فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پایان نامه بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سرد مزاج وعادی با آزمون MMPI

اختصاصی از فی توو دانلود پایان نامه بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سرد مزاج وعادی با آزمون MMPI دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پایان نامه بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سرد مزاج وعادی با آزمون MMPI


دانلود پایان نامه بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سرد مزاج وعادی با آزمون MMPI

فرمت فایل: ورد قابل ویرایش

تعداد صفحات: 185

 

 فهرست مطالب

فصل اول

۱-۱:مقدمه

۱-۲: موضوع پژوهش

۱-۳: هدف پژوهش

۱-۴:فایده واهمیت پژوهش

۱-۵: فرضیه های پژوهش

۱-۶:تعریف عملیاتی متغیرها

فصل دوم:

پیشینه پژوهش

الف:مبانی نظری

ب:تحقیقات انجام شده

فصل سوم:

۳-۱: مقدمه

۳-۲:جامع آماری

۳-۳: نمونه و روش نمونه گیری

۳-۴:ابزار اندازه گیری

۳-۵:روش آماری

فصل چهارم:

تحلیل داده ها

فصل پنجم:

۵-۱: بحث و نتیجه گیری

۵-۲:محدودیت های تحقیق

۵-۳:پیشنهادات تحقیق

۵-۴: خلاصه تحقیق

منابع:

پیوست:

آزمون شخصیتی چندوجهی مینه سوتا(MMPI)

چکیده تحقیق:

در این تحقیق به بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سردمزاج وعادی با آزمونMMPI پرداخته شد و پس از اینکه دو گروه ۸۵ نفری نمونه های تحقیق، زنان سردمزاج و زنان عادی گزینش شدند آزمون MMPI مورد اندازه گیری قرارگرفت. در نهایت پس از محاسبه شاخص های آماری، از آزمون t استودنت گروههای مستقل استفاده به عمل آمد و به آزمون ۸فرضیه تحقیق مبادرت ورزیده شد. با توجه به فرآیند آزمون فرضیه مشخص گردید که همه فرضیه های تحقیق رد و فرضیه های صفر تحقیق تایید گردیدند.

۱-۱:مقدمه

بی تردید میتوان گفت یکی از رایج ترین مفاهیم روان شناسی در میان همگان شخصیت است. چنانکه با اندکی توجه در صحبت های روزمره متوجه فراوانی کاربرد این مفهوم می شویم. کاربردهایی که براساس معانی وتعابیر مختلف قرار دارند گاه دلالت بر صفات و ویژگی های بارز افراد اعم از مثبت معمولی و منفی می نمانید و گاه نشاندهنده مقام و مهارت های اجتماعی هستند.

کاربرد دیگر واژه شخصیت زمانی است که توانش های فرد برای تحت تاثیر قرار دادن دیگران مورد نظر است.موارد ذکر شده غالبا قضاوت های سطحی و محدود در مورد افراد را بدنبال دارند.اما نظر خبرگان این زمینه یعنی روان شناسان چیز دیگریست.

در تعاریفی که از شخصیت شده تنوع و اختلاف بسیاری به چشم می خورد که ناشی از نظریه های گوناگونی است که نظریه پردازان درباره چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند(جمالفر،۱۳۷۳ص۱۲۱)

ابتدا باید گفت تمام افراد صرفنظر از خصوصیات مطلوب و نامطلوبشان دارای شخصیت هستند. آنچه موجب تمایز آنها میشود چگونگی ومنحصر بفرد بودن شخصیتهاست. این تفاوت ها را با ابزارهای گوناگونی که در خود بحث خواهیم نمود میتوان شناسایی کرد.

شخصیت یک مفهوم انتزاعی است که معرف ترکیبی از اعمال افکار، هیجانات، و انگیزش های فرد به گونه ای بی همتاست و هیچ دو فردی دارای شخصیت یکسانی نیستند. هر چند که شخصیت افراد مختلف دارای وجوه اشتراکی نیز می باشند شخصیت یک فرد نسبتا ثابت باقی می ماند اما دو عامل رشد و تجربه می توانند آن را تغییر دهند.

شخصیت، مفهومی است که به ویژگی های مشخص و ملموس و واکنش های فرد در موقعیت های مختلف اطلاق می شود. واژه شخصیت ترجمه کلمه پرسونالیتی است که خود از پرسونا ی لاتینی به معنای ماسک اقتباس شده است نقابی که بازیگران تئاتر به فراخود نقش خود بر چهره می زده اند و بتدریج به خصوصیات اخلاقی و روانی افراد اطلاق شده است. در حالی که امروزه روانشناسان این مفهوم را به عنوان صفات معتبر و پایدار افراد آدمی به کار می برند.

منظور از شخصیت مجموع کیفیت های موروثی و اکتسابی است که خصوصیت فرد بوده و او را منحصر بفرد می‌کند. کیفیت های موروثی یا ذاتی تغییر ناپذیرند و فاقد جنبه اخلاقی بوده و مزاج نامیده می شوند در حالی که کیفیت های اکتسابی که منش می نامیم حاصل تجربیات فرد می بانشد و تاحدی تغییر پذیرند و تفاوت های این حوزه است که مشکلات اخلاقی را پدید می آورد و بیانگر مرحله ای است که فرد در هنر زیستن بدان رسیده است.

آلپورت که از او به نام بنیانگذار مطالعات نوین شخصیت نام می برند معتقد است شخصیت سازمان پویایی از سیستم های روان تنی فرد است که رفتارها و افکار خاص او را تعیین می‌کند.

گیلفورد، چنین اظهار می دارد که شخصیت الگوی منحصر بفرد صفات شخصیتی است. بالاخره کتل معتقد است که شخصیت امکان پیش بینی آنچه را که فرد در موقعیتی خاص انجام خواهد داد فراهم می‌کند. در مجموع باید گفت این سه به ترکیبی از اعمال ،افکار هیجانات وانگیزش های مشخص که در تعامل او با دیگران نمایان می شود توجه داشته اند.

در این باب هنری مورد نظری متفاوت ارائه داده است و به جای اینکه مانند آلپورت و آیزنک به صنعت و تیپ توجه نماید موضوع نیازهای را مطرح نموده و معتقد است آچه موجب شخصیت وپدیداری آن میشود انگیزه ها هستند که این  انگیزه ها را می توانیم در باب نیازها بررسی کنیم.شخصیت یک سازه است که نمی توانیم آن را ببینم یا تعریف شخصی برایش ارائه دهیم اما با شناسایی عناصری که به میزان و کیفیت متفاوت آن را تحت تاثیر قرار می دهند و موجب تغییر و دگرگونی و رشد آن           می گردند می توانیم به سنجش این سازه بپردازیم. برای این کار از روش های مختلفی چون تست های فرافکن و روان تحلیلی و‌آزمون های صفات شخصیت و آزمون های عینی استفاده می شود. معروف ترین آزمون فرافکن در جهان تست رور شاخ می‌باشد که تاکنون بش از هزار اثر تحقیقی در مورد آن در دنیا انتشار یافته است.

این ابزارها در طی فرآیند شناخت شخصیت افراد و تفاوت های فردی همچنین میتوانند نشان دهنده موارد اختلال ونابهنجاری نیز باشند. زیرا در بعد شخصیت نیز چون دیگر ابعاد وجودی انسان گاه شاهد نابهنجاری ها واختلالاتی هستیم.

