فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
چکیده
در این نوشتار سعی بر این است که ادبیات ، مفروضات و تکنیک اساسی رویکرد نوینی از حسابداری مدیریت با عنوان حسابداری عملکرد سیستم ، مبتنی بر تئوری محدودیت ها ،مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.انواع تصمیمات استراتژیک شامل قیمت گذاری محصولات ، نحوه ترکیب محصولات ، تصمیمات مربوط به تولید یا خریدو... بایستی به درستی اتخاذ شده و سازمان را در جهت رسیدن به هدف خود که همانا افزایش ثروت می باشد ، یاری نمایند .در این خصوص معیارهای مبتنی بر TOC و نحوه استفاده از آنها در تصمیمات ارائه می گردد همچنین با توجه به اینکه تئوری محدودیت ها هرگونه حسابداری مبتنی بر بهای تمام شده را در ارائه اطلاعات مربوط جهت تصمیم گیری غیر اثربخش می داند ، چالش های اساسی عنوان شده در این رابطه نیز اشاره شده است.
واژه های کلیدی: تئوری محدودیت ها،حسابداری مدیریت ، حسابداری عملکرد سیستم ، محدودیت(گلوگاه) سیستم ، حسابداری بهای تمام شده، ارزیابی عملکرد، بازده سرمایه گذاری و سود خالص.
مقدمه
امروزه ، رقابت پیچیده تر از همیشه شده است . این رقابت شدید باعث شده تا سازمان ها تغییرات را به عنوان یک اصل ، قاعده وضرورت انکارناپذیر بپذیرند . یک تغییر ، کافی نیست . به عبارت دیگر بهبود مستمر لازم است. سازمان ها برای رویارویی با این پدیده قبل از هر چیز باید تفکر و ذهن خود را تغییر دهند .
در این راستا ، باید درک خود را از سازمان و چگونگی مدیریت سازمان تغییر دهیم و سازمان را به منزله موجود زنده ای در نظر بگیریم که می باید همه اجزای آن هماهنگ با هم کارکنند تا به سمت هدف مورد نظر خود حرکت نماید.
برای ایجاد این الگو در سازمان ، می بایست مفاهیم و روش های مدیریت سنتی کنار گذاشته شوند و مفاهیم جدیدی مورد استفاده قرار گیرند . گلدرت ، همانند سایر افراد ، از لزوم تغییر نحوه اداره سازمان ، لزوم نگرش کلی و سیستمی به سازمان و لزوم ایجاد سازمان یادگیرنده صحبت می کند اما در ضمن ابزار ایجاد تحول را نیز در اختیار ما قرار می دهد . این ابزار ، فرآیند های تفکر گلدرت نام دارد . فرآیند تفکر ، اساس ایجاد انگیزه و حرکت در سازمان است تا سازمان در فرآیند بهبود مستمر قدم نهد .
لازمه رقابت پذیری در عصر انفجار تکنولوژی ، عرضه محصول دلخواه مشتری با پائین ترین قیمت ، در عین حال دارای کیفیت مناسب و خدمات عالی به مشتریان(تحویل به موقع و...) می باشد .رقابت جهانی مستلزم تعادل میان کیفیت، قیمت تمام شده وزمان تحویل (کارکرد)است. در این خصوص یک مشکل اساسی ، اطلاعاتی است که توسط سیستم حسابداری بهای تمام شده فراهم می گردد . این اطلاعات به نحوی نیست که مدیریت را در شناسایی ، اولویت بندی و حل مشکلات یاری نماید .
مدیران کارخانه ها ، تصمیمات خود را بدون توجه به " مربوط بودن" اطلاعات و فقط بر اساس اطلاعات "در دسترس" اتخاذ می کنند(برلینروبرایمسون ،1988.(19: با وجود تغییرات بازار در طول یک قرن اخیر ، این رشته هنوز تغییر نکرده است و این سکون موجب " نامربوط بودن " اطلاعات فراهم شده توسط سیستم حسابداری مدیریت شده است . در واقع مفروضات حسابداری بهای تمام شده مبتنی بر پارادایم مدیریت علمی در ابتدای قرن اخیر است. با وجود تغییرات اساسی در محیط تجاری ، پیشرفت های تکنولوژی و تغییر در روش های تولید و ساختار هزینه ها این مفروضات تغییر نکرده است. در واقع تکنیک های نوین هزینه یابی نیز کماکان مبتنی بر همان مفروضات ، مانند تخصیص مخارج بر مبنای عوامل اختیاری با هدف بهینه سازی موضعی ، هستند.
چندین روش پیشنهادی جهت رفع نقصان مربوط بودن وجود دارد ؛ در ادامه متدولوژی پیشنهادی توسط تئوری محدودیت ها(TOC) که بیشترین هماهنگی را با رویکرد نوین تجارت یعنی رقابت پذیری دارد بیان خواهد شد .
