فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله بدن و فرهنگ مصرفی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله بدن و فرهنگ مصرفی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله بدن و فرهنگ مصرفی


دانلود مقاله بدن و فرهنگ مصرفی

 

مشخصات این فایل
عنوان: بدن و فرهنگ مصرفی
فرمت فایل: word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 29

این مقاله درمورد بدن و فرهنگ مصرفی می باشد.

خلاصه آنچه در  مقاله بدن و فرهنگ مصرفی می خوانید :

رژیم های غذایی  یا متافور ماشین
به نظر برایان ترنر رشد نظریه های رژیم غذایی کاملا نزدیک به توسعه این ایده است که بدن یک ماشین است و داده یا ورودی  و  خروجی  دارد و این نیازها کمیت پذیرند. در اینجا اندیشه مواظبت، سرپرستی، و انضباط بدن وجود دارد. یعنی، همان چیزی که ما به آن مواظبت از وزن بدن یا مواظبت از مقدار کلسترول خون می گوییم.  در این اندیشه بدن به خودی خود ابژه است.
ما ممکن است به دلایل مختلفی رژیم غذایی داشته باشیم اما در نهایت خواهان شرایط خوبی هستیم. ما آگاهانه این کار را می کنیم.  پس رابطه ای بین بدن و هویت شخصی یا تشخص وجود دارد. یا حتی می توان گفت رابطه سه وجهی بین غذا، بدن، و تشخص فرد وجود دارد. آنهایی که رژیم می گیرند،  فعالانه می خواهند وضعیت فعالی داشته باشند و رابطه خودشان را با غذایی که می خورند، تغییر دهند. اما وقتی دائما چیزی را تکرار می کنند، دچار همان بیماری وسواس و تکرار  می شوند که معنای دیگری از اعتیاد  است. مسئله "مشکلاتِ خوردن" نیز به همین مسئله مربوط است. معنی این مشکل این است که افراد وقتی احساس می کنند چیز بیشتر از  رژیم غذایی شان می خورند، احساس گناه می کنند و این امر پیامدهای روانشناختی دارد. به طور مثال، اگر فرد باید چندین بار برای قضای حاجت برود و ببیند که آنقدر نرفته است دچار اختلالات روانی می شود که این مسئله خودش ناراحتی های فیزیکی را  در پی دارد. همه اینها به بدن آگاهی در عصر جدید بر می گردد.
پس رشد عمل رژیم گرفتن که رشد افراطی در دوره معاصر است، خود نشان از نگرش فرد به بدنش به مثابه ماشین دارد. عمل یا عملیات  اروبیکی، یعنی عملیاتی که شما برای بهبود بدن و احتمالا قلب و شش ها انجام می دهید، با در نظر گرفتن بدن به مثابه متافورماشین ممکن است. یا همینطور فعالیت هایی که در ورزش های قهرمانی  انجام می گیرد.
رشد نابسامانی های غذایی به عنوان یکی از نشانه های منفی پیشرفت این تحولات در سطح زندگی روزانه درنظر گرفته می شود. بی اشتهایی ها و یا پر خوری های عصبی و بیماریهای غذایی  تنها در کشورهای جهان پیشرفته درحال افزایش نیست بلکه، حتی در جهان سوم همه گیر شده است. البته، بدن های گرسنه کشیدگان در شرایط فقر و نابرابری شاید با کسانی که در رژیم های غذایی هستند، یکی باشد. اما، شرایط  نابرابر و متفاوتی دارند. یک آدم بی اشتها در دریایی از فراوانی تا پای مرگ گرسنگی می کشد. او در جهانی زندگی می کند که غذا بسیار بیشتر از نیازهای غذایی است. گسترش بیماریهای انرکسیا و بولیمیا را نیز به عنوان بیماریهای جامعه مصرفی از ویژگیهای آسیبی این جامعه باید به حساب آورد.  یعنی به عبارت دیگر بدن به مثابه ماشینی است که پیامدهایی برای بدن دارد. بی اشتهایی در خوردن و پر خوری تنها از تاکید جهان غرب در لاغر اندامی سرچشمه نمی گیرد بلکه، از این واقعیت بر می خیزد که عادتهای غذایی بر حسب تنوع انتخابهای مواد غذایی شکل می گیرند. به قول آنتونی گیدنز بی اشتهایی، واکنش تدافعی در برابر پیامهای عدم قطعیت تولید شده در زندگی روزانه است. در موقعیت زندگی اجتماعی ما چاره ای جز انتخاب از میان گزینه های گوناگون نداریم. حتی این را هم باید انتخاب کنیم که باید سنتی بمانیم؟ انتخاب طب جایگزین     در حقیقت همین مسئله را بازگو می کند. اگر شما به هر کتاب فروشی در کشورهای اروپایی و امریکا بروید مسلما قسمتی را به نام طب جایگزین یا مکمل  می بینید.  در این قسمت انواع کتابهایی در باره رژیم های غذایی‏، پزشکی گیاهی   طب سوزنی   روش های درمان بدن به کمک درمان وارتقا روح یا ذن  تا تکنیکهای بدن سازی  و اکروباتیک که همانند حرکات بدنی به قصد تنظیم قلب و شش هاست، توسط انسانهایی مورد تقاضاست که دیگر از پزشکی علمی که بر دانش عینی متخصص استوار است، چون نمی خواهند مانند تکه گوشت با آنها رفتار شود، به ستوه آمده اند. این در شرایطی است که آنها در محاصره داروها قرار گرفته اند و دنیای آنها از داروهای شیمیایی اشباع شده است. در انگلستان از هر 4 نفر یک نفر به این نوع روش ها رو می آورد.

