فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله DRAM (گذشته ، امروز ، آینده)

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله DRAM (گذشته ، امروز ، آینده) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه :
همانطوریکه می دانیم امروزه بشر در عصر ارتباطات و تکنولوژی به حافظه برای تجهیزات مختلف نیازمند است . یکی از انواع حافظه ها DRAM یا Dynamic Random memory می باشد که این DRAM ها مصارف مختلفی دارند از جمله در Computing ، infrastueture ، Entertainment و infocom و جاهای دیگر صنعتی.
برای ساخت DRAM در تکنولوژیهای مختلفی استفاده شده است که ما در اینجا از ساده ترین DRAM ها شروع می کنیم که از یک ترانزیستور و خازن و AMP استفاده شده است و به ساختار DRAM های 1k و 4k و 16k و ... می پردازیم . و نهایتاً یکی از تکنولوژیهای جدیدی که در ساخت DRAM ها بکار رفته است را شرح می‌دهیم . این تکنولوژی های ساخت DRAM با استفاده از SO1 (Silicon on islatnr) می باشد .
بنابراین بطورکلی این روژه از 2 قسمت تشکیل شده است . قسمت اول آن مربوط به توضیح راجع به DRAM ها (از جهات مختلف) و مقایسه و کاربرد آنها و ... می باشد و قسمت دوم پروژه مربوط به توضیح راجع به تکنولوژی SO1 و کاربرد آن در DRAM می باشد .
شرح پروژه :
قسمت اول , ساختمان و خصوصیات DRAM :
DRAM در واقع مخفف Dynamic Random Access Memory است که حالت ساده آن به شکل زیر است که از یک ترانزیستور ساده و خازن و یک AMP تشکیل شده است .
DRAM ها دارای خصوصیاتی از جمله Read و Write هستند . اساس سلول DRAM از نظر Cross-Section و Layout در شکل زیر مشخص است و عیب این روش area می باشد . علاوه بر این ، 2 خصوصیت عمده از DRAM ها ذکر شده است که عبارتند از :
1-Stacked cell(Expand up) : طبق شکل
2-Trench cell(Expand Down) : طبق شکل
همانطوریکه گفته شد DRAM می تواند عمل Read و Write را انجام دهد .
برای عمل write باید bitline یا در حالت high باشد یا low و word line باید از موقعیت high باشد .
اما برای عمل Read bitline در وضعیت precharge است تا ولتاژ halfway شود (یعنی حالت high و Low) و باز هم Word Line در وضعیت high است .
در DRAM یک AMP حسی داریم که وضعیت charge را آشکار می کند و این Charge به خازن وابسته است .
توجه به این نکته ضروری است که DRAM ها به refresh نیاز دارند (برعکس SRAM ها) زیرا دارای جریان نشتی هستند . همچنین آدرسها در DRAM به 2 قسمت تقسیم می شود :
1-RAS (Row Access Strobe)
2-Cas (Column Access Strobe)

 

پارامترهای کلیدی Timing در یک DRAM :
1- : کمترین زمان از Ras Line تا یک دیتای خروجی معتبر و با ارزش که این زمان مثلاً برای یک 4Mb DRAM حدوداً 60ns است .
2- : کمترین زمان از شروع یک row Access تا شروع بعدی که این زمان برای یک 4Mbit DRAM با تقریباً است .
3- : کمترین زمان از CAS Line تا یک دیتای خروجی معتبر و با ارزش که این زمان برای DRAM 4Mb با حدود است .
4- : کمترین زمان از شروع یک Column Access تا شروع بعدی است . که این زمان هم برای یک 4Mbit DRAM با حدود است .

 

طراحی DRAM :
در شکل ها row address و Column address و RAS و CAS و data out
مشخص است کلاً Cycle time یا سرعت تکرار از زمان دسترسی یا access time بزرگتر است و این مقادیر حدود و هستند . این data در خازنهایی ذخیره می شوند که نشتی دارند و باید هر refresh شوند . اما مشکلی که DRAM دارد اینست که با افزایش تراکم و چگالی (density) پهنای باند افزایش نمی‌یابد .

 

Technology Trends
جدول زیر وضعیت DRAM ها از نظر Chip و سرعت و cycle Time که طی سالهای 1986-2002 مورد بررسی و مقایسه قرار گرفته اند را نشان می دهد .
قبل از اینکه در ادامه بحث به انواع DRAM ها بپردازیم 2 نوع از مهمترین آنها DDR DRAM SDRAM را توضیح می دهیم .
SDRAM : نوع بهبود یافته DRAM است که مخفف عبارت Synchronous DRAM می باشد .
در اینجا از کلاک استفاده شده است که کلاک بوسیله میکروپروسسور ها فراهم آمده است .و کلاک باعث می شود که طراحی راحتتر شود .
برای SDRAM از روشهای مختلفی می توان استفاده کرد که به 3 mode اشاره خواهیم کرد .
در این روش یک RAS و یک CAS داریم .
در این روش یک RAS و دو CAS داریم .
1.Burst Mode
2.Page Mode Access
3.Pipline Mode Access
در آدرس تأخیر کمتر شده است و بصورت back to back به هم چسبیده اند . که این مد از همه بهتر و کاراتر است . ضمناً می توان مدهای Page و Pipline را با هم ترکیب نمود .
2-DDR DDRAM یا Double Date Rate DRAM :این نوع DRAM در واقع دیتا را هم در لبة ‌بالارونده و هم پایین رونده منتقل می کند . بصورت DRAM Regular است ومقدار حافظه 160MHz at 8byte=1.2 Gbyte/sec است .
و چون بصورت Double هستند پس حافظه کل برابر 2.4GByte/sec می باشد .

 

دیگر تکنولوژیهای حافظه :
Embeded DRAM : این نوع DRAM بیشترین کاربردش در میکروپروسسورهای MRAM که همان Megnatic RAM می باشد . این تکنولوژی Emerging هم نامیده می شود که دارای سرعت پایین خواندن است با توان مصرفی بالاتر . این در واقع یک حافظه ذخیره کننده غیرفرار است .

