فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق و بررسی در مورد باروریهاى مصنوعى و حکم فقهى آن

اختصاصی از فی توو تحقیق و بررسی در مورد باروریهاى مصنوعى و حکم فقهى آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق و بررسی در مورد باروریهاى مصنوعى و حکم فقهى آن


تحقیق و بررسی در مورد باروریهاى مصنوعى و حکم فقهى آن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه

 13

برخی از فهرست مطالب

 

 

آیت الله محمد یزدى

 

سپاس خداوند، پروردگار جهانیان را که انسان را از نطفه اى آمیخته بیافرید و او را بیازمود و شنوا و بینایش کرد. و این پدیدار شدن از نطفه را سنتى پایدار قرارداد که هرگز در آن تغییرى یا براى آن جایگزینى نخواهى یافت.

درود و صلوات بر پیامبر خاتم و رسول گرامى او که فرمود: «نکاح سنت من است، هر که از این سنت روى برتابد از من نیست.» هم درود بر خاندان پاک و پیراسته او.

لقاح خارج رحم، یا تولید انسان بیرون از رحم، بدون آمیزش مشروع یا نامشروع و همچنین تولید درون رحمى انسان، از طریق کاشتن یا تلقیح، از مسائل نوخاسته اى است که به اقتضاى گذر زمان و دگرگونى دوران روى کرده است.

تاسیس اصل پیش از هر سخنى در این باره، باید «اصل»ى را بنیان نهاد، تا در صورت کامل نشدن دلیلى اجتهادى از کتاب یا سنت و به هنگام شک در حکم، مرجع و پناهگاه باشد.

در این باره، شاید گفته شود: از همه مباحث گوناگونى که به فروج و دماء و بلکه به نسب بر مى گردد، چنین بر مى آید که مذاق شرع مطهر، عنایت ویژه و مراقبت خاص بر فروج و دماء بى هیچ تجرى و تساهلى است، چونان که این حقیقت، از دلیلهاى نکاح، طلاق، عده، ولد ناشى از شبهه، و حدود (که در همه آنها جانب احتیاط رعایت شده) به خوبى استفاده مى شود. بر این پایه، در این جا نیز، آنچه اصل است همان «احتیاط» است و بنا بر این، اگر حکم مواردى که از آنها بحث مى کنیم، به کمک دلیلهایى روشن ثابت شد، همان را مى پذیریم و بدان خرسند مى شویم و اگر ثابت نشد، در صورتى که قائل به جایز نبودن نشویم، دست کم، احتیاط را خواهیم پذیرفت.

اما در برابر این دیدگاه، گفته مى شود: احتیاط، در بسیارى از موارد، خود خلاف احتیاط است. خداوند درقرآن کریم مى فرماید: «قل ءذالله اذن لکم ام على الله تفترون». این در حالى است که از دیگر سوى، حکم به جایز نبودن یا بازداشتن مردم از آنچه جایز و حلال است، آن هم به استناد احتیاط، مى تواند مصداقى از این آیه باشد. بر این پایه، چونان که بیشتر اصحاب نیز بر این نظرند، اصل در این جا اباحه و جواز است، تا زمانى که حرام بودن، یا جایز نبودن، ثابت شود، چه، خداوند بندگان خویش را در گشایش گذاشته و آن سان که مى دانید، دشوارى را بر آنان ننهاده است.

بیان محل نزاع در مرحله نخست، سخن از این است که آیا تهیه مواد از مرد و زن یا از مرد، جایز است یا نه، بى نیاز از توضیح مى نماید که نطفه از دو عنصر تشکیل مى یابد: یکى جزئى از منى مرد است که نام اسپرم را بر آن نهاده اند و دیگرى جزئى از زن که بدان «اوول» گویند. اسپرم به فراوانى در منى وجود دارد و همه اسپرمها براى رسیدن به جایگاهى آرام و استوار، یعنى همان که از پهلوى زن بیرون مى آید، بر یکدیگر پیشى مى گیرند. با ورود «اسپرم» به «اوول»، نطفه شکل مى گیرد و در شرایط ویژه اى از نظر حرارت، آمادگى و تغذیه، به تدریج کامل مى شود و صورت علقه و مضغه به خود مى گیرد و سپس صورتهاى بعدى، تا به شکل انسانى کامل در مى آید.

از آن جا که عناصر زنده موجود در منى، یعنى همان اسپرم، به سرعت خراب نمى شود و بیش از چهل و هشت تا هفتاد و دو ساعت مى ماند، مى توان آن را از راه آمیزش مشروع و عزل، یا به کمک دستگاههاى پزشکى و بدون نیاز به استمنا به دست آورد، همان گونه که «اوول» زن را هم مى توان به کمک همین دستگاهها بیرون آورد. از این روى، در این باب نیازى بدان نداریم که براى بازشناخت حلال از حرام سخن به درازا بکشانیم.

