فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مرگ

اختصاصی از فی توو مرگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

لینک دانلود و خرید پایین توضیحات

فرمت فایل word  و قابل ویرایش و پرینت

تعداد صفحات: 20

 

چکیده

مرگ تنها پدیده مسلم زندگی و تنها اتفاقی است که همه ما از وقوع آن در آینده مطمئن هستیم. اما همیشه در اندیشه‌های خود آن را واپس زده و برای گفتگو در مورد آن همواره دچار تردید و دودلی هستیم. فرهنگ ما در مخفی کردن چهره خشن مرگ راهی بس طولانی را پیموده به طوری که در طب به جای کلمه «مردن» از لغت «در گذشته» استفاده می‌شود، حتی در مراسم جدید هم می‌کوشند حقایق مرگ را به نفع زندگی مخفی کنند. بحث از مرگ همیشه اضطراب‌انگیز است و به همین دلیل ما به گونه‌ای زندگی می‌کنیم که گویا مرگ برای ما حتی جزء احتمالات هم نیست. در حرفه پزشکی و پرستاری مرگ جزء لاینفک مواردی است که همواره رودرروی ایشان قرار دارد. شاغلین این حرفه در خط مرز حیات و مرگ بیمار در تلاش مداومند تا موجب بقای حیات وی شوند و از مرگ وی جلوگیری نمایند. در کنار بحث فلسفی از مرگ، مفاهیم جدیدتری چون مرگ مغزی و یوتنازی نیز امروزه مورد بحث و بررسی صاحب‌نظران در گوشه و کنار جهان است. در این پژوهش که یک مطالعه توصیفی و مقطعی است، نگارنده سعی دارد که ضمن بررسی دیدگاههای پرستاران در مورد مفاهیم اخیر، به بررسی در سه بعد آگاهی، نگرش و عملکرد پرستاران در مورد مرگ و احکام شرعی در مورد محتضر بپردازد. تعداد 58 پرستار و بهیار در پژوهش توصیفی مقطعی به طور تصادفی انتخاب شدند که 68 درصد مؤنث و 31/39 درصد مذکر و 06/62 درصد متأهل و 9/37 درصد مجرد بودند. ابزار پژوهش پرسشنامه بوده که در سه بخش تنظیم شد. نتایج تحقیق نشان داد که 4/60 درصد نمونــه‌ها تمایل به بحث در مورد مقوله مرگ دارند و 6/39 درصد تمایل ندارند یا تا حدودی تمایل دارند علیرغم حکم وجوب اجرای احکام محتضر 1/50 درصد اعلان نمودند که این احکام در بخش محل کار ایشان اجرا نمی‌شود. 51/15 درصد علت عدم اجرای احکام فوق را کمبود اطلاعات و 79/13 درصد کمبود امکانات می‌دانند. در ارتباط با یـــوتنازی 4/53 درصد مخالف انجام آن بوده و 2/36 درصد موافق و چنانچه یوتنازی در ارتباط با افراد نزدیک ایشان باشد، 3/31 درصد موافق یوتنازی هستند.

هم چنین 41/72 درصد مرگ مغزی را مترادف مرگ حقیقی دانسته و معتقد بودند در این شرایط می‌توان از اعضای حیاتی بیمار برای پیوند به سایر افراد نیازمند آن اعضاء استفاده نمود و در این مورد تفاوتی بین بیماران و افراد نزدیک خانواده مشاهده نشد.


دانلود با لینک مستقیم


مرگ

دانلود تحقیق ماهیت مرگ

اختصاصی از فی توو دانلود تحقیق ماهیت مرگ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق ماهیت مرگ


دانلود تحقیق ماهیت مرگ

دسته بندی :  علوم انسانی _ معارف اسلامی و دینی ، مذهبی

فرمت فایل:  Image result for word ( قابلیت ویرایش و آماده چاپ

حجم فایل:  (در قسمت پایین صفحه درج شده )

فروشگاه کتاب : مرجع فایل 

 


 قسمتی از محتوای متن ...

