت دراین مرحله رامی توان مبتنی بر نوعی «تحلیل نیتی»دانست.
4-خودبازنگر: درچهارمین مرحله ،"خود"بازتابی رشد می کند. بدین معنی که فاعل ، خود را برای موضوع،وموضوع را برای فاعل می نمایاند.دراین جدل نمایان گری،بازتاب کننده همچنان پایداروبدون تعقیرباقی می ماندتابتواندصرفاواقعت نمایان شدهوپدیدارگشته راتوصیف کند.دراین مرحله محقق تمتم موضوعات باتوجه به نیات ومفاهیم ونیات پنهانی وموجوددر«روابت متقابل ذهنی»رامی توانند باحفظ خنثی بودن شیوه پدیداری توصیف می کند.پژوهشگردراین مرحله قادراست تاهیچ چیزراتفسیربه رای نکند ،بلکه سعی می کند ماهیت وواقعیت اشیاءرانشان دهد.به عبارتی دیگر پژوهشگردربیرون از موقعیت ثابت باقی می ماند ودرحال مشاهده درتحلیل ثابت
می ماندولی واقعیت همیشه درحال حرکت است.
5-روابت متقابل ذهنی ساختی:سرانجام درپنجمین مرحله که به واقعیت های نیت داروحقیقی رسیده ایم ومفاهیم مصنوعی  وطرزتلقی ها ی«طبیعی» ازانها زدوده شده است،می توان دریافت که انچه میان افراد ودرروابط«متقابل ذهنی»انسان می گذرد،مسائل خصوصی وشخصی نیستند،بلکه جملگی معانی واعتباراتی هستندکه ناخوداگاه تمام افراددرتشکیل ان سهیم بوده اند.درهقیقت هدف وکنش مردم ،گرچه انفرادی درک یاعمل شود-هیچگاه فردی نیست،بلکه نیات اجتمتعی وجمعی محسوب می شوندومی توان نمودار مشترک ونیات مشترک مردم در یک جامعه باشد.
الفردشوتز(1899-1959)

روش شناسی:(جدل گرائی)
روش مطالعه وپژوهش شوتزازجهان پدیدارشناسی یاجامعه-برخلاف گرایش شدیدوی به مطالعات خردگرای  غیرانتقادی-روش جدلی است.
این دیدگاه جدلی ازدوسو نمایان می شود:
1-جهان پدیدارشناختی،یاجامعه شوتزی،حاصل برخوردمتقابل میان ذهن هایی تفسیرگرمردم استکه همیشه،وبناگزیر،درجدالی میان ذهن فردوذهن دیگران درگیراست.پس یک سوی این جدل ،به روابط میان کنش نیت مندباهدف نیت شده در دیگران،که خود تجلی دهنده ی کنش نیت مندشخصی یاگروهی است ودرمقام وموضع هدف نیت شده قرارداردبرمی گردد.
2-سوی دیگراین رابطه جدلی میان انسان کنش مندازیک طرف جامعه ساختی وهنجارهای فرهنگی وطبقه بندی شده موجودازطرف دیگر است.بقول شوتز ؛جهان عبارت ازموقعیتهای«طبیعی»ای است که دربرابرماقرارداردودربرابراهداف مامقاومت می کنند،ومحصورکننده ماهستند.
3-وسرنجام اینکه «بشریت»انسان بایستی به معنای«تمام»ان ودررابطه ی باروابط اجتماعی اینکه میان انسان وانسان ومحیط برقرار شده است بایستی هدف علم وروش شناسی علمی قرارگیرد،ونه تنهاقسمتی ازان.پس ازیکسوبه مفاهیم «میان جدلی»واقعیت اجتمتعی اشاره می کند،وازجهتی به نیازی برای ساخت قوالبی که توان شناخت این کلیت وروابط جدلی ان راداشته باشد.

واقعیت گرائی وپرهیز:
شوتز،به همان میزان که اندیشه برخوردجدلی راازپدران فلسفی المانی فراگرفت.اندیشه واقعیت گرایی ومطالعات عینی به گونه ایی که قابل اندازه گیری وازمونهای ازمایشگاهی باشد رابویژه ازوبراموخت.بدیگرسخن طریق مطالعات وتعریف علم بگونه ای است که بتوان ازطریق ازمونهاوابزارهای عینی به درک وقایع رسید.دراین معناشوتزتاکیدداردکه جامعه شناس بایستی باموضوع موردپژوهش خویش ارطباز متقابل ویاکنش متقابل داشته باشد،بلکه بایستی بااستمذاذازبهره ی بازنگری ،خودرااز موقعیت مورد مطالعه خارج نموده وبا اتکاء به «تهی سازی»موضوع رامورد«مشاهده»قراردهد.
جامعه شناس بایستی ازبدیهی شمردن قضاوت های ارزشی جامعه پرهیزکندتابتواندموضوع علم رامورد«مشاهده»قراردهد.
سنخ سازی آرمانی:انگاره وکفایت
انگاره هاساختهای دست دومی هستندکه می توانند کنش-واکنشهای حیات رانشان دهند.والبته نه حیات واقعی ،بلکه انچه که جامعه شناس از واقعیت فرامی گیردودرقالب سنخ هایاانگاره هاقرارمی دهد.بنببراین برای ازمون دقت بایستی توجه داشت که این ساختهابایستی:
1-دارای همخوانی منطقی باشند
2-دارای قوه تفسیر ذهنی ازواقعیتهای موردمشاهده باشند
3-وسرانجام اینکه جامعه شناس بایستی کفایت کشف رابطه میان کنش وساخت انگاره راداشته باشد.
احتمال درپیش بینی:
شوتزدرمطالعه رویدادهائی که،به گونه ای،به قلمروی اینده تعلق می گیرند ونتایج انهاروزگاری بعد مشخص می شود،بادید احتمال می نگرد.بدین معنا که پیش بینی درباره ای مسائل ورخدادهای اینمده یجوامع ،تنهامی تواند حاکی از قضایایی کلی و عمومی باشند.این گونه اطلاعات،یامدلهاوسنخ های ارمانی هیچ گاه نمی تواننددستمایه ای برای محاسبه دقیق واقعیت به شمارروند.پس مطالعه اینده جوامع،ازنظر شوتز،براساس احتمالات و پیش بینیهای عمومی وکلی استوار است."(تنهای،صفحه335-357،چاپ1374)
 