پس از تهیه این دو ماده، گاه سخن در خود ترکیبى است که بیرون از رحم با نزدیک کردن یا روى هم ریختن این دو در شرایط مناسب و همانند با شرایط درون رحم، شکل مى گیرد و به کمک این شرایط مساعد، فعل و انفعال میان «اسپرم» و «اوول» صورت مى پذیرد و این دو با هم ترکیب مى شوند و هسته آغازین زندگى انسان را به وجود مى آورند، گاه نیز سخن در تلقیح اسپرم در اوولى است که در رحم پدید آمده و البته خود این


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق و بررسی در مورد باروریهاى مصنوعى و حکم فقهى آن

تحقیق در مورد بررسى فقهى حق ابتکار

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد بررسى فقهى حق ابتکار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد بررسى فقهى حق ابتکار


تحقیق در مورد بررسى فقهى حق ابتکار

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه:5

 

  

 فهرست مطالب

 

نوعى خاص از معاملات اقتصادى وجود دارد که از آن با عنوان «حقوق ادبى » یاد مى شود. یکى از پژوهشگران معاصر دراین باره چنین مى نویسد:

 

نوع سوم از حقوق مالى نوظهور است ووضعیت زندگى شهرى، اقتصادى و فرهنگى نوین آن را پدیدآورده و قوانین عصر و پیمان هاى جهانى به آن، شکل قانونى بخشیده است که از نگاه برخى حقوق دانان «حقوق ادبى » نامیده مى شود مانند حق مخترع و مولف وهرکسى که یک اثر ابتکارى فنى یا صنعتى را پدید مى آورد.

 

این اشخاص داراى دو حقند:
نخست آن که انتساب اختراع یا دستاورد کوشش علمى آنها، به خود ایشان محفوظ بماند و دیگر آن که منافع مالى احتمالى از رهگذر انتشار و توسعه این کار، به خود ایشان بازگشت کند.

 

نشانه هایى که برروى کالاهاى صنعتى نصب مى شود و نشانگر سازندگان آن است و عناوین تجارى و امتیاز انتشار روزنامه هاى مسلسل نیز از این قبیل است. حقوق ادبى درتمام این موارد، مشروط به شرایط وچارچوب هایى است که قوانین داخلى یاقراردادهاى جهانى آن را مقرر کرده است.

 

این نوع از حقوق به علت آن که دستاورد وسایل شهرى و اقتصادى جدید است، در شریعت هاى پیشین ناشناخته بود.

 

حقوق ادبى جزء حقوق عینى نیست، زیرا نمى توان مانند آن را به صورت مستقیم در مقابل یک چیز مادى مشخص معاوضه کرد، چنان که جزء حقوق شخصى نیز نیست، زیرا به جز صاحب حق، تکلیف خاصى برعهده شخص معین دیگرى گذاشته نمى شود.

 

غرض از به رسمیت شناختن این حقوق، تشویق اختراع و ابتکار است تا کسى که براى دست یابى به یک اختراع یا ابداع، تلاش خود را به کار مى گیرد، بداند که بهره بردارى از نتیجه کارش مخصوص به خوداو خواهد بود و اگر کسانى بخواهند آن را به سرقت برده و مانع بهره بردارى وى شوند، از او حمایت خواهد شد.

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد بررسى فقهى حق ابتکار

دانلود مقاله آثار فقهى سید مرتضى علم الهدى

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله آثار فقهى سید مرتضى علم الهدى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