از زاویه بدن به مثابه ماشین (صرف نظر از بدن آگاهی در انتخاب رژیم های مختلف) باید گفت که شما در رژیم گرفتن یا در ورزش کردن چنان با بدن خود رفتار می کنید یا به آن می نگرید که در حقیقت با انواع وسائل،  به اندازه گیری تحولات آن و ارزیابی گسترش و یا تغییرات آن به نوعی ماشین وار به آن نگاه می کنید.
 یکی از بحث هایی را که برایان ترنر مطرح می کند مسئله " داشتن بدن"     است،  داشتن یک بدن در حقیقت یک تفاوت بین بدن و احساس  ما از خود است. بدن در برخی مواقع خارج از کنترل ما است و مقاومت اندکی دارد. این را می توان در مرض هایی مانند سرطان دید. در اینجا فعالیت بدن محدود می شود. در مسئله سرطان شما  نمی توانید جلوی بازتولید سلول های خطرناک را بگیرید.  اینجاست که بدن خارج از کنترل ما قرار می گیرد و همین امر هم موضوع "پزشکی معمول" است. پس در اینجا بدن از ما جدا می شود، در این شرایط بدن دیگر در دسترس ما نیست بلکه در دسترس پزشک است. اینجا اندیشه "داشتن" یعنی اجازه دخالت خارجی را دادن،  لذا بدن از شخص جدا می شود . پس پزشک برای معالجه بدن باید بدن را به مثابه یک ابژه ببیند. اینکه مردم در مواقع بیماری حس می کنند متخصصان پزشکی به مثابه یک تکه گوشت با آنها رفتار می کنند، از همین جا سر چشمه می گیرد. که ممکن است یکی از دلایل رشد "پزشکی یا طب جایگزین"    یا پزشکی مکمل  باشد.
2. مسئله دیگر این است که بنظر نمی رسد ما حاضر باشیم هر زحمت و مشکلی را به بدنمان بدهیم. پس معنای این حرف آن است که ما نباید هر چیزی را از بدن خود بخواهیم.  اما ما در حقیقت هر روز صبح  هر کاری می کنیم تا در طول روز بدنمان در کنترل ما باشد؛ تا بدن قابل قبولی برای کارهای ما باشد؛ ما هر روز خود را می شوریم، شانه می زنیم، و آرایش می کنیم، ... . این را می توان وجه "بودن بدن"  بحساب آورد. مسئله مهم در اینجا این است که اغلب بدنی که ما آماده می کنیم برای خودمان نیست، بلکه برای  شخص یا اشخاص دیگر است. اگر در شهر و جامعه با همان مشخصات تونیس هستیم، برای غریبه ها خود را آماده می کنیم. لذا بدن ما متعلق به جهان اجتماعی است، به اشخاص دیگر، به غریبه ها و .... . پس ما وظایفی را برای بدنمان انجام می دهیم تا آماده نمایش در دنیای اجتماعی شود. ما کمتر مکلفیم تا بدنمان را به عنوان یک ابژه برای خودمان یا برای دیگران بررسی کنیم. اما اینجا بدن به مثابه " ابژه های ارائه یا نمایندگی "  مطرح هستند.  این را ترنر انجام و کار بدن  می نامد. بدن به مثابه کلکسیون اعمالی که برتری  خاص دارد، در نظر است.
پس بدن بصورت یک ابژه دو طرفه ظاهر می شود: یک طرفش مربوط به ماست، یک طرفش مربوط به دیگران است و می توان به طورعینی و ذهنی تجربه اش کرد.  هم طبیعی وهم فرهنگی است.  پس مال ما، مال دیگران، عینی و ذهنی، و طبیعی، و فرهنگی . همانطور که ترنر می گوید این دو جنبه ای بودن،  یعنی اینکه اگر ما در باره بدن زنده ای حرف می زنیم درحال تجربه آن هستیم، در حالی که وقتی ما به بدن به مثابه چیزی بیرون از خودمان ارجاع می دهیم، چیزی عینی و بیرونی، گرایش به این داریم تا بدن را به مثابه چیزی که خارجی، عینی و غیر شخصی است ببینیم. ترنر با این نگاه به بدن می خواهد بگوید که به طرف یک جامعه جسمانی  حرکت می کنیم، یعنی یک نظام اجتماعی که بدن را در حوزه مرکزی فعالیت سیاسی و فرهنگی قرار داده است. اهمیت محوری و اصلی جامعه با افزایش تولید که مربوط به جامعه سرمایه داری صنعتی بود، کمتر و  با تنظیم بدن بیشتر است. مسئله اصلی سیاست به قول ترنر این است که چطور فضاهای میان بدن ها را تنظیم کنیم و بر تعامل های میان بدنها نظارت نماییم. ما می خواهیم آموزش جنسی را توسعه دهیم؛ رابطه سالم جنسی ایجاد و آن را گسترش دهیم، و ...  .ما نگران آینده بدن ها در جهان هستیم. پس اهمیتی که جامعه جسمانی می دهد با جنبش های سیاسی معاصر هم مستند شده است. مانند، گروه بندی های فمینیستی، جنبش های نرم، تلاش های ضد سقط جنین، بحث های مربوط به باروری، انقلاب یا جنبش سبز.

