فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی توو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کامل درباره واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات


دانلود مقاله کامل درباره واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :22

 

بخشی از متن مقاله

واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات

گفتار اول: پیش درآمد :

اگر چنانچه جیمز ادعا می کند: « درمان واقع در مسیر صواب  هنوز هم مستقل ترین انعطاف پذیرفتن و غول آسانترین نوع ادبی است » واژه ی رئالیسم هم که در بحث رمان از  آن فراوان سخن می رود. بی گمان باید مستقل ترین و انعطاف پذیرترین و غول آسانترین نوع اصطلاح در نقد ادبی باشد 

به راستی که واژه ی رئالیسم با استقلال ظاهری اش از هر توصیف صوری و محتوایی و با انعطاف پذیری مهار ناپذیرش عجوبه ای است که اغلب اشخاص احساس می کنند. بدون آن هم می توانند راحت سر کنند نکته ای که دقیقاً نشان دهنده ی بی ثباتی مزمن این واژه است تمایل شدید آن به جذب این با آن کلمات توصیفی است که حکم تکیه گاه معنایی را پیدا می کنند. خواننده لازم نیست وقت زیادی را صرف تورق  تألیفات انتقادی کند تا به کلمات توصیفی برسد از قبیل:

رئالیسم آرمانی، رئالیسم انتقادی، رئالیسم استمراری، رئالیسم بدبین ، رئالیسم بویا ، رئالیسم تجمعی، رئالیسم خارجی ، و انواع دیگر آن از قبیل . خوش بین . ذهنی ، رمانتیک روان شناختی، روزمره ، سوسیالیستی ، شاعرانه، صوری، طنز آلود، عینی ، فانتزی ، هجایی و رئالیسم ناتورالیستی و ملی اشاره کرد.

بسیاری از این ها در کتاب حرج بکر که مجموعه ای انسانی در مورد رئالیسم است پراکنده اند  والنر  لاشی در کتابش « رئالیسم در رمان معاصر» رئالیسم های مختلف را دست بندی کرده است . رئالیسم چوپانی شاتو برچان، رئالیسم روحانی دو آمیل ، رئالیسم خود کاوانه ی پروست و حتی رئالیسم کلان شهری ژول روهن.

پس هم می توان این سخن و پیشنهاد معقول بکر را جدی گرفت که :

« برای تسهیل گفتگو بهتر است از این به بعد روی هر اتفاقی که افتاد اسم تازه ای بگذاریم و آن را با گونه یا شکل دیگری از واژه ی رئالیسم نام گذاری نکنیم »

و هم سخن منتقدی را که  با کمی ناشکیبایی می گوید:

من نمی خواهم همچون خر در گل تعریف های مختلف واژه ی رئالیسم بمانم واژه ی رئالیسم در واقع حکم بزهکاری را دارد که نویسندگان یا با قرار دادن آن تحت مراقبت کلمات دیگر یا با زدن دستبند گیومه بر دستها بشر بی اعتمادی خود را به رفتار آن نشان داده اند. ارتگا امی گایست که او علی الاصول راه دوم را برگزیده است : « من اکنون نمی توانم وارد بحث  اصطلاح بغرنجی شرح که همیشه برای مظلوم  نشان دادنش آنرا داخل گیومه
 قرار داده ام» .

رئالیسم اصطلاحی است که از فلسفه به حوزه ی نقد راه پیدا کرده است. آن هم در وضعیتی که بر اثر خونریزی های ناشی از نبودهای پیشین ضعیف شده است. پس ما ابتدا باید دست کم طرفین جنگ را بشناسیم به هر حال شاید به نظر می رسد که رئالیستی (ولو نابرابر) دل به دو دلبر ایدئالیسم و ماتریالیسم سپرده است، تعهد شر را به واقعیت از یاد بوده است و دلیلش این است که خود مفهوم واقعیت نیز در ذهنیت معاصر بی آبرو شده است. این ما را به سرچمشه ی مشکلاتمان می رساند فیلیپ او می گوید : « دیگر به دون مسلم و فخر کردن واقعیت نمی توان از شیوه های واقع گرایانه استفاده کرد» بو فارد برگانزی در سمپوزیومی که اخیراً برگزار شده است می گوید که امروزه ما نمی توانیم مثل تولستوی بنویسیم ، « چون واقعیت برای ما معنی مشترکی ندارد» این موضع خائنانه را فیلسوفان به دیده ی تحقیر می نگرند همه می دانیم که امروزه فلسفه هر گونه ادعایی را نسبت به آنچه که زمان نخستین کارکرد آن به شمار می آمد کنار گذاشته است. و به یک کارکرد جنبی، بعضی بررسی نفس امکان شناخت، بسنده کرده است. پس فلسفه تا حد شناخت شناسی کوچک شده است.

ادوین بسیبل هولت از رئالیست های نو می گوید که « اینکه واقعیت چیست چندان مورد علاقه من نیست » با این همه می بینیم که برخی نویسندگان همچنان برای پیدا کردن نوعی ثابت در معنی تلاش می کنند‎، در حالیکه دیگران از آن فاصله می گیرند. نمونه های البوت ، جویس و لارنس نشان دهنده ی اختلاف نیت ها در ارایه واقعیت است.

واقعیت به جسم شناوری مانند است

آری از گرده ی در تلاش ذهن عاصی

برای تعریف از آن سواری می گیرد

یا به آن ماهی، که همه ی جانداران دیگر را می بلعد

و سپس دریایی را که در آن شناور است سر می کنند.

اندیشمند تحلیل گر باید به دنبال کردن قدم های آهسته تر حقیقت ، به دون قصد پیشی گرفتن از آن بسنده کنند.

در جواب این پرسش بیلاطس که حقیقت چیست؟ فلسفه نه تنها پاسخ های مختلف بلکه انواع مختلف از پاسخ های  را فراهم می آورد که نماینده ی رویکردهای مختلف به مسئله اند ولی نمی توان این پاسخ ها را به دو گروه متضاد و مکمل تقسیم کرد. به دین سان می توان حقیقت را یا علمی دید یا شاعرانه ، که یکی در روند شناخت کشف می شود و دیگری در روند ساخت آفریده می شود اول را اهل فن نظریه هم سازی می خوانند و دومی را نظریه ی همبستگی  نظریه ی هم سازی ( corres  pond ence ) تجربی و شناختی است اعتقاد واقع گرایانة  خام با عامه فهمی به واقعیت دنیای خارج دارد و می پندارد که ما با مشاهده و مقایسه می توانیم این دنیا را بشناسیم حقیقتی که مطرح می کنند حقیقتی است که با واقعیت مستند همسازی دارد، نزدیکی دارد، و آنرا با دقت و امانت داری منتقل می کند، حقیقت اثبات گرا ( پوزیتیویست ) یا حقیقت حتمی گرا ( دترمینیست ) یی است که قصدش مستند کردن و تعیین حدود کردن و  تعریف کردن است.

