فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد توبه

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد توبه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد توبه


تحقیق در مورد توبه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:22

 فهرست مطالب

 

توبه :

 

مقدمه :

 

  • حقیقت توبه :

 

ـ پشیمانی سبب ترک گناه است :

 

ـ وجوب توبه :

 

ـ فضیلت توبه :

 

مراتب توبه :

 

 

برصاحبان بصیرت پوشیده نیست که توبه ، شعبه ای است از فضل ، عظیم الهی و دری است از رحمت رحیم خداوند که به روی بندگان خود باز فرموده است . اگر این در بسته بود رستگاری برای کسی نبود . زیرا سرشت بشر با آلودگی و خطاکاری و گناه پیوسته است بطوری که هر بشری به حسب اعمال جارم و جانحه خود را به انواع آلودگیها مبتلا خواهد ساخت مگر آن مقداری که خداوند او را حفظ فرموده باشد .

 

خلاصه بشری که بتواند خودش را از گناه و انواع خطا نگهدارد و پاکی فطرت نخستینش را حفظ کند ، یافت نخواهد شد حتی بسیاری از پیغمبران و بنابراین خدای حکیم و رحیم ،‌توبه را دوای دردهای معنوی و علاج امراض قلبی و پاک کننده انواع آلودگیها قرار داده است تا انسان پس از گرفتاری به گناه ، به برکت توبه پاک شود و اهل نجات گردد . خوشبخت کسی است که از این باب رحمت قدردانی کرده و از آن استفاده نموده و از این موهبت الهی سپاسگذاری نماید چنانچه بدبخت کسی است که این باب رحمت برایش فقط اتمام حجت شده باشد . یعنی روز قیام در موقع حساب و پرسش از اعمال هرگاه در مقام عذرخواهی بگوید : پروردگارا نادان و بی خبر بودم ، اسیر شهوت و غضب بودم ،‌گرفتار هوا و هوس بودم . مقاومت با وساوس شیطان عاجز

 

بودم در نتیجه جواب تمام عذرهایش گفته می شود :

 

  • حقیقت توبه :
  • پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود : پشیمانی از گناه ، توبه است .

 

حضرت باقر علیه السلام فرمود : در توبه ، پشیمانی کفایت است حضرت صادق علیه السلام می‌فرماید : نیست بنده اگر گناهی کند پس پشیمان گردد ، مگر اینکه خداوند او را می‌آمرزد پیش از آنکه  از او طلب آمرزش کند .

 

بنابراین حقیقت توبه همان پشیمانی از گناه است از جهتی زشتی آن نزد خداوند و اینکه خلاف رضای او است . مانند غلامی که کاری را برخلاف رضای مولایش انجام دهد و غافل باشد که مولا او را می بیند چون فهمید که او را دیده البته سخت از کردار خود پشیمان می شود و یا مانند کسی که طبیبی او را از خطر خوردن طعامی باخبر کرده و پس از خوردن و گرفتار شدن از کار خود چقدر پشیمان خواهد بود .

 

ـ پشیمانی سبب ترک گناه است :

 

هرچه ایمان به خطر و روز جزا و تصدیق خبرهای پیغمبر و امام بیشتر باشد ، پشیمانی  از گناه کرده شده بیشتر ،‌و آتش درونی آن سختر خواهد بود چنان چه لازمه ی حسرت و ندامت برگناه ، عزم برتری آن در آینده است . بطوری که اگر بر ترک آن گناه تصمیم نداشته باشد ، معلوم می شد حقیقتاً از آن گناه پشیمانی ندارد .

 

حضرت امیر المومنین علیه السلام می فرماید ، جز این نیست که پشیمانی بر گناه سبب ترک آن می شود .

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد توبه

تحقیق در مورد توبه

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد توبه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد توبه


تحقیق در مورد توبه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه52

 

آیه هایی  که شامل توبه می شوندعبارتند از :

1

 یاایها الذین  امنوا  توبواالی الله   توبه  نصوحاً...

 آیه 8  سوره تحریم  تفسیرروان جاوید

2

 الا الذین  تابوا  اوا صلحوا  واعتصموبا لله...

آیه 146  سوره نساء تفسیرروان جاوید

3

 انما التوبه  علی الذین  یعلمون ااسوء ...

 آیه 17سوره نساء تفسیر روان جاوید

4

ولیست  التوبه  للذین  یعلمون السیئات حتی  اذا....