وقتی صفات شخصیتی انعطاف ناپذیر و ناسازگارانه بوده واختلال کارکردی قابل ملاحظه یا ناراحتی ذهنی بوجود می آورند تشخیص اختلال شخصیت گذارده می شود (سیاسی ،۱۳۷۱،ص ۱۴۱)

بحث سبب شناسی و درمان و طبقه بندی اختلالات شخصیت در دیدگاههای مختلف تعابیر متفاوتی را داراست که در این مختصر نمی گنجد.

یکی از اساسی ترین مباحث روان شناسی نظریه های شخصیت است. تا نتوانیم یکی الگویی برای انسان ارائه دهیم نمیتوانیم روی آن کار کنیم. شخصیت یک سازه است که میتوان آن را در بطن نظریه های دیگر نگاه کرد و به همین دلیل براساس رویکردهای مختلف تعاریف متفاوتی هم برای آن ذکر کرده اند.

در اینجا تنها از نظریاتی چند  از جمله فروید می گوئیم که شاید اولین واستوارترین ونافذترین تئوری منش را به منزله یک سیستم کوشش ها که ماخذ رفتار است پایه گذاری کرد.

دیدگاه روان کاوی بنا به شرایط خاص آن زمان که دوران اتمیزم یا تجربه گرایی بود شخصیت را به شکل تفکیک شده وعناصر متشکله مورد بررسی قرار داده است. فروید ابتدا شخصیت را متشکل از سه جزءخود آگاه، نیمه خود آگاه وناخودآگاه دانسته و سپس تجدید نظر نموده و آن را شامل سه ساخت بنیادی به نام های نهاد ، خود و فراخود عنوان کرد. هر یک از این بخش ها وظیفه خاصی را به عهده دارد. اما تاثیر متقابل آنها در یکدیگر مهمترین عامل در تعادل شخصیت است وتعامل و تعارض پویای این سه ساخت تعیین کننده رفتار است(قرچه داغی، ۱۳۷۲،ص ۹۸)

مروری گذرا نیز به دیدگاه رفتار گرایی داریم: الگویی که رفتارگرایان بر آن اساس شخصیت را توجیه می کنند همان الگوی یادگیری محرک-پاسخ و الگوی محرک-ارگانیزم-پاسخ است. در الگوی اول شخصیت فرد را صرفا ذاییده نوع پاسخ هایی می دانند که فرد در قبال محرک های مختلف محیطی از خود نشان می‌دهد. در الگوی دوم نوع تعبیر و تفسیر و برداشت فرد از محرک ها عامل مهمی در تعیین نوع پاسخ ها و چگونگی رفتار و شخصیت او به شمار می آید. در قالب نظریه رفتاری محرک ها وعوامل محیطی نقش قاطع و تعیین کننده ای در تغییر و تکوین شخصیت دارند و شخصیت افراد تابع محیطی قرار می گیرد که در آن رشد می یابند.

جدای از تعاریفی که برای شخصیت ارائه شده در پاره ای دیدگاههای به طبقه بندی هایی نیز بر می خوریم که در اینجا برای رعایت ایجاز تنها به نمونه هایی بسیار اندک بسنده می کنیم. این تقسیم بندی ها گاه دارای پیشینه تاریخی کهنه هستند. از این جمله تقسیم بندی بقراط است که همان چهار مزاج معروف دموی،صفراوی، سوداوی و بلغمی می‌باشد. پس از وی جالینوس نیز بر همین پایه به نتایجی رسید. پس از بقراط معروف ترین طبقه بندی ها از آن کرچمر وشلدن می‌باشد. این تحقیقات همه مبتنی بر مشاهده تفاوت های فردی در ساختار بدنی وتلاش برای ارتباط دادن این تفاوت ها با شخصیت است. رویکرد دیگر مشاهده خصایص شخصیتی افرادد مختلف و تلاش برای طبقه بندی آنها بر اساس سنخیتشان بدون توجه به خصوصیات بدنی آنهاست. تقسیم بندی یونگ که مبتنی بر تیپ درونگرا و برونگرا است و تقسیم بندی آیزنگ که شخصیت فرد را در دو بعد درونگرایی-برونگرایی واستواری- نااستواری هیجانی تحلیل می‌کند از این دست می باشند.فروم،شخصیت را متشکل از دو عنصر مزاج و منش      می داند و چنین عنوان می‌کند که قضاوت ارزشی در مورد مزاج ها تابعی است از متغیر سلیقه در حالی که منش ها  جنبه اخلاقی دارند و چنانچه معتقد به نسبی گرایی باشیم خواهیم دید که تفاوت های منشی نیز مربوط به سلیقه اند و تفکیک میان این دو از اهمیت خاصی برخوردار است. فروم سنج های شخصیتی فوق را که هر یک دارای ویژگی های خاصی هستند مطرح می‌کند: تیپ پذیرا تیپ استثمارکننده،تیپ بازاری، تیپ احتکاری، تیپ مولد، و تیپ ناشیستیک. او معتقد است که شکل های مختلفی از این سنخ ها را ممکن است افراد داشته باشند اما یک تیپ بیشتر عمل می‌کند وآن شکل شخصیتی را می سازد. گوناگونی شکل های شخصیتی معلول عوامل چندی است این عوامل موجب دگرگونی و رشد شخصیت می شوند.

آدمی، تکامل و رشد خود را به صورت تغییرات محسوس یا نامحسوس نشان می‌دهد. انسان ها در اثر گذشت زمان و تبدیل موقعیت ها تغییر می کنند. دگرگونی هایی را که در اثر مرور زمان به وقوع می پیوندد به رشد نسبت می دهیم اما  تغییراتی که در اثر موقعیت های گوناگون در انسان به وجود می آید نشان دهنده انعطاف پذیری شخصیت می‌باشد و سازگاری نام دارد(قرچه داغی، ۱۳۷۲،ص۹۹)

رشد در اثر دگرگونی و شدن حادث می گردد و ما آنگاه می توانیم صحبت از رشد شخصیت نمائیم که به تغییر وانعطاف پذیری آن قائل باشیم. پس ابتدا می پردازیم به مسا له ثبات در برابر انعطاف پذیری.دو دسته اعتقاد هست که یکی ثبات شخصیت را مطرح می‌کند و معتقد است شخصیت فرد از همان کودکی شکل می گیرد مانند نظریات فروید. اما گروه دیگری هستند که انعطاف پذیری را قبول دارند و می گویند شخصیت ثبات ندارد مثل اریکسون که قائل به رشد در طول زندگی است.

