فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله نوآوری در عرصه سیاست و حکومت

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله نوآوری در عرصه سیاست و حکومت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 


اشاره فرمودید که امام در موضوع حکومت و در بحث ولایت فقیه، جامع‏نگر بودند، یعنی اسلام را در همه ابعاد و جوانب آن می‏نگریستند.اگر ممکن است بفرمایید که آیا چنین نگرشی در فقهای پیش از ایشان هم بوده است؟ در ضمن امام چگونه به این نتیجه رسیدند که جامعیت اسلام، حکومت را هم پوشش می‏دهد؟
ـ جامعیت اسلام، نکته‏ای نبود که فقهای بزرگ پیش از ایشان یا همزمان با ایشان از آن غافل باشند.تفاوت عمده امام با دیگران، بینش سیاسی آن بزرگمرد بود.حضرت امام تشکیل و اداره حکومت را از وظایف مهم و اصلی علمای اسلام می‏دانستند.بعضی ممکن است، کمک به حکومت دینی را وظیفه بدانند.اما اصل تأسیس حکومت را در شرح وظایف فقیه نیاورند.
امام این طور فکر نمی‏کردند، بلکه فقیه را موظف به بنیانگذاری حکومت و نظام می‏دانستند .در این تفکر، مبارزه با ظلم نه برای تعدیل حاکمان است، بلکه برای براندازی ظلم است.امام مبارزه با شرک و کفر و ظلم را از رهگذر حکومت می‏جستند و موفق می‏دانستند.ایشان دو وظیفه برای خود و هر فقیه دیگری در نظر داشتند: اداره صحیح امور مردم، و محو ظلم.همین طور که هرکسی می‏فهمد، این دو برنامه، تنها در سایه حکومت، جامه عمل می‏پوشد.
بنده قبل از انقلاب در صحبت با بعضی از مراجع معاصر، فهمیدم که این بزرگواران تشکیل حکومت دینی را از وظایف مردم می‏دانند.یعنی فقیه تنها، باید مردم را ارشاد کند و به آنان بگوید که بعد از تشکیل حکومت، رفتار اسلامی چیست یا چه باید کرد؟ خصوصا اگر براندازی حکومتهای موجود، با ضرر و خطر همراه باشد، لزومی نمی‏دیدند که اقدام کنند.یعنی برخورد را واجب شرعی و لازم عقلی نمی‏دانستند.در این بینش، مردم باید حکومت دینی را بر پا دارند و برای اجرای حدود به علما مراجعه کنند.
حتی گاهی برای این طرز تفکر، به آیات و روایات هم، استناد می‏کردند.به خدمت یکی از همین بزرگواران عرض کردم که حضرت امیر (ع) فرمودند:
«قیام من برای آن بود که حدود الهی را اجرا کنم.» ایشان فرمودند: «چون مردم گرد حضرت جمع شدند و حکومت را به آن گرامی سپردند، امام خود را موظف دید که اجرای حد کند.» پس تفاوت امام با بسیاری از فقها در اعتقاد به جامعیت اسلام نبود.جامعیت را همه می‏پذیرفتند .امتیاز امام این بود که جامعیت اسلام را در تشکیل حکومت می‏جست و آن را از وظایف هر مسلمانی، بویژه دانشمندان اسلامی قلمداد کردند.امام مسئله حکومت اسلامی را از دهه چهل به بعد مطرح کردند و خیلی هم بر آن پای فشردند.تا آنجا که، پهلوی تنها رقیب جدی و سرسخت خود را امام می‏دانست.
اینکه عرض می‏کنم تفاوت امام خمینی با فقهای دیگر، در بینش سیاسی بود، از اینجا روشن‏تر می‏شود که امام مبارزه با ظلم را به هر قیمتی واجب می‏دانستند.ولی اکثر فقها می‏گفتند : مبارزه با ستم، نوعی نهی از منکر است، و نهی از منکر شرایطی دارد که اگر آن شرایط فراهم نبود، لازم نیست.یکی از آن شرایط هم این است که خطر جانی در پی نداشته باشد.سخن امام این بود که منکر اگر ظلم کلی و فراگیر باشد، نهی و مبارزه با آن واجب است، اگرچه به کشتار و شهادت بینجامد.
اندیشه حکومت را دقیقا امام از سال چهل و هفت یا هشت، مطرح کردند.
ولی اصل مبارزه با ظلم، مخالفت با اسرائیل، استقلال از آمریکا، مبارزه با فحشا و...از سال چهل و دو شروع شد.این نشان می‏دهد که موضوع حکومت و نظام سیاسی، صورت کامل و هماهنگ مبارزات اسلامی است.
به نظر می‏آید، امام در اصل ولایت فقیه به یک توسعه مفهومی اعتقاد داشتند.یعنی معنا و مفهوم ولایت فقیه را در پیش از آنچه نزد پیشینیان بود، توسعه دادند.این گسترش مفهومی را امام با سایر عناصر مطرح در حوزه نیز سرایت دادند.مثلا همین پدیده تبلیغ را اگر در نظر بگیریم، اگر حوزه بر اساس اندیشه‏های امام هدایت و برنامه ریزی شود، وضعیتی بسیار گسترده‏تر، ژرفتر و متنوعتر از وضعیت سنتی خود را خواهد داشت.حتی اگر مبانی فکری فقهای دیگر را اساس قرار بدهیم و بگوییم تشکیل حکومت از وظایف مردم است، این وظیفه را می‏توان از طریق تبلیغ به آنان گوشزد کرد.نظر حضرت عالی در این زمینه چیست؟
ـ همین طور که می‏فرمایید اضافه می‏کنم که امام برای رسیدن به اهداف بلندی که داشت، مقدمات آنها را فراهم کرد.رویه امام این نبود که مثلا یک مسیحی را به اسلام تشرف بدهند، یا آنقدر در گوش شرابخوار و زناکار بخوانند که توبه کنند.اینها برد کمی دارد.خیلی از فعالیتهای پر سر و صدای برخی از دلسوزان اسلام، با همه قداست و معنویتی که داشتند، محدوده اندکی را پوشش می‏داد.مبارزه با فقر، ستم، فحشا و بی اعتقادی در برنامه همه بود.
امام توسعه مفهومی در عناصر حوزوی ـ که شما گفتید ـ فقط در کار امام و پیروان ایشان مشاهده می‏شد.امام دنبال این نبودند که چند گرسنه را سیر کنند، چند نوجوان را به راه بیاورند، بیمارستانی بسازند و گناهکاران را توبه‏بدهند.امام به ریشه‏ها می‏اندیشیدند و از همه استعدادهای حوزه، از جمله تبلیغ، برای ریشه کن کردن آنها سود می‏جستند.در دستگاه فکری امام همه نیروهای فکری، انسانی، مالی و اعتباری بسیج شده بودند که ریشه‏ها را بسوزانند .اگر ریشه قطع می‏شد، آن وقت:
یدخلون فی دین الله افواجا
، انگشت اعتراض امام به سمت کانونهای فرهنگ ساز، مثل رادیو و تلویزیون، دانشگاه، مدارس، ادارات و در رأس همه حکومت بود.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   263 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نوآوری در عرصه سیاست و حکومت