 

DRAM در بازار :
قبل از اینکه به میزان مصرف DRAM در Market اشاره داشته باشیم 3 نوع حافظه شامل DRAM و SRAMو NUM را از چند جهت با هم مقایسه می کنیم .
در حال حاضر بیش از 75% مصرف حافظه ها از DRAM می باشد که سود این در سال 1995 حدود 36 میلیارد دلار و در سال 1999 حدود 78 میلیارد دلار بوده است . صود حاصل از فروش انواع memory ها در سال 1995 بعنوان نمونه در زیر ذکر شده است :
میلیارد دلار 36: DRAM
میلیارد دلار 8/5: SRAM
میلیارد دلار 5/1: EPRAM
میلیارد دلار 7/0: EEPRAM
میلیارد دلار 4/2: ROM

 

معماری DRAM در PC ها
1-آسنکرون :
1-مد fast page
2-مد hyper page یا Extended Date out(EDO)
3-Piplinal Burst EDO (PBEDO)
2-سنکرون :
1-SDRAM
2-RAM BUS DRAM
در این نمودار میزان مصرف Memory ها در سال های مختلف با هم مقایسه شده است .

 

DRAM های خاص
1-SDRAM یا DRAM همزمان
2-Grahic RAM Synch
3-Video RAM
4-Window RAM
5-RAM BUS DRAM

 

دلایل استفاده از DRAM
1-قیمت مناسب
2-توان مصرفی پایین
3-سرعت بالا (پهنای باند بالا و تأخیر پایین( )
4-تکنولوژی عالی

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   20 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله DRAM (گذشته ، امروز ، آینده)

تحقیق در مورد آسیب شناسی اندیشه انسان امروز

اختصاصی از فی توو تحقیق در مورد آسیب شناسی اندیشه انسان امروز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد آسیب شناسی اندیشه انسان امروز


تحقیق در مورد آسیب شناسی اندیشه انسان امروز

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:41

فهرست: ندارد

 

برگی از تاریخ :

 

(هیتلر و پایان قدرت فاشیسم):

سال 43 سال عقب نشینی آلمان در جبهه شرق بود.

فاشیسم در ایتالیا در ماه جولای سال 43 به زانو درآمده و موسولینی (رهبر ایتالیا) بعد از 21 سال حکومت استعفا داد. دولت بعدی ابتدا اعلام بیطرفی کرد. اما فشار آمریکا از یک سو و اقدام آلمان در عملیات چریکی برای نجات موسولینی از بند، از سوی دیگر، ایتالیاییها را به حمایت از متفقین مجبور کرد تا دشمنی به دشمنان هیتلر اضافه شود. اما همچنان سربازان آلمانی شمال ایتالیا را در دست داشتند. از ابتدای سال 44 حدود 6 ماه جنگ بین آلمان و متفقین در ایتالیا ادامه یافت تا اینکه ارتش هیتلر مجبور به عقل نشینی کامل گشت.

هماهنگی عجیب شوروی، انگلیس و آمریکا و امضای قرارداد ملل متحد دیگر مشکل هیتلر بود.

چرچیل نخست وزیر بریتانیا در نطقی در پارلمان در سال 41 گفت "اختلافات تئوریک من و استالین به جای خود اما از امروز تا پایان جنگ، دشمن مشترک انگلیس و شوروی، فقط هیتلر است. جنگ ما با کمونیسم بماند برای بعد"

در سال 44 اوضاع بد آلمان غیر قابل تصور بود. نیمی از نیروی زمینی در جبهه شرق، نیمی در ایتالیا. نیروی دریایی در کانال مانش (انگلستان) و دریای شمال. ضمن اینکه نهضت‌های مقاومت در کشورهای مختلف بخصوص فرانسه و بلژیک بر مشکلات هیتلر افزوده بود. نیروی هوایی قدرتمند آلمان در این سال شکست خورده و جنگنده‌های انگلیسی موفق شدند انتقام بمب‌ باران‌های سالهای قبل را گرفته و برلین را بلرزانند.

در ژوئن 1944 آمریکا هم رسما با حمله به سواحل نورماندی فرانسه تحت اشغال، به شکل مستقیم با آلمان رودررو شد. ارتش سرخ در اواخر سال 43 کیف را تصرف کرده و در فوریه 44 به سمت لهستان و رومانی پیشروی کرد. فرانسه، هلند و بلژیک با کمک آمریکا آزاد شده و متفقین از غرب به مرزهای آلمان رسیدند. شوروی هم کشورهای اروپای شرقی را یک به یک نه آزاد بلکه به تصرف خود در آورد. از نظر مردم کشورهای اروپای شرقی یعنی لهستان، بلغارستان، فنلاند، چکوسلواکی، یوگسلاوی و رومانی تفاوتی بین فاشیسم و کمونیسم وجود نداشت اما آنها توان آغاز جنگی دوباره را نداشتند. در اکتبر سال 44 پاریس آزاد شد.

سال 44 سال با خاک یکسان کردن برلین، هامبورگ، کلن، فرانکفورت و سایر شهرهای آلمان بود. و نهایتا زمان حمله نهایی آغاز گشت. از ابتدای سال 45 متفقین وارد خاک آلمان شدند. در ماه مارس شهر کلن با حمله آمریکا سقوط کرد. روسها از شرق، فرانسوی‌ها و آمریکائیها از غرب و انگلیسیها از شمال وارد آلمان شده و شهرهای بی‌دفاع آلمان یکی پس از دیگری تسلیم آنها می شدند. ماه می برابر بود با ورود همزمان چهار نیرو به برلین.

آلمان نازی در هم شکست و هیتلر این اسطوره آرمان‌خواهی یک روز قبل از سقوط برلین، خودکشی کرد. همانطورکه گفتیم او تمام قدرت خود را فدای ارزشها و آرمان‌هایش کرد و در نهایت آخرین و عزیزترین ثروت خود یعنی جانش را هم قربانی هدف کرد تا با مردن خود هم درسی برای آیندگان باشد. و بدین شکل به موسیلینی که توسط پارتیزان‌های ایتالیایی کشته شده بود پیوست. هرچند بسیاری هیتلر را در کنار جنگ‌طلب‌ها و دیکتاتور‌هایی مثل ناپلئون، سزارهای روم باستان، هیدکی تویو (نخست وزیر ژاپن)، استالین، ژنرال فرانکو، پینوشه و صدام قراد دادند. اما از دید من حداقل تفاوتی که بین همه اینها با هیتلر وجود داشت آرمان خواهی و ذوب در ایدئولوژی بود. هدفی غیر از قدرت‌طلبی، جاه‌طلبی و دشمنی با مردم خود.