آیه 18سوره نساء تفسیر روان جاوید

5

یا ایها الذین آ منوا  توبوا الی الله توبه نصوحاً ...

آیه 8  سوره  تحریم تفسیر  نمونه

6

 الم یعلموا ان  الله  هو یقبل  التوبه من عباده ...

آیه 104 سوره  توبه  تفسیر نمونه

7

و اخرون  اعترفوا بذنوبهم خلطو عملاً صالحاً...

 آیه 102 سوره توبه تفسیر نمونه

8

 لقد  تاب  الله  علی  النبی والمهاجرین والانصار الذین  اتبعوا فی  ...

آیه 117 سوره  توبه  تفیسر نمونه

9

 وعلی الثلثه الذین خلفواحتی اذا ضاقت علیهم  الارض...

 آیه 118 سوره  توبه تفسیر نمونه

10

 واخرون  اعترفوا بذنولهم خلطوا عملاً  صالحاً ...

 آیه 102 سوره  توبه  تفسیر المیزان

11

 الم  یعلموان  لله  هو یقبل التوبه  عن عباده...

 آیه 104 سوره  توبه  تفسیر المیزان

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد توبه

تحقیق در مورد توبه

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد توبه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد توبه


تحقیق در مورد توبه

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:83

فهرست: ندارد

 

راستگو و تائب

ابوعمر زجاجى انسانى وارسته و نیکوکار بود ، مى گوید : مادرم از دنیا رفت ، خانه اى را از او به ارث بردم ، خانه را به پنجاه دینار فروختم و عازم حج شدم . چون به سرزمین نینوا رسیدم ، دزدى بیابانى در برابرم سبز شد ، به من گفت : چه دارى ؟ در درونم گذشت راستى و صدق امرى پسندیده و مورد دستور خداوند است ، خوب است به این دزد حقیقت مطلب را بگویم . گفتم : مرا کیسه اى است که بیش از پنجاه دینار در درون آن نیست . گفت : کیسه را به من بده . کیسه را به او دادم ، شمرد و سپس باز گرداند ، گفتم : چه شد ؟ گفت : آمدم پول تو را ببرم ، راستى تو مرا برد . از چهره اش نور ندامت پدیدار شد ، معلوم بود در درونش از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ روح البیان : 2 / 181 .

2 ـ روح البیان : 2 / 225 .

وضع گذشته ى خود توبه کرده ، از مرکب پیاده شد ، به من گفت : سوار شو ، گفتم : نیاز به سوارى ندارم . اصرار کرد سوار شدم ، او هم به دنبال من پیاده به حرکت آمد . به میقات رسیدیم ، به حال احرام درآمد ، آنگاه به جانب حرم شتافت ، تمام اعمال حج را در کنار من به جاى آورد ، بعد از آن از دنیا رفت(1) !

همسایه ى ابوبصیر

همسایه باید از هر جهت همسایه ى خود را رعایت کند ، همچون برادرى مهربان با همسایه معامله نماید ، به درد همسایه برسد ، مشکلاتش را حل کند ، در امور زندگى به او کمک دهد ، در حوادث روزگار به یارى او برخیزد ، ولى همسایه ى ابوبصیر این گونه نبود ، در دولت ستمکار بنى عباس شغل پردرآمدى داشت ، با تکیه بر آن دولت ثروت زیادى به چنگ آورده بود . ابوبصیر مى گوید : همسایه ام چند کنیز آوازه خوان و گروهى مطرب داشت ، به طور دایم مجلس لهو و لعب و مشروبخوارى او و دوستانش برپا بود . من که تربیت شده ى فرهنگ اهل بیت (علیهم السلام) بودم از این وضع نگرانى سختى داشتم ، روحیه ام آزرده بود ، در رنج فراوانى بسر مى بردم ، بارها با زبانى نرم با همسایه سخن گفتم ، گوش نداد ، به اصرار زیادى برخاستم توجه نکرد ، ولى از امر به معروف و نهى از منکر غفلت نکردم تا روزى به من گفت : من مردى مبتلا به هوا و شیطانم ، تو اگر وضع مرا براى امام بزرگوارت حضرت صادق (علیه السلام) تعریف کنى شاید با توجه حضرت صادق (علیه السلام) و دم عیسوى آن امام بزرگوار ، از این آلودگى فساد و از این شرّ و بدبختى نجات پیدا کنم .