  (1) الناصریات
کتاب الناصریات مشتمل بر 207 مساله فقهى است. هرچنددر پایان کتاب چندمساله اعتقادى نیز آمده است.((170)) سید مرتضى آن را درمقام شرح و نقد و تسدید فقه جد مادرى خود حسن‏اطروش،معروف به ناصرکبیر،صاحب دیلم و طبرستان تالیف کرده است.((171)) این کتاب یک بار درسال 1276ه.ق. درضمن الجوامع الفقهیه درایران چاپ شد و اخیرادرسال 1417ه.ق. توسط مرکز البحوث والدراسات العلمیه وابسته به مجمع جهانى‏تقریب بین مذاهب اسلامى تحقیق و دریک مجلد به چاپ رسیده است. منبعى که دراین‏مباحث برآن اعتماد نموده ایم،همین چاپ است. از ذکر اسامى کتاب هاى مسائل الخلاف((172))، مسائل اصول الفقه((173)) العدد((174)) وتنزیه‏الانبیاء((175)) دراینکتاب بر مى‏آید که الناصریات بعد از آنهاتالیف شده است. سید دراین کتاب ضمن بیان مسائل فقه جد خود ناصرکبیر،نظریات خویش و امامیه ونیزدیگر فقهاى عامه را آورده و برمذهب خود استدلال کرده است. کتاب مشتمل بربیشترابواب فقه است هرچند درهرباب به مهم ترین مسائل پرداخته است. عناوین ابواب وموضوعات کلى کتاب به ترتیب زیر است: کتاب الطهاره،64 مساله‏کتاب الصلاه،50 مساله کتاب الزکاه،11 مسالهکتاب‏الصوم،10 مسالهکتاب الحج،12 مساله ‏کتاب النکاح،13 مسالهکتاب الطلاق،11مسالهکتاب الشفعه،3 مسالهکتاب الرهن،2 مسالهکتاب الغصب ،3 مسالهکتاب الدیات،4 مسالهکتاب الایمان،1 مسالهکتاب الفرائض،8 مسالهکتاب القضا،1 مسالهمسائل متفرقه،9 مساله‏در خصوص مذهب فقهى ناصر کبیر(حسن اطروش) جد اعلاى مادرى سید مرتضى،اقوال مختلف است.مولف کتاب ادب المرتضى مى‏گوید: او اگرچه معروف به زیدى بودن است لیکن بسیارى از علماى شیعه وى را شیعه‏اثنى‏عشرى مى‏دانند.اما تا آن جا که من از این کتاب فهمیدم اطروش شیعه دوازده‏امامى نبوده و در بخش عظیمى از فقه خود و نیز در بسیارى از مسائل اعتقادى، مخالف‏شیعه دوازده امامى بوده است. به عنوان نمونه ناصر گفته است: هرگاه امام دربرخى‏احکامش خطا یا نسیان کند، امامتش فاسد نمى‏شود. سید گفته است: این مساله در مذهب‏ ما صحیح نیست چون ما معتقدیم که امام باید از هرلغزش و خطایى معصوم باشد. اهمیت این ک((176))تاب از نظر تاریخى نشان دهنده مذهب و دعوت ناصر درمنطقه‏دیلم است.((177)) هرچند سید به زمان ناصر نزدیک تر بوده و بهتر مى‏توانسته مقصود او را دریافت کند، امااین احتمال نیز وجود دارد که منظور ناصر از امام، امام حاکم و متصدى امور مسلمانان‏درعصر غیبت باشد که لازم نیست معصوم باشد و با چنین فرضى براى خود حکم مناسب‏مى‏نماید. اما به هرحال تفاوت چشم‏گیر برخى اقوال ناصر با راى امامیه البته دردوران سیدمرتضى ونیز قرائن و شواهد تاریخى موجود، زیدى بودن ناصر را تایید مى‏کند ولى‏سید درمقدمه‏کتاب از او و پدران و فرزندان اوبه نیکى یاد کرده و به خاطر ناصر کبیر برخود و نسبش‏مى‏بالد و مى‏گوید: الناصر کماتراه من ارومتى، و غصن من اغصان دوحتى،وهذا نسب عریق فى الفضل‏والنجابه والرئاسه.((178))