ماهیت مرگ قرآن کریم تعبیرخاصی دربارۀماهبت مرگ دارد .
قرآن در این موردکلمۀ((تَوَفَی))رابه کار برده و مرگ را ترفی خوانده است .
توفی و استیفا هر دو از یک ما ده اند (وفاء) هر گا ه کسی چیزی را به کمال وتما م وبدون کم و کسر دریافت کند وبه اصطلاح آنرا استیقا نماید درزبان عربی کلمۀ توفی رابه کار می برند ،مثل ((تَوَفــّیتُ الما لِ)) یعنی تما م مال رابدون کم و کسر دریافت کردم در24 آیه از آیات قرآن کریم این تعبیردرمورد مرگ آمده است.
از همۀ آنهاچنین استنباط می شود که مرگ از نظر قرآن تحویل گرفتن است.
یعنی انسان در حین مرگ به تمام شخصیت و واقعیتش درتحویل ما موران الهی قرار می گیرد و آنا ن انسان رادریافت می کننداز این تعبیر قرآن مطا لب زیر استنبا ط میشود.
الف-مرگ نیستی و نابودی و فنا نیست انتقال از عالمی به عالم دیگر واز نشئه ای به نشئه ای دیگر است به گونه ای دیگر ادامه می یابد .
ب-آنچه شخصیت واقعی انسان را تشکیل میدهد و ((من)) واقعی او محسوب میشود ،بدن و جهازات بدنی و هر چه از توابع بدن به شمار می زود نیست ،زیرا بدن و جهازات بدنی و توابع آنها به جائی تحویل نمی شود و در همین جهان تدریجاًمنهدم می گردند .
آن چیزی که شخصیت واقعی مارا تشکیل میدهد و((من)) واقعی ما محسوب می شود همان است که در قرآن از آن به ((نفس))و احیاناً به روح تعبیر شده است .
ج-روح یا نفس انسان که ملاک شخصیت واقعی انسان است و جاودانگی انسان به واسطۀ جاودانگی او است از نظر مقام ومرتبه وجودی در افقی مافوق افق ماده ومادیات قرار گرفته است .
مسلۀ روح و نفس و بقا ء روح پس از مرگ از امهامات معارف اسلمی است و چناکه قبلاً بیان شد نیمی از معرف اصیل غیر قابل انکار اسلامی بر اصالت روح ،و استقلال آن از بدن و بقاء بعد الموت آن استوار است .
همچنان که انسانیت و ارزشهای واقعی انسانی بر این حقیقت استوار است و بدن آن موهوم محض است .
تمام آیاتی که صریحاً زندگی بلا فاصله پس از مرگ را بیان می کنند که نمونه هائی از آنها دراینجا می آوریم دلیل است که قرآن روح را واقعیتی مستقل از بدن و باقی بعد از فنای بدن می داند .
برخی می پندارند که از نظر قرآن روح و نفسی در کار نیست انسان با مردن پایان می پذیرد ،یعنی پس از مرگ شعور و ادراگ و سرور و رنجی در کار نیست تا آنگاه که قیامت کبرا به پا شود و انسان حیات مجدد بیابد تنها آنوقت است که انسان بار دیگر خود را و جهان را می یابد ولی آیاتی که صریحاً حیات بلا فاصله پس از مرگ را بیان می کند دلیل قاطعی است بر رد این نظریه ، البته تنها قرآن نیست که اصلاحات رو حی را در آیات متعدد خود تأکید کرده است بلکه در حد تواتر در کتب حدیث و دعا ونهج البلا غه از جانب رسول اکرم (ص) م ائمه اطهار (ع) این مطلب تأ یید شده است .
حقیقت این است که انکار روح یک اندیشه پوچ و پسیدۀ غربی است که از حسی گرائی غربی سرچشمه می گیرد و متأ سفانه دامنگیر برخی

تعداد صفحات : 18 صفحه

  متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

پس از پرداخت، لینک دانلود را دریافت می کنید و ۱ لینک هم برای ایمیل شما به صورت اتوماتیک ارسال خواهد شد.

 
« پشتیبانی فروشگاه مرجع فایل این امکان را برای شما فراهم میکند تا فایل خود را با خیال راحت و آسوده دانلود نمایید »
/images/spilit.png
 

دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق ماهیت مرگ

پاور پوینت در مورد مرگ دولت

اختصاصی از فی توو پاور پوینت در مورد مرگ دولت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پاور پوینت در مورد مرگ دولت


پاور پوینت در مورد مرگ دولت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: PowerPoint (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد  اسلاید11

 

 

 

اندیشة سیاسی نیچه:

 

اندیشه سیاسی نیچه همچون وارسی گذشتة انسان و همچون بازتابی از آیندة او، با عبارتهایی تاریخی صورت بندی شده است. نیچه برخلاف هگل در تکامل اشکال زندگی و نهادها، نشانی از لحاظ و زوال می بینید که پیوسته رو به تشدید است. تکامل را یونانیان باستان به اوج رساندند، که روح اشرافیت و ضد برابری، امکان تعالی نوع بشر را فراهم آورد. با سقراط و افلاطون، غریزه های حیاتی و خلاق انسان به تدریج متحمل تهاجم های عیب جویانه و منفی خردگرایی شدند. مسیحیت، پیروزی اخلاق بردگان را براخلاق اربابان تضمین کرد.

 

لینک دانلود  کمی پایینتر میباشد

 


دانلود با لینک مستقیم


پاور پوینت در مورد مرگ دولت

تحقیق درباره انسان از مرگ تا برزخ

اختصاصی از فی توو تحقیق درباره انسان از مرگ تا برزخ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره انسان از مرگ تا برزخ


تحقیق درباره انسان از مرگ تا برزخ

فرمت فایل word: (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد صفحات : 36 صفحه

 

 

 

 

پیشگفتار

این مقاله درباره دوره اى بحث مى کند که ابتدایش مرگ و انتهایش دمیده شدن در صور و به پایان رسیدن عالم دنیاست . همان روزى که خورشید و ماه ، ستارگان و کهکشان ها، زمین و آسمان ، کوه و دریا، جن و انس و فرشتگان همه باید نداى حق را ((لبیک )) گویند و به سوى او بشتابند.