رشد شخصیت از نظر بسیاری از دانشمندان متفاوت است.مثلا از دیدگاه فروید شخصیت به وسیله رویدادهای گذشته زندگی تعیین می شود واما یونگ اعتقاد د ارد که رویدادهای گذشته در تاریخچه نژادی و نوعی فرد و در زندگی او موثر بوده و به شخصیتش شکل می بخشد و نه تنها شخصیت انسان را محصول گذشته می داند بلکه آینده را با تمام اهداف و آرزوهایش در آن موثر می داند و به نظر او انسان همیشه در حال رشد بوده وکوشش وی جهت رسیدن به چیزی در آینده است(پارسا ،۱۳۷۱،ص۱۰۷)

در مبحث عوامل بر شخصیت باز شاهد همان بحث قدیمی وراثت و محیط هستیم. از یک طرف وراثت گرایان هستند که می گویند نود درصد رفتارهای مان منتج از ژن های ماست که منظور اطلاعاتی است که از طریق DNA انتقال پیدا می‌کند یعنی سلول های متفاوت جنسی و در انتها ساخت یک انسان جدید و نمودار شدن یک صفات مشخص. از طرف دیگر محیط گرایان هستند و رفتارگرایان مانند واتسون که معتقدند هر چه هست محیط است و این ذهن لوح سفیدی است که به مرور به واسطه تاثیرات محیطی نقوشی روی آن بسته می شود. گفتنی است این گروه اختلالات شخصیتی را نیز نتیجه عوامل نامساعد محیطی و نابهنجاری های جامعه می دانند. این دو دیدگاه افراط و تفریط دارند ودیدگاه درست تر این است که تعامل بین این دو موجب می شود یک سری صفات از راه وراثت منتقل شوند و در اثر میان کنش با محیط شخصیت ساخته شود. از میان معتقدان به تعامل محیط و وراثت ریموند. بی .کتل را می توان نام برد.

شخصیت سازه ای است که با بالا رفتن سن آدمی پیچیدگی بیشتری می یابد به طوری که هر چه زمان می گذرد رفتارها و واکنش های کلی کودک شکلی اختصاصی تر به خود می گیرند و نهایتا شخصیت سازمانی پویا و پایدار می شود که حاکم بر رفتار فرد است و به نسبت انسجام و وحدت درونی خود در موقعیت های مختلف واکنش های مقتضی از خود نشان می‌دهد(شفیع آبادی، ۱۳۷۳،ص۱۱۵)

در این فرآیند رشد و تحول عوامل بسیاری دخلیند که در بحث وراثت می توان مفاهیمی چون:هوش ،استعداد،یادگیری ،حافظه ،خلاقیت ،انگیزش پذیری و… را مطرح نمود.همچین نحوه عملکرد غدد درون ریز از اهمیت بالایی برخوردار است. در مجموعه عوامل محیطی، ابتدا محیط قبل از تولد را داریم که تحت تاثیر عواملی چون رحم مادر، تغذیه و بهداشت تن و روان مادر قرار دارد. سپس به محیط بعد از تولد می رسیم که عناصری چون: والدین، خانواده، تغذیه، مدرسه، فرهنگ و وضعیت اقتصادی اجتماعی را در بر می گیرد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پایان نامه بررسی ویژگی های شخصیتی زنان سرد مزاج وعادی با آزمون MMPI

رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران

اختصاصی از فی توو رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران


رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات51

 

 

پژوهش:
عنوان پژوهش بررسی رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران است.
چون ازدواج و زناشویی و همینطور رضایت زناشویی بر بهداشت روانی و سلامت فردی زوجین بسیار تأثیر دارد و این کار که آیا رابطه بین ویژگی شخصیتی زنان با میزان رضایت مندی زناشویی وجود دارد ضرورت طرح این پژوهش را مطرح می کند.
این پژوهش بر آن است تا ببیند که تیپ های شخصیتی زنان تا چه اندازه بر رضایت زناشویی آن ها کمک می کند و بر این اساس ما در این پژوهش 4 فرضیه داریم که عبارتند از:
1- بین میزان شخصیت برون گرای با ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
2- بین میزان شخصیت برون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
3- بین میزان شخصیت درون گرای باثبات و رضایت مندی رابطه وجود دارد.
4- بین میزان شخصیت درون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش از نوع زمینه یابی است.
جامعه مورد مطالعه ما در این پژوهش زنان متأهل 25 الی30 شهر تهران می باشد که 30 نفر از آنان به عنوان نمونه از روش خوشه ایی چند مرحله ایی به صورت محله، خیابان، کوچه، پلاک و شخص است.
ابزار اندازه گیری متغیرهای این پژوهش پرسشنامه شخصیت آیزنگ بود که از روایی و پایایی لازم برخوردار است و به وسیله دکتر محمدنقی براهنی استاندارد شده است.
و از آزمون رضایت مندی زناشویی ENRICH هم استفاده به عمل رفته است ک این آزمون هم به صورت استاندارد شده است و هم از روایی و پایایی لازم برخوردار است که نمرات خام هر آزمودنی با استفاده از جدول فرم به نمرات استاندارد تبدیل گردید و این نمرات توسط مجذور خی (x2 ) مورد بررسی قرار گرفت. که نتایج به دست آمده در این پژوهش به این صورت بود که فرضیه های احتمالی در این تحقیق رد شده و فقط فرضیه شماره 2 (شخصیت برون گرای بی ثبات) تایید شد و در کل بین ویژگی های شخصیتی زنان و رضایتمندی زناشویی رابطه چندانی وجود ندارد و عوامل دیگری در این امر دخیل هستند.