مدت کوتاهی بعد از تصرف برلین، روزولت (رئیس جمهور وقت آمریکا) فوت کرده و ترومن جای او را گرفت. ترومن قسم خورد که هر چه سریعتر جنگ را خاتمه داده و آخرین کشور شروع کننده جنگ یعنی ژاپن را از پای درآورد. در طول سال 44 (زمان روزولت) هواپیماهای آمریکا نیمی از توکیو را به تلی از خاک بدل کرده بودند اما هنوز ژاپن حاضر به ترک مخاصمه نبود. بنابراین ترومن که اصلا آدم صبوری نبود تصمیم به انجام کاری گرفت که به تنهایی تمام جنگ را تحت الشعاع قرار داد. او در 6 اکتبر سال 45 هیروشیما یکی از پایگاههای اصلی نظامی ژاپن را با بمب اتمی هدف قرار داده و بیشتر شهر و ساکنانش را نابود کرد. و پس از آن به دولت ژاپن هشدار داد تا کنار رود اما ژاپن تسلیم نشد. دو روز بعد نوبت به ناکازاکی بود که با بمباران هسته‌ای از نقشه حذف شود. تا اینکه ژاپن پیشنهاد تسلیم بدون قید و شرط را پذیرفت و آمریکا به راحتی ژاپن را اشغال نظامی کرد.

در جریان این بمباران‌ها نیم میلیون نفر کشته شدند که بیشتر آنان را غیر نظامیان تشکیل می‌دادند. جالب اینجاست که قبلا در جریان بمباران‌های معمولی در سایر شهرهای ژاپن هم نیم میلیون کشته شده بودند. ژاپن در 10 اکتبر تسلیم شده و هیدکی تویو به دار آویخته شد. ترومن میدانست که ژاپن دیر یا زود تسلیم می‌شود اما بدلایلی این کار باید در همان سال 45 انجام می‌گرفت. یکی از دلایل این بود که شوروی در حال حرکت به سمت ژاپن بود. اگر آمریکا کمی دیرتر اقدام می‌کرد احتمالا این کشور توسط استالین فتح شده و مانند کشورهای اروپای شرقی به دام کمونیسم می‌افتاد. البته جنایت از سوی هرکس که باشد محکوم است اما فراموش نشود که ژاپنیها هم از کوچکترین جنایتی نسبت به کشورهای دیگر بخصوص چینیها و کره‌ایها دریغ نکردند. ضمن اینکه این ژاپن بود که با حمله به پرل هاربر جنگ را با آمریکا آغاز کرد و میدانیم که عواقب جنگها به عهده شروع کننده جنگ میباشد.

در بحث کشتن غیر نظامی ها هم باز آمریکا به ژاپن در این زمینه پاسخ داد و مقابله به مثل کرد.

ایران هم در جریان جنگ هشت ساله بنابر حکم فقهی مقابله به مثل، مناطق مسکونی عراق را هدف قرار داد.

محکوم کنندگان فاجعه اتمی یادشان باشد که آمریکا با زودتر پایان دادن جنگ به نوعی از جنایت و خونریزی بیشتر جلوگیری کرد و طبق براوردها اگر بمب اتم استفاده نمیشد آمریکا یا شوروی برای اشغال ژاپن میبایست بیش از یک

برگی از تاریخ :

قسمت اول

(هیتلر و آغاز جنگ دوم جهانی):

 

مقاله بعدی که در اختیارتان خواهم گذاشت نیاز به یک پیش زمینه دارد. این مقاله پیشزمینه مقاله بعدی خواهد بود

کارل یاسپرس: "پرسیدم مرد بی‌فرهنگی چون هیتلر چطور می‌خواهد آلمان را اداره کند. جواب داد فرهنگ و تربیت مهم نیست. به دستان جذابش نگاه کنید"

هیتلر، کسی که علی‌رغم انجام جنایات فراوان به نظر من یکی از قهرمانان مظلوم قرن بیستم بود. چرا قهرمان!

انصافا کدام خصوصیت یک قهرمان در وجود او یافت نمی‌شد؟ ایمان ثابت، اعتقاد عملی، عقیده راسخ، قربانی کردن همه چیز در راه هدف، شجاعت، جسارت، تدبیر، دانش، بلاغت گفتاری، یکرنگی همه و همه در وجود او متبلور بود.

او مثل سایر حکمرانان با دروغ و نیرنگ و فریب به قدرت نرسید. مردم واقعا به او اقبال نشان دادند. بر خلاف سایر حاکمان تاریخ او بعد از رسیدن به قدرت عوض نشد.

هرگز زرق و برق قدرت سیاسی و ظاهر حکومت در او تاثیری نداشت. بر خلاف اکثر سیاست مداران او برای باقی ماندن در راس تلاشی نکرد. چراکه قدرت سیاسی هرگز هدف نبود. او فقط وسیله‌ای می‌خواست برای رسیدن به اهداف آرمانی خود، و چه وسیله‌ای بهتر از نخست وزیری، ریاست جمهوری و سپس رهبری.

او ذوب در عقاید و مقدسات خود بود. هرگز خود را برتر از آرمان‌هایش ندید. آرمان، آرمان، آرمان، تنها دلیل زندگی کردن، حکومت کردن، صحبت کردن و جنگیدن.

آیا خصوصیات فوق دلیلی بر قهرمان بودن آدولف هیتلر نیست؟

او مردم را دوست نداشت! عاشق آنها بود! نه می‌توان گفت آنها را می‌پرستید!

اما کدام مردم؟ ژرمن نژاد‌های مسیحی. او بزرگترین ناسونالیست تاریخ است. و از این جهت می‌تواند الگوی تمام ناسیونالیست‌های جهان باشد.

فراموش نکنیم که او مذهبی بود. یا بهتر است بگوییم خود مذهب بود. بزرگترین مذهب گرایان اروپایی در علاقه به مذهب به گرد پای او نمی‌رسند.

او قصد داشت انتقام عیسی مسیح را از تمام یهودیان بگیرد.

او خواهان بازگشت به اروپای 1000 سال قبل بود. یک اروپای واحد مسیحی و متحد که البته قوم ژرمن در آن سرور باشد.

او اسطوره آلمانیها، ژرمن‌ها، آریاییها، مسیحیان، طرفداران حکومت قرون وسطایی و شاید همه ناسونالیست‌ها و مذهبیون است.

اقدامات او برهان و دلیل واضح گفته‌های بالا است. او می‌توانست سالهای بیشتری بر آلمان حکومت کند. اگر جنگ را راه نمی‌انداخت. اگر به یهودیان گیر نمی‌داد. یا حداقل به شوروی حمله نمی‌کرد.