تاریخچه :
تئوری محدودیتها (TOC) در دهه70 زمانیکه یک فیزیکدان به نام الیاهوگلدرت با مشکلات ناشی از منطق وتدارک تولید مواجه شد، آغاز گردید . گلدرت ، آشنایی قبلی با امور تجارت نداشت ، اما او از روش های حل مسئله در فیزیک جهت حل مشکلات منطق و تدارکات تولید بهره برد. بر همین اساس برخی از طرفداران وی (مانند کوربت ،1998( حسابداری مبتنی بر TOC را انتقال یک پارادایم در حسابداری مدیریت می دانند .
گلدرت یک روش کاملاً جدید در تدارکات تولید ایجاد نمود . او زمانی به شگفت آمد که متوجه شد روش های تولید سنتی فاقد کارایی منطقی در عمل هستند .
روش گلدرت بسیار موفقیت آمیز بود و توانست بسیاری از شرکت ها را جذب کند . سپس گلدرت خود را وقف توسعه،گسترش و انتشار این تئوری کرد . در ابتدای دهه 80 ، او کتابی در مورد تئوری خود نوشت این کتاب که"هدف" نام دارد ، مشکلات و چالش های مدیریت کارخانه را در قالب داستان بیان کرده است . در این داستان ، مدیران اصول تئوری گلدرت را کشف کرده و رقابت پذیری رادرسازمان احیاء می کنند .
بسیاری از شرکت ها که روش تدارکات تولید گلدرت را به کار گرفتند توانستند عملکرد تولید خود را بهبودبخشند بطوریکه مشکلات در بخش های دیگری مانند تدارکات توزیع و فروش و مدیریت پروژه ظهور پیدا کرد . وی معتقد است شرکت ها باید بیاموزند چگونه خودشان مسائل را حل کنند و بهبود مستمرداشته باشند تا آینده را تضمین نمایند .
فرض اساسی فرایند تفکر در TOC این است که برای تمامی معلول ها ، علت یا علت هایی وجود دارد و این علت ها نیز معلول علت های اساسی تری می باشند . این زنجیره علی کمک می کند تا دید سیستماتیک از شرکت پیدا کنیم .
گلدرت در سال 1994 کتاب دیگری به نام"این یک شانس نیست" را نوشت و در این کتاب با استفاده از فرآیند تفکر سعی در حل مشکلات استراتژیک شرکت می نماید . او همچنین در دهه 80 ، حسابداری بهای تمام شده را با عنوان بهترین فراهم کننده اطلاعات جهت تصمیم گیری ، دشمن شماره یک بهره وری معرفی می کند .
مفاهیم اصلی تئوری محدودیت ها :
قبل از تبیین ارتباط حسابداری مدیریت و تئوری محدودیت ها ، به مرور کلی و اجمالی از مفاهیم پایه ای این تئوری در تدارکات تولید خواهیم پرداخت و سپس بیان می کنیم چطور این مفاهیم حسابداری مدیریت را پوشش می دهند
TOC، شرکت ها را به عنوان یک سیستم در نظر می گیرد که از مجموعه ای ازاجزاء به هم وابسته تشکیل شده اند و عملکرد کل سیستم وابسته به عملکرد همه این اجزاء می باشد .
یکی از اساسی ترین مفاهیم ، تشخیص اهمیت نقش "محدودیت سیستم یاگلوگاه" می باشد . مرحله اول ، تشخیص هدف سیستم می باشد که سیستم برای آن به وجود آمده است . قبل از اینکه به بهبود هر بخش از سیستم پرداخته شود ، باید هدف کل سیستم و معیارهای ارزیابی اثر هر زیر مجموعه و هر تصمیم جزئی بر هدف کلی سیستم تعریف شده باشند . محدودیت سیستم نیز چنین تعریف می شود :
"هر عاملی که عملکرد سیستم را در راستای اهدافش محدود نماید "
در حقیقت هر سیستم دارای تعدادی محدودیت است و در یک زمان مشخص هر سیستم حداقل دارای یک محدودیت می باشد(گلدرت،1990(4:،درغیراین صورت،سود شرکت بی نهایت می بود .
فرآیند بهبود مستمرو TOC از این تفکر ناشی شده که همواره بایستی تمام تلاش ها بر هدف سیستم متمرکز گردد . این فرآیند، اساس روش های مورد استفاده در تئوری محدودیت ها و نیز در حسابدار ی مدیریت می باشد .
این فرآیند دارای 5 مرحله به ترتیب زیرمی باشد :
1- شناسایی محدودیت(های) سیستم .
