دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک دانلود و خرید پایین توضیحات
فرمت فایل word و قابل ویرایش و پرینت
تعداد صفحات: 27
روشهای موفقیت
کمال طلبی
آیا شما از آندسته افرادی هستید که وقتی %99 چیزی را به دست می آورید، نگران به دست نیاوردن آن %1 باقی مانده هستید؟ اگر اینطور است باید بگویم که شما فردی کمال طلب و کمالگرا هستید. شما دنبال رسیدن به %100 همه چیز هستید، درحالیکه اطرافیانتان ممکن است با همان %90 خشنود و راضی باشند. اگر به کاری می پردازید، و می خواهید آن را به نحو احسن انجام دهید، و وقتی فقط قسمت کوچکی از آن با مشکل مواجه می شود و به اشتباه انجام می گیرد، باعث می شود احساس مسئولیت و شکست کنید، شما یک کمالطلب هستید، کسی که در جستجوی کمال در هر جنبه از زندگی است.
این مسئله می تواند چند دلیل داشته باشد، و در این مقاله قصد داریم نکته هایی برایتان مطرح کنیم که کمک میکند این صفت کمالطلبی شما به نفعتان کار کند، نه به ضررتان.
از همان کودکی، اجتماع ما را به انجام کامل و صحیح هر کار تشویق می کند. در مدرسه، از ما انتظار می رود که نمره های خوب بگیریم، و همچنین در ورزش. همین مسئله در دوران دبیرستان و دانشگاه نیز ادامه می یابد. همانطور که بزرگتر می شویم، کاملاً آگاهیم که اطرافیان ما انتظار دارند که کارها را به بهترین نحو انجام دهیم و نتایج خوبی بگیریم. همه ی ما طوری بار آمده ایم که تصور می کنیم اگر چیزی حتی کمی از کمال آن پایین تر باشد، قابل قبول نیست. و وقتی کاری خوب پیش نمی رود یا نادرست انجام می شود، ما تقصیرها را گردن خودمان می اندازیم و از کاه کوه می سازیم. گذران زندگی برطبق خواسته های خود و برآورده کردن انتظارات دیگران بسیار دشوار است و معمولاً با احساس ترس از شکست و دست نیافتن به کمال آن چیز همراه است.
حال می خواهیم بدانیم چطور می توانیم از این جنبه های منفی کمال طلبی به سود خود استفاده کنیم؟ اولین کار این است که احساساتمان را روی کار بیاوریم. کمال طلبی به هیچ اشتباهی اجازه ی دخول نمی دهد.
گرچه باید به خاطر داشته باشید که مردم اطراف شما دقیقاً مثل خودتان هستند، یعنی هیچکدام کامل نیستند. و اگر شما بتوانید خودِ واقعیتان را به آنها نشان دهید آنها نیز میتوانند با شما کنار بیایند تا اینکه بخواهید خود را پشت نقاب کمال پنهان کنید. ارتکاب یک اشتباه کوچک در چشم دیگران به معنای شکست خوردن نیست. برعکس، آنها کاملاً آگاهند که شما نیز انسانید و انسان جایزالخطاست.
چرا جستجوی کمالطلبانه ی خود را کنار نمی گذارید و آن را با چیزی که بیشتر به نفعتان است جایگزین نمی کنید؟ همیشه نمی توانید سر همه کلاه بگذارید. اشتباه همیشه اتفاق می افتد، اما شما باید به فکر تصحیح آن باشید. ولی یادتان باشد، شما می توانید با درس گرفتن از اشتباهاتتان، پیشرفت کنید. این یکی از مهمترین ارکان پیشرفت در زندگی است.
جستجوی کمالطلبانه و اینکه بخواهید همه چیز به بهترین و کاملترین نحو ممکن باشد، باعث می شود نتوانید به حد کافی از زندگی لذت ببرید. چون شما هیچگاه قادر نخواهید بود به این کمال رویایی زندگیتان برسید، از اینرو همیشه مغموم و شکست خورده خواهید بود. پس سعی کنید آن چیزی باشید که واقعاً هستید، و تا جاییکه میتوانید شاد باید و از این زندگی زیبا لذت ببرید!
ویژگیهای آرمانگرایان
در سال 1899، رئیس اداره ثبت اختراعات آمریکا نامه ای به رئیس جمهور مک کینلی نوشته از او خواهش کرد تا اداره ی او را تعطیل کند، به این دلیل که هر چه میشد اختراع شود، تا آن زمان اختراع شده بود.
کمبود قوه ی تخیل در این مرد، می توانست منجر به از بین رفتن حس نوآوری در مردم شود. برخلاف این، یک فرد ایده پرداز و آرمانگرا قادر است مسائل را طوری ببیند که دیگران، حال به هر دلیلی نمی توانند یا نمی خواهند. به علاوه، همه ی آرمانگرایان و رویاپردازان خصوصیات مشترکی دارند، و با اینکه هیچ کار آنها بدون خراب کردن ایده آلهایشان قابل تقلید نیست، وجود دارند تا با الهام بخشی، ما را در پیمودن راهی که ندای درونیمان به آن می خواند تشویق کنند.
خصوصیات آرمانگرایان و ایده پردازان
ثبات عقیده
هر کسی می تواند مخالفت و ناسازگاری کند، اما اختلاف عقیده و مخالفت واقعی نیازمند ثبات عقیده است، به خصوص زمانیکه افکار و نظرات یک نفر با موجی از صداهای مخالف روبه رو است.
در ژاپن پس از جنگ جهانی دوم، سویکیرو هوندا، نوعی فرهنگ تجاری تعریف نمود که اظهار میکرد "کمپانی های ژاپنی به اتفاق هم موفق می شوند." او باور داشت که کمپانی ها و شرکت های ژاپنی می توانند از پدیده ای مثل بیزینس آمریکایی که مبتنی بر سود شخصی بود استفاده کنند. او کارخانه موتورسازی هوندا را برپا کرد و تلاش کرد تا این نظریه را به پایه ی عمل برساند، گرچه ممکن بود از جانب محیط تجاری آن زمان و ماموران دولتی که قصد جلوگیری از پیشرفت هوندا را داشتند، مورد بی احترامی و استهزاء قرار گیرد.
داو کارنی مؤسس شرکت تولیدی لباس آمریکایی، باور نداشت که تولیدکنندگان لباس فقط زمانی می توانند پول دربیاورند که دوخت لباسهای خود را به کشورهای جهان سوم بسپارند. همچنین می دانست که برای موفقیت باید رویه ی کار کارگران کارخانه را تغییر دهد. او این کار را از طریق رقابتی کردن دستمزدها، مرخصی های باحقوق، بیمه ی سلامتی برای خانواده های کارگران، کلاسهای آزاد انگلیسی، واریز حقوق به طور مستقیم به حساب پس انداز کارگران و استفاده از پنج متخصص ماساژ درمانی در محیط کارخانه برای رفاه حال کارگران، به انجام رساند. نتیجه ی کار اضافه سود برابر با 250 میلیون دلار در سال 2005 بود.