انگیزه و هدف تالیف‏ازمقدمه کتاب برمى آید که مولف این کتاب را دراجابت درخواست یکى ازنزدیکان یا آشنایانش تالیف نموده است. چنان که مى‏فرماید: فان المسائل المنتزعه من فقه الناصر(ره)وصلت، وتاملتها، واجبت المسوول من‏شرحها، وبیان وجوهها وذکرمن یوافق ویخالف فیها.((179)) آنچه باعث شده،درخواست شرح مسائل فقه ناصر و استدلال برآن از سوى‏درخواست کننده مطرح گردد، معلوم نیست مگر آن که از بعضى قرائن این احتمال به ذهن‏مى‏آیدکه درخواست کننده نیز یکى از فقهاى مکتب ناصر کبیر بوده و به واسطه‏فقاهت وزعامت سید و احاطه او برمذاهب و دیگر به خاطر قرابت نسبى سید با ناصر،این کار را از او تقاضا نموده است. سید مى‏فرماید:فان المسائل المنتزعه من فقه‏الناصر(ره) وصلت یعنى این مسائل به‏دست‏رسید پس ابتدا در دسترس او نبوده و درخواست کننده آنهارا فرستاده چون بعد از آن‏مى‏گوید:وتاملتها ازهمه این تعابیر به‏ذهن مى‏آید بدین نحو مسائل به دست‏سید رسیده وتاآن زمان، به آنها دسترسى نداشته و با آنها آشنا نبوده است. بالاخره آنچه از سید درخواست شده،عبارت است از: شرح کلام ناصر(ره) و بیان وجوه وادله آن و نیز ذکر موافقان و مخالفان و ادله آنان. سید نیز به این درخواست جامه عمل پوشانیده و از آن استقبال مى‏کند و بر اساس‏مسلک‏خویش، این مسائل را شرح و بسط مى‏دهد.
شیوه عرضه مباحث فقهى و مبانى فقاهت سید مرتضى‏اسلوب کلى این کتاب علم الخلاف‏است به طورى که اقوال مختلف فقهاى فرکق اسلامى را درهرمساله مطرح مى‏نماید و بااستدلال برقول مختار، به احتجاج بادیگر اقوال مى‏پردازد. درخور توجه است که متن هرمساله،قول ناصر جد مادرى سید و یکى از بزرگان‏فقهاى زیدیه است و به همین وسیله راى فرقه زیدیه نیز درکنار دیگر اقوال مطرح‏مى‏گردد. طرح کلى عملیات فقهى و مباحث ذیل هرمساله به ترتیب زیر است: 1.بیان قول ناصر و قول مختار سید. 2. نقل اقوال بیشتر فقهاى امامیه اعم از موافق و مخالف. 3.نقل قول مخالفان از امامیه اگر وجود داشته باشد. 4. استدلال برقول مختار،بایک یا تعدادى از ادله اجماع،ظواهر،آیات، اخبار وقواعد عقلى‏ولفظ‏ى. 5 .احتجاج با قول مخالف و نقل ادله و مناقشات آنها و نقض آن، بایک یا تعدادى از روش‏هاى زیر: الف) اصول مورد قبول مخالف. ب) تخصیص ادله مخالف. ج) درتعارض نهادن ادله مخالف بادیگر ادله آنها. د ) تاویل و تفسیر آیات و اخبار مورد تمسک مخالف.
تفصیل مطالب‏
یک -بعداز بیان قول ناصر و طرح مساله فقهى، به بیان نظر مختار که عمدتاآن را منسوب به امامیه مى‏کند ، مى‏پردازد و صحت و سقم قول ناصر و قول صحیح‏نزد امامیه را بیان مى‏کند. چنانچه درتمام یا جزئى از یک مساله، قول امامیه برخلاف دیدگاه ناصر باشد، مولف قول‏امامیه را درچنین عباراتى گویا و با تفکیک جوانب مختلف حکم یا موضوع،بیان مى‏نماید. دربعضى مسائل نیز که دیدگاه امامیه موافق با ناصر است، اگر مساله نیاز به‏توضیح و تفسیربیشترى داشته باشد بعد از تصریح به آن که آن قول نزد امامیه صحیح است براساس عبارت‏ها و تعابیر رایج درفقه امامیه و توضیح و تفصیل بیشتر، بار دیگر حکم و موضوع را بیان‏مى‏کند((180)) و چنانچه حکم مساله عام بوده و براى طرح راى مختار نیاز به تفصیل‏بیشتر باشد، نظر مختار را ضمن بیان فروع مختلف‏مساله بیان مى‏کند چون دراین مواردامامیه به طور مطلق و عام موافق با قول ناصر نبوده اند.((181)) بنابر این سید تنها نظریات مخالف با امامیه ناصر را شرح و بسط نداده بلکه درمورد نظریات‏مورد وفاق هم گاه توضیح داده است.((182))
دو -نقل اقوال فقهاى عامه: مولف به نقل نظریات فقهى عامه اهتمام زیادى دارد به طورى که‏دریک مساله حتى تاچندین قول و محل خلاف را گاه با ذکر سند وراوى آن قول برمى‏شمارد و موافقان و مخالفان با امامیه را مى‏شناساند.البته معمولاابتدا قول موافق و بعد قول‏مخالف را بیان مى‏کند. گاهى نسبت یک راى را به فقیهى تکذیب مى‏کند و بعد راى و نظر صحیح آن فقیه سنى رابیان مى‏کند.((183)) این حاکى از احاطه کامل او به فقه عامه و انظار آنها است.