ابوبصیر مى گوید : سخنش را پذیرفتم ، حرفش را قبول کردم ، پس از مدتى در مدینه خدمت حضرت صادق (علیه السلام) رسیدم و اوضاع همسایه ام را براى حضرت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ روح البیان : 2 / 235 .

توضیح دادم و نگرانى سخت خود را به امام باکرامتم اظهار نمودم .

امام فرمودند : چون به کوفه برگردى به ملاقاتت مى آید ، از قول من به او بگو اگر کارهاى زشت خود را ترک کنى ، از لهو و لعب دست بردارى و با تمام گناهانت قطع رابطه نمایى ، بهشت را براى تو ضامن مى شوم . چون به کوفه برگشتم دوستان به دیدنم آمدند ، او هم آمد ، وقتى خواست برود به او گفتم : نرو زیرا با تو سخنى دارم ، چون اطاق خلوت شد و جز من و او کسى نماند ، پیام حضرت صادق را به او رساندم و اضافه کردم امام صادق (علیه السلام) به تو سلام رسانده !

همسایه ام با تعجّب گفت : تو را به خدا سوگند مى دهم ، امام صادق به من سلام رسانده و به شرط توبه از گناه ، بهشت را براى من ضامن شده ؟! قسم خوردم که متن این پیام همراه با سلام از جانب حضرت صادق براى توست .

گفت : ابوبصیر ، مرا بس است . پس از چند روز پیام داد مى خواهم تو را ببینم ، به در خانه اش رفتم در زدم ، آمد پشت در ، در حالى که لباسى به تن نداشت ، گفت : ابوبصیر ، آنچه در اختیارم بود به محلّ معیّنش رساندم ، از تمام اموال حرام سبک شدم ، از تمام گناهانم قطع رابطه کردم .

براى او لباس آماده نمودم و گاهى به دیدنش مى رفتم و اگر مشکلى داشت رسیدگى مى نمودم . یک روز برایم پیام فرستاد که در بستر بیمارى گرفتارم ، به عیادتش رفتم ، عیادت از او و رعایت حالش ادامه یافت ، تا روزى به حال احتضار افتاد ، در آن حال براى چند لحظه بیهوش شد ، چون به هوش آمد ، در حالى که لبخند به لب داشت به من گفت : ابوبصیر ، امام صادق (علیه السلام) به وعده اش وفا کرد ، سپس از دنیا رفت !

در آن سال به حج رفتم ، پس از حج براى زیارت قبر پیامبر و ملاقات با امام صادق (علیه السلام) به مدینه مشرّف شدم ، چون به دیدن امام رفتم یک پایم در اطاق و پاى دیگرم بیرون بود که حضرت صادق (علیه السلام) به من فرمودند : ابوبصیر ، من نسبت به

همسایه ات به وعده اى که داده بودم وفا کردم(1) !

توبه ى شخصى که جیب مردم را مى زد

شبى در شهر قم به نماز فقیه بزرگوار ، عارف معارف ، معلم اخلاق ، مرحوم حاج سید رضا بهاء الدینى مشرف شدم .

پس از نماز به محضر آن عزیز عرضه داشتم : محتاج و نیازمند سخنان گهربار شمایم ، در پاسخ فرمود : همیشه به خداوند کریم چشم امید داشته باش که فیض او دایمى است و احدى را از عنایتش محروم نمى کند ، و به هر وسیله و بهانه اى زمینه ى هدایت و دستگیرى عباد را فراهم مى نماید ، آنگاه داستان شگفت انگیزى را از قول حمله دارى از شهر ارومیه که سالى یک بار مسافر به مشهد مى برد بدین صورت نقل کرد :

مسافرت با ماشین تازه آغاز شده بود ; ماشین ، مسافر و بارش را یکجا سوار مى کرد ، چرا که ماشین به صورت ماشین بارى بود ، در قسمت بار هم مسافران را مى نشاندند و هم بار آنها را به صورت متراکم مى چیدند .

من نزدیک به سى مسافر براى بردن به زیارت حضرت رضا (علیه السلام) پذیرفته بودم و قرار بود اوایل هفته ى بعد به جانب مشهد حرکت کنیم .