در قتل در کلیسا بکت به قاتلانش می گوید: « شما به واقعیت تسلیم می شوید » نظریه ی همسازی خود به خود به واقعیت تسلیم شده و تکلیف می کند که حقیقت با آن سنجیده می شود، دموکرات است و اعتماد به نفس خود را از طریق اصول اکثریت در توصیف واقعیت می گیرد ، که از آن جهت آنرا عین می خواند، از سوی دیگر در نظریه ی همبستگی فرآیند شناخت شناسانه با ادراک آن شهودی شتاب می گیرد یا کوتاه می شود. حقیقت با زحمت تسنید  و تحلیل به دست نمی آید ، ساخته می شود از یک آلیاژ ، آماده ، و رواج می یابد، مثل سکه ای، با اطمینان ، « اطمینان به حقیقت » بداهت بی نیاز از اثبات می گردد.

در مورد اول حقیقت . نسبت به چیزی حقیقی است . در مورد دومی ، حقیقت به گونه ای حقیقی است که خط یا لبه ای را که راست و بی نقص باشد گویند حقیقی است بعضی در برگیرنده ی حقیقت است نه صرفاً نشان دهنده ی آن یا اشاره کننده ما به آن در اولی، واقعیت را حقیقت گویی نگه می دارد، می ایستاند. در دومی ، واقعیت در خود عمل در آن کشف می شود و به تعبیری آفریده می شود، یک بازداشت است و دیگری رهایی برای روشن شدن تفاوت ، می توان مثال زد که حقیقت این خطاب دان { شاعر انگلیسی } به خورشید است که :

اینجا بمان بر ما، ای که تو که هستی همه جا

مرکزت این بستر و مدارت این دیوارها

بستگی به حقیقت علمی کیهان شناسی بطلیموس ندارد.

دان اگر دلش می خواست می توانست بنویسید :

( خورشید گم شده است و نیز زمین ، با و به عقل هیچ انسانی نمی رسد که کجا بگردد از پی آن )« طلوع خورشید » منشاء یک تصور، یک فرضیه می گردد که خود آن توجیه کننده آن است . برتراند راسل اعتقاد دارد که نظریه ی همسازی یک تصور معنایی از حقیقت است و نظریه همبستگی یک تصور نحوی از حقیقت یک معنی سنجش پذیری را می جوید و به آن ارجاع می دهد و دیگری حقیقت را اظهار می کند که چون سدی در ذهن افراشته می شود و واقعیت در پشت آن انبار می شود.

هیچیک از دو نظریه ی درباره ی حقیقت را نمی توان در تضاد کامل یا حتی استقلال کامل نسبت به دیگری پنداشت.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره واقع گرایی یعنی تحریف واقعیات

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه کوبیسم

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه کوبیسم دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه کوبیسم


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه کوبیسم

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :17

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه

کوبیسم پیش از آنکه وارد ادبیات شود ، در نقاشی قدم به عرصه‌ی وجود گذاشت. در آغاز قرن بیستم هنوز اصول مکتب « اکسپرسیونیسم » بر عالم نقاشی حکم‌رانی می کرد .

مکتب‌های بعدی ، مانند مکتب مکتب های ادبی به نظریات افراطی و تندرو متمایل شدند و درگیری همیشگی میان طرف‌داران نو و نگهبانان اصول کهنه را بیدار کردند .

کژمکاتب « پیشرو » تقلید دنیای خارج و تشریح موبه مو قوانین کهن طرح و نقش را مسخره و تحقیر می‌کردند . مکتب اکسپرسیونیسم ، می‌خواست احساس‌های خاص هنرمند را ، ولو اینکه عجیب و غریب و استثنایی باشد ، بیان کند .

مکتب کوبیسم ، که هنر « انتزاع » است می‌کوشد تا بینش خود از اشیا و حتا موجودات را به صورت ترکیب اشکال هندسی درآورد . پایه گذاران این مکتب نخست «پیکاسو Picasso» (1881) و « براک » braque (1882) و « درن » draine (1880) و چند تن از طرفداران آنها بودند .

به‌طور خلاصه می‌توان این مکتب را چنین تعریف کرد که :کوبیست‌ها می‌خواهند در نقش هر منظره ، گذشته از آن قسمتی که به چشم دیده می شود ، قسمت‌های پنهان و نامرئی را نیز نشان دهند و تمام جهات و عناصر اساسی هر چیز را در عین واحد مجسم سازند . به این ترتیب کوبیست ها نقاشی را کاملا از حقیقت واقع دور می‌‌سازند ، یعنی نمونه‌ی آنچه را که نقاش کوبیست روی پرده آورده است ، هیچوقت به همان صورت در جهان خارج نخواهیم دید . تابلویی را در نظر بگیرید ، در این تابلو یک چپق ، یک گیتار ، که نیمی از ان دیده می‌شود و یک چرخ لکوموتیو و سبیل‌های راننده قطار و نیم‌رخی از زن نقاش ، وجود دارد . همه‌ی این چیز ها با هم مخلوط شده و سیم‌های تلگراف و اشعه‌ی آفتاب نیز به آنها اظافه گشته است . این تابلو « غروب در آتوی » نام دارد و معلوم است که نقاش می‌خواسته احساس‌های مختلف مربوط به یک لحظه را در یک‌جا گرد آورد .

میگویند روزی هانری ماتیس ، هنگام تماشای یکی از تابلوهای« براک » می گوید « اوه ، کوب‌(مکعب)های کوچولو را ببینید ! » از آن پس این لفظ به این‌گونه نقاشی اطلاق شد .
کوبیسم در ادبیات

نخستین شاعری که کوبیسم را بت موفقیت وارد ادبیات کرد گیوم آپولینز (1881-1918) بود که از هواخواهن جدی کوبیسم در نقاشی محسوب می‌شد و کتابی با عنوان « نقاشان کوبیست » نوشته بود . آپولینز پیش از آن طرفدار مکتب سمبولیسم بود و سپس با حدت و ولع سرسامآوری به همه‌ی مکتب‌های پیشرو می‌پیوست و طرح جدیدی برای انها می‌ریخت و اصول تازه‌ای وضع می‌کرد و با نبوغ شعری و نفوذ کلام و قدرت تنوع و تازه‌جویی خود راه‌های شگفت‌انگیزی پیش پای شاعران جوان می‌گذاشت . اورا باید پیشوای مسلم همه‌ی سبک‌های جدید و تندرو و افراطی به شمار اورد . زیرا همه‌ی شاعرانی که پس از او بنای مکتب تازه‌ای را گذاشتند تحت تاثیر افکار و عقاید و اشعار او بوده اند .

او در سال 1910 به این فکر افتاد که شاعر ، مانند نقاش کوبیست به جای نشان دادن یک جنبه از هر چیز ، بهتر است ، تمام جهات آن را نشان دهد : بدین معنا که اجزای اشیا خارجی را « منتزع و مجرد » کند و اگر نتواند ، دست‌کم ترتیب و تنظیمی را که عادت ذهن ، به درک و بینش اشیا تحمیل کرده است را در‌هم بریزد و سپس آن اجزا را از نو پهلوی هم بچیند . بی آنکه آنها را با روابط منطقی و خاطره ، احساس و استشهاد و تصور و تصدیق به یکدیگر پیوند دهد . بدین‌طریق شاعر می‌تواند به واقعیت برتر ( سورئال ) نایل شود و روش خاصی برای دوباره آفریدن جهان به دست آورد .