سه - بیان مخالفت هاى فقهاى امامیه: اگردرمساله اى برخى فقهاى امامیه بر خلاف‏نظرمختار سید که البته همیشه آن را مجمع علیه و منسوب به امامیه برمى‏شمارد پیش رفته‏باشند، سید قول خلاف آنها را نیز بیان مى‏کند. این نقل قول از امامیه گاهى فقط بیان آن قول است بدون هیچ گونه ابراز عقیده اى‏راجع به‏آن((184)) و یا این که همراه آن تصریح به غیر معتبر و شاذ بودن آن قول‏نیز مى‏کند((185)) و درمواردى هم بررد آن، دلیل اقام((186))ه مى‏نماید و یا رد آن را به‏کتب‏دیگر ارجاع مى‏دهد.((187)) برخى از عبارات او دراین زمینه بدین قرار است: 1.درمساله 42 ازناصر این طور نقل مى‏کند:یجزى فى الوضوء و الغسل مااصاب البدن‏من‏الماء ولومثل الدهن، بعد مى‏گوید:قد روى اصحابنا عن ائمتهم علیهم السلام مثل هذا اللفظ‏بعینه ولى بعد از آن با قول ناصر واصحاب مخالفت مى‏کند: والذى یجب ان یعول علیه ان اللّه تعالى امر فى الجنابه بالاغتسال، وفى الطهاره‏الصغرى‏بغسل الوجه والیدین،فیجب ان یفعل المتطهر من الجنابه والمتوضى‏ء مایسمى غسلا،ولایقتصر على مایسمى مسحا ولایبلغ الغسل.((188)) در این جا قول اصحاب را قبول نکرده و در وضو و غسل مجرد اصابت آب را کافى نمى‏داندبلکه صدق غسل را لازم مى‏شمارد. درخور توجه است که دراین مساله برخلاف دیگر مسائل براى اثبات نظریه‏خویش،هیچ‏گونه تمسکى به اجماع نمى‏کند بلکه به همین استدلال فوق و نیز تاویل اخبارشیعه و اصحاب بسنده مى‏کند. 2. درمساله 44(غسل احرام) مى‏گوید: الصحیح عندى ان غسل الاحرام سنه، لکنها موکده غایه التاکید،فلهذا اشتبه الامرفیها على‏اکثر اصحابنا، و اعتقدوا ان غسل الاحرام واجب، لقوه ما ورد فى تاکیده.((189)) 3. درمساله وجوب یا استحباب اذان مى‏فرماید:قد اختلف قول اصحابنا فى الاذان بعد قول‏اصحاب موافق با قول مختار ونیز قول مخالف را که اذان و اقامه رابرمردان واجب مى‏داندنقل مى‏کند.((190)) سید دراستدلال برقول مختار با عباراتى نظیردلیلنا به بیان ادله نظریه خود که‏آن را به فقهاى‏امامیه نیز منسوب نموده، مى‏پردازد. شیوه عملکرد سید در استدلال و نیز احتجاج ورددلیل مخالف بسیار قابل تامل است. نظم و هماهنگى خاصى درطرح ادله و مناقشات حاکم است. همین طور روش سیددراعتماد به ظواهر آیات و اصول عقلیه و عملیه که عمده ادله ایشان را تشکیل مى‏دهند،عظمت فقاهت او را تبیین مى‏کند. در این جا آنچه را که عموما دراستدلال ها به عنوان دلیل به آن تمسک گردیده،مى‏آوریم بااین توضیح که همان ترتیب متخذ دراستدلال ها نیز دردرج آنها لحاظ مى‏شود:
1. اجماع
‏ازآن به الاجماع المتقدم ذکره یا غیر آن تعبیر مى‏کند و کمتر مساله اى پیش مى‏آیدکه درضمن ادله آن از اجماع ذکرى به میان نیامده باشد. درمواردى نیز تصریح دارد که‏اجماع امامیه یا شیعه امامیه حجت است.((191)) قابل ذکر است که گاهى به اجماع اهل البیت استدلال مى‏کند چنانچه درعدم جواز امامت‏فاسق مى‏گوید: هذا صحیح وعلیه اجماع اهل البیت(ع) کلهم على اختلافهم و هذه من المسائل المعدوده‏التى یتفق اهل البیت(ع) کلهم على اختلافهم علیها.((192)) درمساله‏التکبیر على الجنازه خمس تکبیرات مى‏گوید: دلیلنا على صحه ماذهبناالیه الاجماع المتردد ذکره، بل اجماع اهل البیت کلهم.((193)) ازاین مطلب برمى آید که او اجماع اهل البیت(ع) را چیزى غیر از اجماع امامیه قلمداد کرده‏است. استاد واعظ زاده طبسى درمقدمه اى که بر الناصریات((194)) دارد، مى‏نگارد: این تعبیر، یعنى اجماع اهل البیت(ع) تعبیرى شایع نزد زیدیه است و شاید سید متاثر ازآنهاشده و یا به خاطر همسویى با آنان آن تعبیر را آورده است.((195))