تحلیل دیگری که ترنر از وضع بدن می دهد با تمایز او بین دیدگاه های بنیادگرا و ضد بنیادگرا روشن می شود: بنیادگراها بدن را به عنوان تجربه زنده نگاه می کنند. اما ضد بنیادگراها به مثابه ماهیت روابط اجتماعی یا به مثابه چیزی که علائم قدرت و دانش را در جامعه ثبت می کند. بنیادگراها بدن را وجودی جدا می دانند، گویی جدا و مقدم بر ماهیت روابط اجتماعی است. اما ضد بنیادگراها بدن را به نحوی می بینند که گویی علائم جامعه در آن پیداست. البته در بررسی های مصرف، رهیافت ضد بنیادگرا غالب است. چون به منظور فروش کالا مانند لباسهای مد روز یا لوازم آرایش و غیره بدن باید به مثابه چیزی دیده شود که نسبت به موقعیت صاحبش شناور است. اما در مورد رژیم های غذایی باید گفت که آنها بدن ما را به مثابه تجربه زنده، نشانه رفته اند. به علاوه تبلیغات هم  ایده ای خاص از نوعی بدن و شکلی مطلوب از بدن ارائه می کند، آن را توسعه می دهد، و شما را مجبور می کند که اگر می خواهید این لباس را بپوشید، باید این شکل بدن را داشته باشید. پس چه بخورید و چه نخورید؛ چه بخرید و چه نخرید. اگرمی خواهید بدن زنده ایده آل باشید، باید این لباس ها را بپوسید.  

تکنیک های بدن
مسئله تکنیک های بدن هم اهمیت خاص خود را دارد. مارسل موس مردم شناس فرانسوی در باره تکنیک های بدن حرف های جالبی دارد. او می خواهد بگوید که ما از طریق اجتماعی شدن در دوران کودکی یک سری تکنیک های خاص بدن را یاد می گیریم، مثلا، چگونه راه برویم که بنظر خیلی شخصی می رسد. اما، اینطور نیست و مسئله کاملا اجتماعی است. به نظر گیدنز در اینجا تردیدی نیست که "خود" در بدن ما جای دارد. لذا جدایی این دو یکی از ویژگیهای امنیت وجودی است. بنابر این حتی می توان گفت تربیت های نظامی که رسم راه رفتن های جمعی و نظامی را یاد می دهند، نوعی شیوه فرهنگی را از طریق فیزیک بدنی نشان می دهند. این مساله را نظامی شدن بدن نیز نامیده اند یعنی دمیدن روح نظامی گری در بدن های مدنی شهروندان، که می تواند در هر قاره و کشوری نوع خاص خود را داشته باشد؛ حتی به صورت انفجار بدن در حمله ای انتحاری.   هر کدام ار اینها نوعی هویت و فرهنگ را نشان می دهند. بطور مثال شل راه رفتن سفت راه رفتن ... شما اگر به لندن بروید، از سرعت راه رفتن مردم تعجب می کنید ...  اما وقتی بر گردید، از شیوه راه رفتن آدمها، مثلا در پیاده روهای میدان ونک عصبانی می شوید.... البته تفاوت جنسی و سنی، خودشان را در تفاوتهای دانستن تکنیک های بدن نشان می دهند به قول کوریگان جامعه شناس استرالیایی حتی می توان طبقات را هم از روی راه رفتن آنها شناخت؛ چون آنها تکینیک های بدن متفاوتی دارند.

بخشی از فهرست مطالب مقاله بدن و فرهنگ مصرفی

مقدمه
ویژگیهای فرهنگ مصرفی
بدن در نظریه جامعه شناسی
رشد علاقه به بحث های بدن
رژیم های غذایی  یا متافور ماشین
تکنیک های بدن
بدن ولباس
نتیجه‌گیری


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بدن و فرهنگ مصرفی