این دوره ، به خلاف دوره هاى قبل و بعد تاریک ترین ، مبهم ترین ، مخفى ترین ، پرحادثه ترین ، حساس ترین ، وحشتناک ترین ، خطرناک ترین و طولانى ترین دوران هاى سرگذشت انسان از مبداء تا معاد است

تا حال کسى نتوانسته است به روشنى بداند که آن جا، چه خبر است و چه واقع مى شود؟ تنها چیزى که انسان درباره برزخ و قیامت مى داند خبرهایى است که قرآن و روایات در اختیار او گذاشته است . آگاهى کامل از این خبرها هم هنگامى حاصل مى شود که انسان خود، به برزخ منتقل شود و حقیقت را از نزدیک لمس کند و بفهمد. هر کس براى این دوره دیدگاهى دارد که ما به چهار نظریه از آنها اشاره مى کنیم .

1 - عده اى دیدگاهشان آن است که این دوره ، رفتن به بیابان عدم و نابودى و پایان یافتن کار است و همه چیز به آن جا ختم مى شود.

آنان مى گویند: در این دوره ، انسان رهسپار عدم مى گردد و به سوى نیستى مطلق پیش مى رود و پرونده او براى همیشه بسته مى شود.

2 - دیدگاه عده اى دیگر چنین است : این دوره ، دوره بازداشت و زندانى شدن و آمادگى پیدا کردن براى قیامت و داخل شدن در بهشت یا جهنم است .

3 - دیدگاه جمعى آن است که این دوره ، جستن از زندان و رها شدن از زنجیر مادیات و فرار کردن از قفس تن و فارغ شدن از غم و غصه و درد و رنج است .

4 - دیدگاه چهارم : اعتقاد کسانى است که این دوره را، دوره تربیت شدن و به کمال رسیدن و نقص هاى دینى خود را جبران کردن مى دانند و مى گویند: در عالم برزخ دین مؤ منان کامل شده و آنان ، تمام عیار وارد قیامت مى شوند.

این کتاب در دو بخش تنظیم شده است یکى مرگ و دیگرى برزخ .

در بخش برزخ در رابطه با سؤ ال قبر، فشار قبر، برطرف شدن عذاب قبر، عذاب برزخى مجرمان ، نپوسیدن بدن هاى بعضى در قبر، صحبت اموات ، پاداش برزخیان و بهشت و جهنم برزخى و ده ها مطالب جالب دیگر مى باشد.

 

مرگ از اسرار است

   مرگ یکى از اسرار خلقت است ، یکى از رازهاى حل نشده است که بشر هنوز نتوانسته به اصل آن پى ببرد، آگاهى از اسرار مرگ یکى از مشکلات علم به حساب مى آید، همان طور که اصل حیات و زندگى نیز از اسرار و رموز مى باشد.

بشرى که هنوز از حقیقت ((حیات ،)) که هم اکنون ، در پرتو آن به لذت بردن و برخوردار شدن از شئون زندگى مشغول است ، اطلاع درستى ندارد، طبیعى است که از حقیقت ((مرگ )) که هنوز به آن نرسیده و طعم آن را نچشیده است اطلاع صحیحى نخواهد داشت .

دنیا هنوز نتوانسته است به راز حیات و پیدایش موجود زنده پى ببرد؟ نتوانسته است بفهمد چگونه مى شود موجود زنده اى که ترکیبات بدن او (از قبیل آب ، خاک ، آهک و مواد معدنى دیگر) که به اندازه معینى است ، هنگامى که مرگش فرا مى رسد، بدون آن که از ترکیبات جسمانى او چیزى کم شود، از حرکت و جنبش باز مى ماند؟

در همین ((بدن )) که قرن ها است دانشمندان ، روى آن کار مى کنند و با وسایل و ابزار دقیق فنى به مطالعات و موشکافى هاى عمیق علمى پرداخته و در اعماق آن فرو رفته اند، با این حال به بسیارى از اسرار آن نتوانسته اند پى ببرند! رمز بسیارى از امراض و راه هاى علاج بر آنان مجهول مانده است .

شاهد روشن آن ، پى گیرى هاى مداوم دانشمندان براى تحقیقات بیشتر طبى و توسعه تاءسیسات مربوط به تشریح بدن و علم وظائف الاعضاء است .