2.ظواهر آیات
‏کمتر مساله اى از فروعات مسائل یا احکام کلى را مى‏یابیم که استدلال به‏ظواهرآیات در ذیل آن نباشد. چنان که محور اصلى استدلال سید بعد از اجماع،ظواهر آیات است.چه بسا براى تایید و استشهاد برمدعى و یا تبیین و توضیح موضوع‏مساله سراغ آیات مى‏رود.((196)) برخى استدلال ها به آیات قابل توجه است. مثلا براى اثبات جواز نماز درغیر اوقات نمازمانند طلوع خورشید تازوال البته نمازى که سبب آن متقدم باشد،مى‏فرماید: دلیلنا بعد الاجماع المتکرر،قوله تعالى:اقم الصلاة والظاهر یتناول‏جمیع الاوقات.((197)) یا دربیان وجه این قول که اگر قصد قبله نمود و بعد فهمید خطا کرده، اگر وقت باشد اعاده‏کند و گرنه اعاده نمى‏خواهد، مى‏فرماید: دلیلنا على صحه ما ذهبنا الیه بعد الاجماع المقدم ذکره، قوله تعالى: وحیث ما کنتم فولوالاوجوهکم شطر که فاوجب التوجه على کل مصل الى شطر البیت، فاذا لم یفعل ذلک کان‏الامر علیه باقیا فیلزمه الاعاده.((198)) درموارد لزوم نیز متذکر این نکته مى‏شود که برخى احکام با دلیل خاص از تحت‏عموم آیات خارج مى‏شوند و تنها همان محل بحث مشمول عموم آیه قرار مى‏گیرد. مانندنماز نافله ووجوب اعاده بعد از وقت در دومساله قبل. استدلال به آیه اوفوابالعقود((199)) واولوا الارحام بعضهم اولى ببعض فى کتاب‏اللّه((200)) وللذککر مثل حظ((201)) الانثیین ودیگر آیات((202)) براى اثبات احکام‏شرعى که تحت این عمومات هستند، بسیار قابل توجه است. همچنین استدلال به آیات ((ویحرم علیهم الخبائث)) و ((والرجز فاهجر)) وحرمت علکیکم‏المیتة والدم برنجاست آب قلیل به مجرد ملاقات.((203)) این مسلک یعنى استنباط احکام شرعى از ظواهر آیات، درفقه سید مرتضى بسیار متداول‏است و راهکرد وسیعى را براى اثبات احکام خصوصا مسائل مستحدثه، پیش‏روى‏مى‏گذارد. جالب آن که درناصریات نیز به همین مطلب برخورد مى‏کنیم، چنان که مولف معدودى‏از مسائل را درزمره آنچه نص وذکرى درکلمات اصحاب ندارند، بر شمرده وبراى اثبات راى‏خویش نیز دربعضى ازآنها متمسک به ظواهر و عمومات آیات شده است. مثلااستدلال‏براین قول که دکیلان مدت دار با مرگ بدهکار، حال مى‏گردد، مى‏فرماید: ویقوى فى نفسى ماذهب الیه الفقهاء(اى فقهاء العامه) ویمکن ان یستدل على صحته بقوله‏تعالى: من بعد وصیه یوصى بها اودین فعلق تعالى قسمه المیراث‏بقضاء الدین و انجازه، فلوتاخر قضاء الدین الى حین حلول الاجل المضروب للدین تاخرت قسمه المیراث وفى ذلک‏اضرار بالورثه.((204)) به هرحال به کارگیرى این شیوه دراستدلال و استنباط احکام فقهى خصوصا فروعات‏ومسائل مستحدثه یکى از عوامل شیوه تطور فقه امامیه بوده است.
3. اخبار
اگرچه سید اخبار آحاد را حجت علمى و عملى نمى‏داند، لیکن جهت اقناع خصم‏و احتجاج با مخالف، به کرات درضمن ادله خویش اخبار عامى را آورده است خواه‏براى اثبات مطلب((205)) و یا مناقشه و احتجاج با دلیل قول مخالف و نقض آن. خود اودرآخرکتاب درمورد علت این کار مى‏گوید: ولم نورد فیما اعتمدناه الا ما هو طریق للعلم وموجب للیقین،الا ما استعملناه‏فى خلال‏ذلک من ذکر الاخبار التى ینقلها الفقهاء ویتداولونها فى کتبهم محتجین بها دون الاخبار التى‏تنقلها الشیعه الامامیه. وانما اوردنا هذه الاخبار وهى وارده من طریق الاحاد و لاعلم یحصل‏عندها بالحکم المنقول على طریق المعارضه‏للخصوم والاستظهار فى الاحتجاج علیهم‏بطرقهم و استدلالاتهم، کما فعلناه مثل ذلک فى کتابنا(مسائل الخلاف).((206))