مقدمه:
همه چیزهایی را که تاکنون به دست آورده اید تمام چیزهایی را که انتظار دارید در شغل خود به دست آورید خواه همسر یا والد خوبی باشید و حتی حالت سلامت عمومی شما میتواند تحت تأثیر شخصیت شما و شخصیت های افرادی که با آن ها تعامل دارید قرار بگیرید (شولتز، ترجمه سید محمدی 1379).
برای این که شخصیت راتعریف کنیم می توانیم به منبع آن نگاهی بینداریم. شخصیت از واژه persona «پرسونا» گرفته شده است که به نقابی اشاره دارد که هنرپیشه ها در نمایش به صورت خود می زدند. پی بردن به این که چگونه پرسونا به ظاهر بیرونی اشاره دارد یعنی چهره علنی که به اطرافیان نشان می دهیم آسان است. بنابراین بر اساس ریشه این کلمه ممکن است نتیجه بگیریم که شخصیت به ویژگی های بیرون و قابل مشاهده اشاره دارد. جنبه هایی که دیگران می تواند آن ها را ببینند، پس شخصیت ما در قالب تأثیری که به دیگران می گذاریم، یعنی آنچه به نظر می رسد که باشیم تعریف می کند. «شخصیت جنبه آشکار منش فرد به گونه ایی که بر دیگران اثر می گذارد است».
اما آیا هنگامی که واژه شخصیت را به کار می بریم، تمام منظورمان این است؟ آیا فقط در باره آنچه می توانیم ببینیم یا حالتی که دیگری به نظر ما می رسد حرف می زنیم؟ آیا شخصیت تنها به نقابی که بر چهره می زنیم و نقشی که بازی می کنیم اشاره دارد؟ مطمئناً وقتی از شخصیت حرف می زنیم منظورمان چیزی بیش از آن است. مقصود ما در نظر داشتن بسیاری از ویژگی های فرد است. کلیت یا مجموعه ای از ویژگی های مختلف که از ویژگی های جسمانی سطحی، فراتر می رود. این واژه تعداد زیادی از ویژگی های ذهنی اجتماعی و هیجانی را نیز در برمی گیرد. ویژگی هایی که ممکن است نتوانیم به طور مستقیم ببینیم که شخص امکان دارد آن ها را از ما مخفی نگه دارد یا ممکن است ما سعی کنیم آن ها را از دیگران مخفی کنیم. (شولتز، ترجمه سیدمحمدی، 1379).
در تعریف شخصیت باید چند نکته را در نظر گرفت. نخست هر شخص بیگانه و بی همتا ست زیرا هیچ دو فردی از نظر خلق، علایق، رفتار و دیگر ویژگی های شخصیتی کاملاً یکسان نیست. دوم اینکه افراد و موقعیت ها به شیوه های یکسان رفتار نمی کنند. رفتار شخص ممکن است از موقعیتی به موقعیت دیگر متفاوت باشد. سوم، گرچه هر فرد یگانه و به همتاست و رفتارش در همه موقعیت ها کاملاً یکسان نیست امّا در رفتار آدمی وجه اشتراک قابل ملاحظه ایی وجود دارد. به عبارت دیگر هر چند در جزئیات رفتار آدمی تفاوت هایی دیده می شود امّا بیشتر مردم الگوهای رفتاری نسبتاً ثابت دارند. توصیف ویژگی های شخصیتی ممکن است به ما امکان دهد که افراد را به گونه ایی طبقه بندی کنیم که برخی از الگوهای مهم رفتاری آنان به دقت قابل توصیف باشد (پاشا شریفی، 1376).
اما یکی از طبقه بندی هایی که از ویژگی های شخصیت وجود دارد درون گرایی و برون گرایی بوده که توسط اکثر روانشناسان به گونه های مختلف بیان شده است. افرادی که در ویژگی های شخصیت برون گرایی طبقه بندی می شوند افرادی هستند اجتماعی که شرکت در مجالس را دوست دارند، این افراد دوستان زیادی دارند، آن ها نیاز به این دارند که با مردم صحبت کنند، مطالعه و خواندن را در تنهایی دوست ندارند، طالب هیجان اند، فرصت ها را مغتنم می شمارند لحظه ایی عمل می کنند و کلاً افرادی تکانشی هستند. بذله گویی را دوست دارند و به طور کلی تغییر را دوست دارند. سهل گیر، بی احتیاط و خوش بین هستند. این افراد ترجیح می دهند تحرک داشته باشند و کاری انجام دهند . تمایل به پرخاشگری در افراد برون گرا بیش تر است و به سرعت عصبانی می شوند معمولاً کنترلی بر روی احساسات خود ندارند و همشه افراد قابل اعتمادی نخواهند بود.
اما فرد درون گرا ساکت به نوعی کناره گیر ودرون گراست و به جای صحبت با مردم دوست دار کتاب است، به جز دوستان با دیگران کمتر می جوشد، تمایل به این دارد که از قبل نقشه داشته باشد، قبل از اقدام به آینده می اندیشد، به تکانشهای لحظه ایی اعتماد ندارد، از هیجان خوشش نمی آید ، مطالب زندگی روزمره را جدی می گیرد ، زندگی مرتب و منزه را دوست دارد، احساسات خود را شدیداً کنترل می کند، به ندرت به شیوه پرخاشگرانه رفتار می کند و به آسانی از کوره در نمی رود، قابل اعتماد و تا حدودی بدبین است و به معیارهای اخلاقی ارزش زیادی قائل می شود. (لارنس ای ، ترجمه پروین 1374).
البته هر کس در زندگی روزانه اش گاه برون گرا و گاه درون گراست، یعنی گاه متوجه محیط خارج و تحت تأثیر آن است و گاه در خود فرو می رود و پیرامون خود التفات ندارد. هر کس در عرض روز گاه برون گراست و گاه درون گراست. پاره ایی از اشخاص به یکی از این دو حالت خو گرفته و بیش تر اوقات خود را در آن حالت می گذرانند و این رو برون گرایی و درون گرایی صفت ممیزه آن ها می گردد و این صفت به شخصیت آن ها رنگ مخصوص می زند و در رفتارشان به صراحت انعکاس پیدا می کند. (سیاسی، 1371).

بیان مسئله:
رضایت زناشویی از عمده مسائل مطرح شده در روانشناسی خانواده است و عدم رضایت زناشویی یکی از نگرانی های عمده کسانی است که یا در پی درمان می آیند یا برای پایان دادن به ارتباط زناشویی خود اقدام می کنند. (بوت واد وواردرز، 1985 لاسول و لاسول، 1991).
معمولاً تحقیقات برای بررسی رضایت زناشویی در سنین مختلف کم می باشد و هنوز در این زمینه ابهاماتی وجود دارد، لذا تحقیق در این زمینه ضروری است.
هدف و پژوهش:
1- کشف و شناخت رابطه ویژگی های شخصیتی زنان و میزان رضایتمندی زناشویی آن ها.
2- پیش بینی رضایتمندی زناشویی از روی ویژگی های شخصیتی افراد.
اهمیت و ضرورت پژوهش:
چون ازدواج زناشویی و همین طور رضایت زناشویی بر بهداشت روانی و سلامت فردی زوجین بسیار تأثیر دارد و شناخت بیش تر در مورد این مسئله که که آیا ویژگی های شخصیتی زنان رابطه ایی با رضایت زناشویی دارد یا خیر می تواند بر این مهم بسیار کمک کند و ضرورت طرح این پژوهش را مطرح کند.
فرضیه پژوهشی:
- بین میزان برون گرای با ثبات و رضایتمندی زناشویی رابطه وجود دارد.
- بین میزان برون گرای بی ثبات و رضایت مندی زناشویی رابطه وجود دارد.
- بین میزان درون گرای با ثبات و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
- بین میزان درون گرای بی ثبات و رضایت زناشویی رابطه وجود دارد.
تعریف متغیرهای پژوهش:
شخصیت: الگوی منحصر به فرد و نسبتاً پایدار افکار، احساس ها و اعمال به عبارت دیگر شخصیت شما مشخص می کند که به عنوان یک فرد چگونه با سایر افراد تفاوت دارید واین که کدام الگوهای رفتاری معرف شما هستند. (هافمن، ترجمه دکتر نقشبندی، 1379).
ویژگی های شخصیت: اصطلاح ویژگی های شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می شود.
رضایت زناشویی: رضایت زناشویی که به تبع درک صحیح زوجین از همدیگر و تفاهم موجود بین آن دو حاصل می شود عبارت است از خوشنودی نسبی یا کامل طرفین از طرز رفتار، عملکرد، نحوه برخورد با یکدیگر و مشارکت آن ها در تمامی امور مربوط به زندگی مشترک.
تعریف عملیاتی:
منظور از ویژگی های شخصیتی در این پژوهش نمره آزمودنی شخصیت آیزنک 57 سؤالی ایران است که شامل برون گرایی که با مقیاس E آزمون و ثبات هیجانی با مقیاس N نشان داده می شود در گروهی از خانم هایی که حداقل 5 سال از زندگی زناشویی آن ها گذشته است و منظور از رضایت زناشویی در این پژوهش نمره آزمودنی در آزمون زناشویی ENRICH با همان شرایط فوق است.