آیا بشر با این جهل وسیعى که نسبت به ((بدن )) خود دارد چگونه مى تواند در مقام شناسایى حقیقت ((روح )) که غیر از ((بدن )) است و آفرینش آن ، آفرینش دیگر و طرز خلقت آن ، طرز مخصوصى است اظهار علم و اطلاع نماید؟ تا چه رسد به این که بخواهد درباره ((مرگ )) که یکى از آثارش جدایى ((روح )) از بدن است ، اظهار علم و اطلاع کند.

ما قسمت مهمى از عمر خود را در خواب به سر مى بریم و هنوز حقیقت آن را نفهمیده ایم ، نمى دانیم چگونه به خواب مى رویم و چگونه خواب مى بینیم . بسا در عالم خواب با صحنه هاى سرورانگیز و یا هراس ناک روبه رو مى شویم . احیانا حوادثى را که هنوز واقع نشده و در آینده واقع خواهد شد در خواب مى بینیم !؟ سپس به همانگونه که در خواب دیده ایم در بیدارى مشاهده مى نمائیم و با خود مى اندیشیم ، راستى حقیقت ((خواب )) چیست ؟ ((خواب دیدن )) یعنى چه ؟ انسان چگونه در خواب از وقایع آینده عمرش باخبر مى شود و آن چه را هنوز واقع نشده است در خواب مى بیند؟

هنگامى که از درک حقیقت خواب ناتوانیم چگونه مى توانیم از مرگى که در مدت عمر فقط یک مرتبه به سراغمان مى آید اطلاع صحیحى داشته باشیم ؟

این ها مسائل مبهم و پیچیده اى است که متفکرترین مغزها و کاوش گران علمى نیز از یافتن جواب قاطع و محکم آن ها ناتوانند.

 

 

مرگ قانونى عمومى 

 آن طور که از آیات قرآن و روایات معصوم علیهم السلام به دست مى آید و در طول تاریخ عالم خلقت تجربه شده است ، مرگ قانونى عمومى است ، سرنوشتى که براى همه انسان ها، همه موجودات زنده و بلکه همه موجودات غیر زنده حتمى و ثابت است . قرآن در این رابطه مى فرماید:

کل نفس ذائقة الموت ثم الینا ترجعون (1)

((هر انسانى مرگ را مى چشد، سپس به سوى ما باز مى گردید)).

آیه به قانونى اشاره مى کند که بر تمام موجودات زنده جهان حاکم است . مى گوید: تمام زندگان ، خواه ناخواه روزى مرگ را خواهند چشید.

اگر چه بسیارى از مردم مایل اند، فناپذیرى خود را فراموش کنند. ولى این واقعیتى است که اگر ما آن را فراموش کنیم هرگز ما را فراموش نخواهد کرد، حیات و زندگى این جهان ، بالاخره پایانى دارد، روزى مى رسد که مرگ به سراغ هر کسى خواهد آمد و ناچار از این جهان رخت برخواهد بست .

این جهان ، سراى جاویدانى براى هیچ کس نیست ، بعضى زودتر و بعضى دیرتر باید بروند، فراق دوستان ، فرزندان و خویشان به هر حال تحقق مى یابد

که هر نفس کو آمد حیات

 

چشد شربت نیستى و ممات

 

دو روزى چو از زندگانى گذشت

 

به سوى خدا باز خواهید گشت

 

اصولا انسان در هر چیز شک و تردید کند، در مرگ نمى تواند تردید نماید. تمام اهل آسمان ها و زمین مى میرند، همه موجودات زنده در کام مرگ فرو مى روند، همه مخلوقات بدون استثنا اجل و سرآمدى دارند که لحظه اى در آن تاءخیر نیست ، ادعاى خلود و جاودانگى مردم درباره یکدیگر یا رهبران خود تعارف هاى بى محتوایى بیش نیست ، کدام خلود؟ کدام جاودانگى ؟ در حالى که همه انبیاء این راه را پیموده اند و همگى بدون استثنا از این گذرگاه گذشتند.

در حدیثى آمده است : وقتى آیه شریفه کل من علیها فان (2) ((تمام کسانى که بر روى زمین هستند فانى مى شوند)) نازل شد ملائکه گفتند:

فرمان مرگ اهل زمین صادر شد!

هر آن کس که روى زمین پا به جاست

 

سرانجام او نیستى و فناست

 

و هنگامى که آیه ععع کل نفس ذائقة الموت (3) ((هر انسانى مرگ را مى چشد)). نازل گشت ، فرشتگان گفتند: ((فرمان مرگ ما نیز صادر شد!))(4)

و راجع به مرگ عمومى تمام موجودات جهان مى فرماید:

کل شى ء هالک الا وجهه (5)

((همه چیز این جهان فانى و نابود مى شود جز ذات پاک و بى همتاى او)).

این آیات ، هشدارى به همه انسانها در طول تاریخ است ، که از این سرنوشت و قانون عمومى و قطعى غافل نشوند. دائما به فکر مرگ باشند که غفلت از آن ، خطراتى براى دین و دنیا و آخرت انسان به بار مى آورد.