شب چهارشنبه حضرت رضا (علیه السلام) را در خواب دیدم که با محبتى خاص به من فرمودند : در این سفر ابراهیم جیب بر را همراه خود بیاور . از خواب بیدار شدم در حالى که در تعجب بودم که چرا از من خواسته شده چنین شخص فاسق و فاجرى را که در بین مردم بسیار بدنام است به مشهد ببرم ، فکر کردم خوابى که دیده ام صحیح نیست ، شب بعد همان خواب را بدون کم و زیاد دیدم ، ولى باز توجه به آن ننمودم ، شب سوم در عالم رؤیا حضرت رضا (علیه السلام) را خشمگین

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ کشف الغمة : 2 / 194 ; بحار الأنوار : 47 / 145 ، باب 5 ، حدیث 199 .

مشاهده کردم که با حالتى خاص به من فرمودند : چرا در این زمینه اقدام نمى کنى ؟

روز جمعه به محلى که افراد شرور و گنهکار جمع مى شدند رفتم ، ابراهیم را در میان آنان دیدم ، نزدیک او رفته سلام کردم و از او براى زیارت مشهد دعوت نمودم . با شگفتى با دعوتم روبرو شد ، به من گفت : حرم حضرت رضا جاى من آلوده نیست ، آنجا مرکز اجتماع اهل دل و پاکان است ، مرا از این سفر معاف دار . اصرار کردم و او نمى پذیرفت ، عاقبت با عصبانیت به من گفت : من خرجى این راه را ندارم ، فعلا تمام سرمایه ى من سى ریال پول است ، آن هم پولى حرام که از کیسه ى پیرزن فقیرى دستبرد زده ام ! به او گفتم : من از تو مخارج سفر نمى خواهم ، رفت و برگشت این سفر را مهمان منى . اصرارم مقبول افتاد ، آمدن به مشهد را پذیرفت ، قرار شد روز یکشنبه همراه با کاروان حرکت کند .

کاروان به راه افتاد ، مسافران از بودن شخصى مانند ابراهیم جیب بر تعجب داشتند ، ولى احدى را جرأت سؤال و جواب نسبت به این مسافر نبود .

ماشین بارى همراه بار و مسافر در جاده ى خراب و خاکى به جانب کوى دوست در حرکت بود ، نرسیده به منطقه ى زیدر که محلى ناامن و جاى حمله ى ترکمن ها به زوّار بود ، عرض جادّه به وسیله ى قلدرى ستمکار بسته شده بود . ماشین توقّف کرد ، راهزن بالا آمد ، خطاب به تمام مسافران گفت : آنچه پول دارید در این کیسه بریزید و در برابر من ایستادگى نکنید که شما را به قتل مى رسانم !

پول راننده و تمام مسافران را گرفت ، سپس ماشین را ترک گفت .

ماشین پس از ساعتى چند به محلّ زیدر رسید و کنار قهوه خانه نگاه داشت . مسافرین پیاده شدند ، کنار هم نشستند ، غم و اندوه جانکاهى بر آنان سایه انداخت ، بیش از همه راننده ناراحت بود ، مى گفت : نه اینکه خرجى خود را

ندارم ، بلکه از پول بنزین و دیگر مخارج ماشین هم محروم شدم ، رسیدن ما به مقصد بسیار مشکل به نظر مى رسد . سپس از شدّت ناراحتى به گریه افتاد ، در میان بهت و حیرت مسافران ابراهیم جیب بر به راننده گفت : چه مقدار پول تو را آن راهزن برده ؟ راننده مبلغى را گفت ، ابراهیم آن مبلغ را به او پرداخت ، سپس از بقیه ى مسافران به طور تک تک مبلغ ربوده شده ى آنان را پرسید و به هر کدام هر مبلغى را که مى گفتند مى پرداخت ، در نهایت کار سى ریال باقى ماند که ابراهیم گفت : این هم مبلغ ربوده شده از من بود که سهم من است . همه شگفت زده شدند ، از او پرسیدند : این همه پول را از کجا آورده اى ؟ در پاسخ گفت : وقتى آن راهزن از همه ى شما پول گرفت و سپس مطمئن و آرام خواست از ماشین پیاده شود ، بى سر و صدا جیب او را زدم ، او پیاده شد ، و ماشین هم به سرعت به حرکت آمد و از منطقه دور گشت تا به اینجا رسید ، این پولهایى که به شما دادم پول خود شماست .