چرا این اقدامات را انجام داد؟ آیا واقعا او نمی‌دانست شوروی بزرگترین ارتش جهان را در اختیار دارد؟ آیا نمی‌دانست غولی به‌ نام استالین منتظر نشان دادن قدرت کمونیسم است؟ پس چرا در حالی که تا سال 1941 روز به روز قلمرو مرزهای خود را افزایش می‌داد با حمله به متحد استراتژیکش (شوروی) فاتحه ارتش رایش سوم را خواند؟

آیا او احمق بود؟ چطور ممکن است یک احمق از پایین ترین سطح جامعه به بالاترین و محبوب‌ترین فرد جامعه تبدیل شود؟

آیا او جنگ آور خوبی نبود؟ پس چطور در مدت 3 سال بیشتر نقاط اروپا را فتح کرد؟ و 3 سال مقابل تمام دنیا مقاومت کرد؟

فرانسه و سایر کشور‌های اروپا ضعیف نبودند. اما در برابر استراتژی‌های شخص پیشوا و ایمان فوق العاده سربازان چاره‌ای جز تسلیم نداشتند.

شرایط آلمان دوران جنگ، ما را یاد قدرت جنگاوری مسلمانان در قرنهای اولیه ظهور اسلام می‌اندازد. که با استفاده از ایمان قوی و رهبری اشخاصی چون عمر خطاب و سایر خلفا. اقصی نقاط جهان را فتح کردند.

فتح نروژ، دانمارک، لوکزامبورگ و یونان در چند روز، فتح لهستان در سه هفته و هلند، بلژیک و رومانی در چند ماه و نهایتا تصرف فرانسه با یک حمله یک میلیون نفری از سه جهت در ژوئن 1940 و اوکراین و بلاروس فعلی (شوروی غربی) در سال 1941 و سپس مقاومتی تاریخی در برابر ابرقدرتهای جهانی مثل شوروی، آمریکا و انگلیس در حالیکه تنها متحدش، ایتالیای ضعیف بود.

آیا میدانید در طول سه سال ابتدای جنگ، مردم آلمان اصلا شرایط جنگی را احساس نمیکردند؟

سربازان با بهترین حقوق و بهترین امکانات و کمترین تلفات فقط جلو می‌رفتند. و خانواده‌های آنها در شهرها فقط اخبار پیروزی را از رادیو می‌شنیدند. در حالی که مردم برلین مفاهیمی مثل بمباران هوایی، قحطی و ترس را نمی‌شناختند. ساکنان لندن در همان زمان تفاوت شب و روز را نمی‌ شناختند.

نیروی هوایی پر ادعای سلطنتی (انگلیس) در همان روزهای اول تار و مار شد. 50 هزار کشته غیر نظامی توسط بمباران‌های هوایی که البته اگر متروها و پناهگاههای لندن نبود تلفات آن مانند توکیو به بالای 200 هزار نفر می‌رسید.

اما با اینحال حمله به شوروی انجام شد. اتفاقی که روند جنگ را تغییر داد. خیر او احمق نبود. او هم می‌دانست که شکست شوروی بسیار سخت و پر تلفات است و هم می‌دانست که دشمن واحد فاشیسم و کمونیسم چیزی نیست جز لیبرال دموکراسی غرب. اما اعتقاد، مصلحت و توافق نمی‌شناسد.

چیزی که

حکومت روحانیون در ایران :

ترور یا اعدام سرنوشت شوم انقلابیون :

میدانیم که در بهمن و اسفند سال 57 در پشت بام مدرسه علوی به دستور آیت‌الله خمینی و با حکم شرعی قاضیان بدون مجوز در کشوری که هیچ قانونی نداشت صدها نفر به جرم همکاری با رژیم شاه اعدام شدند. در میان آنها افسران و ژنرالهای ارتش و گارد که تا لحظه آخر تسلیم نشده بودند و نمایندگان و وزرا و مسئولین و سیاستمداران تسلیم نشده وجود داشتند. همچنین کارمندان ساواک یا بسیار کسانی که به عنوان ساواکی معرفی شدند.

در این زمان کسی فکر نمیکرد که به زودی نوبت خود انقلابیون هم میرسد تا به اعدام شدگان شاهنشاهی بپیوندند. اولین سری نیروهای مخالف قومی بودند (مهمترین آنها کردهای مخالف). و سپس نوبت سران و طرفداران جریانات غیر اسلامی و نهایتا در سال 60 نوبت جریانات اسلامی غیر خودی گشت.

از طرفی ترور مسئولین هم در دستور کار مخالفین قرار گرفت تا کشور در فاصله سالهای 58 تا 62 به حمام خون بدل شود. پروسه ای که در سالهای بعد کمرنگ شد اما تعطیل نشد و در سال 67 قتل صدها زندانی سیاسی داخل زندان اوین برملا گشت و سپس در اواخر دهه 60 و نیمه اول دهه 70 قتل دگراندیشان داخل و خارج کشور که به قتلهای سیاسی زنجیره مشهور شد.

در سال 59 در جریان جنگ قدرت دو جناح سیاسی بزرگ، بازنده دیگر جریانات بودند. مواضع بنی‌صدر زیاد تفاوتی با مواضع دکتر بهشتی نداشت بنابراین آنان توافق کردند که با جریانات دیگر (بخصوص چپ‌ها و ملی‌ها) به شدت برخورد شود. بنی‌صدر با اینکه مدتی تمامیت‌طلبان را از قدرت دور نگه داشته بود اما بسیاری از دغدغه‌های فکری آنان را عملی کرد. سال 59 یکی دیگر از اتفاقات ناگوار تعطیلی دانشگاه‌ها تحت عنوان انقلاب فرهنگی بود. تمامیت‌طلبان توانستند به این ترتیب محیط دانشگاه را در مدت 3 سال از حضور تمام کسانی که به نوع دیگری می‌اندیشیدند (اعم از دانشجو، استاد و کارمند) پاکسازی کنند. در سال 62 که دانشگاه‌ها بازگشایی شد دقیقا همان چیزی بود که طراحان انقلاب فرهنگی می‌خواستند، کارخانه انسانسازی! اما طولی نگذشت (14 سال) که دانشجویان دوباره بیدار شده و ثابت کردند دانشگاه جای تبلیغ فاشیسم و توتالیسم نیست.

اما برنامه بعدی جریانات مخالف بنی‌صدر، وارد کردن آیت‌الله خمینی به جریانات سیاسی بود و نهایتا با اصرار آنها آیت‌الله از قم به تهران نقل مکان کرد. شکست کارتر و انتخاب ریگان جمهوری‌خواه در آمریکا بزرگترین تحولات را بوجود آورد. ایران و عراق از سالها قبل بر سر مرزها اختلاف داشتند و حتی تا سرحد جنگ واقعی هم پیش رفته بودند. در اینکه صدام منتظر فرصتی بود تا رویاهای خود را عملیاتی کند شکی نیست اما چرا سال 59 آیا بهتر نبود زودتر تصمیم می‌گرفت مثلا فروردین 58 ؟

در این تاریخ هیچ چیزی تحت عنوان تشکیلات در ایران وجود نداشت. چرا صدام زودتر تصیمیم نگرفت؟ دلیل آن فقط مواضع کارتر بود. صدام تا قبل از سال 59 اجازه حمله به ایران را نداشت.