باید این را بدانیم که مرگ نعمتى از جانب خدا و سرنوشتى حتمى است که براى همه نوشته شده و خوب هم نوشته است . در این باره چنین باید گفت :

این سخن باید به آب زر(6) نوشت

 

گر رود سر (7) بر نگردد سرنوشت

 

سر نوشت ما به دست خود نوشت

 

خوشنویس است او نخواهد بد نوشت

 

 

 

 

مرگ شکننده لذت ها

  به یاد مرگ و سراى بعد از آن (عالم برزخ و قیامت ) بودن ، بهترین موعظه و سازنده ترین اندرز براى هر انسان است و توجه داشتن به آن ، اثر عمیقى در شکستن شهوات و پایان دادن به آرزوهاى دور و زدودن زنگار از آئینه دل دارد. غفلت نمودن از مرگ ، انسان را به پستى ، بى باکى ، بى دینى و بى غیرتى مى کشاند، قلب را مى میراند و او را از هر حیوانى گمراه تر و فرومایه تر مى کند.

در روایات از معصوم علیهم السلام وارد شده : انسان زیرک و مؤ من کسانى است که دائما به یاد مرگ باشد و هیچ وقت از آن غفلت نکند. به چند روایت توجه کنیم .

1 - از حضرت رسول صلى الله علیه و آله سئوال کردند: زیرک ترین مؤ منان چه کسانى هستند؟ فرمود: کسى که بیشتر به یاد مرگ بوده و خود را براى آن آماده کند.(8)

2 - نیز از آن حضرت سئوال کردند: زاهدترین مردم کیست ؟ فرمود: کسى که قبر و عذاب هاى آن را از یاد نبرد، فریب زینت هاى دنیا را نخورد، سراى جاودان را بر این دنیاى زودگذر برگزیند، فردا را از عمر خود حساب نکند و خود را آماده مرگ نماید.(9)

3 - هم چنین فرمود: زیاد به فکر نابودکننده لذت ها باشید. عرض شد: یا رسول الله ! آن چیست ؟ در پاسخ فرمود: مرگ است . آن کسى که به حقیقت ، از مرگ یاد مى کند در وسعت و گشایش زندگى باشد، غرورش ‍ برطرف شود، دنیا بروى تنگ گردد، اگر در مضیقه و سختى باشد با یاد مرگ ، از فشار فکرى رهایى یابد و دنیا در نظرش وسیع و گسترده شود.

4 - از امام صادق علیه السلام در این باره نقل شده : به یاد مرگ بودن ، خواهش ها و هوس هاى نفسانى و شهوتهاى سرکش را در درون آدمى ، مى میراند و ریشه هاى غفلت را از دل مى کند، قلب و دل را به وعده هاى الهى نیرو مى بخشد، طبع و خوى بندگى را در نهاد انسان نرمى مى دهد و لطافت مى آفریند، نشانه هاى هواپرستى و رنگ و رنگارهاى دل باختگى به دنیا را در هم مى شکند، شعله هاى حرص و طمع را خاموش مى کند، دنیا را در نظر انسان پست و کوچک مى گرداند. این است معنى سخن پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله که فرمود: ((یک ساعت فکر کردن از هفتاد سال عبادت بهتر است .))(10)

به فکر مرگ بودن ، انسان را از گناه باز مى دارد، او را به سوى کارهاى نیک فرا مى خواند، ایمان را در دل مى آفریند، به زندگى و حیات انسان معنى و جهت مى دهد.

خیر و خوشبختى براى آن کسى است که ملائکه هنگام آمدن مرگ او را تکریم و احترام کنند و به شایستگى بدرقه نمایند.

خداوند متعال ، ((مرگ )) و حیات را در چند جاى قرآن فقط به خود نسبت مى دهد. در یک جاى آن فرموده :

له ملک السموات و الارض لا الله الا هو یحیى و یمیت (11)

((خداوندى که حکومت آسمان ها و زمین از آن او است ، خداوندى که معبودى شایسته پرستش جز او وجود ندارد، خداوند، زنده مى کند و مى میراند و نظام حیات و مرگ به فرمان او است )).


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره انسان از مرگ تا برزخ

دانلود مقاله مرگ در شعر سنتی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله مرگ در شعر سنتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله مرگ در شعر سنتی


دانلود مقاله مرگ در شعر سنتی

 

مشخصات این فایل
عنوان:مرگ در شعر سنتی
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 24

این مقاله درمورد مرگ در شعر سنتی می باشد.