خصوصیت این‌گونه شعر در این است که ، الف : ابتکار عمل را به دست الفاظ می‌سپارد ، صور ذهنی بدون پیوند منطقی ، گرم‌گرم از خاطر بیرون می‌جهند ( بنابر این نیاز به نقطه گذاری و علامات سجاوندی از بین می‌روند )

ب : تفنن و بدعت خاصی در طرز چیدن حروف چاپخانه به وجود می‌آید تا برای چشم نیز لذت و درک تازه‌ای حاصل شود ( نحوه‌ی چاپ بعضی از قطعات اشعار آپولینز ، به مناسبت موضوع و مضمون ، به شکل دل و قطره‌های باران – خون – و سیگار برگ و ساعت و کراوات است )

پ : شاعر در ساختمان جمله و قوانین دستور زبان و انتخاب و استعمال وزن‌های نادر و نامرسوم آزادی تامی می‌یابد .

اما با شروع جنگ جهانی اول و مرگ آپولینز ، کوبیسم ارزش و اعتبار خود را از دست داد و راه‌های تازه‌ای که آپولینز در شعر پیش گرفته بود ، مورد تقلید و پیروی شاعران آینده قرار گرفت و مکتب تازه‌ای مانند « سوررئالیسم » که ادامه دهنده کوبیسم بود را به وجود اورد .

پر کارترین نقاش تاریخ

درباره‌ی زندگی و آثار پابلو پیکاسو(1973ـ 1881) Pablo Picasso

پابلو پیکاسو یکی از پرکارترین و بانفوذترین هنرمندان قرن بیستم است. او در نقاشی، مجسمه‌سازی، قلم‌زنی، طراحی و سفال‌گری هزاران اثر خلق کرده است. او مکتب کوبیسم را به همراه جرجیس براک(Georges Braque) در میان نقاشان جا انداخت و فن اختلاط رنگ بر پردة نقاشی را به عالم هنر معرفی کرد.

پیکاسو در بیست‌وپنجم اکتبر سال 1881 در مالاگا، شهری در اسپانیا به دنیا آمد. او فرزند یک نقاش تحصیل کرده به نام جوز روئیزبلنکو (Jose Ruis Blanco) و ماریاپیکاسو (Maria Picasso) بود که از سال 1901 نام خود را به نام خانوادگی مادرش تغییر می‌دهد. پابلو از همان دوران کودکی به نقاشی علاقه پیدا می‌کند و از ده سالگی نزد پدرش که معلم یک آموزشگاه هنری بود. اصول اولیة نقاشی را فراگرفت و دوستانش را با کشیدن نقاشی بدون بلند کردن قلم یا نگاه کردن به کاغذ سرگرم می‌ساخت.

در سال 1895 به همراه خانواده به بارسلونا تغییر مکان دادند و پیکاسو در آنجا در آکادمی هنرهای عالی به نام لالنجا (La Lonja) به تحصیل مشغول شد. در اوایل کار، دیدار او از مکانها و گروه‌های مختلف هنری تا سال 1899 در پیشرفت هنریش بسیار تأثیرگذار بود. در سال 1900 میلادی اولین نمایشگاه پیکاسو در بارسلونا تشکیل شد. در پاییز همان سال به پاریس رفت تا در آنجا مطالعاتی در ابتدای قرن جدید داشته باشد و در آوریل 1904 در پاریس اقامت کرد و در آنجا به وسیلة آثار امپرسیونیست خود به شهرت رسید.

پیکاسو زمانی که به کار مشغول نبود، از تنها ماندن خودداری می‌کرد و به همین دلیل در مدت کوتاهی حلقة دوستانش که شامل گیلائوم آپولنییر(Guillaume Apollinaire)، ماکس جاکب (Max Jacob) و لئواستین (Leo Stein) و همچنین دو دلال بسیار خوب به نام‌های آمبوریسه ولارد (Amborise Vollard) و برس‌ول (Berthe Weel) بود، شکل گرفت. در این زمان خودکشی یکی از دوستانش به روی پابلوی جوان تأثیر عمیقی گذاشت و تحت چنین شرایطی دست به خلق آثاری زد که از آن به عنوان دورة آبی (Blue Period) یاد می‌کنند. در این دوره بیشتر به ترسیم چهرة آکروبات‌ها، بندبازان، گدایان و هنرمندان می‌پرداخت و در طول روز در پاریس به تحقیق بر روی شاهکارهایش در لوور (Louvre) و شبها به همراه هنرمندان دیگر در میکده‌ها مشغول می‌شد. پابلوپیکاسو در دورة آبی بیشتر رنگ‌های تیره را در تابلوهای نقاشی خود به کار می‌گرفت. اما پس از مدت کوتاهی اقامت در فرانسه با تغییر ارتباطات، جعبة رنگ او به رنگهای قرمز و صورتی تغییر پیدا کرد. به همین دلیل به این دوره دوره رز (Roze Period) می‌گویند. در این دوران پس از دوستی با برخی از دلالان هنر، شاعر آن زمان ماکس‌جاکب و نویسندة تبعیدی آمریکایی، گرترود استین (Gertrude Stein) و برادرش لئو (Leo) که اولین حامیان او بودند، سبک او به طور محسوسی عوض شد به طوری‌که تغییرات درونی او در آثارش نمایان است. و تغییر سبک او از دورة آبی به دورة رز در اثر مهم او به نام لس‌دیموسلس اویگنون (Les Demoiselles Ovignon) نمونه‌ای از آن است. کار پابلوپیکاسو در تابستان سال 1906، وارد مرحلة جدیدی شد که نشان از تأثیر هنر یونان شبه جزیرة ایبری و آفریقا بر روی او بود که به این ترتیب سبک پرتوکوبیسم (Protocubism) را به وجود آورد که توسط منتقدین نقاش معاصر مورد توجه قرار نگرفت. در سال 1908 پابلوپیکاسو و نقاش فرانسوی جرجیس‌براک متأثر از قالب امپرسیونیسم فرانسوی سبک جدیدی را در کشیدن مناظر به کار بردند که از نظر چندین منتقد از مکعبهای کوچکی تشکیل شده است. این سبک کوبیسم نام گرفت و بعضی از نقاشیهای این دو هنرمند در این زمینه آنقدر به هم شبیه هستند که تفکیک آنها بسیار مشکل است. سیر تکاملی بعدی پابلو در کوبیسم از نگاه تحلیلی (11ـ1908) به منظر ساختگی و ترکیبی که آغاز آن در سالهای 13ـ1912. بود ادامه داشت در این شیوه رنگ‌های نمایش داده شده به صورت صاف و چند تکه، نقش بزرگی را ایفا می‌کند و بعد از این سال‌ها پیکاسو همکاری خود را در بالت و تولیدات تئاتر و نمایش در سال 1916 آغاز کرد و کمی بعد از آن آثار نقاشی خود را با سبک نئوکلاسیک و نمایش تشبیهی عرضه کرد. این نقاش بزرگ در سال 1918 با الگا (Olgo)، رقاص بالت ازدواج کرد و در پاریس به زندگی خود ادامه داد و تابستان‌هایش را نیز در کنار ساحل دریا سپری می‌کرد. از سال 1925 تا 1930 درگیر اختلاف عقیده با سوررئالیست‌ها بود و در پاییز سال 1931 علاقمند به مجسمه‌سازی شد و با ایجاد نمایشگاههای بزرگی در پاریس و زوریخ و انتشار اولین کتابش به شهرت فراوانی رسید.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه کوبیسم

