مشخصات این فایل
عنوان: امام خمینى (ره) گفتمان تجدد اسلامى
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 14
این مقاله درمورد امام خمینى (ره) گفتمان تجدد اسلامى می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله امام خمینى (ره) گفتمان تجدد اسلامى می خوانید :
3- توان گسست از حافظه جمعى سنت
تجدد اسلامى که با امام خمینى(ره) طرح شده است، در صورتى مىتوانست و مىتواند توفیق تداوم یابد که «بتواند» با فاصله گرفتن از حافظه جمعى (collective Memory) حاکم بر حوزههاى فکر دینى از ناحیه سنت، به شالودهشکنى آن حافظه سنتى بپردازد. و قادر باشد که به جاى حافظه جمعى حاکم بر نهادهاى مذهبى، اندیشه خود، یا هویت فکر سیاسى جدیدالظهور را چونان معیار مشروعیت دینى جایگزین نماید.
سنتسیاسى ما، به هر حال، واجد یک حافظه جمعى ویژه است که جریانهاى مختلف فکر سیاسى را در خود ادغام نموده و با هویت کلى خاصى که دارد، حوزههاى دینى را نیز تحتشعاع خود قرار داده و مىدهد. صورتبندى معینى از اندیشه درباره دین و سیاست ارائه مىدهد. این سنت، به همراه حافظهاى که ایجاد کرده استیک فرایند اجتماعى فعال بوده و هست که بطور مداوم به باز تولید گذشته پرداخته و در تلاش مستمر به تفسیر و بازپرداخت هویتسنتى اقدام مىکند. سنت، به دلیل همین ویژگى ارزشى، غیریتساز و محدود کننده است که تجدد اسلامى ایجاد شده توسط حضرت امام را با موانع بزرگى از درون سنت دینى و حوزههاى علمیه مواجه مىکرد.
حافظه جمعى سنت اگر با تلاش شالوده شکنانه و نقادى بنیانگذاران فکر جدید همراه نباشد، کوشش براى تعیین ویژگىها، عناصر، و به طور کلى هویت تجدد اسلامى نیز، بویژه در قلمرو امر سیاسى - اجتماعى، بسیار دشوار خواهد بود. حضرت امام(ره) به روشنى مىدید که تثبیت هویت جدید اسلامى تنها از طریق پنهان کردن و انکار تدریجى احتمالات معنایى مکنون در سنت قابل تحقق است. وى به همین لحاظ، تفکر سنتى جدایى دین از سیاست در حوزههاى علمیه را، سنتى هرچند پایدار، اما اندیشهاى انحرافى و نامرتبط با روح اسلام معرفى مىکند و مىنویسد:
«وقتى شعار جدایى دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردى و عبادى شد و قهرا فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست و حکومت دخالت نماید». (15) فقره فوق، معناى مهمى از دیدگاه «تحلیل گفتمانى» دارد. بیان امام حکایت از سلطه بلامنازع حافظه جمعى سنتبر آحاد متفکران و اندیشمندان دین پژوه دارد. «تا جایى که دخالت در سیاست دون شان فقیه و ورود در معرکه سیاسیون تهمت وابستگى به اجانب را به همراه مىآورد.» (16) حضرت امام با اشاره به سلطه این سنت (جدایى دین و سیاست) و حافظه جمعى برخاسته از آن، اضافه مىکند که; «این از مسایل رایجحوزهها بود که هر کس کج راه مىرفت متدینتر بود. یادگرفتن زبان خارجى کفر و فلسفه و عرفان گناه و شرک به شمار مىرفت».خ(17)
به هر حال، چنانکه تلاشهاى امام(ره) نشان مىدهد، ظهور هویت جدید نتیجه همین انکار و ابرامهاى متوالى در مواجهه با سنت است. همین انکار و ابرامهاى متوالى است که موجبات تمایزها و مرزگذارىهاى ممتد را بین سنتگرایى اسلامى از یک سو، و تجدد اسلامى از سوى دیگر فراهم مىکند. امام(ره) با اصرار فراوان در ادامه پیام خود مىافزاید:
«البته هنوز حوزهها به هر دو تفکر آمیختهاند و باید مراقب بود که تفکر جدایى دین از سیاست از لایههاى تفکر اهل جمود به طلاب جوان سرایت نکند». (18)
بدین ترتیب، حضرت امام(ره) کوشش مىکند فهم جدیدى از نصوص و اندیشه دینى، در حوزه سیاست و اجتماع عرضه نماید که بسط منطقى و سلطه اجتماعى آن، لاجرم، اندیشهها و تفسیرهاى سنتى از اسلام و سیاست را به حاشیه رانده و پنهان مىکند. و بر بیگانه سازى و نفى فهم سنتى از مجموعه حوزهها و تحقیقات دین شناسانه مىپردازد.