دانلود مقاله زنان در عرصه مدیریت

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله زنان در عرصه مدیریت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 
در این مقاله به اشتغال زنان به عنوان مدیر در کشور پرداخته شده است. برخی اطلاعات آماری در این زمینه ارائه می‌شود و دو پرسش در خصوص اشتغال زنان در عرصه مدیریت مطرح می‌گردد و براساس پژوهش‌های انجام شده به آنها پاسخ داده می‌شود. در پایان تعدادی راهکار برای فراهم آوردن زمینه اشتغال زنان در پست‌های مدیریتی ارائه می‌شود.
منبع : روزنامه همشهری،‌ یکشنبه 27 شهریور 1384، سال سیزدهم، شماره 3803، صفحه 10.
توضیح : این مقاله در منبع مذکور با عنوان مدیریت زنان ارائه شده است که در اینجا با هدف اشاره دقیق به موضوع مقاله، عنوان مشخص‌تری برای آن در نظر گرفته شده است.
کلیدواژه : زنان؛ مدیریت؛ مدیران زن؛ زنان مدیر
تاریخ جهان شاهد نقش بسیار عظیم و غیرقابل انکار زنان در حوادث گوناگون است. امروزه که مباحث توسعه کشورهای جهان مطرح می‌باشد، نقش زنان در این فرآیند به شدت مورد توجه قرار گرفته است. برگزاری جلسات، سمینارها و کنگره‌های متعدد در خصوص جایگاه زنان و نقش آنان در توسعه حکایت از این موضوع حیاتی دارد.
با کمی دقت می‌توان دریافت که برگزاری این گونه برنامه‌ها نشان از موضوع نه چندان خوشایند دیگری نیز دارد و آن این است که تاکنون یا حداقل در سده‌های اخیر نقش زنان به عنوان نیمی از جمعیت جهان در حال توسعه نادیده گرفته شده که این امر نشان از وجود تبعیضات و نابرابریهای جنسیتی در زمینه‌های گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و غیره دارد. جامعه انسانی از عدم حضور واقعی زنان در عرصه‌های مختلف لطمات جبران ناپذیری دیده و بدین خاطر در دو دهه اخیر درصدد جبران این نقیصه بر آمده است.
برای رسیدن به تعادل، برابری و رفع تبعیضات و در نتیجه توسعه بهتر و کاملتر جامعه، نیاز به آن است که زنان بتوانند در فرآیند تصمیم‌گیری در سطوح مختلف جامعه شرکت نمایند. خوشبختانه در بسیاری از کشورها این تلاش‌ها، موفقیت‌های چشمگیری را در پی داشته است. از آن جمله می‌توان به کشورهایی همچون نروژ، دانمارک و فنلاند اشاره نمود که بیش از ۴۰ درصد مناصب تصمیم‌گیری در اختیار زنان است. متأسفانه در بسیاری از کشورهای جهان سوم این مسأله چندان شایان توجه نیست و تنها تعداد محدودی از زنان در پست‌های مدیریتی و مهم تصمیم‌گیری کشور قرار دارند. در ایران علیرغم آن که قانون اساسی کشور راه را برای تصدی اکثر مناصب تصمیم‌گیری برای زنان باز گذاشته با این وجود تنها ۸/۲ درصد مشاغل مدیریتی در کشور به زنان اختصاص یافته است.
ممکن است برای خواننده این سؤال پیش آید که به راستی چه ضرورتی به مدیریت زنان در بخش‌های گوناگون جامعه وجود دارد؟