دانلود مقاله کامل درباره مبانی فلسفه عرفان ایرانی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کامل درباره مبانی فلسفه عرفان ایرانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره مبانی فلسفه عرفان ایرانی


دانلود مقاله کامل درباره مبانی فلسفه عرفان ایرانی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :64

 

بخشی از متن مقاله

مبانی فلسفه عرفان ایرانی

مبانی فلسفه عرفانی ایرانی – اسلامی بر چهار بخش مهم به شرح زیر تقسیم بندی شده است:‌

وحدت وجود کشف و شهود دانش معنوی مراحل تربیت معنوی

وحدت وجود

بدین معنی است که حقیقت را واحد و احدیت را اصل و منشا تمام مراتب وجود میدانستند و معتقد بودند  که وجود حقیقی منحصر به حق است و دیگران پرتوی از نور و تراوش فیض اویند.

درالهیات معنی وحدت یگانگی حق است و خالق و مخلوق از هم جدا می باشند و فقط رابطه علت و معلولی دارند ولی صوفیان این عقیده را با  این بیان که هیچ چیز جز خدا حقیقت ندارد تعدیل کردند  و تعلیم دادند که خالق و مخلوق یکی هستند و حقیقت خالق است و مخلوق سایه و پرتوی از حق می باشند اوست که موجود حقیقی و مطلق و منبع وجود است (شرح پیشوایان و پیروان وحدت وجود در  این تالیف آمده است) آب نابسته بیرنگ و بی صورت است و چون بسته شد گاه صورت یخ گیرد و گاه کسوت برف و ژاله در پوشد ، نظر  کن که یخ و برف و ژاله همان آب بسیط بی رنگ است یا نه؟ و چون بگذارد همان آب خواهی نامید یا چیزی دیگر؟ پس هر که شناخته است و چشم حقیقت بین دارد جمیع مراتب و کیفیات را آب میداند و آنکه نادان است در بند لباس و کیفیت و غیر بینی در می ماند، فرق عارف و جاهل همین است.

عارف می گوید که تمام ذرات موجود مظهر حقیقتند و علم به هر یک از آنها نیز در حقیقت علم به یکی از مظاهر حق است بنابراین در کلیه علوم جلوه مقصود و جمال محبوب هوید است و در همه چیز میتوان حقیقت را جستجو کرد و دقت عقلی در هر علمی آدمی را به سوی حقیقت می کشاند.

کشف و شهود

صوفیان معتقد بودند که قلب و نفس انسانی در ذات مستعد پذیرش و تجلی حقایق اشیا است و فقط حجابهایی میان نفس و  حقایق حایل می باشد و هنگامی که این حجابها بر داشته گردد حقایق اشیا در قلب جلوه کامل خواهد نمود.

و نیز معتقد بودند که مثل نفس به حقایق و معقولات مانند مثل آئینه به متلونات است پس همچنانکه متلون صورت می باشد و مثال آن صورت در آئینه منطبع می گردد همچنین برای هر معلومی حقیقتی است و برای آن حقیقت صورتی است منطبع در آئینه نفس و قلب که در آن واضح و روشن می گردد. همانطور که آئینه موجودی است مستقل به همان گونه صور اشخاص هم موجودات مستقل هستند و مثال صور در آئینه نیز موجودی دیگر است.

همچنین در کشف حقایق سه چیز دخالت دارد اول قلب و نفس انسانی دوم حقایق سوم نقش حقایق و حضور آنها در نفس.

پس عالم کسی است که مثال حقایق واشیا در نفس او وارد گردد و معلوم عبارتست از حقایق اشیا و علم عبارت از حصول مثال حقایق در آئینه نفس می باشد بدیهی است همانطور که مانع کشف صور آئینه دوم داشتن کدورت و تیرگی سوم محاذی نبودن صورت با آیئنه چهارم وجود پرده یی بین صورت و آئینه پنجم دانان نبودن به سمت مطلوب که لازم است آئینه به محاذات آن قرار گیرد.

به همانگونه نیز قلب و نفس آدمی مانند آئینه ییست که برای جلوه حقایق در آن بایستی پنج مانع زیر وجود نداشته باشد:‌

1 – نقصان ذات و جوهر 2 – تیرگی قلب از معاصی و پلیدی ها 3 – محاذی نبودن قلب با حقیقت مطلوب 4 – وجود حجاب میان قلب و حقایق 5 – نداشتن راه علم و جاهل بودن به جهت مطلوب

بطور کلی صوفیان می گفتند که قلب و ادارک حقایق حائل می گردد همان پنج حجاب است که  نوشته شد و از این نظر درتصوف ایرانی اسلامی تعلیم داده شده است که سالک راه حقیقت باید به تصفیه باطن بکوشد و از معاصی و پلیدیها که موجب تیرگی قلب می گردد. دوری گزیند و به کلی قطع علایق دنیوی کند  و در صفا و جلا قلب خویش همت گمارد و نیز طالب درک حقیقت گردد و قلب خود را به محاذات حقیقت مطلوب قرار دهد وبرای برطرف ساختن حجابهای میان قلب و حقایق شهوات خود را مقهور نماید و پس از آن خلوت اختیار کند و جمع همت کند و با تمام قلب روی به خدای تعالی آورد و کوشش کند که جز خداوند متعال موجود دیگری در قلبش راه نیابد.

و در هنگام نشستن در خلوت مرتبا با تمام قلب ذکر پروردگار گوید تا زمانی که صورت لفظ و حیات کلا در ذهنش محو شود و پس از آن منتظر افاضه حقایق از جانب حق گردد و هنگامی که همتش صاف و ارداه اش درست و مواظبتش کامل شود دیگر مجذوب شهوات نخواهد گردید و تعلقات دنیوی او را از درک حقایق منصرف نخواهد نمود.

و در این هنگام قلبش نورانی و سینه اش گسترده و سرملکوت برای او آشکار می گردد و تیرگیها از دلش زدوده می شود و حجابهای میان قلب و حقایق از میان میرود و لوامع حق ابتدا مانند برقی بر او عبور کرده و سپس اندک اندک ثابت می گردد و حقایق امور الهی در نفس وئ قلبش نقش می بندد.

بنابراین صوفی درمورد درک حقایق ازلی راه کشف و شهود می پیماید و هیچگاه گرد استدلال نمی گردد.