خلاصه آنچه در  مقاله مرگ در شعر سنتی می خوانید :

حافظ
حافظ به عنوان یک شاعر از هستی وناپایداری آن شکوه می کند.وبرای فراموشی وغفلت از این جهان که مثل جوی آب هر لحظه عوض می شودووقایع نویی در آن به وقوع می پیوندد و،دعوت به باده نوشی وشادخواری می نماید:
شرابی تلخ می خواهم که مردافکن بود زورش    که تایک دم بیا سایم ز دنیا وشروشورش
                                                                                                                            (حافظ)
او در سایه ی مینای می ،برای یک لحظه ذهن خویش رااز مرگ و زندگی و گذشته وآینده منحرف می کند. او طالب شادی و لذت است چرا که فردا فرصتی برای این بهره گیری از زندگی نیست:
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب                   ما را ز جام باده گلگون خراب کن
                                                                                                                           
او طالب عدم هوشیاری است،تا از جریان مرگ و زندگی لحظه ای هر چند کوتاه بیا ساید:
مستم کن آن چنان که ندانم زبی خودی              در عرصه خیال که آمدکدام رفت
    و:
روزی که چرخ از گل ما کوزه ها کند             زنهار کاسه سرما  پر  شراب  کن
‌‌‌                                                                                                                             
او نیز چون خیام ،در ترکیب پیاله ی شراب ،خاک وجود جمشید و قباد وتاجداران دیگری را  می بیند واز نظر حافظ فردا سرانجام همگی ما همین خاک شدن واز خاک ما پیاله ساختن می باشد:
قدح به شرط ادب گیر زانکه ترکیبش          زکاسه سر جمشید و بهمن ا ست وقباد

و:
خیز ودر کاسه ی زر آب طربناک انداز                         پیش تر زانکه شود کاسه ی سر خاک انداز

سنایی       
او نیزچون مولوی برمرگ قبل از مرگ ، تأکید دارد :«بمیر ای دوست پیش از مرگ اگرمی زندگی خواهی» و نیزسنایی معتقداست نوزادی که به دنیا می آید،در حقیقت سفر مرگ را شروع کرده است و فردی که از دنیا می رود به نوعی سفر زندگی را می آغازد.چرا که دنیا سرای زوال وآخرت سرای بقاست. لذا تعبیر او از مرگ عکس تصورو تعبیر ما می باشد. او در بطن امور نظر دارد وما در ظاهر آن.