در پاسخ به این سؤال بایستی اذعان داشت که امروزه توانمندسازی زنان و مشارکت کامل آنان بر پایه برابری، در همه زمینه‌ها از جمله در فرآیند تصمیم‌گیری و مدیریت جامعه یکی از پیش نیازهای توسعه پایدار می‌باشد که کشور ما سخت بدان نیازمند است. در جوامعی که هنوز تعادل مطلوب و قابل قبول و مشارکت عادلانه زن و مرد در فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی فراهم نشده و فرصت منصفانه بروز خلاقیت و استعداد انسانها برقرار نگردیده است و فرآیند توسعه آن گونه که انتظار داشته‌اند موفق نبوده است. تداوم و شتاب توسعه هنگامی رخ خواهد داد که زن و مرد و دوشادوش یکدیگر مسئولیت توسعه را بر عهده بگیرند.
از سوی دیگر کسب مشاغل مدیریتی توسط زنان علاوه بر آن که زنان را در مقابله با تبعیضاتی چون معیارهای استخدامی نابرابر، دستمزدهای نابرابر، فرصتهای آموزشی حرفه‌ای نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع تولیدی و امکانات نابرابر در ارتقای شغلی تواناتر می‌کند، سبب بالا رفتن اعتماد به نفس، کسب یک هویت مستقل و بهبود وضعیت و رشد اجتماعی آنان می‌شود که کل جامعه از آن منتفع خواهد شد.
علاوه بر این، رشد دختران و زنان تحصیل کرده دانشگاهی و پیشی گرفتن آنان از مردان جامعه در چند ساله اخیر نمود پیدا کرده است که لزوم بحث مدیریت زنان را بیش از پیش مطرح می‌سازد.
سؤال دیگر این است که چرا علیرغم آن که بستر قانونی این موضوع وجود دارد، به عنوان کشوری در حال توسعه نیازمند فعال شدن زنان جامعه هستیم و همه مسئولان نظام بر اهمیت این موضوع اذعان دارند اما در موضوع مدیریت زنان پایین ترین نرخ‌ها را داریم.
پاسخ این سؤال را می‌توان در معدود تحقیقاتی یافت که در این زمینه در کشور صورت گرفته است. در تحقیقی که در سال ۱۳۸۱ در مورد علل عدم دستیابی زنان به پست‌های مدیریتی در بین کارکنان و مدیران چند سازمان به انجام رسیده نشان می‌دهد که اگر چه مدیران و کارکنان مورد پرسش و کارایی و قابلیت زنان در عرصه‌های مدیریتی و پست‌های بالای سازمانی واقفند اما تنها ۶ درصد از کارکنان مرد و پست مدیریت را برای زنان مناسب می‌دانند. ۳۰ درصد کارمندان مرد از این که مافوقشان زن باشد احساس خوشایندی ندارند. اگر چه همه مدیران مورد پرسش بر این باور بودند که زنان شایستگی لازم برای تصدی پست‌های بالای سازمانی را دارند اما بیش از ۸۰ درصد آنان مدیریت را کاری مردانه می‌دانند و بیش از ۵۰ درصد معتقدند که مردان در کارهای مدیریتی موفق‌تر از زنانند و خلاقیت بیشتری از خود نشان می‌دهند. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد که عواملی همچون
• مسئولیت‌ها و محدودیت‌های خانوادگی
• تجربه کمتر زنان نسبت به مردان در این عرصه
• فراهم نبودن شرایط لازم در جامعه، همچون نبود زنان در پست‌هایی چون وزارت و غیره
• وجود برخی ویژگی‌های جنسیتی زنان
• عدم تمکین کارکنان از مافوق خانم
• اعتماد پایین تر زنان نسبت به مردان در این عرصه از نظر جمعیت نمونه