با اینکه انقلاب ایران و پایداری آن در سالهای نخست به وجود شخصی چون کارتر در کاخ سفید متکی بود اما جالب است که یک سال بعد از ماجرای گروگانگیری 13 آبان 58، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مقامات ایرانی به مذاکره و توافق با حزب رقیب کارتر یعنی حزب جمهوری خواه پرداختند. در اثر این توافق بین اینها ایران تصمیم گرفت که چند ماه دیگر گروگانهای آمریکایی را نگه دارد. این همپیمانی بین ایران و حزب جمهوری خواه به دور زدن کارتر انجامید. در تبلیغات انتخاباتی، رونالد ریگان کاندیدای حزب جمهوری خواه بیشترین بار روانی را معطوف به مسئله گروگانگیری ایران کرد و نهایتا این باعث شد تا جیمی کارتر با اینکه در مسائل داخلی آمریکا موفق بود به دلیل مسائل خارجی، شکست بخورد.

بعد از پیروزی رونالد ریگان، قسمت دوم پروژه انجام شد. ایران و آمریکا بر سر میز مذاکره نشسته و ایران گروگانها را آزاد کرد و آمریکا قول داد تا شاه ایران را به کشور راه ندهد. ریگان با این سیاست خود هم به پیروزی در انتخابات آمریکا رسید و هم به عنوان حل کننده ماجرای گروگانگیری به محبوبیت رسید. اما خواب خوش جمهوری اسلامی بعد از این به پایان رسید.

در 31 شهریور 59 صبر عراق به سر آمد و به ایران حمله کرد. ریگان در مدت حکومت 8 ساله خود به حمایت قاطع از صدام پرداخته و تمام تلاش خود برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را انجام داد تا تفاوت خود با کارتر را نمایان کند.

آغاز جنگ حادثه خوش یمن دیگری بود که جریانات تمامیت‌طلب به اندازه کافی از آن استفاده کردند. وضع اجتماعی-سیاسی ایران در سال 59 اگرچه از دید تمامیت‌طلبان از سال 58 بهتر بود اما هنوز آنچیزی نبود که باید باشد. هنوز آثار چندرنگی بودن در آن دیده می‌شد. زنان اگرچه دیگر موهای خود را می‌پوشاندند اما هنوز لباس و روسری آنان رنگین بود. روزنامه‌ها هم در زمان بنی‌صدر بیشتر کنترل می‌شدند اما هنوز افکار رنگارنگ را منتشر می‌کردند. پس باید مقابله می‌شد و جنگ بهانه آن را بوجود می‌آورد.

آنان با این شعارها که "فرزندان ملت در جبهه‌ها در حال خون دادنند آنوقت شما جوانان می‌خواهید خوش‌گذرانی کنید؟" "رزمندگان بر روی مین می‌روند آنوقت شما بحث تئوریک می‌کنید. انقلاب شده است تا دیگر نیازی به بحث تئوریک نباشد" "شما خجالت نمی‌کشید با این سرو وضع به خیابان می‌روید شهدا برای حفظ ارزشها جان خود را از دست داده‌اند"

این درحالی بود که عراق کشوری مسلمان و جنگ ایران و عراق نه جنگ اسلام و کفر بلکه جنگی درون جامعه اسلامی برای اهداف مادی بخصوص مالکیت چاههای نفت بود و شهدا قطعا نمی‌توانستند هدفی داشته باشند جز دفاع ملی از مرز‌ها.

یکی دیگر از بزرگترین خدمات بنی‌صدر به انقلاب که البته از یاد رفت مقابله و افشای کوتای نوژه بود. خدا می‌داند که اگر بنی‌صدر در مورد این موضوع سکوت پیشه می‌کرد چه بر سر انقلاب می‌آمد.

سال 60 آغاز دورخیز جریان مخالف بنی‌صدر بود. شکست‌های پیاپی ایران در جنگ باعث شد مخالفان بنی‌صدر در مجلس به انتقادات صریح از او بپردازند. البته فراموش نشود که نخست وزیر آن زمان (شخص دوم کشور و رئیس دولت) محمد علی رجایی بود که کاملا مورد تایید حزب جمهوری اسلامی بود. در بهار این سال بنی‌صدر و مجاهدین خلق که تنها جریانات باقی‌ مانده در میدان بودند، مورد حملات شدید جریان تمامیت‌طلب که مجلس و قوه قضاییه را در اختیار داشت قرار گرفتند. این اقدام باعث نزدیکی این دو جریان (بنی‌صدر و مجاهدین) به هم شد. سران نظام آماده بودند تا با حرکتی هماهنگ آنان را به طور کامل کنار بزنند. اما قانونا بنی‌صدر خیلی قوی بود و قدرت او به عنوان شخص اول کشور بر تمامی نیروهای مقابل می چربید (البته او این نکته را نادیده گرفته بود که اینجا جهان سوم است و مسائل مهمتری از قانون وجود دارد)

طبق قانون مجلس میتوانست رئیس جمهور را استیضاح و برکنار کند اما این کار نیاز به دلیل داشت. مردم قبول نمیکردند که رئیس جمهور محبوب آنها آنهم وسط جنگ به دلیل اختلافات داخلی احزاب برکنار شود. پس لازم بود قبل از مجلس ابتدا چهره رئیس جمهور خراب شده و محبوبیت او از بین برود و سپس مجلس بتواند به راحتی او را از قدرت پایین بکشد.

در طول سال 59 حزب جمهوری اسلامی و یاران دکتر بهشتی تمام سعی خود را کردند تا بنی‌صدر را تخریب کنند اما برعکس او روز به روز به جامعه روشنفکران و تحصیل کرده ها و دانشگاهیان نزدیکتر میشد. پس نیاز بود از قدرتمندترین و محبوبترین چهره ایران که با حضور در تهران سیاسیتر از قبل شده بود استفاده شود.

آنان به آیت‌الله خمینی پناه برده و او را متقاعد ساختند تا برای اولین بار نقشی پر رنگ در صحنه سیاسی بازی کند. آیت‌الله خمینی سرانجام بر اساس مقام ولایت فقیهی!!!! خود از قدرت معنوی خود استفاده کرده و حکم فرماندهی کل قوا را از بنی‌صدر گرفت. این اولین باری بود که ثابت شد قانون اساسی در ایران شوخی است. چون طبق آن کسی نمیتوانست مسئولیت و اختیارات کسی را از او بگیرد.

