لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه :12
بخشی از متن مقاله
مثنوی
انسان کامل هم حبیب خداست و هم محبوب او
هرچه محبوبم کند منی کرده ام او منم، من او، چه گر در پرده ام
چون انسان کامل محبوب و حبیب الله است قول و حال و فعل و ذات او تجلی حب محبت است و او آینه است اما همین آینه خود همه چیز است که فرمود : هر که مرا ببیند خدا را دیده است (من رأنی فقط أری الله )
هفت دریا اندر و یک قطره ای جمله هستی ز موجش چکره ای
چکره : چکه، قطره آب ، حباب
اصل خوبی و کمال، خود آنانند که خداوند آنها را اسوه حسنه و نمونه قرار داده است تا همه خود را با آن میزان کنند، نه اینکه با وهم و عقل ناقص خود ، (از اینرو علی (ع) فرمود : من میزان و فرقان و صراط و کتاب و ... هستم)
داستانها و پیامهای مثنوی – ص 352
علی در مثنوی ولی حقی است که با ذوالفقار عشق گردن هوای نفس را می برد و امارت دنیا را به چیزی نمی شمرد و چون محرمی نمی یابد سر به چاه فرو می برد.
(دلیل آفتاب) 395
به عقیده مولانا، مولا کسی است که انسانها را از یوغ بندگی هوای نفس برهانه و علی این گونه بود
زین سبب پیغمبر با اجتهاد نام خود و آن علی مولا نهاد
دلیل افتاب ، ص 395، معصومه شعبانی، تهران، نشر ثالث
سیر تکاملی انسان
سیر تکاملی انسان از عالم حسن شروع می شود و به دنیای ماورای محسوس یا غیب راه می یابد عالم حس از یک طرف مانع کمال انسان است، یعنی اگر در آن توقف کند مانع کمال می شود و از طرف دیگر این عامل غرق در عالم ماورای حس است.
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دید جان دستور نیست
این حقیقت در انسان شور و شوق را پدید می آورد و در او ناله ای ایجاد می کند. ناله ای شبیه به نواسانی است.
بشنو از نی چون حکایت می کند از جدائی ها شکایت می کند
از نیستان تا مرا ببریده اند در نفیرم مرد و زن نالیده اند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش بازجوید روزگار وصل خویش
شروع حرکت تکاملی انسان از عالم حس ، با نیروی ادراکی اوست و از قوه خیال شروع می شود، بسان عالم مثلا در هستی یعنی عالمی که نمی توان آن را مشاهده کرد و هر چه در ماورای نور شود، ابعاد عالم غیب بیشتر نمایان می گردد هم چنان به سمت بی حد و نهایت در این عالم پیش می رود. میزان ادراک انسان نسبت به عالم غیب و درک حد و حدود آن، درجه ایمان انسان را تعیین می کند، چنان که قرآن در صفات متقین می فرماید: الذین یومنون بالغیب ... علت اینکه ایمان به غیب نشانه تقوا و ایمان است غیر محسوس بودن آنست، یعنی انسان به چیزی اعتقاد پیدا کرده است.
مولوی در بعضی از اشعار خود حقیقت انسانی را اندیشه او می داند یعنی عالی ترین مرحله ادراک انسان که از عالم خیال برتر است و این مرحله بر تمام مراحل پیشین سیطره دارد.
ای برادر تو همه اندیشه ای ما بتی خود استخوان و ریشه ای
واژه عقل کل در عالم هستی از نظر مولوی نیز اشاره به عالی ترین حقیقت آن دارد که بر همه شئونات دیگر عالم سیطره دارد.
نسیم وحی در مثنوی معنوی – مهدی ابراهیمی
این جهان یک فکر تست از عقل کل عقل چون شاه است و صورتها رسل
بنابراین اگر تکاملی انسان را ترسیم کنیم که از عالم حس شروع می شود و بعد به عالم چنان و به عالم اندیشه می رود خواهیم دید که با مراحل خلقت عالم کبیر تطابق دارد که عابرت است : از عالم جهاد است، عالم ملک، ملکوت و عالم عقل کل. اتصال به عقل کل سیر تکامل انسان است و این کا ر هب تعبیر مولوی با عقل جزئی که عقل عالم حس انسان است و مربوط به معاش او می شود، صورت نمی گیرد، این عقل توانایی و استعداد عقل کل را ندارد گرچه ممکن است عقل جزئی در تلاش و جستجو برای رسیدن به عقل کل باشد.
عقل جزئی عشق را منکر بود گرچه بنماید که صاحب سیر بود
عقل جزئی فقط با استهلاک و سیر سپردن به عقل کل است که می تواند راه تکامل را برای انسان باز کند وگرنه این عقل به خودی خود ثبات ندارد – ص 134-131
کمال انسانی رسیدن به حقیقت خود است که در آن حق است و مصداق حدیث نبوی (متن عرف نفسه عقد عرف/به) در صورتی مفاد آن صورت حقیقی به خود می گیرد که انسان قرآن و سایه حق باشد.
مولانا چون به وصف انسان کامل می رسد به باد سمش می افتد و به یاد همه اولیای خدا که چون شمس، شمس حقیقت بودند، چنان به شور و هیجان و مستی می افتد که مهار عقل مزاحم را پاره و رها می کند و آزادانه در فضای قدس، جولان می کند و مجنون وار ندای جنون سر می دهد – (داستانهای 1353 و پیامهای مثنوی – دکتر حشمت الله ریاضی – اهتمام حبیب الله پاک گوهر)
انتشارات حقیقت – تهران
همانطور که پیش گفتیم مولوی برای انسان کامل یعنی برگزیدگان حق تعالی از انبیاء و اولیاء عظام، روحی و جانی زاید بر افراد بشر عادی معتقد است
باز غیر عقل و جان آدمی هست جانی در نبی و در ولی
از ظواهر گفته های او چنین بر می آید که از لیست و ابدیت نفوس و ارواح را هم در جمیع طبقات و اصناف بشر تعمیم نمی دهد بلکه آن را مخصوص همان انسان کامل می داند و مانند محققان فلاسفه و عرفا معتقد است که سعادت جاودانی نصیب نفوسی است که در هر دو قر – عقل نظری و عقل عملی بدر چه کمال رسید.
و توس صعود روحانی را پیموده باشند.
پیرا بشانند کاین عالم نبود جان ایشان بود در دریای جود
پیش از این تن عمرها بگذاشتند بیشتر از گشت، بر برداشتند
مولوی نامه – تالیف استاد جلال الدین هائی ، ص 114
کلام مولانا در بیان این نوع انسان لحنی شود انگیز پیدا می کند.
*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***
دانلود مقاله کامل درباره مثنوی