4. اصول عقلیه و عملیه
‏این اصول نقش مهمى دراستدلال و استنباط احکام فقهى ایفامى‏ کنند به طورى که با طرد حجیت اخبار آحاد یکى از مهم ترین ابزار استدلال مولف به‏شمار مى‏روند. موارد زیر از این قبیل است: الف) اصل برائت ذمه: آن جا که دلیلى برحکم(معمولا حکم وجوبى یا استحبابى) نیست.((207)) درصفحه‏137 مساله‏36، درخصوص حدث نبودن فعل کبیره مى‏فرماید: قد بینا ان ما تعم به البلوى و یتکرر حدوثه لابد من ایراد بیان حکمه موردا یقطع العذر ویثلج‏الصدر، وعلى هذا عولنا فى ان مس الذکر لاینقض الوضوء، ولوکان فعل المعصیه حدثا فى‏نفسه لوجب ان یرد ذلک ورودا یقطع العذر،ویوجب العلم،ویشترک فیه الخاص والعام،کماوجب فى امثاله.((208)) ب ) شک دریقین سابق و ابقاى آن(استصحاب شک دررافع): درمساله‏38،درخصوص آن که طهارت یقینى با حدث مشکوک زایل نمى‏شود،مى‏گوید: وعندنا ان الواجب، البناء على الاصل،طهاره کان اوحدثا،فمن شک فى الوضوء و هوعلى‏یقین من الحدث، وجب علیه الوضوء، ومن شک فى الحدث و هو على یقین من‏الوضوء، بنى على الوضوء وکان على طهارته.((209)) درجواب این مساله و دلیل آن، دایره حکم وموضوع را توسعه داده و قاعده اى کلى رادرموارد یقین سابق و شک لاحق بیان مى‏کند. ج) قاعده اشتغال ذمه: مثلا درمساله بطلان نماز کسى که وسط نماز یا قبل ازآن حدثى از او سرزند، این‏گونه‏استدلال مى‏کند: دلیلنا على صحه ما ذهبنا الیه بعد الاجماع المتکرر ان الصلاه فى الذمه بیقین، فلا تسقط‏عنها الا بیقین، وقد علمنا ان الحدث اذا سبقه،ولم یعد الوضوء والصلاه فان ذمته ما برئت‏بیقین،واذا اعاد فقد تیقن براءه ذمته،فوجب الاعاده.((210)) این قاعده از کاربردى بسیار گسترده برخوردار است وایشان مسائل بسیارى رابراساس آن‏اثبات واستدلال مى‏کند.((211)) برخى ادله لفظیه و قواعد اصولى مثل عام و خاص، مطلق و مقید، وغیره نیز مورداستفاده‏سید بوده است که از ذکر تفصیلى آنها اجتناب نمودیم. د) قواعد فقهى: مانند اصاله الطهاره چنان که دراستدلال برطهارت مذى مى‏فرماید: فان الاصل الطهاره، والنجاسه انما تعلم بالشرع على سبیل التجدد،ولم ینقطع عذربالشرع‏یوجب العلم فى ان المذى نجس و انه ینقض الوضوء.((212)) ه ) ادله عقلیه(مستقلات): هرچند درمبانى فقهى سید هنوز جایگاه این مباحث تنقیح نشده بود، اما درمباحث‏فقهى‏مواردى وجود دارد که به ادله عقلى استدلال مى‏کند. نمونه بارز این مباحث‏که درمیان‏اصولیین کم کم به مثالى معروف تبدیل شد، عدم جواز نماز در مکان غصبى است که ایشان‏در استدلال بر آن مى‏فرماید: وایضا فان من شکرلاط الصلاه ان تکون طاعه وقربه، ولاخلاف فى هذه الجمله،وکونهاموداه فى الدار المغصوبه یمنع من ذلک. الاترى ان عاقلا لایجوز ان یتقرب الى‏اللّهتعالى بما یعلمه قبیحا ومعصیه؟ ولاشبهه فى ان الصلاه فى الدار المغصوبه قبیحه و معصیه‏لان العقل دال على قبح تصرف الغاصب فى الدار لانه ظلم ویجرى تصرفه فى الدار مجرى‏تصرفه فى ا لمال المغصوب وصلاته فى الدار لیس سوى تصرفه فیها.((213)) سپس دلیل جایز نبودن نماز در لباس غصبى را چیزى غیر از دلیل فوق مى‏داندومى‏فرماید: فاما الصلاه فى ا لثوب المغصوب فلایمکن ان یقال فیه ما قلناه فى الصلاه فى الدارالمغصوبه، ومن یوافقنا فى ان الصلاه فیه غیر جائزه، یعتمد على انه منهى عنه، وان النهى‏یقتضى الفساد ونفى الاجزاء. ایشان با قاعده نهى از شى‏ء موجب فساد است، مخالفت مى‏کند و ادامه مى‏دهد