دانلود با لینک مستقیم


رابطه ویژگی های شخصیتی با رضایتمندی زناشویی در زنان متأهل 25 تا 30سال شهر تهران

مقایسه ویژگی های شخصیتی دانش آموزان علاقه مند به ورزش و دانش آموزان بی علاقه به ورزش در دبیرستانهای شهر ابهر در سال تحصیلی 88 –

اختصاصی از فی توو مقایسه ویژگی های شخصیتی دانش آموزان علاقه مند به ورزش و دانش آموزان بی علاقه به ورزش در دبیرستانهای شهر ابهر در سال تحصیلی 88 – 87 دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقایسه ویژگی های شخصیتی دانش آموزان علاقه مند به ورزش و دانش آموزان بی علاقه به ورزش در دبیرستانهای شهر ابهر در سال تحصیلی 88 – 87


مقایسه ویژگی های شخصیتی دانش آموزان علاقه مند به ورزش و دانش آموزان بی علاقه به ورزش در دبیرستانهای شهر ابهر در سال تحصیلی 88 – 87

 

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات108

 

عنوان صفحه

فصل اول 1
مقدمه 2
اهداف تحقیق 10
متغیرهای تحقیق 11
تعاریف واژه ها و اصطلاحات 12
فصل دوم 13
ورزش و تفریح 14
اثرات فیزیولوژیکی ورزش...... 15
اثر روی سیستم عصبی 17
ورزش های مناسب برای دوران مختلف زندگی 23
تفریح 26
ویژگی ورزشکار مسلمان 27
تربیت بدنی 53
ارزشیابی 62
فواید ورزش شطرنج 68
فصل سوم 78
روش تحقیق 79
حجم نمونه 80
روش نمونه گیری 80
جامعه نمونه 80
روش آماری 81
فهرست مطالب
عنوان صفحه

روش جمع آوری اطلاعات 84
فصل چهارم 87
تجزیه و تحلیل داده ها 88
علاقمند به ورزش 92
بی علاقه به ورزش 94
جدول ضریب همبستگی 95
عملیات آماری 97
فصل پنجم 98
نتیجه گیری 99
محدودیت ها و مشکلات تحقیق 104
پیشنهادات 106
منابع و ماخذ 107
فهرست ضمائم 108

 


دانلود با لینک مستقیم


مقایسه ویژگی های شخصیتی دانش آموزان علاقه مند به ورزش و دانش آموزان بی علاقه به ورزش در دبیرستانهای شهر ابهر در سال تحصیلی 88 – 87

دانلودمقاله بررسی آزمون شخصیتی کرنل

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله بررسی آزمون شخصیتی کرنل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلودمقاله بررسی آزمون شخصیتی کرنل


دانلودمقاله بررسی آزمون شخصیتی کرنل

فرمت فایل : word(قابل ویرایش)تعداد صفحات109

 

در این تحقیق هدف اصلی ما تست سازی و آزمون سازی است . اینکه یک آزمون از لحاظ اجرایی قدرت بالایی داشته باشد باید از چند صفت و خصوصیت برخوردار باشد . از آنجایی که تست های حاضر در جوامعی غیر از جوامع ما و فرهنگی غیر از فرهنگ ما ساخته شده است ، برای اینکه به این نکته پی ببریم که تستهای موجود آیا در حال حاضر و شرایط موجود قابل استفاده هستند یا نه به خصوصیات چند از این آزمونها اشاره کرد، به عنوان مثال وضعیت سوال ها در شرایط حاضر ، نوع جمله بندی و ساختار سوال و مهمتر اعتبار و قدرت تشخیص سوال می باشد و بررسی همگونی درونی ، ثبات ، بررسی شاخص مقبولیت سوال ها ، ضریب تشخیص سوال ها رابطه هر سوال با جنسیت و نمره ی ملاک برای رسیدن به این هدف ضروری است.

تعریف رفتار انحرافی
بروس کوئن ، ترجمه توسلی و فاضل ( 1380 ) می نویسد : انحراف هر گونه رفتاری است که با انتظارات جامعه یا یکی از گروه های مشخص درون جامعه منطبق و سازگار نباشد . انحراف دوری جستن و فرار از هنجار هاست و هنگامی رخ می دهد که فرد یا گروهی معیارهای جامعه را رعایت نمی کند .
ما معمولاً انحراف را به رفتاری که جنبه منفی دارد مانند بزهکاری یا نارحتی درونی اطلاق می کنیم اما فردی که قدم فراتر از معیارهای جامعه می گذارد نیز می تواند رفتارش انحراف محسوب شود .
رفتار انحرافی و عمل منحرف با توجه به هنجارهای موجود در فرهنگ تعریف می شود . رفتار و عملی که ممکن است در یک موقعیت خاص قابل قبول باشد ، ممکن است در جاهای دیگر ناروا و غیر قابل قبول باشد . برای مثال افسر پلیسی که به یک قاتل فراری تیراندازی می کند و سر انجام ( برای دفاع از خود) او را می کشد ممکن است بهدلیل شجاعتش مدال لیاقت یا افتخار بگیرد . در مقابل فردی جنایتکار که هنگام دزدی به شخصی تیر اندازی کند و او را بی دلیل بکشد در معرض شدید ترین مجازاتهایی را که در قانون پیش بینی شده است قرار می گیرد . هر دوی این اعمال انحراف محسوی می شود زیرا هر دوی آنها با هنجارها مغایرات دارد ( ص 215 )


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی آزمون شخصیتی کرنل

دانلودمقاله بررسی رابطه ی بین خلاقیت و ویژگی های شخصیتی

اختصاصی از فی توو دانلودمقاله بررسی رابطه ی بین خلاقیت و ویژگی های شخصیتی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی رابطه ی بین خلاقیت و ویژگی های شخصیتی (درونگرایی و برونگرایی) بین دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان ابه
چکیده:
ما دراین پ‍ژوهش به دنبال بررسی رابطه ی بین خلاقیت و ویژگیهای شخصیتی (برونگرا، درونگرا) بین دانش آموزان دختر مقطع متوسطه شهرستان ابهر هستیم.و فرض ما در این پژوهش این است که بین خلاقیت و شخصیت افراد رابطه ی معنی داری وجود دارد.
برای بررسی فرضیه مورد نظر و آزمون متغیرهای پژوهش که شامل خلاقیت و شخصیت برونگرا و درونگرا است از آزمون شخصیت آیزنگ (بزرگسالان) که شامل 57 سؤال است و بر روی 120 دانش اموز دختر شهرستان ابهر اجرا شده و برای خلاقیت نیز از آزمون خلاقیت عابدی استفاده شد.همچنین برای آزمون فرضیه از روش استفاده شده است که محاسبه شده (14/9) بزرگتر از جدول در سطح معنی دار 0.01 (63/6) است بنابراین فرض صفر رد می شود و نتیجه می گیریم که بین خلاقیت و وی‍ژگی های شخصیتی رابطه معناداری وجود دارد.