پای استدلالیان چوبین بود  پای چوبین سخت بی تمکین بود

دانش معنوی (مینوی)‌

به عقیده صوفیان ایرانی دانش معنوی در تصوف بر سه گونه است:‌

1 – علم الیقین 2 – عین الیقین 3 – حق الیقین

در حالت اول آدمی با استدلالهای عقلی دلیلی را استنباط می کند، و در حالت دوم آدمی از خود بیخود گشته یک راز معنوی را مشاهده می کند، و در حالت سوم به حقیقت میرسد و آن را به عینه می بیند.

مراحل تربیت معنوی

از نظر تصوف ایرانی – اسلامی مراحل تربیت معنوی بشرح زیر نام گذاری شده است:‌

1 – شریعت 2 – طریقت 3 – معرفت 4 – حقیقت (که شرح آنها و مدارج سیر و سلوک صوفی در متن این تالیف آمده است)  حاصل کلام آنکه :‌ حقیقت در نزد صوفیان به دو اعبتار تلقی می شود:‌

یکی حقیقت اشیا که آن ماهیات موجودات است و دیگر معرفت به صفات و نعوت و عظمت و جلال حق تعالی و مشاهده تصرف او در عالم کون وسیله رسیدن به حقایق اشیا علم است. اما معرفت و شناسائی به حقیقت وقتی دست میدهد که بنده در محل وصل متوقف گردد. یعنی سالک پس از طی تمام مراحل طریقت و رسیدن به مقام فنا فی الله (محو در خدا) و مرتبه بقا الله (جاویدانی در خدا) به این معرفت نایل می آید و آن مقامی است که همه چیز بر او آشکار می شود و ظواهر و بواطن از او غایب نمی گردد و به مقام انسان کبیر و کامل آزاد میرسد پس حققت شناسائی حق است بالمشاهده و بالعیان و حقیقت آخرین حدی است که صوفی باید بدان برسد و آخرین منزل (وادی) مقصود و نهایت مقامی است که تصوف به آن منتهی می شود و به درجه رفیع عرفان میرسد و پوینده این راه را عارف گویند.

هفت وادی (مرحله ) عرفان ایران

طلب عشق معرفت استغنا توحید حیرت فنا

گفت ما را هفت وادی در ره است

چون گذشتی هفت وادی درگه است

وا نیامد در جهان زین راه کس

نیست از فرسنگ آن آگاه کس

چون نیامد باز کس زین راه دور

چون دهندت آگهی ای ناصبور

چون شدند آنجایگه گم سر بسر

کی خبر بازت دهد از بی خبر

هست وادی طلب آغاز کار

وادی عشق است از آن پس بی کنار

پس سیم وادیست آن معرفت

پس چهارم وادی استغنی صفت

هست پنجم وادی توحید پاک

پس ششم  وادی حیرت صعب ناک

هفتمین وادی فقرست و فنا

بعد از این روی روش نبود ترا

در کشش افتی روش گم گرددت

گر بود یک قطره قلزم گرددت.

شیخ فردی الدین محمد عطار نیشابوری

 

عرفان چیست؟‌

عرفان معجونی شگفت انگیز از مکتب های مختلف فلسفی جهان است در عرفان عقاید برهمن ها،بودائی ها، رواقیان نسطوریان، مهریان ،عقاید مسلمانان زاهد ، عقاید افلاطونیان جدید و حتی نکاتی از آئین زرتشت می توان یافت.

از کلمه عرفان «میستیکـ» یا «میستیسیزم»‌یا «گنوسیسم » که به معنی «مرموز ،پنهانی، مخفی» است و به فارسی «عرفان » ترجمه شده  بطور متداول و معمول جهان بینی دینی خاصی مفهوم می گردد، که امکان ارتباط مستقیم و شخصی و نزدیک (و حتی پیوستن ) وصل آدمی را با خداوند از طریق آنچه به اصطلاح : «شهود» و «تجربه» باطن و « حال » نامیده می شود  جایز و ممکن الحصول می شمارد.

اندیشه مندان نوع انسان به دو دسته منقسم می شوند. دسته ای معتقد به حقیقت این عالمند و می گویند آنچه به وسیله حواس ما درک می شود به ذات خود قائم است، و با زوال ما زوال نمی پذیرد. گروه دیگر به حقیقت این عالم معتقد نیستند و می گویند : جهان خارج، مجموعه ایست از تصورات ما به عبارت دیگر: مجموعه ای از معانی ذهنی است که بذات خود حقیقت ندارد و اگر وجودی دارد در ذهن است.

مناقشه طرفداران این دو نظریه که یکی را پیران مکتب اصالت ماده و دیگری را پیرون مکتب اصالت تصور نامیده اند، سرتاسر تاریخ فکر بشری را اشغال کرده است برای تلفیق و جمع میان این دو نظریه کوششهای فراوانی صورت گرفته است که از بحث ما در این تالیف خارج است.

عارفان از بین دو نظریه  بالا راه میانین را گزیده اند بدین معنی که به ادراکات حواس که جهان آگاهی عملی از آن تکوین می یابد اقرار می کنند و آن را قوه تصویر گر فکر می دانند ولی به وجود جهانی از علل که در ماورا مدرکات حواس قرار دارد نیز قائلند و می گویند آن را حقیقتی است برتر از حقیقت عالم حسی.

بنابراین عارفان بدین طریق راه حل میانه ای را پیش می نهند که بیشتر مورد توجه دیندارانی است که می خواهند میان دین و لوازم اخلاقی آن از یکسو، و موهبتهای علم که از تجربه حسی حاصل شده است از دیگر سو تلفیق کنند.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مبانی فلسفه عرفان ایرانی

دانلود مقاله کامل درباره مثنوی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کامل درباره مثنوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره مثنوی


دانلود مقاله کامل درباره مثنوی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :12

 

بخشی از متن مقاله

مثنوی

انسان کامل هم حبیب خداست و هم محبوب او

هرچه محبوبم کند منی کرده ام             او منم، من او، چه گر در پرده ام

چون انسان کامل محبوب و حبیب الله است قول و حال و فعل و ذات او تجلی حب محبت است و او آینه است اما همین آینه خود همه چیز است که فرمود : هر که مرا ببیند خدا را دیده است (من رأنی فقط أری الله )

هفت دریا اندر و یک قطره ای             جمله هستی ز موجش چکره ای

چکره : چکه، قطره آب ، حباب

اصل خوبی و کمال، خود آنانند که خداوند آنها را اسوه حسنه و نمونه قرار داده است تا همه خود را با آن میزان کنند، نه اینکه با وهم و عقل ناقص خود ، (از اینرو علی (ع) فرمود : من میزان و فرقان و صراط و کتاب و ... هستم)

داستانها و پیامهای مثنوی – ص 352

علی در مثنوی ولی حقی است که با ذوالفقار عشق گردن هوای نفس را می برد و امارت دنیا را به چیزی نمی شمرد و چون محرمی نمی یابد سر به چاه فرو می برد.