مجلس که منتظر این حرکت بود با استیضاح رئیس‌جمهور او را برکنار کرد. با فرار بنی‌صدر و رجوی (رهبر مجاهدین) به خارج، حزب جمهوری اسلامی ماند و تمام قدرت سیاسی کشور.

یک نکته در این زمان مهم است و آن اینکه خود بنی‌صدر در ماجرای تعطیلی دانشگاهها و انقلاب فرهنگی نقش داشت درحالیکه مهمترین ابزار او دانشجویان بودند. بنابراین در سال 60 دیگر دانشگاهی نبود تا به حمایت از بنی‌صدر بپردازد.

اما تمام مسائل آنطور که باید پیش نرفت. در تابستان 60، صحنه سیاسی ایران به حمام خونی بدل شد که هیچکس انتظارش را نداشت. مهمترین ترور سیاسی بعد از انقلاب واقعه 7 تیر بود که در آن، جلسه سران حزب جمهوری اسلامی منفجر شده و دکتر بهشتی و بسیاری از نمایندگان مجلس و اعضای دولت و فعالان سیاسی (گفته شد 72 نفر بوده‌اند. درست مانند شهدای کربلا!!!) از صحنه سیاسی ایران حذف شدند. تنها عضو سرشناس حزب که از این حادثه جان سالم بدر برد هاشمی رفسنجانی بود که بدلایل نامعلومی از حضور در جلسه خودداری کرده بود.

بدین‌ شکل دو قطب سیاسی ایران در آن زمان یعنی احزاب انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی که در طول سال 59 با کمک هم سایر جریانات را خانه نشین کرده بودند در مبارزه‌ای خونین در مدتی کوتاه هردو با هم نابود شدند. البته حزب جمهوری اسلامی مدتی دیگر رسما وجود داشت اما تقریبا بعد از این حادثه مفهوم چیزی به عنوان حزب در ایران از بین رفت. حزب متعلق به جریانات سیاسی است و در آن برهه یک جریان سیاسی تمام قدرت کشور را در دست گرفته بود و دیگر نیازی به حزب نبود و البته حزب جمهوری اسلامی بدون بهشتی هم اهمیتی نداشت.

در انتخابات ریاست جمهوری دوم که به شکل زود هنگام در تیر 60 برگزار شد تنها گزینه مهم آن، محمد علی رجایی نخست وزیر پیشین به پیروزی رسید. او پس از رسیدن به این مقام دکتر باهنر را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد. (آیت‌الله خمینی با توجه به کمبود نیروهای متخصص قبول کرد تا یک روحانی ریاست دولت را در دست بگیرد) از این هنگام تمامیت‌طلبان که با هر ترور، مخالفان خود را تنفرانگیزتر و خود را محبوبتر می‌دیدند با خیالی آسوده اقدام به پاکسازی دگراندیشان کرده و آرزوی دیرینه تحقق جامعه مذهبی یکرنگ یا بهتر بگوییم بیرنگ را به واقعیت تبدیل کردند. اما حکومت رجایی و باهنر هم دولت مستعجل بوده و با انفجار روز 8 شهریور 60 دفتر نخست وزیری، رجایی و باهنر هم به بهشتی پیوستند.

نکته‌ای که در این میان باید به آن توجه کرد اینست که مجاهدین خلق قطعا مسئول بسیاری از ترورهاست اما چیزیکه در مشی این سازمان دیده شده است اینست که حتی اگر تروری توسط آنان انجام نشده باشد هم آنها با افتخار مسئولیت آن را می‌پذیرند زیرا عاشق مطرح شدن هستند. مجاهدین مسئولیت حادثه‌های 7 تیر و 8 شهریور را بر عهده گرفتند و این هم به نفع آنها بود و هم به نفع نظام که مسئول را خیلی راحت به ملت معرفی می‌کرد اما از دیدی متفاوت ممکن است مسائل به این شکل نباشد. یعنی نهادی دیگر این اقدامات را انجام داده باشد و مجاهدین خلق مسئولیت آن را پذیرفته باشد.

بعد از این تاریخ واقعا جمهوری اسلامی کمبود نیرو را احساس کرد بنابراین آیت‌الله خمینی مجبور شد قانون منع شرکت روحانیون در انتخابات ریاست جمهوری را لغو کند. آنان پس از رایزنیهای بسیار آیت‌الله خامنه‌ای (امام جمعه تهران) را به عنوان رئیس جمهور بعدی انتخاب کردند و البته مردم هم که چند وقتی بود عادت کرده بودند فقط تایید کننده باشند نه انتخاب کننده، به انتخاب نظام آری گفتند.

مهندس میرحسین موسوی هم از سوی مجلس مامور تشکیل کابینه دولت شد. از آن تاریخ دیگر شاهد ترورهای مهم نبودیم و نظام از لحاظ داخلی ثبات و آرامش خود را پیدا کرد. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد افزایش نقش رهبر و نخست وزیر و کاهش قدرت رئیس جمهور بود. گفتیم که در زمان بنی‌صدر تنها مهره قدرتمند نظام سیاسی ایران رئیس‌جمهور بود. اما از پاییز 60 به بعد رهبر درواقع قدرت اصلی سیاست بوده و در زمینه اجرایی هم نخست وزیر تمام قدرت را در دست داشته و رئیس جمهور دخالتی در مسائل اجرایی نمی‌کرد. پیروزی‌های ایران در جنگ در سالهای 60 و 61 باعث قدرت بیشتر نظام شد. آخرین گروه چپ گرایی که رسما از صحنه سیاسی حذف شد حزب توده بود که در سال 62 در دادگاه به انحلال محکوم شده و سران آن اعدام شدند. متاسفانه وضع زندانهای ایران بعد از انقلاب حتی بدتر از زمان رژیم شاه بود.