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   16 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زنان در عرصه مدیریت

مقاله : نقش هیات مدیره در مدیریت ریسک در عرصه سازمان‎

اختصاصی از فی توو مقاله : نقش هیات مدیره در مدیریت ریسک در عرصه سازمان‎ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله : نقش هیات مدیره در مدیریت ریسک در عرصه سازمان‎


مقاله : نقش هیات مدیره در مدیریت ریسک در عرصه سازمان‎

عنوان مقاله : نقش هیات مدیره در مدیریت ریسک در عرصه سازمان‎

قالب بندی : Word

 

شرح مختصر : به دنبال بحران اعتباری سال ۲۰۰۷ در سال ۲۰۰۸ و در نتیجه این بحران مالی در سطح بین‌الملل منجر به شنیدن صدای خرد شدن چرخ‌های اقتصادی کشورها و خانوارها بصورت کامل در زیر بار فشار اقتصادی حاکم بر اقتصاد سراسر جهان گردید که به تبع آن همزمان با ایجاد بحران و تبعات ناشی از آن مباحث متعدد و بصورتی گسترده در محافل عمومی و جوامع حرفه‌ای در بخش اقتصاد، درخصوص حوزه حاکمیت شرکت‌های بزرگ با موضوعیت مدیریت ریسک مطرح گردید. بطوریکه فدراسیون بین‌المللی حسابداری (IFAC) در این ارتباط به موضوع بحران مالی با این عبارت اشاره می‌نماید که “بحران مالی که در سال‌های اخیر دنده‌های اقتصاد را در زیر چرخ‌های خود خرد نموده است لذا از این رخداد می‌بایست درس‌هایی را آموخت که اهم آن عبارتند از”:

الف) آنچه به عنوان یک موضوع مهم و برجسته ناشی از کالبدشکافی بحران مطرح می‌باشد این است که در برخی از سازمان‌ها به ویژه مؤسسات مالی شیوه‌ها و ساختارهای کنترل داخلی و مدیریت ریسک در آن‌ها بصورت ناقص اجرا شده و یا عملاً شیوه‌های کنترلی بکار گرفته شده در آن‌ها بی‌اثر بوده است.