 


فصل اول
مقدمه:
بررسی اهداف آموزش و پرورش در سطح جهان و در ایران، به خوص در پنج سال دوم (طرح کلیات نظام آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران) اراده و تعقل خویش منطقی و خلاق بیندیسد و به جای وابستگی و استفاده از دست آوردهای اقتصادی و فرهنگی دیگران، مولد دانش، تکنولوژ‍ی و فرهنگ مناسب برای زندگی مستقل، فعال و خلاق در عصر دانایی باشند.این موضوع اخیراً توجه بسیاری از دانشمندان و مسئولان کشورهای مختلف به ویژه ممالک در حال توسععه را به خود جلب کرده است به نحوی که تغییر نظام آموزش و پرورش از نظری صرف به نظری توام با عمل پرورش افراد پویا و خلاق به جای افراد ایستا مورد توجه خاص قرار گرفته است.شناسایی و به عرصه ظهور رسانیدن برخی از استعدادهای انسانی که تاثیرات عمیقی بر جامعه می گذارد از جمله خالاقیت تفکر، مساله یابی از مهم ترین اهداف آموزش و پرورش این قرن خلاقیت است که یکی از ویژگی های ممتاز انسان به شمار می رود و همین وی‍گی است که انسان را از ماشین و حیوان متمایز می سازد و یکی از عوامل پویایی و تکامل فرهنگی و صنعتی است.پیشرفت های سریع در عرصه ی تکنولوژی و وابستگی انسان به تکنولوژی خودکار توجه به نظام آموزشی را بیشتر می کند. در چنین وضعیتی نظام آموزشی زمانی می تواند در رسالتش موفق گردد که قادر به تربیت دانش آموزان خلاق اشد.گرچه برای آموزش خلاقت راهکار ثابتی وجود ندارد اما شناسای عومال موثر بر آن محیط هایی را که خلاقیت را بهتر رشد و شکوفا می سازد می تواند برنامه ریزان نظام آموزشی را طراحی فعالیت ها به ان ویژگی انسان یاری دهد.و با توجه به این که خلاقیت امری اکتسابی است و به شخصیت فرد بستگی دارد بنابراین آگاهی از تفاوت های شخصیتی می تواند ما را در شناخت و ژرورش افراد خلاق یاری دهد وقتی قبول کردیم انسان ها در ویژگی ها و خصوصیات ذاتی و اکتسابی با هم تفاوت دارند در پی آن نخواهیم بود که از همه انتظارات یکسان داشته باشم و با توجه به این که تفاوعت های فردی و شخصیتی، جوامع و به خصوص متخصصین و صاحبان امر باید تلاش کنند تا افراد خلاق و خصوصیات بارز آن ها را شناسایی کنند و در پروررش این گونه استعداد ها بکوشند تا در آینده شکوفایی این افراد، به سوی پیشرفت و ترقی سوق دهند.

 


بیان مسئله:
یکی از مسائلی که از دیرباز ذهن اندیشمندان، روانشناسان و دانشمندان علوم انسانی را به خود مشغول نموده، چگونگی رشد و پرورش خلاقیت و ابتکار عمل در دانش آموزان، نوجوانان و جوانان می باشد.اصولا یکی از شاخه های رشد و ابتکار هر کشوری شکوفایی و تجلی خلاقیت و ابتکار عمل به عنوان زیر ساخت آن جامعه می باشد.جوامعی که بتوانند خلاقیت نسل جوان را احیا و شکوفا سازند از میزان قابل توجه توسعه، رشد و شکوفایی عمل برخوردار خواهند شد و بالعکس به هر میزان که خلاقیت، پرورش و تعالی و شکوفا نشود رکورد عملی، صنعتی و فرهنگی را باید برا ی آن جامعه انتظار داشت.
یکی از مهم ترین هدف های آموزش و پرورش ، تربیت دانش آموزان خلاق است زیرا خلاقیت عامل کلیدی کلیه پیشرفت های بشری بو.ده و خواهد بود بنابراین در سیاست گزاری های آموزشی خلاقیت پرورش افراد خلاق از اولویت خاصی برخوردار می گردد.خلاقیت از موضوعاتی است که در تحقیقات عملی کمتر مورد توجه قرار گرفته است دلایل این غفلت را می توان در موارد زیر:
1. وجود عقاید سنتی مبتنی بر ارثی بودن و بی تاثیر بودن تربیت بر آن.
2. کم بودن افرادی که دارای قوه خلاقیت هستند در سطح جامعه
3. اعتقاد به این که افراد باهوش در زندگی موفق تر از افراد خلاق هستند و در نتیجه نبودن رغبت به پرورش افراد خلاق.
اهداف تحقیق:
بیان اهداف تحقیق جزء لاینفک در هر تحقیقی است برا یان که اهداف تحقیق به صورت عینی تر بیان شوند به دو دسته تقسم می شوند:
1- اهداف کلی: که به صورت کلی و آرمانی بیان می شوند.
2- اهداف فرعی: که به صورت عینی بیان می شوند.
اهداف کلی این تحقیق عبارتند از:
هدف کلی بررسیی روابط بین خلاقیت و و یژگی های شخصیتی (درون گرایی – برون گرایی) دانش آموزان دختران مقطع متوسطه
همچنین اهداف فرعی عبارتنداز:
بررسی رابطه خلاقیت با برون گرایی دانش آموزان
برسی رابطه خلاقیت با درون گرایی دانش آمزان
بررسی میزان خلاقیت در دانش آموزان
اهمیت و ضرورت تحقیق:
محیط های آموزشی وظیفه دارند شرایط لازم برای پرورش و ایجاد فکر خلاق و رشد تواناییهای دانش آموزان را فراهم می کنند، روش های سنتی آموزش و یادگیری به رشد و توانایی ها و ایجاد تفکر خلاق کمک نمی کند.
دانش آموزان برای یادگیری نیاز به محیط مناسبی دارند که با آن در تعامل باشند و با کمک گرفتن از آن به ابداع، نوآوری دست بزنند وو توانایی های بالقوه خود را به بالفعل تبدیل کنند در طول دوره ابتدایی رکورد و کاهش قابل توجهی توانایی های خلاقیت کاملا محسوس است.بخشی از این مشکل مربوط به عوامل ساختاری مدرسه یعنی مدیر و معلمان که تعامل مابین آن ها جوی را در مدرسه حاکم می کند که خیلی از مسایل را تحت الشعاع می گیرد.
بی توجهی قابل چشم گیری به جو مدرسه انجام می گیرد، از طرفی دیگر خلاقیت ممتاز ترین توانایی های شناختی انسان است.
خلاقیت سبب می شود افراد قادر باشند خودررا با تغییرات در آینده وفق دهند.
شرایط متغییر زندگی هر لحظه فرد را در برابر مساله ای قرار می دهد که داشتن آفرینندگی نوآور و قدرت حل مسئله می تواند او را در سازگاری با محیط یاری دهد نگاه واقع بینانه به آینده در زمینه شتاب تغییرات تکنولوژی و اجتماعی ایجاب می کند که آموزش و پرورش در روش های آموزشی و اهداف خود تجدید نظر نمایند و مسایلی نظیر تفکر خلاق، کارگروهی تلفیق مواد درسی جایگزین.
فرضیه تحقیق:
دانش آموزان برون گرا نسبت به دانش آموزان درون گرا خلاق تر هستند.
سوالات تحقیق:
1- آیا بین خلاقیت و ویژگی های شخصیتی (درون گرایی) رابطه وجود دارد؟
2- آیا بین خلاقیت و ویژگی های شخصیتی (برون گرایی) رابطه وجود دارد؟
تعریف عملیاتی:
خلاقیت: نمره ای که فرد در آزمون خلاقیت می گیرد
فرد خلاق: فردی که در آزمون خلاقیت عابدی از [85] پایین تر است.
برون گرا: فردی که در آزمون شخصیت آیزنگ نمره بالاتر از [50] کسب نماید.
درون گرا: فردی که در آزمون شخصیتی آیزنگ نمره کمتر از [50] کسب نماید.