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دقیقا همان اقدامات ساواک را در مورد دگراندیشان انجام داد. چه کسانیکه تنها به جرم خواندن یک کتاب یا روزنامه سالهای جوانی خود را در زندان سپری کردند. بدین شکل یکی از شعارهای اصلی انقلاب یعنی آزادی کاملا فراموش شد. مهندس سحابی از اعضای جبهه ملی چند سال پیش در سخنرانی گفت: "هر تکاملی که زود به نتیجه برسد زود منحرف می‌شود. نمونه‌اش انقلاب ما که خیلی زود به نتیجه رسید و خیلی زود هم منحرف شد" البته آرنت اعتقاد دارد که هر انقلاب کل گرایانه‌ای که مدعب تغییر کل ساختارها باشد، لزوما به توتالیسم می‌انجامد و شکست می‌خورد. و از دید او انقلابی که شکست بخورد انقلاب نیست


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد آسیب شناسی اندیشه انسان امروز

نظام های کنترل مدیریت در سازمانهای امروز

اختصاصی از فی توو نظام های کنترل مدیریت در سازمانهای امروز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

نظام های کنترل مدیریت در سازمانهای امروز


نظام های کنترل مدیریت در سازمانهای امروز

 

 

 

 

 

 

 

 

دانلود با فرمت ورد قابل ویرایش

 

 

تعداد صفحات:19

نظامهای کنترل مدیریت در سازمانهای امروز

چکیده
سازمانها برای حفظ بقای خود و پیشرفت در دنیای رقابتی امروز به بهبود مستمر عملکرد خود نیاز دارند و در این راستا استفاده از نظام های کنترل مدیریت ضروری است.
این مقاله به معرفی نظام های کنترل مدیریت می پردازد و فرایند کنتـرل را به عنـوان اسـاس مدیـریت عملکرد مطـرح می‌سازد و سیستم سنجش عملکرد را به عنوان سیستمی کنترلی در جهت مدیریت عملکرد می داند.
کنترل چیست؟
پنج وظیفه اصلی مدیران عبارتند از: برنامه ریزی،سازماندهی، تأمین نیروی انسانی، رهبری و کنترل.
با وجود اهمیت تقریباً یکسان این وظایف، برنامه ریزی نسبت به بقیه اولویت دارد چون سایر وظایف مدیریت پـس از برنامـه ریـزی و بـه منظـور تأمین اهـداف پیش بینی شده آغاز می شوند. برنامه ریزی بدون سازماندهی و انتخاب افراد مناسب برای انجام فعالیت ها و برنامه ها و هم چنین عدم نظارت بر اجرا، امری زاید می باشد.
سیستم سنجش عملکرد یک سیستم کنترلی است و در مدیریت عملکرد از سیستم های کنترلی استفاده می شود. به منظور روشن شدن نقش سیستم سنجش عملکرد در سازمان ها، مفهوم کنترل و دلایل نیاز سیستم های مدیریت به کنترل بررسی می‌شود.
کنترل فرایندی مستمر برای اطمینان از انطباق نتایج واقعی با برنامه های پیش بینی شده است. کنترل ابزاری برای ارزیابی اثربخشی و کارایی سایر فعالیت های مدیریت، یعنی برنامه ریزی، سازماندهی، تأمین نیروی انسانی و رهبری است.
کنترل : مراتب و مصادیق آن
کنترل دارای گستره وسیع و مراتب و اشکال گوناگونی می باشد که از آن جمله می توان به :...........

 

 

برای دریافت متن کامل لطفا نسبت به پرداخت قیمت فایل اقدام نمائید.


دانلود با لینک مستقیم


نظام های کنترل مدیریت در سازمانهای امروز

دانلود مقاله نگرشی نوین به نظریات سازمان و مدیریت در جهان امروز

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله نگرشی نوین به نظریات سازمان و مدیریت در جهان امروز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نگرشی نوین به نظریات سازمان و مدیریت در جهان امروز


دانلود مقاله نگرشی نوین به نظریات سازمان و مدیریت در جهان امروز

نگرشی نوین به نظریات سازمان و مدیریت در جهان امروز

مقاله ای مفید و کامل

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب* 

فرمت فایل:Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه:63

فهرست مطالب :

1- پیش‎نویس گرایی در مدیریت

2- نوگرایی در مدیریت

3- پسانوین‎گرایی در مدیریت

4- بصیرت و عمل

5- سازمان‎های مجازی

6- سازمان‎های یادگیرنده

7- تعارض و کشمکش‎های سازمانی

8- مدیریت کیفیت جامع

چکیده :

مراحل اولیه زندگی بشر در این کره خاکی حالت طبیعی داشته است. گله‎های انسانی از طریق شکار، خوشه‎چینی یا غارت طبیعت، زندگی می‎کردند. آنان با ابزارسازی از دوره غارت طبیعت به دوره تولید خوراک رسیدند و بدین ترتیب تمدن بپر آغاز گردید. بشر با اختراع خط به جمع‎آوری تجربیات و ثبت و ضبط آنها پرداخت. گروه‎های اولیه به صورت کلان و قبیله‎ای شکل می‎‌گیرند. وضعیت اجتماعی آنان به صورت اشتراکی[1] بوده است. نهادهای اجتماعی عصر حاضر مثل حکومت، مدرسه، اقتصاد، علم، هنر و جنگ هم با تحول گروه‎های کوچک یاد شده در طول تاریخ به وجود آمدند. نهادهای اجتماعی هر کدام دارای هدف یا اهدافی هستند که نیازهای انسان را برطرف می‎کنند. برای نیل به اهداف نهادها، ضرورتاً سازمان‎هایی شکل می‎گیرند (گلش فومنی، 1379).

مدیریت پدیده‎ای نوظهور نیست؟ بلکه عمر آن به درازای عمر تاریخ بشری می‎رسد. انسان در یک پیوستار تاریخی از زندگی انفرادی به زندگی قومی و از زندگی کشاورزی به حیات مدرن صنعتی و نهایتاً به زندگی پیچیده کنونی که با عناوین عصر اتم، الکترونیک، انفجار اطلاعات و عصر آدمهای مصنوعی از آن یاد شده است،‌ پانهاده است.

مدیریت در تاریخ پرفراز و نشیب حیات بشری در اغلب به سه دوره تکامل تقسیم می‎شود:

1) عهد قدیم (دوره باستان)

2) عصر قرون وسطی

3) دوره انقلاب صنعتی یا مقطع آگاهی اداری

  عهد قدیم

مدیریت در عهد قدیم به صورت آزمایش و خطا بوده است و هیچ شگرد خاصی جهت تبادل نظر افکار و تجارب نداشته است؛ بلکه به گونه‎ام خام و پرورش نایافته موجودیت داشته است.

پیش‎نوین‎گرایی از زمان حضرت آدم و حوا شروع می‎شود. تولید مثل، آموزش تغذیه، بهداشت و حفظ آنها و حاکمیت در آن دوره بیشتر سنتی بوده و تغییر در آن بسیار اندک روی می‎داده است.

  سومری‎ها

یکی از قدیمی‎ترین نوشته‎های بشری در زمینه مدیریت را می‎توان در آثار سومریان یافت.