مرگ در شعر معاصر
بعد از عهد رنسانس همزمان با به تخت نشستن علم وبا محوریت انسان به عنوان یگانه حاکم  مطلق بر سرنوشت خویش،گویی به یکباره کاخ رفیع انسانیت فرو ریخت وتمام هنجارها ومعنویتی که در طی سالیان سال فراهم آمده بود «هباءً منثوراً» گشت.عده ای که به زعم خویش می کوشیدند تا انسان را قطب عالم امکان سازند وآن رابه جای خداوند بر اریکه ی قدرت بنشانند،با شکست مواجه شدند ونتیجه ی این شکست تباه گشتن میراث معنویت نسلها تلاش و فشرده ی تمامی ارزشهای انسانی بود که آن را به« ثمن بخس» فروختند.در نتیجه انسان ماندو غم فقدان معنویت وارزش تباه شده ودری که به روی نومیدی وپوچی گشوده شده بود.علم نیز که می رفت تا به انسان آزادی از قید خرافه ها ودین ببخشد،خود زنجیری شد بر دست وپاوفکر وقلب انسان های مظلوم وروز به روز آمار قتل و کشتار صدها انسان بی گناه را فراهم کرد.انسان از طرفی در اسارت ماشین واز طرفی درگیر جنگهای خونین بین دولتهای بزرگ گشت ودر این میان مانند قبل از تغذیه ی روحی نیز خبری نبود.بلکه فضای تیره، یأس و سر خوردگی هر لحظه درهای مرگ را به روی آنها می گشود.
وجود مکاتبی چون اگزیستانسیالیست،نیهیلیست،سوررئالیسم،داروینسیم وناتورالیسم واز طرفی علم روانشناسی  فروید که مبنای فعالیت انسان ها وعلت اصلی کارهای آنها را بر شالوده ی غریزه ودیگر انگیزه های روانی مبتنی می دانست.همگی باعث مسخ شدن وتباهی هر چه بیشتر بشر عصر مدرنیته و علم گشت. در چنین اوضاع و احوالی ،ایران به عنوان کشوری که هنوزقدرت در زیر نگین یک فردبه نام سلطان بود،وضعیتی اسفناک تر داشت.
عصر رضا خانی ،دوره ی تیره وتار استبداد بود.دوره ای که خفقان شدیدی بر همه جا حتی برادبیات حاکم بود.هنرمندان اجازه نداشتند تاآزادانه به هنر بپردازند. در این دوران ما شاهد گوشه گیری هنرمندان هستیم ونیز شاهد سانسور شدیدی که برآثار ونوشته های آنها حاکم بود.این سانسورو خفقان می رفت تا روح هنر وخلاقیت را در هنرمندان نابود کند،که یک دروه ی جدیدی از آزادی ،با کنارگیری رضاخان در سال 1320 آغاز شد.اما نتایجی که این بیست سال حکومت رضاخانی به بار آورد ؛شامل کتابهایی که درآنها فضایی تیره و کثیف وپر از خون وجنایت و فسادو ناامنی بود،برای همیشه باقی ماند والبته این کتابها ومحتوای آنها،خود آیینه ای بود از اوضاع بی تحرک وساکن وراکد آن روزگار.
نویسندگانی چون «هدایت»،«بهرام صادقی»،«بزرگ علوی»و «صادق چوبک »و دیگرانی از این طیف باآثاری چون«سه قطره خون»،«بوف کور»،«چمدان»،«سنگ صبور»و«ملکوت»و دهها رمان وداستان کوتاه دیگر که در آنها شاهد سایه ی مرگ و فضایی یأس آور و کشنده هستیم،همگی محصول ومولودچنین دورانی می باشند.از شهریور1320 تا کودتای 28 مرداد 1332 فضای  نسبتاً باز سیاسی وفرهنگی ای بر جامعه حاکم بود.اما باشکست کودتادوباره همان دوران خفقان کشنده حاکم شدو سانسور واستبداد برای همیشه در جامعه باقی ماند.که این خودسبب سر خوردگی نویسندگان وشاعران و دیگر هنرمندان گشت واگر نقطه امیدی در طی سالهای 1320تا1332 ایجاد شده بود،دوباره از بین رفت.این اوضاع داخلی واز طرفی ترجمه ی آثار ادبیات غربی ونیز آشنایی هنرمندان جهان از طریق ترجمه وهمچنین گسترش حجم مسافرتها به خارج از کشور و برخوردهای فرهنگی زیادی که قابل مقایسه با قرنها وسده های پیشین ادبیات ایران نبوده ، همگی این عوامل دست به دست هم داده و برنگرش شاعران به مسائل مختلفی چون مرگ و زندگی وبودن و...تأثیر نهاد.و نگرش شعرای معاصر را به این مسائل ، کاملاً دگرگون کرد.به گونه ای که دیگر کسی پیدا نمی شد که؛ چون مولوی،حافظ،عطاروسنایی  از عشق خود به ملکوت و مرگ عرفانی ونیز اشتیاق به موطن اصلی وابدی انسان سخن بگوید. درون مایه های شعر به کلی عوض شد وحتی زبان شعر وفرم شعر نیز بنا به این مقتضیات تغییر یافت و شعر نو متولد شد.اوضاع و شرایط جدید ونو ، زبانی می خواست تا ازنیازها ودغدغه های تازه ای که برای بشرایجاد شده بود،سخن بگوید. این شرایط در مرگ اندیشی شاعران   بی تأثیر نبوده است و اصلاًهمین اوضاع خفقان آور، خود عاملی گشت تا شاعران در اثر سرخوردگی وشکست ناشی از عدم تحقق اهداف وآرزوهایشان به یأس پناه آورده ودر تاریکی آن به نشئه ی مرگ فرو رفته وطلب مرگ کنندوآن را راهی برای رهایی از دست زندگی قلمداد نمایند.
اخوان ،شاملو،اسماعیل خویی از این قبیل شاعران هستند که چون خط مشی سیاسی نیز داشتند،از
 جریان های سیاسی ، شکست ها و پیروزی ها بسیار متأثّر می شدند. «مرگ اندیشی» در شعر معاصر، به دو صورت تجلی ونمود یافته است؛به صورت پوچی و گرایش به یأس . اخوان از آن هایی بود که به یأس روی آورد .او شاعری نومید و سرخورده از وقایع سیاسی بود.«اخوان به گواهی بهترین اشعارش جهان را تیره وتار می دید.جهانی فرو رفته در تاریکی یک شب سرد زمستانی طولانی .در نظر او
 «زمستان »حاکم مطلق بر جهان است»دریا بندری کودتای 28 مرداد را برای نسل اخوان آغاز یک دوره طولانی خفّّت اخلاقی می داند. شفیعی کدکنی نیز وقایع بعد از کودتا را در تغییر درون مایه های شعروعرضه درون مایه های جدید چون؛ اندیشیدن به مرگ ،نومیدی ویأس در حوزه ی شعر ،مؤثر دانسته و یکی از پیامدهای این شکست را سرخوردگی هنرمندان و پناه آوردن آنها به تریاک و می و تنهایی  می داند(شفیعی کدکنی ).
فروغ فرخزاد ،از آنجایی که به قضایا بابینشی اجتماعی می نگریست از بازتاب مسائل اجتماعی و سیاسی جامعه، متأثّر شده است واین رادر مجموعه های «آغازفصل سرد»و«تولدی دیگر»شاهد هستیم.
از طرفی این بینش اجتماعی خاصّ فروغ واز طرف دیگر آشنایی او با ادبیات فرانسه وآثار مهم ادبیات جهان ،از طریق ترجمه ونیز فضایی که فروغ درآن می زیست - چه از نظر فرهنگی ،اجتماعی وچه از نظر سیاسی - همگی این عوامل منجر به شکل گیری نگرشی نقادانه به امورو اوضاع  پیرامون وی گشت.البته درخش فروغ واین نوع نگرش او در دو مجموعه ی پایانی او شکل می گیرد. فروغ در دفتر عصیان - همانگونه که از نامش پیداست -  عصیان می کند.وقتی به زندگی ،انسان، مرگ وبسیاری از دغدغه های نوع بشری می اندیشد ؛این اندیشیدن او منجربه عصیان می شود.اما دردومجموعه ی بعد به نوعی می شکفد وپوست می اندازد و وارد بطن این مسائل می شود وآنها رابادیدی جامعه شناسانه برای خویش تحلیل می کند.نگاه او به مرگ نیز متأثر از همین نگرش او به مسائل اطراف ،می باشد.
در نقطه ی مقابل او سهراب سپهری قرار دارد.او ،که گویی عامل محیط و جامعه ای که درآن می زیسته ،هیچ دخالتی در فراز وفرود شعرش نداشته است. گویی مسائل اجتماعی ،سیاسی وفرهنگی راه خویش رامی پیماید وسهراب نیز دوراز انعکاس این مسائل در زبان وفکر خویش ،راه خودش را می پیماید.هر چند که گاه رگه هایی از این بازتاب در شعر او نمود پیدا می کند،اما گذر او به صورت کلّی می باشد. اودر آرمان شهر خود می زید ودیگران درجامعه صنعتی وبی تحرک وماشینی خویش .او چون اخوان ،شاملو،خویی و...با دیدن کشتارها وجنگ ها وقتل افراد بی گناه،تصمیم به جور دیگر شعر گفتن، نمی گیرد و طبعاً نگرش اوبه مرگ نیز با این توصیف ها واز آن جایی که با عرفان وفلسفه بخصوص فلسفه وعرفان خاور دورآشنایی داشته است ، فرق می کند.او حتی با وجود آگاهی از بیماری مهلک خویش ،مأیوس نمی شودو برای رهایی از آن به فکر خودکشی یا پناه آوردن به فراموشی و نومیدی، نمی افتد ؛بلکه آن راچون حقیقتی مسلّم می پذیرد.ادامه وبسط این بحث در حوصله مقدمه  نمی گنجد وآن رابه بخش های اصلی تحقیق موکول می نماییم.