فصل دوم
پیشینه ی تحقیق:
یکی از سوالاتی که در چهار دهه ی گذشته، ذهن بسیاری از پژوهشگران و اندیشمندان تعلیم و تریت را به خود مشغول کرده و تحقیقات بسیاری را به وجو آورده این است که «آیا می توان خلاقیت را پرورش داد؟»
پژوهش های انجام شده در این زمینه نشان می دهد که خلاقیت را هم می توان آموزش و پرورش داد در این مورد دیدگاه های متضادی مطرح بوده است:
بررسی پیشینه ی تحقیقات (مک کنین ، 1968 و با س1981 ، کتل ، 1968) نشان می دهد که پیروان اصالت ذات، خلاقیت را یک توانایی و صفت بالقوه تلقی می کردند ولی حتی متفکران پیشرو (ترمن ، کاکس 1926، کالنن 1869) نیز بر این باور بودند که هر چند خلاقیت نیز مانند هوش، بعد ارثی دارد، باز هم عوامل محیطی می توانند بر این توانایی اثر بگذارند.تحقیقات اخیر (تونس 1972، فلدهیوس و کلیکن برد 1986) نشان داده اند که خلاقیت ( در تمام فعالیت های فردی و گروهی انسان مشاهده می گردد) با شدت و ضعف بالقوه و پرورش پذیر در همه انسان ها وجود دارد.
سندرز در کتاب آموزش خلاقیت از طریق استعاره تاکید می کند که برای پرورش خلاقیت باید به کودکان و نوجوانان امکان تفکر داد و آنان را از انجام دادن فعالیت های قالبی از پش تعیین شده تا امکان بر حذر داشت.
در رابطه با پروررش خلاقیت، پژوهش ها (آلبیرخ 1987، محمدی 1370) نشان داده اند که افراد خلاق به مراتب بیش از افراد غیر خلاق، توانایی پرورش خلاقیت را در دیگران دارند.موثرترین بررسی ها مربوط به همبستگی های خلاقیت توسط دوینگ (1970) والاچ (1970) و دلاس و کالاگر انجام شده است نتایج بررسی ها نشان داده که خلاقیت به محققین و نظریه پردازان تا مدت های طولانی تصور می کردند که خلاقیت فرآنید ارثی و ذاتی است و چنین می نمود که جهان در سطح کلی فقط باید آن تعداد محدود هنرمندان خلاق، دانشمندان و افراد با استعدا را پرورش دهد و در برابر دیگر افراد که متاسفانع عاری از استعدا تلقی می شوند مسئولیت ندارد.
«ویلیام جیمز » تقریبا حدود یک قرن پیش، به مساله خلاقیت اشاره داشته است و بیان کرده که « همه ی ما توانایی و استعادا خلاقیت را داریم ولی متاسفانه در طول زندگی و در مسیر آموزش و تعلیم یاد می گیریم که غیر خلاق باشیم، به عبارت دیگر در سطح کلی محیط یادگیری اعم از خانه، مدرسه و اجتماع ما را به تفکر همگرا عادت می دهد.(اسپیرنت هال 1977 ص 576) ».او معتقد است دوران کودکی سرآغاز شکل گیری روند تفکر خلاق محسوب می شود (همان منبع ص 517) پس در اینجا می توان گفت که یک معلم با آگاهی از نوع روند تفکر واگرا و همگرا می تواند تفکر کودکان را در یکی از دو جهت سوق دهد.
خلاقیت چیست؟
اکثر مردم کلمه خلاق را به اشتباه به عنوان مترادف کلمه پر استعداد و باهوش به کار می برند.منظور آن ها این است کودکی که دارای استعداد غیر معمول در بعضی از زمینه ها باشد و یا از هوش بالایی برخوردار گردد کودک خلاقی است، اما خلاقیت همان استعداد یا هوش نیست.در سال های دهه ی 1920 هزاران دانش آموز در کالیفرنیا مورد آزمایش قرار گرفته اند که تنها چند صد نفر از آن ها با استعداد یا سرآمد شناخته شدند و پیشرفت این کودکان با هوش و سرآمد در سراسر زندگی بزرگسالی مورد پیگیری قرار گرفت تا ساال 1970 یعنی در طول 50 سال حتی یکی از این افرا به خاطر خلاقیت در هیچ زمینه ای معروف نشده اند، هم چنین محققین خلاقیت متوجه شده اند که هم خلاقیت سطح بالا و هم خلاقیت سطح پایین در کودکان هوشبهر بالا و کودکان هوشبهر متوسط دیده می شود، پس خلاقیت همان هوش و یا بااستعداد بودن نیست و صرفا تقلید و یا حفظ کردن نمی باشد.هر چیزی که مردم انجام می دهند و یا می گویند می تواند خلاقیت به حساب آید در صورتی که دارای این دو ضابطه باشند:
1. کارهایی که فرد قبلا انجام داده و یا تمام چیزهایی که قبلا دیده و شنیده است متفاوت باشد (تازگی)
2. کارهای فرد صحیح باشد یعنی در جهت رسیدن به یک یا چند هدف مفید باشد و به طریقی برای فرد معنی دار و جذاب باشد (مناسب)
معیار تازگی کاملا ساده است رفتاری که فرد انجام می دهد نباید تقلید چیزی باشد که قبلا دیده و یا شنیده باشد.
معیار مناسب بسیار پیچیده است زیرا در موقعیت های مختلف می توان تفسیر گوناگون از آن ارائه داد.
فرآیند خلاقیت دارای پنج مرحله است:
1. ارائه مسئله
2. آماده کردن
3. ایجاد ایده یا امکانات
4. اعتبار یابی
5. ارزیابی نتیجه
خلاقیت از سه جزء اصلی تشکی شده است که عبارتند از:
1. قلمرو و مهارت ها : قلمرو و مهارت ها بهمنزله موا اولیه استعداد، آموزش و تجربه در حوزه خاص می باشد.قلمرو و مهارت ها تا حدودی ذاتی است که به وسیله ی آموزش و تجربه می توان آن را شکوفا نمود و جهت داد.انسان قبل از آن که بتواند در یک زمینه خلاق گردد باید دارای مهارت باشد به عنوان مثال هیچ کودکی در زیمنه نقاشیب خللاق نخواهد بود مگر اینکه مهارت لازم را در این زمینه قبلا کسب نموده باشد، باید توجه داشت توانایی و مهارت در یک زمینه الزاما به توانایی در سایر زمینه ها مربوط نمی گردد به همین دلیل تلقی یک فرد خلاق در تمام زمنیه ها گمراه کننده است.
2. تفکر خلاق و مهارت های کاری برخی شیوه های فکری خاص و ویژگی های شخصیتی در افراد وجود دارد که آنها را قادر می سازد قلمرو و مهارت های خود را در راه های جدید به کار گیرند، بعض از مهارت ها ی فکری ، ذاتی هستند اما جنبه دیگر از تفکر خلاق نیز وجود دارد مانند شیوه های کاری که می توان به وسیله آموزش و تجربه افزایش داد.شیوه کاری خلاق دارای خصوصیات زیر است:
1-2- نوعی تعهد به انجام دادن خوب کار
2-2- توانایی متمرکز نمودن تلاش و توجه برای مدت طولانی
3-2- توانایی رها کردن ایده های غیر خلاق وکنار گذاردن موقتی مسائل بسیار پچیده
4-2- پافشاری برای روبه رو شدن با مشکل
5-2- اشتیاق برای سخت کوشی
3. انگیزه درونی: یعنی میل به انجام کاری به خاطر آن که جالب، رضایت بخش و یا نوعی مبارزه طلبی شخصی است.انگیزه درونی تا حد زیادی به محیط اجتماعی بستگی دارد.انگیزه درونی بیشترین اثر را در تشوی خلاقیت در کودکان دارد.