سومری‎ها در 5000 سال قبل از میلاد از روشهای مدیریت برای اداره و کنترل منابع مالی استفاده می‎کردند، و به ثبت و ضبط عملکرد مالی خود می‎پرداختند.

بیشترین تأکید در تمدن سومری‎ها بر اداره امور به وسیله کشیش‎ها و معابد و انجام امور کشاورزی استوار است. در اندیشه رامسس سوم و سلاطین تولمی اشاراتی به مسایل مدیریت شده است.

  مصر باستان

مصریان نیز تمدن عظیمی را رقم زدند. ساختمان اهرام، با توجه به ابزار و تکنولوژی زمان خود یکی از بهترین نشانه‎های توان مدیریت و سازماندهی در 5000 سال پیش از میلاد است.

  چین باستان

بدین طریق چینیان در بیش از سه هزار سال قبل با برخی از مفاهیم مدیریت نظیر سازماندهی،‌ تشریح وظایف، همکاری، روشهای ایجاد کارایی و کنترل آشنا بوده‎اند.

تخصص به وسیله چینیان باستانی مورد تأکید قرار می‎گرفت؛ بنابراین مشاغل جنبه ارثی داشت. چینیان برای اولین بار انتخاب افراد و نیروی انسانی را به وسیله امتحانات در 120 سال قبل از میلاد آغاز کرده‎اند. آموزش در این تمدن کهن بر محور اندیشه‎های دو شخصیت بزرگ استوار بوده است: یکی لائوتسه[1] که آموزش و پرورش را ثمره اندیشه و تعقل می‎دانست و بر زندگی روحی و شیوه فکری مناسب تأکید می‎کرد،‌و دیگر کنفوسیوس[2] است که ‌آموزش و پرورش را فرآیندی در جهت محافظت از جامعه و نهادهای آن می‎دانست.

یونان باستان

آنان بیش از سایر ملل اندیشه خود را معطوف به مسایل مدیریتی نمودند.

در یونان نیز مانند سایر تمدنهای باستانی، مشاغل ارثی بوده و تخصص مورد توجه بسیار قرار می‎گرفته است. پایه‎های اولیه برنامه درسی امروز را باید در شیوه تعلیم و تربیت یونان قدیم جستجو کرد.

  سقراط

در مورد سقراط غیر از مکالمات او با شاگردش افلاطون، اطلاعات زیادی در دست نیست.

  افلاطون

به نظر افلاطون کمال اجتماعی مردم در پناه دولت و جامعه مدنی است و حکومت ویژه متفکران است. افلاطون در کتاب جمهوریت، جالب‎ترین توجیه نظری را از بحث تخصص و تقسیم کار ارائه داده است. به اعتقاد او وقتی شخصی یک کار می‎کند، آسان‎تر و بهتر و دقیق‎تر آن را انجام می‎دهد (صادق‎پور، 1374).

  ارسطو

ارسطو سعادت انسان را در پناه زندگی اجتماعی می‎داند. نظریات ارسطو ‎- شاگرد افلاطون‎- مکمل دیدگاه افلاطون نسبت به آموزش و پرورش است. ارسطو در کتابهای هفتم و هشتم خود به نام سیاست بر این باور است که آموزش و پرورش آزاد باید به رشد فردی توجه کند و در این مسیر گام بردارد. پرورش افراد توانا با نهایت به پیشرفت جامعه‎ای پیشرفته و توانمندی کشور می‎انجامد. از دیدگاه ارسطو سعادت خیر اعلی است.

  ایران باستان

برای ساختن کاخهایی همچون پرسپولیس و نظایر آن و احداث هزاران کیلومتر راه شوسه به منظور ایجاد ارتباط بین پایتخت و نقاط مهم مملکت برای لشکرکشیها، نیاز به وجود مهندسان،‌کارشناسان، راهدارها، متخصصان و کارگران ماهر و نیمه ماهر بوده است که برای استخدام این نیروی انسانی و به کارگیری آنان و فراهم آوردن وسایل و امکانات، قطعاً سازمانهای متعدد با وظایف مختلف وجود داشته است.

  مدیریت بعد از اسلام

در دین اسلام، قرآن کریم، مهم‎ترین و معتبرترین منبع اداره و رهبری امور است که روشنگر خط‎مشی‎های تصمیم‏گیری است. بعد از قرآن کریم، از منابع معتبر اسلامی برای درک شیوه اداره امور سازمانها، از عهدنامه‎ای که حضرت علی(ع) برای مالک اشتر نخعی فرماندار مصر نوشته است، می‎توان نام برد.

  جمع‎بندی ویژگی‎های دوره پیش‎نوین‎گرایی

براساس آنچه گفته شد،‌ مدیریت پدیده نوینی که منشأ‌ و مبدأ پیدایش آن اروپا یا آمریکا باشد،‌نیست؛ بلکه پدیده‎ای است که جامعه بشری از ابتدای پیدایش با آن

روبه‎رو بوده و تمدنهای گذشتته در تکوین آن نقش سازنده‎ای داشته‎اند.

از ویژگی‎های مدیریت در گذشته، می‎توان موارد زیر را نام برد:

1- توجه به طبیعت و طبیعت‎گرایی

2- متکی بر فردگرایی

3- محوریت داشتن کشاورزی

4- قابل برگشت نبودن زمان

5- جهت‎گیری قبیله‎ای

6- بسته عمل کردن فرهنگ‎ها

7- حاکم بودن اشرافی‎گری

8- متکی بودن بر آموزش توسط خانواده

9- اعمال کردن تنبیهات سخت و جدی در آموزش

10- اتکا بر آزمایش و خطا در مدیریت

11- نابرابری حقوق زن و مرد

12- مدیریت نظامی

13- مدیریت آتنی (سقراط، ارسطو) که باعث شد مدرنیسم روی آن استوار شود.

14- مدیریت طبیعت گرایانه (زمینی). نگاه به عقاب و حیوانات و آنچه خداوند در طبیعت ساخته است.

15- تجسم فضایی آنان ضعیف بود.

16- مدیریت فئودالیه یا کشاورزی قبیله‎ای حاکم بود. بین فضا و زمان انفکاک وجود داشت.

17- جهت‎گیری بیشتر محلی بود.

18- فرهنگ‎ها بیشتر بسته عمل می‎کردند و ریشه‎دار بودند.

19- غیرعلمی بودن مدیریت (قورچیان، 1380).

و...

NikoFile


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نگرشی نوین به نظریات سازمان و مدیریت در جهان امروز