4- نفى گذشته گرایى و مرجعیت مطلق متقدمان
یکى دیگر از خصایص تجددگرایى اسلامى، نفى تقلید از آراء اجتهادى گذشتگان است. اندیشه سنتى روششناسى خاصى دارد. این اندیشه، اعتقاد به برترى و مرجعیت متقدمان را اصل بنیادین تفکر و زندگى قرار مىدهد، و بر مبناى این اصل، فضل تقدم پیشینیان را دلیل بر تقدم فضل آنان تلقى مىکند که به ضرورت، بهتر از متاخرین و طبعا انسانهاى امروز مىفهمیدهاند.
این برداشت از سنت، و مرجعیت مجتهدان و اجتهادات متقدم، آرمان خود را در نظریهها و متون گذشته مىبیند و اصرار مىکند که هرگونه احیاء و تذکرى جز از مجراى بازگشتبه اعلام الاولین ممکن نیست. اما حضرت امام(ره)، ضمن احترام به گذشتگان و تاکید بر حفظ طریقه مشایخ معظم که حافظان فقه سنتى چونان ارث سلف صالح بودند، بر شرایط جدید زندگى و تبعا اجتهاد مناسب زمان و مکان تاکید مىکند. بنیانگذار جمهورى اسلامى در وصیت نامه الهى - سیاسى خویش که در بهمن 1361 نگاشته شده، با اشاره به اهمیت فقه سنتى مىنویسد:
«و لازم است علماء و مدرسین محترم نگذارند... حوزههاى فقهى و اصولى از طریقه مشایخ معظم که تنها راه براى حفظ فقه اسلامى است منحرف شوند... و فقه سنتى که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سستشدن ارکان تحقیق و تدقیق است محفوظ گردد و تحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد.» (19)
حضرت امام (ره) در نامهاى به تاریخ آبان1367 مىنویسند:
«مهم شناخت درستحکومت و جامعه است که بر اساس آن نظام اسلامى بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزى کند... و همین جا است که اجتهاد مصطلح در حوزهها کافى نمىباشد.» (20)
عبارت فوق آشکارا مرزبندىها و فاصله جویى امام نسبتبه «مرجعیت مطلق متقدمان» در قلمرو فکر دینى را نشان مىدهد. سرانجام حضرت امام در اسفند 1368 ضمن تاکید بر فقه سنتى و اجتهاد جواهرى، تبیین دقیقترى از ملاکهاى مرزبندى با گذشتگان ارائه مىکند. وى توضیح مىدهد که «مجتهد باید به مسائل زمان خود احاطه داشته باشد... زمان و مکان دو عنصر تعیین کننده در اجتهادند». (21)
بدین سان، حضرت امام با تکیه بر «نسبت احکام اجتهادى با زمان و مکان» مقدمات نظرى نفى هرگونه گذشته گرایى، و تقلید و مرجعیت متقدمان را تدارک مىکند. زمان و مکان موجب ظهور روابط ویژهاى در سیاست و اجتماع و اقتصاد هر نظام حکومتى مىشوند. و بدین لحاظ که این گونه روابط حاکم بر زندگى خصایص منحصر به فرد و بعضا قیاسناپذیر دارند، و از طرف دیگر نیز احکام اجتهادى مبتنى بر این روابط ...مى باشند، لاجرم باید به قیاس ناپذیرى ذاتى و غیرقابل تقلید و تعمیم بودن احکام اجتهادى حکم نمود. نتیجه این نگرش، ظهور عقلانیت جدید اسلامى است که بیش از آنکه گذشته گرا باشد، ناظر به مسائل و مصالح حال و آینده است. بیش از آنکه ناظر به ثبات و سکون باشد، روى مفاهیم تغییر و تحول در حکمت عملى تاکید مىنماید.
.....
بخشی از فهرست مطالب مقاله امام خمینى (ره) گفتمان تجدد اسلامى
مختصات تجدد اسلامى
آزادى اسلامى
2 - تقدم مردم و جامعه بر دولت
3- توان گسست از حافظه جمعى سنت
4- نفى گذشته گرایى و مرجعیت مطلق متقدمان
5- ظهور مفهوم جدیدى از دولت اسلامى
پى نوشتها:
دانلود تحقیق امام خمینى (ره) گفتمان تجدد اسلامى