(دلیل آفتاب) 395

به عقیده مولانا، مولا کسی است که انسانها را از یوغ بندگی هوای نفس برهانه و علی این گونه بود

زین سبب پیغمبر با اجتهاد                  نام خود و آن علی مولا نهاد

دلیل افتاب ، ص 395، معصومه شعبانی، تهران، نشر ثالث

 

سیر تکاملی انسان

سیر تکاملی انسان از عالم حسن شروع می شود و به دنیای ماورای محسوس یا غیب راه می یابد عالم حس از یک طرف مانع کمال انسان است، یعنی اگر در آن توقف کند مانع کمال می شود و از طرف دیگر این عامل غرق در عالم ماورای حس است.

          تن ز جان و جان ز تن مستور نیست

                                                لیک کس را دید جان دستور نیست

این حقیقت در انسان شور و شوق را پدید می آورد و در او ناله ای ایجاد می کند. ناله ای شبیه به نواسانی است.

بشنو از نی چون حکایت می کند                    از جدائی ها شکایت می کند

از نیستان تا مرا ببریده اند                   در نفیرم مرد و زن نالیده اند

سینه خواهم شرحه شرحه از فراق                   تا بگویم شرح درد اشتیاق

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش               بازجوید روزگار وصل خویش

شروع حرکت تکاملی انسان از عالم حس ، با نیروی ادراکی اوست و از قوه خیال شروع می شود، بسان عالم مثلا در هستی یعنی عالمی که نمی توان آن را مشاهده کرد و هر چه در ماورای نور شود، ابعاد عالم غیب بیشتر نمایان می گردد هم چنان به سمت بی حد و نهایت در این عالم پیش می رود. میزان ادراک انسان نسبت به عالم غیب و درک حد و حدود آن، درجه ایمان انسان را تعیین می کند، چنان که قرآن در صفات متقین می فرماید: الذین یومنون بالغیب ... علت اینکه ایمان به غیب نشانه تقوا و ایمان است غیر محسوس بودن آنست، یعنی انسان به چیزی اعتقاد پیدا کرده است.

مولوی در بعضی از اشعار خود حقیقت انسانی را اندیشه او می داند یعنی عالی ترین مرحله ادراک انسان که از عالم خیال برتر است و این مرحله بر تمام مراحل پیشین سیطره دارد.

          ای برادر تو همه اندیشه ای                 ما بتی خود استخوان و ریشه ای

واژه عقل کل در عالم هستی از نظر مولوی نیز اشاره به عالی ترین حقیقت آن دارد که بر همه شئونات دیگر عالم سیطره دارد.

نسیم وحی در مثنوی معنوی – مهدی ابراهیمی

این جهان یک فکر تست از عقل کل                عقل چون شاه است و صورتها رسل

بنابراین اگر تکاملی انسان را ترسیم کنیم که از عالم حس شروع می شود و بعد به عالم چنان و به عالم اندیشه می رود خواهیم دید که با مراحل خلقت عالم کبیر تطابق دارد که عابرت است : از عالم جهاد است، عالم ملک، ملکوت و عالم عقل کل. اتصال به عقل کل سیر تکامل انسان است و این کا ر هب تعبیر مولوی با عقل جزئی که عقل عالم حس انسان است و مربوط به معاش او می شود، صورت نمی گیرد، این عقل توانایی و استعداد عقل کل را ندارد گرچه ممکن است عقل جزئی در تلاش و جستجو برای رسیدن به عقل کل باشد.

عقل جزئی عشق را منکر بود               گرچه بنماید که صاحب سیر بود

عقل جزئی فقط با استهلاک و سیر سپردن به عقل کل است که می تواند راه تکامل را برای انسان باز کند وگرنه این عقل به خودی خود ثبات ندارد – ص 134-131

کمال انسانی رسیدن به حقیقت خود است که در آن حق است و مصداق حدیث نبوی (متن عرف نفسه عقد عرف/به) در صورتی مفاد آن صورت حقیقی به خود می گیرد که انسان قرآن و سایه حق باشد.

مولانا چون به وصف انسان کامل می رسد به باد سمش می افتد و به یاد همه اولیای خدا که چون شمس، شمس حقیقت بودند، چنان به شور و هیجان و مستی می افتد که مهار عقل مزاحم را پاره و رها می کند و آزادانه در فضای قدس، جولان می کند و مجنون وار ندای جنون سر می دهد – (داستانهای 1353 و پیامهای مثنوی – دکتر حشمت الله ریاضی – اهتمام حبیب الله پاک گوهر)

انتشارات حقیقت – تهران

همانطور که پیش گفتیم مولوی برای انسان کامل یعنی برگزیدگان حق تعالی از انبیاء و اولیاء عظام، روحی و جانی زاید بر افراد بشر عادی معتقد است

باز غیر عقل و جان آدمی                   هست جانی در نبی و در ولی

از ظواهر گفته های او چنین بر می آید که از لیست و ابدیت نفوس و ارواح را هم در جمیع طبقات و اصناف بشر تعمیم نمی دهد بلکه آن را مخصوص همان انسان کامل می داند و مانند محققان فلاسفه و عرفا معتقد است که سعادت جاودانی نصیب نفوسی است که در هر دو قر – عقل نظری و عقل عملی بدر چه کمال رسید.

و توس صعود روحانی را پیموده باشند.

پیرا بشانند کاین عالم نبود                   جان ایشان بود در دریای جود

پیش از این تن عمرها بگذاشتند            بیشتر از گشت، بر برداشتند

مولوی نامه – تالیف استاد جلال الدین هائی ، ص 114

کلام مولانا در بیان این نوع انسان لحنی شود انگیز پیدا می کند.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره مثنوی

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه نظامی

اختصاصی از فی توو دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه نظامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه نظامی


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه نظامی

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :117

 

فهرست مطالب :

عنوان                                                                                                                                        صفحه

مختصری در احوال  وآثار نظامی .................................................................................. 3

 زبان شعر و سبک سخن سرایی نظامی .......................................................................... 6

اسکندر و سابقه تاریخی اسکندر نامه ها......................................................................... 10

اسکندرنامه نظامی .......................................................................................................... 17

سبک اسکندر نامه ........................................................................................................ 22

علم بیان...................................................................................................................... 26

تصویر و تصویر گری (ایماژ) ..................................................................... 30

تقسیم بندی صور خیال.......................................................................................... 35

تشبیه...................................................................................................................... 36

مجاز........................................................................................................................ 45

کنایه..........................................................................................................46

تشخیص................................................................................................................ 49

رنگ  در کلام نظامی ................................................................................................... 95

منابع و مأخذ.................................................................................................. 117

 

مختصری در احوال  وآثار نظامی

داستان سرای بزرگ زبان  فارسی ، نظامی گنجه ای در قرن ششم و در شهر گنجه پای به عرصه وجود گذاشت. نام او الیاس، کنیه او ابومحمد و لقب او به گفته برخی نظام الدین و یا جمال الدین ذکر شده است. عوفی در لباب الالاب او را ‹‹ الحکیم الکامل نظامی الگنجه ››[1] نوشته است. او خود را آیینه غیب می نامد و دارای دم و ذکر مسیح می داند.

