مقدمه
اگر مردم را تربیت کنید به یک تربیتی سالم و دعوت کنید به اینکه با خدا آشنا بشوند با معارف آشنا بشوند اگر این طور باشد، کشور شما سالم میماند و به سایر جاها هم سرایت میکند.
«از بیانات حضرت امام خمینی ره خطاب به جمعی از روحانیون و اساتید دانشگاهها مورخ 5/6/63»
خدا را شکر میکنم آب زلال اسلامی نشعت گرفته از بیانات قرآن کریم در کشور عزیزمان شکوفا شده و انشاء ا... روز به روز اثر این شکوفایی نشئه و عطر خوش بوی محمدی با آشنایی به معارف اسلامی کشور عزیزمان را سالم و به سایر کشورها نیز سرایت کند . انشاا...
خوب میدانیم کلمه اسلام از ریشه تسلیم در مقابل ذات حق تعالی و گرایش به خدا و تسلیم محض در برابر خداوند و آنگونه که حضرت ابراهیم میفرمایند (... واجعلنا مسلمین لک و هم ذریتنا امه ...)
یعنی : "پرودگارا من و اسماعیل را مسلم و تابع محض فرمانت قرار ده و از تبار ما در امتی (پدید آور) که در برابر تو تسلیم و تابع محض باشند و دین اسلام هم از جهت اینکه مسلم تسلیم محض است در برابر حکم خداوند است نامیده میشود." و سلامتی روح و اندیشه در تمامی ابعاد میباشد.
فرد مسلمان میبایست سالم بیاندیشد، سالم عمل کند، سالم ببیند. دست به اعمال خلاف اسلامی نزند، چشم او پاک باشد دست او در جهت سلامت حرکت کند، پای او از مسیر سلامت دور نشده و انحراف نرود و به بزرگترین وظیفه خود که عبادت کننده خداوند میباشد عمل کند و هرگز حرام خدا را برای خود حلال نپندارد و حلال خدا را حرام ننماید و آنچه را به خود روا نمیداند برای دیگران نیز روا ندارد.
اگر بخواهیم نگرشی کوتاه در معارف اسلامی داشته باشیم ملاحظه میشود همچون گلستانی است که هر گل رنگ و بوی مسرت بخشی و زیبای خود را دارد که لذت معرفت به ذات حق و عشق واقعی مکنونات قلبی هر فردی را که در جستجوی حق و حقیقت است را سرمست کرده و مطلوب خود نزدیک و نزدیک تر میکند از آنجا که خدا گرایش و خداشناسی در انسان فطری است صفات خداوند بعنوان قدرت علم یگانگی و عدل و اعزام پیغمبران و اعجاز قرآن و امامت و معاد دریچهای برای انسان باز میشود که فرد به سلامت کامل و تکامل فکری میرسد که خود فرهنگ کامل و صحیح را در فرد، در نتیجه در اجتماع ایجاد مینماید.
از آندو در صدد اسلامی قبل از ظهور اسلام در اقصا نقاط جهان سنتها و آداب رسومی وجود داشت و اجرا میشد که مصائب فراوان را برای نسل بشر بوجود بیاورد.
با تشعشعات خورشید عالم تاب اسلام و فرهنگ خداگونه عدالت اسلامی و قرآن و کتب ائمه طاهرین و سلسله امامت فرهنگهای متحجّه قومی قبیلهای را ذوب کرده و از بین برده است.
امروز سیاست مداران بزرگ دنیا تزهای دروغین حقوق بشر هزاران انسان را در اقصا نقاط جهان برای منافع خودشان به خاک و خون میکشند و سپس با تزهای اینچنینی و اعمال آنچنانی دست قبایل عهد حجر را بستهاند.
در صورتی که مبنایی را که اسلام برای حقوق بشر تعریف کرده اصل کرامت انسانیت و اصل برائت از مشرکین و منشاء حقوق طبیعی را برای انسان به ارمغان میآورد برای بررسی این مطلب به کتاب قرآن و حقوق از مؤسسه بنیاد پژوهشی های قرآن حوزه و دانشگاه مراجعه شود.
اصول کرامت انسانی
در مقدمهی اعلامیهی حقوق بشر، به اصل کرامت ذاتی انسان چنین اشاره شده است:" از آنجا که شناسایی حیثیت ذاتی کلیدی اعضای خانواده بشری و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان، اساس آزادی، عدالت و صلح را در جهان تشکیل میدهد." و در مادهی 1 تصریح شده است : "تمام افراد بشر آزاد به دنیا میآیند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند. همه دارای عقل و جوان میباشند و باید نسبت به یکدیگر با روح برادری رفتار کند. "
قائل شدن به کرامت ذاتی انسان در اعلامیه، هرچند در برابر اندیشههایی که انسان را دارای طبیعتی گرگ صفت معرفی میکند و یا در یک دیدگاه تبعیض آمیز انسانها را به دو گروه بهرمند از کرامت معرفی میکند، گامی بلند در جهت ارتقای بشریت است، اما در عین حال با نقدهایی مواجه است، از جمله آنکه آیا مقصود از ذاتی بودن کرامت آن است که این صفت هیچ گاه و در هیچ حالتی از او جدا شدنی نیست. حتی اگر مرتکب بزرگترین جنایات شود یا آنکه مقصود آن است که انسان فطرتاً کریم است اما ممکن است با رفتار خود از این کرامت فاصله بگیرد؟ ظاهر مفاد اعلامیه همان شق اول است درصورتی که پشتوانهی منطقی ندارد...