2- تصمیم گیری در مورد چگونگی بهره برداری از محدودیت سیستم تا حد امکان .
3- تابعیت و فرمانبرداری همه بخش ها از محدودیت جهت بهره برداری بیشتر از محدودیت .
4- افزایش سطح عملکرد محدودیت(های)سیستم .
5- اگر در مراحل قبلی محدودیت رفع شد ، به مرحله اول بازگردید ، امابه واسطه رفع یک محدودیت فرایندرفع محدودیت(های)سیستم نباید متوقف گردد .
مرحله 1 ) شناسایی محدودیت(های)سیستم
همواره حداقل یکی از منابع درهر کارخانه ای ، جریان و گردش تولید را درآن کارخانه محدود می کند . همانطور که در هر زنجیر حداقل یک حلقه وجود دارد که دارای ضعیف ترین استحکام است ، جهت بهبود جریان تولید در سیستم یعنی بهبود استحکام زنجیر بایدمنبع محدود کننده ظرفیت (CCR) یاهمان ضعیف ترین حلقه شناسایی گردد. در واقع جمله طلایی TOC بدین شرح است :
"قدرت زنجیر برابر با قدرت ضعیف ترین حلقه آن است"
البته محدودیت می تواند یک محدودیت فیزیکی در تولید، یک واحد سازمانی و یا یک عامل برون سازمانی به عنوان مثال بازار باشد .
مرحله2)تصمیم گیری درموردچگونگی بهره برداری ازمحدودیت( های) سیستم تا حد امکان :
اکنون که منبع محدود کننده جریان تولید شناسایی شد ، باید بیشترین استفاده از آن به عمل آید. به عبارت دیگر باید با ارتقای عملکرد منبع محدودکننده ظرفیت ،عملکرد کل سیستم را ارتقاء داد. هر دقیقه اتلاف در این منبع ، معادل یک دقیقه اتلاف در تولید محصول می باشد .
مرحله 3 )تابعیت و فرمانبرداری همه بخش هااز محدودیت جهت بهره برداری بیشتر از محدودیت :
همه منابع باید آهنگ حرکت خود را با محدودیت تنظیم کنند ، نه بیشتر و نه کمتر،بطوریکه اجازه ندهند خطر کسری و فقدان موجودی مواد و قطعات، محدودیت و در نتیجه عملکرد کل سیستم را تهدید کند . در صورتیکه آهنگ حرکت منابع دیگر بیشتر از سرعت گلوگاه باشد ، میزان تولید سیستم افزایش نخواهد یافت بلکه فقط مقدار کار در جریان ساخت (WIP)افزایش خواهد یافت(همان،...) .
مرحله 4 ) افزایش سطح عملکرد محدودیت (های) سیستم
در مرحله دوم تلاش شد تا حداکثر بهره برداری از " محدودیت " صورت پذیرد . در این مرحله جهت افزایش ظرفیت تولیددر محدودیت،راه های مختلف جهت سرمایه گذاری از قبیل : افزایش شیفت تولید ، افزودن منابع تولیدو...بررسی وانجام می شود ، تا محدودیت ظرفیت رفع گردد .
مرحله 5 ) اگر در مراحل قبل محدودیت رفع شد ، به مرحله اول بازگردید ، یعنی اجازه ندهید سکون منجر به محدودیت سیستم گردد .
با تقویت ضعیفترین حلقه ، به نقطه ای می رسیم که دیگر حلقه مورد نظر به هیچ وجه ضعیفترین حلقه نیست ، البته این موضوع به این معنی نیست که دیگر حلقه ضعیف نداریم بلکه به این معناست که نیاز داریم مراحل 1 تا 4 را دوباره تکرار کنیم تا حلقه ضعیف جدید را پیدا کنیم.
یکی از مفروضات بنیادی تئوری محدودیت ها ، وجود حداقل یک محدودیت در هر سیستمی است ، بنابراین برای بهبود عملکرد سیستم نیاز به مدیریت محدودیت داریم . " راه دیگری وجود ندارد . یا ما باید محدودیت را مدیریت کنیم و یا محدودیت ها ما را مدیریت می کنند . محدودیتهاخروجی سیستم راتعیین می کنند،چه آنها را مدیریت کنیم و چه نکنیم"(نورین وهمکاران ،1995).محدودیت ها ذاتاً خوب یا بد نیستند ، آنها فقط وجود دارند . اگر آنها را نادیده بگیریم ، بد خواهند بود و اگر آنها را شناسایی و مدیریت کنیم،به یک فرصت بزرگ برای تجارت موفق تبدیل می شوند .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 12 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود مقاله تئوری محدودیت ها و حسابداری عملکرد سیستم (Throughput Accounting) رویکردی نوین در حسابداری مدیریت