            در سحر سخن چنان تمامم          کایینه غیب گشت نامم

           شمشیر زبانم از فصیحی             دارد دم معجزه مسیحی [2]

مولد شاعر را تمام تذکره نویسان گنجه دانسته اند و او خود نیز در اشعارش نسبت خود را به گنجه تصریح نموده است.

          نظامی زگنجینه بگشای گنج           گرفتاری گنجه تا چند چند [3]

          نظامی که در گنجه شد شهر بند     مباد از سلام تو نابهره مند[4]

در مورد تاریخ ولادت و وفات او اختلاف نظر بسیار است، اما با استند به اشعار و آثار وی، ولادت او را سال 530 و تاریخ وفاتش را 614 ذکر کرده اند. نظامی در سن 84 سالگی و در شهر گنجه چشم از جهان فرو بسته و در همان مکان به خاک سپرده شده است .به گفته دکتر ذبیح الله صفا در تاریخ ادبیات در ایران، مدفن وی تا اواسط عهد قاجار باقی بوده و بعد از آن روی به ویرانی نهاده است که پس از مدتی بوسیله دولت محلی آذربایجان شوروی مرمت گردیده است.[5]

آنچه نظامی را در تاریخ شعر و ادب فارسی ، شهره عام و خاص ساخته  است، آفریدن خمسه و به تعبیری پنج گنج اوست. وی در نظم داستانهای مختلف بر بسیارس از شاعران ایران و هندوستان که از وی و پیروی نموده اند، برتری مسلم دارد و گوی سبقت را از همگان ربوده است. ‹‹نظامی گنجوی علاوه بر اینکه شاعری  زبردست و تواناست، وطن پرستی نام آور نیز به شمار می رود. اشعاری را که پیرامون نام مقدس وطن (ایران) سروده، در آثار ارزنده و  فنا ناپذیروی، همچون گوهرهای درخشان است.[6]

مثنوی اول او مخزن الاسرار نام دارد که شامل 2260 بیت و در بحر سریع سروده شده و شاعر آنرا بنام فخرالدین بهرامشاه بن داود، پادشاه ارزنگان که از متابعان قلبح ارسلان، پادشاه سلجوقی آسیای صغیر بوده و سال 622 در گذشته است، نامیده، این منظومه اندکی قبل از 40 سالگی نظامی در سال 570 سروده شده است . و از امهات مثنویهای زبان فارسی و شامل بیست مقاله در موعظه و حکمت است .

مثنوی دوم وی، خسرو و شیرین نام دارد که نظامی آنرا در سال 576 به پایان برده و شامل 6500 بیت در بحر مفرح مسدس متصور است و به اتابک شمس الدین محمد، جهان پهلوان بن ایلدگز تقدیم شده است.

مثنوی سوم، منظومه لیلی و مجنون است که نظامی آنرا در سال 584 در 4700 بیت و بنام شروانشاهد ابوالمظفر اختان بن منوچهر ساخته است.

مثنوی دیگر بهرامنامه یا هفت گنبد است که شاعر در سال 593 بنام علاء الدین کرپ ارسلان، پادشاه مراغه در 5136 بیت ساخته و در خصوص داستان بهرام گور که از قصه های معروف دوره ساسانی است ، سروده شده است.

آخرین مثنوی از خمسه نظامی، اسکندرنامه است که ا ز دو بخش شرفنامه و اقبالنامه تشکیل شده و در 10500 بیت و بنام اتابک اعظم نصره الدین ابوبکر بن محمد جهان پهلوان قلم خورده است. نظامی در نظم این داستان قصه تقلید از فردوسی را داشت، اما با وجود همه استادی و توانائی خویش، نتوانست با آن شاعر چیره دست برابری کند.

وی علاوه بر خمسه ، دیوانی حدود 20 هزار بیت سروده است که در حال حاضر، تنها مقداری از آن در دست می باشد. نظامی در خانواده ای مرفه بدنیا آمده و از بررسی آثار و اندیشه های او معلوم می شود که دوران نوجوانی را به آموختن قرآنو علوم دینی سپری کرده و به دانش های عقلی و نقلی زمان خود دست یافته است. وی در علوم زمان  خود مطالعه داشته و به بسیاری از دانشهای روز خود مسلط بوده و همین تسلط و وسعت معلومات وی سبب آن گردیده تا نام حکیم نظامی را بر وی نهند. ‹‹ باری نظامی ترکیبی است از بنوغی عالی، شخصیتی معصوم، مایل به حکمت نظریو عملی و با معلومات فراوان و تفاهم اجتماعی با بیان قوی و تصاویر شعری بدیع.›› [7]

 این داستان سرای پارسی گوی دارای خلق و خویی ویژه است که او را از دیگر شاعران معاصرش و حتی شاعران قبل و بعد از خودش ممتاز می سازد او مردی گوشه گیر و خلوت نشین است که از نشست و برخاست با همگان پرهیز داشته و از حضور در مجلس وزیران و امیران سرباز می زند. اما این گوشه نشینی بدان معنی نیست که دیگران او را نمی پذیرند و خاطر او را گرامی نمی دارند، بلکه از آن جهت است که روح و جانش پذیرای این نوع زندگی نیست.

              توانم در زهد بردوختن                     به بزم آمدن مجلس افروختن

             ولیکن درخت من از گوشه رست       زجا گر بجنبد وشد بیخ سست

            چهله چهل گشت و خلوت هزار           به بزم آمدن دور باشد زکار [8]

‹‹ زبان شعر و سبک سخن سرایی نظامی ››

از مهمترین ویژگی در زبان و سبک شعر نظامی ، ابتکار و نوآوری وی می باشد سرودن پنج مثنوی در پنج بحر مختلف باعث آن گردید تا شاعران بزرگ از او تقلید نموده و به خمسه سرایی بپردازند. سبک شعر نظامی و معاصران او را حد فاصل دو سبک خراسانی و عراقی دانسته اند ‹‹ اگر تقسیم شعر فارسی را به سه سبک یا مکتب (خراسانی،عراقی،هندی) بپذیریم، می توان گفت که مشخصات مکتب عراقی در شعر او بارزتر است.›› [9]

نظامی از جمله شاعرانی است که در اشعار خود، زندگی عامه مردم را به تصویر کشیده و آیینه تمام نمای اخلاق و عادات مردم زمان خود شده است. شعر وی نشان دهنده طبقات مختلف اجتماع است و آمیخته ای است از خوبی و بدی، زشتی و زیبایی. او در خلق تصاویر خود سعی نموده است با بیانی ساده و عادی و قابل فهم برای عموم به ذکر حوادث و عادات اجتماعی و نیز کاستی ها و نازیباییهای رایج عصر خود بپرازد.