تفکر خلاق:
والزا تفکر خلاق را در سه مرحله زیر تقسیم بندی کرده است:
1. مرحله ی آمادگی (PREPARATION): در این مرحله فرد به جمع آوری اطلاعات و مدارک می پردازد و مساله را از جهات مختلف مورد بررسی قرار می دهد و راه حل های دیگران را مطالعه می نماید و به طور خلاصه آمادگی به جمع آوری اطلاعات، پیشینه و تمرکز روی مساله آغاز می گردد.
2. رشد غیر محسوس (INCUBATION): در این مرحله مهارت ها و معلومات وحدت پیدا می کنند و هماهنگ می شوند و ظاهرا فرد ذهن خود را متوجه امر دیگری می سازد ولی در عین حال مساله را از نظر دور نمی دارد.گاهی نیز مساله را در سایه ی اطلاعات جمع آوری شده مجسم می کند و راه حل ها را بررسی می نماید ولی غفلتا آن را رها می نماید و به کار دیگری اشتغال می ورزد و همین امر سبب فراموشی مسئله می گردد.مطالعه زندگی افراد خلاق و مبتکر این نکته را تایید می کند که اغلب آن ها، این مرحله را طی کرده اند.
3. کشف (IIIAMINATION): این مرحله در جریان تفکر خلاق از اهمیت خاصی برخوردار است در این مرحله فکر تازه ظاهر می شود و مانند مشعلی زمینه یا موقعیتی که مساله در آن قرار دارد را روشن می کند، فکر و اندیشه ی تزه در این مرحله شکل می گیرد و مشخص می شود.به طور کلی طرح، شکل، اسا یا هسته ی مرکزی کار خلاق در این مرحله ظاهر می گردد و آن چه که در مرحله قبلی به طور ضمنی می گیرد.
عوامل موثر در خلاقیت:
«کارل راجرز » چگونگی عوامل موثر در خلاقیت را به طریق تحلیل بیان کرده است و در این زمینه می گوید: واضح است که خلاقیت را نمی توان بافشار به وجود آورد.بلکه باید اجاه داده شود تا ظهور کند.همانطور که زارع نمی تواند جوانه را از دانه بیرون بیاورد، اما می تواند شرایط مناسب برای رشد دانه را فراهم سازد.در مورد موقعیت خلاقیت همین وضع صادق است.چگونه می توانیم شرایط خارج را مساعد سازیم تا شرط داخلی تصریح شود و پرورش یابد؟تجربیات من در روانشناسی مرا به این مطلب معتقد کرد که ما می توانیم با فراهم کردن امنیت روانی و آزادی، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش دهیم.
علاوه بر موضوعی که «کارل راجرز» مطرح کرده است، عوامل دیگری نیز در خلاقیت موثر هستند که اگر به طور صحیح به کار گرفته شوند، در شکوفایی خلاقیت افراد موثر خواهد بود.
1. نقش اطلاعات در خلاقیت: اطلاعات یکی از عوامل اساسی خلاقیت و ماده ی خام آن است.اگر یک قطب خلاقیت را جریان و فعالیت ذهنی بدانیم، قطب دیگر آن معلومات و اطلاعات از اشیا و امور خواهد بود.
2. انگیزش و خلاقیت: انگیزش به حالت های درونی ارگانیسم که موجب هدایت رفتار او به سوی نوعی هدف می شود اشاره می کند.به طور کلی، انگیزش را می توان نیروی محرک فعالیت های انسان و به کار اندازی جریان خلاقیت اودانست.
«گلیفورد » می گوید: تا زمانی که فهمیدن و عمل کردن آسان باشد یعنی در واقع عملی از روی عادت انجام گیرد خلاقیتی در کار نیست.ولی چنانچه مسئله ای پیش آمد یا برای مسائل فهمیدن مطلبی مشکل شد یا اجرای عملی احتیاج به تدابیر جدید داشت ، خلاقیت به کار می افتد.(خلاقیت کودکان ص 19).
3. خلاقیت و میزان خوپذیری:
تعادل در میزان خود پذیری، در صورتی که سایر شرایط موجود باشد باعث می شود که انسان یک زندگی عادی را بگذراند و در صدد به فعل در آوردن استعدادهای بالقوه خود و از آن جمله خلاقیت باشد.زمانی که خودپذیری در شخص کاهش یابد، یاس و ناامیدی یا بر عکس پرخاشگری ناشی از آن باعث می شود که شخص نتواند قوای خلاقه ی خود را آن طور که شایسته است، به کار اندازد .از این رو عوامل متعددی که باعث کاهش خود پذیری می شود، در اختلال جریان خلاقیت و کاهش بازده آن موثر است.
4. تخیل خلاقیت:
خلاقیت نوعی تفکر آزاد است که ضمن آن ذهن فرد متوجه حل یک مسئله ی واقعی به گونه ای که در عالم خارج وجود دارد نمی شود.با بهره گیری از تخیل، که خمیر مایه خلاقیت است، دنیایی بزرگ و پهناور در مقابل چشمان دانش آموز گشوده می شود و قادر می گردد آزادانه خیال پردازی کند.
5. عوامل خانوادگی:
به عقیده گز و جکسون یکی از خصوصیات مهمی که کودک دارای سطح خلاقیت بالتر را از کودکی که دارای هوشبهر سطح بالا است متمایز می کند، توانایی و گرایش کودک خلاق به خطر کردن است.چرا که آنان از انجام دادن کارهای غیر عادی برای گروه، ارائه اندیشه های مغایر با گروه و نتیجه گیری های نادر و منحصر به فرد واهمه ای نشان نمی دهند.خانواده های خلاق، به ویژگی های درونی نظیر پایبندی به ارزش ها، داشتن علاقه به چیزی و صراحت و رک گویی بیش از ویژگی های برونی نظیر خانواده های خوب، حسن سلوک و کوشا بودن اهمیت می دهند.ذکر این مطلب ضروری است که اگر خانواه ها فرصت های لازم برای سئوال کردن، کنجکای و کشف محیط به کودکان بدهند و آنان را تهدید نکنند زمینه رشد خلاقیت فراهم می گردد و تنبیه و تهدیدهای مکرر آفت خلاقیت های ذهنی است.«کودکان خلاق به آرامش روانی، اطمینان خاطر و اعتماد به نفس قوی نیاز دارند.»
ویژگی های افراد خلاق
1. افراد خلاق مسائل و و ضعیت هایی را می بینند که قبلا مورد توجه قرار نگرفته است آنها افکار، عقاید و نظریات جدیدی ارائه می دهند که دیگران از آن عاجزند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   81 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی رابطه ی بین خلاقیت و ویژگی های شخصیتی