حمله دار مى گوید : بلند بلند گریستم ، ابراهیم به من گفت : پول تو را هم که برگرداندم ، چرا گریه مى کنى ؟ خوابم را که در سه شب پى در پى دیده بودم براى او گفتم و اعلام کردم من از فلسفه ى خواب بى خبر بودم تا الآن فهمیدم که دعوت حضرت رضا از تو بدون دلیل نبوده ، امام (علیه السلام) مى خواست به وسیله ى تو این خطر را از ما دور کند . حال ابراهیم عوض شد ، انقلاب شدیدى به او دست داد ، به شدت گریست ، این حال تا رسیدن به تپّه ى سلام جایى که برق گنبد بارگاه ملکوتى حضرت رضا (علیه السلام) دیده ى مسافران را روشن مى کند ادامه داشت ، در آنجا گفت : زنجیرى به گردن من بیندازید ، مرا تا نزدیک صحن به این صورت ببرید ، چون پیاده شدیم مرا به جانب حرم به همین حال حرکت دهید . آنچه مى خواست انجام دادیم . تا در مشهد بودیم همین حال تواضع و خضوع را داشت ، توبه ى عجیبى کرد ، پول پیرزن ناشناس را در ضریح مطهر انداخت ، امام

را شفیع خود قرار داد تا گناهان گذشته اش بخشیده شود ، همه ى مسافران کاروان به او غبطه مى خوردند . سفر در حال خوشى پایان یافت ، همه به ارومیه برگشتیم ولى آن تائب باارزش ، مقیم کوى یار شد !

توسّل و توبه

امام صادق (علیه السلام) مى فرمایند : در حرم خدا ، کنار مقام ابراهیم نشسته بودم ، پیرمردى آمد که تمام عمرش را به گناه گذرانده بود ، به من نظرى انداخت و گفت :

نِعْمَ الشَّفیعُ اِلَى اللهِ لِلْمُذْنِبینَ .

براى اهل گناه ، شفیع خوبى نزد خداوند هستى !

آنگاه پرده ى کعبه را گرفت و اشعارى به این مضمون زمزمه کرد :

« اى خداى مهربان ، به حق جدّ امام ششم ، به حق قرآن ، به حق على ، به حق حسن و حسین ، به حق زهرا ، به حق امامان ، به حق مهدى ، از خطاهاى بنده ى گنهکارت بگذر ! »

شنید هاتفى مى گوید : اى پیرمرد ! گرچه گناهت عظیم بود ولى همه ى آن را به حرمت آنان که مرا به آنها سوگند دادى بخشیدم ، اگر عفو گناه تمام اهل زمین را از من درخواست مى کردى مى بخشیدم ، مگر پى کننده ى ناقه ى صالح و قاتلان انبیا و ائمه(1) .

مشروبخوار و توبه

فیض کاشانى آن چشمه ى فیض و دانش ، و منبع بصیرت و بینش در کتاب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحار الأنوار: 91 / 28 ، باب 28 ، حدیث 14; مستدرک الوسائل: 5 / 230 ، باب 35 ، حدیث 5762 .

پرقیمت محجة البیضاء نقل مى کند : مردى بود شرابخوار ، خانه اش مرکز اجتماع اهل فسق و فجور بود . روزى دوستانش را براى شرابخوارى و لهو و لعب دعوت کرد ، چهار درهم به غلامش داد تا براى میهمانان میوه تهیه کند ، غلام از کنار خانه ى یکى از اولیاى خدا به نام منصور بن عمّار عبور کرد ، شنید آن مرد خدا براى نیازمندى طلب کمک مى کند و مى گوید : هر کس چهار درهم براى حل مشکل محتاجى کمک نماید من به او چهار دعا مى کنم .

غلام چهار درهم را به آن مرد خدا تقدیم کرد ، او به غلام گفت : براى تو از خدا چه بخواهم ؟ گفت : چهار چیز براى من از خداوند مهربان بطلب :

1 ـ آزادى از بردگى 2 ـ خروج از تهیدستى و فقر 3 ـ بازگشت و توبه ى اربابم به حق 4 ـ آمرزش خداوند براى من و اربابم و خودت !

غلام با دست خالى به خانه برگشت ، ارباب گفت : چرا دیر آمدى و چرا میوه نیاوردى ؟ داستان چهار درهم و چهار دعا را براى ارباب گفت


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد توبه