.
.
.
نقش تعصبات قبیله ای در حذف حضرت امیر المومنین علیه السلام از خلافت :
در مورد این که چرا و چگونه علیعلیه السلام - که ازطرف خدا و به ابلاغ رسول اللهعلیه السلام منصوببه ولایتبود.- از این جایگاهی که خدا تعییننموده بود برکنار شد وعوامل زمینه ساز آنچه بود؟ باید به نقش عوام و توده مردم وهمچنین نقش خواص (اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله)توجه نمود. آنچه در مورد عوام میتوان گفت،همان بیان مولاست که فرمود:
((... و همج رعاء اتباع کل ناعق یمیلونمع کل ریح لم یستضیئوا بنورالعلم، و لمیلجئوا الی رکن وثیق...)) (1) ; گروه دیگربیخردان هستند که هر صدائی را تبعیت و باهربادی به سمتی حرکت میکنند، از انوار علمو معرفت کسب نور نکرده و به تکیه گاهمحکمی، اتکاء ندارند.
درجریان حذف علیعلیه السلام نقش اصلی راهمان خواص - که به ظاهر اصحاب رسولخداصلی الله علیه وآله بودند.- ایفا نمودند که میتوانتعصبات قبیلهای رابه عنوان عاملی قوی درمیان آنها مورد توجه قرار داد.
1 - تعصبات قبیلهای
تعصب و عصبیت که به معنای روحیهحمایت و دفاع نمودن از فامیل و بستگان درهر صورت (چه ظالم و چه مظلوم)میباشد، (2) از اخلاق فاسده و ملکات رذیلهاست که منشا بسیاری از مفاسد اخلاقیمیگردد و اثر این خلق سوء این است که فرد،خویشان و متعلقان و افراد باند و قبیلهاش راهمراهی و آنها را ولو اهل ظلم و تجاوز باشندمورد دفاع خویش قرار میدهد.
امام صادقعلیه السلام از قول رسول اکرمصلی الله علیه وآلهفرمودهاند:
((کسی که به اندازه دانه خردل عصبیت درقلبش باشد، خداوند او را در روز قیامتبااعراب جاهلی بر میانگیزاند))(3)
این ویژگی که در عرب جاهلی به عنوانخصوصیتی برجسته وجود داشت، با آمدنپیامبرصلی الله علیه وآله و تابیدن خورشید روشنی بخشاسلام تا حدود زیادی کم رنگ شد و می رفت به کلی مضمحل شود که با رحلت پیامبرصلی الله علیه وآلهو انقطاع تعلیمات او و در جریان انتقالخلافت از وصی او به دیگران آتش این خویزشت مجددا زبانه کشید و تلاشهای صورتگرفته و مجاهدات پیامبرصلی الله علیه وآله را درکام خودفرو برده و سیرکمالی کاروان جامعه اسلامی رادچار رکود و عقبگرد نمود.
((عصبیت محور انسجام قبیلهای درعربستان بود و کفر و شرک در سایه همینعصبیتها و حمیتها سامان یافته بود، پیامبرکه آمد، جامعه دینی را برمبنای جدید دینمحوری و ارزش مداری پایه گذاری نمود ونظام دینی او سختترین نزاعها را بانظامقبیلگی داشت، درنظام دین محوریپیامبرصلی الله علیه وآله که با روح پیوندهای فامیلی غیرمعقول تعارض و تقابل داشت، برادر در مقابلبرادر و فرزند در مقابل پدر قرار گرفته و درواقعدسته بندی نوینی براساس ارزشهای دینیسامان یافت.))(3)
آن بزرگوار همه امتیازات قومی را لغو وهمگان را به کتاب خدا و سنتبیضاء دعوتنمود و مسلمین رفته رفته باقوانین قرآن خوگرفتند و میرفتند که گرایشهای قومی را ازدل وجان بیرون بریزند که با انتقال غلطخلافت مجددا همه رسوم جاهلی رونق گرفتو رفته رفته ظرف مدت 25 سال دورهخلافت، بسیاری از آداب و رسوم جاهلی وتعصبات احیاء و متاسفانه این بار در لباسدینی خودنمایی کرد. پیامبراکرمصلی الله علیه وآله برایاستمرار رهبری و ادامه تعلیم و تربیت دینیاز جانب خدا مامور شدند علیعلیه السلام را به ولایتبعد از خود منصوب نمایند، اما قریب العهدبودن مردم به جاهلیت و قبیلهگرائی، پیامبر رادر ابلاغ این پیام به تردید انداخته و خوفمقابله و عدم پذیرش و موضعگیری، به صورتدغدغهای پیامبر را مشغول کرده بود. 5
با نزول آیه تهدید کننده((یا ایها الرسولبلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعلفما بلغت رسالته...)) 6 ; ای رسول! آنچه ازجانب خدایت نازل شده، ابلاغ کن و اگر اینموضوع را ابلاغ نکنی، گوئی اصلا رسالت الهیرا به مردم نرساندهای...