ب) عامل مهم دوم در بحران مذکور که دامنه گسترده‌تری داشته است به عنوان یکی دیگر از عوامل ایجاد بحران مربوط به تمرکز بیش از حد سازمان‌ها به اعمال کنترل‌ نسبت به گزارشات مالی خود در دوره‌های قبل از بحران بوده است.

در این گزارش بیشتر بر این موضوع استدلال شده است که به عنوان یک نتیجه غالب این موضوع است که فرآیندهای نظارتی زمان رسیدگی و حوزه مورد رسیدگی برای شناسایی ریسک‌های تحقق یافته صرف نگردیده است و غالب خطرات تحقق یافته در این فرآیند در مواردی به غیر از موارد مرتبط با ریسک‌های گزارشگری مالی بوده است یعنی اینکه ریسک‌های تحقق یافته ناشی از عملیات اجرایی در شرایط خاص بوده است. بنابراین این موضوعی تعجب‌آور نیست که در بسیاری از گزارشات منتشره که در ارتباط با بررسی حوادث سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ (بحران مالی) صورت پذیرفته است این نتیجه غالب حاصل شده است که این رخدادها ناشی از تشخیص اشتباه، قضاوت غلط و یا سوء مدیریت در ارزیابی و مدیریت ریسک در سطح سازمان‌ها و جامعه اقتصادی بوده است که در ساختار حاکمیت شرکت‌های بزرگ وجود داشته است و این موضوع به عنوان عامل اصلی و مرکزی این بحران در جامعه اقتصادی مطرح می‌باشد که عملاً به عنوان رویدادی مطرح است که لرزه‌ای بزرگ بر اقتصاد شرکت‌های بزرگ و بین‌المللی وارد نمود و پس‌لرزه‌های آن تا به حال که ۵ سال از زمان آغاز بحران می‌گذرد همچنان ادامه دارد.

فهرست :

معرفی

توانمندی‌ها

در مرحله ریسک نمودن

چگونه هیأت مدیره می‌تواند نقش کلیدی در مدیریت ریسک در بخش عمومی را بازی کند؟

نقش هیأت مدیره درخصوص مدیریت ریسک در سطح سازمان چیست؟

نقش هیأت مدیره در مدیریت ریسک در عمل

ایجاد ریسک‌پذیری

چارچوب‌های تضمین

چارچوب تضمین

نتیجه‌گیری

پی‌نوشت


دانلود با لینک مستقیم


مقاله : نقش هیات مدیره در مدیریت ریسک در عرصه سازمان‎

مقاله آماده با موضوع نقش هیات مدیره در مدیریت ریسک در عرصه سازمان‎(فرمت word) و14صفحه

اختصاصی از فی توو مقاله آماده با موضوع نقش هیات مدیره در مدیریت ریسک در عرصه سازمان‎(فرمت word) و14صفحه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله آماده با موضوع نقش هیات مدیره در مدیریت ریسک در عرصه سازمان‎(فرمت word) و14صفحه


مقاله آماده با موضوع نقش هیات مدیره در مدیریت ریسک در عرصه سازمان‎(فرمت word) و14صفحه

مقاله آماده با موضوع نقش هیات مدیره در مدیریت ریسک در عرصه سازمان‎(فرمت word) 