"ادموندهوسرل(1859-1938)
روش شناسی پدیدارشناختی:
 بنیان گزارفلسفه پدیدارشناسی،اونخست دیدگاه روانشناختی گرایی وتضادگرایی راازعلوم روانشناختی فراگرفت،اوبااستفاده ازمبانی ومفاهیم ایده الیسم المانی ،پایه هایی مکتب پدیدارشناسی رااستخراج وبنیان نهاد.
سرچشمه اصلی پدیدارشناسی ،درواقع مکتب تفهمی است وسرسلسله دار ان هوسرل است.البته باید خاطرنشان نمودکه درتاریخ فلسفه،خصوصادرغرب مکتب پدیدارشناسی اززمان پارمیندس پاگرفت .چنانچه اساس ان برمفهوم "دوانگاری"شکل گرفته،بدین معنی که جهان دوگانه است.
برخی ازفلاسفه معتقدند ذهن انسان در مقام معرفت ناقص است.همانگونه که ابزار شناسانیکه انسان دردست داردناقص است.
هوسرل درابتدانیز دارای دیدعواملی(عوامل گرا)است وسپس به وادی تفسیرگرایی گام نهاد.
جامعه شناسی میان ذهنی:
الفردشوتزدرسال1899دروین چشم به جهان گشود.
طرح تئوری "کنش"رامطرح نمود
نشرکتاب معروف تحت عنوان«پدیدارشناسی دنیای اجتماعی»درسال1967
بانزدیک شدن جنگ جهانی دوم به امریکامهاجرت کرد
درسال1959درامریکاچشم ازجهان فروبست
هستی شناسی:جهان وواقعیت به زبان شوتزدردولایی دیدنی می شود:یکی لایی طبیعی که محصوردرمفاهیم طبقه بندی شده فرهنگی ومعرفت عامه ی موجودمی باشد،ودیگری واقعیت پدیدار شناختی که نشانگررابطه متقابل،از یک سو،میان انسانی است که جهان رابانیت وهدفی به تفسیر می نشاند،وازدیگرسو،واقعیتی که در برابرنیات واهداف انسان پژوهنده معنای پدیدارشناختی خاصی رادر بردارد.این رابطه متقابل درهوسرل رابطه ای میان کنش نیت کندوهدف نیت شده تعریف شد.

بخشی از فهرست مطالب مقاله منشا اعتیاد جوانان به مواد مخدر

مقدمه
بیان مساله
ازجمله عوامل موثربراعتیادجوانان:
ضرورت تحقیق
اهداف تحقیق
تعریف مفاهیم
تعریف اعتیاد :
تعریف معتاد:
ویژگیهای افرادمعتاد:
فصل دوم
مقدمه
اهم نتایج :
خلاصه تحقیق:
ادبیات نظری:
پدیدار شناسی
محورهای اساسی پدیدارشناسی
پدیدارشناسی اعتیاد
تعریف مفاهیم نظری
فصل سوم
پدیدارشناسی   :
روش شناسی هوسرل:
روش کاهش پدیدارشناختی
مراحل روش کاهش پدیدارشناختی
روش شناسی:(جدل گرائی)
واقعیت گرائی وپرهیز:
احتمال درپیش بینی:
روش شناسی پدیدارشناختی:
جامعه شناسی میان ذهنی:

ذوب یخ هاى قطب جنوب

اختصاصی از فی توو ذوب یخ هاى قطب جنوب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

چه کسى دیواره یخى لارسن را مى شناسد؟ این کوه عظیم یخى شناور در آب هاى دریا که در ارتباط با یخچال هاى خشکى شبه جزیره قطب جنوب است، زمان درازى تنها براى پژوهشگران قطب جالب بود. لیکن در سى و یکم ژانویه سال 2002 ناگهان این غول یخى نظر تمام جهانیان را به خود جلب کرد. دلیل: عکس هاى ماهواره هاى ناسا نشان دادند که چگونه ظرف یک فاصله زمانى پنج هفته اى تکه بزرگى از یخ به حجم 3250 کیلومترمربع تقریباً به بزرگى مالورکا _ از دیواره یخى لارسن جدا شد. کارشناسان حدس مى زنند که آب حاصل از ذوب یخ ها همچون چشمه هاى کوچک بى شمار به داخل دیواره یخى راه یافته و آنجا یخ زده و بدین ترتیب حجمى اضافه تشکیل شده که قاعدتاً از تکه یخ غول آسا جدا شده است. این تکه یخ که به نام «لارسن ب» خوانده شد، 220 متر ضخامت و 720 میلیارد تن وزن داشت و به هزاران تکه کوچک تقسیم شد.

این نخستین بارى نیست که یخ موجود در قطب جنوب از بین مى رود. در ماه هاى مارس و مه سال 2000 تکه هاى بزرگى از کمربند یخى جدا شده و از بین رفتند. یک رکورد جهانى تا آن زمان، تکه اى از یخ به بزرگى ده هزار کیلومترمربع جدا و به سمت دریاى روس (Ross) رهسپار شد.

این فایل دارای 26 صفحه می باشد.