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   18 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله آثار فقهى سید مرتضى علم الهدى

رابطه اصول فقه و مبانى فهم فقهى با معناشناسى و هرمنوتیک، با تاکید بر آراى فاضلین نراقى

اختصاصی از فی توو رابطه اصول فقه و مبانى فهم فقهى با معناشناسى و هرمنوتیک، با تاکید بر آراى فاضلین نراقى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقدمه
با ورود مباحث هرمنوتیک جدید، فهم فقها با تکیه بر آن مباحث مورد داورى قرار گرفته است و برخى درباره دانش اصول فقه (1) چنین داورى کرده‏اند: که آن چه در مباحث الفاظ (2) علم اصول آمده مربوط به دستگاه دلالت زبان و معناشناسى ( Semantice) مى‏باشد و در این علم هیچ توجهى به مباحث هرمنوتیکى (Hermenuics) نشده; لذا یک غفلت‏بزرگ در این علم رخ داده است. (مجتهد شبسترى، 23، 1375) . و برخى با تکیه به داده‏هاى شاخه‏اى از هرمنوتیک جدید غربى، بر فهم عصرى فقهى و اصولى تاکید کرده و بر فهم اصولیین و فقها که براساس ظهور صادر و نه ظهور و اصل (3) و عصرى است تاخته‏اند (سروش، 1371) .
هدف اساسى مقاله، بررسى داورى‏هاى فوق و تحقیق در جایگاه هرمنوتیک و معناشناسى در دانش اصول فقه و اثبات این فرضیه مى‏باشد که: بسیارى از موضوعات الفاظ اصول فقه با عده‏اى از مباحث معناشناسى و هرمنوتیک کهن و شاخه معتبر و پرطرفدارى از هرمنوتیک جدید به نام کلاسیک و نئوکلاسیک همسان مى‏باشد و در فرآیند فهم کتاب و سنت‏براى استنباط احکام شرعى هم معناشناسى نقش مؤثرى دارد و هم کارى هرمنوتیکى صورت مى‏گیرد.
باید توجه داشت که این مقاله، هرگز نظر به نقد و نظر نداشته و در صدد اثبات یا انکار دیدگاه‏هاى مختلف هرمنوتیک نیست.
اهمیت و ضرورت موضوع، زمانى مشخص مى‏شود که بدانیم: توجه به مباحث هرمنوتیک معناشناسى در اصول فقه و فرآیند فهم فقهى مى‏تواند کمک بایسته‏اى به درک متقابل بیشترى در قشر حوزوى ودانشگاهى نموده تا زبان یکدیگر را بهتر فهم کرده و این دو مرکز مهم علمى و راهبردى را بیشتر به هم نزدیک سازد. و چنان چه اندیشمندان غربى به عمق و موشکافى‏هاى مباحث هرمنوتیکى اصول فقه توجه نمایند، مى‏تواند در کشمکش‏هاى پردامنه و اختلافات وسیع آنان در این مباحث راه‏گشا باشد و بر روى آن‏ها بسیارى از راه‏هاى حقیقت را بگشاید.
مطلب دیگرى که بر اهمیت موضوع مى‏افزاید، این است که: توجه مستقیم وعمیق‏تر حوزویان به هرمنوتیک جدید و آراى مختلف دانشمندان غرب و مقارنه و موازنه‏ى آن‏ها با نظریات هرمنوتیکى اصول فقه متداول در حوزه‏هاى علمیه، بستر بایسته گفتگو و تباد و نزدیکى بین دانشوران مسلمان و غرب را فراهم مى‏سازد. اگر ادعا کنیم فقه و اصول فقهى که خالى از چنین مقارنه و موازنه‏اى باشد، در نیمه دوم قرن حاضر کارآمدى لازم براى حل مشکلات جامعه اسلامى و مسلمانان و دفع شبهات را ندارد، خلاف نگفته‏ایم.
در تحقیق و بررسى موضوع، در آغاز به روش کتابخانه‏اى آراى دانشمندان غربى در ادوار مختلف هرمنوتیک مشخص گردید و در عرض آن دانش اصول فقه که شیوه ونظام فهم فقهى کتاب و سنت را به دست مى‏دهد، مطالعه شد. بیشترین تلاش در بررسى آراى دانشمندان اصولى معطوف نظریات اصولى فاضلین نراقى شده است. با مقارنه و مقابله و موازنه بین مباحث هرمنوتیکى اصول فقه و ادوار مختلف هرمنوتیک در غرب، به هدف مقاله نزدیک شده ومشخص گردید که آن چه به طور کم و بیش در فرآیند فهم روشمند و اصولى قرآن و احادیث در حوزه‏هاى علمیه مى‏گذرد، رنگ هرمنوتیکى و معناشناسى داشته و از اصول و قواعد این دو دانش پیروى مى‏کند.
پرواضح است قبل از هر مطلبى باید معنى اصطلاحات به کار رفته در عنوان مقاله، مانند: معناشناسى و هرمنوتیک و تمایز آن دو و شاخه‏هاى مختلف هرمنوتیک و ظاهر و ظهورشناسى و حجیت ظهور روشن گردد.


دانلود با لینک مستقیم


رابطه اصول فقه و مبانى فهم فقهى با معناشناسى و هرمنوتیک، با تاکید بر آراى فاضلین نراقى