در طبقه بندی شاعران می توان به دو گروه اشاره نمود: الف) پیروان اصالت هنر 2) پیروان اصالت اندیشه گروه نخست برای بیان حرف دل خود به صورتی جدی کوشیده اند ، هر پیامی را در پرده شکلهای خیالی بپوشانند و حتی الامکان شکل و رنگ تازه ای به نقش خود بدهند و در این ابداع و حتی آفرینش، نظری عمیق و سنجیده به موازین منطقی بیان قرآن داشته اند. از سرآمدن این گروه می توان امثال انوری، نظامی گنجه ای ،خاقانی، حافظ و صائب را نام برد و گروه دیگر یعنی پیروان اصالت اندیشه در قید و بند جدی مسائل نبوده اند و بیان اندیشه برای ایشان برتر ازشکل خیالی و در مرحله نخستین اهمیت بوده است. باالطبع اکثر ایشان از ابواب بیان آگاه بوده اند از ایشان هستند امثال مولانا، فردوسی،سعدی و ... [10]

پیروان اصالت هنر می کوشند تا هر کلمه و کلامی و حادثه ای را در جامعه هنر عرضه دارند و نظامی گنجه ای در هر پنج گنج می کوشد تا به زبان هنر سخن بگوید.از وی به عنوان یکی از پیشروان اصالت هنر یاد شده و نظامی سخن خود را عراقی می خواند و از سحر سخن خویش آگاه است. او توانسته  است با تصویر سازی های بی نظیر و با در هم آمیختن عرفان و حکمت و شرع، 5 منظومه جاودانی از خود بر جای گذارد. شعر نظامی و خاقانی را از لحاظ بکارگیری ترکیبات نو و بدیع و لغات عربی فراوان و نیز افکار بسیار دقیق و باریک و اصرار در آوردن مضامین جدید و نو در یک طراز دانسته اند. ‹‹ ایرادی که بعضی از ناقدان بر کلام خاقانی یا نظامی وارد می کنند و برخی از ترکیبات و یا تعبیرات آنانرا غلط یا نارسا می پندارند به کلی باطل است، زیرا آنان که با  لهجه دری آشنایی یافته اند. می خواهند شعر شعرای آذربایجان را که با لهجه آذری خو گرف ته و طبعا هنگام شاعری مغلوب عادت خود بوده اند، از دیده یک تن از ایرانیان خراسان یا ماوراء النهر ببیند و تحلیل و تجزیه کنند و حال آنکه برای فهمیدن فکر و سخن نظامی و خاقانی اول باید لهجه آذری قدیم و محیط معنوی آذربایجان آن روز را شناخت و آنگاه درباره اشعار این دو استاد بزرگ اظهار عقیده کرد.›› [11]

نظامی در رعایت مناسبت های لفظی و معنوی، گاه چنان چیره دستی از خود نشان می دهد که خواننده را به حیرت وا می دارد. در آثار او معانی بلند به بیان هنری در می آیند و این بیان گاه به واسطه تزاحم و تراکم صور خیال و نیز ایجاز و معلومات فراوان به دشواری و پیچیدگی می انجامد بیان مضامین و افکار در آثار و سروده های نظامی یکدست نیست و به راحتی می توان با مقایسه مخزن الاسرار و اسکندرنامه، به این تفاوت پی برد قوه ایجاد و ابتکار نظامی و هم چنین نیروی تخیل او شگفت انگیز و به درجه ای است که در جای جای آثار ، خود را به صورت محسوس آشکار می نماید.

نظامی در انتخاب الفاظ و کلمات مناسب و ایجاد ترکیبات خاص تازه و ابداع و اختراع معانی و مضامین نو و دلپسند، در هر مورد و تصویر جزئیات و نیروی تخیل و دقت در وصف و ایجاتد مناظر بدیع و توصیف طبیعت و اشخاص،در شمار کسانی است که بعد از خود نظیری نیافته است. وی اندیشه و خیال را در سایه فضیلت و تقوی با خوش ذوقی می آمیزد و سخنی وضیع و بلیغ ارائه می دهد که سرشار از لطف و تازگی است این شاعر بنا به اقتضای زمان خود از علوم واطلاعات مختلف در اشعار خود استفاده کرده که گاه این اصطلاحات علمی آنچنان باعث پیچیدگی و دشواری در اشعار وی شده که جز با شرح و توضیح نمی توان به معنی آن  دست پیدا نمود .

‹‹ لیکن حق در آن است که بگوییم این شاع سلیم الفطره، دقیق النظر دار عین مبالغه در استفاده از اطلاعات ادبی و علمی خود و یا  افراط در تخیل و مبادله در ایجاد ترکیبات نو، ملاحتی در سخن و لطافتی در بیان و علوی در معانی دارد که این  نقص و نقائصی از آن قبیل را به کلی از نظر خواننده پنهان می سازد.›› [12]

بعضی از تصاویر بصورت یک الگوی تکرار از نظر لفظ و معنی در اشعار استفاده میشود که نشان دهنده کشش جبری و درونی شاعر به آن است و ممکن است علت آن سهل الوصول بودن و یا سهولت دسترسی شاعر به آن باشد. از جمله این موارد بسیار در اشعار وی بکار رفته که پس از بحث و بررسی هر موضوع که در ادامه رساله ذکر می گردد تکرار آنها به صورت آشکار دیده میشود مانند تکرار تشبیه قهرمان به حیواناتی نظیر شیر و پیل و جانورانی اسطوره ای نظیر اژدها.

بعضی دیگر از تصاویر معنی یکسان داشته و برای نشان دادن یک مفهوم، تصاویر متعددی ارائه شده است. و بعضی دیگر از تعبیرات، تجانس صوتی داشته که  این باعث ایجاد یک نوع تداعی شنونده شده و برخی از تصاویر متناسب را ایجاد می کند. مثل روان به معنی جاری و روان به معنی جان.

از دیگر خصوصیات شعری آثار نظامی،تعدد تصاویر و نیز تضاعف تصاویر است منظور از تعدد تصاویر، آوردن چند تشبیه یا استعاره است که مربوط به شخص یا شی واحد نباشد. ولی بیت یا مصرع را انباشته از تصویر کند. مراد از تضاعف تصاویر نیز آن است که شاعر در یک بیت یا مصرع به خلق و استعمال چند تشبیه و استعاره، حتی اسطوره و سمبل برای یک امر یا شخص معین بپردازد در اشعار او، گاهی اوصاف و تصاویر متعدد در هم می آمیزند و گاه نیز برخی مجازها یا اوصاف و تصاویر از نظر معنی تاکید قسمت قبلی هستند.

اسکندر نامه، اثری حماسی است اما به دلیل اینکه نظامی توجه بسیاری به استعارات و تشبیهات معطوف داشته، از عنصر مبالغه که نیرومندترین عنصر خیال شاعرانه است، به دور مانده و کارش ارزش حماسی چندانی در برابر اثر گرانمایه و ماندگار فر دوسی ندارد.

نظامی از آن دسته از شاعرانی است که باید او را در شمار ارکان شعر فارسی و از استادان مسلم این زبان دانست و از آن سخنگویانی است که مانند فردوسی و سعدی توانست به ایجاد یا تکمیل سبک خاصی دست پیدا نماید.

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه نظامی