مرگ از دیدگاه روان شناسی     
 در روان شناسی از دوغریزه ی متضاد نام برده شده است؛به نام غریزه ی مرگ وغریزه ی زندگی. این دو مدام با یکدیگر در حال جدال وکشمکش اند و غلبه یکی بر دیگری فرد را به سوی آن غریزه ی غالب می کشاند.فروید عقیده دارد:«روان صحنه صلح وجنگ این دو «شور» است.اینکه اعمال آدمی آمیخته ای از قهر وکین ومحبت است.تحریک «اروس»فرد را متمایل به عشق ،محبت ،صلح وآفرینش می نمایدو «تانانوس »در صورت چیرگی بر«اروس»درفرد موجب خشونت وسبعیت ،مرگ و انهدام می گردد»
فروید روان هر فردی را مرکزی برای کشاکشهای دوانگیزش وغریزه ی مرگ و زندگی می داند .دو غریزه ای که جنبه های متضادی با هم دارند.یکی مثبت ودیگری منفی .یکی سازنده ودیگری مخرب. از نظر فروید ،این دو همیشه باهم در جدال وستیزند.فروید این دو غریزه را «اروس »یعنی شور زندگی و«تانانوس»یعنی شور مرگ می نامد.از نظر او «اروس» مایه دوستی وصیانت ذات می باشد.اما
 «تاناتوس »موجب مرگ ونیستی وعداوت وانهدام نسل است.(همان:74) فروید عقیده داردکه بیشتر اوقات در کشاکش بین «غریزه ی مرگ »و«غریزه ی زندگی » غلبه با «غریزه ی مرگ » است.واصولاًنیروی مخرب کننده، قوی تر ازنیروی عشق وسازنده می باشد. «اریک فروم»نیز چون فرویداز وجود غریزه ی مرگ و زندگی در انسان و تضاد این دو می گوید. فروم بر خلاف فروید،عقیده داردکه افراد یا «مرگ پرستند»ویا «زندگی پرست»درتعدادی از انسان ها آمیزه ای از این دو غریزه     می تواند وجود داشته باشد.او از نشانه های تباهی ورشد سخن می گویدواظهار می دارد اگر نشانه های تباهی در وجود فردی باشد،آن فرد به سوی غریزه ی مرگ پیش می رود.و اگر نشانه های رشد در شخصی باشد اورا به طرف حس زندگی می کشاند.

بخشی از فهرست مطالب مقاله مرگ در شعر سنتی

مولوی
فردوسی
خیام
سعدی
حافظ
سنایی
مرگ در شعر معاصر
مرگ از دیدگاه روان شناسی     
دور نمایی از زندگی سپهری
سهراب و نگرش او در باره ی مرگ

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مرگ در شعر سنتی