به دنبال بحران اعتباری سال ۲۰۰۷ در سال ۲۰۰۸ و در نتیجه این بحران مالی در سطح بین‌الملل منجر به شنیدن صدای خرد شدن چرخ‌های اقتصادی کشورها و خانوارها بصورت کامل در زیر بار فشار اقتصادی حاکم بر اقتصاد سراسر جهان گردید که به تبع آن همزمان با ایجاد بحران و تبعات ناشی از آن مباحث متعدد و بصورتی گسترده در محافل عمومی و جوامع حرفه‌ای در بخش اقتصاد، درخصوص حوزه حاکمیت شرکت‌های بزرگ با موضوعیت مدیریت ریسک مطرح گردید. بطوریکه فدراسیون بین‌المللی حسابداری (IFAC) در این ارتباط به موضوع بحران مالی با این عبارت اشاره می‌نماید که “بحران مالی که در سال‌های اخیر دنده‌های اقتصاد را در زیر چرخ‌های خود خرد نموده است لذا از این رخداد می‌بایست درس‌هایی را آموخت که اهم آن عبارتند از”:

الف) آنچه به عنوان یک موضوع مهم و برجسته ناشی از کالبدشکافی بحران مطرح می‌باشد این است که در برخی از سازمان‌ها به ویژه مؤسسات مالی شیوه‌ها و ساختارهای کنترل داخلی و مدیریت ریسک در آن‌ها بصورت ناقص اجرا شده و یا عملاً شیوه‌های کنترلی بکار گرفته شده در آن‌ها بی‌اثر بوده است.

ب) عامل مهم دوم در بحران مذکور که دامنه گسترده‌تری داشته است به عنوان یکی دیگر از عوامل ایجاد بحران مربوط به تمرکز بیش از حد سازمان‌ها به اعمال کنترل‌ نسبت به گزارشات مالی خود در دوره‌های قبل از بحران بوده است.

در این گزارش بیشتر بر این موضوع استدلال شده است که به عنوان یک نتیجه غالب این موضوع است که فرآیندهای نظارتی زمان رسیدگی و حوزه مورد رسیدگی برای شناسایی ریسک‌های تحقق یافته صرف نگردیده است و غالب خطرات تحقق یافته در این فرآیند در مواردی به غیر از موارد مرتبط با ریسک‌های گزارشگری مالی بوده است یعنی اینکه ریسک‌های تحقق یافته ناشی از عملیات اجرایی در شرایط خاص بوده است. بنابراین این موضوعی تعجب‌آور نیست که در بسیاری از گزارشات منتشره که در ارتباط با بررسی حوادث سال‌های ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ (بحران مالی) صورت پذیرفته است این نتیجه غالب حاصل شده است که این رخدادها ناشی از تشخیص اشتباه، قضاوت غلط و یا سوء مدیریت در ارزیابی و مدیریت ریسک در سطح سازمان‌ها و جامعه اقتصادی بوده است که در ساختار حاکمیت شرکت‌های بزرگ وجود داشته است و این موضوع به عنوان عامل اصلی و مرکزی این بحران در جامعه اقتصادی مطرح می‌باشد که عملاً به عنوان رویدادی مطرح است که لرزه‌ای بزرگ بر اقتصاد شرکت‌های بزرگ و بین‌المللی وارد نمود و پس‌لرزه‌های آن تا به حال که ۵ سال از زمان آغاز بحران می‌گذرد همچنان ادامه دارد.

فهرست :

معرفی

توانمندی‌ها

در مرحله ریسک نمودن

چگونه هیأت مدیره می‌تواند نقش کلیدی در مدیریت ریسک در بخش عمومی را بازی کند؟

نقش هیأت مدیره درخصوص مدیریت ریسک در سطح سازمان چیست؟

نقش هیأت مدیره در مدیریت ریسک در عمل

ایجاد ریسک‌پذیری

چارچوب‌های تضمین

چارچوب تضمین

نتیجه‌گیری

پی‌نوشت


دانلود با لینک مستقیم


مقاله آماده با موضوع نقش هیات مدیره در مدیریت ریسک در عرصه سازمان‎(فرمت word) و14صفحه

مانیفیست در عرصه حسابداری

اختصاصی از فی توو مانیفیست در عرصه حسابداری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مانیفیست در عرصه حسابداری


مانیفیست در عرصه حسابداری

 

 

 

 

 

 

 

مقاله با عنوان مانیفیست در عرصه حسابداری در فرمت ورد و شامل توضیحات جامعی درباره این موضوع می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


مانیفیست در عرصه حسابداری